بسم الله الرحمن الرحیم در کتب روایی اهل سنت چنین آمده : تمامی انصار و جمع بزرگی از مهاجرین با بیعت ابوبکر مخالف بودند چنانچه عمربن الخطاب تصریح کرده میگوید:حین توفی الله نبیه_ان الانصار خالفونا و اجتمعو باسرهم فی سقیفه بنی ساعده و خالف عنا علی و الزبیر و من معهما؛ صحیح بخاری،ج8،ص26 هنگام رحلت رسول خدا صلی الله علیه[واله]و سلم انصار با ما مخالفت کردند و همگی در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده و حضرت علی علیه السلام و زبیر و همراهان آنان با ما مخالف بودند. بنابر این چگونه ادعا میشود خلافت ابوبکر به اجماع و اتفاق مسلمین بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم در تاریخ چنین آمده حضرت علی علیه السلا هرگز با ابوبکر بیعت نکرده و مشت دست خود را بسته بود و هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را برای بیعت باز کنند!به ناچار ابوبکر دست خود را روی دست علی به عنوان بیعت گذارد چنانچه مسعودی می گوید :فقالوا مد یدک فبایع فابی علیهم فمدوا یده کرها فقبض علی انامله فراموا باجمعهم فلم یقدروا فمسح علیها ابوبکر و هی مضمومه؛ اثبات الوصیه ص146 و الشافی ج3،ص244. باز هم میگویید بیعت با اجماع اهل حل و عقد بوده حدیث علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثما دار؛ 1 چگونه طبق نظر علماء اهل سنت قابل تفسیر است؟ 1-مستدرک الحاکم ،ج3،ص125 و جامع ترمذی ،ج5،ص592 و مناقب الخوارزمی ص176 و فرائد السمطین ج1،ص177ح140 و شرح المواهب الدینیه،ج7،ص13
با سلام و تشکر از استاد عرفان و دیگر دوستان عزیز:Gol:
ببینید تعصب خشک و بی اساس، چه بلائی بر سر انسان می اورد.
هر مؤمن با انصاف و صاحب اندیشه ای با کمی دقت، پی می برد که تعصب بی اساس، چگونه چشم و دل علمای اهل سنت را کر و کور نموده، بگونه ای که حاضرند برای دفاع از سه خلیفۀ راشدین شان؟؟؟، دفاع از صحابه و تابعین و خصوصاً برای دفاع از خلیفۀ دوم و اینکه به گوشۀ قبای ایشان گَردی ننشیند، از توصیه های هدایت بخش صاحب شریعت و رسالت نبی مکرم اسلام (ص) دست بردارند.
زیرا خود به روشنی می دانند که دست برداشتن از تنها، خلیفۀ دوم، در هم ریختن بنیان های فقهی و کلامی خود ساختۀ مذاهب چهارگانه شان را در پی دارد. و فرو ریختن بنیان های مذاهب شان، بمنزلۀ فرو ریختن تمامی شاکلۀ آن است. و یا باید مذهب اهل بیت (ع) را به تمامه بپذیرند و یا بنیان و شاکله ای جدید بسازند بی مایه تر و تهی بنیاد تر از پیشین ...
اگر چه ضعف استدلال، شاخه به شاخه کردن و فرار از پاسخگوئی علمای اهل سنت، به سؤالات اساسی مکتب اهل بیت (ع)، برای برادران اهل سنت نیز مکشوف گردیده و بهتر است بگوییم به یک مَثَلِ قدیمی تبدیل شده است، چنانکه برخی از آنها توسط عزیزمان استاد عرفان، در این مجال طرح شده و دریغ از اینکه بتوانند به یکی از آنها پاسخی مستدل بدهند.
در هر صورت به سهم ناچیز خودم از جناب استاد عرفان کمال تشکر را دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم علماء اهل سنت قائلند:عمربن خطاب شدیدا با وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مخالفت کرد و آنرا رد نمود.چنانچه جابربن عبد الله می گوید:ان النبی دعا عند موته بصحیفةلیکتب فیها کتابا لا یضلون بعدها ابدا ؛فخالف علیها عمربن خطاب حتی رفضها.1 و در جای دیگر گفته است:فکرهنا ذلک اشد الکراهة.2 یعنی از اینکه پیامبر صلی الله علیه واله وصیت کند شدیدا تنفر داشتیم. 1-مجمع الزوائد،ج4،ص390 و ج8،ص609. و مسند ابی یعلی،ج3،ص395 و مسند احمدبن حنبل،ج3،ص349. 2-همان.
38 - شايد كسى بگويد : منافقين در زمان عمر نرمتر و يا بى خطرتر از زمان رسول اكرم ( ص ) شده بودندقال البيهقي : فإن صحّ فإنّما ورد في منافقين لم يعرفوا بالتخذيل والارجاف واللَّه أعلم . سنن الكبرى ، ج 9 ص 36 ..
ولى مطابق روايت صحيح بخارى از حذيفه ، شرّ منافقين بعد از پيامبر ( ص ) ، از منافقين زمان حضرت ، بيشتر بود ؛ « إنّ المنافقين اليوم شرّ منهم على عهد النبي - صلى اللّه عليه وسلم - كانوا يومئذ يسرّون ، واليوم يجهرون » .
بلكه نفاق آنان بعد از رسول گرامى اسلام( ص ) ، تبديل به كفر شده بود : « عن حذيفة ، أنّه قال : إنّما كان النفاق على عهد النبي -صلى اللّه عليه وسلم- فأمّا اليوم فإنّما هو الكفر بعد الإيمان » صحيح البخارى ، ج 8 ص 100 ، كتاب الفتن ، باب إذا قال عند قوم شيئا ثم خرج فقال بخلافه . . نتیجه اینکه در زمان پیامبر صل الله علیه وآله منافقین با کار شکنیهای خود عرصه را برا رسول سخت کرده بودند و صدمه های زیادی به اسلام زدند،در زمان خلفاء ثلاث که مانعی بر سر راه آنها نبود با اسلام چه کردند؟؟؟
دعوت به مناظره * چطور است که اهل سنت ادعا میکنند حرف ها دارند و به اینجا که میرسد سکوت را سرلوحه کار خود کرده اند؟؟؟!!!
* کاربران مختلف با زمینه فکری سنی و وهابی در اینترنت هستند و حتی در این سایت و پست ها میزنند با ادعای فهم عمیق و علمی اما به این سوال ها جواب نمیدهند؟؟؟!!!
* عقیده بنده این است که همه افراد اهل سنت معاند نیستند و بعضا به دنبال حق و حقیقت میگردند(امثال محمد شریف زاهدی و ... ) از آنها دعوت میکنم در این گفتگو شرکت کنند و جواب امیر المومنین علی علیه السلام را بدهند. در عیدغدیر بروشوری چاپ شده بود که مختصرا اثبات ولایت مولا علی علیه السلام مینمود، و شماره بنده هم روی بروشور بعنوان پاسخگو به ثبت رسیده بود.
یکی از مولوی های سر شناس مشهد تماس میگرفت و هر بار 40دقیقه و 50 دقیقه فقط فحش میداد و بس!!! ای اهل عالم بدانید سردم داران اهل سنت و وهابی چیزی برای گفتن ندارند و بعضا بی ادبی استدلالشان است و دیگر هیچ. یا علی(علیه السلام) اگر در آن زمان تنها بودی و کمتر کسی به حقانیت و ولایتت پی برده بود،اما تعداد زیادی سعی دارند این حق را بستانند.
توصيه عمر به خدمت به اعراب باديه نشين
39 - قرآن در باره اعراب مىگويد : ( الأعراب أشدّ كفراً ونفاقاً ) التوبة : 97 . كفر و نفاق عربهاى باديه نشين بيش از ديگران است . ابن كثير در تفسير آيه مىگويد : كفر و نفاق عربهاى باديه نشين ، بزرگتر و شديدتر از ديگران است ؛ « وإنّ كفرهم ونفاقهم أعظم من غيرهم وأشد » تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 397 ؛ تفسير القرطبي ، ج 8 ، ص 231 . .
ولى با تمامى اين ويژگىهاى اعراب باديه نشين ، خليفه دوّم بههنگام مرگ وصيّت مىكند كه به آنان نيكى كنيد زيرا آنها ريشه عرب و سرچشمه اسلام هستند : « وأوصيه بالأعراب خيراً فإنّهم أصل العرب ومادّة الإسلام » صحيح البخاري ، ج 4 ، ص 206 ، باب مناقب المهاجرين . . * آيا اين سخن با صريح آيه قرآن ، منافات ندارد؟
و دوستان اهل سنت حالا نوبت من شد.
فاروق وارد می شود:Kaf:
از این به بعد سوالات ما رو دریابید:
=============================== وقتی جهنم نیست!
در روایاتی که از شیعه و سنی نقل شده است در شان علی بن ابیطالب چنین نوشته شده است: المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 67 لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 272 لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله ( عز وجل ) النار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 376 قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . المناقب|الموفق الخوارزمي||568|مصادر سيره پيامبر وائمه|الشيخ مالك المحمودي - مؤسسة سيد الشهداء (ع)|الثانية|ربيع الثاني 1414|مؤسسة النشر الإسلامي|مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة|| ينابيع المودة لذوي القربى|القندوزي|1|1294|مصادر سيره پيامبر وائمه|سيد علي جمال أشرف الحسيني|الأولى|1416|أسوه|دار الأسوة للطباعة والنشر|| حال یک سوال از دوستان وهابی دارم: چرا ابن تیمیه مبغض علی بن ابیطالب بود؟ ابن تیمیه و بغض نسبت به علی بن ابیطالب 1- ابن تیمیه: علی بن ابیطالب عاشق جاه و مکان (ابن حجر از ابن تيميه نقل مي كند كه او نسبت به علي بن ابيطالب اين ديدگاه را داشت كه او دوست دار رياست بوده است و تنها براي كسب رياست جنگيد و نه براي ديانت) * الدرر الکامنه ج1 ص155- داراحیاء التراث العربی* 2- تقدیم اهل بیت رسول ابن تیمیه در کتاب معروفش منهاج السنه چنین می نویسد: إنّ فکرة تقدیم آل الرسول هى من اثر الجاهلیه فى تقدیم اهل بیت الروساء !!. به درستی که نظریه مقدم داشتن اهل بیت رسول خدا ، از آثار جاهلیت است که بستگان رؤسا را مقدم می داشتند ! منهاج السنة ، ج 3 ، ص269 منتظر جواب دوستان وهابی هستم ================ کاری از : پایگاه علمی تحقیقاتی گفتگوی آرام میان شیعه و سنی www.shia-sonni.com
[FONT="]نمونه ایی دیگر از سانسور در کتب بزرگان اهل سنت
[FONT="]این بار (( تاریخ الخلفاء )) سیوطی [FONT="]
در این پست قصد دارم به در ادامه نمونه های سانسور در کتب بزرگان اهل سنت به کتاب ((تاریخ خلفا)) جناب سیوطی بپردازم. در ابتدا از دوست عزیزی که عکس را ارسال کردند تشکر میکنم. http://i88.servimg.com/u/f88/12/38/94/13/jpg11110.jpg
حال دوستان اهل سنت پاسخگو باشند. این سانسورها چرا باید در کتب علمای سلف شان باشد؟ آیا این نوعی توهین به شعور مخاطب نیست؟ منتظر جواب هستم ================================ کاری از : www.shia-sonni.com
حاکم حسکانی عالم بزرگ اهل سنت در کتابش (( شواهد التنزیل)) متن جالبی رو ذکر کرده است. به نقل از جناب عمر بن خطاب [FONT="]شواهد التنزيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 - ص 39 [FONT="]علي أعلم الناس بما أنزل الله على محمد [FONT="](( علی عالم ترین مردم هست به آن چیزی که خداوند نازل کرد بر محمد (ص)) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . شواهد التنزيل|الحاكم الحسكاني|1|ق 5|مصادر تفسير سنى|الشيخ محمد باقر المحمودي|الأولى|1411 - 1990 م||مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي- مجمع إحياء الثقافة الإسلامية|| خب حالا یه سوال از جناب عمر بن خطاب چرا با اینکه میدانید علی عالم ترین مردم بود. بعد از پیامبر کارهایی کردید که علی مخالفش بود؟ کارهایی کردید که بر خلاف سنت نبوی بود؟ شما دوستان اهل سنت بگویند این یک تهمت هست. ناگزیر یه مثال باید بزنم براتون. ترجمه: ابن شهاب از عروة بن زبير، از عبدالرحمان بن عبدالقارى نقل كرده كه گفت: شبى از[FONT="] [FONT="]شبهاى رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتيم، مردم متفرق بودند و هركس براى خود نماز[FONT="] [FONT="]مى خواند و بعضاً مردى با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون اين بديد گفت: به[FONT="] [FONT="]عقيده من اگر اينها را با يك امام گرد آوريم بهتر است. و در پى اين تصميم ابىّ بن[FONT="] [FONT="]كعب را به امامت گماشت. شب ديگر به اتفاق به مسجد رفتيم و مردم به جماعت نماز[FONT="] [FONT="]مى?خواندند، عمر گفت: «نعم البدعة هذه» اين بدعت خوبى است! البته نمازى كه پس از[FONT="] [FONT="]خوابيدن بخوانند; يعنى آخر شب از اينكه اوّل شب اقامه شود بهتر خواهد بود . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="]صحیح البخاری مجلد الثالث ص100- (دارالقلم) [FONT="]عینا همین روایت ذکر شده است. [FONT="]منابع دیگر اهل سنت که همین روایت را بیان می نمایند: [FONT="] [FONT="]فقه السنة - الشيخ سيد سابق - ج 1 - ص 207 [FONT="].. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="]تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 3 - ص 450 [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="]نصب الراية - الزيلعي - ج 2 - ص 174 [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]كنز العمال - المتقي الهندي - ج 8 - ص 407 – 408 [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="]السنن الكبرى - البيهقي - ج 2 - ص 493 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]فضائل الأوقات - البيهقي - ص 266 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]الاستذكار - ابن عبد البر - ج 2 - ص 65 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]صحيح البخاري - البخاري - ج 2 - ص 252 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء - جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش - ج 7 - ص 209 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]نيل الأوطار - الشوكاني - ج 3 - ص 63 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]كتاب الموطأ - الإمام مالك - ج 1 - ص 114 [FONT="] [FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="] [FONT="]المغني- دار الكتاب العربي [FONT="]فقه السنة- دار الكتاب العربي [FONT="]تحفة الأحوذي- دار الكتب العلمية [FONT="]نصب الراية- مطابع الوفاء - المنصورة|دار الحديث - القاهرة [FONT="]كنز العمال- مؤسسة الرسالة [FONT="]الكبرى|البيهقي- دار الفكر [FONT="]فضائل الأوقات- مكتبة المنارة [FONT="]الاستذكار- دار الكتب العلمية [FONT="]صحيح البخاري- دار الفكر [FONT="]نيل الأوطار- دار الجيل [FONT="]كتاب الموطأ- دار إحياء التراث العربي [FONT="]روایتی که مخالفت علی بن ابیطالب را با این امر ثابت می نماید: [FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 12 - ص 283 [FONT="]أن أمير المؤمنين عليه السلام لما اجتمعوا إليه بالكوفة فسألوه أن ينصب لهم إماما يصلى بهم نافلة شهر رمضان ، زجرهم وعرفهم أن ذلك خلاف السنة فتركوه واجتمعوا لأنفسهم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . [FONT="]شرح نهج البلاغة- مؤسسة إسماعيليان ==================== حالا دوستان اهل سنت لطف کنید پاسخگو باشید. ======================== کاری از : www.shia-sonni.com
آيا اهل سنت قائل به نجاست مني هستند؟
چندی پیش در یکی از سایتهای فتاوی اهل سنت مطلبی را دیدم که برایم جالب بود و آن هم متن فتوای مفتی بر نجس نبودن (منی) بود.
اما متن سوال و فتوای:
سوال: آیا منی نجس است؟
جواب: خروج منی هر چند غسل را واجب می کند ولی قول صحیحتر و نظر جمهور علماء بر این می باشد که منی نجس نیست......
چند سوال:
این جمهوری که جناب مفتی فرموده اند چه کسانی هستند؟ اگر علمای پیشین هستند. ما نص کتبشان را بیان می کنیم که دلالت بر نجاست دارند.
لازم به ذکر می باشد که این فتوای در کتب اهل سنت نیز موجود می باشد .
اما متن روایت و کتب:
نيل الأوطار - الشوكاني - ج 1 - ص 67
فالصواب أن المني نجس
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بدائع الصنائع - أبو بكر الكاشاني - ج 1 - ص 60
المنى نجس
نيل الأوطار- دار الجيل
بدائع الصنائع- المكتبة الحبيبية - باكستان
كنز الفوائد- مكتبة المصطفوي - قم
عمدة القاري- دار إحياء التراث العربي
تحفة الأحوذي- دار الكتب العلمية
صحيح ابن حبان- مؤسسة الرسالة
فقه القرآن- مكتبة آية الله العظمى النجفي المرعشي
أضواء البيان-دار الفكر
.................................................
اینها تنها نمونه ایی کوتاه از کتب اهل سنت دلالت بر نجاست منی بود.
به راستی چرا اینگونه هست. مگر اهل سنت خویش را بر حق ندارند؟ اگر بر حق هستند چرا مخالف حتی بزرگان خویش فتوای میدهند؟
لازم به ذکر می باشد. حتی جناب ابوجنیفه قائل به نجاست منی می باشد.
جمهور برادران شیعه قائل به نجاست منی هستند.
برای مطالعه بیشتر در نظریات برادران شیعه به ادرس زیر مراجعه نمایید.
*الانتصار ص96- باب حکم المنی*
================
کاری از : www.shia-sonni.com
آیا عایشه. ابوبکر و عمر بهترین نزد رسول خداوند بوده اند؟
مقدمه: حدثنا معلى بن أسد: حدثنا عبد العزيز بن المختار قال: خالد ؟؟ الحذاء حدثنا، عن أبي عثمان قال: حدثني عمرو بن العاص رضي الله عنه:
أن النبي صلى الله عليه وسلم بعثه على جيش ذات السلاسل، فأتيته فقلت: أي الناس أحب إليك؟ قال: (عائشة). فقلت: من الرجال؟ فقال: (أبوها). قلت: ثم من؟ قال: (عمر بن الخطاب). فعد رجالا.
