جمع بندی عدل الهی بین دو انسان متفاوت از نظر درک و فهم

تب‌های اولیه

119 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باء;602823 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته بر برادر عزیز و گران‌قدرم،
خوب پس از نظر شما اگرچه حقیر استعدادم به اندازه‌ی بزرگان دین نیست ولی خداوند آنقدر در دنیا و برزخ و قیامت و آخرت به حقیر سختی و عذاب خواهد داد که بالأخره در آخرت بهره‌ی حقیر از نعمات خداوند به شرط رستگاری به اندازه‌ی خود رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد؟


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم ورحمه الله . خیلی ممنون از شما

ببینید برادرم به نظر میاد این بحث بی هیچ دلیلی داره به درازا میکشه.

صحبت ما سر این نبود که اون فرد عامی به مقام حضرت رسول صلی الله علیه واله و یا به مقام اهلبیت میرسد. صحبت سر این بود که خداوند جبران آن استعدادی را که به او نداده است میکند ، در نتیجه مقام او کمتر از کسی نیست که شرایط و استعداد کافی برای رشد و رسیدن به ایمان 100 درصدی را داشته است.

این برداشت شما از سخنان ما به این معناست که فکر میکنید ما میگوییم نهایت کمال انسانها همان ایمان 100 درصدی است والسلام. خیر نظر ما چنین نیست. ما ایمان 100 درصدی را مبنایی میدانیم از آنچه که خداوند از انسانها توقع داشته است ...

باء;602726 نوشت:
بحث سر ظرفیت و توانایی است، متوجه نشدم شما چطور نتیجه گرفتید که مثال شخص دبستانی و برادرش که دانشگاهی است اشتباه است؟ یا چطور متوجه شدید که مثال جدیدی که آوردید مثال کامل‌تری است؟

سلام

ببینید اگر ان بچه دبستانی و ان دانشجو که شما مثال زدید هر دو تا حد ظرفیتی که دارند در امتحان نمره بیست بگیرند
بیست ان دو دارای یک ارزش است و نمی شود گفت بیست دانشجو ارزش بیشتری از بیست فرد دبستانی دارد

چون هر دو در سطح ظرفیت خودشان امتحان داده اند
نمی توان به بچه دبستانی گفت بیست تو ارزش کمتری دارد پس پاداش کمتری به تو تعلق می گیرد
مشخص است که این عدالت نیست
حتما شنیده اید که پاداش کسی که یک ریال از ده ریال کل داراییش را صدقه می دهد
برابر فردی است که صد ریال از هزار ریال داراییش را صدقه بدهد

و هر دو پاداش یکسانی در نزد خدا دارند

این مثال را می توان به همه چیز بسط دارد
و به این نتیجه رسید که پاداش کسی که هشتاد درصد ظرفیت دارد و از همان هشتاد درصد ظرفیتش نمره بیست می گیرد با پاداش کسی که
صد درصد ظرفیت دارد و نمره بیست می گیرد باید یکسان باشد
و در غیر اینصورت خلاف عدالت است

مثالی که اوردم از این جهت کاملتر است که می توان دو انسان از نظر سن مساوی را را مقایسه کرد که هر دو یک امتحان می دهند ولی یکی
انکانات بیشتری دارد همانطور که گفتم جزوه از طرف معلم به او داده شده

شما این فرد را در نظر بگیرید همان که ظرفیت بیشتری دارد طبیعی است که انتظار بیشتری از او می رود
مثلا می توان سقف بیست نمره را برای نفر اول برابر با هیجده نفر دوم دانست
در این صورت عدالت این است که بیست نفر اول با هیجده نفر دوم پاداش یکسان دریافت دارند
و اگر فرد اول پاداش بیشتری بگیرد واضح است که ظلم شده است

من متوجه نمی شوم شما چطوری این را ظلم نمی دانید ؟

مثال شما از ان جهت اشتباه است که بچه دبستانی سطح و درک برادر دانشگاهیش را ندارد

**گلشن**;603037 نوشت:
مثالی که اوردم از این جهت کاملتر است که می توان دو انسان از نظر سن مساوی را را مقایسه کرد که هر دو یک امتحان می دهند ولی یکی انکانات بیشتری دارد همانطور که گفتم جزوه از طرف معلم به او داده شده

سلام علیکم،
پس شما معتقد هستید همه به میزان یکسان امتحان می‌شوند و فقط یکی با امکانات بیشتری برای ان یک امتحان آماده شده است و یکی با امکانات و استعداد کمتر در همان امتحان شرکت می‌کند، یعنی اینکه هر که در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند هم درست نیست، یعنی امتحان کربلا هم برای همه است ولی فقط امام حسین علیه‌السلام است که در این امتحان ۲۰ گرفتند و هر چقدر هم که از بچه‌هایشان جلوی چشمشان قطعه قطعه می‌شدند می‌گفتند که خدایا راضیم به رضای تو، پس ما اگر بودیم مثلاً می‌شدیم ده و اصلاً هستیم چون به نظر شما امتحان‌ها یکی است! :Moteajeb!: شما امتحانی که مؤمنین با درجه‌ی ایمان بالا را با امتحاناتی که مثل حقیر می‌شوم مقایسه می‌کنید؟ خیر ما در امتحانات به اندازه‌ی ظرف وجودی خودمان است که کم آورده‌ایم و نه در امتحانات مقربین که اگر جلویمان بگذارند اصلاً نمی‌فهمیم صورت مسأله یعنی چه!
مثال شما هم به همین دلیل کامل‌تر نیست که تفاوت را در ظرفیت افراد و به صورت ذاتی ایشان در نظر نگرفته‌اید و تنها به صورت امکانات اضافه شده بر وجود ایشان در نظر گرفته‌اید، چنین چیزی مدّ نظر حقیر نبوده است که بخواهم بعد چنان مثالی بزنم ...
**گلشن**;603037 نوشت:
سلام

ببینید اگر ان بچه دبستانی و ان دانشجو که شما مثال زدید هر دو تا حد ظرفیتی که دارند در امتحان نمره بیست بگیرند
بیست ان دو دارای یک ارزش است و نمی شود گفت بیست دانشجو ارزش بیشتری از بیست فرد دبستانی دارد

چون هر دو در سطح ظرفیت خودشان امتحان داده اند
نمی توان به بچه دبستانی گفت بیست تو ارزش کمتری دارد پس پاداش کمتری به تو تعلق می گیرد
مشخص است که این عدالت نیست
حتما شنیده اید که پاداش کسی که یک ریال از ده ریال کل داراییش را صدقه می دهد
برابر فردی است که صد ریال از هزار ریال داراییش را صدقه بدهد

و هر دو پاداش یکسانی در نزد خدا دارند

این مثال را می توان به همه چیز بسط دارد
و به این نتیجه رسید که پاداش کسی که هشتاد درصد ظرفیت دارد و از همان هشتاد درصد ظرفیتش نمره بیست می گیرد با پاداش کسی که
صد درصد ظرفیت دارد و نمره بیست می گیرد باید یکسان باشد
و در غیر اینصورت خلاف عدالت است




**گلشن**;603037 نوشت:
شما این فرد را در نظر بگیرید همان که ظرفیت بیشتری دارد طبیعی است که انتظار بیشتری از او می رود
مثلا می توان سقف بیست نمره را برای نفر اول برابر با هیجده نفر دوم دانست
در این صورت عدالت این است که بیست نفر اول با هیجده نفر دوم پاداش یکسان دریافت دارند
و اگر فرد اول پاداش بیشتری بگیرد واضح است که ظلم شده است

