جمع بندی خدا ما رو برای تماشای خوشی های مردم آفرید! دلمو به چی خوش کنم؟

تب‌های اولیه

73 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

* دلتنگ *;987104 نوشت:
یچیزی که بین ایرانی ها مرسوم هست دو رو‌بودنه. البته عذر میخوام

ما میایم به یه دختر می تازیم که آره فلانی ملاکات چیه که شوهر نکردی؟ که اگه طرف گفت دنبال پول و قیافم که بهش حمله کنیم بگیم اینم شد معیار؟
اگه گفت دنبال اخلاق و شعورم بگیم عجب معیاری پیدا نمیشه...
خلاصه اون هر چی بگه ما بگیم نه معیارت فلانه و بهمانه.

سنگ هامونو وا کندیم خواسته های عجیبم نداشتم. در پستای قبل من به تک تک سؤالات پاسخ دادم فکر نمیکنم غیر منطقی جواب داده باشم
اگر انسانی یکسری خواستنی ها و ملاک های ساده رو نداشته براش فرقی نداره همبستر و همسفره سنگ باشه یا آدم. اینو باید به عقلش شک کرد.

باسلام بله دو رو حتی با خودمون البته بنده نمی تونم بگم همه شاید بعضی ها اینطور باشند

گاهی این دو رویی رو با خودمون هم داریم تو پستهاتون دیدم گفتید خواستگار کم نداشتید چندتاش ناجور بوده

خب یکم بشنید ببنید اونایی که از طرف شما نه گفته شده الان اگه خواستگارتون بودن جوابتون چی بود گاهی ما تکلیفمون با خودمون هم روشن نیست

میگیم معیارمون ساده هست هیچی نمی خواهیم بعد هزار و یک دلیل برای رد خواستگار داریم

من نمیگم کلا توجهی به هیچ چیزی نداشته باشید میگم خواسته شما هم خواسته کمی نیست پس برای رسیدن بهش باید صبر و تلاش کنید چه این تلاش خودسازی خودتون باشه چه شرایط که کمک میکنه به این خواسته برسید

شما تلاش کردید به نتیجه نرسیدید اینجا هستش که من میگم به جای اینکه همش اون زندگی های موفق رو ببنید یه نگاه به اون زندگی هایی بکنید که اگه برای شما خدا نکرده اتفاق افتاده بود روزی هزار بار میگفتید کاش ازدواج نکرده بودم

مطمئنا باشید بخش زیادی از علتها دست بنده هاست اگه یکم خودخواهی هاشون رو کنار بزارند و به فکر حل مشکلات هم نوع خودشون باشند

حبیبه;987109 نوشت:
یه شریفه شاهد مثالی برای لطف قطعی پروردگار به اهل ایمان است نه لطف احتمالی.

دریافت لطف و عطای خداوند هم ضرورتا و الزاما چیزی نیست که ما می پسندیم و درخواست می کنیم اگرچه ممکن است

با آن مطابق باشد،اصل ایمان،اعتماد و توکل به خداست و لازمه ی آن هم اطاعت از اوامر او.

شما ظاهرا متوجه نیستید

این لطف محتمل هست که کجا باشد

یعنی قرار بر این نیست که کسی که 20 سال نماز خوانده در موعد مقرر صاحب شوهر شود

منظور از احتمال همین هست

حبیبه;987109 نوشت:
خیر؛خدا هر چه کند لطف است.

اعمال ما در حیطه قوانین الهی رخ میدهند .
اگر ما از طبقه ششم یک ساختمان سقوط کردیم و تحت لطف خدا نجات پیدا کردیم این لطف الهی هست .

اگر لطف نمیکرد => خوردن سر به زمین با ضربه مساوی مرگ هست در حیطه قوانین الهی.

حبیبه;987109 نوشت:
اگر فرض کنیم که بهشت جزای عمل مؤمن است آنهم لطف خداست.

بهشت و جهنم اثار اعمال ماست و اینها قوانینی هستند که خداوند تعریف کرده .
یعنی ممکن نیست بنده ای در حد اعلی باشه و بره جهنم .

اینکه خداوند اثار اعمال گنهکاری رو به اعمال نیک بدل کند یعنی لطف
چون در اثر اعمال گناه گرفتار دوزخ بود

حبیبه;987109 نوشت:
راه رسیدن به فلان مورد تنها صد سال نماز خواندن نیست بلکه برای رسیدن به هر مقصد و مقصود معقولی باید از

راهش وارد شد و البته معنویت نیز باعث گشوده شدن درهای لطف و رحمت حق و برکت یافتن زندگی انسان می شود.

مگر بنده گفتم که راه این هست ؟
منظور این هست نباید چنین دیدگاهی داشته باشیم

حبیبه;987109 نوشت:
هر دو لطف است.

این نگرش شخصی شماست و بنده هم نگرش دیگری دارم

خداوند در عالم ی سری قوانینی تعریف کرده که امورات طبق انها جریان دارند .

لطف خداوند جدا از این جریانات هست

اینکه بنده ای میبخشه و از اتش دوزخ نجات میده یعنی لطف به ان بنده .
چون طبق قوانین تعریف شده اش جهنمی بود

حبیبه;987109 نوشت:
لطف خداوند در حق بندگانش قانون خداست:

کتب علی نفسه الرحمة.

سبقت رحمتی غضبی.

معصیت موجب نزول بلا و نماز عامل دوری از معصیت و فحشاء و در نتیجه رفع بلاست:

إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر....

ربطی نداشت به حرف بنده

اللیل والنهار;987116 نوشت:

خب یکم بشنید ببنید اونایی که از طرف شما نه گفته شده الان اگه خواستگارتون بودن جوابتون چی بود گاهی ما تکلیفمون با خودمون هم روشن نیست

من خواستگاران زیادی داشتم و این سه خواستگار هر کدام بمدت

۷ ماه _ ۴/۵ ماه _ ۳/۵ ماه

خواستگار اول :
خانواده ای پر جمعیت _ کارگری_ توقعات بالا_ فقیر_ ارتباط های نچندان درست و اخلاقی بین اعضای خانواده مثل زن برادرها_ عدم برداشتن قدم های مؤثر بجهت ازدواج _ نداشتن شعور کافی_ اختلافات فرهنگی

خواستگار دوم:
خسیس _ خالی کردن تمامی درآمد و سود حاصل از کار توسط مادر از کارت بانکی برای خرید ماشین مدل بالا و نبود آینده نگری_توقع بالا از عروس آینده_ عدم پیگیری_ دم زدن از چهار ، پنج سال آینده برای ازدواج چون پولشو داده بود ماشین خریده بود!

خواستگار سوم:
کلاهبرادر_ اغفال گر_ فساد اخلاقی پنهان_ عدم پیگیری_ غیب طولانی مدت و پنهان شدن از چشم من_ پنهان کردن ارتباطشون از چشم خونوادشون و ....

در واقع من خیلی از این شرایط رو پذیرفته بودم اما اگر خیری میدیدم درنگ نمیکردم. ( تمام اینا در ظاهر مهربان، با ایمان و عادی بودن یعنی بازیگران توانمندی بودن)

همین مورد سوم خیلی من و خونوادمو اذیت کرد و باعث آبروریزی ما شد درست وقتی که منتظرش بودیم بیاد و اتفاقی خوبیو رقم بزنیم سر هیچ و پوچ قهر کرد و هنوز حتی با یک پیامک برنگشته که بعدها ابرها از روی خورشید کنار رفت و چهره ی واقعی ایشون رو دیدیم فردی که تمام حرف هاش دروغ بود حتی غذا خوردنش.
من معیارای بدی نداشتم ولی شانس نداشتم دلم نمیاد بگم خدایا چرا یه آدم خوب سر راهم نیاوردی ... میگم خدایا شکرت ، خدایا تو لطفتو بمن کردی .... چی بگم.
کی میفهمه من چی کشیدم مخصوصا در ۱۳ سال گذشته که سی سال گذشت و منو پیر کرد

خدا هیج جوانی رو ناامید نکنه

* دلتنگ *;987120 نوشت:
خدا هیج جوانی رو ناامید نکنه

خب همه اینهایی که گفتید تصور کنید همه اینها رو متوجه نمیشدی و فکر میکردید برای شما شرایط و انتخاب خوب هستند و این زندگی سر می گرفت بعد از ازدواج متوجه میشدید با یه بچه بر میگشید خونه پدرتون
فکر میکنید همه اونهایی که ازواج کردن هیچ مشکلی ندارند خیلی هاشون بعد از ازدواج متوجه این موقعیتها شاید بشن و حالا یا باید برگردن یا بسازند یا خیلی هاشون برای تغییر تو زندگیشون تلاش میکنند
در حالی که الان شما تو این شرایط نیستید و فرصت انتخاب دیگر رو دارید

چی میخوام بگم فکر نکنید اگر زودتر با یه مرد با معیارها که داشتید ازدواج میکردید دیگه هیچ مشکلی نداشتید

برای همین میگم بشیند ببنید اگه اونایی که اومدن خواستگاری همشون تو این شرایطی که گفتید بودن گاهی ما یک زندگی رویایی بدون هیچ مشکلی رو برای خودمون ساختیم که نمیزاره درست فکر و انتخاب بکنیم حتی از نوع معنوی و مثبتش Smile

مواقع بین باشیم از بین اون خواستگارهایی که دارید نه اون خواستگارهایی که دوست داشتید داشته باشید اونی که از همه مناسب تر هست نمیگم بدون هیچ عیب و ایرادی چون یافت می نشود انتخاب کنید با توکل به خدا زندگیتون رو شروع کنید

یه بار دختر داییم تعریف میکرد یه واحد درسی رو با یه گروهی دیگه برداشته که نمیشناختنش میگه یه حلقه تو دستم بود همه داشتن از شوهراشون و زندگی سختی که دارند حرف میزدن بعد چند جلسه حلقه رو در آوردم همه پرس وجو کردن ازدواج کردی دیدن مجرد هستم شروع کردن از خوبیهای زندگی هاشون تعریف کردن که چرا ازدواج نکردی فلان

اینا رو گفتم که بگم فکر نکنیم اونی که زندگی خوبی داره هیچ درد و مشکلی نداره

چی بگم نمیدونم ... کاش زندکی روی روال عادیش میگذشت... من چیزای رؤیایی نمیخوام ففط خوشبختی و عشق و آرامش .

