جمع بندی درخواست توضیح و تفسیر روایت: با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست توضیح و تفسیر روایت: با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید!
سلام و خداقوت   در اینترنت به مطلبی برخوردم که گفته شده بود با زنان برخی اقوام ازدواج نکنید: در برخی روایات توصیه شده است که با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید. (رک. حرعاملی، 1991: ج14، ص54) این روایات را می‌توان نوعی تأکید بر همسانی فرهنگی زن و شوهر دانست. تبیین دقیق‌تر آن است که این روایات به شرایط اجتماعی و فرهنگی مناطق فوق اشاره دارد که اخلاق و رفتارهای نامناسبی[27را پرورش می‌دهد. در غیر این صورت، بر اساس تعالیم اسلام صرف زندگی در یک منطقه خاص یا تعلق به قومیت و ملیتی خاص، موجب برتری یا کهتری فرد نمی‌شود؛ بلکه پدیداری اقوام و نژادها، برای معارفه بیشتر انسان‌هاست. (حجرات، 13) منبع: http://ensani.ir/fa/article/107361/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C  (رک. حرعاملی، 1991: ج14، ص54)   سوال: - منظور از این روایات زنان کدام مناطق و اقوام هستند؟ - لطفا اگر روایاتی در این زمینه که نباید با زنان برخی مناطق و اقوام هست چند نمونه اش را ذکر کنید.   با تشکر
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد میقات
- منظور از این روایات زنان کدام مناطق و اقوام هستند؟ - لطفا اگر روایاتی در این زمینه که نباید با زنان برخی مناطق و اقوام هست چند نمونه اش را ذکر کنید.
  با سلام و درود در این زمینه به برخی از روایات اشاره می شود:   «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ الزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ»؛ امام صادق (علیه السلام) از قول امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرمایند: از ازدواج با زنجی، پرهیز کن زیرا زشت قیافه هستند.(کلینی،کافی، ج 5، ص 352، ح 1)   «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: با زنجی و خزری ازدواج نکنید، زیرا در اثر عِرق فامیلی، بی وفا هستند.(کافی، ج 5، ص 352، ح 3)   بررسی و تحلیل: 1. روایت اول، صحیح السند و روایت دوم، ضعیف السند است. 2. این روایات، حرمت را نمی رسانند یعنی هیچ الزامی از نظر شرعی در عمل به این روایات نیست و اگر کسی چنین ازدواجی انجام داد، ازدواجش صحیح است. 3. روایت اول که می گوید با زنجی ها به خاطر ظاهر زشتی که دارند ازدواج نکن، چه بسا به واقعیت جامعه زمان معصوم اشاره دارد لذا ما که نمی دانیم خصوصیات و واقعیت جامعه آن زمان چگونه بوده است، نمی توانیم به راحتی آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم. 4. در روایت دوم، به وصف افراد اشاره دارد؛ افرادی که تحت تاثیر تعصبات فامیلی، وفای به همسر را رعایت نمی کنند؛ در این روایت، توصیه شده با این افراد ازدواج نکن. این ویژگی می تواند معیاری کلی و عمومی باشد یعنی هر کسی از هر طایفه و قومی که چنین بود را انتخاب نکنیم.   بنابر این: در آن زمان گروهی از زنجی ها و خزری ها بوده اند که یا قیافه های زشت یا تعصبات فامیلی داشته اند، لذا امام به جهت رعایت مصالحی (که ما از آن ها بی اطلاعیم و یا به جهت اطلاع از روحیه و سلیقه طرف مقابل)، سفارش می کنند با این افراد ازدواج نکن؛ این دلیل نمی شود که امروزه نیز آن را به سایر زنجی ها و خزری ها و... سرایت دهیم.
  «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهما السلام) قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا يَنْجُبُونَ أَعْوَرُ يَمِينٍ [عَینٍ] وَ أَزْرَقُ كَالْفَصِّ وَ مُولَدُ السِّنْدِ» از امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) روایت شده که: سه نفر، نجيب نمی شوند، آن كه چشم راستش كور باشد، كبود چشمى كه مردمكش چون نگين انگشتر باشد و نژاد سِندى.(الخصال، ج 1، ص 110، ح 80)   بررسی و تحلیل 1. این روایت، مرفوعه است و سلسله سندش از «همدانی» به «داود بن فرقد» ذکر نشده است؛ لذا از نظر سند، ضعیف شمرده می شود. 2. این روایت در منابع مشهور و معروف (منابع روایی طراز اول مثل کتب اربعه) نیامده است و تنها در کتاب «خصال» آمده و بقیه همه از ایشان نقل کرده اند. لذا سندش هم به فرض درست باشد، از این جهت که محدثین طراز اول، تشخیص داده اند که آن را در کتب مهم خود نیاورند، باز هم اعتبار لازم را ندارد و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. 3. از سندش هم صرف نظر کنیم، مضمونش با آیات قرآن ناسازگار است؛ لذا نمی توان آن را پذیرفت و به معصوم نسبت داد. 4. در آیات متعددی از قرآن کریم (حجرات: 49/ 13؛ بقره: 2/ 281؛ بقره: 2/ 286؛ ابراهیم: 14/ 51؛ مدثر: 74/ 38؛ ...)، بدون توجه به خصوصیات جسمانی، بطور مطلق، معیار ارزشمندی تقوا است و در روز قیامت هم انسان ها بر اساس اعمالشان، حسابرسی می شوند، نه بر اساس مشخصات جسمی و ظاهری.   بنابر این؛ این گونه روایات که علاوه بر ضعف سند، از نظر محتوا و مدلول نیز با آیات و سایر روایات، ناسازگار هستند، مورد پذیرش نبوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد.
