اگه اخلاق ابتدایی رو در نظر بگیریم، این خوب و بد و زشت و زیبا، اختصاص به جنگ و دعوا و جفت یابی و دوست داشتن فرزند و ... میشه!
یه مقاله ای درباره مولکول اخلاق گذاشته بودم که این موضوعو گفته!
درباره مثال بعدتون(احترام!) تو پستاندارانم همیشه به رئیس گله احترام میزارن! در کل از نظر زیستی هیچ چیزی نیست که فقط مختص انسان باشه!(فقط بعضی موارد تو انسان پیچیده تره!)
بنده در مقام بیان اختلاف ارزش ها و معیارها به تبئین تفاوت اعتقادی و اخلاقی سعی کردم بپردازم . در این مطلب سعی در تائید و یا رد نظریه ای را ندارم و تنقیص چیزی رانمیکنم و سعی هم میکنم کمتر وارد نتیجه گیری حاصل از قیاس شوم .
در مورد واژه و مفهوم و معیار "احترام" در مکاتب و مذاهب که اشاره شد در مکتب فرگشت رئیس گله بواسطه قدرت یا موقعیت اجتماعی یا ثروت مورد احترام است ولی در معیار و مقوله اسلامی این کلمه برای معیارهای مختص به خودش بکار برده میشود.
یک فرد ممکن است فرد ثروتمند یا رئیس قبیله یا پادشاه قدرتمندی باشد و تنها بواسطه این موقعیت ها مورد احترام قرار گیرد
ولی بلحاظ دینی همان فرد قابل احترامی محسوب نشود . چون فاقد ارزش ها و معیارهای دینی بوده
ولی در مکتب فرگشت فرد قابل احترام همان کسی است که دارای قدرت و توانائی آسیب رساندن به دیگران است و چون مساله بقا از ارشهای اصلی محسوب میشود فرد معتقد به مکتب فرگشت برای حفظ بقای خود مجبور به کرنش و احترام به آن رئیس قبیله است درستمانند کلنی های حیوانی که به نر قدرتمند احترام میگذارند و کرنش میکنند و بریا محدوده اش احترام قائلند و وارد آن نمیشوند.
بطور خلاصه در مکتب فرگشتی , معیارهای برتری جوئی حیوانی جایگزین معیارهای اخلاقی و ارزشهای دینی میشود. عقاید هم فلش و نشانه ای را نشان میدهد که هدف و غایتش بقا در میان تنازعات و دست یافتن به موقعیت بهتر و حذف رقیب است.
سلام
خب عقل چیه!؟ آیا عقل از بیرون بدن میاد یا حاصل فعالیت مغزه!؟
عقل ابزاری برای نفس انسان است که محاسبات و تفکر را بهتر انجام بدهد. خودش به تنهایی توانایی تفکر را ندارد. به همین جهت، وقتی روح از بدن انسان خارج میشود یا زمانی که بیهوش است، با اینکه مغز وجود دارد، ولی دیگر خبری از محاسبه و تفکر و تعقل و استدلال نیست.
Masood11;651959 نوشت:
اونچه که میزان عقل موجودو تعیین میکنه، نسبت مغز به کل بدنشه، نه میزان بزرگی مغز!
باید اضافه کنم که ساخت هوش مصنوعی انسان، خیلی جلو رفته و مدتی دیگه ساخته میشه!
اولا: نسبت مغز به کل بدن، سنجش خوبی نیست. این معیار خودش دلیلی نداره و خوبه مستندی برایش بیان کنید.
ثانیا: هوش مصنوعی که بشر به دنبال ساخت آن است و توانایی استدلال و تفکر را داشته باشه، هنوز ساخته نشده، اگر هم ساخته شود و با خصوصیات هوش و فهم انسانی باشد، آن وقت میتوان در موردش بحث کرد.
Masood11;651959 نوشت:
چه ویژگیهایی!؟ نکنه چون اسمش مادیه این ویژگیها رو نداره!؟
چرا!؟وقتی کسی میگه اسپاگتی پرنده خالقه، یعنی میگه تجربیه!؟ اگه اینطوره پس خدا هم تجربیه!
خیر.
ویژگی هایی که واجب الوجود داره، هیچگونه محدودیتی نداره و مثل خود ذات واجب، نامحدود و مطلق هست.
اما اسپاگتی پرنده، اگه همونطوری که طرفدارانش بیان میکنند، موجودی مادی باشه، خب حداقل محدودیتش، مادی بودنش هست.
اما اگه هیچگونه محدودیتی در کار نباشه، و از همه جهت بی نیاز باشه، خب این موجود همان واجب الوجوده و فقط اسمش عوض شده.
مهم این هست که واجب الوجود خصوصیاتی داره که هر موجود مورد ادعایی این خصوصات رو داشته باشه، واجب الوجوده و گرنه خیر.
به تعداد مدارک وجودیشون، مدارک برای نفیشونم هست!
کی گفته نداریم!؟
میشه چند تا از مدارک بر نفی وجود خدا را نام ببرید. البته از این قبیل داستانهای طنز(مثل اسپاگتی پرنده و ...) نباشه.
درضمن میشه براهین اثبات اسپاگتی پرنده را بیان کنید.
Masood11;651959 نوشت:
راستش هرچقدر براهینو خوندم به همچین نتیجه ای نرسیدم!
شایدبا سوگیری بهش نگاه کردید. یک بار ذهن خود را خالی کنید و بعد به این بحث و براهین اثبات خدا نگاه کنید.
Masood11;651959 نوشت:
اصلا بحث فرگشت این نیست!
برای اون سوال، نظریات دیگه ای هست که آزمایشم شدن بعضا!
اولا: فرگشت که مدعی هست حیات در روی زمین از طریق تبدیل و تبدل بین انواع ایجاد شده، خب باید در مورد اولین موجود در عالم هم نظر بدهد. فارغ از دیدگاه دینی موافق یا مخالف.
ثانیا: با قطع نظر از اشکال قبلی، از انجا که مدافعین او که از همه پرادعاتر درحال حاضر داوکینزه، انگیزه شون ازطرح این نظریه، بیان بی نیازی و یا حداقل ضروری نبودن وجود خداوند هست.
اگه قراره فقط به فرگشت صرفا به عنوان یک نظریه تجربی نگاه بشه و هیچ ربطی به گزاره های دینی نداشته باشه، جای این بحث در این سایت نیست. چه درست باشه و چه نادرست.
اما اگر قراره مثل همون افراد، به دنبال این باشیم که با این نظریه، به نوعی گزاره های دینی در هر موردی را مورد انتقاد و چالش قرار بدهیم، خب باید در اون زمینه بحث بشه.
Masood11;651959 نوشت:
اگه بتونید ویژگیی غیر مادی رو بگید، درواقع مادیه!! هرکاریم کنیم، ویژگی غیرمادی به ذهنمون نمیرسه!
خب این مشکل ساختار ذهن ماست که نمیتوانیم تصور امور مجرد از ماده و فرامکانی و فرازمانی داشته باشیم.
مثالی میزنم.
فلسفه اثبات میکنه که نفس انسان، موجودی مجرد است. اما شما میتوانید تصوری از این موجود غیر مادی داشته باشید.
تصور یک بحثه و اثبات بحثی دیگر.
بر اساس ادله و براهین فلسفی، خداوند موجودی مجرد با خصوصیات غیر مادی است. هرچند نتوانیم تصوری غیر مادی ازش از او داشته باشیم.
Masood11;651959 نوشت:
پس اینطور که مشخصه،باید مشاهده رو هم از تعریف فلسفه جدا کنم! تعریفش میشه استدلال!! مثلا آسمون مستطیلیه، زمین لوزیه و...!!
خب ما تا ندونیم چی میگه، چطور بگیم صادقه یا نه!؟
مگه تا به حال مشاهده در تعریف فلسفه بوده که میخواهید از اون جدا کنید.
استدلال هم در تعریف فلسفه نیست.
بلکه روش فلسفی، روش استدلال عقلی است.
در ضمن، فهم مباحث فلسفی در بخش تصوراتی که ارائه میکند که بحث تعریف است و در مسائل تصدیقی و استدلالی نیز شکل و مواد قیاس برهانی است.
Masood11;651959 نوشت:
سوالی داشتم! فرض کنید من خبر میارم که یکی با آیت ا... مکارم بحثش شده! شما طرف کیو میگیرید!؟ اگه متعصب نباشید، میپرسید اون کیه! فرضا من آدم بدطینتی باشم و بگم یه دزده!! آیا همه نمیریزید سرش!؟ حالا یه جا دیگه، یکی میاد که بگه بحث بین این دو رو بررسی کنیم، همه سریع میگن، اون دزده، بررسی واسه چی!!!
البته اضافه کنم که به نظرم اگه این تاپیک مدیریت فردی داشته باشه، خیلی بهتر باشه! یعنی هرکس مطلب خودش رو مدیریت کنه و همه بار مدیریت تاپیک رو دوش یک نفر نباشه!
ربط این قسمت به تذکر بنده را متوجه نشدم.
در مورد نکته انتهایی شما هم به نظرم بحث خوب اونی هست که باز باشه. ولی خب تاپیک ها محدودیت زمانی دارد.
علاوه بر اینکه گاهی بحثهایی مطرح میشه که هیچ ربطی به موضوع تاپیک و رسالت انجمن گفتگوی دینی نداره. پس چاره ای نیست که بنده دخالت کنم.
هرچند سعی میکنم تا زمانی که ضرورت نشه داخل بحث دوستان نشوم.
جناب صدیقین
فرگشت که دیگر نظریه نیست بلکه یک اصل علمی و اثبات شده است منتها با تدبر در آیات قران متوجه می شویم که تبدیل میمونها به انسان با دخالت حضرت الله صورت گرفته است و این همان حلقه مفقوده داروین است.
به کرات شنیده ایم که اگر در مریخ آب باشد پس حیات هم خواهد بود. اگر کره ای همانند زمین در کهکشانی دیگر باشد حیات هم مثل کره زمین منتها بدون انسان هوشمند در آنجا هم خواهد بود منتها ما می گوییم که این را خداوند خلق کرده است ولی مادیون می گویند که نه این حیات تصادفی پدید آمده است ولی اگر در خلقت انسان با استفاده از آیات قرانی تمرکز کنیم آن هنگام درخواهیم یافت که خلقت انسان از میمون توسط خداوند صورت گرفته است و اگر این اثبات شود مادیون نیز باور خواهند داشت که جهان را خداوند خلق فرموده اند.
برادر عزیزم ظاهراً دقت نکردید، نه حقیر نه هیچ کدام دیگر از دوستان وجود شباهت را نفی نکردیم، وقتی جناب مسعود گفتند شباهت ۹۹٪ ژنتیکی بین دو گونه یعنی چی حقیر نگفتم که اصلاً اینها هیچ شباهت ژنتیکی نداشته باشند تا چه برسد به ۹۹٪، دعوای ما سر مشاهدات تجربی نیست بلکه سر سناریویی است که بر روی آن سوار کردهاند تا بتوانند آن مشاهدات را توضیح بدهند. همه (بجز شاید خلقتگراهای مسیحی) این مشاهدات را قبول داریم، همه هم میگوییم که این شباهتها یعنی خواستگاه آنها یکی است، اما:
- فرگشت میگوید که این خواستگاه یک تکسلولی با حیات خیلی اولیه بوده که تکثیر شده و با هر اشتباه یک گونهی جدید جانوری شانس حیات یافتهاند که البته برخی از این شانسها در همان نطفه خفه شده است و برخی در اثر انتخاب طبیعی میدان داده شدهاند تا اینکه حقیقتاً یک گونه شدهاند، از بین تمام گونهها تا کنون ۹۹٪ آنها منقرض شدهاند و آن ۱٪ ای هم که مانده این همه کثرت را شامل میشود ...
- طرح هوشمند میگوید که نظریهی فرگشت را قبول دارم و تنها تصادفی بودن حوادث را قبول ندارم و بدون یک ناظر و مجری هوشمند چنین طرحی ممکن نیست به انجام برسد
دوست عزیز
طراحی هوشمند وقتی وجود دارد که هدفی باشد و راه رسیدن به هدف راندمان مناسب و قابل توجیه داشته باشد متاسفانه در مشاهده حیات نه چنین هدفی را شاهد هستیم و نه با صرف این همه زمان و منابع به نتیجه مطلوب رسدیم
اگر هوشمندی هدف آفرینش حیات باشد که ما موجودات هوشمند کمی را شاهد هستیم
و اگر هدف رستگاری و انسانیت باشد که در دنیای دیگر به آنها پاداش دهد از خیل این همه انسان با معیارهای دینی تنها عده بسیار قلیلی شایسته بدست می آید
که البته در اخر پست گفتید علت اینکه چرا راندمان خلقت در حد صفر هست را در این تاپیک یا تاپیک دیگر توضیح میدهید
باء;652001 نوشت:
ین سؤال خوبی است که از دینداران بپرسید! اگر خدا دنیا را برای انسان و جن خلق کرده است که ایشان را بیازماید پس چرا از چند میلیون سال قبل این همه مقدمه برای خلقت آنها وضع کرده است که تازه بعد از آن همه انسان از راه برسد؟ خدایی که میخواست انسان را از خاک مستقیماً بیافریند چرا شرایط زندگی او را تدریجی و ظرف این همه مدت خلق کرد؟ سؤال خوبیه ولی بدون جواب هم نیست! در تاپیک دیگری بپرسید تا جواب بگیرید، مگر اینکه اجازه داده شود که در همین تاپیک به آن پرداخته شود.
باء;652001 نوشت:
طرح هوشمند میگوید که نظریهی فرگشت را قبول دارم و تنها تصادفی بودن حوادث را قبول ندارم و بدون یک ناظر و مجری هوشمند چنین طرحی ممکن نیست به انجام برسد
- دین هم میگوید خدایی که با برهان عقلی اثبات شده است و کمال مطلق است میتواند جانداران را هر وقت که بخواهد و هر طور که بخواهد ایجاد کند و البته چون حکیم است و رئوفبالعباد هم هست و خودش هم نیازی ندارد و خلقتش از سر رحمت است و عالم و قادر هم هست پس خلقتش را درست انجام میدهد: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» که یعنی «او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید»، این یعنی هر چیزی را که خلق کند هم روزیرسانش خواهد بود و هم او را با شرایط محیطی به طرز مناسبی سازگار قرار میدهد. همچنین آن خدایی که میتواند هر حیوانی را هر طور که خواست بیافریند میتواند هر شباهتی را هم بین آنها برقرار کند ... از این نقطه نظر شباهتها دو جور قابل تفسیر هستند:
الف) شباهت یکسان دارند و این نشان میدهد که احتمالاً خواستگاه یکسان دارند و آن خواستگاه یکسان خالق واحد است ... خداوند بدون سابقه خلق میکند ولی این به آن معنا نیست که هر چیزی کاملاً با چیزهای دیگر متفاوت باشد و شباهتی بینشان نباشد، بلکه تنها موجودی که هیچ شبیهی ندارد فقط ذات خودش هست که «وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ» ... سایر موجودات را از جهاتی مشابه و از جهاتی متفاوت خلق کرده است که شباهتها به زندگی ایشان در کنار هم کمک کرده و تفاوتها هم کارکردهای خودش را در یک چرخهی عظیم دارد که یکی نیاز دیگری را برطرف کند و البته بررسی همان شباهتها و تفاوتها منبع شناخت هم هست چنانکه باز خودش فرموده است «وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» و یا «وَمِنْ آيَاتِهِ ... اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ» که در مورد نژادهای متفاوت بشری است و یا به طرز صریحتری «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا ۚ وَمِنَ الْجِبَالِ ... * وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ ۗ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّـهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ ...» که در هر سه نمونهی آورده شده تأکید بر روی معرفت و علماست ...
ب) شباهت یکسان دارند و این نشان میدهد که احتمالاً خواستگاه یکسان دارند و آن خواستگاه علاوه بر یکسان بودن خالقشان میتواند در مادهای که از آن خلق شدند هم باشد، آدم از خاک خلق شد ولی حوا به طور مستقیم از خاک خلق نشد، او از بخشی از وجود آدم که ظاهراً دوباره خاک شده بود خلق گردید «خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً»، جن از اتش خلق گردید و آتش از درخت و درخت از خاک، و بعید نیست اگر یک گونهی جانوری هم از اضافهی گونهی دیگری خلق شود که البته در اخبارمان هم برخی از موارد آن شمرده شده است ... ظاهراً تنها آدم علیهالسلام و آدمهای پیش از او مستقیماً از خاک خلق شدند و سایر موجودات از یکدیگر خلق شدهاند، ابتداییترین موجودات هم میتوانند از آب خلق شده باشند چنانکه در روایتی هست که وقتی کان عرشه علی الماء، یعنی قبل از خلقت آسمانها و زمین، در آن آب ساکنانی بودند که به آنها سکانالماء گفته میشود اگر درست بخاطر بیاورم، همانطور که فرشتگان هم سکانالسماء بودهاند ... فقط آدمها مستقیماً از خاک خلق شدهاند و آدم از ادیمالأرض میآید ...
با این حساب نظر دین مشابهتهایی با طرح هوشمند دارد اما دقیقاً بر آن منطبق نیست و البته بر نظر خلقتگرایان مسیحی هم منطبق نیست چنانکه آنها شواهد یافته شده فسیلهای با قدمت بیش از چند هزار سال را رد میکنند و نمیپذیرند ولی ما منعی برای پذیرش آنها نداریم ...
میبینید، کسی منکر وجود شباهتها نیست ... اینکه بتوان نتیجهی بررسیهای یک گونه را با توجه به شباهتها به گونهی دیگر تسرّی داد هیچ منافاتی با هیچ کدام از دو ایدهی دیگر ندارد، منصفانه نیست که آنرا نتیجهی انحصاری فرگشت معرفی کرده و بالاتر از آن از آن بر علیه طرح هوشمند و دین استفاده کنید ...
دوست گرامی باز تکرار میکنم پذیرش فرگشت ارتباطی با اثبات یا انکار آفریدگار جهان ندارد
ولی به جِد خدای ادیان را منکر است
اینکه فرمودید
باء;652001 نوشت:
خدایی که با برهان عقلی اثبات شده است و کمال مطلق است
اثبات یا انکار عقلی برای آفریدگار جهان وجود ندارد چرا که اگر داشت آن اثبات یا انکار عقلی بدون دغدغه مثل سایر اثبات های عقلی در مورد قوانین علمی پذیرفته میشد نه اینکه پس از چند هزار سال از پیدایش تمدن این همه رأی گوناگون در مورد آفریدگار و یا خدایان متعدد در دینهای متفاوت وجود نداشت
حتی تعریف سالم و بی حاشیه ای هم برای خدا وجود ندارد چه رسد به اثبات آن
باز تکرار میکنم اگر « آدم » مستقیماً از خاک و هم راستای مخلوقات خلق شده چرا اشتباهات ژنتیکی و آناتومی و فیزیولوژی در خلقتش باشد؟
و اگر که «آدم» تفاوت ژنتیکی و آناتومی با دیگر موجودات هم راستای خود نداشته چطور از نگاه برون دینی میتوانید ثابت کنید که چنین خلقتی اصلاً وجود داشته؟
با عرض معذرت توجیهات متعدد شما بیشتر شبیه رفو کردن است تا یک توجیهی یکدست و بدون خدشه
ولی اینکه میگویید چرا از فرگشت بیش از آنچه که ادعا دارد مسائل دیگر را بار میکنید و آن را با دین یا خدای ادیان در جدال می اندازید
زیرا با پذیرش فرگشت نگرش ما هم به چهان و دنیای اطرافمان عوض میشود و میبینیم بسیاری از مسائل اطرافمان راحت تر توضیح داده میشود و بهتر میتوان راه حل برای آن پیدا کنیم
درست مثل این است که با قبول مرکزیت خورشید در منظومه شمسی هنوز به هفت آسمان معنقد باشیم
سلام
به این نکته توجه کنید که قوانین و مشاهدات تجربی، فرگشت رو اثبات میکنه ولی طراحی هوشمند، خدا رو بهش اضافه کرده که اساسا پیچیده تر از اولی میشه!
سلام علیکم،
اول اینکه بارها صحبت کردیم و خودتان هم قبول داشتید که این نظریه هنوز اثبات نشده است و حداکثر یک حدس محتمل است،
در ثانی شما یک مشاهدهی تجربی بیاورید که مؤید فرگشت باشد و مؤید طرح هوشمند نباشد یا بر علیه دین باشد
در ثالث خدا اگر به عنوان موجودی که معلوم نیست وجود داشته باشد یا نداشته باشد به طرح هوشمند اضافه شده باشد حق با شماست ولی وقتی چنان موجودی برهان عقلی بر وجودش داشته باشیم و بدانیم که اثر میگذارد و اثر نمیپذیرد در این صورت باید در علوم خود جایی برای اثرگذاری او هم قائل باشیم، اشکالی ندارد که شما بگویید که این اثرگذاری صرفاً از طریق وضع قوانین و تضمین اجرای بدون نقص آنهاست ولی اگر کسی بگوید که در برخی موارد مانند مواضع افتراق میان فرگشت و طرح هوشمند هم خداوند نقش دارد تا احتمالی که نزدیک به صفر است را به مقداری معنادار برساند در این صورت چنین کاری در جهت پیچیده کردن بحث نیست بلکه در جهت با معنا کردن بحث است.
بار دیگر دقت کنید که فرگشت بر اساس اصل انتخاب طبیعی کار میکند که آن هم معیاری کور معرفی میشود که اثر تغییرات در شرایط محیطی را نشان میدهد و اکنون موجودات نسبت به اجداد خود بسیار متفاوت هستند و این تفاوت بسیار بیش از تفاوت شرایط محیطی زندگی ایشان و اجدادشان است ... یک بیماری و انحراف ژنتیکی از ویژگیهای ژنتیکی والدین وقتی مزیت برای بقاء میشود که شرایط محیطی تغییرات قابل توجهی کند ولی از نظر زمینشناسی چنین چیزی بوده است در تاریخچهی زمین؟ نبوده است! پس اضافه کردن یک خالق هوشمند که جایگزین اصل انتخاب کور شود به هیچ وجه پیچیده کردن ماجرا نیست بلکه منطقی کردن آن است ...!
یا علی علیهالسلام
سلام و عرض ادب
...
بله دوست عزیز و مسلم حقیقت با روشهای علمی و مشاهده و شرح دقیق صادقانه و بیطرفانه از واقعیات بدست می آید
سلام و عرض ادب و احترام،
علمیتر از آزمایشهای ذهنی و تعقل روشی نیست ... اصل تعلم از طریق تعقل است و تمام روشهای علمی دیگری که در حوزهی علوم تجربی مطرح میشود روشهای جایگزینی است که ضعف ما در تعقل را قرار است جبران نماید و البته در این کار بدون نقص هم نیست ... البته تعقل بینیاز از هرگونه مشاهدهای هم نیست ولی فرق است میان نیاز تعقل به مشاهدات تجربی و نیاز روشهای علمی جایگزین آن به مشاهدات تجربی ...
در ثانی، شرح دقیق صادقانه و بیطرفانه بسیار مفید خواهد بود ولی دقیق بودنش را تنها کسی که محیط بر بحث باشد میتواند تشخیص دهد و نه کسی که چراغقوه به دست وارد ظلمات جهل شده است تا دست به اکتشافات علمی بزند ...
در هر صورت ممنون با کلیت حرفتان موافقم و احتمالاً اختلافمان در مصادیق آن است :Gol:
متحیر;652091 نوشت:
به شرط آنکه احتمال عقلانی و واقعی باشد
شما به هر احتمال و هشداری وقعی میگذارید اگر بگویم در پشت خانه شما اژدهای هفت سری پنهان هست شما میپذیرید
یا اینکه به شما بگویم در صورت اطاعت از من شما را متنعم میکنم ولی این تنعم وقتی است که هیچگاه از من توقع اجابت و تنعم نداشته باشی
بله به شرط عقلایی بودن ... گرچه در پایهی هر تعقل قابل قبولی هم بدیهیاتی وجود دارند که به صورت بدیهی درک وجدانی میشوند ... و باز گرچه هر چیزی که به نظر برسد بدیهی نیست و این بحث طولانی خواهد شد اگر بخواهیم به ریزهکاریهایش بپردازیم ...
دین همینطور است ... اصل دین و دعوت آن فطری است ... و تعقل در آن هم به بنبست نمیرسد ... دیگر خبرهای غیبی دین را راحت میتوان برایش احتمال عقلایی قائل شد ...
بحث دین با بحث اژدهای هفتسر و وعده یا وعیدی که شما بدهید که هیچ کدام پشتوانهی محکمی ندارند قابل قیاس نیست ... ولی بحث بیشتر بر روی آنها گفتارمان را از موضوع تاپیک دور میکند ...
متحیر;652091 نوشت:
دوست عزیز
خلاصه مطلب بالای شما این است که حداقل ارزش دین به حفظ مبانی اخلاق هست حداقل به خاطر حفظ شئونات هم که شده باید دین را حفظ کرد
برادر گرامی آنچه که به عنوان خلاصهی مطلب حقیر بیان کردید منظور حقیر نبود، اینطور نیست که برای حفظ اخلاق بخواهیم دیندار باشیم، اگر اینطور بود فرمایش شما صحیح بود چون بخشی از اخلاق را اخلاق عقلی میگوییم که همه از مؤمن و کافر میتوانند به آن ملتزم باشند و آن وقتی است که برای جلوگیری از هرجومرج گفته میشود حدود آزادی آنقدر است که به آزادی دیگران تعدی نشود، بعد یک حدّ آزادی اجتماعی تعریف میشود و دولت ولو سکولار متضمن اجرای آن میشود ... در این صورت کافران اخلاقمدار هم خواهیم داشت ... اما بحث حقیر این نبود ... بلکه این بود که اگر قیامت انکار شود (که در فرگشت اگر خدا هم انکار نشود خدای ادیان انکار میشود و یکی از اولین نتایج آن هم انکار قیامت است، چرا که اگر قیامتی باشد و عدالتی هم باشد باید راه و رسم زندگی هم تحت عنوان دین در دنیا به مردم عرضه شود که با انکار خدای ادیان این مسأله منتفی انگاشته میشود) به لحاظ عقلی نیاز شخصی افراد به اخلاق انکار شده و اخلاق حداکثر تنها با کارکرد اجتماعی آن است که پذیرفته میشود، وقتی قیامت و بازخواستی که کسی را یارای فرار از آن نباشد وجود نداشته باشد پروای از گناه منتفی میشود مگر برای حفظ وجههی اجتماعی و حفظ تعاملات اجتماعی و بدهبستانها در متن زندگی اجتماعی ... پروای باطنی از گناه از بین میرود و اگر نرود این بخاطر تربیت خانوادگی و غیره است و به خودی خود استوار بر عاملی درونی نیست ... در این حالت دو رویکرد عقلایی خواهد بود:
۱. کسانی که جسارت لازم را ندارند و طول زندگی برایشان اهمیت دارد و در اثر انجام گناه از آیندهای که از زیر پا گذاشتن قوانین جامعه با احتمال کم یا زیادی گریبانگیرشان خواهد شد میترسند ... چنین کسانی به قوانین احترام میگذارند ... در واقع ایشان از عواقب دنیایی انجام خلاف قانون میترسند و تن به آن نمیدهند ... کم یا زیاد هم بالأخره ترکیبی از خوشیها و سختیهای زندگی را میکشند و بعد هم دیر یا زود میمیرند و عدم میشوند و دیگر فرقی نخواهد داشت که چقدر و با چه کیفیتی زندگی کردهاند
۲. کسانی که عرض زندگی برایشان مهمتر است و جسارت لازم را دارند و در خود این توانایی را میبینند که بتوانند هر کاری که خواستند را انجام دهند و از چشم مجریان قانون هم مخفی بمانند ... چنین کسانی با احتمال بالایی بیشترین لذات ظاهری از زندگی دنیا را میبرند و اگرچه ممکن است بعد از مدتی گیر بیفتند ولی شاید هم نیفتند و یا اگر بیفتند هم باز با خلافهای دیگری مانند رشوه و تهدید خانوادهی مسؤولین و غیره آزاد شوند ... بسیاری از سرمایهداران نظام سرمایهداری کسانی هستند که برای حفظ سرمایه از جنایتی فروگذار نمیکنند ... معاویهها و سایر پادشاهان و صاحبان قدرت و ثروت در طول تاریخ هم مثالهای دیگری هستند که بیشترین بهرهها را از زندگی دنیوی همین بدترین انسانها داشتهاند ...
و توجه کنید که گروه دوم اگرچه منفور افراد گروه اول هم باشند ولی در حقیقت به لحاظ عقلایی نمیتوان گفت بدتر از گروه اول باشند، وقتی هیچکدام از آنها بازدارندهی باطنی (اعتقاد دینی) از کارهای ناشایست ندارند و بازدارندههای آنها حداکثر ظاهری است (اعتقادهای اجتماعی و تعاملی و یا جبری، فرهنگی و خانوادگی و ...) دیگر فرق آنها تنها در این است که یکی طول زندگی را ترجیح داده است و یکی عرض زندگی را، یا اینکه یکی آنقدر جسارت و شجاعت و زکاوت در خودش سراغ داشته که به دنبال بالاترین بهرههای ممکن از زندگی دنیا باشد و در این کار گیر نیفتد ولی دیگری از انجام کاری که عرف نباشد ترس داشته است یا مدام گمان میکرده است الآن گیر خواهد افتاد و ریسکپذیری پاینش مانع از انجام خلاف توسط او شده است، در هر صورت وقتی قیامتی در کار نباشد و با مرگ همه عدم شوند دلیل حقیقی وجود ندارد که سختیها را تحمل کنیم ... اگر بشود از زیر سختیها فرار کرد حکم عقل است که این کار انجام شود ... مثل اصل حمار میماند ... تا وقتی میشود به راحتی بیشتر از راه سادهتر رسید برای چه زیر بار سختی برویم؟ وقتی مرگ پایان کار است و قیامتی در کار نیست که همه و بدون استثناء همه در آن حسابرسی شوند و کسی نتواند از آن فرار کند در این صورت امکان فرار از دادگاههای دنیا وجود دارد و دلیلی ندارد کسی که بازدارندهی درونی ندارد تن به خلاف ندهد، اگر در ظرفیت خودش ببیند که خلاف کند و لذت ببرد و گیر نیفتد ...
اگر گفتید که خیر کسی که به هیچ دینی اعتقاد ندارد هم باز ممکن است مستقل از تعاملات اجتماعی بازدارندههای باطنی برای خلاف نکردن یا اخلاقمدار بودن داشته باشد و مثلاً از کمک کردن به دیگران لذت ببرد در این صورت دقت شما را جلب میکنم به اینکه حقیر صحبتم بر روی فطرت انسانی نیست و بر روی عقل است ... عقل اگر سوار بر فطرت شود نتیجهاش درست میشود ولی وقتی فرض اولیهی آن نبود قیامت باشد همانطور که بیان شد حکم عقل است که زیر بار سختیها نرویم مطابق با همان اصل حمار ... اگر هم فطرت آمد و گفت که این کار را نکن طرف گناه دارد و این ظلم است به او جواب داده میشود که دیر یا زود همه از دنیا میرویم پس این دو روزهی دنیا را بگذار خوش باشیم، به او هم اگر سخت بگذرد ولی خواهد گذشت و وقتی عدم بشویم دیگر فرقی میان من و او نیست ...
تمام این بحثهای حقیر هم سر این بود که بگویم فرگشت اگر خدای ادیان را انکار کند، که میکند، در واقع دارد معتقدین به خود را به تفکری فرا میخواند که اگر از در تعقل به آن وارد شویم جز نفسانیات مهار شده به قیود اعتباری و غیرحقیقی و در اصل نفسانیات مهار نشده چیز دیگری ندارد ... در این نگاه ما هم قبول خواهیم داشت که انسان چیزی جز حیوانی در کنار حیوانات دیگر نیست ...
دقت کنید که صحبت از لزوم دیندار بودن برای اخلاقمدار بودن نکردم ... بلکه ایدئولوژی که فرگشت برای معتقدین به خود تعریف میکند را به صورت عقلی تبیین کردم و اینکه این ایدئولوژی خلاف فطرت است
یا علی علیهالسلام
عقل ابزاری برای نفس انسان است که محاسبات و تفکر را بهتر انجام بدهد. خودش به تنهایی توانایی تفکر را ندارد. به همین جهت، وقتی روح از بدن انسان خارج میشود یا زمانی که بیهوش است، با اینکه مغز وجود دارد، ولی دیگر خبری از محاسبه و تفکر و تعقل و استدلال نیست.
اولا: نسبت مغز به کل بدن، سنجش خوبی نیست. این معیار خودش دلیلی نداره و خوبه مستندی برایش بیان کنید.
ثانیا: هوش مصنوعی که بشر به دنبال ساخت آن است و توانایی استدلال و تفکر را داشته باشه، هنوز ساخته نشده، اگر هم ساخته شود و با خصوصیات هوش و فهم انسانی باشد، آن وقت میتوان در موردش بحث کرد.
خیر.
ویژگی هایی که واجب الوجود داره، هیچگونه محدودیتی نداره و مثل خود ذات واجب، نامحدود و مطلق هست.
اما اسپاگتی پرنده، اگه همونطوری که طرفدارانش بیان میکنند، موجودی مادی باشه، خب حداقل محدودیتش، مادی بودنش هست.
اما اگه هیچگونه محدودیتی در کار نباشه، و از همه جهت بی نیاز باشه، خب این موجود همان واجب الوجوده و فقط اسمش عوض شده.
مهم این هست که واجب الوجود خصوصیاتی داره که هر موجود مورد ادعایی این خصوصات رو داشته باشه، واجب الوجوده و گرنه خیر.
این مطلب اثبات نشده! هیچ چیزی که ثابت کنه وجودی به اسم روح ما رو کنترل میکنه، وجود نداره!
اگه هست، میتونید بگید که دربارش بحث کنیم!
مستندی تو دست ندارم ولی مثال زیاد دارم! مثلا نئاندرتالا که مغز بزرگتری نسبت به ما داشتن ولی بخاطر بزرگی جثه شون، کمتر میدونستن! و...!
هوش مصنوعی موش کاملا ساخته شده و حداقل نشون میده که تا اونجا به روح نیازی نیست! هوش انسانی هم در حد 70 80 درصد پیش رفته!
میشه چند تا از مدارک بر نفی وجود خدا را نام ببرید. البته از این قبیل داستانهای طنز(مثل اسپاگتی پرنده و ...) نباشه.
درضمن میشه براهین اثبات اسپاگتی پرنده را بیان کنید.
شایدبا سوگیری بهش نگاه کردید. یک بار ذهن خود را خالی کنید و بعد به این بحث و براهین اثبات خدا نگاه کنید.
اولا: فرگشت که مدعی هست حیات در روی زمین از طریق تبدیل و تبدل بین انواع ایجاد شده، خب باید در مورد اولین موجود در عالم هم نظر بدهد. فارغ از دیدگاه دینی موافق یا مخالف.
ثانیا: با قطع نظر از اشکال قبلی، از انجا که مدافعین او که از همه پرادعاتر درحال حاضر داوکینزه، انگیزه شون ازطرح این نظریه، بیان بی نیازی و یا حداقل ضروری نبودن وجود خداوند هست.
اگه قراره فقط به فرگشت صرفا به عنوان یک نظریه تجربی نگاه بشه و هیچ ربطی به گزاره های دینی نداشته باشه، جای این بحث در این سایت نیست. چه درست باشه و چه نادرست.
اما اگر قراره مثل همون افراد، به دنبال این باشیم که با این نظریه، به نوعی گزاره های دینی در هر موردی را مورد انتقاد و چالش قرار بدهیم، خب باید در اون زمینه بحث بشه.
مگه تا به حال مشاهده در تعریف فلسفه بوده که میخواهید از اون جدا کنید.
استدلال هم در تعریف فلسفه نیست.
بلکه روش فلسفی، روش استدلال عقلی است.
در ضمن، فهم مباحث فلسفی در بخش تصوراتی که ارائه میکند که بحث تعریف است و در مسائل تصدیقی و استدلالی نیز شکل و مواد قیاس برهانی است.
ربط این قسمت به تذکر بنده را متوجه نشدم.
در مورد نکته انتهایی شما هم به نظرم بحث خوب اونی هست که باز باشه. ولی خب تاپیک ها محدودیت زمانی دارد.
علاوه بر اینکه گاهی بحثهایی مطرح میشه که هیچ ربطی به موضوع تاپیک و رسالت انجمن گفتگوی دینی نداره. پس چاره ای نیست که بنده دخالت کنم.
هرچند سعی میکنم تا زمانی که ضرورت نشه داخل بحث دوستان نشوم.
موفق باشید.:Gol:
مثلا میتونم بگم که ظالما همه پولدارن و همه چیز دارن ولی آدمای خوب اغلب فقیرن! تو کشور خودمون، کمی اهل ریا باشی همه چیز داری!! و...
از ویکی فقه خوندم، ویژگیهاشو برای هر خدایی میشه بکار برد!
نه! فرگشت میگه این تبدیلا حیاتو به اشکال مختلف پخش کرده!
اگه بخوایم تقابلش با دینو بررسی کنیم، در زمینه پیدایش انسان و موجودات اهلی هست!
تو تعریفی که من کردم بود!!
این بود که در هر دو، مذهب با چیزی ناآشنا به تقابل پرداخته و کسی هم تلاشی برای فهمیدن اون ناآشنا انجام نمیده احتمالا!
در مورد شرکت در بحث که بدون شما تقریبا بحثی پیش نمیره!:khandeh!:
سلام علیکم،
اول اینکه بارها صحبت کردیم و خودتان هم قبول داشتید که این نظریه هنوز اثبات نشده است و حداکثر یک حدس محتمل است،
در ثانی شما یک مشاهدهی تجربی بیاورید که مؤید فرگشت باشد و مؤید طرح هوشمند نباشد یا بر علیه دین باشد
در ثالث خدا اگر به عنوان موجودی که معلوم نیست وجود داشته باشد یا نداشته باشد به طرح هوشمند اضافه شده باشد حق با شماست ولی وقتی چنان موجودی برهان عقلی بر وجودش داشته باشیم و بدانیم که اثر میگذارد و اثر نمیپذیرد در این صورت باید در علوم خود جایی برای اثرگذاری او هم قائل باشیم، اشکالی ندارد که شما بگویید که این اثرگذاری صرفاً از طریق وضع قوانین و تضمین اجرای بدون نقص آنهاست ولی اگر کسی بگوید که در برخی موارد مانند مواضع افتراق میان فرگشت و طرح هوشمند هم خداوند نقش دارد تا احتمالی که نزدیک به صفر است را به مقداری معنادار برساند در این صورت چنین کاری در جهت پیچیده کردن بحث نیست بلکه در جهت با معنا کردن بحث است.
بار دیگر دقت کنید که فرگشت بر اساس اصل انتخاب طبیعی کار میکند که آن هم معیاری کور معرفی میشود که اثر تغییرات در شرایط محیطی را نشان میدهد و اکنون موجودات نسبت به اجداد خود بسیار متفاوت هستند و این تفاوت بسیار بیش از تفاوت شرایط محیطی زندگی ایشان و اجدادشان است ... یک بیماری و انحراف ژنتیکی از ویژگیهای ژنتیکی والدین وقتی مزیت برای بقاء میشود که شرایط محیطی تغییرات قابل توجهی کند ولی از نظر زمینشناسی چنین چیزی بوده است در تاریخچهی زمین؟ نبوده است! پس اضافه کردن یک خالق هوشمند که جایگزین اصل انتخاب کور شود به هیچ وجه پیچیده کردن ماجرا نیست بلکه منطقی کردن آن است ...!
یا علی علیهالسلام
سلام
خب من میگم عامل هوشمند طبیعته!
مثالشم اینه که چند ماه پیش اخبار میگفت، یه نوع نهنگ جدید پیدا شده!
بعضی وقتا تغییر میشه ولی چون تاثیر آنچنانی نداره، شایستگی تکاملیشون یک میمونه و کم کم با هم برابر میشن(جمعیت) و ممکنه بخاطر سیلی زلزله ای چیزی، بیشتر اون موجودات اولی از بین برن و...!
فرگشت همیشه هزاران راه برای ما میزاره تا توضیحش بدیم!
