جمع بندی راه حل برای نرفتن به عروسی

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه حل برای نرفتن به عروسی

سلام
میشه یه راه حلی بگید که عروسی رفتن رو بپیچونم و نرم؟تو عروسی موسیقی و رقص هست
فکر کنم مختلط نیست برای همین هر بهانه ای بیارم میگن مختلط نیست که...
جشن عقدو به بهونه درس و دانشگاه نرفتم گ
ولی عروسی چی؟
مامانم الان میگه بریم لباس بخریم برای عروسی
منم پیچوندم گفتم فعلا وقت ندارم...
با دوستام مشورت کردم میگن که برو لباس بخر بعد موقع عروسی به بهونه امتحان و این چیزا بپیچون...
آخه بحث اینه موقع عروسی امتحان ندارم!!نمیشه که دروغ بگم

لطفا یه راهی بگید که عملی باشه

یا ولی عصر
یا علی مدد

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

یا علے;968901 نوشت:
سلام
میشه یه راه حلی بگید که عروسی رفتن رو بپیچونم و نرم؟تو عروسی موسیقی و رقص هست
فکر کنم مختلط نیست برای همین هر بهانه ای بیارم میگن مختلط نیست که...
جشن عقدو به بهونه درس و دانشگاه نرفتم گ
ولی عروسی چی؟
مامانم الان میگه بریم لباس بخریم برای عروسی
منم پیچوندم گفتم فعلا وقت ندارم...
با دوستام مشورت کردم میگن که برو لباس بخر بعد موقع عروسی به بهونه امتحان و این چیزا بپیچون...
آخه بحث اینه موقع عروسی امتحان ندارم!!نمیشه که دروغ بگم

لطفا یه راهی بگید که عملی باشه



بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

قبل از هرچیز توجه بفرمایید که تمام انواع رقص و موسیقی حرام نیستند و حرام بودنشان بسته به معیارهای خاصی ست که می توانید از همکاران محترم انجمن فقه و احکام شرعی سوال کنید.

اما اگر می دانید که مجلس عروسی از نوع حرام است، خیلی راحت، یکبار برای همیشه، این مسئله را با خانواده تان حل کنید.

احتیاجی به بهانه نیست. شما قاعدتا یک خانم عاقل و بالغ هستید که می توانید برای خودتان تصمیم بگیرید. خیلی محترمانه و بدون اینکه ناراحتی و درگیری ایجاد کنید، و با استفاده از نقطه تاثیرپذیری یا همان رگ خواب والدینتان، به آنها بگویید که نمی توانید در مجلس حرام شرکت کنید. نیتتان را خالص و پاک کنید، تا تاثیر صحبت تان به نهایت برسد.

به آنها توضیح بدهید که اگر شما را دوست دارند باید از اینکه برای رسیدن به سعادت تلاش می کنید، خوشحال باشند و به شما کمک کنند. بگویید که اصلا عاقلانه نیست که کسی به خاطر ناراحت نشدن اطرافیان و فامیل، خداوند را ناراحت و خشمگین کند! احترام دوطرفه است. اگر قرار است شما به فامیلتان احترام بگذارید و در مجلسشان شرکت کنید، آنها هم باید به شما احترام بگذارند و مجلس را به نحوی برگزار کنند که بتوانید شرکت کنید. اگر آنها عذر دارند، خوب شما هم عذر دارید. این یک مسئله کاملا منطقی و دودوتا چهارتاست.

چطور از شما انتظار دارند که به خاطر دنیای آنها، آخرت خودتان را به خطر بیندازید؛ آن هم روزی که کسی به داد کسی نمی رسد و گناهکار آرزو می کند که بتواند اهل و عیال و فرزندانش، و تمام افراد فامیلش که در سختی ها یاور و کنارش بودند، و هرکه روی زمین است را فدیه دهد، بلکه خودش نجات یابد...!

این تصریح قرآن است:

«...يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ؛ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ؛ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ» ﴿1﴾

تلاش کنید که ناراحتی و کدورتی ایجاد نکنید. می توانید قبل یا بعد از مجلس به دیدن فامیلتان بروید، برایشان هدیه ای تهیه کنید و توضیح دهید که چقدر دلتان می خواست در شادی شان شرکت کنید، ولی اولویت برای شما رضایت خداوند است و نه نفس خودتان.

ای بسا این حرف برای آنها هم به منزله تلنگری باشد و بیشتر به برگزاری مراسم مورد رضای خداوند فکر کنند. این یکی از بهترین شیوه های نهی از منکر است.

پی نوشت:
1. سوره معارج، آیات 11 تا 14

سلام...اگه اصرار کردن که باید جتما برین بگین «من زیادی چاق شدم شلوارم تنم نمیره،اگه میشه من با زیر شلوار بیام عروسی پس بیام اگر نمیشه بی ابرویی میشه من پس نیام بهتره!»...من همش اینطوری میگم هیچ وقت نمیرم عروسی کسی ده دوازده سال میشه شلوارم تنم نمیره!:)

[="Arial"]

پرنس کوچولـو;969276 نوشت:
ده دوازده سال میشه شلوارم تنم نمیره!:)

[=arial]منم یه ده سالی میشه تو عروسی فامیل و دوست و آشنا کلا استراحت مطلقم

یعنی انقدری که من خلاقیت خرج کردم سر مریضیای جورواجور واسه عروسی نرفتن
اگه تو داستان نویسی خرج کرده بودم کمترین جایزه اش نوبل بود
خرجش یه دوش آب سرد شب قبل عروسیه
چنان تب و لرزی میکنی که خودت که هیچی مامانتم بیخیال عروسی میشه مراقب تو باشه
البته ایده های بهتری هم دارم اینجا نمیشه گفت خواستی بیا خصوصی یادت میدم.

سلام.
نمیشه رک بگید نمیام رقص و آوازه دوست ندارم؟
من که رک میگم مشکلی هم پیش نیومده برام. کسی که نمیتونه آدمو مجبور کنه.

سلام. خوب برای شام برید. مثلا اگر عروسی ساعت 8 تا 11 شبه شما 10 و نیم برید یا 10 برید.

