جمع بندی معنا و مفهوم عزاداری اهل بیت علیهم السلام

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معنا و مفهوم عزاداری اهل بیت علیهم السلام

حضوردرمجالس عزاداری اهل بیت چه معنا ومفهوم دارد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Tahoma"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام

اهمیت به عزاداری را می توان از ابعاد مختلف بررسی کرد؛ در این بخش به دو بعد فردی و اجتماعی آن و البته در حد وسع ناچیز خود به آن اشاره می کنیم.

اول؛ جنبه اجتماعی
زنده نگه داشتن شعائر دینی باعث بقاء اجتماعی دین و دیانت عمومی می شود و این مساله آنقدر اهمیت دارد که خداوند در این زمینه می فرماید: «مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست.(1) البته این آیه در مورد حج وارد شده و می توان هر شعار و منسک دینی را با توجه به عمومیت این آیه، تحت الشعاع آن قرار داد. بر این اساس، عزاداری به معنای زنده نگه داشتن یاد امام معصوم، مظلومیت ایشان و عمکرد درست و ضد استبدادی آنهاست. به عبارتی زمانی که انسان در مجالس روضه امام حسین(علیه السلام) حضور پیدا می کند، با کار ایشان آشنا شده و این تفکر در وجود او نهادینه می گردد و در نهایت سبب الگو برداری فردی و اجتماعی افراد می شود.

نمونه بارز این الگو برداری، ایجاد قیامهای متعدد پس از جریان کربلا است که این تاثیر حتی تا سالهای اخیر نیز وجود داشته و باعث ایجاد مقاومت در لبنان و جاهای دیگر شده است. این تاثیر به دلیل ویژگی خاص جریان کربلاست که پیامبر در مورد آن می فرماید: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ همانا به سبب شهادت امام حسین حرارتی در دل مومنین ایجاد شده که تا ابد سرد نخواهد شد.(2)
علاوه بر اینکه حضور در این مجالس باعث توجه انسان به خدا شده و این امر سبب رعایت بیشتر توصیه های دینی می شود و نتیجه آن در کمتر شدن آمار مفاسد اخلاقی و اجتماعی جلوه می کند.

پی نوشت ها:
1. حج: 32.
2. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج10، ص318.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
دوم؛ جنبه فردی

عزاداری نوعی زنده نگه داشتن یاد کسی است که برای انسان اهمیت دارد؛ به عبارتی زنده نگه داشتن یاد ایشان باعث تاثیرات تربیتی است و خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) یاد کردن پیامبران پیشین مانند حضرت ابراهیم و ادریس(علیهما السلام) را توصیه می کند(1) این مساله باعث ایجاد محبت به ایشان شده و محبت سبب رنگ پذیری انسان از محبوب خویش می شود و به نوعی سعی می کند خود را همانند محبوب خود کند. بدین ترتیب ائمه باعث وصل شدن انسان به خدا شده و انسان را خدایی می کنند: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»؛ رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! (2)

بنابراین حضور در این مجالس باعث غفلت زدایی انسان شده و این امر در زندگی او تاثیر مثبتی خواهد داشت و باعث باروری اخلاق نیکو مانند صبر، رشادت، امر به معروف و نهی از منکر، توکل، ایثار، عبادت و دیگر سجایای اخلاقی می گردد. و به دلیل همین اهمیت است که امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «من تذكر مصابنا فبكى أو أبكى‏ لم تبك عينه يوم تبكي العيون، و من جلس مجلسا يحيي‏ فيه‏ أمرنا لم يمت قلبه يوم تموت فيه القلوب»؛ هر کسی به یاد مصائب ما بیافتد و گریه کرده یا کسی را بگریاند، چشم او در روزی(قیامت) که همه گریانند، گریان نخواهد بود و هرکس در مجلسی بنشنید که در آن، امر ما احیا می شود، دلش در روزی که دلها می میرند، نمی میرد.(3)

