جمع بندی چرا انسان ها مستقیم به بهشت نرفتند؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا انسان ها مستقیم به بهشت نرفتند؟
با سلام و عرض ادب چرا انسان ها مستقیم به بهشت نرفتند ؟ قبل از اینکه به این دنیا بیاییم !
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد قول سدید
با سلام و عرض ادب و تسلیت و آرزوی قبولی عزاداریها دوست عزیز برای پاسخ به پرسش مورد نظر، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
  1. چون خداوند کمال محض است، هدف و غایت داشتن برای او بی معنی است. از این رو، خداوند خلق می کند بدین جهت که خالقیّت لازمه ذات اوست؛ یعنی خالقیّت عین ذات اوست و فرض خدای غیر خالق، مثل فرض مربّع سه ضلعی ، فرضی است متناقض و غیر قابل قبول. از این منظر، همان طور که محال است که یک مربع، چهار ضلعی نباشد، محال است که خداوند نیز خالق نباشد. البته این بدین معنا نیست که خداوند مجبور است که خلق نماید چرا که خالقیت لازمه ذات خدا است نه برآمده از قاهریت عامل بیرونی. برای این که یک فعل را اختیاری بدانیم، همین مقدار کافی است که آن فعل را برآمده از ذات فاعل بدانیم.(1)  
2. اما چرا خدا ما را در این دنیا و به شکل ناقص آفرید تا با استفاده از اختیارمان، تکامل یابیم؟ دلیلش مرتبه وجودی انسان است. مرتبه وجودی ما به شکلی است که اگر قرار بر خلق و ایجاد ما می بود، می بایست در این مرتبه بوجود می یافتیم؛ و چنین هم شد. به تعبیر فلسفی، ما انسانها «جسمانیّۀالحدوث و روحانیّۀالبقاء» هستیم؛ یعنی به صورت جسمانی و مادی متولد می شویم و سپس به مرور زمان تکامل می یابیم و به مرتبه تجرد و روحانیت دست می یابیم. محال بود که ما از اول، مجرد و روحانی خلق می شدیم چرا که مرتبه وجودی ما به نحوی است که باید چنین خلق می شدیم. همانطور که محال است یک بذر بدون طی کردن مراحل ریشه زدن و نهال شدن و درخت شدن، شکوفه بزند. باید بذر در خاک قرار بگیرد تا نهایتا به مرتبه ای برسد که شکوفه بزند. مرتبه وجودی ما نیز به این شکل بوده که باید در این دنیا به شکل مادی و جسمانی خلق می شدیم تا به مرور زمان و با طی کردن مراحل اختیاری و غیراختیاری، رشد یافته و به تکامل و سعادت ابدی دست یابیم و نهایتا بواسطه اعمالمان بهشتی و جهنمی گردیم.(2)
  3. مطلب بعدی این که بهشت و جهنم، تجسم اعمال ما است. در آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره شده است که جهنم نتیجه اعمال ما است بلکه جهنم همان اعمال ما است؛ چنانچه که بهشت نیز تجسم اعمال ما است.(3)  توضیح بیشتر این که  اعمال و صفات نفسانی، همچون دیگر حقایق عالم، در موقعیت های گوناگون دارای ظهور و آثار گوناگون هستند؛ مثلا آثار آب یا جسم مرطوب در سه موطن خارج، خیال و عقل به سه صورت متفاوت بروز می کند: چنان که اگر جسم نمناکی را روی ماده خشک نم پذیری بگذارند، آن ماده رطوبت می پذیرد و به شکل های گوناگون درمی­آید؛ اگر همین جسم نمناک را روی عضو حسّی، مانند چشم بگذارند بر فرض پذیرفتن صورت، دیگر شکل نمی پذیرد - با این که رطوبت در آن اثر گذاشته و او هم این اثر را پذیرفته است - بلکه صورتی از آن در خیال انسان نقش می­بندد. قوه عاقله هم از رطوبت اثر می­پذیرد، لکن اثر رطوبت بر عقل این نیست که آن را خیس کند یا به آن شکل دهد؛ بلکه عقل، ماهیت رطوبت را به صورت کلی درک می کند. بنابراین یک شیء مرطوب در سه جا، سه گونه اثر می گذارد. از این منظر، همانطور که یک ماهیت مادی (همچون رطوبت در مثال مذکور) در موقعیت های گوناگون دارای آثار و جلوه های گوناگونی است، صفات، نیّات و ملکات انسان نیز در جاهای مختلف، دارای آثار و لوازم مختلف هستند. از این رو اشکالی ندارد که بگوییم، صفات و ملکات انسانی که در این جهان دارای شکل و آثار خاصی هستند در عالم برزخ و قیامت به صورت روح و ریحان یا به صورت مار و کژدم و... ظاهر می­شوند.(4) بنابراین، لازم بود در این دنیا خلق شویم تا از طریق اعمال اختیاری به سعادت و شقاوت برسیم. اگر در این دنیا خلق نمی شدیم، بهشتی یا جهنمی بودن ما اساسا بی معنا بود چرا همانطور که عرض شد، بهشتی یا جهنمی شدن ما مرهون اعمال اختیاری ما در این دنیا است.
