مداح یعنی مشرک (مدح غیر خدا)

تب‌های اولیه

210 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پنج تن;265480 نوشت:
ای وای بر اسلام ما ؟؟!!!
ما حق زهرا خورده ایم ؟
آتش به بیتش برده ایم ؟
ما قلب او افسرده ایم ؟
ما محسنش پژمرده ایم؟
ای وای بر اسلام ما ؟؟؟ !!!
ای وای بر اسلام تو
صد داد از اَعلام تو


اي واي بر اسلام تو
از فرط تهمت هاي تو
ما حق زهرا خوردهايم؟
ما دشمني افزوده ايم؟
دشنام خود را داده اي
بااهل حق جنگيده اي
اي واي بر اسلام تو
خشم خدا بر حال تو
آيا به فكر افتاده اي
كين كينه را اندوخته اي؟
اين كينه با حق ميكني
آتش تو برپا ميكني
صد بار اعلام ميكنيم
اي واي بر اسلام تو

bina88;265506 نوشت:

سلام عليكم

شما خلفاء و وارثين رو در كتاب خدا سرچ كنيد كمي هم تحقيق كنيد همه چيز براي تان واضح ميشود.

خداوند در زمين خلفائي قرار داده كه آنها وارث اند چه بخواهيم چه نخواهيم.

در دين خدا هم اگر شبهه اي داريم بپرسيم و فكر نكنيم از دين خدا سر در مي آوريم و مادر زاد پيامبريم
اعلم العلمائيم . نياز به خواندن و تدبر در قرآن نداريم.

الهدي گرامي به جد عرض ميكنم بيشتر شبهاتي كه هم اكنون در ذهن داريد
با ذكر نكردن
بخشي از مفاهيم كتاب خدا در ذهنتان ايجاد كرده اند.


ياحق



الله اكبر
شما ديگه كي هستيد

شبهه چيه من آدرس رو دادم گفتم مداح خودتون داره شرك ميگه
آخه اين ديگه كجاش شبهه است؟
واقعا نميدونم چي بهتون بگم

MeHraNZO313;265424 نوشت:
با عرض سلام و تشکر خدمت دوستان و کارشناسان محترم بابت موضوع پیش رو.

اولا برادران شاکی دین و شاخه ی مذهب خودشونو ذکر کنند.

دوما احساساتی نشوند و احترام دیگر برادران دینی رو حفظ کنند اگر قصد هدایت دارند.

در رابطه با مدح امام علی (ع) فرمودند: به ما اهل بیت خدا نگویید ولی غیر از آن هرچه میخواهید از فضایل ما بگویید.و این همون مدحه.مدح مثل علی خداوند.مدح کسانی که مظهر خداوند روی زمین بودند و هیچ موجودی از نظر شباهت به خداوند به پای اون ها نمی رسه.
ماشاالله همگي در شرك ماهريد واقعا تو تاحالا اين آيه رو نشنيدي؟ ليس كمثله شي
نه جدا تو مسلماني
؟
اینکه بعضی از برادران مداح بی سلیقه میان جملاتی نعوذ بالله مثل لا اله الا علی و یا لا اله الا زینب و جملات مشابه دیگه رو به کار می برند نباید بذارید به حساب شیعه.
مداح بي سليقه؟ جدا تو به اينا ميگي مداح بي سليقه؟
ببخشيد وقتي مداحاي شما جلوي رسانه ها اين حرفا رو ميزنن پس به حساب كي بزاريم؟
بذاريم به حساب يهوديت؟

دوما خداوند مسئولیت برخی از کارهارو به اذن و اراده ی خودش به ائمه (ع) سپرده مثل خزانه داری علم خداوند و یا دادن حاجات مردم.ولی چیزی که مهم هست اینه که ما برای ائمه (ع) مستقل از خداوند قدرت و توانی قایل نیستیم.همونطور که برای یک دارو یا قرص هم مستقل از خداوند شفابخشی و اثری قایل نیستیم.
حالا این کجاش شرکه؟شرک موقعی هست که ما مستقل از خدا برای اون ها قدرت و توانی قایل باشیم.
ببخشيد خدا مگه از پس مسئوليتش برنمياد تو جدا قرآن نخوندي؟
نخوندي كه ميگه و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو؟
ببخشيد خب شرك چيه پس؟ شرك يعني همراه خدا كس ديگه اي هم ميتونه كمكت كنه
خب شرك همينه ديگه

در رابطه با آیاتی که مم باب اینکه مردگان نمی شنوند و پند نمی گیرند فرمودید باید عرض شود که این آیات به افراد مرده دل اشاره دارند نه افرادی که جسما مرده هستند.
شما مفسر قرآني ؟ مفسر نهج البلاغه اي؟
ما تاحالا اين حرفو از دهن هيچ عالمي هم نشنيده بوديم ----پناه برخدا
وهمونطور که می دونید افراد مرده دل کسانی هستند که با کشتن فطرت در وجود خود تا مرتبه ی حیوان و بلکه پست تر نزول کرده و حرف خدا و پیغمبر (ص) بر دل آنان اثری ندارد.

..

[="Teal"]

الهدي;265866 نوشت:
آقايان خانوم ها جنگ جمل و نميدونم شكسته شدن پهلوي زهرا نميدونم هزارتا عمل ديگه شما وكيل وصي بچه هاي رسول نيستيد خودشون بلدن از خودشون دفاع كنن اگه شما انسانيد بريد شرك خودتونو برطرف كنيد بياييد زمان حال خودتونو دريابيد

شما اعتراف كرديدكه اين مداح اشتباه كرده و البته نه يك اشتباه هزاربار از اين اشتباها كرده و شما هم همراهش با شرك ورزي هاش شريك شديد و عزاداري كرديد

خب شما كه دائما گوش فلكو كر كرديد كه بريد صحيح بخاري و ... رو درست كنيد چون ايراد داره

من ميگم كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي

بسم الله عرضه داريد بياييد اين مداحا رو كه شرك ميگن جم و جورشون كنيد بياييد حداقل انصاف داشته باشيد و به جاي محكوم كردن مسلموناي بي گناه جهان اسلام اول از خودتون اصلاح رو شروع كنيد

عجب ! پس به جای اینکه به صحیح بخاری گیر بدیم بریم مداح های خودمونو جمع کنیم آره؟
از بی سوادی شما همین بس که نمیدونید کل اهل سنت دارن از صحیح بخاری تبعیت میکنن و اون رو بعد از قران صحیح ترین کتاب میدونن!
اما کجا کل شیعیان از این مداح تبعیت میکنن و کجا گفتند هرچه که گفت صحیح است؟

شما دینتان را بیشتر از اینکه از قران بگیرید از صحیحین گرفتید ! ما چطور ؟ ما دینمان را از این مداح گرفته ایم؟

به واسطه ی صحیحین جمعیت کثیری گمراه شده اند؟
به واسطه ی این مداح چطور؟ جمعیت کثیری گمراه شده اند؟

ببینم مگر مهم نیت اعمال نیست؟ (این را قبول دارید؟ )
اصلا چیزی از شعر سرتان میشود؟
مثلا شعر می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن از نظر شما شرک است نه؟
چون در این شعر جواز سوزاندن منبر رسول الله صادر شده است!
وجواز مشروب خوردن هم صادر شده است!
پس این شعر شرک محض است نه؟

البته شاید از نظر مغز شما این چنین باشد اما یک انسان باسواد وقتی این شعر رامیخواند میفهمد که منظور شاعر این است که گناه مردم آزاری بیشتر از آن دو است!

شما هم اگر بری از ان مداح جاهل سوال کنی که به ظاهر ابیاتش ایمان دارد مسلما جواب منفی میدهد! در شعر انواع آرایه ها وجود دارد و در این مداحی کمی اغراق شده است! دلیل نمیشود آن را الم کنی و افتضاحاتی کهع در کتبتان نوشته شده را با شعر یک مداح جاهل مقایسه کنی....
همین مقایسه میزان سواد شما را برای همه مشخص کرد....[/]

الهدي;265869 نوشت:
بعدشم من يه سوال دارم اين مداحي به چه دردي ميخوره چه ثوابي داره

سلام علیکم
عصاره تمام مداحیها و روضه خوانیها در یک جمله خلاصه میشه:
امیری حسین و نعم الامیر
و عصاره تمام آثار آن:
8 سال همه دنیا بر علیه ایران متحد شدن و یه مشت بچه شیعه با همون ذکر مثل شیر جلوشون ایستادن.چون امیرشون بهترین امیره.
بله همونجور که با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه . با حسین حسین گفتن الکی هم اسیر آزاد نمیشه.
اسلام از محرم و سفر زنده است و محرم و سفر با مداحی و روضه خوانی
65 ساله که فلسطین رو دارن قطعه قطعه میخورن.چرا؟! چون حسین ندارن- عباس ندارن...
مگه گرسنگی کشیدن ثواب داره و مثلا الاغ رو آدم میکنه؟! نه. پس چرا روزه ثواب داره و میتونه حیوان رو به انسان تبدیل کنه.
اشکالی که بر مداحان وارد ه اینه که این پند رو رعایت نمیکنن. "دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد"
ضمناً اول مداح اهل بیت پیامبر اکرم بود : حسین منی و ان من حسین
"انا مدینه علم و علی بابها.

الهدي;265869 نوشت:
آيا حضرت علي در قيامت بابت مدحي كه براش كردين ازتون تشكر ميكنه؟ آياخدا اين عمل رو جز اعمال صالح قرار داده؟

خیر ولی برای آثاری که این اعمال داره چرا.
آدم ساده و آدمای ساده وهابی واقعا متاسفم که اسم مسلمان رو خودتون گذاشتید :
شما فکر میکنید وقتی ما میگیم حسین شما فکر میکنید میگیم گوشت و پوست و چشم و دماغه حسین؟!
شما فکر میکنید ما دسته عزاداری راه میاندازیم که فقط یه سرو صدائی راه بندازیم و یه قیمه ای بخوریم؟!
ای وای بر شما .....
آدمای با شعور وقتی ما میگیم حسین یعنی :ایثار،شجاعت،صداقت,ایمان,تقوی , شجاعت و........
مگه مظاهر اسلام حجت نمیخواد؟
خوب اگه حجت و نمونه عملی مظاهری چون ایمان, شجاعت,بندگی,اخلاص,آزادگی و ..........همه و همه که به اعتقاد ما شیعیان اهل بیت پیامبر اکرم (امامان ع) هستند در اثر فراموش کردن انسانها و در اثر یاد نکردن و مدح نکردنشون فراموش بشن , در اینصورت مسلمان حال و آینده به کدام مظهر عملی و واقعی اقتدا کنند؟ و آیا اگر در آن دنیا در برابر این سوال خداوند که : " چرا در برابر سلاطین ستمگر قیام نکردید؟" آیا به حجت نیازی نیست؟
اگه تا حالا نمیدونستید حالا بدونید که شیعه برای این چیزها هست که به عنوان تعظیم شعائر الهی و اسلامی است که به بزرگداشت حجتهای عملی احکام و دستورات قران کریم که همون اهل بیت هستند میپردازد.وگرنه در طول تاریخ خیلیها تشنه مردند و اجسادشون تکه تکه شد ولی هیچکدام آثاری را که شهدای کربلا داشتند ندارند.چون اون مظاهر ایمان و تقوا در آنها نبود.

بازم تکرار میکنم احساساتی و هیجان زده نشوید.

[="blue"]ماشاالله همگي در شرك ماهريد واقعا تو تاحالا اين آيه رو نشنيدي؟ ليس كمثله شي
نه جدا تو مسلماني؟ [/]

برادر "الهدی" عزیز شما بفرمایید [="red"]هدف از خلقت انسان[/] چی بود؟مگه غیر از این بوده که انسان خلیفه الله بشه؟

حالا چه موقع انسان به مقام خلیفه اللهی میرسه؟مگه غیر از زمانی هستش که انسان تمام صفات الهی رو کسب کنه و شبیه به حق تعالی بشه؟مگه پیامبر(ص) در صفات شبیه خداوند متعال نبود؟مگه کریم نبود؟مگه رحیم و بخشنده نبود؟

[="red"]کلا هدف از خلقت انسان شبیه شدن انسان به حق تعالی هستش[/] یعنی این نطفه ی فطرت که از خدا در وجود ما دمیده شده و مثل یه دانه ی سیب هستش رشد کنه و بشه یه سیب کامل شبیه خداوند.

[="blue"]مداح بي سليقه؟ جدا تو به اينا ميگي مداح بي سليقه؟
ببخشيد وقتي مداحاي شما جلوي رسانه ها اين حرفا رو ميزنن پس به حساب كي بزاريم؟
بذاريم به حساب يهوديت؟
[/]

من ندیدم که تو رسانه از این حرفا بزنن ولی ما داریم میگیم اشتباه هستش حالا شما به زور میخوای بگی ما قبولشون داریم؟

[="blue"]ببخشيد خدا مگه از پس مسئوليتش برنمياد تو جدا قرآن نخوندي؟
نخوندي كه ميگه و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو؟
ببخشيد خب شرك چيه پس؟ شرك يعني همراه خدا كس ديگه اي هم ميتونه كمكت كنه
خب شرك همينه ديگه
[/]

خدا ببخشه.شما بفرمایید مگه خدا از پس اداره ی زمین بر نمیومد که تو زمین برای خودش خلیفه و جانشین قرار داد که مظهر خداوند روی زمین باشند؟
یا بفرمایید مگه خداوند خودش از پس گرفتن جان ما بر نمیومد که عزراییل (ع) رو برای گرفتن جان ما گماشت؟

[="red"]به طور کل خداوند ابا دارد از اینکه کار هارو بدون وسیله اش انجام بده[/].
شرک زمانی میشه که این اسباب و وسایل رو از خدا ندونی و براشون قدرت و توان و موجودیتی مستقل از خداوند قایل بشی.
شما برای گرفتن مدارک تحصیلی به خداوند متوسل میشی یا به مطالعه؟

هر کاری یه وسیله ای داره و خداوند میخواد ما از اون وسایل برای رسیدن به هدف بهره پیدا کنیم.حتی رسیدن به خداوند هم وسیله داره و امیرالمومنین علی (ع) میفرمایند: [="seagreen"]من وسیله ی آن هستم[/].

