خواب های عجیب و غریب من
تب‌های اولیه
خواب های عجیب و غریب من
با سلام... من یک دختر 21 ساله هستم
راستش من از بچگی خیلی خوابهای ناجور میدیدم...
خواب های عاشقانه با اجنه.. رابطه جنسی ...
حتی حس عاشقانه به حیوانات...
وقتی نمازهامو سر وقت میخونم و پاکم بیشتر توی خواب اذیت هستم... وقتی نماز هام دیر میشه یا قضا کمتره ... حتی دلیلشو نمیدونم
من خیلی سعی کردم به خودم تلقین کنم اینا توهمه..
ولی واقعا توی این دوسال تعداد خوابها خیلی بیشتر شده
....
همش خواب میبینم میگه میام پیشت... برمیگردم پیشن و بهم میخنده
یا توی خوابهام اول عاشق یه جن هستم یا حیوون یا چیزهایی که مشخص نیست اما بعد کم کم تو عالم خواب ازش میترسم و صلوات میفرستم و از خواب میپرم... گاهی موقع خواب انگار بیدارم مکان و زمان رو میشناسم.. و میدونم داره چه اتفاقی میوفته
حتی چند وقت پیش حس میکنم تو خواب به شکل یکی از محارمم دراومده بود و منو ارضا کرد...
من اصلا موقع خواب ارامش ندارم....
باید چکار کنم؟؟؟
همش توهم میزنم توی بیداری....
توی خونمون قران خونده میشه و نه سگی هست نه گربه ای نه حتی الات موسیقی....
من و خواهرم کاهل نماز هستیم اما پدر و مادرم خیلی مقید هستن و صدای اذان هم همیشه تو خونه پخش میشه.... حتی من توی اتاقم قران گذاشتم ....
ولی هیچوقت با ارامش نمیتونم بخوابم
از سه یا چهارسالگیم ازین خوابها داشتم و جالبه که بیشترشو فراموش نمیکنم و بعد از سال ها توی ذهنم میمونه حرفاشون و کاراشون واون احساسی که موقع خواب بهم دست میده
واقعا کم کم دارم میترسم..
من باید چکار کنم؟؟؟
5 سال پیش ... یک شب ناپاک خوابیده بودم
قبل از اذان صبح بیدار بودم یه دفعه یه ترس شدید حس کردم و از ترس نمیتونستم حرف بزنم..
حتی نمیتونستم صدای مامان بابام بزنم....
ولی حس کردم یه چیزی مچ دست راستمو گرفت خیلی سوزش داشت .خیلی ترسیده بودم خیلی زیاد. وحشتناک
توی دلم شروع کردم به پنج تن رو قسم دادن..(البته توی ذهنم چون زبونم کار نمیکرد)
اروم اروم رفت... کاملا بیدار بودم صدای اذان رو شنیدم از موبایل پدرم و بعدشم اون حس رفت
سال بعدش هم توی خوابگاه دانشجویی این اتفاق برام افتاد دوباره.. ولی حسش زودتر رفت
یا تقریبا هر شب انگار موقع خواب یه دید 360 درجه حس میکنم و سبک میشم میرم رو سقف اتاقم و بعد دوباره میام پایین توی تختم ولی همش میترسم . و هرچی سعی میکنم چشمام رو ببندم نمیشه
این خوابها مختص به شب نیست حتی موقع ظهر یا بعد از ظهر .. این اتفاق میوفته.. بخدا دروغ نمیگم
واقعا منو راهنمایی کنید که چکار کنم....... نمیدونستم باید از کی اینارو بپرسم خیلی چیزهارو هم نمیدونم چطور باید توصیف کنم
چون از کودکی اینطوری بودم پدرو مادرم فکر میکنن اینا تصورات بیخودمه
من اصلا دنبال کتابهای ترسناک و اینا هم نیستم... ولی واقعا از بچگی این مسایل رو داشتم
خیلی اذیت هستم.... گاهی فکر میکنم دارم دیوانه میشوم
مرجع تقلید من ایت الله خامنه ای هستن
با تشکر
کارشناس بحث: استاد امید
