نامزدم مرا به جدایی تهدید نموده

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نامزدم مرا به جدایی تهدید نموده
دوستان سلام وقت به خیر در دوره نامزدی به سر میبرم و شاهد رفتارهای عجیبی از شوهرم هستم ایشون خیلی عصبی هستند و توانایی حل مشکلات رو ندارند از هر کاهی کوه میسازن و بعد قهر میکنن و بی محللللی تا بفرستیم دنبالشون و بیان برای اشتی! این بار خانواده ها سر اینکه کی مبل رو بخره رو کمی بحث کردند و ایشون با من قهر کردند! ب زور رفتیم مشاوره و اونجا گفتن باید تست شخصیت بدیم ایشون قبول نکردند و بعدشم گفتن ما حرف همو نمیفهمیم و لبه پرتگاهیم و این زندگی به درد نمیخوره و .... چیزی ک برام خیلی خیلی عجیبه اینه ک ایشون همیشه از طلاق میترسیدن و اصلا نمیزاشتن فکر من ب اون سمت بره کسر شان میدونن ک نتونن زندگی جمع کنند ولی الان چی شده ک سر همچین مساله بیخودی گر گرفته جالب اینه ک نمیره اقدام کنه برای طلاق و میخاد من اقدام کنم منم بهشون گفتم راه حل من مشاوره است نه طلاق ایشونم گفتن من مشاوره رو نمیام و الان یه ماه گذشته نه طلاق میدن ن مشاوره میان ن خاانوادشون زنگ میزنن واقعا نمیدونم چیکار کنم رفتم مشاوره گفتن شخصیت خطرناکی داره از صحبتهاشون شک کردند ک خودشیفته باشن و گفتن تست رو نمیان بدن چون میترسن برچسبی بهشون زده بشه من الان واقعا بلاتکلیفم اشتباهه ک خانوادم زنگ بزنن ولی تنها راه حل فکر میکنم همین باشه اگر اومدن و صحبت کردیم و ایشون همچنان مایل ب طلاق بود و نمیخاست اصلا حرفی بزنه من باید چیکار کنم؟نحوه بیانم بیشتر مورد سواله ایا کسی تجربه مشابهی دارد؟ --- حدس من اینه ک این موضوع خرید مبل خانوادشونو بهم ریخته و اون برای اینکه بتونه مساله رو حل کنه ساده ترین راه رو انتخاب کرده ک من نباشم و ب تبع اون مبلی نباشه چون میدونم خیلی رو خانوادشون حساسن
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شفیق
هوالمحبوب با سلام و احترام به شما همراه گرامی: شرایطی که از اوضاع و احوال زندگی کنونی خودتون توصیف کردین، شرایط سخت و پرتنشی هست و برای شما که در این حالتِ سرگردانیِ ایجاد شده، قرار گرفته اید؛ دشوار و پر از تشویش و نگرانی است. اما باید توجه داشته باشید که هر تصمیمی که بگیرید و رفتاری که می خواهید انجام بدهید؛ لازم است کاملا عاقلانه و با تدبیر همه مسائل باشد؛ چراکه سرنوشت شما به همین تصمیمات کنونی شما مرتبط می باشد. کنترل احساسات و هیجان در چنین شرایطی سخت است ولی شرط اول درست تصمیم گرفتن، همین کنترل احساساتی است که فعلا درگیرش هستید. اما برای اینکه به سوالتان با بررسی کامل مسأله، پاسخ دهم، لازم است به چند سوالی که مطرح می نمایم، لطفا پاسخ دهید. 1. میران سن و تحصیلات شما و همسرتان چقدر است؟ 2. چگونه با همسرتان آشنا شده اید؟ 3. چند وقت است که در دوران عقد به سر می برید؟ 4. چه رفتارهای عجیبی از ایشان دیده اید؟ 5. مدل ارتباطی شما با همسرتان چگونه می باشد؟ چقدر به هم عواطف دارید و ابراز هم می نمایید؟    
شفیق said in هوالمحبوب
1. میران سن و تحصیلات شما و همسرتان چقدر است؟ 2. چگونه با همسرتان آشنا شده اید؟ 3. چند وقت است که در دوران عقد به سر می برید؟ 4. چه رفتارهای عجیبی از ایشان دیده اید؟ 5. مدل ارتباطی شما با همسرتان چگونه می باشد؟ چقدر به هم عواطف دارید و ابراز هم می نمایید؟    
 
