جمع بندی سوال از نهج البلاغه

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال از نهج البلاغه

باسلام
خطبه 123 نهج البلاغه نوشته ( هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن ، در خود شجاعت ودلاوری احساس کرد وبرادرش را سست و ترسو یافت ، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند. انگونه که از خود دفاع میکند. زیرا اگر خدا بخواهد ، اورا چون شما شجاع ودلاور میکند)

با توجه متون دینی ومباحث علم اخلاق ، شجاعت به عنوان یک صفت فضیلت اخلاقی وترس جزء رذائل اخلاقی محوسبه میشه که انسان باید برای کسب این فضیلت تلاش کند ولی من با خوندن این خطبه این طوری دریافت کردم که این صفت اخلاقی رو باید خدا بهمون بده و توی خطبه اشاره به تلاش انسان و تهذیب نفس نشده .

اخرش نفمیدیم باید تذهیب نفس بکنیم یانه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد تذکره

مترجم و صاحب شرح نهج البلاغه آقای فیض الاسلام ضمن ترجمه و شرح و توضیح مختصری که ازین خطبه داده در واقع پاسخ شما را عیان و واضح بیان نموده است و این که شبهه ای اصلا وجود ندارد :
هر مردى از شما كه هنگام ملاقات دشمن قوّت قلب (دليرى) در خود احساس مى ‏نمايد و دريكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند به او عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همان طور كه از خود دفع مى ‏نمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار مى ‏داد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه اهمّيّت ندهد.(1)
پی نوشت:
1.ترجمه‏ وشرح ‏نهج ‏البلاغه(فيض ‏الاسلام)، ذیل خطبه122، ج 2 ، صفحة 380

تذکره;608438 نوشت:
مترجم و صاحب شرح نهج البلاغه آقای فیض الاسلام ضمن ترجمه و شرح و توضیح مختصری که ازین خطبه داده در واقع پاسخ شما را عیان و واضح بیان نموده است و این که شبهه ای اصلا وجود ندارد :
هر مردى از شما كه هنگام ملاقات دشمن قوّت قلب (دليرى) در خود احساس مى ‏نمايد و دريكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند به او عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همان طور كه از خود دفع مى ‏نمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار مى ‏داد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه اهمّيّت ندهد.(1)
پی نوشت:
1.ترجمه‏ وشرح ‏نهج ‏البلاغه(فيض ‏الاسلام)، ذیل خطبه122، ج 2 ، صفحة 380

باسلام
سوال من درمورد ترجمه خطبه نبود بکله پرسیدم که با خواندن این خطبه این طور برداشت می کنم که شجاع بودن وترسو بودن انسان دست خداوند است و اراده انسان در ان دخلی ندارد ایا برداشت صحیح است یا خیر ؟ چرا؟

تذکره;608438 نوشت:
مترجم و صاحب شرح نهج البلاغه آقای فیض الاسلام ضمن ترجمه و شرح و توضیح مختصری که ازین خطبه داده در واقع پاسخ شما را عیان و واضح بیان نموده است و این که شبهه ای اصلا وجود ندارد :
هر مردى از شما كه هنگام ملاقات دشمن قوّت قلب (دليرى) در خود احساس مى ‏نمايد و دريكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند به او عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همان طور كه از خود دفع مى ‏نمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار مى ‏داد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه اهمّيّت ندهد.(1)
پی نوشت:
1.ترجمه‏ وشرح ‏نهج ‏البلاغه(فيض ‏الاسلام)، ذیل خطبه122، ج 2 ، صفحة 380

ببخشید اگر ممکن است شرح وتوضیح این خطبه رو قرار بدین چون من به نهج الیلاغه ترجمه فیض الاسلام دسترسی ندارم
با تشکر

البته چون متوجه شدم که اشتباه شما در ترجمه باعث این پرسش شما شده است به ترجمه و شرح فیض الاسلام اشاره کردم و شما می توانید به نرم افزار منهج النور ( دانشنامه علوی) مراجعه کنید و از شرح های مختلف نهج البلاغه استفاده کنید
اما شجاعت و ترس یک چیزی درونی در انسان است که با عمل به مسائل اخلاقی و اراده شخص به ان معنا می دهد :

شجاعت حدّ وسط در میان افراط و تفریط قرار می گیرد که افراط در شجاعت را تهوّر؛ و تفریط در آن را جُبن و ترس گویند.
در تعریف شجاعت گفته می شود که قوّت دل و قدرت روحی است و از نظر اخلاقی شجاعت ملکه اطاعتِ قوّت خشم و غضب از قوّت عقل است و انسان شجاع کسی است که در عین داشتن قدرت روحی و قوّت دل، خشم و غضب خود را همیشه با نیروی عقل مهار می سازد.
به عبارت ساده تر شجاع کسی است که بیش از هر چیز همیشه به خویشتن خویش و خواسته های گوناگون خود تسلّط دارد و هرگز بی گدار به آب نمی زند و همه نیروها و توانایی های خود را به صورت کامل و حساب شده در اختیار دارد و هرگز عنان از کف نمی دهد.

