من با اصل دین موافقم ولی برخی از جزئیات دین برای من منطقی نیستند

تب‌های اولیه

60 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عارف;594662 نوشت:
در اینجا غرض نقد احکام نبود و غرض همین بود که با یک نظر ساده و از روی ظن و گمان نمیتوان نسبت به عدالت خدا شک کرد وبنده منظورم تحلیل و استدلال استخراج احکام نبود , چرا که متخصص این کار نیستم.

بله منم متوجهم . فقط خواستم بگم که مردم حق دارن نسبت به دین شک کنن چون دلیل خیلی از حکما رو نمیدونن و مراجع هم در بعضی موارد پاسخ روشنی نمیدن.
RezaDodangeh;594633 نوشت:
استدلال ايشون كاملاً درسته چون احكام و قوانين تمام شرايط رو در نظر ميگيرن نه استثنائات رو
و اينكه بيايم يه مثال بزنيم كه تمام جوانبش رو تنظيم كرده باشيم درست نيست

فک نکنم مثالی که زدم جز استثنائات باشه!درصد زیادی رو میتونه شامل شه!!!
RezaDodangeh;594633 نوشت:
(خود ديه رو بررسي ميكنيم بدون توجه به زن و مرد) ديه جريمه اي هست براي تنبيه قاتل و جبران حداقلي براي مقتول و خانوادش
تصور كنيد يه آدم فقير كه 8 تا بچه داره كه يكي از بچه هاشم سرطان داره و يكيشون فلجه. اين آدم كارگره و رئيسي داره كه ثروتش بسيار زياده اما حق اين كارگر رو بالا ميكشه يه آبم روش. كارگر بيچاره يه روز ميره پيش رئيس كه باهاش برخورد كنه و حقش رو بگيره اما رئيس بهش حمله ميكنه و كارگر براي دفاع از خودش رئيس رو هل ميده كه رئيس سرش ميخوره به ديوار و بطور اتفاقي ميميره. حالا اين كارگر فقير بايد ديه جور كنه و بده به يك خانواده ميلياردر!!! آيا اين انصافه؟ اين رو چجوري تفسير ميكنيد؟

نه انصاف نیست! و من اگه بودم این حکم رو نمیدادم!

RezaDodangeh;594718 نوشت:

حالا به نظر شما اسلام بايد شرايط كدوم يكي رو در ابندا درنظر بگيره؟

ممنون ازتوضیح خوبتون .
اگر به فلسفه ی دیه که از سوی علمای بزرگ تبیین شده نگاه کنید بسیاری از مجهولات را میتوانید در یابید .( کافی است جستجو کنید و بخوانید ) .
مثلاً بیشتر تمرکز اسلام روی توان اقتصادی است و سعی شده با دادن حکم مطابق اصلاح این معضل تعادل را برقرار سازد .
قاضی باید آنقدر توانا باشد تا مطابق اهداف تعادل اقتصادی و جبران نواقص در این زمینه ، رأی صادر کند .
پس بر اساس توان اقتصادی اگر رأی قاضی حق باشد باید نگرش او هنگام صدور رأی این باشد که هر کدام از این قضیه قرار است متضرر چه میزان خسارت شوند و این میزان را مطابق بادرصدتوانمندی در اداره زندگی پس از فقدان طرف دیگر در نظر بگیرد .
خواه قطبی که از بین می رود مرد باشد یا زن . پیش آمد رکود اقتصادی که منجر به فروپاشی یا حداقل فقر و کندی روند ادامه زندگی میشود مد نظر اسلام است .
البته با پیش آمدن وضعیت نوین ( اشتغال خانم ها با توجه به نیاز جامعه کنونی ) نوع نگرش به این اوضاع هم فرق کرده و بهمین منظور در قانون مذبور قرار است اصلاحاتی صورت گیرد .
و ظاهراً قرار است دیه مرد و زن مساوی پرداخت شود و مقداری که کاستی دارد را دولت بپردازد . ([=&quot]مابقی نرخ دیه زن از طریق بیمه مرکزی پرداخت می‌گردد).

maryam27;594935 نوشت:
بله منم متوجهم . فقط خواستم بگم که مردم حق دارن نسبت به دین شک کنن چون دلیل خیلی از حکما رو نمیدونن و مراجع هم در بعضی موارد پاسخ روشنی نمیدن.

