جمع بندی نظر اسلام در مورد برون فکنی روحی یا پرواز روح و روش های بدست آوردن آن
تبهای اولیه
میخواستم بدونم حکم اسلام راجب برونفکنی چیه حلاله یا حروم
نمیدونم روش زیاد داره
مثلا روش های تلقین داره قبلش باید ارامش بگیری و گفته میشه بیشتر ادما میتونن انجام بدن
کسایی که انجام دادن میگن میشه روحو از بدن جدا کرد و هر جایی که بخوای بری
خب از تعریفاش معلومه چیز خیلی جالبیه اگه بی خطر باشه
ولی بعضیا میگن اصلا خطر نداره بعضیا میگن احتمال مرگ داره بعضیام میگن فلج میشی بعضیام میگن سردرد و تشنج داره
ولی من جوالاشونو خوندم هیچی نفهمیدم گفتم شاید اینجا بهتر معلوم بشه و ساده تر توضیح بدن
چن نفر تو سایت سوال منو پرسیدن ولی جواباشون واسه من کافی نبوده
http://www.pasokhgoo.ir/node/32514
ولی بعضیا میگن اصلا خطر نداره بعضیا میگن احتمال مرگ داره بعضیام میگن فلج میشی بعضیام میگن سردرد و تشنج دارهمیخواستم بدونم حکم اسلام راجب برونفکنی چیه حلاله یا حروم
نمیدونم روش زیاد داره
مثلا روش های تلقین داره قبلش باید ارامش بگیری و گفته میشه بیشتر ادما میتونن انجام بدن
کسایی که انجام دادن میگن میشه روحو از بدن جدا کرد و هر جایی که بخوای بری
خب از تعریفاش معلومه چیز خیلی جالبیه اگه بی خطر باشه
ولی من جوالاشونو خوندم هیچی نفهمیدم گفتم شاید اینجا بهتر معلوم بشه و ساده تر توضیح بدن
چن نفر تو سایت سوال منو پرسیدن ولی جواباشون واسه من کافی نبوده
http://www.pasokhgoo.ir/node/32514
با سلام و عرض ادب؛
پاسخ سؤال را در دو قسمت به عرضتان میرسانم:
الف: این مسئله در عرفان اسلامی، تحت عنوان قیامت صغرای انفسی مطرح است. قیامت صغرای انفسی، نوعی از قیامت صغرا است که نه در آفاق، بلکه در نفس سالک و با ارادهی او روی میدهد. در این نوع از قیامت آثار مرگ که به صورت طبیعی در عالم خارج تحقق مییابد، در شرایط خاصی برای سالک و در زمان حیات او رخ خواهد داد که برای تمییز این دو نوع از قیامت صغرا، یکی را «قیامت صغرای آفاقی» و دیگری را «قیامت صغرای انفسی» نام نهادهاند. بنابراین در مقابل مرگ طبیعی، مرگ ارادی و اختیاری قرار دارد، همچنانکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در نقل معروفی می فرمایند: موتوا قبل أن تَمُوتُوا. فراز اخیر سخن پیامبرصلی الله علیه و آله (أن تموتوا) به قیامت صغرای آفاقی و مرگ طبیعی اشاره دارد؛ زیرا غیر ارادی بوده و خود به خود و بدون اختیار انسان خواهد آمد، اما در فراز ابتدایی که امر به مردن میکند و میفرماید: «موتوا» بر نوع دیگری از مرگ که تحت اراده و اختیار انسان است، به صورت روشنی دلالت میکند. این مرگ و مردن همان قیامت صغرای انفسی میباشد که برای سالک، همهی آنچه که در مرگ طبیعی برای انسان روی میدهد، روی می آورد و همه مکاشفات و مشاهدات اتفاق خواهد افتاد.[1]
این مسئله در بیان ابن عربی تحت عنوان موت ارادی بیان شده است. وی فنای عارف از خودش و از هر امری که بین او و حقتعالی مانند پردهای مانع گشته را موت ارادی و اختیاری نامیده است:
«و موت أهل الكشف و الوجد و هو الفناء الصوفي، و فيه يلقى العبد ربه بتحققه أنه عينه، و مشاهدته إياه في جميع مجالي الوجود. و يسمى هذا الموتُ الموتَ الإرادي، و هو مقام الفناء عند الصوفية، أي فناء الصوفي عن نفسه و كل ما يتصل بها مما يقوم حجاباً بينه و بين ربه».[2]