[="blue"]ما تاحالا اين حرفو از دهن هيچ عالمي هم نشنيده بوديم ----پناه برخدا[/]

بله پناه ببرید از خدا از شر جهل.

به تفاسیر قرآن مراجعه فرمایید.

الهدي;265861 نوشت:
خيلي خب ما هم ميگيم ابوبكر و عمر و عثمان بر فرض محال اشتباه كردن ما تاوان پس بديم؟

چه ربطی داره جناب الهدی؟!بنده منظورم از مثالی که درباره دروغ زدم این بود که در دین اسلام دروغ نهی شده و کسی که اظهار اسلام میکنه یه وقت دروغ هم میگه؟
ایا اشکال از اسلامه؟البته که نه!اون به دستور اسلام عمل نکرده!حمد غیر خدا هم همین طوره!

توسط مذهب تشیع حمد غیر خدا ممنوعه و شرک!

حالا یکی اسمشو میذاره شیعه اما این کارم میکنه!خب اشکال از تشیع است؟!اون به دستور این مذهب عمل نکرده!باید بذارین به حساب همه؟!؟![spoiler]در مورد خلفا هم که فرمودید اجازه بدین اینطور بگم!اگه یه نفر از ماها پیرو اون ادمی بشه که حمد غیر خدا رو گفته کارش غلطه!
ببینید من دارم صراحتا میگم کار اون فرد رو درست نمیدونم!
اما اگر کسی کار نادرست شخص دیگه ای رو تایید کنه خب با اون ادم چه فرقی داره؟!
اگه من تایید کنم که حمدی که اون مداح برای غیر خدا گفت درسته چه فرقی با اون دارم!؟منم مثل اون میشم چون اعتقاد او رو تایید کردم![/spoiler]شما هم یا کار خلفا رو قبول داری یا نه!اگه قبول داری خب در کار اون ها شریکی حالا چه کار درستی کرده باشن چه غلط و اگه قبول نداری هم مسیرت از اونا جداست!چه مسیرشون درست باشه چه غلط!شیعه کار اون کسیو که به جای مدح حمد غیر خدا رو میگه قبول نداره پس مسیرش از اون جداست!...
الهدي;265861 نوشت:
هر انساني اشتباه ميكنه
بله اما مهمه چه اشتباهی!یه وقت یه اشتباه مسیر تاریخو عوض میکنه و رو سرنوشت میلیاردها انسان تاثیر میذاره!
میشه از کنار چنین اشتباهی ساده عبور کرد؟!بعد هم اون ادم اشتباهش گردن خودشه!ایا ما هم باید اشتباهشو تایید کنیم!؟این به معنی تکرار اون اشتباه توسط ما نیست؟!

الهدي;265861 نوشت:
لكن اونها حداقل از ما بهتر بودن چون مصاحب رسول بودن و اين كم توفيقي نيست كما اينكه هم به رسول دختر داده بودن و هم دختر گرفته بودن اما شما احترام حتي به خويشاوندي رسول هم نميذاريد

من نمیخوام توهین کنم ولی خودتون میدونید در قران نزدیک تر از این رابطه که گفتین هم با یکی از پیامبران بوده!اما اون ادم غلط!
ایا رابطه ی فامیلی خوب یا بد بودن کسی رو تایید میکنه؟!
چون فامیل بودن هر کاری دوس داشتن باید میکردن؟!ایا فامیل پیامبر بودن به معنی اینه که هر کاری کردن درسته؟!
بعد هم اگه به نزدیکی فامیلی باشه چه کسی نزدیک تر از اهل کسا و اصحاب مباهله به پیامبر!!؟؟
[spoiler]تو این کسانی که مصاحب پیامبر بودن ادم ناجور کم نبود!نمیشه بگی هر کی با پیامبر نشست و برخواست داشته درست بوده
پس این همه ادم هایی که قران ازشون به عنوان منافق نام برده کین؟!
[/spoiler]نمیخوام بگم خلفا از منافقان اند فقط میخوام بگم ایاتی که در قران به منافقین اشاره داره تضمین عدالت صحابه رو نقض میکنه!
در ضمن اینایی که گفتین هیچ کدوم به شرک و مدح ربط نداشت!(یه جورایی بحث رو به هاشیه کشوندن بود!)
الهدي;265861 نوشت:
شما خودت ميدوني داريد به چند ميليارد مسلمان يعني به جهان اسلام تهمت كفر ميزنيد و ميگيد كه اهل سنت كافرند؟چون علي رو قبول ندارن؟
من غلط بکنم!
ماها کی اهل سنت رو مشرک و کافر خوندیم؟!فعلا که برعکسه!!!!
نمونش همین تاپیک!
الهدي;265861 نوشت:
ببينم از كي تاحالا عباس رض شده مالك كل زمين و از كي تاحالا اين صفت شده از فضايل عباس رض كه تو چنين ادعايي ميكني؟
هر چیزی که از مقام مدح بالاتر بره غلطه!


لطفا سفسطه نکنید!

الهدي;265869 نوشت:
عدشم من يه سوال دارم اين مداحي به چه دردي ميخوره چه ثوابي داره آيا حضرت علي در قيامت بابت مدحي كه براش كردين ازتون تشكر ميكنه؟ آياخدا اين عمل رو جز اعمال صالح قرار داده؟
بله داره!
این کار زنده نگه داشتن یاد بزرگان است!
اصلا چرا قران این همه از انسان های خوب و بد تاریخ حرف زده؟!
اکه قرار بود کربلا تو کربلا تموم بشهکه فایده ی قیام امام حسین چی بود؟!

خون امام حسین ، گذشته ی سرخ و اینده ی سبز موتور محرک شیعه است!

و انگیزه ی شیعه برای تحمل سختی هایی که در راه دین میبینه!
چون میدونه بزرگانش و کسانی که الگو او بودند سختی های بسیار بیشتری رو در راه دین به جون خریدند!
از طرف دیگه:
الحمدولله اهل سنت دیگه محبت اهل بیت رو که قبول دارند!
دیگه ایه ی لا اسئلکم اجرا الا مودت فی القربی...
و من کنت و مولا فهذا علی مولا!
(حالا فرض میکنیم گفته شما درست و مولا به معنی دوست باشه!)و حدیث ثقلینکه مورد تاییدتون هست!!؟
عذا داری ما هم شیوه ای است برای عمل کردن به همین ایه و حدیث موثق رسول الله!
هرچی نباشه نوعی ابراز محبت و مودت که هست!!!!

الهدي;265869 نوشت:
آيا با عزاداري كردن و مويه كردن كه بارها پيامبر و ائمه ما رو نهي كردن به درجات افضل ميرسيد؟
والا پیامبر که ما رو نهی نکردن!شما رو نمیدونم!!!!!!!
اگه به اون حدیث که در واسئل شیعه اومده اشاره دارین اینو توضیح بدم که در اون حدیث(با توجه به احادیث موثق دیگه ای که شیعه داره) نوحه و ناله ی نهی شده به معنی ابراز اعتراض به مرگ ازدست رفته است نه کلا نهی از گریه برای عزیزی که از دست رفته!

چون خود پیامبر هم این کار و انجام میادند!مثلا در مورد عموشون همزه!(در کتب موثق امه!)=سنت پیامبر!!!
ائمه هم که تا دلتون بخواد از بعد از کربلا این کار رو میکردن!ازامام باقر و امام صادق گرفته تا امام رضا و.....
اصلا یه سوال اگه خدایی نکرده واسه یکی از عزیزان شما اتفاقی بیافتد شما گریه نمیکنی؟!میگی شرکه؟!!؟!

الهدي;265869 نوشت:
آيا مداحي هم شد شغل شريف؟ مگه علي رض نبود كه زير آفتاب چاه حفر ميكرد تا پول دربياره؟ آيا اين جور مداحي ها كه پر از الفاظه شركه در اسلام و سنت نبوي جايزه؟ آيا اگه رسول الان اينجا بودن دستور مبارزه بااينجور كارا رو نميدادن؟
ببینید این به قول شما شغل مداحی پیشینه تاریخی زیادی داره!
از زمان ائمه ما بوده (از بعد از کربلا) ائمه ی ما در روایات بسیار موثقی که داریم افراد بسیاری رو تشویق میکردند که شروع به ذکر مصیبت کنند!!این کار مورد تایید انها بوده!(دلایلشم عرض شد!)
الهدي;265869 نوشت:
آيا اين جور مداحي ها كه پر از الفاظه شركه در اسلام و سنت نبوي جايزه؟

انصافتونو شکر!!!!!
من اینهمه توضیح دادم که چرا نسبت شرک به تشیع وارد نیست شما بازم....!!!!
متاسفم!

ببخشید جوابهای بنده جای بحث نداشت؟ یا قبول کنید یا رد

الهدي;265866 نوشت:
آقايان خانوم ها جنگ جمل و نميدونم شكسته شدن پهلوي زهرا نميدونم هزارتا عمل ديگه شما وكيل وصي بچه هاي رسول نيستيد خودشون بلدن از خودشون دفاع كنن اگه شما انسانيد بريد شرك خودتونو برطرف كنيد بياييد زمان حال خودتونو دريابيد

چه طور شما وصی خلفاتون هستی به ما که رسید اسمون تپید!!؟؟
بعد هم انقدر کوته بین نباشید خودتونم میدونید مسئله سر ایدئولوژی است!
مگه نه اینکه این همه ادم از رو اتفاقاتی که تو همین تاریخ افتاده مسیر زندگیشونو انتخاب کردن!
تفکر ائمه ی گذشته و حال ما رفتار الانمونو میسازه!(ای کاش یه ذره از رو منطق حرف میزدین!)
الهدي;265866 نوشت:
شما اعتراف كرديدكه اين مداح اشتباه كرده و البته نه يك اشتباه هزاربار از اين اشتباها كرده و شما هم همراهش با شرك ورزي هاش شريك شديد و عزاداري كرديد
اون مداح اشتباه کرد!ما کی گفتیم همه مداح ها اشتباه میکنن!؟؟!!
الهدي;265866 نوشت:
به جاي محكوم كردن مسلموناي بي گناه جهان اسلام اول از خودتون اصلاح رو شروع كنيد
حالا ما به اهل سنت میگیم کافر یا شما که ما رو جز این به قول خودتون مسلمونای جهان اسلام نمیدونی؟؟!!(نسبت شرکم که قبلا دادی!کوتاهم نمیای!!!!)

ye mosalman;100544 نوشت:

امیدوارم نهج البلاغه را دیگر قبول داشته باشید.

حضرت علی«ع»می فرماید: نه من و نه هیچ مرده ای نه مداحی می فهمند و نه گریه ‏، در( خطبه 230 نهج البلاغه)‏
كسي بر سر گورشان بيايد نمي شناسند ـ ‏
و به كسي كه برايشان گريه كند توجّه ندارند ـ
و هر كس ايشان را صدا بزند جواب ندهند . ‏
و در( خطبه 110 نهج البلاغه)می فرماید :‏
مردگان همسايگاني هستندكه هرگاه آنان را صدا كنند جواب ندهند ـ ‏
و ظلم و ستمي را جلوگيري نكنند ـ
و به نوحه سرايي و مداحي توجه نكنند ـ
اگر در حقّ ايشان نيكي شود شاد نگردند ـ
و اگر قحطي شود يأس ندارند ـ
اطراف يكديگرند ولي تنها هستند ـ
همسايه اند در حاليكه از هم دورند ـ
با آنكه نزديكند به ديدار هم نروند .‏

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست عزیز 50 درصد حرف شما از دید من شیعه علی قابل فبول است ، مدح مخصوص خداست بخصوص مدح مقرون به نیاز ولی سپاس هم مخصوص خداست و هم بنده خدا به 1001 دلیل که خودت هم میدانی پس از همان استناد شما را به تفسیر الحمد بنده قبول ندارم و مشرک خواندن مداحان رو هم خیر بگذار هر کس به قدر خود از چشمه اهل بیت و عترت سیراب شود گرچه خودم مداحی نمیکنم. 2-آن چیزی که در نهج البلاغه شما به ان استناد میکنید زندگی دنیوی و مادی مردگان است حالا شما اگر خیلی اصرار میکنید فاتحه بر امواتتون نبندید چون نیکی بهشون نمیرسه و فرآن رو هم ختم نکنید.

یا مجید

[="darkgreen"]وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ«البقرة/34»
و چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند
[/]

[="blue"]سلام

ظاهراً از نظر این جنابان اولین مشرکین ملائکه بودند که به "ادم " نه مدح و ستایش بلکه سجده کردند !

