مدارای پیامبر(صلی الله علیه و آله)با اهل کتاب

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مدارای پیامبر(صلی الله علیه و آله)با اهل کتاب


پیامبر اعظم (ص) دارای روحیه لطیف و قلب مهربان و رئوف بود؛ لذا اصل رحمت و محبت را مبنای دعوت خویش قرار داد. راز موفقیت آن حضرت در تسخیر و تألیف قلبها نیز همین محبت و ملایمت فوق العاده ایشان است. پیامبر اعظم (ص) به شدت به مردم عشق می ورزید و آنها را دوست می داشت و برای هدایت بشر تلاش و دلسوزی می نمود. این تلاش مهربانانه رسول خدا به نحوی بود که قرآن کریم می فرماید:
فلعلّک باخعٌ نفسک علی ءاثارهم إن لم یؤمنوا بهذالحدیث أسفاً؛[1]شاید اگر به این سخن ایمان نیاوردند، خویشتن را به خاطر ایشان از اندوه هلاک بسازی.
اصل اولیه رفتار پیامبر اعظم (ص) این بود که با مخالفان همواره مدارا می کرد و با ملایمت آنها را به دین حق دعوت می نمود.

پیامبر اکرم (ص) در برخورد با اهل کتاب، که معمولاً این مواجهه پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه صورت گرفت، نیز بسیار کوشید که براساس اصل مدارا و رحمت رفتار نماید و با گفت وگو و عهد و پیمان برای زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر بکوشد. خداوند به پیامبر(ص)دستور می دهد که یهود و نصارا را در مسائلی که مورد توافق هر دو دسته و نیز اسلام است، به وحدت و همکاری دعوت کند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم».[2]

با اینکه مقر حکومت اسلامی و اقتدار مسلمانان در مدینه بود و آن حضرت توانایی این را داشت که با اهل کتاب به شدت برخورد کند و آنان را مجبور به تبعیت از دین اسلام نماید؛ اما هیچ گاه پیامبر اسلام (ص) اهل کتاب را مجبور به پذیرش دین اسلام ننمود. آن حضرت با مسیحیان لطف و ملایمت می کرد و آنان را در گزینش و پیروی کردن دین اسلام و مسیحیت کاملاً آزاد گذاشته بود. با یهودیان نیز چنین رفتار نموده و در آغاز با آنان معاهده و پیمان بسته و آنها را در پیروی کردن دینشان آزاد گذاشته بود.
پیامبر اکرم (ص)برخوردهای گوناگونی با یهودیان داشت که از این میان، تنها جنگهای آن حضرت با بنی قینقاع، بنی نضیر، بنی قریظه و خیبر شهرت یافته است. لیکن درباره برخوردهای مسالمت آمیز رسول خدا (ص) با یهودیان کمتر سخن به میان آمده است. بنابراین شایسته است که برخوردهای مسالمت آمیز آن حضرت با یهود نیز مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. برخی از مهم ترین برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر (ص) با یهود، عبارت اند از:[3]

ادامه دارد...


1. پیمان عمومی
در قراردادی که پیامبر (ص) میان مهاجرین و انصار منعقد نمود، از یهود هم فراوان یاد شده است. تنها ابن هشام متن این قرار داد را از ابن اسحاق روایت کرده و ابوعبید ـ معاصر ابن هشام ـ هم در کتاب الاموال آن را آورده است[4] و از آن به بعد برخی از تاریخ نگاران آن را یادآوری نموده اند؛ اما متأسفانه مورخانی همچون ابن سعد، ابن خیاط، بلاذری، یعقوبی، طبری و مسعودی اشاره ای به آن نکرده اند.[5] متن این پیمان، طولانی است. در اینجا به بخشهایی از آن که مورد نظر است توجه می کنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته ای است از محمد پیامبر (ص) بین مسلمانان قریش و یثرب و کسانی که به ایشان ملحق شوند ... هر یهودی از ما پیروی کند یاری می شود و با دیگر مسلمانان مساوی است، بر او ستم نمی شود و دشمنش یاری نمی گردد... یهود هنگام جنگ همراه مسلمانان هزینه جنگی را می پردازند.
یهود بنی عوف و بندگانشان با مسلمانان در حکم یک ملت اند. یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود را، اما هر که ستم کند، خود و خانواده اش را به هلاکت خواهد انداخت. برای یهودیان بنی نجار، بنی حارث، بنی ساعده، بنی جشم، بنی اوس، بنی ثعلبه، جفنه بنی ثعلبه و بنی شطیبه همان حقوق بنی عوف ثابت است. نزدیکان ایشان هم از این مزایا برخوردارند. کسی بدون اجازه محمد(ص) از این مجموعه بیرون نمی رود. از قصاص جراحتی کوچک هم گذشت نخواهد شد. هر که دیگری را ترور کند، خود و خانواده اش را در معرض ترور قرار داده مگر اینکه به او ستم شده باشد. یهودیان و مسلمانان هزینه جنگ را به سهم خود می پردازند... قریش و دوستانشان پناه داده نمی شوند. اگر کسی به مدینه حمله کرد همه دفاع خواهند کرد. یهود اوس و موالی شان نیز از این حقوق برخوردارند.[6]

ادامه دارد...