من از بچگی خیلی خوابهای ناجور میدیدم.سلام از ارتباط و اعتمادتان به این مرکز صمیمانه تشکر می کنیم. من به هییییچ وجه فکر نمی کنم که شما دروغ می گویید یا تصورات بی خود دارید. شما دخترخانمی عاقل هستید که می خواهید مشکلتان حلّ شود. لطفا به این سؤالات پاسخ دهید: - سابقه ابتلا به بیماری های جسمیِ جدّی، مانند بیماری قلبی، یا بیماری های روانشناختی، همچون افسردگی یا اضطراب، دارید؟ - اگر سابقه بیماریِ جسمی یا روانشناختی دارید، برای درمانش به متخصص مراجعه کرده اید؟ - اگر تاکنون به متخصصص برای درمان بیماری های جسمی یا روانشناختی مراجعه کرده اید، چه تشخیصی در مورد مشکلتان داده اند؟ چه دارویی برایتان تجویز کرده اند؟ - آیا در میان اعضای خانواده تان (پدر، مادر، خواهر یا برادر) فردی وجود دارد که سابقه بیماری جسمی یا روانشناختی داشته باشد؟
امید said in من از بچگی خیلی خوابهای ناجور
سلام ممنونم از پاسخگوییتون پاسخ سوال خیر تاحالا مشکلی قلبی عصبی و ......... نداشتم مشکلات روانشناختی هم نداشتم ... پیش دکتر هم بابت این مسائل مراجعه نداشتم..... پدرم ادم بسیار ریلکسی هستند و مادرم هم کمی زودجوش.... در همین حد پدر و مادرم هم هیچگونه مشکل روحی یا عصبی یا حتی سابقه ی اینجور بیماری هارو نداشتن حتی دراقوام دور فامیل..... فقط کم و بیش میدونم دایی کوچکم که پنج سال از من بزرگتره یه چیزایی میبینه یعنی یکبار که بین خاله هام صحبت بود شنیدم ولی هیچوقت این بحث رو جلوی بچه ها و . بقیه باز نمیکنند.... برای همین اطلاع زیادی ندارم .... و یه چیزی هم راجع به اینکه یه نفر توی زیرساز ساختمانی که پدربزرگم ساخته (و خب تا چندسال پیش همه اوجا و تویکی از واحدها زندگی میکردیم یعنی توی هرواحد یکی از خاله و دیی ها بود) دعا ی بد انداخته و اینکه میگفتن بخاطر یه علتی داییم وقتی کلاس پنجم دبستان بود اومد خونه و گفت من دیگه مدرسه نمیرم و نه روانشناس های انچنانی نه دعا و توصل و نه کتک و دعوا نتونست کاری کنه داییم بره مدرسه....فقط اروم زل میزده توی چشمای بزرگترا و میگفته نمیرم مدرسه حتی وقتی کتک خورده سر این قضیه میگن اصلا گریه نکرده .. الانم داییم ادم کاملا نورمالیه البته اگر نبوغ و هوش عجیب غریبشو فاکتور بگیریم ... تنها مورد عجیبی که توی خانواده شنیدم همین یک مورد باشه.... صحبت از این مسائل هم توی خونه ی ما زیاد طرفدار نداره...من از بچگی خیلی خوابهای ناجور میدیدم.سلام از ارتباط و اعتمادتان به این مرکز صمیمانه تشکر می کنیم. من به هییییچ وجه فکر نمی کنم که شما دروغ می گویید یا تصورات بی خود دارید. شما دخترخانمی عاقل هستید که می خواهید مشکلتان حلّ شود. لطفا به این سؤالات پاسخ دهید: - سابقه ابتلا به بیماری های جسمیِ جدّی، مانند بیماری قلبی، یا بیماری های روانشناختی، همچون افسردگی یا اضطراب، دارید؟ - اگر سابقه بیماریِ جسمی یا روانشناختی دارید، برای درمانش به متخصص مراجعه کرده اید؟ - اگر تاکنون به متخصصص برای درمان بیماری های جسمی یا روانشناختی مراجعه کرده اید، چه تشخیصی در مورد مشکلتان داده اند؟ چه دارویی برایتان تجویز کرده اند؟ - آیا در میان اعضای خانواده تان (پدر، مادر، خواهر یا برادر) فردی وجود دارد که سابقه بیماری جسمی یا روانشناختی داشته باشد؟
اینایی که گفتین کار جن هستش همین چند وقت پیش کم کم دوباره داشت آذار و اذیتشون شروع میشد تمام حرز های اهل بیت ع مخصوصا اونایی که برای سحر و جادو بود پرینت کردم گذاشتم تو اون کیف دعا گردنبندیا،تو نطفه خفه شد
تا الان هیچ اذیتی نشدم،و اینکه تا قبل حرز ها احساس افسردگی شدید میکردم مخصوصا چند روز بعد نوشتن حرز ها ولی الان روحیم خیلی بهتر شده
حرز هارو اینجا آپلود کردم میتونی دانلود کنی: حرز ها
حرز امام جواد ع هم اگه بتونی بخری خیلی عالیه.