نه بلکه هرکه بر این عزیزان سجده نکند کافر بلکه شیطان است .[/]

الهدي;265405 نوشت:
اين آدم يا نميدونم چي بهش بگم ميگه عنده ام الكتاب آقام ابوالفضله
ميگه صاحب عز و جلال آقام ابوالفضله
ميگه كاشف كل كروب آقام ابوالفضله
ميگه انيس كل قلوب آقام ابوالفضله
ميگه مفتح الابواب آقام ..........
ميگه مسبب الاسباب آقام .....
ميگه محول الحوال آقام ابوالفضله
ميگه معني امن يجيب آقام .....
ميگه ساتر كل عيوب آقام ابوالفضله
و و و هزارتا ي ديگه

برادراي شيعه برادرايي كه ميگيد برحقيد اينا شرك نيست؟
پس اگه نيست چيه؟
وجدان كجاست؟

[=B Nazanin]خداوندا تو شاهد باش که من نسبت به حضرت قمر بنی هاشم، این چنین اعتقادی دارم زیرا ایشان را از زمره بزرگترین اولیاء خداوند می دانم و معتقدم خداوند به اولیاء اش بسته به میزان قربشان میزانی از ولایت تکوینی را داده است. مالک دنیا بودن، کنایه از اذن تصرف در این دنیا است. این اذن را خداوند به اولیائش به میزانی داده است. بخاطر همین اذن است که معجرات زیادی از طرف اولیاء خداوند بوقوع رسیده است. معجزاتی که بسیاری از آنها در کتب اهل سنت هم وجود دارد.
[=B Nazanin]این آقای سنی نباید اصل این اذن را، شرک بداند، زیرا خداوند به همه انسانها اذت تصرف در جهان هستی را داده است منتها به اولیاء اش از این قدرت، بسیار زیاد بخشیده است.
[=B Nazanin]البته این آقای سنی می تواند بپرسد: به چه دلیل حضرت عباس (علیه­السلام) دارای این قدرت است؟ آنوقت ما هم برای ایشان ادله خودمان را اقامه می کنیم. ولی در کلیت قضیه بحثی وجود ندارد.
[=B Nazanin]اصلا سنیها نباید بحثشان را با شیعیان از شاخ و برگ شروع کنند. باید تاپیکی را ایجاد کنند و مبانی شیعه را ابتداء مورد بحث قرار دهند و بعد سراغ این امور بیایند.
[=B Nazanin]من از مدیر انجمن درخواست می کنم، نگذارند، این مباحثِ غیر مبنایی، موجب درگیری لفظی بین شیعیان و اهل سنت شود. و راه حلش هم ظاهرا همین است که عرض کردم. تاپیکی مستقل برای مباحث مبنایی شیعه قرار دهید و اهل سنت هم اگر خواستند بحث کنند کاملا مبنایی مباحث را ادامه دهند.

الهدي;265873 نوشت:
ي واي بر اسلام تو از فرط تهمت هاي تو ما حق زهرا خوردهايم؟ ما دشمني افزوده ايم؟ دشنام خود را داده اي بااهل حق جنگيده اي اي واي بر اسلام تو خشم خدا بر حال تو آيا به فكر افتاده اي كين كينه را اندوخته اي؟ اين كينه با حق ميكني آتش تو برپا ميكني صد بار اعلام ميكنيم اي واي بر اسلام تو

ای وای بر آئین تو
وین دین پر از کین تو
دین ابابکر وعمر
از ما غدیر از تو غدر
از تو اقیلونی شعار (1)
از ما سلونی افتخار (2)
در شان مولایم علی
با بانک زیبا و جلی
آمد ندای لافتی (3)
آمد نوای انما (4)
مداح حیدر نی بشر
بل حضرت خیرالبشر
بر واژه حیدر نگر (5)
بر مدح آن سرور نگر
مداح وی رب رحیم (6)
کرده به قران کریم
دو انما در مدح او (7)
کی دیگران در سطح او
خوان در کلام شافعی (8)
مدحش به شعر نافعی
اما چه گویم از عمر
از کارهای آن بشر
از آتش افروخته
او بیت زهرا سوخته (9)
از قصه غصب فدک(10)
وز غصه آن ریب و شک (11)
صلح حدیبیه بخوان
بنگر عمر کرده چسان

1.ابابکر گفت اقیلونی مرا رها کنید من به درد خلافت نمی خورم شرح السیر الکبیر – السرخسی – ج ۱ – ص ۳۶و شرح نهج ‏البلاغه، ابن ابی ‏الحدید، ج 1 ص 169- نهج ‏البلاغه عبده، ص 40 چاپ دوم. بحارالانوار ج30 ص497
2. سلونی قبل ان تفقدونی شيخ‌ الاسلام‌ حموئي‌ در «فرائد السمطين‌» از أبو سعيد خدري‌ .
3.لافتی . لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
4.انما در شماره هفت آمده
5. حیدر لقب حضرت علی علیه السلام که خود مدح ایشان است
6.مداح حیدر خداست . در قران در آیات زیادی مدح حضرت علی شده که نمونه اش در ذیل می آید
7. دو انما
«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون‏»و (انما نطعمكم لوجه الله )

8. شافعی كفى في فضل مولانا علي * وقوع الشك فيه أنه اللهفواتح الميبدي (شرح الديوان المنسوب إلى الإمام علي (عليه السلام)): ١١٣.شافعی از این اشعار زیاد دارد
9.اتش . به ماجرای آتش و اسناد آن در تاپیکهای مربوطه در همین سایت مراجعه بفرمایید
10. فدک . به تاپیک های مربوط به فدک در این سایت مراجعه بفرمایید
11. شک عمر در صلح حدیبیه به نبوت پیامبر [=&quot]( والله ما شککت منذ اسلمت الا یومئذ (روز صلح حدیبیه)
(در این متن صراحتا جناب عمر به شک در نبوت اعتراف می نمایند)[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]منابع[/][=&quot]:
*المصنف عبدالرزاق ج5 ص 339- منشورات المجلس العلمی[/]
[=&quot]
[/]
[=&quot]صحیح ابن حبان ج 11 ص224- موسسه الرساله[/][=&quot]
[/]
[=&quot]المعجم الکبیر ج 20 ص 14- مکتبه ابن تیمیه[/][=&quot]
الدر المنثور ج6 ص77- دارالمعرفه
تاریخ مدینه دمشق ج 57 ص 229- دارالفکر*[/]
[=&quot]
[/]

hamid40;265921 نوشت:

سلام علیکم
عصاره تمام مداحیها و روضه خوانیها در یک جمله خلاصه میشه:
امیری حسین و نعم الامیر
و عصاره تمام آثار آن:
8 سال همه دنیا بر علیه ایران متحد شدن و یه مشت بچه شیعه با همون ذکر مثل شیر جلوشون ایستادن.چون امیرشون بهترین امیره.
ماهم شهيد داديم چون اميرمون اللهه...
بله همونجور که با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه . با حسین حسین گفتن الکی هم اسیر آزاد نمیشه.
اسلام از محرم و سفر زنده است و محرم و سفر با مداحی و روضه خوانی
اسلام ما با رشادت هاي رسول زنده است و امام حسين هم مسلماني بود كه براي خدا جنگيد و ما هم قبولش داريم و دوستارش هستيم نميدانم شما چرا انقدر ادعا ميكنيد
65 ساله که فلسطین رو دارن قطعه قطعه میخورن.چرا؟! چون حسین ندارن- عباس ندارن...
نخير عراق رو هم دارن ميخورن ولي اونا حسين رو دارن-چه ربطي داشت
چرا 72 تن رو كشتن چون حسين رونداشتند؟ ظلم ظلمه نميشه كاريش كرد

اما بذار من بگم چرا دارن قطعه قطعه فلسطين رو ميخورن
چون مسلمونايي مثل شما اونها رو تنهاشون گزاشتن چون جهان اسلام بينش تفرقه افتاده

مگه گرسنگی کشیدن ثواب داره و مثلا الاغ رو آدم میکنه؟! نه. پس چرا روزه ثواب داره و میتونه حیوان رو به انسان تبدیل کنه.
اشکالی که بر مداحان وارد ه اینه که این پند رو رعایت نمیکنن. "دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد"
خداي من -جدا نميدونم اگه اين دله شماست چرا كسي كه علي رو خدا ميدونست علي اون رو سوزوند و زنده زنده آتيشش زد؟چرا ...
..
ضمناً اول مداح اهل بیت پیامبر اکرم بود : حسین منی و ان من حسین
"انا مدینه علم و علی بابها.
اين مداحي نيست چرا فكركردي ما نميفهميم


خیر ولی برای آثاری که این اعمال داره چرا.
آدم ساده و آدمای ساده وهابی واقعا متاسفم که اسم مسلمان رو خودتون گذاشتید :
شما فکر میکنید وقتی ما میگیم حسین شما فکر میکنید میگیم گوشت و پوست و چشم و دماغه حسین؟!
نخير ميگيد روح حسين--ميگيد حركت حسين اما اين رو براي خودتون بت كردين
مگه خدا روز قيامت بين حسين و بقيه شهدا كه جونشونو براي خدا دادن فرق ميذاره؟

شما فکر میکنید ما دسته عزاداری راه میاندازیم که فقط یه سرو صدائی راه بندازیم و یه قیمه ای بخوریم؟!
پس واسه چيه --بعد محرم شما راه حسين رو ادامه ميديد؟ واقعا راست ميگيد؟
گفتم اكه راست ميگيد بياييد اول خودتونو اصلاح كنيد

ای وای بر شما .....
آدمای با شعور وقتی ما میگیم حسین یعنی :ایثار،شجاعت،صداقت,ایمان,تقوی , شجاعت و........
به كي ميگيد؟ ما ميدونيم حسين كي بوده شما نميدونيد لابد -گفتن نداره-داد و فرياد نداره-

مگه مظاهر اسلام حجت نمیخواد؟
اسلام اسلامه ظاهر و باطنش يكيه
خوب اگه حجت و نمونه عملی مظاهری چون ایمان, شجاعت,بندگی,اخلاص,آزادگی و ..........همه و همه که به اعتقاد ما شیعیان اهل بیت پیامبر اکرم (امامان ع) هستند در اثر فراموش کردن انسانها و در اثر یاد نکردن و مدح نکردنشون فراموش بشن , در اینصورت مسلمان حال و آینده به کدام مظهر عملی و واقعی اقتدا کنند؟ و آیا اگر در آن دنیا در برابر این سوال خداوند که : " چرا در برابر سلاطین ستمگر قیام نکردید؟" آیا به حجت نیازی نیست؟
نخير اشتباه كردي اينجا رو بد اشتباه كردي نمونه كامل براي ايمان و ... كه تو ميگي رسول الله چون خدا تو قرآن ميگه اسوه حسنه
اونا هم اگه خوب بودن الگوشون رسول الله بود
اگه تا حالا نمیدونستید حالا بدونید که شیعه برای این چیزها هست که به عنوان تعظیم شعائر الهی و اسلامی است که به بزرگداشت حجتهای عملی احکام و دستورات قران کریم که همون اهل بیت هستند میپردازد.وگرنه در طول تاریخ خیلیها تشنه مردند و اجسادشون تکه تکه شد ولی هیچکدام آثاری را که شهدای کربلا داشتند ندارند.چون اون مظاهر ایمان و تقوا در آنها نبود.

الله اعلم ولي خدا همه شهدا رو دوست داره چه كربلايي چه غير كربلايي

الهدي;266169 نوشت:
سلام علیکم عصاره تمام مداحیها و روضه خوانیها در یک جمله خلاصه میشه: امیری حسین و نعم الامیر و عصاره تمام آثار آن: 8 سال همه دنیا بر علیه ایران متحد شدن و یه مشت بچه شیعه با همون ذکر مثل شیر جلوشون ایستادن.چون امیرشون بهترین امیره. ماهم شهيد داديم چون اميرمون اللهه... بله همونجور که با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه . با حسین حسین گفتن الکی هم اسیر آزاد نمیشه. اسلام از محرم و سفر زنده است و محرم و سفر با مداحی و روضه خوانی اسلام ما با رشادت هاي رسول زنده است و امام حسين هم مسلماني بود كه براي خدا جنگيد و ما هم قبولش داريم و دوستارش هستيم نميدانم شما چرا انقدر ادعا ميكنيد 65 ساله که فلسطین رو دارن قطعه قطعه میخورن.چرا؟! چون حسین ندارن- عباس ندارن... نخير عراق رو هم دارن ميخورن ولي اونا حسين رو دارن-چه ربطي داشت چرا 72 تن رو كشتن چون حسين رونداشتند؟ ظلم ظلمه نميشه كاريش كرد اما بذار من بگم چرا دارن قطعه قطعه فلسطين رو ميخورن چون مسلمونايي مثل شما اونها رو تنهاشون گزاشتن چون جهان اسلام بينش تفرقه افتاده مگه گرسنگی کشیدن ثواب داره و مثلا الاغ رو آدم میکنه؟! نه. پس چرا روزه ثواب داره و میتونه حیوان رو به انسان تبدیل کنه. اشکالی که بر مداحان وارد ه اینه که این پند رو رعایت نمیکنن. "دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد" خداي من -جدا نميدونم اگه اين دله شماست چرا كسي كه علي رو خدا ميدونست علي اون رو سوزوند و زنده زنده آتيشش زد؟چرا ..... ضمناً اول مداح اهل بیت پیامبر اکرم بود : حسین منی و ان من حسین "انا مدینه علم و علی بابها. اين مداحي نيست چرا فكركردي ما نميفهميم خیر ولی برای آثاری که این اعمال داره چرا. آدم ساده و آدمای ساده وهابی واقعا متاسفم که اسم مسلمان رو خودتون گذاشتید : شما فکر میکنید وقتی ما میگیم حسین شما فکر میکنید میگیم گوشت و پوست و چشم و دماغه حسین؟! نخير ميگيد روح حسين--ميگيد حركت حسين اما اين رو براي خودتون بت كردين مگه خدا روز قيامت بين حسين و بقيه شهدا كه جونشونو براي خدا دادن فرق ميذاره؟ شما فکر میکنید ما دسته عزاداری راه میاندازیم که فقط یه سرو صدائی راه بندازیم و یه قیمه ای بخوریم؟! پس واسه چيه --بعد محرم شما راه حسين رو ادامه ميديد؟ واقعا راست ميگيد؟ گفتم اكه راست ميگيد بياييد اول خودتونو اصلاح كنيد ای وای بر شما ..... آدمای با شعور وقتی ما میگیم حسین یعنی :ایثار،شجاعت،صداقت,ایمان,ت� �وی , شجاعت و........ به كي ميگيد؟ ما ميدونيم حسين كي بوده شما نميدونيد لابد -گفتن نداره-داد و فرياد نداره- مگه مظاهر اسلام حجت نمیخواد؟ اسلام اسلامه ظاهر و باطنش يكيه خوب اگه حجت و نمونه عملی مظاهری چون ایمان, شجاعت,بندگی,اخلاص,آزادگی و ..........همه و همه که به اعتقاد ما شیعیان اهل بیت پیامبر اکرم (امامان ع) هستند در اثر فراموش کردن انسانها و در اثر یاد نکردن و مدح نکردنشون فراموش بشن , در اینصورت مسلمان حال و آینده به کدام مظهر عملی و واقعی اقتدا کنند؟ و آیا اگر در آن دنیا در برابر این سوال خداوند که : " چرا در برابر سلاطین ستمگر قیام نکردید؟" آیا به حجت نیازی نیست؟ نخير اشتباه كردي اينجا رو بد اشتباه كردي نمونه كامل براي ايمان و ... كه تو ميگي رسول الله چون خدا تو قرآن ميگه اسوه حسنه اونا هم اگه خوب بودن الگوشون رسول الله بود اگه تا حالا نمیدونستید حالا بدونید که شیعه برای این چیزها هست که به عنوان تعظیم شعائر الهی و اسلامی است که به بزرگداشت حجتهای عملی احکام و دستورات قران کریم که همون اهل بیت هستند میپردازد.وگرنه در طول تاریخ خیلیها تشنه مردند و اجسادشون تکه تکه شد ولی هیچکدام آثاری را که شهدای کربلا داشتند ندارند.چون اون مظاهر ایمان و تقوا در آنها نبود.