به این ترتیب شجاع حقیقی کسی است که به وقتش صبر و بردباری پیشه می کند و دندان روی جگر می گذارد و به وقتش نیز فرصت ها را صید می کند و دست به اقدام های خطیر و خطرناک می زند.

با توجه به تقاضای شما ترجمه و شرح کامل این خطبه را در این جا می آورم :
خطبه مذکور در این کتاب به شماره 122 است :
از سخنان آن حضرت (علی عليه السّلام) است كه هنگام جنگ براى اصحاب خويش فرموده است:
هر مردى از شما كه هنگام ملاقات دشمن قوّت قلب (دليرى) در خود احساس مى ‏نمايد و در يكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند به او عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همان طور كه از خود دفع مى ‏نمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار مى ‏داد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه اهمّيّت ندهد، زيرا) مرگ با شتاب طلب كننده است (همه را دريابد) ايستنده (دليرى كه از ترس كشته شدن در چنين وقتى از برادر خود دفاع نمى ‏نمايد) از چنگش بيرون نرفته، و گريزان از آن آنرا عاجز و ناتوان نمى‏ گرداند (و چون فرار و رهائى از آن ميسّر نيست)
گرامي ترين مرگ كشته شدن است (زيرا باعث بقاى نام نيك در دنيا و ثواب در آخرت است) سوگند به آن كه جان پسر ابو طالب بدست او است هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از جان دادن بر بسترى كه در غير طاعت خدا باشد (زيرا درد شمشير الم دنيوىّ است كه زائل مى ‏گردد، ولى مردن بر چنين بسترى عذاب هميشگى در پى خواهد داشت).
(1)
پی نوشت :
1. ترجمه‏ وشرح‏ نهج ‏البلاغه(فيض ‏الاسلام)، ج 2 ، صفحة 380

سلام
سوال بنده این بود که با خواندن این خطبه (با هر شرح وتفسیری) این برداشت رامیکنم که فضیلت اخلاقی شجاعت و رذیله اخلاقی ترس خواست وراده خداست وانسان توانیی تغییر را ندارد ( ایا خود شما هم به برداشت نمی رسید؟) . این برداشت با انچه درکتاب معراج السعادت نراقی وهمچنین کتب های اخلاقی امام خمینی مطالعه کردم کاملا متفاوت است که دیدگاه انها بر این است انسان توانای تغییر واصلاح رادارد.
حالا جواب این تنا قض به وجود امده چیست؟
باتشکر

با سلام
اولا کتب اخلاقی و مسائل اجتماعی علماء برگرفته از قرآن مجید و روایات اهل بیت است و کلام آنها گویای این مساله است شجاعت و ترس چیز درونی و نهان هر انسانی وجود دارد و این به ارداه و خواست عملی انسان بر می گردد که چگونه آن اوصاف و قوا را زنده نماید
ثانیا شاید به ظاهر چنین تناقضی وجود داشته باشد و شما و یا برخی هم به چنین تناقضی بر بخورید ولی باید بدانیم آیات و روایات به عنوان شواهد و قرائن مبین و مفسر همدیگر می باشند لذا جواب های می دهم:

1- شجاعت و ترس مثل غضب و شهوت و خشم در درون هر انسانی وجود دارد و این انسان است که با بهره بردن از دین و عملیاتی کردن مسائل شخصی و فردی خویش می تواند از شجاعت بهره برده و ترس را از خود دور کند یا از خشم وغضب درونی خویش در مسیر حق و حلال الهی استفاده نماید و این را خداوند تبارک وتعالی که خالق هستی می باشد می داند
لذا در این روایت اشاره شده است که با علم الهی شجاعت در اانسان دارای ظرفیت قرار داده شده تا از انسانی که ظرفیتش همان ترس است دفاع نماید و این حدیث به این مساله اشاره دارد نه بر غیر ارادی بودن آن.
2- خداوند چون عالم به همه مسائل و دنیا و آخرت همه است و می داند که کی شجاعت و جوانمردی دارد و کی ترس و دو دلی و اضطراب دارد لذا در یکی شجاعت قرار داد و از دیگری شجاعت را برداشت و این به معنی غیر ارادی بودن نیست.
3- قرار دادن شجاعت در یکی و ترس در دیگری بر اساس ظرفیت وجودی هر انسانی قرار داده شده است تا در مقام امتحان الهی قرار گیرد لذا اگر به فردی که توان درک و فهم مقام شجاعت را ندارد می داد شاید از شجاعت به عنوان غلبه ناحق استفاده می کرد و...