سلام وقت بخیر  بنده ۲۹ سال و کارشناسی ارشد مهندسی  ایشون ۳۱سال کارشناسی ارشد مهندسی  . ب واسطه معرف آشنا شدیم و دو ماه آشنا شویم و بعد نامزدی بدون محرمیت و بعد دوماه عقد کردیم...یعنی فاصله آشنایی تا عقد ۴ماه بود و الان ۶ ماه عقد هستیم   . شخصیتشون در دوره نامزدی بسیار منعطف و با تدبیر بود و به همین خاطر من تصمیمم را جدی کردم که ب ایشون فکر کنم  اما الان بسیار بسیار خودرای هستند و حتی جای من هم تصمیم می‌گیرند...اگر سر مسائلی نتونن منو قانع کنن ترور شخصیتی می‌کنند و تا دلشون بخاد ایراد از شخصیتم می‌گیرند ک خشک و غیر قابل انعطاف هستی و.. بسیار عصبی هستند و در مقابل هر اتفاق غیر منتظره چ خوب چ بد واکنش های شدیدی دارند (حرف با صدای بلند...دشنام...تهدید...قضاوت) در حدی که اجازه توضیح به آدم نمیده در مقابل مسائلی ک برخلاف میلشون هست واکنش بد و سریع نشون میده! اگر کوتاه اومدم که هیچ اگرم نیمدم بعد یک دوره پرتنش ایشون کوتاه میان و بعد میگن بالاخره آدم باید تو زندگیش کوتاه هم بیاد چ اشکال داره تو این جور موارد آدم ابروش بره ضایع شدن را برای همین موقع ها گذاشتن  خانواده همسرم بسیار فهمیم و بافرهنگ هستن ولی موقعی ک اختلاف پیش میاد واقعا اون آدم همیشگی نیستن اونها هم بلند صحبت می‌کنند دعوا می‌کنند تعیین تکلیف می‌کنند که همسرم میگه من اونا رو تحت فشار میزارم میگم همونجور ک من میخام صحبت کنید این زندگی منه ایشون ب من گفته بودن تو مسائل خانواده ها دخالت نکنیم و رابطمونو خراب نکنیم ولی هر مساله ای ک پیش میاد و خانوادش مقصرن میگه مگه قرار نشد منوتو دخالت نکنیم؟ و هر مشکلی ک خانواده من مقصرن ایشون دخالت می‌کنند منو تحت فشار میزارن و میگن تا خانوادت معذرت خواهی نکنن از خانوادم من با تو کاری ندارم  واقعا بی انصافی و زرنگی تو همه رفتارهاش موج میزنه...اون اوایل قرار بود تهیه منزل با پسر باشه و جهیزیه با دختر یا کلا همه چی نصف نصف ک ما مورد اول را قبول کردیم ولی بعد از چندماه ک ایشون توانایی تهیه منزل نداشتند پدرم لطف کردند نصف پول تهیه منزل را دادند و سه دنگ ب نام من خورد ...خواسته فعلی خانوادم اینه ک تو جهیزیه هم بهشون کمک بشه (البته بالاتر عرض کردم یکی از گزینه ها این بود ک نصف نصف بره جلو، و الان خانوادم نود درصد جهیزیه را قبول کردند خریداری کنند فقط یه قسمت را پیشنهاد دادن اونا تهیه کنند...درصورتی ک انصاف این بود خانواده همسرم نصف جهیزیه رو بدن چون ما نصف خونه رو داریم) ک اونها ناراحت شدند و گفتند از اول بنا بر این بود شما کل جهیزیه رو بگیرید با خودشون فکر نمیکنند ک حالا شرایط عوض شده و باید گزینه دوم اجراییی بشه و متاسفانه خانواده من اصلا از مشکلات خوششون نمیاد و حاظرن کوتاه بیان و خودشون تهیه کنند ولی دعوا و بحثی پیش نیاد   با چند مساور ک صحبت کردم و کاملا قضایا رو از ابتدا تا الان تعریف کردم گفتن شما ابتدا سر هر مساله ای ک پیش آمد کوتاه آمدید و آنها هم میبینن اهل سازش هستید تحت فشار میزارن و پرخاشگری رو بیشتر می‌کنند ولی باید هر دو بیاید تست بگیریم ببینیم این ویزگی ها شخصیتی است غیر قابل حل یا مهارتی و قابل حل  ک ایشون و خانوادش قبول نمیکنند . راستش فقط آخر هفته ها دیدار داریم و ب دلیل ن من منزل ایشون میمونم و ن ایشون منزل ما و البته درخواستی هم تا ب الان از جانب ایشون نبوده!