همون حقوقی که خداوند متقابلا برای فرزندان در نظر گرفته وبه عهده پدر ومادرها گذاشته ،تأثیر فراوانی بر مسئله تعلیم وتربیت فرزندان داره.
1-منطورشما همانهایی که درروایات امده؟
2- واقعا درجامعه ما به کدا م نوع حقوق بیشتر ارزش می گذارندوایا یکسان است
3-ایا فرزند والدین اینده نیستند واگراین را در راس قرار بدیم جامعه اینده ازوالدین متفاوتی برخوردار نمیشه؟
4- ایا نباید رویکرد روایات در این مورد در اقتضای زمان فعلی متفاوت از قبل شود
5 - ازالله در باره حقوق فرزند چیزی داریم؟
1-منطورشما همانهایی که درروایات امده؟
2- واقعا درجامعه ما به کدا م نوع حقوق بیشتر ارزش می گذارندوایا یکسان است
3-ایا فرزند والدین اینده نیستند واگراین را در راس قرار بدیم جامعه اینده ازوالدین متفاوتی برخوردار نمیشه؟
4- ایا نباید رویکرد روایات در این مورد در اقتضای زمان فعلی متفاوت از قبل شود
5 - ازالله در باره حقوق فرزند چیزی داریم؟
سلام به alisadra عزیز
خدمت شما عرض کنم به نظر میرسد در جواب این پست و پست قبلی که فرمودید " آمدن قهری فرزند " باید شما رو به گروه کلام ارجاء دهم و بعد از حل شدن دو نکته برای شما، در خدمت باشم: 1-بحث جبر و اختیار که واژه "قهری" در پست شما، اقتضاء می کند،بحث شود. 2- نگاه شما به دستورات دینی که اینطور به ذهن می رساند:
شاید شما نیم نگاه سکولاریسمی به دین دارید.
هم در قر آن وهم در روایات در رابطه با حقوق فرزندان مطالبی مطرح شده است.
alisadra;116429 نوشت:
واقعا درجامعه ما به کدا م نوع حقوق بیشتر ارزش می گذارندوایا یکسان است
این که نگرش جامعه ما به این قضیه چیه وآیا رعایت حقوق از جانب هر دو گروه یعنی پدر ومادر وفرزندان میشه یا نه بحث جداگانه ای هست .مهم این است که در دین اسلام هم برای فرزندان حقوقی مشخص شده وهم برای پدر ومادرواسلام به هر دو طرف قضیه توجه عمیق داشته است.بنابراین اگر در جامعه ای هم حقوق رعایت نشه وبرای اونها ارزشی قائل نشه دلیل بر نقص قانون نیست مشکل از اجرای قانون هست.
alisadra;116429 نوشت:
-ایا فرزند والدین اینده نیستند واگراین را در راس قرار بدیم جامعه اینده ازوالدین متفاوتی برخوردار نمیشه؟
سوألتون برای من مبهم بود منظورتون از والدین متفاوت چیه؟بیشتر توضیح بدید
alisadra;116429 نوشت:
ایا نباید رویکرد روایات در این مورد در اقتضای زمان فعلی متفاوت از قبل شود
چرا؟چه ایرادی در روایات میبینید ؟مثال بزنید
آیا روایاتی وجود دارد که کم توجهی به حقوق فرزندان را نشانه رفته است؟
هدیه بودن فرزند از جانب خدا "یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ؛ (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه می دهد و به هرکس بخواهد پسر می بخشد."
وظیفه مادر در شیر دادن به نوزاد تا دو سال: "وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ؛ (بقره، 233)مادران، فرزندان خود را تا دو سال تمام شیر بدهند."
وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر: "وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً؛ (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید؛ ماییم که به آنها و شما روزی می بخشیم؛ آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است."
تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی: "وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکَافِرِینَ؛ (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوه آسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای!پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش." در حالی که سیل همه جا را فرا گرفته حضرت نوح در کشتی نجات بود، یک لحظه از وضعیت فرزندش غافل نشد و برای نجات جسم او از غرق شدن و جان او از کفر خطاب به او آیه ذکر شده را بیان فرمود.
به نطر شما این ایات حقوق فرزند را از طرف خدا می رساند یا ربطی به بحث ندارد بلکه جهات دیگر است
مراقبت بر نماز خواندن فرزندان: "وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا؛ (طه، 132) خانواده (زن و فرزندان) خود را به نماز فرمان ده و خود برآن شکیبا باش." "یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ؛ (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت:پسرم نماز را به پادار."
اصلاح و رشد گرایش های اعتقادی فرزند با پند و اندرز: حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی درباره توحید الهی و معاد برای او بیان میکند؛ از جمله میفرماید: "وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِ بْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَابُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ؛ (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ای پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است." والدین وظیفه دارند که اصول اعتقادی را به درستی بیاموزند و به فرزندانشان آموزش دهند و برای تربیت فرزندان خود بهتر است از زبان عمل بهره گیرند که فصیح ترین زبان زبان عمل است نه اینکه خود به هر کار ناشایستی دست بزنند و بعد فرزند خود را از آن بر حذر دارند مثلا : پدر که سیگار می کشد هر چقدر فرزندش را از این امر باز دارد تأثیری نخواهد داشت.
آموزش احکام شرعی: "یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَا أَصَابَکَ؛ (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پای دار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن." در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا می نماید.
آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی: حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورةه لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد: ـ نسبت به مردم بی اعتنا نباش و روی از آنان مگردان:"لاتصرّ خدّک للناس" ـ مغرورانه بر روی زمین راه مرو:"و لا تمش فی الارض مرحا" ـ در راه رفتن اعتدال را رعایت کن:" و اقصد فی مشیک" ـ در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن:" و اغضض من صوتک"
مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاه های آنان: پس از آنکه حضرت موسی از مجازات فرعون می گریزد و به قریه حضرت شعیب می رسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک می کند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت می کند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند: "قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْ ئ"َمِینُ؛ (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است." حضرت شعیب، پیشنهاد دخترش را میپذیرد. این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبر بود و می توانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت. متأسفانه در این روزگار تعصب بی جای برخی والدین و خود رأیی در امور خانوادگی باعث گریزان شدن فرزندان از کانون خانواده و به بیراهه رفتنشان می شود
از نظر اسلام، همان طوري كه فرزندان به دليل عدم رعايت حقوق والدين، عاق آن ها مي شوند، والدين نيز در اثر بي توجهي به حقوق فرزندان عاق آنان مي گردند، چون هميشه حق طرفيني است.
پدران و مادرانی که فرزندان جوان خود را بد بار میآورند و با تحقیر و اهانت و فحّاشی و هتّاکی و اعمال زشت و غیرمشروع خود آنان را به انتقامجویی و گناه و تجاوزکاری وادار میسازند، مشمول عذاب الهی خواهند شد.
البته والدين و فرزندان نسبت به يکديگر حقوقي متقابل دارند. حق والدين بر فرزندان، رعايت کمال احترام و نيکي و احسان و تواضع و خاکساري است و حق فرزندان بر والدين کوشش در راه تربيت درست آنها و آشنا ساختن آنها با آداب و احکام و تعاليم دين و شرع مقدس و آراستن آنها به زيور اخلاق و ادب و فضايل و انتخاب نام نيک و زيبا براي آنها و آموزش قرآن کريم به آنهاست.
