شیب شهوت و چسب احساس در ازدواج موقت(تماس خانم داستان با حامي)

تب‌های اولیه

217 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دوستان میشه یه خلاصه شیش هفت سطری از داستان از اولش تا اینجا بذارید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig:
آخه خیلی زیاده:Moteajeb!: من وقت ندارم همشو از اول بخونم .:ok::ok::ok::ok::ok::ok::khaneh:
از حالا می خوام گاماس گاماس شروع کنم به خوندن ادامه اش.:Nishkhand: البته اگر ادامه اش زودتر بیاد.:Sokhan:
ممنون.

[=B Rose]قسمت پایانی



چند روزی گذشت. مثل مست لایقعل هوش و حواسی برام نمونده بود. برا اهداف من تهمینه بدون فرشته کامل نبود. نمی تونستم یکیو بدون دیگری بپذیرم. مث افراد ناشی بودم اول منارو دزدیم بعد خواستم چاه رو بکنم. شايد قبل از این که مطمئن بشم فرشته همراهم هست یا نه نباید تهمینه رو عقد می کردم. با موقعيتي كه فرشته داشت به نظرم خودخواهانه عمل مي كرد. نمی دونم می خواست صبر کنه تا چی بشه؟ کی حاضره بیاد یه زنی رو که یه دختر نوجون بد قلق داره بگیره؟ من و فرشته همدیگر را می خواستیم. اگه تهمینه رو در کنارم داشتم به خطر این بود که نمی خواستم با فرشته ازدواج کنم و فردا به خاطر این که سنش ازم بیشتره بهونه بگیریم و وقتی که سنش بالاتر بره طلاقش بدم و فرصت ازدواجو ازش بگیریم.

گاهی که از يه دنده بودن فرشته به هم می ریختم می خواستم هر دو را طلاق بدم، اما تهمینه چه گناهی داشت با این که مجرد و جوان بود حاضر شده بود فرشته را در کنارش بپذیرد. روزي صبح زود از خوونه زدم بیرون کار بانکی داشتم اول باید می رفتم مؤسسه زبان مداركمو بر می داشتم. هنوز كليد را به هيئت مديره تحويل نداده بودم وقتی به مؤسسه رسیدم کلید انداختم و رفت داخل. بوی گند مواد توی حیاط می اومد وقتی رفتم داخل دیدم حمید بازم دوستاشو اونجا اورده و مؤسسه رو پاتوق کرده. من که این روزا دل و دماغي نداشتم با دیدن این صحنه داغ کردم و شروع کردم به حمید و دوستاش بد و بیراه گفتن. هر چه حمید بیشتر به پر و پام می پیچید و معذرت خواهی می کرد. بیشتر حالم ازش بهم می خورد. با عصبانیت داد زدم: باید یه فکری به حال خودت بکنی. توبه گرگ مرگه. اگه اون بار عذرتو می خواستم بهتر بود. ياالله یالله جول و پلاستو جمع کن. اون روز خودم جز هئيت مديره بودم و خواستم كمكت كنم زير بالتو بگيرم ولي الان من اينجا سهمي ندارم ولي به هیئت مديره نگم چه كار مي كني بهشون خيانت كردم.
حمید که دید التماسش بی فایده است. گفت: «خب باشه میرم. اما می رم سراغ قانون و اداره کار.»
با تندی بهش گفتم: «برو برو هر گورستونی که می خوای برو ببینم چه غلطی می کنی.»
حمید را که از مؤسسه بیرون انداختم از خشم همچون شیر زخمی شده بودم. چندتا مشت توی دیوار زدم. کمی می نشستم. کمی راه می رفتم. با ناراحتي با خودم گفتم: تکلیف حمید روشن شد. باید کمی بارمو سبک کنم. من نمي تونم ذهن فرشته رو تغيير بدم مي تونم براي خودم و ذهنم برنامه بريزم. بايد تكليف اونو هم امروز مشخص كنم. تو اين حال و هوا بودم كه تلفن مؤسسه به صدا در اومد. خانم رحمتي بود. گریه کنان گفت: «مي خواستم به هيئت مديره اعلام كنم كه ديگه نمي تونم ادامه ترمو تدریس كنم.»
بین او و شوهرش بدجوری شکر آب شده بود. كسي كه با خنده روابط خوموني نامحرم در مهماني ها و حتي سکس ضربدری رو باعث تدوام زندگی می دونست و بقيه رو امل معرفي مي كرد الان ضجه می زد و مي گفت: «وقتمو با کلاساي اینجا پر می کردم غافل از اين كه شوهرم هر روزي با زن بيگانه توي خونه کثافت کاری می کرده. به شوهرم خيلي فرصت دادم اعتياد جنسي داشت منم نتونستم خیانتشو تحمل كنم بعد از ماه ها مشاجره و بحث و دعوا درخواست طلاق داده ام.»
خودم اين قدر گرفتار بودم كه حال و حوصله شنيدن سخنانشو نداشتم. از سويي هم خوشم نميامد كه با دوستانم و مؤسسه اي كه براش خون دل خورده بودم ارتباط كاري داشته باشه. بهش گفتم: «ببخشين من عجله دارم البته ديگه اينجا مسؤوليتي ندارم. براي هيئت مديره ياداش مي ذارم كه عذر دارين و نمي تونين در اين مؤسسه تدريس كنين خيالتون راحت. شما دنبال كارتون باشين.»
بعد با فرشته تماس گرفتم با گرمی مثل همیشه با هم حال و احوال کرد. هرچی بیشتر با هم حرف می زیم آروم تر می شدم اما نمی خواستم نه نمی خواستم اون با اون لحن گرم و صمیمیش بازم خرم کنه. نمی خواستم آتیشم بخوابه تصمیممو گرفته بودم که کار رو یه سره کنم. به همین خاطر بهش گفتم غرض از مزاحمت این که واقعیت اینه که ازدواج موقتمون وقتش دیگه داره تموم ميشه بايد هر كدوم ما بريم سراغ زندگي خودش. فرشته که تا چند دقيقه قبل با گرمی حرف می زد سكوت كرده بود. فکر کردم تماسمون قطع شد. بلند گفتم: «الو الو می شنوی؟»
صدای سرد و ضعیف فرشته به گوشم رسيد: «بگو دارم می شنوم.»
خودم هم از این وضعیت حال خوبی نداشتم اشک از چشمام سرازیر شدند مشتانم را گره می کردم و به خودم دلداری می دادم که نباید احساسی بشی و وقتشه که دیگه تمومش کنی تا کی می خوای این ماجرا رو کش بدی؟




ادامه دادم: «راستش برای منم جدایی راحت نیست، اما چاره چیه؟ قبلا هم گفته ام كه ازدواج دائم من و تو با مشكل رو به رو مي شود. من واقعا با تهمینه ازدواج دائم کرديم و الان عقديم از اين جاي داستان رابطه ما به تو بستگي داره ماندني هستي يا........»
حرفم تموم نشده بود که فرشته گریه و هق هق کنان و با صدای بلند گفت: «بگو بگو خجالت نکش ماندنی هستی یا رفتنی؟....»
بعد با تلگرام پيامي بفرستاد: از روزاي خوشي نوشته بود كه با هم گذرونده بوديم، مسافرت هايي كه با هم رفته بودم. از اشتراكاتمون و قسمم داد كه تا عمر داريم باهم باشيم و به جدايي و دختر ديگه اي فكر نكنم. و زبان حال خودشون با اين شعر بيان كرده بود:
اين جمله رو گفت و تماسو قطع كرد بعد از نيم ساعت با تلگرام اين پيامو بهم داد و قسمم داد كه به جدايي فكر نكنم و فقط و فقط تا آخر عمرم با او باشم:

«یه پاییز زردو زمستون سردو
یه زندون تنگو یه زخم قشنگو

غم جمعه عصر و غریبی حصرو
یه دنیا سؤالو تو سینم گذاشتی

جهانی دروغ و یه دنیا غروبو
یه درد عمیقو یه تیزی تیغو

یه قلب مریضو یه آه غلیظ و
یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی

رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟
کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

یه دنیا غریبم
کجایی عزیزم

بیا تا چشامو تو چشمات بریزم

نگو دل بریدی
خدایی نکرده
ببین خواب چشمات با چشمام چه کرده
همه جا رو گشتم
کجایی عزیزم
بیا تا رگامو تو خونت بریزم

بیا روتو رو کن
منو زیر و رو کن
بیا زخمامو یه جوری رفو کن

عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟
کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟»

..................


با خودم گفتم. الان عصبانيه بذارم وقتي كه آرامش داره در اين باره باهاش صحبت كنم. روزي بهش پيام دادم كه پنج شنبه بعد از ظهر در پاركي كه غالبا باهاش قدم مي زدم همو ببينيم. جوابي ازش نيومد. عصر پنج شنبه مانده بودم برم پارك يا نه. احتياط كردم سريع خودمو به پارك رسوندم. وقتي اونجا رسيدم اونو از دور روي نيمكتي كه اونجا كنار آبشار مي نشستيم ديدم. سراغش رفتم. وقتي منو ديد سري تكون داد. اشك از گونه هاش سرازير مي شدن. لبهاشو مي گزيد كه صداي گريه اش بلند نشه. مونده بودم چي بگم. حال و روز خوبي نداشت. تنها چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود كه چيزي نگم تا آروم بشه. غرق تماشاي، ماهي ها، قوها و مرغابياي تو استخر شدم كه شنيدم: «خوش به حال اين دو قو چه قده عاشقانه با هم هستن. ما هم مي تونيم اين خوشيو خرابش نكنيم...»
باز سخن از ادامه زندگي مشترك مي زد. انگاري سر قبري فاتحه خونده باشم كه مرده اي نداشته. گوشش بدهكار منطق من براي اين جدايي نبود. رو كردم بهش و گفتم:«مي دونم خيلي سخته. زندگي هميشه طبق ميل ما نيست. فكر نكن برا منم اين جدايي راحته ولي..»
با صداي بلند داد زد. :« تو رو خدا بس كن اين فلسفه بافيا رو. مگه من اسباب بازیم که باهام بازی کنی. وقتی خسته شدي و از بازی سیر شدی بیندازیم يه کناري.»
افرادي كه دور و بر ما بودن زير زيركي ما رو مي پايدن. آقايي جلو اومد و گفت: خانم مزاحمتون شده؟ فرشته كه ناراحت بود. با تندي بهش گفت: اگه گفتم خاك انداز تو خودت رو جلو بينداز. به تو چه تو زندگي مردم سرك مي كشي. ...»
بيچاره مردك، از شرم سرشو زير اندازخت و با عذر خواهي سريع از اونجا دور شد.
بعد رو كرد با عصبانيت بلند بلند گفت: «
ايرج خان خودت اين بازيو شروع كردي! بچرخ تا بچرخيم. من امروز باید تکلیفمو با تو روشن کنم. می رم با مامانت صحبت کنم.»
اینو گفت و از من جدا شد و رفت. من كه خشكم زده بود فقط نگاهش كردم وقتي به خودم اومدم كه از ديدم پنهان شده بود. هر چه تماس مي گردم جواب نمي داد يا تماسو قطع مي كرد هرچی تماس می گرفتم جوابمو نمی داد. از طرفی خودمو دلداری می دادم و می گفتم كه این کار رو نمی کنه مگه دیوونه اس از طرفی هم دلم مثل سیر و سرکه می جوشید که اگه بره در خونه آبرو ریزی کنه چی؟

45 دقیقه مثل مار گزیده به خودم می پیچیدم و گاهی هم با منزل تماس می گرفتم ببینم اونجا رفته يا نه. مامانم از تماس های پشت سر هم من تعجب کرده بود. دو ساعت بعد فرشته تماس گرفت و گفت: «من الان دقیقا روبه روی منزل شما هستم. چه کنم؟ سر عقل مياي يا من كار رو تموم كنم؟ »
من که حسابی به هم ریخته بودم با تندی بهش گفتم: «نه هر کاري كه می خواهی بکنی؟ هر غلطی می خوای بکن.»
بعد گفت: «خب خودت خواستی.»
آدرس و نشونی منزل رو گفت. دیوونه دقیقا در خونه بود. کارد بهم می زدند خونم در نمی اومد. خودم رو آروم کردم و با چاخان و التماس بهش گفتم:« نرو همون جا بمون الان میام با هم صحبت کنيم. تو دیگه کی هستی شوخی هم سرت نمیشه.»
با هر کلکی بود فرشته رو آروم کردم و با هم به خونه اش برگشتیم.
مهرش رو داده بودم از اين كه می دیدم ازم مي خواد باج عاطفي بگيره خيلي ازش نارحت و عصبي مي شدم. گاهی هم واقعا اون را در این وضعیت دربه دری مثل خواهرم فرض می کردم و روا نمی دیدم چنین بلایی سر خواهرم بیاید.
فرشته نمي تونست و نمي خواست اين جدايي رو امضا كنه و بهش رضايت بده. بارها و بارها محل كارم آمد ولي با التماس و خواهش برش گردوندم. منو تهديد به فاش كردن اين رابطه مي كرد. برخي از اقوام و همكاران واسطه قرار داد. برخي از اسنادم را كه دستش بود بهشون نياز داشتم گرو گرفته بود. وابستگي اش به من كاري كرده بود كه براي رسيدن بهم حتي تا مرز گرفتن و كيل و شكايت جلو رفت.
روز و شب به تهمینه و فرشته فکر می کردم. فرشته لجوج، ناسازگار، حسود و خودخواه شده بود. حتی به قرار داد شرعی موقت بودن ازدواجمون هم پایبند نبود. از این که می دیدم عشق و قربون صدقه هاش رياكارانه و خودخواهانه و برای التیام زخم های زندگیش بوده حالم از این ارتباط مشتركمون به هم می خورد. بالاخره بعد از رايزني با مشاورم تصمیم رو گرفتم که مدتي به بهانه مأموريت كاري با تهمینه به شهر ديگري بروم تا بتوانم رابطه ام رو با فرشته مديريت كنم. هنگام رفتن نامه ای به فرشته نوشتم و از او خداحافظی کردم:
«وقتی این نامه به دستت می رسه من تهران نیستم. راستش ای کاش از خودم مطمئن بودم که تا آخر به پایت می ایستم و ازدواج نمی کردم. اما به تمام مقداستم قسم که می ترسیدم نتوانم، نتوانم و روزی کم بیاورم و با حضور دختري جوان تر از خودت بعد از سال ها زندگی تو رو رها کنم. اینو پای سست بودنم. پای ضعیف بودنم بگذار. شاید اگر مردي قوی و ایمان بودم تا آخر می ایستادم. به خودم مطمئن نبودم بنابراين نمی خواستم فرصت ها رو ازت بگیرم و بعد از تو جدا شوم. منو ببخش


be careful,good luck
bye








[=B Rose][=B Rose] the end

:parandeh:

