جمع بندی سوره عبس در مورد چه چيزي است؟
تبهای اولیه
با سلام
در قران كريم در سوره عبس چه نكاتي وجود دارد؟
[FONT=Century Gothic]با سلام
[FONT=Century Gothic]
[FONT=Century Gothic]برای روشن شدن سؤالات شما ترجمه و شأن نزول آیات را از کتاب "تفسیر نمونه"برای شما نقل می کنم:
[FONT=Century Gothic]بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 - چهره درهم کشید و روی برتافت !
2 - از اینکه نابینائی به سراغ او آمده بود .
3 - تو چه میدانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند ؟
4 - یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد .
5 - اما آن کس که مستغنی است .
6 - تو به او روی میآوری !
7 - در حالی که اگر او خود را پاک نسازد چیزی بر تو نیست .
8 - اما کسی که به سراغ تو میآید و کوشش میکند ،
9 - و از خدا ترسان است ،
10 - تو از او غافل میشوی .
شان نزول :
این آیات اجمالا نشان میدهد که خداوند کسی را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر اینکه فرد یا افراد غنی و ثروتمندی را بر نابینای حقطلبی مقدم داشته است ،
اما این شخص مورد عتاب کیست ؟
در آن اختلاف نظر است : مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است که : عدهای از سران قریش مانند عتبة بن ربیعه ، ابو جهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعی دیگر ، خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود ( و مسلما اگر اینگونه افراد اسلام را میپذیرفتند گروه دیگری را به اسلام میکشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان میرفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود ) در این میان عبد الله بن ام مکتوم که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود وارد مجلس شد ،
و از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد ، و پیوسته سخن خود را تکرار میکرد و آرام نمیگرفت ، زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با چه کسانی مشغول صحبت است .
او آنقدر کلام پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را قطع کرد که حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ناراحت شد ، و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت : این سران عرب پیش خود میگویند پیروان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نابینایان و بردگانند ، و لذا رو از عبد الله برگرداند ، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد .[INDENT]در این هنگام آیات فوق نازل شد ( و در این باره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مورد عتاب قرار داد )
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از این ماجرا عبد الله را پیوسته گرامی میداشت ، و هنگامی که او را میدید میفرمود :مرحبا بمن عاتبنی فیه ربی: مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد و سپس به او میفرمود : آیا حاجتی داری آنرا انجام دهم ؟
و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو بار او را در غزوات اسلامی در مدینه جانشین خویش قرار داد .
[/INDENT]شان نزول دومی که برای آیات فوق نقل شده این است که این آیات درباره مردی از بنی امیه نازل شده که نزد پیامبر نشسته بود ، در همان حال عبد الله بن ام مکتوم وارد شد ،
هنگامی که چشمش به عبد الله افتاد خود را جمع کرد ، مثل اینکه میترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید ، خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده ، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است ، این شان نزول در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است .
[FONT=Century Gothic]محقق بزرگ شیعه مرحوم سید مرتضی این شان نزول را پذیرفته است .
البته در آیه چیزی که صریحا دلالت کند که منظور شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است وجود ندارد تنها چیزی که میتواند قرینهای بر این معنی باشد خطابهائی است که از آیات 8 تا 10 این سوره آمده که میگوید : کسی که پیوسته ( برای شنیدن آیات خدا ) به سرعت سراغ تو میآید ، و از خدا میترسد ، تو از او غافل میشوی ! این چیزی است که بهتر از هر کس در مورد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میتواند صادق باشد .
ولی به گفته مرحوم سید مرتضی قرائنی نیز در این آیات وجود دارد که نشان میدهد منظور شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست از جمله اینکه : عبوس بودن از صفات پیامبران مخصوصا پیغمبر اسلام نیست ، او حتی نسبت به دشمنان خود با چهره گشاده سخن میگفت ، تا چه رسد به مؤمنان حقیقت جو .
دیگر اینکه پرداختن به اغنیا و غافل شدن از فقرای حق طلب با اخلاق آن حضرت که در آیه 4 سوره ن به آن اشاره شده "و انک لعلی خلق عظیم" ( تو اخلاق عظیم و برجستهای داری) هرگز نمیسازد ، ( بخصوص اینکه معروف است سوره ن قبل از سوره عبس نازل شده است ) .