حال اگر پدر و مادري در انجام حقوقي که خداوند نسبت به فرزندان بر عهده آنها گذاشته است کوتاهي کنند و از انجام آن سر باز زنند و سستي به خرج دهند بدون شک مسؤول خواهند بود چون فرزندان امانت هاي خداوند و گل هاي زيبايي در دستان والدين هستند که بايد در حفظ و پرورش و به کمال رساندن آنها نهايت تلاش و کوشش را داشته باشند و اگر اين گونه نباشند در امانت الهي خيانت کرده و مورد خشم و عذاب الهي خواهند بود.
از پيامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «يلزم الوالدين من العقوق لولدهما - اذا کان الولد صالي - ما يلزم الولد لهما؛ همچنان که فرزند نبايد به والدين خود بي احترامي کند پدر و مادر نيز نبايد به فرزند خود - در صورتي که فرزند صالح باشد - بي حرمتي روا دارند» (ميزان الحکمه، ج 14، ص 7018).
اما لازم به تاکید است حق والدین بر فرزندان بسیار بیشتر ومهم تر و عمیق تر است تا حق فرزندان بر والدین . حق والدین و لزوم احترام آنها بر فرزندان در قرآن بعد از توصیه به عبادت و بندگی در مقابل خدای متعال و در ردیف آن قرار دارد.
رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله) در ضمن سفارشهاى خود به امیرالمؤمنین فرمودند:« يا علىُّ لَعَن اللهُ والدين حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ يا علىُّ! يَلزِمُ الوالدينِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مايَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهم؛ خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خويش را بد تربيت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند. اى على! همانگونه که فرزند عاق والدين مى شود، والدين نيز عاق فرزند خواهند شد».
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج74، ص: 60.
يكي از راههاي رسيدن به لقاءالله «نيكي به والدين» است؛ اين راه، طريقي است كه انسان را به سرعت به مقاصد والا ميرساند، چنانچه اولياي الهي در مواقعي كه مشكلي برايشان ايجاد ميشد، به محضر پدر و مادر ميرسيدند و از ايشان درخواست دعا داشتند و در مواقعي كه ايشان در قيد دنيا نبودند به زيارت قبور ايشان رفته و در خواست دعا براي حل مشكل خود ميكردند.
به امام صادق(ع) عرض كردم: پدرم بسيارپير و سالخورده و ناتوان شده است. هر گاه حاجتى داشته باشد او رابرمى داريم و بر دوش مى كشيم.
حضرت فرمود: «ان استطعت ان تلى ذلك منه فافعل و لقمه بيدك، فانه جنة لك غدا»; اگر بتوانى عهده دار كارهاى اوشوى چنين كن، حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار، كه اين فرداى قيامت، براى تو بهشت (يا سپر از آتش: جنه) خواهد بود.
بحارالانوار، ج71ص56.
خداوند نافرماني پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بي احترامي به پدر و مادر و ناسپاسي نعمت و از بين رفتن شكر و سپاسگزاري و كم شدن نسل و قطع شدن آن مي شود؛ زيرا نافرماني والدين سبب مي گردد كه به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پيوندهاي خويشاوندي قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بي رغبت شوند و به علت نيكي نكردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نيز كار تربيت او را رها سازند.»
خداونددر حقیقت پیرامون احترام به والدین از ما اینگونه میخواهد:
شكر مرا بجا آور كه خالق و منعم اصلى توام و چنين پدر و مادر مهربانى به تو داده ام و هم شكر پدر و مادرت را كه واسطه اين فيض و عهده دار انتقال نعمتهاى من به تو مى باشند.
پدر و مادر به حكم عواطف نيرومندشان كمتر ممكن است فرزندان را به دست فراموشى بسپارند، در حالى كه زياد ديده شده است كه فرزندان ، پدر و مادر را مخصوصا به هنگام پيرى و از كار افتادگى فراموش مى كنند، و اين دردناكترين حالت براى آنها و بدترين ناشكرى براى فرزندان است وشاید دلیل اصلی تأکید بیشتربراحترام فرزندان نسبت به والدین به خاطر همین مطلب است.
یکی دیگر از دلایل این بزرگداشت ، حفظ بنیان خانواده است؛ زیرا شرع مقدس اسلام، استحکام جامعه انسانی را در گرو انسجام جامعه کوچکتر، یعنی خانواده میداند.
باید بدانیم که احترام والدین ، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى ، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود : «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ» شرط احسان به والدين، مؤمن بودن و حتي مسلمان بودن نيست. اگر پدر و مادر کافر هم باشند حق اطاعت و احسان را بر عهده فرزندان دارند؛ البته اگر مسلمان باشند حق مضاعفي خواهند داشت و اگر شيعه باشند حق سومي، و اگر احسانهايي در حق فرزند کردند باز حق ديگري پيدا ميکنند؛ اما صرف اينکه پدر و مادرند و فرزند از آنها متولد شده است بر فرزند حقي دارند که مسلمان باشند يا کافر، عادل باشند يا فاسق، مهربان باشند يا بداخلاق، هيچ تأثيري در اين حق نميگذارد. فقط نبايد در معصيت خدا از آنها تبعيت کرد.
پدر و مادر سبب وجود انساناند. اگر مادر نه ماه جنين را در رحم پرورش ندهد، اگر او را شير ندهد و بزرگ نکند، اگر زحمات پدر نباشد فرزند کجا ميتواند ادامه حيات دهد؟ ايشان حق حيات بر گردن فرزند دارند. در کنار عاطفه آنها، خدا دل فرزند را هم با آنها پيوند داده است.
پس يکي از بهترين عواملي که ميتواند انسان را به طرف خدا سوق دهد و انگيزه خداپرستي، حقشناسي و شکرگزاري را در انسان بيدار کند توجه به عواطف پدر و مادر و حق و حقوقي است که آنها بر عهده انسان دارند. خداوند متعال شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش ذکر ميکند؛ گويا اين دو، يک نوع شکر است. اگر کسي حقشناس پدر و مادر شد ميتواند حق خدا را رعايت کند؛ زيرا وقتي انسان توجه پيدا کرد به اينکه پدر و مادر چه خدمتي به انسان کردهاند کمکم روح شکرگزاري و حقشناسي در او تقويت ميشود و آن وقت به فکر شکر خدا هم ميافتد. اما اگر حق پدر و مادر را نديده گرفت و گفت: ميخواستند اين کارها را نکنند! در مقابل خدا هم ميگويد: ميخواست خلق نکند! پس شکر پدر و مادر و توجه به حقي الهي که آنها بر ما دارند بهترين راه براي خداپرستي و تکامل ماست. از اينرو بهترين راه براي نجات گناهکاران هم اين است که از اينجا شروع کنند؛ يعني به پدر و مادرشان خدمت کنند.
آثار دنيوي نيكي به پدر و مادر: 1- مرگ آسان: امام صادق(ع) مي فرمايد: كسي كه دوست دارد خداوند سكرات مرگ را بر او آسان كند، صله رحم كند و به پدر و مادرش نيكي كند.[1]
2- عمر زياد مي شود: «و الله يزيد في العمر»[2] امام باقر(ع) فرمود: نيكي به پدر و مادر عمر را زياد ميكند.