نظر چیه قبل از هر چیزی با اشخاص در روایت آشنا شویم؟ عایشه بنت ابوبکر بن ابی قحافه
الف: شکستن ظرف همسران نبی در حضور نبی
بارها عایشه ظروف همسران پیامبر را در حالی که برای پیامبر غذا درست کرده بودند و نزد ایشان میفرستادند. به بیرون از اتاقش پرت میکرد. برای نمونه فقط به برخورد عایشه با صفیه میپردازیم:
مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 6 - ص 277
عن عائشة قالت بعثت صفية إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم بطعام قد صنعته له وهو عندي فلما رأيت الجارية أخذتني رعدة حتى استقلني أفكل فضربت القصعة فرميت بها قالت فنظر إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فعرفت الغضب في وجهه فقلت أعوذ برسول الله أن يلعنى اليوم قالت قال أولى قال قلت وما كفارته يا رسول الله قال طعام كطعامها واناء كإنائها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 4 - ص 321
وعن عائشة قالت بعثت صفية إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم بطعام قد صنعته له وهو عندي فلما رأيت الجارية أخذتني رعدة حتى استقبلتني أفكل فضربت القصعة فرميت بها قالت فنظرت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فعرفت الغضب في وجهه فقلت أعوذ برسول الله صلى الله عليه وسلم أن يلغبني اليوم ، قلت رواه أبو داود وغيره باختصار ورواه أحمد ورجاله ثقات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مسند احمد|الإمام احمد بن حنبل|6|241|مصادر حديث سنى - فقه|||||دار صادر - بيروت - لبنان||
مجمع الزوائد|الهيثمي|4|807|مصادر حديث سنى - فقه|||1408 - 1988 م||دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان||طبع بإذن خاص من ورثة حسام الدين القدسي مؤسس مكتبة القدسي بالقاهرة ب: عایشه باعث جدایی بین پیامبر و یکی از همسرانش:
الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 320
ذكر الواقدي عن أبي معشر أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوج بها وكانت تذكر بجمال بارع فدخلت عليها عائشة فقالت لها أما تستحين أن تنكحي قاتل أبيك وكان أبوها قتل يوم فتح مكة قتله خالد بن الوليد قال فاستعاذت من النبي صلى الله عليه وآله وسلم فطلقها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المنتخب من ذيل المذيل - الطبري - ص 89
فدخلت عليها عائشة فقالت أما تستحين أن تنكحي قاتل أبيك فاستعاذت من رسول الله صلى الله عليه وسلم فطلقها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الإصابة|ابن حجر|8|852|مهمترين مصادر رجال سنى|الشيخ عادل أحمد عبد الموجود ، الشيخ علي محمد معوض|الأولى|1415||دار الكتب العلمية . بيروت||
المنتخب من ذيل المذيل|الطبري||310|مصادر تاريخ|||||مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان|| ج: عایشه و حسد به ام المومنین خدیجه
صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 230
حدثنا سعيد بن عفير حدثنا الليث قال كتب إلى هشام عن أبيه عن عائشة رضي الله عنها قالت ما غرت على امرأة النبي صلى الله عليه وسلم ما غرت على خديجة
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 231
حدثنا حميد بن عبد الرحمن عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة رضي الله عنها قالت ما غرت على امرأة ما غرت على خديجة من كثرة ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم إياها قالت وتزوجني بعدها بثلاث سنين وأمره ربه عز وجل أو جبريل عليه السلام ان يبشرها ببيت في الجنة من قصب
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 7 - ص 133
عن أبيه عن عائشة قالت ما غرت على امرأة ما غرت على خديجة ولقد هلكت قبل ان يتزوجني بثلاث سنين لما كنت أسمعه يذكرها ولقد امره ربه عز وجل ان يبشرها ببيت من قصب في الجنة
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح البخاري|البخاري|4|256|مصادر حديث سنى - فقه|||1401 - 1981 م||دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع||طبعة بالأوفست عن طبعة دار الطباعة العامرة بإستانبول
صحيح مسلم|مسلم النيسابوري|7|261|مصادر حديث سنى - فقه|||||دار الفكر - بيروت - لبنان||طبعة مصححة ومقابلة على عدة مخطوطات ونسخ معتمدة د: عایشه و مخالفت با آیات قران
در قران کریم به زنان پیامبر چنین خطاب شده است:
(قرن فی بیوتکن)
حال یک سوال؟
پایه گذار و فرمانده اصلی جنگ جمل که بود؟
(عایشه بنت ابوبکر)
جنگ جمل بین چه کسانی بود؟
( علی بن ابیطالب و عایشه)
علی بن ابیطالب کیست؟
علی بن ابیطالب کسی است که بارها که در شان او احادیث مختلفی بیان میکرد؟=====================
کاری از : www.shia-sonni.com
ولاتجسسوا بررسی روایات تجسس جناب عمر بن خطاب در امورد مسلمین مقدمه: خداوند متعال در قران کریم فرموده است: (ولاتجسسوا) و این به آن معنا است که اینکار را برای مسلمین ممنوع دانسته است. حال اگر مسلمانی بر خلاف آیات و فرمایشات قران کریم عمل کند حکمش چیست؟ اما شاید گروهی از دوستان بگویند چه شخصی چنین کاری کرده است. برای اطلاع از اینکه چه کسی این امر را انجام داده است تنها و تنها به روایات علمای اهل سنت استناد می کنیم. متن روایات: شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 1 - ص 182 قيل إن عمر كان يعس بالليل ، فسمع صوت رجل وامرأة في بيت ، فارتاب فتسور الحائط ، فوجد امرأة ورجلا ، وعندهما زق خمر ، فقال : يا عدو الله ، أكنت ترى أن الله يسترك وأنت على معصيته ! قال : يا أمير المؤمنين ، إن كنت أخطأت في واحدة فقد أخطأت في ثلاث ، قال الله تعالى : ( ولا تجسسوا ) ( 4 ) ، وقد تجسست . وقال : ( وأتوا البيوت من أبوابها ) ( 5 ) ، وقد تسورت ، وقال : ( فإذا دخلتم بيوتا فسلموا ) ( 6 ) ، وما سلمت ! . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . مسند الشاميين - الطبراني - ج 3 - ص 61 حدثنا عمرو بن إسحاق بن العلاء ، ثنا أبي ، ثنا عمرو بن الحارث ، ثنا عبد الله بن سالم ، عن الزبيدي ، أخبرني محمد بن مسلم أن زرارة ابن مصعب بن عبد الرحمن أخبره أن المسور بن مخرمة أخبره أن عبد الرحمن بن عوف أخبره أنه حرس ليلة مع عمر بن الخطاب ، فبينما هم يمشون تبينت لهم سراج في بيت ، فانطلقوا يؤمونه ، فلما دنوا ، إذا باب البيت مجاف على قوم فيه ، لهم أصوات مرتفعة ، فقام عمر أخذ بيد عبد الرحمن بن عوف ، فقال : تدري بيت من هذا ؟ قال عبد الرحمن : فقلت : لا ، قال عمر : هذا بيت ربيعة بن أمية بن خلف ، وهم الآن شرب فما ترى ؟ قال عبد الرحمن : فقلت أرى أنا قد أتينا ما نهينا عنه ، قال الله : ( لا تجسسوا ) قد جسسنا ، فانصرف عمر وتركهم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 274 ا جاء بك في هذه الساعة يا أمير المؤمنين قال رفقة نزلت في ناحية السوق خشيت عليهم سراق المدينة فانطلق فلنحرسهم فانطلقا فأتيا السوق فقعدا على نشز من الأرض يتحدثان فرفع لهما مصباح فقال عمر ألم أنه عن المصابيح بعد النوم فانطلقا فإذا هم قوم على شراب لهم فقال انطلق فقد عرفته فلما أصبح أرسل إليه فقال يا فلان كنت وأصحابك البارحة على شراب قال وما علمك يا أمير المؤمنين قال شئ شهدته فقال أو لم ينهك الله عن التجسس قال فتجاوز عنه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . الكامل في التاريخ - ابن الأثير - ج 3 - ص 57 ألم أنه عن المصابيح بعد النوم ؟ فانطلقا فإذا قوم عك شراب لهم قال : انطلق فقد عرفته ، فلما م صبح أرسل إليه ، قال : يا فلان كنت وأصحابك البارحة على شراب . قال : وما أعلمك يا أمير المؤمنين ؟ قال : شيء شهدته . قال : أو لم ينهك الله عن التجسس ؟ فتجاوز عنه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . كنز العمال - المتقي الهندي - ج 3 - ص 692 - 693 فقال عمر : ما رأيت كالليلة منظرا أقبح من شيخ ينتظر أجله ، فرفع رأسه إليه ، فقال : بلى يا أمير المؤمنين ، ما صنعت أنت أقبح ، تجسست ، وقد نهى عن التجسس ‹ صفحه 693 › ودخلت بغير أذن ، فقال عمر : صدقت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . كنز العمال - المتقي الهندي - ج 3 - ص 691 عن أبي قلابة أن عمر حدث أن أبا محجن الثقفي يشرب الخمر في بيته ، هو وأصحاب له ، فانطلق عمر حتى دخل عليه فإذا ليس عنده إلا رجل ، فقال أبو محجن : يا أمير المؤمنين إن هذا لا يحل لك قد نهاك الله عن التجسس ، فقال عمر : ما يقال هذا ؟ فقال له زيد بن ثابت وعبد الرحمن بن الأرقم صدق يا أمير المؤمنين ، هذا من التجسس ، فخرج عمر وتركه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تفسير القرآن - عبد الرزاق الصنعاني - ج 3 - ص 233 بد الرزاق عن معمر عن أيوب عن أبي قلابة أن عمر بن الخطاب حدث أن أبا محجن الثقفي شرب الخمر في بيته هو وأصحابه فانطلق عمر حتى دخل عليه فإذا ليس عنده إلا رجل فقال أبو محجن يا أمير المؤمنين إن هذا لا يحل لك قد نهاك الله عن التجسسفقال عمر ما يقول هذا فقال زيد ابن ثابت وعبد الله بن الأرقم صدق يا أمير المؤمنين هذا التجسس قال فخرج عمر وتركه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تفسير القرطبي - القرطبي - ج 16 - ص 333 وقال أبو قلابة : حدث عمر ابن الخطاب أن أبا محجن الثقفي يشرب الخمر مع أصحاب له في بيته ، فانطلق عمر حتى دخل عليه ، فإذا ليس عنده إلا رجل ، فقال أبو محجن : إن هذا لا يحل لك ! قد نهاك الله عن التجسس ، فخرج عمر وتركه نتیجه: از دوستان تقاضا دارم در فضایی بدون تعصب و با منطق به چند سوال من جواب دهند: الف: آیا شما به کسی که بر خلاف آیات قران کریم و فرمایشات رسول خدا عمل کند. می گویید عادل؟ ب: اگر در حال حاضر کسی در امور شما تجسس کند چه می کنید؟ ج: آیا نمی توان گفت که جناب عمر بن خطاب به آیات و مفاهیم قران جهل داشته است. زیرا از در بعضی از روایت بیان شده است که از دیگران پرسیده است که آیا اینکار تجسس هست یا نه؟ شما بگویید؟ کتابنامه: شرح نهج البلاغة|ابن أبي الحديد|1|656|مصادر حديث سنى - عام|محمد أبو الفضل إبراهيم|الأولى|1378 - 1959 م||دار إحياء الكتب العربية - عيسى البابي الحلبي وشركاه||مؤسسة مطبوعاتي إسماعيليان مسند الشاميين|الطبراني|3|360|مصادر حديث سنى - عام|حمدي عبد المجيد السلفي|الثانية|1417 - 1996 م||مؤسسة الرسالة - بيروت|| تاريخ الطبري|الطبري|3|310|مصادر تاريخ|مراجعة وتصحيح وضبط : نخبة من العلماء الأجلاء||||مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان||قوبلت هذه الطبعة على النسخة المطبوعة بمطبعة "بريل" بمدينة لندن في سنة 1879 م) الكامل في التاريخ|ابن الأثير|3|630|مصادر تاريخ|||1386 - 1966م|دار صادر - دار بيروت|دار صادر للطباعة والنشر - دار بيروت للطباعة والنشر|| كنز العمال|المتقي الهندي|3|975|مصادر حديث سنى - عام|ضبط وتفسير : الشيخ بكري حياني / تصحيح وفهرسة : الشيخ صفوة السقا||1409 - 1989 م||مؤسسة الرسالة - بيروت - لبنان|| تفسير القرآن|عبد الرزاق الصنعاني|3|211|مصادر تفسير سنى|الدكتور مصطفى مسلم محمد|الأولى|1410 - 1989 م||مكتبة الرشد للنشر والتوزيع الرياض - المملكة العربية السعودية|| تفسير القرطبي|القرطبي|16|671|مصادر تفسير سنى|تصحيح : أحمد عبد العليم البردوني||1405 - 1985 م||دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان||مؤسسة التاريخ العربي
=================
کاری از : www.shia-sonni.com
در قران کریم آیه ایی است که آنرا آِه نباء خوانده اند در این آیه چنین آمده است: «اگر فاسقى خبرى را براى شما آورد درباره اش تحقیق کنید»(یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا) حجرات / 6 حال یک سوال از دوستان اهل سنت این آیه در مذمت چه کسی هست؟ چون در کتب شما نوشته شده است که این ایه در مذمت یکی از صحابی رسول الله می باشد. نازل شده در شان ولید جوهر النقی ج9ص57- دارالفکر شرح نهج البلاغة لابن أبى الحديد ج17 239 أخبار الوليد بن عقبة ..... ص : 227 نکته دیگر: در آیه قران فاسقین را وارد در جهنم کرده است. فمأواهم النار ((سجده ( 32 ) : 20 ـ 21 .)) حال دوستان اهل سنت پاسخگو باشید. آیا جناب ولید بن مغیره وارد در جهنم می شود؟=================== کاری از : www.shia-sonni.com
اگر صحابه عادل هستند چرا تفتازانی عالم بزرگ اهل سنت در کتاب شرح المقاصد خود می گوید عده ای از صحابه به دنبال شهوات بوده و حب ریاست داشته اند و به خاطر همین دنیاطلبی ها از مسیر حق خارج شده اند؟
أن ما وقع بين الصحابة من المحاربات والمشاجرات على الوجه المسطور في كتب التواريخ والمذكور على ألسنة الثقاة يدل بظاهره على أن بعضهم قد حاد عن طريق الحق وبلغ حد الظلم والفسق وكان الباعث له الحقد والعناد والحسد واللداد وطلب الملك والرياسة والميل إلى اللذات والشهوات إذ ليس كل صحابي معصوما ولا كل من لقي النبي صلى الله عليه وسلم بالخير موسوما إلا أن العلماء لحسن ظنهم بأصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكروا لها محامل وتأويلات بها تليق وذهبوا إلى أنهم محفوظون عما يوجب التضليل والتفسيق صونا لعقائد المسلمين عن الزيغ والضلالة في حق كبار الصحابة سيما المهاجرين منهم والأنصار والمبشرين بالثواب في دار القرار وأما ما جرى بعدهم من الظلم على أهل بيت النبي صلى الله عليه وسلم فمن الظهور بحيث لا مجال للإخفاء ومن الشناعة بحيث لا اشتباه على الآراء إذ تكاد تشهد به الجماد والعجماء ويبكي له من في الأرض والسماء وتنهد منه الجبال وتنشق الصخور ويبقى سوء عمله على كر الشهور ومر الدهور فلعنة الله على من باشر أو رضي أو سعى ولعذاب الآخرة أشد وأبقى. آنچه از درگیریها و مشاجرات بین اصحاب در کتب تاریخی نوشته شده است و علماء ثقه نیز آنها را نقل کردهاند ظاهرش این است که بعضی از صحابه راه و روش حق را رها کرده و به حدّ ظلم و فسق رسیدهاند و علّت آن هم کینه ، دشمنی ، حسد ، حبّ جاه ، ریاست طلبی و میل به لذّات و شهوات بوده است. تمامی صحابه معصوم نیستند و اینگونه هم نیست که هر کس پیامبر را ملاقات کرد در راه خیر و حق باشد و علما برای این که به اصحاب پیامبر حسن ظن دارند (برای این میل به شهوات و دشمنیها) تأویلاتی را بیان کردهاند و آنها را از هر گونه فسق و گمراهی در امان دانستهاند. و علّت آن هم این است که مسلمین به بزرگان صحابه بدبین نشوند (مخصوصاً مهاجرین و انصار و مبشّرین به بهشت.) و آنچه بعد از صحابه اتفاق افتاده از ظلم بر اهل بیت چنان واضح است که راهی برای انکار آن وجود ندارد و از شدّت زشتی اهل زمین و آسمان بر آن گریه میکنند و کوهها منهدم و صخرهها شکافته شدهاند و زشتی کار آنها تا ابد باقی خواهد ماند. پس لعنت خدا بر کسی که مباشر و همکار در ظلم به اهل بیت بوده و هم[FONT=Times New Roman]چنین بر رضایت به این کار داشته و یا سعی در این امر کرده و شدیدترین عذاب روز قیامت بر او باد. [FONT=Times New Roman] - شرح المقاصد 5/310، الفصل الرابع فی الامامة، المبحث السابع وجوب تعظیم الصحابه[INDENT]========================= کاری از : www.shia-sonni.com
خب دوستان اهل سنت بسه دیگه
فکر کنم بیشتر بنویسم مدیران سایت گیر بدن که چرا زیاد می نویسم.
از جانب ما برای همیشه با شما دوستان در این سایت خدانگهدار
اگر دوست داشتید منو ببینید در سایتم منتظرتون هستم
============
سایت گفتگوی آرام میان شیعه و سنی رو فراموش نکنید سر بزنید.
راستی استفاده از مطالب نوشته شده ما در این سایت با ذکر منبع اصلی بلامانع می باشد www.shia-sonni.com
تیر آخر
40 - اگر كسى از شما بپرسد : شايد اين وصيّت عمر ، بهخاطر خوش خدمتى عربهاى باديه نشين مدينه در تثبيت خلافت ابوبكر بود ، چه پاسخى داريد؟ آنجا كه عمر بن خطّاب ، با درگيرىهاى سخت سقيفه نشينان مصمم و مخالفتهاى كوبندهمهاجرين و انصار مواجه شد « حين توفى اللّه - نبيّه صلّى اللَّه عليه وسلم - أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » . صحيح البخارى ، ج8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلى من الزنا . ، با مشاهده عربهاى باديهنشين كه با هماهنگىهاى قبلى وارد صحنه شده بودند ، خشنود گشت و گفت : وقتى چشم من به قبيله اسلم ( از قبايل بزرگ عشاير اطراف مدينه ) افتاد ، يقين كردم كه پيروزى ما قطعى است ؛ « ما هو إلّا أن رأيت أسلم ، فأيقنت بالنصر » « حين توفى اللّه - نبيّه صلّى اللَّه عليه وسلم - أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » . صحيح البخارى ، ج8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلى من الزنا . تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 458 ؛ كامل ابنأثير ، ج2 ، ص224 . .
ولذا تاريخ نشان مىدهد كه عمر بن خطاب جهت تحكيم پايه هاى خلافت ابو بكر و سركوبى مخالفان ، بيشترين استفاده را از آنان نمود روى ابن أبي الحديد عن البراء بن عازب : فلم ألبث وإذاً أنا بأبى بكر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبيدة وجماعة من أصحاب السقيفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانيّة لايمرّون بأحد الّا خبطوه وقدّموه فمدّوا يده فمسحوها على يد أبي بكر يبايعه شاء ذلك أو أبى . شرح ابن أبي الحديد ، ج 1 ص 219 . .
تهاجم عليه شيعه ، چرا؟
در ميان مذاهب اسلامى تنها مذهب برخاسته از قرآن و سنّت راستين رسول اكرم ( ص ) مذهب شيعه است .
اين مذهب ، در مقايسه با ديگر مذاهب مورد تأييد حكومتها ، بهترين و غنىترين برنامهها را در زمينههاى فقهى ، فرهنگى ، سياسى و اقتصادى ارائه كرده است .
تشيّع ، در هيچ زمان و شرايطى ، با ظلم و استبداد ، سازش ننموده و تسليم حكومتها و حاكمان جور نشده است ، و بدين جهت همواره مورد تهاجم دشمنان بوده وحكومتهاى استبدادى از هر گونه مبارزه و مخدوش كردن چهره نورانىاش دريغ نورزيدهاند .
شيعه با الهام از رهبر و پيشواى به حقّ خود امير مؤمنان ( ع ) كه فرموده : « كونا للظالم خصماً وللمظلوم عوناً ، أوصيكما وجميع ولدي وأهلي ومن بلغه كتابي . . . » نهج البلاغه : نامه 47 . ، پيوسته با همه مظاهر استبداد در ستيز بوده و حمايت از مظلومان وستمديدگان را شعار خويش ساخته است .
ولى در مكتب خلفا ، نه تنها آثارى ازمبارزه با ظلمپيشگان و حكومتهاى مستبد به چشم نمىخورد ؛ بلكه تمام تلاش خود را در توجيه استبداد حكومتهاى جور به كار برده و با احاديثى كه به رسول اكرم ( ص ) نسبت دادهاند به پيروان خود القا مىكنند كه وظيفه ملّت ، فرمانبردارى از حاكمان جامعه است ، اگر چه دامن آنان به ظلم و استبداد آلوده باشد ، زيرا آنها مسؤول كارهاى خويش و ملّت نيز مسؤول كارهاى خود است : « إسمعوا وأطيعوا فإنّما عليهم ما حمّلوا وعليكم ما حملّتم » صحيح مسلم ، ج 6 ، ص 19 ، كتاب الامارة ، باب الأمر بالصبر عند ظلم الولاة ، سنن البيهقي ، ج 8 ، ص 158 . . ادامه دارد
دنباله
آرى ! چقدر تفاوت است ميان سخنى كه به بالاترين مقام يك مذهب ( عمر بن خطّاب ) نسبت دادهاند ، كه گفته : اگر حاكم اسلامى ظلم پيشه كرد و شما را مورد ضرب و شتم قرار داد ، و از حقوق مسلّم خود ، محروم ساخت و دستور خلاف دين و شريعت صادر كرد وظيفه شما فرمانبرى بى چون و چرا از اوست و همه اينها جزو دين است! « فأطع الإمام . . . إن ضربك فاصبر ، وإن أمرك بأمر فاصبر ، وإن حرَمَك فاصبر ، وإن ظلمك فاصبر ، وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل : سمع وطاعة ، دمي دون ديني » سنن البيهقي ج 8 ص 159 ؛ المصنَّف لابن أبي شيبة ، ج 7ص 737 ؛ الدرالمنثور ج 2 ص 177 و كنز العمال ، ج 5 ص 778 . .
وميان شعار سرور آزادگان حسين بن على ( ع ) در روز عاشورا : « فإنّي لا أرى الموت إلّا سعادة ولا الحياة مع الظالمين إلّا برماً » مناقب ابن شهر آشوب ، ج3 ، ص224 ؛ بحار الأنوار ، ج 44 ، ص 192 . شهادت در راه مبارزه با ظلم و استبداد را سعادت ، و زندگى در سايه حكومت ستمپيشگان و سازش با استبدادگران را مايه ننگ مىداند .
