حينی که نظامِ پدرسالاری(پاترياکا) جانشين عهد سيادت و رياست زن شد به مرور منزلت و وجاهت زن کمرنگ گشت. پايگاه زن نزد ملل و نُحل باستان متفاوت بود. در آيين مزديسينا مرد و زن از مشی و مشيانه آفريده شده اند که در حقيقت از يک ريشه و شيره بوده اند. اناهيتا و يا ناهيد که نزد آرياييان قديم الهه آب بود تا آن جا طرف توجه و عنايت بود که پرستشگاه های عظيمی برای او بنا کرده بودند. رواق های پر نقش و تصوير باميان که با تنديس و نگاره های زنان چنگ زن و هنرمند نقاشی و رنگ آميزی شده اعجاب انگيز است.
در اساطير ملی و ميهنی ما چون شاهنامه سالار خراسان ذکر زنان، همراه با توصيف از شخصيت و شمایل آن ها فراوان رفته است و بد زنانی مانند سودابه مورد نکوهش قرار گرفته است. زن در دفتر فردوسی مظهر زيبايی و شادابی، درايت و دورانديشی، وقار و صبوری است. درآن روزگار پوشيدن موی و روی نشانه پاکيزگی و پارسايی بود. فردوسی از زبان تهمينه به رستم روايت ميکند:
سه ديگر که بالا و رويش بود
بپوشيدهگی نيز مويش بود
شيرين در برابر شيرويه در مقام دفاع از پارسايی میگويد:
برای زن همين نازش و بالش بس که جمله پيشوايان روی زمين از آغوش گرم و پر از محبت او برخاسته و اين جهان تيره و تار را بنور خود روشن ساخته اند. از آن جا که همه دانشی مردان جهان در دامان عطوفت بار زن پرورش يافته اند ميتوان گفت که پيشرفت های مادی و توفيقات معنوی امروز نتيجه و ثمره تلاشها و تپشهای همين صنف فرزانه و با فضيلت است.
زنست که اين همه انديشمندان و راد مردان دورانساز و حماسه آفرين را در هر عصر و زمانی به جامعه تقديم کرده است. بسا زنانی را می شناسيم که در همه ادوار با نقش سازنده و اثربخش خود مايه مباهات و فخر بنی آدمی بوده اند از جمله سالار همه نسوان جهان و بزرگترين نمونه حکمت و معرفت فاطمةالزهرا مظهر عفاف، وفا و نمودار عصمت و صفا، اسوه مادران عالم و بيتالغزل ديوان ازل خلاصه برگزيده زنان در همه دورآن ها از اولين تا آخرين:
به چه مانند کنم در همه آفاق تو را
آنچه در ذهن من آيد تو از آن خوبتری
زنست که با شب زنده داری ها و جانفشانی های مستمر، کودکان صحيح و سالم بار میآورد و با اهتمام تمام در نگهداری و بهداشت، رشد و تکامل جسمانی، تکوين شخصيت و سلامت روانی فرزندان خود می کوشد تا آن جا که نوباوه گلستان هستی را بسر و ثمر می رساند. زن نصف جامعه و چون دو بال کبوتر لازمه و مکمل پيکر بشريت است و رکن عمده و توازن ساز اجتماع.
زن برخلاف پندار کوته نظران، برای تَمتّعات جنسی و لذت بردن و وسيله التذاذ و ارضای غرایز شهوانی خلق نشده بلکه منظور از آفرينش او پرورش فرزندان سالم و راستکار، تشکيل خانواده، اصلاح جامعه و بسيج مردم بسوی تعالی و کمال است.
هرگاه زن از نور دانش و هنر بی بهره افتد و عاطل و باطل در گوشه خانه آرام بنشيند طبعاً جامعه بی رمق و بی رونق، سرد و فرسوده خواهد شد. از همين جاست که تحصيل علم بر مرد و زن مساويانه فرض گشته و بار زندگی بردوش آندو يکسان نهاده شده است.