باسمه الکریم

ابوالفضل;987119 نوشت:
شما ظاهرا متوجه نیستید

این لطف محتمل هست که کجا باشد

یعنی قرار بر این نیست که کسی که 20 سال نماز خوانده در موعد مقرر صاحب شوهر شود

منظور از احتمال همین هست

وقتی در حیطه ی افعال و اوصاف الهی صحبت می شود بهتر است از کلمات دقیق استفاده شود

لذا اگر از تعبیر ـ محتمل است خداوند خواسته ی انسان را عطا کند و یا نکند ـ استفاده می فرمودید

اشکال"لطف الهی در حق مؤمن محتمل است" پیش نمی آمد.

خانواده متعالی

باسلام خواستید گوش کنید
یاحق

باسمه الرزّاق

عرض سلام و ادب

* دلتنگ *;987166 نوشت:
من چیزای رؤیایی نمیخوام ففط خوشبختی و عشق و آرامش .

دلتنگ عزیز،همه ی دختران و پسران هم به قصد رسیدن به همین آرزوها اقدام به ازدواج می کنند

همه ی کسانی هم که ازدواج کرده اند در پی خوشبختی،عشق و آرامش بوده اند ولی متأسفانه

حاصل برخی از ازدواجها نه تنها رسیدن به این آمال نبوده که همان خرده آرامش دوران مجردی هم از دست

داده اند.بنابراین بهتر است امید و توکلتان را از دست ندهید و از خداوند کفو صالح و کریم بخواهید و برای

اینکه خواستتان اجابت شود سعی کنید خودتان هم صالحه باشید که "الطیبین للطیبات"و صبر کنید چون

اگر به دنبال سعادت دنیا و آخرت هستید چاره ای جز صبر وجود ندارد و البته توانمندی هایتان را هم افزایش دهید

هم سرتان گرم می شود هم اعتماد به نفستان بیشتر می شود هم با نشاط می شوید هم ان شاالله بیشتر

به چشم می آئید و شناخته می شوید.

ادامه پست قبلی

اگه دوست داشتید گوش کنید

خانواده متعالی

* دلتنگ *;986416 نوشت:
من دختری سی ساله هستم. از مدیریت اسک دین در ابتدای سخنم تقاضا دارم به مشاوره های آنلاین رسیدگی کنن اولا بنده نام کاربری قبلیم رو با طرح جدید مشاوره آنلاین از دست دادم ، ثانیا دیگه کلا سیستمش کار نمیکنه!

سلام علیکم
ضمن تشکر از حضرتعالی در بیان نظرتان؛
جهت اطلاع عرض می کنم اساسا در انجمن پاسخگویی به صورت آنلاین نداشته ایم. با این وضعیت به چه چیزی باید رسیدگی کنیم؟

مدیر سایت;987193 نوشت:
سلام علیکم
ضمن تشکر از حضرتعالی در بیان نظرتان؛
جهت اطلاع عرض می کنم اساسا در انجمن پاسخگویی به صورت آنلاین نداشته ایم. با این وضعیت به چه چیزی باید رسیدگی کنیم؟

سلام و احترام
اون پایین سایت یک لینک برای پاسخ و پرسش آنلاین هست که بخش احکام و اخلاق و اعتقادات و مشاوره داشت حالا دیگه کار نمیکنه و نام های کاربری قبلی هم از کار افتاده.

* دلتنگ *;987197 نوشت:
سلام و احترام
اون پایین سایت یک لینک برای پاسخ و پرسش آنلاین هست که بخش احکام و اخلاق و اعتقادات و مشاوره داشت حالا دیگه کار نمیکنه و نام های کاربری قبلی هم از کار افتاده.

سلام علیکم
اون لینک مربوط است به بخش آنلاین مرکز ملی پاسخگویی و ارتباطی به انجمن ندارد.
البته الان هم لینک فعال هست و همین الان هم بنده تست کردم مشکلی نداشت. اگر مشکلی دارید به این صفحه برین و با مدیر آنلاین یا همکار مدیر از طریق پیام رسان ایتا یا سروش صحبت کنید.

[="Tahoma"][="Navy"]

* دلتنگ *;986416 نوشت:
سلام

من دختری سی ساله هستم. از مدیریت اسک دین در ابتدای سخنم تقاضا دارم به مشاوره های آنلاین رسیدگی کنن اولا بنده نام کاربری قبلیم رو با طرح جدید مشاوره آنلاین از دست دادم ، ثانیا دیگه کلا سیستمش کار نمیکنه!

اما مشکلم
من چند بار واسم فرصت ازدواج پیش اومد که هر سه مورد کلاهبردار بودن و بعد ماهها جدا شدن و رفتن بدون پیگیری و من ضربه ی روانی بدی خوردم.
الان دیگه دوره ی پاکی نیست دوره ی اینه که منه دختر لباسمو از تنم در بیارم و عکس و فیلممو تو شبکه های اجتماعی بگذارم... دوره ی اینه که با فلانی و ... بلند شم برم کافی شاپ و رستوران و سفره خونه... همین هفته پیش یه پسری برگشت بهم گفت تو عقب مونده و تو خونه نشینی که با من نمیای رستوران شام بخوریم ..
مدت هاست دارم فکر میکنم شاید اینا راه درست رو میرن من اشتباه میرم.


سلام
در هردوره از زندگی انسان یک سری نیازها برجسته میشن و انسان به اونا توجه خاص میکنه تا جایی که شاید فرد فکر کنه در زندگیش کاری جز توجه به آنها نداره.
به نظر بنده شما در یک دوراهی هستید و اون اینه که آیا در عین برخورداری از شرایط ظاهری لازم برای ازدواج، تمام هستی و زندگی خودتونو منوط به یک رابطه و ازدواج می کنید یا به ابعاد دیگه وجود و زندگیتون هم توجه می کنید؟
شما فرصت های دیگری در ابعاد مختلف زندگی دارید و نیازی نیست تمام توجه خودتون رو روی ازدواج و داشتن یک رابطه عاطفی با جنس مخالف بذارید. البته نمیخوام بگم نیاز ندارین بلکه میخوام بگم میزان توجه شما به این نیاز خیلی تعیین کننده است.
اگر موفق بشید فرصت های دیگه موجود در زندگیتون رو شناسایی کنید به اندازه کافی در اون مسیر احساس خوشبختی خواهید داشت و البته اگر خواستگار مناسبی اومد از دادن پاسخ مثبت دریغ نکنید.
سعی کنید خودارضایی نکنید چون برای جسم و روحتون ضرر داره. روزه میتونه بهتون برای کنترل این غریزه کمک کنه.
و هو الهادی المعین[/]

* دلتنگ *;986416 نوشت:
اما مشکلم
من چند بار واسم فرصت ازدواج پیش اومد که هر سه مورد کلاهبردار بودن و بعد ماهها جدا شدن و رفتن بدون پیگیری و من ضربه ی روانی بدی خوردم.
الان دیگه دوره ی پاکی نیست دوره ی اینه که منه دختر لباسمو از تنم در بیارم و عکس و فیلممو تو شبکه های اجتماعی بگذارم... دوره ی اینه که با فلانی و ... بلند شم برم کافی شاپ و رستوران و سفره خونه... همین هفته پیش یه پسری برگشت بهم گفت تو عقب مونده و تو خونه نشینی که با من نمیای رستوران شام بخوریم ..
مدت هاست دارم فکر میکنم شاید اینا راه درست رو میرن من اشتباه میرم.
هر چی کم سن و ساله میبینم همه ازدواج کردن و بچه دارن . یجورایی واسم حسرت شده... دختر بدی نیستم مانتویی و شیک پوش. کمی آرایش _ اجتماعی و خونگرم و زیبا به گفته دیگران.اما هر کی میاد میگه قصدم دوستیه .. یا بذاریم چند سال دوست بمونیم تا ببینیم بهم میایم یا نه.
یه پسر مؤمنیم بود که خیلی دلم میخواستش اونم تو عالم هپروت بود هر وقت ما رو دید از عالم بالا حرف زد در حالی که سنت پیامبرشو پاک فراموش کرده بود!