آیت الله بهجت برای دفع شر جنیان و طلسمات و همین طور برای جلوگیری از سحر و جادو دستورات عامی بیان فرموده اند که به این شرح است:
۱. قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.
۲. معوذتین [سوره‌های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید.
۳. آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید.
۴. چهار قل [سوره‌های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب.
۵. در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئی.{صداي بلند مثل نماز صبح}.
۶. روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید) کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت
همش توهم میزنم توی بیداری....منظورتان از جمله «همش توهم میزنم توی بیداری....» را بیشتر توضیح می دهید؟ من در مورد خواب هایتان توضح می دهم.
مثلا دارم درس میخونم حس میکنم یه چیزی تکون خورد درصورتیکه وقتی برمیگردم چیز نیست ..
یعنی متوجه یکسری حرکت ها از گوشه ی چشمم میشمم....
یا مثلا اینو دقیق یادمه که توی ده سالگی داشتم نماز میخوندم یه دفعه جلوم حرکت حس کردم.. و هیییین کشیدم
هیچوقت چیزی نمیبینم فقط مثلا ی دفعه حس میکنم یه چیزی تکون میخوره.. نه سایه ن جسم اما کاملا به طور غیر ارادی بدنم عکس العمل نشون میده و هین میکشم
نمیدونم چطور منظورم رو برسوم مثل اینکه شما حتی توی جمع هستید یا دارید با یکی حرف میزنید یا حتی تنهایید اما یه دفعه یه حرکت حس میکنید .. حرکت رو به صورت مادی نمیبینید ولی حسش میکنید...
مثلا روی صفحه ی کتابم تمرکز کرده بودم و داشتم درس میخودم حس کردم از گوشه ی چشم حرکت یه حشره رو دیدم ولی وقتی نگاه کردم چیزی نبود...
نمیدونم منظورو رسوندم یا نه
یه مورد اینکه... اینطور نیست که بگم همیشه قضیه شهوانی یا عاطفیه اصلا اصلا اینطور نیست شاید از کل میانگین خوابها یک سومشون اینطور باشه.... بقیه رو بیشتر حس میکنم و بعد از چند دقیقه که مغزم کار میوفته ترسم شروع میشه....
و یه مورد دیگه اینکه.. اینطور نیست که خوابها تازه شروع شده باشه از وقتی یادم میاد بوده... ربطی به تنها خوابیدنم هم نداره چون خیلی وقتها تنهام میخوابم اما خیلی وقتها هم توی اتاق پدرومادرم میخوابم.... . ولی وقتی تنهام این قضیه بیشتره.... و این حالتها ربطی به صبح یا شب هم نداره... حتی ربطی به خستگی هم نداره یعنی فرقی نمیکنه خسته باشم و زودخوابم ببره یا خسته نباشم و دیر خوابم ببره شاید از سه یا چهارسالگی..این خوابها رو دارم.. این درحالیه که من کلا رابطه ی جنسی رو توی پانزده یا شانزده سالگی فهمیدم و کلا شوت بودم ازین مسائل.... معمولا هم حافظه ی قوی دارم یعنی وقایع و اتفاقات رو با تاریخ یادم میمونه... مثال ( فلانی هفت سال پیش توی کافه با یه خودکار نصفه با جوهر سبز فاکتور خرید رو خط خطی کرد) چیزهای بیخود رو هم یادم میمونه مثل حس مزخرف خوابهام .... و اینکه پارسال ظهر بعد ازنکه درس شیمی رو خوندم روی تخت خوابیدم به محض اینکه خوابم برد توی اتاق بودم روی تختم . و به شکم دراز کشیده بودم یه سگ بزرگ سفیدوسیاه خالخالی بغلم کرد و من کاملا حس شهوت و عشق . دوست داشتن رو حس میکردم تا چند دقیقه.. و تمایل به ادامه دادن داشتم ولی بعد از دوسه دقیقه دیگه لذتی نبردم و یه حس ترس اومد تو وودم انگار فهمیدم یه جای کار مشکل داره تودلم بسم الله و صلوات فرستادم و توستم چشمامو باز کنم... وقتی بیدار شدم کاملا تو همون موقعیت دراز کشیده بودم روی تختم گوشه ی دیوار...... و ازین قبیل مسائل ....