  4. با عنایت به آنچه گذشت روشن شد چرا خداوند ما را مستقیما به بهشت و جهنم نبرد و نخست ما را در این دنیا خلق کرد. دلیلش این است که اساسا چنین چیزی شدنی نیست؛ از دو جهت: یکی این که اساسا تولد و خلقت ما از طریق پیدایش در این جهان مادی است. به تعبیر فنی، انسان «جسمانیّۀالحدوث و روحانیّۀالبقاء» است. دوم این که بهشت و جهنم هر کس، تجسم اعمال دنیوی او است. بنابراین، اساسا انتقال ما به بهشت و جهنم، بدون آن که در این دنیا خلق شویم و فرصت انجام اعمال اختیاری داشته باشیم، بی معنا است.  
پی نوشت ها: 1. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، صص496-500. 2.  برای مطالعه بیشتر، رک: صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه، دار احياء التراث، ج8، ص347؛ فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، انتشارات موسسه امام خمینی، صص187-194. 3. به این آیات بنگرید: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء».(آل عمران/28)؛ «یوم یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره».(زلزله/7)؛ «و وجدوا ماعملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا».(کهف/49)؛ «ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا».(نبأ/40) «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء».(آل عمران/28)؛ «یوم یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره».(زلزله/7)؛ «و وجدوا ماعملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا».(کهف/49)؛ «ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا».(نبأ/40) در این آیات، خداوند یکی از مشخصات و اوصاف قیامت را مشاهده و یافتن اعمال انسان، ذکر می‏کند که از دلالت و ظهور اقوایی برخوردار است. 4. برای مطالعه بیشتر، رک: شیرازی، صدرالمتالهین، العرشیه، انتشارات مولی، صص282-284؛ همو، الشوهد الربوبیه، مرکز الجامعی للنشر، ص329؛ همو، المبدا والمعاد، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، تصحیح استاد آشتیانی، ص412.    
خیلی ممنون از شما کارشناس گرامی  
2. اما چرا خدا ما را در این دنیا و به شکل ناقص آفرید تا با استفاده از اختیارمان، تکامل یابیم؟ دلیلش مرتبه وجودی انسان است.
ایا این مرتبه وجودی فقط برای انسان است ؟ موجودات دیگر هم اختیار دارند فرق اختیار انها با انسان چیست (مثل فرشتگان) ؟  
3. مطلب بعدی این که بهشت و جهنم، تجسم اعمال ما است. در آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره شده است که جهنم نتیجه اعمال ما است بلکه جهنم همان اعمال ما است؛ چنانچه که بهشت نیز تجسم اعمال ما است.
