آزار اجنه

خواب های عجیب و غریب من

با سلام... من یک دختر 21 ساله هستم
راستش من از بچگی خیلی خوابهای ناجور میدیدم...
خواب های عاشقانه با اجنه.. رابطه جنسی ...
حتی حس عاشقانه به حیوانات...
وقتی نمازهامو سر وقت میخونم و پاکم بیشتر توی خواب اذیت هستم... وقتی نماز هام دیر میشه یا قضا کمتره ... حتی دلیلشو نمیدونم
من خیلی سعی کردم به خودم تلقین کنم اینا توهمه..
ولی واقعا توی این دوسال تعداد خوابها خیلی بیشتر شده
....
همش خواب میبینم میگه میام پیشت... برمیگردم پیشن و بهم میخنده
یا توی خوابهام اول عاشق یه جن هستم یا حیوون یا چیزهایی که مشخص نیست اما بعد کم کم تو عالم خواب ازش میترسم و صلوات میفرستم و از خواب میپرم... گاهی موقع خواب انگار بیدارم مکان و زمان رو میشناسم.. و میدونم داره چه اتفاقی میوفته
حتی چند وقت پیش حس میکنم تو خواب به شکل یکی از محارمم دراومده بود و منو ارضا کرد...
من اصلا موقع خواب ارامش ندارم....
باید چکار کنم؟؟؟
همش توهم میزنم توی بیداری....
توی خونمون قران خونده میشه و نه سگی هست نه گربه ای نه حتی الات موسیقی....
من و خواهرم کاهل نماز هستیم اما پدر و مادرم خیلی مقید هستن و صدای اذان هم همیشه تو خونه پخش میشه.... حتی من توی اتاقم قران گذاشتم ....
ولی هیچوقت با ارامش نمیتونم بخوابم
از سه یا چهارسالگیم ازین خوابها داشتم و جالبه که بیشترشو فراموش نمیکنم و بعد از سال ها توی ذهنم میمونه حرفاشون و کاراشون واون احساسی که موقع خواب بهم دست میده
واقعا کم کم دارم میترسم..
من باید چکار کنم؟؟؟
5 سال پیش ... یک شب ناپاک خوابیده بودم
قبل از اذان صبح بیدار بودم یه دفعه یه ترس شدید حس کردم و از ترس نمیتونستم حرف بزنم..
حتی نمیتونستم صدای مامان بابام بزنم....
ولی حس کردم یه چیزی مچ دست راستمو گرفت خیلی سوزش داشت .خیلی ترسیده بودم خیلی زیاد. وحشتناک
توی دلم شروع کردم به پنج تن رو قسم دادن..(البته توی ذهنم چون زبونم کار نمیکرد)
اروم اروم رفت... کاملا بیدار بودم صدای اذان رو شنیدم از موبایل پدرم و بعدشم اون حس رفت
سال بعدش هم توی خوابگاه دانشجویی این اتفاق برام افتاد دوباره.. ولی حسش زودتر رفت
یا تقریبا هر شب انگار موقع خواب یه دید 360 درجه حس میکنم و سبک میشم میرم رو سقف اتاقم و بعد دوباره میام پایین توی تختم ولی همش میترسم . و هرچی سعی میکنم چشمام رو ببندم نمیشه
این خوابها مختص به شب نیست حتی موقع ظهر یا بعد از ظهر .. این اتفاق میوفته.. بخدا دروغ نمیگم
واقعا منو راهنمایی کنید که چکار کنم....... نمیدونستم باید از کی اینارو بپرسم خیلی چیزهارو هم نمیدونم چطور باید توصیف کنم
چون از کودکی اینطوری بودم پدرو مادرم فکر میکنن اینا تصورات بیخودمه
من اصلا دنبال کتابهای ترسناک و اینا هم نیستم... ولی واقعا از بچگی این مسایل رو داشتم
خیلی اذیت هستم.... گاهی فکر میکنم دارم دیوانه میشوم
مرجع تقلید من ایت الله خامنه ای هستن
با تشکر

اجنه چی از جون من می خواد؟

سلام. اجنه چی از جونم می خواد؟ الان 4 ساله افتاده به جونم و ولم نمیکنه هر روز هم بدتر میشه. خار و ذلیلم کرده هزارتا بلا به سرم برده هیچ وقت هم راضی نمیشه. همه چیز رو ازم گرفت نمیزاره یک روز آرامش و  راحتی داشته باشم. منی که اصلا نمازم قضا نمی شد الان ماه هاست نماز نمی خونم نه اینکه من بخوام اجنه نمیزاره هروقت خواستم نماز بخونم اونقدر اذیتم کرد و بلا به سرم برد تا دیگه نتونم بخونم. چرا هرچی تلاش می کنم رهام نمیکنه؟ تمام زندگیمو کنترل میکنه فکرم رو  می خونه هرچی توی ذهنم باشه میفهمه و ازشون سواستفاده می کنه. الان اولین چیزی که به ذهنتون میرسه اینه که من توهم دارم، باید بگم کاملا اشتباه می کنید نه تنها منو اذیت میکنه بلکه تمام خانواده هم تجربیات مشابه منو دارن منتها منو خیلی بیشتر اذیت میکنه. واقعا چی از ما می خواد؟ چرا همیشه اینجاست؟