در این مورد با شما صددرصد موافقم

maryam27;594935 نوشت:
فک نکنم مثالی که زدم جز استثنائات باشه!درصد زیادی رو میتونه شامل شه!!!

بستگی داره منظور شما از زیاد چی باشه. برای مثال ، هزار نفر تعداد زیادیه ، اما هزار نفر در مقابل یک میلیون نفر میشه کم
دقت کنید خواهر بزرگوار:
تعداد کسانی که ممکنه مواردی مشابه مثال شما براشون پیش بیاد رو اگر به تنهایی بشماریم زیاده ، اما اگر با تعداد کسانی که خلاف مثال شما هستن مقایسه کنیم درصدش کمتر میشه

maryam27;594935 نوشت:
نه انصاف نیست! و من اگه بودم این حکم رو نمیدادم!

اما اجرا میشه (هرچند ممکنه با شرایط متفاوتی اجرا بشه)
دلیلش رو میخواین بدونید چرا؟

موضوع زره امام علی(ع) رو که میدونید که به یک یهودی امانت دادن ولی وقتی خواستن ازش بگیرن ، یهودی انکار کرد
وقتی به دادگاه رفتن قاضی از امام(ع) پرسید شاهد داری؟ امام(ع) فرمودن خیر و قاضی زره رو به یهودی داد
چرا امام(ع) این حکم رو پذیرفتن در حالیکه همهء ما میدونیم انصاف نبود؟

1 - چون (در ظاهر) امام(ع) خودشون هم کوتاهی کرده بودن و باید شاهدی برای کارشون میگرفتن

2 - احترام و تسلیم بودن در برابر قوانین اسلامی برای امام(ع) اولویت داره. هرچند به زیان خودشون باشه

3 - همونطور که قبلاً هم گفتم ، ماهیت این دنیا اینه که بعضی چیزا آشکار نمیشه. مثلاً در مثال زره ، قاضی از کجا باید بدونه که کی راست میگه و کی دروغ میگه؟ (بدون در نظر گرفتن اینکه یکی از دو طرف امام علی(ع) بوده). یا در مثالی که من گفتم و شما فرمودید انصاف نیست ، قاضی از کجا باید بفهمه که تو دل این آدما چی بوده؟ شاید نهایتاً بتونه با تحقیق گسترده متوجه بشه که رئیس بخشی از حقوق کارگر رو نمیداده که در اون صورت هم پاسخ اینه که میتونستی بیای شکایت کنی تا قانون رسیدگی کنه. نه اینکه بری طرف رو بکشی. در هر صورت بخشی از ابعاد ماجرا برای قاضی مخفی خواهد بود

(یه گریز: همین نکته که در این دنیا تمام ابعاد حقوق مشخص نمیشه ، میتونه لزوم قیامت رو اثبات کنه)

اما این رو هم اضافه کنم که منم مثل دوستمون "مرید الحسین(ع)" (و شاید هم شما) معتقدم بخشی از قوانین میتونه با توجه به شرایط امروز تغییر کنه. البته جرات نمیکنم مصداقی به زبون بیارم که کدام قوانین چون متخصصش نیستم (هرچند نمونه هایی در ذهن دارم). ولی فکر میکنم اگر کارشناسان ، مراجع و علما جمع بشن و در احکام و قوانین اجتهاد کنن احتمالاً برخی از اونها قابلیت تغییر داره ، بدون اینکه به اصول صدمه ای وارد بشه

علیکم السلام و رحمه الله و برکاته...
بله از این دست حدیث ها تا دلتون بخواد خوندم ولی منظورم توی احادیثخود ما شیعه های حقیقی بود