روایت اول، صحیح السند
روایت مبنی بر نهی از ازدواج با زنجی ممکن است مشکل سندی نداشته باشد، اما با آموزه های دین در تضاد است. تا جایی که سرچ کردم، زنجی میتونه اشاره به مردم زنگبار (بخشی از تانزانیا)، نژادی از مردم سودان یا به طور کلی اشاره به مردم سیاهپوست باشه. در حالی که اسلام با تبعیض نژادی مخالفه و معیار برتری را تقوا میداند. منطقی هم نیست که خدا گروهی را به شکل خاصی بیافریند و بعد از از ازدواج با آنان به دلیل «زشت بودن» نهی کند.
روایت مبنی بر نهی از ازدواج با زنجی ممکن است مشکل سندی نداشته باشد، اما با آموزه های دین در تضاد است.
  با سلام و درود اگر سند مشکلی ندارد باید به دنبال وجه حمل صحیح باشیم و نمی توانیم روایت را بر وجهی حمل کنیم که با آموزه های قرآنی و ... ناسازگار باشد. به عبارت دیگر، وجوهی که با آموزه های قرآنی و ... ناسازگار است، پذیرفتنی نیست و نمی توان آن را به معصوم و یا روایت صادر شده از ایشان بدانیم. پس باید ببینیم چه وجه حمل صحیحی داریم. از طرفی ما فضای صدور روایت را نمی دانیم یعنی نمی دانیم امام (علیه السلام) در چه شرائطی این را فرموده اند و در آن زمان و فضای جامعه، زنجی ها در چه جایگاه و موقعیتی بوده اند؛ هم چنین ممکن است روایت متناسب با شخص راوی بوده باشد یعنی امام (علیه السلام) با توجه به شناختی که از راوی و سلیقه او دارند، طبق سلیقه اش به او توصیه می کنند تا از گروه دیگری همسر انتخاب کند. لذا اگر سند مشکلی ندارد، محتوا را نیز باید متناسب با سایر معیارها و آموزه های قرآنی و دینی، برداشت کرد؛ اگر هم واقعا هیچ وجه حمل صحیحی سراغ نداریم، باید توقف کنیم و بگوییم مراد روایت را نمی فهمیم و فهم او را به اهلش واگذار می کنیم.
جمع بندی   پرسش: در برخی روایات توصیه شده است که با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید؛ منظور از این روایات، زنان کدام مناطق و اقوام هستند؟   پاسخ: در این زمینه به برخی از روایات اشاره می شود: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ الزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ»؛ امام صادق (علیه السلام) از قول امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرمایند: از ازدواج با زنجی، پرهیز کن زیرا زشت قیافه هستند.(1) «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا تُنَاكِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: با زنجی و خزری ازدواج نکنید، زیرا در اثر عِرق فامیلی، بی وفا هستند.(2) بررسی و تحلیل: 1. روایت اول، صحیح السند و روایت دوم، ضعیف السند است. 2. این روایات، حرمت را نمی رسانند یعنی هیچ الزامی از نظر شرعی در عمل به این روایات نیست و اگر کسی چنین ازدواجی انجام داد، ازدواجش صحیح است. 3. روایت اول که می گوید با زنجی ها به خاطر ظاهر زشتی که دارند ازدواج نکن، چه بسا به واقعیت جامعه زمان معصوم اشاره دارد لذا ما که نمی دانیم خصوصیات و واقعیت جامعه آن زمان چگونه بوده است، نمی توانیم به راحتی آن را به سایر زنجی ها سرایت دهیم. 4. در روایت دوم، به وصف افراد اشاره دارد؛ افرادی که تحت تاثیر تعصبات فامیلی، وفای به همسر را رعایت نمی کنند؛ در این روایت، توصیه شده با این افراد ازدواج نکن. این ویژگی می تواند معیاری کلی و عمومی باشد یعنی هر کسی از هر طایفه و قومی که چنین بود را انتخاب نکنیم. بنابر این: در آن زمان گروهی از زنجی ها و خزری ها بوده اند که یا قیافه های زشت یا تعصبات فامیلی داشته اند، لذا امام به جهت رعایت مصالحی (که ما از آن ها بی اطلاعیم و یا به جهت اطلاع از روحیه و سلیقه طرف مقابل)، سفارش می کنند با این افراد ازدواج نکن؛ این دلیل نمی شود که امروزه نیز آن را به سایر زنجی ها و خزری ها و... سرایت دهیم.   