پی نوشت ها:
1. مریم: 41 و 56.
2. بقره: 138.
3. بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش، ج3، ص508.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]پرسش:
حكمت حضور در مجالس عزاداري چيست؟


پاسخ:
اهمیت به عزاداری و حكمت آن را می توان از ابعاد مختلف بررسی کرد؛ در این بخش به دو بعد فردی و اجتماعی آن و به طور مختصر اشاره خواهد شد:
اول؛ جنبه اجتماعی
زنده نگه داشتن شعائر دینی باعث بقاء اجتماعی دین و دیانت عمومی می شود و این مساله آنقدر اهمیت دارد که خداوند در این زمینه می فرماید: «مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست.(1) البته این آیه در مورد حج وارد شده و می توان هر شعار و منسک دینی را با توجه به عمومیت این آیه، تحت الشعاع آن قرار داد. بر این اساس، عزاداری به معنای زنده نگه داشتن یاد امام معصوم، مظلومیت ایشان و عمکرد درست و ضد استبدادی آنهاست. به عبارتی زمانی که انسان در مجالس روضه امام حسین(علیه السلام) حضور پیدا می کند، با کار ایشان آشنا شده و این تفکر در وجود او نهادینه می گردد و در نهایت سبب الگو برداری فردی و اجتماعی افراد می شود.


نمونه بارز این الگو برداری، ایجاد قیامهای متعدد پس از جریان کربلا است که این تاثیر حتی تا سالهای اخیر نیز وجود داشته و باعث ایجاد مقاومت در لبنان و جاهای دیگر شده است. این تاثیر به دلیل ویژگی خاص جریان کربلاست که پیامبر در مورد آن می فرماید: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ همانا به سبب شهادت امام حسین حرارتی در دل مومنین ایجاد شده که تا ابد سرد نخواهد شد.(2)
علاوه بر اینکه حضور در این مجالس باعث توجه انسان به خدا شده و این امر سبب رعایت بیشتر توصیه های دینی می شود و نتیجه آن در کمتر شدن آمار مفاسد اخلاقی و اجتماعی جلوه می کند.
دوم؛ جنبه فردی
عزاداری نوعی زنده نگه داشتن یاد کسی است که برای انسان اهمیت دارد؛ به عبارتی زنده نگه داشتن یاد ایشان باعث تاثیرات تربیتی است و خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) یاد کردن پیامبران پیشین مانند حضرت ابراهیم و ادریس(علیهما السلام) را توصیه می کند(3) این مساله باعث ایجاد محبت به ایشان شده و محبت سبب رنگ پذیری انسان از محبوب خویش می شود و به نوعی سعی می کند خود را همانند محبوب خود کند. بدین ترتیب ائمه(عليهم السلام) باعث وصل شدن انسان به خدا شده و انسان را خدایی می کنند: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»؛ رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! (4)
بنابراین حضور در این مجالس باعث غفلت زدایی انسان شده و این امر در زندگی او تاثیر مثبتی خواهد داشت و باعث باروری اخلاق نیکو مانند صبر، رشادت، امر به معروف و نهی از منکر، توکل، ایثار، عبادت و دیگر سجایای اخلاقی می گردد. و به دلیل همین اهمیت است که امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «من تذكر مصابنا فبكى أو أبكى‏ لم تبك عينه يوم تبكي العيون، و من جلس مجلسا يحيي‏ فيه‏ أمرنا لم يمت قلبه يوم تموت فيه القلوب»؛ هر کسی به یاد مصائب ما بیافتد و گریه کرده یا کسی را بگریاند، چشم او در روزی(قیامت) که همه گریانند، گریان نخواهد بود و هرکس در مجلسی بنشنید که در آن، امر ما احیا می شود، دلش در روزی که دلها می میرند، نمی میرد.(5)




پی نوشت ها:
1. حج: 32.
2. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج10، ص318.
3. مریم: 41 و 56.
4. بقره: 138.
5. بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش، ج3، ص508.[/]

موضوع قفل شده است