نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر بهشتی

تب‌های اولیه

65 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

تا قبل از پیروزی انقلاب به طور کامل ، و بعد از آن نیمی از جمعه های پدرم متعلق به ما بود .
حتی اگر مهمترین شخصیت های سیاسی خارجی هم می خواستند با او ملاقت کنند ،
می گفت جمعه های من در اختیار خانواده است . باید به بچه ها دیکته بگویم و اشکالات
درسی شان را رفع کنم ، مگر اینکه امام دستور بدهند .

جمعه ها که بابا در خانه بود ، با او همه کار می کردیم . از باغبانی و گل کاری گرفته تا بازی
و شیطنت در حیاط .

علیرضا ، پسر کوچک دکتر - که سوم ابتدایی بود - هم در جلسه آن روز بود . دکتر به تازگی
ترجمه سوره حمد را تمام کرده بود و از همه اعضاء جلسه - که همگی اهل علم بودند -
می خواست اظهار نظر کنند : نوبت که به علیرضا رسید گفت : آقا علیرضا شما هم نظرتان
را بگویید .
اتفاقا او هم اشکالی مطرح کرد . دکتر گفت : آفرین ، اشکال تو به این ترجمه وارد است .
در واقع ما قرار است برای شما قرآن را ترجمه کنیم .

فکر کردم اگر بگویم میز تحریر می خواهم ، حتما برایم می خرد . پسر بزرگ بودم و عزیز .
قیمت میز چندین برابر پول ماهیانه ام بود . وقتی شنید میز را لازم دارم ، پول میز را داد و
گفت : این پول قرض الحسنه است . قسط هایش را هم از پول ماهیانه ات کم می کنم ؛
موافقی؟!

عده ای از طلاب فاضل و دانشجویان را مامور کرده بودیم تا در قبال حق الزحمه ای که
می گرفتند ، کتابهایی را که چاپ می شد ، بخرند و بعد از مطالعه در یک فرم مشخص
ارزیابی کنند . با این کار لیستی از کتابهای مفید داشتیم که می توانستیم در مواقع
نیاز به دیگران معرفی کنیم .


معتقد بود که تسخیر شدن مراکز تفریحی و پارکها توسط افراد نامناسب نباید مانع تفریح
و گردش خانواده های متدین شود . برای همین به پیشنهاد دکتر ، شرکتی را تاسیس و
برای کاهش حساسیت ساواک به نام شرکت سبزه ثبت قانونی کردیم و در کمال آباد
کرج باغی به مساحت 20000 متر مربع به مبلغ نهصد هزار تومان خریدیم . از ساعت 6
صبح هر کس که ماشین نداشت ، به مدرسه رفاه می آمد و با ماشینهای مدرسه
خانواده های دانش آموزان را به باغ می بردیم . برنامه با صبحانه آغاز شد و با نرمش
و ورزش ، سخنرانی ، شنا و ورزش های مختلف تا غروب ادامه می یافت .

بعد از کودتای 28 مرداد ، در یک جمع بندی به این نتیجه رسیدیم که در آن نهضت ما کادرهای
ساخته شده کم داشتیم . بنابراین تصمیم گرفتیم که یک حرکت فرهنگی ایجاد کنیم و در زیر
پوشش آن کادر بسازیم . قرار شد که این حرکت اصیل ، اسلامی باشد و پیشرفته و زمینه ای
برای ساخت جوان ها ، دبیرستانی به نام دین و دانش در قم تاسیس کردیم با همکاری دوستان
که مسئولیت اداره اش مستقیما به عهده من بود و در سال 1333 تاسیس شد .

در سال 1339 به فکر سامان دادن به حوزه های علمیه افتادیم . برای برنامه ریزی ، نظم و سازماندهی حوزه
با مدرسین حوزه جلسات متعددی داشتیم ، از جمله آقایان مشکینی ، ربانی ، شیرازی ، جنتی و سعیدی .
طرح مدرسه حقانی از همانجا شکل گرفت . طرحی 17 ساله برای آموزش و تربیت طلاب . بالاخره هم در سال 42
این مدرسه تشکیل شد و مدیریت مدرسه به سید علی قدوسی - آیت الله شهید واگذار شد .
علوم جدید مثل جامعه شناسی ، روان شناسی ، اقتصاد ، و زبان خارجی از دروس اصلی و اجبار این مدرسه بود .
قبل از آن هم سلسله جلساتی را تحت عنوان کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم تاسیس کرده بود ، برای
مباحثه و سخنرانی برای جوانان . این کانون زیر نظر دکتر مفتح - شهید - اداره می شد .