ولی به فرض که شان نزول اول واقعیت داشته باشد این مطلب در حد ترک اولائی بیش نیست : و کاری که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمیشود .
زیرا اولا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هدفی جز نفوذ در سران قریش ، و گسترش دعوت اسلام از این طریق ، و درهم شکستن مقاومت آنها ، نداشت .
ثانیا چهره درهم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلی ایجاد نمیکند چرا که او نمیبیند ، به علاوه عبد الله بن ام مکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود زیرا هنگامی که میشنود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با گروهی مشغول صحبت است نباید سخن او را قطع کند .
ولی از آنجا که خداوند اهمیت فوق العادهای به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف حقیقت طلب میدهد همین مقدار بیاعتنائی را در برابر این مرد مؤمن برای پیامبرش نمیپسندد و او را مورد عتاب قرار میدهد ، اینها همه از یک سو .
از سوی دیگر ، اگر به این آیات از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نگاه کنیم ، میبینیم در سرحد یک معجزه است ، چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانی خود آنچنان مسؤولیت برای خود ذکر میکند که حتی کوچکترین ترک اولی ، یعنی بیاعتنائی مختصری نسبت به یک مرد نابینای حق طلب ، را مورد عتاب خداوند میبیند ، این دلیل زندهای است بر اینکه این کتاب آسمانی از سوی خدا است و او پیامبر صادق است ، مسلما اگر این کتاب از سوی خداوند نبود چنین محتوائی نداشت .
و عجبتر اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طبق روایتی که در بالا آوردیم هر وقت عبد الله بن ام مکتوم را میدید به یاد این ماجرا میافتاد و او را بسیار احترام میکرد .
و از سوی دیگر این آیات میتواند بیانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستکبران باشد ، که چگونه مرد فقیر نابینای مؤمنی را بر آن همه اغنیا و سران قدرتمند مشرک عرب مقدم میشمرد ، این به خوبی نشان میدهد که اسلام حامی مستضعفان و دشمن مستکبران است .
در پایان این سخن بار دیگر تکرار میکنیم که مشهور در میان مفسران گرچه شان نزول اول است ولی باید اعتراف کرد که در خود آیه چیزی که صریحا دلیل بر این معنی باشد که منظور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است وجود ندارد[i].:Sham:
[FONT=Century Gothic]البته مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان بعد از نقل روایاتی که می گوید: شخص مورد عتاب آیه، پیامبر بوده؛ در نقد و بررسی مساله چنین توضیح می دهند:
لیکن آیات سوره مورد بحث دلالت روشنی ندارد بر اینکه مراد از شخص مورد عتاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ، بلکه صرفا خبری میدهد و انگشت روی صاحب خبر نمیگذارد ، از این بالاتر اینکه در این آیات شواهدی هست که دلالت دارد بر اینکه منظور ، غیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است ،:Sham:
چون همه میدانیم که صفت عبوس از صفات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوده ، و آن جناب حتی با کفار عبوس نمیکرده ،:Sham:
تا چه رسد به مؤمنین رشد یافته ، از این که بگذریم اشکال سید مرتضی رحمة الله علیه بر این روایات وارد است ،:Sham:
که میگوید اصولا از اخلاق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوده ، و در طول حیات شریفش سابقه نداشته که دل اغنیاء را به دست آورد و از فقراء روبگرداند .
و با اینکه خود خدای تعالی خلق آن جناب را عظیم شمرده ، و قبل از نزول سوره مورد بحث ، در سوره نون که به اتفاق روایات وارده در ترتیب نزول سورههای قرآن ، بعد از سوره اقرء باسم ربک نازل شده فرموده : و انک لعلی خلق عظیم ، چطور تصور دارد که در اول بعثتش خلقی عظیم ( آن هم بطور مطلق ) داشته باشد ،
و خدای تعالی به این صفت او را بطور مطلق بستاید ، بعدا برگردد و بخاطر پارهای اعمال خلقی ، او را مذمت کند ،
و چنین خلق نکوهیدهای را به او نسبت دهد که تو به اغنیاء متمایل هستی ، هر چند کافر باشند ، و برای به دست آوردن دل آنان از فقراء روی میگردانی ، هر چند که مؤمن و رشد یافته باشند ؟
علاوه بر همه اینها مگر خدای تعالی در یکی از سورههای مکی یعنی در سوره شعراء به آنجناب نفرموده بود : وانذر عشیرتک الاقربینواخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین، و اتفاقا این آیه در سیاق آیهو انذر عشیرتک الاقربیناست ، که در اوائل دعوت نازل شده .
