جمع بندی نقش حروف مقطعه در تفسیر قرآن
تبهای اولیه
با سلام خدمت دوستان
در مورد حروف مقطعه سوالی داشتم و آن اینکه با توجه به این معنی نهایی و قطعی حروف مقطعه معلوم نشده است بنابراین ما دیگر نمیتوانیم سایر آیات را تفسیر و معنا کنیم چون قرآن ناسخ و منسوخ و مقید و مطلق دارد و حروف مقطعه ممکن است ناسخ یا مقید سایر آیات باشد، تکلیف چیست؟ ما که به معنای دقیق حروف مقطعه پی نبرده ایم چگونه تفسیر قرآن به قرآن کنیم ؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
کارشناس بحث: استاد میقات | |
[TD][/TD] | |
با سلام خدمت دوستان
در مورد حروف مقطعه سوالی داشتم و آن اینکه با توجه به این معنی نهایی و قطعی حروف مقطعه معلوم نشده است بنابراین ما دیگر نمیتوانیم سایر آیات را تفسیر و معنا کنیم چون قرآن ناسخ و منسوخ و مقید و مطلق دارد و حروف مقطعه ممکن است ناسخ یا مقید سایر آیات باشد، تکلیف چیست؟ ما که به معنای دقیق حروف مقطعه پی نبرده ایم چگونه تفسیر قرآن به قرآن کنیم ؟
با سلام و درود
در این زمینه چند نکته عرض می شود:
1. این که آیه ای توسط آیه دیگر نسخ شده باشد، نیازمند ادله لازم و استدلال محکم و روشنی است.
2. با صرف احتمال، آن هم احتمالی که پشتوانه لازم را ندارد و فقط در حد احتمال است(یعنی از درصد اعتبار پایینی برخوردار است)، نمی توان وجود نسخ و ... را اثبات کرد.
3. اگر فهم و تفسیر سایر آیات قرآن، متوقف بر فهم قطعی از آیات مقطعات بود، قطعا خداوند معنا و مفهوم آن ها را بر همگان آشکار می کرد تا قرآن قابل استفاده باشد؛ این نقض غرض است که خداوند متعال کتابی آسمانی برای هدایت انسان ها ارسال فرماید سپس فهم و تفسیر آن برای مخاطبان، ممکن نباشد.
4. در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز اشاره ای نشده که تفسیر و فهم قرآن متوقف بر فهم مقطعات است؛ اگر چنین بود، آن حضرات که مفسران حقیقی قرآن هستند، یا این نکته را بیان می فرمودند و یا معنا و تفسیر حروف مقطعه را ارائه می دادند.
5. قرآن کریم 114 سوره دارد که فقط 29 سوره آن حروف مقطعه دارند؛ هم چنین تعداد حروف مقطعات، 78 مورد است که نسبت به مجموع حروف قرآن، بسیار ناچیز و اندک است.
6. اصل بر این است که کلام الهی نسخ نشده است، مگر این که دلیلی موثق بر اثبات وقوع نسخ داشته باشیم. لذا تا موقعی که چنین دلیل محکمی نداشته باشیم، نمی توان وجود نسخ را ثابت دانست.
7. می بینیم با وجود این که تفسیر و فهم قطعی و روشنی از آیات مقطعات نداریم، باز هم تفسیر سایر آیات قرآن، ممکن و شدنی است.
بنابر این:
فهم و تفسیر سایر آیات قرآن، متوقف بر فهم آیات مقطعات نیست.
با سلام خدمت دوستان
در مورد حروف مقطعه سوالی داشتم و آن اینکه با توجه به این معنی نهایی و قطعی حروف مقطعه معلوم نشده است بنابراین ما دیگر نمیتوانیم سایر آیات را تفسیر و معنا کنیم چون قرآن ناسخ و منسوخ و مقید و مطلق دارد و حروف مقطعه ممکن است ناسخ یا مقید سایر آیات باشد، تکلیف چیست؟ ما که به معنای دقیق حروف مقطعه پی نبرده ایم چگونه تفسیر قرآن به قرآن کنیم ؟
سلام
فکر نمیکنم تا به حال کسی ادعای نسخ حروف مقطعه را کرده باشد.
هیچ روایت یا آیه ای نیست که مقطعات را منسوخ بداند.
بله در تفاسیر درباره متشابه یا محکم بودن این آیات صحبت شده است.
