جمع بندی چگونه می توان حقانیت اسلام را اثبات کرد ؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه می توان حقانیت اسلام را اثبات کرد ؟

سلام
بارها ازم خواسته شده که حقانیت اسلام را اثبات کنم!
اما متأسفانه نسبت به سوال کم میارم
میشه کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟

کارشناس بحث : صالح

با سلام به شما دوست عزیز

rozane;308923 نوشت:
بارها ازم خواسته شده که حقانیت اسلام را اثبات کنم! اما متأسفانه نسبت به سوال کم میارم میشه کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟

دلائل اثبات حقانیت دین اسلام در عین سادگی، بسیار متنوع و مفصل است و هرکدام از آنها دارای فروعات و سؤال و جوابهای بسیاری است، پس نمی توان همه آنها را در یک تاپیک مطرح ساخت، پیشنهاد حقیر این است که سؤالات و شبهات احتمالی (یا به تعبیر خودتان هرجا کم آوردید) را مطرح سازید.

به هر حال قبل از مباحث اثبات حقانیت دین اسلام، دلائل نیاز به دین حق و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی باید مطرح شود.

موفق باشید.


صالح;310898 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز

دلائل اثبات حقانیت دین اسلام در عین سادگی، بسیار متنوع و مفصل است و هرکدام از آنها دارای فروعات و سؤال و جوابهای بسیاری است، پس نمی توان همه آنها را در یک تاپیک مطرح ساخت، پیشنهاد حقیر این است که سؤالات و شبهات احتمالی (یا به تعبیر خودتان هرجا کم آوردید) را مطرح سازید.
سوالها معمولا کلی هستند
چندبار ازم خواسته شده که ثابت کنم دین اسلام حق است، شبهه جزئی و احتمالی در بین نبوده

به هر حال قبل از مباحث اثبات حقانیت دین اسلام، دلائل نیاز به دین حق و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی باید مطرح شود.

میشه دلائل نیاز به دین حق را مختصراً اشاره کنید؟؟؟؟:Gol:

با عرض سلام و عذر خواهی بابت تأخیر در پاسخگوئی

rozane;314129 نوشت:
دلائل نیاز به دین حق را مختصراً اشاره کنید

یکی از دلائل مهم نیاز به دین حس نامحدود طلبی در انسان است، این دلیل با چند مقدمه ثابت می شود:

1- هیچ انسانی یافت نمی شود که خواسته هایش محدود باشد، هر چه را ارزش بداند و با هر فرهنگی که زندگی کند باز، بی نهایت را می طلبد، علم و ثروت و مقام و غیره، همگی، هیچ نهایتی برای تلاش بشر برای رسیدن به آن متصور نیست.

2- دنیای محدود، به هیچ وجه نمی تواند حس نامحدود طلبی بشر را ارضاء نماید، بلکه به عکس باعث ایجاد تزاحمات و تنازعات است، پس در این دنیا انسان به خواسته خود نمی رسد.

3- عقل نمی تواند بپذیرد که حسی در انسان تماما لغو باشد، زیرای از خدای حکیم، لغو محال است پس حتما این حس نامحدود طلبی مصلحتی دارد،‌ لذا باید مطلوبی وجود داشته باشد که بتواند این حس را ارضاء نماید، آن مطلوب چیست؟ و کجاست؟ هرچه باشد از جنس ماده نیست،‌ که اگر باشد محدود است زیرا خاصیت ماده محدودیت است.

4- دین تنها راهی است که می تواند ما را به این مطلوب نزدیک سازد.

نتیجه اینکه:

قرب و معرفت الهی، هدف دینمداری است(1) و اگر انسان در مسیر رسیدن به این هدف نباشد، همیشه حرص رسیدن به چیزی را می خورد که ارضاء و آرامشی در آن نیست، پس دینمداری لازمه زندگی است.

موفق باشید.

