جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=tahoma][=times new roman, times, serif]چقدر تازگي دارد برايم ...[/]
[=times new roman, times, serif]
روزهايي که به اميد آمدن کسي دلخوش نيستم !
[/]
[=times new roman, times, serif]
و شبهايي که از نيامدنش دلگير نمي شوم !

بي کسي هم عالمي دارد ... !!!
[/][/]

میبخشم کسانی را که هر چه خواستند با دلم کردندبا احساسم کردند و مرا در دور دست خودم تنها گذاشتن و من امروز به پایان خود نزدیکم
خدایا به من بیاموز اهی نکشم برای کسانی که دلم را به بازیچه گرفتن

چگونه می توان به تاولهای پا گفت:
تمام مسر طی شده اشتباه بوده ؟

هیجگاه کسی را محرم راز خود ندان...
چون محرم تو محرمی دارد که محرم تو نیست...!

درمقابل سختیها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام
عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند.

برای کسی که می گوید صداش گرفته، سرش سنگینه و آبریزش بینی دارد، هی نسخه نپیچید!!

شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد......!

[="darkorchid"]هرگز جز برای خدا کاری مکن!
(شهید آوینی )[/]

آدم ها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی میکنند همدیگر را می کشند، لذت می برند، دود می کنند، تمام می کنند ......................

و بعد از اندک زمانی، سیگاری دیگر ...........

....

فريب ما مخور اقا دروغ ميگوييم
به جان حضرت زهرا دروغ ميگوييم

چه ناله اي چه فراقي چه درد هجراني
نيا نيا گل طاها دروغ ميگوييم

تمام چشم براهي و انتظار و فراق
و ندبه هاي فرج را دروغ ميگوييم

دلي كه مامن دنياست جاي مولا نيست
اسير شهوت دنياست دروغ ميگوييم

زبان سخن ز تو گويد ولي براي مقام
به پيش چشم خدا هم دروغ ميگوييم

كدام ناله غربت كدام درد فراق
قسم به ام ابيها دروغ ميگوييم

خلاصه اي گل نرگس كسي به فكر تو نيست
و ما به وسعت دريا دروغ ميگوييم

سرخي چشمانم را بگذاريد به حساب آلودگي اين چند روز هواي...

ای نوح
به طوفان نیازی نیست ...
ما آنقدر کوچک شده ایم
که در فنجانهای خالی هم
غرق می شویم !!!

گه بي هوا کسي وارد زندگيت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه بي محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه گريه هات تو خنده غفلت ديگران شنيده نشد تا خورد نشي ؛ بدون تنها محرمت "خدا" بوده ! , حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائي خفت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر تواضع يه بهونه واسه نوازشت گير آوورده

جمله مورد علاقم

تو این دنیا هر کسی یه نیمه گمشده داره که فقط لایق همونه پس سعی نکن در ساختن پازل زندگیت تقلب کنی

اگه دیدی بغض کردی ولی دلیل گریه کردن پیدا نمی کنی.. اگه دنبال جایی می گشتی که داد بزنی بدون دل خدا برات تنگ شده می خواد صداش کنی........

بی وفایی کن وفایت می کنند

با وفا باشی جفایت می کنند

مهربانی گرچه آیینی خوش است

مهربان باشی رهایت می کنند

خداوندا تو می دانی که من دل واپس فردای خود هستم،مبادا گم کنم راه قشنگ ارزوهارا ، مبادا گم کنم اهداف زیبا را ،مبادا جا بمانم از قطار محبت ها دلم بین امید ونا امیدی میزند پرسه ،می کند فریاد ،می شود خسته،مرا تنها تو نگذاری خداوندا

آنان که طلبکار خدایید ، خدایید

حاجت به طلب نیست ، شمایید ، شمایید

چیزی که نکردید گم از بهر چه جویید ؟

کس غیر شما نیست، کجائید ؟ کجایید ؟

در خانه نشینید و مگردید به هر در

زیرا که شما خانه و هم خانه خدایید

ذاتید و صفاتید و گهی عرش و گهی فرش

در عین بقایید و مبرا ز فنایید

اسمید و حرفید و کلامید و کتابید

جبریل امینید و رسولان سمایید

خواهید ببینید رخ اندر رخ معشوق ؟

زنگار ز آیینه به صیقل بزدایید

هیچ وقت خودت را باد نک نچرا که کوچک ترین سوزن تو را می ترکاند !...