من متوجه نمی شوم شما چطوری این را ظلم نمی دانید ؟

مثال شما از ان جهت اشتباه است که بچه دبستانی سطح و درک برادر دانشگاهیش را ندارد

حالا متوجه شدم که مثالم اشکال داشته است، از این جهت که نمره‌ی یکسانی را پاداش تلاش ایشان در درس خواندن و امتحان دادن در نظر گرفته بودم، نمره‌ی ۰ تا ۲۰، بیست هم به قول شما برای همه بیست است، حال آنکه پاداش این دو نفر نباید یکسان باشد. برای اصلاح مثالم این بار دو نفری را در نظر بگیرید که یکی دانشجو است و یکی دیگر دبستانی است و هر دو امتحانی در حدّ ظرفیت خودشان می‌دهند، بعد گفته می‌شود که هر کسی که امتحانش را کامل بنویسد پاداشی به او داده می‌شود که به آن راضی شود، حالا شخص دانشجو ۱۰۰٪ امتحانش را پاسخ درست می‌دهد و آن دانش‌آموز هم ۱۰۰٪ پاسخ خود را، برای آن دانشجو به خواستگاری می‌روند تا برایش همسر و هم‌دم بگیرند، برای آن بچه بازی کامپیوتری می‌گیرند یا می‌برندش کوه یا برایش بستنی می‌خرند، نه دانشجو با چنین پاداشی راضی می‌شود (آن را بچه‌گانه می‌خواند) نه بچه چنان پاداشی را طلب می‌کند، سر مراسم خواستگاری می‌رود با بچه‌های آن خانه بازی کامپیوتری کند چون حوصله ندارد در مراسم خواستگاری بنشیند، اصلاً با همان دختربچه‌ای که خواستگاری‌اش رفته‌اند می‌نشینند با هم بازی کامپیوتری می‌کنند، چون اصلاً جنس مخالف را نمی‌داند که یعنی چی، چون لذت جنسی را نمی‌داند که یعنی چی و غیره ... حالا برای شما خدایی عادل است که یا برای هر دو بستنی بخرد و یا برای هر دو برود خواستگاری؟ این چه نظری است آخر؟ :Moteajeb!:

یا علی علیه‌السلام

مسلم;598937 نوشت:
پس دو نفری که هر دو به درجه ایمان 80 درصد رسیده اند، اما با تلاش متفاوت، یکی به خاطر استعداد بالا، خانواده مذهبی، جامعه متدین، و...، اما دومی با استعداد کمتر، و در خانواده بی دین، در جامعه غیر مذهبی، و با سختی و تحمل توهین و جسارت و... به ایمان 80 درصد رسیده است، یقینا پاداش دومی بیشتر خواهد بود.

سلام
اما از نظر فلسفه اسلامي اين امري كه شما ميگوييد ممكن نيست
ميزان پاداش ايمان است نه تلاش
آخرت چيزي جز آنچه كه بدست آورده ايم(از صفات و ملكات خوب يا بد) نيست حال چه با زحمت و چه بي زحمت...

تلاش بدون نتيجه مطلوب چه نقشي در ضمير دروني ايجاد كرده كه بخواهد شخص را مستحق پاداش كند؟
مگر طبق صريح آيات پاداش ها عين اعمال و عقايد ما نيستند؟

در كتاب معاد امام خميني آمده كه شخصي كه در جنگل بزرگ شده نه مستحق جهنم است و نه مستحق بهشت چرا كه عقلش بالقوه مانده و در برزخ هم بالفعل نميشود و لزومي ندارد كه سوال كنيم چرا خدا براي او پيامبري نفرستاده است

ملّاعلي;603115 نوشت:
سلام
اما از نظر فلسفه اسلامي اين امري كه شما ميگوييد ممكن نيست
ميزان پاداش ايمان است نه تلاش
آخرت چيزي جز آنچه كه بدست آورده ايم(از صفات و ملكات خوب يا بد) نيست حال چه با زحمت و چه بي زحمت...

تلاش بدون نتيجه مطلوب چه نقشي در ضمير دروني ايجاد كرده كه بخواهد شخص را مستحق پاداش كند؟
مگر طبق صريح آيات پاداش ها عين اعمال و عقايد ما نيستند؟

در كتاب معاد امام خميني آمده كه شخصي كه در جنگل بزرگ شده نه مستحق جهنم است و نه مستحق بهشت چرا كه عقلش بالقوه مانده و در برزخ هم بالفعل نميشود و لزومي ندارد كه سوال كنيم چرا خدا براي او پيامبري نفرستاده است

با سلام جناب ملا علی عزیز
اینکه می فرمایید میزان پاداش در آخرت، ایمان است، نه عمل، اول کلام است، می توانید پستهای دوستانی که با نظر شما مخالف هستند را در این تاپیک مطالعه بفرمایید، ایمان و عمل همان طور که در یکدیگر تاثیر دارند، پاداش هم به هر دو تعلق می گیرد، بنده به چند دلیل اشاره می کنم:

ملاک برتری از نظر قران تقواست:«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏» (حجرات-13)
گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‏.
روشن است که این ملاک برای گرامی ترین بودن نزد خداوند، صرفا مربوط به دنیا نیست.

همچنین ملاک پاداش قیامت، و دخول به بهشت ایمان و عمل توصیف شده است:

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُون‏» (فصلت-8)
بى‏ترديد كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، براى آنان پاداشى هميشگى است‏.

«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏» (بقره-82)
و آنها كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند و هميشه در آن خواهند ماند.

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا» (کهف-30)
مسلماً كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند [پاداششان داده خواهد شد] زيرا ما پاداش كسانى را كه كار نيكو كرده‏اند، تباه نمى‏ كنيم‏.

ثانیا: هرگز این طور نیست که تلاش در تعیین پاداش بی تاثیر باشد، آیات و روایات بسیاری نسبت به دخیل بودن تلاش، سختی، امکانات و... در ثواب آخرت اشاره شده است، که به چند مورد اشاره می‌کنیم:

«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ * وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى‏»(نجم-39و40)
براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏، و تلاش او بزودى ديده مى‏شود.
سعی در مطلق تلاش و کوشش چه خیر و چه شر استعمال می شود،(المیزان، ج19، ص46) و مراد از آیه شریفه این است که تلاش و کوشش انسان ولو به مقصد نرسد ثواب داشته و تلاش کننده در روز قیامت مأجور خواهد بود(تفسیر نمونه، ج22، ص550)
یا در سوره طلاق می‌فرماید:

«لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَ مَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لَا يُكلَّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتاهَا»(طلاق-7)
آنان كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‏كند.

و نیز پیامبر(ص) فرموده‌اند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا» (بحار الانوار، ج67، ص191)
برترین اعمال، سخت‌ترین آنهاست.

و امام باقر(ع) فرموده‌اند: «إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا» (بحارالانوار، ج7، ص267)
خداوند متناسب با عقلی که بندگانش داده است در محاسبه آنها دقت به خرج می دهد.

مثال شخصی که در جنگل بزرگ شده است هم خارج از بحث است، چون فرض ما در جایی است که عقل و ایمان هر دو نفر از قوه خارج شده و بنا بر فرض به ایمان مثلا 80 درصد رسیده باشد.

.امین.;602976 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ورحمه الله . خیلی ممنون از شما
ببینید برادرم به نظر میاد این بحث بی هیچ دلیلی داره به درازا میکشه.

...
این برداشت شما از سخنان ما به این معناست که فکر میکنید ما میگوییم نهایت کمال انسانها همان ایمان 100 درصدی است والسلام. خیر نظر ما چنین نیست. ما ایمان 100 درصدی را مبنایی میدانیم از آنچه که خداوند از انسانها توقع داشته است ...