پس خداوند منان ، قدرت و شجاعت را در همه انسان ها قرار داده است و تناقضی نیست و این حدیث از کلام امام علی(ع) دال بر جبر شجاعت از طرف خداوند تبارک وتعالی نیست بلکه خواست واراده الهی بر خواست بشر مبتنی است

باسلام
بنده این سوال را از شخصی پرسیدم واو اینگونه به من جواب داد: (برخی صفات و ویژگی های شخصی مانند شجاعت با تمرین و ممارست بدست نمی ایند بکله بخش عظیمی از این صفات و ویژ گی ها جنبه ژنتیکی و ارثی دارند وشخص ترسو نمی تواند با تمرین وممارست شجاع شود وگفته حضرت علی هم ناظر بر این میباشد)
ایا این گفته صحیح است یاخیر ؟ دلیل ان را بیان کنید.
با تشکر از زحمات شما

علامه مصباح یزدی در تبیین حیاء اشاره ای به غیر ذاتی بودن شجاعت دارد که جزو صفات اخلاقی انسان است می تواند به هر صورت در آید که در ذیل می آید :
از نظر ارزشى، حيا مانند ساير صفات اخلاقى و حالات روانى، فى حد نفسه متصف به خوبى و بدى نمى‌شود، بلكه بستگى به اين دارد كه تا چه اندازه با مصالح انسان و اهداف اخلاقى تناسب داشته باشد. اصولا هر كار خوبى، حد اعتدالى است بين افراط و تفريط. مثلا، «شجاعت» صفت اخلاقى پسنديده‌اى است بين دو صفتِ بد «تهوّر» و «جبن» در دو طرف افراط و تفريط.

پی نوشت:
1-کتاب پندهاي امام صادق(عليه السلام) به ره‌جويان صادق، از علامه مصباح یزدی

باسلام
منظور علما اخلاق از اینکه شجاعت غیر ذاتی است یعنی شجاعت جنبه ژنتیکی و وراثتی ندارد؟
ومنظور ازاین که گفته شده ( شجاعت، فى حد نفسه متصف به خوبى و بدى نمى‌شود) چیست ؟
باتشکر



پرسش:
خطبه 123 نهج البلاغه نوشته ( هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن ، در خود شجاعت ودلاوری احساس کرد وبرادرش را سست و ترسو یافت ، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند. آن گونه که از خود دفاع می کند. زیرا اگر خدا بخواهد ، اورا چون شما شجاع ودلاور می کند)
با توجه متون دینی ومباحث علم اخلاق ، شجاعت به عنوان یک صفت فضیلت اخلاقی وترس جزء رذائل اخلاقی محوسبه می شود که انسان باید برای کسب این فضیلت تلاش کند ولی من با خوندن این خطبه این طوری دریافت کردم که این صفت اخلاقی رو باید خدا بدهد و در خطبه اشاره به تلاش انسان و تهذیب نفس نشده . اخرش نفمیدیم باید تذهیب نفس بکنیم یانه؟


