توسل در نزد فريقين

تب‌های اولیه

293 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

sayedali;319736 نوشت:
شما توسل را شرک می دانید؟ توسل را گناه می دانید؟

توسل به دون الله برای رسیدن به الله در کنار اعتقاد به الله به عنوان خالق آسمان ها و زمین از عادات مشرکین مکه بوده است و در قرآن نیز آمده است..

aminj;319747 نوشت:
در آیه بالا گفته شده "ما نَعْبُدُهُمْ ..." یعنی ما عبد بتها هستیم

واقعا شاهکار کردید!!!
برادر یعنی ما عبادت نمی کنیم....

aminj;319762 نوشت:
دا هم وسایلی برای یاری ما قرار داده که از جمله آنها اهل بیت

سندش را می آورید؟؟؟

استدلال;319700 نوشت:

سوالی مطرح میکنم آیا پیامبر به آیه (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ) عمل کرد؟جوابتان قطعا مثبت است...بعد من میپرسم آیا پیامبر از اشخاص برای قرب الهی استفاده کرد؟؟؟ اینجاست که هیچ جوابی ندارید

خودتان ميگويي پيامبر، كسي را كه خداوند انتخاب مي كند و به مقام پيغمبري مبعوث مي كند نيازي به شخصي ندارد

kheymegahabalfazl;319798 نوشت:
يادمه در تاپيك چرا نام علي (ع) در قرآن نيامده، گفته بوديد كه: شما از وهابیت بر طبق شنیده های خود غولی عظیم ساخته اید در حالي كه از كتاب هاي آنها چيزي نخوانده ايد خوب اگر شما خوانده ايد جواب سيد علي را بده در ضمن مگر از خودت شك داري كه ميگي هر وقت از اهل سنت پرسيدي من بهت جواب مي دم شما جواب و موضع خودت رو در سوال سيد علي مشخص كن

دلیلش این بود که ایشان فوق العاده بی ادب تشریف دارند و با بیان اینگونه کلمات قصدی جز توهین ندارند.

تقصیری ندارند، ایشان این جور تربیت شده اند.

الله را شاکرم که چون ایشان نشدم...

kheymegahabalfazl;319832 نوشت:
اين حرفي هست كه قبلا ohfreedom زده من به مادرم مي گويم كه برايم دعاي خير كند شما با تاييد حرف هاي عبدالله مي گويي جالب آینکه تمام اینها آیات الله است!!! اما کو گوش شنوا؟؟؟ دوستان حالا خودتان قضاوت كنند

بله

و باز هم می گویم...

زیرا ایشان زنده هستند و درخواست دعا از شخص زنده هیچ مشکلی ندارد.

مشکل با مردگان است!
به زبان چینی: 現在的問題是與死者

به زبان ارمنی: Խնդիրն այն է, երբ մեռելները

به زبان آلمانی: as Problem ist mit den Toten

به زبان اسپانیایی: El problema es con los muertos

به زبان ایتالیایی: Il problema è con i morti

به زبان ترکی: Sorun ölü beraberdir

به خدا بلد نیستم به خط میخی بگم!!!

نقل قول:

aminj:
خدا هم وسایلی برای یاری ما قرار داده که از جمله آنها اهل بیت

ohfreedom;319842 نوشت:
سندش را می آورید؟؟؟

رجوع كنيد به سه تا محوري كه بنده در همين تاپيك گذاشتم

kheymegahabalfazl;319845 نوشت:
خودتان ميگويي پيامبر، كسي را كه خداوند انتخاب مي كند و به مقام پيغمبري مبعوث مي كند نيازي به شخصي ندارد

آهان!!!

سوره تحریم آیه 4 هم خدایی ناکرده کشک هست؟؟؟

kheymegahabalfazl;319847 نوشت:
رجوع كنيد به سه تا محوري كه بنده در همين تاپيك گذاشتم

لطفا سند قرآنی یا حدیثی متصل به پیامبر بدهید...

ohfreedom;319846 نوشت:
دلیلش این بود که ایشان فوق العاده بی ادب تشریف دارند و با بیان اینگونه کلمات قصدی جز توهین ندارند. تقصیری ندارند، ایشان این جور تربیت شده اند. الله را شاکرم که چون ایشان نشدم...

از ادبيات نوشتاريتون كاملا مشخصه

ohfreedom;319846 نوشت:
له و باز هم می گویم... زیرا ایشان زنده هستند و درخواست دعا از شخص زنده هیچ مشکلی ندارد. مشکل با مردگان است! به زبان چینی: 現在的問題是與死者 به زبان ارمنی: Խնդիրն այն է, երբ մեռելները به زبان آلمانی: as Problem ist mit den Toten به زبان اسپانیایی: El problema es con los muertos به زبان ایتالیایی: Il problema è con i morti به زبان ترکی: Sorun ölü beraberdir به خدا بلد نیستم به خط میخی بگم!!!

مثل اينكه علاوه بر استاد علوم سياسي شما استاد زبان هاي مختلف هم هستيد

شما مثل اينكه مطالب بنده را مطالعه نمي فرمايد

جناب ohfreedom خواهشا مطالب رو قيچي و بعد هم منعكس نكنيد
آقاي عبدالله آمدند يك تاپيك گذاشتند و ديگر نيامدند و حرفشان اين بود
وقتی الله هست بقیه چه کاره اند؟ آیا بندگان را از الله رحیم تر یافته اید در حالی که او ارحم الراحمین است؟ آیا ضرر و نفع و حسنة و سیئة از نزد کسی غیر او به شما میرسد ؟ آیا اگر او بخواهد به شما خیری برساند کسی میتواند آن را از شما دفع کند و بالعکس؟آیا اگر به خاطر کارهایتان اراده به عذاب کند کدام یک از کسانی که غیر او میخوانید توانایی دفع آن را از شما دارند؟ آیا آنها توانایی دفع عذاب را حتی از خود دارند؟ از اینکه انقدر غیر الله را میخوانید و از کتابش اعراض میکنید نمیترسید ؟ بعد همه ی این ها را به اسلام نسبت میدهید؟

و شما هم حرف هاي ايشان را تاييد كرديد ببنيد كاملا مشخصه حرف هاي عبدالله ايشان كاملا دارن نهي ميكنند توسل را و شما هم حرفشان را تاييد مي كنيد پس چطور شما خودتان توسل مي كنيد حرفام هم فارسي بود و هم واضح دقت كن

ohfreedom;319850 نوشت:
لطفا سند قرآنی یا حدیثی متصل به پیامبر بدهید...