سلام بر همگی
اگر کسی سخنی یا تحلیلی دارد
به ترتیب بیان کند.
موفق باشید

1. برداشت از ازدواج موقت در جامعه غلط است؛
2. ازدواج موقت برای افراد متاهلی است که در ازدواج اول شان به دلیلی دچار مشکل شده اند؛ برای مثال مردی که 2 بچه دارد و زن اول فوت کرده یا طلاق گرفته و احساس می کنه که اگر ازدواج دایم بکنه بچه هایش آسیب می بینند؛
3. کسی که دزدکی ازدواج موقت می کند بهتر است اینکار را انجام ندهد؛
3. افراد مجرد باید ازدواج کنند در شرایط مناسب. از ازدواج موقت باید دوری کنند و الا نتیجه برایشان مطلوب نخواهد بود؛
4. ازدواج موقت را باید یک پاسخ برای موقعیتهای اضطراری و ویژه دید نه یک روش رایج برای جامعه؛
5. بهترین قانون قانونی است که منطبق بر نیازهای جامعه باشد و الا جامعه راه خود را در پیش خواهد گرفت. ازدواج موقت قانونی برای پاسخ به بعضی نیازهای جامعه است ولی ما برداشت صحیحی از آن ندارم. فردی را سراغ دارم که ازدواج موقت کرده، ازدواج اش دزدکی نیست، خانواده های هر دو طرف اطلاع دارند و چندین بار هم مدت ازدواج شان راتمدید کرده اند ولی با توجه به شرایط شان هنوز تصمیم ندارند آن را قطعی کنند، شاید در آینده اینکار را انجام بدهند شاید هم ندهند ولی در هر حال در شرایط فعلی زن از یک حامی مالی و اجتماعی برخوردار بوده و نیازهای جنسی اش را به روش شرعی تامین می کند و مرد هم نیازهای جنسی خود را به خاطر نداشتن همسر سرکوب نمی کند و موقعیت بچه هایش را با یک ازدواج دایم و آوردن نامادری به خطر نمی اندازد.

سلام
با عرض معذرت از جناب حامی
میخوام یه چیزو رک بنویسم امید وارم باعث ناراحتی نشه به خصوص ناراحتی اقایون!

راستش خوندن این داستان یه حس بدبینیی نسبت به مردها در من ایجاد کرد!حدقل مرد تو این قصه خیلی .....!!مثلا این بخشها:

حامی;374571 نوشت:
از همه بهتر این بود که تهمینه و فرشته با هم کامل می شدند. تهمینه جوان تر، مجرد، و شیک پوش بود و خوش برخوردی و تسلط تهمینه به زبان انگلیسی عالی بود و فرشته اخلاق خوبی داشت و همدلیش عالی بود از مادر هم بهم مهربون تر بود اون قدر که گاهی حرض و جوش غذا خوردن و سلامتیم رو می خورد.
حامی;378875 نوشت:
برای من تهمینه بدون فرشته کامل نبود. نمی تونستم یکی را بدون دیگری بپذیرم.

مگه یه زن با همه ی خوب و بد شوهرش نمی سازه و باهاش زندگی میکنه!؟کدوم ادم کامله و بی نقص؟!
من فکر میکنم اصلا درست نیست که فردی به خاطر ایرادهایی که در همسرش هست(حالا ایراد جدیم نه این چیزایی که تو متن بود ...) بخواد به کس دیگه گرایش داشته باشه!زن و شوهر دوتا رفیقن که باید با خوب و بد هم بسازنو به هم کمک کنن نه اینکه....!

و اینکه احساس میکنم صیغه یک حکم یه طرفه است.یعنی وقتی قانونی هست باید به نفع همه باشه ولی در مورد صیغه چه نفعی برای زن هست؟!فک نمیکنم زنی که بتونه ازدواج دائم کنه راضی به صیغه بشه!...از روی جبر میپذیره و...گرچه مواردی هم هست که واقعا مسئله بدون وجود این حکم راه حلی ندارد و لازمه.اما سو استفاده ازش خیلی زیاده!که این هم تقصیر ما بنده های خداست نه خدا!
البته اصلا قصد نقد حکم خدارو ندارم!قطعا خداوند حکمتی رو میبینه که من نه! ....[=arial narrow]قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.
اینارو میذارم به حساب کژ فهمی خودم.

[SPOILER]نمیدونم شاید بخشی از اینها به خاطر اینه که حق به جانب به قضیه نگا میکنم!(البته کی میتونه این کار رو نکنه؟!همه ی ما یا زنیم یا مرد...!!به همین خاطر بهترین قاضی فک کنم خود اسلامه و احکامش!و اگر حکمی رو حلال کرده یقینا درسته!)[/SPOILER]

سلام
خیلی بهتر از این میشد داستان رو تموم کرد اما انگار عجله کردید و برای پایان داستانتون زیاد وقت نذاشتید .
در هر حال ممنون

سلام راستش داستان را بیشتر واقعیت مشخص می کنه تا تخیلات من. ولی درسته داستان نویسی هم زمان و وقت خودش را می طلبد یک داستان نویس حرفه ای مثل یک نماکار ساختمان است که باید تک تک واژه ها را باعنایت بچیند.
خیلی دلم می خواد چنین فرصتی برام پیش بیاد ولی تا حالا که پیش نمیامده. شما خوب بخونید و خوب تمومش کنید تا این نقص جبران شود:Nishkhand:

hoorshid;378926 نوشت:
سلام
با عرض معذرت از جناب حامی
میخوام یه چیزو رک بنویسم امید وارم باعث ناراحتی نشه به خصوص ناراحتی اقایون!

راستش خوندن این داستان یه حس بدبینیی نسبت به مردها در من ایجاد کرد!حدقل مرد تو این قصه خیلی .....!!مثلا این بخشها:
مگه یه زن با همه ی خوب و بد شوهرش نمی سازه و باهاش زندگی میکنه!؟کدوم ادم کامله و بی نقص؟!
من فکر میکنم اصلا درست نیست که فردی به خاطر ایرادهایی که در همسرش هست(حالا ایراد جدیم نه این چیزایی که تو متن بود ...) بخواد به کس دیگه گرایش داشته باشه!زن و شوهر دوتا رفیقن که باید با خوب و بد هم بسازنو به هم کمک کنن نه اینکه....!

و اینکه احساس میکنم صیغه یک حکم یه طرفه است.یعنی وقتی قانونی هست باید به نفع همه باشه ولی در مورد صیغه چه نفعی برای زن هست؟!فک نمیکنم زنی که بتونه ازدواج دائم کنه راضی به صیغه بشه!...از روی جبر میپذیره و...گرچه مواردی هم هست که واقعا مسئله بدون وجود این حکم راه حلی ندارد و لازمه.اما سو استفاده ازش خیلی زیاده!که این هم تقصیر ما بنده های خداست نه خدا!
البته اصلا قصد نقد حکم خدارو ندارم!قطعا خداوند حکمتی رو میبینه که من نه! ....[=arial narrow]قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.
اینارو میذارم به حساب کژ فهمی خودم.

[SPOILER]نمیدونم شاید بخشی از اینها به خاطر اینه که حق به جانب به قضیه نگا میکنم!(البته کی میتونه این کار رو نکنه؟!همه ی ما یا زنیم یا مرد...!!به همین خاطر بهترین قاضی فک کنم خود اسلامه و احکامش!و اگر حکمی رو حلال کرده یقینا درسته!)[/SPOILER]

سلام
ممنونم از تحلیل واقع گرایانه و متعادل تان.
ولی یاد بگیریم هرگز از رفتار یک فرد ( زن یا مرد) تعمیم به کل ندهیم.
جوانی می گفت در ایام مجردی خیلی تحت فشار بود و نیاز زیستی و عاطفی به جنس مخالف داشتم شرایط درسی و مالیم ازدواجم را به تأخیر انداخته بود و نمی توانستم به این زودی ازدواج کنم. با واسطه با خانمی آشنا شدم
وقتی او را دیدم متوجه شدم دختری است که پدر ندارد و به این راه کشیده شده است. از این که دختری نصیب شده بود خوشحال شدم به او گفتم این منطقه من را می شناسند من جلو می روم تو هم پشت سرم بیاد. تو راه بودیم که عذاب وجدان سراغم آمد که چرا باید سراغ این دختر بروی کسی که نمی داند با زندگی خود چه می کند و از مسیر انحرافی را در پیش گرفته است. از تصمیمم منصرف شدم و لابه لای جمعیت طوری حرکت کردم که من را گم کند و سریع از آنجا فرار کردم.
البته
من به او گفتم شما بهتر بود با آن واسطه هم صحبت می کردید که چرا برای پول این کار را می کنی؟ اگر واقعا قصد خیر دارید چرا کمک نمی دهید خواستگاری پیدا کند؟ چرا خیری را جهت نمی دهی تا نیازهای زندگی او را رفع کند چرا برای او شغل آبرو مندی پیدا نمی کنی.
درسته
ر حکم خدا بودن ازدواج موقت شک و شبهه ای نیست
ولی به قول آیت الله مکارم ازدواج موقت در اسلام فلسفه خاص دارد و برای هوسرانی و شهوترانی وضع نشده است.
فردای قیامت افرادی که این حکم خدا را به بازی گرفته اند چه مرد و چه زن باید پاسخگو باشند.

سلام خدمت جناب حامی ..تبریک میگم بابت نثر و قلم شیواتون
از اول داستان این قضیه برام حل نشده بود

حامی;360976 نوشت:
اگر چه به سن ازدواج رسیده بودم و شرایط ازدواج رو داشتم ولی ازدواج رو مانع جدی در مسیر موفقیت شغلی و تحصیلی خودم میدونستم؛ هر موقع فکرش بر سرزمین قلبم و منطقم لشکر می انداخت با تشر اون رو بیرون می کردم

این طرز تفکر برام حل نشده بود ....این جوون تو اون موقعیت چند راه پیش رو میدید
حامی;361817 نوشت:
از رابطه های ضربدری که عین زنا بود، از خود ارضایی، از دوستی با یک دختر برای مدت طولانی برای رفع عطش میل به جنس مخالف، از دوستی با دختران و تنوع طلبی از ارتباط با خانم های شوهر دار بهتر بود و بالاخره تصمیم گرفتم با شروط و سخنانی پیشنهادش رو قبول کنم.

از اینکه ازدواج دائم توی برنامه نبود راضی نبودم ..البته من میگم رفتار دیگران هم بی تاثیر نیست ...اگر در اطرافیان میدید که در کنار درس و کار میتوان زندگی کرد ...ازدوج رو مانعی برای رسیدن به اهداف نمیدید ....اما هر کسی برای کارهاش یه استدلالی داره ...شاید من یا فرد دیگه نتونه اون استدلال و بپذیره ...اما برای خود فرد مهمه ....برای همین به ازدواج موقت رو اورد ..اما استدلالش و قبول نداشتم و ندارم

راستش بعد از مشاوره فهمیدم که کارهام خیلی پخته نبوده. من با فرشته این مدت دقیقا مثل زن و شوهری که ازدواج دائم کرده اند بودیم. خیلی از وقتام رو با او سپری می کردم.
یه کم دیر به این نتیجه رسید
روی شوخی بهش گفتم که حاضری با فرشته در کنار هم زندگی کنیم.
این که صداقت داشت خوشم اومد ..متاسفانه خیلی از جوون ها جرات بیان حقیقت رو نداره
از همه بهتر این بود که تهمینه و فرشته با هم کامل می شدند. تهمینه جوان تر، مجرد، و شیک پوش بود و خوش برخوردی و تسلط تهمینه به زبان انگلیسی عالی بود و فرشته اخلاق خوبی داشت و همدلیش عالی بود از مادر هم بهم مهربون تر بود اون قدر که گاهی حرض و جوش غذا خوردن و سلامتیم رو می خورد.
همه ی کسانی که تو همچین موقعیتی رو دارن و این داستان زیبا رو خوندن .... در نظر بگیرن که افرادی چون تهمینه که با این شرایط کنار بیان خیلی کم هست ...به جرات میتونم بگم نایابه ....چون خانوم ها محبت کامل همسرشون و می خوان ..با رغیب عشقی هم کنار نمیان ..دقیقا مثل فرشته که کنار نیومد

نمی تونستم یکی را بدون دیگری بپذیرم
این جاش کفر ادم و در میاره ...خدا رو شکر فرشته و تهمینه به علم ذهن خوانی دست رسی نداشتند
هر چه حمید بیشتر به پر و پام می پیچید و معذرت خواهی می کرد. بیشتر حالم ازش بهم می خورد.

عصبانیت اش و سر یه بدبخت دیگه خالی کرد ..واقعا که
تصمیم رو گرفتم که با تهمینه برای ادامه تحصیلات به خارج بروم و رابطه ام را به بهوونه های مختلف با فرشته کم کنم و با سفرم از او برای همیشه جدا شوم
همه موقعیت شون مثل شخصیت اصلی این داستان نیست .............
ممکنه اخر داستان زندگی کسانی که این راه و انتخاب میکنن به این خوشی نباشه ....ممکنه به تلخ ترین شکل ممکن ختم بشه .........پس نصیحت من به بغیه افراد اینه که تا میتونن به این جمله ی پرستو با پرستو باز با باز عمل کنند

حرف پایانی : داستان زیبایی بود و بسیار بسیار واقعی و پند اموز ..... در ضمن شما خیلی دیر مینوشتید ....از یه طرف مشتاق خوندن و دونستن ادامه ی داستان بودم ..از طرفی هم دلم میخواست بهتون بگم چقدر دیر پست میزارید ..اما چون میدونستم حذف میشه ...نمینوشتم ..حالا که مطمئنم که این پست پاک نمیشه میگم جون ما رو گرفتید تا داستان و تموم کردید
..به امید موفقیت های روز افزون
یا حق


جناب حامی

این "the end" برای چی هست؟

گذشته از غلط گرامری! نوشتنش در این تاپیک چه توجیهی داره؟ وقتی معادل فارسی وجود داره و نوشته شده؟

غربزدگی و خود کم بینی تا چه حد؟

با سلام خدمت دوستان

حامی;361190 نوشت:
با تعجب پرسیدم سکس ضربدری؟
خیلی عادی گفت: آره نمی دونم چرا این کار به این راحتی و مفیدی برای خیلی ها عجیبه ما باید به هر وسیله ای که شده زندگی خود رو به چنگ و دندون حفظ کنیم تا زن و شوهر بتونیم عمری در کنار هم باشیم.