ــــــــــــــ
قرآن کریم می فرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏، من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!
ذاریات/56.

دوست عزیز شما میتوانید با استناد به آیات قرآن که برتری دین اسلام اشاره شده را به دیگران بگویید
البته طرف مقابلتون هم رو باید اعتقاداتشون رو هم در نظر بگیرید ببنید در چه سطحی هستند ، چون ممکنه اصلا قرآن رو هم رد کنن
موفق باشید

rozane;308923 نوشت:
سلام بارها ازم خواسته شده که حقانیت اسلام را اثبات کنم! اما متأسفانه نسبت به سوال کم میارم میشه کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟

سلام
چون بحث اثبات حقانیت اسلام است مفهومش این است که فرد مقابل خدا و اصل دین را قبول دارد و فقط می خواهد برهان مسلمانان را در مورد دین خودشان بشنود
در حال حاضر قوی ترین دلیل حقانیت اسلام قرآن کریم است
قرآن کریم حاوی برنامه سعادت و کمال همه جانبه انسان است و هیچ دین و مکتبی نیست که برنامه سعادت انسان را به این گستردگی و جامعیت و قوت بیان کرده باشد
بعد از ارائه دلیل یک قرآن و یک تفسیر ترجیحا تفسیر نمونه را به طرف مقابل ارائه می کنید تا خودش مطالعه کند در صورتیکه دنبال حقیقت است .
اگر دنبال حقیقت نیست احتمالا می گوید :
دیگر ادیان و مکاتب هم که همین ادعا را دارند
جواب شما تنها یک جمله است : مطالعه و تحقیق و در نهایت قضاوت با شماست
والله الموفق

خب از کجا میشه حقانیت قرآن را ثابت کرد؟

حامد;317078 نوشت:
در حال حاضر قوی ترین دلیل حقانیت اسلام قرآن کریم است

victoryone;333551 نوشت:
خب از کجا میشه حقانیت قرآن را ثابت کرد؟

خواهش مندیم وارد
http://www.askdin.com/thread26917-6.html#post333642
شده و حفانیت قرآن را ثابت کنید.

عقل;333656 نوشت:
خواهش مندیم وارد اثبات تحریف قرآن؟؟؟ شده و حفانیت قرآن را ثابت کنید.

سلام
ما در بحث تحریف مطالب خود را به عرض رسانده ایم
و اینجا هم گفتیم که :

حامد;317078 نوشت:
قرآن کریم حاوی برنامه سعادت و کمال همه جانبه انسان است و هیچ دین و مکتبی نیست که برنامه سعادت انسان را به این گستردگی و جامعیت و قوت بیان کرده باشد بعد از ارائه دلیل یک قرآن و یک تفسیر ترجیحا تفسیر نمونه را به طرف مقابل ارائه می کنید تا خودش مطالعه کند در صورتیکه دنبال حقیقت است . اگر دنبال حقیقت نیست احتمالا می گوید : دیگر ادیان و مکاتب هم که همین ادعا را دارند جواب شما تنها یک جمله است : مطالعه و تحقیق و در نهایت قضاوت با شماست

والله الموفق

با سلام به شما دوست عزیز

victoryone;333551 نوشت:
خب از کجا میشه حقانیت قرآن را ثابت کرد؟

بحث حقانیت قرآن اگر شروع شود قطعا با یکی دو پست خاتمه نیافته و مباحث اعجاز قرآن و دلائل و سؤالات مربوطه مطرح می شود که همگی خارج از موضوع بوده و انحراف تاپیک را به دنبال دارد، لذا بهتر است به موضوعات مشابه مراجعه نمائید.

البته پیشنهاد بنده اینجاست:

تک نسخه بودن قرآن روشن ترین دلیل اعجاز

موفق باشید.

حقانیت اسلام برای ادم هایی که نخوان موضوع رو بپیچونن راحته ولی امروزه اکثرا خودشونو زدن به خواب

سلام

دوستان این نکته را در نظر داشته باشید که اثبات اسلام (قران) بمانند اثبات قضایای ریاضی نیست که بتوان ان را بر همگان اثبات نمود. این خود ان فرد است که بایستی بیاندیشد تا حقانیت قران برایش محرز شود و دیگران تنها میتوانند او را راهنمایی کنند .

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

به نظر حقیر علاوه بر قرآن کریم، یک موضوع اصلی در اسلام(بویژه شیعه) وجود دارد:

- شخص اول باید اصول دین را با تحقیق بدست آورد.
هیچ اجباری نیست، شخص باید تحقیق کند و براساس تحقیق علمی و درست خودش اعتقاد پیدا کند.

حالا فرض کنید در حال بررسی ادیان هستید،
با دینی روبرو شوید، که در همان گام اول عقل را نمی پذیرد، یا آن را در احکامش خیلی دخیل نمی دهد؟
آیا چنین دینی را از لیست جستجو حذف نمی کنید؟

با این شیوه چند دین برای شما باقی می ماند تا تبوانید روی آن تحقیق و مطالعه کنید؟

اصول دین را باید در اسلام(شیعی) تحقیقاً کسب کرد.

لذا دین می گوید: اگر با تحقیق و یقین اصول دین را پذیرفتی آنگاه مسلمان هستی.

آیا اسلام اگر حقانیت نداشت، با تحقیق، عدم حقانیتش ثابت نمی شد؟ پس چرا اجبار به تحقیق کرده است؟
این دلیل بر حقانیت نیست؟

mohamad hamzeh;335292 نوشت:
حقانیت اسلام برای ادم هایی که نخوان موضوع رو بپیچونن راحته ولی امروزه اکثرا خودشونو زدن به خواب

پاسخ را مى­توان از دو زاویه تبیین نمود: یکى از نظر درون دینى و با نگاه به معارف اسلامی، ‌دیگرى از نظر برون دین و بدون نگاه به معارف اسلامی.
نظر درون دینی:
مسلمان با توجه به آموزه­هاى دینی، حکم مى کند اسلام بر دیگر ادیان برترى دارد و الگوهای اخلاقی و اجتماعی بهتر و کامل تر از ادیان پیشین برای رفع نیاز های بشری در همه زمان ها تا روز قیامت بیان نموده، با این توضیح که در اندیشه برون دینی، ‌ایمان به تمامى پیامبران الهى پیشین جزء ضرورى دین است:
«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله... ».(1) لیکن شریعت یا دین ‌اسلام الگوها و راهکارهای بهتر و به روزتر ارایه داده،در قرآن که آخرین وحینامه آسمانی است آمده: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرین؛ هر که دینى جز اسلام اختیار کند، ‌از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».(2)
از نظر درون دینی، اسلام، دین تکامل یافتة آدم، نوح، ابراهیم، ‌موسى و عیسی(ع) است،و نه اقتباس از آن ها. از این جهت و به دلیل رهنمودهاى وحیانی، این دین بوده که مورد رضاى خداوند قرار گرفته است و خداوند آن را دین کامل و مورد رضاى خود معرفى کرده(الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً).(3) نیز فرمود: «و تمّت کلمة ربک صدقاً و عدلاً؛ پیام راستین خدا کامل گشت».(4)
به همین جهت پیام آور این شریعت را خاتم انبیا معرفى کرده است.(5) خاتم مایة زینت و گُل سرسبد پیامبران است. آیات بر شمرده، بر برترى پیامبر اسلام و شریعتش را بر پیامبران پیشین و شرایع شان دلالت دارد.
در نظر درون دینی، پیامبران جملگى در یک مسیر در حرکتند. آخرین آنان، ‌بهترین و پیامش بهترین پیام‌ها است، ‌که از آن به دین حق، در برابر ادیان باطل، ‌یا دین برتر در برابر شرایع پیشین آسمانی، ‌یاد مى­شود.
ادیان الهى هر کدام براى تکامل بشر آمده اند، بنابراین ادیان بعدى باید کامل‌تر از ادیان قبلى باشند. چون دین حق در هر زمانی، ‌یکى بیش نیست. در این زمان، ‌دین اسلام که آخرین و کامل‌ترین دین است، باید پیروى شود.
استاد شهید مرتضى مطهرى با استناد به آیة «و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه» مى‌فرماید: دین تسلیم است، ‌ولى حقیقت تسلیم در هر زمان، ‌شکلى دارد و در این زمان، شکل آن، ‌دین گرانمایه‌اى است که به دست حضرت خاتم الانبیا ظهور یافته است. لازمه‌تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهاى او است.
روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان است که آخرین رسول آورده است.(6)
نظر برون دینی:
در این نظر نمى توان براى برترى دین اسلام به آیات قرآنى و روایات اسلامى تمسک نمود، چون که غیر مسلمان این‌ها را قبول ندارند، بلکه باید نخست حقانیت اسلام را ثابت نمود.
در قدم بعدى نوبت به این مى رسد که دین بر حق تنها یک دین است، نه بیش تر. نمى شود پذیرفت هم اسلام بر حق است و هم ادیان دیگر. پلورالیسم دینى و تکثر گرایی(برابری و تساوی تمام ادیان در حقانیت) قابل پذیرش نیست.
اگر در پى اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازا مى کشد که در این فرصت اندک نمى توان به طور مبسوط و کافى آن را بیان نمود. از این رو به صورت مختصر به آن پرداخته می‌شود.
برای پى بردن به حقانیت اسلام و برترى آن بر سایر ادیان و تبیین این که آموزه های اسلام در همه امور اخلاقی و اجتماعی و مانند آن کامل تر و به روز تر از ادیان پیشین است، راه‌هایى وجود دارد که یکى از آن‌ها بررسى ویژگى‌هاى اسلام در بُعد شناخت شناسی، ‌جهان بینی، ‌انسان شناسی، عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى با معیار عقل و خِرَد است. اگر در این زمینه خواهان بررسى گسترده هستید، توجه شما را به کتاب‌هاى شهید مطهرى و کتاب‌هاى شهید محمد باقر صدر(به ویژه کتاب فلسفتنا که در فارسى به نام هاى «فلسفة ما»، «جهان بینى ما» و «شناخت ما» ترجمه شده است) جلب می‌کنیم. به عنوان نمونه شهید مطهرى دربارة ‌ویژگى‌هاى اسلام و تحلیل آموزه های آن در ساحات مختلف مى‌نویسد:
دیدگاه اسلام از نظر شناخت شناسى چنین است:
1ـ بشر می‌تواند جهان و حقایق آن را بشناسد و خود مشوق آن است....
2ـ شناخت حقایق جهان از این راه‌ها ممکن است: طبیعت یا آیات آفاقی، ‌انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل....
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفکر و استدلال، تزکیه و تصفیة نفس و مطالعه ‌آثار علمى دیگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهان بینى و انسان­شناسى عبارت است از:
1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى تمام واقعیتش انتساب به حق است.
2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکى است.
3ـ این واقعیت متغیر و متحرک است.
4ـ واقعیت­هاى این جهان درجة تنزل یافته و مرتبة نازلة واقعیات جهانى دیگر است که جهان غیب نامیده می‌شود.
5ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛ یعنى همان طور که از اوست ،به سوى او هم هست....
6ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى و سببى و مسببى است. فیض الهى و قضا و قدر او به هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مى­یابد....
7ـ جهان یک واقعیت هدایت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبه‌اى که هستند از نور هدایت برخوردارند.
8ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است....
9ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است.
10ـ انسان‌ها به حسب خلقت مساوى آفریده شده‌اند. تنها ملاک فضیلت، علم، جهاد و تقوا است.
11ـ انسان‌ها به حسب اصل خلقت از استعدادهاى فطرى از جمله فطرت دینى و اخلاقی برخوردارند.
12ـ به حکم این که هر فردى بالفطره انسان متولد می‌شود،در هر انسانى استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست....
13ـ انسان‌ها همواره در عمق جان شان یک تضاد درونى(تضاد بین عقل و هواى نفس) دارند و مختار و آزادند، از این رو مسئولیت دارند.
14ـ جهان زیر چتر اراده خداوند واحد است....
از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه، جامع و فراگیر است، در آن اجتهاد راه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگى‌گرا است(نه زندگى گریز)، اجتماعى است و مقررات اجتماعى دارد. در عین اجتماعى بودن، ‌حقوق و آزادى فردى را محترم مى‌شمارد....(7)
با نگاه به ویژگی هایی که از اسلام بیان شد. مى‌گوییم: این معارف را مى‌توان با معارف دیگر مکاتب و مذاهب مقایسه کرد؛ زیرا مقایسه یکى از مهم ترین معیارهاى ارزیابى است. مى‌توان در وهلة نخست مکاتب را بر دو قسم تقسیم نمود، مادى و الهى.
با بطلان مکاتب عادی، اعم از مکتب مادى میکانیک و دیالکتیک.(8) بحث در مکاتب الهى متمرکز می‌شود.
مکاتب الهى هم بر دو قسم است: توحیدى و غیر توحیدى(شرک)، عقل سلیم توحید را مى پذیرد، بنابراین بحث در ادیان توحیدى متمرکز می‌شود. در بین ادیان و مکاتب الهى و توحیدى سه دین مطرح است: اسلام، ‌مسیحیت و یهود.
تبلور اسلام در قرآن، مسیحیت در انجیل و یهود در تورات است. با تأمّل در این سه کتاب به راحتى حقانیت و برترى قرآن و کامل تر بودن الگوها و آموزه های آن در مسایل مختلف اخلاقی و اجتماعی و مانند آن بر دو کتاب دیگر را مى توان دریافت نمود.(9)
کوتاه سخن این که: با نگاه مقایسه‌اى بین اسلام و سایر ادیان و مکاتب مى‌گوییم: دین اسلام برترى دارد، به دلیل:‌
اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى که از خدا ارائه مى کنند، ‌قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردى انسان‌ها در دین هاى دیگر به صورتى که در اسلام شمولیت دارد، لحاظ نشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمود‌هاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستى‌اند، ‌مثلاً عدم خشونت بودایى‌ها و مسیحیان، در حالى که دنیا پُر است از خیر و شر و نیک و بد. از این رو جا به جا باید خشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنى رهنمودش با واقعیت‌ها همخوان است.
پنجم: اکثر دین‌ها عهده دار زندگى اجتماعى انسان‌ها نیستند، ‌یا اگر هستند، تعادلى در آن‌ها دیده نمى­شود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق انسان‌ها مى­شود. این وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اکثر مذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخورد مى کنند. در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد که در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربوده­اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولى در اسلام(قرآن) تحریفى وجود ندارد. با توجه به مطلب یاد شده به روشنی به دست می آید که اسلام نه تنها احکام خود را از ادیان پیشین نگرفته ،بلکه سایر ادیان قابل مقایسه با اسلام نیست . آموزه های اسلامی در همه ساحاتی نظیر آنچه در پرسش اشاره شده ،بهتر پاسخگوی نیاز بشری در همه زمان ها است .

پی‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آیه‌285.
2. آل عمران (3) آیه85‌.
3.مائده (5) آیه 3.
4. انعام(6) آیه 115‌.
5. احزاب (33) آیه 40.
6. مرتضى مطهری، عدل الهی، ص 329 تا334.
7. مرتضى مطهری، مجموعة‌ آثار، ج 2، ص 229 تا250.
8. در موضوع باطل بودن دو مکتب مادى میکانیک و دینامیک، رجوع شود به : محمد تقى مصباح یزدی، پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژى تطبیقی.
9.جهت آگاهی بیش تر در مقایسه میان ادیان، رجوع شود به: دکتر بوکای، مقایسه­اى میان تورات، ‌انجیل، قرآن و علم، ذبیح الله دبیر.

پرسش:
بارها از من خواسته شده که حقانیت اسلام را اثبات کنم، اما متأسفانه در برابر این سوال کم می آورم. لطفا من را راهنمایی کنید.


پاسخ:

روشن است که مقوله­ی دین یکی مقوله بسیار عمیق است که تنوع بسیاری دارد و پیروان هر دین، یا پیروان بی دینی سعی می کند برتری اعتقادات خویش را بر سایر دیدگاه ها اثبات کند. طبیعتا در چنین فضایی اثبات حقانیت یک دین بر سایر ادیان کمی دشوار شده، و یک آگاهی عمیق می طلبد که البته نباید در این خصوص ناامید شوید. آنچه که لازم است در این خصوص رعایت کنید تا به مطلوتان برسید چند نکته است:

نکته اول:

برای افزایش سطح اطلاعاتتان باید یک برنامه و سیر مطالعاتی در حوزه اعتقادات برای خودتان ترسیم کنید، البته لازم نیست که خیلی جدی و تخصصی آن را دنبال کرده و زمان زیادی برای آن صرف کنید، بلکه همین که یک روند مطالعاتی پیوسته و آهسته را طی کنید خواهید دید که به مرور زمان بر اطلاعات شما بسیار افزوده شده، و در بحث ها به راحتی می توانید از پس اثبات حقانیت اسلام برآیید.

این برنامه مطالعاتی را باید متناسب با سطح آگاهی خودتان و با مشورت با کارشناسان اعتقادی پی بگیرید، اما به عنوان نمونه چند کتابی که از ساده به دشوار می تواند شما را یاری دهد:
اصول عقائد، نوشته حجت السالام محسن قرائتی
پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، نوشته آیت الله مکارم شیرازی
عقائد استدلالی، حجت الاسلام علی ربانی گلپایگانی
آموزش عقائد، نوشته آیت الله مصباح یزدی
کلام نوین اسلامی، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه
آثار کلامی شهید مطهری که در 5 جلد اول مجموعه آثار ایشان به چاپ رسیده است

نکته دوم:
در انتخاب روش بحث دقت کنید؛ از پرداختن به حواشی پرهیز نموده، و روی محورهای حقانیت یک دین متمرکز شوید. اگر محور ادیان و اعتقادات مورد تحقییق قرار بگیرد هرگز لازم نیست برای اثبات دین حق، انسان بنشیند و تمام ادیان را تا آخر مطالعه کند و بعد همه آنها را با هم مقایسه کند!!! برای تحقیق باید محورهای ادیان را نگاه کرد، هر محوری که ابطال شد، تمام ادیانی که آن اعتقاد محورشان است باطل می شوند. به عنوان مثال اعتقاد به خدا یا عدم اعتقاد به خدا به عنوان دو محور است، که تمامی ادیان را به دو دسته آسمانی و غیر آسمانی تقسیم می کند، طبیعتا با اثبات وجود خداوند تمام مکاتب الحادی، و ادیان غیر الهی ابطال خواهند شد، و اصلا بررسی و مطالعه آنها برای انتخاب لازم نیست. می بینید که به راحتی با بررسی یک مسئله بخش عظیمی از ادیان حذف شده و از حقانیت اسقاط می شوند.

در گام بعدی مقایسه ی ما برای دین حق منحصر در ادیان آسمانی خواهد شد، ادیانی که معتقد هستند خدای یگانه ای وجود دارد، و تعالیمشان از جانب او آمده است، طبیعتا اعتبار این ادیان در گرو اعتبار تعالیمشان به لحاظ سند و دلالت است، یعنی حتی اگر آسمانی بودن آنها را بپذیریم و قبول کنیم که این ادیان واقعا پیامبرانی الهی داشته اند اما اعتبار امروزی این تعالیم در گرو این است که این تعالیم با سند قطعی و بی حرف و حدیث به آن پیامبرشان ختم شود.

در میان ادیان الهی تنها دینی که به لحاظ سندی اعتبار دارد اسلام است، ادیان دیگر ولو ادیان الهی به شمار می روند اما از اثبات تاریخی و سند متون دینی خود عاجزند. هیچ تواتری برای سند کتاب مقدس وجود ندارد، علاوه بر اینکه خود مسیحیان هم قبول دارند که اناجیل بعد از عیسی(ع) نوشته شده اند، و شورای کلیسا از میان ده ها انجیل، به چهارتای آنها رسمیت بخشیده است.

بنابراین حتی اگر به آسمانی بودن اصل مسیحیت و یهود معتقد باشیم، این ادیان امروزی تعالیمشان برای ما حجیتی نخواهند داشت؛ تنها دین آسمانی که متن مقدس و کتاب آسمانی اش به صورت متواتر و بدون هیچ شائبه ای به ما رسیده و اختلافی در آن نیست اسلام است. اسلام برای اثبات حقانیتش هم معجزه ی جاویدانی دارد که به صورت متواتر به دست ما رسیده است، که لازم است در این رابطه اطلاعات خود را افزایش دهید، و هم سایر معجزاتی که از پیشوایانش صادر شده است در قالب اخبار متعدد در منابع تاریخی گزارش شده است.

همچنین مقایسه اعتقادات محوری هم راهی برای کشف حقانیت اسلام است، مثلا شما توحید ناب اسلامی را مقایسه کنید با تثلیث، یا با تعابیر جسمانی یهود از خداوند؛ یا توصیفات قرآن در خصوص انبیاء را مقایسه کنید با توصیفات با این مقایسه حقانیت اسلام به روشنی اثبات میشود.
در مورد فرقه ها و مذاهب اسلامی هم همینطور، لازم نیست اعتقادات تک تک فرقه ها بررسی شود، باید به محورها توجه کرد، به عنوان مثال امامت بلافصل امیرالمومنین(علیه السلام) محوری است که با اثبات یا رد آن بسیاری از فرقه ها حقانیت خویش را از دست خواهند داد. اگر ما اینچنین طبق محورها پیش رفتیم خب مسیر برای کشف دین و مذهب خیلی آسان تر خواهد شد.

نکته سوم:

اگرچه انسان می تواند در رشته های مختلف مطالعه داشته و آگاهی نسبی داشته باشد، اما بالاخره نمی شود در همه رشته ها تخصص داشت، از آن طرف گاهی ورود به بحث در خصوص دین تخصص می خواهد، چون دشواری و آسانی اثبات حقانیت یک دین علاوه بر خود موضوع، بستگی به دایره اطلاعات مخاطب شما هم دارد، گاهی مخاطب شما یک متخصص ضد دین است، یا کسی است که بسیار اهل مطالعه ی کتاب های ضد دین بوده و ذهنش مملو از شبهات است، اینجا ممکن است شما نتوانید او را قانع کنید، البته ایرادی به شما وارد نیست، بلکه سطح بحث بالاتر از تخصص شماست، مگر آنکه شما هم این رشته را تخصصی دنبال کرده باشید.

بنابراین اگرچه دنبال کردن یک برنامه و سیر مطالعاتی به شما تا حد زیادی در موفقیت در بحث های عامیانه یاری می دهد اما بالاخره اگر در جایی مخاطبی یافتید که دایره اطلاعاتش تخصصی است، باید او را به متخصصین این رشته ارجاع دهید، و خودتان هم همواره برای افزایش اطلاعات با مشاورین دینی در ارتباط باشید.

موضوع قفل شده است