نماز را که خواندیم و بیرون آمدیم . دکتر برای اینکه دوباره وضو بگیرد ، بازگشت . جلسه حساسی بود از هر سه قوه آمده بودند .
مدت کوتاهی نگذشته بود که ایشان هم به جمع حضار پیوست .از گوشه و کنار هر کس یک چیزی می گفت .
-حاج آقا امشب خیلی نورانی شده اید .
-چشم شما قشنگ می بیند .
بعد از تصویت تغییر دستور جلسه قرعه آغاز بحث به نام دکتر افتاد . ایشان پشت تریبون رفت و درباره انتخاب رئیس جمهور و اینکه
باید روحانی باشد یا غیر روحانی اندکی صحبت کرد و گفت در هر صورت تعیین و معرفی رئیس جمهور به عهده این جلسه است ،
منتها اول باید هیئتی را تعیین کنیم که خدمت امام بروند و نظر ایشان را درباره روحانی بودن یا نبودن رئیس جمهور آینده جویا شوند .
ده دقیقه ای از آغاز نطق دکتر می گذشت و ساعت 8/20 را نشان می داد . دکتر مکثی کرد و به مستمعین دور تا دور جلسه نگاه کرد
و وقتی مطمئن شد ، یکباره گفت : بچه ها بوی بهشت می آید . آیا شما هم این بو را استشمام می کنید ؟
در همین لحظه انفجار مهیبی حزب جمهوری اسلامی را لرزاند و ساختمان فرو ریخت .


به اتفاق دکتر و محمدرضا-فرزندارشدش- سه نفری نزدیک قبرستان قدم می زدیم. می دانستم که قبر مارکس هم همان جاست. از قضا دو تا سگ از کنار ما می گذشتند. شوخی شوخی گفتم این دو تا سگ هم دارند می روند سر قبر مارکس ، فاتحه بخوانند .
دکتر بلافاصله رو کرد به من و گفت : اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم نباید به او توهین کنیم. ادب در کلام لازم است چه فرد کافر باشد ، چه مسلمان.

ازکتاب دانشجویی : سیدمحمدحسینی بهشتی-امیرصادقی-ص39

[=arial] از آیت الله شهید بهشتی پرسیده بودند : روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟
[=arial] گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه.

[=arial]منبع : سایت حیات

[=arial]

[=arial]

[=arial]آیت الله بهشتی رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده‌ بودند، جا نبود. بیرون شعار می‌دادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید.
[=arial]گفت: این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند !!
[=arial]

[=arial]

[=arial]=============
[=arial]گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است».
[=arial]آشفته شده‌ بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید!!

