جمع بندی حدیثی از پیامبر (ص) درباره کورش
تبهای اولیه
حدیثی از پیامبر (ص) درباره کورش
سلام و خدا قوت
حدیثی از حضرت محمد (ص) در تمجید و ستایش کورش آورده شده بنده می خواهم بدانم آیا این حدیث واقعیت دارد یا خیر ؟
جلال الدين سيوطي از عالمان پرکاروکوشاي اهل سنت-در درالمنثور (ج4، ص 165) به نقل از ابن جرير از حذيفه ابن اليمان صحابي پيامبر(ص) مي آورد که آن حضرت فرمود: «چون بني اسرائيل در روز سبت سرکشي کرد و برتري جست و پيامبران را کشت،خداوند بختنصر را بر ايشان برانگيخت تا اينکه به بيت المقدس وارد شد و در عوض خون زکريا(ع)، هفتاد هزار نفر از ايشان را کشت و خاندانشان و فرزندان انبيا را به اسارت گرفت و زينت آلات بيت المقدس را با خود به بابل برد.»
حذيفه مي گويد: عرض کردم: «اي پيمبر خدا، بيت المقدس که در نزد خداوند مهم بود.» حضرت تأييد کردند و درباره نحوه ساختن و جواهرات به کار رفته در آن توضيح دادند و اينکه بختنصر آنها را به بابل برد و بني اسرائيل در حالي که بينشان برخي پيامبران و پيغمبرزادگان بود، سالها عذاب کشيدند تا اينکه خداوند بر ايشان رحم آورد: «... فاَوحي الي ملک من ملوک فارس، يقال له کورس و کان مؤمنا، اَن سر الي بقايا بني اسرائيل حتي تستنقذهم... : پس به يکي از پادشاهان پارس که مرد مؤمني بود، به نام کوروش، وحي کرد که به نزد بازماندگان بني اسرائيل برود و آزادشان سازد... فسار کورس ببني اسرائيل و دخل بيت المقدس حتي رده اليه: کوروش چنين کرد و داخل بيت المقدس شد و زينت آلات آن را بازگرداند و بني اسرائيل صد سال فرمانبردار خداوند بودند. سپس دوباره به گناه بازگشتند و خدا يکي از پادشاهان روم را بر ايشان چيره گردانيد که به بيت المقدس آمد و اهالي را اسير کرد و مسجد را سوزانيد و به آنها گفت: «اي بني اسرائيل، ان عدتم في المعاصي، عدنا عليکم في السبائ: اگر به گناهان بازگرديد، ما هم به شيوه اسير بردن شما برمي گردیم...»(38) آنگاه حضرت فرمود: «اين بود بخشي از صفت زينت آلات بيت المقدس و مهدي آنها را به بيت المقدس بازمي گرداند ...» اين حديث را سواي درالمنثور، با کمي اختلاف در جزئيات، محمد بن جرير طبري – متوفاي 31 ق- در جامع البيان (ج15، ص 17) و ثعلبي در کتاب الکشف البيان عن تفسير القرآن يا تفسير ثعلبي (ج6، ص 70) آورده است. مرحوم شيخ ابوالفتوح رازي در روض الجنان (ج12، ص 163) در ترجمه همين حديث مي نويسد: «... خداي تعالي بر زبان بعضي پيغامبران امر کرد پادشاهي را از پادشاهان پارس، نام او کوروش، و او مردي مؤمن بود، که: برو و بني اسرائيل را از دست بختنصر بستان و حلّي بيت المقدس از او بستان و باز جاي بر... مهدي(ع) در روزگار خود حلّي بيت المقدس باز جاي فرمايد بردن... و خداي تعالي خلق اولين و آخرين را در بيت المقدس جمع کند.» ناگفته نماند که آن مرحوم در جاي ديگر (ج12، ص 186) از کوروش به صورت کيرش بن احشو برش ياد کرده که احتمالاً کوروش بن خشايارشا منظور بوده که البته اشتباه است! اما طبري در تاريخ (ج1، ص 385) نسبتاً درست نقل کرده: اخشويرش بن کيرش. مرحوم جرجاني نيز در تفسير گازر (ج5، ص 255) به حديث نبوي و روايت حذيفه اشاره کرده است، و نيز سيد جعفر مرتضي به طور خلاصه در الصحيح من السيره (ج3، ص 41) همين معاني را آورده است. طبري در تاريخش (ج1، ص 141) چند جا از کيرش الماوذي (کوروش مادي) ياد کرده است و اينکه او بني اسرائيل را به ديارشان بازگرداند (ج1، ص 381)؛ همين طور ابن خلدون در تاريخ (ج2، ص 108). اقدام کوروش در بازسازي بيت المقدس که مسعودي- متوفاي 345 ق- در التنبيه و الاشراف (ص 171) بدان اشاره مي کند، در اشعار عربي نيز بازتاب داشته است؛ چنان که ابن سعد تميمي سمعاني- متوفاي 562 ق- در کتاب الانساب (ج5، ص 363) در اين باره نخست به ويراني بيت المقدس به دست بختنصر مي نويسد و آنگاه شعر «وافر» را نقل مي کند که: و بيت المقدس المعمور بيت ورثناه عن المتقدمينا بناه کورش الباني المعالي بأمره الله خير الآمرينا يعني: بيت المقدس، اين خانه آباد را ما از پيشينيان خود به ميراث برده ايم. کوروش – آن بنيانگذار بزرگواري ها- به دستور خداوند که بهترين فرماندهان است، آن را بنا نهاد. در تفسير نمونه (ج12، ص 29) حديثي نبوي به نقل از تفسير طبري آورده مي شود که مضمون احاديث گذشته را تأييد مي کند.