اين که گويند مرد مرد است و زن زن، سخن بجا و درست است زيرا پروردگار عالم بنابر ناموس تکامل غريزی و فطری هر انسان، اين دو جنس را به انجام وظایف ويژهای برگماشته است. اين تفاوت ها موافق به مصالح اجتماعی و مدنی بوجود آمده و جزء حکمت و اسرار الهی است:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چيز بجای خويش نيکوست
اختصاص بعضی امور به اين پرده نشين که بنيه نحيف و نزار دارد و ارجاع انجام برخی از کارها بمرد که صاحبان بازوان نيرومند و تنومند هستند با ناموس فطرت و مصالح عليای اجتماعی موافق است، هم چنانی که از غزال صحرا «رم« خوش است و از شير بــيشه «حمله» و همين تفاوت جثه و اندام، قد و بالا، صدا و سيما، کم و کيفيت عضلات و نيروی بدنی در سپارش و تشخيص مسؤوليتها، حقوق و تکاليف تأثير بسزا دارد.
علاوه بر فضایل و خصایلی که خداوند در زن به وديعه گذاشته، اين مواهب را به او ارزانی داشته که با احساستر و با عاطفه تر از مرد باشد و در همه احوال يار و غمگسار مرد، مُشير و مُشار همسر خود در کشاکش زندگی.
آرامش و آرايش محيط، رفاه و آسايش خانه و خانواده، نظم امور و تدبير منزل، ايجاد سازگاری بين خانه و مشاغل بسته بوجود اين دولت پاينده و زاينده است.
راست است که جز جوانمردان زن را گرامی نميدارند و جز فرومايگان ايشان را خوار نمی کنند. خداوندگار بلخ در مثنوی شريف مردی را که بر زن تحکم و زورگويی روا ميدارد «جاهل» خوانده و مردی را که جانب حرمت و عزت زن را نگه ميدارد «عاقل» خطاب کرده،
زهی تعالی فکر و جهان بينی مولانای ما:
گفت پيغمبر که زن بر عاقلان
غالب آيد سخت بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند
زان که ايشان تند و بس خيره روند
کم بودشان رقّت و لطف وِداد
زانکه حيوانيست غالب بر نهاد
مهر و رقّت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حيوانی بود
پرتو حق است و آن معشوق نيست
خالق است گويا آن مخلوق نيست
ابيات فوق در بيان حديث «انهن يغلبن العاقل و يغلبهنّ الجاهل» است.
در دين مقدس اسلام نظريه تحقير آميزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد زن نظير و همتای مرد است و از لحاظ خلقت يار و ياور موجب شادمانی خاطر و زينت زندگی اوست.
پروين اعتصامی در اين معنی چه خوش سروده:
به هيچ مبحث و ديباچه ای قضا ننوشت
برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بود، رکن خانه هستی
که ساخت؟ خانای بی پایبست و بی بنيان
وظيفه زن و مرد ای حکيم دانی چيست؟
يکی است کشتی و آن ديگر است کشتيبان
چو ناخداست خردمند و کشتيش مُحکم
دگر چه باک ز اوج و ورطه و طوفان
بروز حادثه اندر يَمِ حوادث دهر
اميد سعی و عمل هاست هم ازين و هم از آن
هميشه دختر امروز مادر فرداست
ز مادرست ميسّر بزرگی پسران
بزرگترين وجيبه و باری که رازدار آفرينش بر عهده زن گذاشته وظيفه مقدس مادر شدن است اين تکليف، شأن و منزلت زن را در انظار بالا برده بر کرامت و جلالت او افزوده و او را سزاوار تکريم و ستايش ساخته است.
در فرهنگ اصيل ما حق و حقوق مادر تا آنجاست که گفته اند «بهشت زير کف پای مادرانست» يعنی سعادت دو جهان وقتی نصيب می گردد که خدمت مادر به صورت شايسته و بايسته به جا شود زيرا رضايت مادر رضايت پروردگار است،
شاعری اين معنی را به نحو نيکو پرورده و منظوم ساخته است:
همين مايه عنايت و توّجه به پايگاه والای زن و مادر بوده که پيشينيان اين عنصر شريف را به عنوان «معبود» تشخيص نموده و مورد ستايش و نيايش قرار داده بودند چنانچه اغلب خدايان و اربابالنواع جهان باستان از ميان نسوان برگزيده شده است که به صورت های الهه و ايزد بانو بر سکوی الوهيت تکيه زده و بشکل زنان زيبا و خردمند تجلی کرده اند مانند اناهيتا، سوريا، شيوا، آتينا، ونوس و... اين امر تابجايی رسيده بود که خدايان زن، را هم شأن و هم سان اهورامزدا ميپنداشتند.