اینطور نیست که برای حفظ اخلاق بخواهیم دیندار باشیم
پس دوست گرامی به این جمله پیامبر اسلام هم نباید وقعی گذاشت: "اِنّي بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلَاق "
باء;652288 نوشت:
اگر اینطور بود فرمایش شما صحیح بود چون بخشی از اخلاق را اخلاق عقلی میگوییم که همه از مؤمن و کافر میتوانند به آن ملتزم باشند و آن وقتی است که برای جلوگیری از هرجومرج گفته میشود حدود آزادی آنقدر است که به آزادی دیگران تعدی نشود، بعد یک حدّ آزادی اجتماعی تعریف میشود و دولت ولو سکولار متضمن اجرای آن میشود ... در این صورت کافران اخلاقمدار هم خواهیم داشت ... اما بحث حقیر این نبود ... بلکه این بود که اگر قیامت انکار شود (که در فرگشت اگر خدا هم انکار نشود خدای ادیان انکار میشود و یکی از اولین نتایج آن هم انکار قیامت است، چرا که اگر قیامتی باشد و عدالتی هم باشد باید راه و رسم زندگی هم تحت عنوان دین در دنیا به مردم عرضه شود که با انکار خدای ادیان این مسأله منتفی انگاشته میشود)
مگر قیامت اثبات عقلی شده ؟
[SPOILER]اعتقاد به معاد یک بحث درون دینی هست و مسئله عدل هم یک اصل درون مذهبی است و از اصول دین اسلام به شمار نمیرود
و به فرض قیامت یا معادی باشد به فرض که تمامی ستمگران به سزای عمل خود برسند چگونه سزای عمل ستمکران جبران خسارت ستمدیدگان هست؟
ببینید؛
مثلاً سلسله قاجار: با استبداد و ظلم خود موجب جهالت و عقب ماندگی ایرانیان شد محروم ماندن خیل عظیم ایرانیان موجب بوجود آمدن نسلی شد که درون آن افراد با تباهی بزرگ شوندو رفتار ناشایست نشان دهند به تبع آن از نظر دین گناهکار و ستمکار شوند اگر آن نسل در یک جامعه خوب زندگی میکرد مسلم افراد خوب و نیکوکار و رستگار آن بیشتر بودند حال آن افراد نه اینکه به بهشت نرفته اند بلکه به جهنم رفته اند کجای این عدالت هست
البته این یک مثال هست میتواند در هر جامعه یا ملیت دیگر باشد
تباهی تباهی به بار می آورد یک میوه فاسد سایر میوه ها رافاسد میکند میوه ای که به خاطر جبر زمانه فاسد شده و محکوم به معدوم شدن میشود چه گناهی دارد
آب رودی که از سرچشمه کوهی نشأت میگیرد میتواند با انحراف یا سدی سر از مرداب یا دریا بیاورد شما میتوانید خوبی و پاکی را از آنهمه آب که به گنداب رسیده جدا کنید؟
صد البته میگویید هر کس به تناسب اختیارش محاکمه و مؤاخذه میشود ولی این پاسخ شرایط حاکم بر اجتماع و پاسخ مثال بالای من نیست
کسی موجب بیراهه رفتن یک جامعه میشود و آن جامعه همه سوق به تباهی پبدا میکنند و با تباهی خود عده دیگر و جوامع دیگر و نسلهای بعد از خود را به تباهی میکشد
قیامت و عدالت چه چیز را جبران میکند و چه چیز را اصلاح میکند
این مطالب را در متن پنهان می آورم تا تاپیک از مبحث اصلی فرگشت منحرف نشود[/SPOILER]
باء;652288 نوشت:
. کسانی که جسارت لازم را ندارند و طول زندگی برایشان اهمیت دارد و در اثر انجام گناه از آیندهای که از زیر پا گذاشتن قوانین جامعه با احتمال کم یا زیادی گریبانگیرشان خواهد شد میترسند ... چنین کسانی به قوانین احترام میگذارند ... در واقع ایشان از عواقب دنیایی انجام خلاف قانون میترسند و تن به آن نمیدهند ... کم یا زیاد هم بالأخره ترکیبی از خوشیها و سختیهای زندگی را میکشند و بعد هم دیر یا زود میمیرند و عدم میشوند و دیگر فرقی نخواهد داشت که چقدر و با چه کیفیتی زندگی کردهاند
دوست عزیز همینکه در یک جامعه سالم زندگی کرده و مورد حمایت قرار گرفته و مورد ظلم و تعدی قرار نگرفته مگر کم لذتی هست
و این نکته را باز یادآور میشوم که انسان موجودی اجتماعی است
انسان از اینکه در جمع باشد و پذیرفته شود و حقوق فردیش مورد تعدی نباشد لذت میبرد
مگر یک یا دو در صد از افراد ضد اجتماع که در هر جامعه ای هستند .این افراد بیمار باید شناسایی درمان و یا کنترل شوند
باء;652288 نوشت:
۲. کسانی که عرض زندگی برایشان مهمتر است و جسارت لازم را دارند و در خود این توانایی را میبینند که بتوانند هر کاری که خواستند را انجام دهند و از چشم مجریان قانون هم مخفی بمانند ... چنین کسانی با احتمال بالایی بیشترین لذات ظاهری از زندگی دنیا را میبرند و اگرچه ممکن است بعد از مدتی گیر بیفتند ولی شاید هم نیفتند و یا اگر بیفتند هم باز با خلافهای دیگری مانند رشوه و تهدید خانوادهی مسؤولین و غیره آزاد شوند ... بسیاری از سرمایهداران نظام سرمایهداری کسانی هستند که برای حفظ سرمایه از جنایتی فروگذار نمیکنند ... معاویهها و سایر پادشاهان و صاحبان قدرت و ثروت در طول تاریخ هم مثالهای دیگری هستند که بیشترین بهرهها را از زندگی دنیوی همین بدترین انسانها داشتهاند ...
از کجا برایتان مسجل شده که رفتار ضد اجتماعی لذت بخش هستند.
اتفاقاً افراد ضد اجتماع بیشترین بهره را از جوامع ایدئولوؤیک و مذهبی میبرند زیرا یاد میگیرند که علاوه بر قانون خود را پشت مقدسات پنهان کنند. و با افیون دین مردم را از واکنش به انفعال سوق بدهند
ولی در جوامع هوشمند اگر افراد ضد اجتماع خود را پشت قانون پنهان کنند افکار عمومی به هر حال آنها را رسوا میکند و هرگز ترس از حرمت شکنی مقدسات ایشان را وادار به سکوت نمیکند
و با بهره گیری ازخرمت مقدسات ،جکومت افکار عمومی را سرکوب نمیکند
با مراقبت از آزادی و دموکراسی افراد ضد اجتماع خواه ناخواه محبوبیت و راه های فرار از قانون خود را از دست میدهند
قوانین بشری این مزیت را دارند که مقدس و ابدی نیستند و بنابر مصالح و عقل و خرد جمع تغییر میکند
نمونه ان سیر مصرف سیگار و مقبولیت آن در اجتماع هست
باء;652288 نوشت:
توجه کنید که گروه دوم اگرچه منفور افراد گروه اول هم باشند ولی در حقیقت به لحاظ عقلایی نمیتوان گفت بدتر از گروه اول باشند، وقتی هیچکدام از آنها بازدارندهی باطنی (اعتقاد دینی) از کارهای ناشایست ندارند و بازدارندههای آنها حداکثر ظاهری است (اعتقادهای اجتماعی و تعاملی و یا جبری، فرهنگی و خانوادگی و ...) دیگر فرق آنها تنها در این است که یکی طول زندگی را ترجیح داده است و یکی عرض زندگی را، یا اینکه یکی آنقدر جسارت و شجاعت و زکاوت در خودش سراغ داشته که به دنبال بالاترین بهرههای ممکن از زندگی دنیا باشد و در این کار گیر نیفتد ولی دیگری از انجام کاری که عرف نباشد ترس داشته است یا مدام گمان میکرده است الآن گیر خواهد افتاد و ریسکپذیری پاینش مانع از انجام خلاف توسط او شده است، در هر صورت وقتی قیامتی در کار نباشد و با مرگ همه عدم شوند دلیل حقیقی وجود ندارد که سختیها را تحمل کنیم ... اگر بشود از زیر سختیها فرار کرد حکم عقل است که این کار انجام شود ... مثل اصل حمار میماند ... تا وقتی میشود به راحتی بیشتر از راه سادهتر رسید برای چه زیر بار سختی برویم؟ وقتی مرگ پایان کار است و قیامتی در کار نیست که همه و بدون استثناء همه در آن حسابرسی شوند و کسی نتواند از آن فرار کند در این صورت امکان فرار از دادگاههای دنیا وجود دارد و دلیلی ندارد کسی که بازدارندهی درونی ندارد تن به خلاف ندهد، اگر در ظرفیت خودش ببیند که خلاف کند و لذت ببرد و گیر نیفتد ...
دقت کنید اگر دین بازدارنده بود این همه خشونت در جوامع مذهبی حاکم نبود
باء;652288 نوشت:
اگر گفتید که خیر کسی که به هیچ دینی اعتقاد ندارد هم باز ممکن است مستقل از تعاملات اجتماعی بازدارندههای باطنی برای خلاف نکردن یا اخلاقمدار بودن داشته باشد و مثلاً از کمک کردن به دیگران لذت ببرد در این صورت دقت شما را جلب میکنم به اینکه حقیر صحبتم بر روی فطرت انسانی نیست و بر روی عقل است ... عقل اگر سوار بر فطرت شود نتیجهاش درست میشود ولی وقتی فرض اولیهی آن نبود قیامت باشد همانطور که بیان شد حکم عقل است که زیر بار سختیها نرویم مطابق با همان اصل حمار ... اگر هم فطرت آمد و گفت که این کار را نکن طرف گناه دارد و این ظلم است به او جواب داده میشود که دیر یا زود همه از دنیا میرویم پس این دو روزهی دنیا را بگذار خوش باشیم، به او هم اگر سخت بگذرد ولی خواهد گذشت و وقتی عدم بشویم دیگر فرقی میان من و او نیست ...
ببینید در مورد اکثر مردم بیش از 90 درصد مردم
خوب بودن طبیعی و برای اکثریت مردم لدت بخش هست
بد بودن موجب استرس و صرف انرژی بیشتر میشود
تعجب می کنم که خوب وبد بودن را به دین نسبت میدهید
من میگویم اتفاقا دستورات دینی موجب این میشود که افراد خوب اعمال بد انجام دهند بدون اینکه پشیمان شوند مصادیق اجتماع و تاریخ خودمان را نمیگویم ولی یک داعشی یا طالبان یا یک اسراییلی از قتل و غارت خود پشیزی پشیمان نمی شود اگرچه این افراد کاملا دیندار هستند و دستورات دین خود را انجام میدهند
باء;652288 نوشت:
تمام این بحثهای حقیر هم سر این بود که بگویم فرگشت اگر خدای ادیان را انکار کند، که میکند، در واقع دارد معتقدین به خود را به تفکری فرا میخواند که اگر از در تعقل به آن وارد شویم جز نفسانیات مهار شده به قیود اعتباری و غیرحقیقی و در اصل نفسانیات مهار نشده چیز دیگری ندارد ... در این نگاه ما هم قبول خواهیم داشت که انسان چیزی جز حیوانی در کنار حیوانات دیگر نیست ...
دقت کنید که صحبت از لزوم دیندار بودن برای اخلاقمدار بودن نکردم ... بلکه ایدئولوژی که فرگشت برای معتقدین به خود تعریف میکند را به صورت عقلی تبیین کردم و اینکه این ایدئولوژی خلاف فطرت است
اینها نتیجه گیری شماست بر اساس پیش داوریهای خود تان
درست است که در نگاه فرگشت انسان برآمده از سایر حیوانات هست ولی انسان را داری ویژگی هایی میبیند و برای آن دلیل هایی اقامه میکند و در جهت اعتلای آن خصایص انسانی، بهتر از قوانین ثابت و لایتغیر دینی میتواند کمک کند اگرچه نظرات برپایه فرگشت مدعی آن نیست که راهکارهایش از همان اول بهترین باشد
بلکه راهکارهایش با کمک خرد جمعی قابل تغییر و اصلاح هستند
اینگونه دفاع شما از دین وقتی میتواند محکم و استوار باشد که شما جامعه یا جوامع دینی را مثال بزنید که در زیر لوای آن همه اقشار و گروه ها حتی بیدین هم در آن مرفه و سعادتمند باشند خلاصه آنکه به عمل کار برآید به سخنرانی یا سخندانی نیست
بررسی مساله "عدالت" ذیل موضوع ساحات اعتقادی و اجتماعی در ادیان و مذاهب و مکاتب
پیروان مکاتب و مذاهب و ادیان پس از فهم چستی خود و جهان هستی , و همچنین رابطه خود با جهان و فهم یک جهان بینی دینی شاید مهمترین موضوعی که مورد تحقیق و بررسی انجام میدهند فهم سهم خود در این جهان و حقوقی است که در آن جهان بینی دینی برایشان تعریف گردیده است.
آنچه که از مکتب فرگشت در موضوع عدالت قابل استخراج است این است که در نزاع و رقابت جهت کسب منافع چه توسط اعضاء یک مجموعه یا بین چند کلنی اجتماعی صورت میگیرد فرد یا گروهی که به توفیق بیشتر در کسب این منافع نائل آید حق تصرف و استفاده از آن بنفع خود و بر له رقیب را دارد .
توفیق حاصله همان حقوق مسلم فرد یا گروه بوده و عدالت در این مکتب و آئین همان است که اتفاق افتاده و چنین توجیه میشود که او شایستگی کسب این شرایط را داشته و مجاز است از آن بر علیه رقبای خود استفاده نماید.
موضوعی که در این رقابت فردی و اجتماعی باید متذکر شد این است که چون مانعی بنام خدا در این رقابت محل اعرابی ندارد و تبعا احکامی هم بر آن مترتب نیست استفاده از هر ابزار و روشی برای کسب منفعت بیشتر مجاز دانسته میشود.
در اسلام
این معنی که برای انسان چیزی نیست مگر اینکه برایش تلاش نماید ( لیس للانسان الا ما سعی ) وجود دارد ولی این تلاش و کسب منفعت امر بی قیدی نیست و قوانین متعددی در اخلاق اعتقاد و احکام فردی و اجتماعی آن را مقید می سازد.
کسب معاش و منفعت مشروط و مقید به اداء حق الناس و حق الله و عدم تعرض به حقوق دیگران و کسب منافع از راه حرام و ناصواب است . تعئین و تعریف حقوق فرد و جامعه در اسلام امر مهم , کلیدی و تعئین کننده است چنانکه پیامبر اکرم بقای یک جامعه را با کفر ممکن میداند ولی به ظلم و عدم اداء حق سست و ناپایدار توصیف مینماید
و هرگونه ظلمی که توسط فرد یا گروهی بر له فرد یا گروه دیگر صورت بگیرد لازم به مقابله دانسته و سکوت و رضایت در برابر ظالم را معادل با گناه ظالم تعریف کرده و مستوجب عذاب دنیوی و اخروی میداند.
در این نظام برتری و قدرتمندی با مسئولیت بیشتر در قبال دیگران همراه است چنانکه یک حاکم مسئولیت های بیشتری نسبت به یک مامور در برابر جامعه دارد و یک فرد ثروتمند طبق احکام , زکات و خمس بیشتری نسبت به یک فرد کم بضاعت بر ذمه دارد .
در ادامه و با عرض سلام و ادب
دوست گرامی در پست 289 هم خدمت شما گفتم فرگشت شرح واقعیت روند حیات هست که جانداران به چه دلیل مشابه هستند و به چه دلیل متفاوت
خدمت شما گفتم از ابزار شرح فرگشت انتخاب طبیعی هست
فرگشت در سایه انتخاب طبیعی بسیار کند و بطئی در طی گذر نسلها موجب تنوع جانداران گوناگون شده ممکن است صدها هزار سال یا ملیونها سال بسته به شرایط متعدد گونه های مختلف از هم منشعب یشوند
ولی انتخاب مصنوعی که بواسطه دخالت انسان در طبیعت بوجود امده با هدف بهره برداری انسان باعث اصلاح نژاد جانوران و گیاهان مختلف شده بیشتر گونه های اهلی دامها و نمونه های صنعتی دامها که همینک در مرغداریها و دامداریها پرورش داده میشوند یا در مزارع کشت میشوند ما به ازای خود را در طبیعت ندارند این یعنی صحت عملی و آزمایش شده نظریه فرگشت و الا شما با چه توجیهی غیر از فزگشت می شناسید که اصلاح نژاد گیاهان و یا حیوانات را توضیح دهد
تغییرات تصادفی در ژنها یا بوسیله تلقیح گونه های مختلف در کنار هم بدست می آید که با پرورش و یا کشت گونه دلخواه رفته رفته نژاد مورد نظر خود را گسترش میدهید
یا بوسله تابابش هسته ای موجب تغییر دز ژنهای گیاهان میشوید آنگاه اقدام به کشت جدید میکنید و میبینید گونه و نژاد مورد نظر شما حاصل شده یانه. اگر مطابق نبود اجازه رشد به گونه های ناخواسته نمیدهید
از جمله بدست آوردن انسولین انسانی با استفاده از مهندسی ژنتیک
سلام و عرض ادب و احترام،
دخالت انسان دخالتی هوشمندانه و به قصد و هدف خاصی انجام میگیرد، اما همینکه شما هم به خوبی اشاره کردید وقتی تشعشعات موجب تغییر در ژنها میشوند انسان که هنوز نمیتواند مستقیماً تغییرات ژنتیکی مورد نظر خودش را اعمال کند مانند یک جعبهی سیاه برخورد میکند و آنقدر تشعشع به آن میتاباند تا ژنها آنطور که او میخواست تغییر کنند و بعد همان گونهی اصلاح شده را پرورش میدهد ... این یعنی هوشمندی انسان کافی نیست که او را به سعی و خطا وا میدارد ... ولی در هر صورت کلیت کار او تصرف هوشمندانه در طبیعت است
متحیر;652108 نوشت:
اینها به جز دست آوردهای عملی و آزمایشی نظریه فرگشت می باشند؟
میتوانند مؤید طرح هوشمند و نظر دین هم باشند و در نتیجه نمیشود گفت که به طور انحصاری دستآورد فرگشت باشند
متحیر;652108 نوشت:
موارد بالا نتیجه انتخاب مصنوعی و هوشمند انسانهاست آیا چنین سرعت بالا در انتخابهای طبیعی در گوناگونی موجودات در طبیعت سرغ دارید؟
چون چنین سرعت و انتخاب های هوشمندانه در روند تنوع موجودات نمیبینم پس به فرگشت را هوشمندانه نمیبینم
تنها دلیلی که شما ارائه دادید که آن آزمایشات را مؤید فرگشت بدانیم و نه طرح هوشمند همین گزارهاتان است که اگر تغییرات ژنتیکی هوشمندانه به ایجاد گونههای دیگر منجر میشد (که البته در دین بیانش متفاوت است و حتی اگر گونهای از گونهی دیگری به وجود بیاید بین آنها رابطهی والد و فرزندی برقرار نیست همانطور که حضرت حوا سلاماللهعلیها همسر حضرت آدم علیهالسلام شدند و نه دختر ایشان با اینکه از باقیماندهی خاکشدهی ایشان خلق شدند) باید سریعتر اتفاق میافتاد و نه ظرف مدتهای مدید و نسلهای بسیار ... اما همین گزارهاتان هم طرح هوشمند را به چالش جدّی نمیکشد اگر این طرح هم مشابه نظر دین را داشته باشد که تغییرات ژنتیکی را مانند آنچه که در فرگشت بیان شده است تدریجی نداند (البته منظورم از «تدریجی» معنایی است که فرگشت از این واژه در نظر دارد وگرنه خلقت بدن آدم علیهالسلام هم چند هزار سال طول کشید)، به عبارت دیگر اگر اجازه دهیم که تغییر از یک گونه به گونهی دیگر به صورت خلقت یک گونه از بقایای گونهی دیگری باشد این ایجاد گونهی جدید میتواند تقریباً آنی و یا ظرف مدتی بسیار کمتر از آنچه که مدّ نظر فرگشت است صورت پذیرد، دیگر نیازی به حلقههای گمشدهی داروین نخواهد بود، مثالش میتواند شتر حضرت صالح علیهالسلام یا عصای حضرت موسی علیهالسلام باشد که تغییرات سریع از یک صورت به یک صورت دیگر از همان مواد اولیه (البته نه لزوماً با حفظ هویت عنصری آن مواد) داشتهاند، مثالهای دیگری هم دارد که همان خلقت تقریباً آنی سگ و گربه و خوک باشد از اضافات گونههایی دیگر مانند جن و شیر و فیل، البته این مثالها دروندینی محسوب میشوند و لازم نیست شما آنها را قبول داشته باشید، ولی باید گفته شوند چون اینطوری نشان داده میشود که دین و طرح هوشمند انطور که شما بیان میکنید نیستند که با چنان دستآوردهایی نقض شوند، تغییرات در ژنتیک مطابق آنها میتواند حتی به صورت آنی باشد و از این نگاه در ایشان تناقضی یافتن نمیشود، اگر هم خلقتی درشان به کندی رخ بدهد مانند آنچه در خلقت بدن انسان رخ داد برایش حکمتهایی وجود دارد که برخی را شاید ما بدانیم و برخی را هم ندانیم، ان شاء الله شما هم نفرمایید که اگر حکمتی را ما نمیدانستیم حتماً اصلاً وجود ندارد و به همین دلیل حتماً خدای ادیان وجود ندارد، خدای ادیان به این راحتیها پذیرفته نشده است که به این راحتی انکار شود.
یا علی علیهالسلام
سلام و عرض ادب
دوست عزیز
طراحی هوشمند وقتی وجود دارد که هدفی باشد و راه رسیدن به هدف راندمان مناسب و قابل توجیه داشته باشد متاسفانه در مشاهده حیات نه چنین هدفی را شاهد هستیم و نه با صرف این همه زمان و منابع به نتیجه مطلوب رسدیم
اگر هوشمندی هدف آفرینش حیات باشد که ما موجودات هوشمند کمی را شاهد هستیم
و اگر هدف رستگاری و انسانیت باشد که در دنیای دیگر به آنها پاداش دهد از خیل این همه انسان با معیارهای دینی تنها عده بسیار قلیلی شایسته بدست می آید
که البته در اخر پست گفتید علت اینکه چرا راندمان خلقت در حد صفر هست را در این تاپیک یا تاپیک دیگر توضیح میدهید
سلام و عرض ادب و احترام،
دقیقاً درست فرمودید، طراحی هوشمند وقتی وجود دارد که هدفی باشد و راه رسیدن به آن هدف هم هوشمندانه انتخاب شده باشد و قابل توجیه باشد ... اما بعد از آن دیگر اشتباه میکنید که میفرمایید نه چنان هدفی را شاهد هستید و نه چنان راه هوشمندانهای را ...
هدف از اصل خلقت یک چیز است، هدف از خلقت دنیا و تمام اجزاء آن من جمله گونههای جانوری و گیاهی متعدد و غیره و غیره چیز دیگری است که در راستای آن هدف کلی باشد ... این اهداف در تاپیکهای دیگری رویشان بحثهای مفصل یا نیمهمفصلی انجام شده است. اگر آن اهداف را دریابید خواهید دید که راهی که برایش وضع شده است با هدف مورد نظر تناسب دارد و قابل دفاع است، حتی آنکه آسمانها و زمین میلیاردها سال قبل از خلقت حضرت آدم علیهالسلام ایجاد شده باشند. در واقع شما تنها بخش مادی حیات را نگاه میکنید، نه هدفی در آن تشخیص میدهید و نه راه طی شده را قابل دفاع مییابید، این بخاطر این است که اصل هدف جای دیگر است و تنها سایهی آن بر طبیعت افتاده است که در قالب اهداف واسطه برای انواع موجودات تعریف شده است ... از نظر ما حتی شریعت به معنای عامّ آن تنها خاص نوع انسان و جن هم نیست و موجودات همگی مختار هستند و البته مطابق قرآن همه هم امتهایی مانند ما هستند و در قیامت محشور خواهند شد. اگر گفته میشود عالم و آدم برای اهل بیت علیهمالسلام خلق شده است ولی بعد در مرتبهی دیگر میگوییم که عالم برای انسان و جن خلق شده است عجیب نخواهد بود اگر در مرتبهی دیگر بگوییم که جهان برای تمام موجوداتی که در آن زندگی میکنند یا زندگی کردهاند و یا خواهد کرد خلق شده است ولو اینکه از نظر طبقهبندیهای ما این موجودات از جنس جمادات باشند، مثل سنگ و آب و غیره ... در نگاه ما (البته شاید بسیاری با حقیر موافق نباشند و برای مخالفتشان هم دلایلی داشته باشند ولی حقیر هم برای این حرفهایم دلایلی دارم که بسیاری از آنها را در تاپیکهای دیگر بیان کردهام) حتی کوهها صرف مجموعههایی از سنگها و خاک نیستند بله هم تکتک آن سنگها و دانههای خاک هویتهای جداگانهای دارند و بندگان خدا هستند و هم مجموعههایشان ... درست مثل بدن موجودات زنده که هم متشکل است از تعداد بسیار زیادی سلول که هر کدام جداگانه موجوداتی زنده هستند و هم آن بدن روی هم رفته یک موجود زنده است که مثلاً شما آن را گوریل میشناسید یا انسان یا فیل یا غیره و غیره ... این مسأله جریان بزرگی را نشان میدهد از موجوداتی که در جهان طبیعت با هم و در کنار هم و در یک نظام طبقاتی زندگی میکنند که یکی نیازهایش را از دیگری تأمین میکند و خداوند با واسطه روزیرسان همه است و آنها را چنان سامانی داده است که از نظر زیستی بتوان تمام عالم را یک زیستکره در نظر گرفت. پاسخ بخشی که گفته بودم اگر شما و کارشناس محترم اجازه دهید در همین تاپیک بدهم هم از دقت در همین مسأله مشخص میشود. به این توضیح در ویکی خوب دقت کنید:
The biosphere is the global sum of all ecosystems. It can also be termed the zone of life on Earth, a closed system (apart from solar and cosmic radiation and heat from the interior of the Earth), and largely self-regulating. ... The biosphere is postulated to have evolved, beginning with a process of biopoesis (life created naturally from non-living matter such as simple organic compounds) or biogenesis (life created from living matter), at least some 3.5 billion years ago.
به نظرتان مشخص نیست که چرا حضرت آدم علیهالسلام باید این همه وقت بعد در بعد جسمانی خلق میشدند؟ اما از بعد فراجسمانی نخستین انسانها حضرات معصومین علیهمالسلام هستند که خلقت ایشان مقدم بر خلقت آسمانها و زمین و حتی فرشتگان بوده است و در واقع اولین ایشان همان اولین خلقت خداست ... جنیان چه از نظر ابعاد روحی و چه از نظر بعد جسمانی بیابین انسان خلق شدهاند، یعنی از نظر مراتب بالاتر وجودی بعد از انسان و از نظر مرتبهی جسمانی قبل از انسان ... ادامهی این بحث دیگر فکر نکنم چندان به موضوع تاپیک مرتبط باشد مگر اینکه شما در آن ایرادی بیابید که در موردش توضیح بیشتری بخواهید.
به طور خلاصه این عالم هم هدف کلی دارد و هم بسیار اهداف واسطه در مراتب متعدد وجودی دارد برای تمام سطوح زندگی جمادات و گیاهان و جانوران ... راه رسیدن به آن اهداف هم که شکل ساختار دنیاست با این هدف تطابق کامل دارد، مثلاً انسان باید با اختیار خود به اعتقاد به خدا برسد و لازمهی آن این است که اگر نخواست ایمان بیاورد خود را مجبور به این کار نبیند و لازمهی آن هم این است که راه توجیه برایش باز باشد و اینکه جهان به صورت largely self-regulating خلق شده است هم همین است، همینکه شما خود را مجبور به پذیرش نظر دین ندانسته و فرگشت را به آن ترجیح دادهاید یعنی همه چیز مطابق اهداف خلقت است ... به همین دلیل هم حقیر با مشاهدات علمی فرگشت مخالفتی نکردم چون اطمینان دارم که آنها این امکان را دارند که همگی درست باشند اما در عین حال اطمینان هم دارم که هرگز نمیتوانند وجود خدای اسلام را نقض کنند، اگر چنین ادعایی داشتند باید به دنبال سفسطهها و مغلطههایشان گشت که خوب علت حضورمان در این تاپیک هم همین است ... اینکه نشان دهیم مشاهدات شما آنچه که مدعی شماست را اثبات نمیکند و حتی به نسبت نظر دین هیچ برتری هم ندارد که باعث شود کسی همینطوری آنرا بپذیرد و خدا را رد کند :ok:
متحیر;652266 نوشت:
دوست گرامی باز تکرار میکنم پذیرش فرگشت ارتباطی با اثبات یا انکار آفریدگار جهان ندارد
ولی به جِد خدای ادیان را منکر است
اینکه فرمودید
اثبات یا انکار عقلی برای آفریدگار جهان وجود ندارد چرا که اگر داشت آن اثبات یا انکار عقلی بدون دغدغه مثل سایر اثبات های عقلی در مورد قوانین علمی پذیرفته میشد نه اینکه پس از چند هزار سال از پیدایش تمدن این همه رأی گوناگون در مورد آفریدگار و یا خدایان متعدد در دینهای متفاوت وجود نداشت
حتی تعریف سالم و بی حاشیه ای هم برای خدا وجود ندارد چه رسد به اثبات آن
باز تکرار میکنم اگر « آدم » مستقیماً از خاک و هم راستای مخلوقات خلق شده چرا اشتباهات ژنتیکی و آناتومی و فیزیولوژی در خلقتش باشد؟
و اگر که «آدم» تفاوت ژنتیکی و آناتومی با دیگر موجودات هم راستای خود نداشته چطور از نگاه برون دینی میتوانید ثابت کنید که چنین خلقتی اصلاً وجود داشته؟
اینکه قائلین به فرگشت خدای ادیان را منکر هستند یک بحث است و اینکه مشاهدات تجربی ایشان ضرورتاً به چنان نتیجهای منجر شود یک بحث دیگر است ... حرف حقیر در آن نقل قولی که کردید این بود که آن مشاهدات را حداقل با سه سناریو میشود توضیح داد که فرگشت تنها یکی از آنهاست و نظر دین هم یکی دیگر است، در اولی خدای ادیان انکار میشود و در دومی خدای ادیان حرف اول و آخر را میزند، پس اینکه شما بگویید فرگشت خدای ادیان را رد میکند هیچ ارزشی را برای این گزاره اثبات نمیکند، فرگشت اگر چنین کند میتوان گفت که پس شاید فرگشت غلط باشد، لزوماً معنایش این نیست که پس واقعاً هم خدای ادیان رد شود ...
اما اینکه چرا با وجودیکه خدا اثبات عقلی دارد باز بسیاری منکرش هستند حداقل یک تاپیک را همین اواخر به خاطر دارم که در موردش بحث کردیم. ببینید، برهان عقلی خدای اسلام را اثبات نمیکند بلکه خدای ادیان را اثبات میکند، یعنی ما میتوانیم وجود خدای یکتا را که ازلی و ابدی بوده و هرگز تغییر و تحولی ندارد و محیط به زمان است و نه محصور در آن را اثبات کنیم، از طریق همان یک برهان وجوب و امکان. بعد از روی صفت کمالِ مطلق بودن این خدا میشود عدالت خدا را نتیجه گرفت (اینکه هر چیزی باید سر جای درست خودش قرار بگیرد)، بعد از روی عدالت خدا میتوان به راحتی وجود قیامت و آخرت را نتیجه گرفت، گرچه این استدلال متکلمین است و فلاسفهی اسلامی از طریق مراتب وجود انسان قیامت را اثبات میکنند، بعد هم که قیامت اثبات عقلی شود دیگر وجود نبوت ضرورت عقلی مییابد و اینکه باید چیزی به اسم دین وجود داشته باشد. پس خدای ادیان به طور عمومی اثبات عقلی دارد، اما اگر بخواهیم بین ادیان به دنبال دین حق باشیم و مثلاً به اسلام تشیع برسیم باز عقل توصیههایی خواهد داشت اگرچه فطرت هم در این میان نقش پررنگی دارد و توضیح بیشتر را میتوانید در تاپیکهای دیگر دنبال کنید. آنچه که مهم است این است که خدای ادیان هم اثبات عقلی دارد و هر نظریهی علمی که این براهین را در نظر نگیرد بر اساس همین مورد میتوان حکم عقلی به غلط بودنش داد ... یعنی ما با داشتن اثبات عقلی برای خدای ادیان در واقع اثبات عقلی برای غلط بودن نظریهی فرگشت داریم!
دقت کنید ما اثبات عقلی برای غلط بودن فرگشت داریم ولی معتقدین به فرگشت نه تنها نمیتوانند اثبات عقلی برای اثبات خود یا مردود بودن رقبای خود بیاورند که حتی یک مشاهدهی تجربی هم بر علیه ادیان ندارند، هر مشاهدهی تجربی که علم کنند را ما به راحتی توسط آموزههای ادیان توجیه میکنیم تا حداقل دیگر قطعیتی در صحبتهای ایشان نباشد ...
با این حساب اعتقاد داشتن به فرگشت عقلی نیست ... خلاف عقل هم هست ... دیگر چرا اصرار دارید که به آن معتقد باشید برایم عجیب است :Gig:
برای تعریف خداوند هم سورهی توحید این تعریف را در چند مرتبه بیان میکند، واجبالوجود بودن خدا که ترجمهی صمدیت اوست هم یکی از این تعاریف استاینکه چرا آدم علیهالسلام از خاک خلق شده است اما شباهت ژنتیکی بسیار زیادی مثلاً به شامپانزه دارد را هم در همین تاپیک توضیح دادم:
- یکی اینکه خدای واحدی خالق هر دوی آنهاست و این ارتباط کمی نیست، نعوذبالله و بلاتشبیه مثل مجسمهسازی که برای خودش صاحب سبک است و مجسمههایش اگرچه مستقلاً ساخته میشوند ولی همگی مشابهتهایی درونسبکی با هم دارند،
- دیگری هم اینکه در مشابهت بین آنها عبرتهاست و این را از کلام امام صادق علیهالسلام بیان کردم که در کتاب توحید مفضل همین مشابهت را مایهی عبرتی دانستن که بیان گردید، اینکه انسان اگر تعقل و منطق نداشته باشد تفاوت زیادی با میمون ندارد، اینکه ظاهرشان شبیه است و باطنشان تفاوتهایی دارد هم از همین جهت است.
در مورد اینکه فرمودید اگر آدم تفاوت عمدهی ماتریالیستی با سایر موجودات ندارد چطور میتوان از نگاه بروندینی وجود چنان خلقتی را اثبات کرد در چند سطح قابل پاسخگویی است، شستهرفتهترین آنها این است که ابتدا خود ضرورت دین اثبات شود و سپس بحث دروندینی انجام بگیرد، اما در همان بحث بروندینی هم اینطور نیست که هیچ راهی وجود نداشته باشد که تفاوت در منشأ آنها را متوجه شویم، بحث اخلاقی که در پستهای قبل داشتم یکی از آن مجاری است، آنجا که اگر خواستید نظریهی فرگشت یا هر نظریهی ضدّدین دیگر را با تمام تبعات منطقی و عقلی آنها بپذیرید خواهید دید که از نظر فطری خودتان هم نخواهید توانست آنرا بپذیرید ...
متحیر;652266 نوشت:
با عرض معذرت توجیهات متعدد شما بیشتر شبیه رفو کردن است تا یک توجیهوی یکدست و بدون خدشه
خوب این هم برداشت شماست ... البته حقیر بخشی از حرفهایم درست نبودند که وقتی پیگیری کردم متوجه شدم و به همین دلیل ادامهاشان ندادم، ولی در باقی موارد استدلالهایم گوناگون و ناقص به نظرم نمیرسند که بشود آنرا رفوگری دانست با درک نگاه موضعی و بسته داشتن از آن.
آنچیزی که اشتباه گفتم این بود که صحبت از چارهاندیشی گونهها برای بقاء شد و توالد نسل مطرح گردید و حقیر گفتم هیچ جانوری به خودی خود نمیتواند به دنبال چنین چارهاندیشی باشد، اما بعد متوجه شدم که در منابع زیستشناسی بحث را به صورت متفاوتی انجام میدهند که ایراد حقیر به آن مطرح نباشد، به همین دلیل دیگر آن را ادامه ندادم ...
بحث دیگر این بود که طبیعتی که اجزاء آن هوشمند باشند نمیتواند خودش فاقد هوشمندی باشد که بعد خودم اصلاحش کردم و گفتم اگر چنین صورتی رخ بدهد هم نمیتواند پایدار باشد و دوامی ندارد ... در تکمیل آن بحث دیگری هم میشود حول «اختیار» و «اراده» انجام داد ولی با توجه به محدودیت این اختیار و اراده که نظر دین هم هست (لا جبر و لا تفویض بل أمر بین الأمرین) ابن راه را هم ادامه نمیدهم ...
مورد دیگری به ذهنم نمیرسد ...
متحیر;652266 نوشت:
ولی اینکه میگویید چرا از فرگشت بیش از آنچه که ادعا دارد مسائل دیگر را بار میکنید و آن را با دین یا خدای ادیان در جدال می اندازید
زیرا با پذیرش فرگشت نگرش ما هم به چهان و دنیای اطرافمان عوض میشود و میبینیم بسیاری از مسائل اطرافمان راحت تر توضیح داده میشود و بهتر میتوان راه حل برای آن پیدا کنیم
درست مثل این است که با قبول مرکزیت خورشید در منظومه شمسی هنوز به هفت آسمان معنقد باشیم
به طرز مشابه کسی که خدا را قبول دارد نمیتواند فرگشت را قبول کند ... این که کدام را بپذیریم که بعد هر نظریهای که تبعات مخالف داشت را منکر شویم اما بستگی دارد به استحکام عقلی و علمی آنها و عقل هم به طور کلی بر علم مقدم است، حال اینکه معتقدین به یک نظریه بر پایهی یک نظریهی اثبات نشده که نقطهی شروعش یک سری فرضیه (فرضیههای در مورد آغاز حیات) است چطور به این نتیجه رسیدند که میتوانند به پشتوانهی این نظریه در مقابل عقل و فطرت بایستند جای تعجب خواهد بود ...
شما به راستی زندگی و همه چیزتان را سر یک قمار گذاشتهاید که عقل رأی به بازنده بودنتان میدهد ...
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم،
خوب حق دارید که این را بگویید، ولی آن وقت از شما میپرسند که طبیعت هوشمند این هوشمندی خودش را از کجا آورد؟ آیا وجود خودش و هوشمندیاش به خودش استوار است و به عبارت دیگر واجبالوجود است؟ اگر بله که شما دوباره به مفهوم خدا رسیدهاید و اگر نه باز این بحث ادامه مییابد ولو تا بینهایت تا به خدا برسد ... گرچه طبیعت به معنایی که معمولاً از آن برداشت میشود نمیتواند وجود واجب باشد به این دلیل که معقول است و قابل شناختن است در حالیکه تنها وجودی میتواند وجود واجب باشد (علت باشد ولی معلول نباشد) که تعقلپذیر و قابل شناخت نباشد.
Masood11;652321 نوشت:
مثالشم اینه که چند ماه پیش اخبار میگفت، یه نوع نهنگ جدید پیدا شده!
این چطور میتواند برای فرگشت مثال باشد ولی برای دو نظر دیگر مثال نباشد؟ یا چطور میتواند برای هوشمندی طبیعت مثال باشد؟
دست آخر هم اگر به شما بگویند که شاید این نهنگ هزاران سال و بلکه صدهاهزاران سال و بلکه میلیونها سال وجود داشته است و شما اطلاع نداشتید و تازه مطلع گشتهاید آیا دلیلی برای اثبات ادعای جدید بودن این گونهی جانوری خواهید داشت؟ آیا اگر در یک کهکشان دیگر حیاتی کشف کنید میتوانید بگویید که این حیات تازه ایجاد شده است چون تا قبل از آن از وجودش خبر نداشتیم؟
Masood11;652321 نوشت:
بعضی وقتا تغییر میشه ولی چون تاثیر آنچنانی نداره، شایستگی تکاملیشون یک میمونه و کم کم با هم برابر میشن(جمعیت) و ممکنه بخاطر سیلی زلزله ای چیزی، بیشتر اون موجودات اولی از بین برن و...!
فرگشت همیشه هزاران راه برای ما میزاره تا توضیحش بدیم!
خوب برای رخداد چنان زلزلههایی دلیل دارید یا اینها دیگر فرضیات هستند؟ نظریهای که از جهات زیادی (مثل شروع شدن حیات و مثل کارکرد اصل انتخاب طبیعی) نیازمند یک سری فرضیه باشد آیا خودش استحکام نظریه را خواهد داشت یا در حدّ ضعیفترین آن فرضیههای مبنا شکننده خواهد بود؟
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم،
خوب حق دارید که این را بگویید، ولی آن وقت از شما میپرسند که طبیعت هوشمند این هوشمندی خودش را از کجا آورد؟ آیا وجود خودش و هوشمندیاش به خودش استوار است و به عبارت دیگر واجبالوجود است؟ اگر بله که شما دوباره به مفهوم خدا رسیدهاید و اگر نه باز این بحث ادامه مییابد ولو تا بینهایت تا به خدا برسد ... گرچه طبیعت به معنایی که معمولاً از آن برداشت میشود نمیتواند وجود واجب باشد به این دلیل که معقول است و قابل شناختن است در حالیکه تنها وجودی میتواند وجود واجب باشد (علت باشد ولی معلول نباشد) که تعقلپذیر و قابل شناخت نباشد.
