جمع بندی جوان مجردی که نه راه پس دارد و نه راه پیش

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جوان مجردی که نه راه پس دارد و نه راه پیش
من پسر مجرد 40 ساله هستم. ساکن تهران و فوق لیسانس هستم. ببخشید که طولانی هست. ولی از نظر خودم خلاصه هست. در ظاهر پسر مومنی هستم. برای ازدواج هفت هشت سالی هست که اقدام کردم. به دلایلی چهره، اندام و جوونی دختر خیلی برام مهم هست. نمی دونم چرا. شاید عقده های بچگی و جوونیم باشه. از بچگی (خیلی قبل از بلوغ) از صحبت با دخترا خجالت می کشیدم. انگیزم برای ازدواج فقط و فقط رابطه جنسی هست. شش هفت سالی هست که خواستگاری میرم. حتی 30 ساله هم که بودم دوست داشتم با یه دختر 15 ساله خوشگل و خوش هیکل ازدواج کنم. از گفتن این صحبت ها به خانوادم شرم داشتم. با کلی زحمت به پدر و مادرم گفتم که کسی که معرفی می کنن شش هفت سال از من کوچیکتر باشه. اما همین حرفم رو هم جدی نمی گیرن و دخترهایی که اکثرا معرفی میشه حدود سه چهار سال کوچیکترن. به غیر خانواده هم که اصلا روم نشده همین رو هم بگم. یک مورد هم نشده که چشمم رو بگیره. یکی دو مورد هم زورکی خودم رو مجاب کردم بعد از دو سه جلسه پشیمون شدم. دیدم هیچ کششی برای دیدن دوباره دختر ندارم. مشاور هم رفتم، اما فقط گفتم چهره دختر برام خیلی مهمه، راجع به سن و هیکل روم نشد صریح منظورم رو بگم. نذر و دعا هم انجام داده بودم. تو محل کارم چند باری شد که دخترایی مراجعه کردن که خیلی خوشم اومد حول و حوش هجده بیست سال بودن. اما فقط مراجعه کننده بودن ولی چه جوری باید خواستگاری می کردم.  قبلا فکر می کردم که می تونم دختر مورد علاقم رو پیدا کنم. اما مدتی هست که فهمیدم امکانپذیر نیست. یعنی تو توهم هستم. به هر کی بگم، همین رو میگه. بر فرض که دختر مورد پسند رو هم پیدا کنم بقیه معیارهای ازدواج چی: رضایت دختر، خانوادش، هماهنگی اخلاقی و روحیات و ... چند وقتی هست که میرم عکس و فیلم نگاه می کنم حداقل تو فیلم‌ها دختری که ظاهرش مورد پسندم باشه رو پیدا کردم. همش میرم فیلماش رو دانلود می کنم و می بینم. بعضی وقتا می خوام خودم رو آتیش بزنم. سرم رو محکم بکوبم به دیوار. به لحاظ جنسی خیلی تو فشارم. 40 سالم شد هنوز دستم به یه دختر نخورده. چند وقتی هم هست که جدی به خودکشی فکر می کنم. فکر می کنم تنها راه باقیمونده هست. با اینکه می دونم گناهه ولی واقعا فکر می کنم با این فشار نمی تونم زندگی کنم. همین الان هم می دونم این نوشته هم فایده‌ای نداره و جواب شما هیچ چیز رو تغییر نمیده و من فقط دارم بیهوده به هر جا دستم میرسه چنگ می زنم. می خوام از خودم انتقام بگیرم. وقتی نیست شدن ما برای خدا کاری نداره، چرا باید مجبور به ادامه زندگی باشیم.