طبق آیات ابتدایی سوره آل عمران، برخی آیات قرآن جزو متشابهات هستند و برخی جزو محکمات هستند.
لذا چند نظریه مطرح شده است.
برخی گفته اند مقطعات جزو متشابهات هستند.
برخی ادعا کردند مقطعات جزو محکمات هستند و تمام ایات قرآن جزو متشابهات هستند.
میگویند متشابهات را باید با نگاه به محکمات تفسیر کرد و الا ممکن است دچار خطا در تفسیر شویم.
اینکه متشابه چیست خودش داستان مفصلی است.
مثلا افراد انگشت شماری ادعا کردند ما در قرآن متشابه نداریم. همه آیات قران محکمات هستند. مقصود از متشابهات، روایات و کتابهایی است که شبیه آیات قرآن هستند. پس باید روایات و کتب حدیثی را بر کتاب خدا عرضه کرد. اگر احادیث مطابق قرآن بود می پذیریم و الا رد می کنیم. تبعیت از احادیث ( متشابهات ) بدون ارجاع دادن به قرآن ( که محکمات است) موجبات گمراهی را فراهم می کند.
این که آیه ای توسط آیه دیگر نسخ شده باشد، نیازمند ادله لازم و استدلال محکم و روشنی است
استارتر محترم هم ادعا نکردند که آیهء خاصی نسخ شده. بلکه گفتند وقتی معنای حروف مقطعه را نمیدانیم، نمیتوانیم با قاطعیت بگوئیم نسخ شده یا نشده
این نقض غرض است که خداوند متعال کتابی آسمانی برای هدایت انسان ها ارسال فرماید سپس فهم و تفسیر آن برای مخاطبان، ممکن نباشد
اما بدون در نظر گرفتن حروف مقطعه، باز هم خیلی از آیات هستند که تفسیر آنها برای مخاطبین بسیار دشوار است
اگر سخن شما را بپذیریم باید بگوئیم پس تمام قرآن را باید به راحتی بشود فهمید، وگرنه میشود نقض قرض الهی از طرفی آن بخشهایی را هم که تاکنون مفسران تفسیر کردهاند نمیتوانیم با قاطعیت صددرصد بگوئیم تمامش صحیح است
چه بسا فردا روزی مفسر دیگری با دلایل منطقی تفاسیر قبلی از یک یا چند آیه را باطل کند
پس حتی در موارد تفسیر شده هم نمیتوان گفت خیلی آسان بوده، چون ایرادهای این تفاسیر بر ما پوشیده است
قرآن کریم 114 سوره دارد که فقط 29 سوره آن حروف مقطعه دارند؛ هم چنین تعداد حروف مقطعات، 78 مورد است که نسبت به مجموع حروف قرآن، بسیار ناچیز و اندک است
پس اینکه چون حروف مقطعه اندک هستند پس چندان همیت ندارند قابل پذیرش نیست
در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز اشاره ای نشده که تفسیر و فهم قرآن متوقف بر فهم مقطعات است؛ اگر چنین بود، آن حضرات که مفسران حقیقی قرآن هستند، یا این نکته را بیان می فرمودند و یا معنا و تفسیر حروف مقطعه را ارائه می دادند

یک سوال در این باره برایم پیش آمده، البته اگر احساس میکنید در موضوع تاپیک نیست بفرمائید
اگر حروف مقطعه تاثیری در فهم سایر آیات ندارند و با توجه به اینکه مفهوم آنها را هم درست نمیدانیم
آیا میشود نتیجه گرفت که کلیت قرآن با یا بدون حروف مقطعه تفاوتی ندارد؟
سلام استاد عزیز
استارتر محترم هم ادعا نکردند که آیهء خاصی نسخ شده. بلکه گفتند وقتی معنای حروف مقطعه را نمیدانیم، نمیتوانیم با قاطعیت بگوئیم نسخ شده یا نشده
با سلام و درود
احتمال وجود نسخ هم پشتوانه می خواهد و هر احتمالی که قابل توجه و پیگیری نیست. وقتی هیچ دلیل و پشتوانه ای ندارد، اعتبار علمی آن نیز بسیار پایین و یا ناچیز می شود.