حقا جمال زن در کمال اوست و حسن زن در خصال او، اين چند بيت در تبين اين مفاهيم سروده شده :
بنام خدا.
سلام.
مادر لطیف است.یعنی هم لطف دارد و هم لایق لطف است.
مادر عاشق است...یعنی هم عشق میورزد و هم لایق عشق است.
مادر مهربان است...یعنی هم مهر میورزد و هم لایق مهربانیست.
مادر عشق است...یعنی خداوند عاشق آنهاست.
مادر جلوه ای از نور خداست.
مادر زیباست و خداوند به پدرها و فرزند، زیبایی خلقت خودرا با مادر نشان میدهد.
و در آخر:
خداوند اسمش را مادر گذاشت یعنی:
مادر====>> من از دستت راضی ام:ok:
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
طوری که ياد کرديم با ظهور دين اسلام ميزان وجاهت و منزلت زن افزونی گرفت و حقوق و امتيازات او تثبيت و روشن گرديد. اين که مشت جاهل غافل، زن را اسير و برده پنداشته و به بهانههای مانند پاسداری از ناموس و عفاف آن ها را از حقوق مسلم شان محروم ساخته و باب تعليم و تعلم را بروی ايشان بستند به خطا خواهند رفت.
امروزه زن در همه رشتههای فرماندهی تا مديريت، در عرصه کار و سياست و حتا در زمينههای اختصاصی مرد، لياقت و استعداد خود را به اثبات رسانده اند.
طرز رفتار خشونت آميز با اين فرشته نازکدل که به مثابه آيين رحمت و بردباری است، خفيف شمردن اين آفريده واجبالاحترام، تذليل کردن اين شخصيت والاجناب، دور از موازين و معيارهای انسانی و اسلامی است.
زن نبايد بدليل زن بودن از تحکم و زورگويی(مرد) رنج ببرد. دربارهی کم زنی و ستيزهجويی با زن می توان گفت که اغلب مردان با تکيه به قدرت جسمانی و امکانات متنوع که در اختيار دارند خود را فرادست و سالار زن پنداشته و زنان را با داشتن روحيه انسان دوستانه و مهرآميز فرمانبر و فرودست انگاشته اند.
طوری که ياد کرديم با ظهور دين اسلام ميزان وجاهت و منزلت زن افزونی گرفت و حقوق و امتيازات او تثبيت و روشن گرديد. اين که مشت جاهل غافل، زن را اسير و برده پنداشته و به بهانههای مانند پاسداری از ناموس و عفاف آن ها را از حقوق مسلم شان محروم ساخته و باب تعليم و تعلم را بروی ايشان بستند به خطا خواهند رفت. امروزه زن در همه رشتههای فرماندهی تا مديريت، در عرصه کار و سياست و حتا در زمينههای اختصاصی مرد، لياقت و استعداد خود را به اثبات رسانده اند. طرز رفتار خشونت آميز با اين فرشته نازکدل که به مثابه آيين رحمت و بردباری است، خفيف شمردن اين آفريده واجبالاحترام، تذليل کردن اين شخصيت والاجناب، دور از موازين و معيارهای انسانی و اسلامی است. زن نبايد بدليل زن بودن از تحکم و زورگويی(مرد) رنج ببرد. دربارهی کم زنی و ستيزهجويی با زن می توان گفت که اغلب مردان با تکيه به قدرت جسمانی و امکانات متنوع که در اختيار دارند خود را فرادست و سالار زن پنداشته و زنان را با داشتن روحيه انسان دوستانه و مهرآميز فرمانبر و فرودست انگاشته اند.