کناره گیری از فامیل زیاد خوب نیست. خیلی راحت میشه طوری رفتار کرد که هیچ کس ناراحت نشه. خوب به هر حال صاحب عروسی هم دوست داره فامیل و بستگانش در مجلسش باشند.
اگر هم نمیرید، روز قبلش زنگ بزنید به صاحب مجلس و با زبان نرم عذر بیارید تا باعث کدورت نشه.

صندلی;969330 نوشت:
سلام.
نمیشه رک بگید نمیام رقص و آوازه دوست ندارم؟
من که رک میگم مشکلی هم پیش نیومده برام. کسی که نمیتونه آدمو مجبور کنه.

سلام
خب وضعیت خانوادگی شما خیلی با وضعیت بنده فرق داره
رک قبلا گفتم آهنگ گوش نمیکنم
با خودشون فکر میکنند یه آدمی هستم که دارم افراط میکنم
درصورتی که به چشم میبینند چقدر آرامشم بیشتر از قبله
اما خب درک نمیکنند چیکار کنم؟مامانم میگه باشه نرقص ولی پاشو بیا بشین تو عروسی که فامیلا نگن نیومد...
بعدشم بطور مثال من یبار سر قضیه غیبت رک گفتم پیش من غیبت نکنید چنان مادرم بهشون برخورد که هنوز که هنوزه دلخورن از بنده...
از اون حیث که نمیتونند مجبور کنند
بله بنده یه آدم سرتقی هستم اون سرش ناپیدا
نخوام برم نمیتونند منو به زور ببرن ولی خب نمیخوام دلخور شن ازم و یا بی احترامی بشه
راه حل خواستم از جهت دلخور نشدن والدینم...
قابل توجه کارشناس رگ خواب هم ندارن والدین بنده!!

رهگذر آسمان;969329 نوشت:
[="Arial"]

[=arial]منم یه ده سالی میشه تو عروسی فامیل و دوست و آشنا کلا استراحت مطلقم

یعنی انقدری که من خلاقیت خرج کردم سر مریضیای جورواجور واسه عروسی نرفتن
اگه تو داستان نویسی خرج کرده بودم کمترین جایزه اش نوبل بود
خرجش یه دوش آب سرد شب قبل عروسیه
چنان تب و لرزی میکنی که خودت که هیچی مامانتم بیخیال عروسی میشه مراقب تو باشه
البته ایده های بهتری هم دارم اینجا نمیشه گفت خواستی بیا خصوصی یادت میدم.


به جسمم که ضرر نمیزنم چون حق النفس داره...
ولی اگه راه حلی دارید غیر از راه حل بالا
بفرمایید تو خصوصی بگید سرکار رهگذر
یاعلی

یا علے;969494 نوشت:
خب وضعیت خانوادگی شما خیلی با وضعیت بنده فرق داره
رک قبلا گفتم آهنگ گوش نمیکنم
با خودشون فکر میکنند یه آدمی هستم که دارم افراط میکنم
درصورتی که به چشم میبینند چقدر آرامشم بیشتر از قبله
اما خب درک نمیکنند چیکار کنم؟مامانم میگه باشه نرقص ولی پاشو بیا بشین تو عروسی که فامیلا نگن نیومد...

سلام
اگه واقعا مجبورید برید عروسی و نمیتونید والدین خود رو راضی به عدم شرکت کنید و میترسید کدورتی هم بین فامیل پیش بیاد خب این میشه اضطرار و گناهی براتون ثبت نمیشه.به نظرم برید شرکت کنید در حده یه حضور مختصر.مطمئن باشید خدا احساس و موقعیت شما رو در نظر داره و میدونه با نیت گناه نرفتید

یا علے;969494 نوشت:
سلام
خب وضعیت خانوادگی شما خیلی با وضعیت بنده فرق داره
رک قبلا گفتم آهنگ گوش نمیکنم
با خودشون فکر میکنند یه آدمی هستم که دارم افراط میکنم
درصورتی که به چشم میبینند چقدر آرامشم بیشتر از قبله
اما خب درک نمیکنند چیکار کنم؟مامانم میگه باشه نرقص ولی پاشو بیا بشین تو عروسی که فامیلا نگن نیومد...
بعدشم بطور مثال من یبار سر قضیه غیبت رک گفتم پیش من غیبت نکنید چنان مادرم بهشون برخورد که هنوز که هنوزه دلخورن از بنده...
از اون حیث که نمیتونند مجبور کنند
بله بنده یه آدم سرتقی هستم اون سرش ناپیدا
نخوام برم نمیتونند منو به زور ببرن ولی خب نمیخوام دلخور شن ازم و یا بی احترامی بشه
راه حل خواستم از جهت دلخور نشدن والدینم...
قابل توجه کارشناس رگ خواب هم ندارن والدین بنده!!

سلام
خب این طوری که شما گفتید به هر کس بگید بدش میاد. مگه با بچه هاتون صحبت می کردید که این طور تحکم آمیز گفتید؟
کلی ظرافت باید به خرج میدادید. ولی عروسی مساله اش فرق داره. چون توی مساله غیبت شما داشتید رفتار مادرتون رو زیر سوال می بردید، اما اینجا فقط تمایل شخصی خودتونه. البته بازم باید در کمال احترام و همراه با خواهش باشه نه که دعوا راه بندازید.
بعدم یه بار برای همیشه باید بشینید با خانواده صحبت کنید، نظرشون رو درباره افراط ببینید چیه. چه کاری رو افراط میدونن و چرا افراط میدونن، به نظرشون چه آسیبی داره. و بعد حدود رفتارتون رو سرش به توافق برسید. اون جوری دیگه خیال اونام راحت میشه و لازم نیست سر هر مساله ای بجنگید. ولی این صحبتا باید یه موقعی باشه که اوضاع خانواده آرام و عادی باشه و مناسبت خاصی در کار نباشه. مثلا شبی که عروسی دعوت دارید خیلی موقع مناسبی برای این جور بحثای مبنایی نیست.