تا الان چند بار تكرار كردم شما رجوع كنيد قرار نيست يه مطلب چندين بار تكرار شود شما رجوع كنيد متوجه ميشويد

استدلال;319754 نوشت:
خود پیامبر به چه توسل می کرد؟ خودش؟!!
استدلال;319754 نوشت:

پیامبری که شما می خوانیدقُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً

جناب استدلال سلام عليكم

بايد خدمت حضرتعالي عرض كنم اهل سنت بخاطر انسداد باب علم بر روي خودشان باعث انحراف زيادي در مذهبشان هستند و به فرمايش استاد بزرگوار ما در علم رجال كه فرمودند اهل سنت فقط عمل به ظواهر قرآن برايشان ملاك هست و علت عمل به ظواهر قرآن هم بخاطر نداشتن پيشواياني است كه بتوانند بطون قرآن را استخراج كنند و حتي از آيات متشابه هم همان ظواهرش را مي فهمند

جناب استدلال شان نزول آيه شريفه ايي كه شما آورديد مربوط به مشركين قريش است و ما خوطب به بتهاي بي جان هستند و همچنانكه خدمت برادر بزرگوارم جناب ohfreedom عرض كردم بسيار فاصله هست ميان بتهاي دست ساخت بشر با كساني كه در زمان حياتشان از بهترين بندگان خدا بودند و اين مسئله ايي است كه متاسفانه اهل سنت از درك آن عاجزند و تمام بحثها بر سر همين عدم فهم آيات قرآن است

در ادامه به شان نزول آيه شريفه اشاره مي شود

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ: اى محمد، به اين مشركين- كه غير خدا را مى‏پرستند- بگو: آنان را كه مى‏پنداريد خدا هستند، بخوانيد تا زيانها را از شما دور كنند و حال شما را نيكو سازند.
فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلًا: آنها هيچ قدرتى ندارند و نمى- توانند زيانى را از شما دور كنند يا حال شما را نيكو سازند. يعنى: نمى‏توانند قحطى را بفراوانى و فقر را به بى‏نيازى و بيمارى را به تندرستى تبديل كنند. برخى گويند:
يعنى نمى‏توانند زيان شما را به ديگرى منتقل سازند. مقصود اين است كه: هر كس عجز دارد، لايق خدايى و پرستش نيست.
مقصود از «من دونه» فرشتگان، مسيح و عزير است كه به آنها نسبت خدايى داده مى‏شد. اين مطلب از ابن عباس و حسن است. برخى گويند: مقصود جن است، زيرا قومى از عرب، جن را مى‏پرستيدند، ابن مسعود مى‏گويد: همين جنيان نيز اسلام آوردند، اما آنها دست از پرستش خود برنداشتند.
________________
ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 158

همچنانكه قبلا به استحضار رساندم تفسير مجمع البيان تنها تفسيري است كه علماي فريقين بر صحت و وثاقت آن اتفاق نظر دارند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

سلام علیکم جمیعا

آقایان توجه کنند

ما می گوییم

یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

ای آبرو مند به درگاه خدا شفیع ما باش به درگاه خدا

این رو شرک می دانند

با آیه 35 سوره مائده چه می کنی؟

ohfreedom;319842 نوشت:
توسل به دون الله برای رسیدن به الله در کنار اعتقاد به الله به عنوان خالق آسمان ها و زمین از عادات مشرکین مکه بوده است و در قرآن نیز آمده است..

توسل ، يعني واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند چنانچه خداوند، در قرآن كريم مي‌فرمايد :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ . المائدة / 35 .
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ، از خدا بترسيد و براي تقرب به او وسيله‌اي بجوييد .

اين آيه به تمامي مؤمنين دستور مي‌دهد كه به هر وسيله‌اي كه سبب تقرب به خداوند مي‌شود تمسك بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه‌ امكان ندارد

حضرت زهرا سلام الله عليه مي‌فرمايد :

وأحمد اللّه الذي بعظمته ونوره يبتغي مَن في السموات والأرض إليه الوسيلة ونحن وسيلته في خلقه .

تمام آن‌چه در آسمان و زمين هستند ، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطۀ خداوند در ميان خلقش هستيم .

شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص211 و السقيفة وفدك ، ص 101 و بلاغات النساء ، بغدادي ، ص 14.

و از عايشه در بارۀ خوارج نقل شده است كه پيامبر(ص) فرمود :

هم شرّ الخلق والخليقة ، يقتلهم خير الخلق والخليقة ، وأقربهم عند اللّه وسيلة .

شرح نهج البلاغة ، ج2 ، ص267 از مسند احمد ؛ اما اين روايت را دستان امانت‌دار اهل سنت حذف كرده‌اند . و المناقب ، ابن المغازلي ، ص56 ، ح 79.

خوارج ، بدترين خلائق هستند ، آن‌ها را بهترين فرد از ميان خلائق كه نزديك‌ترين وسيله به خداوند هستند ، خواهد كشت .

مراد حضرت علي عليه السلام است .

و از أبي هريره در بارۀ قصۀ حضرت آدم(ع) نقل شده است :

يا آدم هؤلاء صفوتي... فإذا كان لك لي حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبي: نحن سفينة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلك، فمن كان له إلى الله حاجة فليسألنا أهل البيت .

فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1 و المناقب للخوارزمي ، ص 318 ، ح 320 .

اي آدم ! اين‌ها ( اهل بيت ) برگزيدگان من هستند ... هر وقت حاجتي داشتي اينها را واسطه قرار بده .

پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند : ما كشتي نجات هستيم ، هر كس سوار اين كشتي شد ، نجات خواهد يافت و هر كس سر پيچي كند ، هلاك مي‌شود ، هر كسي حاجتي به سوي خداوند دارد ، بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد .

و سيوطي نقل مي‌كند كه حضرت آدم(ع) به درگاه خداوند چنين استغاثه مي‌كرد :

اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الكلمات التي تلقى آدم .

الدر المنثور ، ج1 ، ص 60.

بار خدايا ! از تو درخواست مي‌كنم به حق محمد و آل محمد كه تو پاك و منزهي و غير از تو خدايي نيست ، من كاري بدي كردم و به خود ظلم نمودم ؛ پس مرا ببخش كه تو بخشنده و مهربان هستي ... .

و همچنين آيات بسياري در قرآن كريم وجود دارد كه توسل به غير خداوند را مشروع مي‌داند ؛ از جمله :

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 .

گفتند: «اى پدر ! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم »

در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري مي‌كند كه آن‌ها بعد از پيشيماني از كردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او كه پيامبر خدا بود درخواست كردند كه از خداوند براي آن‌ها طلب بخشش كند .

حضرت يعقوب هم نگفت كه چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نمي‌رويد و به من متوسل شده‌ايد ؛ بلكه به آن‌ها وعده داد كه از خداوند براي آن‌ها طلب بخشش خواهد كرد :

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 98 .

گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، كه او همانا آمرزنده مهربان است » .

همچنين خداوند در آيۀ 64 سورۀ نساء مي‌فرمايد :

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .

و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر [ نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .

اين آيه نشان مي‌دهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيلۀ آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .

همانطور که مشاهده مي شود رفتن به نزد رسول خدا براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ هم شامل حيات ايشان و هم بعد از مرگ ظاهري مي شود

اگر توسل شرک هست زنده و مرده نمی شناسد

توسل به زنده هم شرک است ، توسل به مرده هم شرک است ، فرقی نیست

درحالی که اظهارات شما کاملا با همدیگر در تضاد است

توسل اگر شرک است
زنده و مرده نمی شناسد


شرک شرک است ، شما اگر شرک می دانید زنده و مرده فرقی نمی کند

ضمنا عمر هم مشرک بوده است + کتاب بخاری که حدیث 1010 را ببین

kheymegahabalfazl;319786 نوشت:
اگر فقط به الله نياز هست چرا در ادورا مختلف براي قوميت ها و قبيله هاي مختلف پيغمبر فرستاده؟ چرا كتاب و حكمت فرستاده؟ خودش كه هست خودش كه خالقه پس چه نيازي به مخلوق داره؟ خوب اگر خودش هست چه نيازي هست مردم براي شفاعت و طلب آمرزش خداوند آنها را به پيغمبر ارجاع دهد نعوذ و باالله خدا نمي فهميد جناب عبدالله مي فهميد

چرا شما همه چیز را با هم خلط میکنید اگر رسول و پیامبر فرستاده شده به دلیل این بود که رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللهُ عَزيزاً حَكيماً که این یعنی وجود دلیل عقلی برای ارسال رسل چه ربطی به توسل به اموات یا زندگان برای قرب به خدا دارد؟ در باره آیات هم ان شاء الله توضیح مفصل ارسال خواهد شد.

kheymegahabalfazl;319794 نوشت:
اگر هیچ جای این آیه از توسل نيست پس چرا مي گوييد بايد نزد پيغمبر آمده و پيغمبر براي آنها طلب مغفرت كند؟ آيا غير از اين است كه پيغمبر واسطه اي ميان گنهكاران و خدا هست به جهت طلب مغفرت و آمرزش آيا اين به معناي متوسل شدن و واسطه قرار دادن نيست كه پيغمبر بايد براي آنها طلب آمرزش كند؟

در همون جا نوشتم که چرا نزد تو بیایند اما مفصل درباره این آیه مطلب خواهم فرستاد

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

[=Arial Black]توسل حضرت ادم(ع) به نبی مکرم اسلام(ص)

[=Arial Black]در مناظره و گفتگويى كه ميان منصور دوانيقى ـ از خلفاى عباسى كه در مسجد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مشغول زيارت بود و سلامها و دعاها را باصداى بلند مى‏خواند ـ و ميان مالك، پيشواى مالكى‏هاى اهل سنّت اتفاق افتاد آمده است:
[=Arial Black]منصور دوانيقى از مالك پرسيد: «أستقبل القبلة وأدعو أم أستقبل رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلم وأدعو»؛ آيا بعد از زيارت پيامبر اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ][=Arial Black]، رو به قبله قرار بگيرم خدا را بخوانم، يا هم‏چنين رو به قبر پيامبر(ص) ايستاده و دعا كنم؟


[=Arial Black]مالك گفت:«ولِمَ تَصْرِفُ وجهك عنه وهو وسيلتك ووسيلة أبيك آدم إلى اللّه تعالى؟ بل استقبل واستشفع به فيشفعه اللّه فيك»؛ چرا مى‏خواهى صورتت را از قبر پيامبر(ص) بر گردانى، با اين كه آن حضرت، وسيله تو و پدرت حضرت آدم عليه‏السلام به سوى خدا است؟ بلكه رو به قبر رسول خدا [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] به‏ايست و از او طلب شفاعت كن، كه خداوند شفاعت او را مى‏پذيرد.

[=Arial Black]زيرا خداى متعال در قرآن مى‏فرمايد: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا » (نساء64) واگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى‏يافتند

=====================================

[=Arial Black]( فصل في تعظيم النبي بعد موته ) 3

[=Arial Black]و اعلم أن حرمة النبي e بعد موته ، وتوقيره وتعظيمه ، لازم كما كان حال حياته ، وذلك عند ذكره e ، وذكر حديثه وسنته ، وسماع اسمه وسيرته ، ومعاملة آله وعترته ، وتعظيم أهل بيته وصحابته .
[=Arial Black]و قال أبو إبراهيم التجيبي : واجب على كل مؤمن متى ذكره ، أو ذكر عنده أن يخضع ويخشع ، ويتوقر ويسكن من حركته ، ويأخذ في هيبته وإجلاله بما كان يأخذ به نفسه لو كان بين يديه ، ويتأدب بما أدبنا الله به .
[=Arial Black]قال القاضي أبو الفضل : وهذه كانت سيرة سلفنا الصالح وأئمتنا الماضين رضي الله عنهم .
[=Arial Black]حدثنا القاضي أبو عبد الله محمد بن عبد الرحمن الأشعري ، وأبو القاسم أحمد ابن بقي الحاكم ، وغير واحد ، فيما أجازونيه ، قالوا : أنبأنا أبو العباس أحمد بن عمر ابن دلهاث ، قال : حدثنا أبو الحسن علي بن فهر ، حدثنا أبو بكر محمد بن أحمد ابن الفرج ، حدثنا أبو الحسن عبد الله بن المنتاب ، حدثنا يعقوب بن إسحاق ابن أبي إسرائيل ، حدثنا ابن حميد ، قال ناظر أبو جعفر أمير المؤمنين مالكاً في مسجد رسول الله e ،

[=Arial Black][=Arial Black]مالک بهش می گه صداتو این جا بالا نبر زیرا ایه....:[=Arial Black]


[=Arial Black]فقال له مالك : يا أمير المؤمنين ، لا ترفع صوتك في هذا المسجد ، فإن الله تعالى أدب قوماً فقال: لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون [ سورة الحجرات - 49 ، الآية : 2 ] .
[=Arial Black]و مدح قوماً فقال : إن الذين يغضون أصواتهم عند رسول الله أولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفرة وأجر عظيم [ سورة الحجرات - 49 ، الآية : 3 ] .
[=Arial Black]و ذم قوماً فقال : إن الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لا يعقلون وإن حرمته كحرمته حياً .

[=Arial Black]بعد از مالک سوال می کنه که صورتم رو رو به قبله کنم و دعا بخوانم یا نه به سمت نبی مکرم(ص) داشته باشم:

[=Arial Black]فاستكان لها أبو جعفر ، وقال : يا أبا عبد الله ، أأستقبل القبلة وأدعوا أم أستقبل رسول الله e ؟

[=Arial Black]فقال : ولم تصرف وجهك عنه وهو وسيلتك ووسيلة أبيك آدم عليه السلام إلى الله تعالى يوم القيامة ؟ بل استقبله واستشفع به ، فيشفعك الله ، قال الله تعالى : ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما [ سورة النساء - 4 ، الآية : 64 ] .

[=Arial Black]چرا صورتت را از پیامبر (ص)برگردانی در حالی که این هم وسیله توست و هم وسیله حضرت ادم(ع) که در روز قیامت خودش را به خدا نزدیک کند

[=Arial Black]و در ادامه : رویت را به سمت قبر پیغمبر(ص) بکن و به او شفاعت کن که خداوند در همین دنیا شفاعتت را قبول می کند و ایه.

[=Arial Black]سند:کتاب الشفا-ج2-ص35

رحیق مختوم;319859 نوشت:
جناب استدلال شان نزول آيه شريفه ايي كه شما آورديد مربوط به مشركين قريش است و ما خوطب به بتهاي بي جان هستند

یعنی این بت های بیجانند که أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً اگر بیجانند پس چطور موجود بی جان به رحمت خدا امیدوار و از عذاب میترسد و به خدا نزدیک است؟؟ پس منظور بت نیست.
از شما که درس دینی خونده اید بعیده!!!

[="Tahoma"]قابل توجه برادران گرامي اهل سنت و تشيّع

در پي درج مناظره ايي كه در تايپيك " ابن تيميه را بهتر بشناسيم " در ادامه همان مناظره بحثي كه مربوط به اين تايپيك مي شود را نيز درج خواهم كرد تا انشاالله برادران اهل سنت بخوانند و بدانند كه هيچ ركن وثيق و دليل محكمي بر اقامه مدعاي خود ندارند و همچنانكه در چند پست قبل خدمت دوستان گفتم بخاطر انسداد باب علم و نداشتن پيشواياني كه قدرت استنباط مسائل را از بطون قرآني راه رسيدن به حق و حقيقت بر آنها بسته شد

و اما مناظره

شفاعت معيار شرك و توحيد

علي عبدالله فكرت ( شيعه اثني عشري)
جناب بن شريح طبق پيشنهاد دكتر عبد الصمد ايراداتي كه بر شفاعت دارند و آن را شرك اكبر معرفي مي كنند مطرح كنند

ابوالاحكام بن شريح ( وهابي)
ما چند قاعده داريم كه از روي آن مي گوئيم شفاعت خواستن از اولياء شرك و غلط است يكي اين كه هر فعلي در توان خداست خواستن آن از غير خدا شرك و شفاعت منحصرا فعل خداوند است در قيامت هم كه سخن از شفاعت پيامبر است بدين شكل است كه بگوئيم خدايا پيامبر را در قيامت شفيع ما قرار بده بندگان صالح و يا فرشتگان را شفيع ما قرار بده و در خواست شفاعت از خود آنها شرك اكبر است ( كشف الارتياب ص 208 )
ابن تيميه گفته است اگر كسي بگويد از پيامبر به جهت نزديكيش به خدا ميخواهم تا شفيع من باشد اين كار از كارهاي مشركان است ( زيارت القبور علامه بدر الدين حوثي ص 156

علي عبد الله فكرت ( شيعه اثني عشري)
شما گفتيد چون شفاعت فقط در حوزه قدرت خداست پس شفاعت خواستن از غير خدا شرك است . من از شما مي پرسم شفاعت كردن مهم تر است يا احياء مردگان ؟؟

ابو الاحكام بن شريح (وهابي)
البته احياء مردگان منظورتان چيست؟؟
علي عبد الله فكرت (شيعه اثني عشري)
مگر نه اين است كه به تصريح آيه شريفه قرآن كريم عيسي همان كار را انجام ميداد يعني مردگان را زنده مي كرد ؟؟

عمر عبد الوافي حجر (حنبلي)
عيسي كه به خودي خود اين كار را نمي كرد اگر در قرائت قرآن دقت مي كردي مي ديدي كه عيسي عليه السلام به اذن خدا مرده را زنده مي كرد پس در واقع خداوند به دست عيسي مرده را زنده مي كرده است

علي عبدالله فكرت (شيعه اثني عشري )
آفرين ميخواستم از دهان خودتان بشنوم وقتي چنين فعلي با اذن خدا قابل واگذاري به غير است و با توحيد منافاتي ندارد شفاعت نيز به اذن خدا مي تواند به غير واگذار شود و چون شفاعت به اذن الله است عين توحيد مي باشد شفاعت خواستن از اولياء يعني به ولي خدا بگوئيم خداوند كه به تو اين اذن را داده است ما را هم برخوردار كن
همين قرآن است كه ميفرمايد من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه چه كسي مي تواند در حضور او شفاعت كند مگر به اذن او يا در آيه ديگر كه ميفرمايد لايشفعون الا لمن ارتضي جز براي كسي كه خدا رضايت دهد شفاعت نمي كنند

ادامه ...

دكتر عبد الصمد هاشم (شافعي)
اينها درست ولي آيا در قرآن آيه ايي داريم كه توصيه به شفاعت خواهي كرده باشد ؟؟

علي عبد الله فكرت ( شيعه اثني عشري)
نيازي نيست كه حتما آيه ايي باشد و توصيه كرده باشد چرا كه التماس دعا و طلب دعا از مردم را همه علماي اسلام بلامانع دانسته اند
در روايات اسلامي سفارش كرده اند نخست براي حاجت ديگران دعا كنيد سپس براي حاجت خود . من كه براي شما دعا ميكنم يعني شفاعت مي كنم و اين همان شفاعت خواستن است . ما به ولي خدا مي گوئيم براي ما طلب مغفرت كن و بهشت طلب كن جالب است كه اين امر به سفارش قرآن است آنجا كه فرمود و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما " و اگر آنها هنگامي كه به خود ستم كردند پيش تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر نيز براي آنان طلب آمرزش مي كرد قطعا خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند

ابو الاحكام بن شريح (وهابي)
طلب دعا و شفاعت از رسول الله در حال حيات شرك نيست ولي بعد از مرگ آنها شرك اكبر است

كاتب عثمان طه (مورخ و نويسنده مالكي)
اشكال بزرگي كه بر اين نظريه وارد است اين است كه شما يك اشتباه معمولي را شرك بزرگ مي دانيد و طرف را در زمره مشركان قلمداد مي كنيد زيرا شما اصل شفاعت خواهي را مجاز شمرديد بنا بر اين گناه كسي كه از رسول خدا يا ديگر اولياء شفاعت مي كند اين است كه فرقي بين زنده و مرده نمي گذارد حد اكثر بايد او را ارشاد كنيد كه مردگان در قيامت زنده مي شوند و الان زنده نيستند و شفاعت خواهي از آنان فايده ايي ندارد چون نمي شنوند اما شما او را مشرك و نجس معرفي مي كنيد !!!

دكتر عبد الصمد هاشم (شافعي)
آقاي كاتب عثمان طه چه كسي گفته كه مردگان نمي شنوند مگر شما به حيات برزخي اعتقاد نداريد حيات برزخي اعتقاد شافعي و مالكي هم هست
آقايان اگر با قرآن و سنت ثابت شود كه انسان بعد از مرگ به عالم برزخ منتقل مي شود و بهتر از دنيا آگاه و شنوا مي گردد و شرايط زنده بودن آنها در برزخ بهتر از زنده بودنشان در دنياست آيا باز هم خواهيد گفت درخواست از صالحان شرك است ؟؟ اگر شفاعت خواهي شرك باشد چه مرده و چه از زنده به هر حال شرك است و اگر شرك نباشد چه در حال حيات و يا پس از مرگ شرك نخواهد بود

جسيم ابو سيف غشاو ( وهابي)
البته اگر حيات برزخي در ميان باشد ممكن است بگوئيم حق با توست ولي جناب ابو الاحكام بن شريح فتوا داده است كه مردگان نمي شنوند در اين صورت لازم نيست ما مستقيما به قرآن و سنت مراجعه كنيم براي اينكه فتواي ايشان واجب الاطاعه است و ايشان بي خودي فتوا نميدهند بنا بر اين طبق فرموده بزرگان ما شفاعت چون فقط فعل خداست در خواست آن از اولياي خدا لغو و بيهوده است

ادامه ...

از اینجا به بعد به تبیین آیاتی می پردازم که آن ها را برای توسل به اشخاص مطرح میکنند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

آقاي زرقاني مالکي مي‌گويد :
کنار قبر پيامبر(ص) بيايد و خدا را به جاه و مقام پيامبر(ص)ر قسم بدهد و به پيامبر(ص) متوسل شود که توسل به پيامبر(ص) کوه هايي از گناه را نابود مي‌کند و برکت شفاعت
پيامبر(ص)و جايگاه او در نزد خدا، گناهي نمي‌گذارد.

توجه داشته باشید:

ومن اعتقد خلاف ذلك

هرکس خلاف اين را عقيده داشته باشد
،
فهو المحروم الذي طمس الله بصيرته
او محرومي‌است که خداي عالم بصيرت و بينايي اش را نابود کرده است .
وأضل سريرته
باطنش را گمراه کرده است.

کسي که معتقد باشد پيامبر(ص) نمي‌شنود و توسل به قبر پيامبر(ص) با توحيد منافات دارد. آقاي زرقاني مي‌گويد او بي بصيرت و کور و بدبخت است و خداي عالم بر قلب و عقل و فکرش پرده کشانده است
بعد مي‌گويد :
ألم يسمع قوله تعالى
نمي‌شنود قول خداي عالم را در سوره نساء‌ آيه ۶۴ مي‌فرمايد :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.

آدرس:

شرح المواهب، ج۸، ص ۳۱۷

استدلال;319901 نوشت:
یعنی این بت های بیجانند که أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً اگر بیجانند پس چطور موجود بی جان به رحمت خدا امیدوار و از عذاب میترسد و به خدا نزدیک است؟؟ پس منظور بت نیست.

استدلال;319901 نوشت:

از شما که درس دینی خونده اید بعیده!!!

أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى‏ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ: آنان كه آنها را خدا مى‏خوانند، كوشش مى‏كنند كه از راه عبادت و اطاعت، بدرگاهش قرب و منزلت پيدا كنند.
أَيُّهُمْ أَقْرَبُ: تا معلوم شود كه قرب و منزلت كداميك، پيش خداوند بيشتر است.
مقصود اين است كه: پيامبران با مقام بلند و شرافتى كه پيش خدا دارند، جز خدا را پرستش نمى‏كنند، بنا بر اين، پرستش خداوند يكتا و ترك شرك و دوگانه پرستى براى شما لازم‏تر است، بدين ترتيب، مى‏خواهد مردم را تشويق كند كه به انبيا اقتدا كنند.
برخى گويند: يعنى فرشتگان و حضرت مسيح و ... كه شما آنها را خدا مى‏دانيد، خود بندگان مطيع خداوند هستند و كوشش مى‏كنند، كه از راه عبادت، بدرگاه او تقرب پيدا كنند و خود را برحمت او نزديكتر سازند. يا اينكه هر كدام مى‏خواهند بفهمند كه كداميك به رحمت خدا و اجابت او نزديكتر هستند.
وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ: با اينهمه، آنها براى خود طلب مغفرت كرده، در برابر طاعت، اميد رحمت و در برابر سركشى بيم عذاب دارند و مثل همه بندگان ديگر خدا، طريق بندگى مى‏پويند.
إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً: عذاب پروردگارت دشوار است و همه بايد از آن بپرهيزند.
___________________
ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 159

جناب استدلال مي بينيد كه كل موضوع بحث در آيه شريفه مربوط به توسل و تقرب يافتن در نزد بت ها ست نه كساني كه بعنوان اولياء الهي مطرح هستند و اصل آيه شريفه هم اشاره به ترك ثنويت هست چون مشركين قريش ظهور تام و حقيقي فيوضات را در بتها مي ديدند البته ناگفته نماند آنها معتقد به الوهيت بودند ولي راه را اشتباه مي رفتند و پيامبر هم آمد تا راه مستقيم را كه همان عبادت پروردگار واقعي باشد را نشانشان بدهند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم



بسم الله الرحمن الرحیم




السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)




ابن قدامه مقدسي از فقهاي به نام حنبلي است مي‌گويد : کسي که مکه مکرمه مي‌رود و بعد از آن به مدينه مي‌رود نزد قبر پيامبر(ص) برود و بگويد :
السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته.
سلام بدهد و اين آيه را بخواند:
اللهم إنك قلت وقولك الحق.
تو گفتي و گفتارت هم حق است آنهايي که در حق خودشان ظلم کردند بيايند و تو در حق آنها دعا کني خدا مي‌بخشد.
خطاب به پيامبر است و اين حرف علامه مجلسي نيست؛ بلکه ابن قدامه مقدسي از بزرگ فقهاي حنبلي است مي‌گويد :
وقد أتيتك
پيغمبر! آمدم خدمت تو.
مستغفرا من ذنوبي
از گناهانم استغفار مي‌کنم و تو را بين خودم و خدا شفيع قرار ميدهم.
المغني، ج 3، ص298

آيا اين را که آقاي ابن قدامه مقدسي دستور مي‌دهد که تمام حنبلي هاي عالم عيناً اين کار را کنار قبر پيامبر انجام دهند به اندازه حضرتعالي نمي‌فهميد؟ شعور نداشته که رفتن کنار قبر پيامبر و از او طلب حاجت کردن کفر است و با توحيد منافات دارد؟






اعوذ بالله من الشیطان الرجیم




بسم الله الرحمن الرحیم





السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)



از آقايان حنفي ها در کتاب الاختيار تعليل المختار عبدالله بن محمود بن مودود متوفاي 683 مي‌گويد :
ادب زيارت قبر پيامبر(ص) اين است کسي که کنار قبر پيامبر(ص) رفت بگويد :
يا رسول الله
خطاب به پيامبر.


شما ها اينها را ديده يا نديده که مي‌گويید کسي که هر نوع دعا عبادت غير الله است و شرک است.؟

آقاي عبدالله بن محمود حنفي مي‌گويد شما در کنار قبر پيامبر بگو :

يا رسول الله نحن وفدك وزوار قبرك

ما امده ايم خدمت تو به زيارت تو

جئناك من بلاد شاسعة، ونواح بعيدة

از شهر ها و ناحيه هاي دور آمده ايم

قاصدين قضاء حقك.

آمده ايم حق تو را ادا کنيم و به زيارت تو تيمن کنيم و به سبب تو نزد خداي عالم استشفاع کنيم و تو را شفيع خود قرار دهيم چرا که گناهانمان کمرمان را شکسته.

وأنت الشافع المشفع

تا آيه 64 سوره نساء را بخوانيد بعد بگوييد

وقد جئناك ظالمين لأنفسنا

خطاب به پيامبر است در کنار قبر ايشان ، آيا اين منافات با توحيد است ؟ پس آقاي فقيه حنفي نفهميده که توحيد يعني چه ؟

فاشفع لنا إلى ربك


الاختيار تعليل المختار، ج 1، ص 189

آیاتی که از آنها به توسل یاد میشود!!!!!!!!!!!!

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً نساء - 64
ترجمه آقای مکارم شیرازی:ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى كردند (و فرمانهاى خدا را زيرپا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى كردند، و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند.
بعضی از شیعان با استناد به این آیه توسل به اشخاص را مطرح می کند و این از کم دقتی این افراد است بار ها نوشته ام که این آیه نمی گوید از پیامبر بخواهند که برایشان استغفار کند بلکه می گوید فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ از خدا بخواهند...بعضی از افراد در این جا این را مطرح میکنند که پس این کلمه جاؤُكَ چیست که در این آیه آمده است؟؟...بحث از اینجا شروع می شود...خوب برای جواب به این سوال آیات قبلی را بررسی میکنیم که اصلا جرم اینها چه بوده؟در چهار آیه قبل جرم اینها را بیان میکند أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً ...جرم این ها این است که "مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟"(ترجمه آقای مکارم شیرازی)
خوب حالا اگر اینها بخواهند توبه کنند خداوند برای توبه کار در قرآن دستورالعملی دارد:الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذالِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ...یکی از شرایط اصلاح گناه خویش است...برگردیم به جرم این افراد که برای داوری نزد طاغوت رفته بودند.برای توبه این افراد نیاز به اول ترک گناه دارند که یعنی نزد طاغوت نروند و در ثانی کار خویش را اصلاح کرده یعنی ولایت حق را پذیرفته و نزد پیامبر بیایند و آنگاه از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر هم که حاکم است آن ها را بخشیده و طلب استغفار نماید(بخشیدن حاکم در جرایم اجتماعی شرط است) آنگاه لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً

ذالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ

ان شاء الله ادامه آیات را هم بعدا بیان خواهم کرد.