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
بله حق با شماست حقیر اینطور فکر می‌کنم که ۱۰۰٪ ایمان یعنی تمام ظرفیت انسان‌ها در تکامل به سمت خدا، ولی شما می‌فرمایید که منظورتان از ۱۰۰٪ ایمان یعنی تنها واجبات و محرمات که مرز بین بهشت و جهنم است، یعنی تنها نمره‌ی قبولی، اما واقعاً منظورتان تا کنون این بوده است؟ بحث شما مقایسه‌ی بین دو نفر است که از دو راه ساده و ارثی یا سخت و با تلاش خود به یک میزان ایمان رسیده‌اند؟ این یعنی اصلاً شاید باید دو جهنمی را با هم مقایسه کنید، نه یک جهنمی و یک مؤمن را، یا دو مؤمن را، وقتی هر دو کمتر از حدّ انتظار واجبی که ازشان انتظار می‌رفته است کسب کرده‌اند؟
:Gig: بعد مگر انتظار خداوند از همه یکسان است که بعد با هم مقایسه شوند؟ اگر هر دو ۸۰٪ هستند این دو مقدار ۸۰٪ یکی نباید باشند ... منظور شما تا کنون این بوده است؟ :Gig:
.امین.;602976 نوشت:

صحبت ما سر این نبود که اون فرد عامی به مقام حضرت رسول صلی الله علیه واله و یا به مقام اهلبیت میرسد. صحبت سر این بود که خداوند جبران آن استعدادی را که به او نداده است میکند ، در نتیجه مقام او کمتر از کسی نیست که شرایط و استعداد کافی برای رشد و رسیدن به ایمان 100 درصدی را داشته است.

نمی‌دانم چه بگویم، به نظرم می‌رسد اشکالی است در اینکه کسی ظرفیتش ۱۰۰٪ باشد ولی استعدادش کمتر از ظرفیتش باشد و بعد خداوند این کمبود استعداد را جبران نماید. این البته درست است از آن جهت که فرموده‌اند که بهای وجودی شما بهشت است پس خود را به کمتر از آن نفروشید، اما باید حداقل حقیر بیشتر فکر کنم، به نظرم می‌رسد باید جزئیات بحث به طور روشن مطرح شده و مورد بحث قرار بگیرد ...
در هر صورت ظاهراً ما داریم سر دو مسأله‌ی متفاوت صحبت می‌کنیم و یکی دارد بحث خارج از موضوع انجام می‌دهد، اگر آن کس حقیر هستم که ظاهراً همینطور است ان شاء الله این آخرین پست حقیر باشد در این تاپیک. :Gol:
یا علی علیه‌السلام

باء;603244 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
بله حق با شماست حقیر اینطور فکر می‌کنم که ۱۰۰٪ ایمان یعنی تمام ظرفیت انسان‌ها در تکامل به سمت خدا، ولی شما می‌فرمایید که منظورتان از ۱۰۰٪ ایمان یعنی تنها واجبات و محرمات که مرز بین بهشت و جهنم است، یعنی تنها نمره‌ی قبولی، اما واقعاً منظورتان تا کنون این بوده است؟ بحث شما مقایسه‌ی بین دو نفر است که از دو راه ساده و ارثی یا سخت و با تلاش خود به یک میزان ایمان رسیده‌اند؟ این یعنی اصلاً شاید باید دو جهنمی را با هم مقایسه کنید، نه یک جهنمی و یک مؤمن را، یا دو مؤمن را، وقتی هر دو کمتر از حدّ انتظار واجبی که ازشان انتظار می‌رفته است کسب کرده‌اند؟
:Gig: بعد مگر انتظار خداوند از همه یکسان است که بعد با هم مقایسه شوند؟ اگر هر دو ۸۰٪ هستند این دو مقدار ۸۰٪ یکی نباید باشند ... منظور شما تا کنون این بوده است؟ :Gig:

نمی‌دانم چه بگویم، به نظرم می‌رسد اشکالی است در اینکه کسی ظرفیتش ۱۰۰٪ باشد ولی استعدادش کمتر از ظرفیتش باشد و بعد خداوند این کمبود استعداد را جبران نماید. این البته درست است از آن جهت که فرموده‌اند که بهای وجودی شما بهشت است پس خود را به کمتر از آن نفروشید، اما باید حداقل حقیر بیشتر فکر کنم، به نظرم می‌رسد باید جزئیات بحث به طور روشن مطرح شده و مورد بحث قرار بگیرد ...
در هر صورت ظاهراً ما داریم سر دو مسأله‌ی متفاوت صحبت می‌کنیم و یکی دارد بحث خارج از موضوع انجام می‌دهد، اگر آن کس حقیر هستم که ظاهراً همینطور است ان شاء الله این آخرین پست حقیر باشد در این تاپیک. :Gol:
یا علی علیه‌السلام

نه جناب باء اصلا حق با شماست. ما تسلیم اینا به همون اندازه ای که خدا بهشون استعداد داده پاداش میگیرند و قابلیت کمال دارند. تازه خیلی هم وضعشون خوبه باید برند خدا رو شکر کنند که جای اونایی نیستن که خدا اصلا بهشون هیچ استعدادی نداده و باید تا ابد در جهنم بسوزن!!!

[SPOILER]ایناس معنی لایکلف الله نفسا الا وسعها؟؟؟؟:Gig:[/SPOILER]

مسلم;603189 نوشت:
ا سلام جناب ملا علی عزیز
اینکه می فرمایید میزان پاداش در آخرت، ایمان است، نه عمل، اول کلام است، می توانید پستهای دوستانی که با نظر شما مخالف هستند را در این تاپیک مطالعه بفرمایید، ایمان و عمل همان طور که در یکدیگر تاثیر دارند، پاداش هم به هر دو تعلق می گیرد، بنده به چند دلیل اشاره می کنم:

ملاک برتری از نظر قران تقواست:«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏» (حجرات-13)
گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‏.
روشن است که این ملاک برای گرامی ترین بودن نزد خداوند، صرفا مربوط به دنیا نیست.

همچنین ملاک پاداش قیامت، و دخول به بهشت ایمان و عمل توصیف شده است:

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُون‏» (فصلت-8)
بى‏ترديد كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، براى آنان پاداشى هميشگى است‏.

سلام و تشكر
عمل صالح بدون پشتوانه ايمان ارزش اخروي ندارد

ثانيا صحبت ما در مورد تلاش و سختي در دين است نه عمل صالح
به عنوان مثال شخصي به اندازه امام خميني تلاش كرده و سختي ديده اما يك پنجم ايشان هم رشد نداشته..چرا بايد در آخرت هم رتبه ايشان باشد؟؟؟؟
مگر فهم مراتب بهشت مبني بر فهم و معرفت ما از آن نيست؟؟؟

مسلم;603189 نوشت:
مثال شخصی که در جنگل بزرگ شده است هم خارج از بحث است، چون فرض ما در جایی است که عقل و ایمان هر دو نفر از قوه خارج شده و بنا بر فرض به ایمان مثلا 80 درصد رسیده باشد.

مربوطه
از اين جهت كه از نگاه فلاسفه اسلامي شرايط زندگي در عدل الهي(مورد بحث ما) لحاظ نيست

باء;603084 نوشت:
برای اصلاح مثالم این بار دو نفری را در نظر بگیرید که یکی دانشجو است و یکی دیگر دبستانی است و هر دو امتحانی در حدّ ظرفیت خودشان می‌دهند، بعد گفته می‌شود که هر کسی که امتحانش را کامل بنویسد پاداشی به او داده می‌شود که به آن راضی شود، حالا شخص دانشجو ۱۰۰٪ امتحانش را پاسخ درست می‌دهد و آن دانش‌آموز هم ۱۰۰٪ پاسخ خود را، برای آن دانشجو به خواستگاری می‌روند تا برایش همسر و هم‌دم بگیرند، برای آن بچه بازی کامپیوتری می‌گیرند یا می‌برندش کوه یا برایش بستنی می‌خرند، نه دانشجو با چنین پاداشی راضی می‌شود (آن را بچه‌گانه می‌خواند) نه بچه چنان پاداشی را طلب می‌کند، سر مراسم خواستگاری می‌رود با بچه‌های آن خانه بازی کامپیوتری کند چون حوصله ندارد در مراسم خواستگاری بنشیند، اصلاً با همان دختربچه‌ای که خواستگاری‌اش رفته‌اند می‌نشینند با هم بازی کامپیوتری می‌کنند، چون اصلاً جنس مخالف را نمی‌داند که یعنی چی، چون لذت جنسی را نمی‌داند که یعنی چی و غیره ... حالا برای شما خدایی عادل است که یا برای هر دو بستنی بخرد و یا برای هر دو برود خواستگاری؟ این چه نظری است آخر؟

