جمع بندی ماجرای خلقت انسان

تب‌های اولیه

83 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

مشکور;807715 نوشت:
به صورت آنی و دفعی

و عرض سلام و ادب.

با این پاسخ و پاسخهای دیگر شما که متاسفانه نه دلایل منطقی دال بر رد نظریه انواع{یا ترانسفورمیسم} را که حتی متضاد با اعتقادات و برداشت شماست میپذیرید و نه حاضر به ارائه پاسخهای منطقی تر میباشید من دیگه قصد ندارم مجددا شما را به دردسر پاسخگویی بکشانم و یا سوال نمایم که با ایتحساب اگر مشکلی نیست ابتدا یکباردیگر خلقت انی و دفعی را بطور مختصر توضیح دهید و یا ..

و یا دلیل و شبه بیاورم که مگر برای خلقت هرچیزی توسط خداوند یا خالق ما انسانها آیا بعد زمان معنایی نداشته یا وجود نداشته؟

{{« ان ربكم الله الذي خلق السموات و الارض في سنة ايام » [1]
« در حقيقت پروردگار شما آن خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد.

«الله الذي خلق السموات و الارض و ما بينما في سنة ايام»[2]
« خدا كسي است كه آسمانها و زمين و‌آنچه بين آنهاست را در شش روز آفريد.»

« قل أئنكم لتكفرون بالذي خلق الارض في يومين و تجعلون له اندادا ذلك رب العالمين و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك‌فيها و قدر فيها اقواتها في اربعة ايام سوآءً للسائلين ثم استوي الي السماء و هي دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا اوكرها قالتا اتينا طائعين فقضاهن سبع سموات في يومين و اوحي في كل سماء امرها و زينا السماء الدنيا بمصابيح و حفظا ذلك تقدير العزيز العليم»[3]
« بگو: آيا شماييد كه واقعا به آن كسي كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مي‌ورزيد و براي او همتاياني قرار مي‌دهيد؟ اين است پروردگار جهانيان. و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكي آن را در چهار روز اندازه‌گيري كرد[كه] براي خواهندگان، درست[و متناسب با نيازهايشان] است. سپس آهنگ [ آفرينش ] آسمان كرد، و آن بخاري بود. پس به آن و به زمين فرمود: « خواه يا ناخواه بياييد.» آن دو گفتند: «فرمان‌پذير آمديم.» پس آنها را [به صورت ] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمان كار[مربوط به ] آن را وحي فرمود،‌و آسمان[اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم؛ اين است اندازه‌گيري آن نيرومند دانا.»

«ءأنتم أشد خلقا ام السماء بناها رفع سمكها فسواها و اغطش ليلها و اخرج ضحاها و الارض بعد زلك دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبال ارساهامتاعالكم و لانعامكم»[4]
« آيا زنده شدن شما مهمتر است يا آفرينش آسمان؟ خداوند آن را بنا كرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاريك و روز آن را آشكار ساخت، و زمين را بعد از آن گسترد، آبهاي دروني آن و گياهان و چراگاههاي آن را خارج نمود، و كوهها را بعد از آن پا برجا ساخت، تا وسيله زندگي براي شما و چهارپايانتان فراهم گردد.»

و گذشته از اهمیت بعد زمان و بکارگیری خود خالق از این مخلوق ، آیا آیه ازاین روشن تر و واضح تر که در قسمت مربوط به زمین و بلکه بعد از خلقت زمین میفرماید ابتدا آبهای درونی سپس گیاهان و سوم کوهها و چهارم ابزار و وسایل و بلکه مقدمات زندگی انسانها البته بعد از آب و گیاه و کوهها که احتمالا شامل حیواناتی قبل از انسان هم میشده که بعدا ازبین رفته اند{مانند دایناسورها و موجودات هم عصر انها} و پنجم خود انسان و در آخر هم اشاره دارد به حیواناتی که رام و اهلی بوده اند؟

اینهمه آیه اشاره به مخلوق زمان که خود خداوند هم به امر زمان اشاره مستقیم داشته که ما فعلا کاری به اینکه این زمانها چه اندازه خواهندبود نداریم بلکه مورد مهم بحث ما اینجاست که متوجه باشیم که خود خالق هم به زمان اهمیت داده و در چندین نوبت و آیه و قران و تورات آنرا بطور مستقیم بیان نموده}}

بنابراین قصد هم ندارم بگویم از لحظه اراده تا لحظه خلق شدن آیا هیچ وقت و زمانی استفاده نشده یا درکارنبوده و سپس بپرسم شما این مسئله را چگونه توضیح میدهید یا ثابت مینمایید؟
آیا فقط توسط یک مورد اشاره به انی و دفعی میتوان این مسئله به این مهمی را توجیه نمود؟

لذا چشمانم را فعلا بر روی این پاسخهای شما استاد بزرگوار میبندم {که البته بخوبی هم میدانم که فقط دیدگاه شما به تنهایی نبوده و نیست و بلکه باور و اعتقاد پیروان رده بالای یک مکتب و دین الهی اعم از شیعه و سنی هم میباشد یا خواهدبود که شاید درست و شاید هم نادرست بر حرف خود محکم ایستاده و حاضر به تغییر آن به این راحتی ها هم نخواهند بود} لذا از شما استاد بزرگوار و بلکه مسئولین محترم و زحمتکش این سایت درخواست مینمایم عینا این نظریه را {و یا هرچه که شما فعلا مایل هستید آنرا بنامید اعم از حدس و گمان و فرضیه و احتمال و غیره} به اشتراک با اساتید امر و علوم مربوطه یا وابسته در داخل کشورمون گذاشته و ابتدا از این بزرگواران درخاست مشارکت و گمانی زنی در این مورد را نموده تا اگر جدای از باورهای مکتبی یا مذهبی و اعتقادات فعلی ، با آن موافق بودند بتوانیم آنرا برای بحث و مشارکت بیشتر به اشتراک با محافل علمی خارجی و جهانی نیز گذاشته و از نظرات و علوم آنان نیز بهره برده تا اگر قابل قبول یا رد میباشد این عزیزان و بزرگواران نیز در موردش اظهار نظر قطعی نمایند.

البته خود نیز بخوبی میدانید که چون شما از دریچه اعتقادات دینی و مذهبی شدید خود به قضیه نگاه میکنید و بلکه تحت تاثیر شدید این اعتقادات میباشید لذا نمیتوانید بخوبی در این مورد قضاوت منصفانه و عادلانه نموده و منهم متقابلا نمیتوانم به پاسخ های شما استاد محترم استناد قطعی نمایم و یا از نظریه خودم و تنها به این دلیل که با برداشتهای اهل سنت و تشیع از قران همخوانی ندارد صرف نظر نمایم لذا این درخاست را از شما استاد محترم و بزرگوار نمودم که امیدوارم بد برداشت ننموده و تقاضای مرا که ابتدا توام با سپاس فراوان و پیشاپیش از شما میباشد و دوم هم صرفا جهت نمایش قدرت نظریه پردازی ایرانی و شیعی خواهد شد بمورد اجرا بگذارید.انشاا...[/]

آورورا;807734 نوشت:
واقعیت اینه که در واقع انسان یه کپی از گونه های قبلیه. بخشی از کدهای لازم تو نسل های گذشته و ماقبل انسان به صورت بلاستفاده توی انسان موجوده. این مطلب ناظر به این نیست که شباهت انسان و سایر گونه ها مثل شامپانزه این شباهتو ایجاب می کنه. بلکه می تونیم کد انسانو به صورت مرتبتر و بهتر داشته باشیم. این مساله تا حدی مثل ابزارسازی می مونه که از قطعاتا خودروی قبلی سعی در ساخت خودروی جدید می کنه و ما می تونیم اون قطعات رو توی خودروی جدید تشخیص بدیم.

سلام

بحثی که با جناب عشق امامم داشتیم چیز دیگری بود (ایشان خلقت انسان را نوعی کپی برداری از نمونه های قبلی بیان کردند چنانکه ما چنین می کنیم) و ما گفتیم این تمسک به همان اشتباه اهل تشبیه است که خداوند را همچون بشر نیازمند به کپی برداری بداند. و مطلب شما چیز دیگری است که ما پیشتر آن را نقد کردیم.

موفق باشید ...

بنام خدا.

مشکور;807740 نوشت:
بلکه در واقع، در برخورد با مباحث علمی باید بین تئوری ها و فرضیه های علمی که هنوز به اثبات نرسیده با قوانین قطعی علوم فرق گذاشت، یک فرضیه و یا حتی نظریه علمی تا به قطعیت صددرصد نرسیده و به صورت قانون در نیامده است نمی تواند با منابع و متون دینی تعارضی ایجاد کند

خوب بزرگوار بهرحال یک حدس و گمان وتئوری و فرضیه علمی یا عقلی و منطقی چگونه باید مورد تایید اساتید امر واقع شده یا مثلا به نظریه ای علمی تبدیل گردد؟در حالیکه شما و این انجمن و کارشناسان آن نیزبنوعی اساتید امر قلمداد شده و میشوید.

{بعنوان مثال یکی از این راهها و بلکه کوتاه ترین و اسانترین آنها مطرح نمودن آنها درچنین انجمنهایی خواهدبود که این انجمن بنوعی نقش سازنده ای نیزدر شکوفایی ذهنی و علمی بسیاری از مخاطبان خود داشته اما شما بعنوان یک مسئول و کارشناس در این زمینه حاضر نشدید آنها را با مقامی بالاتر در میان گذاشته و از ایشان ، نظر یا همکاری بخواهید که شاید همین رویه و سیاست شما باعث ایجاد یک سیاست کلی و مهم برای این سایت گردد که نظرات جدید و علمی و عقلی و منطقی را که تاکنون در جایی بازگو نشده یا شنیده نشده اند را در همینجا پیگیری نموده تا به جایی برسند{چه اثبات قدیمی بودن آن و چه اثبات اشتباه بودن آن و چه اثبات جدید و مثبت بودن و پیگری آن فرقی نمیکند هدف ابتدا پاسخگویی عاطفی به مخاطب و سپس بررسی علمی آن پدیده جدید علمی خواهدبود}

بهرحال لازمه بسیاری از پیشرفتها برای کشور و ملتهایی که چندصد سال است در جا میزنند شاید تغییربرخی عقاید و باورها باشند و ما نباید هر جا که مخالف عقاید و اعتقاداتمان سخنی زده شد با قوه قهریه و خشم و بی توجهی با ان برخورد نماییم که نتیجه این خواهدشد که امروز علم در دست خارجیان و بلکه کشورهای قدرتمند اروپایی و امریکا و ژاپن و غیره خواهدبود و نه ما.