واقعاً براتون متاسفم که با سفسطه دارید راه زندگیتون را انتخاب می کنید.
فقط خواستید یه جواب ....داده باشید.

[="Teal"]

الهدي;266169 نوشت:
مگه خدا روز قيامت بين حسين و بقيه شهدا كه جونشونو براي خدا دادن فرق ميذاره؟

چرا خودتونو به گمراهی میزنید برادر؟ اگر خدا بین امام حسین و بقیه شهدا فرق نگذاره که عادل نیست! هیچ شهیدی مثل امام حسین و در شرایط امام حسین تا الان قرار نگرفته!
تاریخ بخونید

الهدي;266169 نوشت:
امام حسين هم مسلماني بود كه براي خدا جنگيد و ما هم قبولش داريم و دوستارش هستيم نميدانم شما چرا انقدر ادعا ميكنيد

الهدي;266169 نوشت:
به كي ميگيد؟ ما ميدونيم حسين كي بوده شما نميدونيد لابد -گفتن نداره-داد و فرياد نداره-

میدونید چرا الان اینقدر راحت میگید حسین رو قبول دارید؟ و نمیتونید حتی یک مو لای درزش بکنید؟
فقط و فقط به خاطر داد و فریاد ها و عزاداری های ما شیعیان است
اتفاقاتی که در غدیر افتاد درس عبرتی شد برای شیعیان تا دیگه نگذارن مسائل به این مهمی به این راحتی فراموش بشن و توسط دشمن محو بشن !

اگر ما ساکت بشینیم دشمنان کم کم این واقعه ی مهم تاریخی رو سبک و سبک تر میکنند تا به یک اتفاق معمولی تبدیل بشه!
اینکه حتی الان دشمنان علی هم به ظلم شدن به حسین اعتراف میکنند دلیلش فقط همین داد و فریادهاست دلیلش اینه که ما اجازه نمیدیم حتی بعد از هزار سال این اتفاق کم رنگ بشه
یک بار اشتباه کردیم و سر غدیر ساکت نشستیم ئ داد و هوار نکردیم شما اون رو از تاریخ محو کردید
دیگه بسمونه
دیگه نمیذاریم با امام حسین هم همین کارو بکنید[/]

قابل توجه جناب که خود را الهدی نامیده است
ای دزد نام الهدی
گمراه از راه خدا
دزدیده ای تو این لقب
دانی چه ات باشد سبب
برگرد بر ده قرن پیش
بر قصه ارباب خویش
ارباب تو یعنی عمر
سرقت نمود او بی حذر
از سرورم فاروق را (1)
سارق شد او مسروق را
اکنون از او داری نشان
در این صفتها بی گمان
1.
قد قال هو علیه السلام (علی بن ابیطالب): انا الصدیق الاکبر، و انا الفاروق الاول، اسلمت قبل اسلام الناس.....شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص30 والریاض ج2 ص155/ینابیع الموده لذوی القربی ج3 ص407- درالاسوه وجواهر المطالب فی مناقب الامام علی،الباعونی شافعی ج1 ص33

روح بخش;266110 نوشت:

باسلام خدمت دوستان محترم
من سوالی داشتم خدمت حاج آقا روح بخش. صحبت شما را کاملا قبول دارم. ولی آیا در بیان این اعتقاد به شکل واضح و به این صراحت که حتی بسیاری از شیعیان دقیقا از کنهش آگاه نیستند حد و مرزی ندارد؟ یعنی حدود و صغور ابراز چنین عقایدی را چه چیزی تعیین می کند و آیا اهمیت قائل شدن برای چنین اعتراضاتی برای محافظه کارانه حرف زدن، از باب حفظ اتحاد مقابل دشمن و از این قبیل محلی دارد؟

م.نصیری;266392 نوشت:
باسلام خدمت دوستان محترم
من سوالی داشتم خدمت حاج آقا روح بخش. صحبت شما را کاملا قبول دارم. ولی آیا در بیان این اعتقاد به شکل واضح و به این صراحت که حتی بسیاری از شیعیان دقیقا از کنهش آگاه نیستند حد و مرزی ندارد؟ یعنی حدود و صغور ابراز چنین عقایدی را چه چیزی تعیین می کند و آیا اهمیت قائل شدن برای چنین اعتراضاتی برای محافظه کارانه حرف زدن، از باب حفظ اتحاد مقابل دشمن و از این قبیل محلی دارد؟

سلام دوست عزیز
این که خداوند به اولیاء خودش ولایت تکوینی بدهد، خیلی اعتقاد رمز آلودی نیست. وجود کرامات برای اولیاء خدا چیزی نیست که اهل سنت آن را منکر شوند.
آنها در کتابهایشان برای بزرگان خود کراماتی را ذکر نموده اند که بعضی از آنها را ما برای بزرگان خود ذکر نمی کنیم. مثل:
شیبانی الاغ مرده اش را زنده می کند! عصای یکی از اسيد بن حضير و عبّاد بن بشر از خود نور می تاباند! خالد بن ولید با دعایش شراب را تبدیل به سرکه می کند!
ابو مسلم خولانی در آتش می افتد و هیچ نمی سوزد! و همو از دجله می گذرد بدون آن که پایش تر شود! و تسبیحش ذکر خدا می گوید! و مائده آسمانی برایش فرود می آید! به دعای او زنی که همسرش را فریفته و باعث شده تا شوهرش را تحریک کند تا از معاویه چیزی بخواهد، کور می شود! به درخواست بچه ها دعا می کرد تا آهوان را به دام آنها بیافتد و دعایش مستجاب می شد! (ابومسلم خولانی در جنگ صفین جزء لشگریان معاویه بود!)
ربیع بن خراش بعد از مردن به سخن می آید و از این که خداوند با روح و ریحان به استقبالش آمده است سخن گفته است! او قسم خورده بود تا نداند بهشتی است یا دوزخی هرگز نخند و او را دیدند که هنگام غسل دادنش مدام می خندند!
با دعای علاء بن حضرمی به عنوان فرمانده لشگر عمر، خداوند باران فرو می فرستند! و بعد که در جنگ کشته می شود و دفنش می کنند مردی می آید و به آنها هشدار می دهد اینجا پر از درنده است او را جایی دیگر دفن کنید. وقتی قبرش را می شکافند جز نوری شدید چیز دیگری در قبر او نمی یابند.
سعد بن ابی وقاص و خالد بن ولید فرماندهان لشگر عمر در مسیر به مدائن هنگام عبور از دجله کشتی نمی یابند. آنها دعا می کنند و با همه لشگر از رود می گذرد بدون آن که پای آنها و یا اسبانشان خیس شود! همین سعد هنگام مرگ به خداوند می گوید مرگم را به تأخیر بیانداز تا بچه هایم بزرگ شوند. خداوند مرگ او را بیست سال به تعویق می اندازد! (تا عمر سعد خوب تنومند شود و بتواند کشتن امام حسین را مدیریت کند!!) هرم بن حیان چهار سال در شکم مادر خود می ماند و هنگام مرگ و دفنش نیز ابری می آید و بر قبرش می بارد و بلافاصله بر آن علف می روید! مطرف بن عبد الله کسی را که به او دروغ بسته بود نفرین می کند و او در جا می افتد و می میرد! کرز بن وبره هنگام نماز زیر آفتاب، ابری بر سرش سایه می اندازد! عبد الله بن شقیق که از کینه توزان نسبت به امام علی بود، دعا می کرد و ابری بر سرش سایه می انداخت! ایوب سختیانی با پا بر زمین می کوبد و آب از آن می جوشد!

asad;266187 نوشت:

چرا خودتونو به گمراهی میزنید برادر؟ اگر خدا بین امام حسین و بقیه شهدا فرق نگذاره که عادل نیست! هیچ شهیدی مثل امام حسین و در شرایط امام حسین تا الان قرار نگرفته!
تاریخ بخونید

اولا اوني كه خودشو به گمراهي ميزنه مانيستيم -دوما شما كارت به جايي رسيده كه جاي خدا حكم ميكني

میدونید چرا الان اینقدر راحت میگید حسین رو قبول دارید؟ و نمیتونید حتی یک مو لای درزش بکنید؟
اشتباه ميكني و نميدوني كه داري اشتباه ميكني
چون اون ما بوديم كه دركتابامون قبل شما آورديم الحسين سيد شباب اهل جنت و فكر نميكنم بتوني مسلماني رو پيدا كني كه با حسين مخالف باشه

فقط و فقط به خاطر داد و فریاد ها و عزاداری های ما شیعیان است
واقعا كه جدا خوش خيالي فكر ميكني ما به خاطر دادو هواراي شما به حسين اهميت ميديم نه اين خواب و خيال رو از خودت برطرف كن چون قرنهاست داريد داد ميزنيد صيغه حلاله ولي ما ذره اي نرمي نشون نداديم اما درباره حسين هركسي خوبي بگه قبول ميكنيم چون خودمون قبل از شما به اين حقانيت رسيديم
اتفاقاتی که در غدیر افتاد درس عبرتی شد برای شیعیان تا دیگه نگذارن مسائل به این مهمی به این راحتی فراموش بشن و توسط دشمن محو بشن !

ببينيم اين اتفاقي كه در غدير افتاد اگه انقد مهم بود چرا خدا ازش چيزي نگفت؟

اگر ما ساکت بشینیم دشمنان کم کم این واقعه ی مهم تاریخی رو سبک و سبک تر میکنند تا به یک اتفاق معمولی تبدیل بشه!
اینکه حتی الان دشمنان علی هم به ظلم شدن به حسین اعتراف میکنند دلیلش فقط همین داد و فریادهاست دلیلش اینه که ما اجازه نمیدیم حتی بعد از هزار سال این اتفاق کم رنگ بشه
نخير دشمنان اسلام هيچ گاه حسين رو تاييد نكردن
یک بار اشتباه کردیم و سر غدیر ساکت نشستیم ئ داد و هوار نکردیم شما اون رو از تاریخ محو کردید
دیگه بسمونه
دیگه نمیذاریم با امام حسین هم همین کارو بکنید


شما باامام حسين اينكارو كرديد نامه نوشتيد براش قول داديد حمايتش ميكنيد ولي همون كاري كه با خليفه بزرگ ما علي رض كرديد همون كار رو با پسرش كرديد و تنهاش گزاشتيد

پنج تن;266243 نوشت:
قابل توجه جناب که خود را الهدی نامیده است
ای دزد نام الهدی
گمراه از راه خدا
دزدیده ای تو این لقب
دانی چه ات باشد سبب
برگرد بر ده قرن پیش
بر قصه ارباب خویش
ارباب تو یعنی عمر
سرقت نمود او بی حذر
از سرورم فاروق را (1)
سارق شد او مسروق را
اکنون از او داری نشان
در این صفتها بی گمان
1.
قد قال هو علیه السلام (علی بن ابیطالب): انا الصدیق الاکبر، و انا الفاروق الاول، اسلمت قبل اسلام الناس.....شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص30 والریاض ج2 ص155/ینابیع الموده لذوی القربی ج3 ص407- درالاسوه وجواهر المطالب فی مناقب الامام علی،الباعونی شافعی ج1 ص33