روایتی دیگر «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهما السلام) قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا يَنْجُبُونَ أَعْوَرُ يَمِينٍ [عَینٍ] وَ أَزْرَقُ كَالْفَصِّ وَ مُولَدُ السِّنْدِ»؛ از امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) روایت شده که: سه نفر، نجيب نمی شوند، آن كه چشم راستش كور باشد، كبود چشمى كه مردمكش چون نگين انگشتر باشد و نژاد سِندى.(3) بررسی و تحلیل 1. این روایت، مرفوعه است و سلسله سندش از «همدانی» به «داود بن فرقد» ذکر نشده است؛ لذا از نظر سند، ضعیف شمرده می شود. 2. این روایت در منابع مشهور و معروف (منابع روایی طراز اول مثل کتب اربعه) نیامده است و تنها در کتاب «خصال» آمده و بقیه همه از ایشان نقل کرده اند. لذا سندش هم به فرض درست باشد، از این جهت که محدثین طراز اول، تشخیص داده اند که آن را در کتب مهم خود نیاورند، باز هم اعتبار لازم را ندارد و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. 3. از سندش هم صرف نظر کنیم، مضمونش با آیات قرآن ناسازگار است؛ لذا نمی توان آن را پذیرفت و به معصوم نسبت داد. 4. در آیات متعددی از قرآن کریم (4)، بدون توجه به خصوصیات جسمانی، بطور مطلق، معیار ارزشمندی تقوا است و در روز قیامت هم انسان ها بر اساس اعمالشان، حسابرسی می شوند، نه بر اساس مشخصات جسمی و ظاهری. بنابر این؛ این گونه روایات که علاوه بر ضعف سند، از نظر محتوا و مدلول نیز با آیات و سایر روایات، ناسازگار هستند، مورد پذیرش نبوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد.   سؤال و جواب ممکن است گفته شود روایت مبنی بر نهی از ازدواج با زنجی ممکن است مشکل سندی نداشته باشد، اما با آموزه های دین در تضاد است. منطقی هم نیست که خدا گروهی را به شکل خاصی بیافریند و بعد به دلیل زشت بودن، از ازدواج با آنان نهی کند. در جواب می گوییم؛ اولا این نهی ها، نهی، الزامی نیست و حتی تشویقی و توصیه ای هم نیست. در ثانی، اگر سند روایتی مشکلی ندارد باید به دنبال وجه حمل صحیح باشیم و نمی توانیم روایت را بر وجهی حمل کنیم که با آموزه های قرآنی و ... ناسازگار باشد. به عبارت دیگر، وجوهی که با آموزه های قرآنی و ... ناسازگار است، پذیرفتنی نیست و نمی توان آن را به معصوم و یا روایت صادر شده از ایشان بدانیم. پس باید ببینیم چه وجه حمل صحیحی داریم. از طرفی ما فضای صدور روایت را نمی دانیم یعنی نمی دانیم امام (علیه السلام) در چه شرائطی این را فرموده اند و در آن زمان و فضای جامعه، مثلا زنجی ها در چه جایگاه و موقعیتی بوده اند؛ هم چنین ممکن است روایت متناسب با شخص راوی بوده باشد یعنی امام (علیه السلام) با توجه به شناختی که از راوی و سلیقه او دارند، طبق سلیقه اش به او توصیه می کنند تا از گروه دیگری همسر انتخاب کند. لذا اگر سند مشکلی ندارد، محتوا را نیز باید متناسب با سایر معیارها و آموزه های قرآنی و دینی، برداشت کرد؛ اگر هم واقعا هیچ وجه حمل صحیحی سراغ نداریم، باید توقف کنیم و بگوییم مراد روایت را نمی فهمیم و فهم او را به اهلش واگذار می کنیم.   پی نوشت ها: 1. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 5، ص 352، ح 1. 2. همان، ج 5، ص 352، ح 3. 3. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين‏ ـ قم‏، 1362 ش‏، چاپ: اول‏، ج 1، ص 110، ح 80. 4. حجرات: 49/ 13؛ بقره: 2/ 281؛ بقره: 2/ 286؛ ابراهیم: 14/ 51؛ مدثر: 74/ 38؛ و... .
موضوع قفل شده است