متاسفانه وقتی دریچه ذهن را برروی هرچیزی باز بذاریم (مثل برنامه های ماهواره) و به جای اینکه با اندیشه های الهی و دینی پر کنیم با یک سری تفکرات بی پایه و اساس ذهنیتمون را تشکیل بدیم نتیجه اش همینه، چیزی که جامعه الان داره به سمتش میره.

جای بسیار افسوس داره که با اینکه نهایت بی غیرتی در گناه دیاثت خلاصه میشه اینقدر راحت ازش صحبت میشه

:Ghamgin:.


وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ ... (
الانفال آیه : 48)

حامی;361190 نوشت:
برای همین من دیگه ترسی ندارم. که شوهرم جایی دیگه مشغول بشه و هر روز با یکی باشه. فوق فوقش من با چند تا از دوستان شوهرم هستم و شوهرم چندتا از خانم های ایشان رو تجربه می کنن. ولی بعد از این مهمانی ها با خیال راحت زندگی مون رو می کنیم.

واقعا نهایت حماقت در این استدلال مشاهده میشه. با این استدلال برای جلوگیری از دزدی هم خودمون اموالمون را تقدیم دزد کنیم که دیگه چیزی برای دزدی باقی نمونه.

حامی;379083 نوشت:
ولی یاد بگیریم هرگز از رفتار یک فرد ( زن یا مرد) تعمیم به کل ندهیم.
بله کاملا درست میگین.
گرچه انقدر از این موارد امروز داریم دورو بر میبینیم و میشنویم که...!البته از هر دو مدلش!زن و مرد!(موتاسفانه جامعه مون داره جامعه ی اذیت کنی(!!!) میشه!هم واسه زنها هم مردها!...تقصیر خودمان هم هست!..)

حامی;379083 نوشت:
درسته
ر حکم خدا بودن ازدواج موقت شک و شبهه ای نیست
ولی به قول آیت الله مکارم ازدواج موقت در اسلام فلسفه خاص دارد و برای هوسرانی و شهوترانی وضع نشده است.
فردای قیامت افرادی که این حکم خدا را به بازی گرفته اند چه مرد و چه زن باید پاسخگو باشند.
من متوجه نمیشم اگر اینطوره چرا در فقه این موارد ممنوع نشده.در مورد خیلی از احکام مثل ارثو...ریز به ریز و با جزییات همه چیز گفته شده خب موارد مثل این (چه در مورد زن و چه مرد هم) اگر در سلام ممنوع است نباید بیان میشد؟!بعضی میگن(نقل قولی است از یک روحانی البته) اینها هم به هر حال حلال است و نمیشه اشکال گرفت!
این درسته؟

Anoushiravan;379100 نوشت:
جناب حامی

این "the end" برای چی هست؟

گذشته از غلط گرامری! نوشتنش در این تاپیک چه توجیهی داره؟ وقتی معادل فارسی وجود داره و نوشته شده؟

غربزدگی و خود کم بینی تا چه حد؟


غرب زدگی ؟!بزرگوارگاهی این جور مورد برای جلب کردن مخاطب و یا ایجاد تنوع و جذبیت نوشتار به کار میره!...همین!غرب زدگی وابستگی فکری است!اینکه فرد با این تفکر که مثلا انگلیسی نوشتن با کلاس (!!!) تر از فارسی نوشتنه این کار رو بکنه.نه اینکه....

بعد هم فکر میکنم به متن داستان توجه میکردیم بهتر بود تا حواشی

hoorshid;379105 نوشت:
من متوجه نمیشم اگر اینطوره چرا در فقه این موارد ممنوع نشده.در مورد خیلی از احکام مثل ارثو...ریز به ریز و با جزییات همه چیز گفته شده خب موارد مثل این (چه در مورد زن و چه مرد هم) اگر در سلام ممنوع است نباید بیان میشد؟!بعضی میگن(نقل قولی است از یک روحانی البته) اینها هم به هر حال حلال است و نمیشه اشکال گرفت!
این درسته؟

بنده هر بار با این مساله مواجه میشم و فکر میکنم نهایتا با تمام نقص فکری و عقلی خودم به این میرسم که خداوند برای هر کارش دلیلی داره که گاهی ما متوجه اون دلیل نیستیم .

شاید اگر خداوند ریز زیر و بم این مسئله رو مثل ارث بیان میکرد ( مثلا در قرآن کریم میفرمودند فقط افرادی میتوانند متعه کنند که فلان و فلان و فلان برای عده ای محدودیت ایجاد میشد .

امروزه با توجه به تغییر شرایط زندگی مواردی هم که افراد محتاج متعه هستند متنوع و متفاوت از گذشته است .

امروزه کمتر مردی است که به مسافرت برود و تا مثلا 6 ماه یا 1 سال نتواند به دیدن خانواده اش برود ( نمیگم نیست اما به دلیل آسان شدن مسافرت ها بسیار کم شده ) و در عوض موارد دیگری زیاد شده مثلا ناسازگاری و نشوز زنان نسبت به همسرانشان بسیار بیشتر است مرد زن طلاق داده و زن مطلقه زیاد شده است و بسیاری موارد دیگر .

لذا نمیتوان با این حکم مثل حکم اموال برخورد کرد که این دو زمین تا آسمان با هم متفاوتند .

بحث مال و اموال با روح و روان ارتباط مستقیم ندارد اما ازدواج ارتباط مستقیم با حالات روحی و روانی دارد و بسیاری تفاوت های دیگر .

البته با این حرف ها قصد ندارم بگویم که متعه خوب است و باید انجام شود .

خیر

چنن عقیده ای ندارم

بلکه همانطور که علما هم به این مساله اهتمام دارند حتی الامکان باید شرایط ازدواج دائم فراهم شود و متعه برای موارد خاص است نه برای هر کسی .



اگر بخواهم مثال بزنم میتوانم به حکم اجازه خوردن گوشت حیوان حلال گوشت ذبح اسلامی نشده تشبیه کنم ( البته فقط تشبیه )

همان طور که خوردن چنین گوشتی حرام است اما اجازه خوردن آن به افرادی که نیاز مبرم به آن دارند و از طریقی غیر آن نمیتوانند خود را سیر کنند به اندازه مورد نیاز داده شده
خداوند اجازه داده که افرادی که نمیتوانند ازدواج دائم داشته باشند و ... اجازه داده که موقتا و در حد رفع احتیاجات ازدواج کنند و لذا متعه برای افراد واجد شرایط ازدواج دائم پسندیده نیست

شاید یکی از ایراداتی که بر شخصیت این داستان واقعی یعنی حمید وارد باشد همین باشد که با وجود شرایط ازدواج دائم دست به ازدواج موقت زدند و خود و دیگری را به دردسر انداختند .

Anoushiravan;379100 نوشت:
جناب حامی

این "the end" برای چی هست؟

گذشته از غلط گرامری! نوشتنش در این تاپیک چه توجیهی داره؟ وقتی معادل فارسی وجود داره و نوشته شده؟

غربزدگی و خود کم بینی تا چه حد؟


ای کاش غربزدگی خلاصه میشد در استفاده از این کلمه

اون وقت خیلی راحت میشد از غربزدگی فاصله گرفت .

ای کاش شما ، بنده و هر کس دیگری که درد این چیزها رو داریم کار اساسی برای دور کردن مد غربی از بازار پوشاک و کفش و مدل مو و لوازم آرایش و کتاب و دفتر مدرسه و اسباب بازی بچه ها و ... میکردیم .

شخصی میفرمودند ما ایرانی ها هیچ کارمان معلوم نیست

یا افراط میکنیم یا تفریط

آنجایی که باید گیر دهیم رها میکنیم و آنجایی که باید رها کنیم گیر میدهیم .

میگفت همین شما (خانمهای محجبه ) وقتی یک خانم بی حجاب میبینید سعی میکنید از عیب های او چشم پوشی کنید و با محبت با او رفتار کنید تا جذب شما شده و به پوشش علاقمند بشه .

اما اگر یک خانم محجبه رو ببینید که اشتباهی از او سر زده به جای محبت و تذکر پنهانی چنان تند با او برخورد میکنید که همان حجاب خودش رو هم کنار بگذاره .

حالا قضیه جناب حامی هم همینجور شده ...

[SPOILER]امیدوارم جناب حامی حجابشون رو کنار نگذارند :)[/SPOILER]

تا ساحل آرامش;379136 نوشت:
بنده هر بار با این مساله مواجه میشم و فکر میکنم نهایتا با تمام نقص فکری و عقلی خودم به این میرسم که خداوند برای هر کارش دلیلی داره که گاهی ما متوجه اون دلیل نیستیم .

شاید اگر خداوند ریز زیر و بم این مسئله رو مثل ارث بیان میکرد ( مثلا در قرآن کریم میفرمودند فقط افرادی میتوانند متعه کنند که فلان و فلان و فلان برای عده ای محدودیت ایجاد میشد .

امروزه با توجه به تغییر شرایط زندگی مواردی هم که افراد محتاج متعه هستند متنوع و متفاوت از گذشته است .

امروزه کمتر مردی است که به مسافرت برود و تا مثلا 6 ماه یا 1 سال نتواند به دیدن خانواده اش برود ( نمیگم نیست اما به دلیل آسان شدن مسافرت ها بسیار کم شده ) و در عوض موارد دیگری زیاد شده مثلا ناسازگاری و نشوز زنان نسبت به همسرانشان بسیار بیشتر است مرد زن طلاق داده و زن مطلقه زیاد شده است و بسیاری موارد دیگر .

لذا نمیتوان با این حکم مثل حکم اموال برخورد کرد که این دو زمین تا آسمان با هم متفاوتند .

بحث مال و اموال با روح و روان ارتباط مستقیم ندارد اما ازدواج ارتباط مستقیم با حالات روحی و روانی دارد و بسیاری تفاوت های دیگر .

البته با این حرف ها قصد ندارم بگویم که متعه خوب است و باید انجام شود .

خیر

چنن عقیده ای ندارم

بلکه همانطور که علما هم به این مساله اهتمام دارند حتی الامکان باید شرایط ازدواج دائم فراهم شود و متعه برای موارد خاص است نه برای هر کسی .

اگر بخواهم مثال بزنم میتوانم به حکم اجازه خوردن گوشت حیوان حلال گوشت ذبح اسلامی نشده تشبیه کنم ( البته فقط تشبیه )

همان طور که خوردن چنین گوشتی حرام است اما اجازه خوردن آن به افرادی که نیاز مبرم به آن دارند و از طریقی غیر آن نمیتوانند خود را سیر کنند به اندازه مورد نیاز داده شده
خداوند اجازه داده که افرادی که نمیتوانند ازدواج دائم داشته باشند و ... اجازه داده که موقتا و در حد رفع احتیاجات ازدواج کنند و لذا متعه برای افراد واجد شرایط ازدواج دائم پسندیده نیست

شاید یکی از ایراداتی که بر شخصیت این داستان واقعی یعنی حمید وارد باشد همین باشد که با وجود شرایط ازدواج دائم دست به ازدواج موقت زدند و خود و دیگری را به دردسر انداختند .


ممنون از شما
البته فکر نمیکنم این تحلیل درست باشه.اگر بیان حکمی لازم باشه قطعا اسلام اون رو بیان میکنه نیاز نیست حتما در قران هم گفته بشه...منظورم رو واضح تر عرض میکنم.مثلا زنی رو که جناب حامی مثال زدند خب میگوییم کار او غلط ست و... ولی ایا فقیهی میگوید از نظر شرعی این کار حرام است؟!که زنی (عذر میخوام) مثل یک ف ا ح ش ه رفتار کنه و از این حکم سو استفاه کنه؟فقیهی میتوند بگوید این حرام است؟میتواند بگوید گناه کرده؟
به نظر من
اگر لازم بود اسلام میتوانست محدودیت ها و ممنوعیت ها رو بیان کنه.یک سری اصول و خط و مشی کلی رو.مثالش در مورد اون زن گفته شده در مورد مردهام مثلا میتوانست تعداد یا ... رو محدود کنه.درسته باید مورد زیادی گفته بشه ولی اگر لازم باشه بیانش قطعا در دین گفته میشد.(البته نظر شخصی است.شاید هم اشتباه میکنم...)

hoorshid;379145 نوشت:

ممنون از شما
البته فکر نمیکنم این تحلیل درست باشه.اگر بیان حکمی لازم باشه قطعا اسلام اون رو بیان میکنه نیاز نیست حتما در قران هم گفته بشه...منظورم رو واضح تر عرض میکنم.مثلا زنی رو که جناب حامی مثال زدند خب میگوییم کار او غلط ست و... ولی ایا فقیهی میگوید از نظر شرعی این کار حرام است؟!که زنی (عذر میخوام) مثل یک ف ا ح ش ه رفتار کنه و از این حکم سو استفاه کنه؟فقیهی میتوند بگوید این حرام است؟میتواند بگوید گناه کرده؟
به نظر من
اگر لازم بود اسلام میتوانست محدودیت ها و ممنوعیت ها رو بیان کنه.یک سری اصول و خط و مشی کلی رو.مثالش در مورد اون زن گفته شده در مورد مردهام مثلا میتوانست تعداد یا ... رو محدود کنه.درسته باید مورد زیادی گفته بشه ولی اگر لازم باشه بیانش قطعا در دین گفته میشد.(البته نظر شخصی است.شاید هم اشتباه میکنم...)