ياذاكر الأصحابِ كن متأدباً واعرف عظيم منازلَ الأصحابِ
هم صفوةٌرفعوا بصحبةِ أحمدَ وبذاك قد خصوا من الوهابِ
هم ناصرو المختار في تبليغهِ فجزاهم الرحمن خير ثوابِ
مابال أهل الغي طال لسانهم وتجرأوا ورموهم بسبابِ
سبوا خيار الخلق من لهم العلا ولهم المقام في ذرا الأحسابِ
من قبل صرح أعوج عن حقدهِ في سب شيخ متقٍ أوابِ
ياثاني الاثنين في الغار الذي شهدة له الايات خير كتابِ
واليومَ قد صدع الخبيث بجرأة ووقاحة من سافل كذابِ
آذى النبي محمد في عرضهِ سيعمه ذلٌ وشر عقابِ
آذى النقية بنت خل المصطفى فليخسأن سعيه كسرابِ
هاتيك أم المؤمنين وفضلها يروى لنا في سورة الاحزابِ
يا أم أني قد كتبت مدافعا والدمع مني كالندى منسابِ
من ذاك يجرؤ أن ينال لسانهُ من زوج خير العجم والأعرابِ
يامن زعمتم حب آل نبيكم أخذت جماجمكم من الألبابِ
تمشون في درب الضلال معتبا قد اخفيت عثراته بضبابِ
ياذاكر الأصحاب كن متأدباً واعرف عظيم منازل الأصحابِ
هم صفوةٌ رفعو بصحبةِ أحمد وبذاك قد خصوا من الوهابِِِِِ

چه گفت آن خداوندتنزيل ووحي خداوند امــــر وخداوند نهي
كه خورشيد بعداز رسولان مــه
نتابد بركس زبوبكـــــر بـــــــه
عمركرد اســـــــــلام را آشكار
بياراست گيتي چــــــوباغ بهار
پس از هردوآن،بودعثمان گزيـن
خداوند شـرم وخداونــــد ديـن
چهارم علي بـــود وجفت بتول
كه اورابه خوبي ستايدرســـول
نبي آفتاب وصحابه چــــــــوماه
به هم نسبتي يكديگرراست راه
شاهنامه ي فردوسي ص2

سپهر دین عمر خورشید خطّاب
چراغ هشت جنّت شمع اصحاب چه شمعی کافتاب نامبردار
طواف او کند پروانه کردار ازاین پرتو که بودآن شمع دین را
نمی شایست جز خلد برین را اگر او قطب دین حق نبودی
کمال شرع را رونق نبودی زبهر سر بریدن سر بداد او
بدان شدتا سرآردسر نهاداو چو آهنگ سر شمع هدی کرد
به پیش طای «طاها» سرفداکرد چو چشم جان او اسرار بین شد
شکش برخاست مشکلهایقین شد شریعت راکمال افزود اوّل
زچل مردان یکی او بود اوّل رسولش گفت گر بودی دگر کس
نبی جز من نبودی جز عمر کس خداوندجهان از نور جانش
سخنها گفته بی اوبرزفانش چوحق راحلقه در گوش کرداو
به نامش زهر قاتل نوش کرداو از آن برخویشتن زهر آزمودی
که صد تریاق فاروقیش بودی چنان شد ظلم در ایّام او گم
که اشکی در میان بحر قلزم جهان از عدل او آسوده گشته
ستم از بیم او نابوده گشته عجم را تاقیامت در گشاده
هزار وشصت وشش منبر نهاده عطار نيشابوري

قوت دین حق زعمّر بود خانه دین بدو معمر بود جگر مشرکان پر از خون کرد کبرشان از دماغ بیرون کرد از پی معدلت میان، اوبست کمر عدل در جهان، اوبست عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت برتر از چرخ بود پایهٔ او دیو بگریختی زسایهٔ او

خواجه شرع آفتاب جمع دین/ظلّ حق فاروق اعظم شمع دین/ختم کرده عدل وانصاف اوبه حق/درفراست برده بر وحیش سبق/آنکه حق«طه»بروخواندازنخست/تا مطهّر شد ز«طاها» ودرست/های«طه»در دل اوهای وهوست/فرّخ او کزهای هو درهای وهوست/آنکه دارد بر صراط اوّل گذر/هست او ازقول پیغمبر، عمر/آنکه اوّل خلعت از دارالسّلام/او به دست آرد زهی عالم مقام/چون نخستش حق نهددردست دست/آخرش با خود برد آنجا که هست/کار دین ازعدل او انجام یافت/نیل جنبش، زلزله آرام یافت/شمع جنّت بودواندرهیچ جمع/هیچکس را سایه نبود زشمع/شمع راچون سایه نبود ز نور/چون گریخت ازسایهٔ اودیودور/چون سخن گفتی حقیقت بر زبانش/از رأی قلبی خداگشتی عیانش/گه زدرد عشق جان می‌سوختش/گه زنطق حق زبان می‌سوختش/چون نبی می‌دیدکومی سوخت زار/گفت شمع جنّت است این نامدار.
منطق الطير

الهدي;266964 نوشت:
چه گفت آن خداوندتنزيل ووحي خداوند امــــر وخداوند نهي
كه خورشيد بعداز رسولان مــه
نتابد بركس زبوبكـــــر بـــــــه
عمركرد اســـــــــلام را آشكار
بياراست گيتي چــــــوباغ بهار
پس از هردوآن،بودعثمان گزيـن
خداوند شـرم وخداونــــد ديـن
چهارم علي بـــود وجفت بتول
كه اورابه خوبي ستايدرســـول
نبي آفتاب وصحابه چــــــــوماه
به هم نسبتي يكديگرراست راه
شاهنامه ي فردوسي ص2


انشاالله حق تعالی شما رو با حضرات ابوبکر و عمر و عثمان محشور و همنشین بفرماید:Gol:

الهدي;266958 نوشت:
شما باامام حسين اينكارو كرديد نامه نوشتيد براش قول داديد حمايتش ميكنيد ولي همون كاري كه با خليفه بزرگ ما علي رض كرديد همون كار رو با پسرش كرديد و تنهاش گزاشتيد

نخیر ما کیان هستیم ما یاران ایرانی مختار هستیم وفادار ترین یاران منتقم خون حسین (ع).

شما اهل کوفه هستید که نه تنها پشت پسر پیامبر (ص) رو خالی کردید بلکه کمر به قتلش بستید.

امثال مختار و میثم طمار و... و ما ایرانیان [="red"]شیعه ی واقعی بودیم[/] نه اهل کوفه.اهل کوفه بی معرفتانی بودند مثل شما که امامشون رو به چندتا سکه می فروختند.

به قول برادر روح بخش این بحث ها بی فایده اس باید از ریشه بحث بشه.

شما باید اول خودشناسی و بعد خداشناسی و بعد انشالا امام شناسی بکنید.

[="red"] شما هنوز نعوذ بالله خدارو انقدر بی تدبیر و بی حکمت می دونید که خیال می کنید بشر رو بدون امام و قران رو بدون مترجم رها کرده[/].

[="red"] انقدر عقل خودتون رو از خدا برتر و خودتون رو به صلاح خودن آگاه تر میدونید که خیال میکنید می تونید برای خودتون امام انتخاب کنید[/].

[="red"] شما نه خودتو شناختی و نه خدارو و اگر جز این بود به این وضع نمی افتادی[/].

[="red"] نشان به آن نشان که هنوز پاسخ جواب های قبلی منو ندادید[/].
[="Red"]del.askdin9ggal3cingfrkozg9zwk.jpg[/]

الهدي;266962 نوشت:
ياذاكر الأصحابِ كن متأدباً واعرف عظيم منازلَ الأصحابِ هم صفوةٌرفعوا بصحبةِ أحمدَ وبذاك قد خصوا من الوهابِ هم ناصرو المختار في تبليغهِ فجزاهم الرحمن خير ثوابِ مابال أهل الغي طال لسانهم وتجرأوا ورموهم بسبابِ سبوا خيار الخلق من لهم العلا ولهم المقام في ذرا الأحسابِ من قبل صرح أعوج عن حقدهِ في سب شيخ متقٍ أوابِ ياثاني الاثنين في الغار الذي شهدة له الايات خير كتابِ واليومَ قد صدع الخبيث بجرأة ووقاحة من سافل كذابِ آذى النبي محمد في عرضهِ سيعمه ذلٌ وشر عقابِ آذى النقية بنت خل المصطفى فليخسأن سعيه كسرابِ هاتيك أم المؤمنين وفضلها يروى لنا في سورة الاحزابِ يا أم أني قد كتبت مدافعا والدمع مني كالندى منسابِ من ذاك يجرؤ أن ينال لسانهُ من زوج خير العجم والأعرابِ يامن زعمتم حب آل نبيكم أخذت جماجمكم من الألبابِ تمشون في درب الضلال معتبا قد اخفيت عثراته بضبابِ ياذاكر الأصحاب كن متأدباً واعرف عظيم منازل الأصحابِ هم صفوةٌ رفعو بصحبةِ أحمد وبذاك قد خصوا من الوهابِِِِِ
الهدي;266964 نوشت:
چه گفت آن خداوندتنزيل ووحي خداوند امــــر وخداوند نهي كه خورشيد بعداز رسولان مــه نتابد بركس زبوبكـــــر بـــــــه عمركرد اســـــــــلام را آشكار بياراست گيتي چــــــوباغ بهار پس از هردوآن،بودعثمان گزيـن خداوند شـرم وخداونــــد ديـن چهارم علي بـــود وجفت بتول كه اورابه خوبي ستايدرســـول نبي آفتاب وصحابه چــــــــوماه به هم نسبتي يكديگرراست راه شاهنامه ي فردوسي ص2
الهدي;266965 نوشت:
سپهر دین عمر خورشید خطّاب چراغ هشت جنّت شمع اصحاب چه شمعی کافتاب نامبردار طواف او کند پروانه کردار ازاین پرتو که بودآن شمع دین را نمی شایست جز خلد برین را اگر او قطب دین حق نبودی کمال شرع را رونق نبودی زبهر سر بریدن سر بداد او بدان شدتا سرآردسر نهاداو چو آهنگ سر شمع هدی کرد به پیش طای «طاها» سرفداکرد چو چشم جان او اسرار بین شد شکش برخاست مشکلهایقین شد شریعت راکمال افزود اوّل زچل مردان یکی او بود اوّل رسولش گفت گر بودی دگر کس نبی جز من نبودی جز عمر کس خداوندجهان از نور جانش سخنها گفته بی اوبرزفانش چوحق راحلقه در گوش کرداو به نامش زهر قاتل نوش کرداو از آن برخویشتن زهر آزمودی که صد تریاق فاروقیش بودی چنان شد ظلم در ایّام او گم که اشکی در میان بحر قلزم جهان از عدل او آسوده گشته ستم از بیم او نابوده گشته عجم را تاقیامت در گشاده هزار وشصت وشش منبر نهاده عطار نيشابوري
الهدي;266967 نوشت:
قوت دین حق زعمّر بود خانه دین بدو معمر بود جگر مشرکان پر از خون کرد کبرشان از دماغ بیرون کرد از پی معدلت میان، اوبست کمر عدل در جهان، اوبست عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت برتر از چرخ بود پایهٔ او دیو بگریختی زسایهٔ او
الهدي;266968 نوشت:
خواجه شرع آفتاب جمع دین/ظلّ حق فاروق اعظم شمع دین/ختم کرده عدل وانصاف اوبه حق/درفراست برده بر وحیش سبق/آنکه حق«طه»بروخواندازنخست/تا مطهّر شد ز«طاها» ودرست/های«طه»در دل اوهای وهوست/فرّخ او کزهای هو درهای وهوست/آنکه دارد بر صراط اوّل گذر/هست او ازقول پیغمبر، عمر/آنکه اوّل خلعت از دارالسّلام/او به دست آرد زهی عالم مقام/چون نخستش حق نهددردست دست/آخرش با خود برد آنجا که هست/کار دین ازعدل او انجام یافت/نیل جنبش، زلزله آرام یافت/شمع جنّت بودواندرهیچ جمع/هیچکس را سایه نبود زشمع/شمع راچون سایه نبود ز نور/چون گریخت ازسایهٔ اودیودور/چون سخن گفتی حقیقت بر زبانش/از رأی قلبی خداگشتی عیانش/گه زدرد عشق جان می‌سوختش/گه زنطق حق زبان می‌سوختش/چون نبی می‌دیدکومی سوخت زار/گفت شمع جنّت است این نامدار. منطق الطير

دِه نشد اول شعر خودت را گفتی وقتی جواب دندان با شعر خودم دیدی و توان مقابله ندیدی به شعر دیگران روی آوردی ، خوب شعر از دیگران خیلی هست خودت در چنته چه داری

ای الهدی بار دیگر
کردی تاسی بر عمر
چون در احد کرد او فرار
اکنون تو از او یادگار
کردی فرار از گفتگو
دیگر نداری آبرو
شعر از خود آور میان
از دیگران بهرم مخوان
دیگر نمی گویی سخن
از چه فرو بستی دهن
شمشیر شعرت شد غلاف
من مانده تنها در مصاف
ای پیرو آل سعود
از دیگران گویی چه سود
ضمنا شعرهایی که از دیگران در مدح ،دقت کن در مدح ،توجه کن در مدح ،تامل کن در مدحِِ ،عمر و ابابکر و ...گفتی حرام است چون مدح به اعتقاد عبدالوهاب و ال سعود مدح شرک است الا مدح خداند
بگذریم اگر جواب شعر خواستی بگویی شعر خودت بگو که جواب با شعر دندان شکن بگیری