بهرحال من که بعنوان یک هموطن امیدوارم مردم ما و مخصوصا مذهبیون ما حداقل اینچنین نباشند و بلکه همه موانع بر سر راه پیشرفتهای علمی را یکی پس از دیگری و بلکه هر چه که باشند {حتی مخالف عقاید و اعتقاداتمونمون هم که باشند} برداشته و بلکه مذهبیون و انقلابیون و همه ما مردم با از خود گذشتگی باعث شکوفایی مجددا علم در کشور عزیزمان ایران گردیم که بعد از ثروت،علم و آگاهی ، مایه قدرتگیری و مقدمه ابرقدرتی خواهدبود {و ابتدا رواج علم نظریه پردازی که احتمالا ، مادر بسیاری از علوم و متعاقبا پیشرفتها بوده و خواهدشد}

مشکور;807706 نوشت:

سلام علیکم@};-

اگر قبول دارید که مفسران حقیقی قرآن، شخص پیامبر و اهل بیت (ع) هستند چنانکه ملاحظه فرمودید، در تأیید احتمال دوم و سوم روایاتی از قول معصومین (ع) ارائه کردیم و بدلیل تطابق احتمال دوم با فراز پایانی آیه شریفه که اشاره می کند: "... [=book antiqua]وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً ...؛ [=book antiqua]و از آن دو، مردان و زنان فراوانى ( روى زمین ) منتشر کرد." [=book antiqua]بنابراین آیه، خداوند نسل انسان را تنها از حضرت آدم و حوا ايجاد نمود. و لازمه این سخن، ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) با یکدیگر است؛(چنانکه بیان شد) زیرا اگر آن‏ها با نژاد و همسران دیگرى غیر فرزندان آدم و حوا (ع) ازدواج کرده باشند، آوردن ضمیر«منهما ( از آن دو )» در آیه قرآن درست و دقیق نخواهد بود؛ و یا لازمه آن این بود که نژاد طرف ازدواج فرزندان آدم(ع) نیز در آیه ذکر می شد و سپس "منهما" را بیان می کرد. از اینکه منهما(از آن دو) طبق نص آیه شریفه تنها به آدم و حوا (ع) اشاره دارد. احتمال اول که هیچ نص روایی مورد استناد و اعتنای شیعی ندارد و احتمال سوم بدلیل تعارضش با آیات قرآن از گردونه بحث خارج می شوند.

موفق باشید ...@};-

سلام

ببینید وقتی منتشر کننده نسل انسان هوشمند "آن دو" بودن، خب خدا هم گفته از "آن دو" دیگ چطوری باید میگفت تا درست بشه؟ اگه میگفت "آن ها" یعنی انسان نژاد های دیگر هم در انتشار DNA انسان هوشمند نقش داشتند که این کاملا غلطه
یه جور دیگ بگم dna انسان هوشمند در "آن دو" یعنی آدم و حوا بود، بعد فرزندان "آن دو" برای ادامه ی نسل با سایر اسان نژاد ها زاد و بلد کردن، پس dna انسان هوشمند توسط آدم و حوا در زمین منتشر شد. چون اگر آدم و حوا نبود انتشاری هم نبود. (شاید هم از همون اول این اتفاق نیفتاده و سال ها بعد از آدم و حوا این آمیزش ها با سایر انسان نژاد ها انجام شده که در این صورت مشکلی هم با حدیث دوم نخواهیم داشت).

مشکور;806941 نوشت:

2. احتمال دوم: هیچ انسانى قبل از حضرت آدم نبوده (انسانهای قبلی نابود شده بودند) فلذا خداوند علاوه بر هابيل و قابيل، دختراني را نيز به آن ها عطا نموده و آن ها با هم ازدواج نموده‏ اند. طبق اين احتمال، اين سؤال مطرح مي شود كه پس حرمت ازدواج خواهر و برادر چه مي شود؟ این سؤال، دو پاسخ دارد:

الف) در آن هنگام هنوز حرمت ازدواج خواهر و برادر تشریع نشده بوده و اصلا اين كار در آن زمان، حرام نبوده است.

ب) ازدواج محارم از همان ابتدا حرام بوده و اقتضاى حرمت داشته است؛ ولى به دلیل مصلحت عظیمى همچون حفظ نسل بشر و تداوم حیات او روى کره خاکى، حکمت الهى بر آن تعلّق گرفته بود که در مقطعى کوتاه این عمل جایز باشد. بعد که ضرورت و مصلحت بر طرف شد، خداوند حرمت آن را تشریع نمود.

در تأیید پاسخ دوم امام سجاد(ع) در گفتگویى که با مردى قرشى داشته، می‌فرماید: «هابیل با لوزا خواهر همزاد قابیل ازدواج کرد و قابیل با اقلیما، همزاد هابیل»، مرد قرشى پرسید: آیا هابیل و قابیل خواهران خود را حامله کردند؟ امام فرمود: «آرى!»، آن مرد عرضه داشت این‌که عمل مجوسیانِ امروز است، آن‌حضرت فرمود: «مجوسیان اگر این کار را می‌کنند و ما آن را باطل می‌دانیم براى این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام می‌دهند»، آن‌گاه امام سجاد(ع) اضافه نمود: «منکر این مطلب نباش براى این‌که درستى این عمل در آن روز و نادرستیش در امروز حکم خدا است که چنین جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نکرد؟ در عین حال می‌بینیم که او را بر وى حلال نمود، پس این حکمِ شریعتِ آن روزِ فرزندان آدم(ع) و خاص آنان بوده و بعدها خداى تعالى حکم حرمتش را نازل فرمود».(2)

راستی جناب مشکور نظر علامه مجلسی درباره این حدیث هم خوبه بدونیم:

نقل قول:

در جمع بندی اقوال باید بگوییم که علامه مجلسی طرفدار قول اول است و در رابطه با احادیثی که راجع به قول سوم (نظر شما که مشابه قرآن میدانید) نقل شده گفته است: «چون این احادیث موافق اهل سنت است، بر تقیه حمل کرده اند.»

قول اول:

نقل قول:

1. ازدواج و تناسل فرزندان آدم (ع) به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنیان آفرید و اولاد آنها با یکدیگر به صورت پسرعمو و دخترعمو درآمدند و تکثیر نسل صورت گرفت.

«زراره» به نقل از امام صادق (ع) در رد نظر اهل سنت پیرامون ازدواج برادران و خواهران با یکدیگر می گوید: «وای بر این گروه که نظرات آنها نه موافق نظرات فقهای حجاز است و نه مطابق آراء فقیهان عراق. خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند که ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر از محرمات است پس چگونه است اینگونه نظرات در حالی که ما هیچ اثری از حلیت این موضوع در کتب آسمانی مثل تورات و زبور و فرقان (قرآن) نمی یابیم به راستی که اینگونه برداشتها چیزی نیست مگر تقویت نظریه مجوسیان.»
آنگاه حضرت پیرامون پیدایش نسل آدم و ذریه او اینگونه فرمودند: «آدم (ع) در هفتاد بار زایمان حوا (ع) صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد (حضرت حوا در هر حمل صاحب دو قلو، یکی پسر و دیگری دختر، می شدند) تا اینکه هابیل به دست برادرش کشته شد. در مرگ او آدم آنقدر بی تابی کرد که تصمیم گرفت پنجاه سال از نزدیکی با حوا دوری گزیند، بعد از این مدت طولانی خداوند بر آنها عطیه ای بهشتی مرحمت فرمود، عصر روز پنج شنبه حوریه ای سیه چشم به نام«نزلة» از بهشت فرود آمد و به امر خداوند با «شیث» ازدواج نمود و فردای آن روز به هنگام عصر دیگر کنیزکی بهشتی به نام «منزلة» به امر خداوند از بهشت پایین آمده و به ازدواج فرزند دیگر آدم یعنی «یافث» درآمد. از همسر شیث پسری به دنیا آمد و نیز از همسر یافث دختری، و آن هنگام که آندو به حد بلوغ رسیدند با یکدیگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزیدگان از پیامبران یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نهادند.»

در حدیث دیگری علامه مجلسی به سند معتبر نقل می کند که امام باقر (ع) فرمودند: «از برای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حورالعین فرستاد، پس هر یک از ایشان را به یکی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خدا آن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جن تزویج کرد و نسل از ایشان به هم رسید، پس هر حملی که در مردم هست از آدم هست، و هر حسن و جمالی که هست از حورالعین است، و هر بدصورتی و بدخلقی که هست از جن است.»

در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است که: «هنگامی که قابیل به سن بلوغ رسید با دخترکی از جنس جنیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدم بخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام «نزله» وصلت نمود.»

پاسخ این سایت پسیار مشابه پاسخ شماست (!) در آن هم این 3 نظر مطرح شده ولی بر خلاف شما، نظر اول (ازدواج با سایر انسان نژاد ها) که نظر بنده هم هست و توسط علم ثابت هم شده رد نشده. ولی احادیثی به طور مستقیم در رد ادعای ازدواج خواهری و برادری آمده است.

عشق امامم;807751 نوشت:
بنام خدا.

خوب بزرگوار بهرحال یک حدس و گمان وتئوری و فرضیه علمی یا عقلی و منطقی چگونه باید مورد تایید اساتید امر واقع شده یا مثلا به نظریه ای علمی تبدیل گردد؟در حالیکه شما و این انجمن و کارشناسان آن نیزبنوعی اساتید امر قلمداد شده و میشوید.

{بعنوان مثال یکی از این راهها و بلکه کوتاه ترین و اسانترین آنها مطرح نمودن آنها درچنین انجمنهایی خواهدبود که این انجمن بنوعی نقش سازنده ای نیزدر شکوفایی ذهنی و علمی بسیاری از مخاطبان خود داشته اما شما بعنوان یک مسئول و کارشناس در این زمینه حاضر نشدید آنها را با مقامی بالاتر در میان گذاشته و از ایشان ، نظر یا همکاری بخواهید که شاید همین رویه و سیاست شما باعث ایجاد یک سیاست کلی و مهم برای این سایت گردد که نظرات جدید و علمی و عقلی و منطقی را که تاکنون در جایی بازگو نشده یا شنیده نشده اند را در همینجا پیگیری نموده تا به جایی برسند{چه اثبات قدیمی بودن آن و چه اثبات اشتباه بودن آن و چه اثبات جدید و مثبت بودن و پیگری آن فرقی نمیکند هدف ابتدا پاسخگویی عاطفی به مخاطب و سپس بررسی علمی آن پدیده جدید علمی خواهدبود}

بهرحال لازمه بسیاری از پیشرفتها برای کشور و ملتهایی که چندصد سال است در جا میزنند شاید تغییربرخی عقاید و باورها باشند و ما نباید هر جا که مخالف عقاید و اعتقاداتمان سخنی زده شد با قوه قهریه و خشم و بی توجهی با ان برخورد نماییم که نتیجه این خواهدشد که امروز علم در دست خارجیان و بلکه کشورهای قدرتمند اروپایی و امریکا و ژاپن و غیره خواهدبود و نه ما.