الرحیل;969565 نوشت:
سلام خب این طوری که شما گفتید به هر کس بگید بدش میاد. مگه با بچه هاتون صحبت می کردید که این طور تحکم آمیز گفتید؟ کلی ظرافت باید به خرج میدادید. ولی عروسی مساله اش فرق داره. چون توی مساله غیبت شما داشتید رفتار مادرتون رو زیر سوال می بردید، اما اینجا فقط تمایل شخصی خودتونه. البته بازم باید در کمال احترام و همراه با خواهش باشه نه که دعوا راه بندازید. بعدم یه بار برای همیشه باید بشینید با خانواده صحبت کنید، نظرشون رو درباره افراط ببینید چیه. چه کاری رو افراط میدونن و چرا افراط میدونن، به نظرشون چه آسیبی داره. و بعد حدود رفتارتون رو سرش به توافق برسید. اون جوری دیگه خیال اونام راحت میشه و لازم نیست سر هر مساله ای بجنگید. ولی این صحبتا باید یه موقعی باشه که اوضاع خانواده آرام و عادی باشه و مناسبت خاصی در کار نباشه. مثلا شبی که عروسی دعوت دارید خیلی موقع مناسبی برای این جور بحثای مبنایی نیست.
سلام...منم تقریبا همینطوری هستم که کاربر یاعلی نوشت حالا ما فامیلمون نمیگم بد هستن نه ولی مثلا وقتی عروسی میشه ارگ و رقص و اینا زیاد هست مثلا رقص میکنن در حد رقصای ریشتری! که انگار صاعقه زده باشه به فرق سرشون و اونا رو جیلیز و ویلیز داده باشه که دارن جیغ و داد و میکنن کمک میکشن، یعنی اینطور هوار میکشن گیج گیجی میکنن!... طبعا من نمی تونم برم توی جمع این عروسیا...غیبت هم زیاد میشه اره مثلا ادای یکی رو در میارن توی جمع و بقیه در حد غش و پاره شدن پرده دیافراگم روی زمین غلط میزنن می خندن!...من که خوشم نمیاد نمیرم تو جمعشون ...حالا این چیزی هست که تو فامیلمون که ده دوازده تا شهید داریم اینطوریه !...و الا توی خانواده های دیگه که خیلی نماز و روزه رسم نیست (پناه بر خدا) جوونا شبش چهار لیتر چهار لیتر عرق نون میزنن می خورن و تا صبح بد مستی میکنن عربده میکشن!....من اگه مثلا مسئول نیروی انتظامی چیزی بودم دو تا خمپاره اینطور وقتا میبردم مینداختم توی جمعشون و تموم... همه رو میفرستادم فضا صفا کنن!:)))

Miss.Narges;969549 نوشت:
سلام
اگه واقعا مجبورید برید عروسی و نمیتونید والدین خود رو راضی به عدم شرکت کنید و میترسید کدورتی هم بین فامیل پیش بیاد خب این میشه اضطرار و گناهی براتون ثبت نمیشه.به نظرم برید شرکت کنید در حده یه حضور مختصر.مطمئن باشید خدا احساس و موقعیت شما رو در نظر داره و میدونه با نیت گناه نرفتید


سلام و عرض ادب
معنای اضطرار این نیست.
اضطرار در جائی معنا پیدا می کند که خطر جدی برای جان یا حق فرد به وجود آید. ناراحت شدن دیگران به هیچ عنوان مجوز ارتکاب حرام (با فرض اینکه رفتن به این مجلس حرام باشد) نیست.

"لا طاعه لمخلوق فی معصیه خالق؛ هرگز اطاعت از مخلوق در معصیت خالق جایز نیست." (1)

اگر ناراحتی در حد زیاد و به صورت ایجاد دعوا و مشکل جدی در خانواده باشد، شاید بتواند مصداق اضطرار شود؛ در غیر اینصورت خیر.


1. نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 165

حنیف;969638 نوشت:
اگر ناراحتی در حد زیاد و به صورت ایجاد دعوا و مشکل جدی در خانواده باشد، شاید بتواند مصداق اضطرار شود؛ در غیر اینصورت خیر.

سلام بله منظور بنده همین بود.
چون ظاهرا خانواده خانم یا علی مذهبی نیستند ولی خودشون بشدت به مذهب پایبندند و همین باعث شده مشکلاتی غیر قابل تحمل براشون در رابطه با خانوادشون بوجود بیاد.بعضی مواقع برای اینکه بیش از این مشکل و کدورتی با خانواده بوجود نیاد و خانواده به مذهب به چشم بد نگاه نکنند باید تا حدی با انها سازگار کرد.بدون اینکه لازم باشه مرتکب گناه شد.

[="Arial"]

یا علے;969495 نوشت:
به جسمم که ضرر نمیزنم چون حق النفس داره...

یا علے;969494 نوشت:
بنده یه آدم سرتقی هستم اون سرش ناپیدا
نخوام برم نمیتونند منو به زور ببرن

[=arial]اینطور که مشخصه وضعیتتون زیادم بحرانی نیست که نگران حق النفسی
کار شما با دو قطره اشکم راه میفته

یه لحظه دلم واسه خودم سوخت
چادر، نماز ،روزه ،عروسی ،اعتکاف ، عرفه ...
شروع تک تکشون یه سونامی مهلک بودن تو زندگیم
که تحت هر شرایطی به عاق والدین حواله ام میدادن تا خفه ام کنن
تا همراهیشون کنم
تا یه شب برم عروسی و یه ماه با گریه استغفار بگم و از خدا بخوام ببخشتم
و تهش مجبور بودم بین عاق والدین و ضرر جسمی دومی رو انتخاب کنم
که سر داشتن خدا مدیون جسمم باشم نه مغضوب خانواده ...

چقد خوشبختین که خانوادتون سر نگه داشتن دینتون فقط ازتون دلخور میشن ...

Miss.Narges;969650 نوشت:
سلام بله منظور بنده همین بود.
چون ظاهرا خانواده خانم یا علی مذهبی نیستند ولی خودشون بشدت به مذهب پایبندند و همین باعث شده مشکلاتی غیر قابل تحمل براشون در رابطه با خانوادشون بوجود بیاد.بعضی مواقع برای اینکه بیش از این مشکل و کدورتی با خانواده بوجود نیاد و خانواده به مذهب به چشم بد نگاه نکنند باید تا حدی با انها سازگار کرد.بدون اینکه لازم باشه مرتکب گناه شد.