و این موضوع اذیتشون نکرده تا حالا ولی محبت کلامی داریم منتها فک میکنم از ته دل نیست چون به فرض ایشون به تایم برگشت منزل من حساس هستند و همیشه پیگیری می‌کنند ب شب نخوره ولی موقع عصبانیت و قهر اصلا منو ۱۲ شب هم تو خیابون ببینن براشون مهم نیست 
هوالمحبوب بسیار سپاسگزارم از اینکه به سوالات بنده پاسخ داده اید. هم شما و همسرتان در سن و سالی هستید که می توانید از پس مسائل زندگی بربیایید و انقدر خانواده ها را درگیر مسائل خودتان نکنید. خوب است درباره مسائل مالی و جهیزیه هم قبل اینکه به مشاجره کشیده شود، خودتان دوتایی با هم گفتگو می کردید و به یک تصمیم مورد پسند خودتان می رسیدید و بعد به خانواده ها انتقال می دادید؛ چراکه وقتی دو خانواده با دو فرهنگ مختلف بخواهند سر این جور مسائل با هم گفتگو کنند، بسیار زیاد اتفاق می افتد که به مشاجره بینجامد. در مورد همسرتان هم عجیب است که در دوماهی که با هم ارتباط داشته اید، شاهد هیچ یک از مسائلی که می گویید، نشدید. اگر ویژگی هایی که می گویید جزء شخصیتشان باشد، خیلی زود و با کوچکترین مسأله، می بایست خودشان را برملا می کردند. ممکن است همسرتان تحت فشارهای زیادی از طرف خانواده خود و یا مسائل دیگری باشند.
الان مسلّم است که فقط به صفات و ویژگی های منفی او می اندیشید. ولی خواهشا به ویژگی ها و صفات مثبت او هم فکر کنید و برای خود بنویسید و یادآور خاطرات خوبی که با ایشان داشته اید هم شوید. تشخیص شخصیت خودشیفته کار یک روان شناس بالینی است آن هم با چند جلسه مشاوره و آزمونهایی که می گیرند، تشخیص، تایید می گردد که کار چندان راحتی نیست. دیگراینکه شخصیت خودشیفته خطرناک نیست، بلکه جزء شخصیتهای نوسانی و بی ثبات می باشند. استفاده از خدمات مشاوره ای بسیار خوب است ولی خوب بود قبل از ازدواجتان برای مشاوره ازدواج اقدام می کردید. اما به گزینه هایی در ذهنتان بیندیشید که می شود با این آقا و خانواده اش ادامه داد.
همانطور که خودتان گفتید خانواده فهمیده و خوبی دارند؛ اگر دو خانواده می توانند با گفتگو مسأله شان را  حل کنند، اقدام کنید ولی اگر فکر می کنید گردآمدن دو خانواده با هم باعث تشنج بیشتری می گردد؛ فرد با تدبیر و دلسوزی در اطرافیان، انتخاب و برای گفتگو و صلح نزد آنان بفرستید. اما قبل از این موضوع، لازم است خودتان با همسرتان ارتباط گرفته و با هم گفتگو کنید.  اگر ایشان حاضر به مشاوره نیستند؛ مانعی ندارد. اصرار بر مشاوره رفتن نداشته باشید. شاید فکر می کنند شما به دنبال یافتن ایرادی از ایشان هستید و برای همین مخالفت می کنند. خوب است این آقا، احساس کند که شما هدفتان صلح و ادامه زندگی است نه اینکه می خواهید تهدیدش کنید و این هدف، باید در گفتار و کلام و رفتارتان، پیدا باشد. در واقعیت هم به همین مسأله بیندیشید. طلاق آخرین راهکاری است که هیچ گاه دیر نمی شود و از دستش نمی دهید ولی زندگی کردن و ماندن از دست خواهد رفت.