بهرحال من که بعنوان یک هموطن امیدوارم مردم ما و مخصوصا مذهبیون ما حداقل اینچنین نباشند و بلکه همه موانع بر سر راه پیشرفتهای علمی را یکی پس از دیگری و بلکه هر چه که باشند {حتی مخالف عقاید و اعتقاداتمونمون هم که باشند} برداشته و بلکه مذهبیون و انقلابیون و همه ما مردم با از خود گذشتگی باعث شکوفایی مجددا علم در کشور عزیزمان ایران گردیم که بعد از ثروت،علم و آگاهی ، مایه قدرتگیری و مقدمه ابرقدرتی خواهدبود {و ابتدا رواج علم نظریه پردازی که احتمالا ، مادر بسیاری از علوم و متعاقبا پیشرفتها بوده و خواهدشد}


[/HR]


سلام@};-

گفتگوهای فی مابین و نظرات شما عزیزان توسط مدیران، اساتید و کارشناسان خبره مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی که بر فعالیت کارشناسان انجمنهای این سایت نظارت می کنند مورد بررسی قرار گرفته و در صورت دارا بودن ارزش علمی مورد اعتنا قرار خواهد گرفت. شکراً لمسائیکم

موفق باشید...@};-

shsina;807752 نوشت:
یه جور دیگ بگم dna انسان هوشمند در "آن دو" یعنی آدم و حوا بود، بعد فرزندان "آن دو" برای ادامه ی نسل با سایر اسان نژاد ها زاد و بلد کردن، پس dna انسان هوشمند توسط آدم و حوا در زمین منتشر شد. چون اگر آدم و حوا نبود انتشاری هم نبود. (شاید هم از همون اول این اتفاق نیفتاده و سال ها بعد از آدم و حوا این آمیزش ها با سایر انسان نژاد ها انجام شده که در این صورت مشکلی هم با حدیث دوم نخواهیم داشت).

سلام مجدد@};-

وقتی آیه شریفه تأکید می کند انتشار نسل بشریت از آن دو (آدم و حوا بوده) یعنی تنها dna آدم و حوا در انتشار و گسترش نسل آدمیزاد دخالت داشته چه نزدیک به زمان آدم و حوا و چه به قول شما سالها بعد فرزندان آدم با سایر نژادها آمیزش داشته اند) در هر صورت چون تصریح آیه شریفه در باب انتشار بشریت (رجالاً و نساءً) و انتساب آن به ادم و حوا یک اطلاق عام (الی یوم القیامه) است. اگر بخواهیم فرض شما را بپذیریم باید خداوند بیان خود را در آیه شریفه از حالت اطلاق خارج کرده، بعبارتی آیه تخصیص می خورد و یا در روایات از قول معصومین (ع) در خصوص اینکه فرزندان آدم و حوا با انسان های ماقبل تاریخ و نژادهای دیگری غیر انسان کنونی ازدواج کرده اند، استنادات معتبری یافت می شد. در حالیکه خلاف فرض شما ثابت شد.

موفق باشید ...@};-

سلام.:-hبحث نحوه تولید مثل ادامه دارد همچنان....

shsina;807773 نوشت:
ولی احادیثی در رد ادعای ازدواج خواهری و برادری آمده است.

روایاتی که در رد ازدواج خواهر برادری آوردید می گویند که ازدواج با حورالعین ها یا اجنه و فرشته بوده...شما که دنبال تطبیق با علم هستید...چرا به این روایات اهمیت می دهید؟
shsina;807291 نوشت:
بنده هیچ مشکلی با نظریه ی دوم ندارم ولی نباید نظریه اول رو هم مغایر با قرآن بدونیم.

چطور مشکلی ندارید.مگر خود اول نمی گفتید که این نظریه دوم با علم در تضاد است

ببینید.برای اینکه بین یک نر و ماده عمل پیوند و بارداری زده بشه...باید اون دو نر و ماده از یک گونه باشند.مار با مارمولک نمی تونه، پیوند برقرار کنه.اسب با الاق هم اگر پیوند بزنه به خاطر تشابهاتی که دارند، فرزندشون اقیم بدنیا می آد.حالا برای اینکه فرزندان آدم و حوا با نسل گذشته ازدواج کنن.باید نسل آدم و حوا و نسل گذشته از یک گونه و هر دو گونه ی انسان باشن.این تفکیک خردمند و غیر خردمند مثل تفکیک سیاه پوست و سفید پوسته.اصلا این تفکیک اینجا معنی نداره.هر دو دسته انسان بودن.حالا اگر فرزندان آدم و حوا از نسل های گذشته فرزند آوردند باید گفته می شد آغاز خلقت بر می گرده به نسل های پیشین.این واضح هست.حتی اگر نسل های پیشین انسان نبودن و میمون بودن و فرزندان آدم و حوا با میمون ها ازدواج کرده بودند باز هم باید گفته می شد که آغاز خلقت از میمون ها شروع شده.نه اینکه گفته بشه:

«هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ» (السجده، 7)

همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.
«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ» (همان، Dirol
سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود.

عزیز من داستان روشنه.موفق باشی:-h

shsina;807773 نوشت:
پاسخ این سایت پسیار مشابه پاسخ شماست (!) در آن هم این 3 نظر مطرح شده ولی بر خلاف شما، نظر اول (ازدواج با سایر انسان نژاد ها) که نظر بنده هم هست و توسط علم ثابت هم شده رد نشده. ولی احادیثی به طور مستقیم در رد ادعای ازدواج خواهری و برادری آمده است.

سلام در سایتی که لینک داده اید(سایت طهور) دسته بندی نظرات، متفاوت با دسته بندی احتمالاتی است که ما در این تایپیک مطرح کردیم.(دقت کنید) فلذا روایاتی که جناب علامه مجلسی مطرح می کنند مبتنی بر احتمال ازدواج فرزندان آدم با حورالعین و اجنه است (نه احتمال ازدواج فرزندان ادم با انسان نماهایی از نژاد دیگر)، که چنانکه گفتیم احتمال ازدواج با حوریه و اجنه، بدلیل عدم مطابقت با نص قرآنی، قابل اعتنا نیست که ما این نگاه را در احتمال سوم مطرح کردیم.

احتمال اول نیز همان فرضیه مورد نظر شما (ازدواج با نژادهای دیگر) نیز بدلیل عدم وجود نصوص دینی معتبر و اتفاقاً مخالفت با آیه شریفه مطرح شده، نیز مردود و در نگاه دینی اعتباری ندارد.

موفق باشید ...@};-

سلام و ادب و تشکر از مشارکت و مساعی همه دوستان عزیز و کاربران فرهیخته@};-

بنظر می رسد در طول بحث، با مشارکت شما عزیزان، به ابعاد و زوایای مختلف و مرتبط با سؤال اصلی تایپیک به قدر لازم پرداخته شد و بحث های مفید گوناگونی حول سؤال اصلی مطرح شد. احساس می شود مطالبی که در این پستهای اخیر، عمدتاً ارائه می شود بوی تکرار می دهد که با روح گفتگوهای علمی معارضت داشته و از طرفی هم موجب ملال خاطر مخاطبان را فراهم می سازد.

پیشنهاد می کنم دوستان عزیز، اگر مطلب و یا اشکال جدید و مرتبط با عنوان تایپیک دارند (بشرط تکراری نبودن) ارائه کنند وگرنه بزودی تایپیک را بسته و در فرصت مقتضی جمعبندی کنیم.

سپاس مجدد ...@};-

سلام

کسی که از آیات این گونه برداشت میکنه، ارزش صرف کردن وقت رو نداره برای آگاهی دوستان پاسخ میدم!!!

پارسا مهر;807882 نوشت:

روایاتی که در رد ازدواج خواهر برادری آوردید می گویند که ازدواج با حورالعین ها یا اجنه و فرشته بوده...شما که دنبال تطبیق با علم هستید...چرا به این روایات اهمیت می دهید؟

چطور مشکلی ندارید.مگر خود اول نمی گفتید که این نظریه دوم با علم در تضاد است

مشکلی ندارم چون علم هنوز ثابت نکرده این آمیزش ها درست در زمان حضرت آدم اتفاق افتاده!!! ممکنه هزار سال بعد از حضرت آدم اتفاق افتاده باشن Wink

پارسا مهر;807882 نوشت:

ببینید.برای اینکه بین یک نر و ماده عمل پیوند و بارداری زده بشه...باید اون دو نر و ماده از یک گونه باشند.مار با مارمولک نمی تونه، پیوند برقرار کنه.اسب با الاق هم اگر پیوند بزنه به خاطر تشابهاتی که دارند، فرزندشون اقیم بدنیا می آد.حالا برای اینکه فرزندان آدم و حوا با نسل گذشته ازدواج کنن.باید نسل آدم و حوا و نسل گذشته از یک گونه و هر دو گونه ی انسان باشن.این تفکیک خردمند و غیر خردمند مثل تفکیک سیاه پوست و سفید پوسته.اصلا این تفکیک اینجا معنی نداره.هر دو دسته انسان بودن.حالا اگر فرزندان آدم و حوا از نسل های گذشته فرزند آوردند باید گفته می شد آغاز خلقت بر می گرده به نسل های پیشین.این واضح هست.حتی اگر نسل های پیشین انسان نبودن و میمون بودن و فرزندان آدم و حوا با میمون ها ازدواج کرده بودند باز هم باید گفته می شد که آغاز خلقت از میمون ها شروع شده.نه اینکه گفته بشه:

دکتر جان انسان به گونه هایی مثل انسان خردمند و سایر نژاد ها تقسیم میشه
و انسان خردمند خود نیز به نژاد های دیگ مثل سفید پوست سیاه پوست و غیره تقسیم میشه
درضمن امکان پذیر بودن یا نبودن اینگونه ازدواج هارو شما نمیتونی تعیین کنی دانشمندا ثابت کردن و الان هم در dna شما (طبق اون لینکی که دادم) اثراتی از سایر انسان نژاد ها وجود داره.

پارسا مهر;807882 نوشت:

«هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ» (السجده، 7)

همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.
«ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ» (همان، Dirol
سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود.

برای بار 1 میلیونیوم
آغاز آفرینش انسان از آدم و حوا بوده (از گل) و تنها این احتمال وجود داره که ادامه ی نسل به جای ازدواج خواهری و برادری با سایر انسان نژاد ها باشه و طبیعتا برای اینکه فرزند به دنیا بیاد و نسل ادامه پیدا کنه از همون چکیده آبی پست (مَنی) استفاده شده.

مشکور;807881 نوشت:

سلام مجدد@};-

وقتی آیه شریفه تأکید می کند انتشار نسل بشریت از آن دو (آدم و حوا بوده) یعنی تنها dna آدم و حوا در انتشار و گسترش نسل آدمیزاد دخالت داشته چه نزدیک به زمان آدم و حوا و چه به قول شما سالها بعد فرزندان آدم با سایر نژادها آمیزش داشته اند) در هر صورت چون تصریح آیه شریفه در باب انتشار بشریت (رجالاً و نساءً) و انتساب آن به ادم و حوا یک اطلاق عام (الی یوم القیامه) است. اگر بخواهیم فرض شما را بپذیریم باید خداوند بیان خود را در آیه شریفه از حالت اطلاق خارج کرده، بعبارتی آیه تخصیص می خورد و یا در روایات از قول معصومین (ع) در خصوص اینکه فرزندان آدم و حوا با انسان های ماقبل تاریخ و نژادهای دیگری غیر انسان کنونی ازدواج کرده اند، استنادات معتبری یافت می شد. در حالیکه خلاف فرض شما ثابت شد.