علیکم السلام و رحمه الله
فرمایش شما درست است. ولی میزان ناراحتی و کدورت در تشخیص اضطرار مهم است. هر نوع ناراحتی و کدورتی اضطرار آور نیست. در عین حال تشخیص مصداق، به عهده خود مکلف است.

الرحیل;969565 نوشت:
سلام
خب این طوری که شما گفتید به هر کس بگید بدش میاد. مگه با بچه هاتون صحبت می کردید که این طور تحکم آمیز گفتید؟
کلی ظرافت باید به خرج میدادید. ولی عروسی مساله اش فرق داره. چون توی مساله غیبت شما داشتید رفتار مادرتون رو زیر سوال می بردید، اما اینجا فقط تمایل شخصی خودتونه. البته بازم باید در کمال احترام و همراه با خواهش باشه نه که دعوا راه بندازید.
بعدم یه بار برای همیشه باید بشینید با خانواده صحبت کنید، نظرشون رو درباره افراط ببینید چیه. چه کاری رو افراط میدونن و چرا افراط میدونن، به نظرشون چه آسیبی داره. و بعد حدود رفتارتون رو سرش به توافق برسید. اون جوری دیگه خیال اونام راحت میشه و لازم نیست سر هر مساله ای بجنگید. ولی این صحبتا باید یه موقعی باشه که اوضاع خانواده آرام و عادی باشه و مناسبت خاصی در کار نباشه. مثلا شبی که عروسی دعوت دارید خیلی موقع مناسبی برای این جور بحثای مبنایی نیست.

نه به اون غلظت نگفتم
یعنی تحکم آمیز نگفتم
اتفاقا
دیگه گریم گرفته بود برگشتم گفتم تو رو خدا التماس میکنم جلوی من این حرفا رو نزن...
نمیدونم اسم این تحکم هست یا نه!
خیلی مودبانه گفتم اونم نمیخواستم رک بگم و مستقیم اما خب من تا سر هرقضیه ای یهو بحثو عوض میکردم برمیگشت میگفت نه غیبت نیست گوش کن به بقیه حرفام!!
درصورتی که غیبت بود کلا حرفاشون
کسایی که دنیاشون با شما فرق داره و اصلا قبول ندارن مراجع میگن رقص و مراسم لهو گناهه
چطور میخواید متقاعدشون کنید؟کاش واقعا تو شرایط بنده بودید و ازتون یاد میگرفتم متقاعد کردن رو!

یا ولی عصر
یا علی

رهگذر آسمان;969651 نوشت:
[="Arial"]

[=arial]اینطور که مشخصه وضعیتتون زیادم بحرانی نیست که نگران حق النفسی
کار شما با دو قطره اشکم راه میفته

یه لحظه دلم واسه خودم سوخت
چادر، نماز ،روزه ،عروسی ،اعتکاف ، عرفه ...
شروع تک تکشون یه سونامی مهلک بودن تو زندگیم
که تحت هر شرایطی به عاق والدین حواله ام میدادن تا خفه ام کنن
تا همراهیشون کنم
تا یه شب برم عروسی و یه ماه با گریه استغفار بگم و از خدا بخوام ببخشتم
و تهش مجبور بودم بین عاق والدین و ضرر جسمی دومی رو انتخاب کنم
که سر داشتن خدا مدیون جسمم باشم نه مغضوب خانواده ...

چقد خوشبختین که خانوادتون سر نگه داشتن دینتون فقط ازتون دلخور میشن ...

نمیدونم تا حالا سر عروسی گریه نکردم
یبار بخاطر مختلط بودن بهونه آوردم نرفتم
اما الان یا سالای بعد بهونه ام چی باشه؟
اول از اینکه به ندرت چی بشه که گریه کنم وگرنه گریم به آسونیا درنمیاد ولی خب گریه هم کنم بابام میگه اشک تمساح میریزه
بعدشم که کلی بحث و دعوا
نمیخوام اون دعواهه باشه چون واقعا نمیخوام ناراحتشون کنم دوسشون دارم

یا علے;968901 نوشت:
سلام
میشه یه راه حلی بگید که عروسی رفتن رو بپیچونم و نرم؟تو عروسی موسیقی و رقص هست
فکر کنم مختلط نیست برای همین هر بهانه ای بیارم میگن مختلط نیست که...
جشن عقدو به بهونه درس و دانشگاه نرفتم گ
ولی عروسی چی؟
مامانم الان میگه بریم لباس بخریم برای عروسی
منم پیچوندم گفتم فعلا وقت ندارم...
با دوستام مشورت کردم میگن که برو لباس بخر بعد موقع عروسی به بهونه امتحان و این چیزا بپیچون...
آخه بحث اینه موقع عروسی امتحان ندارم!!نمیشه که دروغ بگم

لطفا یه راهی بگید که عملی باشه

یا ولی عصر
یا علی مدد

با سلام

به نظرم بهترین راه تقویت اراده و پیدا کردن فدرت نه گفتن هست ...

به هیچ وجه دروغ نگید ... دروغ باعث ضعف اراده می شه...

یکی دو بار که مقابله کنید و بفهمونید که کسی نمیتونه به شما کاری رو تحمیل کنه براتون عادی میشه..

من برای این که بی احترامی و قطع صله رحم نشه معمولا فقط وقت شام میرم هدیه رو می دم و برمی گردم...

در پناه حق

حنیف;969123 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

قبل از هرچیز توجه بفرمایید که تمام انواع رقص و موسیقی حرام نیستند و حرام بودنشان بسته به معیارهای خاصی ست که می توانید از همکاران محترم انجمن فقه و احکام شرعی سوال کنید.

اما اگر می دانید که مجلس عروسی از نوع حرام است، خیلی راحت، یکبار برای همیشه، این مسئله را با خانواده تان حل کنید.

احتیاجی به بهانه نیست. شما قاعدتا یک خانم عاقل و بالغ هستید که می توانید برای خودتان تصمیم بگیرید. خیلی محترمانه و بدون اینکه ناراحتی و درگیری ایجاد کنید، و با استفاده از نقطه تاثیرپذیری یا همان رگ خواب والدینتان، به آنها بگویید که نمی توانید در مجلس حرام شرکت کنید. نیتتان را خالص و پاک کنید، تا تاثیر صحبت تان به نهایت برسد.