از این هم که بگذریم مگر به آنجناب نفرموده بود: لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم و لا تحزن علیهم و اخفض جناحک للمؤمنین، پس چطور ممکن است در سوره حجر که در اول دعوت علنی اسلام نازل شده به آنجناب دستور دهد اعتنایی به زرق و برق زندگی دنیاداران نکند ، و در عوض در مقابل مؤمنین تواضع کند ،
و در همین سوره و در همین سیاق او را مامور سازد که از مشرکین اعراض کند ، و بفرماید : "فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین" آن وقت خبر دهد که آن جناب بجای اعراض از مشرکین ، از مؤمنین اعراض نموده ، و به جای تواضع در برابر مؤمنین در برابر مشرکین تواضع کرده است ! علاوه بر این زشتی عمل مذکور چیزی است که عقل به زشتی آن حکم میکند ، و هر عاقلی از آن متنفر است ، تا چه رسد به خاتم انبیاء (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، و چنین قبیح عقلی احتیاج به نهی لفظی ندارد ، چون هر عاقلی تشخیص میدهد که دارایی و ثروت به هیچ وجه ملاک فضیلت نیست ، و ترجیح دادن جانب یک ثروتمند بخاطر ثروتش بر جانب فقیر ، و دل او را به دست آوردن ، و به این رو ترش کردن رفتاری زشت و ناستوده است .
با در نظر گرفتن این اشکالها جواب از گفتار بعضی از مفسرین روشن میشود که گفتهاند : خدای تعالی آن جناب را از این رفتار نهی نکرده مگر در این مورد ، پس این کار معصیت نبوده مگر بعد از نهی اما قبل از آن ، آن جناب میتوانسته چنین رفتاری داشته باشد .
وجه نادرستی این سخن این است که : اولا به چه دلیل آن جناب نهی نشده مگر در آن هنگام ، نه بعدش و کریم الخلق که خدایش قبلا او را به خلق عظیم ستوده محال است ، آن هم با بیانی مطلق و نه قبلش ؟ و ثانیا گفتیم این رفتار به حکم عقل ناستوده است ، و صدورش از شخصی بدون قید وی را ستوده و فرموده : و انک لعلی خلق عظیم ، علاوه بر این کلمه خلق به معنای ملکه راسخه در دل است ، و کسی که دارای چنین ملکهای است عملی منافی با آن انجام نمیدهد .
و در مجمع البیان ، از امام صادق (علیهالسلام) روایت آورده که فرموده است این آیات در باره مردی از بنی امیه نازل شده که در حضور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بود ، ابن ام مکتوم آمد ، مرد اموی وقتی او را دید قیافهاش را در هم کشید ، و او را کثیف پنداشته ، دامن خود را از او جمع کرد ، و چهره خود را عبوس نموده رویش را از او گردانید ، و خدای تعالی داستانش را در این آیات حکایت نموده عملش را توبیخ نمود .
و نیز در مجمع البیان است که از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرموده : رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر وقت ابن ام مکتوم را ملاقات میکرد میفرمود :
مرحبا مرحبا ، به خدا سوگند خدای تعالی ابدا مرا در مورد تو عتاب نخواهد کرد ، و این سخن را از در لطف به او میگفت ، و او از این همه لطف شرمنده میشد ، حتی کان یکف النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مما یفعل به - حتی بسیار میشد که به همین خاطر از آمدن به خدمت آن جناب خودداری میکرد .
مؤلف : اشکالی که به این حدیث وارد است همان اشکالی است که به حدیث قبل وارد بود ، و معنای اینکه فرمود : حتی انه کان یکف ... این است که : ابن ام مکتوم از حضور در نزد آن جناب خودداری میکرد ، چون آن حضرت این سخن را بسیار میگفت ، و او سخت شرمنده میشد و خجالت میکشید[ii].