سلام
اینهایی که توی پست آخر نوشتید رو فکر می کنم همه تجربه می کنند. حتی گفته میشه کناره های بینایی بیشتر مستعد خطای دیده.
من خودم توی یه حالتی بین خواب و بیداری ممکنه توهم ببینم یا صداهایی بشنوم و به نظرم غیر عادی هم نیست که خب تو اینجور مواقع میرم می خوابم و بقیشو خواب میبینم ...
مثلا ممکنه نصفه شب از خواب بیدار شم و یه عنکبوت که داره روی دیوار میرو رو ببینم. زمان کنکورم یه کتاب میدیدم بین دستهام که می خواستم بخونم و نمیشد و غیب میشد. به نظرم تجربیات خودم عادی باشه و یه چیزی شبیه خواب دیدنه که همه دارن.
سلام
چیزایی که میگید رویای شفافه فک کنم. یه چیز طبیعی و علمیه. وقتی که در غیر ساعات فیزیولوژی بدن بخوابید(مثلا برای سحری بلند شید و بعد از خوردن سحر بخوابید) یا کلا اگر اضافه بر دوره هشت ساعت خواب طبیعی بدن، دوباره بخوابید(مثلا از 12 شب تا هشت صبح بخوابید بعدش بیدار شید و ظهر همون روز دوباره بخوابید) این حالت ممکنه ایجاد بشه.
علت ترستون اینه که فک میکنید چیز عجیب و غیر طبیعیه... خواب شفاف معمولا حس بین خواب و بیداریه... وقتی اینجوری شدید تو ذهنتون بخودتون بگید اگه به این خواب ادامه بدم هیچی نمیشه.
من اولش فک میکردم تسخیر شدم... زبونم قفل میشد... ولی انقد این حالت برام پیش اومده که دیگه فهمیدم چیه... وقتی بین خواب و بیداری بودم داشتم از ساختمون میافتادم... بعدش پیش خودم گفتم اصلا چیز ترسناکی نیست بزار پرواز کنم... بعد با کنترل خودم رفتم بالا
ربطی به روح و اینا نداره... سیگنال های مغزه... با رویای صادقه فرق داره. یه جور تصور ارادیه
سرچ کنید رویای شفاف تو گوگل.
پرواز روح یا رویای شفاف غیر ارادی خیلی کم اتفاق میفته
منم هم پرواز روح و هم رویای شفاف غیر ارادی داشتم دلیل خیلی هاشونم جن بوده
اکثرا تو سه صورت این اتفاق میفته،اولیش اینه که مثلا من شرطی شده بودم وقتی چراغ روشن میکردم و میدیدم خونه روشن نمیشد میفهمیدم که دارم خواب میبینم و تو خواب گشت و گذار میکردم
دومیشم اینه که تو خواب یه جن نزدیک آدم میشه و یه قسمتی از بدنشو مثل دستا میگیره اینوری فلج خواب اتفاق میفته و تا موقعی که بیدار بشی اون اذیته هست،یا به هر روشی یا خودش ولت کنه یا دعا و فلان بخونی بره یا... آزاد میشی و میتونی تو اطراف بگردی و پرواز کنی.
تفاوتش هم با اون فلج خواب معمولی و علمی اینه که احساس گرفتن قسمی از بدن توسط کسی داری که بعضی موقع ها دردناکه،احساس میکنی یه نیرویی روت فشار وارد میکنه و احساس درد شدید میکنی،وقتی میخوای خدارو صدا بزنی(حرف زدن روحی)احساس میکنی یه چیزی دستش میزاره رو دهنت و دیگه صدات درنمیاد،احساس ترس خیلی شدید. (همه اینا باهم ممکنه اتفاق نیفته)
سومیشم فلج خواب معمولیه
تو فلج خواب معمولی تکون نخوردن و یکمی ترس هست ولی با کمی تقلا میشه از بدن جدا شد و اطراف گشت .تو فلج خواب معمولی میتونی راحت حرف بزنی(حرف زدن روحی) داد بزنی و... و کسی هم جلوی دهنتو نمیگیره.