از جناب رحیق (همشهری گرام :ok:) به خاطر مطالب به جا شون متشکرم . کاش همه مردان مسلمان ایرانی به این قضیه واقف باشن و مهمتر از همه بهش عمل کنن . درود به همه ی زنان و مادران فرهیخته
از جناب رحیق (همشهری گرام :ok:) به خاطر مطالب به جا شون متشکرم .
کاش همه مردان مسلمان ایرانی به این قضیه واقف باشن و مهمتر از همه بهش عمل کنن .
درود به همه ی زنان و مادران فرهیخته
سرکار گرامی نکیسای بزرگوار سلام :Gol::Gol::Gol: بنده افتخارم اینه که در 22 سال زندگی مشترکم با خانمم تمام این موارد را چه اون زمانی که از این موارد مطلع نبودم و توفیق خدادادی بود که ناخود آگاه عمل میکردم و چه الان که دانسته به اون پایبندم و بسیار هم از زندگی خودم راضیم
چه مايه سبک دانستن و کم زدن است که زنان را به جای القاب بانو، بیبی، بيگم، ميرمن، خانم و خاتون به الفاظی مانند تعلقداری، ضعيفه، سياهسر، عورت، بُضح(بُز)، کوچ، خانه و عيال ياد کنيم و حتا بجای بردن نامش بگوييم مادر فلانی...
از قديم گفته اند که عفاف و عصمت يگانه زيور زن و بهترين مايهسَتر و حجاب اوست.
حيا وقار و طهارتجمال ظاهری و معنوی اوست و علم و فضيلت زيور و زينت راستين او.
زن زمانی به کمال مطلوب دست میيابد و بسرمنزل سعادت و نيک بختی مي رسد که علم و ادب بياموزد، تحصيل کند، تربيت و تهذيب ببيند و در درک و شناخت رموز زندگی آگاهی يابد، تجربه بيندوزد تا بالاخره آزموده و پخته گردد. مسلماً اين سعادت و توفيق در انزوای مطلق و گوشه تاريک خانه به دست نمیآيد و بايد فضای مناسب برای حضور و مشارکت او فراهم شود.
راست گفته اند که هرگاه زن به زيور دين و ايمان و بزيب و زيور ادب و اخلاق آراسته باشد نيازی به جلوه نمائی و زينت آرايی ندارد:
اينکه در فقه اسلامی زن می تواند به درجه اجتهاد برسد و صاحب فتوا شود و در بسط عدل و اعتلای توحيد بکوشد حمايتی است از حقوق و مقام والای زن و عنايتی است به تکريم از هويت و اصالت او.
در سيره و اخبار بنام بسا از راويان زن برميخوريم مانند اماسلمه و ديگر کسانيکه مشوق پيشرفت علوم بوده اند. در مذهب ما به روايت زنان از پيامبراکرمصلیالله و آله و سلم ترتيب اثر داده شده و بسياری از آن هادر کتب روايات ثبت گرديده است.
همچنين در صفحات درخشان تاريخ اسلام نام زنانی را میخوانيم که يکی مانند سميه مادر عمارياسر که نخستين زن شهيد اسلام ياد شده و ديگری مانند اسماء بنت عميس زن جعفرطيار بن ابي طالب که از زمره صحابه کرام و زنان ستوده خصال و صاحبجلال بوده اند و يا ام زياد اشجيعه از جمله شش تن زنان سرفراز اسلام که در جنگ خيبر ياری میرساندند.