الهدي;266964 نوشت:
چهارم علي بـــود وجفت بتول كه اورابه خوبي ستايدرســـول

جناب الهدی
این تاپیک را دوستان شما راه اندازی کرده اند که بگویند مدح (ستایش) غیر خدا شرک است ، وشما نیز در تایید دوستتان پستهایی زیادی گذاشته اید و مداحان را مشرک فرض نموده اید چون مدح(ستایش) غیر خدا می کنند حال سوال بنده این است که در این شعر فردوسی به صراحت آمده که رسول خدا حضرت علی علیه السلام را ستایش کرد
العیاذ بلله رسول خدا مشرک بود که حضرت علی را ستوده است ؟
چرا در جواب شعر استاد شعر پنج تن عزیز به شعری شرک آلود( البته به مبنای شما) استناد کرده اید ؟
و عرض آخر بنده این است که شاعر اهل بیت جناب پنج تن از خودشان شعر سروده اند ( طبق گفته خودشان) وشما نیز مناظره شعری را با ایشان شروع کرده اید روا نیست که از شعر دیگران استاده نمایید

الهدي;266965 نوشت:
خداوندجهان از نور جانش سخنها گفته بی اوبرزفانش

اگر همین شعر را ما درباره حضرت علی علیه السلام بگوییم شما ما را به غلو متهم نمی کنید
چطور است که شما و شاعرانتان هر چه بگویید غلو نیست ولی اگر ما بگوییم می شویم غالی ؟

الهدي;266968 نوشت:
آنکه حق«طه»بروخواندازنخست/تا مطهّر شد ز«طاها» ودرست/های«طه»در دل اوهای وهوست/فرّخ او کزهای هو درهای وهوست/آنکه دارد بر صراط اوّل گذر/هست او ازقول پیغمبر، عمر/آنکه اوّل خلعت از دارالسّلام/او به دست آرد زهی عالم مقام/چون نخستش حق نهددردست دست/آخرش با خود برد آنجا که هست/

ضمن اینکه منظور از این اشعار را می روشن می نمایید بفرمایید اینها مدح است یا نه و اگر مدح است شرک است یانه ؟
جا دارد در اینجا از شاعر اهل بیت جناب استاد پنج تن عزیز که با شعرهایی زیبایشان (همراه با مدرک) به بحث زیبایی خاصی بخشیده اند تشکر کنم

الهدي;266967 نوشت:
عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت

بر خلاف آنچه این شاعر بیان داشته خلیفه دوم نه تنها عادت بدعت را بر نداشت بلکه خود بدعتهای زیادی را پایه گذاری نمود

1-بدعت های ابوبکر و عمر:

1-غرامت گرفتن عمر از کارگزاران . 2-تعجب امیرالمومنین از بدعت پسندی مردم . 3-انتقال مقام ابراهیم (علیه السلام) به محل آن در جاهلیت . 4-تغییر پیمانه صاع و مد پیامبر (صلی الله علیه و آله). 5-غصب فدک . 6-نقشه قتل امیرالمومنین . 7-حبس خمس . 8-الحاق خانه جعفر به مسجد . 9-بدعت در غسل جنابت . 10-بدعت در ارث جد . 11-آزاد کردن کنیزان صاحب فرزند . 12-قضاوت باطل در مورد نصر و جعده و ابن و بره . 13-بدعت درباره طلاق . 14-حذف " حی علی خیر العمل" از اذان . 15-بدعت در حکم همسر مفقود . 16-بدعتهای عمر درباره عجم . 17-بدعت در حکم سرقت . 18-پشتوانه دروغین بدعتهای عمر . 19-بدعت در آزاد کردن کنیزان یمن.
بدعت عمر در اذان صبح ( الصلاة خیر من النوم )
مالک بن انس در کتاب موطأ مى نویسد: مؤ ذن عمر نزد عمر بن خطاب آمد تا او را براى نماز صدا کند، دید عمر خوابیده است ، پس گفت : الصلاة خیر من النوم . یعنی نماز بهتر از خواب است. عمر هم دستور داد مؤ ذن ، این جمله را در اذان صبح قرار دهد. (۱)زرقانى در تعلیق خود بر این روایت در شرح موطأ مالک مى نویسد: این مطلب را دارقطنى در سنن خود آورده است که عمر به مؤ ذن خود گفت : وقتى در نماز صبح به حىّ على الفلاح رسیدى بگو: الصلاة خیر من النوم ، الصلاة خیر من النوم .(۲)
این حدیث را ابن ابى شیبه از هشام بن عروه نقل کرده است . سایر محدّثان بزرگ اهل سنّت نیز آن را روایت نموده اند.
خود خلیفه دوم از بعضی کارهای خود تعبیر به بدعت می برد (3)


(1) الموطأ للامام مالک ص 58 ح 151 ط بیروت.
(2) ما جاء فی النداء للصلاة ص 25
(3)
الف . صحیح بخاری ، کتاب صلای التراویح ، باب فضل من قام رمضن ج3 ، ص 100
ب . صحیح مسلم ، کتاب 6 ، صلاة مسافرین وقصرها باب 25 ، الترغیب فی قیام رمضان و هو التراویح ج1 ، ص 523 _ 525


[="Teal"]منم به نوبه ی خودم از جناب 5تن کمال تشکر رو دارم و خدا قوت! واقعا لذت بردیم![/]

الهدي;266958 نوشت:
شما باامام حسين اينكارو كرديد نامه نوشتيد براش قول داديد حمايتش ميكنيد ولي همون كاري كه با خليفه بزرگ ما علي رض كرديد همون كار رو با پسرش كرديد و تنهاش گزاشتيد

اگر دنبال جدل هستید که هیچ، ولی اگر دنبال روشن شدن حقیقت هستید به این تاپیک
http://www.askdin.com/thread19830-3.html پست 25 به بعد که بنده در آنجا گذاشته ام را مطالعه بفرمایید چون تکرار انها تکرار مکررات است و اگر کسی دنبال حقیقت است رفتن به آن تاپیک برایش آسان است و اگر کسی دنبال حقیفت نباشد و دنبال جدل باشد صد بار تکرار کنیم فایده ندارد
ولی بنده در آنجا اثبات کرده ام که پیروان خلفا امام حسین را دعوت کردند و عده ای تنها گذاشتند و عده دیگر به شهادت رساندند ، شیعیان همان کسانی بودند که در رکاب آقا به شهادت رسیدند و معدود شیعیان دیگر به دلایل مختلف نتوانستند خود را به کربلا برسانند لطفا به ان تاپیک مراجعه نمایید

سلام.اولا ظاهر اعمال ما هیچ ازرشی ندارند بلکه این نیت ماست که به عملمون ارزش می ده. مثلا اگر نماز خواندن را عبادت بدانید، فقط در شرایطی است که نیتمان قربه الهی باشد. صدام هم نماز می خواند،‌پیامبر هم. پس تا اینجا سوالتون غلطه که می گید آیا مدح و شرکت در جلسات مدح اهل بیت عبادته یا نه. ثانیا در مورد شرکی که گفتین دو نوع شرک داریم. یکی آشکارا که مثلا انسان سایر پدیده ها و اجسام رو برابر خدا می دونه و در اصل شریک خدا قرار می ده مثل اعراب بت پرست. نوع دومش شرک خفی هستش. همون طور که از اسمش معلومه این شرک آشکار نیست. مثلا دل بستن به مقام و پست دنیوی. طلب کمک از کسی غیر خدا( دقت کنین که این حرف متناقض این نیست که ما نباید در کار ها و سختی ها از دیگران کمک نخواهیم. خیر برعکس. منظور اینه که همون طوری که خداوند شافی هستش و بیماری رو شفا میده اما ما باید از وسیله و ابزار درمان مثلا دارو و پزشک استفاده کنیم) حالا اگه مثلا به جای این که خدا عامل اصلی هر کاری بدونیم مثلا بیایم نیازمون رو از امام و امام زاده بخواهیم بله این شرک است. در حالی که توسل به ائمه و کار هایی از این قرار این طور نیست که نعوذ بالله امام همه کارس وخدا قدرت نداره. خیر توسل به این معناست که ما در خوستمون رو از کسی که به خدا نزدیک تره می خوایم که به خدا برسونه. ( شبیه این میمونه که ما که نمی تونیم رییس جمهور کشور رو ببینیم و ازش مستقیما چیزی بخوایم، می یایم از یه رابطه استفاده می کنیم)

این فیلم یا هر چی که گذاشتین و می گین یه شیعه داره شرک می کنه و ابوالفضل رو به خدا شبیه می کنه، از کجا معلوم دشمنان تشیع نساختن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الهدي;265866 نوشت:
قايان خانوم ها جنگ جمل و نميدونم شكسته شدن پهلوي زهرا نميدونم هزارتا عمل ديگه شما وكيل وصي بچه هاي رسول نيستيد خودشون بلدن از خودشون دفاع كنن اگه شما انسانيد بريد شرك خودتونو برطرف كنيد بياييد زمان حال خودتونو دريابيد شما اعتراف كرديدكه اين مداح اشتباه كرده و البته نه يك اشتباه هزاربار از اين اشتباها كرده و شما هم همراهش با شرك ورزي هاش شريك شديد و عزاداري كرديد خب شما كه دائما گوش فلكو كر كرديد كه بريد صحيح بخاري و ... رو درست كنيد چون ايراد داره من ميگم كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي بسم الله عرضه داريد بياييد اين مداحا رو كه شرك ميگن جم و جورشون كنيد بياييد حداقل انصاف داشته باشيد و به جاي محكوم كردن مسلموناي بي گناه جهان اسلام اول از خودتون اصلاح رو شروع كنيد
عزیزم از کجا مطمئنی این مداحه شیعه بوده. از کجا معلوم از دشمنان شیعه و حضرته و می خواد وجهه ی شیعیان رو خراب کنه. غیبت بد تر از زنا هستش. تهمت از غیبتم بد تره. پس نتیجه می گیریم شما چی؟؟؟؟؟

الهدي;265877 نوشت:
..

الهدي;265877 نوشت:
ماشاالله همگي در شرك ماهريد واقعا تو تاحالا اين آيه رو نشنيدي؟ ليس كمثله شي نه جدا تو مسلماني؟
حالا این لیس کمثله شی توش دقت کن الهدی جان. می گه مانند مثل خدا چیزی نیست. حالا این مثل خدا چیست؟ جای بحث دارد. پس بدون اطلاع حرفی نزن.

بسم الله
با سلام به برادران عزیز وآرزوی سلامتی ان شاء الله همیشه در عافیت باشیم
در آیات قرآن آیات زیادی برای بطلان توسل و علم غیب داشتن غیر خدا می باشد
مثال :1.سوره زمر3 2.نمل65 3.توبه 101 4.بقره 259 5.مائده 109
از عمد در اینجا ایه را ننوشتم تا روی کاغذ با دقت مطالعه بفرمایید و متوجه بشوید
ایات دیگر هم هستند اگر خواستید بگویید تا اضافه کنم
والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله
البته یک نظری هم به کسانی که مشرک مشرک می کنند این حرف درست نیست برادران خود را به شرک متهم نکنید روش بحث اینطور نیست باید محترمانه وبا آرامش باشد
باتشکر

برادر عزیز جناب الحمد حضور شما در سایت و شرکت در این بحث را به فال نیک می گیریم
اما فرمایش شما درست است اگر فقط همین آیات باشد ولی خودتان بهتر از هرکس می دانید که آیات باید در کنار هم بررسی شود یعنی یک متتبع باید کل قران را در نظر بگیرد و با کنار هم گذاشتن آیات از آنها نتیجه بگیرد وگرنه اگر بنا باشد با دیدن یک آیه نظر دهیم بعد که آیات دیگر خوانده میشود دچار تناقض می شویم
ا دقت و بررسی در آیات مختلف قرآن، به خوبی روشن می‌شود كه در زمینه علم و غیب و آگاهی از آینده دودسته آیات وجود دارد ؛دسته اول: آیاتی كه علم غیب را مخصوص خدا معرفی می‌كند و این علم را از غیر خداوند نفی می کند ؛ « وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا ؛ كلیدهای غیب نزد خداست كه جز او كسی آنها را نمی‌داند . 1 « قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ ؛ بگو هیچ یک از كسانی كه در آسمان‌ها و زمین هستند غیب را نمی‌دانند ، جز خدا ». 2
این آیات ، به صراحت دلالت بر این مطلب دارند كه علم به غیب و نهان امور ، ‌مخصوص خداونداست .
دسته ی دوم : آیاتی است که بیان می کنند ، اولیای الهی « اجمالاً » از غیب آگاهی دارند ؛
« مَا كَانَ اللّهُ لِیُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ ؛ چنان نبود خدا شما را از علم غیب آگاه كند ولی خداوند از میان رسولان خود هر كس را بخواهد بر می گزیند (و قسمتی از اسرار غیب را در اختیار او می‌گذارد) »3 و در معجزات حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم كه فرمود: « وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ ؛ من شما را از آنچه می‌خورید ، یا در خانه‌هایتان ذخیره می كنید ؛ خبر می دهم » 4
«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ احَداً الَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ»5

اگر چه در دسته اول آیات علم غیب از غیر خدا نفی شده ولی در دسته دوم می فرماید این علم غیبی که مختص خداست ، خدا به بعضی از پیامبرانش داده است
پی نوشت ها :
1- انعام / 59
2- نمل / 65
3- آل عمران / 179
4- همان / 49
5.جن( 72)، آیات 26- 27.