و چقدر فرق است بين فقهاى يك مذهب كه فتوا مىدهند : هر گونه قيام و مبارزه با حاكمان فاسق و ستم پيشه خلاف شرع است :
« وأمّا الخروج عليهم وقتالهم ، فحرام بإجماع المسلمين وإن كانوا فسقة ظالمين » شرح صحيح مسلم للنووي ، ج 12 ، ص 229 ؛ شرح المقاصد للتفتازاني ، ج 2 ، ص 71 ؛ المواقف للقاضي الإيجي ، ج 8 ، ص 349 . . و ميان فقهاى مذهبى كه مىگويند : اگر سكوت دانشمندان دينى ، باعث شود كه حاكمان ستمگر بر ارتكاب گناه و ايجاد بدعت جرأت پيدا كنند ، بر آنان لازم و واجب هست كه سكوت خود را شكسته و در برابر ستمگران خروش بر آورند :
« لو كان سكوت علماء الدين ورؤساء المذهب - أعلى اللَّه كلمتهم - موجباً لجرأة الظلمة على ارتكاب سائر المحرّمات وإبداع البدع ، يحرم عليهم السكوت ويجب عليهم الانكار » تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 450 . .
انگيزه گسترش تهاجم بعد از انقلاب اسلامى
جالب توجّه اين است كه 70 درصد كتابهاى ياد شده بعد از پيروزى پرشكوه انقلاب اسلامى ايران نگاشته شده است ؛ يعنى در طول بيست و چهار سال نزديك به 5 / 2 برابرِ چهارده قرن ، بر ضدّ شيعه كتاب تأليف گرديده است .
و اين بدان جهت است كه مخالفان مكتب اهلبيت ، هرگز تصوّر نمىكردند كه فرهنگ غنى شيعه بتواند ملّت ايران را اين چنين به صحنه بياورد كه با دست خالى ، ولى با قلبى آكنده از ايمان و عشق به اسلام ، طومار حكومت تا به دندان مسلّح را -با آن همه حمايتهاى بىدريغ شرق و غرب- براى هميشه درهم بپيچد و به جاى آن ، حكومت اسلامى برپايه فقه شيعه تأسيس نمايد .
و به همين جهت ، مخالفان مكتب اهلبيت ، وقتى با گسترش فرهنگ تشيّع ، موقعيّت خود را در خطر مىبينند ، با تأليف كتابهاى ضدّ شيعىِ مملوّ از تهمت و كذب ، سعى در مخدوش كردن چهره نورانى مذهب شيعه در سطح جهانى دارند .
اهميت اين قضيه ، با ذكر چند نمونه از اين تهمتهاى ناجوانمردانه كاملاً روشن خواهد شد .
عذر خواهی از دوستان از این که پست ها کمی بلند و طولانی شده، دوستان مرا ببخشند. تا جائی که ممکن باشد سعی بر کوتاه کردن دارم :aks: این سوالات رو آرشیو کنید و به دوستان و آشنایان ارائه نمایید،از منبع موثقی به بنده خبر رسیده وهابیت افرادی را برای شبه افکنی و تشکیک به قسمتهای مرزی کشور فرستاده که آنها حتی در اتوبوس های داخل شهری، هم مشغول ضربه زدنند.:jangjoo: [/QUOT
اتفاقا خیلی مطالب جالبی بود. من به شخصه کلی استفاده کردم.
ممنون:Kaf:
* آيا مردم به اختيار خود با ابوبكر بيعت كردند؟ پاسخ: اينكه مىگويند : «ملاك در اجماع مهاجر و انصار ، پيروى از اكثريت است ، و نبايد سراغ تخلف افراد محدود رفت تا اجماع را خدشهدار كرد»فصلنامه نهج البلاغه : شماره 4 و 5 ص 176 ، مصاحبه واعظ زاده خراسانى . به نظر مىرسد كه اين عبارت بدون توجه به عواقب فاسد آن كه در تاريخ اتفاق افتاده و تاريخ نگاران آزاد آن را ثبت كردهاند ، صورت گرفته .
آيا بهتر نبود قبل از بيان اين سخن ، عبارت شيخ مفيد را ملاحظه مىشد كه از ابو مخنف نقل نموده كه : بعد از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، عمر بن خطاب از عشايرى كه وارد مدينه شده بودند در برابر پول ( هنگفتى ) كه در اختيار آنان قرار داد ، درخواست كرد كه مردم را به زور براى بيعت ابوبكر وادار كنند و اگر كسى ممانعت كرد ، وى را مورد ضرب و جرح قرار دهند : «كان جماعة من الأعراب قد دخلوا المدينة ليمتاروا منها ، فشغل الناس عنهم بموت رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله فشهدوا البيعة وحضروا الأمر فأنفذ إليهم عمر واستدعاهم وقال لهم خذوا بالحظّ من المعونة على بيعة خليفة رسول اللّه وأخرجوا إلى الناس واحشروهم ليبايعوا ، فمن امتنع فاضربوا رأسه وجبينه» .
آنگاه راوى مىگويد : بخدا سوگند! ديدم كه اين عشاير چماق به دست ، به طرف مردم هجوم آورده و آنان را لگد مال مىكردند و به زور مردم را براى بيعت با ابوبكر وا مىداشتند : «قال واللّه! لقد رأيت الأعراب تحزّموا ، واتّشحوا بالأزر الصنعانيّة وأخذوا بأيديهم الخشب وخرجوا حتى خبطوا الناس خبطا وجاؤإ؛ئئ بهم مكرهين إلى البيعة» .
آنگاه شيخ مفيد اضافه مىكند : نظير اين قضيه كه نشانگر بيعت اجبارى مردم با ابوبكر مىباشد ، اخبار زيادى در دست است كه اين كتاب ، گنجايش بيان آنها را ندارد : «وأمثال ما ذكرناه من الأخبار في قهر الناس على بيعة أبى بكر وحملهم عليها بالاضطراب كثيرة ولو رمنا ايرادها لم يتّسع لها هذا الكتاب».الجمل والنصرة فى حرب البصرة : 59 ، چاپ دوم از منشورات مكتبة الداورى - قم . .....ادامه دارد...
پیرو اعتراضی که به جناب بلوچ بوی داشتم از شما نیز خواستارم تا دست از این کلی گویی و کپی پیست کردن بی نتیجه که جز اختلاف و دشمنی و تفریط ( در برابر این افراط شما ) به همراه ندارد ، بردارید
این کارها اب در اسیاب دشمنان اسلام ریختن است
توصیه می کنم نه شما و نه دوستان متقابل همچون " بلوچ بوی " از ادامه دادن به این جدل بیهوده که جز اختلاف از رحم نا مبارکش بیرون نخواهد امد ، دست بردارید
و تک تک شبهات را در پستی مطرح و کامل و مستدل بحث کنیم و بعد از بسته شدن پرونده به سراغ شبهه ی بعدی برویم
اینکاری که شما انجام داده اید بیشتر بر طبل اختلافات و جدایی مسلمانان می کوبد تا حق طلبی و در جستجوی حقیقت بودن
منتظر پاسخ شما و " بلوچ بوی " برای پیشنهادم هستم
به امید اینکه بتوانیم بدون توهین و افراط و جدل ، به حقیقت دست یابیم
دوست خوب من ، اعتماد به نقس چیز خوبیه اما زیادیش موجب ضرره !
راسته که میگن در آخرالزمان همه چیز برعکس میشه ، عوض اینکه شیعه شاکی باشه ، که در 1400 سال حق مسلم اهل بیت که به تصریح دوست و دشمن برترین زمان خود بودند خورده شده ، شما شاکی شدید ؟
اگه تا دیروز شک داشتم که آخرالزمان شده ، امروز دیگه یقین کردم !
در ضمن دوست من ، عوض اینکه در تایپیک مطروحه خود شروع کنید به طرح سوالاتی از یمین و شمال و استدلالات قدیمی علمایتان که چرا این با این ازدواج کرده و چرا آن دختر او را گرفته و اسم این چرا آن است و . . . بهتر است از دلایل مستدل استفاده کنید ، شاید کسی پیدا شد و به حرفتان گوش داد .
حرف از سانسور زدید ، فکر میکنید آنچه شما از منابع شیعه رفرنس میدهید چیست ؟
شما فکر میکنید هیچکسی نمی فهمد ؟ اگر بخواهیم تک تک رفرنس هایتان را بررسی کنیم که موجب فضاحت شما و دوستانتان خواهد بود .
اما بهتر است بجای ادعا کردن برگردید به ریشه ای ترین اختلاف در بین فریقین !
امامت !
چرا امامت را در نزد اهل سنت بررسی نمی کنید ؟
مگر نه اینکه اگر امامت حل شود همه مشکلات حل شده خواهد بود ؟
پس خواهش میکنم به خاطر خدا اگر به دنبال حق هستید ، راهی را بپیمایید که به مقصدی روشن راهنما باشد !
قصدم تند گویی نبود عزیز دلم ، بلکه میخواستم به شما بگویم دیگران هم میتوانند تند صحبت کنند ! در هر صورت بنده شما را دوست خود میدانم و امیدوارم مباحثی طرح نمایید که به روشن شدن واقعیت کمک نماید نه دامن زدن اختلاف !
آیا تعیین خلیفه کار خوبی است یا نه؟اگر خوب است چرا میگویید پیامبر خلیفه تعیین نکرد؟اگر بد است چرا ابوبکر و عمر این کار را کردند؟
انجام دادن كاری ممكن است، برای شخصی خوب باشد، ولی شاید همان كار را اگر فرد دیگری انجام دهد، ... مردم او را نکوهش کنند.یعنی این استدلال، همیشه کار برد ندارد که بگوییم:این کار اگر بد است تو چرا کردی و اگر خوب است من چرا نکنم
به این جمله توجه کنید
آیا طبابت کار خوبی است یا نه؟اگر خوب است چرا میگویید ابن سینا طبابت کرد ؟اگر بد است چرا ابوحنیفه و شافعی این کار را نکردند؟
دیدید عیب سوال خود را ؟
بیشتر توضیح میدهم:
مقایسه رسول الله با ابوبکر اصلا درست نیست رسول الله پیامبر بود و ابوبکر در مقایسه با ایشان یک انسان کاملا عادی.
مثال رسول الله گفت نماز مغرب 3 رکعت است آیا ابوبکر حق دارد مثلا تعداد سجده های یک رکعت را کم و زیاد کند؟
پس هرکس در حد خود ببینید!
شاید بگویید:
ولی مثال برعکس است یعنی کاری را که رسول الله نکرده ابوبکر کرده! چرا؟
جواب این است که انتخاب جانشین توسط رسول الله ، هرگز مثل انتخاب جانشین توسط ابوبکر نیست.
منتخب ابوبکر مطاع هست و نیست، مردم حق دارند او را برکنار کنند یا ابقایش کنند، سخنش حجت نیست میتوانند روی حرفش حرف بزنند اشتباه کرد به او تذکر میدهند اما با منتخب رسول چنین معامله ای را نمیتوانند بکنند.
منتخب رسول الله، همانندخود رسول الله، درهرچیز واجب الاطاعه است و کسی حق برکناری او را ندارد
شاید بگویید چه اشکالی دارد که واجب الاطاعه باشد؟
اشکال در این است که او معصوم نیست و ممکن است اشتباه کند. او با وحی در تماس نیست ممکن است خطا کند!
اما هیچکس نمیتواند به منتخب رسول الله بگوید تو خطا کردی به همین دلیل ساده رسول الله مناسب ندیدند برای بعد از مرگ خود جانشینی انتخاب کنند
بد نیست بدانیم که در زمان حیات، رسول الله چند بار جانشین برای کارهای محدود تعیین کردند، اما بعضی وقت ها این جانشینان دردسر آفرین شدند.
مثلا یکی از این امیران در سفر، بر لشکر خشم گرفت و گفت آیا رسول الله گفته که از من اطاعت کنید یا نه ؟
گفتند بله!
امیر گفت: هیزم بیارید! آوردند. باز گفت: آتش روشن کنید و کردند و باز گفت:
حالا خود را درون این آتش بیاندازید!
اصحاب بین خود گفتند ما به محمد صلی لله صلم ایمان آوردیم تا ما را از آتش نجات دهد و این میگوید درون آتش بروید! پس اطاعت نکردند و امیر هم وقتی خشمش کمتر شد از دستور خود نادم گشت
آنها به پیش رسول الله آمدند و واقعه را عرض کردند فرمود: اگر درون آتش میشدید هرگز دیگر از آن بیرون نمیامدید.
در داستان بالا امیر پشیمان شد و رسول الله هم زنده بودند و خطای امیر را شرح دادند آما حالا اگر این بعد از وفات ایشان، امیر منتخبشان اشتباهی میکرد، کی میتوانست او را مورد بازخواست قرار دهد؟
و دیگر اینکه رسول الله در لحظه وفات، امیری انتخاب کرده بودند، این امیر اسامه بن زید بود، اما اسامه میدانست که امارتش محدود و برای کاری معین است لذا وقتی رسول الله وفات یافت او با امیر جدید بیعت کرد و تحت امر او به جبهه رفت!
شما که دو پا را در یک کفش کرده و محال ممکن میدانید که رسول الله بدون انتخاب جانشین از میان مردم رفته باشند، پس چرا همین جانشین انتخاب نکردن را برای حضرت علی خوب میدانید؟
میگویید علی هم جانشین انتخاب کرد!
میگوییم حسن چرا از پدر و جدش پیروی نکرد و بی جانشین مرد؟
روزی علامه امینی را علماء اهل سنت دعوت کرده بودند، پس از ورود ایشان به مجلس علماء اهل سنت از ایشان می خواهند حدیثی نقل کرده و مجلس را مزین کنند.ایشان بعد از کمی تفره رفتن این حدیث معروف و متواتر پیامبر گرامی اکرم صل الله علیه وآله را می خوانند: من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة؛ هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده(مثل مشرکان بت پرست جاهلیت)
پس از اینکه همه علماء حاضر در مجلس این حدیث را تائید کردند، علامه امینی(ره) با یک سوال آنها را میخ کوب می کنند: آیا امام زمان فاطمه زهراء، چه کسی بوده و ایشان با چه کسی بیعت نموده بودند؟
و بدان که این حدیثمن مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیةدروغ است. اما آیا شمااز دروغگویی خسته نمی شوید؟! روایت درست این است: «من نزع یده عن الجماعة فلا حجة له یوم القیامة و من مات مفارقا للجماعة مات میتة جاهلیة»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجتی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.
شیعه باز احادیث صحیح و ضعیف را مخلوط کرد
اما آنچه از حدیث صحیح نوشته (بخاری و مسلم ووو ) جوابش این است: 1 = شما شیعه ها ،اگر اینقدر در کتب ما ماهرید پس باید میدانستید که علی رضی الله عنه بیعت کرد بیعت حضرت علی بمنزله بیعت فاطمه رضی الله عنها است زیرا زن تابع شوهر است. 2=ناراضی شدن از رهبر دلیل بر خروج از جماعت نیست معنی خروج از جماعت آنقدر واضح است که اشتباه شما توجیه ناپذیر است
فاطمه هیچکدام از این کارها را نکرد ایشان تابع رهبر بود یعنی بزور فدک را نگرفت و هرگز نافرمان نبود 3= مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت. امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد.
از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید
و گمان کردید که کسی نمیتواند جواب شما را بدهد ...........
تمام پيامبران جانشين داشتند، ولى!!!
شما سنی ها از طرفى، در كتب روايى خود، از رسول اكرم نقل مىكنيد كه فرمود : تمام پيامبران داراى وصى و وارث بودند : « لكلّ نبيّ وصيّ ووارث » تاريخ مدينة دمشق، ج 42 ص 392 ؛ والرياض النضرة، ج 3 ص 138، ذخائر العقبي، ص71 ؛ المناقب للخوارمى ص 42 و 85 .، واز قول سلمان فارسى نقل مىكنيد كه از حضرت رسول اكرم(صل الله علیه وآله) پرسيد : هر پيامبرى براى خود وصى وجانشين داشت، وصى شما كيست؟ « إنّ لكلّ نبيّ وصيّاً، فمن وصيّك؟ »المعجم الكبير، ج 6 ص 221 ؛ مجمع الزوائد، ج 9 ص 113 ؛ فتح الباري، ج 8 ص 114 . و از طرف ديگر مىگوييد پيامبر(صل الله علیه وآله) كسى را به عنوان جانشين معيّن ننمود!
این مثل همون استدلال بهایی هاست ! آنها وقتی که میخواهند خاتم النبین بودن رسول الله را منکر شوند تا برای بهاء الله جا باز کنند، همین را میگویند که چرا حضرت محمد مثل سایر پیامبران نیست ؟ و چرا آخرین است؟ چرا تافته جدا بافته است؟، شما هم همان کار را دارید میکنید تا برای حضرت علی جا باز کنید، شما در برایر استدلال بهاییان که عین جمله شما را بکار میگیرند که چرا وقتی بعد از هر پیامبری پیامبر دیگر می آمد و بعد از پیامبر اسلام چرا نیاید؟ چرا پیامبر خصوصیت استثنایی دارد ؟چه دارید که بگویید
هر پاسخی که شما برای بهایی ها آماده کرده اید، همان پاسخ ما بشما در نبود نیامدن وصی نیز هست!
آیا اندیشدن چیز خوبی نیست؟ حالا حضرت موسی چون عصا داشت باید رسول الله هم میداشت؟!!
حالا چون توارات تحریف شده و چون قرآن و تورات هردو کتاب آسمانی هستند پس باید بگوییم که قرآن هم تحریف شده؟!! آیا شرم آور نیست اینگونه، مسایل را پیچاندن؟
وانگهی ما چند بار باید بشما بگوییم که خوارزمی را بعنوان دانشمند دینی اهل سنت قبول نداریم و چند صدبار باید بشما بگوییم که هرچه در کتب حدیث ما نوشته همه اش بی کم و کاست وحی منزل نیست. آیات قرآن نیست که شما به آن استدلال میکنید
اول ببینید حدیث صحیح هست یا نه !
این نکته پیش پا افتاده را چند بار دیگر باید بشما کارشناسان!! بگوییم تا درک و فهم کنید؟
حدیث لکل نبی وارث نه فقط صحیح نیست که ضعیف هم نیست!! چیزی بدتر است شیخ آلبانی میگوید موضوع و ساختگی و جعلی است
ابن جوزی این حدیث را در کتاب موضوعات ( جعلیات ) آورده است.
امام ذهبی در کتاب احادیث مختاره میگوید که این حدیث به خاطر بودن علی بن مجاهد در سلسله راویان غیر قابل قبول است و من در حیرتم که آخر چرا شیعه ذهبی را شاهد بر این حدیث میاورد.
سیوطی نیز آنرا ساختگی و موضوع میداند ( در کتاب اللآلي المصنوعة في الأحاديث الموضوعة)
اما آنچه که از سلمان فارسی بنقل از معجم کبیر طبرانی نقل کرده دنباله اش این است ببینید: رواه الطبراني وقال : [ قول طبرانی ] : " وصيي " أنه أوصاه بأهله لا بالخلافة . وقوله : " وخير من أترك بعدي " . [ يعني ] : من أهل بيته صلى الله عليه و سلم
یعنی طبرانی میگوید مقصود حدیث این است که او بهترین فرد در اهلبیتش است نه بهترین فرد امتش، و این وصیت برای فامیلش است نه برای خلافت!
پس ای شیعه وقتی قول طبرانی را میاری کامل بیار.
دوما: آدرس از امام ذهبی دادی اما نظرش را درباره حدیث منسوب به سلمان رضی الله عنه ننوشتی !! رای ذهبی در باره حدیث سلمان این است:
(وفي إسناده ناصح بن عبد الله وهو متروك ) در اسناد حدیث راویی بنام ناصح بن عبدلله است که از او حدیث قبول نمیشود)
خلاصه ای دوستان شیعه ! آنچه که علمای شما سوالات کمر شکن مینامند چیزی نیست جز دست کاری متون و ناقص نقل کردن احادیث.
اما چرا رسول الله جانشین انتخاب نکرد:
اگر رسول الله جانشین انتخاب میکردند و آن جانشین خطا میکرد مردم میگفتند خطای او حق است، زیرا او منتخب رسول الله است
پس رسول الله جانشین تعیین نکردند، زیرا جانشین ا( با وجودی که با وحی در تماس نبود )اما باز بخاطر انتخاب رسول الله صلی الله علیه وسلم، مقدس میشد و تقدس در اینجا خطرناک است و اگر برگزیده رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز جانشینی انتخاب میکرد او هم مقدس میشد تا امروز.... جانشین ها همه مقدس میبودند
حالا اگر یکی از این جانشینان، خطا میکرد آن اشتباه را، مردم حق میدیدند( زیرا برگزیده پیامبر معصوم است ) و اساس دین متزلزل میشد
مثلا اگر جانشین میگفت که، یک کیلو برنج، باید یک درهم باشد!! آنوقت این قانون میشد! و این قانون بتنهایی تمام اساس زندگی مردم متزلزل میکرد، و امروز دیگر کسی برنج نمیکاشت زیرا صرف نمیکرد و دین ما مضحکه کفار میشد !
پس بهمین دلیل رسول الله جانشین انتخاب نکردند و رسولان قبل از ایشان اگر جانشین داشتند، این عیبی نداشت چون آنها با وحی در تماس بودند، اما با وفات پیامبر وحی قطع شد. وحی که قطع شد، جانشین الهی بی معنی و ناممکن است .