بله
شکی نیست که نیازی به بیان تمام محدودیت ها و جزئیات در قرآن نیست و بنده صرف اینکه قرآن یکی از منابع استنباط احکامه عرض کردم
ولی شما تصور کنید که این نیاز که از مهمترین نیاز های انسان و سرکش ترین نیاز های انسانه اگر بخواد محدودیت های زیادی داشته باشه ( هرچند بدون حدود و قصور هم نیست ) فقط خود خدا میدونه که چه اتفاقی ممکنه بیافته
این نیاز انسان نیازی است که حتی خداوند در برشمردن ویژگیهای مومنین آن را علنا ذکر کرده و میفرماید (الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِم )
گاهی اوقات برای پیشگیری از خطرات بزرگ باید از خیر بعضی چیزها گذشت

تا ساحل آرامش;379155 نوشت:
بله
شکی نیست که نیازی به بیان تمام محدودیت ها و جزئیات در قرآن نیست و بنده صرف اینکه قرآن یکی از منابع استنباط احکامه عرض کردم
ولی شما تصور کنید که این نیاز که از مهمترین نیاز های انسان و سرکش ترین نیاز های انسانه اگر بخواد محدودیت های زیادی داشته باشه ( هرچند بدون حدود و قصور هم نیست ) فقط خود خدا میدونه که چه اتفاقی ممکنه بیافته
این نیاز انسان نیازی است که حتی خداوند در برشمردن ویژگیهای مومنین آن را علنا ذکر کرده و میفرماید (الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِم )
گاهی اوقات برای پیشگیری از خطرات بزرگ باید از خیر بعضی چیزها گذشت

در اینکه گر خیر امری بر شرش مقدم بود عقل جواز صدورش رو میده شکی نیست بزرگوار
بنده هم قصد یکه به دو کردن ندارم ولی باز هم قانع نمیشم.اگر این ها از نظر دین غلط است هیچ چیز نباید میگفت؟(زنی که با سو استفاده از این حکم مثل ف ا ح ش ه رفتار میکنه یا مردی که مثل حرم سرا دارها رفتار میکنه رو نمیشه بهشون ایراد گرفت!!نمیتوانیم بگوییم به خاطر فلان دلیل داری گناه میکنی!چون گناه نمیکند!!!....)اینکه هیچ محدودتی ذکر نشده یک مقدار برای من عجیب است عرض کردم قبلا هم:
hoorshid;379105 نوشت:
بعضی میگن(نقل قولی است از یک روحانی البته) اینها هم به هر حال حلال است و نمیشه اشکال گرفت!
البته باز هم میگم:
hoorshid;378926 نوشت:
اصلا قصد نقد حکم خدارو ندارم!قطعا خداوند حکمتی رو میبینه که من نه! ....قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.
اینارو میذارم به حساب کژ فهمی خودم.

Anoushiravan;379100 نوشت:
جناب حامی

این "the end" برای چی هست؟

گذشته از غلط گرامری! نوشتنش در این تاپیک چه توجیهی داره؟ وقتی معادل فارسی وجود داره و نوشته شده؟

غربزدگی و خود کم بینی تا چه حد؟

سلام
انتقاد هم شیوه داره یعنی اگر بخواهید روی رفتار منفی کسی اثر بگذارید به روش مثبت بهتر می تونید این طوری طرف مقابل دفاع می کنه.

چقدر عبارت سنگینی به کار برده اید با یک واژه یک فرد خود کم بین میشه؟ یک فرد غربزده میشه و....
در ثانی داستان را دنبال نکرده اید که ببنید این فرد از زیان کسی است که مدرس زبان انگلیسی است و حتی در برخی از قسمت ها شعر انگلیسی به کار برده و..

سلام
خب در مشاوره های اینترنتی و تلفنی که سال ها مشغول بود وقتی خانمی تماس می گرفت که این ازدواج را انجام داده از او می پرسیدم شما می دانید که مثلا برای یک زن جوان خانم این کار را نمی پسندند.
دقیقا همین استدلال همین خانم را در داستان بیان می کردند.
یکی گفت:
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید***معشوق من است آن چه نزدیک تو زشت است
می گفتند ما هم همین شعار را می دادیم ولی اگر چند سال مثل ما بدون همدم زندگی کنند نظرشون عوض شود. برخی از خانم ها که شوهر دارند و شوهرشون زیاد سفر می روند به خاطر شغلشون کم میارند چه رسد به من که سال ها منتظر بودم و فرد مورد نظرم نیامده. اگر بیشتر صبر کنم به گناه می افتم.
همه افراد مذهبی این را قبول دارند که اگر واقعا فردی کارش گیر کند بین کار خلاف شرع و ازدواج موقت ، باید با ازدواج وقت مانع گناه شود
این آقا را من ساعت ها باهش بودم.
از اول هم دنبال این چیزها نبود اصلا ازدواج دائم و موقت را سم برای پیشرفت خود می دانسته.
البته با اهدافی که برای خودش تعریف کرده بود ازدواج دائم را مانع می دانسته که این قسمت فکرش مورد نقد است. ازدواج دائم با تمام مشکلات و مسؤولیت هاش این همه گرفتارهایی را که برای او به بار داشته نداشته.

سلام

حامی;379250 نوشت:
سلام
انتقاد هم شیوه داره یعنی اگر بخواهید روی رفتار منفی کسی اثر بگذارید به روش مثبت بهتر می تونید این طوری طرف مقابل دفاع می کنه.

چقدر عبارت سنگینی به کار برده اید با یک واژه یک فرد خود کم بین میشه؟ یک فرد غربزده میشه و....
در ثانی داستان را دنبال نکرده اید که ببنید این فرد از زیان کسی است که مدرس زبان انگلیسی است و حتی در برخی از قسمت ها شعر انگلیسی به کار برده و..

ایراد من به The end عنوان مطلب است! نه به همین عبارت در انتهای متن شما (به قولتان ایشان)

اتفاقا متن شما را کامل خوانده ام!

غربزدگی به چه چیزی می گویند؟ حتما باید شخص لباس آنها را بپوشد و ادا و اطوار آنها را در بیاورد؟

غربزدگی طیفی وسیع دارد که این هم یکی از مصادیق آن است

تا ساحل آرامش;379144 نوشت:
ای کاش غربزدگی خلاصه میشد در استفاده از این کلمه

اون وقت خیلی راحت میشد از غربزدگی فاصله گرفت .

ای کاش شما ، بنده و هر کس دیگری که درد این چیزها رو داریم کار اساسی برای دور کردن مد غربی از بازار پوشاک و کفش و مدل مو و لوازم آرایش و کتاب و دفتر مدرسه و اسباب بازی بچه ها و ... میکردیم .

شخصی میفرمودند ما ایرانی ها هیچ کارمان معلوم نیست

یا افراط میکنیم یا تفریط

آنجایی که باید گیر دهیم رها میکنیم و آنجایی که باید رها کنیم گیر میدهیم .

میگفت همین شما (خانمهای محجبه ) وقتی یک خانم بی حجاب میبینید سعی میکنید از عیب های او چشم پوشی کنید و با محبت با او رفتار کنید تا جذب شما شده و به پوشش علاقمند بشه .

اما اگر یک خانم محجبه رو ببینید که اشتباهی از او سر زده به جای محبت و تذکر پنهانی چنان تند با او برخورد میکنید که همان حجاب خودش رو هم کنار بگذاره .

حالا قضیه جناب حامی هم همینجور شده ...

هر چیزی در جای خودش!

همکارم تا ساحل آرامش نکات دقیقی اشاره کرده اند.
باید فرق بگذاریم بین چیزی که اینجا بحث می کنیم و چیزی که بیرون واقعا هست و اتفاق می افتد.
راستش در طول تاریخ مسأله جنسی برای مرد مهم بوده، اولا به خاطر طبیعت مردانه اش و دیگر به دلیل فاصله گرفتن از دین و اخلاق. این شهوت مهار نشده است.
برخی از دستورات شرع که حتی خانم ها آنها را امل بازی و تحجر می دانند برای مهار کردن شهوت مردان است. دودی که خانم ها با بزک کردن، با عشوه ، با انتخاب شغل مختلط با مردان با نشستن کنار خانواده ها برای دیدن فیلم های مبتذل، با اجازه دادن به شوهر از این که درباره اوصاف جنسی زن دیگران بگوید و آلبوم عکس آنها را ببیند، با روشن فکری در قالب انجام سکس ضربدری برای نگه داشتن شوهر برای خود و.....به راه می اندازد به چشم خودشان می رود.

  1. مردان به مسائل جنسی خیلی اهمیت می دهند به خصوص افرادی که محدودیت های دینی و شرعی را مضحک می دانند
  2. از قدیم مردان تصاویر جنسی را در غارها کشیدند
  3. امروز نقاشی ها و منیاتورهای جنسی را مردان می کشند
  4. اشعار غزل در وصف یار و خال و شراب را مردان می سرودند و در مراسم موسیقی مشروب و رقص زنان می خواندند
  5. شاهان زنان قاجار و...زنان زیادی داشتند
  6. مردان هنگامی که دعوا می کنند فحش جنسی به هم می دهند
  7. برخی از اختلالات جنسی مثل هرزه گویی تلفنی و اینترنتی و چشم چرانی و... در اغلب قریب به اتفاق مربوط به مردان است.
  8. مشتری پر و پا قرص فیلم های شو و امور پرونو گرافی مردان هستند
  9. رمان های بسیار سکس را مردان می خرند و می نویسند و می خوانند.
  10. ارتباط جنسی با حیوانات، کودکان، فرزندان خود و....در مردان بیشتر است.
  11. مردان مشتری عروسکی های جنسی هستند
  12. تجاوز به عنف از مردان بیشتر صادر می شود
  13. در آمریکا در ایام بارداری همسران آمارها نشان می دهد که مردان ارتباط بیرون از منزل دارند.
  14. سنی ها انواع و اقسام ازدواج های کوتاه مدت را دارند که در نرم افزار احکام روان شناختی مفصل توضیح دادیم مثل ازدواج ظهر هنگام، ازدواج خدمه هواپیما، ازدواج ابتعاث، و....
  15. برخی اختلالات جنسی مثل خودارضایی و.. بین مردان شیوع زیادی دارد.
  16. اغلب معتادان به سکس و خود ارضایی مردان هستند و در آمریکا مراکز بازپروری این معتاد وجود دارد.
  17. در محدودیت ها و محرومیت هایی مثل زندان ها، تجاوز جنسی بین مردان مشاهده می شود.
اگر اسلام درباره ازدواج متعدد و موقت احکامی دارد سامان بخشیدن و تعهد دار کردن روابط جنسی و عاطفی با شرایط خاص است. با توجه به این دستورات و نگاهی به انواع اختلالات و انحرافات جنسی آزاد و شدت غریزه جنسی مردان منصافانه تر درباره حکم ازدواج موقت سخن خواهیم گفت.
اون موقع حق می دهیم به زنی که شوهرش بیماری اعتیاد جنسی دارد بگوید من توان هرشب یا شبی چند بار را ندارم و التماسش را بکند که ازدواج موقت کند و هر روز با کسی نباشد

اون وقت به خانمی که بیماری شدید روانی اسکیزوفرنی دارد و نمی تواند ازدواج دائم کند حق می دهیم که بخواهد از این ازدواج استفاده کند.

اون وقت به زنی که متوجه شده شوهرش هر روز با کسی است و جایی برای رفتن ندارد حق می دهیم که به شوهرش بگوید با یکی باش.

زنان به خانم های بیوه که تن فروشی می کنند و راهی برای ازدواج دائم ندارند می گویند که لااقل محدودش کند به یک نفر در قالب حکم شرعی ازدواج موقت

خانمی می گفت: وقتی برادم از دنیا رفت متوجه شدیم همسرش با برادر کوچکم ارتباط نامشروع دارند اول انکار می کردند وبعد هم با وقاحت اعلام کردند که با هم بودیم ما مذهبی هم نبودیم ولی التماسشا می کردیم که لااقل ازدواج موقت کنید ولی هیچ کدام قبول نمی کردند.

من خودم مخالف با هوسرانی در این ازدواج هستم اما به شدت اعتقاد دارم که اگر به هیچ وجه چاره نباشد باید جلوی گناه را با جهت دادن به این ازدواج بگیریم.(این فرق دارد با ترویج کردن ابتدایی این ازدواج).

دوست من
من توبه کردم خوب شد؟
ولی این را در وسط بحث چرا مطرح کنید پیام خصوصی بدهید بحث خراب نشود
شما اگر خیلی نگران هستید غربزدگی فارسی وان و ترویج سکس ضربدری .و...را که در داستان بود نقد کنید.

حامی;379273 نوشت:
دوست من
من توبه کردم خوب شد؟
ولی این را در وسط بحث چرا مطرح کنید پیام خصوصی بدهید بحث خراب نشود
شما اگر خیلی نگران هستید غربزدگی فارسی وان و ترویج سکس ضربدری .و...را که در داستان بود نقد کنید.

دوست بزرگوار

چرا تمام تقصیرها را به گردن آنور آبی ها می اندازید؟

صدا و سیمای خودمان را نگاه می کنید؟

چرا تمام زنان بدبخت و بیچاره خانه دار و چادری هستند و تمام دکتر و مهندسانش اینگونه نیستند؟

چرا در تمام سریال ها شاغل بودن زن و داشتن مدرک تحصیلی برای آنها ترویج می شود و خانه دار بودن نشانه امل بودن است؟

چرا در تمام سریال های صدا و سیمای خودمان دوست دختر و دوست پسر داشتن عادی است؟

می شود گوشت را به گربه داد و گفت نخور؟

سلام به نظرم جای این بحث ها اگر چه لازم است اینجا نیست.
منظورم این است این داستان را را داریم تحلیل می کنیم سکس ضربدری در این داستان مطرح شد فارسی وان و شبکه های زیاد اینترنتی سریال های آمریکایی به آن دامن مس زنند. او جا دارد اینجا نقد شود.
وگرنه مقوله تهاجم فرهنگ ابعاد زیادی دارد که جای خود باید بحث شود.

حامی;379272 نوشت:

..............مردان به مسائل جنسی خیلی اهمیت می دهند به خصوص افرادی که محدودیت های دینی و شرعی را مضحک می دانند
از قدیم مردان تصاویر جنسی را در غارها کشیدند
امروز نقاشی ها و منیاتورهای جنسی را مردان می گویند
اشعار غزل در وصف یار و خال و شراب را مردان می سرودند و در مراسم موسیقی مشروب و رقص زنان می خواندند
شاهان زنان قاجار و...زنان زیادی داشتند
مردان هنگامی که دعوا می کنند فحش جنسی به هم می دهند
برخی از اختلالات جنسی مثل هرزه گویی تلفنی و اینترنتی و چشم چرانی و... در اغلب قریب به اتفاق از مربوط به مردان است.
مشتری پر و پا قرص فیلم های شو و امور پرونو گرافی مردان هستند
رمان های بسیار سکس را مردان می خرند و می نویسند.
ارتباط جنسی با حیوانات، کودکان، فرزندان خود و....در مردان بیشتر است.
مردان مشتری عروسکی های جنسی هستند
تجاوز به عنف از مردان بیشتر صادر می شود
در آمریکا در ایام بارداری همسران آمارها نشان می دهد که مردان ارتباط بیرون از منزل دارند.
سنی ها انواع و اقسام ازدواج های کوتاه مدت را دارند که در نرم افزار احکام روان شناختی مفصل توضیح دادیم مثل ازدواج ظهر هنگام، ازدواج خدمه هواپیما، ازدواج ابتعاث، و....
خودارضایی بین مردان شیوع زیادی دارد.
اغلب معتادان به سکس و خود ارضایی مردان هستند و در آمریکا مراکز بازپروری این معتاد وجود دارد.
....................