این چطور میتواند برای فرگشت مثال باشد ولی برای دو نظر دیگر مثال نباشد؟ یا چطور میتواند برای هوشمندی طبیعت مثال باشد؟
دست آخر هم اگر به شما بگویند که شاید این نهنگ هزاران سال و بلکه صدهاهزاران سال و بلکه میلیونها سال وجود داشته است و شما اطلاع نداشتید و تازه مطلع گشتهاید آیا دلیلی برای اثبات ادعای جدید بودن این گونهی جانوری خواهید داشت؟ آیا اگر در یک کهکشان دیگر حیاتی کشف کنید میتوانید بگویید که این حیات تازه ایجاد شده است چون تا قبل از آن از وجودش خبر نداشتیم؟
خوب برای رخداد چنان زلزلههایی دلیل دارید یا اینها دیگر فرضیات هستند؟ نظریهای که از جهات زیادی (مثل شروع شدن حیات و مثل کارکرد اصل انتخاب طبیعی) نیازمند یک سری فرضیه باشد آیا خودش استحکام نظریه را خواهد داشت یا در حدّ ضعیفترین آن فرضیههای مبنا شکننده خواهد بود؟
یا علی علیهالسلام
سلام
این هوشمندیش به قانون جنگل معروفه!(تا حدودی!) در واقع مثل همون عامل کوره!
از این جهت که فقط طبیعت بوجودش آورده!
نه! ولی هر حرفی که مدرک نیست! وقتی میگن جدیده، حتما وضعیت فسیلا، وضعیت گونه ها و... رو بررسی کردن و به این نتیجه رسیدن!
بطور کلی برای فهمیدن اینکه گونه ای کی بوجود اومده راههای مختلفی هست که ساده ترین راه بررسی فسیلاست!
زلزله یکی از راههای رانش ژن در جمعیته!
اینکه زمین چطور گرد شده، خللی در گرد بودن زمین ایجاد میکنه!؟ اینجا هم همینه!
نکته ای که باز برمیگرده به تیغ اوکام! یکی از دوستان مثال خوبی زده بود! مثلا من نظریه ای بدم با این موضوع که در مدل اتمی، دو فرشته الکترونها رو بدور هسته میچرخونن! آیا جوامع علمی اینو میپذیرن!؟
بنده در مقام بیان اختلاف ارزش ها و معیارها به تبئین تفاوت اعتقادی و اخلاقی سعی کردم بپردازم . در این مطلب سعی در تائید و یا رد نظریه ای را ندارم و تنقیص چیزی رانمیکنم و سعی هم میکنم کمتر وارد نتیجه گیری حاصل از قیاس شوم .
در مورد واژه و مفهوم و معیار "احترام" در مکاتب و مذاهب که اشاره شد در مکتب فرگشت رئیس گله بواسطه قدرت یا موقعیت اجتماعی یا ثروت مورد احترام است ولی در معیار و مقوله اسلامی این کلمه برای معیارهای مختص به خودش بکار برده میشود.
یک فرد ممکن است فرد ثروتمند یا رئیس قبیله یا پادشاه قدرتمندی باشد و تنها بواسطه این موقعیت ها مورد احترام قرار گیرد
ولی بلحاظ دینی همان فرد قابل احترامی محسوب نشود . چون فاقد ارزش ها و معیارهای دینی بوده
ولی در مکتب فرگشت فرد قابل احترام همان کسی است که دارای قدرت و توانائی آسیب رساندن به دیگران است و چون مساله بقا از ارشهای اصلی محسوب میشود فرد معتقد به مکتب فرگشت برای حفظ بقای خود مجبور به کرنش و احترام به آن رئیس قبیله است درستمانند کلنی های حیوانی که به نر قدرتمند احترام میگذارند و کرنش میکنند و بریا محدوده اش احترام قائلند و وارد آن نمیشوند.
ببخشید! یادم رفته بود جواب بدم!
این احترام، به نوعی ارثیه! وگرنه هیچ بچه ای که بدور از افراد مذهبی و به دور از مذهب بزرگ بشه، امکان نداره به مذهب احترام بزاره، مگه اینکه یه بار از مذهبیون بخاطر بی احترامیش کتکی بخوره!
پس اینجا باز طبق قوانین فرگشت عمل میکنه!(سود و زیان!)
البته در کل باور کنید، بعضی مذهبیون در صورت احترام نزاشتن بهشون، اگه خوب باشن فقط آدمو میکشن!!:khandeh!:
این احترام، به نوعی ارثیه! وگرنه هیچ بچه ای که بدور از افراد مذهبی و به دور از مذهب بزرگ بشه، امکان نداره به مذهب احترام بزاره، مگه اینکه یه بار از مذهبیون بخاطر بی احترامیش کتکی بخوره!
پس اینجا باز طبق قوانین فرگشت عمل میکنه!(سود و زیان!)
البته در کل باور کنید، بعضی مذهبیون در صورت احترام نزاشتن بهشون، اگه خوب باشن فقط آدمو میکشن!!
مطلب آخر شما ارتباطی با مفهوم احترام نداشت در هر حال مختصر مطلبی را عرض میکنم
اول اینکه نفس هتاکی جرم است اگر فرد هتاکی و به دیگری و دیگران هتاکی و اهانت کند در هر جامعه ای او را مجازات میکنند .
اما بعد اگر کسی در انظار به مقدسات اهانت کند او را محاکمه میکنند او حق گرفتن وکیل را دارد و یا وکیل تسخیری برایش میگیرند اگر سلامت روانی و عقلی نداشت و یا تحت فشار و تهدید بود و یا اظهار پشیمانی کرد و ... که هیچ و الا بنا بر تشخیص قاضی و حاکم شرع , ممکن است بعنوان محارب با او برخورد کنند و حکم اعدام صادر شود . این حکم صرفا یک حکم حکومتی است و برای حفظ نظم و ثبات در جامعه صادر میشود.
در مورد بعد غریزی انسان . بله انسان بعد غریزی دارد و از بدو تولد با اوست ولی دلالت بر این نمیکند که تمام ابعاد وجودی او همان غریزه اوست.
حتی اگر فردی بدور از هر دین و مذهبی , تارزان زندگی کرده باشد خواهان خلق نیکو و روابط نیکو , حق , عدالت , امنیت و آرامش است . اینها موارد نیستند که غریزه برایش بتواند تامین نماید .
این بعد کمال گرا و ارزش گرای انسانی است که در فطرتش نهفته است و او را جذب خود میکند بدون اینکه بداند این مفاهیم در کجا ذکر شده.
آنچه که اسلام به آن امر و دعوت میکند و آنچه که از آن نهی میکند تماما اموری فطری و در نهاد بشر هستند و مطلوب او . اگر فردی به بخشی از امور آگاهی نداشته باشد پس از اطلاع از آن تبعیت میکند چراکه آن را مطابق خواست خود میبیند.
و نهیتا اینکه حتی اگر نپذیرد نیاز و تمایلش را نمیتواند منکر شود .
سلام و عرض ادب
پس دوست گرامی به این جمله پیامبر اسلام هم نباید وقعی گذاشت: "اِنّي بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلَاق "
سلام و عرض ادب و احترام،
آن صحبت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیاز به توضیح دارد و در واقع مکارم اخلاق را اگر بدانیم که چیست درش توحید و هر دستور دینی دیگری هم قرار میگیرد و این مفهوم کلی از اخلاق با مفهومی اصطلاحی که معمولاً از آن استفاده میشود یکی نیست. برای مثال صفت قدرشناسی را در نظر بگیرید، نهایت قدرشناسی این است که از تمام کسانی که در انجام لطفی در حق شما همکاری داشتهاند قدرشناسی شود و شخص قدرشناس وقتی لطفی به او برسد سعی در شناخت منعم خود میکند و به هر مقدار که از ایشان شناخت پیدا کرد به همان میزان هم شکرگزاری میکند و الی آخر ... اینجا منظور از اخلاق محدود به روابط بین افراد متفاوت نیست ... اینجا صحبت از رویکرد کلی خود شخص است مستقل از اینکه در جامعه حضور داشته باشد یا تنها زندگی کند ... تکمیل این اخلاق میشود تکمیل تمام صفات عالی باطنی با ظهور خارجی و این همان دین است ... رسول خدا مبعوث شدند برای اینکه دین به اوج خود برسد و نهایت انسانیت در قابی که دین تبیین کرده است قابل دستیابی باشد ... اینکه حقیر گفتم ما اینطور نیست که بخواهیم برای حفظ اخلاق دیندار باشیم بر اساس تلقی عرفی از اخلاق بود که گمانم این است که بحثمان هم روی همان بود.
متحیر;652411 نوشت:
مگر قیامت اثبات عقلی شده ؟
بله، تمام اصول دین داير بر برهان هستند و در واقع تقلید در این زمینهها جایز نیست ... یک توضیح آنرا در پست ۳۶۶ نوشتم، البته ننوشتم که رویش بحث کنیم مگر اینکه به موضوع تاپیک مرتبط باشد، به هر حال قرار نیست تمام بحثهای دینی در همین یک تاپیک انجام بشود.
متحیر;652411 نوشت:
[SPOILER]اعتقاد به معاد یک بحث درون دینی هست و مسئله عدل هم یک اصل درون مذهبی است و از اصول دین اسلام به شمار نمیرود
و به فرض قیامت یا معادی باشد به فرض که تمامی ستمگران به سزای عمل خود برسند چگونه سزای عمل ستمکران جبران خسارت ستمدیدگان هست؟
ببینید؛
مثلاً سلسله قاجار: با استبداد و ظلم خود موجب جهالت و عقب ماندگی ایرانیان شد محروم ماندن خیل عظیم ایرانیان موجب بوجود آمدن نسلی شد که درون آن افراد با تباهی بزرگ شوندو رفتار ناشایست نشان دهند به تبع آن از نظر دین گناهکار و ستمکار شوند اگر آن نسل در یک جامعه خوب زندگی میکرد مسلم افراد خوب و نیکوکار و رستگار آن بیشتر بودند حال آن افراد نه اینکه به بهشت نرفته اند بلکه به جهنم رفته اند کجای این عدالت هست
البته این یک مثال هست میتواند در هر جامعه یا ملیت دیگر باشد
تباهی تباهی به بار می آورد یک میوه فاسد سایر میوه ها رافاسد میکند میوه ای که به خاطر جبر زمانه فاسد شده و محکوم به معدوم شدن میشود چه گناهی دارد
آب رودی که از سرچشمه کوهی نشأت میگیرد میتواند با انحراف یا سدی سر از مرداب یا دریا بیاورد شما میتوانید خوبی و پاکی را از آنهمه آب که به گنداب رسیده جدا کنید؟
صد البته میگویید هر کس به تناسب اختیارش محاکمه و مؤاخذه میشود ولی این پاسخ شرایط حاکم بر اجتماع و پاسخ مثال بالای من نیست
کسی موجب بیراهه رفتن یک جامعه میشود و آن جامعه همه سوق به تباهی پبدا میکنند و با تباهی خود عده دیگر و جوامع دیگر و نسلهای بعد از خود را به تباهی میکشد
قیامت و عدالت چه چیز را جبران میکند و چه چیز را اصلاح میکند
این مطالب را در متن پنهان می آورم تا تاپیک از مبحث اصلی فرگشت منحرف نشود[/SPOILER]
خیلی تفکر درستی دارید برادر، بله در یک زاویهی نگاه حقیقت همین است که دین یک مسألهی شخصی است و هر کسی هست که خودش به تکامل برسد و باقی وسیله هستند، یعنی دین شخصی است و تنها به ما گفته شده است که برای رسیدن به تکامل باید این تعاملات اجتماعی را داشته باشید و به دیگران کمک کنید و غیره و غیره و غیره ... به عبارت دیگر هر کسی که کار خوبی کند به خودش کمک کرده است، خدا بینیاز است و جامعه هم به طور مستقیم و ضرورتاً اینطور نیست که از آن کار خوب بهرهمند شوند ... اگر بهرهمند بشود به طور غیرمستقیم است ... مثل اینکه در وصف شخص خوشاخلاق گفتهاند که تمام این لذتی که دیگران از خوشخلقی او میبرند مانند نسیمی است که از یک باغ پرطراوت به بیرون دیوارهای آن برسد و عابرین از بیرون باغ از آن نسیم لذت ببرند، ولی اصل آن نسیم در داخل آن باغ است، لذتی هم که شخص خوشاخلاق میبرد بسیار بیشتر از لذتی است که افرادی که با او تعامل دارند از تعامل با او میبرند ... دین در اصل شخصی است و سود و زیانهای آن هم شخصی است ... تعاملات اجتماعی در دین یک امر ثانویه است و نه یک امر اولیه ... با این نگاه مسؤول عاقبتبخیری یا عاقبتبشر شدن هر کسی خودش است و راحت نمیشود نتیجه گرفت که پس لابد در قیامت باید از ظالمان حق مظلوم را گرفته و به مظلوم داد تا بعد این سؤال مطرح شود که چطور مجازات شدن جهنمیان در جهنم سبب جبران ظلم آنها در حق مظلومان خواهد شد و بهشتیان چطور از مجازات شدن آنها لذت خواهند برد و مظلومیتشان جبران میشود، بلکه در نظر ما خداوند جبّار است و جبرانکننده، جهنمیان به مجازات میرسند در نتیجهی اعمال خودشان و بهشتیان نعمت میگیرند نه از جهنمیان که از خداوند جبرانکننده ... اگرچه راستش را بخواهید اینکه حق مظلوم از ظالم گرفته شود هم درست است ولی اگر اجازه دهید دیگر واردش نشویم چون بحث بالا میگیرد و برخی مسائل را هم بهتر است زیاد شرح و بسط ندهیم ...
بحث قیامت در رابطه با فرگشت قابل طرح است ... در واقع فرگشت میگوید قیامتی در کار نیست و ما میتوانیم در پاسخ به ان به ضرورت وجود قیامت تکیه کنیم ... اما باز چون نمیدانم جناب صدیق چقدر اجازهی این کار را بدهند حقیر هم فعلاً به باقی مواردی که به صورت مخفی بیان کردید جواب نمیدهم ...
متحیر;652411 نوشت:
دوست عزیز همینکه در یک جامعه سالم زندگی کرده و مورد حمایت قرار گرفته و مورد ظلم و تعدی قرار نگرفته مگر کم لذتی هست
و این نکته را باز یادآور میشوم که انسان موجودی اجتماعی است
انسان از اینکه در جمع باشد و پذیرفته شود و حقوق فردیش مورد تعدی نباشد لذت میبرد
مگر یک یا دو در صد از افراد ضد اجتماع که در هر جامعه ای هستند .این افراد بیمار باید شناسایی درمان و یا کنترل شوند
از کجا برایتان مسجل شده که رفتار ضد اجتماعی لذت بخش هستند.
این لذتی که از آن یاد میکنید متعدد است، برخی مستقیماً لذتهایی فطری هستند و برخی دیگر مستقیماً فطری نیستند ولی از جهاتی دیگر فطری میشوند ... اما بحث حقیر عقلی بود ... اینکه کسی که نفع خودش را بر منافع جمع و جامعه ترجیح بدهد بیمار باشد یا نباشد از نطر عقلی وقتی معتقد به قیامت باشیم نظر حقیر این است که بیمار نیست بلکه برخی لذات را بر برخی دیگر ترجیح داده است و این مطابق سلیقهی اوست و اینکه دیگران طور دیگری خوش باشند (که از نگاه او احتمالاً الکی خوش هستند، یعنی با چیزهای ساده خوش میشوند) نشان میدهد که مثلاً سلیقهی ایشان طوری دیگری است ... کسی بخاطر داشتن اختلاف سلیقه با یک جمع بیمار به حساب نمیاید ... برای آنکه بتوان گفت این شخص بیمار هست یا نه باید معیار محکمتری داشت ... معیار یا باید عقلی باشد و یا فطری و یا هر دو ... کسانی که معتقد به فرگشت هستند چنانکه بیان شد باید متمسک به معیار فطری شوند تا بگویند چنان کسی بیمار است، ولی برای ایشان عقل و فطرت در مقابل هم قرار میگیرند چون معیار عقلی مطابق با فرگشت رأی به بیمار نبودن آن شخص ضداجتماع میدهد ... اما در دین چه از نظر عقلی و چه از نظر فطری این شخص بیمار است و بزرگترین بیماری او هم نفسپرستی اوست ...
اینکه میفرمایید از کجا برای حقیر مسجل شده است که رفتار ضد اجتماعی لذت بخش هستند پاسخ دشواری ندارد ... لذات جنسی و طمع داشتن ثروت و قدرت و شهرت که تا حدود زیادی مقبولیت اجتماعی هم به همراه میآورد اینها همگی لذات شخصی هستند که مبنای زندگی بسیاری از افراد هم هستند ... اینکه کمک کردن به دیگران هم لذت است را حقیر هم قبول دارم ولی به نسبت که مقایسه کنید زیاد نیستند کسانی که لذتهای زندگیاشان چنین چیزهایی باشد، آنهایی که هستند هم رویکردشان فطری است و اگر معتقد به فرگشت هم باشند به زبان ولی قلباً معتقد به آن نیستند ... همانطور که بسیاری از افراد معتقد هستند به دین به زبان ولی نه قلباً ... رویکرد چنین کسانی هم میتواند خودخواهانه و حول منافع و لذات شخصی باشد ...
بحث حقیر عقلی است، دقت کنید، نمیخواهم مثال بیاورم که بیشتر چه کسانی معتقد به فرگشت هستند و زندگی ایشان چگونه است، بلکه میخواهم بگویم اگر کسی بخواهد به طور کامل به این نظریه و تمام تبعات منطقی آن پایبند باشد باید چگونه باشد ... این یعنی بررسی خود این نظریه و تبعاتش و نه بررسی آماری جمعیت معتقد به فرگشت.
متحیر;652411 نوشت:
اتفاقاً افراد ضد اجتماع بیشترین بهره را از جوامع ایدئولوؤیک و مذهبی میبرند زیرا یاد میگیرند که علاوه بر قانون خود را پشت مقدسات پنهان کنند. و با افیون دین مردم را از واکنش به انفعال سوق بدهند
خوب منکر این نیستم که با ریا چه کارهایی که نمیشود کرد ... ولی آنها که گفتید نتیجهی منطقی اعتقاد داشتن به دین نیست ... حقیر بحثم روی نتایج مستقیم اعتقاد داشتن به فرگشت و هر نظریهی دیگری بود که خدای ادیان را انکار کند
متحیر;652411 نوشت:
قوانین بشری این مزیت را دارند که مقدس و ابدی نیستند و بنابر مصالح و عقل و خرد جمع تغییر میکند
نمونه ان سیر مصرف سیگار و مقبولیت آن در اجتماع هست
خوب شما به این میگویید خوبی و ما همین را شر میدانیم، مثل اینکه در یک کشور رأیگیری میشود که آیا سقط جنین قانوناً مجاز بشود یا خیر و بعید هم نیست که شهوتپرستی سبب شود تا ایشان به زنان اجازه دهند که بچههای خودشان را بکشند ... اینجا قتل نفس یک انسان آن هم فرزند خودشان جواز قانونی پیدا میکند و مشروعیت خود را هم از همان عقل و خرد جمعی میگیرند ... وقتی اخلاق نسبی باشد و تابع مصالح و عقل و خرد جمعی هر فرد بیمار در یک دوره ممکن است در دورهای دیگر قهرمان اخلاق به حساب بیاید ... به نظر خیلی شبیه فرگشت میآید که شرایط محیطی که تغییر کند یک بیماری ممکن است بشود نقطهی قوت و عامل بقاء ... و البته عقل (و فطرت) هیچ کدام را تأیید نمیکند
متحیر;652411 نوشت:
دقت کنید اگر دین بازدارنده بود این همه خشونت در جوامع مذهبی حاکم نبود
مذهبی بودن و ایمان مراتب دارد از اقرار زبانی شروع میشود تا ترک تمامی محرمات و مکروهات و انجام واجبات و تا حدّ امکان مستحبات ... چیزی که معمولاً شاهد آن هستیم در جوامع مذهبی خودمان (که شیعه هستند) نقص ایمان است، نه کمال ایمان و نه عدم ایمان، در جوامع مذهبی دیگری که مدّ نظرتان هست مثل داعش و اسرائیل و غیره هم که اصل ایمان داشتن زیر سؤال است ... در هر صورت بحث حقیر سر مصداقها نبود و سر نتایج منطقی و عقلایی خود نظریهی فرگشت بود ...
متحیر;652411 نوشت:
ببینید در مورد اکثر مردم بیش از 90 درصد مردم
خوب بودن طبیعی و برای اکثریت مردم لدت بخش هست
بد بودن موجب استرس و صرف انرژی بیشتر میشود
تعجب می کنم که خوب وبد بودن را به دین نسبت میدهید
من میگویم اتفاقا دستورات دینی موجب این میشود که افراد خوب اعمال بد انجام دهند بدون اینکه پشیمان شوند مصادیق اجتماع و تاریخ خودمان را نمیگویم ولی یک داعشی یا طالبان یا یک اسراییلی از قتل و غارت خود پشیزی پشیمان نمی شود اگرچه این افراد کاملا دیندار هستند و دستورات دین خود را انجام میدهند
تشخیص خوب و بد بودن منوط است به شناخت خوب و بد و تنها در دین است که خوب و بد و اخلاقیات به صورت مطلق شناخته میشوند، اگر دین نباشد اخلاق هم نسبی میشود و تشخیص خوب و بد هم تنها توسط عرف مشخص میگردد، بر همین اساس خیلی بد بودن هم در نگاه ضددینی فرق ماهوی با خیلی خوب ندارد ... این مسأله هم خلاف فطرت است ...
متحیر;652411 نوشت:
اینها نتیجه گیری شماست بر اساس پیش داوریهای خود تان
درست است که در نگاه فرگشت انسان برآمده از سایر حیوانات هست ولی انسان را داری ویژگی هایی میبیند و برای آن دلیل هایی اقامه میکند و در جهت اعتلای آن خصایص انسانی، بهتر از قوانین ثابت و لایتغیر دینی میتواند کمک کند اگرچه نظرات برپایه فرگشت مدعی آن نیست که راهکارهایش از همان اول بهترین باشد
بلکه راهکارهایش با کمک خرد جمعی قابل تغییر و اصلاح هستند
اگر انسان از نسل حیوان است از کجا معلوم که حیوان بودن مزیت نباشد؟ همانطور که در قرآن هم آمده است «كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»، از کجا معلوم که حیوانات خودشان را از ما بهتر ندانند و در این مسأله بیشتر حق نداشته باشند. از نظر فرگشت نه تنها اخلاق نسبی است که حتی انسانیت هم هیچ شرافت حقیقی بر سایر جانداران ندارد، اینکه انسان فعلاً بر جانوران دیگر سلطه دارد دلیل بر برتری او نیست چون شرایط میتواند طوری تغییر کند که جانور دیگری بر او مسلط شود. اگر انسان شرافتی ندارد چرا ما باید اصرار کنیم که در انسانیت به اوج برسیم؟ البته در غرب به این نتیجهی فرگشت هم تن دادهاند، برای مثال مانند حیوانات دیگر عریانگرایی را هم مدّ نظر قرار دادهاند ... چون انسانیت لزوماً شرافتی بر جانوران دیگر ندارد که مثلاً حیائی که در انسان هست بیشتر مده نظر قرار داده شود ... در واقع وقتی اخلاق نسبی باشد میتوان ویژگیهای حیوانی را هم مدّ نظر قرار داد برای تغییر دادن در عرف اخلاقیات یک جامعهی بشری ...
یا علی علیهالسلام
اون چیزی که پایه ش رد شده، نظریه اولیه داروینه و بخاطر عدم دانش ژنی در اون زمانه! فرگشت از نظر علمی رد نشده!
نخیر.... این خبرا نیست... نظریه داروین بر سه اصل استوار بود.
اصل اول قدمت انسان را مد نظر داشت که با کشفیات جدید آن اصل به کلی مردود شد.
اصل دوم داروین در نظریه اش قصد داشت اثبات به عدم خداوند کند که شهید مطهری(ره) در کتاب توحید آن را رد کرد.آن هم بصورت کاملا علمی.
اصل سوم وجود رنگین پوستان بود که داروین از این امر نتیجه گرفت همه از یک تن واحد نیستند.آن هم توسط علم( کاملا علمی) رد شد.
به جای اینکه سخنانتان را مدام تکرار کنید برای یکبار هم که شده است کتوبی را که نام برده ام را مطالعه بفرمایید مخصوصا کتاب توحید از استاد شهید مطهری(ره)
Masood11;650578 نوشت:
این مطلبو هم تو همون تاپیک قبلی که بحث میکردیم گفتم که داروین فقط از اطلاعات اون مقاله جمعیت انسانی استفاده کرد و تازه برای اثبات تکامل انسان از میمونم نبود، برای برای توضیح سازوکار انتخاب طبیعی بود!
اتفاقا داروین اولین کسی بود که بعد از پیدا کردن پیکرده ایدا بحث تکامل را پیش کشید.و بیان کرد انسان از میمون است.
Masood11;650578 نوشت:
خب عامل تعیین کننده تعداد رنگ دانه ها چیه!؟ قطعا بعد از تولد که این رنگدانه ها طبق محیط، تعدادشونو انتخاب نمیکنن!؟ ژن این کارو میکنه و اینکه ژن در مناطق مختلف(مثل آفریقا و اروپا) دو گونه متفاوت بیان میشه و یکی میشه سفید پوست و یکی میشه سیاه پوست، اثبات فرگشته!
برای رضای خدا هم که شده است یکبار کتوبی که بیان شده است را مطالع هبفرمایید.
آن قسمتی هم که ایراد وارد کرده اید. اثبات علمی شده است.
اینکه رنگدانه ابتدا از پدر و مادر به فرزند وارد میشود درست است. اما طبق اثبات علم پزشکی محیط جغرافیایی و آب و هوایی روی این رنگدانه ها اثر میگذارد و باعث کم و زیاد شدن انها میشود در نتیجه در طی هزار سال رنگ پوست را به کلی تغییر میدهد. و این ربطی به تکامل انسان از میمون ندارد.بلکه به صراحت ان را رد میکند.
درضمن با کلمات بازی نکنید. زیرا تمام مدافعان تکامل لانسان از میمون از همان ابتدا گفته بودند که وجود رنگین پوستان در سراسر جهان اثبات میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند. اما علم پزشکی و تاریخی ثابت کردند که بخاطر قدمت 800هزار ساله انسانها شرایط جغراقیایی روی رنگدانه های در بدن انسانها تاثیر گذاشت و باعث تغییر رنگ شد.و نظریه مدافعان تکامل را رد کرد.
پس خواهشا نه شما و نه دیگر همفکران شما سعی نکنید با کلمات بازی کنید.
Masood11;650578 نوشت:
ببینید، تکامل این نیست که موجود پله پله بره بالا! تکامل اینه که فرزندان موجود، با خودش متفاوتن و اگه این تفاوتها در زمینه تولیدمثلی هم باشه(یعنی مثلا بخاطر نداشتن ویژگی خاصی، افراد دسته دیگه، از آمیزش باهاش خودداری کنن!)، باعث گونه زایی میشه و با گذشت زمان، یکی میشه انسان، یکی میشه گوریل!
دوست گرامی بحث آمیزش را وسط نکشید.زیرا این نظریه از همان ابتدا مردود شده بود.
پیرامون درخت گردو.... بنده نگفته ام قدمت درخت گردو را بیان کنید.... [/]
سلام
...
نه! ولی هر حرفی که مدرک نیست! وقتی میگن جدیده، حتما وضعیت فسیلا، وضعیت گونه ها و... رو بررسی کردن و به این نتیجه رسیدن!
بطور کلی برای فهمیدن اینکه گونه ای کی بوجود اومده راههای مختلفی هست که ساده ترین راه بررسی فسیلاست!
سلام علیکم برادر عزیزم،
آیا دانشمندان تمام فسیلهای مدفون در لایههای متفاوت زمین را دیدهاند؟ اینکه تا کنون چنان فسیلی ندیده باشند میتواند اینطور معنا شود که فسیل برخی جانوران تا کنون یافت نشده است، وقتی هم که دو راه برای توضیح یک مطلب باشد در این صورت هر دو راه گزینههای محتملی خواهند بود و وقتی هم که بحث احتمال به میان بیاید چیزی که از بین میرود قطعیت است ... پس دانشمندان اگر بخواهند دانشمندانه هم حرف بزنند باید بگویند شاید این جانور جدید باشد، شاید هم نباشد ... بماند که اگر باشد هم نمیتوان مطمئن شد که از طریق فرگشت ایجاد شده باشد، شاید خلقتش از طرح هوشمند یا خلقت از نظر دین تبعیت کرده باشد، چه دلیلی دارید که حتماً از سناریوی فرگشت تبعیت کرده باشد؟
Masood11;652513 نوشت:
زلزله یکی از راههای رانش ژن در جمعیته!
اینکه زمین چطور گرد شده، خللی در گرد بودن زمین ایجاد میکنه!؟ اینجا هم همینه!
گرد بودن زمین از زمرهی مشاهدات تجربی است نه از زمرهی نظریاتی که مشاهدات را توضیح میدهند، آیا آن فرضیهای که شما بیان کردید جزء مشاهدات است و یا نظریه و فرضیه؟ اینجا همان نیست برادر، فرق دارند :ok:
Masood11;652513 نوشت:
نکته ای که باز برمیگرده به تیغ اوکام! یکی از دوستان مثال خوبی زده بود! مثلا من نظریه ای بدم با این موضوع که در مدل اتمی، دو فرشته الکترونها رو بدور هسته میچرخونن! آیا جوامع علمی اینو میپذیرن!؟
اگر چرخیدن الکترونها به دور هسته خیلی احتمال کمی داشته باشند آن وقت اگر کسی بگوید نیروهای دیگری هم باید وسط بیایند خیلی دور از ذهن نخواهد بود، حالا شما در وسط این علوم سکولار صحبت از فرشته کنید بهتان میخندند و میگویند باید پدیدههای مادی را وسط بکشید و مثلاً بگویید نیرویی جدید کشف کردهایم که رخداد آن احتمال کم را توضیح مناسبتری میدهد ... البته از نظر ما عجیب نیست اگر از فرشتگان صحبت به میان بیاورید ولی همان فرشتگان هم مسؤول قوانین عالم طبیعت هستند و باید بشناسید که آن فرشتگان چگونه آن کار را میکنند (در فیزیک ما میگوییم نیرو ولی چه کسی میداند که نیرو چیست؟ چه کسی میداند که ذرات برای چه و چگونه باید با هم برهمکنش داشته باشند؟ میگویند مثلاً اطراف هر ذرهی دارای بار الکتریکی یک میدان الکتریکی برقرار هست که هر ذرهی باردار دیگری که در میدان آن قرار بگیرد به آن نیرو وارد میشود، کاری به چرایی و چیستی آن نداریم و فقط میگوییم که این نیرو مثلاً از رابطهی کلمب پیروی میکند)، توصیفش میشود توصیف علمی و چراییاش میشود از مرتبهای بالاتر که میشود کارکرد آن فرشتگان، در مرتبهای بالاتر هم میتوان بحث را با حکمت ادامه داد و نهایتاً میرسیم به توحید افعالی که «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» ...
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم برادر عزیزم،
آیا دانشمندان تمام فسیلهای مدفون در لایههای متفاوت زمین را دیدهاند؟ اینکه تا کنون چنان فسیلی ندیده باشند میتواند اینطور معنا شود که فسیل برخی جانوران تا کنون یافت نشده است، وقتی هم که دو راه برای توضیح یک مطلب باشد در این صورت هر دو راه گزینههای محتملی خواهند بود و وقتی هم که بحث احتمال به میان بیاید چیزی که از بین میرود قطعیت است ... پس دانشمندان اگر بخواهند دانشمندانه هم حرف بزنند باید بگویند شاید این جانور جدید باشد، شاید هم نباشد ... بماند که اگر باشد هم نمیتوان مطمئن شد که از طریق فرگشت ایجاد شده باشد، شاید خلقتش از طرح هوشمند یا خلقت از نظر دین تبعیت کرده باشد، چه دلیلی دارید که حتماً از سناریوی فرگشت تبعیت کرده باشد؟
گرد بودن زمین از زمرهی مشاهدات تجربی است نه از زمرهی نظریاتی که مشاهدات را توضیح میدهند، آیا آن فرضیهای که شما بیان کردید جزء مشاهدات است و یا نظریه و فرضیه؟ اینجا همان نیست برادر، فرق دارند :ok:
اگر چرخیدن الکترونها به دور هسته خیلی احتمال کمی داشته باشند آن وقت اگر کسی بگوید نیروهای دیگری هم باید وسط بیایند خیلی دور از ذهن نخواهد بود، حالا شما در وسط این علوم سکولار صحبت از فرشته کنید بهتان میخندند و میگویند باید پدیدههای مادی را وسط بکشید و مثلاً بگویید نیرویی جدید کشف کردهایم که رخداد آن احتمال کم را توضیح مناسبتری میدهد ... البته از نظر ما عجیب نیست اگر از فرشتگان صحبت به میان بیاورید ولی همان فرشتگان هم مسؤول قوانین عالم طبیعت هستند و باید بشناسید که آن فرشتگان چگونه آن کار را میکنند (در فیزیک ما میگوییم نیرو ولی چه کسی میداند که نیرو چیست؟ چه کسی میداند که ذرات برای چه و چگونه باید با هم برهمکنش داشته باشند؟ میگویند مثلاً اطراف هر ذرهی دارای بار الکتریکی یک میدان الکتریکی برقرار هست که هر ذرهی باردار دیگری که در میدان آن قرار بگیرد به آن نیرو وارد میشود، کاری به چرایی و چیستی آن نداریم و فقط میگوییم که این نیرو مثلاً از رابطهی کلمب پیروی میکند)، توصیفش میشود توصیف علمی و چراییاش میشود از مرتبهای بالاتر که میشود کارکرد آن فرشتگان، در مرتبهای بالاتر هم میتوان بحث را با حکمت ادامه داد و نهایتاً میرسیم به توحید افعالی که «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» ...
یا علی علیهالسلام
سلام
همونطور که گفتم، فسیلا فقط یکی از راههای نتیجه گیریه! جانور شناسا، با بررسی گونه ها و مناطقی که ساکنن، ازشون محافظت میکنن! خیلی مناطق حفاظت شده ن و جمعیتی از بیرون بهشون اضافه نمیشه اغلب! و اگه بشه کنترل شده ست!
از اونجایی که نیازی به این گونه جدید نبوده و ما قبلشم به اندازه کافی نهنگ داشتیم، نتیجه میگیریم که ایجاد این گونه تصادفی بوجود اومده و بواسطه انتخاب طبیعی زنده مونده! پس به فرگشت وصل میشه!
بله! هزاران بار فرایندهای فرگشتی رو در آزمایشگاه انجام دادن و مشاهده کردن!
مثلا، آنزیمی رو به جنین گورخر ماهی تزریق کردن که باعث شده دست و پا در بیاره!! این مشاهده ست نه توضیح مشاهدات!
اگه با دید علمی نگاه کنیم، به هیچ عنوان این مطلب پذیرفته نیست! چرا!؟ چون اینطور به خدای حفره ها میرسیم!! خدایی که وجودش ما رو از علم اندوزی دور میکنه و ما رو به سمت تباهی سوق میده!
نکته ای که باید بگم اینه که حواستون هست طرح هوشمند، فقط خدا رو اثبات میکنه و خدای ادیانو زیر سوال میبره!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
نخیر.... این خبرا نیست... نظریه داروین بر سه اصل استوار بود.
اصل اول قدمت انسان را مد نظر داشت که با کشفیات جدید آن اصل به کلی مردود شد.
اصل دوم داروین در نظریه اش قصد داشت اثبات به عدم خداوند کند که شهید مطهری(ره) در کتاب توحید آن را رد کرد.آن هم بصورت کاملا علمی.
اصل سوم وجود رنگین پوستان بود که داروین از این امر نتیجه گرفت همه از یک تن واحد نیستند.آن هم توسط علم( کاملا علمی) رد شد.
به جای اینکه سخنانتان را مدام تکرار کنید برای یکبار هم که شده است کتوبی را که نام برده ام را مطالعه بفرمایید مخصوصا کتاب توحید از استاد شهید مطهری(ره)
برای رضای خدا هم که شده است یکبار کتوبی که بیان شده است را مطالع هبفرمایید.
آن قسمتی هم که ایراد وارد کرده اید. اثبات علمی شده است.
اینکه رنگدانه ابتدا از پدر و مادر به فرزند وارد میشود درست است. اما طبق اثبات علم پزشکی محیط جغرافیایی و آب و هوایی روی این رنگدانه ها اثر میگذارد و باعث کم و زیاد شدن انها میشود در نتیجه در طی هزار سال رنگ پوست را به کلی تغییر میدهد. و این ربطی به تکامل انسان از میمون ندارد.بلکه به صراحت ان را رد میکند.
درضمن با کلمات بازی نکنید. زیرا تمام مدافعان تکامل لانسان از میمون از همان ابتدا گفته بودند که وجود رنگین پوستان در سراسر جهان اثبات میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند. اما علم پزشکی و تاریخی ثابت کردند که بخاطر قدمت 800هزار ساله انسانها شرایط جغراقیایی روی رنگدانه های در بدن انسانها تاثیر گذاشت و باعث تغییر رنگ شد.و نظریه مدافعان تکامل را رد کرد.
پس خواهشا نه شما و نه دیگر همفکران شما سعی نکنید با کلمات بازی کنید.
دوست گرامی بحث آمیزش را وسط نکشید.زیرا این نظریه از همان ابتدا مردود شده بود.
پیرامون درخت گردو.... بنده نگفته ام قدمت درخت گردو را بیان کنید....
سلام
کدوم یک از کتابهای معرفی شده، نوشته یه زیست شناس یا حداقل کسی که کتاب زیست شناسی اول دبیرستانو دیده، بود!؟
خودتونم میگید که طی هزاران سال! اگه تغییر ژنی غیرممکنه و این تغییر رنگ فقط بخاطر تعداد رنگدانه هاست، پس چرا هزاران سال باید طول بکشه!؟ دو یا سه نسل براش کافی نیست!؟ در ضمن اگه یه نوزاد سیاه پوست رو به اروپا بیاریم، آیا سفید میشه!؟ یا بچه ش!؟ مگه اینکه بیمار باشه!(نوعی بیماری ژنی که باعث میشه سفیدپوست بشه!!)
فرگشت میگه شرایط محیطی روی جانداران تاثیر میزاره و باعث سازگاری میشه! پس این مطلب دقیقا اثبات فرگشته و نه چیز دیگه!
گفتید گردو، منم قسمتی از یه مقاله رو گذاشتم که میگفت 20 نوعش هست اگه اشتباه نکنم! اینا از یه خانواده گیاهین و آخرش میرسه به دولپه ای ها! اگه کسی در مورد گیاها خونده باشه میتونه راحت جواب بده ولی من بیشتر در مورد جانورشناسی میدونم!
یه سوال! به نظر شما چطور این همه موجود زنده بوجود اومد!؟
کدوم یک از کتابهای معرفی شده، نوشته یه زیست شناس یا حداقل کسی که کتاب زیست شناسی اول دبیرستانو دیده، بود!؟
خودتونم میگید که طی هزاران سال! اگه تغییر ژنی غیرممکنه و این تغییر رنگ فقط بخاطر تعداد رنگدانه هاست، پس چرا هزاران سال باید طول بکشه!؟ دو یا سه نسل براش کافی نیست!؟ در ضمن اگه یه نوزاد سیاه پوست رو به اروپا بیاریم، آیا سفید میشه!؟ یا بچه ش!؟ مگه اینکه بیمار باشه!(نوعی بیماری ژنی که باعث میشه سفیدپوست بشه!!)
فرگشت میگه شرایط محیطی روی جانداران تاثیر میزاره و باعث سازگاری میشه! پس این مطلب دقیقا اثبات فرگشته و نه چیز دیگه!
وجود رنگدانه ها ربطی به زیست شناسی ندارد که یک زیست شناس بیاید آن را نقد کند.رنگدانه ها علم پزشکی است نه زیست شناسی.
درضمن بله .. اگر یک خانواده سیاه پوست وارد شرایط جغرافیایی دیگر شوند در طی هزاران سال رنگ پوست انها به کلی تغییر میکند و این امر هم بیماری محسوب نمیشود.و ربطی هم به فرگشت ندارد.تغییر رنگ تکامل محسوب نمیشود. اگر بگویید رنگ تکامل است باید ثابت کنید کدام رنگ تکامل محسوب میشود و کدام بدوی است.
شما بازهم قصد دارید با کلمات بازی کنید.با زبان بسیار ساده بیان میکنم.
تمام مدافعان تکامل بر این باور هستند که وجود رنگین پوستان ثابت میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند.
اما علم پزشکی ثابت کرد وجود رنگین پوستان بخاطر آب و هوا و شرایط جغرافیایی و موارد دیگر است.و همین امر ثابت میکند تمام رنگین پوستان از یک نسل مشترک هستند و وجود رنگین پوستان دلیل بر وجود چند نسل متفاوت نیست.
علم پزشکی بخاطر اثبات وجود رنگدانه ها یکی دیگر از محورهای نظریه تکامل را رد کرد.
Masood11;652672 نوشت:
گفتید گردو، منم قسمتی از یه مقاله رو گذاشتم که میگفت 20 نوعش هست اگه اشتباه نکنم! اینا از یه خانواده گیاهین و آخرش میرسه به دولپه ای ها! اگه کسی در مورد گیاها خونده باشه میتونه راحت جواب بده ولی من بیشتر در مورد جانورشناسی میدونم!
دوست گرامی بنده درخت گردو را همینجوری مثال زده ام.