سلام علیکم

دوباره همین مثال اشتباه را زدید و برای همین به نتیجه گیری غلط رسیدید
شما می ایید یک دانشجو را با یک بچه دبستانی مقایسه می کنید که کلا این دو نفر دنیای متفاوتی برای لذت بردن و برای هرچیزی دارند
و برای همین به نتیجه اشتباه می رسید
در حالیکه در فرض سوال تاپیک گفته شده عدل الهی بین دو انسان متفاوت در درک و فهم
در نظر داشته باشید که اگر دو انسان را شما تقریبا هم سن بگیرید
ان وقت پاداشی برای یک نفر از انها که برای دیگری غیر قابل فهم باشد وجود ندارد

.امین.;603393 نوشت:
نه جناب باء اصلا حق با شماست. ما تسلیم اینا به همون اندازه ای که خدا بهشون استعداد داده پاداش میگیرند و قابلیت کمال دارند. تازه خیلی هم وضعشون خوبه باید برند خدا رو شکر کنند که جای اونایی نیستن که خدا اصلا بهشون هیچ استعدادی نداده و باید تا ابد در جهنم بسوزن!!!

سلام علیکم،
چی بگم برادر عزیزم، چرا حرف در دهان حقیر می‌گذارید؟ حرفهای حقیر به اندازه‌ی کافی پر از اشکال هستند ... :ok:
آیا کسی که به جهنم افتاده را حقیر گفتم که خداوند عالم به اندازه‌ی جهنم به او استعداد داده بوده است؟ واقعاً حقیر این را گفته‌ام؟ اگر گفته‌ام اول خداوند عالم حقیر را ببخشد که چنین جسارتی کرده باشم و بعد از تمام شما دوستان عزیزم عذرخواهی می‌کنم :Gol: حقیر قبول دارم که آنها ظرفیتشان بهشت بوده است (مطابق این حدیث که بهای وجودی شما بهشت است آنرا به ارزانتر از آن نفروشید) ولی تلاششان کافی نبوده است
.امین.;603393 نوشت:
ایناس معنی لایکلف الله نفسا الا وسعها؟؟؟؟:Gig:

تکلیف به اندازه‌ی ظرفیت و وسعت وجودی افراد است، پاداش هم به همان میزان است، شما چطور از اینکه تکلیف به اندازه‌ی ظرفیت وجودی افراد است نتیجه گرفتید که پاداش ولی برای همه با هر ظرفیتی که داشته باشند یکسان است، ولو اینکه درصد پر کردن ظرفیتشان از رحمت خداوند هم یکسان باشد، درصد و نسبت اما نه مقدار و اندازه؟ واقعاً از یکسانی تکلیف با وسعت وجودی می‌توانید در مورد پاداش چنان نتیجه‌ای را بگیرید؟
یا علی علیه‌السلام

**گلشن**;603636 نوشت:
سلام علیکم

دوباره همین مثال اشتباه را زدید و برای همین به نتیجه گیری غلط رسیدید
شما می ایید یک دانشجو را با یک بچه دبستانی مقایسه می کنید که کلا این دو نفر دنیای متفاوتی برای لذت بردن و برای هرچیزی دارند
و برای همین به نتیجه اشتباه می رسید
در حالیکه در فرض سوال تاپیک گفته شده عدل الهی بین دو انسان متفاوت در درک و فهم
در نظر داشته باشید که اگر دو انسان را شما تقریبا هم سن بگیرید
ان وقت پاداشی برای یک نفر از انها که برای دیگری غیر قابل فهم باشد وجود ندارد

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
خیر خواهر گرامی اینطور که می‌فرمایید نیست، در مثال شما تفاوت دو نفر در امکانات خارجی بود (جزوه مثلاً) در مثال حقیر تفاوت در استعداد و توانایی بود (تفاوت یک کودک و یک دانشجو)، موضوع تاپیک هم پیرامون دو نفر با درک و فهم متفاوت است، دیگر قضاوت با خودتان که تفاوت در درک و فهم از نوع تفاوت در امکانات است یا از نوع تفاوت در ظرفیت خود شخص.اصلاً دعوا نداریم، اگر تفاوت در درجه‌ی ایمان بین دو نفر بخاطر تفاوت در ظرف وجودی ایشان بود عدالت خداوند ایجاب می‌کند که پاداش ایشان به همان نسبت ظرفیت‌هایشان باشد که چون ظرفیتشان متفاوت است پاداش ایشان هم باید متفاوت باشد، مثلاً ۸۰٪ ظرفیتشان ایمان کسب کرده‌اند و به همان نسبت ۸۰٪ هم باید پاداش داده شوند ولی پاداش این مطابق ظرفیت خودش و پاداش آن هم مطابق ظرفیت و درک و فهم خودش ...
اگر هم تفاوتشان در ایمان از نوع تفاوت در امکانات بود در این صورت می‌توان بحثی را ترتیب داد که آیا خودشان در کسب آن امکانات کوتاهی کرده‌اند یا خیر و الی آخر ... اگر کوتاهی نکرده باشند به قول جناب .امین. چه بسا خداوند را جبران‌گر خواهند یافت.

با این وجود برای حقیر واضح است که تفاوت آنها یا فقط از نوع تفاوت در ظرفیت است و یا ترکیبی از ظرفیت و امکانات (چرا که خود ظرفیت انسان‌ها هم می‌تواند تغییر کند ظاهراً :Gig:)
یا علی علیه‌السلام

باء;603726 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
خیر خواهر گرامی اینطور که می‌فرمایید نیست، در مثال شما تفاوت دو نفر در امکانات خارجی بود (جزوه مثلاً) در مثال حقیر تفاوت در استعداد و توانایی بود (تفاوت یک کودک و یک دانشجو)، موضوع تاپیک هم پیرامون دو نفر با درک و فهم متفاوت است، دیگر قضاوت با خودتان که تفاوت در درک و فهم از نوع تفاوت در امکانات است یا از نوع تفاوت در ظرفیت خود شخص.اصلاً دعوا نداریم، اگر تفاوت در درجه‌ی ایمان بین دو نفر بخاطر تفاوت در ظرف وجودی ایشان بود عدالت خداوند ایجاب می‌کند که پاداش ایشان به همان نسبت ظرفیت‌هایشان باشد که چون ظرفیتشان متفاوت است پاداش ایشان هم باید متفاوت باشد، مثلاً ۸۰٪ ظرفیتشان ایمان کسب کرده‌اند و به همان نسبت ۸۰٪ هم باید پاداش داده شوند ولی پاداش این مطابق ظرفیت خودش و پاداش آن هم مطابق ظرفیت و درک و فهم خودش ...
اگر هم تفاوتشان در ایمان از نوع تفاوت در امکانات بود در این صورت می‌توان بحثی را ترتیب داد که آیا خودشان در کسب آن امکانات کوتاهی کرده‌اند یا خیر و الی آخر ... اگر کوتاهی نکرده باشند به قول جناب .امین. چه بسا خداوند را جبران‌گر خواهند یافت.