اسلام مردان و زنان را به حجاب و عفاف و چشم پوشی از ارتباط و اختلاط نامشروع دعوت می کند ولی برای خانم ها به دلائلی ویژگی های مردان هوسران در جامعه که تقییدات دینی ندارد و به دلیل گرفتار نشدن مردان دیندار توصیه های خاصی دارد.
می گوید طوری صحبت نکنید که کسی که در قلبش مرضی است به شما طمع کند
نیز بعد از دستور به حجاب می فرماید این برای این که مورد آزار جنسی قرار نگیرید برای خودتان بهتر است.
جوانی می گفت در مغازه لباس فروشی کار می کنم رفتم از کارگاه جنس بیاورم دیدم مردان در کارگاه لباس رکابی در کنار زنان نامحرم پوشیده اند و با هم کار می کنند. خب این مرد که در ارتباط با نامحرم عفاف را رعایت نمی کند بعید نیست که وقت وقتش مثل شیری که آهویی را به چنگ می گیرد تجاوز به عنف کند
این را من نمی گویم این اخبار روزانه است که اگر در سایت ها هم دنبال کنیم به وفور می بینیم.
البته به جای خود هم قانون باید محکم اجرا شود که که دندان طمع هم کنده شود

انتقاد به داستان و پاسخ بنده
قسمت اول و دوم داستان را که در سایت گذاشتم یکی از کارشناسان خوبمان به من تذکر داد که آیا بیان سکس ضربدری
Swinging بد آموزی ندارد؟
در پاسخ گفتم با مطالعات و اهداف و تجاربی که دارم نه ولی باز از مدیر سایت و همکاران دیگر نظر خواهی می کنم تا نظر خود را اعمال نکرده باشم و خدای ناکرده راه خطایی را نروم. در کل به این نتیجه رسیدیم که بیان با احتیاط مشکلی ندارد.

بیان با احتیاط چیه؟
داستان کشش خودش را دارد تخیل ما را جهت می دهد و خوراک خوبی برای اوهام و قوه خیال و اندیشه ما است با تصویر سازی ذهنی وقایع را مجسم می کند. خانم ها قوی خیالشان از مردان قوی تر است اما باز این کلیت ندارند.
در امور جنسیتی تخیل یک زن در باره امور عاطفی بسیار قوی است ولی همین زن در تصورات سکسی به گرد مرد نمی رسد.
افراد مغرض با به کار گیری افراد توانای نادان و مغرض یکی از ابعاد جدید جنگ نرم را در قالب دامن زدن به مسائل سکسی خارج از شرع رقم زدند. وقاحت این کار با آیین و ادیان مذهبی سازگاری ندارد.
سکس با محارم در قالب داستان های تخیلی کوتاه مدت و سکس مثلثی و سکس ضربدری و سکس با حیوانات و سکس با ربات و عروسک، به رسمت شناسی همجنس گرایی، خودارضایی، و....از این نمونه ها است.
قبح سکس با محارم در قالب داستان تخیلی کوتاه مدت به تدریج شکسته می شود و زنای ذهنی که گام ابتدایی زنای با محارم و زنان دیگر و تجاوز به عنف است شروع می شود.
بیان این مسائل در زمانی که این مسائل در قالب سریال، ترجمه، داستان، فیلم و تصویر و...ترویج می شود به منزله تابلو نصب کردن در جاده های کوهستانی برای هشدار و اخطار دادن به رانندگان است که سلامت فرد و جامعه را تضمین می کند.
افراد زیادی به خود جسارت نقد فیلم و داستان را نمی دهند. برخلاف این سایت مذهبی که تا حدودی کمک می کند به افراد نقاد و تحلیل گر باشد و سخن خود را بیان کنند و این ضعف رسانه ملی ما است که تحلیل فیلم را به عرصه رسانه به صورت گسترده نمی کشد. از سویی دیگر در رسانه ما یک مجری همه کاره می شود و حتی به جای کارشناس مذهبی و جامعه شناس و روان شناس سخن می گوید و این حماقت را به عنوان توانایی یک مجری معرفی می کنند.
از سویی دیگر با بیان نکردن خطرات افراد زیادی در دام می افتند.
مثلا جوانان زیادی که امکان ازدواج ندارد اشتباها تصور می کنند چون زنا و همجنس گرایی حرام است خودارضایی و ازدواج با عروسک سکس اشکال ندارد و اتفاقا برخی از پزشکان روشنفکر که عقل خود یا علوم تجربی یاد گرفته غربی را از وحی قوی تر می بینند به این دام می زنند.
بسیاری از خانواده ها نمی دانند که در قالب سریال چه افکار سمی ای به آنها به صورت ملایم و تدریجی تزریق می شود و فرزندانشان در اینترنت ممکن است گرفتار چه آسیب هایی شوند.
گاهی هم تحلیل ناقص افراد را تحلیل کامل در می یابند و از آن جانبداری می کنند مانند مدرسی که برای سکس ضربدری استدلال ناقص می کرد و آن را پذیرفته بود.

لا حول و لا قوة الا بالله

سلام و تشکر از جناب حامی و سایر دوستان
متاسفانه برخی اتفاقات در دوران بعد از انقلاب باعث شد تا نه تنها اوضاع جامعه بهتر نشه بلکه خیلی ها بگن باز خدا پدر شاه رو بیامرزه
قطعاً دلایل مختلفی در این مورد تاثیرگذار بوده اما شرایط طوری هست که همه کاسه کوزه ها سر اسلام و نظام اسلامی شکسته
سکس ضربدری هم یکی از همین موارد هست که متاسفانه روز به روز و با سرعت باور نکردنی در حال افزایش هست
و بدتر این هست که الآن پسرها هیچ تمایلی به دوستی با دختر ها ندارند و ترجیح میدهند با زن شوهر دار ارتباط داشته باشند
هرچقدر که فکر میکنم میبینم ازدواج موقت خیلی بهتر از این نوع ارتباط ها هست
و البته مشکلاتی هم داره ، مثلاً اینکه بسیاری از مردها واقعاً هرچقدر هم قوی باشند در مقابل ناز زن ضعف نشون میدند
سلاحی که میتونه در هر ازدواج موقتی تبعات مخربی داشته باشه
یا همین که میشه با تهدید به در جریان گذاشتن خانواده از مرد باج گرفت و خیلی از زندگی ها رو از هم پاشید
دیروز که از مشهد برمیگشتم خانم مسنی که کنار ما نشسته بود از همین موضوع چقدر گله داشت و چه فشاری کشیده بود
خانمی با سه بچه از همسرش جدا شده بود و پسر این خانوم با اون زن ازدواج موقت کرده بود
تازه چند ماه بخاطر اینکه پدر و مادرش اجازه نمیدادند بدون ازدواج موقت با هم ارتباط داشتند
و چقدر راحت زندگی این خانواده از هم می پاشه




برخی از متدینان به جای آسیب شناسی ازدواج موقت این حکم الهی را زیر سؤال می برند و در برابر برخی روابط جنسی متنوع را که برخی از سایت ها ترویج می کننند را با حمایت از قانون شکن (نه پلیس) حمایت می کنند.
به هرحال به عنوان یک فرد مذهبی باید برای هر موافقت یا مخالفتی که داریم جوابی در دادگاه عدل الهی هم داشته باشیم


کلیک کنید:

صدور حكم نهايي اعدام سرکرده شبکه سایت‌هاي مستهجن پس از سه سال

براي دانلود فيلم اينجا كليك كنيد

اطلاعات تکميلي از متهمان شبکه‌

هشدار سپاه به مروجان فساد و فحشا

این فعالیت های ضد اخلاقی مروبط به چند سال قبل است
شما که با سرعت کار در فضای مجازی با خیرید در امروز چه خبر است خود دانید.

هشدار
به عنوان یک روان شناسی هشدار می دهم که هرگز برای تفنن هم داستان های سکس با محارم و ضربدری را مطالعه نکنید افراد زیادی هستند که به طور وسواس گونه ذهنشان درگیر این موضوع شده و رنج می برند.

حامی;379272 نوشت:
همکارم تا ساحل آرامش نکات دقیقی اشاره کرده اند.
باید فرق بگذاریم بین چیزی که اینجا بحث می کنیم و چیزی که بیرون واقعا هست و اتفاق می افتد.
راستش در طول تاریخ مسأله جنسی برای مرد مهم بوده، اولا به خاطر طبیعت مردانه اش و دیگر به دلیل فاصله گرفتن از دین و اخلاق. این شهوت مهار نشده است.
برخی از دستورات شرع که حتی خانم ها آنها را امل بازی و تحجر می دانند برای مهار کردن شهوت مردان است. دودی که خانم ها با بزک کردن، با عشوه ، با انتخاب شغل مختلط با مردان با نشستن کنار خانواده ها برای دیدن فیلم های مبتذل، با اجازه دادن به شوهر از این که درباره اوصاف جنسی زن دیگران بگوید و آلبوم عکس آنها را ببیند، با روشن فکری در قالب انجام سکس ضربدری برای نگه داشتن شوهر برای خود و.....به راه می اندازد به چشم خودشان می رود.

  1. مردان به مسائل جنسی خیلی اهمیت می دهند به خصوص افرادی که محدودیت های دینی و شرعی را مضحک می دانند
  2. از قدیم مردان تصاویر جنسی را در غارها کشیدند
  3. امروز نقاشی ها و منیاتورهای جنسی را مردان می کشند
  4. اشعار غزل در وصف یار و خال و شراب را مردان می سرودند و در مراسم موسیقی مشروب و رقص زنان می خواندند
  5. شاهان زنان قاجار و...زنان زیادی داشتند
  6. مردان هنگامی که دعوا می کنند فحش جنسی به هم می دهند
  7. برخی از اختلالات جنسی مثل هرزه گویی تلفنی و اینترنتی و چشم چرانی و... در اغلب قریب به اتفاق از مربوط به مردان است.
  8. مشتری پر و پا قرص فیلم های شو و امور پرونو گرافی مردان هستند
  9. رمان های بسیار سکس را مردان می خرند و می نویسند و می خوانند.
  10. ارتباط جنسی با حیوانات، کودکان، فرزندان خود و....در مردان بیشتر است.
  11. مردان مشتری عروسکی های جنسی هستند
  12. تجاوز به عنف از مردان بیشتر صادر می شود
  13. در آمریکا در ایام بارداری همسران آمارها نشان می دهد که مردان ارتباط بیرون از منزل دارند.
  14. سنی ها انواع و اقسام ازدواج های کوتاه مدت را دارند که در نرم افزار احکام روان شناختی مفصل توضیح دادیم مثل ازدواج ظهر هنگام، ازدواج خدمه هواپیما، ازدواج ابتعاث، و....
  15. خودارضایی بین مردان شیوع زیادی دارد.
  16. اغلب معتادان به سکس و خود ارضایی مردان هستند و در آمریکا مراکز بازپروری این معتاد وجود دارد.
  17. و.....

اگر اسلام درباره ازدواج متعدد و موقت احکامی دارد سامان بخشیدن و تعهد دار کردن روابط جنسی و عاطفی با شرایط خاص است. با توجه به این دستورات و نگاهی به انواع اختلالات و انحرافات جنسی آزاد و شدت غریزه جنسی مردان منصافانه تر درباره حکم ازدواج موقت سخن خواهیم گفت.
اون موقع حق می دهیم به زنی که شوهرش بیماری اعتیاد جنسی دارد بگوید من توان هرشب یا شبی چند بار را ندارم و التماسش را بکند که ازدواج موقت کند و هر روز با کسی نباشد

اون وقت به خانمی که بیماری شدید روانی اسکیزوفرنی دارد و نمی تواند ازدواج دائم کند حق می دهیم که بخواهد از این ازدواج استفاده کند.

اون وقت به زنی که متوجه شده شوهرش هر روز با کسی است و جایی برای رفتن ندارد حق می دهیم که به شوهرش بگوید با یکی باش.

زنان به خانم های بیوه که تن فروشی می کنند و راهی برای ازدواج دائم ندارند می گویند که لااقل محدودش کند به یک نفر در قالب حکم شرعی ازدواج موقت

خانمی می گفت: وقتی برادم از دنیا رفت متوجه شدیم همسرش با برادر کوچکم ارتباط نامشروع دارند اول انکار می کردند وبعد هم با وقاحت اعلام کردند که با هم بودیم ما مذهبی هم نبودیم ولی التماسشا می کردیم که لااقل ازدواج موقت کنید ولی هیچ کدام قبول نمی کردند.

من خودم مخالف با هوسرانی در این ازدواج هستم اما به شدت اعتقاد دارم که اگر به هیچ وجه چاره نباشد باید جلوی گناه را با جهت دادن به این ازدواج بگیریم.(این فرق دارد با ترویج کردن ابتدایی این ازدواج).


نمودار زیر ببینید آیا ازدواج موقتی را که اسلام بیان کرده با رعایت شرایطش و با اجتناب از هوسرانی براین روابط نامشروع بسیار گسترده شرف ندارد؟


جناب حامی تاکنون بررسی شده است چند درصد افرادی که به سمت سکس ضربدری می روند، رفتارهای آلوده جنسی پیش از ازدواج داشته اند؟

سلام
بررسی دقیق این مسأله در کشور مقدور نیست چون در کشور جدید است و برخلاف هنجارهای عرفی و اجتماعی است و افراد مخفی می کنند ولی چیزی که مسلم است تصمیم جدی برای ترویج این امر در قالب داستان تخیلی و برنامه های مستند است.
در حالی که به زودی خواهم گفت که حتی سکس تراپیست های و مشاوران و روان درمانگران جنسی غربی این مسأله را هنجار نمی دانند و برخلاف تبلیغاتی که مفید بیان کرده اند تحقیقات نشان داده که سبب انهدام تعهدات زناشویی و خانواده است.