موفق باشید ...@};-

قرآن کجا گفته دخالت و کمکی در انتشار این dna نبوده؟
تنها آدم و حوا باعث انتشار شدن!!! این نوع dna تنها در آدم و حوا بوده اگر این dna نبود، اگه آدم و حوا فرزند نمی آوردند، مام الان هوشمند نبودیم، و این انتشار صورت نمیگرفت، پس آدم و حوا باعث گسترش انسان هوشمند (بشر) بر روی زمین شدن!!! چون منشا dna آدم و حوا و فرزندان آنها بودند.

این بحث خیلی واضحه ولی شما نمیخواید قبول کنید!!!
به هر حال مهم نیست چون ربطی به اصل دین نداره، فقط هدف من ثابت کردن این مسئلست که قرآن تناقضی با علم روز نداره.

مشکور;807884 نوشت:

احتمال اول نیز همان فرضیه مورد نظر شما (ازدواج با نژادهای دیگر) نیز بدلیل عدم وجود نصوص دینی معتبر و اتفاقاً مخالفت با آیه شریفه مطرح شده، نیز مردود و در نگاه دینی اعتباری ندارد.

برای ما شرط قرآن است (نه احادیثی که با هم اختلاف دارند!!!) و تناقض این نظر با قرآن صرفا نظره شماست

shsina;807890 نوشت:
کسی که از آیات این گونه برداشت میکنه، ارزش صرف کردن وقت رو نداره برای آگاهی دوستان پاسخ میدم!!!

اولا استاد مشکور هم آیات را اینگونه برداشت می کنن که من می کنم.نمی نمی دونم پس چرا با استاد بحث می کنید....از طرفی من کلی توضیح می دم.حرف از گونه می زنم.باز می گید نمی دونم دانشمندا تقسیم کردن و اینا...مدام حرف خودتون رو می زنید.خوب دانشمندا تقسیم کرده باشن.تقسیمشون مثل تقسیم سیاه پوست و سفید پوسته..من توضیح دادم.یک بار حداقل نظررو درست بخونید...به هر حال.شما گیر کردید توی یک نظری ...و هیچ جوره ازش کنار نمی کشید...بحث فایده نداره...آیات به حد کافی گویا و صریح هستند.فقط این کم بود که آیات بزنن توی کلمون بگن.نمی فهمی.شما از نسل آدم و حوایی...فقط اینو آیات کم داشتن.

پارسا مهر;807896 نوشت:
اولا استاد مشکور هم آیات را اینگونه برداشت می کنن که من می کنم.نمی نمی دونم پس چرا با استاد بحث می کنید....از طرفی من کلی توضیح می دم.حرف از گونه می زنم.باز می گید نمی دونم دانشمندا تقسیم کردن و اینا...مدام حرف خودتون رو می زنید.خوب دانشمندا تقسیم کرده باشن.تقسیمشون مثل تقسیم سیاه پوست و سفید پوسته..من توضیح دادم.یک بار حداقل نظررو درست بخونید...به هر حال.شما گیر کردید توی یک نظری ...و هیچ جوره ازش کنار نمی کشید...بحث فایده نداره...آیات به حد کافی گویا و صریح هستند.فقط این کم بود که آیات بزنن توی کلمون بگن.نمی فهمی.شما از نسل آدم و حوایی...فقط اینو آیات کم داشتن.

در صحبت هایی که بین من و استاد شد، استاد (و علامه مجلسی) آیه ی دیگری را عامل بطلان نظر من میدانند نه آیاتی که شما فرمودید!

بنده گیر نکردم روی یک نظر، فرض کنیم نظر بنده اشتباهه و کلا با قرآن جور در نمیاد، این خودش یک شبهست که چگونه علم ثابت شده با قرآن در تناقضه، من دنبال این هستم که بگم تناقضی وجود نداره
واگرنه من با ازدواج خواهری برادری هم همونطور که عرض کردم مشکلی ندارم

پارسا مهر;807896 نوشت:
تقسیمشون مثل تقسیم سیاه پوست و سفید پوسته..من توضیح دادم.یک بار حداقل نظررو درست بخونید...به هر حال.

این لینک رو هم بهتره ببینی

انسان خردمند و انسان راست‌قامت و... با هم در "گونه" انسان هستند.
انسان سفید پوست و سیاه پوست و... با هم در "زیر گونه" یا "نژاد" انسان خردمند هستند.

طبق نظر علم موجوداتی که با هم "گونه" مشترکی دارند میتوانند با هم تولید مثل کنند.

نقل قول:

گونه شامل گروهی از موجودات زنده است که می‌توانند با هم تولید مثل کنند و فرزندان آن‌ها در آینده قدرت باروری خواهند داشت.

سلام

مشکور;805696 نوشت:
خلقت حضرت آدم مربوط به حدود 10 هزار سال پيش است

مشکور;805696 نوشت:
حداكثر از هبوط حضرت آدم ده‏ هزار سالى مى‏ گذرد

لطفا این 10000 سال را با استفاده از آیات و روایات و بدون کمک گرفتن از اسرائیلیات اثبات بفرمایید

ممنونم

Anoushiravan;807908 نوشت:
سلام

لطفا این 10000 سال را با استفاده از آیات و روایات و بدون کمک گرفتن از اسرائیلیات اثبات بفرمایید

ممنونم

متاسفانه من تا حالا سندی از اسلام در این باره ندیدم.
در این مورد هم با علم تناقض وجود داره (حداقل 200 هزار سال) و کارشناسان سایت بیخیال این اسرائیلیات که باعث کفر یهودیان زیادی شدن نمیشن

پ.ن. به شدت به تفسیر و کتابی جدید از احکام اسلامی نیاز داریم، انشاءالله این مفسر و صاحب کتاب جدید، طبق وعده، امام زمان باشه

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

مشکور;807836 نوشت:
سلام

گفتگوهای فی مابین و نظرات شما عزیزان توسط مدیران، اساتید و کارشناسان خبره مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی که بر فعالیت کارشناسان انجمنهای این سایت نظارت می کنند مورد بررسی قرار گرفته و در صورت دارا بودن ارزش علمی مورد اعتنا قرار خواهد گرفت. شکراً لمسائیکم

موفق باشید...

و بعد از عرض سلام مجدد ..
البته با این گفتار شما بزرگوار باید اعتراف نمایم که بسیار خرسند شدم که چنین سیاست ارزشمندی بر این سایت یا انجمن دینی،مذهبی و ملی حکمفرماست و حداقل ثمره این کار ارزشمند این خواهدشد که یک جوان یا محقق یا علاقمند یا صاحب نظر یا عضو این انجمن میتواند امیدوارم باشد که اگر در لحظه مطلبی به ذهنش خطور نمود یا حتی دارای استعدادی غیر از انچه دوره و تخصصش را گذرانده داشت در اینجا نیز بیان نماید و حتم داشته باشد که جای امن و مطمئنی هم برای این کار خود انتخاب نموده که در صورت دارا بودن ارزش علمی،ثمرات تلاشش نیز بی پاسخ نخواهد ماند.

در نهایت هم جا دارد تا بعنوان یک کاربر و عضو این انجمن از شما بزرگوار و متعاقبا ، مسئولان و مدیریت محترم این سایت کمال تشکر را نموده و اضافه نمایم که اگر نیاز به اظهار نظر قطعی از طرف صاحب نظران امر بود و مطالب بنده هم فعلا بنا بدلایلی برایشان درهم و گیح کننده بودند لطفا بفرمایید تا دلایل و مطالب خودم را بصورت یک پست حداگانه اما جمع و جور مجددا خذمتشان عرض نمایم}

البته برای دلگرمی این عزیزان{متخصصین این علوم} اضافه نمایم که خودم با مطالعه کم و بیش بسیاری از اظهار نظرها دراین خصوص و بلکه نظریه های مختلف و منجمله دو نظریه مهم فعلی ، بشدت مطمئن و امیدوارم که نظریه ای جدید و بلکه متفاوت بیان نموده ام {که مابقی آنهم دیگه بسته به شرایط و موقعیت و شانس و دستاوردهایی که هر روز آشکارمیشوند و در نهایت پشتکار شما بزرگواران و عالمان هم خواهدداشت که مثلا در اینده قرار است چه پیش آید}

{بااینکه دلیل یا دلایلی در رد نظریه فیکسیسم بیان گردیدند ،معذالک و البته یک دلیل مهم دیگرهم در دست است که بنا بدلایلی هنوز بیان نشده و البته و البته هنوز احتیاج به تحقیق بیشتر قرانی هم دارد که اگر به نتیجه مطلوب برسد ضمن آنکه اگرنیاز شود بیان خواهدشد،تعداد بسیاری نیز میتوانند به نظریه فیکسیسم بیش از پیش پشت نموده و آنرا زیر پا بگذارند}

باتشکر.[/]

shsina;807892 نوشت:
قرآن کجا گفته دخالت و کمکی در انتشار این dna نبوده؟
تنها آدم و حوا باعث انتشار شدن!!! این نوع dna تنها در آدم و حوا بوده اگر این dna نبود، اگه آدم و حوا فرزند نمی آوردند، مام الان هوشمند نبودیم، و این انتشار صورت نمیگرفت، پس آدم و حوا باعث گسترش انسان هوشمند (بشر) بر روی زمین شدن!!! چون منشا dna آدم و حوا و فرزندان آنها بودند.

آیا اون نژاد دیگری که به نظر شما در تداوم و گسترش نسل آدم دخالت داشتن dna داشتن یا خیر؟ اگر dna داشته اند که از اختلاط dna آنها با dna آدم باید گونه ای جدید شکل بگیرد در حالیکه آیه قرآن، چیزی غیر از این را تصریح دارد. که بیانش گذشت.

shsina;807894 نوشت:
برای ما شرط قرآن است (نه احادیثی که با هم اختلاف دارند!!!) و تناقض این نظر با قرآن صرفا نظره شماست

حداقل احادیث، نظر مورد تأکید شما را تأیید نمی کنند. شما در پذیرش نظر ما که نظر شخصی نبوده بلکه دیدگاه مفسران است مختارید. اما قدر مسلم بدلیل اینکه علم تفسیر، امری تخصصی است و در توان همگان نیست، نظر مفسران از وثاقت و اعتبار بیشتیری نسبت به دیگر برداشتها برخوردار است.

Anoushiravan;807908 نوشت:
لطفا این 10000 سال را با استفاده از آیات و روایات و بدون کمک گرفتن از اسرائیلیات اثبات بفرمایید

ممنونم


سلام بزرگوار@};-

در پستهای قبل گفتیم که آنچه در نگاه قرآن اهمیت دارد اصل آفرینش آدم و حوا بعنوان خلقی جدید و متفاوت با مخلوقات قبلی است، بدلیل عدم اهمیت و ضرورت تاریخ آن، به زمان این اتفاق اشاره ای نشده و در روایات نیز چیزی تحت این عنوان که از عمر خلقت آدم و حوا چند سال می گذرد یافت نشد.

اینکه در خلال بحث، نظر مفسران(علامه طباطبائی) را بر اساس برخی شواهد به تخمین تاریخ یهود (7000 سال یا 10000 سال) اشاره کردیم هم برای بیان احتمالی تاریخ آفرینش،(که تا حدودی با عقل هم منطبق است) و نیز بیان تفاوت این افرینش با اصل آفرینش آسمانها و زمین و مخلوقات قبل از انسان کنونی بود وگرنه گفتیم که بدلیل تحریفاتی که به منابع یهود وارد شده، اثبات درستی یا عدم صحت آن نیز برای ما ثابت نیست.