خوب است کمی به رفتارهای خودتان هم توجه داشته باشید. ببینید شما چه رفتارهایی داشته اید که ایشان را عصبانی و متلاطم می کرده است. آیا به اکسیر اقتدار بخشی به مرد، توجه داشته اید؟؟؟ انسانها در زمان عصبانیت کارهایی می کنند که خودشان، آن را نه می پسندند و نه قبول دارند. شما هم ممکن است در زمان خشم، چیزهایی بگویید و یا رفتارهایی انجام دهید که در واقعیت اینگونه نیست. آیا از طرف شما، این احساس به ایشان القاء شده است که دوستشان دارید و برایش ارزش و احترام قائلید؟؟؟ اگر قرار است با فردی زندگی کنیم که گرانبهاترین دارائی هایمان را که جوانی و عمر است به پایش بگذرانیم؛ چرا با دارائی های دیگرمان ترکیب نکنیم. منظور بنده محبت و احترام است. محبت اکسیری است که سخت ترین انسانها را، منعطف می کند. اگر به خاطر آرامش تان در زندگی، جایی هم کوتاه بیایید، ضرر نمی کنید؛ چرا که سرمایه گذاری دراز مدت است که دوباره سودش به حساب خودتان ریخته خواهد شد.  هر فردی قِلق خودش را دارد، خوب است کمی به مدل ارتباطی تان با همسرتان فکر کنید که آیا درست بوده یا با توجه به شخصیتشان، شما مسیر را اشتباهی رفته اید و با توجه به روحیات ایشان اگر مدل ارتباطی شما با ایشان جور دیگری بود، نتیجه بهتری می گرفتید.
 هر انسان نقاط قوت و ضعف های خودش را دارد، فقط کافی است آنها را بشناسیم و نقاط قوت را تشویق و تایید کنیم و نقاط ضعف را دست کاری ننماییم. بخصوص در مورد همسر، اولین مرحله آن است که نقاط ضعف، را به همان اندازه که هست ببینیم نه بیشتر و بزرگتر. در مرحله بعد، خودمان نقاط ضعفشان را، کامل کنیم. همانطور که ایشان نیز کم کم یاد می گیرند نقاط ضعف شما را کامل کنند. مثلا اگر همسر شما فردی پرخاشگر است و شما به این مسأله پی برده اید. در مرحله بعد باید بدانید که ایشان در چه مسائلی، پرخاشگری می کنند و اگر شما چگونه رفتار کنید، عصبانیتشان بیشتر خواهد شد. بنابراین مدل رفتاری تان را تغییر داده و آن مسائل را در موقع مناسب و با شیوه ای که آستانه تحمل همسرتان را کمتر متشنج می کند، اقدام کنید. برای همین است که خداوند در قرآن در سوره بقره آیه 187 می فرمایند: (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس و پوشش برای شما مردان هستند و شما مردان پوشش و لباس برای زنانتان هستید) 1. همانطوری که لباس مقداری از پستی‌ها و بلندی‌های بدن را می‌پوشاند و به آن ساتر گفته می‌شود ، لازم است زن و شوهر بر معایب همدیگر پوشش نهند که در این صورت زیبائی‌ها جلوه می‌کند و آبروی یکدیگر را حفظ می‌نمایند.                                                            2. رابطه انسان با لباس خویش تنگاتنگ و مماس است و بیگانه در آن راه نمی‌یابد همانطور لازم است زن و شوهر طوری به یکدیگر نزدیک باشند که بیگانگان هرگز تصور نزدیک شدن را نکنند                                      به این موضوع هم بیندیشید که طلاق، درگیری و آسیب هایی برایتان ایجاد خواهد کرد که از آن آگاه نیستید.