با صرف احتمالی که درصد اعتبار لازم را ندارد، نمی توان جلو تفسیر سایر آیات را گرفت و یا در تفسیر آن ها ـ از این جهت ـ شک و تردید کرد و یا آن را زیر سؤال برد.
اما بدون در نظر گرفتن حروف مقطعه، باز هم خیلی از آیات هستند که تفسیر آنها برای مخاطبین بسیار دشوار است
اگر سخن شما را بپذیریم باید بگوئیم پس تمام قرآن را باید به راحتی بشود فهمید، وگرنه میشود نقض قرض الهی
خیلی فرق است بین این که تفسیر قرآن متوقف بر فهم قطعی آیات مقطعات باشد و بین این که قابل تفسیر باشد ولی تفسیر قطعی برخی آیات (متشابهات) روشن نباشد. اولی می شود نقض غرض، ولی دوم نمی شود نقض غرض.
از طرفی آن بخشهایی را هم که تاکنون مفسران تفسیر کردهاند نمیتوانیم با قاطعیت صددرصد بگوئیم تمامش صحیح است
چه بسا فردا روزی مفسر دیگری با دلایل منطقی تفاسیر قبلی از یک یا چند آیه را باطل کند
پس حتی در موارد تفسیر شده هم نمیتوان گفت خیلی آسان بوده، چون ایرادهای این تفاسیر بر ما پوشیده است
عرض کردم، بین تفسیر کامل را ندانستن، و بین این که قابل تفسیر نباشد، فرق است.
در ثانی، تفسیرهای موجود، بر اساس اسلوب و قواعد تفسیری است و در آینده هم هر کس بخواهد تفسیری داشته باشد، علی القاعده باید طبق اسلوب باشد.
به بیان دیگر؛ تفسیرهای آینده، لزوما به معنای باطل بودن تفسیرهای فعلی نیست، بلکه روشن کردن وجهی از وجوه دیگر است.
شما بهتر از من میدانید که حتی یک کسره و فتحه میتواند تاثیر اساسی در معنا یا تفسیر یک آیه بگذارد
پس اینکه چون حروف مقطعه اندک هستند پس چندان همیت ندارند قابل پذیرش نیست
بنده از اهمیت صحبت نکردم.
در ثانی این یک جواب نقضی است، نه حلی؛ از لحاظ آماری هم بخواهیم حساب کنیم، درصد آیات مقطعات نسبت به سایر آیات، بسیار اندک است و متوقف کردن فهم آن بسیار، بر آن اندک؛ علمی و منطقی نیست.
اگر حروف مقطعه تاثیری در فهم سایر آیات ندارند و با توجه به اینکه مفهوم آنها را هم درست نمیدانیم
آیا میشود نتیجه گرفت که کلیت قرآن با یا بدون حروف مقطعه تفاوتی ندارد؟
دانستن مراد الهی از آیات مقطعات، قطعا تعالیم و ارزش های الهی بیشتری را برای ما روشن می کند، ولی ندانستن آن ها، به معنای نادرست بودن فهم ما از سایر آیات نیست؛ به بیان دیگر، ملازمه ای بین این دو نیست تا از یکی دیگری را نتیجه بگیریم.
دانستن مراد الهی از آیات مقطعات، قطعا تعالیم و ارزش های الهی بیشتری را برای ما روشن می کند، ولی ندانستن آن ها، به معنای نادرست بودن فهم ما از سایر آیات نیست؛ به بیان دیگر، ملازمه ای بین این دو نیست تا از یکی دیگری را نتیجه بگیریم
اگر با سند این بخش را برایم اثبات بفرمائید ممنون میشوم
با سلام و درود
ساده ترین سندش این است که وقتی سایر آیات که بر اساس اسلوب تفسیری (با توجه به آیات، روایات، شأن نزول، ادبیات عرب، شواهد تاریخی، عقل و...) تفسیر شده اند را نمی توان نادرست و مردود دانست؛ معنایش این است که ملازمه ای بین این دو نیست.
اگر کسی قائل به ملازمه است باید آن را اثبات کند. ملازمه نداشتن، به اثبات نیاز ندارد.