زن نيک خصلت و تحصيلکرده نه تنها بانوی سرفراز خانه و سرشته دار نظم و ترتيب منزل است بلکه اخگر فروزانی است که با فروغ جانپرور خود کانون سرد و تاريک دوده و دودمان را گرم و روشن میسازد و فضای خانه و خانواده را پرنور و سرور میگرداند:
ګل پاچا الفت در کتاب غوره اشعار ( چاپ پښتو ټولنه ُ ۱۳۳۴ ) در بارهی احقاق حق و لزوم تربیت زن زیر عنوان « د ښڅو شکوه» غزلی دارد که با هم می خوانیم :
یادونه د خزان غوټی خندا ته نه پریژدی
ظالم صیاد بلبله د ګل خواته نه پریژدی
اختیار می د څان نشته د جبر په مذهب یم
دادا می خپل خوښی او رضا ته نه پریژدی
هیڅ نه شمه ویلی چی په کوم کور کی به سوخم
زما د زړه لیلا څوک می تا ته نه پریژدی
په چا وکړم عرضونه چا ته وکړمه ژړا زه
دا بد رسم و رواج می حق دنیا ته نه پریژدی
وهل که ټکول دی چا ته هیڅ نه شم ویلی
ظالم می هم وهی هم ژړا ته نه پریژدی
د جبر په تیره کی به اوسیږمه تر کومه
ما څوک د علم فن پوهی رڼا ته نه پریژدی
له ما نه تربیت دی یو اولاد غوښتل خطا دی
تعیلم ته می څوک د مکتب خوا ه نه پریژدی
با عرض معذرت هرچه در متون پشتویی و حتی وب سایتهای مختلف چرخیدم ترجمه ایی از این شعر پیدا نشد برای تکمیل این تایپیک اگر بزرگواری میتواند آنرا ترجمه کند بر بنده حقیر منت نهاده است
[spoiler] گل پاچا الفت از سادات واز پدر وپدرکلان بعنوان پیر ومرشد طرق صوفیه در ولایات شرقی افغانستان زند گی میکردند و بعضی امراض صعب العلاج زمان را با دعا ونیایش شفا می بخشیدند ، الفت برخلاف اسلاف خود به آموزش علم و کتاب رو آورد. گفته میشود که شاعری خوب در زبان پشتو نیز بوده است، استعداد خدا داد شعری وادبی وی باعث شد که وی یکی از بنیانگذاران پشتوتولنه درشهرکابل گردد وبرای پشتوسازی معارف افغانستان نیز همت بگمارد. الفت همراه باصدیق الله رشتین اساسگذار دستور زبان وگرامر پشتو بحساب می آیند.
[/spoiler]
طوری که ياد کرديم با ظهور دين اسلام ميزان وجاهت و منزلت زن افزونی گرفت و حقوق و امتيازات او تثبيت و روشن گرديد. اين که مشت جاهل غافل، زن را اسير و برده پنداشته و به بهانههای مانند پاسداری از ناموس و عفاف آن ها را از حقوق مسلم شان محروم ساخته و باب تعليم و تعلم را بروی ايشان بستند به خطا خواهند رفت.
امروزه زن در همه رشتههای فرماندهی تا مديريت، در عرصه کار و سياست و حتا در زمينههای اختصاصی مرد، لياقت و استعداد خود را به اثبات رسانده اند.
طرز رفتار خشونت آميز با اين فرشته نازکدل که به مثابه آيين رحمت و بردباری است، خفيف شمردن اين آفريده واجبالاحترام، تذليل کردن اين شخصيت والاجناب، دور از موازين و معيارهای انسانی و اسلامی است.
زن نبايد بدليل زن بودن از تحکم و زورگويی(مرد) رنج ببرد. دربارهی کم زنی و ستيزهجويی با زن می توان گفت که اغلب مردان با تکيه به قدرت جسمانی و امکانات متنوع که در اختيار دارند خود را فرادست و سالار زن پنداشته و زنان را با داشتن روحيه انسان دوستانه و مهرآميز فرمانبر و فرودست انگاشته اند.
ادامه دارد
سلام فقط 1 مشكلي دارم اسلام چه جوري منزلت زن را بالا برده واقعا نميدونم.مگه اصلا بالا برده ؟بنظرم اسلام بهاي زيادي به مردها داده و در عوض جلوي سو استفاده زيادي از مردها را گرفته ولي بهاي خاصي نميبينم درمورد احاديث هم انقدر كه درباره احترام به مرد صحبت شده عكسش نيست اگه توضيح خاصي داريد واقعا ممنون ميشم چون حس ميكنم مطالبي كه فرموديد خاص و جديد و بود:Gol:
چگونه می یابی ایمان زن را آنگاه که در بیابان طف به تبعیت از امام خویش رحل اقامت می افکند ...