حالامدتیه که از همجنس های خودم متنفرم تا جایی که حالم از بعضیا بهم میخوره . مثلا وقتی میبینم فلانی شوهر کرده میگم قیافشو شبیه کفگیره ببین چه شانسی داره، یا یکی بیست سالشه بارداره میگم چه هولی ..، میذاشتی دو سال دیگه .. یا با خانواده شوهرشون مشکل دارن من بیشتر طرف خانواده شوهرشونم... اصلا یه وضعی

فکر میکنم همش بر میگرده به ازدواج نکردنم و ناکامی
میدونم شمام کاری ازتون بر نمیاد اون بالایی باید بخواد که نمیخواد و ما رو آورده به تماشای جهان..، خدایی خیلی متنفرم تا جایی که خود ارضایی میکنم اولا عذاب وجدان داشتم الان لج میکنم و حق خودم میدونم میگم به جهنم.

این زندگی هیچی نداره نه تفریحی ، نه مسافرتی ، نه شغلی، نه دوستی، نه مادر خوش اخلاقی، نه خبر خوبی اه اه خیلی جلو خودمو میگیرم که حرف زشت نزنم
مدرکمم کاردانیه .دیگه نپرسین

سلام علیکم و رحمه الله

مطلبی را عرض خواهم کرد که احتمالا شما و دیگر کاربران که مشکل مشابه شما دارند ناراحت خواهند شد.

بنده مدرک و سندی اینجا نمیتونم ارائه بدم و تنها برداشتم از پیامهای دوستان در تاپیکهای مختلف در اسک دین هستش و برخی هم که مانند شما شهامت ندارند و یا اینکه خجالت می کشند یا به هر دلیل شخصی دیگر یا با آیدی گمنام یا از طریق ارسال پیام به مسئول ارجاع سوالات یا کارشناسها تاپیک را ایجاد می کنند و مسائلی مانند اشتیاق شدید به ازدواج یا مشکلاتی مانند خود ارضایی یا .... را بیان می کنند.

ببینید خواهر گرامی

از سخن من ناراحت نشوید، شما و دیگر خانمهایی که این مشکلات را دارند مانند خواهرهای بنده هستید و بینی و بین الله قصد تحقیر یا سرزنش یا ...ندارم.

بنده از روی تجربه ام حرفم را میزنم....چون نزدیک 50 سال دارم و بسیار به موضوع روانشناسی و رفتارشناسی علاقه دارم، اگرچه تخصص ندارم و هیچ ادعایی هم ندارم که حرفم درسته و حتی ممکنه کارشناسهای محترم سایت 100٪ حرفم را رد کنند...برام مهم نیست، چون آنچه را که دارم می بینم و تجربه میکنم برام حجتش از هر چیزی بالاتره!

ببینید بزرگوار....افرادی که نمیتونن ازدواج کنند یا حد اقل ازدواج موافق ندارند، ایراد از خودشان است....دیدگاهشان به زندگی و انتخاب همسر و بسیاری از موارد رفتار و تعاملشان با کل جامعه مشکل دارد....این صرفا به معنای بد بودن یا معیوب بودن نیست.

قطعا این افراد محاسن و مزایای در رفتارشان هست که در زمینه های غیر از زادواج میتونه خیلی مفید و ضروری باشه ولی نواقص و مشکلات فکری و اخلاقیشون طوری هستش که جنس مخالف به بهانه ازدواج نمیتونه بهشون نزدیک بشه و حالت تدفعی دارند!

خانمهایی را دیده ام که در پست مدیریت خیلی قوی و موفق بوده اند ولی آنقدر در کارشان محو شده اند که رفتار میدر گونه و از بالا نگاه کردن به دیگران در گوشت و خونشون نفوذ کرده....عمده مردان ایرانی به دلیل پیشینه فرهنگی نمیتونن با چنین رفتاری کنار بیان خود به خود مهره های زندگی مانند دومینو طوری کنر هم قرار میگیرن که چنین شخصی گاهی تا آخر عمر نجرد بمونه یا ازدواج موفق نداشته باشه! (دقت کنید نگفتم همه مدیران اینطوری هستند!)

معلمین را دیده ام که با این مشکل مواجه بوده اند یعنی بخش از شخصیتشان که نقش (والد) را دارد خیلی قویست و جنس مخاف را دفع میکنه...
خان
مهایی که که خیلی در بیزینس موفق هستند همچنین به دلیل استقلال مالیشون در فرهنگ ما طوری به نظر میان که یک مرد شاید نتونه باهاش کنار بیاد...

گذشته از همه اینها چه دختر و چه پسرهایی که نمیتونن ازدواج کنن و به گله گزاری از زمین و زمان روی میارن، همدتا مشکلات روحی روانی دارند....وسواس فکری، عصبانیت،خجالتی بودن، ترسو بودن (از جامعه، آینده، مسائل جنسی،فقر.....)، خود کم بینی،
تجربیات منفی از مشاهده مشکلات والدین از بدو تولد، عدم اعتماد به نفس، شکاکیت، حسادت و.....

باز تاکید میکنم قصدم بی احترامی نیست...من نظرم را می گویم شما در خودتان تامل کنید اگر چنین مشکلاتی دارید رفعش کنید تا خودتان شاهد تغییرات در زندگی و خواستگارهیتان شوید...اگر هم واقعا از همه این عادات منفی پاک و مبرا هستید که خوشا به حالتان و حتما خدا نمیخواد که بخت شما باشد بشه...

ولی چیزی که من تجربه کردم همینه که عرض کردم.

خیلی از خانمها یا آقایان فقر اقتصادی را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان فقیرتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان شکل ظاهری خود را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان زشتتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان رفتار والدینشان را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا والدینی با مشکلات بیشتر از والدین خودشان ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان عدم توفیق در تحصیلات را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان کم سوادتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

قطعا پاسخ همه این سولات "بله" است، پس مشکل در رفتار و منش خودشان است .

کلام آخر:
به مشاور روانشناس مراجعه کنید، کتب روانشناسی و رفتار شناسی بخونید...اگر شده یک سال وقت و انرژی بگذارید...درسته هر جلسه مشاوره ممکنه 150 تومان هزینه داشته باشه...در سال ممکنه 2 میلیون هزینه بخواد و کتابها ممکنه 200-300 تومان هزینه داشته باشه...البته کتابخانه های عمومی واقعا گنجهای مهجوری هستند در کشور ما...تمام این سرمایه کردنها ارزشش را دارد.

مطمئن باشد اگر فکر و رفتارتان درست شود، نه تنها ازدواج خواهید کرد،بلکه با یک انسان ! ازدواج خواهید کرد.
انسانی که مشکلات رفتری و فکری داشته باشه، قطعا جذب یک انسان مانند خودش میشه و قطعا اینها بعد از زادواج نیر مشکلاتی بیشتر خواهند داشت و آرزوی طلاق یا دوران تجرد را می کنند!

عذر میخوام که کلامم طولانی شد ولی مجبور بودم که خیلی مقدمه بگو و با احتیاط بنویسم که شما و دوستان ناراحت نشوید...وگر مخلص پیامم یک خط است!...
شما رفتار و طرز فکرتان را عوض کنید، مشکل ازدواجتان حل میشود!

موفق باشید

[="Teal"]

hamidrezza;987657 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

مطلبی را عرض خواهم کرد که احتمالا شما و دیگر کاربران که مشکل مشابه شما دارند ناراحت خواهند شد.

بنده مدرک و سندی اینجا نمیتونم ارائه بدم و تنها برداشتم از پیامهای دوستان در تاپیکهای مختلف در اسک دین هستش و برخی هم که مانند شما شهامت ندارند و یا اینکه خجالت می کشند یا به هر دلیل شخصی دیگر یا با آیدی گمنام یا از طریق ارسال پیام به مسئول ارجاع سوالات یا کارشناسها تاپیک را ایجاد می کنند و مسائلی مانند اشتیاق شدید به ازدواج یا مشکلاتی مانند خود ارضایی یا .... را بیان می کنند.

ببینید خواهر گرامی

از سخن من ناراحت نشوید، شما و دیگر خانمهایی که این مشکلات را دارند مانند خواهرهای بنده هستید و بینی و بین الله قصد تحقیر یا سرزنش یا ...ندارم.

بنده از روی تجربه ام حرفم را میزنم....چون نزدیک 50 سال دارم و بسیار به موضوع روانشناسی و رفتارشناسی علاقه دارم، اگرچه تخصص ندارم و هیچ ادعایی هم ندارم که حرفم درسته و حتی ممکنه کارشناسهای محترم سایت 100٪ حرفم را رد کنند...برام مهم نیست، چون آنچه را که دارم می بینم و تجربه میکنم برام حجتش از هر چیزی بالاتره!

ببینید بزرگوار....افرادی که نمیتونن ازدواج کنند یا حد اقل ازدواج موافق ندارند، ایراد از خودشان است....دیدگاهشان به زندگی و انتخاب همسر و بسیاری از موارد رفتار و تعاملشان با کل جامعه مشکل دارد....این صرفا به معنای بد بودن یا معیوب بودن نیست.

قطعا این افراد محاسن و مزایای در رفتارشان هست که در زمینه های غیر از زادواج میتونه خیلی مفید و ضروری باشه ولی نواقص و مشکلات فکری و اخلاقیشون طوری هستش که جنس مخالف به بهانه ازدواج نمیتونه بهشون نزدیک بشه و حالت تدفعی دارند!