3- دچار فقر نمي شود: «......ولم يصبه في حقاقه فقراً ابداً.»[3] در زندگي فقر به سراغ او نميآيد.
4- نتيجه نيكي به پدر و مادر: در دستورات اسلامي به ما سفارش كردند كه به پدر و مادر خود احسان كنيد تا فرزندان شما نسبت به شما نيكي كنند، چون اين كار يك آموزش عملي است كه فرزندان مان از ما ميآموزند، لذا امام صادق(ع) فرمودند: به پدرتان احترام كنيد كه فرزندان تان به شما نيكي كنند.[4]
1- رضاي الهي: وقتي كه انسان به پدر و مادر خود احترام مي كند و آن ها را از خود راضي مي كند، نتيجهاش اين مي شود كه خدا هم از او راضي مي شود، لذا پيامبر(ص) فرمود: «رضاي خداوند در رضاي والدين است.»[5]
2- در سايه عرش الهي: امام صادق(ع) مي فرمايد: «حضرت موسي(ع) با خداوند مناجات مي كرد، يك نفر را ديد كه زير سايه عرش الهي است از خداوند سؤال كرد اين چه كسي است كه زير سايه عرش تو قرار گرفته است؟ خداوند فرمود: اين كسي است كه به پدر و مادرش نيكي كرده است.»[6]
3- به جهنم نمي رود و جايگاهش بهشت است: عن رسول الله(ص): «لن يدخل النار البار بوالديه.»[7] يك نفر به حضرت عيسي گفت: اي معلم خير مرا به عملي راهنمايي كن كه به بهشت بروم، فرمود: تقواي الهي را در آشكار و نهان داشته باش و به پدر و مادرت نيكي كن.
4- در بهشت نزديك انبياء: پيامبر(ص) فرمود: «بين انبياء و نيكي كننده به پدر و مادر يك درجه فاصله است.»
1- عدم غفران الهي: خداوند كسي را كه مورد غضب پدر و مادر واقع شده است هر چند هم هر طاعتي هم انجام بدهد، نمي بخشد و مي گويد: هر كاري مي خواهي بكن كه من تو را نمي بخشم.
2- مورد نظر خدا قرار نمي گيرد: پيامبر(ص) فرمود: «چهار گروهند كه خداوند در روز قيامت به آن ها نگاه نميكند: 1) عاق والدين 2) کساني که منت سر ديگران مي گذارند 3) تكذيب كننده قدر 4) شارب خمر.»
3- عدم ورود به بهشت: امام صادق(ع) فرمود: عاق والدين وارد بهشت نمي شود. «لا يدخل الجنه العاق لوالديه.» موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا فلان دوست شهيدم كجاست؟ خداوند فرمود: در جهنم است! موسي(ع) عرض كرد خدايا مگر خودت وعده ندادهاي كه شهدا را به بهشت ببري؟ خداوند فرمود: بله، ولي اين شخص مصرّ عقوق والدين بود و من هيچ عملي را از عاق والدين قبول نميكنم.»
4- عدم استشمام بوي بهشت: نه تنها عاق والدين وارد بهشت نمي شود، بلكه از فاصله دوري از بهشت عبور داده مي شود، امام صادق(ع) فرمود: «پيامبر(ص) فرمودند: از عاق والدين پرهيز كنيد، زيرا بوي بهشت از مسيري هزار ساله استشمام مي شود، ولي عاق والدين آن را استشمام نمي كند.»
5- عدم قبول نماز: امام صادق(ع) فرمود: «اگر كسي به پدر و مادرش نگاه ظالمانه بكند، خداوند نمازش را قبول نمي كند.»
6- ملعون: امام صادق(ع) فرمود: «ملعون است ملعون است كسي كه پدر و مادرش را بزند، ملعون است ملعون است كسي كه عاق والدين مي شود.»
1- كوتاهي عمر: در داستان خضر و موسي در آن جا كه آن نوجوان را مي كشد، علت كشتن نوجوان را اين گونه بيان مي كند: «و اما الغلام فكان ابواه مؤمنين فخشينا ان يرهقهما طغينا و كفرا». «و اما آن نوجوان پدر و مادرش با ايمان بودند، ما نخواستم او آن ها را به طغيان و كفر وادارد.» از اين آيه معلوم مي شود جايي كه فرزند بخاطر آن كه در آينده پدر و مادر خويش را آزار مي دهد و در برابر آن ها طغيان و كفران مي كند و يا آن ها را از راه الهي به در مي برد، مستحق مرگ مي باشد، چگونه است حال فرزندي كه هم اكنون مشغول به اين گناه است؟ آن ها در پيشگاه خدا چه وضعي دارند؟ و در روايات اسلامي پيوند نزديكي ميان كوتاهي عمر و ترك صله رحم(مخصوصا آزار پدر و مادر) ذكر شده است.
2- محروم از توفيق الهي: امام رضا(ع) فرمود: «خداوند عقوق والدين را حرام كرده، زيرا عاق والدين باعث مي شود كه توفيق اطاعت الهي از او صلب شود.»
3- تعجيل در عقوبت: «قال رسول الله(ص) ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الي الاخره عقوق الوالدين....» سه دسته از گناهان هستند كه خداوند در عقوبت آن ها تعجيل مي كند و آن ها را به آخرت وا نمي گذارد: 1) عقوق والدين... .
آیا پدر یا مادری که فوت کردن هم باز هم میتوانند فرزند خود را عاق کنند؟
تشکر:gol:
علی یارتان:gol:
سلام
پدر و مادر هر جا و هر حالت که باشند می توانند عاق کنند. در روایت شریف آمده پدر و مادری که به رحمت خدا رفتند تمام حقوقشان و مقام و جایگاهشان پابرجاست و می توانند عاق کنند.
آیا پدر یا مادری که فوت کردن هم باز هم میتوانند فرزند خود را عاق کنند؟
تشکر:gol:
علی یارتان:gol:
الإمامُ الباقرُ عليهالسلام : إنّ العَبدَ لَيكونُ بارّا بِوالِدَيهِ في حياتِهِما، ثُمّ يَموتانِ فلا يَقضي عَنهُما دُيونَهُما ولا يَستَغفِرُ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه عاقّا . وإنّهُ لَيكونُ عاقّا لَهُما في حياتِهِما غَيرَ بارٍّ بهِما ، فإذا ماتا قَضى دَينَهُما واستَغفَرَ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه عز و جل بارّا . امام باقر عليهالسلام می فرمایند: يك وقت هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود نسبت به آنان نيكوكار است ، امّا وقتى مىميرند ، نه بدهى آنان را مىپردازد و نه برايشان طلب آمرزش مىكند ، در اين صورت خداوند او را نافرمان قلمداد مىكند(یعنی خداوند او را جزءعاق والدین ثبت می کند) و يك وقت هم هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادرِ خود ، ناخلف و نافرمان است و به آنان نيكى نمىكند ، امّا وقتى مُردند بدهىهاى آنها را مىپردازد و براى ايشان آمرزش مىطلبد . لذا خداوند عز و جل او را نيكوكار مىنويسد . الكافي : 2 / 163 / 21 منتخب ميزان الحكمة : 614
سلام سلام سلام دوستان محترم ،کاربران گرامی با اجازتون قرار شد این تاپیک جمعبندی بشه،تو پست قبلی هم از شما خواسته بودیم جملات پایانی را برامون بنویسید اما .... ان شاءالله فردا یه خلاصه ای از کل تاپیک در اختیارتون قرار میدیم. منتظرمون باشید
سلام به همه ی اسک دینی های بزرگوار دیروز قرار شد که پستهای پایانی این تاپیک را ارائه بدیم.تا دوستان با خوندن چند پست پایانی،نسبت به کل مطالب تاپیک آگاهی پیدا کنند. اینم عملی کردن قولی که داده بودیم : در چهار سوره قرآن مجيد، نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. اين همرديف بودن، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است. از تعبيرهاى مكرر در قرآن كريم بر بندگى خدا واحسان به والدين، استفاده مىشود كه بين اين دو ارتباط است. در حقيقت هم، چنين است، چون بزرگترين نعمت، نعمت هستى و حيات است كه در درجه اول از ناحيه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراين، ترك حقوق پدر و مادر، همدوش شرك به خداست.