گفتم شما ثابت کنید تمام درختان ( گردو ، سیب ، پرتغال و .... ) از یک درخت واحد به وجود آمدند!!!!!!! متوجه شدید!؟؟؟
Masood11;652672 نوشت:
یه سوال! به نظر شما چطور این همه موجود زنده بوجود اومد!؟
البته این سوال را بنده باید از شما می پرسیدم.نه شما.
همان گونه که اولین موجود به حیات رسید.
تمام موجودات دیگر هم به حیات رسیده اند.
و نیاز نیست حتما همه از یک موجود باشند. همزمان هزاران گونه موجودات باهم به وجود و حیات رسیدند.[/]
سلام
مسئله مسئله در مورد سازگاری با محیط است. تغییر رنگ می تواند به سازگاری کمک کند.
امام عشق;652726 نوشت:
همان گونه که اولین موجود به حیات رسید.
تمام موجودات دیگر هم به حیات رسیده اند.
حالا یه سوال دیگه:
حشرات چطور به آفت کشها مقاوم میشن؟ آیا هر بار که انسانها آفت کش جدیدی می سازند، خدا آفتهای جدیدی را می آفریند که به آن افت کشها مقاوم باشند؟
وجود رنگدانه ها ربطی به زیست شناسی ندارد که یک زیست شناس بیاید آن را نقد کند.رنگدانه ها علم پزشکی است نه زیست شناسی.
درضمن بله .. اگر یک خانواده سیاه پوست وارد شرایط جغرافیایی دیگر شوند در طی هزاران سال رنگ پوست انها به کلی تغییر میکند و این امر هم بیماری محسوب نمیشود.و ربطی هم به فرگشت ندارد.
تغییر رنگ تکامل محسوب نمیشود. اگر بگویید رنگ تکامل است باید ثابت کنید کدام رنگ تکامل محسوب میشود و کدام بدوی است.
شما بازهم قصد دارید با کلمات بازی کنید.با زبان بسیار ساده بیان میکنم.
تمام مدافعان تکامل بر این باور هستند که وجود رنگین پوستان ثابت میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند.
اما علم پزشکی ثابت کرد وجود رنگین پوستان بخاطر آب و هوا و شرایط جغرافیایی و موارد دیگر است.و همین امر ثابت میکند تمام رنگین پوستان از یک نسل مشترک هستند و وجود رنگین پوستان دلیل بر وجود چند نسل متفاوت نیست.
علم پزشکی بخاطر اثبات وجود رنگدانه ها یکی دیگر از محورهای نظریه تکامل را رد کرد.
دوست گرامی بنده درخت گردو را همینجوری مثال زده ام.
گفتم شما ثابت کنید تمام درختان ( گردو ، سیب ، پرتغال و .... ) از یک درخت واحد به وجود آمدند!!!!!!! متوجه شدید!؟؟؟
البته این سوال را بنده باید از شما می پرسیدم.نه شما.
همان گونه که اولین موجود به حیات رسید.
تمام موجودات دیگر هم به حیات رسیده اند.
و نیاز نیست حتما همه از یک موجود باشند. همزمان هزاران گونه موجودات باهم به وجود و حیات رسیدند.
سلام
علم پزشکی هم زیرمجموعه ای از زیست شناسیه!
طی هزاران سال، بخاطر تغییرات ژنتیکیه نه آب و هوا و...! این نوع تعریف مثل اینه که بگیم اگه طی هزاران سال همه یه زخم رو بازوشون ایجاد کنن، دیگه بصورت ارثی یه زخم رو بازوشون بوجود میاد!!(اگه بگید اثبات نداره، میتونیم ختنه رو مثال بزنیم!)
رنگ بدوی انسان خردمند سیاه بوده!
این قسمت رو اشتباه میکنید! چون وجود رنگین پوستا اصلا اثبات چند منشا بودن انسانا نیست! بلکه طی سازگاری مهاجرین با شرایط جدید این تغییر رنگ آشکار شده!
لفظ درخت نباید ما رو به اشتباه بندازه که فکر کنیم درختا همه یه گونه هستن! هر درخت مسیر تکاملی خاص خودش رو طی کرده، مثل گورخر و ببر! هر دو پستاندارن ولی مسیر تکاملیشون متفاوته!
خب این چیزی که میگیدو در نطفه میشه رد کرد! اگه زمان آغاز حیاتو، زمان پیدایش همه ی گونه ها بگیریم که الان نباید موجودی باشه!(چون اون موقع نه اکسیژن بوده و نه لایه اوزون!) اگرم بعد از اونو بگیریم، گفته مون با فسیلای کشف شده در تناقصه!
الان بحثی که هست بین فرگشت و طرح هوشمنده که در هر دوش فرگشت مورد تاییده و فقط خدا رو کم و زیاد میکنه!
مسئله مسئله در مورد سازگاری با محیط است. تغییر رنگ می تواند به سازگاری کمک کند.
سازگاری با محیط زیست هیچ ارتباطی با فرگشت(تکامل) ندارد.
سازگاری اکتسابی است.
Mostafa4;652762 نوشت:
حالا یه سوال دیگه:
حشرات چطور به آفت کشها مقاوم میشن؟ آیا هر بار که انسانها آفت کش جدیدی می سازند، خدا آفتهای جدیدی را می آفریند که به آن افت کشها مقاوم باشند؟
هیچ حشره ای از بدو تولد به تمام آفتها مقام نیست.بلکه به مرور زمان و با مصرف بعضی از غذاها به بعضی از آفتها مقام میشود و این مقامت اکتسابی است و به هیچ وجه به نسل بعدی منتقل نمیشود.و دقیقا خلاف تکامل است.[/]
این سخن را جایی دیگر بازگو نفرمایید... امکان دارد شما را مسخره کنند.
البته منظور شما این است که زیست شناسی زیر مجموعه ای از پزشکی است!!!!!...
Masood11;652774 نوشت:
طی هزاران سال، بخاطر تغییرات ژنتیکیه نه آب و هوا و...! این نوع تعریف مثل اینه که بگیم اگه طی هزاران سال همه یه زخم رو بازوشون ایجاد کنن، دیگه بصورت ارثی یه زخم رو بازوشون بوجود میاد!!(اگه بگید اثبات نداره، میتونیم ختنه رو مثال بزنیم!) رنگ بدوی انسان خردمند سیاه بوده!
خیلی جالبه ...
دوست گرامی بنده از چند دانشمند مطرح دنیا مدرک(کتاب پزشکی) نقل کرده ام که رنگدانه ها بخاطر شرایط آب و هوا و جغرافیایی تغییر میکنند آن هم با گذشت زمان...شما هم اگر ادعایی غیر از این دارید لطفا منبع و مدرک معتبر(کتاب معتبر پزشکی) ارائه بدهید.روی هوا هم حرف نزنید.
دوم اینکه قسمت آبی شده متن شما دقیقا تناقض سخنان شما و همفکران شماست.شما هنوز تاثیرات اب و هوایی و ... را بر ژنتیک نمیدانید....
شما هنوز تاثیرات منفی آلاینده ها بر ژنتیک انسانها را نمیدانید. شما هنوز تاثیرات منفی مواد شیمیایی بر بدن انسان را نمیدانید... با عرض معذرت شما هنوز دلیل ختنه را هم نمیدانید...
روزی آمریکا در هیروشیما بمب اتمی انداخت اثرات منفی آن هنوز هم در ژنتیک افراد وجود دارد. روزی صدام به این کشور سلاح شیمیایی شلیک کرد اثرات منفی آن هنوز هم وجود دارد....
تنها فرقی که بین تغییر ژنتیک به وسیله شرایط جغرافیایی و تغییر ژنتیک به بخاطر دست کاری بشر در طبیعت وجود دارد این است.
تغییرات جغرافیایی فقط در نوع رنگ پوست و ... است که وجود این تغییرات و عدم وجود ان تاثیر مثبت و منفی ندارد.
اما تغییرات ژنتیکی بخاطر مواد شیمایی و ... که دست خوش بشر است باعث نقص عضوها و موارد منفی میشود.
از کجا فهمیدید رنگ پوست انسان بدوی سیاه بوده است؟؟؟؟؟
Masood11;652774 نوشت:
لفظ درخت نباید ما رو به اشتباه بندازه که فکر کنیم درختا همه یه گونه هستن! هر درخت مسیر تکاملی خاص خودش رو طی کرده، مثل گورخر و ببر! هر دو پستاندارن ولی مسیر تکاملیشون متفاوته!
چه کسی این را گفته است....
اگر به قول شما میمون و انسان بیش از 90 درصد ژنتیکی به هم شباهت دارند که البته غلط است. درختان بالای 98 درصد به هم شباهت دارند.
و درختان هیچ ربطی به گور خر و ببر ندارند.زیرا شباهت درونی ندارند.
و همین تناقض دیگری است در گفته ها و استدلالهای شما و همفکرانتان.
Masood11;652774 نوشت:
خب این چیزی که میگیدو در نطفه میشه رد کرد! اگه زمان آغاز حیاتو، زمان پیدایش همه ی گونه ها بگیریم که الان نباید موجودی باشه!(چون اون موقع نه اکسیژن بوده و نه لایه اوزون!) اگرم بعد از اونو بگیریم، گفته مون با فسیلای کشف شده در تناقصه!
الان بحثی که هست بین فرگشت و طرح هوشمنده که در هر دوش فرگشت مورد تاییده و فقط خدا رو کم و زیاد میکنه!
از آن زمانی که اولین موجود روی زمین وجود داشت اکسیژن هم وجود داشت.و خلقت موجودات متفاوت ربطی به نطفه و آمیزش ندارد.
اینکه دانشمندان نتوانستند فسیلهای دیگری را کشف کنند دلیل بر نبود نیست.
خلقت انسان هم میلیونها سال بعد از به وجود آمدن اکسیژن است.
و قدمت انسان هوشمند هم به 800 هزار سال بر میگردد.و عملا فرگشت را رد میکند.
همانگونه که اولین موجود وارد حیات طبیعت شد. تمام موجودات دیگر هم وارد حیات شدند.
درپایان هم هنوز حتی یک دلیل اثبات شده برای به رسمیت شناختن تکامل بیان نشده است و در اینده هم بیان نخواهد شد.
در ضمن وجود خدای متعدد باعث از بین رفتن نظم و ثبات میشود.و آن چیزی که از همان ابتدا در این نظریه به دنبالش بوده اید بیش از میلیونها بار رد شده است.
الان بحثی که هست بین فرگشت و طرح هوشمنده که در هر دوش فرگشت مورد تاییده و فقط خدا رو کم و زیاد میکنه!
آن چیزی که از همان ابتدا محور اصلی بحث داروین بوده است و هنوز هم از محورهای آن است.این امر است که این نظریه فقط میخواهد یک امر را ثابت کند.
و این امر را با دو رویکرد دنبال میکند.
رویکرد اول اینکه اثبات کنند خدایی وجود ندارد.و اگر نتوانستند این امر راثابت کنند بروند دنبال رویکرد دوم و آن هم چیزی نیست جز وجود خدایان متعدد. تفکر بی خدایی یا بصورت نوین همان آته ایسم را چارلز داروین از همان ابتدا با بیان نظریه اش دنبال میکرد. و تفکر چند خدایی رازیگیموند شلومو فروید وارد این نظریه کرد.
آن چیز که مهم است دانشمندان مدافع این نظریه محوری ترین بحث و روند خود را بر این اصل استوار کرده اند که تفکر بی خدایی یا چند خدایی را ترویج دهند.اما زهی خیال باطل زیرا شهید مطهری(ره) در کتاب علل مادی گری و کتاب توحید سخنان این افراد را رد کرد. [/]
این سخن را جایی دیگر بازگو نفرمایید... امکان دارد شما را مسخره کنند.
البته منظور شما این است که زیست شناسی زیر مجموعه ای از پزشکی است!!!!!...
خیلی جالبه ...
دوست گرامی بنده از چند دانشمند مطرح دنیا مدرک(کتاب پزشکی) نقل کرده ام که رنگدانه ها بخاطر شرایط آب و هوا و جغرافیایی تغییر میکنند آن هم با گذشت زمان...شما هم اگر ادعایی غیر از این دارید لطفا منبع و مدرک معتبر(کتاب معتبر پزشکی) ارائه بدهید.روی هوا هم حرف نزنید.
دوم اینکه قسمت آبی شده متن شما دقیقا تناقض سخنان شما و همفکران شماست.شما هنوز تاثیرات اب و هوایی و ... را بر ژنتیک نمیدانید....
شما هنوز تاثیرات منفی آلاینده ها بر ژنتیک انسانها را نمیدانید. شما هنوز تاثیرات منفی مواد شیمیایی بر بدن انسان را نمیدانید... با عرض معذرت شما هنوز دلیل ختنه را هم نمیدانید...
روزی آمریکا در هیروشیما بمب اتمی انداخت اثرات منفی آن هنوز هم در ژنتیک افراد وجود دارد. روزی صدام به این کشور سلاح شیمیایی شلیک کرد اثرات منفی آن هنوز هم وجود دارد....
تنها فرقی که بین تغییر ژنتیک به وسیله شرایط جغرافیایی و تغییر ژنتیک به بخاطر دست کاری بشر در طبیعت وجود دارد این است.
تغییرات جغرافیایی فقط در نوع رنگ پوست و ... است که وجود این تغییرات و عدم وجود ان تاثیر مثبت و منفی ندارد.
اما تغییرات ژنتیکی بخاطر مواد شیمایی و ... که دست خوش بشر است باعث نقص عضوها و موارد منفی میشود.
از کجا فهمیدید رنگ پوست انسان بدوی سیاه بوده است؟؟؟؟؟ چه کسی این را گفته است....
اگر به قول شما میمون و انسان بیش از 90 درصد ژنتیکی به هم شباهت دارند که البته غلط است. درختان بالای 98 درصد به هم شباهت دارند.
و درختان هیچ ربطی به گور خر و ببر ندارند.زیرا شباهت درونی ندارند.
و همین تناقض دیگری است در گفته ها و استدلالهای شما و همفکرانتان.
از آن زمانی که اولین موجود روی زمین وجود داشت اکسیژن هم وجود داشت.و خلقت موجودات متفاوت ربطی به نطفه و آمیزش ندارد.
اینکه دانشمندان نتوانستند فسیلهای دیگری را کشف کنند دلیل بر نبود نیست.
خلقت انسان هم میلیونها سال بعد از به وجود آمدن اکسیژن است.
و قدمت انسان هوشمند هم به 800 هزار سال بر میگردد.و عملا فرگشت را رد میکند.
همانگونه که اولین موجود وارد حیات طبیعت شد. تمام موجودات دیگر هم وارد حیات شدند.
درپایان هم هنوز حتی یک دلیل اثبات شده برای به رسمیت شناختن تکامل بیان نشده است و در اینده هم بیان نخواهد شد.
در ضمن وجود خدای متعدد باعث از بین رفتن نظم و ثبات میشود.و آن چیزی که از همان ابتدا در این نظریه به دنبالش بوده اید بیش از میلیونها بار رد شده است.
دارید دور خودتون میچرخید!! خب این تغییر در ژنهاست یا فقط رنگدونه ها!؟ اصلا عامل درونی تعیین تعداد رنگدونه ها چیه!؟
آب و هوا تاثیری بر ژن نمیزاره! بلکه فقط ظاهر رو تغییر میده!
اون آلودگیها هم فقط در صورتی تاثیرش به نسل بعد منتقل میشه که بر سلولهای جنسی اثر کنه! و مواردی مثل بمب اتم، رو همه چیز اثر میزاره!
شواهد سنگواره ای، مقایسه DNA سیاه پوستا و انسان خردمند اولیه و آخریش که موجه ترینشونم هست، اینه که بیشتر صفات مربوط به سیاه پوستا، غالب هستن! سفید پوستی، چشم آبی و... بیماری ژنی هستن!
اون شباهتی که میگید، انسان با گوزنم داره!! همونطور که هردو از گوشت درست شدن، درختا هم همه از چوب ساخته شدن! ولی کدوم دو درخت، عینا شبیه همن با دو اسم متفاوت!؟
هزاران سال طول کشید تا سیانوباکتریها اکسیژن زمینو تامین کردن و لایه اوزون تشکیل شد! بعدش تازه موجودات خشکی زی پیدا شدن!
یعنی خدا رفته یه پاکت گل خریده، هر چند وقت یه بار که حوصله ش سر میرفته یه موجود جدید درست میکرده!؟ بعضی وقتا هم ازشون خوشش نمیومده و خرابش میکرده!! درسته!؟
قبلنم گفتم! اگه الان جلوتون فرگشتو با موجودات واقعی شبیه سازی کنم، مطمئنم قبول نمیکنید!!
حتی کسایی که به فرگشت اعتقاد ندارنم اگه بخوان گاوداری بزنن، موقع خرید گاو، قویاشو انتخاب میکنن! میدونستید!؟
امام عشق;652830 نوشت:
آن چیزی که از همان ابتدا محور اصلی بحث داروین بوده است و هنوز هم از محورهای آن است.این امر است که این نظریه فقط میخواهد یک امر را ثابت کند.
و این امر را با دو رویکرد دنبال میکند.
رویکرد اول اینکه اثبات کنند خدایی وجود ندارد.و اگر نتوانستند این امر راثابت کنند بروند دنبال رویکرد دوم و آن هم چیزی نیست جز وجود خدایان متعدد.
تفکر بی خدایی یا بصورت نوین همان آته ایسم را چارلز داروین از همان ابتدا با بیان نظریه اش دنبال میکرد. و تفکر چند خدایی رازیگیموند شلومو فروید وارد این نظریه کرد.
آن چیز که مهم است دانشمندان مدافع این نظریه محوری ترین بحث و روند خود را بر این اصل استوار کرده اند که تفکر بی خدایی یا چند خدایی را ترویج دهند.اما زهی خیال باطل زیرا شهید مطهری(ره) در کتاب علل مادی گری
و کتاب توحید سخنان این افراد را رد کرد.
چند خدایی!!!؟ اگه فرگشت در مورد چیزی اظحار نظر نکرده باشه، قطعا اون چند خداییه!
سلام امام عشق گرامی
به نظرت چرا اسبهای ترکمن سریعند؟
- فرض یک: خدا این اسبها رو از همون اول سریع آفریده.
- فرض دو: چون ترکمنها مسابقات اسب دوانی بر گزار می کنند، اسبها در طی چندین نسل به طور اکتسابی سرعتشون افزایش پیدا کرده.
- فرض سه: چون صاحبان این اسبها، اسبهای سریعتر رو با همدیگه آمیزش میدن و به این صورت نژاد اسبها رو اصلاح می کنند. به همین خاطر اسبهای سریعتر شانس بیشتری برای تولید مثل پیدا می کنند.
اگر از یه نفر که با اسب سر و کار داره سوال کنی، به شما میگه کدوم فرض درسته.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم سلام. [/HR]جناب مسعود گرامی شما لطفا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
جایی فرموده اید.
Masood11;652774 نوشت:
علم پزشکی هم زیرمجموعه ای از زیست شناسیه!
بعد می آید در سخنی کاملا مخالف میگویید:
Masood11;652849 نوشت:
دانش پزشکی بر روی طیف وسیعی از رشتهها شامل از فیزیک و زیستشناسی تا علوم اجتماعی، مهندسی و علوم انسانی بنا شده است.
که در بحث ما، قسمت زیست شناسیش مورد بحثه!
جایی میگویید پزشکی زیر مجموعه زیست شناسی است... جایی دیگر میگویید زیست شناسی زیر مجموعه پزشکی است.خواهشا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
دارید دور خودتون میچرخید!! خب این تغییر در ژنهاست یا فقط رنگدونه ها!؟ اصلا عامل درونی تعیین تعداد رنگدونه ها چیه!؟
فعلا که شما دور خودتان میچرخید.... آین اب و هوا است که تعداد رنگدانه ها را تغییر میدهد....و اثبات پزشکی شده است و هزار بار نام کتوب پزشکی در این زمینه را بیان کرده ام.لطفا بجای مغلطه فقط و فقط یکبار بروید یک کتاب علمی بخوانید نه کتاب تخیلی....
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
آب و هوا تاثیری بر ژن نمیزاره! بلکه فقط ظاهر رو تغییر میده!
اون آلودگیها هم فقط در صورتی تاثیرش به نسل بعد منتقل میشه که بر سلولهای جنسی اثر کنه! و مواردی مثل بمب اتم، رو همه چیز اثر میزاره!
بله .. آب و هوا در طی هزار سال رنگ پوست را کاملا تغییر میدهد...
درضمن حتی سر یک سوزن آلودگی باعث تاثیر منفی بر ژنتیک میشود.اینکه بمب اتم رو همه چیز اثر میگذارد یا خیر مورد بحث نیست. مهم این است که 100 درصد روی ژنتیک اثر میگذارد و این اثرا تا چندین نسل بعدی هم باقی میماند.
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
شواهد سنگواره ای، مقایسه DNA سیاه پوستا و انسان خردمند اولیه و آخریش که موجه ترینشونم هست، اینه که بیشتر صفات مربوط به سیاه پوستا، غالب هستن! سفید پوستی، چشم آبی و... بیماری ژنی هستن!
روای شما لایک بود.... اتفاقا قدیمی ترین پیکره انسان خردمند در اسیا وجود دارد و آنهم سیاه پوست نبود.
انقدر هم نگویید رنگ های دیگر بیماری ژنی هستند ... مخصوصا در نزد استاید بزرگ پزشکی... چون باعث میشود تا مدتها به شما بخندند....
یا پیکره های کشف شده از شهر سوخته و ....
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
اون شباهتی که میگید، انسان با گوزنم داره!! همونطور که هردو از گوشت درست شدن، درختا هم همه از چوب ساخته شدن! ولی کدوم دو درخت، عینا شبیه همن با دو اسم متفاوت!؟
واقعا متوجه نمیشوید چقدر تناقض در گفته هایتان وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما شباهت بالای 98 درصدی درختان را تکامل از یک درخت نمیدانید. تازه اشم بسیاری از درختان باهم ترکیب هم میشوند!!!
آنوقت شباهت ظاهری انسان و میمون را نشانه تکامل میدانید؟؟؟؟ واقعا خنده دارنیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
هزاران سال طول کشید تا سیانوباکتریها اکسیژن زمینو تامین کردن و لایه اوزون تشکیل شد! بعدش تازه موجودات خشکی زی پیدا شدن!
یعنی خدا رفته یه پاکت گل خریده، هر چند وقت یه بار که حوصله ش سر میرفته یه موجود جدید درست میکرده!؟ بعضی وقتا هم ازشون خوشش نمیومده و خرابش میکرده!! درسته!؟
کسی که خودش را به خواب زده نمیشه بیدارش کرد.
68 میلیون سال پیش دایناسور وجود داشت یعنی آن زمان هم اب وجود داشت و هم اکسیژن.و قدمت دایناسورها به 160 میلیون سال پیش تخمین زده شد.یعنی زمین در 160 میلیون سال پیش آب وجود داشت....
برمیگردیم عقب تر.
دانشمندان و تاریخ شناسان از دورانی نام میبرند به نام دوران وستا وستا سیاره کوچکی بود که قبل از زمین در نقطه فعلی زمین وجود داشت و آب هم داشت.
زمین از بدو پیدایش سیاره ای مرطوب بود. و با گذشت زمان مرطوب تر شد.و این مرطوب تر شدن بخاطر برخود با سیارکها و دنباله دارها بود.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان بر این باروند که آب زمین متعلق به ابری مولکولی است که خورشید نیز از آن به وجود آمده است. این نشان دهنده آن است که آب کره زمین قدیمیتر از خود خورشید است. داتشمندان دانشگاه میشیگان گفته اند که قدمت خورشید به ۶ / ۴ میلیارد سال میرسد.
آن چیز که مهم است این امر است از زمان خلقت انسان آب و اکسیژن وجود داشت. حتی میلیونها سال قبل تر از آن.
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
قبلنم گفتم! اگه الان جلوتون فرگشتو با موجودات واقعی شبیه سازی کنم، مطمئنم قبول نمیکنید!!
بنده چیزی که هنوز به اثبات علمی نرسیده است. نه تنها نرسیده است بلکه با علم پزشکی در تضاد است را قبول نمیکنم.
[/HR]
Masood11;652849 نوشت:
چند خدایی!!!؟ اگه فرگشت در مورد چیزی اظحار نظر نکرده باشه، قطعا اون چند خداییه!
دوست گرامی خواهش میکنم تناقض گفته هاتون را درست کنید. اینجا میگویید فرگشت به چند خدایی اعتقاد ندارد ، در پست قبلیتان فرموده اید:
Masood11;652774 نوشت:
الان بحثی که هست بین فرگشت و طرح هوشمنده که در هر دوش فرگشت مورد تاییده و فقط خدا رو کم و زیاد میکنه!
درضمن اینکه شما سر سوزنی کتوب مدافعان فرگشت را مطالعه نمیکنید همین بس که نمیدانید دانشمندان این نظریه چه میگویند...
شما هنوز نمیدانید داروین در نظریه اش سعی کرد اثبات کند خدایی وجود ندارد.
شما هنوز نمیدانید فروید بارها سعی کرد با این نظریه ترویج چند خدایی کند.
شما نه تنها کتوب موافقان نظریه تکامل را یکبار هم نخوانده اید بلکه کتوب مخالفان را هم یکبار نخوانده اید.... آن چیز که شما به زبان می اورید فقط تحقیق شما در سطح اینترنت است نه سر زونی بیشتر.[/]
سلام امام عشق گرامی
به نظرت چرا اسبهای ترکمن سریعند؟
- فرض یک: خدا این اسبها رو از همون اول سریع آفریده.
- فرض دو: چون ترکمنها مسابقات اسب دوانی بر گزار می کنند، اسبها در طی چندین نسل به طور اکتسابی سرعتشون افزایش پیدا کرده.
- فرض سه: چون صاحبان این اسبها، اسبهای سریعتر رو با همدیگه آمیزش میدن و به این صورت نژاد اسبها رو اصلاح می کنند. به همین خاطر اسبهای سریعتر شانس بیشتری برای تولید مثل پیدا می کنند.
اگر از یه نفر که با اسب سر و کار داره سوال کنی، به شما میگه کدوم فرض درسته.
بنده سر رشته ای در اسب ندارم. اما قطعا دو گزینه اول درست نیست.
فرض مثال گزینه سوم درست باشد.امیزش اسب با اسب و انسان با انسان پذیرفتنی است.
اما آمیزش انسان با حیوانات امکان پذیر نیست.به جز چند حیوان. آنهم باعث یک بیماری میشود نه تغییر و تکامل.
بنده سر رشته ای در اسب ندارم. اما قطعا دو گزینه اول درست نیست.
فرض مثال گزینه سوم درست باشد.امیزش اسب با اسب و انسان با انسان پذیرفتنی است.
اما آمیزش انسان با حیوانات امکان پذیر نیست.به جز چند حیوان. آنهم باعث یک بیماری میشود نه تغییر و تکامل.
خیلی عالی
اگر بپذیریم که به وجود آمدن اسبهای سریع حاصل فرگشت بوده، پس به وجود آمدن آفتهای مقاوم به آفت کش و انسانهای دارای شرایط مناسب با محیط هم می تونه حاصل فرگشت باشه.
فرگشت ادعا نمیکنه که دو گونه مختلف (مثلاً انسان و حیوان که فرمودید) می تونند آمیزش داشته باشند. بلکه هر موجودی با عضوی از گونه خودش آمیزش می کنه. به مرور و در طی چندین نسل تفاوتهای جزئی می تونند با هم جمع بشن. مثالشو آقا مسعود فرمودند: سگهای خانگی امروزی حاصل اهلی سازی گرگها هستند.
مثلا میتونم بگم که ظالما همه پولدارن و همه چیز دارن ولی آدمای خوب اغلب فقیرن! تو کشور خودمون، کمی اهل ریا باشی همه چیز داری!! و...
این که دلیل و برهان نیست.:Moteajeb!:
Masood11;652319 نوشت:
از ویکی فقه خوندم، ویژگیهاشو برای هر خدایی میشه بکار برد!
این بخش مربوط به کدام نکته بنده است. لطفا پاسخ هر بخش را با انتخاب متن همان بخش بدهید تا مشخص شود فرمایشات شما مربوط به کدام بخش از نکته های دوستان است.
Masood11;652319 نوشت:
نه! فرگشت میگه این تبدیلا حیاتو به اشکال مختلف پخش کرده!
اگه بخوایم تقابلش با دینو بررسی کنیم، در زمینه پیدایش انسان و موجودات اهلی هست!
خب با قطع نظر از اشکالها و ابهامهای خود فرگشت، در مورد ادامه حیات بحثی نیست.
اما برای اینکه مسئله مربوط به خالق بشه، باید مشکل اولین موجود طبیعی نیز حل بشه.
عرض کردم که مدعیان امروزی فرگشت معتقدند که فرگشت وجود خدا را غیرضروری میکنه.
در مورد پیدایش انسان و موجودات اهلی که تقابلی در کار نیست.
برفرض اگه ابهامات این نظریه حل بشه،راه هایی برای حل این تقابل ظاهری وجود داره.
Masood11;652319 نوشت:
تو تعریفی که من کردم بود!!
خب این تعریف مربوط به شماست و اشکالش هم ناظر به خودتون.
Masood11;652319 نوشت:
این بود که در هر دو، مذهب با چیزی ناآشنا به تقابل پرداخته و کسی هم تلاشی برای فهمیدن اون ناآشنا انجام نمیده احتمالا!
در مورد شرکت در بحث که بدون شما تقریبا بحثی پیش نمیره!
بسم الله الرحمن الرحیم سلام. [/hr]جناب مسعود گرامی شما لطفا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
جایی فرموده اید.
بعد می آید در سخنی کاملا مخالف میگویید:
جایی میگویید پزشکی زیر مجموعه زیست شناسی است... جایی دیگر میگویید زیست شناسی زیر مجموعه پزشکی است.خواهشا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
[/hr]
فعلا که شما دور خودتان میچرخید.... آین اب و هوا است که تعداد رنگدانه ها را تغییر میدهد....و اثبات پزشکی شده است و هزار بار نام کتوب پزشکی در این زمینه را بیان کرده ام.لطفا بجای مغلطه فقط و فقط یکبار بروید یک کتاب علمی بخوانید نه کتاب تخیلی....
[/hr]
بله .. آب و هوا در طی هزار سال رنگ پوست را کاملا تغییر میدهد...
درضمن حتی سر یک سوزن آلودگی باعث تاثیر منفی بر ژنتیک میشود.اینکه بمب اتم رو همه چیز اثر میگذارد یا خیر مورد بحث نیست. مهم این است که 100 درصد روی ژنتیک اثر میگذارد و این اثرا تا چندین نسل بعدی هم باقی میماند.
[/hr]
روای شما لایک بود.... اتفاقا قدیمی ترین پیکره انسان خردمند در اسیا وجود دارد و آنهم سیاه پوست نبود.
انقدر هم نگویید رنگ های دیگر بیماری ژنی هستند ... مخصوصا در نزد استاید بزرگ پزشکی... چون باعث میشود تا مدتها به شما بخندند....
یا پیکره های کشف شده از شهر سوخته و ....
[/hr]
واقعا متوجه نمیشوید چقدر تناقض در گفته هایتان وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما شباهت بالای 98 درصدی درختان را تکامل از یک درخت نمیدانید. تازه اشم بسیاری از درختان باهم ترکیب هم میشوند!!!
آنوقت شباهت ظاهری انسان و میمون را نشانه تکامل میدانید؟؟؟؟ واقعا خنده دارنیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[/hr] کسی که خودش را به خواب زده نمیشه بیدارش کرد.
68 میلیون سال پیش دایناسور وجود داشت یعنی آن زمان هم اب وجود داشت و هم اکسیژن.و قدمت دایناسورها به 160 میلیون سال پیش تخمین زده شد.یعنی زمین در 160 میلیون سال پیش آب وجود داشت....
برمیگردیم عقب تر.
دانشمندان و تاریخ شناسان از دورانی نام میبرند به نام دوران وستا وستا سیاره کوچکی بود که قبل از زمین در نقطه فعلی زمین وجود داشت و آب هم داشت.
زمین از بدو پیدایش سیاره ای مرطوب بود. و با گذشت زمان مرطوب تر شد.و این مرطوب تر شدن بخاطر برخود با سیارکها و دنباله دارها بود.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان بر این باروند که آب زمین متعلق به ابری مولکولی است که خورشید نیز از آن به وجود آمده است. این نشان دهنده آن است که آب کره زمین قدیمیتر از خود خورشید است. داتشمندان دانشگاه میشیگان گفته اند که قدمت خورشید به ۶ / ۴ میلیارد سال میرسد.
آن چیز که مهم است این امر است از زمان خلقت انسان آب و اکسیژن وجود داشت. حتی میلیونها سال قبل تر از آن.
[/hr]
بنده چیزی که هنوز به اثبات علمی نرسیده است. نه تنها نرسیده است بلکه با علم پزشکی در تضاد است را قبول نمیکنم.
[/hr]
دوست گرامی خواهش میکنم تناقض گفته هاتون را درست کنید. اینجا میگویید فرگشت به چند خدایی اعتقاد ندارد ، در پست قبلیتان فرموده اید:
درضمن اینکه شما سر سوزنی کتوب مدافعان فرگشت را مطالعه نمیکنید همین بس که نمیدانید دانشمندان این نظریه چه میگویند...
شما هنوز نمیدانید داروین در نظریه اش سعی کرد اثبات کند خدایی وجود ندارد.
شما هنوز نمیدانید فروید بارها سعی کرد با این نظریه ترویج چند خدایی کند.
شما نه تنها کتوب موافقان نظریه تکامل را یکبار هم نخوانده اید بلکه کتوب مخالفان را هم یکبار نخوانده اید.... آن چیز که شما به زبان می اورید فقط تحقیق شما در سطح اینترنت است نه سر زونی بیشتر.
سلام
شما یه بار دیگه بخونیدشون! میگه پزشکی روی زیست شناسی و... بنا شده! این یعنی زیست شناسی زیرمجموعه پزشکیه!!؟؟ اگه اینطوریه که من دیگه حرفی ندارم!!!:|
_______________
منظورتون اینه که هیچ تغییری در ژنها بوجود نمیاد و فقط رنگدانه ها کم و زیاد میشن!؟ و بعد به نسل بعدم منتقل میشه!؟ خب این مثل همون زخم روی بازوه که مثال زدم!!!
هر چیزی که اررثیه، روی ژن قرار داره!
احتمالا منظورتون از کتابای علمی، کتابای زمان لامارک و داروینه!! آخه اون موقع چون هنوز از ژنتیک چیزی نمیدونستن، همینو میگفتن!
___________
مثلا من امروز جلوی اگزوز ماشین وای می ایستم! حالا دیگه ژنم تاثیر میگیره!؟ و به نسل بعدم منتقل میشه!؟ احتمالش خیلی کمه!
اگه امکانش رو دارید، کتاب زیستی مثل کمپل تهیه کنید! احتمالا منابعتون قدیمیه یا توسط غیر متخصصا نوشته شده!
_____________
بعضی درختا، از نظر خانواده به هم نزدیکن! ولی نمیشه گفت همه ی درختا از یه درخت تکامل پیدا کردن! ترکیب شدن درختا با هم، فقط میتونه ارتباط خانوادگی رو اثبات کنه، اونم نه ارتباط خیلی نزدیک! فکر کنم خوندم که انسان با سگم میتونه آمیزش داشته باشه!(فرض رو بر درست بودنش میزاریم!) این نمیتونه بگه این دو گونه خیلی شبیه همن!
مشکلی که هست، شما تشابه رو ظاهری میبینید، در حالی که بیشتر موارد، درونیه! و اون شباهت درونیشون به هم، اندازه شباهت درونی فیل و آدمه!(یعنی از یه خانواده ن، مثل انسان و فیل که پستاندارن!)
______________
زمین از 1میلیارد قبل از پیدایش اولین موجود آب داشته! ولی فقط همینو داشته! قبلشم یه گلوله آتشین بوده!
فسیلها، شرایط اون موقع و ... میگن که حیات کم کم و با فرگشت اولین سلول، به اینجا رسید!
میدونید اگه میتوکندری(اندامک مربوط به تنفس!) سلول ما رو ازش خارج کنیم، یه باکتریه!؟ یعنی درون سلول، تولیدمثل جداگونه داره، dna حلقوی داره و کلا سوخت و سازش جدای از سلوله! این مطلبو با هیچ نظریه ای به جز فرگشت نمیشه توجیه کرد!
________________
کجا با علم پزشکی در تضاده!؟ اینهمه آزمایشهای قبل ازدواج واسه چی میگیرن!؟ مگه نه برای پایداری نسله!؟ که از فرگشتم پیروی میکنه!
اثباتم بارها و بارها شده!! ولی شما میگید نه اون تغییر کرده، فرگشت(=تغییر) نیست!!!
________________
کم و زیاد، مصداق 0 و 1ـه! برداشتتون اشتباه بوده!
طرفداران فرگشت دارن مینالن که یه خدا رو حذف کنن، چرا بیان چنتای دیگه هم اضافه کنن!!!؟؟
خب با قطع نظر از اشکالها و ابهامهای خود فرگشت، در مورد ادامه حیات بحثی نیست.
اما برای اینکه مسئله مربوط به خالق بشه، باید مشکل اولین موجود طبیعی نیز حل بشه.
عرض کردم که مدعیان امروزی فرگشت معتقدند که فرگشت وجود خدا را غیرضروری میکنه.
در مورد پیدایش انسان و موجودات اهلی که تقابلی در کار نیست.
برفرض اگه ابهامات این نظریه حل بشه،راه هایی برای حل این تقابل ظاهری وجود داره.
_________
:Gig:
باید بسازم!؟:Nishkhand: باشه! اسمشو میزارم برهان شکافت قانون با وجود خدا!!
تقریرشم اینطوره که: با توجه به قانون مندی جهان و خارج نشدن از این قاعده، وجود موجودی که بتواند این قانون مندی را بشکند، این قانون مندی را بی معنی میکند! پس یا جهان قانون مندی ندارد و خدا هست! که با توجه به کلام خودش، هر دو هست!! و خودبه خود رد می شود! یا اینکه قانون مندی هست و خدا نیست!!:khandeh!:
اگه ایرادای بنی اسرائیلی بهش وارد نشه، میتونه به ماده خام یه برهان خوب تبدیل بشه!
_______
بعضی برداشتا از قران، معتقدن که قران در خلقت انسان و دامهای اهلی با فرگشت مخالفه!
اولین موجود هم در آزمایشگاه با شبیه سازی شرایط موجود اون زمان، ساخته شده! پس چیز غیرممکنی نیست!
البته مشکلی که هست اینه که در این بحث باید ثابت کنیم یه دست مخفی، اونجا نبوده!! که عملا غیرممکنه! پس اینجا معتقدین به اون دست، باید بودنشو اثبات کنن!
_______
خلاصه بگم، اغلب مخالفان فرگشتو نمیشناسن ولی باهاش مخالفت میکنن!
نقل قول:
این بخش مربوط به کدام نکته بنده است. لطفا پاسخ هر بخش را با انتخاب متن همان بخش بدهید تا مشخص شود فرمایشات شما مربوط به کدام بخش از نکته های دوستان است.
برهان صدیقین منظورم بود!
من حوصله ی شما رو ندارم!! بعضی وقتا پستا زیادی طولانین، پس عادت نکنم بهتره!:khandeh!:
تقریرشم اینطوره که: با توجه به قانون مندی جهان و خارج نشدن از این قاعده، وجود موجودی که بتواند این قانون مندی را بشکند، این قانون مندی را بی معنی میکند! پس یا جهان قانون مندی ندارد و خدا هست! که با توجه به کلام خودش، هر دو هست!! و خودبه خود رد می شود! یا اینکه قانون مندی هست و خدا نیست!!
اگه ایرادای بنی اسرائیلی بهش وارد نشه، میتونه به ماده خام یه برهان خوب تبدیل بشه!
خیلی خوبه. شما این رو برهان و استدلال میدونید و اونوقت براهین اثبات خدا را ناکافی و نادرست.
خب در مقابل طرف مقابل میگه، قانون مندی بر اساس همون ادله و براهین عقلی اثبات خدا و براهین توحید ربوبی، کار خداونده.
یعنی قانون های جهان چیزی جز تفسیر چینش منظم جهان نیست که دینداران به عنوان دلیل نظم ازش یاد میکنند.
Masood11;652996 نوشت:
اولین موجود هم در آزمایشگاه با شبیه سازی شرایط موجود اون زمان، ساخته شده! پس چیز غیرممکنی نیست!
کی ساختتش؟ با چه موادی؟ خود به خود؟
Masood11;652996 نوشت:
البته مشکلی که هست اینه که در این بحث باید ثابت کنیم یه دست مخفی، اونجا نبوده!! که عملا غیرممکنه! پس اینجا معتقدین به اون دست، باید بودنشو اثبات کنن!
ببینید دوست عزیز.
قضیه دو دوتا چهارتاست.
وقتی یک پدیده ای وجود داره خب باید بودنش توجیه داشته باشه. یعنی باید بدونیم چجوری موجود شده است یا بوده است.
از نظر فرض عقلی چند حالت بیشتر نداره.
1. علت نداره و نیازی هم به علت نداره.