[="Tahoma"]پرسش:
با توجه به این که معنی نهایی و قطعی حروف مقطعه معلوم نشده است بنابراین ما دیگر نمی توانیم سایر آیات را تفسیر و معنا کنیم چون قرآن ناسخ و منسوخ و مقید و مطلق دارد و حروف مقطعه ممکن است ناسخ یا مقید سایر آیات باشد، تکلیف چیست؟ ما که به معنای دقیق حروف مقطعه پی نبرده ایم چگونه تفسیر قرآن به قرآن کنیم؟
پاسخ:
در این زمینه چند نکته عرض می شود:
1. این که آیه ای توسط آیه دیگر نسخ شده باشد، نیازمند ادله لازم و استدلال محکم و روشنی است.
2. با صرف احتمال، آن هم احتمالی که پشتوانه لازم را ندارد و فقط در حد احتمال است(یعنی از درصد اعتبار پایینی برخوردار است)، نمی توان وجود نسخ و ... را اثبات کرد.
3. اگر فهم و تفسیر سایر آیات قرآن، متوقف بر فهم قطعی از آیات مقطعات بود، قطعا خداوند معنا و مفهوم آن ها را بر همگان آشکار می کرد تا قرآن قابل استفاده باشد؛ این نقض غرض است که خداوند متعال کتابی آسمانی برای هدایت انسان ها ارسال فرماید سپس فهم و تفسیر آن برای مخاطبان، ممکن نباشد.
4. در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز اشاره ای نشده که تفسیر و فهم قرآن متوقف بر فهم مقطعات است؛ اگر چنین بود، آن حضرات که مفسران حقیقی قرآن هستند، یا این نکته را بیان می فرمودند و یا معنا و تفسیر حروف مقطعه را ارائه می دادند.
5. قرآن کریم 114 سوره دارد که فقط 29 سوره آن حروف مقطعه دارند؛ هم چنین تعداد حروف مقطعات 78 مورد است که نسبت به مجموع حروف قرآن، بسیار ناچیز و اندک است.
6. اصل بر این است که کلام الهی نسخ نشده است، مگر این که دلیلی موثق بر اثبات وقوع نسخ داشته باشیم. لذا تا موقعی که چنین دلیل محکمی نداشته باشیم، نمی توان وجود نسخ را ثابت دانست.
7. می بینیم با وجود این که تفسیر و فهم قطعی و روشنی از آیات مقطعات نداریم، باز هم تفسیر سایر آیات قرآن، ممکن و شدنی است.
بنابر این: فهم و تفسیر سایر آیات قرآن، متوقف بر فهم آیات مقطعات نیست.
ممکن است گفته شود کسی ادعا نکرده که آیه خاصی نسخ شده، بلکه همین که معنای حروف مقطعه را نمی دانیم، نمی توانیم با قاطعیت بگوییم نسخ شده یا نشده؟
در جواب باید گفت احتمال وجود نسخ هم پشتوانه می خواهد و هر احتمالی که قابل توجه و پیگیری نیست. وقتی هیچ دلیل و پشتوانه ای ندارد، اعتبار علمی آن نیز بسیار پایین و یا ناچیز می شود.
با صرف احتمالی که درصد اعتبار لازم را ندارد، نمی توان جلو تفسیر سایر آیات را گرفت و یا در تفسیر آن ها ـ از این جهت ـ شک و تردید کرد و یا آن را زیر سؤال برد.
نکته:
1. خیلی فرق است بین این که تفسیر قرآن متوقف بر فهم قطعی آیات مقطعات باشد و بین این که قابل تفسیر باشد ولی تفسیر قطعی برخی آیات (متشابهات) روشن نباشد. اولی می شود نقض غرض، ولی دوم نمی شود نقض غرض.
2. تفسیرهای موجود، بر اساس اسلوب و قواعد تفسیری است و در آینده هم هر کس بخواهد تفسیری داشته باشد، علی القاعده باید طبق اسلوب باشد. به بیان دیگر؛ تفسیرهای آینده، لزوما به معنای باطل بودن تفسیرهای فعلی نیست، بلکه روشن کردن وجهی از وجوه دیگر است.
3. دانستن مراد الهی از آیات مقطعات، قطعا تعالیم و ارزش های الهی بیشتری را برای ما روشن می کند، ولی ندانستن آن ها، به معنای نادرست بودن فهم ما از سایر آیات نیست؛ به بیان دیگر، ملازمه ای بین این دو نیست تا از یکی دیگری را نتیجه بگیریم.
نتیجه:
فهم و تفسیر سایر آیات قرآن، متوقف بر فهم آیات مقطعات نیست.