موفق باشید ...@};-

مشکور;808017 نوشت:

آیا اون نژاد دیگری که به نظر شما در تداوم و گسترش نسل آدم دخالت داشتن dna داشتن یا خیر؟ اگر dna داشته اند که از اختلاط dna آنها با dna آدم باید گونه ای جدید شکل بگیرد در حالیکه آیه قرآن، چیزی غیر از این را تصریح دارد. که بیانش گذشت.

شما کارشناس علوم زیستی هم هستید؟ توی همون لینکی که بهتون دادم از همین انجمن، تحقیقات نشون میده که این dna الان در بدن شما وجود داره ولی شما باز هم از گونه انسان هستید (انسان + انسان = انسان)

درضمن مهم مساله ی انتشار dna هوشمندیه، که باعث ایجاد "ما" شده که این dna توسط آدم و حوا منتشر شدن نه سایر انسان نژاد ها!!!!

shsina;807910 نوشت:
در این مورد هم با علم تناقض وجود داره (حداقل 200 هزار سال) و کارشناسان سایت بیخیال این اسرائیلیات که باعث کفر یهودیان زیادی شدن نمیشن

تناقضی بین نظریات علمی در کشف بقایای موجوداتی انسان نما با آنچه که در باره تخمین زمان آغاز خلقت آدم و حوا بیان شد نمی بینیم. گفتیم که اصل خلقت انسان کنونی با گونه های قبل از ادم و حوا متفاوت است و آیات و روایات هم، وجود مخلوقاتی شبه انسان (انسان نماها) را نفی نمی کند. پس هیچ تناقضی مشهود نیست.

shsina;808027 نوشت:
شما کارشناس علوم زیستی هم هستید؟ توی همون لینکی که بهتون دادم از همین انجمن، تحقیقات نشون میده که این dna الان در بدن شما وجود داره ولی شما باز هم از گونه انسان هستید (انسان + انسان = انسان)

درضمن مهم مساله ی انتشار dna هوشمندیه، که باعث ایجاد "ما" شده که این dna توسط آدم و حوا منتشر شدن نه سایر انسان نژاد ها!!!!


سلام مجدد@};-

علاوه بر اینکه مجدداً بر مطالب پیش گفته طبق آیات و روایات مبنی بر عدم ارتباط بین نسل آدم با نژادهای دیگر تصریح می کنیم [=book antiqua]از زاویه ای دیگر بر دیدگاه حقه خود تأکید می کنیم:

اثبات منقرض شدن نسل مخلوقات قبل از آدم (انسان نماها)

روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند.[=book antiqua] امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.(1) همچنین [=book antiqua] امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏ اند و خدای تعالی همه آنها را از پوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...[۲] همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند: [=book antiqua]«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ[بقره/۳۰] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى كه تباهى كنند و خونها بریزند؟»

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها(که بسته شده بود) سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[۳]

بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم.[=book antiqua] یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود.

حضرت علی (ع) می فرمایند: [=book antiqua]وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏ كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏ خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏ گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[۴]

چنانکه در آیات و روایات و خصوصاً بیان حضرت امیر (ع) آمده، نسل نسناس ها که آخرین نسل از مخلوقات قبل از خلقت آدم و حوا بوده اند منقرض شده و جنیان در هوا و اقطار زمین منتقل و سرگردان شده اند. و طبق روایات پس از انقراض نسل نسناس ها و انتقال جنیان، تا حدود هفت هزار سال، خداوند اقدام به خلق جدیدی نکرد و این مطلب را روایاتی که به عبادت 6000 ساله ابلیس(از جنیان) در کنار ملائکه الهی گواهی می دهند نیز تأیید می کند.

[=book antiqua]پس نتیجه می گیریم: که در زمان هبوط آدم و حوا به زمین هیچ گونه و نژاد دیگری از انسان نماها در زمین بقاء نداشته اند تا فرضیه شما ممکن باشد.

موفق باشید ...@};-

پاورقی___________________________________________
[1]. کتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷.
[۲]. خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۱۷۴.
[۴]. علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۱۰۵.

مشکور;808030 نوشت:

تناقضی بین نظریات علمی در کشف بقایای موجوداتی انسان نما با آنچه که در باره تخمین زمان آغاز خلقت آدم و حوا بیان شد نمی بینیم. گفتیم که اصل خلقت انسان کنونی با گونه های قبل از ادم و حوا متفاوت است و آیات و روایات هم، وجود مخلوقاتی شبه انسان (انسان نماها) را نفی نمی کند. پس هیچ تناقضی مشهود نیست.

جناب هیچ دانشمندی هیچ وقت با کشف 2 تا استخون نمیگه انسان هوشمند کشف کردم!!! آزمایش dna انجام میدن

مشکور;808039 نوشت:

از زاویه ای دیگر بر دیدگاه حقه خود تأکید می کنیم

عجب، در این صورت بحث با شما فایده نداره فقط لطف کنید با این نظرتون جوونارو کافر نکنید :-?
درضمن بنده نمیگم شما حق نمیگید! چون ممکنه این ازدواج سال ها بعد اتفاق افتاده باشه و در ابتدا ازدواج خواهری و برادری بوده باشه.
بنده فقط میخوام ثابت بشه که اسلام و البته تشیع مشکلی با علم روز نداره.

مشکور;808039 نوشت:

امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.(1)

بله ما از نسل آخرین گونه انسان ها یعنی انسان های هوشمند هستیم!!

مشکور;808039 نوشت:

امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏ اند و خدای تعالی همه آنها را از پوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...

1- این حدیث در منبعی که ذکر کردید یافت نشد حتی کلمات رو هم سرچ کردم موردی نبود، چند صفحه قبل و بعد هم نگاه کردم
2- آیا کلمه ی داخل پارانتز جزو اصل حدیثه؟ یعنی امام گفته: پارانتز باز "و سپس منقرض كرده است" پارانتز بسته؟
3- احتمالا این حدیث به انسان های هوشمند قبل از انسان هوشمند امروزی اشاره داره (!) سایر انسان نژاد ها آیا نیازی به عالم دارن؟! که در این صورت فسیل های مربوط به انسان های هوشمند 200 هزار سال پیش ممکنه مربوط به همین انسان ها باشه و مربوط به ما نباشه!!!
4- این احتمال هم میشه داد: وقتی روند ایجاد انسان 1 تموم شد روند ایجاد انسان 2 شروع شده. نه اینکه وقتی انسان 1 منقرض شد انسان 2 خلق شده.

مشکور;808039 نوشت:

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها(که بسته شده بود) سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[۳]

1- "که بسته شده بود" در تفسیر نمونه یافت نشد!!!
2- دقیقا کجای آیه به بسته بودن پرونده شان اشاره کرده؟
3- برادر اگر این مسئله علمی آن روز ثابت میشد یا اگر به علم هم اندکی توجه میشد صاحب تفسیر نمونه از خودش داخل پارانتز "که بسته شده بود" نمینوشت (البته ننوشته). برای همین میگم به تفسیر و کتاب جدیدی نیاز داریم!

مشکور;808039 نوشت:

حضرت علی (ع) می فرمایند: [=book antiqua]وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏ كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏ خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏ گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[۴]


1-
این حدیث در منبعی که ذکر کردید یافت نشد حتی کلمات رو هم سرچ کردم موردی نبود، چند صفحه قبل و بعد هم نگاه کردم
2- بله زمین از روی سایر انسان نژاد ها پاک سازی شد! و تنها انسان هوشمند باقی ماند! ولی خدا نگفته قبل از خلقت انسان هوشمند میخوام پاکیزه سازم!!! و هیچ اشاره ای به زمان پاکیزه ساختن نشده.

مشکور;808039 نوشت:

[=book antiqua]پس نتیجه می گیریم: که در زمان هبوط آدم و حوا به زمین هیچ گونه و نژاد دیگری از انسان نماها در زمین بقاء نداشته اند تا فرضیه شما ممکن باشد.


خسته نباشید

shsina;808057 نوشت:
این حدیث در منبعی که ذکر کردید یافت نشد حتی کلمات رو هم سرچ کردم موردی نبود، چند صفحه قبل و بعد هم نگاه کردم

سلام

این هم متن حدیث امام باقر (ع) در خصال ج 2، دقیقاً همان ادرسی که دادیم:

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ أَسْكَنَ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين‏.

پرانتز جزو حدیث نیست. اما متن حدیث که به خلقت هزار هزار عالم و هزار هزار بشر اشاره دارد گویای انقراض نسلهای قبلی قبل از خلقت های جدید است. (اگر دقت کنید)

shsina;808057 نوشت:
1- این حدیث در منبعی که ذکر کردید یافت نشد حتی کلمات رو هم سرچ کردم موردی نبود، چند صفحه قبل و بعد هم نگاه کردم

این هم متن کامل روایت در همان آدرسی که ذکر شد. لطفاً بدون تحقیق مطلب نگذارید.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَحَبَّ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقاً بِيَدِهِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا مَضَى مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فِي الْأَرْضِ سَبْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ قَالَ وَ لَمَّا كَانَ مِنْ شَأْنِ اللَّهِ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ ع لِلَّذِي أَرَادَ مِنَ التَّدْبِيرِ وَ التَّقْدِيرِ
علل الشرائع، ج‏1، ص: 105
لِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عِلْمِهِ لِمَا أَرَادَ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَشَطَ عَنْ أَطْبَاقِ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ انْظُرُوا إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَلْقِي مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا يَعْمَلُونَ فِيهَا مِنَ الْمَعَاصِي وَ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ غَضِبُوا لِلَّهِ وَ أَسِفُوا عَلَى الْأَرْضِ وَ لَمْ يَمْلِكُوا غَضَبَهُمْ أَنْ قَالُوا يَا رَبِّ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْقَادِرُ الْجَبَّارُ الْقَاهِرُ الْعَظِيمُ الشَّأْنِ وَ هَذَا خَلْقُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ فِي أَرْضِكَ يَتَقَلَّبُونَ فِي قَبْضَتِكَ وَ يَعِيشُونَ بِرِزْقِكَ وَ يَسْتَمْتِعُونَ بِعَافِيَتِكَ وَ هُمْ يَعْصُونَكَ بِمِثْلِ هَذِهِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ لَا تَأْسَفُ وَ لَا تَغْضَبُ وَ لَا تَنْتَقِمُ لِنَفْسِكَ لِمَا تَسْمَعُ مِنْهُمْ وَ تَرَى وَ قَدْ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَيْنَا وَ أَكْبَرْنَاهُ فِيكَ فَلَمَّا سَمِعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً لِي عَلَيْهِمْ فَيَكُونُ حُجَّةً لِي عَلَيْهِمْ فِي أَرْضِي عَلَى خَلْقِي فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبْحَانَكَ أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ وَ قَالُوا- فَاجْعَلْهُ مِنَّا فَإِنَّا لَا نُفْسِدُ فِي الْأَرْضِ وَ لَا نَسْفِكُ الدِّمَاءَ قالَ جَلَّ جَلَالُهُ يَا مَلَائِكَتِي إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِيَدِي أَجْعَلُ ذُرِّيَّتَهُ أَنْبِيَاءَ مُرْسَلِينَ وَ عِبَاداً صَالِحِينَ وَ أَئِمَّةً مُهْتَدِينَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي عَلَى خَلْقِي فِي أَرْضِي يَنْهَوْنَهُمْ عَنِ الْمَعَاصِي وَ يُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِي وَ يَهْدُونَهُمْ إِلَى طَاعَتِي وَ يَسْلُكُونَ بِهِمْ طَرِيقَ سَبِيلِي وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّةً لِي عُذْراً أَوْ نُذْراً وَ أُبِينُ النَّسْنَاسَ مِنْ أَرْضِي فَأُطَهِّرُهَا مِنْهُمْ وَ أَنْقُلُ مَرَدَةَ الْجِنِّ الْعُصَاةَ عَنْ بَرِيَّتِي وَ خَلْقِي وَ خِيَرَتِي وَ أُسْكِنُهُمْ فِي الْهَوَاءِ وَ فِي أَقْطَارِ الْأَرْضِ لَا يُجَاوِرُونَ نَسْلَ خَلْقِي وَ أَجْعَلُ بَيْنَ الْجِنِّ وَ بَيْنَ خَلْقِي حِجَاباً وَ لَا يَرَى نَسْلُ خَلْقِيَ الْجِنَّ وَ لَا يُؤَانِسُونَهُمْ وَ لَا يُخَالِطُونَهُمْ وَ لَا يُجَالِسُونَهُمْ فَمَنْ عَصَانِي مِنْ نَسْلِ خَلْقِيَ الَّذِينَ اصْطَفَيْتُهُمْ لِنَفْسِي أَسْكَنْتُهُمْ مَسَاكِنَ الْعُصَاةِ وَ أَوْرَدْتُهُمْ مَوَارِدَهُمْ وَ لَا أُبَالِي فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا افْعَلْ مَا شِئْتَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيم‏.... .