2. علت نداره هرچند ذاتا نیاز به علت داره.
3. علت داره و علتش خودشه.
4. علت داره و علتش موجودی شبیه خودشه.
5. علت داره و علتش موجودی فراتر از خودشه.
احتمال 1 یعنی این موجود واجب الوجوده.
احتمال 2 مستلزم نقض در قاعده علیت است که امری محاله.
احتمال 3 مستلزم دور هست که محاله.
احتمال 4 مستلزم تسلسله که محاله. علاوه بر اینکه فرض ما اینه که این موجود اولین موجود در عالم طبیعته پس موجود دیگه ای نیست که بخواهد علتش باشه.
احتمال 5 تنها راه باقی مونده است.
پس یا احتمال اول را بپذیریم یا احتمال پنجم.
یا باید واجب الوجود باشه یا باید از علت دیگری که ناشی شده باشه.
پس می بینید که خیلی راحت دو راه بیشتر باقی نمومونه.
دینداران میگن اگه این موجود میخواهد واجب الوجود باشه باید خصوصیات واجب رو داشته باشه. پس هیچ گونه نیازی نباید در اون باشه که هست. پس واجب نیست.
اما کسی که به واجب الوجود دیگه ای و دست غیبی معتقد نیستند، باید یک توجیهی برای وجود اون داشته باشند.
Masood11;652996 نوشت:
برهان صدیقین منظورم بود!
برهان صدیقین رو میشه برای هر خدایی به کار برد؟:Gig:
خیلی خوبه. شما این رو برهان و استدلال میدونید و اونوقت براهین اثبات خدا را ناکافی و نادرست.
خب در مقابل طرف مقابل میگه، قانون مندی بر اساس همون ادله و براهین عقلی اثبات خدا و براهین توحید ربوبی، کار خداونده.
یعنی قانون های جهان چیزی جز تفسیر چینش منظم جهان نیست که دینداران به عنوان دلیل نظم ازش یاد میکنند.
____
کی ساختتش؟ با چه موادی؟ خود به خود؟
____
ببینید دوست عزیز.
قضیه دو دوتا چهارتاست.
وقتی یک پدیده ای وجود داره خب باید بودنش توجیه داشته باشه. یعنی باید بدونیم چجوری موجود شده است یا بوده است.
از نظر فرض عقلی چند حالت بیشتر نداره.
1. علت نداره و نیازی هم به علت نداره.
2. علت نداره هرچند ذاتا نیاز به علت داره.
3. علت داره و علتش خودشه.
4. علت داره و علتش موجودی شبیه خودشه.
5. علت داره و علتش موجودی فراتر از خودشه.
احتمال 1 یعنی این موجود واجب الوجوده.
احتمال 2 مستلزم نقض در قاعده علیت است که امری محاله.
احتمال 3 مستلزم دور هست که محاله.
احتمال 4 مستلزم تسلسله که محاله. علاوه بر اینکه فرض ما اینه که این موجود اولین موجود در عالم طبیعته پس موجود دیگه ای نیست که بخواهد علتش باشه.
احتمال 5 تنها راه باقی مونده است.
پس یا احتمال اول را بپذیریم یا احتمال پنجم.
یا باید واجب الوجود باشه یا باید از علت دیگری که ناشی شده باشه.
پس می بینید که خیلی راحت دو راه بیشتر باقی نمومونه.
دینداران میگن اگه این موجود میخواهد واجب الوجود باشه باید خصوصیات واجب رو داشته باشه. پس هیچ گونه نیازی نباید در اون باشه که هست. پس واجب نیست.
اما کسی که به واجب الوجود دیگه ای و دست غیبی معتقد نیستند، باید یک توجیهی برای وجود اون داشته باشند.
_____
برهان صدیقین رو میشه برای هر خدایی به کار برد؟:Gig:
گفتم که، اون میتونه ماده خام یه برهان باشه!
و البته اگه دقت کنید، دعا و کمک خواستن از خدا، در صورت نتیجه گیری با قانون مندی مغایرت داره!
گفتم که، اون میتونه ماده خام یه برهان باشه!
و البته اگه دقت کنید، دعا و کمک خواستن از خدا، در صورت نتیجه گیری با قانون مندی مغایرت داره!
شما مگر تمام قوانین عالم طبیعت را شناختید که مدعی هستید دعا کردن و نتیج دادن آن از سوی خداوند منافات با قوانین دارد.
Masood11;653293 نوشت:
البته الان که کمی گشتم، برهان رد خدا هم پیدا کردم!
براهینی همچون خدای حفرهها، پارادوکس قدرت مطلق، برهان اراده آزاد و اشکال امتناع قرارگیری خدا در یک رابطه علّی همچنین براهین ناسازگاری صفات الهی، مجموعهای از براهین اثبات عدم وجود خدا هستند که همگی جزئی از براهین قیاسی میباشند.
و تمثیل اسب تکشاخ صورتی نامرئی هم هست!
اینها که استدلال نیست.
هیچ یک توان اثبات نبودن خدا را ندارد.
تنها برای براهین اثبات خدا و صفاتی که دینداران برای او اثبات میکنند تعارض ظاهری ایجاد میکند.
این استدلالها به هیچ وجه قوی تر از دلیل شر نیست که آن هم توسط دینداران پاسخ دارد.
به قول یک دوستی، اگر در گذشته دینداران یکسره در موضع انفعال به دنبال پاسخ به سوالات ملحدین بودند و اشکالات محلدین تداعی این را میکرد که موضع آنها قوی است، امروزه کار دوطرفه شده است. یعنی استدلالهای که ملحدین به زعم خود برای نفی خدا به کار میبرند از نقاط ضعف بسیاری برخوردار است.
Masood11;653293 نوشت:
شاید چند ماه پیش!
موادی که در زمان پیدایش حیات، وجود داشته!
بله! اونا فقط شرایطو شبیه سازی کردن!
شبیه سازی که حقیقت را نشان نمیدهد.
احتمال دستکاری و اشتباه محاسباتی وجود دارد. ندارد؟
در ضمن، بنده منظورم ساخت در زمان همان اولین موجود بود نه زمان شبیه سازی.
Masood11;653293 نوشت:
نظری ندارم!
چرا نظری ندارید؟
اگر بنا بر تکرار مدعاها و بی توجهی به سوالات اصلی باشه که خب بحث بی ثمره.
بنده یک سوال منطقی از شما پرسیدم. لطفا پاسخ خود را واضح و صریح بفرمایید.
اگر هم نمیدانید، لطفا بفرمایید. چون اعتراف به ندانستن کمک به بحث است.
اینکه نظری ندارم، آن هم در اصلی ترین محور بحث، نوعی پشت کردن به بحث و فرار است.
Masood11;653293 نوشت:
اگه هزاران ویژگی از خدا رو هم بگه، نمیشه گفت اون خدا خدای ماست!!
شما مگر تمام قوانین عالم طبیعت را شناختید که مدعی هستید دعا کردن و نتیج دادن آن از سوی خداوند منافات با قوانین دارد.
______
اینها که استدلال نیست.
هیچ یک توان اثبات نبودن خدا را ندارد.
تنها برای براهین اثبات خدا و صفاتی که دینداران برای او اثبات میکنند تعارض ظاهری ایجاد میکند.
این استدلالها به هیچ وجه قوی تر از دلیل شر نیست که آن هم توسط دینداران پاسخ دارد.
به قول یک دوستی، اگر در گذشته دینداران یکسره در موضع انفعال به دنبال پاسخ به سوالات ملحدین بودند و اشکالات محلدین تداعی این را میکرد که موضع آنها قوی است، امروزه کار دوطرفه شده است. یعنی استدلالهای که ملحدین به زعم خود برای نفی خدا به کار میبرند از نقاط ضعف بسیاری برخوردار است.
_______
شبیه سازی که حقیقت را نشان نمیدهد.
احتمال دستکاری و اشتباه محاسباتی وجود دارد. ندارد؟
در ضمن، بنده منظورم ساخت در زمان همان اولین موجود بود نه زمان شبیه سازی.
_______
چرا نظری ندارید؟
اگر بنا بر تکرار مدعاها و بی توجهی به سوالات اصلی باشه که خب بحث بی ثمره.
بنده یک سوال منطقی از شما پرسیدم. لطفا پاسخ خود را واضح و صریح بفرمایید.
اگر هم نمیدانید، لطفا بفرمایید. چون اعتراف به ندانستن کمک به بحث است.
اینکه نظری ندارم، آن هم در اصلی ترین محور بحث، نوعی پشت کردن به بحث و فرار است.
_________
یعنی چه؟ لطفا واضح تر.
سلام
نه ولی اینکه یه موجودی هر وقت خواست، تو کار بقیه دست ببره، خلاف قانون مندیه!
_______
اینطور ببینید که شما میگید چیزی هست که کسی نمیتونه ببیندش!(بصورت کلی!) من میگم چرا هست!؟(نیاز به اثبات!) و شما اثبات میکنید! حالا اگه من اشتباه بودن اون اثبات نشون بدم، درسته که نمیشه گفت نیست ولی دیگه شما هم نباید بگید اون هست!
مثل اسب تک شاخ صورتی نامرئی!
_______
چرا نشون نمیده!؟
هست ولی وجودشونم قطعی نیست!
متوجه نشدم!! یعنی ماشین زمان بسازیم بعد بریم تو اون زمان موجودو بسازیم!؟:Moteajeb!:
_______
چون عام بودن علیتو قبول ندارم! هر چند ممکنه بعضیا بگن بخاطر کمبود امکاناته ولی در هر صورت نمیشه نادیده گرفت که بعضی موارد(مثل جهت حرکت گازها!) تابع دلیل نیست یا در خوشبینانه ترین حالت، الان نمیدونیم که باز باید بگیم بی دلیله!
_______
آیا با برهان صدیقین میشه به یه اسم رسید!؟ و آیا اگه رسید، هر خدا اسم خودشو داره که بتونیم بفهمیم منظورش کدومه!؟
شما یه بار دیگه بخونیدشون! میگه پزشکی روی زیست شناسی و... بنا شده! این یعنی زیست شناسی زیرمجموعه پزشکیه!!؟؟ اگه اینطوریه که من دیگه حرفی ندارم!!!:|
دوست گرامی این سخن شما که فرموده اید پزشکی روی طیفهای بسیاری از جمله زیست شناسی ، مهندسی ، علوم اجتماعی و ... بنا شده.
با سخن قبلیتان که فرموده بودید پزشکی زیر مجموع زیست شناسی است زیمن تا آسمون باهم فرق داره.و دقیقا این دو متن شما بایکدیگر در تضاد هستند.
درضمن فنی مهندسی ارتباطی با پزشکی ندارد.
اقتصاد تلفیقی از مجموعه علوم اجتماعی و علوم انسانی است که ارتباطی هم با پزشکی ندارد.
Masood11;652993 نوشت:
منظورتون اینه که هیچ تغییری در ژنها بوجود نمیاد و فقط رنگدانه ها کم و زیاد میشن!؟ و بعد به نسل بعدم منتقل میشه!؟ خب این مثل همون زخم روی بازوه که مثال زدم!!!
نخیر ... تغییر رنگدانه ها همانند تاثیر سلاح شیمیایی بر ژنتیک است.و ربطی به زخم روی پا که ارتباطی با ژنتیک ندارد هم پیدا نمیکند.
پس قیاس باطل نکنید. رنگدانه ها ژنتیکی عمل میکنند اما زخم پا ربطی به ژنتیک ندارد.
Masood11;652993 نوشت:
مثلا من امروز جلوی اگزوز ماشین وای می ایستم! حالا دیگه ژنم تاثیر میگیره!؟ و به نسل بعدم منتقل میشه!؟ احتمالش خیلی کمه!
شما برو انقدر جلوی اگزوز ماشین بایست تا روی ژنتیک شما تاثیر منفی بگذارد.... قطعا این اثر منفی روی فرزندان شما هم تاثیر میگذارد.
Masood11;652993 نوشت:
بعضی درختا، از نظر خانواده به هم نزدیکن! ولی نمیشه گفت همه ی درختا از یه درخت تکامل پیدا کردن! ترکیب شدن درختا با هم، فقط میتونه ارتباط خانوادگی رو اثبات کنه، اونم نه ارتباط خیلی نزدیک! فکر کنم خوندم که انسان با سگم میتونه آمیزش داشته باشه!(فرض رو بر درست بودنش میزاریم!) این نمیتونه بگه این دو گونه خیلی شبیه همن!
مشکلی که هست، شما تشابه رو ظاهری میبینید، در حالی که بیشتر موارد، درونیه! و اون شباهت درونیشون به هم، اندازه شباهت درونی فیل و آدمه!(یعنی از یه خانواده ن، مثل انسان و فیل که پستاندارن!)
خیلی خیلی جالبه برام.... شما شباهت ظاهری انسان و میمون و بخشی از زنتیک این دو موجود به یکدیگر را دلیل بر آن میدانید که انسان و میمون از یک ریشه هستند.
بعد از آن طرف شباهت 98% درختان از نوع عملکرد و ظاهر را دلیل بر یک پیکره بودن نمیدانید.....
شما اگر این شباهت 98% درصدی درختان را زیر سوال ببرید.... درواقع شباهت ظاهری و درصد مشترک بودن بخشی از ژنتیک انسان و میمون را هم زیر سوال می برید...
اگر یکی را قبول کنید و دیگری را قبول نکنید از نظر روانشانسی شما شرایط تعادل فکر و روحی را ندارید....
درضمن سگ و انسان روی آمیزش یکدیگر تاثیر میگذارند. اما این آمیزش باعث تغییر در نسل بعدی نمیشود.و حتی این آمیزش سگ و انسان به تنهای باوری ایجاد نمیکند..
Masood11;652993 نوشت:
زمین از 1میلیارد قبل از پیدایش اولین موجود آب داشته! ولی فقط همینو داشته! قبلشم یه گلوله آتشین بوده!
نخیر ... سخن شما خلاف سخن تمام دانشمندان زمین شناس است....
درضمن قبل از کره زمین و در همین مداری که امروز کره زمین وجود دارد سیاره های دیگری وجود داشتند که همگی از مدار خارج شدند و آخرین آنها زمین است.
تمام سیاره های که قبل از زمین در مدار زمین وجود داشتند همگی جزء سیارات مرطوب بوده اند.آخرین سیارک قبل از زمین سیاره وستا بود که آن هم مرطوب بود.
و با برخورد سیاره های دیگر به زمین ، این کره خاکی رفته رفته مرطوب تر از قبل شد.
حدود 300 میلیون سال قبل هم کره زمین هم آب داشت ، هم اکسیژن داشت ، هم درختان انبوه داشت و هم موجودات زنده داشت.
آن چیز که مهم است زمانی که حضرت آدم خلق شد.این کره همه چی داشت.
Masood11;652993 نوشت:
کجا با علم پزشکی در تضاده!؟ اینهمه آزمایشهای قبل ازدواج واسه چی میگیرن!؟ مگه نه برای پایداری نسله!؟ که از فرگشتم پیروی میکنه!
آزمایش قبل از ازدواج هیچ ربطی به فرگشت نداره.
اینکه انسانها از ادمیت خود به تکامل رسیده اند جای شکی نیست.اما آن تکاملی که شما میگویید انسان و میمون از یک ریشه هستند هنوز به اثبات علمی و پزشکی نرسیده است.
و تمام محور های آن هزاران بار رد شده است.
Masood11;652993 نوشت:
کم و زیاد، مصداق 0 و 1ـه! برداشتتون اشتباه بوده!
طرفداران فرگشت دارن مینالن که یه خدا رو حذف کنن، چرا بیان چنتای دیگه هم اضافه کنن!!!؟؟
بنده گفتم دو نظریه در بحث تکامل وجود دارد....
نظریه داروین مبنی بر بی خدایی.
نظریه فروید مبنی بر چند خدایی.
شما وقتی یکبار هم نظریه این افراد را نخوانده اید چگونه وارد بحث میشود.... که هر دوی این نظریه ها توسط استاد فرزنه شهید مطهری(ره) رد شد.
در کل فرقی نکیند... کم و زیاد شدن خدا فقط معنی یک و صفر نمی دهد.صرفا جهت اطلاع.
شما اگر یکبار در عمر زندگیتان کتابهایی که بنده بارها و بارها در این تاپیک و تاپیکهای دیگر ارائه داده ام را مطالعه میکردید.پی به بی ثباتی متنهایتان میبردید.
خیلی عالی
اگر بپذیریم که به وجود آمدن اسبهای سریع حاصل فرگشت بوده، پس به وجود آمدن آفتهای مقاوم به آفت کش و انسانهای دارای شرایط مناسب با محیط هم می تونه حاصل فرگشت باشه.
فرگشت ادعا نمیکنه که دو گونه مختلف (مثلاً انسان و حیوان که فرمودید) می تونند آمیزش داشته باشند. بلکه هر موجودی با عضوی از گونه خودش آمیزش می کنه. به مرور و در طی چندین نسل تفاوتهای جزئی می تونند با هم جمع بشن. مثالشو آقا مسعود فرمودند: سگهای خانگی امروزی حاصل اهلی سازی گرگها هستند.
دوست گرامی از لفظ تکامل دو برداشت میشود.
اولا آمیزش دو گونه اسب باعث به وجود امدن یک موجود جدید نمیشود.آن آمیزش و آموزشهای که آن اسب به صورت اکتسابی کسب میکند باعث میشود آن اسب به عنوان اسب مسابقه مطرح شود.آگر آن موارد اکتسابی وجود نداشته باشد آن اسب نمی تواند در مسابقات شرکت کند و مقامی را کسب کند.
سگ و گرگ هم از یک ریشه نیستند.شاید با هم شباهتهای داشته باشند اما از یک ریشه نیستند.
مورد آخر این تکامل در اسبها با آن تکامل مد نظر داروین و همفکرانش که یمگویند انسان و میمون از یک ریشه هستند فرق میکند.
این تکامل نامش پیشرفت است. آن تکامل نامش رانش ژنی است.[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوست گرامی این سخن شما که فرموده اید پزشکی روی طیفهای بسیاری از جمله زیست شناسی ، مهندسی ، علوم اجتماعی و ... بنا شده.
با سخن قبلیتان که فرموده بودید پزشکی زیر مجموع زیست شناسی است زیمن تا آسمون باهم فرق داره.و دقیقا این دو متن شما بایکدیگر در تضاد هستند.
درضمن فنی مهندسی ارتباطی با پزشکی ندارد.
اقتصاد تلفیقی از مجموعه علوم اجتماعی و علوم انسانی است که ارتباطی هم با پزشکی ندارد.
سلام
اینکه بگم شاخ و برگ، زیرمجموعه(معلول) تنه درخته، با اینکه بگم شاخ و برگ روی تنه درخت ساخته شده، تفاوتی داره!؟
مهندسی ژنتیک، ساخت اعضای مصنوعی و... از زمینه های مهندسی پزشکیه!
اینی که میگیدو در متنم ندیدم!!
نقل قول:
نخیر ... تغییر رنگدانه ها همانند تاثیر سلاح شیمیایی بر ژنتیک است.و ربطی به زخم روی پا که ارتباطی با ژنتیک ندارد هم پیدا نمیکند.
پس قیاس باطل نکنید. رنگدانه ها ژنتیکی عمل میکنند اما زخم پا ربطی به ژنتیک ندارد.
خب الان دارید فرگشتو تایید میکنید!
بزارید مثالی بزنم! چرا با وجود اینکه خیلی وقته بشر لباس میپوشه، ولی رنگ همه یکدست نشده!؟ مثلا چرا رنگ آفریقاییا روشن نشده!؟
نقل قول:
شما برو انقدر جلوی اگزوز ماشین بایست تا روی ژنتیک شما تاثیر منفی بگذارد.... قطعا این اثر منفی روی فرزندان شما هم تاثیر میگذارد.
اگه روی ژن سلولهای جنسی(اسپرم و تخمک!) اثر بزاره، اونوقت ارثی میشه!
نقل قول:
خیلی خیلی جالبه برام.... شما شباهت ظاهری انسان و میمون و بخشی از زنتیک این دو موجود به یکدیگر را دلیل بر آن میدانید که انسان و میمون از یک ریشه هستند.
بعد از آن طرف شباهت 98% درختان از نوع عملکرد و ظاهر را دلیل بر یک پیکره بودن نمیدانید.....
شما اگر این شباهت 98% درصدی درختان را زیر سوال ببرید.... درواقع شباهت ظاهری و درصد مشترک بودن بخشی از ژنتیک انسان و میمون را هم زیر سوال می برید...
اگر یکی را قبول کنید و دیگری را قبول نکنید از نظر روانشانسی شما شرایط تعادل فکر و روحی را ندارید....
درضمن سگ و انسان روی آمیزش یکدیگر تاثیر میگذارند. اما این آمیزش باعث تغییر در نسل بعدی نمیشود.و حتی این آمیزش سگ و انسان به تنهای باوری ایجاد نمیکند..
مغز انسان و مغز گردو شباهت 99 درصدی با هم دارن! باید نتیجه بگیریم که مغز ما با مغز گردو فامیلن!!؟
زمین و توپم هر دو گردن! نتیجه میگیریم که هر دو یه جور بوجود اومدن!!
نقل قول:
نخیر ... سخن شما خلاف سخن تمام دانشمندان زمین شناس است....
درضمن قبل از کره زمین و در همین مداری که امروز کره زمین وجود دارد سیاره های دیگری وجود داشتند که همگی از مدار خارج شدند و آخرین آنها زمین است.
تمام سیاره های که قبل از زمین در مدار زمین وجود داشتند همگی جزء سیارات مرطوب بوده اند.آخرین سیارک قبل از زمین سیاره وستا بود که آن هم مرطوب بود.
و با برخورد سیاره های دیگر به زمین ، این کره خاکی رفته رفته مرطوب تر از قبل شد.
حدود 300 میلیون سال قبل هم کره زمین هم آب داشت ، هم اکسیژن داشت ، هم درختان انبوه داشت و هم موجودات زنده داشت.
آن چیز که مهم است زمانی که حضرت آدم خلق شد.این کره همه چی داشت.
درباره قبل از زمین چیزی نمیدونم! ولی قبل از پیدایش اقیانوس بزرگ زمین(بارون بزرگ)، سیاره کوره ی آتش بوده! بعدش بخاطر سرد شدن نسبی زمین، کم کم حیات شکل گرفته!
نقل قول:
آزمایش قبل از ازدواج هیچ ربطی به فرگشت نداره.
اینکه انسانها از ادمیت خود به تکامل رسیده اند جای شکی نیست.اما آن تکاملی که شما میگویید انسان و میمون از یک ریشه هستند هنوز به اثبات علمی و پزشکی نرسیده است.
و تمام محور های آن هزاران بار رد شده است.
آزمایش قبل از ازدواج برای اینه که فرزندانشون با مشکلات ژنتیکی مواجه نشن! یعنی مثلا از دو فرد ناقل که هیچ اثری از بیماری درشون نیست، ممکنه فرد بیماری بوجود بیاد! همینطور که ممکنه بیماری بوجود بیاد، ممکنم هست فقط تغییر بوجود بیاد! فرگشت همینه!
نقل قول:
بنده گفتم دو نظریه در بحث تکامل وجود دارد....
نظریه داروین مبنی بر بی خدایی.
نظریه فروید مبنی بر چند خدایی.
شما وقتی یکبار هم نظریه این افراد را نخوانده اید چگونه وارد بحث میشود.... که هر دوی این نظریه ها توسط استاد فرزنه شهید مطهری(ره) رد شد.
در کل فرقی نکیند... کم و زیاد شدن خدا فقط معنی یک و صفر نمی دهد.صرفا جهت اطلاع.
شما اگر یکبار در عمر زندگیتان کتابهایی که بنده بارها و بارها در این تاپیک و تاپیکهای دیگر ارائه داده ام را مطالعه میکردید.پی به بی ثباتی متنهایتان میبردید.
دوباره هم نظریه فرویدو خوندم ولی اثری از چند خدایی درش ندیدم! اگرم چنین چیزی بگه، یا منظورش چیز دیگه ایه، یا اعتقاد شخصیشه!!
خب شما نقد کتابایی رو خوندین، که نخوندین!!(یا نسخه اصلی رو نخوندین!) هر کسی اگه اول نقد چیزی رو بخونه، نمیتونه درکش کنه!
فرض کنید من اول نقد چرخش زمین به دور خورشید و بخونم! بعدش حالا اگه با فضاپیما ببرنم فضا و این حرکتم ببینم، باز ممکنه باهاش مخالفت کنم!
اینکه بگم شاخ و برگ، زیرمجموعه(معلول) تنه درخته، با اینکه بگم شاخ و برگ روی تنه درخت ساخته شده، تفاوتی داره!؟
مهندسی ژنتیک، ساخت اعضای مصنوعی و... از زمینه های مهندسی پزشکیه!
اینی که میگیدو در متنم ندیدم!!
دوست گرامی هرچقدر باکلمات بازی کنید تناقض گفته هایتان از بین نمی رود.
Masood11;653509 نوشت:
خب الان دارید فرگشتو تایید میکنید!
بزارید مثالی بزنم! چرا با وجود اینکه خیلی وقته بشر لباس میپوشه، ولی رنگ همه یکدست نشده!؟ مثلا چرا رنگ آفریقاییا روشن نشده!؟
دوست گرامی با مغلطه هم به جایی نمیرسید.
آن فرگشتی که در نظریه داروین و همفکرانش وجود دارد.
بر اساس طبیعت است نه بخاطر استفاده نادرست بشر از منابع.
دوم اینکه ان تکاملی که داروین از ان دم میزند رو به بهتر شدن است نه همانند تاثیر منفی مواد شیمیایی.
رنگ پوست ربطی به لباس پوشیدن بشر ندارد.پس لطفا برای بار هزارم قیاس باطل انجام ندهید.
Masood11;653509 نوشت:
اگه روی ژن سلولهای جنسی(اسپرم و تخمک!) اثر بزاره، اونوقت ارثی میشه!
با عرض پوزش شما هنوز مباحث ابتدایی پزشکی را هم نمیدانید. بستگی به تاثیر منفی مواد دارد.اگر تاثیر مواد کم باشد فقط بر نسل بعدی تاثیر منفی میگذارد.
اگر تاثیر مواد شیمیایی بالا باشد همانند سلاح شیمیایی و اتمی در هیروشیما تا نسلهای بسیار زیادی تاثیر میگذارد تا جایی که تاثیرش در طول زمان در نسلهای بعدی از بین برود.
Masood11;653509 نوشت:
مغز انسان و مغز گردو شباهت 99 درصدی با هم دارن! باید نتیجه بگیریم که مغز ما با مغز گردو فامیلن!!؟
دوست گرامی بنده با افرادی بیشماری که تفکر شما را دارند و داشتند بحث کردم.
جالب است وقتی قادر به رد علمی مطالب بنده نداشتند شروع به سفسطه کردن و آوردن قیاس باطل میکردند.
عملی که شما هم بارها و بارها انجام داده اید.
اینکه سخنانتان تناقض دارد.
اینکه پوشیدن لباس را به رنگ پوست ربط میدهید.
اینکه سخنان بند هرا وارونه جلوه میدهید.
بنده کجای و در کدام پست درخت گردو را با انسان مقایسه کردم که شما پاسخ فوق را به بنده داده اید؟؟؟؟؟
درضمن بنده از شما یک تقاضای عاجزانه دارم. اینکه فرق بین شباهت ظاهری و شباهت عملکرد و ژنتیکی را درک کنید.
شباهت درختان با هم 98% درصد در نوع عملکرد و درونی است.
شباهت انسان و میمون بیشتر ظاهری است. نه درونی.
یکبار دیگر تقاضا میکنم شباهت درونی بالای 98% درختان به یکدیگر را توجیه کنید. با چه اصل و مبنایی میگویید از یک ریشه واحد نیستند؟؟؟؟؟
Masood11;653509 نوشت:
درباره قبل از زمین چیزی نمیدونم! ولی قبل از پیدایش اقیانوس بزرگ زمین(بارون بزرگ)، سیاره کوره ی آتش بوده! بعدش بخاطر سرد شدن نسبی زمین، کم کم حیات شکل گرفته!
سیاره زمین از همان بدو تولدش سیاره مرطوب بود.درضمن فرض اینکه سخن شما درست باشد.
حیات را همان خدایی ایجاد کرد که موجودات درونش را خلق کرد.و حیات زمین اثبات تکامل انسان از میمون نیست.
Masood11;653509 نوشت:
آزمایش قبل از ازدواج برای اینه که فرزندانشون با مشکلات ژنتیکی مواجه نشن!
آزمایش قبل از ازدواج ربطی به نظریه تکامل داروین مبنی بر تکامل انسان از میمون ندارد. پس سطفسطه را کنار بگذارید.
Masood11;653509 نوشت:
دوباره هم نظریه فرویدو خوندم ولی اثری از چند خدایی درش ندیدم! اگرم چنین چیزی بگه، یا منظورش چیز دیگه ایه، یا اعتقاد شخصیشه!!
بنده هم به صراحت قسم میخورم یا نخواده اید یا درست نخوانده اید.
فروید همه چیز را جسمانی میداند و خلاصه شده در سکس.نظریه چند خدایی فروید هم فقط یک نظریه در خلال تکامل بود که ابتدا توحید را زیر سوال ببرد ، سپس گرایش به مادی گری و اینکه چند خدایی از دید فروید یعنی انسان محوری و .........
Masood11;653509 نوشت:
خب شما نقد کتابایی رو خوندین، که نخوندین!!(یا نسخه اصلی رو نخوندین!) هر کسی اگه اول نقد چیزی رو بخونه، نمیتونه درکش کنه!
نخیر دوست گرامی... بنده کتاب مادی گری فروید را سه بار خواندم.... و وقتی به دنبال رفع شبهات گشتم کتاب علل گرایش به مادی گری شهید مطهری(ره) را خواندم. کاری که شما یکبار هم نکرده اید.شما اصلا نمیدانید داروین و فروید چه میگویند... [/]
دوست گرامی هرچقدر باکلمات بازی کنید تناقض گفته هایتان از بین نمی رود.
دیگه حرفی ندارم!!!:|
نقل قول:
دوست گرامی با مغلطه هم به جایی نمیرسید.
آن فرگشتی که در نظریه داروین و همفکرانش وجود دارد.
بر اساس طبیعت است نه بخاطر استفاده نادرست بشر از منابع.
دوم اینکه ان تکاملی که داروین از ان دم میزند رو به بهتر شدن است نه همانند تاثیر منفی مواد شیمیایی.
رنگ پوست ربطی به لباس پوشیدن بشر ندارد.پس لطفا برای بار هزارم قیاس باطل انجام ندهید.
شما دارید با حباب میجنگید نه فرگشت!! اونچه که شما میگید اصلا فرگشت نیست!
لطفا یه بار توضیحات فرگشتو بخونید!(تو همین تاپیکم هست!
نقل قول:
با عرض پوزش شما هنوز مباحث ابتدایی پزشکی را هم نمیدانید. بستگی به تاثیر منفی مواد دارد.اگر تاثیر مواد کم باشد فقط بر نسل بعدی تاثیر منفی میگذارد.
اگر تاثیر مواد شیمیایی بالا باشد همانند سلاح شیمیایی و اتمی در هیروشیما تا نسلهای بسیار زیادی تاثیر میگذارد تا جایی که تاثیرش در طول زمان در نسلهای بعدی از بین برود.
اتفاقا به نظرم شما در زمینه ژنتیک اطلاعات ناقصی دارید!
چیزی که گفتم جزو دروس دوره دبیرستانه و در مقاطع بالاتر اصلا روی اینجور بدیهیات بحث نمیشه!
نقل قول:
دوست گرامی بنده با افرادی بیشماری که تفکر شما را دارند و داشتند بحث کردم.
جالب است وقتی قادر به رد علمی مطالب بنده نداشتند شروع به سفسطه کردن و آوردن قیاس باطل میکردند.
عملی که شما هم بارها و بارها انجام داده اید.
اینکه سخنانتان تناقض دارد.
اینکه پوشیدن لباس را به رنگ پوست ربط میدهید.
اینکه سخنان بند هرا وارونه جلوه میدهید.
بنده کجای و در کدام پست درخت گردو را با انسان مقایسه کردم که شما پاسخ فوق را به بنده داده اید؟؟؟؟؟
به نظرتون نقد فرگشت با علوم چند صد سال پیش سفسطه نیست ولی بیان مثالی که از نظر مقایسه، شباهت دارن سفسطه ست!؟ میگید که چون دو درخت شبیه همن پس از یه درخت ایجاد شدن! مغز گردو و مغز انسانم شبیه همن ولی آیا از یه مبدان!؟
نقل قول:
درضمن بنده از شما یک تقاضای عاجزانه دارم. اینکه فرق بین شباهت ظاهری و شباهت عملکرد و ژنتیکی را درک کنید.
شباهت درختان با هم 98% درصد در نوع عملکرد و درونی است.
شباهت انسان و میمون بیشتر ظاهری است. نه درونی.
مدرکی هم دارید!؟ برای هر دو!
البته با مقیاس ذره بین نباشه!!
نقل قول:
یکبار دیگر تقاضا میکنم شباهت درونی بالای 98% درختان به یکدیگر را توجیه کنید. با چه اصل و مبنایی میگویید از یک ریشه واحد نیستند؟؟؟؟؟
بحثو عوض کردید! تا الان میگفتید از یه درختن ولی حالا میگید از یه ریشه! اینکه از یه ریشه ن مورد تاییده ولی اینکه از یه درخته، حداقل من که اطلاعی ندارم!
نقل قول:
سیاره زمین از همان بدو تولدش سیاره مرطوب بود.درضمن فرض اینکه سخن شما درست باشد.
حیات را همان خدایی ایجاد کرد که موجودات درونش را خلق کرد.و حیات زمین اثبات تکامل انسان از میمون نیست.
منابع تون رو بروز کنید!
به همین دلیلم چندین بار گفتم که به فرگشت مربوط نیست!
نقل قول:
آزمایش قبل از ازدواج ربطی به نظریه تکامل داروین مبنی بر تکامل انسان از میمون ندارد. پس سطفسطه را کنار بگذارید.
اگه شما منتظرید تا با فرگشت امروز تا فردا، براتون از یه میمون آدم بسازم، کلا راهو اشتباه اومدید!
دقیقا بگید چه چیزی میتونه اثبات این مطلب باشه!؟
نقل قول:
بنده هم به صراحت قسم میخورم یا نخواده اید یا درست نخوانده اید.
فروید همه چیز را جسمانی میداند و خلاصه شده در سکس.نظریه چند خدایی فروید هم فقط یک نظریه در خلال تکامل بود که ابتدا توحید را زیر سوال ببرد ، سپس گرایش به مادی گری و اینکه چند خدایی از دید فروید یعنی انسان محوری و .........
همه قسمتاش رو پیدا کردم ولی چند خدایی نه! احتمالا ناقص نوشتن!
نقل قول:
نخیر دوست گرامی... بنده کتاب مادی گری فروید را سه بار خواندم.... و وقتی به دنبال رفع شبهات گشتم کتاب علل گرایش به مادی گری شهید مطهری(ره) را خواندم. کاری که شما یکبار هم نکرده اید.شما اصلا نمیدانید داروین و فروید چه میگویند...
شما دارید با حباب میجنگید نه فرگشت!! اونچه که شما میگید اصلا فرگشت نیست!
لطفا یه بار توضیحات فرگشتو بخونید!(تو همین تاپیکم هست!
اولا پاسخ شما هیچ ربطی به سوال بنده ندارد.
دوم اینکه آنکس که نظریه داورین را یکبار هم نخوانده است شما هستید.شما هنوز نمیدانید داروین چه گفته است.
اعتقاد داروین در نظریه اش این است که انسان از نسل گوریل است.و ادعای خود را با پیکره 45 میلیون ساله ایدا بیان کرده است.
و بارها با نام بردن کتابهای علمی سه پایه اصلی نظریه داروین رد شد.
لطفا شما که تا به حال حتی یک منبع علمی ارائه نداده اید سفسطه نفرمایید.
Masood11;653534 نوشت:
اتفاقا به نظرم شما در زمینه ژنتیک اطلاعات ناقصی دارید!
چیزی که گفتم جزو دروس دوره دبیرستانه و در مقاطع بالاتر اصلا روی اینجور بدیهیات بحث نمیشه!
بنده به صراحت تمام عرض میکنم ، آن پزشکی که بگوبد آلودگی ناشی از دود ماشین روی ژنتیک تاثیر نمیگذارد و تاثیر ان بر فرزندان وجود ندارد بی سواد محض است.
اکثر سکته ها بخاطر آلودگی هواست.
اثر ناقص الخلقه ها بخاطر الودگی ناشی از اگزوز ماشین است.
اما از انجایی که شما سر رشته ای در پزشکی ندارید نمی توانید مسئله ای به این روشنی را حضم بفرمایید.
Masood11;653534 نوشت:
میگید که چون دو درخت شبیه همن پس از یه درخت ایجاد شدن! مغز گردو و مغز انسانم شبیه همن ولی آیا از یه مبدان!؟
دوست گرامی بند با منطق داروین ، فروید و خودتان بحث میکنم. شما بخاطر شباهت های بین انسان و میمون که اکثر این شباهت ها فقط شباهت در ظاهر است ادعا میکنید میمون و انسان از نسل مشترکی به نام گوریل هستند.انوقت شباهت درختان که از نظر عملکرد و درونی بیش از 98% شباهت دارند را از یک تن نمیدانید....
و این بزرگترین تناقض شما و همفکرانتان است.....
Masood11;653534 نوشت:
مدرکی هم دارید!؟ برای هر دو!
البته با مقیاس ذره بین نباشه!!
جالبه... اتفاقا مقیاس باید ذره بین باشد...
درضمن شما یکبار نام کتوب علمی و معتبر پزشکی که ادعای شما را ثابت کند بیان بفرمایید تا بنده مدارکم را بیشتر بیان کنم.
البته آنقدر نام کتوب علمی و تاریخی را بیان کردم تا آنکس که دنبال حقیقت است آن را پیدا کند.نه برای کسانی که خود را به خواب زداه اند.
Masood11;653534 نوشت:
بحثو عوض کردید! تا الان میگفتید از یه درختن ولی حالا میگید از یه ریشه! اینکه از یه ریشه ن مورد تاییده ولی اینکه از یه درخته، حداقل من که اطلاعی ندارم!
ببخشید شما مدرکتون چی هست؟؟؟؟؟
واقعا فکر میکنید جمله های از یک درخت هستند و از یک ریشه هستند با هم فرق میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟
Masood11;653534 نوشت:
منابع تون رو بروز کنید!
به همین دلیلم چندین بار گفتم که به فرگشت مربوط نیست!
اتفاقا مطالبی که بنده ارائه داده بودم از سایت پزشکی میشیگان بود. و مربوط به سال گذشته بود...
درضمن قبل از زمین سیارک وستا در مدار زمین بود و سیارهای کاملا مرطوب بود. زمین هم از همان ابتدا سیاره ای مرطوب بود.
دوست گرامی فرض محال سخن شما قبول زمین ابتدا آتشین بود.... اما این امر زمانی که حضرت آدم و حوا خلق شدند صدق نمیکند.پس دنبال مغلطه نباشید.
Masood11;653534 نوشت:
اگه شما منتظرید تا با فرگشت امروز تا فردا، براتون از یه میمون آدم بسازم، کلا راهو اشتباه اومدید!
نخیر ... همیچین اتفاقی تا کنون رخ نداده است و از این به بعد هم رخ نخواهد داد....
سه اصل داروین در این نظریه رد شد... بنده هم با نام بردن کتوب تاریخی ، پزشکی ، علمی و ... آن را ثابت کردم.. اما شما با منبع علمی گفته های بنده را رد نکرده اید و فقط گفته های خود را تکرار کرده اید.همین...
Masood11;653534 نوشت:
همه قسمتاش رو پیدا کردم ولی چند خدایی نه! احتمالا ناقص نوشتن!
شما اصلا میدویند فروید چند کتاب نوشته است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کتاب سکس اسیم یعنی زندگی بر روی شهوت و ترویج اینکه زندگی فقط جسمانی است و هرکس خدئای خویش است.
کتابی پیرامون فمنیسم ---- کتاب سوپر اگو و ..... شما در چه زمانی تمام این کتوب را خوانده اید؟؟؟؟؟؟ کتاب فروید یهودی!!
جالبه.... اتفاقا مطالب قدیمی پایه و اساس نظریه تکامل است که رد شده است... وقتی نظریه ای از پایه غلط باشد تا ثریا میرود دیورا کج.
دوما نظریه های جدید هم تقریبا روی اصلهای قدیم قدم بر میدارد... و میخواهد با روشهای گوناگون همان ها را تایید کند.... وقتی شخصی مثل شما یکبار هم نظریه های ابتدایی تکامل را نخوانده است فکر میکند این نظریه سخن جدیدی گفته است... نخیر این نظریه هنوز نتوانسته چیزی را به اثبات برساند.... و همچنان به عنوان نظریه عنوان میشود نه علم.... نظریه ای همانند نظریه خلق الساعه.....
[/]
شما دارید با حباب میجنگید نه فرگشت!! اونچه که شما میگید اصلا فرگشت نیست!
لطفا یه بار توضیحات فرگشتو بخونید!(تو همین تاپیکم هست! اتفاقا به نظرم شما در زمینه ژنتیک اطلاعات ناقصی دارید!