همین مطلب باعث شد بنده این سوال را بپرسم  ببینید ما اگر 100 سال زندگی کنیم و خدا چون مهربان است ان را در هزار ضرب کند هم باز هم محدود میشود به عبارتی محدود در محدود باز هم محدود است چجور امکان دارد ما برای همیشه در بهشت باشیم وقتی بهشت نتیجه اعمال ماست ؟ بیشتر به نظر میرسد بهشت اکثریتش به خاطر لطف خداست نه کار های ما   خدایی که میخواست به ما لطف به این بزرگی کند چرا باید ما را در رنج بیافریند ؟ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ
دوست عزیز سلام و عرض ادب   ایا این مرتبه وجودی فقط برای انسان است ؟ موجودات دیگر هم اختیار دارند فرق اختیار انها با انسان چیست (مثل فرشتگان) ؟ این دو پرسش مرتبط با تاپیک حاضر نیست. آنچه به عنوان یکی از مقدمات پاسخ مطرح شد، این است که انسان مختار است و ...  اما این که سایر موجودات هم مختارند و فرق اختیارشان با اختیار انسان چیست، مسائل دیگری است که پیشنهاد می شود در تاپیک های مستقل پیگیری بفرمایید.    همین مطلب باعث شد بنده این سوال را بپرسم  ببینید ما اگر 100 سال زندگی کنیم و خدا چون مهربان است ان را در هزار ضرب کند هم باز هم محدود میشود به عبارتی محدود در محدود باز هم محدود است چجور امکان دارد ما برای همیشه در بهشت باشیم وقتی بهشت نتیجه اعمال ماست ؟ بیشتر به نظر میرسد بهشت اکثریتش به خاطر لطف خداست نه کار های ما درباره رابطه عمل و جزایش اقوال مختلفی وجود دارد:  1. اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ مخالفت با تجسم و حضور اعمال؛ حمل آیات تکوینی به صورت اعتباری 2. تکوینی بودن جهنم و بهشت؛ موافقت با تجسم اعمال (حضور صورت ملکوتی اعمال یا تجسم آنها در صقع نفس)؛ حمل آیات اعتباری بر تکوینی 3. جمع میان تکوینی و اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ موافقت اجمالی با تجسم اعمال؛ عمل به هر دو قسم از آیات. به نظر می رسد قول سوم از جهاتی قابل قبولتر است چرا که هم به رابطه تکوینی عمل و جزا اشاره دارد و هم جزا را محدود به اثر تکوینی عمل نمی کند. در نتیجه ما به خاطر اعمالمان جزای نیک می یابیم اما اینطور نیست که جزای نیک محدود به اثر تکوینی عمل باشد بلکه خداوند نیز از فضل خود می بخشد و آن را زیادتر می کند. بررسی ادله هر یک از اقوال و نقد و بررسی آنها در این مجال نمی گنجد و بهتر است به این مقاله مراجعه شود: قدردان قراملکی، محمدحسن،کاوشی در تجسم اعمال، کیهان اندیشه 1375 شماره 68. برای پاسخ حاضر همین قدر کافی است بدانیم که مستند به متون دینی میان جزا و عمل رابطه تکوینی هست و جزا معلول عمل است و نمی توان جزای بدون عمل داشت و به همین جهت، نمی توان انسان را بدون خلق در دنیا و قرار گرفتن در موقعیت امتحان و عمل، مستقیما به بهشت و جهنم برد.
خدایی که میخواست به ما لطف به این بزرگی کند چرا باید ما را در رنج بیافریند ؟ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ در مورد هدف از خلقت انسان در سختی و مشکلات نیز باید عرض کرد: در جای خودش ثابت شده است که شرور و سختی، اهداف متفاوتی دارند: گاهی عذاب و نتیجه قهری عمل انسانند و گاهی امتحانند برای تعالی انسان و گاهی تنبیهی هستند برای هوشیار شدن و از غفلت به در آمدن و گاهی ... بنابراین، هدف خداوند از خلق انسانها و ابتلای آنها به شرور، آزار رساندن به آنها نبوده است بلکه همانطور که خلقت انسان از رویِ فضل و لطف خدا است، ابتلای انسانها به سختی ها نیز چنین است؛ شبیه به معلمی که برای رشد دانش آموزان مدام از آنها امتحان می گیرد و آنها را در موقعیت های سخت و سخت تر قرار می دهد تا هر کس متناسب با سعی و کوششی که دارد رشد و تعالی یابد. 