شما مىگوييد : رسول گرامى، اين امّت رابدون تعيين خليفه و جانشين رها نمود و از دنيا رفت، آيا رسول اكرم تعيين خليفه را به عهده امّت نهاد كه به هر نحوى كه صلاح ديدند و هر كسى را كه پسنديدند بهعنوان خليفه انتخاب نمايند و خود حضرت هيچ سخنى در باره شرايط انتخابات و شرايط رهبرى وشرايط شركت كنندگان در انتخابات را بيان نفرمودند؟ كسى غمخوار مسلمين بود وبراى رفاه آنان از هر تلاشى دريغ نمىورزيد وآيه شريفه : ( لقد جاءكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتّم حريص عليكمبالمؤمنين رؤوف رحيم ) التوبة : 128 .، بهترين دليل اين سخن است ............
دوست گرامی شیعه، عملا ما دیدیم که رسول الله جامعه را بی جانشین رها کرد ولکن عملا همان جامعه در بهترین وضع خود قرار گرفت، باور ندارید میتوانید از یزگرد ساسانی و قیصر روم و مسیلمه کذاب و حاکم مصر بپرسید که آیا کسانی که بعد از رسول الله خلیفه شدند،ضعیف عمل کردند یا بهترین بودند
هان اگر اسلام در وقت ابوبکر و عمر و عثمان ضعیف بود، باز میتوانستی این تثوری مسخره را پیش بکشی، اما بعد از آن کارنامه درخشان، این اگر و مگرهای کودکانه برای چیست؟ آن دو ابر قدرتی که ما را از ان میترسانی توسط کی از بین رفتند؟
اگر ما از استدلالیونی چون شما میبودیم میتوانستیم با همین استدلال بگوییم معقول نبود که رسول الله، علی را جانشین اول خود انتخاب میکرد! چرا معقول نبود؟ برای اینکه از او پس عمر و ابوبکر بر نیامد، و برای اینکه بعد از عهده داری امر خلافت نتوانست یک استاندار شورشی را شکست دهد
و با استدلال شما میتوانیم بگوییم اما امام حسن که اصلا حرفش را نزن خودش خلافت را داد به امیر معاویه اصلا حوصله کشمکش را نداشت. اما عقل ما بالاتر از این است که در دور استدلاهای احمقانه سرگردان بمانیم،
فقط میخواستم بگویم این فلسفه بافی های شما، چقدر بیخردانه است!
ما میگوییم رسول الله نمیبایست برای بعد از خود جانشین رسمی انتخاب میکردند { چون با وفات ایشان سلسله وحی قطع شد و جانشین الهی باید با وحی مرتبط باشد }
اما هر صحابی به تنهایی جانشینی لایق برای بعد رسول الله بود ( بخاطر تربیت عالی ) و عملا دیدیم که چه خوب جانشینانی بودند. و تو ما را بعد از نابودی امپراطوری فارس و روم آز انها میترسانی!!!!!!
به نقل صحيح مسلم : حفصه به عمر گوشزد مىكند كه كسى را به عنوان جانشين خود معيّن كند و به دنبال آن عبداللّه فرزند عمر، به وى مىگويد : اگر چوپان تو، شتران و گوسفندان را بدون سرپرست رها كند، به وى اعتراض خواهى كرد كه چرا باعث نابودى آنها گرديدى؟
پس به فكر اين امّت باش ! و كسى را بهعنوان خليفه براى آنان تعيين كن! چون رعايت حال اين امّت از مراعات وضع شتران و گوسفندان لازمتر است
صحيح مسلم، ج 6 ص 5، كتاب الإمارة، باب الاستخلاف وتركه ؛ مسند أحمد، ج 1 ص 47 ؛ المصنّف لعبد الرزاق................،
و بعد بخاطر بسپار که انتخاب عمر و عثمان و علی مثل انتخاب کیم ایل سونگ نبود، آنها توسط فرد یا عده ای پیشنهاد شدند و امت قبول کردند اگر مردم نمیخواستند حضرت عمر خلیفه شود او که سپاه نداشت تا آنها را سرکوب کند
باز بدان که برای انتخاب خلیفه ما دستوری نداریم این بسَتگی به اوضاع زمان دارد.
و بدان که این حدیث من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة دروغ است. اما آیا شمااز دروغگویی خسته نمی شوید؟
ادعای دروغ بودن حدیث با دلیل و مدرک قابل قبول است نه صرف ادعا . باید ثابت کنید همچین حدیثی در کتب روایی اصلا وجود ندارد باید ثابت کنید سلسله رواة آن همگی دروغگو هستند که بحمدالله اصلا نخواهید توانست که ثابت کنید جناب بلوچ بوی زمان جهل و نادانی گذشت فکر میکنید زمان قرون وسطی است که هرچه بلغور کردی مردم چشم بسته قبول کنند امروزه جوانان بیدار و هوشیارند جاهل و خنگ فرض کردن مردم ؟؟ زهی خیال باطل!!!!
عملا ما دیدیم که رسول الله جامعه را بی جانشین رها کرد ولکن عملا همان جامعه در بهترین وضع خود قرار گرفت، باور ندارید میتوانید از یزگرد ساسانی و قیصر روم و مسیلمه کذاب و حاکم مصر بپرسید که آیا کسانی که بعد از رسول الله خلیفه شدند،ضعیف عمل کردند یا بهترین بودند
شما اگر بتوانید آنچه را که اتفاق افتاده از آنچه حقیقت است تفکیک کنید هدایت میشوید
مگر هرچه عملا اتفاق افتد حق است . امریکا عملا اینهمه کشتار میکنند؛ حق مردم بی گناه است؟
عربستا ن که خود را خادم الحرمین مینامد و داعیه اسلام حقیقی را دارد در برابر کشتار مردم بی گناه ، قرآن سوزی کفار و ... سکوت میکند آیا کار حق انجام داده ؟ - در جهان اسلام فقط یک رهبر شیعه (جانم فدایش) در برابر این همه کفرو الحاد ایستاده در برابر اهانت به قران با قلب جریحه دار اعتراض میکند-
حال در صدر اسلام یک عده از روی هواهای نفسانی امدند و خود را خلیفه پیامبر (ص) به دروغ معرفی کردند و عملا انحراف جامعه اتفاق افتاد ،حق است ؟ خیر جانم
حق آنست که عملی مطابق با خواست خداوند و سنت پیغمبر (ص)باشد.
چرا به پیامبر(ص) افترا میبندید که _نعوذا بالله_ از یک شخص بیسواد نیز کمتر بود که به فکر امت نبود این تهمت و افترا را در دنیا و آخرت حتما پاسخ میگرید
خلیفه که یک شخص عادی بود به فکر امت بود ولی پیامبر (ص) به فکر امت پس از رحلتش نبود.
سخن یک شخص عادی را قبول میکنید .ولی سخن پیغمبر (ص)چون به نفعتان نیست نمی پذیرید؟؟
این همه احادیت متواتر از پیامبر اکرم (ص)(حدیث غدیر،حدیث منزلت ،یوم الدار،حدیث سفینه و.....) را چگونه و با چه رویی کتمان میکنید شما باید تمام صحاح سته خود را بسوزانید و هیچ اثری از آنها نباشد تا بتوانید دلیل و مدرکی در برابر خلافت پس از پیامبر (ص) از قول خود شخص پیامبر(ص)نداشته باشید تا جوانان اهل سنت سخن شما را باور کنند .
یریدون نورا الله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون
حال باید سخن پیامبر (ص)و معصومین (ع) را که شخص پیامبر(ص) آنها را امام و رهبر مردم معرفی نمده رها کنیم وسخن یزگرد ساسانی که ظاهرا مجوسی بوده بپذیریم؟؟؟؟/ خلایق هرچه لایق
دعوت از اول از جناب بلوچ بوی و دوستانشان دعوت میکنم سوال های طرح شده رو از اول بخوانند و یک به یک جواب بدهد،ما 41 شبهه بر وهابیت و سنی وارد نمودیم که جواب بگیریم نه دشمنی کنیم.
بعد از این که آن سوال ها را پاسخ دادند ما منتظر سخنان بعدیشان هستیم.
...ادامه پست 79
و همچنين ابن ابى الحديد معتزلى از براء بن عازب يكى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، نقل كرده كه پس از سقيفه ، عمر و ابو عبيده ، گروه ( چماق به دست ) را ديدم كه ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر كس مىرسيدند وى را كتك مىزدند و به زور دست او را گرفته ، بعنوان بيعت ، چه بخواهد و چه نخواهد ، بر روى دست ابوبكر مىكشيدند : «واذاً قائل آخر يقول : قد بويع أبوبكر فلم ألبث وإذاً أنا بأبي بكر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبيدة وجماعة من أصحاب السقيفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانيّة لايمرّون بأحد إلّا خبطوه وقدّموه فمدّوا يده فمسحوها على يد أبي بكر يبايعه شاء ذلك أو أبى»شرح نهج البلاغ ابن أبي الحديد : ج 1 ، ص 219 . طبع دار الكتب العلميّة به تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم .
آيا تاكنون از خود پرسيدهايم كه چرا در واپسين لحظات سقيفه ، وقتى چشم عمر به قبيله اسلم افتاد ، فرياد برآورد كه : ديگر پيروزى ما قطعى شد : «فكان عمر يقول : ما هو إلّا أن رأيت أسلم ، فأيقنت بالنصر»تاريخ الطبرى : ج 2 ، ص 458 ، الشافى في الامامة : ج 3 ، ص 190 ، سفينة النجاة سرابي تنكابنى : ص 68 و بحار الأنوار : ج 28 ، ص 335 .
چه تفاوتى است ميان توده مردم مدينه كه به زور كتك چماقداران ، بايد بيعت كنند و ميان قبيله اسلم كه تمام كوچه و خيابانهاى مدينه از آنان مملوّ گرديده و از هر سو براى بيعت با ابوبكر ازدحام مىكنند : «أنّ أسلم أقبلت بجماعتها حتّى تضايق بهم السكك فبايعوا أبابكر»همان مصادر .
آيا نه اين است كه اين قضيه از يك موافقتهاى سرّى ميان قهرمان سقيفه با سران قبيله اسلم حكايت مىكند؟
همانند توافق آشكار بين او و چماقدارن عشاير جهت گرفتن بيعت از مردم عادى .
آيا تاكنون به نقشى كه بنو اميه در قضيه بيعت داشتند فكر كرده ايم؟ كه چگونه مىشود در آن موقعيت آنچنانى شهر مدينه ، با يك اشاره عمر بن خطاب تمامى بنواميه برخيزند و با ابوبكر بيعت مىكنند .
«قال لهم عمر : ما لي أراكم مجتمعين حلقاً شتّى ، قوموا فبايعوا أبا بكر ، فقد بايعته وبايعه الأنصار ، فقام عثمان بن عفان ومن معه من بني أمية فبايعوه ، وقام سعد و عبد الرحمن بن عوف ومن معهما من بني زهرة فبايعوه» الامامة والسياسة با تحقيق الشيري ج 1 ص 28 ، با تحقيق الزيني ج 1 ص 18 . اين كتاب قطعاً از تأليفات ابن قتيه مىباشد وتشكيك بعضى در نسبت او به مؤلف بى مورد است ، چون بزرگان اهل سنت در قرون گذشته از آن نقل كردهاند مانند : حافظ تقى الدين الفاسى المكى متوفاى 832 ، در كتاب «العقد الثمين» ج6 ص 72.
سلام .
از کارشناسان محترم می خوام که به این سایت برن و جواب واسه مطالبش بزارن.
راستش خودم از پسش بر میام ظاهرا خیلی بارش نیست ولی خواستم بمباران اطلاعاتی بشه و هجمه ای به سمتش ببریم تا تاثیر اون کم و کمتر بشه. ممنونم
یک مناقشه ساده و دم دستی چرا ابوبكر در تعيين خليفه ، از پيامبر تبعيت نكرد؟
َّ 1 - شما مىگوييد: پيامبر اكرم (صل الله علیه وآله) خليفه معيّن نكرد و تعيين آن را به عهده مردم گذاشت .
اگر اين كار حضرت ، حقّ و به صلاح امّت و تضمين كننده هدايت مردم بود ، پس بر همه واجب است از او متابعت كنند ؛ چون كار او بايد براى تمام خداجويانى كه معتقد به قيامت هستند ، الگو و معیار باشد : ( لقد كان لكم في رسول اللّه أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه واليوم الآخر ) الأحزاب : 21 . .
بنا بر اين ، كار ابوبكر كه خليفه معيّن كرد بر خلاف سنّت پيامبر(صل الله علیه وآله) و موجب ضلالت امّت بود . و همچنين كار عمر كه تعيين خلافت را به عهده شوراى ششنفره نهاد نيز برخلاف سنت پيامبر(صل الله علیه وآله) وسيره ابوبكربود . و اگر چنانچه بگوييد كار ابوبكر و عمر به صلاح امّت بود ، پس بايد ملتزم باشيد كه كار رسول اكرم(صل الله علیه وآله) صحيح نبوده است ، نستجير باللَّه من ذلك ر . ك : المناظرات في الإمامة ، ص 246 و 259 ؛ قصص العلماء : 391 ؛ مناظره شيخ صدوق با ملك ركن الدولة و مناظره مأمون با علماى اهل سنّت . . :gol::gol::gol:
اینطور که بنده از بررسی کلامات اهل سنت فهمیدم ، ایشان ابراز داشتند که خلیفه ای ابوبکر تایین ننمود و تنها پیشنهادی داشت به نام عمر که چون جامعه آن زمان از نظر آنها آزادانه بود میتوانستند اعتراض کنند و عمر را جماعت مسلمین رد کنند.
آنها میگویند فقط عمر را پیشنهاد کرد بلکه تایین نکرد.
یک مناقشه ساده و دم دستی چرا ابوبكر در تعيين خليفه ، از پيامبر تبعيت نكرد؟
َّ 1 - شما مىگوييد: پيامبر اكرم (صل الله علیه وآله) خليفه معيّن نكرد و تعيين آن را به عهده مردم گذاشت .
اگر اين كار حضرت ، حقّ و به صلاح امّت و تضمين كننده هدايت مردم بود ، پس بر همه واجب است از او متابعت كنند ؛ چون كار او بايد براى تمام خداجويانى كه معتقد به قيامت هستند ، الگو و معیار باشد : ( لقد كان لكم في رسول اللّه أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه واليوم الآخر ) الأحزاب : 21 . .
بنا بر اين ، كار ابوبكر كه خليفه معيّن كرد بر خلاف سنّت پيامبر
(صل الله علیه وآله) و موجب ضلالت امّت بود .
و همچنين كار عمر كه تعيين خلافت را به عهده شوراى ششنفره نهاد نيز برخلاف سنت پيامبر(صل الله علیه وآله) وسيره ابوبكربود .
و اگر چنانچه بگوييد كار ابوبكر و عمر به صلاح امّت بود ، پس بايد ملتزم باشيد كه كار رسول اكرم(صل الله علیه وآله) صحيح نبوده است ، نستجير باللَّه من ذلك ر . ك : المناظرات في الإمامة ، ص 246 و 259 ؛ قصص العلماء : 391 ؛ مناظره شيخ صدوق با ملك ركن الدولة و مناظره مأمون با علماى اهل سنّت . . :gol::gol::gol:
پاسخ شما فوق العاده روشن است.
در زمان رسول خدا مصلحت عدم تعیین خلیفه بوده در زمان ابوبکر مصلحت تعیین خلیفه بوده
درست است رسول خدا اسوه است اما این اسوه ما طبق مصالحی کار می کرده و اگر این مصالح تغییر کرد نظر ما هم فرق می کند
مثلا در زمان رسول خدا حضرت مامور به ظاهر بودند
ولی در زمان ظهور حضرت مهدی حضرت مامور به ظاهر نیستند و مامور به واقعند
خب اگر سوال شود مگر رسول خدا اسوه حضرت مهدی نیستند؟
پاسخ می شوند مصالح در این زمان و ان زمان فرق می کرده
دقیقا مانند قضیه ابوبکر
سوال علامه امینی روزی علامه امینی را علماء اهل سنت دعوت کرده بودند، پس از ورود ایشان به مجلس علماء اهل سنت از ایشان می خواهند حدیثی نقل کرده و مجلس را مزین کنند.ایشان بعد از کمی تفره رفتن این حدیث معروف و متواتر پیامبر گرامی اکرم صل الله علیه وآله را می خوانند: من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة؛ هرکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده(مثل مشرکان بت پرست جاهلیت) پس از اینکه همه علماء حاضر در مجلس این حدیث را تائید کردند، علامه امینی(ره) با یک سوال آنها را میخ کوب می کنند: آیا امام زمان فاطمه زهراء ، چه کسی بوده و ایشان با چه کسی بیعت نموده بودند؟:gol::gol::gol: اگر بگویند ابوبکر که چه حرف عجیبی،چون او مورد خشم صدیقه کبری بود و طبق احادیث متواتر(معنوی)عامه و شیعه،مورد خشم خدا.
چطور خلیفه رسول خدا مورد خشم خداست؟
و اگر بگویند علی علیه السلام سوال میشود چرا حکومت دست ابوبکر و عمر بود؟
می توان گقت
حضرت زهرا طبق نظر اهل سنت معصوم نیست
و اگر هم بیعت نکرده به دلیل عدم عصمت است
-
و احتمال دارد با ابابکر بیعت کرده و به دلیل عدم عصمت بر ابابکر غضب کرده است
-
و اگر بگویید حدیث داریم که فاطمه بضعه منی من اذاها فقد اذانی
می گویند:
اهل سنت قائل به جواز اجتهاد بر خلاف نصند
واجتهاد ابابکر این بوده که برای مصالح حکومت حضرت زهرا را اذیت کند
یعنی مصلحت اعم سبب این امر شده
(صل الله علیه وآله) نقل مىكنيد كه فرمود : تمام پيامبران داراى وصى و وارث بودند : « لكلّ نبيّ وصيّ ووارث » تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ص 392 ؛ والرياض النضرة ، ج 3 ص 138 ، ذخائر العقبي ، ص71 ؛ المناقب للخوارمى ص 42 و 85 .
و از قول سلمان فارسى نقل مىكنيد كه از حضرت رسول اكرم(صل الله علیه وآله) پرسيد : هر پيامبرى براى خود وصى و جانشين داشت ، وصى و جانشین شما كيست؟ « إنّ لكلّ نبيّ وصيّاً ، فمن وصيّك؟ » المعجم الكبير ، ج 6 ص 221 ؛ مجمع الزوائد ، ج 9 ص 113 ؛ فتح الباري ، ج 8 ص 114 . و از طرف ديگر مىگوييد پيامبر(صل الله علیه وآله) كسى را به عنوان جانشين معيّن ننمود!
آيا در ميان تمامى پيامبران الهى ، رسول اكرم
(صل الله علیه وآله) استثناء شده بود؟؟؟ و یا اين از خصوصيّات و ويژگىهاى حضرت بود؟ و يا بر خلاف سنّت تمام پيامبران عمل نمود؟
راه حل ممکن: يا عبارت رسول اكرم
(صل الله علیه وآله) عام است و خود حضرت را نيز شامل مىشود و سؤال سلمان نيز شاهد اين عموم است .
آيا تا كنون در آيه شريفه : ( أولئك الّذين هدى اللّه فبهداهم اقتده ) الأنعام : 90 . فكر كرديم كه خداوند پس از ذكر اسامى پيامبران بزرگ ، به رسول گرامى
(صل الله علیه وآله) امر فرموده كه از هدايت آنان متابعت نمايد؟
اولا باید شما صحت سند این حدیث را اثبات کنید:لکل نبی...
چون این حدیث از صحاح نیست
ثانیا این آیه گفته به ان پیامبران اقتدا کن اما در چه اقتدا کن اگر در همه چیز باشه خب خیلی از احکام ود ستورات انها و وظایف پیامبران پیشین با پیامبر ما فرق داشته
پس در بعضی چیزها است که وصی داشتن جزو ان بعضی است که پیامبر پیروی نکرده
ثالثا
این حدث نگفته وصی باید توسط خود پیامبر انتخاب شود خب ابوبکر هم وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم
می توان گقت حضرت زهرا طبق نظر اهل سنت معصوم نیست
و اگر هم بیعت نکرده به دلیل عدم عصمت است
-
با سلام شهادت به عصمت حضرت فاطمه علیها السلام در اذان توسط آیت الله حسن زاده آملی در فیلم حاضر آیت الله حسن زاده آملی با بیان اینکه در اذان به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها شهادت میدهم، به بیان نکات جالبی در این زمينه میپردازد:
(ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها)([1])
همانا خداوند تبارك و تعالى به خاطر خشم فاطمه، غضب مى كند و به سبب رضايتِ او خشنود مى گردد.
روشن است كه در صورتى مى توان خشم و غضب يك شخص را ملاك خشنودى و ناخشنودى خداوند دانست كه وى جز به اجراى فرمانهاى الهى نينديشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و انديشه نيز معصوم باشد.
