جمع بندی فایده انسان ها در بهشت چیست؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فایده انسان ها در بهشت چیست؟

با سلام
بنده چند وقتی هست که مطالب این انجمن را مطالعه میکنم ولی احساس کردم مطلبی بین سوالات نیست !
سوال بنده همان سوال چرا خلقت هست ولی یک قدم جلو تر که همیشه بی جوابه !

وقتی میپرسیم که هدف خلقت ما چی بوده ؟ با این جواب مواجه میشویم :

نقل قول:

خداوند وجودى بی‌نهایت است و همه کمال‌ها را دارا ست و آفریدن (ایجاد کردن) فیض است و خداوند فیاض است. کمال فیاضیت او اقتضا می‌کند که هر چه را لایق آفریده شدن است بیافریند. پس خداوند آفرید، چون فیاض است؛ یعنى هدف و چرایى آفرینش در فیاضیت اوست. از آن‌جا که صفات ذاتى خداوند خارج از ذات او نیست می‌توان گفت هدف از آفرینش، ذات خداوند است.

این جواب قابل قبولی هستش ولی این بخش رو متوجه نمیشم : هر چه لایق آفریده شدن است را خدا خلق میکند .
اگه بحث لیاقته که امامان ما به اندازه همه ما ها لیقات و ارزش دارند چرا این تعداد ادم به وجود امده ؟
من هر چی فکر میکنم میبینم که واقعا با یه تعداد کمی انسان هم هدف خلقت کامل میشد .
شما الان چهارده معصوم (ع) را نگاه کنید میبیند که همه چی دارند و کامل کامل هستند دیگه چرا باید خدا چندین میلیارد انسان رو خلق کنه ؟
ارزش الماس به کمیاب بودنشه ...

فایده انسان ها در بهشت چیست ؟
ما در این دنیا به دلیل نیاز هایی که داریم به انسان های دیگر نیاز داریم و به عنوانی نمیتونیم به تنهایی زندگی کنیم ولی در ان دنیا که دیگر جای کار نیست چی ؟
دیگر همین فایده خیلی کمی هم که داریم را از دست میدهیم دیگر بود و نبودمان هیچ فرقی نمیکند ؟؟
( کاری ندارم که همین الانم در این دنیا یک نقطه کوچکی هستیم که بود و نبودمان فرقی به حال دنیا ندارد
و تمام فایده مان برای کره خودمان و موجودات ان میباشد نه خارج از کره )

این چیزی که تا الان متوجه شدم :
در کل یک انسان در بهشت هر جایگاهی هم داشته باشد فقط برای خودش یک جایگاه فوق العاده است و( نهایت برای خانواده اش کمی سود دارد همین ! )
و دیگر بود و نبودش برای بهشت ، دیگر موجودات ، خدا هیچ فایده ای ندارد ؟!
ایا واقعا این طور است ؟؟؟

باتشکر فراوان

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

Error404;1026238 نوشت:
فایده انسان ها در بهشت چیست ؟
ما در این دنیا به دلیل نیاز هایی که داریم به انسان های دیگر نیاز داریم و به عنوانی نمیتونیم به تنهایی زندگی کنیم ولی در ان دنیا که دیگر جای کار نیست چی ؟
دیگر همین فایده خیلی کمی هم که داریم را از دست میدهیم دیگر بود و نبودمان هیچ فرقی نمیکند ؟؟
( کاری ندارم که همین الانم در این دنیا یک نقطه کوچکی هستیم که بود و نبودمان فرقی به حال دنیا ندارد
و تمام فایده مان برای کره خودمان و موجودات ان میباشد نه خارج از کره )

این چیزی که تا الان متوجه شدم :
در کل یک انسان در بهشت هر جایگاهی هم داشته باشد فقط برای خودش یک جایگاه فوق العاده است و( نهایت برای خانواده اش کمی سود دارد همین ! )
و دیگر بود و نبودش برای بهشت ، دیگر موجودات ، خدا هیچ فایده ای ندارد ؟!
ایا واقعا این طور است ؟؟؟

باعرض سلام و ادب

پاسخ بدین سوال وابسته است به تلقی ای که از بهشت و فلسفه خلقت داریم.
اینکه بهشت چه جایگاهی است؟
و
اینکه چرا انسانها ایجاد شده اند؟

البته این دو مسئله کاملا وابسته به هم هستند.
اینکه بهشت چه جایگاهی در نظام آفرینش دارد، وابسته است به فلسفه خلقت انسانها.