با تشکر
موضوعات مشابه:
حدیثی از حضرت محمد (ص) در تمجید و ستایش کورش آورده شده بنده می خواهم بدانم آیا این حدیث واقعیت دارد یا خیر ؟با سلام و درود اگر منظورتان بررسی حدیثی است و این که اصلا چنین حدیثی با این عبارات داریم یا نه؟ باید عرض کنم چنین حدیثی در منابع روایی شیعه ـ اعم از منابع روایی طراز اول و غیر آن ـ نیامده است؛ حتی در منابع روایی طراز اول اهل سنت نیز نیست. این روایت، ظاهرا یک تک روایت است که «ابن جریر طبری» در «جامع البیان» و ... آورده و بقیه هم به استناد به آن، آن را آورده اند، یعنی این گونه نیست که چند نقل مختلف داشته باشیم؛ یک نقل است. بنابر این؛ از نظر روایی نمی توان چنین نقلی را به معصوم نسبت داد و نمی توان گفت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین روایتی بیان فرموده باشند.
مطلب دیگر
لازم به ذکر است در مباحث تفسیری و در حوزه تطبیق دادن آیات بر مصادیق و افراد، در دو جا برخی مفسران به کورش اشاره کرده اند؛ البته در همین زمینه هم بین مفسران اختلاف نظر هست ولی از باب احتمال، مطرح شده است.
یکی ذیل آیات مربوط به بنی اسرائیل و دو بار طغیان و فساد آن ها در زمین و سرکوب شدن و سپس پیروز شدنشان است: «وَ قَضَيْنا إِلى بَني إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ ...» (اسراء: 17/ 4 – 6)
در این جا برخی از مفسران برای تطبیق تاریخی، به آزاد شدن بنی اسرائیل و سرزمین آن ها از سلطه بخت النصر، توسط کورش اشاره دارند.
مورد دیگر، ذیل آیات مربوط به «ذو القرنین» است: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ...» (کهف 18/ 83 تا 98)
برخی از مفسران برای تطبیق ذوالقرنین با شخصیت های تاریخی، احتمال هایی مطرح کرده اند، مثل اسکندر، کورش و... .
نکته:
این اشاره ها در حد احتمال است و موافقان و مخالفان زیادی دارد که هر کدام برای اثبات نظر، به ادله و قرائنی استشهاد می کنند.
بررسی تاریخی
اگر هم بخواهید از نظر تاریخی، موضوع را بررسی فرمایید، می توانید به تاپیک های ذیل مراجعه کنید:
کورش از واقعیت تا افراط و تفریط
آیا باستان گرا ها می توانند ثابت کنند کوروش همان ذوالقرنین است؟
جمع بندی
پرسش:
«جلال الدين سيوطی» از عالمان اهل سنت، (درالمنثور، ج4، ص 165) به نقل از «ابن جرير» حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در باره بنی اسرائیل و سرکشی آن ها، سپس سرکوب شدنشان توسط «بخت النصر» و پس از آن، رهایی آن ها توسط «کوروش» و... بیان می کند.
می خواهم بدانم این حدیث از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در تمجید و ستایش کوروش، آیا واقعیت دارد یا خیر؟
پاسخ:
اگر منظورتان بررسی حدیثی است و این که اصلا چنین حدیثی با این عبارات داریم یا نه؟ باید عرض کنم چنین حدیثی در منابع روایی شیعه ـ اعم از منابع روایی طراز اول و غیر آن ـ نیامده است؛ حتی در منابع روایی طراز اول اهل سنت نیز نیست.
این روایت، ظاهرا یک تک روایت است که «ابن جریر طبری» در «جامع البیان» و ... آورده و بقیه هم به استناد به آن، آن را آورده اند، یعنی این گونه نیست که چند نقل مختلف داشته باشیم؛ یک نقل است.
بنابر این؛
از نظر روایی نمی توان چنین نقلی را به معصوم نسبت داد و نمی توان گفت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین روایتی بیان فرموده باشند.
مطلب دیگر
لازم به ذکر است در مباحث تفسیری و در حوزه تطبیق دادن آیات بر مصادیق و افراد، در دو جا برخی مفسران به کورش اشاره کرده اند؛ البته در همین زمینه هم بین مفسران اختلاف نظر هست ولی از باب احتمال، مطرح شده است.
یکی ذیل آیات مربوط به بنی اسرائیل و دو بار طغیان و فساد آن ها در زمین و سرکوب شدن و سپس پیروز شدنشان است: «وَ قَضَيْنا إِلى بَني إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ ...»(1)
در این جا برخی از مفسران برای تطبیق تاریخی، به آزاد شدن بنی اسرائیل و سرزمین آن ها از سلطه بخت النصر، توسط کورش اشاره دارند.
مورد دیگر، ذیل آیات مربوط به «ذو القرنین» است: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ...»(2)
برخی از مفسران برای تطبیق ذوالقرنین با شخصیت های تاریخی، احتمال هایی مطرح کرده اند، مثل اسکندر، کورش و... .
نکته:
این اشاره ها در حد احتمال است و موافقان و مخالفان زیادی دارد که هر کدام برای اثبات نظر، به ادله و قرائنی استشهاد می کنند.
اگر هم بخواهید از نظر تاریخی، موضوع را بررسی فرمایید، می توانید به تاپیک های ذیل مراجعه کنید:
کورش از واقعیت تا افراط و تفریط
آیا باستان گرا ها می توانند ثابت کنند کوروش همان ذوالقرنین است؟
پی نوشت ها:
1. اسراء: 17/ 4 – 6.
2. کهف 18/ 83 تا 98.