تشکر از پاسختون  حقیقت ایشون جواب من را نمیدن ک بخواهم قبل از جلسه با ایشون صحبت کنم ارتباط را یک ماهه قطع کردند  از طرفی واقعا مشکل بزرگی نیست و من نمی‌فهمم چرا واکنش ها آنقدر تند هستند این حرفها رو من نمیزنم پیش دکتر گلزاری رفتم و تایید کردند..تعجبم از اینه ک چرا خانوادشون راهنمایی نمی‌کنند و پیش قدم نمیشن ک قضیه ختم بخیر بشه و در عوض همگی با هم تو جبهه ای وایسادن که بهترین راه طلاق هست ک تموم بشه این مشکلات  دوست عزیز طلاق از طرف ایشون مطرح و داره تاکید میشه نه  من    من واقعا نمیفهمم با این همه خفت و خواری آیا لازمه من همچنان دنبال راه حل باشم وقتی اونها زیاد مایل ب حل نیستند؟ 
ایشون پسر خوبی هستند ولی وقتی نتونن مساله ای ب این کوچیکی رو حل کنند چطور میشه روشون حساب کرد؟! بحث سر مبل بوده در نهایت ن خانواده ایشون ن خانواده من مبل را تهیه نمی‌کردند آیا مشکل بزرگی هست ک منزلی مبل نداشته باشه؟!چرا طلاق
درک می کنم که شرایط سختی و دارید می گذرانید ولی همانطور که در پست قبلی بهتون گفتم، رفتارهای این روزهای شما و تصمیماتی که می گیرید، سرنوشت ساز آینده شماست و سالهای بعد ممکن است خود را سرزنش کنید که ای کاش چنین نمی کردم  و یا اینکه ای کاش چنان می کردم. جنگیدن و زندگی را حفظ کردن، خفت و خواری نیست؛ بلکه دوراندیشی و تعقل است؛ چراکه همانطور که خودتان گفتید، نامزدتان فرد خوبی است. بنابراین حفظ کردن چنین فردی می ارزد، که برایش تلاش کنید. ممکن است، رفتاری از طرف خانواده شما و یا بی احترامی ای از جانب شما، باعث دلسردی آنان شده است. معمولا اگر عروس خانواده ای، جانب احترام را نگه ندارد برای خانواده همسر دلسردی ایجاد می کند. خوب است، برای اینکه ایشان را ببینید به محل کارشان و یا هر جایی که فکر می کنید، می توانید ایشان را ملاقات نمایید، بروید و سعی نمایید با ملایمت و محبت وارد شوید تا سر صحبت را باز کنید. بگذارید حداقل برای خودتان، قضیه روشن شود و بدانید با خودتان چندچند هستید و تکلیفتان معلوم شود و سالها بعد دیگر خودتان را ملامت نمی کنید که ای کاش بیشتر تلاش می کردم. زندگی متأهلی، همه اش دریافت نیست؛ بلکه خیلی جاها پرداخت می باشد و باید هزینه هایی بدهی و انرژی فراوانی صرف کنی؛ تا اینکه بعدها آن را با سود بیشتری دریافت کنی. امیدوارم، بتوانید شرایط خوبی برای خودتان ایجاد نمایید.      
سلام اینکه شوهرتان خودش گفته به درد هم نمی خورین حداقل به خاطر مشکلاتی که بین خانواده ها به وجود امده، بهتر است به فکر زندگی نباشید. قطعا ازدواج در ایران، ازدواج خانواده ها است و این مرد هم توانایی مدیریت ندارد و زود تسلیم شده و کنترل خود را از دست می دهد. و اینکه گفته شما تقاضای طلاق کنید نه خودش، احتمالا به خاطر مهریه است. چون اگر ایشان تقاضای طلاق کند، می توانید مهریه را بگیرید. اما اگر طلاق خلع باشد و یا مهریه در مقابل طلاق، اصلا بدشان نیاید... طلاق بهترین کاری است که الان باید به فکرش باشید.  
جمع بندی: پرسش: سلام. بنده 29 ساله و همسرم 31 ساله و هر دو کارشناسی ارشد مهندسی هستیم. حدود 4 ماه دوران آشنایی ما بود که همسرم در آن دوران بسیار منعطف و با تدبیر بودند. الان 6 ماه است که عقد کردیم؛ که بسیار خودرأی هستند. شاهد رفتارهای عجیبی از شوهرم هستم. عصبی هستند و توانایی حل مشکلات را ندارند. از هر کاهی، کوه می سازند و قهر می کنند. سر خریدن مبل بین خانواده ها بحث شد. و دنبال طلاق هستند ولی خودشان اقدامی برای طلاق نمی کنند. یکبار که به مشاوره رفتیم گفتند که شخصیت خطرناکی دارد و احتمالا خودشیفته است خانواده همسرم بسیار فهمیم و