[=arial]منبع : نقد نیوز

آسیب‌هاى تعلیم و تربیت دینی از نگاه آیت‌الله دکتر شهید بهشتی

اشاره: مهمترین رسالت نظام اسلامى برنامه ریزى براى رشد و پرورش انسانهاى مومن و عالم به تعالیم است. انجام این رسالت، علاوه بر بالندگی، دوام و استکمال نظام اسلامى را به دنبال دارد و هم بسترى فراهم مىکند تا آحاد و جامعه وظایفى را که خداوند براى آنها معین فرموده انجام دهند و به سوى فلاح و رستگارى گام بردارند به همان میزان که برنامهریزى براى تعلیم، تربیت و رشد دینی، لازم و ضرورى است، آسیبشناسى فرآیند تعلیم و تربیت نیز ضرورى مىباشد چرا که شناسایى آفتهایى که در طول این مسیر تربیت دینى ظاهر می شود و رفع آنها بهبود نظام تعلیم و تربیت دینى را در نسلهاى آینده به دنبال خواهد داشت بررسى نظرات آیتالله دکتر شهید بهشتى پیرامون آسیبهاى تربیت دینى جایگاه و اهمیت ویژهاى دارد چرا که وى شخصیتى است که نه تنها خود صاحب اندیشه دینى است بلکه تربیت یافته دین نیز مىباشد و سالیان متمادى در کسوت روحانى در دو نهاد روحانیت و آموزش و پرورش با تعلیم و تربیت مانوس بوده است.این مقاله کوششى است در جهت پاسخگویى به دو سوال اصلى در زمینه آسیبهاى تربیت دینی؛ 1- از نظر دکتر بهشتى چالشها، موانع و آسیبهاى تعلیم و تربیت دینى کدام است؟ 2- از نظر ایشان نقش و سهم عوامل موثر یا بازدارنده تعلیم و تربیت دینى چیست؟ 1- آسیبهاى تربیت دینى در زمینهها و محیط تعلیم و تربیت دینى محصول کارکرد تمام دستگاههاى فرهنگى - تربیتى مثل مدرسه، خانواده، رسانههاى جمعی، تمام نهادهاى سیاسی، اقتصادی، قضائى و ... در کنار محیط اجتماعى است. وفادارى به باورها و آموزههاى دینى و تجلى آن در برنامهریزىها و تصمیمگیرىهاى عوامل مذکور، زمینهساز و تسهیل کننده تحقق اهداف تربیت دینى است و عدم پایبندى یا کارکردهاى نامطلوب آنها به عنوان مانع جدى و آسیبزا در فراروى مخاطبان تربیت قرار دارد. امرى که شهید بهشتى به تناسب موضوعات به طرح آن پرداخته است.