پاسخ دیگر مطالب تکراری تان را در پستهای قبل بیان کردیم.

موفق باشید ...

مشکور;808571 نوشت:

سلام
این هم متن کامل روایت در همان آدرسی که ذکر شد. لطفاً بدون تحقیق مطلب نگذارید.

سلام
ممنون از تهمت و قضاوتتون!!!
بنده چند نسخه ترجمه شده رو بررسی کردم ولی این احادیث رو در آن ندیدم!!!
درضمن قبل از کپی پیست کردن تفاسیر قرآن لطف کنید آن را با منبع بررسی کنید!!!

مشکور;807740 نوشت:

سلام و ادب@};-

اولاً بعید نیست؛ آنهم با توجه به وضعیتی که در پست 35 گفتیم یعنی چیزی در حد امکان قطعی تبانی؛ گرچه شاید اثبات آن نیاز به تحقیق میدانی وسیعی داشته باشد.


بعید نیست ولی دلیلی نداریم که نشد صحبت علمی. حرف باید مستند باشه. ما اینجاییم نظرات همو بشنویم نه عقاید خودمونو بهم تحمیل کنیم.
مشکور;807740 نوشت:

ثانیاً بر خلاف آنکه برخی موافقان نظریه تکامل سعی دارند نظریات و نتایج علوم تجربی را در برابر نگاه دینی قرار دهند (تعارض علم و دین) لازم است بگوییم؛ اصل مسأله به زمان علامه طباطبائی و یا پیش تر از ان برنمی گردد بلکه در واقع، در برخورد با مباحث علمی باید بین تئوری ها و فرضیه های علمی که هنوز به اثبات نرسیده با قوانین قطعی علوم فرق گذاشت، یک فرضیه و یا حتی نظریه علمی تا به قطعیت صددرصد نرسیده و به صورت قانون در نیامده است نمی تواند با منابع و متون دینی تعارضی ایجاد کند. همین مسأله در باره تئوری های زیست شناسی و بیوشیمی نظریه تکامل مطرح است و گستردگی نظریات این موضوع چیزی را عوض نمی کند. زیرا همه اینها هنوز در حد فرضیه و تئوری اند و چه بسا در آینده خلافش ثابت شود و یا در حد نظریاتی هستند که هنوز درستی آنها در همه مواردی که در خطابات و بیانات دینی آمده است صدق نمی کند و بنا بر این، اساساً در این دو صورت هیچ تعارض و منافاتی با خطابات قطعی شریعت وجود ندارد. بله اگر روزی درستی و قطعیت این فرضیه ها ثابت شد و با آموزه ای از آموزه های دین تعارض داشت باید به دنبال، تفسیر درست و رفع تعارض آن بود.

علاوه بر مورد فوق؛ نکته ی دیگری که در مورد نظریات علمی، باید توجه داشت اینکه در فلسفه ی علم بعضی معتقدند، نظریات علمی برگردان و نشانگر واقعیت های خارجی نیستند، بلکه بر ساخته های ذهنی انسان استوارند که به دلیل سودمندی در تحلیل و تبیین حوادث عالم مقبول افتاده است. مثلاً نظریه ی تکامل داروین سخنی در مورد اینکه به واقع انسان از میمون زاده شده است، نمی گوید بلکه فقط می گوید اگر چنین فرض کنیم، برخی از مجهولات ما درباره ی حیات انسان حل می شود. این نظریه، که در فلسفه ی علم امروز رواج دارد، ابزار انگاری نامیده می شود.(جوادی محسن و امینی علی رضا، معارف اسلامی، ج 2، ص 40.) بر این اساس برخی مدعی شده اند که تعارضی بین علم و دین نیست؛ زیرا آن چه دین می گوید واقعیت است اما آن چه علم می گوید افسانه ای مجعول است برای بهره مندی در عمل.

همچنین عده ای دیگر گفته اند: کارکرد علم به کلی با کارکرد دین متفاوت است و تعارض بین دو چیز در صورتی پدید می آید که هر دو بر موضوع واحدی وارد شوند و احکام متفاوتی در باره ی آنها داده شود(متفاوت بودن زبان علم و دین) و چنین چیزی در باره ی علم و دین وجود ندارد.(ایان بار بور، علم و دین، ص153-155.به نقل از معارف اسلامی، ج2،ص43.) با توجه به گستردگی و مستقل بودن بحث "تعارض علم و دین" و دیگر شقوق بحث، نظیر "زبان دین" و ... به همین اندازه بسنده می کنیم و از تفصیل آن پرهیز می کنیم.

نتیجه آنکه پیشرفتهای حاصله در علوم زیستی و بیوشیمی مرتبط با نظریه تکامل همه حاکی از گستردگی نظریات و فرضیه های غیرقطعی است و چنانکه گفتیم در صورت مطابقت با وحی و آورده های دینی که بحثی نیست و در صورت تعارض، این آورده های دینی هستند که بدلیل قطعیت، معصومانه بودن و حجیتی که دارند بر نظرات علمی ترجیح داده می شوند.

موفق باشید ...@};-


یه دیدگاه غلطی در مورد علم وجود داره که فرضیات قطعی تر به نظریه و نظریات قطعی تر به قانون تبدیل می شن. این دیدگاه متاسفانه علی رغم نادرستیش فراگیر شده. البته شما این دیدگاه نادرست رو هم نادرست بیان کردین.

ببینین، تو علم یه فرضیه به نظریه تبدیل می شه. نظریه به قانون تبدیل نمی شه. نظریه و قانون اصلا ربطی بهم ندارن. ما بالاتر از نظریه چیزی نداریم. یعنی هر فرضیه که ابطال نشد و از آزمایش های مختلف سربلند بیرون اومد نظریه نام می گیره. نمونه های مختلف نظریه عبارتن از: نظریه خوشید مرکزی، نظریه کرویت زمین، یا نظریه جاذبه (با قانون جاذبه فرق می کنه.)

در واقع یه نظریه می تونه واقعیت علمی هم باشه. واقعیت علمی داده های مستند کافی هستن که از نظریه پشتیبانی می کنن. مثل نمونه ژنوم موجودات مختلف یا سنگواره هی گیاهان و جانوران مختلف. به همین دلیل نظریه تکامل گاهی به عنوان نظریه و واقعیت تکامل در نظر گرفته می شه. لازمه یادمون باشه این که به چیزی عنوان نظریه تعلق می گیره به معنی وجود شک و شبهه درش نیست؛ بلکه اتفاقا به معنی استواری اون نظر هست.

در مورد نظریه حقیقت نمایانه نبودن علم تجربی دیدگاههای مختلفی وجود داره. اما دقت کنین که اشکالات فلسفی مربوط به علوم تجربی به لحاظ تجربی بودن به اونها گرفته می شن، نه به لحاظ علم بودن. چنین اشکالاتی اگرچه در مورد علوم استوار تر مثل فیزیک و شیمی و زیست مطرحن، در مورد علوم ضعیفتر مثل تاریخ هم مطرح هستن. پس ما با این دیدگاه اصلا دلیلی نداریم که قرآن -مثلا به واسطه عدم تحریف- رنگ و بویی از واقعیت داره. ضمنا این نظریه این خطر رو داره که فهم مفسران از قرآن (که مبتنی بر تجربیات خودشون و جامعشونه) رو غیرحقیقی در نظر می گیره. حالا شما هر راه حلی برای اشکالات تجربی موضوع دین پیدا کردید در موضوع علمم اِعمال کنین.

نظر شما در مورد آخر، یعنی عدم دلالت گستردگی شواهد، درست نیست؛ باید علاوه بر گستردگی شواهد به قطعیت اونها هم توجه بشه.

آورورا;808651 نوشت:
یه دیدگاه غلطی در مورد علم وجود داره که فرضیات قطعی تر به نظریه و نظریات قطعی تر به قانون تبدیل می شن. این دیدگاه متاسفانه علی رغم نادرستیش فراگیر شده. البته شما این دیدگاه نادرست رو هم نادرست بیان کردین.

ببینین، تو علم یه فرضیه به نظریه تبدیل می شه. نظریه به قانون تبدیل نمی شه. نظریه و قانون اصلا ربطی بهم ندارن. ما بالاتر از نظریه چیزی نداریم. یعنی هر فرضیه که ابطال نشد و از آزمایش های مختلف سربلند بیرون اومد نظریه نام می گیره. نمونه های مختلف نظریه عبارتن از: نظریه خوشید مرکزی، نظریه کرویت زمین، یا نظریه جاذبه (با قانون جاذبه فرق می کنه.)

در واقع یه نظریه می تونه واقعیت علمی هم باشه. واقعیت علمی داده های مستند کافی هستن که از نظریه پشتیبانی می کنن. مثل نمونه ژنوم موجودات مختلف یا سنگواره هی گیاهان و جانوران مختلف. به همین دلیل نظریه تکامل گاهی به عنوان نظریه و واقعیت تکامل در نظر گرفته می شه. لازمه یادمون باشه این که به چیزی عنوان نظریه تعلق می گیره به معنی وجود شک و شبهه درش نیست؛ بلکه اتفاقا به معنی استواری اون نظر هست.