حامی;379341 نوشت:

بیان این مسائل در زمانی که این مسائل در قالب سریال، ترجمه، داستان، فیلم و تصویر و...ترویج می شود به منزله تابلو نصب کردن در جاده های کوهستانی برای هشدار و اخطار دادن به رانندگان است که سلامت فرد و جامعه را تضمین می کند.
افراد زیادی به خود جسارت نقد فیلم و داستان را نمی دهند. برخلاف این سایت مذهبی که تا حدودی کمک می کند به افراد نقاد و تحلیل گر باشد و سخن خود را بیان کنند و این ضعف رسانه ملی ما است که تحلیل فیلم را به عرصه رسانه به صورت گسترده نمی کشد. از سویی دیگر در رسانه ما یک مجری همه کاره می شود و حتی به جای کارشناس مذهبی و جامعه شناس و روان شناس سخن می گوید و این حماقت را به عنوان توانایی یک مجری معرفی می کنند.
از سویی دیگر با بیان نکردن خطرات افراد زیادی در دام می افتند.
مثلا جوانان زیادی که امکان ازدواج ندارد اشتباها تصور می کنند چون زنا و همجنس گرایی حرام است خودارضایی و ازدواج با عروسک سکس اشکال ندارد و اتفاقا برخی از پزشکان روشنفکر که عقل خود یا علوم تجربی یاد گرفته غربی را از وحی قوی تر می بینند به این دام می زنند.
بسیاری از خانواده ها نمی دانند که در قالب سریال چه افکار سمی ای به آنها به صورت ملایم و تدریجی تزریق می شود و فرزندانشان در اینترنت ممکن است گرفتار چه آسیب هایی شوند.
گاهی هم تحلیل ناقص افراد را تحلیل کامل در می یابند و از آن جانبداری می کنند مانند مدرسی که برای سکس ضربدری استدلال ناقص می کرد و آن را پذیرفته بود.

کاملا درست میگین جناب حامی
وقتی نتونستیم جلو شیوع یک بیماری رو بگیریم لا اقل باید تا جایی که میشه واکسینه کنیم!نه اینکه واکسیناسیونو به بهانه ی شیوع تعطیل کنیم!موتاسفانه الان وضع جامعه جوری شده که گفتن و نگفتن این چیزا توسط مراکزی مثل اینجا تاثیر انچنانیی در شیوعش ندارد!
[SPOILER]مثل بخش اخبار و شبکه های ماهواره ای که موتاسفانه نمی دانم چرا مسئولین صدا و سیمای ما فکر میکنن فلان خبر از تلویزیون خودمان پخش نشه در جامعه هم پخش نمیشه و خیلی راحت به جای اینکه خودشان خبر رو به طور کامل و با تحلیل درست پخش کنن اجازه میدن اول شبکه های مقرض اون رو با هر شکلی که دوس دارن به خورد خاطب بدن و بعد که تحلیل انها در اذهان جا افتاد و تاثیر خودش رو گذاشت تازه شروع میکنن به جواب دادن و جمع کردن قضیه!البته اگر بتوانند!!!...[/SPOILER]

حامی;379272 نوشت:
همکارم تا ساحل آرامش نکات دقیقی اشاره کرده اند.
باید فرق بگذاریم بین چیزی که اینجا بحث می کنیم و چیزی که بیرون واقعا هست و اتفاق می افتد.
راستش در طول تاریخ مسأله جنسی برای مرد مهم بود به خاطر طبیعت مردانه اش و دیگر فاصله گرفتن از دین و اخلاق. یعنی شهوت مهار نشده است. برخی از دستورات شرع که حتی خانم ها آنها را امل بازی و تحجر می دانند برای مهار کردن شهوت مردان است. دودی که خانم ها با بزک کردن، با عشوه ، با انتخاب شغل مختلط با مردان با نشستن کنار خانواده ها برای دیدن فیلم های مبتذل، با ازجازه دادن به شوهر از این که درباره زن دیگران بگوید و آلبوم عکس آنها را ببیند، با روشن فکری در قالب سکس ضربدری و.....به راه می اندازد به چشم خودشان می رود.
مردان به مسائل جنسی خیلی اهمیت می دهند به خصوص افرادی که محدودیت های دینی و شرعی را مضحک می دانند
از قدیم مردان تصاویر جنسی را در غارها کشیدند
امروز نقاشی ها و منیاتورهای جنسی را مردان می گویند
اشعار غزل در وصف یار و خال و شراب را مردان می سرودند و در مراسم موسیقی مشروب و رقص زنان می خواندند
شاهان زنان قاجار و...زنان زیادی داشتند
مردان هنگامی که دعوا می کنند فحش جنسی به هم می دهند
برخی از اختلالات جنسی مثل هرزه گویی تلفنی و اینترنتی و چشم چرانی و... در اغلب قریب به اتفاق از مربوط به مردان است.
مشتری پر و پا قرص فیلم های شو و امور پرونو گرافی مردان هستند
رمان های بسیار سکس را مردان می خرند و می نویسند.
ارتباط جنسی با حیوانات، کودکان، فرزندان خود و....در مردان بیشتر است.
مردان مشتری عروسکی های جنسی هستند
تجاوز به عنف از مردان بیشتر صادر می شود
در آمریکا در ایام بارداری همسران آمارها نشان می دهد که مردان ارتباط بیرون از منزل دارند.
سنی ها انواع و اقسام ازدواج های کوتاه مدت را دارند که در نرم افزار احکام روان شناختی مفصل توضیح دادیم مثل ازدواج ظهر هنگام، ازدواج خدمه هواپیما، ازدواج ابتعاث، و....
خودارضایی بین مردان شیوع زیادی دارد.
اغلب معتادان به سکس و خود ارضایی مردان هستند و در آمریکا مراکز بازپروری این معتاد وجود دارد.
و.....
اگر اسلام درباره ازدواج متعدد و موقت احکامی دارد سامان بخشیدن و تعهد دار کردن روابط جنسی و عاطفی با شرایط خاص است. با توجه به این دستورات و نگاهی به انواع اختلالات و انحرافات جنسی آزاد منصافانه تر درباره حکم ازدواج موقت سخن خواهیم گفت.
اون موقع حق می دهیم به زنی که شوهرش بیماری اعتیاد جنسی دارد بگوید من توان هرشب یا شبی چند بار را ندارم و التماسش را بکند که ازدواج موقت کند و هر روز با کسی نباشد
اون وقت به خانمی که بیماری شدید روانی اسکیزوفرنی دارد و نمی تواند ازدواج دائم کند حق می دهیم که بخواهد از این ازدواج استفاده کند.
اون وقت به زنی که متوجه شده شوهرش هر روز با کسی است و جایی برای رفتن ندارد حق می دهیم که به شوهرش بگوید با یکی باش
و زنان که خانم های بیوه که تن فروشی می کنند و راهی برای ازدواج دائم ندارند می گویند که لااقل محدودش کند به یک نفر در قالب حکم شرعی ازدواج موقت
خانمی می گفت: وقتی برادم از دنیا رفت متوجه شدیم همسرش با برادر کوچکم ارتباط نامشروع دارند اول انکار می کردند وبعد هم با وقاحت اعلام کردند که با هم بودیم ما مذهبی هم نبودیم ولی التماسشا می کردیم که لااقل ازدواج موقت کنید ولی هیچ کدام قبول نمی کردند.
من خودم مخالف با هوسرانی در این ازدواج هستم
اما به شدت اعتقاد دارم که اگر به هیچ وجه چاره نباشد باید جلوی گناه را با جهت دادن به این ازدواج بگیریم.(این فرق دارد با ترویج کردن ابتدایی این ازدواج)
من قانع شدم!
بالاخره یک بار یک متنِ رک (به جای کلیشه گویی و تعارفو....) جواب سوالاتم رو داد!....
لا اقل دیگه وقتی حرف از این حکم میشه تنها دفاعم این نیست که حکم خداست پس درسته!(همه ی اشکالات ا نداشتن شناخت است نسبت به جنس مخالف.بی انصفی است یک زن انتظار داشته باشه مرد با وجود تفاوتهاش مثل ون فکر و رفتار کنه البته بعکسشم همینطور!)
ممنون از شما!

«كُلُّ شَيْءٍ جاوَزَ حَدَّهُ اِنْعَكَسَ ضِدَّهُ ؛هر چيزي كه از حد خودش تجاوز كند نتيجة ضد آن را مي دهد .»
با حكم ازدواج مدت دار اسلامي در افتادند به ازدواج هاي مدت دار سرطاني بي ضابطه گرفتار شده اند

[=B Mitra]«خورشید حال و روز مرا دارد
در آتش همیشه می‌سوزد»
[=B Mitra]
زهر و عسل1
اين عبارت را شايد شنيده باشيد: ما قُصد لم يقعْ و ما وقع لم يُقصدْ؛ آن‌چه منظور بود واقع نشد و آن چه واقع شد مقصود نبود. باحدود 40 زني كه تجربه ازدواج مدت دار را داشتند مشاوره تلفنی داشته‌ام اگر بگويم پيام اغلب قريب به اتفاق آن‌ها پيام بالا بود بيراه نگفته‌ام. بسياري از زنان بيوه درتنگي قافيه كه قرارمي‌گيرند تن به ازدواج مدت دار مي‌دهند همان‌هايي كه تا مدتي قبل از اين بحث تنفر داشتند.

[=B Mitra]
به حكم ويژگي‌های روان‌شناختي‌، زنان عاطفه محورند و مردان جنسي‌محور. به همين دليل در بسياري از مواقع در اين ازدواج زن و مرد گويي از دو كشور بيگانه با زبان‌هاي مختلف هستند كه مجبورند با هم باشند ولي حرف همدیگر را متوجه نمي‌شوند. در اين وسط اغلب زنان سرشان كلاه مي‌رود يا بي‌كلاه مي‌ماند.

[=B Mitra]
زني كه مهرطلب بوده و نازكننده، نازكشي نمي‌بيند و مجبور است با كسي همراه شود كه سنخيتي نمي‌بيند.گفته‌اند: الغريقُ يَتشبثُ بكلِ حشيشٍ؛ كسي كه درحال غرق است به هرخس وخاشاكي چنگ مي‌زند، بنايراين بعيد نيست زني به دليل حيا به مردي وابسته شود كه تنها از با او (زن)بودن بهره‌كشي جنسي رامي‌خواهد و نتواند اعتراض كند كه من هم آدمم مرا رعايت كن اي كاش مي‌توانستم چند فايل صوتي اين زنان را در اختيارتان قرار دهم تا بفهميم كه ما حق نداريم با يك انسان به شكل حيوان برخوردكنيم.

[=B Mitra]
اما از جايي كه در موارد محدود(بسيارمحدودي) مي‌بينم كه واقعاً براي مرد و زن گريزي از اين ازدواج نيست. ناچارم به زنان كه آسيب‌پذيرند هشداري دهم. با كسي كه وقت ندارد، دزدكي ازدواج مي‌كند و اضطراب لو رفتن ازدواجش را دارد، اهل هر ارتباطي (مشروع و نامشروع) است، خيانت كار است و همان كار را براي خواهر يا دخترش كه در شرايط شما باشد نمي‌پسندد و...ازدواج نكنيد چرا كه ته آن احساس بي‌ارزشي‌ وحقارت و افسردگي است. بسياري از زنان كه تن به اين ازدواج مي‌دهند درحسرت چند دقيقه همدلي و همكلامي مرد مي‌سوزند و مرد در شهوت مستانه‌اش بي‌خبر از اين كه زني را پايمال مي‌كند. به دليل اين نكات بسياري از مردان با من مخالف اند اما اسلام مي‌گويد:
يكي از حقوقي كه برادران ديني دارند اين است كه آن‌چه را براي خود و وابستگان مي‌پسندد براي ديگران هم بپسندند وآن چه را براي خود و متعلقات خود نمي‌پسندند براي‌ ديگران هم نپسندند.

[=B Mitra]
شعار این هشدار
اگر عده‌ای هوس‌باز، حکم خدا درباره ازدواج تاریخ‌دار را به بازی گرفتند دلیل ناکارآمدی آن نیست.

[=B Mitra]«رفته بود آن شب ماهی گیر
تا بگیرد از آب
آنچه پیوندی داشت.
با خیالی در خواب .»
[=B Mitra](1)
[=B Mitra]
زهر و عسل2
برخي از مردان در ازدواج موقت به شهوت خود"لعاب دينداري" مي‌دهند با عنوان رسيدن به ثواب،كمك به يك انسان ،و... به ازدواج تاریخ‌دار روي‌ مي‌آورند و تنها به چیزی که فکر نمی‌کنند همدلی و کمک به آن زن. و برخی که قلبمه‌ای از کثافت هستند با هزار ترفند عاطفی و... دختران باکره را به این کار و مرداب می‌کشند و او را از زندگی آرام خود دور می‌کنند.

[=B Mitra]مرام لوتی‌گری 1
به مردان باید گفت داستان علی‌گندابی را بخوانند. همو که برای این که مهر زن غریبه‌ای به او کار گر نشود و رابطه آن زن با همسرش خراب نشود کلاه از سر بر می دارد و موهایش را ژولیده می‌کند و سر و وضع خود را به شکل افراد شلخته در می‌آورد.