خانمهایی را دیده ام که در پست مدیریت خیلی قوی و موفق بوده اند ولی آنقدر در کارشان محو شده اند که رفتار میدر گونه و از بالا نگاه کردن به دیگران در گوشت و خونشون نفوذ کرده....عمده مردان ایرانی به دلیل پیشینه فرهنگی نمیتونن با چنین رفتاری کنار بیان خود به خود مهره های زندگی مانند دومینو طوری کنر هم قرار میگیرن که چنین شخصی گاهی تا آخر عمر نجرد بمونه یا ازدواج موفق نداشته باشه! (دقت کنید نگفتم همه مدیران اینطوری هستند!)

معلمین را دیده ام که با این مشکل مواجه بوده اند یعنی بخش از شخصیتشان که نقش (والد) را دارد خیلی قویست و جنس مخاف را دفع میکنه...
خان
مهایی که که خیلی در بیزینس موفق هستند همچنین به دلیل استقلال مالیشون در فرهنگ ما طوری به نظر میان که یک مرد شاید نتونه باهاش کنار بیاد...

گذشته از همه اینها چه دختر و چه پسرهایی که نمیتونن ازدواج کنن و به گله گزاری از زمین و زمان روی میارن، همدتا مشکلات روحی روانی دارند....وسواس فکری، عصبانیت،خجالتی بودن، ترسو بودن (از جامعه، آینده، مسائل جنسی،فقر.....)، خود کم بینی،
تجربیات منفی از مشاهده مشکلات والدین از بدو تولد، عدم اعتماد به نفس، شکاکیت، حسادت و.....

باز تاکید میکنم قصدم بی احترامی نیست...من نظرم را می گویم شما در خودتان تامل کنید اگر چنین مشکلاتی دارید رفعش کنید تا خودتان شاهد تغییرات در زندگی و خواستگارهیتان شوید...اگر هم واقعا از همه این عادات منفی پاک و مبرا هستید که خوشا به حالتان و حتما خدا نمیخواد که بخت شما باشد بشه...

ولی چیزی که من تجربه کردم همینه که عرض کردم.

خیلی از خانمها یا آقایان فقر اقتصادی را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان فقیرتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان شکل ظاهری خود را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان زشتتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان رفتار والدینشان را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا والدینی با مشکلات بیشتر از والدین خودشان ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

خیلی از خانمها یا آقایان عدم توفیق در تحصیلات را دلیل عدم توفیقشان برای ازدواج می دانند....یک سوال : آیا تا حالا از خودشان کم سوادتر ندیده اند که که هم متاهل هستند و هم زندگی با آرامشی داشته باشند؟!

قطعا پاسخ همه این سولات "بله" است، پس مشکل در رفتار و منش خودشان است .

کلام آخر:
به مشاور روانشناس مراجعه کنید، کتب روانشناسی و رفتار شناسی بخونید...اگر شده یک سال وقت و انرژی بگذارید...درسته هر جلسه مشاوره ممکنه 150 تومان هزینه داشته باشه...در سال ممکنه 2 میلیون هزینه بخواد و کتابها ممکنه 200-300 تومان هزینه داشته باشه...البته کتابخانه های عمومی واقعا گنجهای مهجوری هستند در کشور ما...تمام این سرمایه کردنها ارزشش را دارد.

مطمئن باشد اگر فکر و رفتارتان درست شود، نه تنها ازدواج خواهید کرد،بلکه با یک انسان ! ازدواج خواهید کرد.
انسانی که مشکلات رفتری و فکری داشته باشه، قطعا جذب یک انسان مانند خودش میشه و قطعا اینها بعد از زادواج نیر مشکلاتی بیشتر خواهند داشت و آرزوی طلاق یا دوران تجرد را می کنند!

عذر میخوام که کلامم طولانی شد ولی مجبور بودم که خیلی مقدمه بگو و با احتیاط بنویسم که شما و دوستان ناراحت نشوید...وگر مخلص پیامم یک خط است!...
شما رفتار و طرز فکرتان را عوض کنید، مشکل ازدواجتان حل میشود!

موفق باشید

سلام و عرض ادب ...
در متن اشاره کردید نزدیک 50 سالتونه و جای برادر که هیچ حتی پدر ماهم محسوب میشید و قطعا تجارب بیشتری دارید ولی جسارتا نتیجه گیری تون به نظر من اشتباهه

بله همه مواردی که گفتید صحیحه ولی فقط در مورد مواردی صدق میکنه که سنشون از یه مقطع خاصی گذشته و زمان طولانی رو در تجرد به سر بردند
من این حرفای شمارو میتونم در مورد یک خانم 40 یا 40 و خرده ای تصدیق کنم که ممکنه یکی از این موارد باعثش شده ولی در مورد جوانانی با سن پایین تر خیر!!

ممکنه یه آقای 40 ساله به دلایلی چون کمال گرایی و .... هنوز مجرد مونده باشه ولی قطعا در مورد یه آقایی که از 20 دنبال ازدواج بوده و خودشو به زمین و زمان زده ولی شرایط جور نشده و مثلا در 30 هنوز موفق به ازدواج نشده،صدق نمیکنه

امکانش هست خانمی 40 وخرده ای پس از رسیدن به جایگاه و موقعیتی اصلا نیازی به حمایت فرد ثانی نبینه و اگرم بخواد فقط در حد خیلی عالی بخواد که خب توی اون سن درصد کمی این شانس رو میارن بنابراین مجرد موندنش به نوعی برگرده به خودش و رفتاراش،ولی قطعا شامل دخترانی با سنین پایین تر نمیشه

شما می فرمایید این افراد خودشون تمایلی نداشتن یا ویژگی اخلاقی/رفتاری بدی داشتن که نتونستن ازدواج کنن ؟!!خیر
واقعا خیلی از افراد هستند که از همه لحاظ خوبن ولی انقدر مانع از شرایط اجتماعی،اقتصادی،اداب و رسوم،سنگ اندازی و .... گرفته تا دلایلی که گاهی به عقل جنم نمیرسه،وجود داره
که واقعا اتفاقا الان به نظر من توی این قضیه خیلی از جوونامون خودشون مقصر نیستن یا لااقل کمتر مقصرن ....[/]

سلام علیکم و رحمه الله

ترگل;987673 نوشت:
در متن اشاره کردید نزدیک 50 سالتونه و جای برادر که هیچ حتی پدر ماهم محسوب میشید و قطعا تجارب بیشتری دارید ولی جسارتا نتیجه گیری تون به نظر من اشتباهه

بله همه مواردی که گفتید صحیحه ولی فقط در مورد مواردی صدق میکنه که سنشون از یه مقطع خاصی گذشته و زمان طولانی رو در تجرد به سر بردند
من این حرفای شمارو میتونم در مورد یک خانم 40 یا 40 و خرده ای تصدیق کنم که ممکنه یکی از این موارد باعثش شده ولی در مورد جوانانی با سن پایین تر خیر!!

فرزند من 22 سالشه...شاید افرادی هم در سایت باشند که من جای فرزندشان باشم!
منظورم از خطاب دادن خواهر همان رده سنی خواهر بود....35-60 سال...معلومه که شماها مد نظرم نبودید ولی دقت بفرمایید که همین سن بالاها هم یه روزی مثله شما بودند!...یعنی باید مراقب باشند و به صرف اینکه حالا جوانند و موقعیتها را رد می کنند باید خود را زیر ذره بین ببرند که مثلا منه 25 ساله چرا نمیتونم از بین این همه خواستگار یکی را همکفو خود بیابم؟!
چه بسا خیلی ها حتی در ایجاد ارتباط با همجنس خود مشکل دارند و در کل عمرشان یک دوست صمیمی نداشته باشند!

ترگل;987673 نوشت:
شما می فرمایید این افراد خودشون تمایلی نداشتن یا ویژگی اخلاقی/رفتاری بدی داشتن که نتونستن ازدواج کنن ؟!!خیر
واقعا خیلی از افراد هستند که از همه لحاظ خوبن ولی انقدر مانع از شرایط اجتماعی،اقتصادی،اداب و رسوم،سنگ اندازی و .... گرفته تا دلایلی که گاهی به عقل جنم نمیرسه،وجود داره

افرادی که تمایل ندارند که اصلا نه اینجا و نه جای دیگر گله ای هم ندارند و همانطور خوش هستند و مد نظرم نیستند.
ولی در مورد همین جمله" از همه لحاظ خوبند" باید مراقب باشید...خطر همینجاست...
همینها باید در رفتار خود و طرز فکر خود تجدید نظر کنند و با مشاور در ارتباط باشند.
در مورد مشکلات و موانع هم عرض کردم...آیا از خودشان بدتر سراغ ندارند که ازدواج موفق داشته اند؟!...فقیرتر، کم سوادتر، زشت تر، نقص عضو بیشتر،....
آیا به نظر شما نبوده؟!

به هر حال همانطور که گفتم این تجربه شخصیه منه.....ممکنه کلا غلط باشه ولی به چشمهام و گوشهام که نمیتونم ایمان نداشته باشم!
وقتی دارم میبینم افرادی را که مشکل ازدواج دارند و دلیلش در رفتارشان و طرز فکرشان است!
اولش هم که ایرادشون را بهشون میگم، قبول نمیکنن ولی وقتی دوستانه وارد میشم و اعتمادشان جلب میشه، آخرش میگن...شما درست میگی و من این ایراد را دارم ولی چه کار کنم دست خودم نیست و نمیتونم تغییر کنم!
اینها باید به مشاور استفاده کنند و قطعا نتیجه خواهند گرفت
سخته....ولی شدنیه!