بعضیا هم فلج خواب توسط جن میشن ولی از بس خوابشون میاد تو همون حالت میرن تو رویای ساخته ذهن و ممکنه توش آگاه هم بشن
و نکته دیگه این که اگه تو پرواز روح یا رویای شفاف در حال گشت زنی اگه یه جن بگیرتتون دوباره مثل همون حالت فلج خواب تو همون فضا قفل میشید و تکون نمیتونید بخورید،اینجاس که ثابت میشه قفل شدن فقط بخاطر فلج شدن جسم بخاطر فرمان مغز نیست
با توجه به این که موضمون خواب ها یکیه و اون اتفاقات بیداری به احتمال زیاد جن هستش
البته این نظر منه
من ابتدا از منظر روانشناسی به سؤال شما پاسخ می دهم و سپس از منظر دینی به آن جواب ارائه می نمایم:
خواب انسان چندین مرحله دارد که یکی از مهم ترینِ آنها مرحله «حرکات سریع چشم» (REM)(1) است. در طول خواب در مرحلهٔ حرکات سریع چشم (REM)، انسان رؤیا می بیند. همه مردم رؤیا می بینند. با اینکه اغلب مردم رؤیاهای خود را صبح روز بعد به یاد نمی آورند، شواهد مربوط به مرحله REM نشان می دهد که فراموش کننده های رؤیا نیز به اندازه افرادی که رؤیاها را به یاد دارند، رؤیا می بینند. کسی که می گوید: «من هیچ وقت خوب نمی بینم»، معنای حرفش این است که نمی تواند رؤیاهای خود را به یاد بیاورد. شما پرسشگر گرامی، همان گونه که در صحبت هایتان اشاره کردید، حافظه خوبی دارید و خواب هایتان در ذهن تان به خوبی ذخیره می شوند و آنها را به خاطر می آورید.
علم درباره کارکرد خواب همراه با رؤیا هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است و در این زمینه نظریه هایی وجود دارد. به نظر می رسد خواب های شما پرسشگر محترم، بر طبق این نظریه ها به چند دسته مختلف با ریشه های متفاوت تقسیم می شوند:
- یک نظریه معتقد است که رؤیاهای انسان بر مطالب هیجانی و احساسی متمرکز است. در متن سؤالتان گفته اید: «یا توی خوابهام اول عاشق یه جن هستم یا حیوون یا چیزهایی که مشخص نیست اما بعد کم کم تو عالم خواب ازش میترسم». احساس عشق به یک چیز و سپس ترس از آن، از جمله مطالب هیجانی و احساسی می باشد. در همین خواب، شما دو احساسِ متفاوتِ «عشق و علاقه» و «ترس» را با هم تجربه می کنید.
پی نوشت:
1: Rapid Eye Movement
ادامه دارد...
- نظریه دیگری که در مورد کارکرد رؤیا وجود دارد، توسط اِوانز (Evans) مطرح شده است. به نظر اوانز، خواب به ویژه مرحله REM خواب، دوره ای است که در آن مغز از دنیای بیرون فارغ می شود و از این فراغت، برای سازماندهی اطلاعاتی که در طول روز دریافت داشته و تلفیق آن با محتوای حافظه بهره می برد. ما از پردازشی که در هنگام مرحله REM خواب انجام می شود، آگاهی هوشیارانه نداریم. اما مغز ما در هنگام رؤیادیدن برای زمان بسیار کوتاهی دوباره فعال می شود و ذهن هوشیار از بخش کوچکی از تغییرات و سازماندهی مجدد اطلاعاتی که در حال وقوع است آگاه می شود. مغز می کوشد این اطلاعات را مانند محرک هایِ (1) دریافتی از جهان خارج تعبیر کند با این نتیجه که نوعی شبه رویداد به وجود می آید که از ویژگی های رؤیا است. به این ترتیب بنا به نظر اوانز، رؤیا عبارت است از زیر مجموعه کوچکی از انبوه اطلاعاتی که در جریان خواب REM بازبینی و تنظیم می شود. اینکه گفته اید: «گاهی موقع خواب انگار بیدارم مکان و زمان رو میشناسم.. و میدونم داره چه اتفاقی میوفته» نشانه های همین سازماندهیِ اطلاعات در ذهن در زمان رؤیا می باشد. یعنی اطلاعاتی که در بیداری به ذهن تان وارد شده، در هنگام رؤیا در ذهن تان بازبینی و تنظیم می شوند.