شكر خدا را بايد كرد، زيرا خالق و منعم اصلى انسان، خداست كه چنين پدر و مادر مهربانى را به ما داده است. و هم شكرگزار پدر و مادر بايد بود، كه واسطه اين فيض و عهدهدار انتقال نعمتهاى خداوند به انسان مىباشند.
حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمایند: رضاءالله مع رضاء الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین . یعنی رضایت خداوند در رضایت پدر و مادر و خشم و ناخشنودی خداوند در خشم و ناخشنودی پدر و مادر است . (مشکاة الانوار فی غرر الاخبار مرحوم ابی الفضل طبرسی ابن مؤلف مکارم الاخلاق - طبع نجف ص 162)
در جاى جاى قرآن ،ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول ،به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند.اسلام از نظر حقوقى حساب ويژهاى براى پدر و مادر بازكرده ،همان گونه كه در جنبههاى عاطفى نيز حساب جداگانهاى براى آنها در نظر گرفته است .
فلسفه ی احترام به والدین: 1-تمرین اطاعت یکی از نکات در رابطه با احترام پدر و مادر ؛
>>
2-تمرین شکر گزاری
یکی دیگر از مواردی که در بحث فلسفه ی احترام به پدر و مادر مطرح میشود شکرگذاری از خداست.آزمون شکر و تمرین شاکر بودن در رابطه ی با پدر و مادر مطرح میشود. 3-ایجاد ثبات روانی احترام به والدین نیز باعث ثبات روانی در خانواده می شود
پس => احترام و اطاعت نسبت به پدر ومادر --->روابط خوب اعضای خانواده ---> ثبات روانی عاطفی خانواده ---> جامعه ی موفق ---> بندگانی موفق. 4-آزمون الهی مورد امتحان واقع شدن ، حکمت دیگری از احترام به والدین می باشد.
ما در عالم امتحان و آزمایش هستیم و دائم در حال امتحان شدن. خدای حکیم و مهربان در عرصه های مختلف انسان را می آزماید و یکی از آن جاهایی که آزمایش و آزمون گرفته می شود دررابطه با پدر و مادر است. 5-تضمین سعادت
تضمین سعادت در دودنیا از دیگردلایل این احترام می باشد. علقه ها و رابطه تنگاتنگی که در یک خانواده است خیلی خوب تضمین کننده رشد بالنده فرد در اطاعت خدای عالم و سعادت در دنیا و آخرت است.
> 6-دریافت پاداش
علاوه بر نکاتی که عرض شد ، رفتار شایسته و اطاعت از پدر و مادر دلسوز ، وسیله خوبیست برای اینکه امید ما را به کسب سعادت زیاد کند و اله رحمن هم امتیاز و پاداش دهی کند.پس این احترام روشی است برای دریافت پاداش.
7-انگیزه برای ادامه ی نسل اگراحترام و اطاعت را در خانواده ها قائل نباشیم، بشر انگیزه ای برای ادامه نسل نخواهد داشت و تربیت فرزندان منحرف می گردد و بی میلی و بی رغبتی نسبت به فرزندان نُقل هر خانه ای می شود.
پدر ومادر از جمله فرصت های طلائی هستند که به جرات می گویم: می توان توسط این سکوی صعود به عرش اعلی رسید. آن دو رودخانه زیبا و پر از برکت اند، هر که از این نعمت عظیم الهی استفاده کرد، به سعادت نزدیک شده است
البته والدين و فرزندان نسبت به يکديگر حقوقي متقابل دارند. حق والدين بر فرزندان، رعايت کمال احترام و نيکي و احسان و تواضع و خاکساري است و حق فرزندان بر والدين کوشش در راه تربيت درست آنها و آشنا ساختن آنها با آداب و احکام و تعاليم دين و شرع مقدس و آراستن آنها به زيور اخلاق و ادب و فضايل و انتخاب نام نيک و زيبا براي آنها و آموزش قرآن کريم به آنهاست
در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ داريم:
خداوند نافرماني پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بي احترامي به پدر و مادر و ناسپاسي نعمت و از بين رفتن شكر و سپاسگزاري و كم شدن نسل و قطع شدن آن مي شود؛ زيرا نافرماني والدين سبب مي گردد كه به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پيوندهاي خويشاوندي قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بي رغبت شوند و به علت نيكي نكردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نيز كار تربيت او را رها سازند.»
باید بدانیم که احترام والدین ، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى ، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود : «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ» شرط احسان به والدين، مؤمن بودن و حتي مسلمان بودن نيست. اگر پدر و مادر کافر هم باشند حق اطاعت و احسان را بر عهده فرزندان دارند؛ البته اگر مسلمان باشند حق مضاعفي خواهند داشت و اگر شيعه باشند حق سومي، و اگر احسانهايي در حق فرزند کردند باز حق ديگري پيدا ميکنند؛ اما صرف اينکه پدر و مادرند و فرزند از آنها متولد شده است بر فرزند حقي دارند که مسلمان باشند يا کافر، عادل باشند يا فاسق، مهربان باشند يا بداخلاق، هيچ تأثيري در اين حق نميگذارد. فقط نبايد در معصيت خدا از آنها تبعيت کرد.
بنابراين «احسان ونيکي»به پدر ومادر يعني همواره خالصانه، ايثارگرانه، صبورانه و متواضعانه و با چهره ي گشاده و سخاوتمندانه با ايشان رفتار بشه و حوائج و نيازهاي آن ها مورد توجه قرار بگیره. زیرا آن ها براى ما خیلى زحمت کشیده اند و براى بزرگ کردن ما رنج هاى بسیارى را تحمّل کرده اند.علاوه بر این احترام به پدر و مادر به حفظ نهاد و کانون گرم خانواده کمک فراوان مى کند.
پس يکي از بهترين عواملي که ميتواند انسان را به طرف خدا سوق دهد و انگيزه خداپرستي، حقشناسي و شکرگزاري را در انسان بيدار کند توجه به عواطف پدر و مادر و حق و حقوقي است که آنها بر عهده انسان دارند. خداوند متعال شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش ذکر ميکند؛ گويا اين دو، يک نوع شکر است. اگر کسي حقشناس پدر و مادر شد ميتواند حق خدا را رعايت کند؛ زيرا وقتي انسان توجه پيدا کرد به اينکه پدر و مادر چه خدمتي به انسان کردهاند کمکم روح شکرگزاري و حقشناسي در او تقويت ميشود و آن وقت به فکر شکر خدا هم ميافتد. اما اگر حق پدر و مادر را نديده گرفت و گفت: ميخواستند اين کارها را نکنند! در مقابل خدا هم ميگويد: ميخواست خلق نکند! پس شکر پدر و مادر و توجه به حقي الهي که آنها بر ما دارند بهترين راه براي خداپرستي و تکامل ماست. از اينرو بهترين راه براي نجات گناهکاران هم اين است که از اينجا شروع کنند؛ يعني به پدر و مادرشان خدمت کنند.