بافرهنگ هستند ولی موقعی که اختلاف پیش می آید واقعا آن آدم همیشگی نیستند انها هم بلند صحبت می‌کنند دعوا می‌کنند تعیین تکلیف می‌کنند. ایشان به من گفته بودند در مسائل خانواده ها دخالت نکنیم و رابطه مان را خراب نکنیم ولی خودشان برخلافش رفتار کردند. نصف پول منزل را پدرم دادند و سه دنگ به نام من شد؛ خواسته خانواده ام این شد که در جهیزیه هم، آنها کمک کنند. ایشون پسر خوبی هستند ولی وقتی نتوانند مساله ای به این کوچکی را حل کنند چطور میشود روی او حساب کرد؟! من واقعا نمیفهمم با این همه خفت و خواری آیا لازمه من همچنان دنبال راه حل باشم وقتی آنها زیاد مایل به حل نیستند؟    پاسخ: با سلام و احترام به شما همراه گرامی: شرایطی که از اوضاع و احوال زندگی کنونی خودتون توصیف کردید، شرایط سخت و پرتنشی هست و برای شما که در این حالتِ سرگردانیِ ایجاد شده، قرار گرفته اید؛ دشوار و پر از تشویش و نگرانی است. اما باید توجه داشته باشید که هر تصمیمی که بگیرید و رفتاری که می خواهید انجام بدهید؛ لازم است کاملا عاقلانه و با تدبیر همه مسائل باشد؛ چراکه سرنوشت شما به همین تصمیمات کنونی شما مرتبط می باشد. کنترل احساسات و هیجان در چنین شرایطی سخت است ولی شرط اول درست تصمیم گرفتن، همین کنترل احساساتی است که فعلا درگیرش هستید. هم شما و همسرتان در سن و سالی هستید که می توانید از پس مسائل زندگی بربیایید و انقدر خانواده ها را درگیر مسائل خودتان نکنید. خوب است درباره مسائل مالی و جهیزیه هم قبل اینکه به مشاجره کشیده شود، خودتان با هم گفتگو می کردید و به یک تصمیم مورد پسند خودتان می رسیدید و بعد به خانواده ها انتقال می دادید؛ چراکه وقتی دو خانواده با دو فرهنگ مختلف بخواهند سر این جور مسائل با هم گفتگو کنند، بسیار زیاد اتفاق می افتد که به مشاجره بینجامد. در مورد همسرتان هم عجیب است که در دوماهی که با هم ارتباط داشته اید، شاهد هیچ یک از مسائلی که می گویید، نشدید. اگر ویژگی هایی که می گویید جزء شخصیتشان باشد، خیلی زود و با کوچکترین مسأله، می بایست خودشان را برملا می کردند. ممکن است همسرتان تحت فشارهای زیادی از طرف خانواده خود و یا مسائل دیگری باشند. الان مسلّم است که فقط به صفات و ویژگی های منفی او می اندیشید. ولی خواهشا به ویژگی ها و صفات مثبت او هم فکر کنید و برای خود بنویسید و یادآور خاطرات خوبی که با ایشان داشته اید هم شوید. تشخیص شخصیت خودشیفته کار یک روان شناس بالینی است آن هم با چند جلسه مشاوره و آزمونهایی که می گیرند، تشخیص، تایید می گردد که کار چندان راحتی نیست. دیگراینکه شخصیت خودشیفته خطرناک نیست، بلکه جزء شخصیتهای نوسانی و بی ثبات می باشند. اگر فکر می کنید گردآمدن دو خانواده با هم باعث تشنج بیشتری می گردد؛ فرد با تدبیر و دلسوزی در اطرافیان، انتخاب و برای گفتگو و صلح نزد آنان بفرستید. اما قبل از این موضوع، لازم است خودتان با همسرتان ارتباط گرفته و با هم گفتگو کنید.  اگر ایشان حاضر به مشاوره نیستند؛ مانعی ندارد. اصرار بر مشاوره رفتن نداشته باشید. شاید فکر می کنند شما به دنبال یافتن ایرادی از ایشان هستید و برای همین مخالفت می کنند. خوب است این آقا، احساس کند که شما هدفتان صلح و ادامه زندگی است نه اینکه می خواهید تهدیدش کنید و این هدف، باید در گفتار و کلام و رفتارتان، پیدا باشد. در واقعیت هم به همین مسأله بیندیشید. طلاق آخرین راهکاری است که هیچ گاه دیر نمی شود و از دستش نمی دهید ولی زندگی کردن و ماندن از دست خواهد رفت. خوب است کمی به رفتارهای خودتان هم توجه داشته باشید. ببینید شما چه رفتارهایی داشته اید که ایشان را عصبانی و متلاطم می کرده است. آیا به اکسیر اقتدار بخشی به مرد، توجه داشته اید؟؟؟ انسانها در زمان عصبانیت کارهایی می کنند که خودشان، آن را نه می پسندند و نه قبول دارند. شما هم ممکن است در زمان خشم، چیزهایی بگویید و یا رفتارهایی انجام دهید که در واقعیت اینگونه نیست. آیا از طرف شما، این احساس به ایشان القاء شده است که دوستشان دارید و برایش ارزش و احترام قائلید؟؟؟ اگر قرار است با فردی زندگی کنیم که گرانبهاترین دارائی هایمان را که جوانی و عمر است به پایش بگذرانیم؛ چرا با دارائی های دیگرمان ترکیب نکنیم. منظور بنده محبت و احترام است. محبت اکسیری است که سخت ترین انسانها را، منعطف می کند. اگر به خاطر آرامش تان در زندگی، جایی هم کوتاه بیایید، ضرر نمی کنید؛ چرا که سرمایه گذاری دراز مدت است که دوباره سودش به حساب خودتان ریخته خواهد شد.  هر فردی قِلق خودش را دارد، خوب است کمی به مدل ارتباطی تان با همسرتان فکر کنید که آیا درست بوده یا با توجه به شخصیتشان، شما مسیر را اشتباهی رفته اید و با توجه به روحیات ایشان اگر مدل ارتباطی شما با ایشان جور دیگری بود، نتیجه بهتری می گرفتید.  هر انسان نقاط قوت و ضعف های خودش را دارد، فقط کافی است آنها را بشناسیم و نقاط قوت را تشویق و تایید کنیم و نقاط ضعف را دست کاری ننماییم. بخصوص در مورد همسر، اولین مرحله آن است که نقاط ضعف، را به همان اندازه که هست ببینیم نه بیشتر و بزرگتر. در مرحله بعد، خودمان نقاط ضعفشان را، کامل کنیم. همانطور که ایشان نیز کم کم یاد می گیرند نقاط ضعف شما را کامل کنند. مثلا اگر همسر شما فردی پرخاشگر است و شما به این مسأله پی برده اید. در مرحله بعد باید بدانید که ایشان در چه مسائلی، پرخاشگری می کنند و اگر شما چگونه رفتار کنید، عصبانیتشان بیشتر خواهد شد. بنابراین مدل رفتاری تان را تغییر داده و آن مسائل را در موقع مناسب و با شیوه ای که آستانه تحمل همسرتان را کمتر متشنج می کند، اقدام کنید. برای همین است که خداوند در قرآن در سوره بقره آیه 187 می فرمایند: (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس و پوشش برای شما مردان هستند و شما مردان پوشش و لباس برای زنانتان هستید) همانطوری که لباس مقداری از پستی‌ها و بلندی‌های بدن را می‌پوشاند و به آن ساتر گفته می‌شود ، لازم است زن و شوهر بر معایب همدیگر پوشش نهند که در این صورت زیبائی‌ها جلوه می‌کند و آبروی یکدیگر را حفظ می‌نمایند.                                                       جنگیدن و زندگی را حفظ کردن، خفت و خواری نیست؛ بلکه دوراندیشی و تعقل است؛ چراکه همانطور که خودتان گفتید، نامزدتان فرد خوبی است. بنابراین حفظ کردن چنین فردی می ارزد، که برایش تلاش کنید. ممکن است، رفتاری از طرف خانواده شما و یا بی احترامی ای از جانب شما، باعث دلسردی آنان شده است. معمولا اگر عروس خانواده ای، جانب احترام را نگه ندارد برای خانواده همسر دلسردی ایجاد می کند. خوب است، برای اینکه ایشان را ببینید به محل کارشان و یا هر جایی که فکر می کنید، می توانید ایشان را ملاقات نمایید، بروید و سعی نمایید با ملایمت و محبت وارد شوید تا سر صحبت را باز کنید. بگذارید حداقل برای خودتان، قضیه روشن شود و بدانید با خودتان چندچند هستید و تکلیفتان معلوم شود و سالها بعد دیگر خودتان را ملامت نمی کنید که ای کاش بیشتر تلاش می کردم. زندگی متأهلی، همه اش دریافت نیست؛ بلکه خیلی جاها پرداخت می باشد و باید هزینه هایی بدهید و انرژی فراوانی صرف کنید؛ تا اینکه بعدها آن را با سود بیشتری دریافت کنید. امیدوارم، بتوانید شرایط خوبی برای خودتان ایجاد نمایید.        
موضوع قفل شده است