پی نوشت:
1: منظور از «محرک» هر چیزی است که حواسّ انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
ادامه دارد...
- تحلیلِ نظام دارِ محتوای رؤیاها نشان داده میزان تعامل های پرخاشگرانه در آنها بیشتر از میزان تعامل های دوستانه است. همچنین احساسات و هیجان های منفی در رؤیا بیشتر از احساسات و هیجان های مثبت می باشد. اینکه شما در رؤیاهای خود دچار احساسات منفی و ناخوشایند می شوید، چیز زیاد عجیب و غریبی نیست.
- از سوی دیگر، بر طبق برخی نظریه ها رؤیاها نشان دهنده تصورات و علاقه ها هستند. یکی از پژوهشگرانِ حوزه خواب و رؤیا به نام دامهوف می گوید: «اموری که مردم در رؤیاهای خود آشکار می کنند، همان چیزهایی است که در زندگی بیداری دارند. مردم در خواب چیزهایی می بینند که در بیداری درباره آنها فکر می کنند یا کاری انجام می دهند». بنا بر این نظریه، رؤیادیدن فرایندی تخیّلی و بازتابِ تصورات، علایق و مشغله های ذهنیِ احساسی می باشند. یکی از پژوهش های جالب درباره تأثیر اتفاقاتِ پیش از رؤیا در محتوای آنها با آزمایشی صورت گرفت که پژوهشگران از افرادِ شرکت کننده در آزمایش خواستند طیّ چند ساعت پیش از به خواب رفتن، «عینک قرمز» به چشم بزنند. بررسی های پژوهشگران نشان داد که تعداد زیادی از افراد شرکت کننده، رؤیاهایی با زمینه قرمز دیده بودند.
از حرف های شما نیز فهمیده می شود که به محتوای برخی رؤیاهایتان علاقه داشته اید و این گونه نبوده که همه رؤیاهایتان ترسناک بوده باشند. این مسأله نشان می دهد که شما به برخی مسائل در بیداری فکر می کنید و در رؤیا همان مطالب را می بینید.
ادامه دارد...
- تأیید کرده اید که گاهی دچار فلج خواب می شوید. همان گونه که گفتم، خواب انسان چندین مرحله دارد که یکی از مهم ترینِ آنها مرحله «حرکات سریع چشم» (REM) است. در طول خواب در مرحلهٔ حرکات سریع چشم (REM)، انسان رؤیا می بیند. در این مرحله، بخشی از مغز که مسؤول کنترل عضلاتِ اسکلتی است، انتقال سیگنال‌های عصبی بسوی عضلات اسکلتی (به استثنای عضلهٔ دیافراگم و عضلات حرکت دهنده کُره چشم) را متوقف می‌سازد تا فرد رویاهای خود را برون‌ریزی نکنید. یعنی مثلاً وقتی فرد خواب می‌بیند در حال دویدن است، از رختخواب بلند نشود و شروع به دویدن نکند. هنگامی که فرد قصد دارد از خواب بیدار شود، آن بخش از مغز، مجدداً به عضلات پلک های چشم و عضلات اسکلتی سیگنال می فرستد تا فرد چشم ها را باز کند و حرکت کند. اما گاهی اوقات قبل از اینکه آن بخش از مغز سیگنال به عضلات اسکلتی بفرستد، به خاطر فعالیتِ بخش دیگری از مغز، فردْ هشیاری خود را باز می‌یابد. نتیجهٔ این ناهماهنگی میان دو بخش از مغز، احساس ترس‌آور فلج بودن بدن است. برای اینکه زودتر از این حالت خارج شوید، هنگام احساس بختک سعی کنید پا یا دست تان را حرکت دهید. با این کار، بخشی از مغز که مسؤول کنترل عضلات است، فعالیتش را آغاز می کند و به عضلات چشم برای باز کردن پلک ها سیگنال می فرستد.