با این وجود برای حقیر واضح است که تفاوت آنها یا فقط از نوع تفاوت در ظرفیت است و یا ترکیبی از ظرفیت و امکانات (چرا که خود ظرفیت انسان‌ها هم می‌تواند تغییر کند ظاهراً

:Gig:)
یا علی علیه‌السلام

باسلام
متاسفانه فرصت نکردم پست های زیبای شماوسایردوستان رابخوانم امابانگاهی اجمالی به این پست بایدبگیم ظرفیت های متفاوت ایجادکننده پاداش متافت نیست بادرنظرگرفتن دوطرف معادله مقادیری مجهول درمعادله اول وجوددارد که سبب تفاوت ان بامعادله معلوم دوم شده که معادله مجهول باتوجه به ویژگی های خودپتانسیل برابری بامعادله دوم رامیکند اگرظرفیت xازy کم تربود
این دلیل برمتفاوت بودن پاداش ان باشخص yنیست xباتوجه به ویژگی های خدادادی به 80درصدایمان رسیده امابدون فهم عمیق چون ظرفیت فهم خدادادیش کمتربوده پس دراینجاشخص اول بدون داشتن فهم 80درصدایمان کسب کرد وشخص دوم باداشتن فهم بالا80درصدایمان عمیق پس عدالت خداایجادمیکند بااینکه فهم نفراول کمتربود80درصد ایمان کسب کردپاداشش نبایدکمترازشخصی باشدکه خداوندبه اودرک بالاراداد متفاوت باشد
یاحق

احمد;603759 نوشت:
باسلام
متاسفانه فرصت نکردم پست های زیبای شماوسایردوستان رابخوانم امابانگاهی اجمالی به این پست بایدبگیم ظرفیت های متفاوت ایجادکننده پاداش متافت نیست بادرنظرگرفتن دوطرف معادله مقادیری مجهول درمعادله اول وجوددارد که سبب تفاوت ان بامعادله معلوم دوم شده که معادله مجهول باتوجه به ویژگی های خودپتانسیل برابری بامعادله دوم رامیکند اگرظرفیت xازy کم تربود
این دلیل برمتفاوت بودن پاداش ان باشخص yنیست xباتوجه به ویژگی های خدادادی به 80درصدایمان رسیده امابدون فهم عمیق چون ظرفیت فهم خدادادیش کمتربوده پس دراینجاشخص اول بدون داشتن فهم 80درصدایمان کسب کرد وشخص دوم باداشتن فهم بالا80درصدایمان عمیق پس عدالت خداایجادمیکند بااینکه فهم نفراول کمتربود80درصد ایمان کسب کردپاداشش نبایدکمترازشخصی باشدکه خداوندبه اودرک بالاراداد متفاوت باشد
یاحق

سلام علیکم جناب احمد و رحمة الله و برکاته،
اگرچه برخی دوستان شاید همچنان نظر شما را داشته باشند ولی حقیر روی این بیان مسأله کمی در ابتدای تاپیک بحث داشتم که در ضمن آن نظرم بر این بود که گفتن «درصد ایمان برابر ولی در یکی بدون فهم عمیق و در دیگری با فهم عمیق» معیار مناسبی نیست، ایمان چیزی نیست که یک طول داشته باشد و یک عمق، معیار ارزش‌دهی خداوند مطابق کلام خودش یک کمیت است، «تقوا»، و نه دو کمیت، یعنی اول باید طول و عمق ایمان را ابتدا دقیق بیان کنید که یعنی چه (چون حقیر حتی درک شهودی هم از آنها ندارم و بیشتر به نظرم می‌رسد که خطایی باشد که از دقیق نبودن بیان و شهودی بودن آن به بحث تحمیل می‌شود) و بعد ارتباط آن دو را با تقوا بیان کنید. تا جایی که حقیر دیده‌ام ایمان درجات و مراتبی دارد، نه طول و عمق، اگر کسی در درجات ایمان به مدارج بالا دست پیدا کند دیگر دست پیدا کرده است و اینطور نیست که بگویمم چطور به آن مدارج رسیده است، بالا رفتن از نردبان ایمان یعنی بالا رفتن در مسیر حقیقت، یعنی بهره‌مندی بیشتر از حقانیت خداوند، یعنی تحقق پیدا کردن بیشتر خود شخص، یعنی رشد حقیقی وجود خود شخص، کسی که وجودش متعالی شده است دیگر چه اهمیتی دارد که به سختی به ان مکان قرب رسیده است یا به راحتی، یک شبه راه صد ساله را رفته است یا هزار ساله، با ضریب هوشی ۱۴۰ این مسیر را رفته است یا با ضریب هوشی ۸۰، در ایران شیعی بزرگ شده و به آن جایگاه ایمان رسیده یا در کشور طاغوتی همچون آمریکای اسلام‌ستیز، در آن جایگاه قرب حقایق در مرتبه‌ای از حقیقت وجود دارند که هر کسی به آن درجه برسد از آن می‌چشد، این به آن خاطر است که خداوند دست به انتخاب نمی‌زند که اگر می‌زد این خودش مصداق ظلم بود، رحمت خداوند وسعت کل شیء است، منتها هر موجودی به اندازه‌ی ظرفیت خودش از آن رحمت بهره‌مند می‌شود، کسی که ۸۰٪ مراتب ایمان را طی کرده است تحقق وجودی بیشتری دارد و بهره‌اش از رحمات خداوند هم بیشترر خواهد بود، غیر از این باشد یا باید خداوند رحمت خاص خود را به کسی که تحملش را ندارد بچشاند که خلاف عدل است (عدل یعنی هر چیزی سر جای خودش) یا باید به کسی در بخشیدن چیزی که استحقاقش را کسب کرده است بخل بورزد که خلاف شناختی است که از خداوند داریم. بنابراین پاداش باید تناظر با وضعیت شخص داشته باشد، با میزان بالفعل شدن ظرفیت بالقوه‌ی او، با تقوای او چه آنکه تقوا شرط قبولی اعمال و تأیید بر صدق ایمان شخص در آن رتبه‌ی خاص است.
مسائل دیگری هم در این بین مطرح است که پیشتر به آنها اشاره شده است، اینکه آیا ظرفیت انسان‌ها قابل تغییر هست یا خیر، اینکه آیا جبران‌کنندگی خداوند مقید به قیود حکمت هست یا خیر، اینکه ایا نهایتاً تمام موجودات به مقام فنای فی الله می‌رسند یا خیر ...
شاید هم حقیر در اشتباه هستم :Gig:
یا علی علیه‌السلام

ملّاعلي;603586 نوشت:
سلام و تشكر
عمل صالح بدون پشتوانه ايمان ارزش اخروي ندارد

ثانيا صحبت ما در مورد تلاش و سختي در دين است نه عمل صالح
به عنوان مثال شخصي به اندازه امام خميني تلاش كرده و سختي ديده اما يك پنجم ايشان هم رشد نداشته..چرا بايد در آخرت هم رتبه ايشان باشد؟؟؟؟
مگر فهم مراتب بهشت مبني بر فهم و معرفت ما از آن نيست؟؟؟

با سلام
این که می فرمایید عمل صالح بدون پشتوانه ایمان ارزش اخروی ندارد اولا شهید مطهری در کتاب عدل، در باب ثواب دانشمندان غیر مسلمان مانند ادیسون و پاستور و... خلاف این حرف شما را می زند(ر.ک مجموعه آثار،ج1،ص309 الی 310)

و ثانیا اصلا این مطلبی که شما می فرمایید عمل بدون ایمان فایده ندارد، خارج از بحث ماست دقت بفرمایید فرض ما این است که هر دو به درجه ایمان 80 درصد رسیده اند، اما یکی برای رسیدن به این درجه زحمات بیشتری کشیده و سختی های بیشتری را متحمل شده، شما خارج از فرض پاسخ می دهید و میگویید ، مثل اینکه دو خانم با حجاب هستند، یکی در ایران و یک جامعه مذهبی، و یکی در فرانسه یا ترکیه به خاطر حجابش توهین میشنود و از تحصیل منع می شود، آیا پاداش این دو یکی است؟

ملّاعلي;603586 نوشت:
مربوطه
از اين جهت كه از نگاه فلاسفه اسلامي شرايط زندگي در عدل الهي(مورد بحث ما) لحاظ نيست

حقیر نمی دانم از کدام مطلب فلاسفه اسلامی چنین برداشتی نموده اید، اما در هر صورت با آیات و روایاتی که تعدادی از آن را نقل کردم در تعارض است، لطفا سخن فلاسفه را عینا نقل کنید تا بهتر بتوانم در این خصوص نظر بدهیم.