2. پیمان با سه گروه معروف یهود
این پیمان از مهم ترین نمونه های برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر (ص) با یهود است. متن این قرارداد را که رسول خدا (ص) با سه طایفه بنی نضیر، بنی قریظه و بنی قینقاع امضا کرده، مرحوم طبرسی در اعلام الوری از علی بن ابراهیم نقل کرده است. متاسفانه این متن هم مورد بی توجهی همه مورخان قرار گرفته و هیچ کس قبل و بعد از طبرسی آن را به طور کامل نیاورده است.[7] به هرحال متن این پیمان را که نوع عملکرد و مدارای پیامبر (ص) با سرسخت ترین دشمنانش را نشان می دهد، از نظر می گذرانیم:
علی بن ابراهیم نقل می کند یهود بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: ای محمد! مارا به چه می خوانی؟ فرمود: به گواهی دادن به توحید و شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و رسالت خودم که من فرستاده او هستم. من کسی هستم که نامم را در تورات می یابید و علما و دانشمندانتان به شما گفته اند که از مکه ظهور می کنم و به این سنگلاخ (مدینه) کوچ می کنم... یهودیان گفتند: آنچه را گفتی شنیدیم. اکنون آمده ایم که با این شرایط با تو صلح کنیم، که نه با شما باشیم و نه علیه شما، به سود یا زیان تو نباشیم و کسی را که علیه توست یاری نکنیم و متعرض یارانت نشویم. تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوی، تا ببینیم کار تو و قومت به کجا می انجامد (حتی ننظر الی ما یصیر أمرک و أمر قومک). پیامبر (ص) خواسته آنان را پذیرفت و میان آنان قراردادی نوشته شد که مضمونش این بود: یهودیان علیه پیامبر (ص) یا یکی از یارانش با زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانی و نه آشکارا، نه در شب و نه روز، نباید اقدامی انجام دهند و خداوند بر این پیمان گواه و کفیل است. پس اگر یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، رسول خدا (ص) می تواند خون ایشان را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر کند و اموالشان را غنیمت بگیرد. آن گاه برای هر قبیله ای از یهودیان نسخه ای جداگانه تنظیم شد. مسئول پیمان بنی نضیر، حیی بن اخطب، مسئول پیمان بنی قریظه، کعب بن اسد و مسئول پیمان بنی قینقاع، مخیریق بود، که هر سه نفر پیمان نامه را امضا کردند.[8]

ادامه دارد...

یکی از زیباترین نمونه های مدارای رسول مهربانی ها با اهل کتاب،برخورد مهربانانه آن حضرت با مرد یهودی است که ادعا می کرد از پیامبر (ص) طلبکار است. وی روزی در کوچه جلوی پیامبر اعظم (ص) را می گیرد و مدعی می شود که از آن حضرت طلبکار است. پیامبر (ص) می گوید: اولاً من بدهکار تو نیستم؛ ثانیاً الآن پول همراه ندارم، اجازه بده بروم. فرد یهودی می گوید: تا بدهی مرا ندهی به هیچ وجه نمی گذارم که از اینجا بروی. هرچه پیامبر (ص) با او لطف و نرمش نشان می دهد او بیشتر خشونت به خرج می دهد، تا آنجا که با پیامبر (ص) گلاویز می شود، ردای پیامبر (ص) را لوله می کند و دور گردن آن حضرت می پیچد و می کشد، به نحوی که اثر قرمزی اش در گردن پیامبر (ص) ظاهر می شود. وقتی مسلمانان با خبر می شوند می خواهند با آن یهودی برخورد کنند، اما حضرت می فرمایند: کاری نداشته باشید، من خودم می دانم که با رفیقم چکار کنم. حضرت آن قدر نرمش و مدارا از خود نشان می دهد که یهودی همان جا می گوید: «أشهد أن لااله الا الله و أشهد أنک رسول الله» و می گوید: تو با این قدرتی که داری، این همه تحمل نشان می دهی! این تحمل و صبر عادی نیست، بلکه تحمل پیامبرانه است.[9]

نتیجه اینکه:
برخورد پیامبراعظم (ص) با اهل کتاب به طور کلی طبق اصل رأفت و رحمت بود و نشانه های فراوان از مدارا و برخورد مسالمت آمیز پیامبراسلام (ص) با اهل کتاب در منابع تاریخی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره گردید.

پی نوشتها:
[1]. کهف: 6 .
[2]. آل عمران: 63.
[3]. رک: صادقی، مصطفی، «برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر (ص) با یهود»، مجله تاریخ اسلام، شماره 2.
[4]. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص501؛ ابوعبید، قاسم بن سلام، کتاب الاموال، تحقیق هراس، قاهره، مکتبة کلیات الازهریة، 1968م. ص291.
[5]. صادقی، مصطفی، «برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر (ص) با یهود»، مجله تاریخ اسلام شماره 2.
[6]. ابن هشام، السیرة النبویة، ج2، ص501ـ504؛ ابوعبید، قاسم بن سلام، کتاب الاموال، ص292ـ294؛ ابن کثیر، السیرة النبویة، ج2، ص220ـ223؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج3، ص273ـ276؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج1، ص241ـ259؛ السهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام، بیروت، دارالتراث العربی ومؤسسة التاریخ العربی، 1412ق. ج4، ص240ـ243.
[7]. صادقی، مصطفی، «برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر (ص) با یهود»، مجله تاریخ اسلام، شماره 2.
[8]. طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسة آل البیت، 1417ق، و بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1424ق، ج1، ص157؛ مجلسی، بحارالانوار، ج19، ص110؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج1، ص 260؛ مطهر بن طاهر المَقدسی، البدء والتاریخ، بی جا، مکتبة الثقافیة الدینیة، بی تا، ج4، ص179؛ بلاذری، ابی الحسن، فتوح البلدان، 35؛ الحلبی، علی برهان الدین، السیره النبویة فی السیرة الامین المأمون، ج2، ص474 و عاملی، سیدجعفرمرتضی، الصحیح من السیرة النبی، ج4، 263.
[9]. مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، چاپ سی وسوم، تهران، صدرا، 1385، ص207.