ادامه دارد...
- دسته دیگری از خواب های شما از دسته «رؤیاهای شفاف» است. در این نوع رؤیا اتفاقات آن چنان طبیعی و بدونِ ویژگی های عجیب و غیرعادیِ رایج در رؤیاها به نظر می رسند که فرد احساس می کند بیدار و هشیار است. افرادی که رؤیاهای شفاف می بینند، می گویند که در رؤیاهای خود دست به آزمایش هایی می زنند تا بدانند واقعا بیدارند یا خوابند و رؤیا می بینند. آنها همچنین گزارش می دهند که گاهی در رؤیاهای خود «بیدارشدنِ دروغین» را می بینند. یعنی می بینند که از خواب بیدارشده اند؛ اما در حقیقت در خواب به سر می برند.
- گفته اید: «دارم درس میخونم حس میکنم یه چیزی تکون خورد درصورتیکه وقتی برمیگردم چیز نیست». همان گونه که دوست عزیز، جناب فروردین، گفتند، آن چه در مورد توهم در بیداری گفتید، همان «توهم های بیداری» هستند که بیشتر در هنگام خستگی و خواب آلودگی به ذهن خطور می کنند.
آن چه در بالا گفتم، طبق نظریه های روانشناسی می باشند.
ادامه دارد...
از منظر احادیث و روایات نیز به منشأ بخش دیگری از خواب های شما پاسخ می دهم:
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) در حدیثی، انواع خواب ها را بیان فرموده اند: «الرُّؤْيَا ثَلَاثَةٌ بُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَ تَحْزِينٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الَّذِي يُحَدِّثُ بِهِ الْإِنْسَانُ نَفْسَهُ فَيَرَاهُ فِي مَنَامِهِ». یعنی «خواب ها بر سه گونه هستند: بشارتى از جانب خدا، غمى كه شيطان به وجود مى آورد و حديث نفس انسان با خويش كه آنها را در خوابش مى بيند»(1).
گاهی خداوند متعال با خواب به فردی مژده یا خبری می دهد؛ هچنان که پادشاهِ زمانِ حضرت یوسف (علیه السلام) در خواب دید که هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه خشکیده به هفت خوشه سبز می پیچند و آنها را از بین می بردند. به این دسته از خواب ها که از سوی خداوند متعال است، «رؤیایِ صادقه» می گویند. این همان خواب هایی هستند که تعبیر دارند.
پی نوشت:
1: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1403 ه.ق، ج58، ص191.
ادامه دارد...
دسته ای از خواب ها اِلقائات شیطانی است. حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) در مورد مَنشأ این دو دسته خواب می فرماید:«فَمَهما کان مِنَ الرُؤیا الصادقةِ فَمِنَ المَلائکَةِ وَ مَهما کانَ مِنَ الرُؤیا الکاذِبَةِ فَمِنَ الجِنِّ»؛ یعنی «پس اگر از رؤياهاى صادق باشد، از فرشتگان مايه مى گيرد و اگر از خواب هاى دروغين باشد، از جِنّ ها سرچشمه مى گيرد» (1). این روایت با حدیث رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) درباره انواع خواب تطابق دارد. زیرا بنا بر آیه شریفه 50 سوره مبارکه کهف، شیطان نیز یک جنّ است. اینکه گفته اید: «وقتی نمازهامو سر وقت میخونم و پاکم بیشتر توی خواب اذیت هستم... وقتی نماز هام دیر میشه یا قضا کمتره»، نشان دهنده این است که بخشی از خواب های شما تحت تأثیر القائات شیطان می باشد.
دسته سوم از خواب ها که در حدیث پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله و سلّم) از آن به «حدیث نفس انسان با خویشتن» تعبیر شده است، همان مطالبی است که فرد درباره آنها فکر می کند و به ذهنش خطور می کند؛ فرد در هنگام خواب به علّتِ فعالیت های سلول های مغزی به صورت رؤیا می بیند که در بخش بیان دلیل از منظر روانشناسی بیان شد.
پی نوشت:
1: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسّسة الوفاء، بیروت، 1403 ه.ق، ج40، ص222.