چیزی که گفتم جزو دروس دوره دبیرستانه و در مقاطع بالاتر اصلا روی اینجور بدیهیات بحث نمیشه!
[/][/]به نظرتون نقد فرگشت با علوم چند صد سال پیش سفسطه نیست ولی بیان مثالی که از نظر مقایسه، شباهت دارن سفسطه ست!؟ میگید که چون دو درخت شبیه همن پس از یه درخت ایجاد شدن! مغز گردو و مغز انسانم شبیه همن ولی آیا از یه مبدان!؟
مدرکی هم دارید!؟ برای هر دو!
البته با مقیاس ذره بین نباشه!!
بحثو عوض کردید! تا الان میگفتید از یه درختن ولی حالا میگید از یه ریشه! اینکه از یه ریشه ن مورد تاییده ولی اینکه از یه درخته، حداقل من که اطلاعی ندارم! منابع تون رو بروز کنید!
به همین دلیلم چندین بار گفتم که به فرگشت مربوط نیست![=Black][=12]
اگه شما منتظرید تا با فرگشت امروز تا فردا، براتون از یه میمون آدم بسازم، کلا راهو اشتباه اومدید!
دقیقا بگید چه چیزی میتونه اثبات این مطلب باشه!؟ همه قسمتاش رو پیدا کردم ولی چند خدایی نه! احتمالا ناقص نوشتن!
فرانسیس بیکن معتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه میدهد و «خارج از حیطه مشاهدات» نه تنها نمیتوانیم چیزی بدانیم، شاید اصولاً شایسته دانستن آن نباشیم.
فرانسیس بیکن معتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه میدهد و «خارج از حیطه مشاهدات» نه تنها نمیتوانیم چیزی بدانیم، شاید اصولاً شایسته دانستن آن نباشیم.
قلب علوم تجربی، تجربه هست! که تجربه هم تمام اون 10 موردو شامل میشه!
درضمن ما نباید به حرف فیلسوفان 4 5 قرن پیش اکتفا کنیم! همیونطور که میدونید، اغلب پیشرفتهای علوم تجربی از قرن 19 شروع شده!
بنده در مقام بیان اختلاف ارزش ها و معیارها به تبئین تفاوت اعتقادی و اخلاقی سعی کردم بپردازم . در این مطلب سعی در تائید و یا رد نظریه ای را ندارم و تنقیص چیزی رانمیکنم و سعی هم میکنم کمتر وارد نتیجه گیری حاصل از قیاس شوم .
در مورد واژه و مفهوم و معیار "احترام" در مکاتب و مذاهب که اشاره شد در مکتب فرگشت رئیس گله بواسطه قدرت یا موقعیت اجتماعی یا ثروت مورد احترام است ولی در معیار و مقوله اسلامی این کلمه برای معیارهای مختص به خودش بکار برده میشود.
یک فرد ممکن است فرد ثروتمند یا رئیس قبیله یا پادشاه قدرتمندی باشد و تنها بواسطه این موقعیت ها مورد احترام قرار گیرد
ولی بلحاظ دینی همان فرد قابل احترامی محسوب نشود . چون فاقد ارزش ها و معیارهای دینی بوده
ولی در مکتب فرگشت فرد قابل احترام همان کسی است که دارای قدرت و توانائی آسیب رساندن به دیگران است و چون مساله بقا از ارشهای اصلی محسوب میشود فرد معتقد به مکتب فرگشت برای حفظ بقای خود مجبور به کرنش و احترام به آن رئیس قبیله است درستمانند کلنی های حیوانی که به نر قدرتمند احترام میگذارند و کرنش میکنند و بریا محدوده اش احترام قائلند و وارد آن نمیشوند.
بطور خلاصه در مکتب فرگشتی , معیارهای برتری جوئی حیوانی جایگزین معیارهای اخلاقی و ارزشهای دینی میشود. عقاید هم فلش و نشانه ای را نشان میدهد که هدف و غایتش بقا در میان تنازعات و دست یافتن به موقعیت بهتر و حذف رقیب است.
عقل ابزاری برای نفس انسان است که محاسبات و تفکر را بهتر انجام بدهد. خودش به تنهایی توانایی تفکر را ندارد. به همین جهت، وقتی روح از بدن انسان خارج میشود یا زمانی که بیهوش است، با اینکه مغز وجود دارد، ولی دیگر خبری از محاسبه و تفکر و تعقل و استدلال نیست.
اولا: نسبت مغز به کل بدن، سنجش خوبی نیست. این معیار خودش دلیلی نداره و خوبه مستندی برایش بیان کنید.
ثانیا: هوش مصنوعی که بشر به دنبال ساخت آن است و توانایی استدلال و تفکر را داشته باشه، هنوز ساخته نشده، اگر هم ساخته شود و با خصوصیات هوش و فهم انسانی باشد، آن وقت میتوان در موردش بحث کرد.
خیر.
ویژگی هایی که واجب الوجود داره، هیچگونه محدودیتی نداره و مثل خود ذات واجب، نامحدود و مطلق هست.
اما اسپاگتی پرنده، اگه همونطوری که طرفدارانش بیان میکنند، موجودی مادی باشه، خب حداقل محدودیتش، مادی بودنش هست.
اما اگه هیچگونه محدودیتی در کار نباشه، و از همه جهت بی نیاز باشه، خب این موجود همان واجب الوجوده و فقط اسمش عوض شده.
مهم این هست که واجب الوجود خصوصیاتی داره که هر موجود مورد ادعایی این خصوصات رو داشته باشه، واجب الوجوده و گرنه خیر.
میشه چند تا از مدارک بر نفی وجود خدا را نام ببرید. البته از این قبیل داستانهای طنز(مثل اسپاگتی پرنده و ...) نباشه.
درضمن میشه براهین اثبات اسپاگتی پرنده را بیان کنید.
شایدبا سوگیری بهش نگاه کردید. یک بار ذهن خود را خالی کنید و بعد به این بحث و براهین اثبات خدا نگاه کنید.
اولا: فرگشت که مدعی هست حیات در روی زمین از طریق تبدیل و تبدل بین انواع ایجاد شده، خب باید در مورد اولین موجود در عالم هم نظر بدهد. فارغ از دیدگاه دینی موافق یا مخالف.
ثانیا: با قطع نظر از اشکال قبلی، از انجا که مدافعین او که از همه پرادعاتر درحال حاضر داوکینزه، انگیزه شون ازطرح این نظریه، بیان بی نیازی و یا حداقل ضروری نبودن وجود خداوند هست.
اگه قراره فقط به فرگشت صرفا به عنوان یک نظریه تجربی نگاه بشه و هیچ ربطی به گزاره های دینی نداشته باشه، جای این بحث در این سایت نیست. چه درست باشه و چه نادرست.
اما اگر قراره مثل همون افراد، به دنبال این باشیم که با این نظریه، به نوعی گزاره های دینی در هر موردی را مورد انتقاد و چالش قرار بدهیم، خب باید در اون زمینه بحث بشه.
خب این مشکل ساختار ذهن ماست که نمیتوانیم تصور امور مجرد از ماده و فرامکانی و فرازمانی داشته باشیم.
مثالی میزنم.
فلسفه اثبات میکنه که نفس انسان، موجودی مجرد است. اما شما میتوانید تصوری از این موجود غیر مادی داشته باشید.
تصور یک بحثه و اثبات بحثی دیگر.
بر اساس ادله و براهین فلسفی، خداوند موجودی مجرد با خصوصیات غیر مادی است. هرچند نتوانیم تصوری غیر مادی ازش از او داشته باشیم.
مگه تا به حال مشاهده در تعریف فلسفه بوده که میخواهید از اون جدا کنید.
استدلال هم در تعریف فلسفه نیست.
بلکه روش فلسفی، روش استدلال عقلی است.
در ضمن، فهم مباحث فلسفی در بخش تصوراتی که ارائه میکند که بحث تعریف است و در مسائل تصدیقی و استدلالی نیز شکل و مواد قیاس برهانی است.
ربط این قسمت به تذکر بنده را متوجه نشدم.
در مورد نکته انتهایی شما هم به نظرم بحث خوب اونی هست که باز باشه. ولی خب تاپیک ها محدودیت زمانی دارد.
علاوه بر اینکه گاهی بحثهایی مطرح میشه که هیچ ربطی به موضوع تاپیک و رسالت انجمن گفتگوی دینی نداره. پس چاره ای نیست که بنده دخالت کنم.
هرچند سعی میکنم تا زمانی که ضرورت نشه داخل بحث دوستان نشوم.
موفق باشید.:Gol:
جناب صدیقین
فرگشت که دیگر نظریه نیست بلکه یک اصل علمی و اثبات شده است منتها با تدبر در آیات قران متوجه می شویم که تبدیل میمونها به انسان با دخالت حضرت الله صورت گرفته است و این همان حلقه مفقوده داروین است.
به کرات شنیده ایم که اگر در مریخ آب باشد پس حیات هم خواهد بود. اگر کره ای همانند زمین در کهکشانی دیگر باشد حیات هم مثل کره زمین منتها بدون انسان هوشمند در آنجا هم خواهد بود منتها ما می گوییم که این را خداوند خلق کرده است ولی مادیون می گویند که نه این حیات تصادفی پدید آمده است ولی اگر در خلقت انسان با استفاده از آیات قرانی تمرکز کنیم آن هنگام درخواهیم یافت که خلقت انسان از میمون توسط خداوند صورت گرفته است و اگر این اثبات شود مادیون نیز باور خواهند داشت که جهان را خداوند خلق فرموده اند.
سلام و عرض ادب
دوست عزیز
طراحی هوشمند وقتی وجود دارد که هدفی باشد و راه رسیدن به هدف راندمان مناسب و قابل توجیه داشته باشد متاسفانه در مشاهده حیات نه چنین هدفی را شاهد هستیم و نه با صرف این همه زمان و منابع به نتیجه مطلوب رسدیم
اگر هوشمندی هدف آفرینش حیات باشد که ما موجودات هوشمند کمی را شاهد هستیم
و اگر هدف رستگاری و انسانیت باشد که در دنیای دیگر به آنها پاداش دهد از خیل این همه انسان با معیارهای دینی تنها عده بسیار قلیلی شایسته بدست می آید
که البته در اخر پست گفتید علت اینکه چرا راندمان خلقت در حد صفر هست را در این تاپیک یا تاپیک دیگر توضیح میدهید
دوست گرامی باز تکرار میکنم پذیرش فرگشت ارتباطی با اثبات یا انکار آفریدگار جهان ندارد
ولی به جِد خدای ادیان را منکر است
اینکه فرمودید
اثبات یا انکار عقلی برای آفریدگار جهان وجود ندارد چرا که اگر داشت آن اثبات یا انکار عقلی بدون دغدغه مثل سایر اثبات های عقلی در مورد قوانین علمی پذیرفته میشد نه اینکه پس از چند هزار سال از پیدایش تمدن این همه رأی گوناگون در مورد آفریدگار و یا خدایان متعدد در دینهای متفاوت وجود نداشت
حتی تعریف سالم و بی حاشیه ای هم برای خدا وجود ندارد چه رسد به اثبات آن
باز تکرار میکنم اگر « آدم » مستقیماً از خاک و هم راستای مخلوقات خلق شده چرا اشتباهات ژنتیکی و آناتومی و فیزیولوژی در خلقتش باشد؟
و اگر که «آدم» تفاوت ژنتیکی و آناتومی با دیگر موجودات هم راستای خود نداشته چطور از نگاه برون دینی میتوانید ثابت کنید که چنین خلقتی اصلاً وجود داشته؟
با عرض معذرت توجیهات متعدد شما بیشتر شبیه رفو کردن است تا یک توجیهی یکدست و بدون خدشه
ولی اینکه میگویید چرا از فرگشت بیش از آنچه که ادعا دارد مسائل دیگر را بار میکنید و آن را با دین یا خدای ادیان در جدال می اندازید
زیرا با پذیرش فرگشت نگرش ما هم به چهان و دنیای اطرافمان عوض میشود و میبینیم بسیاری از مسائل اطرافمان راحت تر توضیح داده میشود و بهتر میتوان راه حل برای آن پیدا کنیم
درست مثل این است که با قبول مرکزیت خورشید در منظومه شمسی هنوز به هفت آسمان معنقد باشیم
پیروز و موفق باشید
سلام علیکم،
اول اینکه بارها صحبت کردیم و خودتان هم قبول داشتید که این نظریه هنوز اثبات نشده است و حداکثر یک حدس محتمل است،
در ثانی شما یک مشاهدهی تجربی بیاورید که مؤید فرگشت باشد و مؤید طرح هوشمند نباشد یا بر علیه دین باشد
در ثالث خدا اگر به عنوان موجودی که معلوم نیست وجود داشته باشد یا نداشته باشد به طرح هوشمند اضافه شده باشد حق با شماست ولی وقتی چنان موجودی برهان عقلی بر وجودش داشته باشیم و بدانیم که اثر میگذارد و اثر نمیپذیرد در این صورت باید در علوم خود جایی برای اثرگذاری او هم قائل باشیم، اشکالی ندارد که شما بگویید که این اثرگذاری صرفاً از طریق وضع قوانین و تضمین اجرای بدون نقص آنهاست ولی اگر کسی بگوید که در برخی موارد مانند مواضع افتراق میان فرگشت و طرح هوشمند هم خداوند نقش دارد تا احتمالی که نزدیک به صفر است را به مقداری معنادار برساند در این صورت چنین کاری در جهت پیچیده کردن بحث نیست بلکه در جهت با معنا کردن بحث است.
بار دیگر دقت کنید که فرگشت بر اساس اصل انتخاب طبیعی کار میکند که آن هم معیاری کور معرفی میشود که اثر تغییرات در شرایط محیطی را نشان میدهد و اکنون موجودات نسبت به اجداد خود بسیار متفاوت هستند و این تفاوت بسیار بیش از تفاوت شرایط محیطی زندگی ایشان و اجدادشان است ... یک بیماری و انحراف ژنتیکی از ویژگیهای ژنتیکی والدین وقتی مزیت برای بقاء میشود که شرایط محیطی تغییرات قابل توجهی کند ولی از نظر زمینشناسی چنین چیزی بوده است در تاریخچهی زمین؟ نبوده است! پس اضافه کردن یک خالق هوشمند که جایگزین اصل انتخاب کور شود به هیچ وجه پیچیده کردن ماجرا نیست بلکه منطقی کردن آن است ...!
یا علی علیهالسلام
سلام و عرض ادب و احترام،
علمیتر از آزمایشهای ذهنی و تعقل روشی نیست ... اصل تعلم از طریق تعقل است و تمام روشهای علمی دیگری که در حوزهی علوم تجربی مطرح میشود روشهای جایگزینی است که ضعف ما در تعقل را قرار است جبران نماید و البته در این کار بدون نقص هم نیست ... البته تعقل بینیاز از هرگونه مشاهدهای هم نیست ولی فرق است میان نیاز تعقل به مشاهدات تجربی و نیاز روشهای علمی جایگزین آن به مشاهدات تجربی ...
در ثانی، شرح دقیق صادقانه و بیطرفانه بسیار مفید خواهد بود ولی دقیق بودنش را تنها کسی که محیط بر بحث باشد میتواند تشخیص دهد و نه کسی که چراغقوه به دست وارد ظلمات جهل شده است تا دست به اکتشافات علمی بزند ...
در هر صورت ممنون با کلیت حرفتان موافقم و احتمالاً اختلافمان در مصادیق آن است :Gol:
بله به شرط عقلایی بودن ... گرچه در پایهی هر تعقل قابل قبولی هم بدیهیاتی وجود دارند که به صورت بدیهی درک وجدانی میشوند ... و باز گرچه هر چیزی که به نظر برسد بدیهی نیست و این بحث طولانی خواهد شد اگر بخواهیم به ریزهکاریهایش بپردازیم ...
دین همینطور است ... اصل دین و دعوت آن فطری است ... و تعقل در آن هم به بنبست نمیرسد ... دیگر خبرهای غیبی دین را راحت میتوان برایش احتمال عقلایی قائل شد ...
بحث دین با بحث اژدهای هفتسر و وعده یا وعیدی که شما بدهید که هیچ کدام پشتوانهی محکمی ندارند قابل قیاس نیست ... ولی بحث بیشتر بر روی آنها گفتارمان را از موضوع تاپیک دور میکند ...
برادر گرامی آنچه که به عنوان خلاصهی مطلب حقیر بیان کردید منظور حقیر نبود، اینطور نیست که برای حفظ اخلاق بخواهیم دیندار باشیم، اگر اینطور بود فرمایش شما صحیح بود چون بخشی از اخلاق را اخلاق عقلی میگوییم که همه از مؤمن و کافر میتوانند به آن ملتزم باشند و آن وقتی است که برای جلوگیری از هرجومرج گفته میشود حدود آزادی آنقدر است که به آزادی دیگران تعدی نشود، بعد یک حدّ آزادی اجتماعی تعریف میشود و دولت ولو سکولار متضمن اجرای آن میشود ... در این صورت کافران اخلاقمدار هم خواهیم داشت ... اما بحث حقیر این نبود ... بلکه این بود که اگر قیامت انکار شود (که در فرگشت اگر خدا هم انکار نشود خدای ادیان انکار میشود و یکی از اولین نتایج آن هم انکار قیامت است، چرا که اگر قیامتی باشد و عدالتی هم باشد باید راه و رسم زندگی هم تحت عنوان دین در دنیا به مردم عرضه شود که با انکار خدای ادیان این مسأله منتفی انگاشته میشود) به لحاظ عقلی نیاز شخصی افراد به اخلاق انکار شده و اخلاق حداکثر تنها با کارکرد اجتماعی آن است که پذیرفته میشود، وقتی قیامت و بازخواستی که کسی را یارای فرار از آن نباشد وجود نداشته باشد پروای از گناه منتفی میشود مگر برای حفظ وجههی اجتماعی و حفظ تعاملات اجتماعی و بدهبستانها در متن زندگی اجتماعی ... پروای باطنی از گناه از بین میرود و اگر نرود این بخاطر تربیت خانوادگی و غیره است و به خودی خود استوار بر عاملی درونی نیست ... در این حالت دو رویکرد عقلایی خواهد بود:
۱. کسانی که جسارت لازم را ندارند و طول زندگی برایشان اهمیت دارد و در اثر انجام گناه از آیندهای که از زیر پا گذاشتن قوانین جامعه با احتمال کم یا زیادی گریبانگیرشان خواهد شد میترسند ... چنین کسانی به قوانین احترام میگذارند ... در واقع ایشان از عواقب دنیایی انجام خلاف قانون میترسند و تن به آن نمیدهند ... کم یا زیاد هم بالأخره ترکیبی از خوشیها و سختیهای زندگی را میکشند و بعد هم دیر یا زود میمیرند و عدم میشوند و دیگر فرقی نخواهد داشت که چقدر و با چه کیفیتی زندگی کردهاند
۲. کسانی که عرض زندگی برایشان مهمتر است و جسارت لازم را دارند و در خود این توانایی را میبینند که بتوانند هر کاری که خواستند را انجام دهند و از چشم مجریان قانون هم مخفی بمانند ... چنین کسانی با احتمال بالایی بیشترین لذات ظاهری از زندگی دنیا را میبرند و اگرچه ممکن است بعد از مدتی گیر بیفتند ولی شاید هم نیفتند و یا اگر بیفتند هم باز با خلافهای دیگری مانند رشوه و تهدید خانوادهی مسؤولین و غیره آزاد شوند ... بسیاری از سرمایهداران نظام سرمایهداری کسانی هستند که برای حفظ سرمایه از جنایتی فروگذار نمیکنند ... معاویهها و سایر پادشاهان و صاحبان قدرت و ثروت در طول تاریخ هم مثالهای دیگری هستند که بیشترین بهرهها را از زندگی دنیوی همین بدترین انسانها داشتهاند ...
و توجه کنید که گروه دوم اگرچه منفور افراد گروه اول هم باشند ولی در حقیقت به لحاظ عقلایی نمیتوان گفت بدتر از گروه اول باشند، وقتی هیچکدام از آنها بازدارندهی باطنی (اعتقاد دینی) از کارهای ناشایست ندارند و بازدارندههای آنها حداکثر ظاهری است (اعتقادهای اجتماعی و تعاملی و یا جبری، فرهنگی و خانوادگی و ...) دیگر فرق آنها تنها در این است که یکی طول زندگی را ترجیح داده است و یکی عرض زندگی را، یا اینکه یکی آنقدر جسارت و شجاعت و زکاوت در خودش سراغ داشته که به دنبال بالاترین بهرههای ممکن از زندگی دنیا باشد و در این کار گیر نیفتد ولی دیگری از انجام کاری که عرف نباشد ترس داشته است یا مدام گمان میکرده است الآن گیر خواهد افتاد و ریسکپذیری پاینش مانع از انجام خلاف توسط او شده است، در هر صورت وقتی قیامتی در کار نباشد و با مرگ همه عدم شوند دلیل حقیقی وجود ندارد که سختیها را تحمل کنیم ... اگر بشود از زیر سختیها فرار کرد حکم عقل است که این کار انجام شود ... مثل اصل حمار میماند ... تا وقتی میشود به راحتی بیشتر از راه سادهتر رسید برای چه زیر بار سختی برویم؟ وقتی مرگ پایان کار است و قیامتی در کار نیست که همه و بدون استثناء همه در آن حسابرسی شوند و کسی نتواند از آن فرار کند در این صورت امکان فرار از دادگاههای دنیا وجود دارد و دلیلی ندارد کسی که بازدارندهی درونی ندارد تن به خلاف ندهد، اگر در ظرفیت خودش ببیند که خلاف کند و لذت ببرد و گیر نیفتد ...
اگر گفتید که خیر کسی که به هیچ دینی اعتقاد ندارد هم باز ممکن است مستقل از تعاملات اجتماعی بازدارندههای باطنی برای خلاف نکردن یا اخلاقمدار بودن داشته باشد و مثلاً از کمک کردن به دیگران لذت ببرد در این صورت دقت شما را جلب میکنم به اینکه حقیر صحبتم بر روی فطرت انسانی نیست و بر روی عقل است ... عقل اگر سوار بر فطرت شود نتیجهاش درست میشود ولی وقتی فرض اولیهی آن نبود قیامت باشد همانطور که بیان شد حکم عقل است که زیر بار سختیها نرویم مطابق با همان اصل حمار ... اگر هم فطرت آمد و گفت که این کار را نکن طرف گناه دارد و این ظلم است به او جواب داده میشود که دیر یا زود همه از دنیا میرویم پس این دو روزهی دنیا را بگذار خوش باشیم، به او هم اگر سخت بگذرد ولی خواهد گذشت و وقتی عدم بشویم دیگر فرقی میان من و او نیست ...
تمام این بحثهای حقیر هم سر این بود که بگویم فرگشت اگر خدای ادیان را انکار کند، که میکند، در واقع دارد معتقدین به خود را به تفکری فرا میخواند که اگر از در تعقل به آن وارد شویم جز نفسانیات مهار شده به قیود اعتباری و غیرحقیقی و در اصل نفسانیات مهار نشده چیز دیگری ندارد ... در این نگاه ما هم قبول خواهیم داشت که انسان چیزی جز حیوانی در کنار حیوانات دیگر نیست ...
دقت کنید که صحبت از لزوم دیندار بودن برای اخلاقمدار بودن نکردم ... بلکه ایدئولوژی که فرگشت برای معتقدین به خود تعریف میکند را به صورت عقلی تبیین کردم و اینکه این ایدئولوژی خلاف فطرت است
یا علی علیهالسلام
این مطلب اثبات نشده! هیچ چیزی که ثابت کنه وجودی به اسم روح ما رو کنترل میکنه، وجود نداره!
اگه هست، میتونید بگید که دربارش بحث کنیم!
مستندی تو دست ندارم ولی مثال زیاد دارم! مثلا نئاندرتالا که مغز بزرگتری نسبت به ما داشتن ولی بخاطر بزرگی جثه شون، کمتر میدونستن! و...!
هوش مصنوعی موش کاملا ساخته شده و حداقل نشون میده که تا اونجا به روح نیازی نیست! هوش انسانی هم در حد 70 80 درصد پیش رفته!
خب منظورم همینه! اون واجب الوجوده!
مثلا میتونم بگم که ظالما همه پولدارن و همه چیز دارن ولی آدمای خوب اغلب فقیرن! تو کشور خودمون، کمی اهل ریا باشی همه چیز داری!! و...
از ویکی فقه خوندم، ویژگیهاشو برای هر خدایی میشه بکار برد!
نه! فرگشت میگه این تبدیلا حیاتو به اشکال مختلف پخش کرده!
اگه بخوایم تقابلش با دینو بررسی کنیم، در زمینه پیدایش انسان و موجودات اهلی هست!
تو تعریفی که من کردم بود!!
این بود که در هر دو، مذهب با چیزی ناآشنا به تقابل پرداخته و کسی هم تلاشی برای فهمیدن اون ناآشنا انجام نمیده احتمالا!
در مورد شرکت در بحث که بدون شما تقریبا بحثی پیش نمیره!:khandeh!:
سلام
خب من میگم عامل هوشمند طبیعته!
مثالشم اینه که چند ماه پیش اخبار میگفت، یه نوع نهنگ جدید پیدا شده!
بعضی وقتا تغییر میشه ولی چون تاثیر آنچنانی نداره، شایستگی تکاملیشون یک میمونه و کم کم با هم برابر میشن(جمعیت) و ممکنه بخاطر سیلی زلزله ای چیزی، بیشتر اون موجودات اولی از بین برن و...!
فرگشت همیشه هزاران راه برای ما میزاره تا توضیحش بدیم!
سلام و عرض ادب
پس دوست گرامی به این جمله پیامبر اسلام هم نباید وقعی گذاشت: "اِنّي بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلَاق "
مگر قیامت اثبات عقلی شده ؟
[SPOILER]اعتقاد به معاد یک بحث درون دینی هست و مسئله عدل هم یک اصل درون مذهبی است و از اصول دین اسلام به شمار نمیرود
و به فرض قیامت یا معادی باشد به فرض که تمامی ستمگران به سزای عمل خود برسند چگونه سزای عمل ستمکران جبران خسارت ستمدیدگان هست؟
ببینید؛
مثلاً سلسله قاجار: با استبداد و ظلم خود موجب جهالت و عقب ماندگی ایرانیان شد محروم ماندن خیل عظیم ایرانیان موجب بوجود آمدن نسلی شد که درون آن افراد با تباهی بزرگ شوندو رفتار ناشایست نشان دهند به تبع آن از نظر دین گناهکار و ستمکار شوند اگر آن نسل در یک جامعه خوب زندگی میکرد مسلم افراد خوب و نیکوکار و رستگار آن بیشتر بودند حال آن افراد نه اینکه به بهشت نرفته اند بلکه به جهنم رفته اند کجای این عدالت هست
البته این یک مثال هست میتواند در هر جامعه یا ملیت دیگر باشد
تباهی تباهی به بار می آورد یک میوه فاسد سایر میوه ها رافاسد میکند میوه ای که به خاطر جبر زمانه فاسد شده و محکوم به معدوم شدن میشود چه گناهی دارد
آب رودی که از سرچشمه کوهی نشأت میگیرد میتواند با انحراف یا سدی سر از مرداب یا دریا بیاورد شما میتوانید خوبی و پاکی را از آنهمه آب که به گنداب رسیده جدا کنید؟
صد البته میگویید هر کس به تناسب اختیارش محاکمه و مؤاخذه میشود ولی این پاسخ شرایط حاکم بر اجتماع و پاسخ مثال بالای من نیست
کسی موجب بیراهه رفتن یک جامعه میشود و آن جامعه همه سوق به تباهی پبدا میکنند و با تباهی خود عده دیگر و جوامع دیگر و نسلهای بعد از خود را به تباهی میکشد
قیامت و عدالت چه چیز را جبران میکند و چه چیز را اصلاح میکند
این مطالب را در متن پنهان می آورم تا تاپیک از مبحث اصلی فرگشت منحرف نشود[/SPOILER]
و این نکته را باز یادآور میشوم که انسان موجودی اجتماعی است
انسان از اینکه در جمع باشد و پذیرفته شود و حقوق فردیش مورد تعدی نباشد لذت میبرد
مگر یک یا دو در صد از افراد ضد اجتماع که در هر جامعه ای هستند .این افراد بیمار باید شناسایی درمان و یا کنترل شوند
اتفاقاً افراد ضد اجتماع بیشترین بهره را از جوامع ایدئولوؤیک و مذهبی میبرند زیرا یاد میگیرند که علاوه بر قانون خود را پشت مقدسات پنهان کنند. و با افیون دین مردم را از واکنش به انفعال سوق بدهند
ولی در جوامع هوشمند اگر افراد ضد اجتماع خود را پشت قانون پنهان کنند افکار عمومی به هر حال آنها را رسوا میکند و هرگز ترس از حرمت شکنی مقدسات ایشان را وادار به سکوت نمیکند
و با بهره گیری ازخرمت مقدسات ،جکومت افکار عمومی را سرکوب نمیکند
با مراقبت از آزادی و دموکراسی افراد ضد اجتماع خواه ناخواه محبوبیت و راه های فرار از قانون خود را از دست میدهند
قوانین بشری این مزیت را دارند که مقدس و ابدی نیستند و بنابر مصالح و عقل و خرد جمع تغییر میکند
نمونه ان سیر مصرف سیگار و مقبولیت آن در اجتماع هست
دقت کنید اگر دین بازدارنده بود این همه خشونت در جوامع مذهبی حاکم نبود
ببینید در مورد اکثر مردم بیش از 90 درصد مردم
خوب بودن طبیعی و برای اکثریت مردم لدت بخش هست
بد بودن موجب استرس و صرف انرژی بیشتر میشود
تعجب می کنم که خوب وبد بودن را به دین نسبت میدهید
من میگویم اتفاقا دستورات دینی موجب این میشود که افراد خوب اعمال بد انجام دهند بدون اینکه پشیمان شوند مصادیق اجتماع و تاریخ خودمان را نمیگویم ولی یک داعشی یا طالبان یا یک اسراییلی از قتل و غارت خود پشیزی پشیمان نمی شود اگرچه این افراد کاملا دیندار هستند و دستورات دین خود را انجام میدهند
اینها نتیجه گیری شماست بر اساس پیش داوریهای خود تان
درست است که در نگاه فرگشت انسان برآمده از سایر حیوانات هست ولی انسان را داری ویژگی هایی میبیند و برای آن دلیل هایی اقامه میکند و در جهت اعتلای آن خصایص انسانی، بهتر از قوانین ثابت و لایتغیر دینی میتواند کمک کند اگرچه نظرات برپایه فرگشت مدعی آن نیست که راهکارهایش از همان اول بهترین باشد
بلکه راهکارهایش با کمک خرد جمعی قابل تغییر و اصلاح هستند
اینگونه دفاع شما از دین وقتی میتواند محکم و استوار باشد که شما جامعه یا جوامع دینی را مثال بزنید که در زیر لوای آن همه اقشار و گروه ها حتی بیدین هم در آن مرفه و سعادتمند باشند خلاصه آنکه به عمل کار برآید به سخنرانی یا سخندانی نیست
پیروز و موفق باشید
سلام علیکم
بررسی مساله "عدالت" ذیل موضوع ساحات اعتقادی و اجتماعی در ادیان و مذاهب و مکاتب
پیروان مکاتب و مذاهب و ادیان پس از فهم چستی خود و جهان هستی , و همچنین رابطه خود با جهان و فهم یک جهان بینی دینی شاید مهمترین موضوعی که مورد تحقیق و بررسی انجام میدهند فهم سهم خود در این جهان و حقوقی است که در آن جهان بینی دینی برایشان تعریف گردیده است.
آنچه که از مکتب فرگشت در موضوع عدالت قابل استخراج است این است که در نزاع و رقابت جهت کسب منافع چه توسط اعضاء یک مجموعه یا بین چند کلنی اجتماعی صورت میگیرد فرد یا گروهی که به توفیق بیشتر در کسب این منافع نائل آید حق تصرف و استفاده از آن بنفع خود و بر له رقیب را دارد .
توفیق حاصله همان حقوق مسلم فرد یا گروه بوده و عدالت در این مکتب و آئین همان است که اتفاق افتاده و چنین توجیه میشود که او شایستگی کسب این شرایط را داشته و مجاز است از آن بر علیه رقبای خود استفاده نماید.
موضوعی که در این رقابت فردی و اجتماعی باید متذکر شد این است که چون مانعی بنام خدا در این رقابت محل اعرابی ندارد و تبعا احکامی هم بر آن مترتب نیست استفاده از هر ابزار و روشی برای کسب منفعت بیشتر مجاز دانسته میشود.
در اسلام
این معنی که برای انسان چیزی نیست مگر اینکه برایش تلاش نماید ( لیس للانسان الا ما سعی ) وجود دارد ولی این تلاش و کسب منفعت امر بی قیدی نیست و قوانین متعددی در اخلاق اعتقاد و احکام فردی و اجتماعی آن را مقید می سازد.
کسب معاش و منفعت مشروط و مقید به اداء حق الناس و حق الله و عدم تعرض به حقوق دیگران و کسب منافع از راه حرام و ناصواب است . تعئین و تعریف حقوق فرد و جامعه در اسلام امر مهم , کلیدی و تعئین کننده است چنانکه پیامبر اکرم بقای یک جامعه را با کفر ممکن میداند ولی به ظلم و عدم اداء حق سست و ناپایدار توصیف مینماید
و هرگونه ظلمی که توسط فرد یا گروهی بر له فرد یا گروه دیگر صورت بگیرد لازم به مقابله دانسته و سکوت و رضایت در برابر ظالم را معادل با گناه ظالم تعریف کرده و مستوجب عذاب دنیوی و اخروی میداند.
در این نظام برتری و قدرتمندی با مسئولیت بیشتر در قبال دیگران همراه است چنانکه یک حاکم مسئولیت های بیشتری نسبت به یک مامور در برابر جامعه دارد و یک فرد ثروتمند طبق احکام , زکات و خمس بیشتری نسبت به یک فرد کم بضاعت بر ذمه دارد .
سلام و عرض ادب و احترام،
دخالت انسان دخالتی هوشمندانه و به قصد و هدف خاصی انجام میگیرد، اما همینکه شما هم به خوبی اشاره کردید وقتی تشعشعات موجب تغییر در ژنها میشوند انسان که هنوز نمیتواند مستقیماً تغییرات ژنتیکی مورد نظر خودش را اعمال کند مانند یک جعبهی سیاه برخورد میکند و آنقدر تشعشع به آن میتاباند تا ژنها آنطور که او میخواست تغییر کنند و بعد همان گونهی اصلاح شده را پرورش میدهد ... این یعنی هوشمندی انسان کافی نیست که او را به سعی و خطا وا میدارد ... ولی در هر صورت کلیت کار او تصرف هوشمندانه در طبیعت است
میتوانند مؤید طرح هوشمند و نظر دین هم باشند و در نتیجه نمیشود گفت که به طور انحصاری دستآورد فرگشت باشند
تنها دلیلی که شما ارائه دادید که آن آزمایشات را مؤید فرگشت بدانیم و نه طرح هوشمند همین گزارهاتان است که اگر تغییرات ژنتیکی هوشمندانه به ایجاد گونههای دیگر منجر میشد (که البته در دین بیانش متفاوت است و حتی اگر گونهای از گونهی دیگری به وجود بیاید بین آنها رابطهی والد و فرزندی برقرار نیست همانطور که حضرت حوا سلاماللهعلیها همسر حضرت آدم علیهالسلام شدند و نه دختر ایشان با اینکه از باقیماندهی خاکشدهی ایشان خلق شدند) باید سریعتر اتفاق میافتاد و نه ظرف مدتهای مدید و نسلهای بسیار ... اما همین گزارهاتان هم طرح هوشمند را به چالش جدّی نمیکشد اگر این طرح هم مشابه نظر دین را داشته باشد که تغییرات ژنتیکی را مانند آنچه که در فرگشت بیان شده است تدریجی نداند (البته منظورم از «تدریجی» معنایی است که فرگشت از این واژه در نظر دارد وگرنه خلقت بدن آدم علیهالسلام هم چند هزار سال طول کشید)، به عبارت دیگر اگر اجازه دهیم که تغییر از یک گونه به گونهی دیگر به صورت خلقت یک گونه از بقایای گونهی دیگری باشد این ایجاد گونهی جدید میتواند تقریباً آنی و یا ظرف مدتی بسیار کمتر از آنچه که مدّ نظر فرگشت است صورت پذیرد، دیگر نیازی به حلقههای گمشدهی داروین نخواهد بود، مثالش میتواند شتر حضرت صالح علیهالسلام یا عصای حضرت موسی علیهالسلام باشد که تغییرات سریع از یک صورت به یک صورت دیگر از همان مواد اولیه (البته نه لزوماً با حفظ هویت عنصری آن مواد) داشتهاند، مثالهای دیگری هم دارد که همان خلقت تقریباً آنی سگ و گربه و خوک باشد از اضافات گونههایی دیگر مانند جن و شیر و فیل، البته این مثالها دروندینی محسوب میشوند و لازم نیست شما آنها را قبول داشته باشید، ولی باید گفته شوند چون اینطوری نشان داده میشود که دین و طرح هوشمند انطور که شما بیان میکنید نیستند که با چنان دستآوردهایی نقض شوند، تغییرات در ژنتیک مطابق آنها میتواند حتی به صورت آنی باشد و از این نگاه در ایشان تناقضی یافتن نمیشود، اگر هم خلقتی درشان به کندی رخ بدهد مانند آنچه در خلقت بدن انسان رخ داد برایش حکمتهایی وجود دارد که برخی را شاید ما بدانیم و برخی را هم ندانیم، ان شاء الله شما هم نفرمایید که اگر حکمتی را ما نمیدانستیم حتماً اصلاً وجود ندارد و به همین دلیل حتماً خدای ادیان وجود ندارد، خدای ادیان به این راحتیها پذیرفته نشده است که به این راحتی انکار شود.
یا علی علیهالسلام
سلام و عرض ادب و احترام،
دقیقاً درست فرمودید، طراحی هوشمند وقتی وجود دارد که هدفی باشد و راه رسیدن به آن هدف هم هوشمندانه انتخاب شده باشد و قابل توجیه باشد ... اما بعد از آن دیگر اشتباه میکنید که میفرمایید نه چنان هدفی را شاهد هستید و نه چنان راه هوشمندانهای را ...
هدف از اصل خلقت یک چیز است، هدف از خلقت دنیا و تمام اجزاء آن من جمله گونههای جانوری و گیاهی متعدد و غیره و غیره چیز دیگری است که در راستای آن هدف کلی باشد ... این اهداف در تاپیکهای دیگری رویشان بحثهای مفصل یا نیمهمفصلی انجام شده است. اگر آن اهداف را دریابید خواهید دید که راهی که برایش وضع شده است با هدف مورد نظر تناسب دارد و قابل دفاع است، حتی آنکه آسمانها و زمین میلیاردها سال قبل از خلقت حضرت آدم علیهالسلام ایجاد شده باشند. در واقع شما تنها بخش مادی حیات را نگاه میکنید، نه هدفی در آن تشخیص میدهید و نه راه طی شده را قابل دفاع مییابید، این بخاطر این است که اصل هدف جای دیگر است و تنها سایهی آن بر طبیعت افتاده است که در قالب اهداف واسطه برای انواع موجودات تعریف شده است ... از نظر ما حتی شریعت به معنای عامّ آن تنها خاص نوع انسان و جن هم نیست و موجودات همگی مختار هستند و البته مطابق قرآن همه هم امتهایی مانند ما هستند و در قیامت محشور خواهند شد. اگر گفته میشود عالم و آدم برای اهل بیت علیهمالسلام خلق شده است ولی بعد در مرتبهی دیگر میگوییم که عالم برای انسان و جن خلق شده است عجیب نخواهد بود اگر در مرتبهی دیگر بگوییم که جهان برای تمام موجوداتی که در آن زندگی میکنند یا زندگی کردهاند و یا خواهد کرد خلق شده است ولو اینکه از نظر طبقهبندیهای ما این موجودات از جنس جمادات باشند، مثل سنگ و آب و غیره ... در نگاه ما (البته شاید بسیاری با حقیر موافق نباشند و برای مخالفتشان هم دلایلی داشته باشند ولی حقیر هم برای این حرفهایم دلایلی دارم که بسیاری از آنها را در تاپیکهای دیگر بیان کردهام) حتی کوهها صرف مجموعههایی از سنگها و خاک نیستند بله هم تکتک آن سنگها و دانههای خاک هویتهای جداگانهای دارند و بندگان خدا هستند و هم مجموعههایشان ... درست مثل بدن موجودات زنده که هم متشکل است از تعداد بسیار زیادی سلول که هر کدام جداگانه موجوداتی زنده هستند و هم آن بدن روی هم رفته یک موجود زنده است که مثلاً شما آن را گوریل میشناسید یا انسان یا فیل یا غیره و غیره ... این مسأله جریان بزرگی را نشان میدهد از موجوداتی که در جهان طبیعت با هم و در کنار هم و در یک نظام طبقاتی زندگی میکنند که یکی نیازهایش را از دیگری تأمین میکند و خداوند با واسطه روزیرسان همه است و آنها را چنان سامانی داده است که از نظر زیستی بتوان تمام عالم را یک زیستکره در نظر گرفت. پاسخ بخشی که گفته بودم اگر شما و کارشناس محترم اجازه دهید در همین تاپیک بدهم هم از دقت در همین مسأله مشخص میشود. به این توضیح در ویکی خوب دقت کنید:
به نظرتان مشخص نیست که چرا حضرت آدم علیهالسلام باید این همه وقت بعد در بعد جسمانی خلق میشدند؟ اما از بعد فراجسمانی نخستین انسانها حضرات معصومین علیهمالسلام هستند که خلقت ایشان مقدم بر خلقت آسمانها و زمین و حتی فرشتگان بوده است و در واقع اولین ایشان همان اولین خلقت خداست ... جنیان چه از نظر ابعاد روحی و چه از نظر بعد جسمانی بیابین انسان خلق شدهاند، یعنی از نظر مراتب بالاتر وجودی بعد از انسان و از نظر مرتبهی جسمانی قبل از انسان ... ادامهی این بحث دیگر فکر نکنم چندان به موضوع تاپیک مرتبط باشد مگر اینکه شما در آن ایرادی بیابید که در موردش توضیح بیشتری بخواهید.