[=B Mitra]مرام لوتی گری2
«مردي اهل و عيال خود را سوار كشتي كرد. كشتي در چنگ امواج گير كرد و شكست. از آن كشتي تنها همسر آن مرد نجات پيدا كرد. زن بر تخته پاره‌اي از كشتي نشست. امواج او را به جزيره‌‌اي برد. در آن جزيره راهزني زندگي مي‌كرد كه همة كارهاي ناشايست را مرتكب شده بود. راهزن يك دفعه با زن مواجه شد نگاهي به او كرد و گفت: آدمي زاده هستي يا پري؟آدمي زاده‌ام. شعله‌هاي شهوت در دل مرد زبانه‌كشيد مرد خواست عطش ميل خود را با كام از او بنشاند، زن بر خود لرزيد. راهزن كه حالت روحي او را ديد گفت: چرا به خود مي‌لرزي؟ اشاره به آسمان كرد و گفت:از خدا مي‌ترسم، تاكنون چنين كاري نكرده‌اي؟ گفت: به عزّت خدا سوگند، خير، راهزن گفت: با اين كه هرگز اين كار را نكرده‌اي و من با زور از تو مي‌خواهم،اين چنين از خدا مي‌ترسي، به خدا قسم كه من سزاوارترم بدين ترس و هراس، پس پشيمان شد و توبه كرد و به خانه‌اش روانه گرديد. در راه با راهبي هم مسير شد. گرمي آفتاب آنها را اذيت مي‌كرد. راهب به آن جوان گفت: دعا كن تا خدا بر سر ما سايه اندازد تا آفتاب ما را نسوزاند، راهزن گفت: پرونده‌ام سياه است و حيا مي‌كنم از خدا چيزي بخواهم. راهب گفت: ‌پس دعا مي‌كنم تو آمين بگو. راهب شروع كرد به دعا و جوان آمين گفت. در آن حال ابري بر آنها سايه انداخت و زير ساية ابر مقداري با هم راه رفتند تا راهشان جدا شد و راهب ديد آن ابرها از آن به بعد تنها بر سر آن جوان حركت مي‌كند، با حيرت پيش جوان بازگشت و پرسيد تو چه كار كرده‌اي؟!، جوان داستان را شرح داد و راهب گفت: توبة تو مستجاب شده و به همين دليل دعايت هم قبول شده است .بعد از اين مواظب باش گوهرتوبه‌ات را نشكني .
[=B Mitra](2)

[=B Mitra]
آزمون: دم خروس وقسم حضرت عباس
يك آزمون كوچك از اين افراد همه چيز را روشن مي‌كند اينكه آيا به واجبات خود همان قدر اهميت مي‌دهند يا فقط دنبال هوس خود است. برخي ادعاي دينداري مي‌كنند ولي از نماز، خمس و...استقبال عملی نمی‌کنند. هر كاري مي‌كنند حق و ناحق مي كنند و...
خانمي مي‌گفت:مديربانكي به بهاي دادن وام من را به ازدواج مدت دار درآورد. آيا يك فرد متدين با بيت المال مردم اينكار را مي‌كند؟ و آن را برای هوسش و رام کردن دیگری به کار می‌برد به گونه‌ای که اگر آن زن قبول نكنداز وام محروم بماند؟
مردي كه مي‌تواند به بيت المال مردم خيانت كند و بي‌انصاف باشد حرمتي‌ براي شما قائل نيست. بنابراين اگر زني مجبور شود ازاين ازدواج سود ببرد بايد ازمرد آزمون بگيرد؛ آزمون انسانيت و وجدان اخلاقي.

[=B Mitra]شعار این هشدار
امام حسین(ع) :لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب ؛
[=B Mitra](3)[=B Mitra]
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.
[=B Mitra]-------------------------------------------
[=B Mitra](1)[=B Mitra]سهراب سپهری
[=B Mitra](2)[=B Mitra]مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403 ق،ج 14، ص 507،روايت از امام سجاد-ع-).
[=B Mitra](3)[=B Mitra]تحف العقول ، ص 251

[=B Mitra]«سرگذشت من به زهر
لحظه هاي تلخ آلوده است.»

[=B Mitra]

[=B Mitra]
زهر و عسل 3

من و حرام‌زادگی ؟!
[=B Mitra](1)[=B Mitra]
چه تهمت سختي است جگرم را مي سوزاند و تاب نفس كشيدن را از من مي گيرد. حضرت يعقوب-ع- مي داند كه تهمت زدن به معصوم چه تلخ است و چه بر سر آدم مي‌آورد. همو كه گفت به پسردلبندم تهمت دزدي زده اند. از گناه نكرده اش كمرم شكست. مي ترسم از ستمي كه به من شده چيزي بگويم چون سوز درونم، جهاني مي سوزاند. هراس دارم كه مداد شكوه بر كاغذ سفيد رد اتهامات بگذارم كه داغ دلم، جگر كاغذ را مي گدازد. و قتي به دنيا آمدم خوشحال بودم چون خودم را نظر كرده خدا مي دانستم كسي كه پيامبر-ص- خبر حضورش را به مردم داده بود. از اين كه آينده و مسير خودم را روشن مي ديديم و احساس كارايي مي كردم، خوشحال بودم.
تا پيامبر (ص) زنده بود كسي جرأت نداشت از من سوء استفاده كند. وقتي كه او بار سفر را به سراي باقي بست و رفت، تازه اول بد بختيم شروع شده بود. با اين كه قرآن توصيه كرده بود با كودكان بي سرپرست با مهرباني رفتار كنيد و حق شان را به ناحق نخوريد، بدون توجه به اين توصيه ها، عده اي نه تنها حق من را خوردند از اين فرا تر هم رفتند با صداي بغض آلود داد زند: اين كودك نمي بايست به دنيا مي آمد و اي كاش نطفه اش منعقد نمي شد و يا سقط مي شد. از اين حرف ها گذشته بود چون از دوره جنيني من سال ها گذشته بود و پيامبر-ص- برايم شناسنامه صادر كرده بود همه مسلمانان اسم و رسم و هدف از خلقتم را مي دانستند.
پيامبر كه رفت، گرد و غبار غربت برسرم نشست اما دلم خوش بود كه با وجود علي -ع - بي سرپرست نمي مانم كسي هست كه مرا از گزند و آفات دهر و «دهريان» حفظ كند امّا هنوز لحظاتي از دفن آسمان رحمت در زمين سهل انگاري، نگذشته بود كه بادهاي مخالف از سمت شِمال ناجوانمردي به سمت علي؛- يمين حقيقت- وزيدن گرفت. آن قدر وزش اين طوفان به طول انجاميد كه كم كم داشت همه مزرعه ي شريعتي كه پيامبر-ص- براي مان به ارث گذاشته بود از بين مي رفت. من تنها شده بودم و بي كس‌ خجالت مي كشيدم كه از علي درخواستي كنم، با اين حال تنهايم نمي گذاشت و دست حمايتش را دورا دور بر سرم احساس مي كردم دستي كه بوي پيامبر را مي داد.
خوش به حال كودكاني كه الان زندگي مي كنند، لا اقل سازمان يونيسفي دارند كه «شعارش» دفاع از حقوق شان است، به شعارشان عمل هم نكنند،باز هم كودكان دلشان خوش است كه حامي اي دارند.
در شهر مدينه دنياي كودكي خودم را سپري مي كردم، با اين كه پيامبر برايم كارت هويت صادر كرده بود فردي جلوي چشم همه به من نسبت و اتهام حرامزدگي و نامشروع بودن زد و داد زد: «من» شناسنامه اين كودك را باطل مي كنم.
از آن روز به بعد آب خوش از گلويم پايين نرفته است، اين درد، پاك بودن و اتهام ناپاكي، كمرشكن است. بعد از زخم آن اتهام، وقتي از كوچه بازار مي رفتم مردم به من چپ چپ نگاه مي كردند. برخي مي دانستند، من پاك پاك هستم و از هر گناه و تهمتي دامن بري امّا از ترس مجازات اسمم را هم نمي آورند و از من دفاع نمي كردند و پناهم نمي دادند.
امروز روان شناسان مي گويند كسي كه در كودكي له،آزرده و آسيب ديده شود، در بزرگسالي كوهي از مشكلات بر دوش شخصيتش سنگيني خواهدكرد. سنّ شما قد نمي دهد ولي من كه تجربه ام بيش از شما است و شلاق تلخ رويي، تير اتهام و برخورد ناجوان مردانه بر تن نحيف و روان ظريفم لمس كرده ام، به اين حرف «باور» دارم.
تو كوچه و بازار، از خودتان شنيده ام كه: «زخم شمشير زود التيام مي يابد ولي زخم زبان، به اين راحتي خونش بند نمي آيد و گوشتش جوش نمي خورد». نمي‌دانم به عمق معني اش هم توجه داريد يا نه ؟ حرف دقيقي است. زخمي كه حدود 14 قرن پيش در كودكي بر من وارد كردند،نه تنها خوب نشده بلكه اين روزها عفوني هم شده است. اين روزها حتي برخي از خودي‌ها بر زخم كاري اي كه بر من وارده شده است، نمك طرد و ردّ مي‌ريزند و اين يعني تأييد همان اتهام تلخ ديروز.
پناه مي‌برم به خدا، پناه مي‌برم به او هيچ چيز از محضر و مرآيش مخفي نمي‌ماند،او مي داند كه من حسابم پاك است و به همين دليل در آستان كبريايي‌اش سربلند هستم.گاهي با خود مي گويم اگر خدا انيسم نبود، چه برسرم مي‌آمد؟ چه مي كردم؟ نمي دانم، شايد مثل برخي از انسان هايي كه نتوانسته اند در تاريكي معدن فطرت‌‌شان‌ خدا را پيدا كنند، خودكشي.
دوستان! قصه درد و غصه نفس‌گيرم، يكي و دوتا نيست. دلم تنها به حال خودم نمي‌سوزد، اتهام به من اگرچه تابم را كم كرده است و قلبم را مچاله مي كند، اما دلم مي سوزد براي پيامبري كه مزدش را با تحريف سخنانش جواب دادند.
من اولين ستم‌ديده نيستم كه در مكتب شيعه حقش را خوردند كه مثل من بسيار است.شرمنده ام كه سرتان را درد مي آورم، گوش دادن به حرف‌ و بغض‌هاي گره شده در سينه كوچكم آبي است بر شعله هاي فتنه‌اي كه بر انبار سخنان پيامبر زدند. همدلي تان ضُمادِ زخم هاي به عمق تاريخ مذ‌هب تان است، احساس خودماني با شما دارم، و اين حس‌ به جگرپر از تاولم آرامش مي‌دهد. شما همان گروه با وفا و صفايي هستيد كه داستان‌تان را خودم با دو گوش حقيقت يابم از پيامبرتان شنيدم همويي كه نسيم نامش گل هاي هيجان و شكوفه هاي شور محمدي را در قلب تان به بار مي آورد و زلال سخنانش، قطب‌نماي راه تان در شب گمراهي است. او هم براي ديدن‌تان بي قرار بود،و در آلبوم دعاهايش از هركدام تان تصويري از «توجه» قرار داده بود. و خود حضرتش مژده آمدن ياوران نابش را به ياران آستانش مي داد.
آن قدر از شما تعريف كرد و گفت و گفت تا اين كه بالاخره حسادت برخي گل كرد و با ناراحتي گفتند: راستش به ما بر مي خورد در برابر ما از افرادي تمجيد و تعريف مي كنيد كه شما را نديده اند، و در جنگي در ركاب‌تان رزم مي نكردند و از بزم جلسات و گفته هاي حضوري تان جامي ننوشيده‌اند، امّا ما، ما چشمان مان به نور ديدن تان تابان است و...هنوز خيلي ها حرف ناگفته در دل‌شان بود كه برزبان برانندكه پيامبر- ص- سخن آنها را قطع كرد و با تفقدي از مهربان دوستانش گفت:ولي آنها با اين كه من را نديده اند، دل شان برايم مي تپد و به من سخت باور دارند. دل من برای دیدن شما لحظه شماری می کند، آنها برادران من اند.
اگر اين جملات را از نبي خدا نشنيده بودم محال بود كه با اين همه نامردمي كه ديده ام براي تان سخن بگويم و درد و دل كنم. شما همراز من هستيد اي دوستان پيامبر.
داستان تنهايي و بي سرساماني ام را ننوشتم چون مي دانستم كه از ستمي كه بر اجتماع انساني شده است، جگر كاغذ آتش مي گيرد و چشم مداد از گريه كور مي شود.وقتي به من تهمت حرام زادگي زد پسرش مهرسكوت از لب هايش شكست و در بلندگوي رفتارش داد زد:
هي پدر از خدا بترس. مي داني به چه كسي چه تهمتي مي زني، شرع محمد-ص- شتري نيست كه به ميل خودمان افسارش را بگيريم و هرجا خواستيم ببريم.هنوز پژواك صداي پيامبر را در گوش جانم مي شنوم كه : «حرام من حرام است تا ابد و حلال من حلال است تا چشم دنيا باز است». او كه ناراحت بود اعلام كرد كه اگر كسي اين كودك حرامي را به خانه خود پناه دهد من مي دانم و او. با آن خط و نشاني كه كشيده شد، راضي نبود براي دفاع از من در گير و دار رحلت پيامبر-ص- و پراكندگي جمعيت مسلمانان خوني ريخته وشود و جنگي شعله ور.
وقتي دلم از نامردمي ها گرفته بود با قدم ارادت، پيش علي –ع – رفتم او كه خود جگرش از هجر پيامبر پاره پاره شده بود شده بود تسكين دهنده قلب زخمي ام. با گلوي بغض آلود و چشماني اشكبار به من نگاه كرد و گفت هي سرت را بالا بگير. تو چرا خجالت مي كشي؟ او بايد شرمنده باشد كه كه بدترين تهمت را به تو زده است. سرم را بر شانه دلجويي علي گذاشتم او آتشفان بغضش را مهار كرد و به من گفت: آرام باش آرام باش، تو نه تنها حرامي نيستي در قيامت نزد پيامبر هم عزيزي چون به بركت وجود تو به جز پست فطرت ترين افراد به مرداب بد بو ي زنا فرو نمي روند. خدا آن قدر به تو قدرت داده كه مي تواني بساط حرامزادگي را از زمين بر چيني. و اين جملات پمادي بود بر زخم هايي كه از خنجر تهمت و شمشير نامردمي ها خورده بودم.
درست است كه من براي همه كارايي ندارم ولي ميوه هايي كه از من به بار مي‌آيد كام جامعه انساني را شيرين مي‌كند تا من باشم علف هرز شهوت و بي بند و باري جرأت رويش در مزرعه دينداري را ندارد.
آن موقع نمي دانستم علي –ع – چه مي گويد: الان درك مي كنم كه من كي ام. فلسفه خلقتم چه بود. آرامش و پاك دامني فرزندان من هستند كه پرستاران جامعه انساني و اسلامي اند. اين مدال‌ها براي مباهات من نزد فرشتگان خدا كم نيستند. من نردبان ترقي به سوي خدا براي افراد «نيازمند» و پرتگاه سقوط اخلاقي براي شهوت پرستان هستم همان هايي كه به بهانه دفاع از من حق خود و همسر خود را پايمال مي‌كنند و با «اخلاق خوش انتفاعي» شان «نگاه ابزاري» به خلق خدا دارند. افرادي كه براي ديگران چيزي را مي پسندد ولي همان را براي خود(اهل و عيال و ناموس شان) نمي پسندد. كساني كه مانند تخم مرغ گنديده ظاهري پاك و سفيد دارند و باطني بسيار بدبو؛ به ميل خود مباحي را واجب و حرامي را حلال مي كنند و در تجارتخانه دنيا چوب حراج بر آبروي دين و دينداران مي زنند، همان هايي كه«دانسته» چون عالمان بي عمل بني اسرائيل، كلام خدا را پله سوار شدن به «اسب چموش شهوت» قرار مي دهند. و همين كافي است كه برچسب بي ديني و نامردي به آنها بزنم. اينها با اين كارشان آبروي من را لكه دار كردند. به همين دليل برخي كه به حقانيت من يقين داشتند، به اصل و نسب من هم شك كردند و برخي هم كه در حرام زادگي ام شك داشتند، يقين به آن پيدا كردند. حساب اين شيادان نااهل را به خداوند اشدّ المعاقبين مي گذارم همو كه در عِقاب كردن افراد پست كم نمي گذارد و در حساب كتاب مو را از ماست مي كشد.