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صابر
با سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی، امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم و در این روزهای بهاری بهترین لحظات را در کنار خانواده تان تجربه نمایید. برادر گرامی! در خصوص مسئله ای که برای شما پیش آمده به نظر می رسد شما دچار نوعی کمال گرایی افراطی در انتخاب خود شده اید قطعاً انتخاب همسر یکی از مسائل بسیار مهم در زندگی است و بهترین کار این است که ما در انتخاب خود فردی را که واقعاً با فانتزی های ما مطابقت دارد انتخاب کنیم و او کسی نیست جز فردی که با ما در معیارها همخوان باشد و بتوانیم در کنار او احساس آرامش کنیم و طبیعتاً یکی از موارد پسندیدن و دلنشینی فرد مقابل به لحاظ جسمی و جنسی است اما اگر این معیار در فرد مقابل لحاظ نشود ممکن است در آینده با مشکلاتی مواجه شویم منتها شما برادر عزیز به این نکته باید توجه داشته باشید که وزن معیارها در انتخاب همسر نباید نسبت به دیگر معیارها متفاوت باشد بدین معنا که شما در انتخاب خود لازم است که اگر وزنی را به زیبایی و دلنشینی و پسندیدن اندام فرد مقابل می دهید در زمینه دیگر معیارهای اصلی مانند اخلاق و شرافت خانوادگی و دینداری نیز به همین اندازه اهمیت دهید و وزن یک معیار را بیش از معیارهای دیگر نبینید. نکته به این نکته مهم توجه داشته باشید که درست است که سن شما از میانگین ازدواج مقداری فاصله گرفته است اما نباید این موضوع باعث شود که زندگی خود را بیهوده و بی معنا بدانید از ازدواج کردن ناامید باشید نکته مهم دیگر این است که اگر شما وزن یک معیار مانند دلنشینی و پسندیدن فرد مقابل به لحاظ جسمی و جنسی را اولویت دهید ممکن است ناخواسته در دیگر معیارها توجه خود را از دست دهید و با توجه به این ضعف توجه و نداشتن یک نگاه جامع به معیارها ازدواج موفقی را تجربه نخواهید کرد زیرا در چنین مواردی قطعاً فرد بعد از ازدواج و استفاده جسمی و جنسی از همسر اندام او برای فرد عادی می شود و این جذابیت از بین خواهد رفت و در نهایت پشیمانی جای آن را خواهد گرفت و این توصیه ما این است که به هیچ عنوان ناامید نباشید و با توکل بر خدای متعال و توسل به اهل بیت علیهم السلام و مسیر انتخاب همسر را ادامه دهید و انشاءالله موفق خواهید شد. مسئله دیگر در خصوص سن فرد مقابل است اگر در ازدواج سن فرد مقابل یعنی دختر از پسر ۳ الی ۶ سال کوچکتر باشد این رنج سنی مناسب است اما در صورتی که این رده سنی رعایت نشود یا فاصله سنی خیلی زیاد باشد یا این که دختر از پسر بزرگتر باشد طبیعتاً مشکلاتی و نموده هایی در زندگی مشترک خواهد داشت بنابراین توصیه ما به شما این است که سعی کنید فرد مقابلتان را در این فاصله سنی انتخاب کنید ظاهراً فانتزی شما نیز همین است که فرد مقابل شما ۳ الی ۶ سال از شما که حداقل کوچکتر در باشد اما مراقب باشد که در سن ۴۰ سالگی ازدواج شما با دختری ۱۸ ساله ممکن است مشکلاتی را نه تنها برای خودتان بلکه برای او ایجاد کند زیرا او در سن است که طبیعتاً علاقه مند به ارتباط با دیگران خرید بیرون رفتن و غیر است اما شما طبیعتاً در آینده ها چنین حسی را نخواهید داشت بنابراین رعایت این مسئله نیز بسیار مهم است پس سعی کنید فردی را انتخاب کنید که هم فانتزی شما را برآورده سازد و هم ازدواج موفق و خداپسندانه ای را در کنار او تجربه نمایید همچنین پاسخگویی دیگر سوالات شما نیز خواهیم بود. موفق باشید.