RezaDodangeh;595206 نوشت:

اما این رو هم اضافه کنم که منم مثل دوستمون "مرید الحسین(ع)" (و شاید هم شما) معتقدم بخشی از قوانین میتونه با توجه به شرایط امروز تغییر کنه. البته جرات نمیکنم مصداقی به زبون بیارم که کدام قوانین چون متخصصش نیستم (هرچند نمونه هایی در ذهن دارم). ولی فکر میکنم اگر کارشناسان ، مراجع و علما جمع بشن و در احکام و قوانین اجتهاد کنن احتمالاً برخی از اونها قابلیت تغییر داره ، بدون اینکه به اصول صدمه ای وارد بشه

سلام
ناگفته نماند که تغییر در احکام جزء افتخارات شیعه است . چرا ؟
تفاوت شیعه با اهل تسنن و ادیان دیگر اینست که « برابر اقتضای زمان احکام را تطبیق می دهند و در آن تغییر ایجاد می کنند » .
البته نه در اصل بلکه مانند همان « دیه مساوی » طوری عمل می کنند که اصل تغییر نکند بلکه مطابق نیاز روز بشریت منطبق شود .
ولی دیگران خیر . هر آنچه علمای گذشته ( چهار عالم ) گفته اند بدون چون و چرا باید عمل نمود و کسی حق ندارد در آنها دست ببرد .
شما ببینید در شیعه تقلید از مرده جائز نیست ( مگر در شرایطی مثلاً تجویز مرجع زنده ) و اگر مرجع تقلید از دنیا برود باید یک مرجع زنده را اختیار کنند .
این به همان مفهوم است که : مرجع تقلید جدید قادر است احکام را برابر اقتضای زمان و نیاز های جدید صادر کند . یا به اصطلاح احکام را « به روز » کند .

مرید الحسین (ع);595553 نوشت:
سلام
ناگفته نماند که تغییر در احکام جزء افتخارات شیعه است . چرا ؟
تفاوت شیعه با اهل تسنن و ادیان دیگر اینست که « برابر اقتضای زمان احکام را تطبیق می دهند و در آن تغییر ایجاد می کنند » .
البته نه در اصل بلکه مانند همان « دیه مساوی » طوری عمل می کنند که اصل تغییر نکند بلکه مطابق نیاز روز بشریت منطبق شود .
ولی دیگران خیر . هر آنچه علمای گذشته ( چهار عالم ) گفته اند بدون چون و چرا باید عمل نمود و کسی حق ندارد در آنها دست ببرد .
شما ببینید در شیعه تقلید از مرده جائز نیست ( مگر در شرایطی مثلاً تجویز مرجع زنده ) و اگر مرجع تقلید از دنیا برود باید یک مرجع زنده را اختیار کنند .
این به همان مفهوم است که : مرجع تقلید جدید قادر است احکام را برابر اقتضای زمان و نیاز های جدید صادر کند . یا به اصطلاح احکام را « به روز » کند .


البته مرید عزیز ، امیدوارم که این تغییر قوانین طبق خواست های فمنیستی پیش نره (که به نظرم اینطوره)

AMINIAMIN;593110 نوشت:
شیعه چهار منبع برای اعمالش دارد :قرآن سنت اجماع و عقل که هیچکدام به تنهایی قابل قبول نیست

ببخشید منبع این حرفی که زدید چیه ؟

RezaDodangeh;595564 نوشت:

البته مرید عزیز ، امیدوارم که این تغییر قوانین طبق خواست های فمنیستی پیش نره (که به نظرم اینطوره)

شورای نگهبان یعنی مجموعه ای از فقها که مسئولند تا اگر قانونی در مملکت از حدود احکام اسلام خارج شود جلوگیری کنند .
اگر خدای ناخواسته چنین شود به گردن تک تک آنان است .

این جزو اصول فقه است در هر کتاب فقهی میتوانید این را پیدا کنید

موضوع قفل شده است