عده ای بزرگ زاده میشوند، عده ای بزرگی را بدست می آورندو عده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند . . .(شکسپیر)

برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم . . .(سیسرون)...

زمان بارش باران

دلم از غربت خورشید میگیرد

و روز آفتابی

دلم بی تاب ابری تلخ و باران زاست

خدایا من به دنبال چه میگردم!!!!

ساعنها را بگذارید بخوابند

بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست

كاش معشوقه ز عاشق طلب جان ميكرد تا كه هر بي سر و پايي نشود يار كسي

!!!من تنها هستم اما تنها من نیستم!!!

چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود...

نمیدانم که عمری را چگونه زیستم با خود...

اگر تمام ابرها ببارند گلهای قالی نمیرویند...

آری این است تاوان زیر پا گذاشتن...

معنیشو نفهمیدم:Gig:

هر گاه دیدی که مردم به کلام خود فخر می کنند,تو به سکوت خود فخر کن. ((لقمان حکیم))

آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند .


زندگی رو زیاد جدی نگیر ، چون هرگز از اون زنده بیرون نمیری.

[=arial]بازهم داستان تکراری نیامدنت...
واشکهای جمعه که رنگ انتظار دارد
تویی که پناه بی پناهانی
و من که همیشه شرمسار وجودت
این داستان همچنان ادامه دارد
و ثانیه های من که سوی خاموشی میرود...

:hamdel:اللهم عجل لولیک الفرج:hamdel:

دراين دنيا ازدوراه مي توان موفق شد٬ياازهوش خودياازناداني ديگران.

-------------------------------------------------------------------------------------(لابروير)

-----------------------------------------------
بعد نگوییم خواب بودیم یادمان باشد آب رفته به جوی باز نمیگردد...

---------------------------------------------------------------------------------------:Gol:

لا حول و لا قوه الا بالله

فرزانه;176773 نوشت:
اگر تمام ابرها ببارند گلهای قالی نمیرویند...

آری این است تاوان زیر پا گذاشتن...

معنیشو نفهمیدم:gig:


احتمالاً‌ اين بايد درستر باشه :
اگر تمام ابرها ببارند گلهاي قالي نميرويند
آري اين است تاوان
زير پا ماندن

مردی در عالم رویا فرشته ای دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت. مرد جلو رفت و از فرشته پرسید: این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟ فرشته جواب داد: می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب جهنم را خاموش کنم.

آن وقت ببینم چه کسی واقعا خدا را دوست دارد!

راستی ما چقدر اورا دوست داریم؟؟؟؟

خداوند به موسی فرمود:در عجبم از دو دسته از انسانها.

1-آنانکه دعا می کنند برای داشتن آنچه که به صلاحشان نیست


2-آنانکه دعا می کنند برای نداشتن آنچه که به صلاحشان است.


غافل از اینکه من برای بندگانم همیشه بهترین را خواهانم.


خدایا مرا در نکوهش کسی که عطایش را از من دریغ کرده آزمایش مفرما که در نهایت هر بخشش و دریغی از آن توست .امام علی علیه السلام

روزگارا که چنین سخت به من می گیری

باخبر باش که پژمردن من آسان نیست

گرچه دلگیر تر از دیروزم

گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند

باور من اینست :

دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد .....

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت

پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز

ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت


بعضی وقتا لایه های زیرین یه شعر اینقدر مجذوبت میکنه که خود متن رو فراموش میکنی .