به صورت خلاصه این دو مسئله را بررسی میکنیم:

[=microsoft sans serif]فلسفه خلقت انسانها از جهت فایده ای که به خود انسان میرسد، آن است که انسان بتواند از طریق به کار گیری قوای علمی و عملی خود و انجام اعمال اختیاری به کمال دست یابد.
کمال در وهله نخست برای هیچ انسانی محدودیت ندارد.
همه انسانها قابلیت رسیدن به کمال انسان کامل را دارند.
ولی برخی به این کمال میرسند و برخی نمیرسند.
درجات کمال بین انسانهای کامل نیز یکسان و یک درجه نیست.
همانطور که درجات کمال بین انسانهایی با کمال کمتر و نازلتر نیز در یک درجه نیست.
اما همگی در یک مسئله مشترکند، کمال هیچ انسانی از پیش و بدون توجه به اعمال و رفتارش تعیین یافته نیست.
این انسانها هستند که با تلاش خود درجه کمال و قرب الهی خود را مشخص میکنند:
"لیسَ للانسانِ الّا ما سَعَی، و أنّ سَعیَه سوفَ تَری"(سوره نجم، ایه39):
"برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست، و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود.

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]بهشت نیز جایگاه پاداش انسانها است.
انسان در بهشت، قرار نیست به کسی فایده برساند.
فایده رساندن و کمک به دیگران برای این دنیاست.
زمانی که محاسبه تمام شد و انسانها بر اساس تلاش خود دسته بندی شدند، هر کسی به سوی آرامگاه خود میرود.
خوبان به بهشت میروند و بدها به جهنم.
بهشت و جهنم جایگاه و مأوای خوبان و بدان است.
قران کریم بارها و بارها و از جهنم به عنوان مأوای بدکاران یاد کرده است:
"مأوای جهنم و بئس المصیر"(سوره انفال، آیه16)
امیرالمومنین در این رابطه تعبیر زیبایی دارد. ایشان با توصیف مقایسه ای بین دنیا و آخرت اینچنین فرموده است:
" إن الیومَ عملٌ و لا حسابَ و غَداً حسابٌ ولا عملَ"

[=microsoft sans serif]بر اساس این بیان نورانی، تفاوت دنیا و آخرت در این است که عملکرد انسانها در دنیاست و محاسبه(و در نتیجه) در آخرت است.


[=microsoft sans serif]با توجه به این دو نکته مشخص میشود که بهشت و جهنم نتیجه عمل ماست و عملکرد انسانها و فایده ای که به دیگران میتوانند برساند در دنیاست.
پس انتظار اینکه انسانها در بهشت، فایده ای به دیگران برسانند، فایده ای که وظیفه آنان باشد انتظار بیهوده ای است.

البته یک مسئله را نباید غفلت کرد.
برخی انسانها در بهشت، فایده دیگری دارند.
فایده ای که نه از روی اجبار ووظیفه بلکه به واسطه کمال ایشان است.
چنانکه در مورد انسانهای کامل، شفاعت در بهشت یک مسئله مسلم است.
برخی انسانها همچون پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام، همانطور که در برزخ و قیامت دارای مقام شفاعت هستند، میتوانند زمانی که در بهشت هستند، از برخی از افراد جهنمی شفاعت کنند و از خداوند برای ایشان که به میزانی عذاب کشیده اند، درخواست بخشش داشته باشند.
چنانکه در روایتی از امام رضا علیه السلام به این مسئله اشاره شده است

:

[=microsoft sans serif] خداوند هیچ مؤمنى را داخل جهنم نمی‌کند، در حالى که به او وعده بهشت داده است، و هیچ کافرى را از جهنم نجات نمی‌‏دهد، در حالى که به او وعده خلود در آتش داده است و گناه‏کاران موحد، به جهنم داخل شده، از آن خارج می‌شوند، و شفاعت در حق ایشان روا است (بحارالانوار، ج. ۸، ص. ۳۶۲.)

همچنین

برخى روایات دلالت دارد که دوستان امام على(ع) و خاندان او در عذاب ابد نخواهند بود و دشمنان ایشان از عذاب جاودان نجات نخواهند یافت. پیامبر اکرم(ص) مى‏‌فرماید:
«همانا ولایت على(ع) آن نیکى و خیرى است که با وجود آن هیچ گناهى هر چند بزرگ باشد زیان نمى‌‏رساند، و به سبب پاره‏اى از عذاب‏‌هاى اخروى تطهیر مى‏‌شود تا به شفاعت سروران طیّب و طاهر از گناهان نجات کامل یابند و همانا دوستى و قبول رهبرى و دشمنان على(ع) و مخالفت با او گناهى است که چیزى با آن نمى‌‏تواند نافع باشد و تنها سودى که به خاطر طاعت‏هایشان در دنیا بهره آن‏ها مى‏‌شود این است که از نعمت‏هاى ظاهرى و رفاه، سلامتى، گسترش زندگى برخوردار مى‏‌شوند. ولى چون وارد صحنه آخرت شوند براى آنان عذاب جاودان خواهد بود». (بحارالانوار، ج 8، ص 352)

[=RTNassim][=microsoft sans serif]بر این اساس مشخص میشود که برخی انسانها در بهشت نیز به واسطه کرامت و روح بزرگی که دارند و البته به جهت کمالی که یافته اند، مقام شفاعت بدیشان اعطا شده و بدین جهت به بندگان مومن دیگر که گناهان را با اعمال صالح مخلوط کرده اند، نفع میرسانند.