صابر said in با سلام و احترام خدمت شما
با سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی، ... نکته به این نکته مهم توجه داشته باشید که درست است که سن شما از میانگین ازدواج مقداری فاصله گرفته است
cryingcryingcryingcryingcrying
جمع بندی: سؤال: من پسر مجرد 40 ساله هستم. ساکن تهران و فوق لیسانس هستم. برای ازدواج هفت هشت سالی هست که اقدام کردم. به دلایلی چهره، اندام و جوانی دختر خیلی برایم مهم است. انگیزه ام برای ازدواج فقط و فقط رابطه جنسی است.  با کلی زحمت به پدر و مادرم گفتم که کسی که معرفی می کنند شش هفت سال از من کوچیکتر باشد. اما همین حرفم را هم جدی نمی گیرند و دخترهایی که اکثرا معرفی می شود حدود سه چهار سال کوچیکترند. قبلا فکر می کردم که می توانم دختر مورد علاقه ام را پیدا کنم. اما مدتی هست که فهمیدم امکانپذیر نیست. بر فرض که دختر مورد پسند را هم پیدا کنم بقیه معیارهای ازدواج را چکار کنم؟ پاسخ: برادر گرامی! در خصوص مسئله ای که برای شما پیش آمده به نظر می رسد شما دچار نوعی کمال گرایی افراطی در انتخاب خود شده اید و با کمی تأمل و عمل به آنچه عرض می کنیم این احساس در شما از بین خواهد رفت و انتخاب خوبی خواهید داشت. قطعاً انتخاب همسر یکی از مسائل بسیار مهم در زندگی است و بهترین کار این است که ما در انتخاب خود فردی را که واقعاً با فانتزی های ما مطابقت دارد انتخاب کنیم و او کسی نیست جز فردی که با ما در معیارها همخوان باشد و بتوانیم در کنار او احساس آرامش کنیم و طبیعتاً یکی از موارد پسندیدن و دلنشینی فرد مقابل به لحاظ جسمی و جنسی است اما اگر این معیار در فرد مقابل لحاظ نشود ممکن است در آینده با مشکلاتی مواجه شویم منتها شما برادر عزیز به این نکته باید توجه داشته باشید که وزن معیارها در انتخاب همسر نباید نسبت به دیگر معیارها متفاوت باشد بدین معنا که شما در انتخاب خود لازم است که اگر وزنی را به زیبایی و دلنشینی و پسندیدن اندام فرد مقابل می دهید در زمینه دیگر معیارهای اصلی مانند اخلاق و شرافت خانوادگی و دینداری نیز به همین اندازه اهمیت دهید و وزن یک معیار را بیش از معیارهای دیگر نبینید. نکته به این نکته مهم توجه داشته باشید که درست است که سن شما از میانگین ازدواج مقداری فاصله گرفته است اما نباید این موضوع باعث شود که زندگی خود را بیهوده و بی معنا بدانید از ازدواج کردن ناامید باشید نکته مهم دیگر این است که اگر شما وزن یک معیار مانند دلنشینی و پسندیدن فرد مقابل به لحاظ جسمی و جنسی را اولویت دهید ممکن است ناخواسته در دیگر معیارها توجه خود را از دست دهید و با توجه به این ضعف توجه و نداشتن یک نگاه جامع به معیارها ازدواج موفقی را تجربه نخواهید کرد زیرا در چنین مواردی قطعاً فرد بعد از ازدواج و استفاده جسمی و جنسی از همسر اندام او برای فرد عادی می شود و این جذابیت از بین خواهد رفت و در نهایت پشیمانی جای آن را خواهد گرفت و این توصیه ما این است که به هیچ عنوان ناامید نباشید و با توکل بر خدای متعال و توسل به اهل بیت علیهم السلام و مسیر انتخاب همسر را ادامه دهید و انشاءالله موفق خواهید شد. مسئله دیگر در خصوص سن فرد مقابل است اگر در ازدواج سن فرد مقابل یعنی دختر از پسر ۳ الی ۶ سال کوچکتر باشد این رنج سنی مناسب است اما در صورتی که این رده سنی رعایت نشود یا فاصله سنی خیلی زیاد باشد یا این که دختر از پسر بزرگتر باشد طبیعتاً مشکلاتی و نموده هایی در زندگی مشترک خواهد داشت بنابراین توصیه ما به شما این است که سعی کنید فرد مقابلتان را در این فاصله سنی انتخاب کنید ظاهراً فانتزی شما نیز همین است که فرد مقابل شما ۳ الی ۶ سال از شما که حداقل کوچکتر در باشد اما مراقب باشد که در سن ۴۰ سالگی ازدواج شما با دختری ۱۸ ساله ممکن است مشکلاتی را نه تنها برای خودتان بلکه برای او ایجاد کند زیرا او در سن است که طبیعتاً علاقه مند به ارتباط با دیگران خرید بیرون رفتن و غیر است اما شما طبیعتاً در آینده ها چنین حسی را نخواهید داشت بنابراین رعایت این مسئله نیز بسیار مهم است پس سعی کنید فردی را انتخاب کنید که هم فانتزی شما را برآورده سازد و هم ازدواج موفق و خداپسندانه ای را در کنار او تجربه نمایید. همچنین پاسخگویی دیگر سوالات شما نیز خواهیم بود.
موضوع قفل شده است