من از آن روز که دربند توام آزادم *پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند* در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت *تا بیایند عزیزان به مبارک‌بادم

من که در هیچ مقامی نزدم خیمه‌ی اُنس *پیش تو رَخت بیفکندم و دل بنهادم

دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟ هیچ! *یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم

به وفای تو کزآن روز که دلبند منی* دل نبستم به وفای کس و در نگشادم

تا خیال قد و بالای تو در فکر منست* گر خلایق همه سَروَند، چو سرو آزادم

به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی* وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم

دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک* حاصل آنست که چون طبل تهی پربادم

می‌نماید که جفایِ فَلَک از دامنِ من* دستْ کوته نکند تا نَکَند بنیادم

ظاهر آنست که با سابقه‌ی حُکم اَزَل* جَهد سودی نکند، تن به قضا دردادم

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟ *داوری نیست که از وی بستاند دادم

دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت *وقت آنست که پُرسی خبر از بغدادم

هیچ شک نیست که فریاد من آن جا برسد* عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم

سعدیا! حب وطن گر چه حدیثیست صحیح *نتوان مُرد به سختی که من این جا زادم

عجیب است دریا...
همین که غرقش میشوی
پس می زند تو را !
درست
مثل بعضی از آدم ها

زندگی کوتاه ترازآن است که به خصومت بگذرد وقلبها گرامی ترازآن هستند که بشکنند.فردا طلوع

خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم

مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است...
به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد.

به اين خاطر نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.
دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيقتر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو...

«ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي ، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد.»
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.

سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:
«عزيزم ، شام چي داريم؟» جوابي نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» و همسرش گفت:

«مگه کري؟!» براي چهارمين بار ميگم: «خوراک مرغ»!
حقيقت به همين سادگي و صراحت است.
:!:
مشکل، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم در ديگران نباشد؛ شايد در خودمان باشد...:!!!:

آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون

لازم است
حالا اما

نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم

فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام

هرگاه احساس کردی که گناه کسی انقدر بزرگ است که نمیتوانی آن را ببخشی
بدان که اشکال در کوچکی روح توست نه در بزرگی گناهی آن

در زندگی تان! نقش نیشهای مار " ماروپله" را بازی نکنید...

شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد
همان کس که به شما اعتماد کرده بود ...

از خداوند توانایی خواستم
سختی ها را سر راهم قرار داد
تا نیرو مندم سازد!
از او عشق خواستم
او گرفتاران را به من نشان داد
تا با آنها همدردی کنم!
هر آنچه که خواسته بودم بدست نیاوردم
اما هر آنچه را که نیاز داشتم بدست آوردم!!
پس دانستم
خداوند همیشه دعاهای ما را
با نیاز هایمان جواب میدهد
نه با خواسته هایمان !

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود

از هر چه زندگیست دلت سیر میشود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

زمین لیاقت داشتنت را ندارد

بالهایت را بگشا...

تا آسمان راهی نیست...

فرقـی نمـی کند !! بگویم و بدانـی ...! یا ... نگویم و بدانـی..!
فاصله دورت نمی کند ...!!! در خوب ترین جای جهان جا داری ...!
جایـی که دست هیچ کسـی به تو نمـی رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!

یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم
که دیدار صبح فردا ممکن نشد
پس به امید فرداها «محبتهایمان» را ذخیره نکنیم.

هیچ کس جز آنکه دل به خدا سپرده است ،

رسم دوست داشتن را نمی داند .


شهید آوینی

دینامیک :
یه قانونی بود اینجاها نمیدونم قانون اول کی کی تون!:Gig: می گفت اگه به کسی نیرویی وارد نشه تا ابد همونجا ساکن می مونه !
حالا میخوام تصمیم بگیرم و این تصمیم شتاب لازم برای حرکتم را فراهم خواهد کرد.:ok: