چگونه عقوبت گنهکار توسط خداوند جلوه ای از مهربانی او می باشد؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه عقوبت گنهکار توسط خداوند جلوه ای از مهربانی او می باشد؟
با سلام و تشکر چگونه عقوبت گناهان توسط خداوند جلوه ای از مهربانی او میباشد ؟ یا مثلا مصداق هایی از عدل و حکمت و قدرت و رحمانیت و غضب خداوند و ... ارتباط شون با هم دیده نشه  و یا در تقابل هم دیده بشن . مشکل در کجای اعتقادات است و.چه چیزی خوب فهمیده نشده که اون دید درست به وجود نیومده این ها در تقابل همدیگه احساس بشه و نشه اون دید چامع و کامل رو به دست اورد  اصلا ایا میشه به اون دید درست و جامع دست پیدا کرد چه دیدی اصلا باید باشه 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد حافظ
چگونه عقوبت گناهان توسط خداوند جلوه ای از مهربانی او میباشد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و تحیت خدمت شما بزرگوار؛ عقوبتی که پیامد گناه است اولا جلوه‌ای از غضب و مظهری از اسم منتقم خداوند است. ولی در یک نگاه، همه اسمهای پروردگار -حتی اسم منتقم و قهار- ذیل رحمت پروردگار قرار می‌گیرند. جمع کردن این دو مطلب همانطور که خود شما هم به آن اشاره کردید کار آسانی نیست. در حل این تعارض -البته تعارض در نگاه نخست- باید گفت خداوند نظام هستی را به گونه‌ای طراحی کرد که اعمال و ملکات و خُلقیات ما دارای باطنی خاص باشند و این باطن هیچگاه از ما جدا نخواهد شد.  در نشئه‌ی دنیا اگر چه این باطن مجال بروز و ظهور ندارد ولی در آخرت و جهان پس از مرگ این باطن مظهر اسم الظاهر پروردگار خواهد شد. در واقع، عذاب، باطن عمل خود ماست و کمال و نعمت هم باطن عمل خود ماست و با خصوصیت جدایی‌ناپذیری که دارند نمی‌توانیم از آن رهایی یابیم. بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین، بدن اخروی ما توسط نفس و بر اساس ملکات و اعمال ما انشاء و خلق می‌شود. یعنی آنچه که در باطن ما بود در آخرت ظاهر می‌گردد. چون یک بدن همیشه ظاهر یک شخص را تشکیل می‌دهد همانطور که  بدن مادی دنیوی ما نیز اینچنین است. تعاملات ما با دیگران در دنیا بر اساس همین بدن ظاهری است اگر بخواهیم کسی را بشناسیم با همین بدن می‌شناسیم. اصلا به مخیله ما هم خطور نکرده و نمی‌کند که بخواهیم با صفات یک نفس، انسانی را شناسایی کنیم. چون این صفات نفسانی در عالم دنیا، اگر چه هستند ولی در باطن اند لذا قابل یافت مستقیم ما نخواهند بود. حالا در آخرت این مسئله برعکس است یعنی آنچه که در باطن ما بوده ظاهر می‌شود («یوم تبلی السرائر» روز قیامت روزی است که باطن و سرائر افراد آشکار می‌گردد) پس کاری که خدا در اینجا کرده یک طراحی کلی است که البته قرار است بر اساس این طراحی کلی، انسان به کمالی برتر از کمال ملائکه مقرب نائل گردد. از طرفی این طراحی هم لازمه رحمت خداوند است. یعنی رحمت خدا باعث شد خداوند چنین طراحی کند که بر اساس این طرح انسان به اوج صعود کند. از طرفی دیگر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مقهور همین طراحی هستیم. یعنی کسی نمی‌تواند بگوید من نمی‌خواهم در این چارچوب نظام هستی قرار بگیرم و نمی‌تواند متوقع باشد که قوانین عالم را دور بزند و استثنای عالم باشد. به عبارت چندم، اینچنین نیست که کسی حق داشته باشد از مسیری غیر از مسیر این مهندسی حرکت کند حال اگر کسی این مهندسی جانانه را که صد در صد برای او فرصت بود به تهدید صد در صدی تبدیل کرد یعنی چیزی که قرار بود از آن منتفع شود را به ضرر خود تمام کرد در اینجا تقصیر خدا چیست؟ خدا مهربان است اما فرمول این عالم که مهربان نیست. خدا مهربان است اما قرار نیست مانع از اجرای فرمولهای عالم شود! بله خدا مهربان است و چون مهربان بود عالم را به گونه‌ای فرمولیزه کرد تا بر اساس آن انسان مقرب‌ترین مخلوقات عالم گردد. پس همانطور که خود شما هم اشاره کردید لازم است اسمهای خداوند را در یک مجموعه کلان ملاحظه کنیم نه به صورت جزئی.  
 
عقوبتی که پیامد گناه است اولا جلوه‌ای از غضب و مظهری از اسم منتقم خداوند است
با سلام و تشکر در مورد غضب که فرمودید ، چرا خدوند باید صفت غضب رو دارا باشد ؟
ولی در یک نگاه، همه اسمهای پروردگار -حتی اسم منتقم و قهار- ذیل رحمت پروردگار قرار می‌گیرند.
چه طور این ارتباط رو بیان فرمودید ؟ بین متکبر بودن و رحمت خداوند به طور مثال چه ارتباطی وجود دارد ?
در حل این تعارض -البته تعارض در نگاه نخست- باید گفت خداوند نظام هستی را به گونه‌ای طراحی کرد که اعمال و ملکات و خُلقیات ما دارای باطنی خاص باشند و این باطن هیچگاه از ما جدا نخواهد شد.  در نشئه‌ی دنیا اگر چه این باطن مجال بروز و ظهور ندارد ولی در آخرت و جهان پس از مرگ این باطن مظهر اسم الظاهر پروردگار خواهد شد
چرا جهان به این صورت خلق شده ؟  چرا مظهر اسم الظاهر پروردگار باید در آخرت باشه و خداوند جوری قرار نداد که در این جهان باشه . چرا اسم الظاهر خدا باید اینطور ظاهر بشه و طور دیگه ای نباشه و در عین حال محدود کردن و محدود کردن قدرت خداوند هم نباشه ؟  
پس کاری که خدا در اینجا کرده یک طراحی کلی است که البته قرار است بر اساس این طراحی کلی، انسان به کمالی برتر از کمال ملائکه مقرب نائل گردد
چرا این طراحی باید به این صورت باشه ؟  این طراحی چه طور شکل گرفته ? ایا قبل از ما هم همچین طراحی ای بوده ؟ اگر نبوده چرا نبوده ؟ و اگر بوده چرا بوده و چه طور بوده ؟  ایا بعد از ما هم طراحی ای خواهد بود ؟ اون طراحی چه طور خواهد بود چرا ؟
در مورد غضب که فرمودید ، چرا خدوند باید صفت غضب رو دارا باشد ؟
با سلام  چون خداوند دارای رحمت است دارای غضب هم هست. دلیلش هم خیلی ساده است یک پدر چون خانواده اش رو دوست دارد نسبت به تعدی به آنها دارای واکنش تند است.  اگر یک پدر نسبت به تجاوز کنندگان به عیالش بی تفاوت باشد می توان گفت انسان ناتمام و ناقصی است خداوند هم اگر اشدالمعاقبین نباشد اگر منتقم نباشد اگر قهار نباشد جزئی از کمال را نخواهد داشت و خداوند, کامل مطلق است.  منتهی یک دقتی که باید بشود این است که وقتی صفاتی چون غضب و قهر را ما در ذهنمان تصویر می کنیم آنها را متمایز از دیگر صفات رحمانی می بینیم اما واقعیت این صفات در خدا اینچنین نیست این صفات در کنار دیگر صفات است. خدا در عین این که رحیم و رحمان است قهار و منتقم هم هست.  به عبارت دیگر این اسماء در خداوند در نقطه تعادلی قرار دارد ولی در ذهن ما یا در وجود ما اینچنین نیست. 
بین متکبر بودن و رحمت خداوند به طور مثال چه ارتباطی وجود دارد ?
با سلام بنده مجبورم در قالب مثال توضیح بدم ببینید یک حکومت چون مردم وطنش رو دوست داره باید در سطح بین‌الملل دارای هیمنه نظامی و قدرت سیاسی باشه تا بتونه از حق ملتش دفاع کنه چون بدن شما در صدد است نسبت به تک تک اعضا خیررسانی کند باید سیستم دفاعی‌اش کامل باشد تا در برابر هجوم ویروس‌ها و میکروب‌ها از اعضای اصلی بدن دفاع کند.  منتهی عرض می‌کنم در مورد اسماء خدا «قاعده هر چیزی به جای خویش نیکوست» در حد اعلای خودش رعایت شده 
چرا جهان به این صورت خلق شده ؟  چرا مظهر اسم الظاهر پروردگار باید در آخرت باشه و خداوند جوری قرار نداد که در این جهان باشه
بهر حال عالم با توجه به هدفی که از خلقتش دنبال می‌شد مهندسی شده  قرار بود موجودی خلق بشه به نام انسان که فعلیت محض نباشد و دارای خاصیت تبدیل شدن از قوه به فعل را داشته باشد آنوقت لازمه برای این منظور دنیایی خلق بشه تا بستر لازم برای رشد اختیاری انسان مهیا باشد خدا ملائکه را داشت قرار نبود انسان هم یکی باشد مثل ملائکه بلکه قرار بود یک موجود دیگری متمایز از ملائکه خلق شود تا با اختیار و اراده خودش به کمال مطلوبش برسد بنابراین اگر قرار باشد هر آنچه از آثار اعمالش را ببیند دیگر راهی برای عدم اختیار راه خیر و صلاح باقی نمی‌ماند یعنی انتخاب راه خیر مجبور می‌گشت  باید مزد کارهایش را در قبال سعی و تلاش عقلی و عملی دریافت کنند. پس لازم است بستر امتحان شدن این انسان فراهم گردد پس لازم است یک چیزهایی از چشم این انسان مخفی باشد  بعد راههای رسیدن به این امور مخفی را هم در دسترس این انسان قرار داده اند مثل عقل به او داده‌اند و بعد پیامبران و رسل را برای استکشاف دفائن عقول برای آنان فرستاده‌اند  همچنین می‌توانیم  از راه اثبات کامل مطلق بودن خداوند، پی ببریم که علم او نیز کامل مطلق است و به تمام نظامهای متصور عالم است بنابراین احسن آنها را خلق می‌کند 
چرا این طراحی باید به این صورت باشه ؟  این طراحی چه طور شکل گرفته ?   ایا قبل از ما هم همچین طراحی ای بوده ؟ اگر نبوده چرا نبوده ؟ و اگر بوده چرا بوده و چه طور بوده ؟ 
ما وقتی می‌توانیم به این چراها پاسخ ملموس بدهیم که معنای علم مطلق و حکمت مطلق پروردگار را درک کنیم خداوند با توجه به هدفش از خلقت اراده‌اش  به چنین چینشی از عالم تعلق گرفت خداوند خواست انسان با اراده و ااختیار خودش و با سعی و تلاش خودش استعداد‌های نهانی خودش را بروز دهد.  پس باید یک پنهانی داشته باشیم و یک ظاهر و آشکاری هر چه در عالم محقق می‌شود از رهگذر اسماء خداوند است.  چون همه هستی از اوست پس بدون هستی‌بخشیِ او هیچ چیز مجال تحقق نخواهد یافت.  چه خشم و غضب و چه لطف و رحمت در این عالم هر چیز که وجودش ممکن باشد اگر بر اساس مهندسی عالم باشد باید محقق شود چون وجود شیطان امر ممکنی است و تنافر و تضادی با هدف شکل‌گیری انسان در این عالم ندارد خداوند باید بستر و زمینه تحققش را فراهم سازد  هر موجودی اگر با اختیار خودش بخواهد در هر ظرفی قرار بگیرد خداوند به او لباس وجود می‌ پوشاند اساسا کار خداوند وجود بخشی است یعنی لباس وجود به تن می‌کند.  خواه این وجود از خانواده قهر و غضب باشد خواه از خانواده لطف و کرم یزید با خواست خودش، خودش را در ظرف ضلالت قرار داد یعنی خواست تا مظهر اسم مضل باشد خداوند لباس وجود به تنش کرد امام حسین هم با خواست خودش، خودش را در ظرف هدایت قرار داد یعنی خودش را مظهر اسم هادی کرد ...  امکان ندارد خداوند اسم مضل نداشته باشد و از طرفی شخصی بخواهد مظهر این اسم باشد تا اسم نباشد مظهری نخواهد بود!