پاسخ:
خطبه مذکور در این کتاب به شماره 122 است :
از سخنان آن حضرت علی (عليه السّلام) است كه هنگام جنگ براى اصحاب خويش فرموده است:
هر مردى از شما كه هنگام ملاقات دشمن قوّت قلب (دليرى) در خود احساس مى ‏نمايد و در يكى از برادرانش خوف و ترس را مشاهده نمود، بايد به سبب برترى و دليرى كه خداوند به او عطاء فرموده دشمن را از برادرش دفع نمايد همان طور كه از خود دفع مى ‏نمايد، پس (نگويد بمن چه هر كس بايد از خود دفاع نمايد و بر ترسناك سزاوار است دشمن مسلّط گردد، زيرا) اگر خواست خدا بود او را هم (شجاع و نترس) مانند او قرار مى ‏داد (پس چون او را دلير فرموده به شكرانه اين نعمت عظمى بايد به وظيفه خود يعنى جلوگيرى از هجوم دشمن بر شخص ناتوان و ترسنده قيام كند، و به كشته شدن در اين راه اهمّيّت ندهد، زيرا) مرگ با شتاب طلب كننده است (همه را دريابد) ايستنده (دليرى كه از ترس كشته شدن در چنين وقتى از برادر خود دفاع نمى ‏نمايد) از چنگش بيرون نرفته، و گريزان از آن آنرا عاجز و ناتوان نمى‏ گرداند (و چون فرار و رهائى از آن ميسّر نيست)
گرامي ترين مرگ كشته شدن است (زيرا باعث بقاى نام نيك در دنيا و ثواب در آخرت است) سوگند به آن كه جان پسر ابو طالب بدست او است هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از جان دادن بر بسترى كه در غير طاعت خدا باشد (زيرا درد شمشير الم دنيوىّ است كه زائل مى ‏گردد، ولى مردن بر چنين بسترى عذاب هميشگى در پى خواهد داشت).(1)
اولا کتب اخلاقی و مسائل اجتماعی علماء برگرفته از قرآن مجید و روایات اهل بیت است و کلام آنها گویای این مساله است شجاعت و ترس چیز درونی و نهان هر انسانی وجود دارد و این به ارداه و خواست عملی انسان بر می گردد که چگونه آن اوصاف و قوا را زنده نماید
ثانیا شاید به ظاهر چنین تناقضی وجود داشته باشد و شما و یا برخی هم به چنین تناقضی بر بخورید ولی باید بدانیم آیات و روایات به عنوان شواهد و قرائن مبین و مفسر همدیگر می باشند لذا جواب هایی می دهم:
1- شجاعت حدّ وسط در میان افراط و تفریط قرار می گیرد که افراط در شجاعت را تهوّر؛ و تفریط در آن را جُبن و ترس گویند.
در تعریف شجاعت گفته می شود که قوّت دل و قدرت روحی است و از نظر اخلاقی شجاعت ملکه اطاعتِ قوّت خشم و غضب از قوّت عقل است و انسان شجاع کسی است که در عین داشتن قدرت روحی و قوّت دل، خشم و غضب خود را همیشه با نیروی عقل مهار می سازد.
به عبارت ساده تر شجاع کسی است که بیش از هر چیز همیشه به خویشتن خویش و خواسته های گوناگون خود تسلّط دارد و هرگز بی گدار به آب نمی زند و همه نیروها و توانایی های خود را به صورت کامل و حساب شده در اختیار دارد و هرگز عنان از کف نمی دهد.
به این ترتیب شجاع حقیقی کسی است که به وقتش صبر و بردباری پیشه می کند و دندان روی جگر می گذارد و به وقتش نیز فرصت ها را صید می کند و دست به اقدام های خطیر و خطرناک می زند.
2- شجاعت و ترس مثل غضب و شهوت و خشم در درون هر انسانی وجود دارد و این انسان است که با بهره بردن از دین و عملیاتی کردن مسائل شخصی و فردی خویش می تواند از شجاعت بهره برده و ترس را از خود دور کند یا از خشم وغضب درونی خویش در مسیر حق و حلال الهی استفاده نماید و این را خداوند تبارک وتعالی که خالق هستی می باشد می داند
لذا در این روایت اشاره شده است که با علم الهی شجاعت در اانسان دارای ظرفیت قرار داده شده تا از انسانی که ظرفیتش همان ترس است دفاع نماید و این حدیث به این مساله اشاره دارد نه بر غیر ارادی بودن آن.
3- خداوند چون عالم به همه مسائل و دنیا و آخرت همه است و می داند که کی شجاعت و جوانمردی دارد و کی ترس و دو دلی و اضطراب دارد لذا در یکی شجاعت قرار داد و از دیگری شجاعت را برداشت و این به معنی غیر ارادی بودن نیست.
4- قرار دادن شجاعت در یکی و ترس در دیگری بر اساس ظرفیت وجودی هر انسانی قرار داده شده است تا در مقام امتحان الهی قرار گیرد لذا اگر به فردی که توان درک و فهم مقام شجاعت را ندارد می داد شاید از شجاعت به عنوان غلبه ناحق استفاده می کرد و...
پس خداوند منان ، قدرت و شجاعت را در همه انسان ها قرار داده است و تناقضی نیست و این حدیث از کلام امام علی(علیه السلام) دال بر جبر شجاعت از طرف خداوند تبارک وتعالی نیست بلکه خواست واراده الهی بر خواست بشر مبتنی است

منابع:1. ترجمه‏ وشرح‏ نهج ‏البلاغه(فيض ‏الاسلام)، ج 2 ، صفحة

380
موضوع قفل شده است