روزبهان بقلی شیرازی نیز در عین توصیف آن به فنا، شرط رسیدن به این مقام را اجتناب از فضولات دنیا (غیر ضروریات) و اکتفا به ضروریات عنوان کرده است: « إذا علمت أن الردّ إلى الضرورات و اجتناب الفضوليات شرط القدرة على الطي».[3]
در کتاب تفسیر ابنعربی که اثر جناب عبدالرزاق کاشانی است و به اشتباه به ابنعربی منسوب شده است ویژگی چنین حالتی را خلاص شدن فطرت از حجاب نشئهی مادی دانسته، بطوری که روح از صفات نفسی که به مثابه جسد برای اویند، به طور موقت بیرون میآید.[4]
پس در اسلام و عرفان اسلامی چنین مسئلهای ممکن و قابل تحقق است و طریق رسیدن به آن از طریق مجاهدتها و ریاضتهای شرعی و ضابطهمندِ دینی میباشد. لازم به ذکر است رسیدن به این حال، ممکن است از بیراههها نیز ممکن باشد (همچنانکه معنویتها و عرفانهای کاذب و نوظهور، این مسئله را چاشنی تبلیغاتِ عوامفریبِ خودشان میکنند تا شخصیتهای سادهلوح را به سوی خود جذب کنند) اما نتیجهای جز ضرر و خسران و افسوس در پی ندارد.
[/HR][1]. ر.ک: قیصری، شرح فصوص الحکم، ص 41.
[2]. محیالدین ابن عربی، فصوص الحكم، ج2، ص: 328.
[3]. بقلی شیرازی، روزبهان، العرف العاطر فی معرفة الخواطر و غیرها من الجواهر، ص 231.
[4]. ر.ک: به کاشانی، عبدالرزاق، تفسیر ابنعربی، ج1، ص 229.
ب: این قابلیت (موت ارادی و اختیاری)، مسئلهای نیست که با دانستن به صورت علم حصولی و انجام تکنیکهایی که شیادان و نااهلان بدان توصیه میکنند بتوان به آن رسید؛ بلکه باید در اثر ریاضات شرعی و مراقبتهای فراوان به لحاظ وجودی به آن رسید. با دانستن یک سری مفاهیم و توصیف حالات رخ داده در آن، هیچ قدرتی از این جهت به انسان افزوده نخواهد شد و به قول معروف، با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود. و چه بسا کسانی که بدون طی مقدمات و تحمل رنج و مشقت لازم برای حصول آن دست و پا میزنند، به گرفتاریهای جبران ناپذیری هم در زمینه جسمی و هم در زمینه روحی دچار شوند. مثلا اگر ابزار و دستگاهِ عمل جراحیِ چشم را به دست یک نابلد بسپارند و چشم یک انسانی را هم در اختیار او قرار دهند و به او بگویند با این دستگاه بر روی چشم این مریض عمل جراحی انجام بده؛ قطعا چنین مریضی، چشم سالم از معرکه به در نخواهد برد؛ پس برای کار کردن با این دستگاه و انجام عمل جراحی،تخصص و مهارت فراوان لازم است و نمیتوان با کروکی کشیدن، این مهارت را به آن شخص منتقل کرد. مسئله خلع روح از بدن نیز اینچنین است و بهتر است به جای اینکه به فکر رسیدن به این مسئله باشیم به فکر تقویت روح و قوای شریف آن از راه ریاضات شرعی و اطاعت از شریعت و فرمانبرداری از حقتعالی باشیم؛ چرا که با تحصیل این هدف، همه چیز (اعم از مهارتهای اینچنینی) با عافیت، خودْ به سراغ ما خواهد آمد بدون اینکه ضربه و ضرری به ما وارد گردد. اگر فرزندی که هنوز به سن بلوغ نرسیده در مورد لذت جنسی از پدر خود سؤال کند، پدر نمیتواند هیچ پاسخ واقعگرایانهای که بتواند حقیقت این لذت جنسی را به فرزندش انتقال دهد، به فرزند ارائه دهد جز اینکه به وی میگوید: صبر کن تا وقتی موقعش فرا رسید خود آن را میفهمی و درک میکنی؛ این لذت با گفتن قابل توصیف و شرح نیست. مسائلی از قبیل موت ارادی و اختیاری نیز اینچنین است انسان باید از طریق بندگی و ریاضات شرعی و عدم توجه به شئون مادی و مادیات به صورت اصل و هدف، خودْ، به آن برسد تا از کیفیت آن مطلع گردد.