به آنها توضیح بدهید که اگر شما را دوست دارند باید از اینکه برای رسیدن به سعادت تلاش می کنید، خوشحال باشند و به شما کمک کنند. بگویید که اصلا عاقلانه نیست که کسی به خاطر ناراحت نشدن اطرافیان و فامیل، خداوند را ناراحت و خشمگین کند! احترام دوطرفه است. اگر قرار است شما به فامیلتان احترام بگذارید و در مجلسشان شرکت کنید، آنها هم باید به شما احترام بگذارند و مجلس را به نحوی برگزار کنند که بتوانید شرکت کنید. اگر آنها عذر دارند، خوب شما هم عذر دارید. این یک مسئله کاملا منطقی و دودوتا چهارتاست.

چطور از شما انتظار دارند که به خاطر دنیای آنها، آخرت خودتان را به خطر بیندازید؛ آن هم روزی که کسی به داد کسی نمی رسد و گناهکار آرزو می کند که بتواند اهل و عیال و فرزندانش، و تمام افراد فامیلش که در سختی ها یاور و کنارش بودند، و هرکه روی زمین است را فدیه دهد، بلکه خودش نجات یابد...!

این تصریح قرآن است:

«...يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ؛ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ؛ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ» ﴿1﴾

تلاش کنید که ناراحتی و کدورتی ایجاد نکنید. می توانید قبل یا بعد از مجلس به دیدن فامیلتان بروید، برایشان هدیه ای تهیه کنید و توضیح دهید که چقدر دلتان می خواست در شادی شان شرکت کنید، ولی اولویت برای شما رضایت خداوند است و نه نفس خودتان.

ای بسا این حرف برای آنها هم به منزله تلنگری باشد و بیشتر به برگزاری مراسم مورد رضای خداوند فکر کنند. این یکی از بهترین شیوه های نهی از منکر است

سلام و ارادت
اگ من پدر کسی باشم ک بخواهیم بریم عروسی این حرفای شما رو بمن بزنه عمرا قبول کنم!
یعنی انقدر کلیشه ایی ک من نمیپذیرم!

والا تو روز انقدر گناه الکی میکنیم اگر اونا رو جلوشو بگیریم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
برای عروسی هم میشه دیرتر رفت و شام رو زد ب بدن!

فیزیکدان;969344 نوشت:
سلام. خوب برای شام برید. مثلا اگر عروسی ساعت 8 تا 11 شبه شما 10 و نیم برید یا 10 برید.

کناره گیری از فامیل زیاد خوب نیست. خیلی راحت میشه طوری رفتار کرد که هیچ کس ناراحت نشه.

موافقم با فیزیکدان هسته اییb-)
ماشاالله نصف راهکارهای ارائه شده خودش گناه کبیره دروغه!

حُسنلی کالِفت;970286 نوشت:
سلام...من یکبار با زیر شلوال رفتم عروسی ابروی ملت و مملکت و بردم

بله لطف فرمودینb-)
اگ عروسی ما میومدی الان دابسمشت همه جا پخش بود ک دیگ با زیرشلواری جایی نری.

یوسف יוסף;970288 نوشت:
سلام و ارادت
اگ من پدر کسی باشم ک بخواهیم بریم عروسی این حرفای شما رو بمن بزنه عمرا قبول کنم!
یعنی انقدر کلیشه ایی ک من نمیپذیرم!

والا تو روز انقدر گناه الکی میکنیم اگر اونا رو جلوشو بگیریم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
برای عروسی هم میشه دیرتر رفت و شام رو زد ب بدن!



علیکم السلام و رحمه الله

کلیشه همیشه و همه جا هم بد نیست.
توصیه ما به این خواهر محترم این بود که با پدرشان صحبت کنند و خیلی منطقی به ایشان بگویند که حاضر نیستند در مجلس حرام شرکت کنند. واقعیت ها همیشه کلیشه هستند. تا هزاران سال دیگر هم اگر کسی سوال کند چرا سیب روی زمین می افتد، پاسخش اینست که چون زمین جاذبه دارد. این یک جمله کلیشه ای و تکراری ست؛ ولی هرگز اندکی از واقعی بودنش کاسته نمی شود.

این یک واقعیت است که رسیدن به سعادت، منحصر در انجام واجبات و ترک محرمات است. هزار و چهارصد سال قبل پیامبر بزرگوار اسلام این جمله را به مردم فرمود، و تا هزاران سال آینده هم همچنان واقعیت دارد و باید تکرار شود.

البته قبول دارم که در شرایط مختلف و در برخورد با افرادی با روحیات متفاوت، می توان خلاقیت به خرج داد و همین حرف را با جملات و تعابیری گفت که قابل پذیرش باشد. به همین دلیل هم عرض کردم که نقطه تاثیر پذیری والدینشان را پیدا کنند و از همان راه وارد شوند. پیدا کردن این نوع گفتگوی جدید و خلاقانه، فقط از عهده کسی که در موقعیت هست برمی آید و دیگران از دور نمی توانند پیشنهاداتی داشته باشند، چون روحیه مخاطب را نمی شناسند.

یوسف יוסף;970288 نوشت:
سلام و ارادت
اگ من پدر کسی باشم ک بخواهیم بریم عروسی این حرفای شما رو بمن بزنه عمرا قبول کنم!
یعنی انقدر کلیشه ایی ک من نمیپذیرم!

والا تو روز انقدر گناه الکی میکنیم اگر اونا رو جلوشو بگیریم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
برای عروسی هم میشه دیرتر رفت و شام رو زد ب بدن!

سلام
اینکه جناب یوسف هنوز پدر نشدن هم از الطاف خفیه الهی است. ولی شما توجه نکنید. اون چیزی که فکر می کنید درسته رو با صداقت با خانواده درمیون بگذارید و منطقی درباره اش گفتگو کنید.