ببینید بنده نگفتم کسی به والدین بی احترامی کند بلکه حرف من اینه که تربیت فرند تعلیم فرزند وانتظار فرزند از امدن قهری دراین عالم چه می شود
1-منطورشما همانهایی که درروایات امده؟
2- واقعا درجامعه ما به کدا م نوع حقوق بیشتر ارزش می گذارندوایا یکسان است
3-ایا فرزند والدین اینده نیستند واگراین را در راس قرار بدیم جامعه اینده ازوالدین متفاوتی برخوردار نمیشه؟
4- ایا نباید رویکرد روایات در این مورد در اقتضای زمان فعلی متفاوت از قبل شود
5 - ازالله در باره حقوق فرزند چیزی داریم؟
خدمت شما عرض کنم به نظر میرسد در جواب این پست و پست قبلی که فرمودید " آمدن قهری فرزند " باید شما رو به گروه کلام ارجاء دهم و بعد از حل شدن دو نکته برای شما، در خدمت باشم:
1- بحث جبر و اختیار که واژه "قهری" در پست شما، اقتضاء می کند،بحث شود.
2- نگاه شما به دستورات دینی که اینطور به ذهن می رساند:
شاید شما نیم نگاه سکولاریسمی به دین دارید.
هم در قر آن وهم در روایات در رابطه با حقوق فرزندان مطالبی مطرح شده است.
این که نگرش جامعه ما به این قضیه چیه وآیا رعایت حقوق از جانب هر دو گروه یعنی پدر ومادر وفرزندان میشه یا نه بحث جداگانه ای هست .مهم این است که در دین اسلام هم برای فرزندان حقوقی مشخص شده وهم برای پدر ومادرواسلام به هر دو طرف قضیه توجه عمیق داشته است.بنابراین اگر در جامعه ای هم حقوق رعایت نشه وبرای اونها ارزشی قائل نشه دلیل بر نقص قانون نیست مشکل از اجرای قانون هست.
سوألتون برای من مبهم بود منظورتون از والدین متفاوت چیه؟بیشتر توضیح بدید
چرا؟چه ایرادی در روایات میبینید ؟مثال بزنید
آیا روایاتی وجود دارد که کم توجهی به حقوق فرزندان را نشانه رفته است؟
هدیه بودن فرزند از جانب خدا
"یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ؛ (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه می دهد و به هرکس بخواهد پسر می بخشد."
وظیفه مادر در شیر دادن به نوزاد تا دو سال:
"وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ؛ (بقره، 233) مادران، فرزندان خود را تا دو سال تمام شیر بدهند."
وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً؛ (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید؛ ماییم که به آنها و شما روزی می بخشیم؛ آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است."
تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی:
"وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکَافِرِینَ؛ (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوه آسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای!پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش."
در حالی که سیل همه جا را فرا گرفته حضرت نوح در کشتی نجات بود، یک لحظه از وضعیت فرزندش غافل نشد و برای نجات جسم او از غرق شدن و جان او از کفر خطاب به او آیه ذکر شده را بیان فرمود.
ادامه دارد.....
به نطر شما این ایات حقوق فرزند را از طرف خدا می رساند یا ربطی به بحث ندارد بلکه جهات دیگر است
فکر کنم
ایه بالوالدین احسانا هم باش:Gig:(اشتباه می گم؟)
این مورد برای حقوق والدین است عزیزدر حقوق فرزند ؟
مراقبت بر نماز خواندن فرزندان:
"وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا؛ (طه، 132) خانواده (زن و فرزندان) خود را به نماز فرمان ده و خود برآن شکیبا باش."
"یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ؛ (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت:پسرم نماز را به پادار."
اصلاح و رشد گرایش های اعتقادی فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی درباره توحید الهی و معاد برای او بیان میکند؛ از جمله میفرماید:
"وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِ بْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَابُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ؛ (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ای پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است."
والدین وظیفه دارند که اصول اعتقادی را به درستی بیاموزند و به فرزندانشان آموزش دهند و برای تربیت فرزندان خود بهتر است از زبان عمل بهره گیرند که فصیح ترین زبان زبان عمل است نه اینکه خود به هر کار ناشایستی دست بزنند و بعد فرزند خود را از آن بر حذر دارند مثلا : پدر که سیگار می کشد هر چقدر فرزندش را از این امر باز دارد تأثیری نخواهد داشت.
آموزش احکام شرعی:
"یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَا أَصَابَکَ؛ (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پای دار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن."
در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا می نماید.
آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی:
حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورةه لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد:
ـ نسبت به مردم بی اعتنا نباش و روی از آنان مگردان:"لاتصرّ خدّک للناس"
ـ مغرورانه بر روی زمین راه مرو:"و لا تمش فی الارض مرحا"
ـ در راه رفتن اعتدال را رعایت کن:" و اقصد فی مشیک"
ـ در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن:" و اغضض من صوتک"
مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاه های آنان:
پس از آنکه حضرت موسی از مجازات فرعون می گریزد و به قریه حضرت شعیب می رسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک می کند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت می کند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند:
"قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْ ئ"َمِینُ؛ (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است." حضرت شعیب، پیشنهاد دخترش را میپذیرد.
این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبر بود و می توانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت. متأسفانه در این روزگار تعصب بی جای برخی والدین و خود رأیی در امور خانوادگی باعث گریزان شدن فرزندان از کانون خانواده و به بیراهه رفتنشان می شود
سینای عزیز
اگر فرض کنیم که این حقوق والدین باشد ونه حقوق خدا که از ناحیه پیامبریا انسان حکیم به مردم ابلاغ میشه واقعا دید کلی ی هست جزییات ان بیشتر مورد خدشه است
2- خیلی حساسه اگر ما بخواهیم این نکات قرانی را که فرمودید از فرزند بخواهیم
3- ایا ان فرزند در چه پایه تربیتی بود که حکیم به او سفارش می کرد
این نگاه من درون دینی است وربطی به سکولاریسم ندارد
2- اقتضای زمان بحثی که فقها هم کاملا به ان توجه دارند
آخه همانطور که عاق والدین هست
عاق فرزند هم وجود دارد
گفتم شاید این ایه منظور دوجانبه داشته باشد:Gig::Gol:(کارشناسان می شود بگویید اسناد عاق فرزند کدوم ایات است؟)
از نظر اسلام، همان طوري كه فرزندان به دليل عدم رعايت حقوق والدين، عاق آن ها مي شوند، والدين نيز در اثر بي توجهي به حقوق فرزندان عاق آنان مي گردند، چون هميشه حق طرفيني است.
پدران و مادرانی که فرزندان جوان خود را بد بار میآورند و با تحقیر و اهانت و فحّاشی و هتّاکی و اعمال زشت و غیرمشروع خود آنان را به انتقامجویی و گناه و تجاوزکاری وادار میسازند، مشمول عذاب الهی خواهند شد.