در اين روايت، به صورت كلى، رضايت فاطمه(عليها السلام) محور خشنودى الهى قرار گرفته است. اين دليل بر عصمت آن حضرت است. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(عليها السلام) به گناه دست مى زد و يا حتّى فكر انجام آن را در سر مى پروراند، به چيزى خشنود گرديده بود كه خدا از آن خشنود نيست، در حالى كه در اين روايت، رضايت الهى پيوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(عليها السلام) يافته است.
بيان روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه در كتب اهل سنّت نقل گرديده است. بر اساس اين روايت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند:
(فأنا و اهل بيتى مطهرون من الذنوب) «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم».([2]) :Sham: بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است
علاوه بر آيه تطهير، رواياتى كه شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد كه جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانكه در حديث معروف ثقلين آمده است:
(انّى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى، ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض)([3])«من در ميان شما دو چيز گران بها باقى مى گذارم، كتاب خدا و عترتم. تا وقتى كه به آن دو تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد.
هيچگاه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند، تا آنگاه كه بر سر حوض (كوثر) بر من وارد گردند».
اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت.
[1]- برخى از منابع اهل سنت، كه اين حديث را نقل كرده اند، عبارتند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 و اسدالغابة، ج 6، ص 224.
[2]-الدر المنثور، جلال الدين سيوطى (بيروت: محمد امين دمج، بى تا)، ج 5، ص 199.
[3]- برخى از منابع اهل سنت كه با عبارت كم و بيش متفاوت، اين حديث را نقل نموده اند، عبارتند از:
مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366. سنن بيهقى، ج 2، ص 148. كنزالعمال، ج 1، ص 189-185.
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118. خصائص اميرالمؤمنين، ص 21. تاريخ بغداد، ج 8، ص 442.
صحيح مسلم، ج 5، ص 26 (كتاب فضائل الحكمه). الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذيل آيه مودّت).
بسم الله الرحمن الرحیم
در کتب روایی اهل سنت چنین آمده : تمامی انصار و جمع بزرگی از مهاجرین با بیعت ابوبکر مخالف بودند چنانچه عمربن الخطاب تصریح کرده میگوید:حین توفی الله نبیه_ان الانصار خالفونا و اجتمعو باسرهم فی سقیفه بنی ساعده و خالف عنا علی و الزبیر و من معهما؛ صحیح بخاری،ج8،ص26
هنگام رحلت رسول خدا صلی الله علیه[واله]و سلم انصار با ما مخالفت کردند و همگی در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده و حضرت علی علیه السلام و زبیر و همراهان آنان با ما مخالف بودند.
بنابر این چگونه ادعا میشود خلافت ابوبکر به اجماع و اتفاق مسلمین بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در تاریخ چنین آمده حضرت علی علیه السلا هرگز با ابوبکر بیعت نکرده و مشت دست خود را بسته بود و هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را برای بیعت باز کنند!به ناچار ابوبکر دست خود را روی دست علی به عنوان بیعت گذارد چنانچه مسعودی می گوید :فقالوا مد یدک فبایع فابی علیهم فمدوا یده کرها فقبض علی انامله فراموا باجمعهم فلم یقدروا فمسح علیها ابوبکر و هی مضمومه؛ اثبات الوصیه ص146 و الشافی ج3،ص244.
باز هم میگویید بیعت با اجماع اهل حل و عقد بوده حدیث علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثما دار؛ 1
چگونه طبق نظر علماء اهل سنت قابل تفسیر است؟
1-مستدرک الحاکم ،ج3،ص125 و جامع ترمذی ،ج5،ص592 و مناقب الخوارزمی ص176 و فرائد السمطین ج1،ص177ح140 و شرح المواهب الدینیه،ج7،ص13
با سلام و تشکر از استاد عرفان و دیگر دوستان عزیز:Gol:
ببینید تعصب خشک و بی اساس، چه بلائی بر سر انسان می اورد.
هر مؤمن با انصاف و صاحب اندیشه ای با کمی دقت، پی می برد که تعصب بی اساس، چگونه چشم و دل علمای اهل سنت را کر و کور نموده، بگونه ای که حاضرند برای دفاع از سه خلیفۀ راشدین شان؟؟؟، دفاع از صحابه و تابعین و خصوصاً برای دفاع از خلیفۀ دوم و اینکه به گوشۀ قبای ایشان گَردی ننشیند، از توصیه های هدایت بخش صاحب شریعت و رسالت نبی مکرم اسلام (ص) دست بردارند.
زیرا خود به روشنی می دانند که دست برداشتن از تنها، خلیفۀ دوم، در هم ریختن بنیان های فقهی و کلامی خود ساختۀ مذاهب چهارگانه شان را در پی دارد. و فرو ریختن بنیان های مذاهب شان، بمنزلۀ فرو ریختن تمامی شاکلۀ آن است. و یا باید مذهب اهل بیت (ع) را به تمامه بپذیرند و یا بنیان و شاکله ای جدید بسازند بی مایه تر و تهی بنیاد تر از پیشین ...
اگر چه ضعف استدلال، شاخه به شاخه کردن و فرار از پاسخگوئی علمای اهل سنت، به سؤالات اساسی مکتب اهل بیت (ع)، برای برادران اهل سنت نیز مکشوف گردیده و بهتر است بگوییم به یک مَثَلِ قدیمی تبدیل شده است، چنانکه برخی از آنها توسط عزیزمان استاد عرفان، در این مجال طرح شده و دریغ از اینکه بتوانند به یکی از آنها پاسخی مستدل بدهند.
در هر صورت به سهم ناچیز خودم از جناب استاد عرفان کمال تشکر را دارم.
و من الله التوفیق ...:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
علماء اهل سنت قائلند:عمربن خطاب شدیدا با وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مخالفت کرد و آنرا رد نمود.چنانچه جابربن عبد الله می گوید:ان النبی دعا عند موته بصحیفةلیکتب فیها کتابا لا یضلون بعدها ابدا ؛فخالف علیها عمربن خطاب حتی رفضها.1
و در جای دیگر گفته است:فکرهنا ذلک اشد الکراهة.2
یعنی از اینکه پیامبر صلی الله علیه واله وصیت کند شدیدا تنفر داشتیم.
1-مجمع الزوائد،ج4،ص390 و ج8،ص609. و مسند ابی یعلی،ج3،ص395 و مسند احمدبن حنبل،ج3،ص349.
2-همان.
38 - شايد كسى بگويد : منافقين در زمان عمر نرمتر و يا بى خطرتر از زمان رسول اكرم ( ص ) شده بودند قال البيهقي : فإن صحّ فإنّما ورد في منافقين لم يعرفوا بالتخذيل والارجاف واللَّه أعلم . سنن الكبرى ، ج 9 ص 36 . .
ولى مطابق روايت صحيح بخارى از حذيفه ، شرّ منافقين بعد از پيامبر ( ص ) ، از منافقين زمان حضرت ، بيشتر بود ؛ « إنّ المنافقين اليوم شرّ منهم على عهد النبي - صلى اللّه عليه وسلم - كانوا يومئذ يسرّون ، واليوم يجهرون » .
بلكه نفاق آنان بعد از رسول گرامى اسلام( ص ) ، تبديل به كفر شده بود : « عن حذيفة ، أنّه قال : إنّما كان النفاق على عهد النبي -صلى اللّه عليه وسلم- فأمّا اليوم فإنّما هو الكفر بعد الإيمان » صحيح البخارى ، ج 8 ص 100 ، كتاب الفتن ، باب إذا قال عند قوم شيئا ثم خرج فقال بخلافه . .
نتیجه اینکه در زمان پیامبر صل الله علیه وآله منافقین با کار شکنیهای خود عرصه را برا رسول سخت کرده بودند و صدمه های زیادی به اسلام زدند،در زمان خلفاء ثلاث که مانعی بر سر راه آنها نبود با اسلام چه کردند؟؟؟
دعوت به مناظره
* چطور است که اهل سنت ادعا میکنند حرف ها دارند و به اینجا که میرسد سکوت را سرلوحه کار خود کرده اند؟؟؟!!!
* کاربران مختلف با زمینه فکری سنی و وهابی در اینترنت هستند و حتی در این سایت و پست ها میزنند با ادعای فهم عمیق و علمی اما به این سوال ها جواب نمیدهند؟؟؟!!!
* عقیده بنده این است که همه افراد اهل سنت معاند نیستند و بعضا به دنبال حق و حقیقت میگردند(امثال محمد شریف زاهدی و ... ) از آنها دعوت میکنم در این گفتگو شرکت کنند و جواب امیر المومنین علی علیه السلام را بدهند.
در عیدغدیر بروشوری چاپ شده بود که مختصرا اثبات ولایت مولا علی علیه السلام مینمود، و شماره بنده هم روی بروشور بعنوان پاسخگو به ثبت رسیده بود.
یکی از مولوی های سر شناس مشهد تماس میگرفت و هر بار 40دقیقه و 50 دقیقه فقط فحش میداد و بس!!!
ای اهل عالم بدانید سردم داران اهل سنت و وهابی چیزی برای گفتن ندارند و بعضا بی ادبی استدلالشان است و دیگر هیچ.
یا علی(علیه السلام) اگر در آن زمان تنها بودی و کمتر کسی به حقانیت و ولایتت پی برده بود،اما تعداد زیادی سعی دارند این حق را بستانند.
توصيه عمر به خدمت به اعراب باديه نشين
39 - قرآن در باره اعراب مىگويد : ( الأعراب أشدّ كفراً ونفاقاً ) التوبة : 97 . كفر و نفاق عربهاى باديه نشين بيش از ديگران است . ابن كثير در تفسير آيه مىگويد : كفر و نفاق عربهاى باديه نشين ، بزرگتر و شديدتر از ديگران است ؛ « وإنّ كفرهم ونفاقهم أعظم من غيرهم وأشد » تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 397 ؛ تفسير القرطبي ، ج 8 ، ص 231 . .
ولى با تمامى اين ويژگىهاى اعراب باديه نشين ، خليفه دوّم بههنگام مرگ وصيّت مىكند كه به آنان نيكى كنيد زيرا آنها ريشه عرب و سرچشمه اسلام هستند : « وأوصيه بالأعراب خيراً فإنّهم أصل العرب ومادّة الإسلام » صحيح البخاري ، ج 4 ، ص 206 ، باب مناقب المهاجرين . .
* آيا اين سخن با صريح آيه قرآن ، منافات ندارد؟
و دوستان اهل سنت حالا نوبت من شد.
فاروق وارد می شود:Kaf:
از این به بعد سوالات ما رو دریابید:
===============================
وقتی جهنم نیست!
در روایاتی که از شیعه و سنی نقل شده است در شان علی بن ابیطالب چنین نوشته شده است:
المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 67
لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 272
لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله ( عز وجل ) النار
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 376
قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : لو اجتمع الناس على حب علي بن أبي طالب لما خلق الله النار .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المناقب|الموفق الخوارزمي||568|مصادر سيره پيامبر وائمه|الشيخ مالك المحمودي - مؤسسة سيد الشهداء (ع)|الثانية|ربيع الثاني 1414|مؤسسة النشر الإسلامي|مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة||
ينابيع المودة لذوي القربى|القندوزي|1|1294|مصادر سيره پيامبر وائمه|سيد علي جمال أشرف الحسيني|الأولى|1416|أسوه|دار الأسوة للطباعة والنشر||
حال یک سوال از دوستان وهابی دارم:
چرا ابن تیمیه مبغض علی بن ابیطالب بود؟
ابن تیمیه و بغض نسبت به علی بن ابیطالب
1- ابن تیمیه: علی بن ابیطالب عاشق جاه و مکان
(ابن حجر از ابن تيميه نقل مي كند كه او نسبت به علي بن ابيطالب اين ديدگاه را داشت كه او دوست دار رياست بوده است و تنها براي كسب رياست جنگيد و نه براي ديانت)
* الدرر الکامنه ج1 ص155- داراحیاء التراث العربی*
2- تقدیم اهل بیت رسول
ابن تیمیه در کتاب معروفش منهاج السنه چنین می نویسد:
إنّ فکرة تقدیم آل الرسول هى من اثر الجاهلیه فى تقدیم اهل بیت الروساء !!.
به درستی که نظریه مقدم داشتن اهل بیت رسول خدا ، از آثار جاهلیت است که بستگان رؤسا را مقدم می داشتند !
منهاج السنة ، ج 3 ، ص269
منتظر جواب دوستان وهابی هستم
================
کاری از : پایگاه علمی تحقیقاتی گفتگوی آرام میان شیعه و سنی
www.shia-sonni.com
[FONT="]برخی از اسناد روایت (( لولا علی لهلک عمر))
[FONT="]
[FONT="]نقل شده است که عمر بن خطاب گفته است (( همانا اگر علی نمی بود عمر هلاک میشد)) و جالب اینکه برخی همین عمر بن خطاب که بارها چنین گفته است را عالم ترین صحابه می خوانند و حتی علم او را از علی بن ابیطالب هم بالاتر می دانند.
[FONT="]برخی از اسناد این روایت:
[FONT="]الاستيعاب - ابن عبد البر - ج 3 - ص 1103
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 1 - ص 18
[FONT="]وقوله غير مرة : لولا على لهلك عمر
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 1 - ص 141
[FONT="]والخبر مشهور : " لولا على لهلك عمر
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 12 - ص 179
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 12 - ص 205
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]نظم درر السمطين - الزرندي الحنفي - ص 130
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]نظم درر السمطين - الزرندي الحنفي - ص 132
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]المواقف - الإيجي - ج 3 - ص 627
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]المواقف - الإيجي - ج 3 - ص 636
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]فتح الملك العلى - أحمد بن الصديق المغربي - ص 71
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]تمهيد الأوائل وتلخيص الدلائل - الباقلاني - ص 547
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]تفسير السمعاني - السمعاني - ج 5 - ص 154
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]تفسير الرازي - الرازي - ج 21 - ص 22
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 81
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]مطالب السؤول في مناقب آل الرسول (ع) - محمد بن طلحة الشافعي - ص 77
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]الروضة المختارة (شرح القصائد العلويات السبع) - ابن أبي الحديد المعتزلي - پاورقى ص 153
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]الفصول المهمة في معرفة الأئمة - ابن الصباغ - ج 1 - ص 201
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]جواهر المطالب في مناقب الإمام علي (ع) - ابن الدمشقي - ج 1 - ص 195
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]جواهر المطالب في مناقب الإمام علي (ع) - ابن الدمشقي - ج 1 - ص 296
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 216
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 3 - ص 147
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]مختصر المعاني - سعد الدين التفتازاني - ص 95
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح المواقف - القاضى الجرجانى - ج 8 - ص 370
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]حال دوستان اهل سنت بگویید:
[FONT="](( بازهم می گویید جناب عمر بن خطاب از تمامی صحابه حتی علی بن ابیطالب عالم تر است؟))
[FONT="]====================
[FONT="]کاری از : www.shia-sonni.com
[FONT="]
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا نام گذاری به نام -محمد صلی الله علیه اله -و یا یکی از پیامبران ممنوع و حرام است؟
چرا عمربن خطاب طی بخشنامه ای به کوفه ،نام گذاری به نام
پیامبران را ممنوع کرد و در مدینه هم دستور دارد هرکس به نام
"محمد" است باید آن را تغییر دهد ؟
امام عینی میگوید :"کان عمر کتب الی اهل کوفه :لا تسموا احدا
باسم نبی ،و امر جماعة بالمدینه بتغییر اسماء ابنائهم المسمین
بمحمد-صلی الله علیه و اله -اذن لهم فی ذلک فترکهم.1
راستی کار بنی امیه در کشتن افراد هم نام علی 2،و کار عمر در
ممانعت از نامگذاریبه نام محمد مکمل یکدیگر و در برگیرنهیک پیام و
گام برداشتن در یک مسیر و برای یک هدف مشترک نیست؟
1-عمدةالقاری،ج 15،ص39.
2-حافظ مزی میگوید:کانت بنو امیه اذا سمعو بمولود اسمه
علی،قتلوه؛ تهذیب الکمال،ج 23،ص266.
[FONT="]نمونه ایی دیگر از سانسور در کتب بزرگان اهل سنت
[FONT="]این بار (( تاریخ الخلفاء )) سیوطی
[FONT="]
در این پست قصد دارم به در ادامه نمونه های سانسور در کتب بزرگان اهل سنت به کتاب ((تاریخ خلفا)) جناب سیوطی بپردازم.

در ابتدا از دوست عزیزی که عکس را ارسال کردند تشکر میکنم.
http://i88.servimg.com/u/f88/12/38/94/13/jpg11110.jpg
حال دوستان اهل سنت پاسخگو باشند.
این سانسورها چرا باید در کتب علمای سلف شان باشد؟
آیا این نوعی توهین به شعور مخاطب نیست؟
منتظر جواب هستم
================================
کاری از : www.shia-sonni.com
[FONT="]علی عالم ترین به احکام اسلامی
حاکم حسکانی عالم بزرگ اهل سنت در کتابش (( شواهد التنزیل)) متن جالبی رو ذکر کرده است. به نقل از جناب عمر بن خطاب
[FONT="]شواهد التنزيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 - ص 39
[FONT="]علي أعلم الناس بما أنزل الله على محمد
[FONT="](( علی عالم ترین مردم هست به آن چیزی که خداوند نازل کرد بر محمد (ص))
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شواهد التنزيل|الحاكم الحسكاني|1|ق 5|مصادر تفسير سنى|الشيخ محمد باقر المحمودي|الأولى|1411 - 1990 م||مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي- مجمع إحياء الثقافة الإسلامية||
خب حالا یه سوال از جناب عمر بن خطاب
چرا با اینکه میدانید علی عالم ترین مردم بود. بعد از پیامبر کارهایی کردید که علی مخالفش بود؟ کارهایی کردید که بر خلاف سنت نبوی بود؟
شما دوستان اهل سنت بگویند این یک تهمت هست. ناگزیر یه مثال باید بزنم براتون.
ترجمه: ابن شهاب از عروة بن زبير، از عبدالرحمان بن عبدالقارى نقل كرده كه گفت: شبى از[FONT="] [FONT="]شبهاى رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتيم، مردم متفرق بودند و هركس براى خود نماز[FONT="] [FONT="]مى خواند و بعضاً مردى با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون اين بديد گفت: به[FONT="] [FONT="]عقيده من اگر اينها را با يك امام گرد آوريم بهتر است. و در پى اين تصميم ابىّ بن[FONT="] [FONT="]كعب را به امامت گماشت. شب ديگر به اتفاق به مسجد رفتيم و مردم به جماعت نماز[FONT="] [FONT="]مى?خواندند، عمر گفت: «نعم البدعة هذه» اين بدعت خوبى است! البته نمازى كه پس از[FONT="] [FONT="]خوابيدن بخوانند; يعنى آخر شب از اينكه اوّل شب اقامه شود بهتر خواهد بود
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]صحیح البخاری مجلد الثالث ص100- (دارالقلم)
[FONT="]عینا همین روایت ذکر شده است.
[FONT="]منابع دیگر اهل سنت که همین روایت را بیان می نمایند:
[FONT="] [FONT="]فقه السنة - الشيخ سيد سابق - ج 1 - ص 207
[FONT="].. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 3 - ص 450
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]نصب الراية - الزيلعي - ج 2 - ص 174
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="] [FONT="]كنز العمال - المتقي الهندي - ج 8 - ص 407 – 408
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]السنن الكبرى - البيهقي - ج 2 - ص 493
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]فضائل الأوقات - البيهقي - ص 266
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]الاستذكار - ابن عبد البر - ج 2 - ص 65
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]صحيح البخاري - البخاري - ج 2 - ص 252
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء - جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش - ج 7 - ص 209
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]نيل الأوطار - الشوكاني - ج 3 - ص 63
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]كتاب الموطأ - الإمام مالك - ج 1 - ص 114
[FONT="]
[FONT="]. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]
[FONT="]المغني- دار الكتاب العربي
[FONT="]فقه السنة- دار الكتاب العربي
[FONT="]تحفة الأحوذي- دار الكتب العلمية
[FONT="]نصب الراية- مطابع الوفاء - المنصورة|دار الحديث - القاهرة
[FONT="]كنز العمال- مؤسسة الرسالة
[FONT="]الكبرى|البيهقي- دار الفكر
[FONT="]فضائل الأوقات- مكتبة المنارة
[FONT="]الاستذكار- دار الكتب العلمية
[FONT="]صحيح البخاري- دار الفكر
[FONT="]نيل الأوطار- دار الجيل
[FONT="]كتاب الموطأ- دار إحياء التراث العربي
[FONT="]روایتی که مخالفت علی بن ابیطالب را با این امر ثابت می نماید:
[FONT="]شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 12 - ص 283
[FONT="]أن أمير المؤمنين عليه السلام لما اجتمعوا إليه بالكوفة فسألوه أن ينصب لهم إماما يصلى بهم نافلة شهر رمضان ، زجرهم وعرفهم أن ذلك خلاف السنة فتركوه واجتمعوا لأنفسهم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
[FONT="]شرح نهج البلاغة- مؤسسة إسماعيليان
====================
حالا دوستان اهل سنت لطف کنید پاسخگو باشید.