در مورد جوانان در محدوده 18 تا 25 هم که خیلی به در و دیوار میزنند که آی دیر شد و چرا نمیشه و ...اینها هم خودشان یک سری مشکلات دیگر دارند که آنها هم باید به مشاور مراجعه کنند..

کلا الآن جامعه بیماری داریم و همه ما ها باید با مشاور و کتب خوب در ارتباط باشیم!
بالاخره اینهمه استرس و فشار جامعه یک جایی باید خودشو نشون بده دیگه!
همانطور که در شهری که آلوده است و انواع میکروبها وجود دارد ما خود را از پزشکها برا یبیماریهای جسمی بی نیاز نمیدانیم.
به همانصورت روحمان مرتب در معرص بیماریست...آنهم در این کشور با دریایی از مشکلات.

* دلتنگ *;986416 نوشت:
این زندگی هیچی نداره نه تفریحی ، نه مسافرتی ، نه شغلی، نه دوستی، نه مادر خوش اخلاقی، نه خبر خوبی اه اه خیلی جلو خودمو میگیرم که حرف زشت نزنم
مدرکمم کاردانیه .دیگه نپرسین

سلام

چگونگی تعریف هریک از ما از زندگی خوشی و ناخوشی آن را رقم خواهد زد. از نگرش و بینش هریک از ما احساسات ما شکل می گیرد و که نهایتا منجر به رفتار در ما خواهد بود.
نگرش===> احساس===>رفتار

اگر زندگی در ازدواج خلاصه شود واقع شدن و نشدن آن در هر صورت قانع کننده نخواهد بود، اگر خوشی دارد آنی و زودگذر است چون در هر صورت ابعاد و بخشهای دیگر زندگی در جریان است و بخواهیم و نخواهیم با آنها مواجه خواهیم بود .

بهتر است نگاهمان را به زندگی و ازدواج و ... نگاهی درست و واقعی باشد تا رفتارمان نیز درست و قابل قبول گردد.
تا زمانیکه ازدواج تنها عامل خوشی و خوشبختی باشد مدرک دکتری هم داشته باشیم مقیاس و معیار ارزیابی خود و دیگران نیز همین تنها عامل خواهد بود.
ما می توایم از قدرت انتخابمان استفاده کنیم و خوشی را برای خود داشته باشیم و یا فقط ناظر خوشی دیگران باشیم.

ازدواج بخشی از زندگی است نه همه زندگی .

معرفی کتاب


دلواپسي هاي خواستگاري


موضوع: راهکارهاي کليدي در رفع نگراني هاي خواستگاري ويژه دختران

اين کتاب توسط مهندس حسن سهرابي با هدف بيان آسيب‌هاي دوران مجردي و توانمندسازي دختران جهت ورود به زندگي نگاشته شده است.

محور اصلي کتاب اشاره به نيامدن خواستگار خوب و دلايل آن به صورت علمي و کاربردي و ارائه 160 نکته کاربردي و صميمي ويژه دختران سنين 20 سال به بالا مي‌باشد.

کتاب خودآموز و بسيار خواندني است، داراي چهار فصل مي‌باشد
و شما با عناوين معناي زندگي،
ويروس‌هاي زندگي دختري که خواستگار ندارد،
مين‌هاي عاطفي
و در نهايت توانگري و آشنايي با سبک زندگي مجردي سالم، آگاهانه‌تر و کم‌استرس‌تر مهياي زندگي مشترک مي‌شويد.



پی نوشت: نشر حديث راه عشق
http://hadisbook.ir

منبع

* دلتنگ *;986947 نوشت:
عرض سلام و تشکر از معتمد عزیز

درباره ی چهار تا موضوعی که فرمودین من درباره ی هرکدومش مطلبی بگم
[SPOILER]

۱_ از دید خودم عرض میکنم نمیشه موهامو افشون کنم و شلوار کوتاه و لباس بدن نما بپوشم بگم مؤمن هستم ! درسته خدا رو قبول دارم و اعتقادات خودمو دارم ولی هرگز مؤمن به معنای واقعی کلمه نیستم.
پس جامعه از دید من دو تکه هست . یکیش افراد با ایمانن به معنای کلمه زندگی معنوی_ یکیشم افراد (عادی و آزادن) که اینا هم دو دسته ان . معمولی هایی که میانه رو هستن و افراد آزادی که هیچ قید و بندی ندارن.

گروه اول که با ایمانن اصولا با افرادی مثل خودشون ارتباط دارن. مثل همسایه ی ما که فوق العاده آدمهای مؤمنی هستن و خوب اما خب با ما ارتباطی ندارن. مثلا یکماه پیش تولد گرفتن و اصلا ما رو دعوت نکردن فقط صدای شادیشونو میشنیدیم! یا مداحی ها و مجالس درسته در بازه اما ذره ای تعارف نمیکنن یا حتی ما رو از نذر های مختلف محروم میکنن بیاد ندارم یک بشقاب نذری برای ما آورده باشن و فاصلمونم چند قدمه!
حقیقتش اینه افراد با ایمان یجورایی خودشونو از جامعه جدا میکنن... نه اینکه بد ذات باشن اما خب فرار میکنن. بیشتر با خودشانی ها هستن. شما نمیبینی فرضا یه آدم معمولی رو که آرایش داره تو جمعشون راه بدن.
یکسری پسر مثبت هستن که تو این خونواده هان. اینها میرن سمت خیلی محجبه ها یا اینکه مادرشون براشون پسند میکنه. من یه آقایی رو دوست دارم بارها هم براشون پیامک زدم تبریک و تسلیت مناسبت ها و ... اما دریغ از اینکه این آدم ذره ای کشش داشته باشه. همش تو عالم روحانی هست اصلا ارتباط چندانی با زمین نداره.

سری دوم هم که آدمای معمولی و آزادن. من از دسته ی معمولی هام و معمولی ها معایب زیادی دارن و یجورایی مثل یه ماشینن که لبه ی پرت گاه گیر کرده هر لحظه ممکنه سقوط کنه. معمولیا البته نه خودم ... گاهی گول میخورن و برای ازدواج کردن سمت کسی میرن که خوشگلتره، اندامش عذر میخوام جاذبه ی جنسی بیشتری داره، خانوادشون سرشناسه، خونه و ماشینشون فلانه ، دختره داره ماهی فلان تومن در میاره، اهل بکوب و برقصه و .... حالا در کنارش یکسریم اعتقادات داره!
با این حساب یکی مثل من بازندس چون نه اندامم جاذبه ی جنسی زیادی داره ، نه خیلی خیلی زیبام ، نه خونه و ماشین دارم ، نه ثروتمندم ، نه درآمد دارم، نه ....
خداشاهده میدونم یکی از دلایلی که سراغم نمیان اینه که خونه ی کوچیکی داریم خیلی کوچیک ... به حدی که همسایه ها ما رو نمیبینن ... اول تا آخر سال یکی درمون رو نمیزنه یه سلامی بکنه، یا نذری بیاره.
یادمه یکی از همسایه هامون برای همه ی دخترای کوچه واسطه ی ازدواج شد جز من و اینو فراموش نمیکنم.

آدمای آزادم که در قید ازدواج نیستن و با ازدواج سفید دارن روزگار میگذرونن ...بمعنای کلمه آزادن در هر چیز و اکثرا هم مرفه هستن و حسابشون از من و شما سوا هست.

۲_ من حسود نیستم و بدبینم نیستم ولی شما نمیدونین که وقتی یه آدم میبینه همه به چیزی که اون دوست داره رسیدن ولی خودشون هنوز اندر خم یک کوچه هست چه نفرت انگیزه.
اگر من همسر داشتم آیا به دیگران به این دید نگاه میکردم؟ نه _ پس حسود نیستم ، بدبین نیستم انقدر نداشتم متنفر شدم.

۳_ برادر من چجوری موانع رو برطرف کنم؟ شب میخوابی صبح تو این مملکت همه چیز گران میشه .. چطوری خانه ی بهتری بگیریم ، چطوری به رفاه بیشتری برسیم؟
فامیلامون با ما قطع ارتباط کردن یعنی از زمانی که خودمو شناختم هیچکسی رو نداشتیم ... من چطوری فامیل جمع کنم؟
من پول نداشتم دانشگاه ثبت نام کنم چطوری مطالبی که از ذهنم فرار کرد و اون سالها رو برگردونم ؟
من خیلی هنر کنم تو اجتماع باشم پیاده روی هست اونم تو خیابون... کجای اجتماع برم نه پولشو دارم ، نه حوصلشو چون دل مرده شدم.

۴_ لذت ساختنی هست؟ خب دارم میسازمش خود ارضایی میکنم!
یکی از عیبای همه ی ما اینه که میخوایم به زور یه پازل ناهمخوان رو جایگزین کنیم! من دلم میخواد همسر داشته باشم تا نیاز جنسیم رو رفع کنم .
خب میرسیم به اینکه من باکرم _ اخلاقم باید رعایت کنم_ حواسم به گناه و خدا هم باشه_ دوست پسرم که بده _ احساساتم نابود میشه... خب پس چه خاکی به سرم بریزم؟ مجبورم ببخشین خودمو راحت کنم حتی شده سطحی ولی ناموسم به باد نره ... پس در نتیجه دیگه خود ارضایی هم تسکینی بر ناکامی های منه هم مسکن موقتی.. دیگه به نظرم گناه نیست. ولی خلاء عاطفی همچنان با منه.