البته والدين و فرزندان نسبت به يکديگر حقوقي متقابل دارند. حق والدين بر فرزندان، رعايت کمال احترام و نيکي و احسان و تواضع و خاکساري است و حق فرزندان بر والدين کوشش در راه تربيت درست آنها و آشنا ساختن آنها با آداب و احکام و تعاليم دين و شرع مقدس و آراستن آنها به زيور اخلاق و ادب و فضايل و انتخاب نام نيک و زيبا براي آنها و آموزش قرآن کريم به آنهاست.
حال اگر پدر و مادري در انجام حقوقي که خداوند نسبت به فرزندان بر عهده آنها گذاشته است کوتاهي کنند و از انجام آن سر باز زنند و سستي به خرج دهند بدون شک مسؤول خواهند بود چون فرزندان امانت هاي خداوند و گل هاي زيبايي در دستان والدين هستند که بايد در حفظ و پرورش و به کمال رساندن آنها نهايت تلاش و کوشش را داشته باشند و اگر اين گونه نباشند در امانت الهي خيانت کرده و مورد خشم و عذاب الهي خواهند بود.
از پيامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «يلزم الوالدين من العقوق لولدهما - اذا کان الولد صالي - ما يلزم الولد لهما؛ همچنان که فرزند نبايد به والدين خود بي احترامي کند پدر و مادر نيز نبايد به فرزند خود - در صورتي که فرزند صالح باشد - بي حرمتي روا دارند» (ميزان الحکمه، ج 14، ص 7018).
اما لازم به تاکید است حق والدین بر فرزندان بسیار بیشتر ومهم تر و عمیق تر است تا حق فرزندان بر والدین . حق والدین و لزوم احترام آنها بر فرزندان در قرآن بعد از توصیه به عبادت و بندگی در مقابل خدای متعال و در ردیف آن قرار دارد.
رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله) در ضمن سفارشهاى خود به امیرالمؤمنین فرمودند:« يا علىُّ لَعَن اللهُ والدين حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ يا علىُّ! يَلزِمُ الوالدينِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مايَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهم؛ خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خويش را بد تربيت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند. اى على! همانگونه که فرزند عاق والدين مى شود، والدين نيز عاق فرزند خواهند شد».
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج74، ص: 60.
اون احترامی که باید بهشون می گذاشتم رو دریغ کردم.
ولی وقتی رفتم اعتکاف و دو دو تا چهارتا کردم دیدم این رسمش نیست.
واسه همین بایت کارای قبلیم به درگه دوست توبه کردم و تصمیم گرفتم که تا آخر عمر نوکریشون رو بکنم. انشاالله
خدایا به من و همه ی جوونا این فرصت رو بده که برگردیم و جبران کنیم. آمین
جای بسی خوشحالیست که تأثیرمعنوی اعتکاف در رفتار عملی شما ونیکی به والدین ،تجلی پیدا کرده است
يكي از راههاي رسيدن به لقاءالله «نيكي به والدين» است؛ اين راه، طريقي است كه انسان را به سرعت به مقاصد والا ميرساند، چنانچه اولياي الهي در مواقعي كه مشكلي برايشان ايجاد ميشد، به محضر پدر و مادر ميرسيدند و از ايشان درخواست دعا داشتند و در مواقعي كه ايشان در قيد دنيا نبودند به زيارت قبور ايشان رفته و در خواست دعا براي حل مشكل خود ميكردند.
«ابراهيم بن شعيب» گويد:
به امام صادق(ع) عرض كردم: پدرم بسيارپير و سالخورده و ناتوان شده است. هر گاه حاجتى داشته باشد او رابرمى داريم و بر دوش مى كشيم.
حضرت فرمود: «ان استطعت ان تلى ذلك منه فافعل و لقمه بيدك، فانه جنة لك غدا»; اگر بتوانى عهده دار كارهاى اوشوى چنين كن، حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار، كه اين فرداى قيامت، براى تو بهشت (يا سپر از آتش: جنه) خواهد بود.
بحارالانوار، ج71ص56.
در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ داريم:
خداوند نافرماني پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بي احترامي به پدر و مادر و ناسپاسي نعمت و از بين رفتن شكر و سپاسگزاري و كم شدن نسل و قطع شدن آن مي شود؛ زيرا نافرماني والدين سبب مي گردد كه به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پيوندهاي خويشاوندي قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بي رغبت شوند و به علت نيكي نكردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نيز كار تربيت او را رها سازند.»
ميزان الحكمه، ج 14، ص 7101
به نظر شما دلیلش چیه؟
لطفا شرکت کنید وبا مطالب خوبتون تاپیک را پر بار کنید
خداونددر حقیقت پیرامون احترام به والدین از ما اینگونه میخواهد:
شكر مرا بجا آور كه خالق و منعم اصلى توام و چنين پدر و مادر مهربانى به تو داده ام و هم شكر پدر و مادرت را كه واسطه اين فيض و عهده دار انتقال نعمتهاى من به تو مى باشند.
پدر و مادر به حكم عواطف نيرومندشان كمتر ممكن است فرزندان را به دست فراموشى بسپارند، در حالى كه زياد ديده شده است كه فرزندان ، پدر و مادر را مخصوصا به هنگام پيرى و از كار افتادگى فراموش مى كنند، و اين دردناكترين حالت براى آنها و بدترين ناشكرى براى فرزندان است وشاید دلیل اصلی تأکید بیشتربراحترام فرزندان نسبت به والدین به خاطر همین مطلب است.
یکی دیگر از دلایل این بزرگداشت ، حفظ بنیان خانواده است؛ زیرا شرع مقدس اسلام، استحکام جامعه انسانی را در گرو انسجام جامعه کوچکتر، یعنی خانواده میداند.
باید بدانیم که احترام والدین ، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى ، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود : «وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ» شرط احسان به والدين، مؤمن بودن و حتي مسلمان بودن نيست. اگر پدر و مادر کافر هم باشند حق اطاعت و احسان را بر عهده فرزندان دارند؛ البته اگر مسلمان باشند حق مضاعفي خواهند داشت و اگر شيعه باشند حق سومي، و اگر احسانهايي در حق فرزند کردند باز حق ديگري پيدا ميکنند؛ اما صرف اينکه پدر و مادرند و فرزند از آنها متولد شده است بر فرزند حقي دارند که مسلمان باشند يا کافر، عادل باشند يا فاسق، مهربان باشند يا بداخلاق، هيچ تأثيري در اين حق نميگذارد. فقط نبايد در معصيت خدا از آنها تبعيت کرد.
پدر و مادر سبب وجود انساناند. اگر مادر نه ماه جنين را در رحم پرورش ندهد، اگر او را شير ندهد و بزرگ نکند، اگر زحمات پدر نباشد فرزند کجا ميتواند ادامه حيات دهد؟ ايشان حق حيات بر گردن فرزند دارند. در کنار عاطفه آنها، خدا دل فرزند را هم با آنها پيوند داده است.