موفق باشید.

با تشکر از جوابتان
من همیشه دنبال چرایی زندگی بودم به قولی :

[=IranSans]کسی که برای زندگی چرایی دارد تقریباً با هر چگونه‌ای خواهد ساخت.
[=IranSans]-فردریش نیچه

واقعا دیگر نمیدانم چه بگویم !
البته میدانستم که خدا بی نیاز از همه کس و همه چی هست ولی
درونم فکر میکردم که حداقل برای دیگر موجودات و ان دنیا مفید هستیم و با ارزش ولی
الان بیشتر به عمق این موضوع پی بردم که :

[=IranSans] ما در هر موقعیتی که هستیم، تهیدست، گدا و نیازمندیم .

بله بندگی خدا مانند شاگردی در مغازه ای نیست که بعد از مدتی استاد بشویم
بندگی خدا فرق میکند ، برای هیمشه بنده ایم و گدا !

درونم فکر میکردم که حداقل برای دیگر موجودات و ان دنیا مفید هستیم و با ارزش ولی الان بیشتر به عمق این موضوع پی بردم که : ما در هر موقعیتی که هستیم، تهیدست، گدا و نیازمندیم .
سلام دوست عزیز دو نکته نخست اینکه چرایی زندگی انسان در این دنیا توسط خود خداوند بیان شده است و عقل خود بنیاد انسان(عقل بریده از وحی) توان درک این مسئله راندارد. اینکه چرا انسان به دنیا می اید و بعد برای محاسبه به عقبی مهاجرت میکند به جهت رسیدن به کمال در پرتو اعمال اختیاری است. دوم اینکه مطلب خوبی را بیان کردید. خود خداوند بیان میکند که "انتم الفقراء" اما "الی الله" نه به انسانها یا مخلوقات دیگر. همه انسانها فقیر و محتاج خداوند هستند و بندگی بهترین عنوان برای نشان دادن این فقر و نیاز موفق و پیروز باشید.
جمع بندی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش: فایده انسان ها در بهشت چیست ؟ما در این دنیا به دلیل نیاز هایی که داریم به انسان های دیگر نیاز داریم و به عنوانی نمیتونیم به تنهایی زندگی کنیم ولی در آن دنیا که دیگر جای کار نیست چی ؟ دیگر همین فایده خیلی کمی هم که داریم را از دست میدهیم دیگر بود و نبودمان هیچ فرقی نمیکند ؟؟ در کل یک انسان در بهشت هر جایگاهی هم داشته باشد فقط برای خودش یک جایگاه فوق العاده است و( نهایت برای خانواده اش کمی سود دارد همین ! ) و دیگر بود و نبودش برای بهشت ، دیگر موجودات ، خدا هیچ فایده ای ندارد ؟! ایا واقعا این طور است ؟؟؟   پاسخ: پاسخ بدین سوال وابسته است به تلقی ای که از بهشت و فلسفه خلقت داریم. اینکه بهشت چه جایگاهی است؟ و اینکه چرا انسانها ایجاد شده اند؟ البته این دو مسئله کاملا وابسته به هم هستند. اینکه بهشت چه جایگاهی در نظام آفرینش دارد، وابسته است به فلسفه خلقت انسانها. به صورت خلاصه این دو مسئله را بررسی میکنیم: فلسفه خلقت انسانها از جهت فایده ای که به خود انسان میرسد، آن است که انسان بتواند از طریق به کار گیری قوای علمی و عملی خود و انجام اعمال اختیاری به کمال دست یابد. کمال در وهله نخست برای هیچ انسانی محدودیت ندارد. همه انسانها قابلیت رسیدن به کمال انسان کامل را دارند. ولی برخی به این کمال میرسند و برخی نمیرسند. درجات کمال بین انسانهای کامل نیز یکسان و یک درجه نیست. همانطور که درجات کمال بین انسانهایی با کمال کمتر و نازلتر نیز در یک درجه نیست. اما همگی در یک مسئله مشترکند، کمال هیچ انسانی از پیش و بدون توجه به اعمال و رفتارش تعیین یافته نیست. این انسانها هستند که با تلاش خود درجه کمال و قرب الهی خود را مشخص میکنند: "لیسَ للانسانِ الّا ما سَعَی، و أنّ سَعیَه سوفَ تَری"(1): "برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست، و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود. بهشت نیز جایگاه پاداش انسانها است. انسان در بهشت، قرار نیست به کسی فایده برساند. فایده رساندن و کمک به دیگران برای این دنیاست. زمانی که محاسبه تمام شد و انسانها بر اساس تلاش خود دسته بندی شدند، هر کسی به سوی آرامگاه خود میرود. نیکوکاران به بهشت میروند و بدکاران به جهنم. بهشت و جهنم جایگاه و مأوای خوبان و بدان است.  