یا علے;968901 نوشت:
سلام
میشه یه راه حلی بگید که عروسی رفتن رو بپیچونم و نرم؟تو عروسی موسیقی و رقص هست
فکر کنم مختلط نیست برای همین هر بهانه ای بیارم میگن مختلط نیست که...
جشن عقدو به بهونه درس و دانشگاه نرفتم گ
ولی عروسی چی؟
مامانم الان میگه بریم لباس بخریم برای عروسی
منم پیچوندم گفتم فعلا وقت ندارم...
با دوستام مشورت کردم میگن که برو لباس بخر بعد موقع عروسی به بهونه امتحان و این چیزا بپیچون...
آخه بحث اینه موقع عروسی امتحان ندارم!!نمیشه که دروغ بگم

لطفا یه راهی بگید که عملی باشه

یا ولی عصر
یا علی مدد


سلام علیکم

خواهر خوبم

به راهنمایی های استاد محترم توچه کنید

بنده هم شبیه شما این مراحل را گذرانده ام

واقعیت اینست که شما بهتر از هرکسی میدانید کدام روش صحیح درخانواده تان کمترین( دقت کنید !کمترین) دلخوری را پیش می آورد

این مسیرالهی که انتخاب کرده اید باید قبول کنید که سختی های خودش را دارد یکی اش همین متوچه کردن والدین و دیگران است.

استرس نداشته باشید نگران نباشید،استرس و نگرانی بیشتر آشفته تان میکندکه نتوانید درست تصمیم بگیرید

آرام باشید توکل کنید به خداوند و راه درست تر را انتخاب کنید برای متوچه کردن پدر و مادرتان.

اگر میشود یا میتوانید

سعی کنید با خواهر یا برادر تان صحبت کنید تا آنها به پدر و مادرتان بگویند دلیل نیامدن تان را

یا نه اگر میشود به مادرتان بگویید و توضیح دهید که پدرتان را روشن کنند

یا نه

خیلی مودبانه باید با پدر صحبت کنید

اول و آخرش این است که باید صحبت کنید با پدر و مادرتان ،یا یکبار به صورت منطقی و آرام و یا در دفعات مختلف و کم کم، باید آنها را روشن کنید متوچه شوند راه درست کدام است.

فقط اینکه از شخصیت و روحیه خودتان مایه نگذارید

مثلا نگویید که من خوشم نمیاد اصلا روحیم نمیپذیره اینطور مراسم ها و آدمارو و...

صادقانه بگویید فهمیده اید راه درستی خداوند خواسته اینگونه است و میخواهم اینطور زندگی کنم

نترسید
و اسم خدا را وسط بکشید
نیت تان را خالص کنید
قطعا تاثیر خودش را میگذارد و آرامشان میکند
شاید به روی شما نیاورند
ولی به مرور میفهمند شما دنبال راه درست هستید

و
در آخر
اگر شخصی که دارد ازدواچ میکند از اقوام و دوستان تان است قبل مراسم اگر میتوانید حضوری بروید و کمی کمک حالشان باشید
و
یا تماس بگیرید پیامک بدهید و تبریک بگویید بهشان و بگویید که حضور نخواهید داشت تا آن شخص هم دلگیر نشود
و
این را به خانواده تان هم بگویید که با صاحب عروسی صحبت داشته اید و تبریک تان را گفته اید و قضیه نبودتان را به گونه ای حل کرده اید

تا پدر ومادرتان هم متوچه شوند که حواستان به همه چوانب هست و آداب اچتماعی را رعایت میکنید درهرصورتی.

فقط اینکه اول و وسط و آخر کارتان خدا را در یادتان داشته باشید.کارنشد ندارد حل میشود.

موفق و موید باشید

لبخند نگاه;970599 نوشت:
فقط اینکه اول و وسط و آخر کارتان خدا را در یادتان داشته باشید.کارنشد ندارد حل میشود.

سلام

من موافقم

وقتی خودتون نمی خواهید شرکت کنید باور کنید بهتون زنگ هم نمی زنند که دعوت کنند!!

عروسی امروزه با رسم ورسومها و خرجها همراه هست که همون خونه بمونی بهتره!!

@};-:-??

[="Navy"]سلام نرفتن به عروسی بسیار عوارض دارد البته توی جمع معمولی منظورمه ...مثلا من عروسی یکی از بستگانم نرفتم چون خیلی ازم انتظار داشت یه بار منو دید خیلی تعجب کرد بعد دیگه بی اعتنایی میاره و سردی رابطه ...اینطوری خوب نیست برای ناهار خورن هم شده برین یک پنجاه تومن هم هدیه بدین و خدافظ[/]

یک کلام بگو من اعتقاد دارم که این موسیقی ها و این عروسی ها مشکل داره و نمیام. یا این که برو عروسی و گناهشو به جون بخر. کلا ضعیف نباش.

الرحیل;970583 نوشت:
سلام
اینکه جناب یوسف هنوز پدر نشدن هم از الطاف خفیه الهی است. ولی شما توجه نکنید. اون چیزی که فکر می کنید درسته رو با صداقت با خانواده درمیون بگذارید و منطقی درباره اش گفتگو کنید.

سلام
ممنونم از لطفتون
الطافت خداوند شما حال شما و زبانتون هم شده و زبون تلخ و گزنده ایی دارید مبارکتون باشه!
نتیجه خوب زمانی حاصل میشه ک در مباحث افراد با افکار و نظرات مخالف و مختلف در بحث شرکت کنند!

مگ من گفتم با خانوداش حرف نزنه!گفتم این جملاتی رو ک حضرت کارشناس فرمودن کلیشه ایی است و اگر اکثر پدر و مادرها نمیپذیرند و جز دعوا حاصلی نداره هم چوب رو میخوره هم پیاز!
مگر اینک فرد مهارت بخرج بدهد و جوری بیان کند مورد پذیرش خانواده باشد.و انتظار میرود در چنین مواردی کارشناس روانشناسی و کلام نحوه بیان این مشکل رو با چند ادبیات بهتر بیان کنند
منتها ما کارمون بزن برویی است کار ب نتیجه نداریم!