به طور خلاصه این عالم هم هدف کلی دارد و هم بسیار اهداف واسطه در مراتب متعدد وجودی دارد برای تمام سطوح زندگی جمادات و گیاهان و جانوران ... راه رسیدن به آن اهداف هم که شکل ساختار دنیاست با این هدف تطابق کامل دارد، مثلاً انسان باید با اختیار خود به اعتقاد به خدا برسد و لازمهی آن این است که اگر نخواست ایمان بیاورد خود را مجبور به این کار نبیند و لازمهی آن هم این است که راه توجیه برایش باز باشد و اینکه جهان به صورت largely self-regulating خلق شده است هم همین است، همینکه شما خود را مجبور به پذیرش نظر دین ندانسته و فرگشت را به آن ترجیح دادهاید یعنی همه چیز مطابق اهداف خلقت است ... به همین دلیل هم حقیر با مشاهدات علمی فرگشت مخالفتی نکردم چون اطمینان دارم که آنها این امکان را دارند که همگی درست باشند اما در عین حال اطمینان هم دارم که هرگز نمیتوانند وجود خدای اسلام را نقض کنند، اگر چنین ادعایی داشتند باید به دنبال سفسطهها و مغلطههایشان گشت که خوب علت حضورمان در این تاپیک هم همین است ... اینکه نشان دهیم مشاهدات شما آنچه که مدعی شماست را اثبات نمیکند و حتی به نسبت نظر دین هیچ برتری هم ندارد که باعث شود کسی همینطوری آنرا بپذیرد و خدا را رد کند :ok:
اینکه قائلین به فرگشت خدای ادیان را منکر هستند یک بحث است و اینکه مشاهدات تجربی ایشان ضرورتاً به چنان نتیجهای منجر شود یک بحث دیگر است ... حرف حقیر در آن نقل قولی که کردید این بود که آن مشاهدات را حداقل با سه سناریو میشود توضیح داد که فرگشت تنها یکی از آنهاست و نظر دین هم یکی دیگر است، در اولی خدای ادیان انکار میشود و در دومی خدای ادیان حرف اول و آخر را میزند، پس اینکه شما بگویید فرگشت خدای ادیان را رد میکند هیچ ارزشی را برای این گزاره اثبات نمیکند، فرگشت اگر چنین کند میتوان گفت که پس شاید فرگشت غلط باشد، لزوماً معنایش این نیست که پس واقعاً هم خدای ادیان رد شود ...
اما اینکه چرا با وجودیکه خدا اثبات عقلی دارد باز بسیاری منکرش هستند حداقل یک تاپیک را همین اواخر به خاطر دارم که در موردش بحث کردیم. ببینید، برهان عقلی خدای اسلام را اثبات نمیکند بلکه خدای ادیان را اثبات میکند، یعنی ما میتوانیم وجود خدای یکتا را که ازلی و ابدی بوده و هرگز تغییر و تحولی ندارد و محیط به زمان است و نه محصور در آن را اثبات کنیم، از طریق همان یک برهان وجوب و امکان. بعد از روی صفت کمالِ مطلق بودن این خدا میشود عدالت خدا را نتیجه گرفت (اینکه هر چیزی باید سر جای درست خودش قرار بگیرد)، بعد از روی عدالت خدا میتوان به راحتی وجود قیامت و آخرت را نتیجه گرفت، گرچه این استدلال متکلمین است و فلاسفهی اسلامی از طریق مراتب وجود انسان قیامت را اثبات میکنند، بعد هم که قیامت اثبات عقلی شود دیگر وجود نبوت ضرورت عقلی مییابد و اینکه باید چیزی به اسم دین وجود داشته باشد. پس خدای ادیان به طور عمومی اثبات عقلی دارد، اما اگر بخواهیم بین ادیان به دنبال دین حق باشیم و مثلاً به اسلام تشیع برسیم باز عقل توصیههایی خواهد داشت اگرچه فطرت هم در این میان نقش پررنگی دارد و توضیح بیشتر را میتوانید در تاپیکهای دیگر دنبال کنید. آنچه که مهم است این است که خدای ادیان هم اثبات عقلی دارد و هر نظریهی علمی که این براهین را در نظر نگیرد بر اساس همین مورد میتوان حکم عقلی به غلط بودنش داد ... یعنی ما با داشتن اثبات عقلی برای خدای ادیان در واقع اثبات عقلی برای غلط بودن نظریهی فرگشت داریم!
دقت کنید ما اثبات عقلی برای غلط بودن فرگشت داریم ولی معتقدین به فرگشت نه تنها نمیتوانند اثبات عقلی برای اثبات خود یا مردود بودن رقبای خود بیاورند که حتی یک مشاهدهی تجربی هم بر علیه ادیان ندارند، هر مشاهدهی تجربی که علم کنند را ما به راحتی توسط آموزههای ادیان توجیه میکنیم تا حداقل دیگر قطعیتی در صحبتهای ایشان نباشد ...
با این حساب اعتقاد داشتن به فرگشت عقلی نیست ... خلاف عقل هم هست ... دیگر چرا اصرار دارید که به آن معتقد باشید برایم عجیب است :Gig:
برای تعریف خداوند هم سورهی توحید این تعریف را در چند مرتبه بیان میکند، واجبالوجود بودن خدا که ترجمهی صمدیت اوست هم یکی از این تعاریف استاینکه چرا آدم علیهالسلام از خاک خلق شده است اما شباهت ژنتیکی بسیار زیادی مثلاً به شامپانزه دارد را هم در همین تاپیک توضیح دادم:
- یکی اینکه خدای واحدی خالق هر دوی آنهاست و این ارتباط کمی نیست، نعوذبالله و بلاتشبیه مثل مجسمهسازی که برای خودش صاحب سبک است و مجسمههایش اگرچه مستقلاً ساخته میشوند ولی همگی مشابهتهایی درونسبکی با هم دارند،
- دیگری هم اینکه در مشابهت بین آنها عبرتهاست و این را از کلام امام صادق علیهالسلام بیان کردم که در کتاب توحید مفضل همین مشابهت را مایهی عبرتی دانستن که بیان گردید، اینکه انسان اگر تعقل و منطق نداشته باشد تفاوت زیادی با میمون ندارد، اینکه ظاهرشان شبیه است و باطنشان تفاوتهایی دارد هم از همین جهت است.
در مورد اینکه فرمودید اگر آدم تفاوت عمدهی ماتریالیستی با سایر موجودات ندارد چطور میتوان از نگاه بروندینی وجود چنان خلقتی را اثبات کرد در چند سطح قابل پاسخگویی است، شستهرفتهترین آنها این است که ابتدا خود ضرورت دین اثبات شود و سپس بحث دروندینی انجام بگیرد، اما در همان بحث بروندینی هم اینطور نیست که هیچ راهی وجود نداشته باشد که تفاوت در منشأ آنها را متوجه شویم، بحث اخلاقی که در پستهای قبل داشتم یکی از آن مجاری است، آنجا که اگر خواستید نظریهی فرگشت یا هر نظریهی ضدّدین دیگر را با تمام تبعات منطقی و عقلی آنها بپذیرید خواهید دید که از نظر فطری خودتان هم نخواهید توانست آنرا بپذیرید ...
خوب این هم برداشت شماست ... البته حقیر بخشی از حرفهایم درست نبودند که وقتی پیگیری کردم متوجه شدم و به همین دلیل ادامهاشان ندادم، ولی در باقی موارد استدلالهایم گوناگون و ناقص به نظرم نمیرسند که بشود آنرا رفوگری دانست با درک نگاه موضعی و بسته داشتن از آن.
آنچیزی که اشتباه گفتم این بود که صحبت از چارهاندیشی گونهها برای بقاء شد و توالد نسل مطرح گردید و حقیر گفتم هیچ جانوری به خودی خود نمیتواند به دنبال چنین چارهاندیشی باشد، اما بعد متوجه شدم که در منابع زیستشناسی بحث را به صورت متفاوتی انجام میدهند که ایراد حقیر به آن مطرح نباشد، به همین دلیل دیگر آن را ادامه ندادم ...
بحث دیگر این بود که طبیعتی که اجزاء آن هوشمند باشند نمیتواند خودش فاقد هوشمندی باشد که بعد خودم اصلاحش کردم و گفتم اگر چنین صورتی رخ بدهد هم نمیتواند پایدار باشد و دوامی ندارد ... در تکمیل آن بحث دیگری هم میشود حول «اختیار» و «اراده» انجام داد ولی با توجه به محدودیت این اختیار و اراده که نظر دین هم هست (لا جبر و لا تفویض بل أمر بین الأمرین) ابن راه را هم ادامه نمیدهم ...
مورد دیگری به ذهنم نمیرسد ...
به طرز مشابه کسی که خدا را قبول دارد نمیتواند فرگشت را قبول کند ... این که کدام را بپذیریم که بعد هر نظریهای که تبعات مخالف داشت را منکر شویم اما بستگی دارد به استحکام عقلی و علمی آنها و عقل هم به طور کلی بر علم مقدم است، حال اینکه معتقدین به یک نظریه بر پایهی یک نظریهی اثبات نشده که نقطهی شروعش یک سری فرضیه (فرضیههای در مورد آغاز حیات) است چطور به این نتیجه رسیدند که میتوانند به پشتوانهی این نظریه در مقابل عقل و فطرت بایستند جای تعجب خواهد بود ...
شما به راستی زندگی و همه چیزتان را سر یک قمار گذاشتهاید که عقل رأی به بازنده بودنتان میدهد ...
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم،
خوب حق دارید که این را بگویید، ولی آن وقت از شما میپرسند که طبیعت هوشمند این هوشمندی خودش را از کجا آورد؟ آیا وجود خودش و هوشمندیاش به خودش استوار است و به عبارت دیگر واجبالوجود است؟ اگر بله که شما دوباره به مفهوم خدا رسیدهاید و اگر نه باز این بحث ادامه مییابد ولو تا بینهایت تا به خدا برسد ... گرچه طبیعت به معنایی که معمولاً از آن برداشت میشود نمیتواند وجود واجب باشد به این دلیل که معقول است و قابل شناختن است در حالیکه تنها وجودی میتواند وجود واجب باشد (علت باشد ولی معلول نباشد) که تعقلپذیر و قابل شناخت نباشد.
این چطور میتواند برای فرگشت مثال باشد ولی برای دو نظر دیگر مثال نباشد؟ یا چطور میتواند برای هوشمندی طبیعت مثال باشد؟
دست آخر هم اگر به شما بگویند که شاید این نهنگ هزاران سال و بلکه صدهاهزاران سال و بلکه میلیونها سال وجود داشته است و شما اطلاع نداشتید و تازه مطلع گشتهاید آیا دلیلی برای اثبات ادعای جدید بودن این گونهی جانوری خواهید داشت؟ آیا اگر در یک کهکشان دیگر حیاتی کشف کنید میتوانید بگویید که این حیات تازه ایجاد شده است چون تا قبل از آن از وجودش خبر نداشتیم؟
خوب برای رخداد چنان زلزلههایی دلیل دارید یا اینها دیگر فرضیات هستند؟ نظریهای که از جهات زیادی (مثل شروع شدن حیات و مثل کارکرد اصل انتخاب طبیعی) نیازمند یک سری فرضیه باشد آیا خودش استحکام نظریه را خواهد داشت یا در حدّ ضعیفترین آن فرضیههای مبنا شکننده خواهد بود؟
یا علی علیهالسلام
سلام
این هوشمندیش به قانون جنگل معروفه!(تا حدودی!) در واقع مثل همون عامل کوره!
از این جهت که فقط طبیعت بوجودش آورده!
نه! ولی هر حرفی که مدرک نیست! وقتی میگن جدیده، حتما وضعیت فسیلا، وضعیت گونه ها و... رو بررسی کردن و به این نتیجه رسیدن!
بطور کلی برای فهمیدن اینکه گونه ای کی بوجود اومده راههای مختلفی هست که ساده ترین راه بررسی فسیلاست!
زلزله یکی از راههای رانش ژن در جمعیته!
اینکه زمین چطور گرد شده، خللی در گرد بودن زمین ایجاد میکنه!؟ اینجا هم همینه!
نکته ای که باز برمیگرده به تیغ اوکام! یکی از دوستان مثال خوبی زده بود! مثلا من نظریه ای بدم با این موضوع که در مدل اتمی، دو فرشته الکترونها رو بدور هسته میچرخونن! آیا جوامع علمی اینو میپذیرن!؟
ببخشید! یادم رفته بود جواب بدم!
این احترام، به نوعی ارثیه! وگرنه هیچ بچه ای که بدور از افراد مذهبی و به دور از مذهب بزرگ بشه، امکان نداره به مذهب احترام بزاره، مگه اینکه یه بار از مذهبیون بخاطر بی احترامیش کتکی بخوره!
پس اینجا باز طبق قوانین فرگشت عمل میکنه!(سود و زیان!)
البته در کل باور کنید، بعضی مذهبیون در صورت احترام نزاشتن بهشون، اگه خوب باشن فقط آدمو میکشن!!:khandeh!:
مطلب آخر شما ارتباطی با مفهوم احترام نداشت در هر حال مختصر مطلبی را عرض میکنم
اول اینکه نفس هتاکی جرم است اگر فرد هتاکی و به دیگری و دیگران هتاکی و اهانت کند در هر جامعه ای او را مجازات میکنند .
اما بعد اگر کسی در انظار به مقدسات اهانت کند او را محاکمه میکنند او حق گرفتن وکیل را دارد و یا وکیل تسخیری برایش میگیرند اگر سلامت روانی و عقلی نداشت و یا تحت فشار و تهدید بود و یا اظهار پشیمانی کرد و ... که هیچ و الا بنا بر تشخیص قاضی و حاکم شرع , ممکن است بعنوان محارب با او برخورد کنند و حکم اعدام صادر شود . این حکم صرفا یک حکم حکومتی است و برای حفظ نظم و ثبات در جامعه صادر میشود.
در مورد بعد غریزی انسان . بله انسان بعد غریزی دارد و از بدو تولد با اوست ولی دلالت بر این نمیکند که تمام ابعاد وجودی او همان غریزه اوست.
حتی اگر فردی بدور از هر دین و مذهبی , تارزان زندگی کرده باشد خواهان خلق نیکو و روابط نیکو , حق , عدالت , امنیت و آرامش است . اینها موارد نیستند که غریزه برایش بتواند تامین نماید .
این بعد کمال گرا و ارزش گرای انسانی است که در فطرتش نهفته است و او را جذب خود میکند بدون اینکه بداند این مفاهیم در کجا ذکر شده.
آنچه که اسلام به آن امر و دعوت میکند و آنچه که از آن نهی میکند تماما اموری فطری و در نهاد بشر هستند و مطلوب او . اگر فردی به بخشی از امور آگاهی نداشته باشد پس از اطلاع از آن تبعیت میکند چراکه آن را مطابق خواست خود میبیند.
و نهیتا اینکه حتی اگر نپذیرد نیاز و تمایلش را نمیتواند منکر شود .
سلام و عرض ادب و احترام،
آن صحبت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیاز به توضیح دارد و در واقع مکارم اخلاق را اگر بدانیم که چیست درش توحید و هر دستور دینی دیگری هم قرار میگیرد و این مفهوم کلی از اخلاق با مفهومی اصطلاحی که معمولاً از آن استفاده میشود یکی نیست. برای مثال صفت قدرشناسی را در نظر بگیرید، نهایت قدرشناسی این است که از تمام کسانی که در انجام لطفی در حق شما همکاری داشتهاند قدرشناسی شود و شخص قدرشناس وقتی لطفی به او برسد سعی در شناخت منعم خود میکند و به هر مقدار که از ایشان شناخت پیدا کرد به همان میزان هم شکرگزاری میکند و الی آخر ... اینجا منظور از اخلاق محدود به روابط بین افراد متفاوت نیست ... اینجا صحبت از رویکرد کلی خود شخص است مستقل از اینکه در جامعه حضور داشته باشد یا تنها زندگی کند ... تکمیل این اخلاق میشود تکمیل تمام صفات عالی باطنی با ظهور خارجی و این همان دین است ... رسول خدا مبعوث شدند برای اینکه دین به اوج خود برسد و نهایت انسانیت در قابی که دین تبیین کرده است قابل دستیابی باشد ... اینکه حقیر گفتم ما اینطور نیست که بخواهیم برای حفظ اخلاق دیندار باشیم بر اساس تلقی عرفی از اخلاق بود که گمانم این است که بحثمان هم روی همان بود.
بله، تمام اصول دین داير بر برهان هستند و در واقع تقلید در این زمینهها جایز نیست ... یک توضیح آنرا در پست ۳۶۶ نوشتم، البته ننوشتم که رویش بحث کنیم مگر اینکه به موضوع تاپیک مرتبط باشد، به هر حال قرار نیست تمام بحثهای دینی در همین یک تاپیک انجام بشود.
خیلی تفکر درستی دارید برادر، بله در یک زاویهی نگاه حقیقت همین است که دین یک مسألهی شخصی است و هر کسی هست که خودش به تکامل برسد و باقی وسیله هستند، یعنی دین شخصی است و تنها به ما گفته شده است که برای رسیدن به تکامل باید این تعاملات اجتماعی را داشته باشید و به دیگران کمک کنید و غیره و غیره و غیره ... به عبارت دیگر هر کسی که کار خوبی کند به خودش کمک کرده است، خدا بینیاز است و جامعه هم به طور مستقیم و ضرورتاً اینطور نیست که از آن کار خوب بهرهمند شوند ... اگر بهرهمند بشود به طور غیرمستقیم است ... مثل اینکه در وصف شخص خوشاخلاق گفتهاند که تمام این لذتی که دیگران از خوشخلقی او میبرند مانند نسیمی است که از یک باغ پرطراوت به بیرون دیوارهای آن برسد و عابرین از بیرون باغ از آن نسیم لذت ببرند، ولی اصل آن نسیم در داخل آن باغ است، لذتی هم که شخص خوشاخلاق میبرد بسیار بیشتر از لذتی است که افرادی که با او تعامل دارند از تعامل با او میبرند ... دین در اصل شخصی است و سود و زیانهای آن هم شخصی است ... تعاملات اجتماعی در دین یک امر ثانویه است و نه یک امر اولیه ... با این نگاه مسؤول عاقبتبخیری یا عاقبتبشر شدن هر کسی خودش است و راحت نمیشود نتیجه گرفت که پس لابد در قیامت باید از ظالمان حق مظلوم را گرفته و به مظلوم داد تا بعد این سؤال مطرح شود که چطور مجازات شدن جهنمیان در جهنم سبب جبران ظلم آنها در حق مظلومان خواهد شد و بهشتیان چطور از مجازات شدن آنها لذت خواهند برد و مظلومیتشان جبران میشود، بلکه در نظر ما خداوند جبّار است و جبرانکننده، جهنمیان به مجازات میرسند در نتیجهی اعمال خودشان و بهشتیان نعمت میگیرند نه از جهنمیان که از خداوند جبرانکننده ... اگرچه راستش را بخواهید اینکه حق مظلوم از ظالم گرفته شود هم درست است ولی اگر اجازه دهید دیگر واردش نشویم چون بحث بالا میگیرد و برخی مسائل را هم بهتر است زیاد شرح و بسط ندهیم ...
بحث قیامت در رابطه با فرگشت قابل طرح است ... در واقع فرگشت میگوید قیامتی در کار نیست و ما میتوانیم در پاسخ به ان به ضرورت وجود قیامت تکیه کنیم ... اما باز چون نمیدانم جناب صدیق چقدر اجازهی این کار را بدهند حقیر هم فعلاً به باقی مواردی که به صورت مخفی بیان کردید جواب نمیدهم ...
این لذتی که از آن یاد میکنید متعدد است، برخی مستقیماً لذتهایی فطری هستند و برخی دیگر مستقیماً فطری نیستند ولی از جهاتی دیگر فطری میشوند ... اما بحث حقیر عقلی بود ... اینکه کسی که نفع خودش را بر منافع جمع و جامعه ترجیح بدهد بیمار باشد یا نباشد از نطر عقلی وقتی معتقد به قیامت باشیم نظر حقیر این است که بیمار نیست بلکه برخی لذات را بر برخی دیگر ترجیح داده است و این مطابق سلیقهی اوست و اینکه دیگران طور دیگری خوش باشند (که از نگاه او احتمالاً الکی خوش هستند، یعنی با چیزهای ساده خوش میشوند) نشان میدهد که مثلاً سلیقهی ایشان طوری دیگری است ... کسی بخاطر داشتن اختلاف سلیقه با یک جمع بیمار به حساب نمیاید ... برای آنکه بتوان گفت این شخص بیمار هست یا نه باید معیار محکمتری داشت ... معیار یا باید عقلی باشد و یا فطری و یا هر دو ... کسانی که معتقد به فرگشت هستند چنانکه بیان شد باید متمسک به معیار فطری شوند تا بگویند چنان کسی بیمار است، ولی برای ایشان عقل و فطرت در مقابل هم قرار میگیرند چون معیار عقلی مطابق با فرگشت رأی به بیمار نبودن آن شخص ضداجتماع میدهد ... اما در دین چه از نظر عقلی و چه از نظر فطری این شخص بیمار است و بزرگترین بیماری او هم نفسپرستی اوست ...
اینکه میفرمایید از کجا برای حقیر مسجل شده است که رفتار ضد اجتماعی لذت بخش هستند پاسخ دشواری ندارد ... لذات جنسی و طمع داشتن ثروت و قدرت و شهرت که تا حدود زیادی مقبولیت اجتماعی هم به همراه میآورد اینها همگی لذات شخصی هستند که مبنای زندگی بسیاری از افراد هم هستند ... اینکه کمک کردن به دیگران هم لذت است را حقیر هم قبول دارم ولی به نسبت که مقایسه کنید زیاد نیستند کسانی که لذتهای زندگیاشان چنین چیزهایی باشد، آنهایی که هستند هم رویکردشان فطری است و اگر معتقد به فرگشت هم باشند به زبان ولی قلباً معتقد به آن نیستند ... همانطور که بسیاری از افراد معتقد هستند به دین به زبان ولی نه قلباً ... رویکرد چنین کسانی هم میتواند خودخواهانه و حول منافع و لذات شخصی باشد ...
بحث حقیر عقلی است، دقت کنید، نمیخواهم مثال بیاورم که بیشتر چه کسانی معتقد به فرگشت هستند و زندگی ایشان چگونه است، بلکه میخواهم بگویم اگر کسی بخواهد به طور کامل به این نظریه و تمام تبعات منطقی آن پایبند باشد باید چگونه باشد ... این یعنی بررسی خود این نظریه و تبعاتش و نه بررسی آماری جمعیت معتقد به فرگشت.
خوب منکر این نیستم که با ریا چه کارهایی که نمیشود کرد ... ولی آنها که گفتید نتیجهی منطقی اعتقاد داشتن به دین نیست ... حقیر بحثم روی نتایج مستقیم اعتقاد داشتن به فرگشت و هر نظریهی دیگری بود که خدای ادیان را انکار کند
خوب شما به این میگویید خوبی و ما همین را شر میدانیم، مثل اینکه در یک کشور رأیگیری میشود که آیا سقط جنین قانوناً مجاز بشود یا خیر و بعید هم نیست که شهوتپرستی سبب شود تا ایشان به زنان اجازه دهند که بچههای خودشان را بکشند ... اینجا قتل نفس یک انسان آن هم فرزند خودشان جواز قانونی پیدا میکند و مشروعیت خود را هم از همان عقل و خرد جمعی میگیرند ... وقتی اخلاق نسبی باشد و تابع مصالح و عقل و خرد جمعی هر فرد بیمار در یک دوره ممکن است در دورهای دیگر قهرمان اخلاق به حساب بیاید ... به نظر خیلی شبیه فرگشت میآید که شرایط محیطی که تغییر کند یک بیماری ممکن است بشود نقطهی قوت و عامل بقاء ... و البته عقل (و فطرت) هیچ کدام را تأیید نمیکند
مذهبی بودن و ایمان مراتب دارد از اقرار زبانی شروع میشود تا ترک تمامی محرمات و مکروهات و انجام واجبات و تا حدّ امکان مستحبات ... چیزی که معمولاً شاهد آن هستیم در جوامع مذهبی خودمان (که شیعه هستند) نقص ایمان است، نه کمال ایمان و نه عدم ایمان، در جوامع مذهبی دیگری که مدّ نظرتان هست مثل داعش و اسرائیل و غیره هم که اصل ایمان داشتن زیر سؤال است ... در هر صورت بحث حقیر سر مصداقها نبود و سر نتایج منطقی و عقلایی خود نظریهی فرگشت بود ...
تشخیص خوب و بد بودن منوط است به شناخت خوب و بد و تنها در دین است که خوب و بد و اخلاقیات به صورت مطلق شناخته میشوند، اگر دین نباشد اخلاق هم نسبی میشود و تشخیص خوب و بد هم تنها توسط عرف مشخص میگردد، بر همین اساس خیلی بد بودن هم در نگاه ضددینی فرق ماهوی با خیلی خوب ندارد ... این مسأله هم خلاف فطرت است ...
اگر انسان از نسل حیوان است از کجا معلوم که حیوان بودن مزیت نباشد؟ همانطور که در قرآن هم آمده است «كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»، از کجا معلوم که حیوانات خودشان را از ما بهتر ندانند و در این مسأله بیشتر حق نداشته باشند. از نظر فرگشت نه تنها اخلاق نسبی است که حتی انسانیت هم هیچ شرافت حقیقی بر سایر جانداران ندارد، اینکه انسان فعلاً بر جانوران دیگر سلطه دارد دلیل بر برتری او نیست چون شرایط میتواند طوری تغییر کند که جانور دیگری بر او مسلط شود. اگر انسان شرافتی ندارد چرا ما باید اصرار کنیم که در انسانیت به اوج برسیم؟ البته در غرب به این نتیجهی فرگشت هم تن دادهاند، برای مثال مانند حیوانات دیگر عریانگرایی را هم مدّ نظر قرار دادهاند ... چون انسانیت لزوماً شرافتی بر جانوران دیگر ندارد که مثلاً حیائی که در انسان هست بیشتر مده نظر قرار داده شود ... در واقع وقتی اخلاق نسبی باشد میتوان ویژگیهای حیوانی را هم مدّ نظر قرار داد برای تغییر دادن در عرف اخلاقیات یک جامعهی بشری ...
یا علی علیهالسلام
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
نخیر.... این خبرا نیست... نظریه داروین بر سه اصل استوار بود.
اصل اول قدمت انسان را مد نظر داشت که با کشفیات جدید آن اصل به کلی مردود شد.
اصل دوم داروین در نظریه اش قصد داشت اثبات به عدم خداوند کند که شهید مطهری(ره) در کتاب توحید آن را رد کرد.آن هم بصورت کاملا علمی.
اصل سوم وجود رنگین پوستان بود که داروین از این امر نتیجه گرفت همه از یک تن واحد نیستند.آن هم توسط علم( کاملا علمی) رد شد.
به جای اینکه سخنانتان را مدام تکرار کنید برای یکبار هم که شده است کتوبی را که نام برده ام را مطالعه بفرمایید مخصوصا کتاب توحید از استاد شهید مطهری(ره)
اتفاقا داروین اولین کسی بود که بعد از پیدا کردن پیکرده ایدا بحث تکامل را پیش کشید.و بیان کرد انسان از میمون است.
برای رضای خدا هم که شده است یکبار کتوبی که بیان شده است را مطالع هبفرمایید.
آن قسمتی هم که ایراد وارد کرده اید. اثبات علمی شده است.
اینکه رنگدانه ابتدا از پدر و مادر به فرزند وارد میشود درست است. اما طبق اثبات علم پزشکی محیط جغرافیایی و آب و هوایی روی این رنگدانه ها اثر میگذارد و باعث کم و زیاد شدن انها میشود در نتیجه در طی هزار سال رنگ پوست را به کلی تغییر میدهد. و این ربطی به تکامل انسان از میمون ندارد.بلکه به صراحت ان را رد میکند. درضمن با کلمات بازی نکنید. زیرا تمام مدافعان تکامل لانسان از میمون از همان ابتدا گفته بودند که وجود رنگین پوستان در سراسر جهان اثبات میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند. اما علم پزشکی و تاریخی ثابت کردند که بخاطر قدمت 800هزار ساله انسانها شرایط جغراقیایی روی رنگدانه های در بدن انسانها تاثیر گذاشت و باعث تغییر رنگ شد.و نظریه مدافعان تکامل را رد کرد.
پس خواهشا نه شما و نه دیگر همفکران شما سعی نکنید با کلمات بازی کنید.
دوست گرامی بحث آمیزش را وسط نکشید.زیرا این نظریه از همان ابتدا مردود شده بود. پیرامون درخت گردو.... بنده نگفته ام قدمت درخت گردو را بیان کنید....
[/]
سلام علیکم برادر عزیزم،
آیا دانشمندان تمام فسیلهای مدفون در لایههای متفاوت زمین را دیدهاند؟ اینکه تا کنون چنان فسیلی ندیده باشند میتواند اینطور معنا شود که فسیل برخی جانوران تا کنون یافت نشده است، وقتی هم که دو راه برای توضیح یک مطلب باشد در این صورت هر دو راه گزینههای محتملی خواهند بود و وقتی هم که بحث احتمال به میان بیاید چیزی که از بین میرود قطعیت است ... پس دانشمندان اگر بخواهند دانشمندانه هم حرف بزنند باید بگویند شاید این جانور جدید باشد، شاید هم نباشد ... بماند که اگر باشد هم نمیتوان مطمئن شد که از طریق فرگشت ایجاد شده باشد، شاید خلقتش از طرح هوشمند یا خلقت از نظر دین تبعیت کرده باشد، چه دلیلی دارید که حتماً از سناریوی فرگشت تبعیت کرده باشد؟
گرد بودن زمین از زمرهی مشاهدات تجربی است نه از زمرهی نظریاتی که مشاهدات را توضیح میدهند، آیا آن فرضیهای که شما بیان کردید جزء مشاهدات است و یا نظریه و فرضیه؟ اینجا همان نیست برادر، فرق دارند :ok:
اگر چرخیدن الکترونها به دور هسته خیلی احتمال کمی داشته باشند آن وقت اگر کسی بگوید نیروهای دیگری هم باید وسط بیایند خیلی دور از ذهن نخواهد بود، حالا شما در وسط این علوم سکولار صحبت از فرشته کنید بهتان میخندند و میگویند باید پدیدههای مادی را وسط بکشید و مثلاً بگویید نیرویی جدید کشف کردهایم که رخداد آن احتمال کم را توضیح مناسبتری میدهد ... البته از نظر ما عجیب نیست اگر از فرشتگان صحبت به میان بیاورید ولی همان فرشتگان هم مسؤول قوانین عالم طبیعت هستند و باید بشناسید که آن فرشتگان چگونه آن کار را میکنند (در فیزیک ما میگوییم نیرو ولی چه کسی میداند که نیرو چیست؟ چه کسی میداند که ذرات برای چه و چگونه باید با هم برهمکنش داشته باشند؟ میگویند مثلاً اطراف هر ذرهی دارای بار الکتریکی یک میدان الکتریکی برقرار هست که هر ذرهی باردار دیگری که در میدان آن قرار بگیرد به آن نیرو وارد میشود، کاری به چرایی و چیستی آن نداریم و فقط میگوییم که این نیرو مثلاً از رابطهی کلمب پیروی میکند)، توصیفش میشود توصیف علمی و چراییاش میشود از مرتبهای بالاتر که میشود کارکرد آن فرشتگان، در مرتبهای بالاتر هم میتوان بحث را با حکمت ادامه داد و نهایتاً میرسیم به توحید افعالی که «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» ...
یا علی علیهالسلام
سلام
همونطور که گفتم، فسیلا فقط یکی از راههای نتیجه گیریه! جانور شناسا، با بررسی گونه ها و مناطقی که ساکنن، ازشون محافظت میکنن! خیلی مناطق حفاظت شده ن و جمعیتی از بیرون بهشون اضافه نمیشه اغلب! و اگه بشه کنترل شده ست!
از اونجایی که نیازی به این گونه جدید نبوده و ما قبلشم به اندازه کافی نهنگ داشتیم، نتیجه میگیریم که ایجاد این گونه تصادفی بوجود اومده و بواسطه انتخاب طبیعی زنده مونده! پس به فرگشت وصل میشه!
بله! هزاران بار فرایندهای فرگشتی رو در آزمایشگاه انجام دادن و مشاهده کردن!
مثلا، آنزیمی رو به جنین گورخر ماهی تزریق کردن که باعث شده دست و پا در بیاره!! این مشاهده ست نه توضیح مشاهدات!
اگه با دید علمی نگاه کنیم، به هیچ عنوان این مطلب پذیرفته نیست! چرا!؟ چون اینطور به خدای حفره ها میرسیم!! خدایی که وجودش ما رو از علم اندوزی دور میکنه و ما رو به سمت تباهی سوق میده!
نکته ای که باید بگم اینه که حواستون هست طرح هوشمند، فقط خدا رو اثبات میکنه و خدای ادیانو زیر سوال میبره!؟
سلام
کدوم یک از کتابهای معرفی شده، نوشته یه زیست شناس یا حداقل کسی که کتاب زیست شناسی اول دبیرستانو دیده، بود!؟
خودتونم میگید که طی هزاران سال! اگه تغییر ژنی غیرممکنه و این تغییر رنگ فقط بخاطر تعداد رنگدانه هاست، پس چرا هزاران سال باید طول بکشه!؟ دو یا سه نسل براش کافی نیست!؟ در ضمن اگه یه نوزاد سیاه پوست رو به اروپا بیاریم، آیا سفید میشه!؟ یا بچه ش!؟ مگه اینکه بیمار باشه!(نوعی بیماری ژنی که باعث میشه سفیدپوست بشه!!)
فرگشت میگه شرایط محیطی روی جانداران تاثیر میزاره و باعث سازگاری میشه! پس این مطلب دقیقا اثبات فرگشته و نه چیز دیگه!
گفتید گردو، منم قسمتی از یه مقاله رو گذاشتم که میگفت 20 نوعش هست اگه اشتباه نکنم! اینا از یه خانواده گیاهین و آخرش میرسه به دولپه ای ها! اگه کسی در مورد گیاها خونده باشه میتونه راحت جواب بده ولی من بیشتر در مورد جانورشناسی میدونم!
یه سوال! به نظر شما چطور این همه موجود زنده بوجود اومد!؟
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
وجود رنگدانه ها ربطی به زیست شناسی ندارد که یک زیست شناس بیاید آن را نقد کند.رنگدانه ها علم پزشکی است نه زیست شناسی.
درضمن بله .. اگر یک خانواده سیاه پوست وارد شرایط جغرافیایی دیگر شوند در طی هزاران سال رنگ پوست انها به کلی تغییر میکند و این امر هم بیماری محسوب نمیشود.و ربطی هم به فرگشت ندارد.تغییر رنگ تکامل محسوب نمیشود.
اگر بگویید رنگ تکامل است باید ثابت کنید کدام رنگ تکامل محسوب میشود و کدام بدوی است.
شما بازهم قصد دارید با کلمات بازی کنید.با زبان بسیار ساده بیان میکنم.
تمام مدافعان تکامل بر این باور هستند که وجود رنگین پوستان ثابت میکند همه از یک تن(آدم و حوا) نیستند.
اما علم پزشکی ثابت کرد وجود رنگین پوستان بخاطر آب و هوا و شرایط جغرافیایی و موارد دیگر است.و همین امر ثابت میکند تمام رنگین پوستان از یک نسل مشترک هستند و وجود رنگین پوستان دلیل بر وجود چند نسل متفاوت نیست.
علم پزشکی بخاطر اثبات وجود رنگدانه ها یکی دیگر از محورهای نظریه تکامل را رد کرد.
دوست گرامی بنده درخت گردو را همینجوری مثال زده ام.
گفتم شما ثابت کنید تمام درختان ( گردو ، سیب ، پرتغال و .... ) از یک درخت واحد به وجود آمدند!!!!!!! متوجه شدید!؟؟؟
البته این سوال را بنده باید از شما می پرسیدم.نه شما.
همان گونه که اولین موجود به حیات رسید.
تمام موجودات دیگر هم به حیات رسیده اند.
و نیاز نیست حتما همه از یک موجود باشند. همزمان هزاران گونه موجودات باهم به وجود و حیات رسیدند.[/]
سلام
مسئله مسئله در مورد سازگاری با محیط است. تغییر رنگ می تواند به سازگاری کمک کند.
حالا یه سوال دیگه:
حشرات چطور به آفت کشها مقاوم میشن؟ آیا هر بار که انسانها آفت کش جدیدی می سازند، خدا آفتهای جدیدی را می آفریند که به آن افت کشها مقاوم باشند؟
سلام
علم پزشکی هم زیرمجموعه ای از زیست شناسیه!
طی هزاران سال، بخاطر تغییرات ژنتیکیه نه آب و هوا و...! این نوع تعریف مثل اینه که بگیم اگه طی هزاران سال همه یه زخم رو بازوشون ایجاد کنن، دیگه بصورت ارثی یه زخم رو بازوشون بوجود میاد!!(اگه بگید اثبات نداره، میتونیم ختنه رو مثال بزنیم!)
رنگ بدوی انسان خردمند سیاه بوده!
این قسمت رو اشتباه میکنید! چون وجود رنگین پوستا اصلا اثبات چند منشا بودن انسانا نیست! بلکه طی سازگاری مهاجرین با شرایط جدید این تغییر رنگ آشکار شده!
لفظ درخت نباید ما رو به اشتباه بندازه که فکر کنیم درختا همه یه گونه هستن! هر درخت مسیر تکاملی خاص خودش رو طی کرده، مثل گورخر و ببر! هر دو پستاندارن ولی مسیر تکاملیشون متفاوته!
خب این چیزی که میگیدو در نطفه میشه رد کرد! اگه زمان آغاز حیاتو، زمان پیدایش همه ی گونه ها بگیریم که الان نباید موجودی باشه!(چون اون موقع نه اکسیژن بوده و نه لایه اوزون!) اگرم بعد از اونو بگیریم، گفته مون با فسیلای کشف شده در تناقصه!
الان بحثی که هست بین فرگشت و طرح هوشمنده که در هر دوش فرگشت مورد تاییده و فقط خدا رو کم و زیاد میکنه!
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سازگاری با محیط زیست هیچ ارتباطی با فرگشت(تکامل) ندارد.
سازگاری اکتسابی است.
هیچ حشره ای از بدو تولد به تمام آفتها مقام نیست.بلکه به مرور زمان و با مصرف بعضی از غذاها به بعضی از آفتها مقام میشود و این مقامت اکتسابی است و به هیچ وجه به نسل بعدی منتقل نمیشود.و دقیقا خلاف تکامل است.[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این سخن را جایی دیگر بازگو نفرمایید... امکان دارد شما را مسخره کنند.
البته منظور شما این است که زیست شناسی زیر مجموعه ای از پزشکی است!!!!!...
خیلی جالبه ...
دوست گرامی بنده از چند دانشمند مطرح دنیا مدرک(کتاب پزشکی) نقل کرده ام که رنگدانه ها بخاطر شرایط آب و هوا و جغرافیایی تغییر میکنند آن هم با گذشت زمان...شما هم اگر ادعایی غیر از این دارید لطفا منبع و مدرک معتبر(کتاب معتبر پزشکی) ارائه بدهید.روی هوا هم حرف نزنید.
دوم اینکه قسمت آبی شده متن شما دقیقا تناقض سخنان شما و همفکران شماست.شما هنوز تاثیرات اب و هوایی و ... را بر ژنتیک نمیدانید....
شما هنوز تاثیرات منفی آلاینده ها بر ژنتیک انسانها را نمیدانید. شما هنوز تاثیرات منفی مواد شیمیایی بر بدن انسان را نمیدانید... با عرض معذرت شما هنوز دلیل ختنه را هم نمیدانید...
روزی آمریکا در هیروشیما بمب اتمی انداخت اثرات منفی آن هنوز هم در ژنتیک افراد وجود دارد. روزی صدام به این کشور سلاح شیمیایی شلیک کرد اثرات منفی آن هنوز هم وجود دارد....