قران کریم بارها و بارها و از جهنم به عنوان مأوای بدکاران یاد کرده است: " مَأْواهُ جهنم و بئس المصیر"(2) امیرالمومنین(علیه السلام) در این رابطه تعبیر زیبایی دارد. ایشان با توصیف مقایسه ای بین دنیا و آخرت اینچنین فرموده است: " إن الیومَ عملٌ و لا حسابَ و غَداً حسابٌ ولا عملَ" بر اساس این بیان نورانی، تفاوت دنیا و آخرت در این است که عملکرد انسانها در دنیاست و محاسبه(و دیدن نتیجه) در آخرت است. با توجه به این دو نکته مشخص میشود که بهشت و جهنم نتیجه عمل ماست و عملکرد انسانها و فایده ای که به دیگران میتوانند برساند در دنیاست. پس انتظار اینکه انسانها در بهشت، فایده ای به دیگران برسانند، فایده ای که وظیفه آنان باشد انتظار بیهوده ای است.  البته یک مسئله را نباید غفلت کرد. برخی انسانها در بهشت، فایده دیگری دارند. فایده ای که نه از روی اجبار ووظیفه بلکه به واسطه کمال ایشان است. چنانکه در مورد انسانهای کامل، شفاعت در بهشت یک مسئله مسلم است. برخی انسانها همچون پیامبران و ائمه اطهار(علیهم السلام)، همانطور که در برزخ و قیامت دارای مقام شفاعت هستند، میتوانند زمانی که در بهشت هستند، از برخی از افراد جهنمی شفاعت کنند و از خداوند برای ایشان که به میزانی عذاب کشیده اند، درخواست بخشش داشته باشند. چنانکه در روایتی از امام رضا(علیه السلام) به این مسئله اشاره شده است: خداوند هیچ مؤمنى را داخل جهنم نمی‌کند، در حالى که به او وعده بهشت داده است، و هیچ کافرى را از جهنم نجات نمی‌‏دهد، در حالى که به او وعده خلود در آتش داده است و گناه‏کاران موحد، به جهنم داخل شده، از آن خارج می‌شوند، و شفاعت در حق ایشان روا است (3) همچنین  برخى روایات دلالت دارد که دوستان امام على(علیه السلام) و خاندان او در عذاب ابد نخواهند بود و دشمنان ایشان از عذاب جاودان نجات نخواهند یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى‏‌فرماید: «همانا ولایت على(علیه السلام) آن نیکى و خیرى است که با وجود آن هیچ گناهى هر چند بزرگ باشد زیان نمى‌‏رساند، و به سبب پاره‏ اى از عذاب‏‌هاى اخروى تطهیر مى‏‌شود تا به شفاعت سروران طیّب و طاهر از گناهان نجات کامل یابند و همانا دوستى و قبول رهبرى دشمنانش و مخالفت با او گناهى است که چیزى با آن نمى‌‏تواند نافع باشد و تنها سودى که به خاطر طاعاتشان در دنیا بهره آن‏ها مى‏‌شود این است که از نعمت‏ هاى ظاهرى و رفاه، سلامتى، گسترش زندگى برخوردار مى‏‌شوند. ولى زمانی که وارد صحنه آخرت شوند براى آنان عذاب جاودان خواهد بود». (4) بر این اساس مشخص میشود که برخی انسانها در بهشت نیز به واسطه کرامت و روح بزرگی که دارند و البته به جهت کمالی که یافته اند، مقام شفاعت بدیشان اعطا شده و بدین جهت به بندگان مومن دیگر که گناهان را با اعمال صالح مخلوط کرده اند، نفع میرسانند.   پی نوشتها: 1. سوره نجم، ایه39 2. سوره انفال، آیه16 3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق، چاپ دوم،  ج ۸، ص ۳۶۲ 4. بحارالانوار، ج 8، ص 352  
موضوع قفل شده است