به نظرم باید این مشکلات به طور ریشه ای حل بشن

عروسیه قتل یا غارت و ... که نیست Fool

لبخند نگاه;970599 نوشت:

سلام علیکم

خواهر خوبم

به راهنمایی های استاد محترم توچه کنید

بنده هم شبیه شما این مراحل را گذرانده ام

اگر شخصی که دارد ازدواچ میکند از اقوام و دوستان تان است قبل مراسم اگر میتوانید حضوری بروید و کمی کمک حالشان باشید
و
یا تماس بگیرید پیامک بدهید و تبریک بگویید بهشان و بگویید که حضور نخواهید داشت تا آن شخص هم دلگیر نشود
و
این را به خانواده تان هم بگویید که با صاحب عروسی صحبت داشته اید و تبریک تان را گفته اید و قضیه نبودتان را به گونه ای حل کرده اید

تا پدر ومادرتان هم متوچه شوند که حواستان به همه چوانب هست و آداب اچتماعی را رعایت میکنید درهرصورتی.

فقط اینکه اول و وسط و آخر کارتان خدا را در یادتان داشته باشید.کارنشد ندارد حل میشود.

موفق و موید باشید

سلام
مرسی از تمام حرفای دلگرم کنندتون:)
چشم سعی میکنم خیلی نرم به خانوادم بگم
امیدوارم که درک کنند
عروسی فامیل خیلی نزدیکم هست
و خب اگه من زنگ بزنم و بگم که عروسی نمیام و به ای دلیل که گناهه میدونید چه رفتاری میکنند تو کل فامیل؟مسخرم میکنند
زبون زد کلِ اجدادم میشم
نمیگم حرفشون مهمه
اما مادر پدرم خورد میشن جلوی فامیلام
احساس سرافکندگی میکنند بخاطرِ من
اگه قراره نرم خب به پدر مادرم میگم
دیگه توجیه کردن فامیل و ناراحت شدن یا نشدن فامیلام برام اهمیت نداره...درضمن فامیلام من زنگ بزنم بهونه بیارم بگم نمیام تیکه رو بارِ من میکنند پس چه کاریه؟زنگ نمیزنم...

یا ولی عصر
یاعلی مدد

روزنه;970880 نوشت:
به نظرم باید این مشکلات به طور ریشه ای حل بشن

عروسیه قتل یا غارت و ... که نیست :|

سلام سرکار روزنه ی عزیز
گناه گناهه(کاری با تفاوت و درجه کیفرش ندارم)
میخواد قتل باشه میخواد مراسم لهو و لعب باشه
میخواد ترک نماز باشه یا...
چرا باید کاری کنم که دل امام زمانم بشکنه؟!
بفرمایید شما از ریشه حلش کنید ماهم یاد بگیریمhappy
یا ولی عصر
یا علی مدد

یا علے;970882 نوشت:
سلام سرکار روزنه ی عزیز
گناه گناهه(کاری با تفاوت و درجه کیفرش ندارم)
میخواد قتل باشه میخواد مراسم لهو و لعب باشه
میخواد ترک نماز باشه یا...
چرا باید کاری کنم که دل امام زمانم بشکنه؟!
بفرمایید شما از ریشه حلش کنید ماهم یاد بگیریمhappy
یا ولی عصر
یا علی مدد

سلام
خیلی دلم میخواد کمک کنم و این مشکل حل بشه اما این مشکل اعتقادی و ریشه ای هست نمیشه بدست امثال بنده حل بشه.
ولی به عقیده من خدا به انسان قوه ی عقل هم داده و به عنوان نبی اشاره کرده انسان باید از خودش بپرسه چرا باید موسیقی و شادی حرام باشه، چرا باید افراط و تفریط کرد، کدام عبادت با توجه به نیاز جامعه اصلح تره و ... . وگرنه تقلید که همه انجام میدن.
با تشکر

روزنه;970896 نوشت:
سلام
خیلی دلم میخواد کمک کنم و این مشکل حل بشه اما این مشکل اعتقادی و ریشه ای هست نمیشه بدست امثال بنده حل بشه.
ولی به عقیده من خدا به انسان قوه ی عقل هم داده و به عنوان نبی اشاره کرده انسان باید از خودش بپرسه چرا باید موسیقی و شادی حرام باشه، چرا باید افراط و تفریط کرد، کدام عبادت با توجه به نیاز جامعه اصلح تره و ... . وگرنه تقلید که همه انجام میدن.
با تشکر

موسیقی و شادی حرام هست؟
اسلام هیچ منافاتی با شادی نداره
شادی حلال هیچ ایرادی نداره از نظر همه مراجع
موسیقی لهو حرام هست...
هرچند قبلا هم این بحث پیش اومده و اینجا جاش نیست
موفق باشید
یا صاحب الزمان
یا علی

کاش مشکلات فقط عروسی نرفتن یا رفتن بود. خوش به حالتون. غبطه خوردم.

روزنه;970896 نوشت:
سلام
خیلی دلم میخواد کمک کنم و این مشکل حل بشه اما این مشکل اعتقادی و ریشه ای هست نمیشه بدست امثال بنده حل بشه.
ولی به عقیده من خدا به انسان قوه ی عقل هم داده و به عنوان نبی اشاره کرده انسان باید از خودش بپرسه چرا باید موسیقی و شادی حرام باشه، چرا باید افراط و تفریط کرد، کدام عبادت با توجه به نیاز جامعه اصلح تره و ... . وگرنه تقلید که همه انجام میدن.
با تشکر

امام زمان (ع) زمان ظهور ، اکثر مشرکین چه ایرانی و چه غیر ایرانی رو گردن می زنه...

ایا این کار تفریط یا افراط هست؟

اجرای حکم الهی افراط یا تفریط نمی شناسه...

گناه گناه هست

حتی اگر تمام افراد جامعه به جز یک نفر مرتکب اون بشن

شاید نتونیم باهاش مبارزه کنیم و از سر راه برش داریم،

ولی اگر باهاش همراهی کنیم ، مرتکب گناه شدیم ، هر چند خودمون انجامش ندیم....

zahra*;970912 نوشت:
کاش مشکلات فقط عروسی نرفتن یا رفتن بود. خوش به حالتون. غبطه خوردم.

با سلام

مشکلات یک شبه حل نمی شن

گاهی سال ها طول می کشه حل کردن همشون...

ولی این دلیل نمی شه به خاطر سختی راه از طی مسیر پشیمون بشیم...