سلام

البته برخلاف نظر شما، نگاهی که عموماً به برتری نظریه بر فرضیه و نیز برتری قانون بر نظریه دارند هم چندان نادرست نیست، بلکه در مقالات علمی به این نگاه اشاره شده است. شاید، بدلیل عدم آشنایی عموم با این قبیل مسائل، قابل نقد باشد اما اصل قضیه ریشه در تفاوت و ویژگیهای (فرضیه، نظریه و قانون) دارد که در بیان عالمانه، از برتری نظریه بر فرضیه و نیز برتری قانون بر نظریه حکایت می کند. که در این خصووص مقالاتی هم نگاشته شده است. که البته این فضا اقتضای چنین بحثی را ندارد.

آورورا;808651 نوشت:
در مورد نظریه حقیقت نمایانه نبودن علم تجربی دیدگاههای مختلفی وجود داره. اما دقت کنین که اشکالات فلسفی مربوط به علوم تجربی به لحاظ تجربی بودن به اونها گرفته می شن، نه به لحاظ علم بودن. چنین اشکالاتی اگرچه در مورد علوم استوار تر مثل فیزیک و شیمی و زیست مطرحن، در مورد علوم ضعیفتر مثل تاریخ هم مطرح هستن. پس ما با این دیدگاه اصلا دلیلی نداریم که قرآن -مثلا به واسطه عدم تحریف- رنگ و بویی از واقعیت داره. ضمنا این نظریه این خطر رو داره که فهم مفسران از قرآن (که مبتنی بر تجربیات خودشون و جامعشونه) رو غیرحقیقی در نظر می گیره. حالا شما هر راه حلی برای اشکالات تجربی موضوع دین پیدا کردید در موضوع علمم اِعمال کنین.

تفکیک شما از تجربه و علم نارساست در حالیکه در علوم تجربی، ماهیت علمی شدن چیزی جز از گذر تجربه حاصل نمی شود و اگر اشکالات وارده به ساحت تجربی بودن نظریات وارد باشد، علمی بودن انها نیز زیرسؤال می روند. ضمن انکه شواهد فراوانی که در طول تاریخ، از تغییرپذیری و تبدل و تجدد نظریات علمی داشته ایم نااستواری و عدم ثقه و اطمینان به نظریات علمی بشری را برای اهل خرد روشن می سازد و البته این وضعیت، ناشی از بشری بودن، محدودیت انسان و عدم توانایی وی برای بررسی همه شرایط و اقتضاءات؛ اعم از پیش بینی شده و پیش بینی نشده مسائل موجود در هستی است. محدودیت و مشکله ای که در باره مسائل وحیانی و الهی و منابع مرتبط با دین و نیز گزاره هایی که توسط معصومان (ع) صادر گردیده، وجود ندارد. بعبارتی اگر ایمان به دین و آورده های دین از کانال عقل و معرفت حاصل شده باشد، اطمینان بخش ترین راه برای وصول و درک یقینی ترین معارف هستی است. مسیری که پشتوانه علمی و عقلانی نیز دارد. از اینرو گفتنی است: مقایسه نواقص و ضعفهای موجود در ساحت علوم تجربی و بشری با وضعیت علوم وحیانی مانند قرآن، نیز از همان محدودیت های افق دید و شناخت بسته و محدود و محروم از نور عقل، نسبت به بالا و بلندی مبانی وحی نشأت می گیرد. از جمله دلایلی که انسان در این وادی می افتد ناتوانی از درک صحیح از تفاوت بین توانایی های محدود و توأم با خطای بشری و توانایی های نامحدود و بدون نقص خدای هستی بخش است فلذا به مقایسه هایی اینچنینی کشیده می شوند.

موفق باشید ...

بنام خدا

سلام و ادب@};-

سؤال:با توجه به نظریه علمی تکامل داروین چگونه نگاه قرآن به خلقت اولیه انسان کنونی (آدم و حوا) را توجیه و تفسیر می کنید؟

پاسخ:

بنظر می رسد که در این پرسش، فرد پرسشگر بنوعی نظریه تکامل انواع داروین را بعنوان یک اصل عقلی و قطعی توجیه پذیر پذیرفته و در باره جریان خلقت اولیه آدم و حوا و مراحل پس از آن که در آیات قرآن بدان اشاره شده دچار تردید و ابهام شده است. در این خصوص، توجه به نکاتی چند حائز اهمیت است:

نکته اول: در مورد نظریه تکامل انواع (ترانسفورمیسم) یا اصالت انواع (فیکسیسم) باید گفت که اینها نظریه‏ های زیست شناختی هستند و جز با متد آن قابل پاسخگویی نیستند. اما بررسی نظر قرآن با سه پیش فرض در این زمینه می‏تواند مقبول و مطلوب باشد:
الف: قرآن وحی و کلام الهی است.
ب: در قرآن باطل راه ندارد و آنچه گفته است مطابق با واقع است فلذا نزد اهل ایمان حجیت دارد.
ج: از آنجاییکه ایمان از پنجره عقل تحقق می یابد، همه معارف الهی غیرمستقیم وجهه و حجیت عقلانی دارد. حال، با توجه به این 3 مقدمه، می‏ توان در خصوص دیدگاه قرآن در مورد این اصل زیست‏ شناسی قضاوت نمود.

نکته دوم: نظريه دانشمندان، چنانچه می دانید نظريه و فرضيه علمى است نه سخن قطعى؛ بر فرض هم كه درست باشد، مغايرتى بين آن و آيات آفرينش انسان نيست. زيرا بر اساس نظريه زيست شناسان، نسل انسان اوليه به ميليون‏ها سال پيش باز مى‏ گردد؛ اما خلقت حضرت آدم مربوط به حدود 10 هزار سال پيش است. به عبارت ديگر بر اساس مدارك دين و برخى قرائن علمى، انسان هاى اوليه همگى از بين رفته‏ اند؛ چنانکه آيه 30 سوره شريفه بقره بدان اشاره می کند. (1) ما در متون روايى خود داريم كه پيش از آفرينش حضرت آدم انسانهايى در روى زمين زندگى مى كردند كه نسلشان منقرض شده است. برای تایید این ادعا روایاتی از امامان معصوم (سلام الله علیهم) به دست ما رسیده است. (2) خصوصاً در بیان حضرت امیر (ع) آمده، نسل نسناس ها که آخرین نسل از مخلوقات قبل از خلقت آدم و حوا بوده اند منقرض شده و جنیان در هوا و اقطار زمین منتقل و سرگردان شده اند.(3)
ونیز طبق برخی روایات، پس از انقراض نسل نسناس ها و انتقال جنیان، تا حدود هفت هزار سال، خداوند اقدام به خلق جدیدی نکرد و این مطلب را روایاتی که به عبادت 6000 ساله ابلیس(از جنیان) در کنار ملائکه الهی گواهی می دهند نیز تأیید می کند.

نکته سوم: گذشته از آن، دلايل و مستندات علمى كشف شده، این نظریه که نسل انسان از ميمون يا حيوان ديگرى باشد، را بكلى نفى مى‏ كنند و نشان مى‏ دهند كه چنين تصورى غلط است و فرضيات جديد منشاء انسان را زمين و خاك مى‏ دانند؛ همانگونه كه در قرآن آمده است. فرضيه تكامل از روز اول دچار چالشهاى جدى از سوى دانشمندان زيست‏ شناس بوده است و بسيارى از صاحب‏نظران و دانشمندان آن را نپذيرفتند.

بنابراين نه داروينزيم و نه نئوداروينيزم و نه فرضيه(Punctuated Equilibulum) «تعادل معنادار» نتوانستند قوانين ژنيتك و بيوفيزيك و بيوشيمى را توجيه كنند و فرضيات آنها تا حدود زيادى مغاير و متناقض با قوانين و كشفيات اين علوم است. گذشته از آن سنگواره‏ ها، فسيل‏ هاى به جاى‏ مانده نيز خلاف فرضيه تكامل در تمام انحاءاش است. حتى تكامل موجودات زنده از گونه‏ هاى دريايى(فسیل ماهی) نيز نتوانست فرضيه تكامل را اثبات كند. چنانچه «استفان بنگستون» زيست شناس سوئدى كه خود نيز تاحدودى طرفدار نظريه تكامل است، وضع زندگانى موجودات دريايى و تكامل آنها را براى داروين و داروينيزم امرى گيج‏ كننده مى‏ داند كه هنوز نتوانسته اند از گيجى آن خلاص شوند.

نکته چهارم: چنانکه گفتیم؛ فرضيه تكامل بر اساس يكسرى بازسازى هاى باستانشناسانه صورت مى‏ گيرد كه به تعبير «پرفسور ارنست اى هوتن» استاد زيست شناس دانشگاه هاروارد: «اين بازسازى‏ هاى ادعا شده از نوع باستانى انسان در صورتى كه چنين بازسازي هايى صحيح باشد، ارزش علمى بسيار كمى دارند و احتمالاً صرفاً براى گمراهى مردم هستند...

بنابراين به اين بازسازى‏ ها اعتماد نكنيد». بنابر اين فرضيه تكامل در خود علم زيست شناسى هم نشان از پيشرفت ندارد و مورد نقض و ابرام هاى بسيارى قرار گرفته است و مثل ديگر فرضيات در علوم نيست كه مورد تاييد همه يا لااقل اكثريت دانشمندان آن رشته قرار گرفته باشد. چنانچه مثلاً نظريه نسبيت انيشتن و يا فرضيه كوانتوم مورد اقبال تمام فيزيكدانان است.(4)

نکته پنجم: آیات قرآن، نظریه تکامل انواع را در مورد انسان‏هاى قبل از این نسل بشر (مانند انسان‏هاى نئاندرتال) به طور کامل رد نمى ‏کند. ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون ها سال به صورت خلقت کامل انسان در آمده است، بدین معنا که زمین و خاک (مواد خلقت) به اراده الهی در طول میلیونها سال سیر تکاملی که داشته اند قابلیت شکل گیری، صورت پذیری و تغییر و تبدل به جسم انسانی را یافته اند و با هنرنمایی و اراده آنی و دفعی خدای هستی بخش، خلقت اولیه محقق شده است، همان گونه که برخی از تفاسیر و نیز دانشمندان، آیات قرآن را با نظریه تکامل تطبیق داده اند. بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است. برخی آیات بیان گر کیفیت و منشأ آفرینش حضرت آدم است.(خلقت اولیه) دسته دوم در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کند. و دسته سوم آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است.(5)