۵_ مدد زیاد جستم به ترتیب عرض میکنم

حدیث کسا _ زیارت عاشورا_ دعای نادعلی_ نماز سوره ی یاسین _ اذکار مختلف_ اسماء الحسنی _ نوشتن سوره ی طه_ صلوات _ دعای نجات منک _ دعای توسل _ خواندن قرآن تا پایا ن و هزاران راز و نیاز

مشکل مملکت ما اینه برای جوانها هیچ برنامه ای ندارن. هیچ

نه برای آینده ی زندگی شخصی اونها و نه برای حرفه و کارشون. نه جای درست و حسابی برای بوجود آوردن محفلی جهت آشنایی جوانان با هم و نه کارهای مفرح و شاد و آموزشی .. هیچی.
یه همسر یابی هم هست که مال سه ، چهار تا شهر بود که اونم درش رو تخته کردن .

[/SPOILER]

با سلام مجدد خدمت شما و همه دوستانی که فعالانه در بحث مشارکت کردند. من تمام نظرات شما و دیگر دوستان رو خوندم و از همه شما بابت این مشارکت ممنونم؛ مخصوصا برخی دوستان که واقعا نظرات خوب و قابل استفاده رو مطرح کردن

بیشتر مباحث مطرح شده ناظر به انتقاد نسبت به موانع و مشکلات موجود در جامعه بود که فکر نمی کنم کسی منکر اون باشه. اینکه از جانب دستگاه ها و مسئولین و حتی تک تک افراد جامعه کم کاری وجود داره مورد قبول همه و حتی خود مسئولینه؛ چراکه تا رسیدن به وضعیت ایده آل هنوز خیلی فاصله وجود داره. البته دور از انصاف هم هست که بگیم هیچ کاری صورت نمیگیره؛ چون افراد زیادی هستند که بسیار دغدغه مند بوده و از هیچ کاری برای خدمت به مردم دریغ نمی کنن. حتی در دستگاه های دولتی و غیر دولتی هم کارهای زیادی صورت می گیره که خیلی از اونها تا زمانی که تعطیل نشه دیده نمیشه! با این حال این بحث ما ناظر به این بخش نیست. اون چیزی که ما باید در اینجا در موردش صحبت کنیم اینه که در حال حاضر با تمام شرایط موجود چه از لحاظ اجتماعی و چه فردی، بهترین راهکار ممکن برای افرادی که مشکل مشابه شما رو دارن چیه که در پاسخ اولیه مفصل گفته شد. خواهشی که از شما دارم اینه که پاسخ داده شده رو با دقت بخونید و بهش فکر کنید و عمل. من تمام صحبت های شما رو تک تک خوندم و می دونم که شرایط سختی دارید؛ اما معتقدم بخش قابل توجهی از این سختی ناشی از نوع نگاه شما به زندگی است. همه ما بر اساس یک ایدئولوژی خاصی زندگی می کنیم و اساسا اهدافی رو برای زندگیتمون ترسیم می کنیم و بر اساس همون اهداف تلاش می کنیم، ارتباط می گیریم، کار می کنیم، درس می خونیم، فکر می کنیم، شاد می شیم، ناراحت می شیم و ... . برای همینه که تاکید من روی این مسئله بود که اولین قدم بررسی این ایدئولوژی و اصلاح نواقص اونه. امام حسین علیه السلام و عمر بن سعد هر دو به جنگ رفتن اما اون چیزی که اونها رو از هم متمایز می کنه اهدافشونه. اون چیزی هم که اونها رو خوشحال یا ناراحت می کنه باز هم هدف هایی است که داشته اند. پس این قدم اوله نه تنها قدم که برخی کاربران به این مسئله ایراد گرفتن و گفتن دیگه زمان دعا و توکل و توسل گذشته. دقیقا وجه افتراق شما با چنین اشخاصی همینه که زندگی شما بر پایه خدا و آخرت بنا شده ولی اون افراد به تنها چیزی که فکر نمی کنن این مسئله است. مثل خیلی از لائیک ها که هدفشون تنها مادیاته و برای رسیدن به او از هیچ تلاشی هم دریغ نمی کنن و بعضا موفق هم هستند. اینکه یکی از دوستان گفت باید تکلیف خودمون رو روشن کنیم کاملا درسته. اگر ما برای خدا و آخرت زندگی می کنیم همونطور که شما هم گفتید به معنای ترک دنیا نیست ولی دیگه کسی که هدفش آخرته دنیا براش میشه وسیله و ابزار نه هدف. مشکل زمانیه که دنیا هدف قرار بگیره.

قدم بعدی هم به کارگیری عقل و منطق در فراهم کردن شرایط و رفع موانع ازدواجه که هم در پاسخ خدمت شما عرض شد و هم دوستان نکات خوبی اشاره کردند. البته نکته قابل توجه در این بحث اینه که اساسا بیان راهکارها و عمل کردن به اونها به معنای این نیست که خیلی زود و قطعی به نتیجه می رسه. اینها راهکارهایی است که بر اساس تجربه به دست اومده و عقل میگه برای رسیدن به هدف باید ازش بهره برد منتها ممکنه گاهی اوقات دیر نتیجه بده و یا اصلا نتیجه نده. ناقص بودن عقل بشر و پیچیده بودم حواث عالمه که باعث میشه ما در همه کارها به توکل و توسل محتاج باشیم. البته قطعا توکل و توسل برای افرادی مثل شماست که به این مسئله اعتقاد دارند وگرنه ممکنه برخی اون رو باور نداشته باشن که طبیعتا نتیجه هم نمی گیرن. لذا اینکه گفته می شه دوره این حرف ها گذشته مختص به برخی افراد خاصه و عمومیت نداره.

بنابراین اولین رکن سبک زندگی، ایدئولوژی و اهدافی است که فرد برای خودش ترسیم می کنه و بعد باید مطابق او از عقل استفاده کرد. شیوه فکر و زندگی و منش و رفتار کسی که مادی گراست با کسی که زندگی توحیدی و الهی داره کاملا از هم متفاوته.

[="Teal"]

hamidrezza;987715 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

فرزند من 22 سالشه...شاید افرادی هم در سایت باشند که من جای فرزندشان باشم!
منظورم از خطاب دادن خواهر همان رده سنی خواهر بود....35-60 سال...معلومه که شماها مد نظرم نبودید ولی دقت بفرمایید که همین سن بالاها هم یه روزی مثله شما بودند!...یعنی باید مراقب باشند و به صرف اینکه حالا جوانند و موقعیتها را رد می کنند باید خود را زیر ذره بین ببرند که مثلا منه 25 ساله چرا نمیتونم از بین این همه خواستگار یکی را همکفو خود بیابم؟!
چه بسا خیلی ها حتی در ایجاد ارتباط با همجنس خود مشکل دارند و در کل عمرشان یک دوست صمیمی نداشته باشند!

افرادی که تمایل ندارند که اصلا نه اینجا و نه جای دیگر گله ای هم ندارند و همانطور خوش هستند و مد نظرم نیستند.
ولی در مورد همین جمله" از همه لحاظ خوبند" باید مراقب باشید...خطر همینجاست...
همینها باید در رفتار خود و طرز فکر خود تجدید نظر کنند و با مشاور در ارتباط باشند.
در مورد مشکلات و موانع هم عرض کردم...آیا از خودشان بدتر سراغ ندارند که ازدواج موفق داشته اند؟!...فقیرتر، کم سوادتر، زشت تر، نقص عضو بیشتر،....
آیا به نظر شما نبوده؟!

به هر حال همانطور که گفتم این تجربه شخصیه منه.....ممکنه کلا غلط باشه ولی به چشمهام و گوشهام که نمیتونم ایمان نداشته باشم!
وقتی دارم میبینم افرادی را که مشکل ازدواج دارند و دلیلش در رفتارشان و طرز فکرشان است!
اولش هم که ایرادشون را بهشون میگم، قبول نمیکنن ولی وقتی دوستانه وارد میشم و اعتمادشان جلب میشه، آخرش میگن...شما درست میگی و من این ایراد را دارم ولی چه کار کنم دست خودم نیست و نمیتونم تغییر کنم!
اینها باید به مشاور استفاده کنند و قطعا نتیجه خواهند گرفت
سخته....ولی شدنیه!

در مورد جوانان در محدوده 18 تا 25 هم که خیلی به در و دیوار میزنند که آی دیر شد و چرا نمیشه و ...اینها هم خودشان یک سری مشکلات دیگر دارند که آنها هم باید به مشاور مراجعه کنند..

کلا الآن جامعه بیماری داریم و همه ما ها باید با مشاور و کتب خوب در ارتباط باشیم!
بالاخره اینهمه استرس و فشار جامعه یک جایی باید خودشو نشون بده دیگه!
همانطور که در شهری که آلوده است و انواع میکروبها وجود دارد ما خود را از پزشکها برا یبیماریهای جسمی بی نیاز نمیدانیم.
به همانصورت روحمان مرتب در معرص بیماریست...آنهم در این کشور با دریایی از مشکلات.