تنها فرقی که بین تغییر ژنتیک به وسیله شرایط جغرافیایی و تغییر ژنتیک به بخاطر دست کاری بشر در طبیعت وجود دارد این است.
از کجا فهمیدید رنگ پوست انسان بدوی سیاه بوده است؟؟؟؟؟تغییرات جغرافیایی فقط در نوع رنگ پوست و ... است که وجود این تغییرات و عدم وجود ان تاثیر مثبت و منفی ندارد.
اما تغییرات ژنتیکی بخاطر مواد شیمایی و ... که دست خوش بشر است باعث نقص عضوها و موارد منفی میشود.
چه کسی این را گفته است....
اگر به قول شما میمون و انسان بیش از 90 درصد ژنتیکی به هم شباهت دارند که البته غلط است. درختان بالای 98 درصد به هم شباهت دارند.
و درختان هیچ ربطی به گور خر و ببر ندارند.زیرا شباهت درونی ندارند.
و همین تناقض دیگری است در گفته ها و استدلالهای شما و همفکرانتان.
از آن زمانی که اولین موجود روی زمین وجود داشت اکسیژن هم وجود داشت.و خلقت موجودات متفاوت ربطی به نطفه و آمیزش ندارد.
اینکه دانشمندان نتوانستند فسیلهای دیگری را کشف کنند دلیل بر نبود نیست.
خلقت انسان هم میلیونها سال بعد از به وجود آمدن اکسیژن است.
و قدمت انسان هوشمند هم به 800 هزار سال بر میگردد.و عملا فرگشت را رد میکند.
همانگونه که اولین موجود وارد حیات طبیعت شد. تمام موجودات دیگر هم وارد حیات شدند. درپایان هم هنوز حتی یک دلیل اثبات شده برای به رسمیت شناختن تکامل بیان نشده است و در اینده هم بیان نخواهد شد.
در ضمن وجود خدای متعدد باعث از بین رفتن نظم و ثبات میشود.و آن چیزی که از همان ابتدا در این نظریه به دنبالش بوده اید بیش از میلیونها بار رد شده است.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
Masood11;652774 نوشت:
سلام
آن چیزی که از همان ابتدا محور اصلی بحث داروین بوده است و هنوز هم از محورهای آن است.این امر است که این نظریه فقط میخواهد یک امر را ثابت کند.
و این امر را با دو رویکرد دنبال میکند.
رویکرد اول اینکه اثبات کنند خدایی وجود ندارد.و اگر نتوانستند این امر راثابت کنند بروند دنبال رویکرد دوم و آن هم چیزی نیست جز وجود خدایان متعدد.
تفکر بی خدایی یا بصورت نوین همان آته ایسم را چارلز داروین از همان ابتدا با بیان نظریه اش دنبال میکرد.
و تفکر چند خدایی رازیگیموند شلومو فروید وارد این نظریه کرد.
آن چیز که مهم است دانشمندان مدافع این نظریه محوری ترین بحث و روند خود را بر این اصل استوار کرده اند که تفکر بی خدایی یا چند خدایی را ترویج دهند.اما زهی خیال باطل زیرا شهید مطهری(ره) در کتاب علل مادی گری و کتاب توحید سخنان این افراد را رد کرد. [/]
سلام
دانش پزشکی بر روی طیف وسیعی از رشتهها شامل از فیزیک و زیستشناسی تا علوم اجتماعی، مهندسی و علوم انسانی بنا شده است.
که در بحث ما، قسمت زیست شناسیش مورد بحثه!
دارید دور خودتون میچرخید!! خب این تغییر در ژنهاست یا فقط رنگدونه ها!؟ اصلا عامل درونی تعیین تعداد رنگدونه ها چیه!؟
آب و هوا تاثیری بر ژن نمیزاره! بلکه فقط ظاهر رو تغییر میده!
اون آلودگیها هم فقط در صورتی تاثیرش به نسل بعد منتقل میشه که بر سلولهای جنسی اثر کنه! و مواردی مثل بمب اتم، رو همه چیز اثر میزاره!
شواهد سنگواره ای، مقایسه DNA سیاه پوستا و انسان خردمند اولیه و آخریش که موجه ترینشونم هست، اینه که بیشتر صفات مربوط به سیاه پوستا، غالب هستن! سفید پوستی، چشم آبی و... بیماری ژنی هستن!
اون شباهتی که میگید، انسان با گوزنم داره!! همونطور که هردو از گوشت درست شدن، درختا هم همه از چوب ساخته شدن! ولی کدوم دو درخت، عینا شبیه همن با دو اسم متفاوت!؟
هزاران سال طول کشید تا سیانوباکتریها اکسیژن زمینو تامین کردن و لایه اوزون تشکیل شد! بعدش تازه موجودات خشکی زی پیدا شدن!
یعنی خدا رفته یه پاکت گل خریده، هر چند وقت یه بار که حوصله ش سر میرفته یه موجود جدید درست میکرده!؟ بعضی وقتا هم ازشون خوشش نمیومده و خرابش میکرده!! درسته!؟
قبلنم گفتم! اگه الان جلوتون فرگشتو با موجودات واقعی شبیه سازی کنم، مطمئنم قبول نمیکنید!!
حتی کسایی که به فرگشت اعتقاد ندارنم اگه بخوان گاوداری بزنن، موقع خرید گاو، قویاشو انتخاب میکنن! میدونستید!؟
چند خدایی!!!؟ اگه فرگشت در مورد چیزی اظحار نظر نکرده باشه، قطعا اون چند خداییه!
سلام امام عشق گرامی
به نظرت چرا اسبهای ترکمن سریعند؟
- فرض یک: خدا این اسبها رو از همون اول سریع آفریده.
- فرض دو: چون ترکمنها مسابقات اسب دوانی بر گزار می کنند، اسبها در طی چندین نسل به طور اکتسابی سرعتشون افزایش پیدا کرده.
- فرض سه: چون صاحبان این اسبها، اسبهای سریعتر رو با همدیگه آمیزش میدن و به این صورت نژاد اسبها رو اصلاح می کنند. به همین خاطر اسبهای سریعتر شانس بیشتری برای تولید مثل پیدا می کنند.
اگر از یه نفر که با اسب سر و کار داره سوال کنی، به شما میگه کدوم فرض درسته.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
[/HR]جناب مسعود گرامی شما لطفا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
جایی فرموده اید.
بعد می آید در سخنی کاملا مخالف میگویید:
جایی میگویید پزشکی زیر مجموعه زیست شناسی است... جایی دیگر میگویید زیست شناسی زیر مجموعه پزشکی است.خواهشا ابتدا تناقض گفته هایتان را درست کنید.
[/HR]
فعلا که شما دور خودتان میچرخید.... آین اب و هوا است که تعداد رنگدانه ها را تغییر میدهد....و اثبات پزشکی شده است و هزار بار نام کتوب پزشکی در این زمینه را بیان کرده ام.لطفا بجای مغلطه فقط و فقط یکبار بروید یک کتاب علمی بخوانید نه کتاب تخیلی....
[/HR]
بله .. آب و هوا در طی هزار سال رنگ پوست را کاملا تغییر میدهد...
درضمن حتی سر یک سوزن آلودگی باعث تاثیر منفی بر ژنتیک میشود.اینکه بمب اتم رو همه چیز اثر میگذارد یا خیر مورد بحث نیست. مهم این است که 100 درصد روی ژنتیک اثر میگذارد و این اثرا تا چندین نسل بعدی هم باقی میماند.
[/HR]
روای شما لایک بود.... اتفاقا قدیمی ترین پیکره انسان خردمند در اسیا وجود دارد و آنهم سیاه پوست نبود.
انقدر هم نگویید رنگ های دیگر بیماری ژنی هستند ... مخصوصا در نزد استاید بزرگ پزشکی... چون باعث میشود تا مدتها به شما بخندند....
یا پیکره های کشف شده از شهر سوخته و ....
[/HR]
واقعا متوجه نمیشوید چقدر تناقض در گفته هایتان وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما شباهت بالای 98 درصدی درختان را تکامل از یک درخت نمیدانید. تازه اشم بسیاری از درختان باهم ترکیب هم میشوند!!!
آنوقت شباهت ظاهری انسان و میمون را نشانه تکامل میدانید؟؟؟؟ واقعا خنده دارنیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[/HR]
کسی که خودش را به خواب زده نمیشه بیدارش کرد.
68 میلیون سال پیش دایناسور وجود داشت یعنی آن زمان هم اب وجود داشت و هم اکسیژن.و قدمت دایناسورها به 160 میلیون سال پیش تخمین زده شد.یعنی زمین در 160 میلیون سال پیش آب وجود داشت....
برمیگردیم عقب تر.
دانشمندان و تاریخ شناسان از دورانی نام میبرند به نام دوران وستا وستا سیاره کوچکی بود که قبل از زمین در نقطه فعلی زمین وجود داشت و آب هم داشت.
زمین از بدو پیدایش سیاره ای مرطوب بود. و با گذشت زمان مرطوب تر شد.و این مرطوب تر شدن بخاطر برخود با سیارکها و دنباله دارها بود.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان بر این باروند که آب زمین متعلق به ابری مولکولی است که خورشید نیز از آن به وجود آمده است. این نشان دهنده آن است که آب کره زمین قدیمیتر از خود خورشید است. داتشمندان دانشگاه میشیگان گفته اند که قدمت خورشید به ۶ / ۴ میلیارد سال میرسد.
آن چیز که مهم است این امر است از زمان خلقت انسان آب و اکسیژن وجود داشت. حتی میلیونها سال قبل تر از آن.
[/HR]
بنده چیزی که هنوز به اثبات علمی نرسیده است. نه تنها نرسیده است بلکه با علم پزشکی در تضاد است را قبول نمیکنم.
[/HR]
دوست گرامی خواهش میکنم تناقض گفته هاتون را درست کنید. اینجا میگویید فرگشت به چند خدایی اعتقاد ندارد ، در پست قبلیتان فرموده اید:
درضمن اینکه شما سر سوزنی کتوب مدافعان فرگشت را مطالعه نمیکنید همین بس که نمیدانید دانشمندان این نظریه چه میگویند...
شما هنوز نمیدانید داروین در نظریه اش سعی کرد اثبات کند خدایی وجود ندارد.
شما هنوز نمیدانید فروید بارها سعی کرد با این نظریه ترویج چند خدایی کند. شما نه تنها کتوب موافقان نظریه تکامل را یکبار هم نخوانده اید بلکه کتوب مخالفان را هم یکبار نخوانده اید.... آن چیز که شما به زبان می اورید فقط تحقیق شما در سطح اینترنت است نه سر زونی بیشتر.[/]
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بنده سر رشته ای در اسب ندارم. اما قطعا دو گزینه اول درست نیست.
[/]فرض مثال گزینه سوم درست باشد.امیزش اسب با اسب و انسان با انسان پذیرفتنی است.
اما آمیزش انسان با حیوانات امکان پذیر نیست.به جز چند حیوان. آنهم باعث یک بیماری میشود نه تغییر و تکامل.
خیلی عالی
اگر بپذیریم که به وجود آمدن اسبهای سریع حاصل فرگشت بوده، پس به وجود آمدن آفتهای مقاوم به آفت کش و انسانهای دارای شرایط مناسب با محیط هم می تونه حاصل فرگشت باشه.
فرگشت ادعا نمیکنه که دو گونه مختلف (مثلاً انسان و حیوان که فرمودید) می تونند آمیزش داشته باشند. بلکه هر موجودی با عضوی از گونه خودش آمیزش می کنه. به مرور و در طی چندین نسل تفاوتهای جزئی می تونند با هم جمع بشن. مثالشو آقا مسعود فرمودند: سگهای خانگی امروزی حاصل اهلی سازی گرگها هستند.
این که دلیل و برهان نیست.:Moteajeb!:
این بخش مربوط به کدام نکته بنده است. لطفا پاسخ هر بخش را با انتخاب متن همان بخش بدهید تا مشخص شود فرمایشات شما مربوط به کدام بخش از نکته های دوستان است.
خب با قطع نظر از اشکالها و ابهامهای خود فرگشت، در مورد ادامه حیات بحثی نیست.
اما برای اینکه مسئله مربوط به خالق بشه، باید مشکل اولین موجود طبیعی نیز حل بشه.
عرض کردم که مدعیان امروزی فرگشت معتقدند که فرگشت وجود خدا را غیرضروری میکنه.
در مورد پیدایش انسان و موجودات اهلی که تقابلی در کار نیست.
برفرض اگه ابهامات این نظریه حل بشه،راه هایی برای حل این تقابل ظاهری وجود داره.
خب این تعریف مربوط به شماست و اشکالش هم ناظر به خودتون.
:Gig:
سلام
شما یه بار دیگه بخونیدشون! میگه پزشکی روی زیست شناسی و... بنا شده! این یعنی زیست شناسی زیرمجموعه پزشکیه!!؟؟ اگه اینطوریه که من دیگه حرفی ندارم!!!:|
_______________
منظورتون اینه که هیچ تغییری در ژنها بوجود نمیاد و فقط رنگدانه ها کم و زیاد میشن!؟ و بعد به نسل بعدم منتقل میشه!؟ خب این مثل همون زخم روی بازوه که مثال زدم!!!
هر چیزی که اررثیه، روی ژن قرار داره!
احتمالا منظورتون از کتابای علمی، کتابای زمان لامارک و داروینه!! آخه اون موقع چون هنوز از ژنتیک چیزی نمیدونستن، همینو میگفتن!
___________
مثلا من امروز جلوی اگزوز ماشین وای می ایستم! حالا دیگه ژنم تاثیر میگیره!؟ و به نسل بعدم منتقل میشه!؟ احتمالش خیلی کمه!
اگه امکانش رو دارید، کتاب زیستی مثل کمپل تهیه کنید! احتمالا منابعتون قدیمیه یا توسط غیر متخصصا نوشته شده!
_____________
بعضی درختا، از نظر خانواده به هم نزدیکن! ولی نمیشه گفت همه ی درختا از یه درخت تکامل پیدا کردن! ترکیب شدن درختا با هم، فقط میتونه ارتباط خانوادگی رو اثبات کنه، اونم نه ارتباط خیلی نزدیک! فکر کنم خوندم که انسان با سگم میتونه آمیزش داشته باشه!(فرض رو بر درست بودنش میزاریم!) این نمیتونه بگه این دو گونه خیلی شبیه همن!
مشکلی که هست، شما تشابه رو ظاهری میبینید، در حالی که بیشتر موارد، درونیه! و اون شباهت درونیشون به هم، اندازه شباهت درونی فیل و آدمه!(یعنی از یه خانواده ن، مثل انسان و فیل که پستاندارن!)
______________
زمین از 1میلیارد قبل از پیدایش اولین موجود آب داشته! ولی فقط همینو داشته! قبلشم یه گلوله آتشین بوده!
فسیلها، شرایط اون موقع و ... میگن که حیات کم کم و با فرگشت اولین سلول، به اینجا رسید!
میدونید اگه میتوکندری(اندامک مربوط به تنفس!) سلول ما رو ازش خارج کنیم، یه باکتریه!؟ یعنی درون سلول، تولیدمثل جداگونه داره، dna حلقوی داره و کلا سوخت و سازش جدای از سلوله! این مطلبو با هیچ نظریه ای به جز فرگشت نمیشه توجیه کرد!
________________
کجا با علم پزشکی در تضاده!؟ اینهمه آزمایشهای قبل ازدواج واسه چی میگیرن!؟ مگه نه برای پایداری نسله!؟ که از فرگشتم پیروی میکنه!
اثباتم بارها و بارها شده!! ولی شما میگید نه اون تغییر کرده، فرگشت(=تغییر) نیست!!!
________________
کم و زیاد، مصداق 0 و 1ـه! برداشتتون اشتباه بوده!
طرفداران فرگشت دارن مینالن که یه خدا رو حذف کنن، چرا بیان چنتای دیگه هم اضافه کنن!!!؟؟
باید بسازم!؟:Nishkhand: باشه! اسمشو میزارم برهان شکافت قانون با وجود خدا!!
تقریرشم اینطوره که: با توجه به قانون مندی جهان و خارج نشدن از این قاعده، وجود موجودی که بتواند این قانون مندی را بشکند، این قانون مندی را بی معنی میکند! پس یا جهان قانون مندی ندارد و خدا هست! که با توجه به کلام خودش، هر دو هست!! و خودبه خود رد می شود! یا اینکه قانون مندی هست و خدا نیست!!:khandeh!:
اگه ایرادای بنی اسرائیلی بهش وارد نشه، میتونه به ماده خام یه برهان خوب تبدیل بشه!
_______
بعضی برداشتا از قران، معتقدن که قران در خلقت انسان و دامهای اهلی با فرگشت مخالفه!
اولین موجود هم در آزمایشگاه با شبیه سازی شرایط موجود اون زمان، ساخته شده! پس چیز غیرممکنی نیست!
البته مشکلی که هست اینه که در این بحث باید ثابت کنیم یه دست مخفی، اونجا نبوده!! که عملا غیرممکنه! پس اینجا معتقدین به اون دست، باید بودنشو اثبات کنن!
_______
خلاصه بگم، اغلب مخالفان فرگشتو نمیشناسن ولی باهاش مخالفت میکنن!
برهان صدیقین منظورم بود!
من حوصله ی شما رو ندارم!! بعضی وقتا پستا زیادی طولانین، پس عادت نکنم بهتره!:khandeh!:
خیلی خوبه. شما این رو برهان و استدلال میدونید و اونوقت براهین اثبات خدا را ناکافی و نادرست.
خب در مقابل طرف مقابل میگه، قانون مندی بر اساس همون ادله و براهین عقلی اثبات خدا و براهین توحید ربوبی، کار خداونده.
یعنی قانون های جهان چیزی جز تفسیر چینش منظم جهان نیست که دینداران به عنوان دلیل نظم ازش یاد میکنند.
کی ساختتش؟ با چه موادی؟ خود به خود؟
ببینید دوست عزیز.
قضیه دو دوتا چهارتاست.
وقتی یک پدیده ای وجود داره خب باید بودنش توجیه داشته باشه. یعنی باید بدونیم چجوری موجود شده است یا بوده است.
از نظر فرض عقلی چند حالت بیشتر نداره.
1. علت نداره و نیازی هم به علت نداره.
2. علت نداره هرچند ذاتا نیاز به علت داره.
3. علت داره و علتش خودشه.
4. علت داره و علتش موجودی شبیه خودشه.
5. علت داره و علتش موجودی فراتر از خودشه.
احتمال 1 یعنی این موجود واجب الوجوده.
احتمال 2 مستلزم نقض در قاعده علیت است که امری محاله.
احتمال 3 مستلزم دور هست که محاله.
احتمال 4 مستلزم تسلسله که محاله. علاوه بر اینکه فرض ما اینه که این موجود اولین موجود در عالم طبیعته پس موجود دیگه ای نیست که بخواهد علتش باشه.
احتمال 5 تنها راه باقی مونده است.
پس یا احتمال اول را بپذیریم یا احتمال پنجم.
یا باید واجب الوجود باشه یا باید از علت دیگری که ناشی شده باشه.
پس می بینید که خیلی راحت دو راه بیشتر باقی نمومونه.
دینداران میگن اگه این موجود میخواهد واجب الوجود باشه باید خصوصیات واجب رو داشته باشه. پس هیچ گونه نیازی نباید در اون باشه که هست. پس واجب نیست.
اما کسی که به واجب الوجود دیگه ای و دست غیبی معتقد نیستند، باید یک توجیهی برای وجود اون داشته باشند.
برهان صدیقین رو میشه برای هر خدایی به کار برد؟:Gig:
گفتم که، اون میتونه ماده خام یه برهان باشه!
و البته اگه دقت کنید، دعا و کمک خواستن از خدا، در صورت نتیجه گیری با قانون مندی مغایرت داره!
البته الان که کمی گشتم، برهان رد خدا هم پیدا کردم!
براهینی همچون خدای حفرهها، پارادوکس قدرت مطلق، برهان اراده آزاد و اشکال امتناع قرارگیری خدا در یک رابطه علّی همچنین براهین ناسازگاری صفات الهی، مجموعهای از براهین اثبات عدم وجود خدا هستند که همگی جزئی از براهین قیاسی میباشند.
و تمثیل اسب تکشاخ صورتی نامرئی هم هست!
______
شاید چند ماه پیش!
موادی که در زمان پیدایش حیات، وجود داشته!
بله! اونا فقط شرایطو شبیه سازی کردن!
______
نظری ندارم!
______
اگه هزاران ویژگی از خدا رو هم بگه، نمیشه گفت اون خدا خدای ماست!!
سلام
شما مگر تمام قوانین عالم طبیعت را شناختید که مدعی هستید دعا کردن و نتیج دادن آن از سوی خداوند منافات با قوانین دارد.
اینها که استدلال نیست.
هیچ یک توان اثبات نبودن خدا را ندارد.
تنها برای براهین اثبات خدا و صفاتی که دینداران برای او اثبات میکنند تعارض ظاهری ایجاد میکند.
این استدلالها به هیچ وجه قوی تر از دلیل شر نیست که آن هم توسط دینداران پاسخ دارد.
به قول یک دوستی، اگر در گذشته دینداران یکسره در موضع انفعال به دنبال پاسخ به سوالات ملحدین بودند و اشکالات محلدین تداعی این را میکرد که موضع آنها قوی است، امروزه کار دوطرفه شده است. یعنی استدلالهای که ملحدین به زعم خود برای نفی خدا به کار میبرند از نقاط ضعف بسیاری برخوردار است.
شبیه سازی که حقیقت را نشان نمیدهد.
احتمال دستکاری و اشتباه محاسباتی وجود دارد. ندارد؟
در ضمن، بنده منظورم ساخت در زمان همان اولین موجود بود نه زمان شبیه سازی.
چرا نظری ندارید؟
اگر بنا بر تکرار مدعاها و بی توجهی به سوالات اصلی باشه که خب بحث بی ثمره.
بنده یک سوال منطقی از شما پرسیدم. لطفا پاسخ خود را واضح و صریح بفرمایید.
اگر هم نمیدانید، لطفا بفرمایید. چون اعتراف به ندانستن کمک به بحث است.
اینکه نظری ندارم، آن هم در اصلی ترین محور بحث، نوعی پشت کردن به بحث و فرار است.
یعنی چه؟ لطفا واضح تر.
سلام
نه ولی اینکه یه موجودی هر وقت خواست، تو کار بقیه دست ببره، خلاف قانون مندیه!
_______
اینطور ببینید که شما میگید چیزی هست که کسی نمیتونه ببیندش!(بصورت کلی!) من میگم چرا هست!؟(نیاز به اثبات!) و شما اثبات میکنید! حالا اگه من اشتباه بودن اون اثبات نشون بدم، درسته که نمیشه گفت نیست ولی دیگه شما هم نباید بگید اون هست!
مثل اسب تک شاخ صورتی نامرئی!
_______
چرا نشون نمیده!؟
هست ولی وجودشونم قطعی نیست!
متوجه نشدم!! یعنی ماشین زمان بسازیم بعد بریم تو اون زمان موجودو بسازیم!؟:Moteajeb!:
_______
چون عام بودن علیتو قبول ندارم! هر چند ممکنه بعضیا بگن بخاطر کمبود امکاناته ولی در هر صورت نمیشه نادیده گرفت که بعضی موارد(مثل جهت حرکت گازها!) تابع دلیل نیست یا در خوشبینانه ترین حالت، الان نمیدونیم که باز باید بگیم بی دلیله!
_______
آیا با برهان صدیقین میشه به یه اسم رسید!؟ و آیا اگه رسید، هر خدا اسم خودشو داره که بتونیم بفهمیم منظورش کدومه!؟
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوست گرامی این سخن شما که فرموده اید پزشکی روی طیفهای بسیاری از جمله زیست شناسی ، مهندسی ، علوم اجتماعی و ... بنا شده.
با سخن قبلیتان که فرموده بودید پزشکی زیر مجموع زیست شناسی است زیمن تا آسمون باهم فرق داره.و دقیقا این دو متن شما بایکدیگر در تضاد هستند.
درضمن فنی مهندسی ارتباطی با پزشکی ندارد.
اقتصاد تلفیقی از مجموعه علوم اجتماعی و علوم انسانی است که ارتباطی هم با پزشکی ندارد.
نخیر ... تغییر رنگدانه ها همانند تاثیر سلاح شیمیایی بر ژنتیک است.و ربطی به زخم روی پا که ارتباطی با ژنتیک ندارد هم پیدا نمیکند.
پس قیاس باطل نکنید. رنگدانه ها ژنتیکی عمل میکنند اما زخم پا ربطی به ژنتیک ندارد.
شما برو انقدر جلوی اگزوز ماشین بایست تا روی ژنتیک شما تاثیر منفی بگذارد.... قطعا این اثر منفی روی فرزندان شما هم تاثیر میگذارد.
خیلی خیلی جالبه برام.... شما شباهت ظاهری انسان و میمون و بخشی از زنتیک این دو موجود به یکدیگر را دلیل بر آن میدانید که انسان و میمون از یک ریشه هستند.
بعد از آن طرف شباهت 98% درختان از نوع عملکرد و ظاهر را دلیل بر یک پیکره بودن نمیدانید.....
شما اگر این شباهت 98% درصدی درختان را زیر سوال ببرید.... درواقع شباهت ظاهری و درصد مشترک بودن بخشی از ژنتیک انسان و میمون را هم زیر سوال می برید...
اگر یکی را قبول کنید و دیگری را قبول نکنید از نظر روانشانسی شما شرایط تعادل فکر و روحی را ندارید....
درضمن سگ و انسان روی آمیزش یکدیگر تاثیر میگذارند. اما این آمیزش باعث تغییر در نسل بعدی نمیشود.و حتی این آمیزش سگ و انسان به تنهای باوری ایجاد نمیکند..
نخیر ... سخن شما خلاف سخن تمام دانشمندان زمین شناس است....
درضمن قبل از کره زمین و در همین مداری که امروز کره زمین وجود دارد سیاره های دیگری وجود داشتند که همگی از مدار خارج شدند و آخرین آنها زمین است.
تمام سیاره های که قبل از زمین در مدار زمین وجود داشتند همگی جزء سیارات مرطوب بوده اند.آخرین سیارک قبل از زمین سیاره وستا بود که آن هم مرطوب بود.
و با برخورد سیاره های دیگر به زمین ، این کره خاکی رفته رفته مرطوب تر از قبل شد.
حدود 300 میلیون سال قبل هم کره زمین هم آب داشت ، هم اکسیژن داشت ، هم درختان انبوه داشت و هم موجودات زنده داشت.
آن چیز که مهم است زمانی که حضرت آدم خلق شد.این کره همه چی داشت.
اینکه انسانها از ادمیت خود به تکامل رسیده اند جای شکی نیست.اما آن تکاملی که شما میگویید انسان و میمون از یک ریشه هستند هنوز به اثبات علمی و پزشکی نرسیده است.
و تمام محور های آن هزاران بار رد شده است.
بنده گفتم دو نظریه در بحث تکامل وجود دارد....
نظریه داروین مبنی بر بی خدایی.
نظریه فروید مبنی بر چند خدایی.
شما وقتی یکبار هم نظریه این افراد را نخوانده اید چگونه وارد بحث میشود.... که هر دوی این نظریه ها توسط استاد فرزنه شهید مطهری(ره) رد شد.
در کل فرقی نکیند... کم و زیاد شدن خدا فقط معنی یک و صفر نمی دهد.صرفا جهت اطلاع.
[/]شما اگر یکبار در عمر زندگیتان کتابهایی که بنده بارها و بارها در این تاپیک و تاپیکهای دیگر ارائه داده ام را مطالعه میکردید.پی به بی ثباتی متنهایتان میبردید.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
Mostafa4;652900 نوشت:
دوست گرامی از لفظ تکامل دو برداشت میشود.
اولا آمیزش دو گونه اسب باعث به وجود امدن یک موجود جدید نمیشود.آن آمیزش و آموزشهای که آن اسب به صورت اکتسابی کسب میکند باعث میشود آن اسب به عنوان اسب مسابقه مطرح شود.آگر آن موارد اکتسابی وجود نداشته باشد آن اسب نمی تواند در مسابقات شرکت کند و مقامی را کسب کند.
سگ و گرگ هم از یک ریشه نیستند.شاید با هم شباهتهای داشته باشند اما از یک ریشه نیستند.
مورد آخر این تکامل در اسبها با آن تکامل مد نظر داروین و همفکرانش که یمگویند انسان و میمون از یک ریشه هستند فرق میکند.
این تکامل نامش پیشرفت است. آن تکامل نامش رانش ژنی است.[/]
سلام
اینکه بگم شاخ و برگ، زیرمجموعه(معلول) تنه درخته، با اینکه بگم شاخ و برگ روی تنه درخت ساخته شده، تفاوتی داره!؟
مهندسی ژنتیک، ساخت اعضای مصنوعی و... از زمینه های مهندسی پزشکیه!
اینی که میگیدو در متنم ندیدم!!
خب الان دارید فرگشتو تایید میکنید!
بزارید مثالی بزنم! چرا با وجود اینکه خیلی وقته بشر لباس میپوشه، ولی رنگ همه یکدست نشده!؟ مثلا چرا رنگ آفریقاییا روشن نشده!؟
اگه روی ژن سلولهای جنسی(اسپرم و تخمک!) اثر بزاره، اونوقت ارثی میشه!
مغز انسان و مغز گردو شباهت 99 درصدی با هم دارن! باید نتیجه بگیریم که مغز ما با مغز گردو فامیلن!!؟
زمین و توپم هر دو گردن! نتیجه میگیریم که هر دو یه جور بوجود اومدن!!
درباره قبل از زمین چیزی نمیدونم! ولی قبل از پیدایش اقیانوس بزرگ زمین(بارون بزرگ)، سیاره کوره ی آتش بوده! بعدش بخاطر سرد شدن نسبی زمین، کم کم حیات شکل گرفته!
آزمایش قبل از ازدواج برای اینه که فرزندانشون با مشکلات ژنتیکی مواجه نشن! یعنی مثلا از دو فرد ناقل که هیچ اثری از بیماری درشون نیست، ممکنه فرد بیماری بوجود بیاد! همینطور که ممکنه بیماری بوجود بیاد، ممکنم هست فقط تغییر بوجود بیاد! فرگشت همینه!
نقل قول:
دوباره هم نظریه فرویدو خوندم ولی اثری از چند خدایی درش ندیدم! اگرم چنین چیزی بگه، یا منظورش چیز دیگه ایه، یا اعتقاد شخصیشه!!
خب شما نقد کتابایی رو خوندین، که نخوندین!!(یا نسخه اصلی رو نخوندین!) هر کسی اگه اول نقد چیزی رو بخونه، نمیتونه درکش کنه!
فرض کنید من اول نقد چرخش زمین به دور خورشید و بخونم! بعدش حالا اگه با فضاپیما ببرنم فضا و این حرکتم ببینم، باز ممکنه باهاش مخالفت کنم!
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوست گرامی هرچقدر باکلمات بازی کنید تناقض گفته هایتان از بین نمی رود.
دوست گرامی با مغلطه هم به جایی نمیرسید.
آن فرگشتی که در نظریه داروین و همفکرانش وجود دارد.
بر اساس طبیعت است نه بخاطر استفاده نادرست بشر از منابع.
دوم اینکه ان تکاملی که داروین از ان دم میزند رو به بهتر شدن است نه همانند تاثیر منفی مواد شیمیایی.
رنگ پوست ربطی به لباس پوشیدن بشر ندارد.پس لطفا برای بار هزارم قیاس باطل انجام ندهید.
با عرض پوزش شما هنوز مباحث ابتدایی پزشکی را هم نمیدانید. بستگی به تاثیر منفی مواد دارد.اگر تاثیر مواد کم باشد فقط بر نسل بعدی تاثیر منفی میگذارد.
اگر تاثیر مواد شیمیایی بالا باشد همانند سلاح شیمیایی و اتمی در هیروشیما تا نسلهای بسیار زیادی تاثیر میگذارد تا جایی که تاثیرش در طول زمان در نسلهای بعدی از بین برود.
دوست گرامی بنده با افرادی بیشماری که تفکر شما را دارند و داشتند بحث کردم.
جالب است وقتی قادر به رد علمی مطالب بنده نداشتند شروع به سفسطه کردن و آوردن قیاس باطل میکردند.
عملی که شما هم بارها و بارها انجام داده اید.
اینکه سخنانتان تناقض دارد.
اینکه پوشیدن لباس را به رنگ پوست ربط میدهید.
اینکه سخنان بند هرا وارونه جلوه میدهید.
بنده کجای و در کدام پست درخت گردو را با انسان مقایسه کردم که شما پاسخ فوق را به بنده داده اید؟؟؟؟؟
درضمن بنده از شما یک تقاضای عاجزانه دارم. اینکه فرق بین شباهت ظاهری و شباهت عملکرد و ژنتیکی را درک کنید.
یکبار دیگر تقاضا میکنم شباهت درونی بالای 98% درختان به یکدیگر را توجیه کنید. با چه اصل و مبنایی میگویید از یک ریشه واحد نیستند؟؟؟؟؟شباهت درختان با هم 98% درصد در نوع عملکرد و درونی است.
شباهت انسان و میمون بیشتر ظاهری است. نه درونی.
سیاره زمین از همان بدو تولدش سیاره مرطوب بود.درضمن فرض اینکه سخن شما درست باشد.
حیات را همان خدایی ایجاد کرد که موجودات درونش را خلق کرد.و حیات زمین اثبات تکامل انسان از میمون نیست.
آزمایش قبل از ازدواج ربطی به نظریه تکامل داروین مبنی بر تکامل انسان از میمون ندارد. پس سطفسطه را کنار بگذارید.
بنده هم به صراحت قسم میخورم یا نخواده اید یا درست نخوانده اید.
فروید همه چیز را جسمانی میداند و خلاصه شده در سکس.نظریه چند خدایی فروید هم فقط یک نظریه در خلال تکامل بود که ابتدا توحید را زیر سوال ببرد ، سپس گرایش به مادی گری و اینکه چند خدایی از دید فروید یعنی انسان محوری و .........
نخیر دوست گرامی... بنده کتاب مادی گری فروید را سه بار خواندم.... و وقتی به دنبال رفع شبهات گشتم کتاب علل گرایش به مادی گری شهید مطهری(ره) را خواندم.
کاری که شما یکبار هم نکرده اید.شما اصلا نمیدانید داروین و فروید چه میگویند...
[/]
دیگه حرفی ندارم!!!:|
شما دارید با حباب میجنگید نه فرگشت!! اونچه که شما میگید اصلا فرگشت نیست!
نقل قول:
لطفا یه بار توضیحات فرگشتو بخونید!(تو همین تاپیکم هست!
اتفاقا به نظرم شما در زمینه ژنتیک اطلاعات ناقصی دارید!
چیزی که گفتم جزو دروس دوره دبیرستانه و در مقاطع بالاتر اصلا روی اینجور بدیهیات بحث نمیشه!
به نظرتون نقد فرگشت با علوم چند صد سال پیش سفسطه نیست ولی بیان مثالی که از نظر مقایسه، شباهت دارن سفسطه ست!؟ میگید که چون دو درخت شبیه همن پس از یه درخت ایجاد شدن! مغز گردو و مغز انسانم شبیه همن ولی آیا از یه مبدان!؟
مدرکی هم دارید!؟ برای هر دو!نقل قول:
البته با مقیاس ذره بین نباشه!!
بحثو عوض کردید! تا الان میگفتید از یه درختن ولی حالا میگید از یه ریشه! اینکه از یه ریشه ن مورد تاییده ولی اینکه از یه درخته، حداقل من که اطلاعی ندارم!
نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
منابع تون رو بروز کنید!
به همین دلیلم چندین بار گفتم که به فرگشت مربوط نیست!
اگه شما منتظرید تا با فرگشت امروز تا فردا، براتون از یه میمون آدم بسازم، کلا راهو اشتباه اومدید!
دقیقا بگید چه چیزی میتونه اثبات این مطلب باشه!؟
همه قسمتاش رو پیدا کردم ولی چند خدایی نه! احتمالا ناقص نوشتن!
اگه ممکنه حتما نظریه فرگشتو ببینید!خونده های قدیمی کافی نیست!
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اولا پاسخ شما هیچ ربطی به سوال بنده ندارد.
دوم اینکه آنکس که نظریه داورین را یکبار هم نخوانده است شما هستید.شما هنوز نمیدانید داروین چه گفته است.
اعتقاد داروین در نظریه اش این است که انسان از نسل گوریل است.و ادعای خود را با پیکره 45 میلیون ساله ایدا بیان کرده است.
و بارها با نام بردن کتابهای علمی سه پایه اصلی نظریه داروین رد شد.
لطفا شما که تا به حال حتی یک منبع علمی ارائه نداده اید سفسطه نفرمایید.
بنده به صراحت تمام عرض میکنم ، آن پزشکی که بگوبد آلودگی ناشی از دود ماشین روی ژنتیک تاثیر نمیگذارد و تاثیر ان بر فرزندان وجود ندارد بی سواد محض است.
اکثر سکته ها بخاطر آلودگی هواست.
اثر ناقص الخلقه ها بخاطر الودگی ناشی از اگزوز ماشین است.
اما از انجایی که شما سر رشته ای در پزشکی ندارید نمی توانید مسئله ای به این روشنی را حضم بفرمایید.
دوست گرامی بند با منطق داروین ، فروید و خودتان بحث میکنم. شما بخاطر شباهت های بین انسان و میمون که اکثر این شباهت ها فقط شباهت در ظاهر است ادعا میکنید میمون و انسان از نسل مشترکی به نام گوریل هستند.انوقت شباهت درختان که از نظر عملکرد و درونی بیش از 98% شباهت دارند را از یک تن نمیدانید....
و این بزرگترین تناقض شما و همفکرانتان است.....
جالبه... اتفاقا مقیاس باید ذره بین باشد...
درضمن شما یکبار نام کتوب علمی و معتبر پزشکی که ادعای شما را ثابت کند بیان بفرمایید تا بنده مدارکم را بیشتر بیان کنم.
البته آنقدر نام کتوب علمی و تاریخی را بیان کردم تا آنکس که دنبال حقیقت است آن را پیدا کند.نه برای کسانی که خود را به خواب زداه اند.
ببخشید شما مدرکتون چی هست؟؟؟؟؟
واقعا فکر میکنید جمله های از یک درخت هستند و از یک ریشه هستند با هم فرق میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟
اتفاقا مطالبی که بنده ارائه داده بودم از سایت پزشکی میشیگان بود. و مربوط به سال گذشته بود...
درضمن قبل از زمین سیارک وستا در مدار زمین بود و سیارهای کاملا مرطوب بود. زمین هم از همان ابتدا سیاره ای مرطوب بود.
دوست گرامی فرض محال سخن شما قبول زمین ابتدا آتشین بود.... اما این امر زمانی که حضرت آدم و حوا خلق شدند صدق نمیکند.پس دنبال مغلطه نباشید.
نخیر ... همیچین اتفاقی تا کنون رخ نداده است و از این به بعد هم رخ نخواهد داد....
سه اصل داروین در این نظریه رد شد... بنده هم با نام بردن کتوب تاریخی ، پزشکی ، علمی و ... آن را ثابت کردم.. اما شما با منبع علمی گفته های بنده را رد نکرده اید و فقط گفته های خود را تکرار کرده اید.همین...
شما اصلا میدویند فروید چند کتاب نوشته است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کتاب سکس اسیم یعنی زندگی بر روی شهوت و ترویج اینکه زندگی فقط جسمانی است و هرکس خدئای خویش است.
کتابی پیرامون فمنیسم ---- کتاب سوپر اگو و ..... شما در چه زمانی تمام این کتوب را خوانده اید؟؟؟؟؟؟ کتاب فروید یهودی!!
جالبه.... اتفاقا مطالب قدیمی پایه و اساس نظریه تکامل است که رد شده است... وقتی نظریه ای از پایه غلط باشد تا ثریا میرود دیورا کج.
دوما نظریه های جدید هم تقریبا روی اصلهای قدیم قدم بر میدارد... و میخواهد با روشهای گوناگون همان ها را تایید کند.... وقتی شخصی مثل شما یکبار هم نظریه های ابتدایی تکامل را نخوانده است فکر میکند این نظریه سخن جدیدی گفته است... نخیر این نظریه هنوز نتوانسته چیزی را به اثبات برساند.... و همچنان به عنوان نظریه عنوان میشود نه علم.... نظریه ای همانند نظریه خلق الساعه..... [/]
۱۰ چیز که علم تجربی نمیتواند به ما بگوید
فرانسیس بیکن معتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه میدهد و «خارج از حیطه مشاهدات» نه تنها نمیتوانیم چیزی بدانیم، شاید اصولاً شایسته دانستن آن نباشیم.
اشتراک گذاشته شده توسط اپلیکیشن موبایل خبر24
http://khabar24.net/url/?url=5632373
قلب علوم تجربی، تجربه هست! که تجربه هم تمام اون 10 موردو شامل میشه!
درضمن ما نباید به حرف فیلسوفان 4 5 قرن پیش اکتفا کنیم! همیونطور که میدونید، اغلب پیشرفتهای علوم تجربی از قرن 19 شروع شده!