نکته ششم: بر خلاف آنکه برخی موافقان نظریه تکامل سعی دارند نظریات و نتایج علوم تجربی را در برابر نگاه دینی قرار دهند (تعارض علم و دین) لازم است مجدد یادآور شویم؛ در واقع، در برخورد با مباحث علمی باید بین تئوری ها و فرضیه های علمی که هنوز به اثبات نرسیده با قوانین قطعی علوم فرق گذاشت، چنانکه ایان باربور معتقد است.(6) بعلاوه یک فرضیه و یا حتی نظریه علمی تا به قطعیت صددرصد نرسیده و به صورت قانون در نیاید نمی تواند با منابع و متون دینی تعارضی ایجاد کند. همین مسأله در باره تئوری های زیست شناسی و بیوشیمی نظریه تکامل مطرح است و گستردگی نظریات این موضوع چیزی را عوض نمی کند. زیرا همه اینها هنوز در حد فرضیه و تئوری اند و چه بسا در آینده خلافش ثابت شود و یا در حد نظریاتی هستند که هنوز درستی آنها در همه مواردی که در خطابات و بیانات دینی آمده است صدق نمی کند و بنابراین، اساساً در این دو صورت هیچ تعارض و منافاتی با خطابات قطعی شریعت وجود ندارد. بله اگر روزی درستی و قطعیت این فرضیه ها ثابت شد و با آموزه ای از آموزه های دین تعارض داشت باید به دنبال، تفسیر درست و رفع تعارض آن بود. علاوه بر مورد فوق؛ نکته ی دیگری که در مورد نظریات علمی، باید توجه داشت اینکه در فلسفه ی علم حتی بعضی معتقدند، نظریات علمی برگردان و نشانگر واقعیت های خارجی نیستند، بلکه بر ساخته های ذهنی انسان استوارند که به دلیل سودمندی در تحلیل و تبیین حوادث عالم مقبول افتاده است. مثلاً نظریه ی تکامل داروین سخنی در مورد اینکه به واقع انسان از میمون زاده شده است، نمی گوید بلکه فقط می گوید اگر چنین فرض کنیم، برخی از مجهولات ما درباره ی حیات انسان حل می شود. این نظریه، که در فلسفه ی علم امروز رواج دارد، ابزار انگاری نامیده می شود.(7)
بر این اساس برخی مدعی شده اند که تعارضی بین علم و دین نیست؛ زیرا آن چه دین می گوید واقعیت است اما آن چه علم می گوید افسانه ای مجعول است برای بهره مندی در عمل.

نکته هفتم : آنچه از ظاهر قرآن بر مى آيد اين موضوع است كه انسان فعلى از نسل آدم است و جسم آدم نيز از خاك آفريده شده است. اصولاً چنانچه ديديم زبان و روش فرضيات علمى روش خاص تجربه و مشاهده و آزمون است و اهداف عملى را نيز دنبال مى‏ كند و هيچ ربطى به روش قرآن ندارد.
قرآن و دين وارد مباحث خاص علمى نمى‏ شوند؛ زيرا هدف آنها، چيزى غير از هدف علوم است و جالب است كه بدانيم كه داروين صاحب فرضيه تكامل انواع خود موحد و مسيحى معتقدى بوده است و هيچ‏گاه نظريه خود را با دين حتى نظرات تورات درباره آفرينش انسان كه متاسفانه آميخته با خرافات است، متناقض نمى‏ ديده است.(8) چنانکه علامه حسینی طهرانی در کتاب نور ملکوت قرآن می نویسد:
داروين كه مي توان وي را مبدأ و منشأ اين رأي تكاملي در اين دوره دانست، يك نفر انگليسي مسيحي متديّن و پابند به مسيحيّت بود. و در موقع مرگش در حال احتضار، كتاب مقدّس مسيحيان را گرفته بود بر روي سينه اش و محكم چسبانده بود. خودش قائل به خدا بود؛
ولي نظريّات او پس از مردنش مورد سوء استفاده‌هاي بسياري واقع شد. و مادّيّون و خدا ناپرستان آنرا دسيسه و مستمسك خود كرده، تا توانستند جنجال و غوغائي بر پا كردند؛بطوريكه خود او هم نمي خواست چنين شود.(9) همچنین پاسخ پروفسور سید حسین نصر مقیم امریکا به طرفداران نظریه تکامل قابل تأمل است:
« ... امروزه موضوعات اندکی وجود دارند که به اندازه نظریه تکامل اهمیت بحث داشته و هم طراز با این تئوری دارای معانی ضمنی پنهان و موذیانه‌ای باشند. پیش از هر چیز اجازه دهید بگویم من در هاروارد نه تنها فیزیک بلکه زمین شناسی و دیرین شناسی هم خوانده‌ام و با این پیش زمینه فکری است که فهم رایج در خصوص نظریه تکاملی داروینی را - حتی با زمینه‌های علمی - رد می‌کنم. نظریه تکامل ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کل خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت. بنابر این به مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار می‌شود، نه یک تئوری علمی که به اثبات رسیده است.»(10)

نکته هشتم: وانگهی این نظریه‌پرداز است که باید دلایل متقن عقلی یا علمی برای اثبات نظریه‌ی خود بیاورد، نه این که او فقط یک نظریه بدهد و هواداران بگویند: «هر کس مخالف است، دلیل بیاورد». این روش «ملا نصرالدین» است که گفت: «ستارگان آسمان یک میلیون عدد است، هر کس قبول ندارد، بشمارد».
متأسفانه بسیار مشاهده شده که حتی در مباحث معرفتی یا علوم انسانی نیز مطرح می‌شود: «چنین و چنان گفته‌اند، شما با دلیل رد کنید». این یک دیکتاتوری و ترفند «نظری» در جنگ روانی – جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است و نه یک بحث علمی. لازم است طرفداران داخلی «نظریه تکاملی داروین» که با تعصب فوق‌العاده، از یک نظریه‌ی اثبات نشده هواداری می‌کنند، بدانند که اتفاقاً دانشمند معاصر هنری بریگسون (11)
به خاطر نقد علمی نظریه‌ی تکاملی داروین، جایزه نوبل علمی سال 1927 را به خود اختصاص داد. قطعاً اگر این هواداران بتوانند دلایلی علمی برای اثبات (به جای فحش) ارائه دهند، آن جایزه را از او پس گرفته و به اینها خواهند داد. چرا غرب به اثبات این نظریه راغب‌تر و محتاج‌تر است تا رد آن؟(12)
چنانکه بیان شد، موضوع بحث ما اثبات یا رد نظریه داروین نمی‌باشد، بلکه گفتیم این نظریه نه تنها هنوز به لحاظ علمی اثبات نشده،
بلکه اتفاقاً علوم جدید گام‌های استواری در رد آن برداشته است. برخی از نظریه‌پردازان غربی، گویا هیچ ذهنیت و دغدغه‌ای به جز «تکذیب وجود خدا» و «حقایق معارف الهیه» ندارند، لذا پس از هر کشف علمی یا هر نظریه‌ای، سریع نتیجه می‌گیرند که «پس خدا نیست». پیوند قلب کردیم، پس خدا نیست (بارنارد) – به فضا رفتیم، پس خدا نیست (یوری گاگارین) و ... .
نتیجه ای که حاصل می شود
اینکه نظریه تکامل انواع داروین، به فرض صحت و رهایی از مناقشاتی که توسط دانشمندان زیست شناسی نسبت به این فرضیه علمی شده، هیچ منافاتی با بیان قرآن کریم که در آغاز سخن بر وثاقت وحی و حقانیت آن اذعان کردیم ندارد. از اینرو هم می تواند نظریه تکامل انواع در باره انسانهای ماقبل تاریخ، که قبل از آفرینش آدم و حوا نسلشان منقرض شده درست و عقل پذیر باشد و هم دیدگاه قرآن در باره خلقت و آفرینش آدم ابوالبشر و داستان هبوط آدمی به زمین.

موفق باشید ...@};-

پاورقی______________________________________________
1.[=book antiqua]"ملائكه در برابر آفرينش حضرت آدم و انسان زمينى عرض كردند: «أتجعل فيها مَن يفسدُ فيها و يَسفكُ الدماء» «آيا در آن (زمين) كسى را مى‏ گمارى كه در آن فساد انگيزد و خون‏ها بريزد؟» اشاره به انسانهاى اوليه داشته‏ اند كه بر اثر فساد و خونريزى نسلشان كلاً از زمين منقرض شد.- بعض روايات نيز اين مطلب را تأييد مى‏ كنند." براى نمونه نگا: تفسير عياشى ج: 1 ص: 29 از امام صادق (عليه السلام)؛ بحار الانوار ج: 60 ص: 224 از آن امام بزرگوار و قصص‏ الانبياء راوندى ص: 41 ـ 35 از امام اميرالمومنين(ع).
2. [=book antiqua]برای نمونه: "ابو حمزه ثمالی نقل می کند که شنیدم امام سجاد سلام الله علیه فرمود: "أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ"، آیا گمان می کنی که خدای متعال غیر از شما خلقی نداشته؟ به خدا قسم که خدای متعال خلق کرده است هزار هزار آدم و هزار هزار عالم و به خدا قسم تو در آخر آن عوالم هستی(یعنی آخرین دوره و نسل آدم و عالم). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏25، ص 26.
3. [=book antiqua]حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏ كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏ خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏ گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم."علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۱۰۵.
4. براى اطلاع بيشتر از تناقضات اين فرضيه و اشكالات وارده بر آن به كتابهاى زير مراجعه شود: 1- Thi Evolution Deceit, The Scientific Collapse Of Darwinism & Its Ideological Background , 2nd Editon, by Harun Yahya 2- For The Men Of Understanding, by Harun Yahya In www Harunyahya.org
5. ر.ک: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، نظریه قرآن در باره تکامل انسان.
6. جوادی محسن و امینی علی رضا، معارف اسلامی، ج 2، ص 40.
7. کارکرد علم به کلی با کارکرد دین متفاوت است و تعارض بین دو چیز در صورتی پدید می آید که هر دو بر موضوع واحدی وارد شوند و احکام متفاوتی در باره ی آنها داده شود(متفاوت بودن زبان علم و دین) و چنین چیزی در باره ی علم و دین وجود ندارد.(ایان بار بور، علم و دین، ص153-155.به نقل از معارف اسلامی، ج2،ص43.
8. براى توضيح نگا: مقالات فلسفى استاد مطهرى ج: 1 ص: 61 - 83 مقاله توحيد و تكامل و توحيد استاد مطهرى ص: 223 - 278 تفسير الميزان ج: 4 ص: 153 و ج: 9 ص: 8 و ج: 16 ص: 269 تفسير تسنيم استاد آيت‏ الله جوادى آملى ج: 3 ص: 511 - 514 فرامرز قراملكى، احمد؛ تعارض علم و دين در خلقت انسان ؛ مؤسسه فرهنگى آرايه، تهران 1373؛ بنقل از لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 4/100113897، با کمی تغییر و تصرف.
9. علامه طباطبائی، «الميزان في تفسير القرءَان» ج 4، ص 156.
10. مقاله‌ی نقد نظريه‌ی تكاملی داروين روزنامه‌ی اعتماد. شماره‌ی 176.
11. Henri Bergson
12. جهت گیری و مستمسک خیمه مدرنیسم مبتنی بر ماده گرایی، اومانیسم و الحاد است و هر نظریه ای که در این جنجال و هوچی گری ضدخدایی و ضددینی بتواند مؤثر باشد مورد اقبال جوامع علمی غرب وابسته به نظام غرب قرار گرفته تأیید می شود. از اینرو انتظار نمی رود که غرب و نظام استکباری حاکم بر آن، بتواند در برابر حق تمکین کرده و آشکارا علوم الهی و متافیزیکی را نسبت به علوم طبیعی و تجربی ترجیح داده برتری بخشد.

موضوع قفل شده است