پس يکي از بهترين عواملي که ميتواند انسان را به طرف خدا سوق دهد و انگيزه خداپرستي، حقشناسي و شکرگزاري را در انسان بيدار کند توجه به عواطف پدر و مادر و حق و حقوقي است که آنها بر عهده انسان دارند. خداوند متعال شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش ذکر ميکند؛ گويا اين دو، يک نوع شکر است. اگر کسي حقشناس پدر و مادر شد ميتواند حق خدا را رعايت کند؛ زيرا وقتي انسان توجه پيدا کرد به اينکه پدر و مادر چه خدمتي به انسان کردهاند کمکم روح شکرگزاري و حقشناسي در او تقويت ميشود و آن وقت به فکر شکر خدا هم ميافتد. اما اگر حق پدر و مادر را نديده گرفت و گفت: ميخواستند اين کارها را نکنند! در مقابل خدا هم ميگويد: ميخواست خلق نکند! پس شکر پدر و مادر و توجه به حقي الهي که آنها بر ما دارند بهترين راه براي خداپرستي و تکامل ماست. از اينرو بهترين راه براي نجات گناهکاران هم اين است که از اينجا شروع کنند؛ يعني به پدر و مادرشان خدمت کنند.
و قضي ربک ان لا تعبد الا اياه و بالوالدين احسانا
آثار دنيوي نيكي به پدر و مادر:
1- مرگ آسان: امام صادق(ع) مي فرمايد: كسي كه دوست دارد خداوند سكرات مرگ را بر او آسان كند، صله رحم كند و به پدر و مادرش نيكي كند.[1]
2- عمر زياد مي شود: «و الله يزيد في العمر»[2] امام باقر(ع) فرمود: نيكي به پدر و مادر عمر را زياد ميكند.
3- دچار فقر نمي شود: «......ولم يصبه في حقاقه فقراً ابداً.»[3] در زندگي فقر به سراغ او نميآيد.
4- نتيجه نيكي به پدر و مادر: در دستورات اسلامي به ما سفارش كردند كه به پدر و مادر خود احسان كنيد تا فرزندان شما نسبت به شما نيكي كنند، چون اين كار يك آموزش عملي است كه فرزندان مان از ما ميآموزند، لذا امام صادق(ع) فرمودند: به پدرتان احترام كنيد كه فرزندان تان به شما نيكي كنند.[4]
1- رضاي الهي: وقتي كه انسان به پدر و مادر خود احترام مي كند و آن ها را از خود راضي مي كند، نتيجهاش اين مي شود كه خدا هم از او راضي مي شود، لذا پيامبر(ص) فرمود: «رضاي خداوند در رضاي والدين است.»[5]
2- در سايه عرش الهي: امام صادق(ع) مي فرمايد: «حضرت موسي(ع) با خداوند مناجات مي كرد، يك نفر را ديد كه زير سايه عرش الهي است از خداوند سؤال كرد اين چه كسي است كه زير سايه عرش تو قرار گرفته است؟ خداوند فرمود: اين كسي است كه به پدر و مادرش نيكي كرده است.»[6]
3- به جهنم نمي رود و جايگاهش بهشت است: عن رسول الله(ص): «لن يدخل النار البار بوالديه.»[7] يك نفر به حضرت عيسي گفت: اي معلم خير مرا به عملي راهنمايي كن كه به بهشت بروم، فرمود: تقواي الهي را در آشكار و نهان داشته باش و به پدر و مادرت نيكي كن.
4- در بهشت نزديك انبياء: پيامبر(ص) فرمود: «بين انبياء و نيكي كننده به پدر و مادر يك درجه فاصله است.»
1- عدم غفران الهي: خداوند كسي را كه مورد غضب پدر و مادر واقع شده است هر چند هم هر طاعتي هم انجام بدهد، نمي بخشد و مي گويد: هر كاري مي خواهي بكن كه من تو را نمي بخشم.
2- مورد نظر خدا قرار نمي گيرد: پيامبر(ص) فرمود: «چهار گروهند كه خداوند در روز قيامت به آن ها نگاه نميكند: 1) عاق والدين 2) کساني که منت سر ديگران مي گذارند 3) تكذيب كننده قدر 4) شارب خمر.»
3- عدم ورود به بهشت: امام صادق(ع) فرمود: عاق والدين وارد بهشت نمي شود. «لا يدخل الجنه العاق لوالديه.» موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا فلان دوست شهيدم كجاست؟ خداوند فرمود: در جهنم است! موسي(ع) عرض كرد خدايا مگر خودت وعده ندادهاي كه شهدا را به بهشت ببري؟ خداوند فرمود: بله، ولي اين شخص مصرّ عقوق والدين بود و من هيچ عملي را از عاق والدين قبول نميكنم.»
4- عدم استشمام بوي بهشت: نه تنها عاق والدين وارد بهشت نمي شود، بلكه از فاصله دوري از بهشت عبور داده مي شود، امام صادق(ع) فرمود: «پيامبر(ص) فرمودند: از عاق والدين پرهيز كنيد، زيرا بوي بهشت از مسيري هزار ساله استشمام مي شود، ولي عاق والدين آن را استشمام نمي كند.»
5- عدم قبول نماز: امام صادق(ع) فرمود: «اگر كسي به پدر و مادرش نگاه ظالمانه بكند، خداوند نمازش را قبول نمي كند.»
6- ملعون: امام صادق(ع) فرمود: «ملعون است ملعون است كسي كه پدر و مادرش را بزند، ملعون است ملعون است كسي كه عاق والدين مي شود.»
1- كوتاهي عمر: در داستان خضر و موسي در آن جا كه آن نوجوان را مي كشد، علت كشتن نوجوان را اين گونه بيان مي كند: «و اما الغلام فكان ابواه مؤمنين فخشينا ان يرهقهما طغينا و كفرا». «و اما آن نوجوان پدر و مادرش با ايمان بودند، ما نخواستم او آن ها را به طغيان و كفر وادارد.» از اين آيه معلوم مي شود جايي كه فرزند بخاطر آن كه در آينده پدر و مادر خويش را آزار مي دهد و در برابر آن ها طغيان و كفران مي كند و يا آن ها را از راه الهي به در مي برد، مستحق مرگ مي باشد، چگونه است حال فرزندي كه هم اكنون مشغول به اين گناه است؟ آن ها در پيشگاه خدا چه وضعي دارند؟ و در روايات اسلامي پيوند نزديكي ميان كوتاهي عمر و ترك صله رحم(مخصوصا آزار پدر و مادر) ذكر شده است.
2- محروم از توفيق الهي: امام رضا(ع) فرمود: «خداوند عقوق والدين را حرام كرده، زيرا عاق والدين باعث مي شود كه توفيق اطاعت الهي از او صلب شود.»
3- تعجيل در عقوبت: «قال رسول الله(ص) ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الي الاخره عقوق الوالدين....» سه دسته از گناهان هستند كه خداوند در عقوبت آن ها تعجيل مي كند و آن ها را به آخرت وا نمي گذارد: 1) عقوق والدين... .
سلام و درود:Gol:
یه سوالی در ذهنم بود
گفتم همینجا بپرسم
شاید خیلی به تاپیک مربوط نباشه
شاید هم....
آیا پدر یا مادری که فوت کردن هم باز هم میتوانند فرزند خود را عاق کنند؟
تشکر:Gol:
علی یارتان:Gol:
باسمه تعالی
سلام خدمت همه دوستان:Gol:
بله میتونند :ok:
سلام
پدر و مادر هر جا و هر حالت که باشند می توانند عاق کنند. در روایت شریف آمده پدر و مادری که به رحمت خدا رفتند تمام حقوقشان و مقام و جایگاهشان پابرجاست و می توانند عاق کنند.