الهدی در مدح مولایت عمر شعری بخوان
لیک از شعر خودت نی از کتاب دیگران
الهدی در مدح مولایت عمر شعری مگو
چونکه باشد شرک این در مسلک وهابیان
مدح کن مولای خود در غزوه بدر واحد
گر فراری گشته گو اندر کجا گشته نهان
الهدی بر گو زجنگ خندق و رزم عمر
گو نَزَد بن عبدود اما چسان شد قهرمان
روز خیبر مرحب آمد مرحبا بر قاتلش
قاتلش بوده عمر یا بود امیرالمومنان

بسم الله
باسلام خدمت کارشناس محترم
بله همینطور که خودتان اشاره فرمودید منظور پیامبران گرام هستند که به وسیله وحی و بعضی اوقات الهام که البته جای بحث دارد که فقط مخصوص به ایشان است شما در اصول کافی احادیثی که در مورد علم غیب امام هست همگی از غلات هستند که انها را نقل کرده اند با کتابهایی مثل مجمع الرجال ونقد الرجال ورجال ابن غضائری ونجاشی و.... می توانید راویان را بررسی کنید که می بینید همگی غلات یا مجهول هستند
به این ایات توجه بفرمایید:
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني‏ بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني‏ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ مائده 117

من به آنها نگفتم جز آنچه را که به من فرمان دادی ، که خدایی را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید و مادامی که در میان آنها بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا ( به سوی خود ) برگرفتی تو خود بر آنها مراقب بودی و تو بر همه چیز آگاه و دانایی.

"قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ"
بگو: من از بین رسولان، اولین پیغمبر نیستم (که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم تا تعجب و انکار کنید) و نمی‌دانم که با من و شما عاقبت چه می‌کنند؟ من جز آنچه بر من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و جز آنکه با بیان روشن (خلق را آگاه کنم و از خدا) بترسانم وظیفه‌ای ندارم احقاف 9

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ابراهیم 11

رسولان باز به کافران پاسخ دادند که آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم لیکن خدا بر هر کس از بندگان که بخواهد (به نعمت بزرگ نبوت) منّت می‌گذارد، و ما را نرسد که برای شما آیت و معجزی الاّ به اذن و دستور خدا بیاوریم، و مؤمنان (در هر حال) باید تنها به خدا توکل کنند.

حتی یکی از علمای متقدم شیعه ابن قبه در این مورد گفته و من ينحل للأئمّۀ علم الغيب فهذا کفر بالله و خروج عن الاسلام عندنا
هر کس برای ائمه علم غیب بداند و در نظر بگیرد این کفر به خدا و خروج از اسلام نزد ما است

بسم الله
«اکثر آنچه امروز از ضروریات مذهب در اوصاف ائمه علیهم‌السلام شمرده می‌شود، در عهد سابق قائل شدن به آن غلو محسوب می‌شد.» (تنقیح المقال، مقدمه، جلد اول، صفحه ۲۱۲ـ۲۱۱)

«ان اکثر ما یعدّ الیوم من ضروریات المذهب فی‌اوصاف الائمه(ع) کان القول به معدوداً فی العهد السابق من الغلو.»
یعنی عقاید متقدمین با متاخرین زمین تا اسمان فرق دارد

اعوذبالله من الشیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد;268508 نوشت:
هر کس برای ائمه علم غیب بداند و در نظر بگیرد این کفر به خدا و خروج از اسلام نزد ما است

عجب!
شما قران را قبول دارید؟

اثبات علم غیب ائمه از قرآن

زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق علم غیب برای غیر انبیاء‌ نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده در این باره را نیز نپذیریم،‌ قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند،‌ دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم سلام الله علیها، مادر حضرت موسی علیه السلام و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء‌ الاهی نبودند،‌ اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است.
«وأوحينا إلى أم موسى أن أرضعيه فإذا خفت عليه فألقيه في اليم ولا تخافي ولا تحزني إنا رادوه إليك وجاعلوه من المرسلين»[35]
«و ما به مادر موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر بده،‌ پس وقتی که ترسیدی او را در دریا بینداز و نترس و غمگین نباش، چرا که ما او را به تو برگردانیده و او را از مرسلین قرار خواهیم داد.»
مطابق با این آیه می توان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن،‌ بازگشت حضرت موسی علیه السلام به دامان مادر،‌ به مادر موسی علیه السلام اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی علیه السلام در آینده به مقام رسالت می رسد،‌ نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد.
خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: «قال الذي عنده علم من الكتاب أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفك»[36] «کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم.»
پیش تر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است،‌ می توان مدعی شد،‌ که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست،‌ بلکه خداوند حکیم،‌ هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد،‌ از امور غیبی آگاه می سازد.
امامان معصوم شیعه،‌ که از بالاترین اولیاء الاهی هستند،‌ مطابق با باورهای شیعه از جمله بهره مندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید:
امام باقر علیه السلام راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند:
«خداوند 73 اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان 72 اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است.»[37]
امام صادق علیه السلام فرمودند: «هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند،‌ خداوند او را آگاه می کند.»[38]
از این روایات روشن می شود که امامان معصوم نیز به عنوان انسان های برگزیده خداوند،‌ عالم به غیب بوده اند.

بسم الله
با تشکر از کپی پیست شما بنده در حقیقت جواب نویسنده این مطلب را میدهم که قیاس مع الفارق کرده است
1.کلام حضرت امیر(ع)
" أرسله علی حین فتره من الرسل و تنازع من الألسن فقفی به الرسل و ختم به الوحی..."
(نهج البلاغه –خطبه 129)
خداوند پس از مدتی که پیامبری از طرف خود نفرستاده بود ٬ و مردم از دعوت انبیاء دور مانده و گرفتار اختلاف و نزاع و کشمکش و جنگ بودند پیامبر گرامی را فرستاد ٬ و او را بعد از همه پیامبران قرار داد٬ و وحی را به وسیله او ختم کرد.
2.وحی انواع دارد:1.« وَ أَوْحى‏ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعْرِشُونَ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل وحى کرد که از پاره‏اى کوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست مى‏کنند خانه‏هایى براى خود درست کن»(نحل/68)
(منظور غریزه و قوه طبیعی زنبور است)
2.« فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحى‏ فی کُلّ‏ِ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظًا ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ؛ پس آنها را هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى کار آن را وحى فرمود و آسمان دنیا را به چراغها آذین کردیم و نگاه داشتیم این است اندازه‏گیرى آن نیرومند دانا»(فصلت/12)
(تقریبا اندازه گیری ودستور یا راهنمایی )
3.وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بی وَ بِرَسُولی قالُوا آمَنّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ؛ و هنگامى را که به حواریون وحى کردم که به من و فرستاده‏ام ایمان آورید گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم»(مائده/111)
(الهام برای انجام کار خیر و به اصطلاح گرایشی)
4.وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
بدینسان برای هر پیامبری دشمنانی از شیطانهایی از انس و جن قرار دادیم تا برخی از آنها به برخی دیگر (سخنان باطل و فریبنده) الهام نمایند ، تا ( یکدیگر را ) بفریبند و اگر خداوند می خواست چنین نمی کردند ، پس آنها و تهمتهایشان را رها کن
القاء والهام شیطانی)
واما 5.وأوحينا إلى أم موسى أن أرضعيه فإذا خفت عليه فألقيه في اليم ولا تخافي ولا تحزني إنا رادوه إليك وجاعلوه من المرسلين
این مورد خیلی شبهه ایجاد می کند پس:
1.ایشان مادر دو پیغمبر بوده اند
2.براساس بعضی از نظرات آن موضوع خواب ورویا بوده که فرعون نیز خوابی در این مورد می بیند(اگر خواستید به تفصیل اینجا نقل کنم)
3.پس منظور رویای صادقه بوده که اگر برای مادر دو پیغمبر نباشد پس برای که باشد
4.
قرآن در سوره‌هاي مختلفي از رؤياهايي نام برده كه حقيقت آنها به وقوع پيوسته است، از جمله:
1- روياي پيامبر اكرم (ص)، كه تعبير به فتح مكه شد. (فتح 27)
2- روياي پيامبر اكرم (ص) دربارۀ بني اميه و آينده حكومت اسلامي (اسراء 60)
3- روياي پيامبر اكرم (ص) دربارۀ عدد اندك و مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد. (انفال 43)
4- روياي حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل. (صافات 102 و 103)
5- روياي حضرت يوسف دربارۀ سجده 11 ستاره و ماه و خورشيد، كه تعبير به قدرت رسيدن او و تواضع پدر و برادران و مادر به او گرديد. (يوسف 4)
6- روياي پادشاه مص دربارۀ خوردن گاو لاغر، گاو چاق را، كه تعبير به قحطي شد. (يوسف 43 و 49)
7- روياي دو يار زنداني حضرت يوسف، كه بعداً يکي از آنها آزاد و ساقي پادشاه و ديگري به دار آويخته شد. (يوسف 36 و 41)
8- روياي مادر حضرت موسي كه نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب انداخت.
از مجموع آيات به خوبي استفاده مي‌شود كه بعضي از روياها، ممكن است منبعي براي درك بعضي از حقايق و پرده‌برداري از بعضي حوادث گردد.
به این موضوع در سوره طه نیز اشاره شده وان را منتی از جانب خدا دانسته که درایات بالا معلوم شد که معمولا مختص پیامبران می باشد
پس اينكه فرمود :« و لقد مننا عليك مرة اخري» امتنان به همان منتي است كه در كودكي وي بر وي نهاد ، و اگر در اين جمله سياق از تكلم وحده به تكلم با غير تغيير يافت ، براي اين بود كه در اينجا مقام ، مقام اظهار عظمت است و از ظهور قدرت تامه الهي خبر مي‏دهد ، كه چگونه سعي و كوشش فرعون طاغي را در خاموش كردن نور خدا بي‏اثر نمود ، و چگونه مكر او را به خود او برگردانيد ، و دشمنش را در دامن خود او پرورش داد ، به خلاف سياق قبلي كه موسي را ندا مي‏كرد« يا موسي اني انا ربك ...» كه در آن سياق تكلم وحده مناسب‏تر بود .و در جمله« اذ اوحينا الي امك ما يوحي» مراد از وحي ، الهام است كه نوعي احساس ناخودآگاه است ، كه يا در بيداري و يا در خواب دست مي‏دهد ، و كلمه وحي در كلام خداي تعالي منحصر در وحي نبوت نيست ، چنانچه مي‏بينيم آنچه را خدا به زنبور عسل الهام كرده وحي خوانده و فرموده« و اوحي ربك الي النحل» . المیزان تفسیر ایه طه 38

در مورد ایه نمل 40 که نوشتید("قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ")
آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی تخت را بدین جا آرم ، چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد گفت: این توانایی از فضل خدای من است تا مرا بیازماید که (نعمتش را) شکر می‌گویم یا کفران می‌کنم، و هر که شکر کند شکر به نفع خویش کرده و هر که کفران کند همانا خدا (از شکر خلق) بی‌نیاز و کریم است
اما بعضی تفاسیر این شخص را بر اساس روایات خود سلیمان دانسته اند1
وبعضی دیگر جبرئیل دانسته اند
در المیزان نیز می گویداز كلام مفسران و روايات اسلامي بر مي‌آيد كه آن شخص آصف بن برخيا بوده و منظور از علم كتاب‌، آگاهي او بر كتب آسماني است‌، و او آگاهي عميقي نسبت به كتب آسماني داشته است‌.2
این مورد هم چون مربوط به پیامبر بوده غیر قابل قیاس است
همیطور که در ایه نیز امده فرموده این از فضل پروردگار من است نوعی معجز به حساب می اید برای نبوت سلیمان که وقتی بلقیس ان را دید گفت من برای پروردگار عالمیان تسلیم می شوم واسلام می اورم
وقتی ایه ای را می اورند سریع کپی نکنید اول رویش فکر کنید افلا تتفکرون
1.تفسیر بغوی جلد 6 ص166 و تفسیر قرطبی ج13 ص192 وتفسیر زاد المسیر وروح المعانی
2.الميزان‌، علامه طباطبايي‌;، ج 15، ص 364ـ371
والسلام علی من اتبع الهدی والحمد لله رب العالمین

بسم الله
1.سليمان پيغمبربا آن همه شكوه پادشاهي ، عـلم غيب نـداشت و از احـوال ملكه وقوم سبأ بي خبر بود و « هدهد » به وي مي
گويد :اَحَطتُّ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ (‌نمل / 22 )
يعني :‌ من چيزهايي مي دانم كه تو نمي داني
2.نوح می فرماید:قال وما علمي بماکانوا یعملون.إنْ حسابهم إلّا علی ربّي لو تَشعُرون.شعراء(26):112و113
گفت:دانش من به کارهایی که میکنند نمی رسد.اگرمی فهمید حسابشان تنهاباخدایم است
3.سوره كهف نشان مي دهد كه از پيامبر راجع به اصحاب كهف سؤال كردند و پيامبر (صلي الله عليه وسلم ) به تصوّر اينكه پيك وحي هـر روز مي آيد و او را بـاخبر مي سازد ، پـاسخ داد كه فردا جواب شما را خواهم داد ، ‌ولي وحي مدتي قطع مي شود ، ‌به طوري كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم ) مورداستهزاء‌ كافران قرار گرفته ،‌سرزنش ها مي شنود و چون پيك وحي آمد و
قضيه راروشن مي سازد ،‌ درپايان ماجراي اصحاب كهف مي فرمايد : حقّ نداري بگويي فردا حتماً فلان كار را انجام مي دهم و جواب خواهم داد ، فرشته ‌خداوند در اختيار تو نيست كـه هرموقع اراده كردي او را احضاركني، هميشه سخن خود را با«ان شاء الله » آغاز كن و بكو اگر خدا بخواهد .
اگردرپيامبرخدا خاصيتي بود كه هر لحظه اي كه اراده مي كرد مي توانست از غيب خبر بدهد ، ‌مسلماً در انتظار پيك وحي نمي ماند و خود ماجراي اصحاب كهف را براي پرسش كننـدگان شرح مـي داد و مورد آن همه استهزا‌ و سرزنش مخالفان قرار نمي گرفت . بنابراين اين يك اصل است كه هر گاه وحي الهي در كار نباشد ، پيامبر خدا با بشر عادي تفاوتي ندارد ، چنانكه قرآن كريم فرموده است : « انما اَنَا بَشَرٌمِّثْلُكُمْ يوُحي اِليَّ . (كهف/110)
4.سوره ص آيه 69 مي فرمايد :

مَاكانَ لِيَ مِنْ عِلْمِ بِالْمَلَاءِ الْاَعْلي إذيختصمون .