========================
کاری از : www.shia-sonni.com
آيا اهل سنت قائل به نجاست مني هستند؟
چندی پیش در یکی از سایتهای فتاوی اهل سنت مطلبی را دیدم که برایم جالب بود و آن هم متن فتوای مفتی بر نجس نبودن (منی) بود.
اما متن سوال و فتوای:
سوال: آیا منی نجس است؟
جواب: خروج منی هر چند غسل را واجب می کند ولی قول صحیحتر و نظر جمهور علماء بر این می باشد که منی نجس نیست......
چند سوال:
این جمهوری که جناب مفتی فرموده اند چه کسانی هستند؟ اگر علمای پیشین هستند. ما نص کتبشان را بیان می کنیم که دلالت بر نجاست دارند.
لازم به ذکر می باشد که این فتوای در کتب اهل سنت نیز موجود می باشد .
اما متن روایت و کتب:
نيل الأوطار - الشوكاني - ج 1 - ص 67
فالصواب أن المني نجس
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بدائع الصنائع - أبو بكر الكاشاني - ج 1 - ص 60
المنى نجس
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
كنز الفوائد - أبو الفتح الكراجكي - ص 284
لمني نجس يجب غسل ما أصاب الثوب منه وإن كان قليلا ولا تجوز الصلاة في ثوب فيه شئ منه سواء كان رطبا أو يابسا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عمدة القاري - العيني - ج 3 - ص 145
للمالكية : المني نجس وأصله دم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 1 - ص 317
فالصواب أن المني نجس
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح ابن حبان - ابن حبان - ج 4 - ص 15
المني نجس
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
فقه القرآن - القطب الراوندي - ج 1 - ص 69
المني نجس لا يجزي فيه الا الغسل عندنا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
أضواء البيان - الشنقيطي - ج 2 - ص 399
ورود النص بنجاسة المني .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نيل الأوطار- دار الجيل
بدائع الصنائع- المكتبة الحبيبية - باكستان
كنز الفوائد- مكتبة المصطفوي - قم
عمدة القاري- دار إحياء التراث العربي
تحفة الأحوذي- دار الكتب العلمية
صحيح ابن حبان- مؤسسة الرسالة
فقه القرآن- مكتبة آية الله العظمى النجفي المرعشي
أضواء البيان-دار الفكر
.................................................
اینها تنها نمونه ایی کوتاه از کتب اهل سنت دلالت بر نجاست منی بود.
به راستی چرا اینگونه هست. مگر اهل سنت خویش را بر حق ندارند؟ اگر بر حق هستند چرا مخالف حتی بزرگان خویش فتوای میدهند؟
لازم به ذکر می باشد. حتی جناب ابوجنیفه قائل به نجاست منی می باشد.
جمهور برادران شیعه قائل به نجاست منی هستند.
برای مطالعه بیشتر در نظریات برادران شیعه به ادرس زیر مراجعه نمایید.
*الانتصار ص96- باب حکم المنی*
================
کاری از : www.shia-sonni.com
آیا عایشه. ابوبکر و عمر بهترین نزد رسول خداوند بوده اند؟
مقدمه:
حدثنا معلى بن أسد: حدثنا عبد العزيز بن المختار قال: خالد ؟؟ الحذاء حدثنا، عن أبي عثمان قال: حدثني عمرو بن العاص رضي الله عنه:
أن النبي صلى الله عليه وسلم بعثه على جيش ذات السلاسل، فأتيته فقلت: أي الناس أحب إليك؟ قال: (عائشة). فقلت: من الرجال؟ فقال: (أبوها). قلت: ثم من؟ قال: (عمر بن الخطاب). فعد رجالا.
نظر چیه قبل از هر چیزی با اشخاص در روایت آشنا شویم؟
عایشه بنت ابوبکر بن ابی قحافه
الف: شکستن ظرف همسران نبی در حضور نبی
بارها عایشه ظروف همسران پیامبر را در حالی که برای پیامبر غذا درست کرده بودند و نزد ایشان میفرستادند. به بیرون از اتاقش پرت میکرد. برای نمونه فقط به برخورد عایشه با صفیه میپردازیم:
مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 6 - ص 277
عن عائشة قالت بعثت صفية إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم بطعام قد صنعته له وهو عندي فلما رأيت الجارية أخذتني رعدة حتى استقلني أفكل فضربت القصعة فرميت بها قالت فنظر إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فعرفت الغضب في وجهه فقلت أعوذ برسول الله أن يلعنى اليوم قالت قال أولى قال قلت وما كفارته يا رسول الله قال طعام كطعامها واناء كإنائها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 4 - ص 321
وعن عائشة قالت بعثت صفية إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم بطعام قد صنعته له وهو عندي فلما رأيت الجارية أخذتني رعدة حتى استقبلتني أفكل فضربت القصعة فرميت بها قالت فنظرت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فعرفت الغضب في وجهه فقلت أعوذ برسول الله صلى الله عليه وسلم أن يلغبني اليوم ، قلت رواه أبو داود وغيره باختصار ورواه أحمد ورجاله ثقات
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مسند احمد|الإمام احمد بن حنبل|6|241|مصادر حديث سنى - فقه|||||دار صادر - بيروت - لبنان||
مجمع الزوائد|الهيثمي|4|807|مصادر حديث سنى - فقه|||1408 - 1988 م||دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان||طبع بإذن خاص من ورثة حسام الدين القدسي مؤسس مكتبة القدسي بالقاهرة
ب: عایشه باعث جدایی بین پیامبر و یکی از همسرانش:
الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 320
ذكر الواقدي عن أبي معشر أن النبي صلى الله عليه وسلم تزوج بها وكانت تذكر بجمال بارع فدخلت عليها عائشة فقالت لها أما تستحين أن تنكحي قاتل أبيك وكان أبوها قتل يوم فتح مكة قتله خالد بن الوليد قال فاستعاذت من النبي صلى الله عليه وآله وسلم فطلقها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
المنتخب من ذيل المذيل - الطبري - ص 89
فدخلت عليها عائشة فقالت أما تستحين أن تنكحي قاتل أبيك فاستعاذت من رسول الله صلى الله عليه وسلم فطلقها
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الإصابة|ابن حجر|8|852|مهمترين مصادر رجال سنى|الشيخ عادل أحمد عبد الموجود ، الشيخ علي محمد معوض|الأولى|1415||دار الكتب العلمية . بيروت||
المنتخب من ذيل المذيل|الطبري||310|مصادر تاريخ|||||مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان||
ج: عایشه و حسد به ام المومنین خدیجه
صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 230
حدثنا سعيد بن عفير حدثنا الليث قال كتب إلى هشام عن أبيه عن عائشة رضي الله عنها قالت ما غرت على امرأة النبي صلى الله عليه وسلم ما غرت على خديجة
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 231
حدثنا حميد بن عبد الرحمن عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة رضي الله عنها قالت ما غرت على امرأة ما غرت على خديجة من كثرة ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم إياها قالت وتزوجني بعدها بثلاث سنين وأمره ربه عز وجل أو جبريل عليه السلام ان يبشرها ببيت في الجنة من قصب
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 7 - ص 133
عن أبيه عن عائشة قالت ما غرت على امرأة ما غرت على خديجة ولقد هلكت قبل ان يتزوجني بثلاث سنين لما كنت أسمعه يذكرها ولقد امره ربه عز وجل ان يبشرها ببيت من قصب في الجنة
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
صحيح البخاري|البخاري|4|256|مصادر حديث سنى - فقه|||1401 - 1981 م||دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع||طبعة بالأوفست عن طبعة دار الطباعة العامرة بإستانبول
صحيح مسلم|مسلم النيسابوري|7|261|مصادر حديث سنى - فقه|||||دار الفكر - بيروت - لبنان||طبعة مصححة ومقابلة على عدة مخطوطات ونسخ معتمدة
د: عایشه و مخالفت با آیات قران
در قران کریم به زنان پیامبر چنین خطاب شده است:
(قرن فی بیوتکن)
حال یک سوال؟
پایه گذار و فرمانده اصلی جنگ جمل که بود؟
(عایشه بنت ابوبکر)
جنگ جمل بین چه کسانی بود؟
( علی بن ابیطالب و عایشه)
علی بن ابیطالب کیست؟
علی بن ابیطالب کسی است که بارها که در شان او احادیث مختلفی بیان میکرد؟=====================
کاری از : www.shia-sonni.com
ولاتجسسوا
بررسی روایات تجسس جناب عمر بن خطاب در امورد مسلمین
مقدمه:
خداوند متعال در قران کریم فرموده است: (ولاتجسسوا) و این به آن معنا است که اینکار را برای مسلمین ممنوع دانسته است. حال اگر مسلمانی بر خلاف آیات و فرمایشات قران کریم عمل کند حکمش چیست؟
اما شاید گروهی از دوستان بگویند چه شخصی چنین کاری کرده است. برای اطلاع از اینکه چه کسی این امر را انجام داده است تنها و تنها به روایات علمای اهل سنت استناد می کنیم.
متن روایات:
شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 1 - ص 182
قيل إن عمر كان يعس بالليل ، فسمع صوت رجل وامرأة في بيت ، فارتاب فتسور الحائط ، فوجد امرأة ورجلا ، وعندهما زق خمر ، فقال : يا عدو الله ، أكنت ترى أن الله يسترك وأنت على معصيته ! قال : يا أمير المؤمنين ، إن كنت أخطأت في واحدة فقد أخطأت في ثلاث ، قال الله تعالى : ( ولا تجسسوا ) ( 4 ) ، وقد تجسست . وقال : ( وأتوا البيوت من أبوابها ) ( 5 ) ، وقد تسورت ، وقال : ( فإذا دخلتم بيوتا فسلموا ) ( 6 ) ، وما سلمت !
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مسند الشاميين - الطبراني - ج 3 - ص 61
حدثنا عمرو بن إسحاق بن العلاء ، ثنا أبي ، ثنا عمرو بن الحارث ، ثنا عبد الله بن سالم ، عن الزبيدي ، أخبرني محمد بن مسلم أن زرارة ابن مصعب بن عبد الرحمن أخبره أن المسور بن مخرمة أخبره أن عبد الرحمن بن عوف أخبره أنه حرس ليلة مع عمر بن الخطاب ، فبينما هم يمشون تبينت لهم سراج في بيت ، فانطلقوا يؤمونه ، فلما دنوا ، إذا باب البيت مجاف على قوم فيه ، لهم أصوات مرتفعة ، فقام عمر أخذ بيد عبد الرحمن بن عوف ، فقال : تدري بيت من هذا ؟ قال عبد الرحمن : فقلت : لا ، قال عمر : هذا بيت ربيعة بن أمية بن خلف ، وهم الآن شرب فما ترى ؟ قال عبد الرحمن : فقلت أرى أنا قد أتينا ما نهينا عنه ، قال الله : ( لا تجسسوا ) قد جسسنا ، فانصرف عمر وتركهم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 274
ا جاء بك في هذه الساعة يا أمير المؤمنين قال رفقة نزلت في ناحية السوق خشيت عليهم سراق المدينة فانطلق فلنحرسهم فانطلقا فأتيا السوق فقعدا على نشز من الأرض يتحدثان فرفع لهما مصباح فقال عمر ألم أنه عن المصابيح بعد النوم فانطلقا فإذا هم قوم على شراب لهم فقال انطلق فقد عرفته فلما أصبح أرسل إليه فقال يا فلان كنت وأصحابك البارحة على شراب قال وما علمك يا أمير المؤمنين قال شئ شهدته فقال أو لم ينهك الله عن التجسس قال فتجاوز عنه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الكامل في التاريخ - ابن الأثير - ج 3 - ص 57
ألم أنه عن المصابيح بعد النوم ؟ فانطلقا فإذا قوم عك شراب لهم قال : انطلق فقد عرفته ، فلما م صبح أرسل إليه ، قال : يا فلان كنت وأصحابك البارحة على شراب . قال : وما أعلمك يا أمير المؤمنين ؟ قال : شيء شهدته . قال : أو لم ينهك الله عن التجسس ؟ فتجاوز عنه .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
كنز العمال - المتقي الهندي - ج 3 - ص 692 - 693
فقال عمر : ما رأيت كالليلة منظرا أقبح من شيخ ينتظر أجله ، فرفع رأسه إليه ، فقال : بلى يا أمير المؤمنين ، ما صنعت أنت أقبح ، تجسست ، وقد نهى عن التجسس ‹ صفحه 693 › ودخلت بغير أذن ، فقال عمر : صدقت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
كنز العمال - المتقي الهندي - ج 3 - ص 691
عن أبي قلابة أن عمر حدث أن أبا محجن الثقفي يشرب الخمر في بيته ، هو وأصحاب له ، فانطلق عمر حتى دخل عليه فإذا ليس عنده إلا رجل ، فقال أبو محجن : يا أمير المؤمنين إن هذا لا يحل لك قد نهاك الله عن التجسس ، فقال عمر : ما يقال هذا ؟ فقال له زيد بن ثابت وعبد الرحمن بن الأرقم صدق يا أمير المؤمنين ، هذا من التجسس ، فخرج عمر وتركه .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسير القرآن - عبد الرزاق الصنعاني - ج 3 - ص 233
بد الرزاق عن معمر عن أيوب عن أبي قلابة أن عمر بن الخطاب حدث أن أبا محجن الثقفي شرب الخمر في بيته هو وأصحابه فانطلق عمر حتى دخل عليه فإذا ليس عنده إلا رجل فقال أبو محجن يا أمير المؤمنين إن هذا لا يحل لك قد نهاك الله عن التجسسفقال عمر ما يقول هذا فقال زيد ابن ثابت وعبد الله بن الأرقم صدق يا أمير المؤمنين هذا التجسس قال فخرج عمر وتركه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تفسير القرطبي - القرطبي - ج 16 - ص 333
وقال أبو قلابة : حدث عمر ابن الخطاب أن أبا محجن الثقفي يشرب الخمر مع أصحاب له في بيته ، فانطلق عمر حتى دخل عليه ، فإذا ليس عنده إلا رجل ، فقال أبو محجن : إن هذا لا يحل لك ! قد نهاك الله عن التجسس ، فخرج عمر وتركه
نتیجه:
از دوستان تقاضا دارم در فضایی بدون تعصب و با منطق به چند سوال من جواب دهند:
الف: آیا شما به کسی که بر خلاف آیات قران کریم و فرمایشات رسول خدا عمل کند. می گویید عادل؟
ب: اگر در حال حاضر کسی در امور شما تجسس کند چه می کنید؟
ج: آیا نمی توان گفت که جناب عمر بن خطاب به آیات و مفاهیم قران جهل داشته است. زیرا از در بعضی از روایت بیان شده است که از دیگران پرسیده است که آیا اینکار تجسس هست یا نه؟
شما بگویید؟
کتابنامه:
شرح نهج البلاغة|ابن أبي الحديد|1|656|مصادر حديث سنى - عام|محمد أبو الفضل إبراهيم|الأولى|1378 - 1959 م||دار إحياء الكتب العربية - عيسى البابي الحلبي وشركاه||مؤسسة مطبوعاتي إسماعيليان
مسند الشاميين|الطبراني|3|360|مصادر حديث سنى - عام|حمدي عبد المجيد السلفي|الثانية|1417 - 1996 م||مؤسسة الرسالة - بيروت||
تاريخ الطبري|الطبري|3|310|مصادر تاريخ|مراجعة وتصحيح وضبط : نخبة من العلماء الأجلاء||||مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - لبنان||قوبلت هذه الطبعة على النسخة المطبوعة بمطبعة "بريل" بمدينة لندن في سنة 1879 م)
الكامل في التاريخ|ابن الأثير|3|630|مصادر تاريخ|||1386 - 1966م|دار صادر - دار بيروت|دار صادر للطباعة والنشر - دار بيروت للطباعة والنشر||
كنز العمال|المتقي الهندي|3|975|مصادر حديث سنى - عام|ضبط وتفسير : الشيخ بكري حياني / تصحيح وفهرسة : الشيخ صفوة السقا||1409 - 1989 م||مؤسسة الرسالة - بيروت - لبنان||
تفسير القرآن|عبد الرزاق الصنعاني|3|211|مصادر تفسير سنى|الدكتور مصطفى مسلم محمد|الأولى|1410 - 1989 م||مكتبة الرشد للنشر والتوزيع الرياض - المملكة العربية السعودية||
تفسير القرطبي|القرطبي|16|671|مصادر تفسير سنى|تصحيح : أحمد عبد العليم البردوني||1405 - 1985 م||دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان||مؤسسة التاريخ العربي
=================
کاری از : www.shia-sonni.com
آیه نباء در شان چه کسی هست؟
در قران کریم آیه ایی است که آنرا آِه نباء خوانده اند در این آیه چنین آمده است:
«اگر فاسقى خبرى را براى شما آورد درباره اش تحقیق کنید»(یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا) حجرات / 6
حال یک سوال از دوستان اهل سنت
این آیه در مذمت چه کسی هست؟
چون در کتب شما نوشته شده است که این ایه در مذمت یکی از صحابی رسول الله می باشد.
نازل شده در شان ولید
جوهر النقی ج9ص57- دارالفکر
شرح نهج البلاغة لابن أبى الحديد ج17 239
أخبار الوليد بن عقبة ..... ص : 227
نکته دیگر:
در آیه قران فاسقین را وارد در جهنم کرده است.
فمأواهم النار ((سجده ( 32 ) : 20 ـ 21 .))
حال دوستان اهل سنت پاسخگو باشید.
آیا جناب ولید بن مغیره وارد در جهنم می شود؟===================
کاری از : www.shia-sonni.com
اگر صحابه عادل هستند چرا تفتازانی عالم بزرگ اهل سنت در کتاب شرح المقاصد خود می گوید عده ای از صحابه به دنبال شهوات بوده و حب ریاست داشته اند و به خاطر همین دنیاطلبی ها از مسیر حق خارج شده اند؟
أن ما وقع بين الصحابة من المحاربات والمشاجرات على الوجه المسطور في كتب التواريخ والمذكور على ألسنة الثقاة يدل بظاهره على أن بعضهم قد حاد عن طريق الحق وبلغ حد الظلم والفسق وكان الباعث له الحقد والعناد والحسد واللداد وطلب الملك والرياسة والميل إلى اللذات والشهوات إذ ليس كل صحابي معصوما ولا كل من لقي النبي صلى الله عليه وسلم بالخير موسوما إلا أن العلماء لحسن ظنهم بأصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكروا لها محامل وتأويلات بها تليق وذهبوا إلى أنهم محفوظون عما يوجب التضليل والتفسيق صونا لعقائد المسلمين عن الزيغ والضلالة في حق كبار الصحابة سيما المهاجرين منهم والأنصار والمبشرين بالثواب في دار القرار وأما ما جرى بعدهم من الظلم على أهل بيت النبي صلى الله عليه وسلم فمن الظهور بحيث لا مجال للإخفاء ومن الشناعة بحيث لا اشتباه على الآراء إذ تكاد تشهد به الجماد والعجماء ويبكي له من في الأرض والسماء وتنهد منه الجبال وتنشق الصخور ويبقى سوء عمله على كر الشهور ومر الدهور فلعنة الله على من باشر أو رضي أو سعى ولعذاب الآخرة أشد وأبقى.
آنچه از درگیریها و مشاجرات بین اصحاب در کتب تاریخی نوشته شده است و علماء ثقه نیز آنها را نقل کردهاند ظاهرش این است که بعضی از صحابه راه و روش حق را رها کرده و به حدّ ظلم و فسق رسیدهاند و علّت آن هم کینه ، دشمنی ، حسد ، حبّ جاه ، ریاست طلبی و میل به لذّات و شهوات بوده است.
تمامی صحابه معصوم نیستند و اینگونه هم نیست که هر کس پیامبر را ملاقات کرد در راه خیر و حق باشد و علما برای این که به اصحاب پیامبر حسن ظن دارند (برای این میل به شهوات و دشمنیها) تأویلاتی را بیان کردهاند و آنها را از هر گونه فسق و گمراهی در امان دانستهاند.
و علّت آن هم این است که مسلمین به بزرگان صحابه بدبین نشوند (مخصوصاً مهاجرین و انصار و مبشّرین به بهشت.)
و آنچه بعد از صحابه اتفاق افتاده از ظلم بر اهل بیت چنان واضح است که راهی برای انکار آن وجود ندارد و از شدّت زشتی اهل زمین و آسمان بر آن گریه میکنند و کوهها منهدم و صخرهها شکافته شدهاند و زشتی کار آنها تا ابد باقی خواهد ماند.
پس لعنت خدا بر کسی که مباشر و همکار در ظلم به اهل بیت بوده و هم[FONT=Times New Roman]چنین بر رضایت به این کار داشته و یا سعی در این امر کرده و شدیدترین عذاب روز قیامت بر او باد.