سلام مجدد
منظورم از ذکر سن و سال اشاره به تجربیات بود وگرنه تو سن شما خیلیا تازه به فکر ازدواج میفتن
[SPOILER] دیدم که میگم [/SPOILER]

در مورد افرادی که از همه نظر خوبند قطعا هیچ انسانی کامل نیست و اصلا اگر کامل بود چه نیازی به دیگری داشت؟!
منظورم این بود از هر جهت شرایط مطلوبی دارند
چه به لحاظ خانوادگی،موقعیت اجتماعی،تحصیلات،سطح توقع،وضعیت ظاهری،صفات اخلاقی،اعتقادات و .... همه در سطح نرمال هستن و علی الظاهر مشکلی نباید باشه

ولی مخصوصا در خانمها میبینیم که با وجود داشتن شرایط مطلوب باز هم آمار مجردان بیشتره ....
البته منظورم اصلا خانم هایی که سطح توقعاتشون بالا هس و یا به هرنحوی خودشون مقصرن در این تاخیر نیست!!!

برای مثال چند نمونه رو میگم خدمتتون،
شخصی تعریف میکرد که بعد از خواستگاری و بعد از اینکه کاملا پسندیدن،به جهت آشنایی بیشتر چند جلسه ای قرار شده رفت و آمد کنن که بهم خورده و بعد دلیلی که براش آوردن این بوده که سرویس چینی شون ست نبوده!!!! (یعنی حتی یه دلیل قانع کننده تر به ذهنشون نرسیده و نمیدونم واقعا مگر انقدر آدم ظاهر بینم داریم)

و یا شخص دیگری میگفت پسری به خاطر نمای خونه دختر پاپس کشیده،یا مثلا فردی اصرار داشته و به واسطه ها تاکید میکرده که برای من دختری پیدا کنید که هیچ خواهری نداشته باشه چون میترسم در زندگیم دخالت کنن و یا افرادی که دنبال معیار خاصی از زیبایی هستن در حالیکه خودشون قیافه معمولیم کمترن و نه تنها به کمالات دختر نگاهی نمیکنن رفتارشون تخقیر آمیزه با طرف،مثلا دوستم تعریف میکرد طرف انگار اومده خرید و خوشش نیومده حتی حاضر نشده حرفی بزنه!!!!! یا اشخاصی که گوش به دهان مادرشون هستن و در همه چیز اولویت قرار میدن و از خودشون اراده ای ندارن و ....
من در همه این موارد دختران شایسته ای رو سراغ داشتم و دارم که اصلا و ابدا این خوب بودنی که شما بهش ایراد گرفتید در موردشون لاف نیست
من از نزدیک میشناسم،حرف زدم عقایدشون رو میدونم حتی خیلیاشون با وجود موقعیت خوب تحصیلات عالی و ... فقط دنبال یک انسانن و خب گاهی حتی به خیلی پایین تر از خودشون اجازه میدن ولی طرف به قولی از خودش باور میکنه و فکر میکنه خبریه و حتی جواب ردم میده(دختر خانمی لیسانس کامپیوتر به سیکل مکانیک راضی شده بود در حالیکه از هر لحاظی سر بود،بعد یه مدت اون آقا منصرف شده بود حالا فک کنید چقدر با خودش کلنجار رفته که همچین کیسی رو بپذیره و وقتی جواب رد از طرف شخص شنیده چه روحیه ای پیدا کرده و مواردی از ابن قبیل زیادن ...

یا حتی در آقایون ....

مثلا همکاری دارم 20 ساله،نخبه،چندتا اختراع داره،مذهبی،خادم الشهدا،به چشم برادری خوش تیپ و چشم رنگی ،از 14 سالگی به دلیل فقر رو پای خودش وایستاده و حتی برای در آوردن پول اختراعاتش کارگری کرده و به دلیل توانایی هاش از 17 مشغل به کار شده و الان هم درس میخونه هم کار میکنه،هرچند رسمی نیس ولی اینده شغلی درخشانی داره و میتونه به راحتی از پس هزینه های زندگی بربیاد،مخصوصا که نابغه س
و من واقعا ایشون رو تحسین میکنم،ایشون خیلی دنبال ازدواج کردنه،من روزهای اول که رفتم و مشکلشون رو شنیدم ،تعجب کردم و بهشون گفتم شما یا پیگیر نیستید یا یه مشکلی هست این وسط امکان نداره و ایشونم از من خواست که براش خواهری کنم
تا حالا فقط من به جز همکارای دیگه که هرکدوم سعی کردن قدمی بردارن، 6_7مورد رو برای ایشون درنظر گرفتم ولی با وجود شرایط خوبشون (به نظر من لااقل )یکی به پدر کارگرش گیر میده که در شانشون نیس،یکی به سن کمش (حالا جالبه برای اون دختر یه پسر 30 ساله بره میدن ولی 20 نه)
یکی به رسمی نبودنش،یکی به منطقه زندگی شون و ....
هیشکی نمیگه این فقط یه جوون مومنه که سعی داره به گناه نیفته و مث همه هم سناش نرفته دنبال به قولی جوونی کردن، همت کرده از 14 رو پای خودش وایستاده و الانم خرج خودشو تحصیلشو درمیاره و غیرت داره و میتونه از پس زندگیش بربیاد
ولی با این وجود انقدر جواب منفی شنیده که گفت دیگه خسته شدم و نمیخوام...
نمیدونم
وفتی اینها رو میبینم واقعا میبینم هیچ تقصیری در مجردی شون نداشتن و ندارن، در حالیکه از هر حیثی تکمیلن![/]

ترگل;987763 نوشت:

تا حالا فقط من به جز همکارای دیگه که هرکدوم سعی کردن قدمی بردارن، 6_7مورد رو برای ایشون درنظر گرفتم ولی با وجود شرایط خوبشون (به نظر من لااقل )یکی به پدر کارگرش گیر میده که در شانشون نیس،یکی به سن کمش (حالا جالبه برای اون دختر یه پسر 30 ساله بره میدن ولی 20 نه)
یکی به رسمی نبودنش،یکی به منطقه زندگی شون و ....
هیشکی نمیگه این فقط یه جوون مومنه که سعی داره به گناه نیفته و مث همه هم سناش نرفته دنبال به قولی جوونی کردن، همت کرده از 14 رو پای خودش وایستاده و الانم خرج خودشو تحصیلشو درمیاره و غیرت داره و میتونه از پس زندگیش بربیاد
ولی با این وجود انقدر جواب منفی شنیده که گفت دیگه خسته شدم و نمیخوام...
نمیدونم
وفتی اینها رو میبینم واقعا میبینم هیچ تقصیری در مجردی شون نداشتن و ندارن، در حالیکه از هر حیثی تکمیلن!

سلام و عرض ادب

به نظرم آدم هر جایی نباید بره خواستگاری

چون باعث می شه آدم از پیدا کردن کیس مناسب نا امید بشه

قبل از خواستگاری به نظرم باید همه جوانب سنجیده بشه
و خواسته های دختر و پسر به هم گفته بشه
و بعد برای خواستگاری اقدام بشه

سوال:
دختری 30ساله هستم و چند بار واسم فرصت ازدواج پیش اومد که هر سه مورد کلاهبردار بودن و بعد ماهها جدا شدن و رفتن بدون پیگیری و من ضربه ی روانی بدی خورد.
الان دیگه دوره ی پاکی نیست دوره ی اینه که منه دختر لباسمو از تنم در بیارم و عکس و فیلممو تو شبکه های اجتماعی بگذارم... دوره ی اینه که با فلانی و ... بلند شم برم کافی شاپ و رستوران و سفره خونه... همین هفته پیش یه پسری برگشت بهم گفت تو عقب مونده و تو خونه نشینی که با من نمیای رستوران شام بخوریم ..
دختر بدی نیستم مانتویی و شیک پوش. کمی آرایش و اجتماعی و خونگرم و زیبا به گفته دیگران.اما هر کی میاد میگه قصدم دوستی است

حالامدتیه که از همجنس های خودم متنفرم تا جایی که حالم از بعضیا بهم میخوره . مثلا وقتی میبینم فلانی شوهر کرده میگم قیافشو شبیه کفگیره ببین چه شانسی داره، یا یکی بیست سالشه بارداره میگم چه هولی
خدایی خیلی متنفرم تا جایی که خود ارضایی میکنم اولا عذاب وجدان داشتم الان لج میکنم و حق خودم میدونم میگم به جهنم.
این زندگی هیچی نداره نه تفریحی ، نه مسافرتی ، نه شغلی، نه دوستی، نه مادر خوش اخلاقی، نه خبر خوبی


پاسخ:
با سلام و احترام
قطعا نیاز به ازدواج مثل هر نیاز طبیعی دیگر باید مورد پاسخگویی قرار گیرد و اگر به هر دلیلی این اتفاق به موقع نیفتد ممکن است عوارضی ایجاد نماید. لذا شرایط شما از این جهت قابل درک است و امیدواریم هر چه زودتر نیمه گمشده خود را بیابید.

در خصوص مطالبی که در سوالتان گفتید باید عرض کنم آنچه شما بیش از هر چیز به آن نیاز دارید صبر و شکیبایی است. شما تازه سه تا خواستگار داشتید که مناسب نبودند؛ در حالی که برخی افراد بعضا با ده ها خواستگار و خواستگاری رفتن موفق به ازدوج نمی شوند. اینکه این اتفاق نمی افتد به هیچ وجه به دلیل وجود مشکل در طرفین نیست؛ بلکه مثل دو پازلی است که باید آنقدر گشت تا نیمه گمشده آن را پیدا کرد. لذا بدون اینکه ذره ای ناامید و ناراحت شوید تمام تلاش خود را برای فراهم کردن ازدواج به کار بندید و در کنار آن از خداوند و اهل بیت علیهم السلام بخواهید در این مسیر به شما کمک کنند.