سؤال:
برونفکنی روحی چیست؟ و شیوههای انجام آن کدام است؟ و نظر اسلام در مورد آن چیست؟
پاسخ:
برونفکنی روحی همان موت اختیاری یا خلع روح از بدن است که عبارتاست از استیلای آثار مرگ بر سالک در شرایطی خاص و در زمان حیاتِ وی، با اراده و اختیار خویش. گفتنی است، مشخصه بارز موت اختیاری از مرگ طبیعی که در مورد هر شخصی در پایان عمرش محقق میگردد، در اختیاری بودن آن است.
شیوههای دستیابی بر این قدرت، دو نوع است: الف: عده از طریق ریاضتهای غیر شرعی و غیر عرفی و غیر عقلی، بر این تسلیط، دست مییابند؛ اما به دلیل آنکه این روشها با استعدادها و استطاعتهای بشری متناسب نبوده، لطمههای جبران ناپذیری را به شخص مرتاض وارد خواهد کرد. در حقیقت، برای به دست آوردن گوهری کم قیمت، گوهری پرقیمت را فدا میکنند و حال آنکه انسان عاقل چنین، انتخاب نمیکند. ب: طریقهی دیگر، از راه عمل به دستورات شریعت و در سایه قطعِ دلبستگی به دنیا و علاقه به آن و حرکت در چارچوب دین صورت میگیرد این قابلیت، در صورت وجود استعداد روحی و باطنی در شخص سالک، قرار مییابد.
چنین مسئلهای در اسلام و بیانات عارفان مسلمان نیز مطرح و در قالب قیامت صغرای انفسی بیان شده است.(1) همچنین، فراز ابتدایی حدیث نبوی معروف «موتوا قبل از تموتوا»(2) بر این مطلب، قابل دلالت است.
نتیجه:
فرافکنی روحی (موت اختیاری و خلع روح از بدن)، اگر حاصل از انضباط شرعی باشد، منعی نداشته و معمولا چنین قابلیتی برای سلّاک طریق الی الله در مراحل نهایی با ارادهی خودشان رخ خواهد داد. اما بر کسانی که از این قابلیت بیبهرهاند (از متدینین)، ضروری است دستیابی به امثال چنین قدرتهایی را هدف خود قرار ندهند؛ چرا که، کسانی که صاحب چنین مقاماتیاند،خودْ، به آن بیاعتنا میباشند و به دنبال وصول به اهداف والاتر و کسب معارف توحیدی در تلاشاند.
منابع:
1. ر.ک: قیصری، شرح فصوص الحکم، ص 41؛ محیالدین ابن عربی، فصوص الحكم، ج2، ص: 328؛ کاشانی، عبدالرزاق، تفسیر ابنعربی، ج1، ص 229.
2. کلینی، الکافی، ج2، ص 140.