[FONT=Times New Roman] - شرح المقاصد 5/310، الفصل الرابع فی الامامة، المبحث السابع وجوب تعظیم الصحابه[INDENT]=========================
کاری از : www.shia-sonni.com
[/INDENT]
خب دوستان اهل سنت بسه دیگه
فکر کنم بیشتر بنویسم مدیران سایت گیر بدن که چرا زیاد می نویسم.
از جانب ما برای همیشه با شما دوستان در این سایت خدانگهدار
اگر دوست داشتید منو ببینید در سایتم منتظرتون هستم
============
سایت گفتگوی آرام میان شیعه و سنی رو فراموش نکنید سر بزنید.
راستی استفاده از مطالب نوشته شده ما در این سایت با ذکر منبع اصلی بلامانع می باشد
www.shia-sonni.com
تیر آخر
40 - اگر كسى از شما بپرسد : شايد اين وصيّت عمر ، بهخاطر خوش خدمتى عربهاى باديه نشين مدينه در تثبيت خلافت ابوبكر بود ، چه پاسخى داريد؟ آنجا كه عمر بن خطّاب ، با درگيرىهاى سخت سقيفه نشينان مصمم و مخالفتهاى كوبنده مهاجرين و انصار مواجه شد « حين توفى اللّه - نبيّه صلّى اللَّه عليه وسلم - أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » . صحيح البخارى ، ج8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلى من الزنا . ، با مشاهده عربهاى باديهنشين كه با هماهنگىهاى قبلى وارد صحنه شده بودند ، خشنود گشت و گفت : وقتى چشم من به قبيله اسلم ( از قبايل بزرگ عشاير اطراف مدينه ) افتاد ، يقين كردم كه پيروزى ما قطعى است ؛ « ما هو إلّا أن رأيت أسلم ، فأيقنت بالنصر » « حين توفى اللّه - نبيّه صلّى اللَّه عليه وسلم - أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » . صحيح البخارى ، ج8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلى من الزنا . تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 458 ؛ كامل ابنأثير ، ج2 ، ص224 . .
ولذا تاريخ نشان مىدهد كه عمر بن خطاب جهت تحكيم پايه هاى خلافت ابو بكر و سركوبى مخالفان ، بيشترين استفاده را از آنان نمود روى ابن أبي الحديد عن البراء بن عازب : فلم ألبث وإذاً أنا بأبى بكر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبيدة وجماعة من أصحاب السقيفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانيّة لايمرّون بأحد الّا خبطوه وقدّموه فمدّوا يده فمسحوها على يد أبي بكر يبايعه شاء ذلك أو أبى . شرح ابن أبي الحديد ، ج 1 ص 219 . .
تهاجم عليه شيعه ، چرا؟
در ميان مذاهب اسلامى تنها مذهب برخاسته از قرآن و سنّت راستين رسول اكرم ( ص ) مذهب شيعه است .
اين مذهب ، در مقايسه با ديگر مذاهب مورد تأييد حكومتها ، بهترين و غنىترين برنامهها را در زمينههاى فقهى ، فرهنگى ، سياسى و اقتصادى ارائه كرده است .
تشيّع ، در هيچ زمان و شرايطى ، با ظلم و استبداد ، سازش ننموده و تسليم حكومتها و حاكمان جور نشده است ، و بدين جهت همواره مورد تهاجم دشمنان بوده وحكومتهاى استبدادى از هر گونه مبارزه و مخدوش كردن چهره نورانىاش دريغ نورزيدهاند .
شيعه با الهام از رهبر و پيشواى به حقّ خود امير مؤمنان ( ع ) كه فرموده : « كونا للظالم خصماً وللمظلوم عوناً ، أوصيكما وجميع ولدي وأهلي ومن بلغه كتابي . . . » نهج البلاغه : نامه 47 . ، پيوسته با همه مظاهر استبداد در ستيز بوده و حمايت از مظلومان وستمديدگان را شعار خويش ساخته است .
ولى در مكتب خلفا ، نه تنها آثارى ازمبارزه با ظلمپيشگان و حكومتهاى مستبد به چشم نمىخورد ؛ بلكه تمام تلاش خود را در توجيه استبداد حكومتهاى جور به كار برده و با احاديثى كه به رسول اكرم ( ص ) نسبت دادهاند به پيروان خود القا مىكنند كه وظيفه ملّت ، فرمانبردارى از حاكمان جامعه است ، اگر چه دامن آنان به ظلم و استبداد آلوده باشد ، زيرا آنها مسؤول كارهاى خويش و ملّت نيز مسؤول كارهاى خود است : « إسمعوا وأطيعوا فإنّما عليهم ما حمّلوا وعليكم ما حملّتم » صحيح مسلم ، ج 6 ، ص 19 ، كتاب الامارة ، باب الأمر بالصبر عند ظلم الولاة ، سنن البيهقي ، ج 8 ، ص 158 . . ادامه دارد
دنباله
آرى ! چقدر تفاوت است ميان سخنى كه به بالاترين مقام يك مذهب ( عمر بن خطّاب ) نسبت دادهاند ، كه گفته : اگر حاكم اسلامى ظلم پيشه كرد و شما را مورد ضرب و شتم قرار داد ، و از حقوق مسلّم خود ، محروم ساخت و دستور خلاف دين و شريعت صادر كرد وظيفه شما فرمانبرى بى چون و چرا از اوست و همه اينها جزو دين است! « فأطع الإمام . . . إن ضربك فاصبر ، وإن أمرك بأمر فاصبر ، وإن حرَمَك فاصبر ، وإن ظلمك فاصبر ، وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل : سمع وطاعة ، دمي دون ديني » سنن البيهقي ج 8 ص 159 ؛ المصنَّف لابن أبي شيبة ، ج 7ص 737 ؛ الدرالمنثور ج 2 ص 177 و كنز العمال ، ج 5 ص 778 . .
وميان شعار سرور آزادگان حسين بن على ( ع ) در روز عاشورا : « فإنّي لا أرى الموت إلّا سعادة ولا الحياة مع الظالمين إلّا برماً » مناقب ابن شهر آشوب ، ج3 ، ص224 ؛ بحار الأنوار ، ج 44 ، ص 192 . شهادت در راه مبارزه با ظلم و استبداد را سعادت ، و زندگى در سايه حكومت ستمپيشگان و سازش با استبدادگران را مايه ننگ مىداند .
و چقدر فرق است بين فقهاى يك مذهب كه فتوا مىدهند : هر گونه قيام و مبارزه با حاكمان فاسق و ستم پيشه خلاف شرع است :
« وأمّا الخروج عليهم وقتالهم ، فحرام بإجماع المسلمين وإن كانوا فسقة ظالمين » شرح صحيح مسلم للنووي ، ج 12 ، ص 229 ؛ شرح المقاصد للتفتازاني ، ج 2 ، ص 71 ؛ المواقف للقاضي الإيجي ، ج 8 ، ص 349 . . و ميان فقهاى مذهبى كه مىگويند : اگر سكوت دانشمندان دينى ، باعث شود كه حاكمان ستمگر بر ارتكاب گناه و ايجاد بدعت جرأت پيدا كنند ، بر آنان لازم و واجب هست كه سكوت خود را شكسته و در برابر ستمگران خروش بر آورند :
« لو كان سكوت علماء الدين ورؤساء المذهب - أعلى اللَّه كلمتهم - موجباً لجرأة الظلمة على ارتكاب سائر المحرّمات وإبداع البدع ، يحرم عليهم السكوت ويجب عليهم الانكار » تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 450 . .
انگيزه گسترش تهاجم بعد از انقلاب اسلامى
جالب توجّه اين است كه 70 درصد كتابهاى ياد شده بعد از پيروزى پرشكوه انقلاب اسلامى ايران نگاشته شده است ؛ يعنى در طول بيست و چهار سال نزديك به 5 / 2 برابرِ چهارده قرن ، بر ضدّ شيعه كتاب تأليف گرديده است .
و اين بدان جهت است كه مخالفان مكتب اهلبيت ، هرگز تصوّر نمىكردند كه فرهنگ غنى شيعه بتواند ملّت ايران را اين چنين به صحنه بياورد كه با دست خالى ، ولى با قلبى آكنده از ايمان و عشق به اسلام ، طومار حكومت تا به دندان مسلّح را -با آن همه حمايتهاى بىدريغ شرق و غرب- براى هميشه درهم بپيچد و به جاى آن ، حكومت اسلامى برپايه فقه شيعه تأسيس نمايد .
و به همين جهت ، مخالفان مكتب اهلبيت ، وقتى با گسترش فرهنگ تشيّع ، موقعيّت خود را در خطر مىبينند ، با تأليف كتابهاى ضدّ شيعىِ مملوّ از تهمت و كذب ، سعى در مخدوش كردن چهره نورانى مذهب شيعه در سطح جهانى دارند .
اهميت اين قضيه ، با ذكر چند نمونه از اين تهمتهاى ناجوانمردانه كاملاً روشن خواهد شد .
* آيا مردم به اختيار خود با ابوبكر بيعت كردند؟
پاسخ:
اينكه مىگويند : «ملاك در اجماع مهاجر و انصار ، پيروى از اكثريت است ، و نبايد سراغ تخلف افراد محدود رفت تا اجماع را خدشهدار كرد»فصلنامه نهج البلاغه : شماره 4 و 5 ص 176 ، مصاحبه واعظ زاده خراسانى .
به نظر مىرسد كه اين عبارت بدون توجه به عواقب فاسد آن كه در تاريخ اتفاق افتاده و تاريخ نگاران آزاد آن را ثبت كردهاند ، صورت گرفته .
آيا بهتر نبود قبل از بيان اين سخن ، عبارت شيخ مفيد را ملاحظه مىشد كه از ابو مخنف نقل نموده كه : بعد از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، عمر بن خطاب از عشايرى كه وارد مدينه شده بودند در برابر پول ( هنگفتى ) كه در اختيار آنان قرار داد ، درخواست كرد كه مردم را به زور براى بيعت ابوبكر وادار كنند و اگر كسى ممانعت كرد ، وى را مورد ضرب و جرح قرار دهند : «كان جماعة من الأعراب قد دخلوا المدينة ليمتاروا منها ، فشغل الناس عنهم بموت رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله فشهدوا البيعة وحضروا الأمر فأنفذ إليهم عمر واستدعاهم وقال لهم خذوا بالحظّ من المعونة على بيعة خليفة رسول اللّه وأخرجوا إلى الناس واحشروهم ليبايعوا ، فمن امتنع فاضربوا رأسه وجبينه» .
آنگاه راوى مىگويد : بخدا سوگند! ديدم كه اين عشاير چماق به دست ، به طرف مردم هجوم آورده و آنان را لگد مال مىكردند و به زور مردم را براى بيعت با ابوبكر وا مىداشتند : «قال واللّه! لقد رأيت الأعراب تحزّموا ، واتّشحوا بالأزر الصنعانيّة وأخذوا بأيديهم الخشب وخرجوا حتى خبطوا الناس خبطا وجاؤإ؛ئئ بهم مكرهين إلى البيعة» .
آنگاه شيخ مفيد اضافه مىكند : نظير اين قضيه كه نشانگر بيعت اجبارى مردم با ابوبكر مىباشد ، اخبار زيادى در دست است كه اين كتاب ، گنجايش بيان آنها را ندارد : «وأمثال ما ذكرناه من الأخبار في قهر الناس على بيعة أبى بكر وحملهم عليها بالاضطراب كثيرة ولو رمنا ايرادها لم يتّسع لها هذا الكتاب».الجمل والنصرة فى حرب البصرة : 59 ، چاپ دوم از منشورات مكتبة الداورى - قم . .....ادامه دارد...
به نام حق
جناب عرفان
پیرو اعتراضی که به جناب بلوچ بوی داشتم از شما نیز خواستارم تا دست از این کلی گویی و کپی پیست کردن بی نتیجه که جز اختلاف و دشمنی و تفریط ( در برابر این افراط شما ) به همراه ندارد ، بردارید
این کارها اب در اسیاب دشمنان اسلام ریختن است
توصیه می کنم نه شما و نه دوستان متقابل همچون " بلوچ بوی " از ادامه دادن به این جدل بیهوده که جز اختلاف از رحم نا مبارکش بیرون نخواهد امد ، دست بردارید
و تک تک شبهات را در پستی مطرح و کامل و مستدل بحث کنیم و بعد از بسته شدن پرونده به سراغ شبهه ی بعدی برویم
اینکاری که شما انجام داده اید بیشتر بر طبل اختلافات و جدایی مسلمانان می کوبد تا حق طلبی و در جستجوی حقیقت بودن
منتظر پاسخ شما و " بلوچ بوی " برای پیشنهادم هستم
به امید اینکه بتوانیم بدون توهین و افراط و جدل ، به حقیقت دست یابیم
یا حق
به نام خدا
سلام بر دوست گرامی جناب بلوچ بوی
دوست خوب من ، اعتماد به نقس چیز خوبیه اما زیادیش موجب ضرره !
راسته که میگن در آخرالزمان همه چیز برعکس میشه ، عوض اینکه شیعه شاکی باشه ، که در 1400 سال حق مسلم اهل بیت که به تصریح دوست و دشمن برترین زمان خود بودند خورده شده ، شما شاکی شدید ؟
اگه تا دیروز شک داشتم که آخرالزمان شده ، امروز دیگه یقین کردم !
در ضمن دوست من ، عوض اینکه در تایپیک مطروحه خود شروع کنید به طرح سوالاتی از یمین و شمال و استدلالات قدیمی علمایتان که چرا این با این ازدواج کرده و چرا آن دختر او را گرفته و اسم این چرا آن است و . . . بهتر است از دلایل مستدل استفاده کنید ، شاید کسی پیدا شد و به حرفتان گوش داد .
حرف از سانسور زدید ، فکر میکنید آنچه شما از منابع شیعه رفرنس میدهید چیست ؟
شما فکر میکنید هیچکسی نمی فهمد ؟ اگر بخواهیم تک تک رفرنس هایتان را بررسی کنیم که موجب فضاحت شما و دوستانتان خواهد بود .
اما بهتر است بجای ادعا کردن برگردید به ریشه ای ترین اختلاف در بین فریقین !
امامت !
چرا امامت را در نزد اهل سنت بررسی نمی کنید ؟
مگر نه اینکه اگر امامت حل شود همه مشکلات حل شده خواهد بود ؟
پس خواهش میکنم به خاطر خدا اگر به دنبال حق هستید ، راهی را بپیمایید که به مقصدی روشن راهنما باشد !
قصدم تند گویی نبود عزیز دلم ، بلکه میخواستم به شما بگویم دیگران هم میتوانند تند صحبت کنند !
در هر صورت بنده شما را دوست خود میدانم و امیدوارم مباحثی طرح نمایید که به روشن شدن واقعیت کمک نماید نه دامن زدن اختلاف !
یا علی !
انجام دادن كاری ممكن است، برای شخصی خوب باشد، ولی شاید همان كار را اگر فرد دیگری انجام دهد، ...
مردم او را نکوهش کنند.یعنی این استدلال، همیشه کار برد ندارد که بگوییم:این کار اگر بد است تو چرا کردی و اگر خوب است من چرا نکنم
به این جمله توجه کنید
آیا طبابت کار خوبی است یا نه؟اگر خوب است چرا میگویید ابن سینا طبابت کرد ؟اگر بد است چرا ابوحنیفه و شافعی این کار را نکردند؟
دیدید عیب سوال خود را ؟
بیشتر توضیح میدهم:
مقایسه رسول الله با ابوبکر اصلا درست نیست رسول الله پیامبر بود و ابوبکر در مقایسه با ایشان یک انسان کاملا عادی.
مثال رسول الله گفت نماز مغرب 3 رکعت است آیا ابوبکر حق دارد مثلا تعداد سجده های یک رکعت را کم و زیاد کند؟
پس هرکس در حد خود ببینید!
شاید بگویید:
ولی مثال برعکس است یعنی کاری را که رسول الله نکرده ابوبکر کرده! چرا؟
جواب این است که انتخاب جانشین توسط رسول الله ، هرگز مثل انتخاب جانشین توسط ابوبکر نیست.
منتخب ابوبکر مطاع هست و نیست، مردم حق دارند او را برکنار کنند یا ابقایش کنند، سخنش حجت نیست میتوانند روی حرفش حرف بزنند اشتباه کرد به او تذکر میدهند اما با منتخب رسول چنین معامله ای را نمیتوانند بکنند.
منتخب رسول الله، همانندخود رسول الله، درهرچیز واجب الاطاعه است و کسی حق برکناری او را ندارد
شاید بگویید چه اشکالی دارد که واجب الاطاعه باشد؟
اشکال در این است که او معصوم نیست و ممکن است اشتباه کند. او با وحی در تماس نیست ممکن است خطا کند!
اما هیچکس نمیتواند به منتخب رسول الله بگوید تو خطا کردی به همین دلیل ساده رسول الله مناسب ندیدند برای بعد از مرگ خود جانشینی انتخاب کنند
بد نیست بدانیم که در زمان حیات، رسول الله چند بار جانشین برای کارهای محدود تعیین کردند، اما بعضی وقت ها این جانشینان دردسر آفرین شدند.
مثلا یکی از این امیران در سفر، بر لشکر خشم گرفت و گفت آیا رسول الله گفته که از من اطاعت کنید یا نه ؟
گفتند بله!
امیر گفت: هیزم بیارید! آوردند. باز گفت: آتش روشن کنید و کردند و باز گفت:
حالا خود را درون این آتش بیاندازید!
اصحاب بین خود گفتند ما به محمد صلی لله صلم ایمان آوردیم تا ما را از آتش نجات دهد و این میگوید درون آتش بروید! پس اطاعت نکردند و امیر هم وقتی خشمش کمتر شد از دستور خود نادم گشت
آنها به پیش رسول الله آمدند و واقعه را عرض کردند فرمود: اگر درون آتش میشدید هرگز دیگر از آن بیرون نمیامدید.
در داستان بالا امیر پشیمان شد و رسول الله هم زنده بودند و خطای امیر را شرح دادند آما حالا اگر این بعد از وفات ایشان، امیر منتخبشان اشتباهی میکرد، کی میتوانست او را مورد بازخواست قرار دهد؟
و دیگر اینکه رسول الله در لحظه وفات، امیری انتخاب کرده بودند، این امیر اسامه بن زید بود، اما اسامه میدانست که امارتش محدود و برای کاری معین است لذا وقتی رسول الله وفات یافت او با امیر جدید بیعت کرد و تحت امر او به جبهه رفت!
شما که دو پا را در یک کفش کرده و محال ممکن میدانید که رسول الله بدون انتخاب جانشین از میان مردم رفته باشند، پس چرا همین جانشین انتخاب نکردن را برای حضرت علی خوب میدانید؟
میگویید علی هم جانشین انتخاب کرد!
میگوییم حسن چرا از پدر و جدش پیروی نکرد و بی جانشین مرد؟
و بدان که این حدیث من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة دروغ است. اما آیا شمااز دروغگویی خسته نمی شوید؟!
روایت درست این است:
«من نزع یده عن الجماعة فلا حجة له یوم القیامة و من مات مفارقا للجماعة مات میتة جاهلیة»
یعنی: هرکس از جماعت مسلمانها جدا شد، در روز قیامت حجتی ندارد؛ و هرکس از جماعت جدا شد، بر جاهلیت مرده است.
شیعه باز احادیث صحیح و ضعیف را مخلوط کرد
اما آنچه از حدیث صحیح نوشته (بخاری و مسلم ووو ) جوابش این است:
1 = شما شیعه ها ،اگر اینقدر در کتب ما ماهرید پس باید میدانستید که علی رضی الله عنه بیعت کرد بیعت حضرت علی بمنزله بیعت فاطمه رضی الله عنها است زیرا زن تابع شوهر است.
2=ناراضی شدن از رهبر دلیل بر خروج از جماعت نیست معنی خروج از جماعت آنقدر واضح است که اشتباه شما توجیه ناپذیر است
فاطمه هیچکدام از این کارها را نکرد ایشان تابع رهبر بود یعنی بزور فدک را نگرفت و هرگز نافرمان نبود
3= مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت.
امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد.
از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند
پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید
و گمان کردید که کسی نمیتواند جواب شما را بدهد ...........
این مثل همون استدلال بهایی هاست ! آنها وقتی که میخواهند خاتم النبین بودن رسول الله را منکر شوند تا برای بهاء الله جا باز کنند، همین را میگویند که چرا حضرت محمد مثل سایر پیامبران نیست ؟ و چرا آخرین است؟ چرا تافته جدا بافته است؟، شما هم همان کار را دارید میکنید تا برای حضرت علی جا باز کنید، شما در برایر استدلال بهاییان که عین جمله شما را بکار میگیرند که چرا وقتی بعد از هر پیامبری پیامبر دیگر می آمد و بعد از پیامبر اسلام چرا نیاید؟ چرا پیامبر خصوصیت استثنایی دارد ؟چه دارید که بگویید
هر پاسخی که شما برای بهایی ها آماده کرده اید، همان پاسخ ما بشما در نبود نیامدن وصی نیز هست!