یا علی(ع)

مسلم;603898 نوشت:
دقت بفرمایید فرض ما این است که هر دو به درجه ایمان 80 درصد رسیده اند، اما یکی برای رسیدن به این درجه زحمات بیشتری کشیده و سختی های بیشتری را متحمل شده ... مثل اینکه دو خانم با حجاب هستند، یکی در ایران و یک جامعه مذهبی، و یکی در فرانسه یا ترکیه به خاطر حجابش توهین میشنود و از تحصیل منع می شود، آیا پاداش این دو یکی است؟

سلام علیکم استاد بزرگوار و رحمت و برکات خداوند بر شما،
آیا اشتباه است اگر حقیر بگویم که کسی که حجابش را از سر بی‌تفاوتی بر سر می‌گذارد درکی که از حجاب و اهمیت آن دارد با درک کسی که با وجود موانع حجابش را حفظ می‌کند یکی نیست؟ مثل اینکه کسی که با معرفت علمی و عملی نمازش را می‌خواند و حقیقتاً در نماز معراج دارد با کسی که از سر بی‌تفاوتی نماز می‌خواند نمازشان یکی نیست ... آیا صرف عمل به دستورات اسلام ایمان به حساب می‌آید که از تشابه ظاهری عبادات دو نفر بگوییم ایمان آنها یکی است و عمقشان متفاوت است و بعد بگوییم هر که عمق ایمانش بیشتر باشد پاداش بالاتری خواهد یافت؟
آیا واقعاً دو نفر که ایمانشان از نظر رتبه یکسان باشد اینکه از چه راهی و با تحمل چقدر سختی به آن درجه‌ی از ایمان رسیده باشند فرقی برایشان خواهد داشت از نظر پاداش؟ آیا مثلاً حضرت قاسم علیه‌السلام که با آن سن کم در کربلا شهید شدند یا اصلاً حضرت علی اصغر علیه‌السلام یا اصلاً حضرت محسن علیه‌السلام که اصلاً به دنیا نیامدند و شهید شدند یا اصلاً حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها که به ان معنا هم شهید معرکه نشدند ولی در سه سالگی از غم پدرشان رحلت کردند، آیا اگر آنها در درجه‌ای از ایمان باشند که عالم مجاهدی در عصر حاضر بعد از یک عمر تلاش و مبارزه با استکبار و غیره به درجه‌ی ایمان ایشان برسد آیا باز می‌توان گفت که پاداش آن عالم مجاهد خستگی‌ناپذیر باید بیشتر از پاداش حضرت قاسم علیه‌السلام باشد که استعدادش بیشتر بود و با سرعت راه صد ساله را طی کرد و شد شهید کربلا؟ یا حضرت علی اصغر یا حضرت محسن یا حضرت رقیه، سلام‌الله‌علیهما؟ آیا اینکه حضرت حمزه علیه‌السلام غیرت خانوادگی‌اشان به جوش آمد و مسلمان شدند تا از برادرزاده‌اشان در مقابل کفاری که قصد جانشان را داشته‌اند دفاع کنند اسلامشان کم‌اهمیت‌تر از کسی است که بعد از سالها رفع شبهه و تعقل به شرف مسلمان شدن وارد گردیده است؟
با تشکر از صبر و تحملتان و ببخشید اگر حقیر در فهم منظور شما کوتاهی‌ای کرده‌ام، :Gol:
در پناه خداوند باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

باء;603976 نوشت:
سلام علیکم استاد بزرگوار و رحمت و برکات خداوند بر شما،
آیا اشتباه است اگر حقیر بگویم که کسی که حجابش را از سر بی‌تفاوتی بر سر می‌گذارد درکی که از حجاب و اهمیت آن دارد با درک کسی که با وجود موانع حجابش را حفظ می‌کند یکی نیست؟ مثل اینکه کسی که با معرفت علمی و عملی نمازش را می‌خواند و حقیقتاً در نماز معراج دارد با کسی که از سر بی‌تفاوتی نماز می‌خواند نمازشان یکی نیست ... آیا صرف عمل به دستورات اسلام ایمان به حساب می‌آید که از تشابه ظاهری عبادات دو نفر بگوییم ایمان آنها یکی است و عمقشان متفاوت است و بعد بگوییم هر که عمق ایمانش بیشتر باشد پاداش بالاتری خواهد یافت؟
آیا واقعاً دو نفر که ایمانشان از نظر رتبه یکسان باشد اینکه از چه راهی و با تحمل چقدر سختی به آن درجه‌ی از ایمان رسیده باشند فرقی برایشان خواهد داشت از نظر پاداش؟ آیا مثلاً حضرت قاسم علیه‌السلام که با آن سن کم در کربلا شهید شدند یا اصلاً حضرت علی اصغر علیه‌السلام یا اصلاً حضرت محسن علیه‌السلام که اصلاً به دنیا نیامدند و شهید شدند یا اصلاً حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها که به ان معنا هم شهید معرکه نشدند ولی در سه سالگی از غم پدرشان رحلت کردند، آیا اگر آنها در درجه‌ای از ایمان باشند که عالم مجاهدی در عصر حاضر بعد از یک عمر تلاش و مبارزه با استکبار و غیره به درجه‌ی ایمان ایشان برسد آیا باز می‌توان گفت که پاداش آن عالم مجاهد خستگی‌ناپذیر باید بیشتر از پاداش حضرت قاسم علیه‌السلام باشد که استعدادش بیشتر بود و با سرعت راه صد ساله را طی کرد و شد شهید کربلا؟ یا حضرت علی اصغر یا حضرت محسن یا حضرت رقیه، سلام‌الله‌علیهما؟ آیا اینکه حضرت حمزه علیه‌السلام غیرت خانوادگی‌اشان به جوش آمد و مسلمان شدند تا از برادرزاده‌اشان در مقابل کفاری که قصد جانشان را داشته‌اند دفاع کنند اسلامشان کم‌اهمیت‌تر از کسی است که بعد از سالها رفع شبهه و تعقل به شرف مسلمان شدن وارد گردیده است؟
با تشکر از صبر و تحملتان و ببخشید اگر حقیر در فهم منظور شما کوتاهی‌ای کرده‌ام،
در پناه خداوند باشید ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

سلام بر شما جناب باء عزیز
ببینید حرف شما را قبول دارم منتهی در جایی که یک طرف درک درستی از عملش نداشته باشد، اما اگر مثال را ببریم روی دوتا خانمی که هر دوتا به یک اندازه نسبت به حجاب درک و معرفت دارند، و با ایمانی برابر آن را برگزیده اند و هر دو در هر شرایطی روی آن ایستادگی خواهند کرد، منتهی یکی در ایران است که مسخره نشده، گاهی تشویق هم می شود( البته اگر هم مسخره می شد با توجه به معرفتش دست از حجاب بر نمی داشت) اما دیگری در یک کشور دیگر به خاطر این حجاب به او توهین می شود، مسخره میشود، از تحصیل منع می شود، حتی کتک میخورد، و حتی مواردی داشته ایم که تهدید به قتل می شوند، آیا مزد این دو برابر خواهد بود؟

بینید جناب باء عزیز بنده قبول دارم که ایمان، و عمق آن شخصیت باطنی انسان را می سازد، و عمده ثواب روی همین عمق ایمان، و ملکات انسانی بار خواهد شد، تاکید میکنم این را قبول دارم اما نمی توانم با تمرکز روی آن بی خیال آیات و روایات بسیاری شوم که سخن از مزد در برابر عمل شده اند، مثل:

«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏»(زلزله-7و8)
پس هر كس هموزن ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند و هر كس هموزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند.