جمع بندی   پرسش: چرا انسان ها مستقیم به بهشت نرفتند ؟ قبل از اینکه به این دنیا بیاییم !   پاسخ: دوست عزیز، برای پاسخ به پرسش مورد نظر، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:   1. چون خداوند کمال محض است، هدف و غایت داشتن برای او بی معنی است. از این رو، خداوند خلق می کند بدین جهت که خالقیّت لازمه ذات اوست؛ یعنی خالقیّت عین ذات اوست و فرض خدای غیر خالق، مثل فرض مربّع سه ضلعی ، فرضی است متناقض و غیر قابل قبول. از این منظر، همان طور که محال است که یک مربع، چهار ضلعی نباشد، محال است که خداوند نیز خالق نباشد. البته این بدین معنا نیست که خداوند مجبور است که خلق نماید چرا که خالقیت لازمه ذات خدا است نه برآمده از قاهریت عامل بیرونی. برای این که یک فعل را اختیاری بدانیم، همین مقدار کافی است که آن فعل را برآمده از ذات فاعل بدانیم.(1)   2. اما چرا خدا ما را در این دنیا و به شکل ناقص آفرید تا با استفاده از اختیارمان، تکامل یابیم؟ دلیلش مرتبه وجودی انسان است. مرتبه وجودی ما به شکلی است که اگر قرار بر خلق و ایجاد ما می بود، می بایست در این مرتبه بوجود می یافتیم؛ و چنین هم شد. به تعبیر فلسفی، ما انسانها «جسمانیّۀالحدوث و روحانیّۀالبقاء» هستیم؛ یعنی به صورت جسمانی و مادی متولد می شویم و سپس به مرور زمان تکامل می یابیم و به مرتبه تجرد و روحانیت دست می یابیم. محال بود که ما از اول، مجرد و روحانی خلق می شدیم چرا که مرتبه وجودی ما به نحوی است که باید چنین خلق می شدیم. همانطور که محال است یک بذر بدون طی کردن مراحل ریشه زدن و نهال شدن و درخت شدن، شکوفه بزند. باید بذر در خاک قرار بگیرد تا نهایتا به مرتبه ای برسد که شکوفه بزند. مرتبه وجودی ما نیز به این شکل بوده که باید در این دنیا به شکل مادی و جسمانی خلق می شدیم تا به مرور زمان و با طی کردن مراحل اختیاری و غیراختیاری، رشد یافته و به تکامل و سعادت ابدی دست یابیم و نهایتا بواسطه اعمالمان بهشتی و جهنمی گردیم.(2)   3. مطلب بعدی این که بهشت و جهنم، تجسم اعمال ما است. در آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره شده است که جهنم نتیجه اعمال ما است بلکه جهنم همان اعمال ما است؛ چنانچه که بهشت نیز تجسم اعمال ما است.(3)  توضیح بیشتر این که  اعمال و صفات نفسانی، همچون دیگر حقایق عالم، در موقعیت های گوناگون دارای ظهور و آثار گوناگون هستند؛ مثلا آثار آب یا جسم مرطوب در سه موطن خارج، خیال و عقل به سه صورت متفاوت بروز می کند: چنان که اگر جسم نمناکی را روی ماده خشک نم پذیری بگذارند، آن ماده رطوبت می پذیرد و به شکل های گوناگون درمی­آید؛ اگر همین جسم نمناک را روی عضو حسّی، مانند چشم بگذارند بر فرض پذیرفتن صورت، دیگر شکل نمی پذیرد - با این که رطوبت در آن اثر گذاشته و او هم این اثر را پذیرفته است - بلکه صورتی از آن در خیال انسان نقش می­بندد. قوه عاقله هم از رطوبت اثر می­پذیرد، لکن اثر رطوبت بر عقل این نیست که آن را خیس کند یا به آن شکل دهد؛ بلکه عقل، ماهیت رطوبت را به صورت کلی درک می کند. بنابراین یک شیء مرطوب در سه جا، سه گونه اثر می گذارد. از این منظر، همانطور که یک ماهیت مادی (همچون رطوبت در مثال مذکور) در موقعیت های گوناگون دارای آثار و جلوه های گوناگونی است، صفات، نیّات و ملکات انسان نیز در جاهای مختلف، دارای آثار و لوازم مختلف هستند. از این رو اشکالی ندارد که بگوییم، صفات و ملکات انسانی که در این جهان دارای شکل و آثار خاصی هستند در عالم برزخ و قیامت به صورت روح و ریحان یا به صورت مار و کژدم و... ظاهر می­شوند.