1-1: خانواده 1-1-1: بی توجهى به نیازهاى جسمی خانواده به عنوان اولین کانون رشد و تعالى فرد باید زمینههاى پرورش ابعاد جسمى و روحى او را فراهم کند. ضرورت رفع نیازهاى جسمى از آن جهت در نظر شهید بهشتى اهمیت دارد که بسیارى از مشکلات آموزش و یادگیری، به نقص و سوء تغذیه، بیمارى اندامها و دستگاهاى بدن دانشآموزان بر مىگردد. از جمله بیمارى دستگاه گوارش یا اندامهاى چشم و گوش(1) درنگاه شهید بهشتی، عدم توجه به نیازهاى جسمى از سوى خانوادهها ناشى از فقر فرهنگى و اقتصادى آنهاست که خود زمینه آسیبهاى گوناگونى را فراهم مىکند: “خانوادهاى است که از نظر اقتصادی؛ با درآمد کم، از نظر وقت و فراغت پدر و مادر؛ با فراغت و وقت کم و محدود، از نظر امکانات تامین حداقل خوراک و پوشاک و فرهنگ و بهداشت براى بچهها؛ کمبضاعت. در چنین خانوادهاى فرزندان دچار آسیبهاى گوناگون، آسیبهاى جسمى که در روح موثر است و آسیبهاى روانى و اخلاقى و تربیتى می شوند(2) 1-1-2: بىتوجهى به نقش الگویى خود اقتضاى فطرت کودک و نیازهاى جسمى او سبب مىشود که بیشترین ارتباط را با والدین داشته باشد. این در حالى است که میزان تربیتپذیرى کودک از والدین بسیار عمیق و پابرجاست. کودک با اعتماد و اطمینان، تمام آنچه را که از والدین سر مىزند درست و نیکو مىشمرد و بدینترتیب، تربیتپذیرى کودک به الگوپذیرى از والدین تبدیل مىشود.(3) شهید بهشتى معتقد است که الگوپذیرى کودک، فضایى را ایجاد مىکند که خانواده مىتواند با تکیه بر آن، زمینههاى پرورش عادتها، خصلتها و خلقیات پسندیده را فراهم نماید. آنها مىتوانند با رفتار خود و با هوشیاری، زمینه را براى آموزش مفاهیم دینى مهیا سازند.(4) چراکه عمل و رفتار پدر و مادر تاثیر عمیق و ریشهدارى شبیه وراثت طبیعى در فرزندان دارد.(5) هرچند اثرپذیرى فرزندان فرصت مناسبى را براى تربیت آنان فراهم مىکند، برخى از والدین بدون توجه به نقش الگویى خود، برخلاف اهداف تربیتى خویش عمل مىکنند: “اگر من و شما با عاطفه، محبت و دلسوزى مراقب پدر و مادر بودیم بچهها خود به خود این را یاد مىگیرند. خانم، دختر شما که در خانه دهها بار ناظر بوده که به شوهرتان گفتید: آخر من تا کى باید در پرستارى کردن از مادرت باتو همکارى کنم؟! چه انتظارى دارید که این دختر، فردا پرستار شما و شوهرتان باشد؟”(6) از نظر شهید بهشتى بسیارى از ضعفهاى تربیتى که در بزرگسالان دیده مىشود حاصل تربیتهاى ناخواسته والدین بوده است. به عنوان مثال از علل عمدهاى که بچهها تارکالصلوه مىشوند یا به نماز اهمیت نمىدهند این است که پدرشان با نماز این چنین برخورد مىکرده است.(7) تضاد میان دو نسل از مسائل بسیار مهم اجتماعى زمان حاضر، درگیرى دو نسل نوسال و جوان سال با نسل قبل از آن است. از نظر تعالیم اسلام این درگیرى در دو حوزه صورت مىپذیرد. اول: درگیرى دو نسل بر سر حق و باطل، عدل و ظلم، خیر و شر. دوم: رعایت حدود و حقوق پدر و مادر و فرزندان و حقوق متقابل.(8) شهید بهشتى با تبیین ویژگىهاى جوانان و نوجوانان از قبیل حقگرایی، حقدوستی، حقپرستی، خیردوستى و عدلدوستی، این ویژگىها را در اغلب جوانان بیشتر از سایر افراد دانسته است و آن را زمینه مساعد خدادادى براى بهرهبردارى شایسته مىداند و بىتوجهى به آن را تیرهبختى مىنامد.(9) براساس تبیین ایشان، جوانان مىخواهند مطابق گرایش فطرى خود، به حق عمل کنند و آن را در والدین نیز مشاهده نمایند ولى نسل قدیم ترمز نسل جدید مىشود و اجازه بالندگى و رشد را به آنان نمىدهند.(10) این در حالى است که اسلام این درگیرىها را نه شوم دانسته و نه بد تلقى کرده، بلکه آن را عامل تکامل، تحرک و پویایى جامعه، معرفى نموده است.(11) البته گاهى نیز نسل جدید ترمز نسل قدیم مىشود و آن زمانى است که عشق و علاقه والدین به فرزندان مانع حرکت آنها در مسیر رشد و تعالى مىشود. جلوگیرى از این آسیب در درون خانواده، تنها زمانى امکانپذیر است که در خانواده، “حق” محور باشد و همه در برابر حق تسلیم باشند.(12) 1-2: دوستان و همسالان تاثیر همسالان و دوستان در رشد شخصیت و رفتار کودکان مقام دوم را دارد .دوستان و همسالان مىتوانند برخى از رفتارها را در کودکان تقویت نمایند یا تغییر دهند.(13) به همین دلیل، والدین باید در انتخاب دوست براى فرزندانشان مشارکت فعال داشته باشند. آنان به حکم طبیعت به دنبال همبازى و رفیق مىروند. اگر خانواده براى آنان همبازى و رفیق متناسب با معیارهاى تعلیم و تربیت اسلامى تامین نکند سراغ دوستان فاسد مىروند و تلاش خانواده در تربیت آنها خنثى یا کماثر مىشود.(14( 1-3: رسانه ها نقش رسانهها بویژه رسانههاى جمعى سمعى و بصرى در تکوین شخصیت آحاد جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان نقشى غیرقابل انکار است. این رسانهها با استفاده از ابزارهاى هنرى در شناخت، نگرش و رفتار دانشآموزان اثر مىگذارند. متولیان تعلیم و تربیت، باید باتوجه به میزان اثرگذارى این رسانهها از آنها بهرهگیرى نمایند و از انحصار در استفاده از ابزارهاى نوشتارى خارج شوند.(15) باتوجه به تنوع و اثرگذارى رسانهها چنانچه آنها هماهنگ با برنامهریزىهاى نهادهاى تربیتى گام بردارند مىتوانند نقش بسیار مثبتى را براى رسیدن به اهداف تربیتى ایفا کنند. در غیر این صورت آسیبزا مىباشند و فرآیند تربیت رامختل مىنمایند: شهید بهشتى با اذعان به این مهم مىگوید: “هر قدر برگوش او (دانشآموز) بخوانیم (تبلیغ کنیم) او یک خبر در روزنامه مىخواند، یک تصویر در روزنامه مىبیند، یک گزارش در تلویزیون مىبیند، یک فیلم در فلان جا مىبیند از زندگى دیگران و وضع دیگران و شکل کار دیگران مطلع مىشود و دلش در خانه دیگران است.”(16)