و نیز روایاتی که از اعطاء عوض در مقابل سختی ها میگویند، مثلا امام صادق(ع) می فرمایند:

«لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ، لَتَمَنّى‏ أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيض‏» (الکافی(ط. دارالحدیث)، شیخ کلینی، ج3،ص640)
اگر مومن می دانست در مقابل این مصیبت ها چه اجری دارد آرزو میکرد با قیچی قطعه قطعه شود.

پس همان طور که گفتم اگرچه اعمال و سختی ها و تلاش ها در ثواب نقش دارند، اما عمده ثواب به عمق ایمان و اعمال و خصوصیاتی که برای نفس ملکه شده اند و شخصیت انسان را ساخته‌اند تعلق خواهد گرفت.

اما در مورد اهل بیت(ع) و فرزندانشان باید عرض کنم که من در این مورد قبلا با یکی از اساتید به نام حوزه در زمینه کلام صحبتی داشته ام، مقام و جایگاه حضرت علی اصغر(ع)، حضرت رقیه(س)، حضرت محسن(ع)، و... بی حساب و کتاب و یا به خاطر عمل نکرده آنها نیست، بلکه به خاطر ظرفیت درونی آنهاست، ببینید اینطور نیست که ظرفیت و شخصیت درونی انسان صرفا با عمل ساخته شود، بلکه می تواند به خاطر نحوه رفتار والدین باشد، من در یکی از پست های گذشته به نقش والدین در ایجاد ظرفیت برای کودکشان اشاره نمودم، در روایت هم داریم:

«الولد سر ابیه»(منهاج البراعة، خوئی، ج13، ص30)
فرزند سر (درون) پدرش است.
محقق سبزواری در مورد امام حسن(ع) و امام حسین(ع) می فرماید:
در فضيلت حسنين همين كلمه «الولد سرّ أبيه» كافى است‏.(هادی المضلین، ص108)
این روایت گویای این است که قوای پدر در شکل گیری فرزند نقش دارد، و فرزندان تفصیل شخصیت آباء هستند(شرح توحید صدوق، قاضی سعید قمی، ج1، ص715)
بالاخره شخصیت پدر و مادر و نحوه رفتار آنها، مراقبت های قبل از بارداری و در مراحل بارداری و... در ایجاد ظرفیت برای این کودک نقش دارد، همینطور که مادر شیخ مرتضی انصاری می گفت: من بیش از این از فرزندم توقع داشتم، چرا که حتی یک بار بدون وضو به او شیر ندادم.
یا می تواند این ظرفیت مثل معصومین، به خاطر اطاعت پذیری و نیت آنها، و از باب مزد قبل از عمل باشد، بدون شک نیت در اصل مزد، و مقدار آن تاثیر اساسی دارد،یعنی نیت اگر غیر الهی باشد اصلا مزدی در کار نیست، و اگر برای خدا باشد متناسب با اخلاص آن ثواب ها متفاوت خواهد بود، لذا اگر نیت کسی تسلیم در برابر حق باشد، خداوند مزد او را متناسب با اطاعت و فرمان پذیری‌اش خواهد داد، در دعای ندبه حکمت برگزیده شدن انبیاء را این طور میخوانیم:

«أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِك‏...بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّة... وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُم‏» (دعای ندبه، به نقل از اقبال العمال، ابن طاووس، ج1، ص295)
کسانی که آنها را برای خودت و دینت خالص کرده ای... بعد از اینکه برای آنها زهد را در درجات این دنیای پست شرط کردی... و به وفای انان علم داشتی پس قبولشان کردی و آنها را نزدیک ساختی.
این ظرفیت آنها نبز قبل از تولدشان در نهادشان به امانت گذاشته شد، و در خردسالی آن را دارا بودند.

با این اوصاف به نظر حقیر ایمان و ظرفیت درونی امثال علی اصغر(ع) یا حضرت رقیه(س) بیش از علمایی است که در راه دین زحمت کشیده اند، اما بر فرض، تکرار می کنم بر فرض تساوی این ظرفیت و ایمان، بدون شک اگر علما بیشتر سختی کشیده باشند، ثوابشان بیشتر خواهد بود، چون اصل و نسب در نزد خداوند ملاک پاداش نخواهد بود، و پسر نوح نیز در صورت تخلف مغضوب الهی می شود.

بهترین ها را برایتان آرزومندم:Gol:
یا علی(ع)

باء;603890 نوشت:

سلام علیکم جناب احمد و رحمة الله و برکاته،

شاید هم حقیر در اشتباه هستم :Gig:
یا علی علیه‌السلام

باسلام
بااین موردموافقم
یاحق

جمع بندی
_____________________

سوال: دو نفری که از لحاظ استعداد و ظرفیت مساوی نیستند، اگر به درجه واحدی از ایمان برسند، اما یکی با سختی و تلاش بیشتر، و دیگری با تکیه بر توانایی‌های خدادادی و درونی؛ در این صورت اجر کدامیک بیشتر است؟ و چطور جای اعتراض برای دیگری نمی‌ماند؟

پاسخ:

برای پاسخگویی توجه به دو نکته لازم است:

نکته اول:
اولا در اعطاء ثواب، اصلا جای اعتراض وجود ندارد، چون خداوند بیش از مقدار عمل آن دو به آنها ثواب خواهد داد، قرآن کریم می فرماید:
«لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِه‏» (1)
تا خداوند آنان را به بهترين اعمالى كه انجام داده‏اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بيفزايد.
و بی عدالتی و حق اعتراض در جایی است که حق انسان را به او ندهند، اما خداوند به هر دو بیش از حقشان مزد خواهد داد، در حالی که طلبی از خداوند نداشته اند.اگر شما به یک فقیری 200 تومان بدهید و به فقیر بعدی 500 تومان، بی عدالتی نکرده اید، چون طلبی از شما نداشته اند، و تازه همین بخشش شما هم از روی جود و فضل شما بوده است، این اولا.

نکته دوم:
ملاک‌های حسابرسی خداوند متعدد بوده و به نسبت اشخاص، و توانایی‌هایشان تفاوت می‌کند، لذا به صورت کلی نمی‌توان در مورد حسابرسی اشخاص نظر داد، بلکه آنچه که از دست ما بر می‌آید بیان ملاک‌هایی است که خود خداوند به آنها اشاره فرموده است:
بدون شک آنچه که در ثواب یا عذاب انسان نقش دارد دو چیز است: هم ایمان و هم عمل (2) همانطور که خداوند در آیات مختلفی به آن اشاره فرموده است:
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُون‏» (3)
بى‏ترديد كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، براى آنان پاداشى هميشگى است‏.

»وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏» (4)
و آنها كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند و هميشه در آن خواهند ماند.

»إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا» (5)
مسلماً كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند [پاداششان داده خواهد شد] زيرا ما پاداش كسانى را كه كار نيكو كرده‏اند، تباه نمى‏ كنيم‏.
پس چیزی که مسلم و قطعی است، این است که علاوه بر ایمان، تک تک اعمال فرد نیز در حسابرسی و جزای او نقش دارد، همان‌طور که خداوند می‌فرماید:
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏»(6)
پس هر كس هم وزن ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند و هر كس هم وزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند.
اما نکته ای که ضروریست این است که خداوند ایمان و عمل صالح را برای همه انسان ها با یک عیار محاسبه نخواهد کرد بلکه فاکتورهای مختلفی در آن دخیل هستند، مانند:

عقل

امام باقر(ع) می‌فرمایند:
«إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا» (7)
خداوند متناسب با عقلی که بندگانش داده است در محاسبه آنها دقت به خرج می دهد.
و نیز امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْل‏» (8)
به درستی که مقدار ثواب متناسب با اندازه عقل است.
از این دو روایت فهمیده می‌شود که انسان هر چقدر عقلش بیشتر باشد حسابرسی از او دقیق‌تر بوده و در مقابل مزدش بیشتر است، و همچنین عذابش نیز شدیدتر است، و در مقابل کسانی که نسبت به این موهبت بهره کمتر برده‌اند حسابرسی آنان آسان تر است اما ثوابشان نیز کمتر است.
البته مراتب عقل اکتسابی است و شخص می‌تواند مطابق نچه که در روایات آمده است بر قوه عقلانیت خویش بیفزاید.