چگونه می یابی استواری او را آنگاه که عزیز بر عزیز کشته بر کشته پاره پاره می بیند ...
چگونه می یابی زنی دردمند را که کودک شیر خوار تشنه اش را سیراب از خون خویش میبیند و در عاطفه مند ترین لحظات زندگیش میان ایمان و عاطفه مادری را جمع میبندد ...
چگونه می یابی اطمینان و وقار زنان و کودکانی را که آزرده و خسته و بی کس و یاور ، چشم بر چشم عزیزانی دوخته اند که بر سر نیزه هایند و ...
چگونه می یابی اوج ایمان وعمق درک از اوضاع زمانه را در پیشگاه گروهی که رسالت اسارت را به امانت بر پشت شتران بی جهاز پاس می دارند ...
چگونه می یابی عزتی را که در میانه زنجیر، طغیان و گردنکشی و ستم اهل فسق را در هم شکست ...
چگونه می یابی سخنان زینب (س) را در کوفه و شام که صدای دف و هلهله شادی را به اشک های بی پایان بر شهدای کربلا بدل نمود ..
چگونه می یابی ظلم را و شمشیر های سیراب از خون پاکترین انسانها را که در مصاف اسرای کربلا خسته و شکسته و ناامید به سوی فاسقان فریبکار بازگشته ونقابهای سالها فریب و تزویر را پاره پاره نمود ...
چگونه می یابی صبر را که در طواف زینب (س) به زانو نشسته است ونزدیک است طاقت از کف بنهد...
باید نگاه زینب (س) را داشته باشی تا از پس واقعه ای پر بلا جز زیبایی نبینی ، آنگاه که فرمود :
ما رایت الا جمیلا
آنان رسولان عشق، امانتداران پاکترین خونها
شاهدان عاشقانه ترین صحنه هستی ،
پیام آوران حریت وبرکنندگان شجره خبیثه اند
در اساطير ملی و ميهنی ما چون شاهنامه سالار خراسان ذکر زنان، همراه با توصيف از شخصيت و شمایل آن ها فراوان رفته است و بد زنانی مانند سودابه مورد نکوهش قرار گرفته است. زن در دفتر فردوسی مظهر زيبايی و شادابی، درايت و دورانديشی، وقار و صبوری است. درآن روزگار پوشيدن موی و روی نشانه پاکيزگی و پارسايی بود. فردوسی از زبان تهمينه به رستم روايت ميکند:
ادامه دارد
هرگاه زن از نور دانش و هنر بی بهره افتد و عاطل و باطل در گوشه خانه آرام بنشيند طبعاً جامعه بی رمق و بی رونق، سرد و فرسوده خواهد شد. از همين جاست که تحصيل علم بر مرد و زن مساويانه فرض گشته و بار زندگی بردوش آندو يکسان نهاده شده است.
سعدی باين نکته چنين تکيه کرده است:
ادامه دارد
زهی تعالی فکر و جهان بينی مولانای ما:
پروين اعتصامی در اين معنی چه خوش سروده:
شاعری اين معنی را به نحو نيکو پرورده و منظوم ساخته است:
ادامه دارد
[="Arial"]
گریه کردم مثل ابرهااا بی تو مادر
شد دل من جای قصه ها بی تو مادر
رسول خدا گفت بهشت زیر پای توست
بخواب مادر
برای همیشه قلبم فقط جای توست
بخواب مادر
رفتی و من تنها ماندم با قصه و غمها ماندم
گر که تو رو آزوردم
مادر حلالم کن
بعد از تو من بی پناهم
ای که بودی تکیه گاهم خیس و گرم اشکهایم
مادر حلالم کن.
شـــدند يکـسره شــاگرد ايـــن دبيـــرســـتـان
اگــــر فــلاطُن و ســقراط، بـوده انـد بـزرگ
بــــزرگ بـــوده پــرسـتار خـــردی ايـشــان
بـه گـاهـوارهی مـادر، به کـودکـی بس خـفت
سـپـس بـه مـکـتب حـکمت حـکيم شـد لقمـان
هــمـيشـه دخـتـر امــروز مــادر فــرداســت
ز مــادر اســــت ميـــسر بــزرگــی پــسران
زنــی کـه گــوهــر تـعلـيم و تـربيـت نـخريـد
فــروخـت گـوهــر عـمر عــزيـز را ارزان
همين مايه عنايت و توّجه به پايگاه والای زن و مادر بوده که پيشينيان اين عنصر شريف را به عنوان «معبود» تشخيص نموده و مورد ستايش و نيايش قرار داده بودند چنانچه اغلب خدايان و اربابالنواع جهان باستان از ميان نسوان برگزيده شده است که به صورت های الهه و ايزد بانو بر سکوی الوهيت تکيه زده و بشکل زنان زيبا و خردمند تجلی کرده اند مانند اناهيتا، سوريا، شيوا، آتينا، ونوس و... اين امر تابجايی رسيده بود که خدايان زن، را هم شأن و هم سان اهورامزدا ميپنداشتند.
فرصت چو شرر سبک عنان است
ادامه دارد
بنام خدا.
سلام.
مادر لطیف است.یعنی هم لطف دارد و هم لایق لطف است.
مادر عاشق است...یعنی هم عشق میورزد و هم لایق عشق است.
مادر مهربان است...یعنی هم مهر میورزد و هم لایق مهربانیست.
مادر عشق است...یعنی خداوند عاشق آنهاست.
مادر جلوه ای از نور خداست.
مادر زیباست و خداوند به پدرها و فرزند، زیبایی خلقت خودرا با مادر نشان میدهد.
و در آخر:
خداوند اسمش را مادر گذاشت یعنی:
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
امير خسرو بلخی ستايش نامهای در حق مادر از دست رفته خود دارد که چند بيت آن اينست:
ادامه
طرز رفتار خشونت آميز با اين فرشته نازکدل که به مثابه آيين رحمت و بردباری است، خفيف شمردن اين آفريده واجبالاحترام، تذليل کردن اين شخصيت والاجناب، دور از موازين و معيارهای انسانی و اسلامی است.
زن نبايد بدليل زن بودن از تحکم و زورگويی(مرد) رنج ببرد. دربارهی کم زنی و ستيزهجويی با زن می توان گفت که اغلب مردان با تکيه به قدرت جسمانی و امکانات متنوع که در اختيار دارند خود را فرادست و سالار زن پنداشته و زنان را با داشتن روحيه انسان دوستانه و مهرآميز فرمانبر و فرودست انگاشته اند.
ادامه دارد
از جناب رحیق (همشهری گرام :ok:) به خاطر مطالب به جا شون متشکرم .
کاش همه مردان مسلمان ایرانی به این قضیه واقف باشن و مهمتر از همه بهش عمل کنن .
درود به همه ی زنان و مادران فرهیخته
سرکار گرامی نکیسای بزرگوار سلام :Gol::Gol::Gol:
بنده افتخارم اینه که در 22 سال زندگی مشترکم با خانمم تمام این موارد را چه اون زمانی که از این موارد مطلع نبودم و توفیق خدادادی بود که ناخود آگاه عمل میکردم و چه الان که دانسته به اون پایبندم و بسیار هم از زندگی خودم راضیم
راست گفته اند که هرگاه زن به زيور دين و ايمان و بزيب و زيور ادب و اخلاق آراسته باشد نيازی به جلوه نمائی و زينت آرايی ندارد:
ادامه دارد
همچنين در صفحات درخشان تاريخ اسلام نام زنانی را میخوانيم که يکی مانند سميه مادر عمارياسر که نخستين زن شهيد اسلام ياد شده و ديگری مانند اسماء بنت عميس زن جعفرطيار بن ابي طالب که از زمره صحابه کرام و زنان ستوده خصال و صاحبجلال بوده اند و يا ام زياد اشجيعه از جمله شش تن زنان سرفراز اسلام که در جنگ خيبر ياری میرساندند.