آیا اندیشدن چیز خوبی نیست؟
حالا حضرت موسی چون عصا داشت باید رسول الله هم میداشت؟!!
حالا چون توارات تحریف شده و چون قرآن و تورات هردو کتاب آسمانی هستند پس باید بگوییم که قرآن هم تحریف شده؟!! آیا شرم آور نیست اینگونه، مسایل را پیچاندن؟
وانگهی ما چند بار باید بشما بگوییم که خوارزمی را بعنوان دانشمند دینی اهل سنت قبول نداریم و چند صدبار باید بشما بگوییم که هرچه در کتب حدیث ما نوشته همه اش بی کم و کاست وحی منزل نیست. آیات قرآن نیست که شما به آن استدلال میکنید
اول ببینید حدیث صحیح هست یا نه !
این نکته پیش پا افتاده را چند بار دیگر باید بشما کارشناسان!! بگوییم تا درک و فهم کنید؟
حدیث لکل نبی وارث نه فقط صحیح نیست که ضعیف هم نیست!! چیزی بدتر است شیخ آلبانی میگوید موضوع و ساختگی و جعلی است
ابن جوزی این حدیث را در کتاب موضوعات ( جعلیات ) آورده است.
امام ذهبی در کتاب احادیث مختاره میگوید که این حدیث به خاطر بودن علی بن مجاهد در سلسله راویان غیر قابل قبول است و من در حیرتم که آخر چرا شیعه ذهبی را شاهد بر این حدیث میاورد.
سیوطی نیز آنرا ساختگی و موضوع میداند ( در کتاب اللآلي المصنوعة في الأحاديث الموضوعة)
اما آنچه که از سلمان فارسی بنقل از معجم کبیر طبرانی نقل کرده دنباله اش این است ببینید:
رواه الطبراني وقال : [ قول طبرانی ] : " وصيي " أنه أوصاه بأهله لا بالخلافة . وقوله : " وخير من أترك بعدي " . [ يعني ] : من أهل بيته صلى الله عليه و سلم
یعنی طبرانی میگوید مقصود حدیث این است که او بهترین فرد در اهلبیتش است نه بهترین فرد امتش، و این وصیت برای فامیلش است نه برای خلافت!
پس ای شیعه وقتی قول طبرانی را میاری کامل بیار.
دوما: آدرس از امام ذهبی دادی اما نظرش را درباره حدیث منسوب به سلمان رضی الله عنه ننوشتی !! رای ذهبی در باره حدیث سلمان این است:
(وفي إسناده ناصح بن عبد الله وهو متروك ) در اسناد حدیث راویی بنام ناصح بن عبدلله است که از او حدیث قبول نمیشود)
خلاصه ای دوستان شیعه ! آنچه که علمای شما سوالات کمر شکن مینامند چیزی نیست جز دست کاری متون و ناقص نقل کردن احادیث.
اما چرا رسول الله جانشین انتخاب نکرد:
اگر رسول الله جانشین انتخاب میکردند و آن جانشین خطا میکرد مردم میگفتند خطای او حق است، زیرا او منتخب رسول الله است
پس رسول الله جانشین تعیین نکردند، زیرا جانشین ا( با وجودی که با وحی در تماس نبود )اما باز بخاطر انتخاب رسول الله صلی الله علیه وسلم، مقدس میشد و تقدس در اینجا خطرناک است و اگر برگزیده رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز جانشینی انتخاب میکرد او هم مقدس میشد تا امروز.... جانشین ها همه مقدس میبودند
حالا اگر یکی از این جانشینان، خطا میکرد آن اشتباه را، مردم حق میدیدند( زیرا برگزیده پیامبر معصوم است ) و اساس دین متزلزل میشد
مثلا اگر جانشین میگفت که، یک کیلو برنج، باید یک درهم باشد!! آنوقت این قانون میشد! و این قانون بتنهایی تمام اساس زندگی مردم متزلزل میکرد، و امروز دیگر کسی برنج نمیکاشت زیرا صرف نمیکرد و دین ما مضحکه کفار میشد !
پس بهمین دلیل رسول الله جانشین انتخاب نکردند و رسولان قبل از ایشان اگر جانشین داشتند، این عیبی نداشت چون آنها با وحی در تماس بودند، اما با وفات پیامبر وحی قطع شد. وحی که قطع شد، جانشین الهی بی معنی و ناممکن است .
دوست گرامی شیعه، عملا ما دیدیم که رسول الله جامعه را بی جانشین رها کرد ولکن عملا همان جامعه در بهترین وضع خود قرار گرفت، باور ندارید میتوانید از یزگرد ساسانی و قیصر روم و مسیلمه کذاب و حاکم مصر بپرسید که آیا کسانی که بعد از رسول الله خلیفه شدند،ضعیف عمل کردند یا بهترین بودند
هان اگر اسلام در وقت ابوبکر و عمر و عثمان ضعیف بود، باز میتوانستی این تثوری مسخره را پیش بکشی، اما بعد از آن کارنامه درخشان، این اگر و مگرهای کودکانه برای چیست؟ آن دو ابر قدرتی که ما را از ان میترسانی توسط کی از بین رفتند؟
اگر ما از استدلالیونی چون شما میبودیم میتوانستیم با همین استدلال بگوییم معقول نبود که رسول الله، علی را جانشین اول خود انتخاب میکرد! چرا معقول نبود؟ برای اینکه از او پس عمر و ابوبکر بر نیامد، و برای اینکه بعد از عهده داری امر خلافت نتوانست یک استاندار شورشی را شکست دهد
و با استدلال شما میتوانیم بگوییم اما امام حسن که اصلا حرفش را نزن خودش خلافت را داد به امیر معاویه اصلا حوصله کشمکش را نداشت.
اما عقل ما بالاتر از این است که در دور استدلاهای احمقانه سرگردان بمانیم،
فقط میخواستم بگویم این فلسفه بافی های شما، چقدر بیخردانه است!
ما میگوییم رسول الله نمیبایست برای بعد از خود جانشین رسمی انتخاب میکردند { چون با وفات ایشان سلسله وحی قطع شد و جانشین الهی باید با وحی مرتبط باشد }
اما هر صحابی به تنهایی جانشینی لایق برای بعد رسول الله بود ( بخاطر تربیت عالی ) و عملا دیدیم که چه خوب جانشینانی بودند. و تو ما را بعد از نابودی امپراطوری فارس و روم آز انها میترسانی!!!!!!
و بعد بخاطر بسپار که انتخاب عمر و عثمان و علی مثل انتخاب کیم ایل سونگ نبود، آنها توسط فرد یا عده ای پیشنهاد شدند و امت قبول کردند اگر مردم نمیخواستند حضرت عمر خلیفه شود او که سپاه نداشت تا آنها را سرکوب کند
باز بدان که برای انتخاب خلیفه ما دستوری نداریم این بسَتگی به اوضاع زمان دارد.
ادعای دروغ بودن حدیث با دلیل و مدرک قابل قبول است نه صرف ادعا .
باید ثابت کنید همچین حدیثی در کتب روایی اصلا وجود ندارد
باید ثابت کنید سلسله رواة آن همگی دروغگو هستند
که بحمدالله اصلا نخواهید توانست که ثابت کنید
جناب بلوچ بوی زمان جهل و نادانی گذشت فکر میکنید زمان قرون وسطی است که هرچه بلغور کردی مردم چشم بسته قبول کنند امروزه جوانان بیدار و هوشیارند جاهل و خنگ فرض کردن مردم ؟؟ زهی خیال باطل!!!!
شما اگر بتوانید آنچه را که اتفاق افتاده از آنچه حقیقت است تفکیک کنید هدایت میشوید
مگر هرچه عملا اتفاق افتد حق است . امریکا عملا اینهمه کشتار میکنند؛ حق مردم بی گناه است؟
عربستا ن که خود را خادم الحرمین مینامد و داعیه اسلام حقیقی را دارد در برابر کشتار مردم بی گناه ، قرآن سوزی کفار و ... سکوت میکند آیا کار حق انجام داده ؟
- در جهان اسلام فقط یک رهبر شیعه (جانم فدایش) در برابر این همه کفرو الحاد ایستاده در برابر اهانت به قران با قلب جریحه دار اعتراض میکند-
حال در صدر اسلام یک عده از روی هواهای نفسانی امدند و خود را خلیفه پیامبر (ص) به دروغ معرفی کردند و عملا انحراف جامعه اتفاق افتاد ،حق است ؟ خیر جانم
حق آنست که عملی مطابق با خواست خداوند و سنت پیغمبر (ص)باشد.
چرا به پیامبر(ص) افترا میبندید که _نعوذا بالله_ از یک شخص بیسواد نیز کمتر بود که به فکر امت نبود این تهمت و افترا را در دنیا و آخرت حتما پاسخ میگرید
خلیفه که یک شخص عادی بود به فکر امت بود ولی پیامبر (ص) به فکر امت پس از رحلتش نبود.
سخن یک شخص عادی را قبول میکنید .ولی سخن پیغمبر (ص)چون به نفعتان نیست نمی پذیرید؟؟
این همه احادیت متواتر از پیامبر اکرم (ص)(حدیث غدیر،حدیث منزلت ،یوم الدار،حدیث سفینه و.....) را چگونه و با چه رویی کتمان میکنید شما باید تمام صحاح سته خود را بسوزانید و هیچ اثری از آنها نباشد تا بتوانید دلیل و مدرکی در برابر خلافت پس از پیامبر (ص) از قول خود شخص پیامبر(ص)نداشته باشید تا جوانان اهل سنت سخن شما را باور کنند .
یریدون نورا الله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون
حال باید سخن پیامبر (ص)و معصومین (ع) را که شخص پیامبر(ص) آنها را امام و رهبر مردم معرفی نمده رها کنیم وسخن یزگرد ساسانی که ظاهرا مجوسی بوده بپذیریم؟؟؟؟/ خلایق هرچه لایق
دعوت از اول
از جناب بلوچ بوی و دوستانشان دعوت میکنم سوال های طرح شده رو از اول بخوانند و یک به یک جواب بدهد،ما 41 شبهه بر وهابیت و سنی وارد نمودیم که جواب بگیریم نه دشمنی کنیم.
بعد از این که آن سوال ها را پاسخ دادند ما منتظر سخنان بعدیشان هستیم.
:Graphic (37):
...ادامه پست 79
و همچنين ابن ابى الحديد معتزلى از براء بن عازب يكى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، نقل كرده كه پس از سقيفه ، عمر و ابو عبيده ، گروه ( چماق به دست ) را ديدم كه ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر كس مىرسيدند وى را كتك مىزدند و به زور دست او را گرفته ، بعنوان بيعت ، چه بخواهد و چه نخواهد ، بر روى دست ابوبكر مىكشيدند : «واذاً قائل آخر يقول : قد بويع أبوبكر فلم ألبث وإذاً أنا بأبي بكر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبيدة وجماعة من أصحاب السقيفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانيّة لايمرّون بأحد إلّا خبطوه وقدّموه فمدّوا يده فمسحوها على يد أبي بكر يبايعه شاء ذلك أو أبى»شرح نهج البلاغ ابن أبي الحديد : ج 1 ، ص 219 . طبع دار الكتب العلميّة به تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم .
آيا تاكنون از خود پرسيدهايم كه چرا در واپسين لحظات سقيفه ، وقتى چشم عمر به قبيله اسلم افتاد ، فرياد برآورد كه : ديگر پيروزى ما قطعى شد : «فكان عمر يقول : ما هو إلّا أن رأيت أسلم ، فأيقنت بالنصر»تاريخ الطبرى : ج 2 ، ص 458 ، الشافى في الامامة : ج 3 ، ص 190 ، سفينة النجاة سرابي تنكابنى : ص 68 و بحار الأنوار : ج 28 ، ص 335 .
چه تفاوتى است ميان توده مردم مدينه كه به زور كتك چماقداران ، بايد بيعت كنند و ميان قبيله اسلم كه تمام كوچه و خيابانهاى مدينه از آنان مملوّ گرديده و از هر سو براى بيعت با ابوبكر ازدحام مىكنند : «أنّ أسلم أقبلت بجماعتها حتّى تضايق بهم السكك فبايعوا أبابكر»همان مصادر .
آيا نه اين است كه اين قضيه از يك موافقتهاى سرّى ميان قهرمان سقيفه با سران قبيله اسلم حكايت مىكند؟
همانند توافق آشكار بين او و چماقدارن عشاير جهت گرفتن بيعت از مردم عادى .
آيا تاكنون به نقشى كه بنو اميه در قضيه بيعت داشتند فكر كرده ايم؟ كه چگونه مىشود در آن موقعيت آنچنانى شهر مدينه ، با يك اشاره عمر بن خطاب تمامى بنواميه برخيزند و با ابوبكر بيعت مىكنند .
«قال لهم عمر : ما لي أراكم مجتمعين حلقاً شتّى ، قوموا فبايعوا أبا بكر ، فقد بايعته وبايعه الأنصار ، فقام عثمان بن عفان ومن معه من بني أمية فبايعوه ، وقام سعد و عبد الرحمن بن عوف ومن معهما من بني زهرة فبايعوه» الامامة والسياسة با تحقيق الشيري ج 1 ص 28 ، با تحقيق الزيني ج 1 ص 18 . اين كتاب قطعاً از تأليفات ابن قتيه مىباشد وتشكيك بعضى در نسبت او به مؤلف بى مورد است ، چون بزرگان اهل سنت در قرون گذشته از آن نقل كردهاند مانند : حافظ تقى الدين الفاسى المكى متوفاى 832 ، در كتاب «العقد الثمين» ج6 ص 72 .
سلام .
از کارشناسان محترم می خوام که به این سایت برن و جواب واسه مطالبش بزارن.
راستش خودم از پسش بر میام ظاهرا خیلی بارش نیست ولی خواستم بمباران اطلاعاتی بشه و هجمه ای به سمتش ببریم تا تاثیر اون کم و کمتر بشه. ممنونم
اینطور که بنده از بررسی کلامات اهل سنت فهمیدم ، ایشان ابراز داشتند که خلیفه ای ابوبکر تایین ننمود و تنها پیشنهادی داشت به نام عمر که چون جامعه آن زمان از نظر آنها آزادانه بود میتوانستند اعتراض کنند و عمر را جماعت مسلمین رد کنند.
آنها میگویند فقط عمر را پیشنهاد کرد بلکه تایین نکرد.
پاسخ شما فوق العاده روشن است.
در زمان رسول خدا مصلحت عدم تعیین خلیفه بوده در زمان ابوبکر مصلحت تعیین خلیفه بوده
درست است رسول خدا اسوه است اما این اسوه ما طبق مصالحی کار می کرده و اگر این مصالح تغییر کرد نظر ما هم فرق می کند
مثلا در زمان رسول خدا حضرت مامور به ظاهر بودند
ولی در زمان ظهور حضرت مهدی حضرت مامور به ظاهر نیستند و مامور به واقعند
خب اگر سوال شود مگر رسول خدا اسوه حضرت مهدی نیستند؟
پاسخ می شوند مصالح در این زمان و ان زمان فرق می کرده
دقیقا مانند قضیه ابوبکر
می توان گقت
حضرت زهرا طبق نظر اهل سنت معصوم نیست
و اگر هم بیعت نکرده به دلیل عدم عصمت است
-
و احتمال دارد با ابابکر بیعت کرده و به دلیل عدم عصمت بر ابابکر غضب کرده است
-
و اگر بگویید حدیث داریم که فاطمه بضعه منی من اذاها فقد اذانی
می گویند:
اهل سنت قائل به جواز اجتهاد بر خلاف نصند
واجتهاد ابابکر این بوده که برای مصالح حکومت حضرت زهرا را اذیت کند
یعنی مصلحت اعم سبب این امر شده
اولا باید شما صحت سند این حدیث را اثبات کنید:لکل نبی...
چون این حدیث از صحاح نیست
ثانیا این آیه گفته به ان پیامبران اقتدا کن اما در چه اقتدا کن اگر در همه چیز باشه خب خیلی از احکام ود ستورات انها و وظایف پیامبران پیشین با پیامبر ما فرق داشته
پس در بعضی چیزها است که وصی داشتن جزو ان بعضی است که پیامبر پیروی نکرده
ثالثا
این حدث نگفته وصی باید توسط خود پیامبر انتخاب شود خب ابوبکر هم وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم
با سلام
شهادت به عصمت حضرت فاطمه علیها السلام در اذان توسط آیت الله حسن زاده آملی
در فیلم حاضر آیت الله حسن زاده آملی با بیان اینکه در اذان به عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها شهادت میدهم، به بیان نکات جالبی در این زمينه میپردازد:
براي دريافت فايل اينجا كليك كنيد
سلام
به چه علت؟
از زمان رحلت رسول خدا(ص) تا مرگ ابوبکر حدود دو سال فاصله بوده. توی این دو سال چه چیزی تغییر کرد که مصلحت تعیین خلیفه تغییر بکند؟؟؟؟؟؟؟
ما نمی دانیم
ولی مصلحت دان(پیامبر و ابابکر)میدانند
مانند اینکه برامون سختی می اید می گوییم لابد مصلحتی دارد اما نمی دانیم مصلحتش چیست؟؟؟
با سلام
!البته میدانیم که اهل سنتی که شما از آنها سخن میگوید اهل سنت نیستند و شما با وهابیت اشتباه گرفته اید
نظرات بزرگاناهل سنت در مورد حاکم نیشابوری :
1 خطیب بغدادی میگوید: «کان من اهل الفضل والعلم والمعرفة والحفظ... وکان ثقة»
2 ذهبی او را اینچنین معرفی میکند: «الامام الحافظ، الناقد العلّامه، شیخ المحدثین، ... وکان من بحورالعلم»،و در مقامی دیگر میگوید:«الحافظ الکبیر، امام المحدثین »
3 ابنعساکر دمشقی وی را«امام اهل حدیث فی عصره » میداند.
4 ابنخلّکان گفتهاست: «کان عالماً عارفاً واسعالعلم »
5 ابنجوزی مینویسد: «وکان من اهل الفضل والعلم والحفظ للحدیث وله فی علوم الحدیث مصنّفات »
6 سبکی نگاشتهاست: «کان اماماً جلیلاً وحافظاً حفیلاً اتفق علی امامته وجلالته وعظم قدره »
7 ابنحجر میگوید: «امامٌ صدوقٌ » و.... .
با سلام
جناب ولایت عجیب است این سخنان !
گویا شما مسیحیت را با اسلام اشتباه گرفته اید
هرچند ما برای عصمت اهل بیت ع پیامبر ص به هیچ یک از کتب سنیان نیاز نداریم
:Sham:عصمت حضرت فاطمه ی زهرا (س) :Sham:
اما
(ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها)([1])
همانا خداوند تبارك و تعالى به خاطر خشم فاطمه، غضب مى كند و به سبب رضايتِ او خشنود مى گردد.
روشن است كه در صورتى مى توان خشم و غضب يك شخص را ملاك خشنودى و ناخشنودى خداوند دانست كه وى جز به اجراى فرمانهاى الهى نينديشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و انديشه نيز معصوم باشد.
در اين روايت، به صورت كلى، رضايت فاطمه(عليها السلام) محور خشنودى الهى قرار گرفته است.
اين دليل بر عصمت آن حضرت است.
خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد. اگر حضرت زهرا(عليها السلام) به گناه دست مى زد و يا حتّى فكر انجام آن را در سر مى پروراند، به چيزى خشنود گرديده بود كه خدا از آن خشنود نيست، در حالى كه در اين روايت، رضايت الهى پيوندى ناگسستنى با خشنودى فاطمه(عليها السلام) يافته است.
بيان روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه در كتب اهل سنّت نقل گرديده است. بر اساس اين روايت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند:
(فأنا و اهل بيتى مطهرون من الذنوب) «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم».([2]) :Sham:
بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است
علاوه بر آيه تطهير، رواياتى كه شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد كه جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانكه در حديث معروف ثقلين آمده است:
(انّى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى، ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض)([3])«من در ميان شما دو چيز گران بها باقى مى گذارم، كتاب خدا و عترتم. تا وقتى كه به آن دو تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد.
هيچگاه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند، تا آنگاه كه بر سر حوض (كوثر) بر من وارد گردند».
اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت.
[1]- برخى از منابع اهل سنت، كه اين حديث را نقل كرده اند، عبارتند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 و اسدالغابة، ج 6، ص 224.
[2]-الدر المنثور، جلال الدين سيوطى (بيروت: محمد امين دمج، بى تا)، ج 5، ص 199.
[3]- برخى از منابع اهل سنت كه با عبارت كم و بيش متفاوت، اين حديث را نقل نموده اند، عبارتند از:
مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366. سنن بيهقى، ج 2، ص 148. كنزالعمال، ج 1، ص 189-185.
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 118. خصائص اميرالمؤمنين، ص 21. تاريخ بغداد، ج 8، ص 442.
صحيح مسلم، ج 5، ص 26 (كتاب فضائل الحكمه). الدر المنثور، ج 6، ص 7 (ذيل آيه مودّت).
و سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (كتاب المناقب).