(4) بنابراین، لازم بود در این دنیا خلق شویم تا از طریق اعمال اختیاری به سعادت و شقاوت برسیم. اگر در این دنیا خلق نمی شدیم، بهشتی یا جهنمی بودن ما اساسا بی معنا بود چرا همانطور که عرض شد، بهشتی یا جهنمی شدن ما مرهون اعمال اختیاری ما در این دنیا است.   4. با عنایت به آنچه گذشت روشن شد چرا خداوند ما را مستقیما به بهشت و جهنم نبرد و نخست ما را در این دنیا خلق کرد. دلیلش این است که اساسا چنین چیزی شدنی نیست؛ از دو جهت: یکی این که اساسا تولد و خلقت ما از طریق پیدایش در این جهان مادی است. به تعبیر فنی، انسان «جسمانیّۀالحدوث و روحانیّۀالبقاء» است. دوم این که بهشت و جهنم هر کس، تجسم اعمال دنیوی او است. بنابراین، اساسا انتقال ما به بهشت و جهنم، بدون آن که در این دنیا خلق شویم و فرصت انجام اعمال اختیاری داشته باشیم، بی معنا است. بگذریم از این که حتی اگر کسی مخالف «جسمانیۀ الحدوث» بودن انسان و یا مخالف نظریه «تجسم اعمال» باشد، در توضیح چرایی خلق ما در این دنیا، باید او را به اراده حکیمانه و عالمانه و خیرخواهانه خداوند ارجاع داد؛ یعنی حتما خیر و حکمتی بوده که خداوند به آن آگاهی داشته و چنین اراده کرده که انسانها از این طریق متولد و متکامل شوند. بله، ممکن است بواسطه علم محدودی که داریم، نتوانیم آن خیر و حکمت را به خوبی تصور کنیم و به آن اشراف یابیم؛ اما چون خداوند را عالم و حکیم و خیرخواه و بی نیاز و ... می دانیم، بر ما لازم است به این شیوه ای که خداوند در خلقت و تکامل انسانها پیش گرفته است، اعتماد کنیم.   پی نوشت ها: 1. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، بیتا، ج2، صص496-500.. 2.  برای مطالعه بیشتر، رک: صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه، دار احياء التراث، ج8، ص347؛ فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، انتشارات موسسه امام خمینی، صص187-194. 3. به این آیات بنگرید: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء».(آل عمران/28)؛ «یوم یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره».(زلزله/7)؛ «و وجدوا ماعملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا».(کهف/49)؛ «ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا».(نبأ/40) «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء».(آل عمران/28)؛ «یوم یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره».(زلزله/7)؛ «و وجدوا ماعملوا حاضرا و لا یظلم ربک احدا».(کهف/49)؛ «ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا».(نبأ/40) در این آیات، خداوند یکی از مشخصات و اوصاف قیامت را مشاهده و یافتن اعمال انسان، ذکر می‏کند که از دلالت و ظهور اقوایی برخوردار است. 4. برای مطالعه بیشتر، رک: شیرازی، صدرالمتالهین، العرشیه، انتشارات مولی، صص282-284؛ همو، الشوهد الربوبیه، مرکز الجامعی للنشر، ص329؛ همو، المبدا والمعاد، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه ایران، تصحیح استاد آشتیانی، ص412.
موضوع قفل شده است