1-4: محیط و عوامل اجتماعی شهید بهشتى با تاکید بر نقش ویژه محیط اجتماعى در فرآیند تعلیم و تربیت، چگونگى تاثیرگذارى آن در بیانى زیبا اینگونه ترسیم مىکند: “همان گونه که یک گل خوشبوى لطیف نازک، خیلى زودتر در برابر عوامل فساد متاثر و منفعل مىشود و به فساد و پژمردگى مىگراید، روح لطیف آدمى به مراتب از جسم او براى آلودهشدن حساستر و آمادهتر است و به دلیل خاصیت قبول و انفعالش ضمانت بیشترى مىخواهد تا در برابر عوامل فساد محیط مصون بماند.”(17) در عین حال، اثرگذارى عوامل اجتماعى و اثرپذیرى انسان از آنها را محدود مىداند: “هیچ انسانى محکوم هیچ غیراجتماعى نیست ولى کیفیت و روابط و مناسبات اجتماعى و اقتصادى روى انتخاب آگاهانه انسان اثر مىگذارد اما نه در حد جبر بلکه در حد اینکه انتخاب او را آسانتر یا دشوارتر، رفتن او را به این سو یا آن سو، آسانتر یا دشوارتر کند.”(18) شهید مطهری(ره) نیز در بیانى جذاب نقش محیط را اینگونه تبیین کرده است: “خداشناسى و خداپرستى طبعا مستلزم یک نوع تعالى روحى خاصى است، بذرى است که در زمینهاى پاک رشد می کند زمینهاى فاسد و شورهزار، این بذر را فاسد می کند و از میان می برد.”(19) از همین رو شهید بهشتى همه محیطها براى شکوفایى و بارورى انسان را یکسان نمىداند: محیطهایى هستند که بارورى و رشد نیکخواهی، خیرخواهى و خداخواهى انسان را آسانتر مىکنند و برعکس محیطهایى هستند که ضمن تضعیف ارزشهاى مذکور، فضا را براى شیطانپرستی، هواپرستى و تباهى فراهم مىآورند. از همین رو اسلام برخلاف لیبرالیسم نسبت به فساد و صلاح جامعه بىتفاوت نیست.(20) “یکى از جنبههاى بسیار مهم در وظیفه بزرگ و خطیر امر به معروف و نهى از منکر دعوت زبانى و عملى به خیر این است که محیط اجتماعى را براى پرورش استعدادها و آمادگى خیر در تودهها آماده مىکند و به عکس، جامعهاى که در او گناه و فساد و تباهى و ظلم و ستم و عدوان رواج دارد چنین جامعهاى محیط مساعدى براى رشد نقطههاى ضعف بشرى و پژمردگى نقطههاى قوت و خیر بشرى است. حساب امر به معروف و نهى از منکر، ... حساب محیطسازى است. محیط سالم براى پرورش سالم و صحیح استعدادهاى خیر نهفته در انسانهاست، مسئله بهداشت محیط اجتماعى است.”(21) در نظام اسلامى هر گونه آزادى که زمینه فساد محیط را آماده کند ممنوع است چرا که: “این نوع آزادى زمینه اجتماعى را براى آسانتر شدن نفوذ فساد در انسانهاى دیگر و به بیراهه کشاندن انسانهاى دیگر را آماده مىسازد و نظام اسلامى در اداره جامعه باید مواظب این انحراف باشد.”(22) 1-5: حکومت آسیبهاى ناشى از ناحیه حکومت از مهمترین آسیبها در تربیت دینى است. حکومتها به فکر و عمل جامعه جهت مىدهند و اندیشهها و باورهاى خود را در میان مردم مىگسترانند. سخن امام علی(ع) ناظر به همین مسئله است: “الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم”(23) “مردم - در روشهاى اخلاقى و صفات اجتماعى - به حکومتهاى خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خویش.” به همین دلیل شهید بهشتى در پاسخ به این سوال (مقدر) که وظیفه مسلمانان در این خصوص چیست؟ مىگوید: بر هر انسان مسلمان متعهدى لازم است که محیط را براى سالم زیستن خود و دیگران پاک نگه دارد و این زمانى اتفاق مىافتد که مومنان عمل کننده به ایمان و اهل ایمان و عمل، قدرت را در دست بگیرند و بر کافران ناسپاس حقناشناس حق کش پیروز شوند.(24) و معتقد است که: “آن قدر که عمال و کارگزاران جامعه به فکر و عمل جامعه جهت مىدهند خطبا و داعیان جامعه نمىتوانند آن اندازه به فکر و عمل جامعه جهت بدهند.”(25) بنابراین اگر حکومت، حکومتى باشد که سرشتش، سرشت عدل، حق، خدانگری، خداخواهی، خدمت به خلق خدا نباشد، این باورها قادر به رشد کردن و بالیدن در آن جامعه نمىشوند.(26) از سوى دیگر، آن زمان که حکومت، حکومت اسلامى باشد و مومنان، قدرت را در دست گرفته باشند، تربیت دینى از ناحیهاى دیگر ممکن است آسیب ببیند. به عقیده ایشان اگر در حکومت دینى و اسلامی، تلاش و کوششى و جهاد و جنبشى در راه آرمانها و باورهاى دینى صورت نگیرد، نه تنها دیگران بلکه مردم جامعه اسلامى نیز از آن رویگردان می شوند و زمینه انحراف جوانان فراهم مىشود.(27) 2- آسیبهاى تربیت دینى در حوزه “منابع و محتوا 2-1:حذف عقل از منابع شناخت گروهى از مسلمانان از جمله اشعرىها معتقدند که عقل انسان قابلیت فهم شرع و و حق دخالت در شناخت احکام و معارف اسلامى را مطلقا ندارد. آنها آموزههاى دینى را اصولى یکسره تعبدى و فاقد پشتوانه و دلیل عقلانى مىدانند(28) شهید بهشتى منشا این خطاى خطرناک را اینگونه بیان کرده است. “با کمال تاسف عدهاى در جهت تقویت وابستگى انسان مسلمان به کتاب و سنت و محکم کردن پایگاه حجیت و ارزش و سندیت کلام خدا و سنت رسول خدا(ص) به سوى افراط رفتند. این در حالى است که عدم شناخت خوب و بد توسط انسان، به راستى خطرناک مىباشد.”(29) این تصور درحالى است که یکى از اهداف تربیت دینى درادیان الهی، تربیت انسان عاشق عاقل است نه عاشق بى عقل. انسانى که با مطالعه و تفکر در زمینهها و مقتضیات و با درک درست از استعدادها و آمادگى خود، راه مناسب را انتخاب نماید(30) اسلام مىخواهد بشر با شناخت روشن اندیشه تحلیلگر (عقل) خود از بدیهىترین نقطهها و با روشنترین روندها آغاز کند و پیش برود. اسلام از وحى و پیغمبر شروع نمىشود بلکه از روشنترین شناختهاى به دست آمده از عقل بشر شروع مىشود.(31) به عقیده صاحبنظران تعلیم و تربیت، غیر عقلانى معرفى کردن معارف و احکام دینی، پیامدهاى خطرناکى دارد، از جمله آنکه باعث مىشود تربیت دینى بر پایههاى سست و لرزان بنا شود که خود عدم تقید به احکام اسلامى را در پى خواهد داشت.(32) شهید بهشتى این آسیب را چنین تبیین مىکند: تجربه نشان داده است آدمهاى خیلى متدین که سعى دارند مطابق با قالبهاى شریعت زندگى کنند اگر بىدین شوند از کثیفترین، رذلترین و ناجوانمردنهترین انسانها از آب در مىآیند. این درحالى است که در افراد دیگرى که به خدا و دین و پیامبر و قرآن معتقد نیستند، یک نوع جوانمردی، ادب، عاطفه و نیکى قابل رویت است. چرا؟ والدینى که از آغاز کودکى فرزندشان در تربیت و ترغیب او به کارهاى نیک، آنها را وابسته به امر خدا و ترهیب از کارهاى زشت، به نهى خدا استناد کردهاند، ذهن، منش و شخصیت عملى و رفتارى او را به یک نقطهاى مبدا (خدا) متصل کردهاند. حال که این مبدا از دست او گرفته شده و بىخدا شده، تمام آنچه هم به دنبالش بوده مىرود و دیگر هیچ چیز برایش باقى نمىماند. این درحالى است که در زندگى انسانى که معتقد به خدا نبوده یا اگر بوده در تربیت او نقش منحصر به فرد نداشته، این اتفاق رخ نمىدهد. دینى که اشعریون درست کردند انصافا سرنوشتش همان است.(33) از دیگر آسیبها که شهید بهشتى در حوزه منابع به آن اشاره مىکند، محدود نمودن منابع و مآخذ شناخت دین به قرآن کریم با شعار “حسبنا کتاب الله” مىباشد.(34) 2-2: انحراف مفاهیم دینی ایشان آسیبها در حوزه انحراف مفاهیم دینى را در اشکال زیر معرفى مىکند: 1- التقاط؛ در شکل نوآورى و نوپردازى به منظور قابل قبول کردن اسلام براى کسانى که دستخوش افکار مادى شدهاند.(35) 2- تفسیر به رای(36)، تاویلهاى انحرافى درباره آیات قرآن کریم(37) و برداشتهاى غلط و استنباطهاى نابجا از منابع دینی(38) 3- تمسک و استناد به روایات غیر صحیح، مخدوش و مجعول که هیچ نسبت و ارتباط اصیلى با قرآن کریم و پیشوایان اسلام ندارند(39) در دوران معاصر تحریف مفاهیم و تعالیم دینى از جانب بیگانگان به صورت منظم و با برنامهریزى کامل دنبال مىشود. آنان براى متزلزل کردن بنیاد اسلام و تحت عنوان استشراق و تحقیق پیرامون اسلام به تحریف مفاهیم دینى مىپردازند و از آنجا که نویسندگانى خوش قریحه، خوشقلم، اهل کار و مطالعه، خوش سلیقه و بویژه آشنا به سلیقه جوانان مىباشند، اثر گذارند.(40)[SPOILER]
1- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 80 2- بهداشت و تنظیم خانواده، ص 16 3- نقش اسوهها در تبلیغ و تربیت، ص 42-41 4- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 89 5- بهداشت و تنظیم خانواده، ص 42 6- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 50 7- سرود یکتاپرستی، ص 94 8- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 50 9- همان 10- همان، ص 55 11- همان، ص 57 12- همان، ص 57 13- روانشناسى کودک، ص 165 14- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 140 15- بایدها و نبایدها، ص 142 16- همان، ص 38 17- سرود یکتاپرستی، ص 18-17 18- آزادی، هرج و مرج، زورمداری، ص 44 19- علل گرایش به مادیگری، ص 170 20- آزادی، هرج و مرج، زورمداری، ص 47-46 21- بایدها و نبایدها، ص 170 22- آزادی، هرج و مرج، زورمداری، ص 80 23- تحفالعقول عن ال الرسول، ص 207 24- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 43 25- بایدها و نبایدها،ص 158 26- همان، ص 159 27- همان، ص 84 28- بایدها و نبایدها، ص 83 29- همان، ص 78 30- همان، ص 49 31- حق و باطل از دیدگاه قرآن، ص 39 32- آسیبشناسى تربیت دینی، ص 137 33- بایدها و نبایدها، ص 75-74 34- روش برداشت از قرآن، ص 55 35- شریعتى جستجوگرى در مسیر شدن، ص 72 36- همان، ص 96 و روش برداشت از قرآن، ص 31-26 37- همان، ص 52-44 38- موسیقى و تفریح در اسلام، ص 25 39- همان، ص 21 و روش برداشت از قرآن، ص 41 40- نقش آزادى در تربیت کودکان، ص 123 منبع: راسخون
[/SPOILER]