زن نيک خصلت و تحصيلکرده نه تنها بانوی سرفراز خانه و سرشته دار نظم و ترتيب منزل است بلکه اخگر فروزانی است که با فروغ جانپرور خود کانون سرد و تاريک دوده و دودمان را گرم و روشن میسازد و فضای خانه و خانواده را پرنور و سرور میگرداند:
ادامه دارد
با عرض معذرت هرچه در متون پشتویی و حتی وب سایتهای مختلف چرخیدم ترجمه ایی از این شعر پیدا نشد برای تکمیل این تایپیک اگر بزرگواری میتواند آنرا ترجمه کند بر بنده حقیر منت نهاده است
[spoiler]
گل پاچا الفت از سادات واز پدر وپدرکلان بعنوان پیر ومرشد طرق صوفیه در ولایات شرقی افغانستان زند گی میکردند و بعضی امراض صعب العلاج زمان را با دعا ونیایش شفا می بخشیدند ، الفت برخلاف اسلاف خود به آموزش علم و کتاب رو آورد. گفته میشود که شاعری خوب در زبان پشتو نیز بوده است، استعداد خدا داد شعری وادبی وی باعث شد که وی یکی از بنیانگذاران پشتوتولنه درشهرکابل گردد وبرای پشتوسازی معارف افغانستان نیز همت بگمارد. الفت همراه باصدیق الله رشتین اساسگذار دستور زبان وگرامر پشتو بحساب می آیند.
[/spoiler]
انشاالله ادامه دارد
سلام چقد زيبا بود ميشه بازم ادامه بديد؟من خوشحالم كه هنوز مرداني هستند كه مثل شما فكر ميكنند ميشه بازم از مولوي شعر بزاريد؟
سلام فقط 1 مشكلي دارم اسلام چه جوري منزلت زن را بالا برده واقعا نميدونم.مگه اصلا بالا برده ؟بنظرم اسلام بهاي زيادي به مردها داده و در عوض جلوي سو استفاده زيادي از مردها را گرفته ولي بهاي خاصي نميبينم درمورد احاديث هم انقدر كه درباره احترام به مرد صحبت شده عكسش نيست اگه توضيح خاصي داريد واقعا ممنون ميشم چون حس ميكنم مطالبي كه فرموديد خاص و جديد و بود:Gol:
چگونه می یابی ایمان زن را آنگاه که در بیابان طف به تبعیت از امام خویش رحل اقامت می افکند ...
چگونه می یابی استواری او را آنگاه که عزیز بر عزیز کشته بر کشته پاره پاره می بیند ...
چگونه می یابی زنی دردمند را که کودک شیر خوار تشنه اش را سیراب از خون خویش میبیند و در عاطفه مند ترین لحظات زندگیش میان ایمان و عاطفه مادری را جمع میبندد ...
چگونه می یابی اطمینان و وقار زنان و کودکانی را که آزرده و خسته و بی کس و یاور ، چشم بر چشم عزیزانی دوخته اند که بر سر نیزه هایند و ...
چگونه می یابی اوج ایمان وعمق درک از اوضاع زمانه را در پیشگاه گروهی که رسالت اسارت را به امانت بر پشت شتران بی جهاز پاس می دارند ...
چگونه می یابی عزتی را که در میانه زنجیر، طغیان و گردنکشی و ستم اهل فسق را در هم شکست ...
چگونه می یابی سخنان زینب (س) را در کوفه و شام که صدای دف و هلهله شادی را به اشک های بی پایان بر شهدای کربلا بدل نمود ..
چگونه می یابی ظلم را و شمشیر های سیراب از خون پاکترین انسانها را که در مصاف اسرای کربلا خسته و شکسته و ناامید به سوی فاسقان فریبکار بازگشته ونقابهای سالها فریب و تزویر را پاره پاره نمود ...
چگونه می یابی صبر را که در طواف زینب (س) به زانو نشسته است ونزدیک است طاقت از کف بنهد...
باید نگاه زینب (س) را داشته باشی تا از پس واقعه ای پر بلا جز زیبایی نبینی ، آنگاه که فرمود :
آنان رسولان عشق، امانتداران پاکترین خونها
شاهدان عاشقانه ترین صحنه هستی ،
پیام آوران حریت وبرکنندگان شجره خبیثه اند