ادامه از پست 120

زيارت اهل قبور عبادت در زيارتگاها

ابو الاحكام بن شريح ( وهابي)
شيخ الاسلام ابن تيميه گفته است تمام احاديثي كه از پيامبر درباره زيارت قبرش وارد شده است همه ساختگي است او اصلا زيارت قبور اولياء را حرام نموده است اصلا معنا ندارد كسي براي زيارت اوليا شدّ رحال يعني مسافرت كند (منهاج السنه ج 2 ص 441 . ارشاد الساري ج 2 ص 329 . التوسل و الوسيله ص 156)
زيارت قبور اوليا اصولا شرك و نوعي بت پرستي است

علي عبدالله فكرت (شيعه اثني عشري)
اجازه بدهيد بنده نظر قرآن و سنت را در موضوع زيارت اهل قبور بيان كنم سپس فتاواي وهابيت را بررسي كنيم
بزرگداشت اوليا و زيارت قبور آنها براي زنده نگه داشتن فعاليت هاي جهادي و ديني و هدايتي آنها چيزي است كه قرآن و سنت نه تنها بر آن صحه گذاشته بلكه به آن تشويق هم نموده است كساني كه به زيارت قبر رسول خدا مي آيند طبعا در شرح حال و سفارشات و سنت او انديشه مي كنند و رفتارهاي او را در خاطره ي خود زنده مي كنند و محبت رسول الله را در دل هايشان عميقتر جاي مي دهند بنا بر اين اين برنامه زمينه ايي براي پند گيري و الگو گرفتن از صالحان و برنامه تربيتي اسلام است البته بايد اذعان كرد كه همه علماي وهابي و دانشمندان اهل فكر و هابي مثل شما جند نفر فكر نمي كنند و شما به آن افراد اجازه سخن نمي دهيد تا به ميدان بيايند

سلف اميه نهروان (وهابي)
عبد العزيز بن باز مي گويد زيارت قبر پيامبر و دو صاحب او براي مردان مستحب است ولي قضيه حركت و مسافرت براي آن جايز نيست زيرا آن بدعت است

علي عبدالله فكرت (شيعه اثني عشري)
جاي تعجب است شما آقايان يا فتوا مي دهيد يا فتوا نقل مي كنيد مثل استادتان ابن تيميه كه به سادگي تمام احاديث مربوط به زيارت قبور صالحين را جعل و دروغ مي شمارد سپس فتواي تكفير زائران را صادر مي كند
شما قبول كنيد كه مقداري هم در قرآن و سنت تعقل و تفكركنيم شما مي گوييد همه رواياتي كه از پيامبر درباره استحباب زيارت قبور اوليا آمده دروغ و ساختگي است بعد نتيجه مي گيريد كه اين زيارتها شرك و عملي حرام است . بر فرض آن كه روايات جعلي باشد نهايتش اين است كه زيارت اولياء ثواب نداشته باشد و تنها كاري مباح و عادي باشد شما با چه برهاني نتيجه مي گيريد كه حرام است ؟؟ در حالي كه وقتي از مستحب پائينتر بيائيم به مباح مي رسيم ولي شماها يكسره به حرمت شيرجه مي خوريد ؟

شما با اين فتوا با اهل تسنن هم معارضه داريد شيخ منصور علي ناصف از علماي الازهر مصر مي گويد در رأي همه اهل تسنن زيارت قبور مستحب است و از نظر ابن حزم واجب مي باشد ( تاريخ الجامع للاصول ج 1 ص 381 ) در اين صورت ممكن است گفته شود فتواهاي شما غالبا بي پشتوانه و فله ايي صادر مي شود
شما وهابي ها معمولا از واژه بدعت و شرك به عنوان چماق و تهديد استفاده مي كنيد و به هر عملي كه موافق فتواهاي شما نيست برچسب شرك مي زنيد در حالي كه آن اعمال در ميان مسلمين مقبول است و اهل تسنن و شيعه به آن عمل مي كنند

البته بايد اذعان كرد كه همه علماي وهابي روشنفكر و دانشمندان اهل فكر مثل شما چند نفر فكر نمي كنند و شما به آنها اجازه سخن و حديث نمي دهيد تا به ميدان بيايند

ادامه ...

دكتر عبد الصمد هاشم (شافعي)
حقيقت اين است كه من يك سني شافعي هستم وقتي با دانشمندان و دانشگاهيان رو به رو مي شوم آنها خيال مي كنند كه من همان افكار وهابيون را دارم لذا جرأت نمي كنم با آنها از اسلام سخن بگويم زيرا اين عقايد موجب تنفر آنان از اسلام شده است
از جمله اين كه آنها به من مي گفتند اين چه اسلامي است كه شما به آن دعوت مي كنيد در دين شما اعياد و ميلاد ها براي شخص و يا فرزندان و جشن و سرور براي ازدواج و مانند آن غير مشروع است و بدعت مي باشد (مجموع فتاوي و رسائل عثيمين ج 2 ص 302 ) اين آئين با زندگي عادي ما سازگار نيست
بگذريم از فتاوايي كه در گذشته داده بودند كه روشن كردن چراغ در مساجد و آويزان كردن لامپ در آنها در عيدها و مناسبت ها به عنوان بزرگداشت تشبّه و شبيه شدن به كفار است و حرام مي باشد