به نکارت زیر نیز توجه کنید:

1- اینکه ممکن است گاهی اوقات افراد بی حجاب با ایمانی ضعیف نسبت به دختران مومن و مذهبی زودتر ازدواج کنند درست است؛ منتها اولا این قضیه کلیت ندارد و چه بسا در مناطقی دختران محجبه به مراتب راحت تر و زودتر ازدواج می کنند ثانیا هیچ وقت ظاهر قضایا را نبینید چراکه خیلی از ازدواج هایی که به قول شما با دوستی و ارتباط های قبل از ازدواج شکل می گیرد از درون تهی و خالی است ثالثا فلسفه و هدف از خلقت ما انسان ها خیلی فراتر از مسئله ازدواج است. به عبارتی یک فرد مومن و معتفد هدف خلقت انسان توسط خدا را صرفا ازدواج و پول و کار و ... نمی داند؛ بلکه ایمان و اخلاق و عبودیت را رکن این مسئله دانسته و تمام گفتار و کردار خود را با ان مطابق می سازد. چنین انسانی که رضایت خدا برایش در اولویت قرار گرفت دیگر حاضر به ازدواج به هر قیمتی (بی حجالبی، تن فروشی، بی قیدی و بی دینی، خیانت و ...) نمی شود. باید خیلی مواظب باشید چون شیاطین همه جا در کمین شما هستند. آنها که دختران مومن و معتقد را عقب مانده خطاب می کنند خود شیطانی انسان نما هستند که برای رسیدن به خواسته های شومشان از زبان شیطان سخن می گویند. آنها که از عکس های بد حجاب و بی حجاب دختران تعریف و تمجید می کنند سلامت روانی و دینی ندارند و تنها به دنبال رسیدن به خواسته های نفسانی خودشان هستند.

2- بدبینی و حسادت از ویژگی هایی است که در بیشتر افراد وجود دارد منتها عده ای توان مدیریت و هدایت آن را دارند و برخی مغلوب آن می شوند. اینکه شما نسبت به افرادی که ازدواج کرده اند چنین احساسی دارید یا نسبت به هم جنس خود احساس تنفر پیدا کرده اید ناشی از وجود بدبینی و حسادت است که در شرایط فعلی زندگی شما تقویت شده است. پیشنهاد می کنم در این زمینه از اساتید اخلاق کمک بگیرید.

3- قطعا حرف اول و آخر را خداوند متعال می زند و تا زمانی که او نخواهد برگ درختی بر زمین نمی افتد منتها در کنار این مسئله به انسان ها عقل و اختیار هم داده تا با اراده خود زمینه برخی خوبی ها را فراهم کرده و از بدی ها اجتناب کنند. اساسا اگر چنین کاری صورت نمی گرفت و انسان مختار نبود آخرت و پاداش و جزا هم بی معنا بود. لذا همه ما باید در مسئله ازدواج سعی کنیم موانع را شناخته و پس از رفع آنها شرایط را فراهم کنیم. حضور پررنگ در اجتماع و فعالیت های مدنی و فرهنگی و دینی، تقویت ارتباط با افراد سرشناس و دارای وجهه در محیط، تقویت نقاط مثبت و کم کردن نقایص، ارتقای سطح علمی، دینی و اخلاقی و ... از جمله مواردی که به فراهم کردن شرایط ازدواج و پیدا شدن خواستگار مناسب کمک می کند.

4- لذت های زندگی ساختنی است. افکار و اعتقادات ماست که زیبایی ها را می سازد. نوع نگاه ما به زندگی و اطرافیانمان تاثیر بسزایی در میزان رضایت مندی از زندگی دارد. معمولا افرادی که ایمان ضعیفی دارند به دلیل نداشتن پشتوانه دینی و اعتقادی بیشتر احساس پوچی و بیهودگی می کنند. لذا اگر می خواهید از تمام لحاظ زندگی خود لذت ببرید باید ایمان خود را تقویت کنید. آن موقع دیگر نگاه شما به زندگی تغییر خواهد کرد و خیلی از مسائلی که الان از آن رنج می برید رفع و وجوع خواهد شد.

5- مدد جستن از خداوند و اهل بیت علیهم السلام در همه حال ضروری است و در وقت ازدواج ضروری تر. گاهی اوقات موانعی وجود دارد که خود توان حذف آن را نداریم و یا اساسا نمی دانیم آن مانع چیست. در این شرایط توکل و توسل کلید حل مشکلات است. از این بالاتر اینکه تا زمانی که خداوند در تمام لحظات زندگی ما حاضر نباشد و او را در کنار خود احساس نکنیم نه تنها زندگی موفقی نخواهیم داشت بلکه از زندگی نیز لذت نخواهیم برد. لذا خوشبتی را باید در خدامحوری و خداشناسی پیگیری نمود.

اینکه از جانب دستگاه ها و مسئولین و حتی تک تک افراد جامعه کم کاری وجود داره مورد قبول همه و حتی خود مسئولینه؛ چرا که تا رسیدن به وضعیت ایده آل هنوز خیلی فاصله وجود داره. البته دور از انصاف هم هست که بگیم هیچ کاری صورت نمیگیره؛ چون افراد زیادی هستند که بسیار دغدغه مند بوده و از هیچ کاری برای خدمت به مردم دریغ نمی کنن.
حتی در دستگاه های دولتی و غیر دولتی هم کارهای زیادی صورت می گیره که خیلی از اونها تا زمانی که تعطیل نشه دیده نمیشه! با این حال این بحث ما ناظر به این بخش نیست. اون چیزی که ما باید در اینجا در موردش صحبت کنیم اینه که در حال حاضر با تمام شرایط موجود چه از لحاظ اجتماعی و چه فردی، بهترین راهکار ممکن برای افرادی که مشکل مشابه شما رو دارن چیه که در پاسخ اولیه مفصل گفته شد.

خواهشی که از شما دارم اینه که پاسخ داده شده رو با دقت بخونید و بهش فکر کنید و عمل. من تمام صحبت های شما رو تک تک خوندم و می دونم که شرایط سختی دارید؛ اما معتقدم بخش قابل توجهی از این سختی ناشی از نوع نگاه شما به زندگی است. همه ما بر اساس یک ایدئولوژی خاصی زندگی می کنیم و اساسا اهدافی رو برای زندگیتمون ترسیم می کنیم و بر اساس همون اهداف تلاش می کنیم، ارتباط می گیریم، کار می کنیم، درس می خونیم، فکر می کنیم، شاد می شیم، ناراحت می شیم و ... . برای همینه که تاکید من روی این مسئله بود که اولین قدم بررسی این ایدئولوژی و اصلاح نواقص اونه. امام حسین (علیه السلام) و عمر بن سعد هر دو به جنگ رفتن اما اون چیزی که اونها رو از هم متمایز می کنه اهدافشونه. اون چیزی هم که اونها رو خوشحال یا ناراحت می کنه باز هم هدف هایی است که داشته اند.
پس این قدم اوله نه تنها قدم که برخی کاربران به این مسئله ایراد گرفتن و گفتن دیگه زمان دعا و توکل و توسل گذشته. دقیقا وجه افتراق شما با چنین اشخاصی همینه که زندگی شما بر پایه خدا و آخرت بنا شده ولی اون افراد به تنها چیزی که فکر نمی کنن این مسئله است. مثل خیلی از لائیک ها که هدفشون تنها مادیاته و برای رسیدن به او از هیچ تلاشی هم دریغ نمی کنن و بعضا موفق هم هستند. اینکه یکی از دوستان گفت باید تکلیف خودمون رو روشن کنیم کاملا درسته. اگر ما برای خدا و آخرت زندگی می کنیم همونطور که شما هم گفتید به معنای ترک دنیا نیست ولی دیگه کسی که هدفش آخرته دنیا براش میشه وسیله و ابزار نه هدف. مشکل زمانی است که دنیا هدف قرار بگیرد.

قدم بعدی هم به کارگیری عقل و منطق در فراهم کردن شرایط و رفع موانع ازدواجه که هم در پاسخ خدمت شما عرض شد و هم دوستان نکات خوبی اشاره کردند. البته نکته قابل توجه در این بحث اینه که اساسا بیان راهکارها و عمل کردن به اونها به معنای این نیست که خیلی زود و قطعی به نتیجه می رسه. اینها راهکارهایی است که بر اساس تجربه به دست اومده و عقل میگه برای رسیدن به هدف باید ازش بهره برد منتها ممکنه گاهی اوقات دیر نتیجه بده و یا اصلا نتیجه نده. ناقص بودن عقل بشر و پیچیده بودم حواث عالمه که باعث میشه ما در همه کارها به توکل و توسل محتاج باشیم. البته قطعا توکل و توسل برای افرادی مثل شماست که به این مسئله اعتقاد دارند وگرنه ممکنه برخی اون رو باور نداشته باشن که طبیعتا نتیجه هم نمی گیرن. لذا اینکه گفته می شه دوره این حرف ها گذشته مختص به برخی افراد خاصه و عمومیت نداره.

بنابراین اولین رکن سبک زندگی، ایدئولوژی و اهدافی است که فرد برای خودش ترسیم می کنه و بعد باید مطابق او از عقل استفاده کرد. شیوه فکر و زندگی و منش و رفتار کسی که مادی گراست با کسی که زندگی توحیدی و الهی داره کاملا از هم متفاوته.

موضوع قفل شده است