[=B Mitra]
در كوله پشتي زندگي‌ام، فهرستي سياه از افرادي دارم كه گناه‌شان اين است كه كامجویي هايشان مهر و امضاي من را ندارد. مُهري كه از مِهر خدايي حكايت مي كند. چه آنهايي كه من را دست آويز قرار دادند و با بهانه دفاع از من «بدون رعايت قوانين و حقوقم» به هواپرستي خود بپرداختند و چه آنهايي كه با من كاري نداشتند و در «بازار آزاد هوس» كار مي كنند. آنهايي كه با اين كه مي توانستد با مجوز از من كارشان را قانوني كنند، افتخار مي كنند كه كاري به من ندارند.
اينها درد و دل است من از بسياري از شما برادران و خواهران ايماني غمي به دل ندارم. از افرادي دلگيرم كه سند تولد من را در اسناد حديثي خود مي بينند و در دادگاه وجدان شهادت به پاكي من نمي دهند از دانشمنداني كه نون به نرخ روز و ميل خود مي خورند و دين خدا را مايه ي شهوت پرستي خود قرار داده اند. از سياست بازاني كه در رزمگاه رياست طلبي، حكم خدا را سپر خود قرار مي دهند. و حكم خدا را گويي براي چوگان نفس شان قرار مي دهند؛ زمانی در ميكروفون خودخواهي،بدون شروط به معرفي مي پردازند و با دفاع بد، سبب تخريب فلسفه وجوديم مي شوند و زماني با شمشير منفعت طلبي از بيخ و بن ريشه من را مي زنند.
من از همه‌ي شما دلگير نيستم نه اين كه شما حق برادري را در حقم تمام كرده باشيد. بسياري از شما هم به سهم خودتان آب به آسياب دشمن مي ريزيد چون دست روي دست هم گذاشته ايد و غرق شدن در امواج شبهات دشمنان و خرابي ام در طوفان شهوت پرستان مي بينيد و نه با بيان و نه با بنان تان از من دفاعي نكرديد. بگذاريم و بگذريم من شما را از خود برانم ديگر چه كسي برايم مي ماند.

[=B Mitra]
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شدو جان نيز هم

[=B Mitra]
امّا اگر قرار بود درِ صندوق گله و ناله هايم را باز كنم مي ديدید كه بيشتر از برخي مردان دلخورم تا زنان. مرداني كه بدون توجه به فلسفه خلقتم از من سوء استفاده مي كنند و به زور ادعا مي كنند كه مجوز و مهر من را زير طومار هوس هايشان دارند آنهايي كه مانند عالمان يهود هستند قسمتي از كلام حق را مي گيرند و قسمتي را پنهان مي كنند تا بهتر بتوانند اسب غريزه خود را بتازانند.

[=B Mitra]
برخي از مردان آن قدر من را در اشعار شهواني خود به كار برده اند كه راستي راستي برخي از زنان باورشان شده كه من هم موافق با رام نكردن اسب چموش شهوتم.نمي دانم چرا امروز اين قدر سخنم به درازا كشيده شده مي دانم بسياري از خانم ها نادانسته و بسياري به دليل عملكرد بد مردان با من مخالف اند آن قدر از من، حكم و نظركرده خدا، بدشان مي آيد كه نمي خواهند اسمم را بشنوند. من به بسياري از زنان حق مي دهم. از جهاتي ما درد مشترك داريم؛ حق مان لگ كوب خودخواهي، سياست بازي و شهوت پرستي و نگاه ابزاري شده است. اگر حوصله نداريد و نمي خواهيد حرفم را بشنويد خب باشد اصراري ندارم به زور با بيان دردهايم خسته تان كنم. راستش را بخواهيد، من با كنار آمدن با درد و زخم هاي بد تهمت‌ها، سال هاي سال است كه خو كرده ام. نمي دانم شايد اگر تقدير الهي اين نبود كه من چون خوني در رگ هاي جامعه جاري باشم، همان روزها از غصه و نسبت هاي ناروا و نگاه ابزاري به من مرده بودم. خواهشي دارم اين كه حرفم را بشنويد اگر بدتان آمد كنار بگذاريد يا نه اصلاً آن را بكوبيد به ديوار بي توجهي. مگر خدا نگفته« فبشر عبادي الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه».
خواهرم شما چرا ؟ شما چرا در حلال زاده بودنم شك داريد؟ مي دانيد وقتي شما اصل من را انكار مي كنيد به من بر مي خورد چون يك جوري همان تهمت حرامي بودن صدر اسلام را به من مي زنيد. شما كه بهتر از مردان مي دانيد چه تلخ است معصوم بودن و انگ ناپاكي، پس شما چرا؟ شما كه مي دانید خدا حكيم است و سخن و حكم لغوي در قاموس صفاتش نمي گنجد. اگر من بي فايده بودم خداوند مجوّز كار به من نمي داد و «سازمان بهداشت معنوي» و «شريعت محمدي و علوي» مرا براي خدمت به اجتماع انساني استخدام نمي كردند و ناظران ملكوت، ضرورت وجودم را تأييد نمي كردند.

[=B Mitra]
من هم مثل شما با بي قيدي مخالفم اما خواهشي كه دارم اين كه به من نسبت حرامي ندهيد و حرف آن تحريف گر را تكرار نكنيد. خدا شاهد است كه با وجود من چه زن ها و مردهايي از فساد اخلاقي و رواني نجات يافته اند. و به همين دليل است كه مولايم فرمود«لولا نهى عُمَر ما زنى الاّ شقى».

[=B Mitra]
هشدار این مجال
اِذا فَسَدَتِ النِّـيَّةُ وَقَعَتِ البَليَّةُ
[=B Mitra](2)[=B Mitra]
هرگاه نیت فاسد شود، بلا و گرفتارى پیش می ‏آید.


[=B Mitra]--------------------------------------------

[=B Mitra](1)[=B Mitra]نویسنده . محمدحسين قدیری، نرم افزار نيش ها و نوش ها

[=B Mitra](2)[=B Mitra]غررالحکم، ح 4021

[=B Mitra]«یا سامعَ الدعا؛ ای(خدایی که) شنوندة دعایی »[=B Mitra](1)

[=B Mitra]
بنگاه هاي ازدواج موقت1
در ازدواج ( دائم یا مدت دار)نباید به هر معرفی اعتماد کرد. برخي افراد دلال اينترنتي و حضوري در ازدواج مدت دارند و واقع زالو صفت به فكر جيب خود هستند اگر مورد مناسبي گيرشان آمد كه خودشان قربتا الي الله زحمت‌شان را مي‌كشند و اگر مالي نبود با گرفتن پول به ديگران معرفي مي‌كنند. اگر كسي دلسوز است تلاش كند، شرايط ازدواج دائم آنها فراهم شود. درست است كه خانم ها با اين ازدواج مخالف‌اند. ولي من در برخي از مشاوره هاي تلفني با زناني بيوه مشاوره داشته‌ام كه به دلائلي خود دنبال اين ازدواج هستند از آنها مي‌پرسم كه چرا شما بر خلاف زنان دنبال اين ازدواج هستيد؟! مي‌گويند: حرف آن زنان براي ما حجت نيست چون اگر در شرايط ما بودند و اين كار را نكردند حرفشان را قبول داریم اگردر خانه‌اي سوت و كور بودند و ماها گذشت و كسي حتي فرزندان به او سر نزدند و همدمي نداشتند و رد كردند حرفشان را مي‌پذيریم. فرق ما و آنها در بیت زیر است.

[=B Mitra]
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است

[=B Mitra]
ولي من شديداً به آنهايي كه در دام اين ازدواج ها افتاده اند هشدار مي‌دهم كه مراقب باشيد ممكن است وقتي اين ازدواج نقش مسكّن را داشته باشد اگر به فکر ازدواج دائم نیفتید و عین درد است. برخي از افراد با نامردي تمام يك خانم بيوه را به ازدواج مدت دار در مي‌آورند و اسیر خود می کنند. و زمان وفرصت ازدواج دائم را از او مي‌گيرند وقتي به خود مي‌آيند كه می‌بينند زيبايي و نشاطش آن را از دست داده اند و همان مرد نامرد آنها را بين زمين وآسمان رها مي‌كنند و مي‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمي‌كنند .
[=B Mitra](2)

[=B Mitra]
تجربه مشاوره ای
خانمی می‌گفت: من خودم از مخالفان سرسخت ازدواج موقت بودم ولی الان جایی گیر کرده ایم که نه راه عقب رفتن داریم نه را پیش آمدن. خواهر شوهرم همسر برادر بزرگم بود. برادر در تصادف از دنیا رفت. دو سال بعد متوجه شده ایم که این زن با برادر کوچکم که معتاد به کراک است رابطه دارد. برادرم نه پول دارد و نه کار و من نمی دانم چرا این زن سراغ او رفته است. اما هر چه که هست این دو به رغم برخوردهای ما متوجه شده ایم که با هم خلوت هایی دارند. برادرم زیر بار ازدواج با او نمی رفت . ما هم دیگر نمی توانستیم بیشتر از این با آن دو درگیر شویم به خصوص این که شوهرم نمی‌خواست با برخورد با خواهرش آبروی او نیز ریخته شود تا این که من راهی جز پیشنهاد دادن ازدواج موقت به آنها برای جلوی گیری از گناه نداشتم.

[=B Mitra]
چند نكته طنز

- دوستم مي گفت سيستم عرب ها با ما فرق دارد رفته بودم مشهد هتلي كار داشتم كه عرب هاي شيعه آنجا اقامت داشتند يك دفعه در باز شد عرب با دشداشه اي چون برف وارد سالن شد و يكي يكي همسرانش را صدا زد: ام ريحانه، ام علي، ام ليلا، ام مهدي . با صدا زدن او در اتاقي باز مي شد و خانمي و فرزندانش بيرون مي آمدند و به سمت سه چهار تاكسي سمندي كه بيرون پارك شده بود مي رفتند يه چيزي تو مايه فرمانده گردان با چهار گروهان. باز خدا اين شيعه را بيامرزد ازدواجش خيلي قانونمند تر از ازدواج هاي المسيار، السياحي و المصياف و...است .
- پزشكی سالمند به نام «خداپناهي» با منشي جوانش ازدواج كرد دوستانش زان پس به او مي‌گفتند «پناه بر خدا».


[=B Mitra]شعار این هشدار
ازدواج موقت همان گونه که از کارد می‌توان هم برای آشپزی استفاده کرد و هم برای زخمی کردن یک انسان. ازدواج موقت هم دو سویه است مهم استفاده در جایی است که شرع گفته است.

[=B Mitra]----------------------------------------------

[=B Mitra](1)مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر

[=B Mitra](2)[=B Mitra]البته من مخالفم كه بگوييم هميشه ازدواج مدت دار مسكن است برخي موارد عين درمان است مانند ازدواج مدت‌دار کسی که بیماری لاعلاج دارد و نمی‌تواند ازدواج دائم کند. [=B Mitra](3)[=Calibri][=B Mitra]www.persian.makarem.ir
[=B Mitra](4).[=B Mitra]www.askdin.com

[=B Mitra]«الم یَعلمْ بأنَّ الله یری؛
آیا نمی داند که خدا می‌بیند»

[=B Mitra]
بنگاه ازدواج موقت2
مي‌گفت: سنم بالا رفته بود و مجرد بودم و با چندرغاز در آمدم به اين زودي ها هم نمي توانستم امكانات يك ازدواج ساده ساده را هم فراهم كنم از سويي هم بدجوري از ايمانم مي‌ترسيدم و دنبال راهي برای كنترل شهوت بودم روزي به مركزي براي ازدواج مدت دار رفتم فردي شماره تلفن خانمي را به من داد و گفت به او تماس بگير ببين مي پذيرد با شما ازدواج مدت دار داشته باشد؟كور از خدا چه مي‌خواهد؟

[=B Mitra]
انگار خدا در لطفش را به رويم باز كرده بود با آن شماره با آن خانم تماس گرفتم. و بعد جايي با هم قرار گذاشتيم. خيلي جوان بود. از او پرسيدم بيوه‌اي گفت: نه. دختر رشيده ام و اذن پدر نياز ندارم چون پدر ندارم و امكانات ازدواج مثل جهيزيه ندارم، سنّم هم بالاست و مصلحت خودم را تشخيص مي‌دهم .چند بار هم ازدواج مدت دار داشته ام. من كه مدتها بود از فشار جنسي در رنج بودم توضيحات او را بدون هیچ تأملی قانع‌كننده يافتم. به او گفتم دنبال من بيا. من جلو رفتم و او پشت سرم. وجدان يك لحظه من را رها نمي‌كرد يك سئوال از من كرد نتوانستم جواب قانع كننده‌اي به وجدانم بدهم: آيا اگرخواهرت در اين شرايط بود اين كار را برايش مي‌پسنديدی و راضي مي‌شدی؟

[=B Mitra]
كلافه شدم نمي‌دانستم چه كنم به‌ شهوتم پاسخ بدهم يا وجدانم؟ تنها چيزي كه آن لحظه به فكرم رسيد اين بود كه لابه‌لاي جمعيت كاري كنم كه مرا گم كند و اين كار را هم كردم. بعدازمدتي درسهاي حوزه و رشته دانشگاهي حقوق خواب وخوراك مرا هم كم كرد و از نظر شهوت فشار كمتري مي‌ديدم.من الان ازدواج كرده‌ام اما هنوز نتوانسته ام جواب وجدانم را بدهم و مي‌دانم ازدواج موقت درشرع است اما مي‌دانم نه برای هركس و با هركسي.البته همه مراجع تأكيد دارند كه اگر امر داير مدار گناه و ازدواج موقت باشد ازدواج موقت مقدم است.
[=B Mitra](1)

[=B Mitra] شعار این هشدار
در بند خویش بودن معنای عشق نیست.
چونان‌که زنده بودن ، معنای زندگی
[=B Mitra](2)

[=B Mitra]-----------------------------------------------

[=B Mitra](1)[=B Mitra]www.askdin.com

[=B Mitra](2) قیصر امین پور


موضوع قفل شده است