شروحیل;971311 نوشت:
امام زمان (ع) زمان ظهور ، اکثر مشرکین چه ایرانی و چه غیر ایرانی رو گردن می زنه...

ایا این کار تفریط یا افراط هست؟

اجرای حکم الهی افراط یا تفریط نمی شناسه...

گناه گناه هست

حتی اگر تمام افراد جامعه به جز یک نفر مرتکب اون بشن

شاید نتونیم باهاش مبارزه کنیم و از سر راه برش داریم،

ولی اگر باهاش همراهی کنیم ، مرتکب گناه شدیم ، هر چند خودمون انجامش ندیم....



سلام
گردن زدن امام زمان ع رو با این مورد نباید مقایسه کرد قطعا اگر چنین کاری بشه دلیل دارد و کار درستی هست.

خدا نکنه که من به گناه تشویق بکنم که در این صورت بدترین عقوبت داره.
من در تاپیک هایی جدا بحث کردم اما تنها دلیلی که برای گناه بودنش ارائه شد این بود که حرامه و باعث بیخود شدن فرد از خودش میشه که حالا بازهم دلیلی نداشتند
و چیزی که متوجه شدم در این بخش بیشتر افراد مومن علتی ندارند اما میترسن با عدم رعایتش نیکی ها و درجاتشون زایل بشه اما دلیلی برای مخالفت هم ندارند و در واقع کسی نمیخواد که بدونه چرا.

افرادی این چنین افراط می کنن و افرادی هم در مقابلش از سمت دیگه دچار افراط میشن و مجالسی که گناه آلوده برگزار میشه چرا چون این دو موج نتیجه ی عکس نسبت به همدگیه هست. و باعث زیر سوال رفتن عقاید اصلی میشه.

به هر حال خودم هم به نتیجه خاصی نرسیدم ولی به نظرم قطعا این نگرش هم نیاز به توجه و تامل زیاد داره.

روزنه;971445 نوشت:

سلام
گردن زدن امام زمان ع رو با این مورد نباید مقایسه کرد قطعا اگر چنین کاری بشه دلیل دارد و کار درستی هست.

خدا نکنه که من به گناه تشویق بکنم که در این صورت بدترین عقوبت داره.
من در تاپیک هایی جدا بحث کردم اما تنها دلیلی که برای گناه بودنش ارائه شد این بود که حرامه و باعث بیخود شدن فرد از خودش میشه که حالا بازهم دلیلی نداشتند
و چیزی که متوجه شدم در این بخش بیشتر افراد مومن علتی ندارند اما میترسن با عدم رعایتش نیکی ها و درجاتشون زایل بشه اما دلیلی برای مخالفت هم ندارند و در واقع کسی نمیخواد که بدونه چرا.

افرادی این چنین افراط می کنن و افرادی هم در مقابلش از سمت دیگه دچار افراط میشن و مجالسی که گناه آلوده برگزار میشه چرا چون این دو موج نتیجه ی عکس نسبت به همدگیه هست. و باعث زیر سوال رفتن عقاید اصلی میشه.

به هر حال خودم هم به نتیجه خاصی نرسیدم ولی به نظرم قطعا این نگرش هم نیاز به توجه و تامل زیاد داره.

با سلام

من الله توفیق...

در پناه حق

پرسش: برای شرکت نکردن در مجالس عروسی که موسیقی و رقص هست، چه بهانه ای می توانم ارائه کرده و شرکت نکنم!؟

پاسخ: قبل از هرچیز توجه بفرمایید که تمام انواع رقص و موسیقی حرام نیستند و حرام بودنشان بسته به معیارهای خاصی ست که می توانید از همکاران محترم انجمن فقه و احکام شرعی سوال کنید.

اما اگر می دانید که مجلس عروسی از نوع حرام است، خیلی راحت، یکبار برای همیشه، این مسئله را با خانواده تان حل کنید. احتیاجی به بهانه نیست. شما قاعدتا یک خانم عاقل و بالغ هستید که می توانید برای خودتان تصمیم بگیرید. خیلی محترمانه و بدون اینکه ناراحتی و درگیری ایجاد کنید، و با استفاده از نقطه تاثیرپذیری یا همان رگ خواب والدینتان، به آنها بگویید که نمی توانید در مجلس حرام شرکت کنید. نیتتان را خالص و پاک کنید، تا تاثیر صحبت تان به نهایت برسد.

به آنها توضیح بدهید که اگر شما را دوست دارند باید از اینکه برای رسیدن به سعادت تلاش می کنید، خوشحال باشند و به شما کمک کنند. بگویید که اصلا عاقلانه نیست که کسی به خاطر ناراحت نشدن اطرافیان و فامیل، خداوند را ناراحت و خشمگین کند! احترام دوطرفه است. اگر قرار است شما به فامیلتان احترام بگذارید و در مجلسشان شرکت کنید، آنها هم باید به شما احترام بگذارند و مجلس را به نحوی برگزار کنند که بتوانید شرکت کنید. اگر آنها عذر دارند، خوب شما هم عذر دارید. این یک مسئله کاملا منطقی و دودوتا چهارتاست.

چطور از شما انتظار دارند که به خاطر دنیای آنها، آخرت خودتان را به خطر بیندازید؛ آن هم روزی که کسی به داد کسی نمی رسد و گناهکار آرزو می کند که بتواند اهل و عیال و فرزندانش، و تمام افراد فامیلش که در سختی ها یاور و کنارش بودند، و هرکه روی زمین است را فدیه دهد، بلکه خودش نجات یابد...! این تصریح قرآن است:
«...يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ؛ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ؛ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ» ﴿1﴾
تلاش کنید که ناراحتی و کدورتی ایجاد نکنید. می توانید قبل یا بعد از مجلس به دیدن فامیلتان بروید، برایشان هدیه ای تهیه کنید و توضیح دهید که چقدر دلتان می خواست در شادی شان شرکت کنید، ولی اولویت برای شما رضایت خداوند است و نه نفس خودتان.

ای بسا این حرف برای آنها هم به منزله تلنگری باشد و بیشتر به برگزاری مراسم مورد رضای خداوند فکر کنند. این یکی از بهترین شیوه های نهی از منکر است.

پی نوشت:
1. سوره معارج، آیات 11 تا 14

موضوع قفل شده است