[i]تفسیر نمونه ج : 26 ص : 123-127
[ii]ترجمة المیزان ج : 20 ص : 332 - 333
در مورد آیه 34 هم لطفا بنویسید جایگاه همسران چیست؟ به نظر عدم ذکر فرار به علت اهمیت آن باشد ...تشکر
در مورد آیه 34 هم لطفا بنویسید جایگاه همسران چیست؟ به نظر عدم ذکر فرار به علت اهمیت آن باشد ...تشکر
با سلام
[FONT=Century Gothic]تفسير نمونه جلد پنجم
سؤال:
سوره عبس در مورد چه چيزی است؟
پاسخ:
فضیلت تلاوت سوره عبس
سوره عبس یا «السفر»، « اعمی» هشتادمین سوره قرآن كریم است كه مكی بوده و 42 آیه دارد. نامگذارى آن به «عبس» به تناسب نخستین آیه سوره است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: هر كس سوره عبس را قرائت نماید؛ روز قیامت در حالی خواهد آمد كه شادمان و خندان است.
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: هر كس سوره عبس را قرائت نماید، در بهشت زیر پرچم و سایه خداوند و مشمول كرامت خداوند خواهد بود و این كار كوچكی نزد خداوند است.
همچنین از وی نقل شده است: هر كس هنگام بارش باران این سوره را قرائت نماید خداوند به تعداد قطرات باران گناهانش را میآمرزد.
محتواى اين سوره را مىتوان در پنج موضوع خلاصه كرد:
1. عتاب شديد خداوند نسبت به كسى كه در برابر مرد نابيناى حقيقتجو برخورد مناسبى نداشت.
2. ارزش و اهميت قرآن مجيد.
3. كفران و ناسپاسى انسان در برابر نعمتهاى خداوند.
4. بيان گوشه اى از نعمتهاى او در زمينه تغذيه انسان و حيوانات براى تحريك حس شكرگزارى بشر.
5. اشاره به قسمتهاى تكاندهندهاى از حوادث قيامت و سرنوشت مؤمنان و كفار در آن روز بزرگ.
اما این شخص مورد عتاب کیست؟
در آن اختلاف نظر است:
مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است که: عدهای از سران قریش مانند عتبة بن ربیعه، ابو جهل، عباس بن عبد المطلب و جمعی دیگر، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود و مسلما اگر این گونه افراد اسلام را میپذیرفتند گروه دیگری را به اسلام میکشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان میرفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود، در این میان عبد الله بن ام مکتوم که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود، وارد مجلس شد و از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد و پیوسته سخن خود را تکرار میکرد و آرام نمیگرفت؛ زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با چه کسانی مشغول صحبت است.
او آن قدر کلام پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را قطع کرد که حضرت (صلی الله علیه و آله) ناراحت شد و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت: این سران عرب پیش خود میگویند پیروان محمد (صلی الله علیه و آله) نابینایان و بردگانند. از این رو، رو از عبد الله برگرداند و به سخنانش با آن گروه ادامه داد .در این هنگام آیات فوق نازل شد (و در این باره پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد عتاب قرار داد)
رسول (صلی الله علیه و آله) بعد از این ماجرا عبد الله را پیوسته گرامی میداشت و هنگامی که او را میدید، میفرمود: «مرحبا بمن عاتبنی فیه ربی»؛ مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد و سپس به او میفرمود: آیا حاجتی داری آن را انجام دهم؟ و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دو بار او را در غزوات اسلامی در مدینه جانشین خویش قرار داد.
شأن نزول دومی که برای آیات فوق نقل شده این است که این آیات درباره مردی از بنی امیه نازل شده که نزد پیامبر نشسته بود، در همان حال عبد الله بن ام مکتوم وارد شد. هنگامی که چشمش به عبد الله افتاد خود را جمع کرد، مثل این که میترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید، خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است، این شأن نزول، در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.
در پایان این سخن بار دیگر تکرار میکنیم که مشهور در میان مفسران گرچه شأن نزول اول است؛ ولی باید اعتراف کرد که در خود آیه چیزی که به طور صریح، دلیل بر این معنا باشد که منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، وجود ندارد.