يعني:‌(اي پيامبر بگو) مراعلمي به ملا اعلي نيست ، آنگاه كه مجادلـــــــه مي كردند
5.فرمايد :وَ مِنْ اَهْلِ الْمَديِنَهِ مَرَدوُاْ عَلَي النِّفَاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ.(توبه /110)
يعني :‌] اي پيامبر بعضي از مردم مدينه منافقند و برنفاق خو گرفته اند و توآنان را نمي شناسي ] چون علم (غيب) نداري و ما آنان را مي شناسيم .
6.در قرآن كريم مي خوانيم :تِلْكَ مِنْ اَنبَآءِ‌ الْغَيْبِ نوُحِيَهآ اِلَيْكَ مَاكُنْتَ تَعْلَمُهَآ اَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا
.(هود/49)
يعني :‌] اين اخبار پيامبران و امتهاي آنان [ از اخبار غيب است كه ما آن را به تو وحي مي كنيم و قبل از اين وحي نه تو آنها را مي دانستي و نه قومت .
7.شيخ طبرسي درتفسير« مجمع البيان»در معناي آيه 109 سوره مائده مي گويد :

كسي كه مخلوقي را عالم به غيب بداند از دين خارج شده، و شرك در صفات خدا آورده است.
8.پيامـبر(صلي الله عليه واله وسلم ) مي گويد اگر واقعاً من علم غيب داشتم آسيب را از خود دور مي كردم ، تا به من بدي نرسد (اعراف/188)
9.سيره ابن هشام است ، در آنجا نوشته اند كه اسب پيامبر (صلي الله عليه وسلم ) گم شده بود ، ‌منافقان مي گفتنداين پيامبر كه خبر از قيامت مي دهد ولي اسب خودش را نمي تواند پيدا كند !پيك وحي آمد ،‌ و پيامبر كه گاه بعد از گرفتن وحي سؤالاتي از اومي كرد ،‌ در مورد اين اسب سؤال كرد ،‌پيك نشاني داد و پيامبر (صلي الله عليه وسلم ) فرمان داد اسب را آوردند . سپس مردم را جمع كرد و به آنان فرمود : اي مردم من از هيچ امر غيبي اطلاعي ندارم ، ‌اگر فرشته خدا چيزي را بمن بگويد من همان اندازه مي دانم :عقيده علماي قديم شيعه نيزدر باره علم غيب پيامبر و مطابق قرآن كريم بوده است ، چنانكه :

1ـ شيخ مفيد مي گويد :‌ اگر كسي بگويد امام همه حوادث را بدون استثنا مي داند اين را قبول نداريم و گوينده را تصديق نمي كنيم ( بحار ـ طبع جديد ـ‌جلد 42 ـ‌صفحه 257 )

2ـ شيخ طوسي نيز معتقد است كه امام حسين نمي دانست كه در اين سفر كشته مي شود ،‌يعني علم غيب نداشت . ( تلخيص الشافي ، جزء‌ 4 ،‌صفحه 182 ـ ‌188)

3ـ مرحوم طبرسي مفسر مجمع البيان مي فرمايد :‌امام حسين مظنه قوي پيدا كرد كه اگر تسليم شود،«ابن زياد» اورا با ذلت خواهد كشت ،‌ چنانكه «مسلم بن عقيل»راكه تسليم شد،كشت ؛ از اين رو مرگ با افتخار را بر مرگ با ذلت ترجيح داد.( مجمع البيان ،‌ جلد 2 ،‌ صفحه 289 ،‌ درايه تهلكه)

4ـ ابن طاووس هم در صفحه 52 كتاب لحوف مي فرمايد :‌امام حسين زماني كه از مكّه حركت كرد از قتل «مسلم بن عقيل» خبر نداشت يعني علم غيب نداشت . بنابراين از حوادثي كه در انتظارش بود بي خبر بود .

5ـ شيخ حرآملي به نقل از شيخ انصاري گفته است :‌ معلوم نيست ائمه (عليهم السلام ) همه موضوعات را بدانند بلكه معلوم است كه همه موضوعات رانمي دانند چون علم غيب كه مختص به خداست ( رسائل ـ چاپ رحمه الله . صفحه 224 )‌*.

((((همینطور که گفتم عقاید متقدمین با متاخرین زمین تا اسمان فرق دارد)))

اعوذباالله من الشیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد;268630 نوشت:
و در جمله« اذ اوحينا الي امك ما يوحي» مراد از وحي ، الهام است كه نوعي احساس ناخودآگاه است ، كه يا در بيداري و يا در خواب دست مي‏دهد ، و كلمه وحي در كلام خداي تعالي منحصر در وحي نبوت نيست ، چنانچه مي‏بينيم آنچه را خدا به زنبور عسل الهام كرده وحي خوانده و فرموده« و اوحي ربك الي النحل» . المیزان تفسیر ایه طه 38

ما هم نگفتیم مراد از وحی همان وحییست که به پیامبران میشده! ما هم دقیقا میگوییم وحی به ائمه الهام است!
بحث ما بر سر الهام و وحی نیست بر سر علم غیب است! حال این علم غیب برای پیامبران وحی است برای غیر پیامبران الهام است و برای مثلا زنبور غریضه است!
قران دارد صریحا به ما نشان میدهد که خداوند به افرادی غیر از پیامبران هم الهام میکند! (شما هم قبول کردید) اما اینکه این الهام در غالب رویای صادقه است را قبول ندارم شما از کجای این آیه برداشت کردید که رویای صادقه بوده است؟


الحمد;268630 نوشت:
وأوحينا إلى أم موسى أن أرضعيه فإذا خفت عليه فألقيه في اليم ولا تخافي ولا تحزني إنا رادوه إليك وجاعلوه من المرسلين این مورد خیلی شبهه ایجاد می کند پس: 1.ایشان مادر دو پیغمبر بوده اند 2.براساس بعضی از نظرات آن موضوع خواب ورویا بوده که فرعون نیز خوابی در این مورد می بیند(اگر خواستید به تفصیل اینجا نقل کنم) 3.پس منظور رویای صادقه بوده که اگر برای مادر دو پیغمبر نباشد پس برای که باشد

چرا برای خودتان میگید و نتیجه هم میگیرید؟ ازکجای این آیه رویای صادقه را برداشت کردید؟ آن آیاتی که شما برای مقایسه با این آیه آوردید در همه ی آنها صریحا به خواب و رویا اشاره شده است! اما در این آیه نه تنها خبری از خواب و رویا نیست بلکه از اوحینا استفاده شده!
لطفا برای ما هم توضیح بدید که از کجای این آیه رویای صادقه برداشت میشود! اکنون به آیاتی که برای مقایسه مثال زدید توجه کنید:

الحمد;268630 نوشت:
1- روياي پيامبر اكرم (ص)، كه تعبير به فتح مكه شد. (فتح 27)

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحاً قَرِيباً (27)
"البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت."

الحمد;268630 نوشت:
2- روياي پيامبر اكرم (ص) دربارۀ بني اميه و آينده حكومت اسلامي (اسراء 60)

وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْياناً كَبِيراً (60)
هنگامى كه بتو گفتيم كه پروردگارت مردم را احاطه كرده است. رؤيايى كه بتو نشان داديم و درختى كه در قرآن ملعون شمرده شده است، جز فتنه‏اى براى مردم نيست. ما آنها را مى‏ترسانيم، اما جز بر طغيان سخت آنها، نمى‏افزايد.

الحمد;268630 نوشت:
3- روياي پيامبر اكرم (ص) دربارۀ عدد اندك و مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد. (انفال 43)

إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَـكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (43)

در آن هنگام كه خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد; و اگر فراوان نشان مى‏داد، مسلما سست مى‏شديد;

الحمد;268630 نوشت:
4- روياي حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل. (صافات 102 و 103)

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السعْي قَالَ يَبُني إِني أَرَي في الْمَنَامِ أَني أَذْبحُك فَانظرْ مَا ذَا تَرَيقَالَ يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُستَجِدُني إِن شاءَ اللَّهُ مِنَ الصبرِينَ‏(102) فَلَمَّا أَسلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ‏(103)

هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‏كنم، نظر تو چيست؟»

گفت‏«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!» (102)

هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد... (103)


الحمد;268630 نوشت:
5- روياي حضرت يوسف دربارۀ سجده 11 ستاره و ماه و خورشيد، كه تعبير به قدرت رسيدن او و تواضع پدر و برادران و مادر به او گرديد. (يوسف 4)

إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ

زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مى‏كنند (۴)

الحمد;268630 نوشت:
6- روياي پادشاه مص دربارۀ خوردن گاو لاغر، گاو چاق را، كه تعبير به قحطي شد. (يوسف 43 و 49)

وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ ﴿۴۳﴾

و پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏خورند و هفت‏خوشه سبز و [هفت‏خوشه] خشگيده ديگر اى سران قوم اگر خواب تعبير مى‏كنيد در باره خواب من به من نظر دهيد (۴۳)

الحمد;268630 نوشت:
7- روياي دو يار زنداني حضرت يوسف، كه بعداً يکي از آنها آزاد و ساقي پادشاه و ديگري به دار آويخته شد. (يوسف 36 و 41)

وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾

و دو جوان با او به زندان درآمدند [روزى] يكى از آن دو گفت من خويشتن را [به خواب] ديدم كه [انگور براى] شراب مى‏فشارم و ديگرى گفت من خود را [به خواب] ديدم كه بر روى سرم نان مى‏برم و پرندگان از آن مى‏خورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران مى‏بينيم (۳۶)

الحمد;268630 نوشت:
8- روياي مادر حضرت موسي كه نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب انداخت

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿7﴾

و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى‏گردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مى‏دهيم (7)

الحمد;268630 نوشت:
در مورد ایه نمل 40 که نوشتید("قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ") آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی تخت را بدین جا آرم ، چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد گفت: این توانایی از فضل خدای من است تا مرا بیازماید که (نعمتش را) شکر می‌گویم یا کفران می‌کنم، و هر که شکر کند شکر به نفع خویش کرده و هر که کفران کند همانا خدا (از شکر خلق) بی‌نیاز و کریم است اما بعضی تفاسیر این شخص را بر اساس روایات خود سلیمان دانسته اند1 وبعضی دیگر جبرئیل دانسته اند در المیزان نیز می گویداز كلام مفسران و روايات اسلامي بر مي‌آيد كه آن شخص آصف بن برخيا بوده و منظور از علم كتاب‌، آگاهي او بر كتب آسماني است‌، و او آگاهي عميقي نسبت به كتب آسماني داشته است‌.2 این مورد هم چون مربوط به پیامبر بوده غیر قابل قیاس است

مگر عاصف ابن برخیا پیامبر است؟

الحمد;268630 نوشت:
1.کلام حضرت امیر(ع) " أرسله علی حین فتره من الرسل و تنازع من الألسن فقفی به الرسل و ختم به الوحی..." (نهج البلاغه –خطبه 129) خداوند پس از مدتی که پیامبری از طرف خود نفرستاده بود ٬ و مردم از دعوت انبیاء دور مانده و گرفتار اختلاف و نزاع و کشمکش و جنگ بودند پیامبر گرامی را فرستاد ٬ و او را بعد از همه پیامبران قرار داد٬ و وحی را به وسیله او ختم کرد

بله وحیی که به پیامبران میشده (اگر اشتبا نکنم وحی منزل) بعد از پیامبر ختم شده است! اما به این آیه دقت کنید:

تَنَزَّلُ الْمَلَـئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْر
فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر امرى نازل مى شوند

در این آیه از فعل مضارع استفاده شده است! یعنی هر ساله این فرشتگان نازل میشوند! این آیه به خوبی نشان میدهد که وحی بعد از پیامبر مختوم نشده است ! (البته منظورم وحی منزل نیست)
حال سوال این است فرشتگان هرساله بر چه کسی نازل میشوند!؟

[="Olive"]جناب الحمد من فکر میکنم مشکل شما با توضیح جزئیات اعتقاد شیعه در مورد علم غیب حل میشه!(گرچه بهتر بود تاپیک مرتبط باز میکردین تا تخصی تر بررسی بشه!)
امام صادق فرمودند امکان نداره خداوند کسی رو بر مردم حجت قرار بده اما به او علم غیب نده!!
ببینید این عقلانی هم نیست!کسی که قرار است حکومت و سرپرستی مردم رو به عهده بگیره، قرار است بر مردم ولایت داشته باشه باید به علومی که بر مردم پنهان است اگاه باشه!تا بتونه تمیم درست رو بگیره!
در این مورد هم که گفتین علم غیب بیان شده در قران فقط مصداق پیامبران است باید عرض کنم که اولا شیعه معتقد است که همه ی ویژگی های پیامبر باید در امام هم باشه به جز دریافت وحی چون قرار است همون مسئولیت های پیامبر رو انجام بده و حتی در برخی موارد این مسئولیت ها بیشتر هم میشه!
در ثانی جود مصادیق بیان شده در قران انحصاری رو ایجاد نمیکنه!
شما از کجای قران متوجه شدی که امکان نداره غیر پیامبر دارای علم غیب نیست!؟؟
[/]

موضوع قفل شده است