جمع بندی معادل کوندالینی در آموزه های اسلامی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معادل کوندالینی در آموزه های اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب .

میخواستم بدونم معادل انرژی کوندالینی که در آموزه های یوگا و ... وجود داره در اسلام چی هستش ؟ ممنون .

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد کافی

[TD][/TD]


پرسش:
میخواستم بدانم معادل انرژی کوندالینی که در آموزه های یوگا و ... وجود داره در اسلام چیست؟
پاسخ:
کندالینی به معناي مار آتشين، قدرت مار و نیروي اوليه است و منظور از آن مرکزی حلقه وار است که در حفره ای در پایین ستون فقرات قرار دارد که به اعتقاد یوگی ها این مرکز دارای نیرویی روحانی است که میتواند تغییرات زیادی در وضعیت روحی و روانی فرد ایجاد نماید.
ما در اسلام نه تنها بدیلی برای این مباحث داریم بلکه بالاتر از این مسائل، به اموری می پردازند که اصولا در مباحث مرتبط با کندالینی و چاکراها دست نیافتنی است ، دو نمونه از این موارد -که اسمش را نمی توان بدیل گذاشت زیرا پتانسیلی که آموزه های اسلامی وجود دارد با مطالب مطروحه در یوگا قابل مقایسه نیست- نماز و دعاست که کمترین اثرشان بالاترین هدف یوگا یعنی آرامش درونی است.
اگر هم بحث ریاضت در اسلام و یوگا و کندالینی مطرح باشد، باز هم ریاضت شرعی در اسلام را نمی توان معادل آن دانست.
زیرا شکی نیست که هر انسانی از نفس وبدن تشکیل شده است نفس اگر قوی شد کارهای خارق العاده انجام می دهد منتها باید بین تقویت نفس و تزکیه نفس فرق قائل شد ممکن است انسان با انجام بعضی از امور و ریاضت ها نفسش را قوی کند و کارهای خارق العاده ای انجام دهد لکن این دلالتی بر طهارت نفس او و قربش به حق تعالی ندارد چنانکه مرتاضان هندی و بعضی از مدعیان عرفان که تعبدی به احکام شریعت ندارند این چنینند.
هر قوتی دلالت بر طهارت ندارد. برای مثال می توان گفت هم گاو حیوان قوی است وهم خوک لکن گاو علاوه بر قوت طهارت هم دارد ولی خوک در کنار قوتش نجاست دارد البته تزکیه نفس تقویت نفس را در پی دارد لکن عکسش درست نیست یعنی اگر کسی در مسیر بندگی خداوندقرار گرفت علاوه بر اینکه نفسش و جانش طهارت پیدا می کند می تواند کارهای خارق العاده هم انجام دهد ولی کسی که در مسیر بندگی نیست ممکن است بتواند کارهای خارق العاده انجام دهدولکن دیگر طهارت نفس ندارد لذا حق‌تعالی در سوره «الشمس» بعد از یازده بار قسمی که یاد می‌کند، و قرار است مطلب بسیار مهمی ذکر شود، می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (1) به تردید كسى كه نفس را [از آلودگى پاك كرد و] رشد داد، رستگار شد»
یا در بیان دیگر می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی (2) حقّا فلاح و رستگارى یافت آن كسى‌كه تزكیه نفس كرد.» و نمی‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ اقواها» و یا «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَقَوَّی» در واقع رستگاری در گرو تزکیه نفس و طهارت نفس است، نه تقویت نفس.
بنابراین، آن‌چه مهم جلوه می‌کند، تزکیه و طهارت نفس است، که آن‌هم در گرو تعبد و تقید به دستورات شریعت و احکام دین به دست ‌می‌آید و به فرموده علامه طباطبایی(ره): «بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاری‌که مرتاضان هندی انجام می‌دهند و بعضی قوایشان را نابود می‌کنند، این هنر نیست! هنر آن است‌که شهوت و غضب و سایر قوا باشند اما تحت کنترل دستورات دین و عقل قرار بگیرند.»(3)
پی‌نوشت:
1.شمس/9.
2.اعلی/14.
3.محیطی، علی، صراط سلوک، قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)،1393ش.ص131.

موضوع قفل شده است