الإمامُ الباقرُ عليهالسلام :
إنّ العَبدَ لَيكونُ بارّا بِوالِدَيهِ في حياتِهِما، ثُمّ يَموتانِ فلا يَقضي عَنهُما دُيونَهُما ولا يَستَغفِرُ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه عاقّا . وإنّهُ لَيكونُ عاقّا لَهُما في حياتِهِما غَيرَ بارٍّ بهِما ، فإذا ماتا قَضى دَينَهُما واستَغفَرَ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه عز و جل بارّا .
امام باقر عليهالسلام می فرمایند:
يك وقت هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود نسبت به آنان نيكوكار است ، امّا وقتى مىميرند ، نه بدهى آنان را مىپردازد و نه برايشان طلب آمرزش مىكند ، در اين صورت خداوند او را نافرمان قلمداد مىكند(یعنی خداوند او را جزءعاق والدین ثبت می کند) و يك وقت هم هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادرِ خود ، ناخلف و نافرمان است و به آنان نيكى نمىكند ، امّا وقتى مُردند بدهىهاى آنها را مىپردازد و براى ايشان آمرزش مىطلبد . لذا خداوند عز و جل او را نيكوكار مىنويسد .
الكافي : 2 / 163 / 21 منتخب ميزان الحكمة : 614
سلام به همه دوستان
اگر کسی مطلبی دارد بفرماید تا بتوانیم این تاپیک را جمع بندی کنیم.
:ok:
قال امیر المؤمنین على(ع):
بر الوالدین اكبر فریضة.
امیر المؤمنین على(ع) فرمود:
بزرگترین و مهمترین تكلیف الهى نیكى به پدر و مادر است.
میزان الحكمة، ج 10، ص 709.
شما حرف پایانی ندارید.....
اگه حرفی ،حدیثی ،سوالی ،مطلبی دارید بفرمایید بسم الله.....
دوستان محترم ،کاربران گرامی
با اجازتون قرار شد این تاپیک جمعبندی بشه،تو پست قبلی هم از شما خواسته بودیم جملات پایانی را برامون بنویسید اما ....
ان شاءالله فردا یه خلاصه ای از کل تاپیک در اختیارتون قرار میدیم.
منتظرمون باشید
دیروز قرار شد که پستهای پایانی این تاپیک را ارائه بدیم.تا دوستان با خوندن چند پست پایانی،نسبت به کل مطالب تاپیک آگاهی پیدا کنند.
اینم عملی کردن قولی که داده بودیم :
در چهار سوره قرآن مجيد، نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. اين همرديف بودن، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است. از تعبيرهاى مكرر در قرآن كريم بر بندگى خدا واحسان به والدين، استفاده مىشود كه بين اين دو ارتباط است. در حقيقت هم، چنين است، چون بزرگترين نعمت، نعمت هستى و حيات است كه در درجه اول از ناحيه خداست و درمراحل بعد، به پدر و مادر ارتباط دارد. بنابراين، ترك حقوق پدر و مادر، همدوش شرك به خداست.
حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمایند:
رضاءالله مع رضاء الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین .
یعنی رضایت خداوند در رضایت پدر و مادر و خشم و ناخشنودی خداوند در خشم و ناخشنودی پدر و مادر است .
(مشکاة الانوار فی غرر الاخبار مرحوم ابی الفضل طبرسی ابن مؤلف مکارم الاخلاق - طبع نجف ص 162)
ادامه دارد.....
1-تمرین اطاعت
یکی از نکات در رابطه با احترام پدر و مادر ؛
2-تمرین شکر گزاری
یکی دیگر از مواردی که در بحث فلسفه ی احترام به پدر و مادر مطرح میشود شکرگذاری از خداست.آزمون شکر و تمرین شاکر بودن در رابطه ی با پدر و مادر مطرح میشود.
3-ایجاد ثبات روانی
احترام به والدین نیز باعث ثبات روانی در خانواده می شود
4-آزمون الهی
مورد امتحان واقع شدن ، حکمت دیگری از احترام به والدین می باشد.
خدای حکیم و مهربان در عرصه های مختلف انسان را می آزماید و یکی از آن جاهایی که آزمایش و آزمون گرفته می شود دررابطه با پدر و مادر است.
5-تضمین سعادت
تضمین سعادت در دودنیا از دیگردلایل این احترام می باشد.
علقه ها و رابطه تنگاتنگی که در یک خانواده است خیلی خوب تضمین کننده رشد بالنده فرد در اطاعت خدای عالم و سعادت در دنیا و آخرت است.
>
6-دریافت پاداش
علاوه بر نکاتی که عرض شد ، رفتار شایسته و اطاعت از پدر و مادر دلسوز ، وسیله خوبیست برای اینکه امید ما را به کسب سعادت زیاد کند و اله رحمن هم امتیاز و پاداش دهی کند.پس این احترام روشی است برای دریافت پاداش.
اگراحترام و اطاعت را در خانواده ها قائل نباشیم، بشر انگیزه ای برای ادامه نسل نخواهد داشت و تربیت فرزندان منحرف می گردد و بی میلی و بی رغبتی نسبت به فرزندان نُقل هر خانه ای می شود.
آن دو رودخانه زیبا و پر از برکت اند، هر که از این نعمت عظیم الهی استفاده کرد، به سعادت نزدیک شده است
بنابراين «احسان ونيکي»به پدر ومادر يعني همواره خالصانه، ايثارگرانه، صبورانه و متواضعانه و با چهره ي گشاده و سخاوتمندانه با ايشان رفتار بشه و حوائج و نيازهاي آن ها مورد توجه قرار بگیره. زیرا آن ها براى ما خیلى زحمت کشیده اند و براى بزرگ کردن ما رنج هاى بسیارى را تحمّل کرده اند.علاوه بر این احترام به پدر و مادر به حفظ نهاد و کانون گرم خانواده کمک فراوان مى کند.
پس يکي از بهترين عواملي که ميتواند انسان را به طرف خدا سوق دهد و انگيزه خداپرستي، حقشناسي و شکرگزاري را در انسان بيدار کند توجه به عواطف پدر و مادر و حق و حقوقي است که آنها بر عهده انسان دارند. خداوند متعال شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش ذکر ميکند؛ گويا اين دو، يک نوع شکر است. اگر کسي حقشناس پدر و مادر شد ميتواند حق خدا را رعايت کند؛ زيرا وقتي انسان توجه پيدا کرد به اينکه پدر و مادر چه خدمتي به انسان کردهاند کمکم روح شکرگزاري و حقشناسي در او تقويت ميشود و آن وقت به فکر شکر خدا هم ميافتد. اما اگر حق پدر و مادر را نديده گرفت و گفت: ميخواستند اين کارها را نکنند! در مقابل خدا هم ميگويد: ميخواست خلق نکند! پس شکر پدر و مادر و توجه به حقي الهي که آنها بر ما دارند بهترين راه براي خداپرستي و تکامل ماست. از اينرو بهترين راه براي نجات گناهکاران هم اين است که از اينجا شروع کنند؛ يعني به پدر و مادرشان خدمت کنند.
این نیازی به بحث کردن نداره به خاطر اینکه قران که بهترین برنامه زندگی رو داره کاملا توضیح داده است.
(1)
واقعا سپاسگزاریم.خدا خیرتون بده.