تلاش و مجاهدت

خداوند مزد انسان را صرفا در گرو تلاش او تعریف می‌کند:
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ * وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى‏»(9)
براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏، و تلاش او بزودى ديده مى‏شود.
سعی در مطلق تلاش و کوشش چه خیر و چه شر استعمال می شود،(10) و مراد از آیه شریفه این است که تلاش و کوشش انسان ولو به مقصد نرسد ثواب داشته و تلاش کننده در روز قیامت مأجور خواهد بود(11)
پس در حسابرسی آخرت، تلاش و مجاهدت ملاک است، نه حصول نتیجه؛ این که دو شخص در دو جغرافیای مختلف تلاش مشابهی بکنند و یکی به خاطر فراهم بودن مقدمات به نتیجه برسد و دیگری نرسد، ثوابی که به تلاش آنها تعلق می‌گیرد برابر است.

تمکن و دارایی مادی

یکی دیگر از ملاک‌هایی که در حسابرسی دخیل است توانایی های مادی است، ممکن است شخصی از غذای خودش و خانواده اش کم کند و 10 هزار تومان برای ساخت مسجد کمک کند، و دیگری 10 میلیون کمک کند اما ذره ای در داریی او تاثیر منفی نگذارد، روشن است که در این جا اجر نفر اول بیشتر است، خداوند در سوره طلاق می‌فرماید:

«لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَ مَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لَا يُكلَّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتاهَا»(12)
آنان كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‏كند.

سختی عمل

امام صادق(ع) می فرمایند:
«لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ، لَتَمَنّى‏ أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِيض‏» (13)
اگر مومن می دانست در مقابل این مصیبت ها چه اجری دارد آرزو میکرد با قیچی قطعه قطعه شود.
و نیز پیامبر(ص) فرموده‌اند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا» (14)
برترین اعمال، سخت‌ترین آنهاست.
پس مثلا رعایت حجاب از سوی دو انسان مومن یکی در ایران که گاهی تشویق هم می شود و دیگری در ترکیه یا فرانسه که گاهی به او اهانت می شود و از تحصیل هم منع می شود، اجر برابر نخواهد داشت، نه این که از ثواب حجاب زن ایرانی چیزی کم شود، بلکه ثواب تحمل مشقت های زن مسلمان در ترکیه یا فرانسه ثواب مضاعف دارد.

جمع بندی و نتیجه گیری

با این اوصاف فرض‌های مختلفی می توان از مسئله داشت:
دو نفری که در صدد مقایسه آنها هستیم، آنگاه ثوابشان برابر خواهد بود که به یک اندازه تلاش کرده باشند و از یک درجه عقل نیز بهره مند باشند، ولو نتایج متفاوت باشد، مثلا یکی 60 درصد تلاش کرده و به ایمان 60 درصد رسیده است، و دیگری نیز 60 درصد تلاش کرده اما به ایمان 80 درصد رسیده است، این دو نفر ثواب یکسانی خواهند داشت؛ برای روشن شدن مسئله، مثالی می زنم:

فرض کنید یک انسان ثروتمندی دو ماشین و دو راننده دارد، به راننده اولی ماشین پیکانش را داده و به راننده دومی ماشین تویوتا پرادو را داده است و به آنها گفته من متناسب با امکاناتی که به شما داده ام از شما توقع دارم.
اگر این آقا برای مزد دادن به راننده هایش فقط به نتیجه کار نگاه کند و ببیند مثلا راننده پیکان با سرعت 80 کیلومتر می رود و راننده پرادو 150 کیلومتر، و با این نتیجه به راننده دومی پاداش بیشتری بدهد عادلانه نخواهد بود، اما اگر به متفاوت بودن امکانات توجه نموده، و ملاک پاداش را روی تلاش آنها برد، و نتیجه را دخالت ندهد، کاملا عادلانه پاداش داده است.
مثلا اگر هر کدام از این دو 60درصد پدال گاز را فشار بدهند، پیکان 80 کیلومتر در ساعت می رود و پرادو مثلا 150 کیلومتر، نتیجه تلاش این دو با هم متفاوت است، اما تلاش این دو برابر بوده و در نتیجه پاداش یکسانی خواهند داشت.

بنابراین دو نفری که هر دو به درجه ایمان 80 درصد رسیده اند، اما با تلاش متفاوت، یکی به خاطر استعداد بالا، خانواده مذهبی، جامعه متدین، و...، اما دومی با استعداد کمتر، و در خانواده بی دین، در جامعه غیر مذهبی، و با سختی و تحمل توهین و جسارت و... به ایمان 80 درصد رسیده است، یقینا پاداش دومی بیشتر خواهد بود.

همچنین اگر کسی به خاطر ظرفیت هایی که به خاطر مراقبت های والدین به او رسیده مثلا ضمیر روشن تری دارد و یا از عقل بیشتری برخوردار است خب طبیعتا مزد و اجر او نیز بیشتر است، ممکن است پدر و مادری نسبت به آینده فرزند خود بیشتر احساس وظیفه کنند و در انتخاب همسر، مراقبت های دوران بارداری، و... بیشتر رعایت کنند خب طبیعتا فرزندشان دارای استعداد بیشتری خواهد بود، و این برتری ترجیح بی دلیل یا تبعیض نیست.
پس چیزی از ثواب آن انسان معمولی کم نخواهد شد، اما آن انسان با استعدادتر اجر مضاعف دارد، نه اینکه خداوند تبعیض قائل شده باشد، بلکه این مزد مضاعف، حاصل تلاش پدر و مادر، یا اجدادش هست که به او داده شده است، ثمره ای که ممکن است در اثر رعایت ادب و عمل نیک، دقت در انتخاب همسر، و مثلا شیردهی با وضو و لقمه حلال، رعایت خوردنی های تقویت استعداد در بارداری و... لذا بی حساب و کتاب نیست، و اگر قرار باشد ثواب مضاعفی نداشته باشد، آن موقع ظلم و بی عدالتی محسوب میشود. که البته همانطور که گذشت چنین شخصی در برابر لغزش ها نیز مجازات مضاعفی خواهد داشت، و حسابرسی دقیق تری از او به عمل خواهد آمد، تا کفه ترازو همچنان متعادل بماند.
پس بالاخره بدون حساب و کتاب نیست، بلکه برای این ظرفیت و استعداد، زحمتی کشیده شده است، فقط خود شخص نه، بلکه مثلا پدر و مادری که برای تعالی فرزندشان بیشتر تلاش کرده اند او را گامی به جلو برده‌اند.

_____________________
1) نور-38.
2) المیزان، علامه طباطبایی(ره)، ج1، ص216.
3) فصلت-8.
4) بقره-82.
5) کهف-30.
6) زلزله-7و8.
7) بحارالانوار، علامه مجلسی(ره)، ج7، ص267.
Dirol الکافی(ط. دارالحدیث)، شیخ کلینی، ج1، ص28.
9) نجم-39و40.
10) المیزان، ج19، ص46.
11) تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج22، ص550.
12) طلاق-7.
13) الکافی، ج3،ص640.
14) بحار الانوار، ج67، ص191.

موضوع قفل شده است