علي عبد الله فكرت (شيعه اثني عشري)
جناب دكتر عب الصمد كمي آرام باشيد و با حوصله صحبت كنيد زيرا كسي منكر آنچه شما مي گوييد نيست آنها اقدامات عملي فراواني در راستاي اعتقادات خودشان مرتكب شدند كه كشتارهاي جمعي مردم مسلمان و زائران حرم امام حسين عليه السلام به عنوان مبارزه با شرك و كشتن تعداد زيادي از مردم سني مذهب طائف در لشكر كشي محمد بن عبد الوهاب و كشتن شيرخوارگان روي سينه مادران و امروزه به فتواي آنها در افغانستان و پاكستان قتل عام شيعيان اثني عشري انجام مي گيرد و اين تازه بخش كوچكي از تاريخ وهابيت است . تمام اين اعمال به خاطر استنباط هاي سطحي و تحريم هاي بي سند سخنان به دور از منطق آنان است . به نظر مي رسد تمام اين ايرادهايي كه اين آقايان بر شيعه و سني مي گيرند از همين جنس است

سلف اميه نهروان (وهابي)
شما يك عده بي سواد جمع شديد كه با امثال ابو الاحكام در بيافتيد شماها تحمل شنيدن فتواهاي توحيدي ما را نداريد شما از عظمت بدعت ستيزي وهابيان بي خبريد شما اگر فتواهاي جناب ابن الحاج از علماي ما را بشنويد تحمل نكرده آن را انكار خواهيد كرد چرا كه توحيد شما ضعيف است
شيخ ما فتوا داده است استفاده از پنكه كه با برق كار ميكند چون نوعي زينت است ممنوع است و قرار دادن آنها در مساجد بدعت است (المدخل ابن الحاج ح 217 ) و اين شدت تقواي او را حكايت مي كند كه مبادا ترك اولايي صورت بگيرد

ادامه ...

استدلال;319916 نوشت:
آیاتی که از آنها به توسل یاد میشود!!!!!!!!!!!!

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً نساء - 64
ترجمه آقای مکارم شیرازی:ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى كردند (و فرمانهاى خدا را زيرپا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى كردند، و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند.

نقل قول:
بعضی از شیعان با استناد به این آیه توسل به اشخاص را مطرح می کند و این از کم دقتی این افراد است بار ها نوشته ام که این آیه نمی گوید از پیامبر بخواهند که برایشان استغفار کند بلکه می گوید فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ از خدا بخواهند...

شما چطور جمله فاستغفروا الله را ديديد ولي جمله فاستغفر لهم الرسول به چشمتان نخورد ؟؟؟
نقل قول:
اهل باطل

لطفا ادب در گفتار را رعايت كنيد و توهين نفرمائيد

نقل قول:

در این جا این را مطرح میکنند که پس این کلمه جاؤُكَ چیست که در این آیه آمده است؟؟...بحث از اینجا شروع می شود...خوب برای جواب به این سوال آیات قبلی را بررسی میکنیم که اصلا جرم اینها چه بوده؟در چهار آیه قبل جرم اینها را بیان میکند أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً ...جرم این ها این است که "مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟"(ترجمه آقای مکارم شیرازی)

برادر من اين استدلال شما دوختن ماست به دروازه است اصلا بحث ما در اين نيست كه آنها چه چرمي مرتكب شدند بلكه بحث ما در اين آيه اين است همچنانكه مغفرت از ناحيه خدا مي تواند باشد مي تواند از ناحيه رسول خدا البته با اذن خدا نيز باشد همچنانكه در مسئله زنده كردن مردگان به وسيله حضرت عيسي علي نبينا و و آله و عليه السلام چنين حكمي را قائليم جناب استدلال براي بنده بسيار جالب است كه بدانم كيفيت و كميّت جرم چه تاثيري در بخشش از طرف خدا و رسولش دارد ؟؟؟؟

نقل قول:

خوب حالا اگر اینها بخواهند توبه کنند خداوند برای توبه کار در قرآن دستورالعملی دارد:الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذالِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ...یکی از شرایط اصلاح گناه خویش است...برگردیم به جرم این افراد که برای داوری نزد طاغوت رفته بودند.برای توبه این افراد نیاز به اول ترک گناه دارند که یعنی نزد طاغوت نروند و در ثانی کار خویش را اصلاح کرده یعنی ولایت حق را پذیرفته و نزد پیامبر بیایند و آنگاه از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر هم که حاکم است آن ها را بخشیده و طلب استغفار نماید(بخشیدن حاکم در جرایم اجتماعی شرط است) آنگاه لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً

خيلي جالب است خيليييييييييييييييي
اول ميائيد طرح مسئله را قشنگ بيان مي كنيد بعد صغراي كلي را با زرنگي جملات را جدا جدا معنا مي كنيد كه منظور از جاؤوك چيست و فلان و بهمان بعد هم در كبراي قضيه مسئله ولايت آقا رسول الله رو مطرح مي كنيد در حالي كه امام شما اهل سنت جناب عمر در مقابل نص و تصريح آيات شريفه متوسل به اجتهاد نفساني خودشون مي شدند و براي ما جالبتر از همه اين است كه براي اولين بار از كسي همچون شما برادران اهل سنت كلمه ولايت را شنيديم واقعا خيلي جالب است چون آقايان اصولا اولا كلمه ايي بنام ولايت ندارند چون ولي را به معناي دوست و رفيق مي گيرند ثانيا شما اگر واقعا اعتقادي به ولايت آقا رسول الله داريد چرا در مقابل تصريحات مكرر در مكرر پيامبر كه با صراحت حضرت امير صلوات الله و سلامه عليه را بعنوان ولي و جانشين خودشان انتخاب كردند را كنار زديد
جناب استدلال احتمالا بايد اين قسمت از فرمايش خودتان را كه در باب ولايت آقا رسول الله است را ويرايش بفرمائيد چون اهل سنت بفهمند شما اينجا اين كلمه را بكار برديد شايد بر جان شما يورش بياورند
به هر حال
اصلا و ابدا اين آيه شريفه مربوط به كيفيت جرم مجرمين نيست همچنانكه بسياري از همين مجرمين براي گناهان شخصي هم پيش پيامبر ميآمدند و طلب استغفار ميكردند
ثانيا اصلا هم اين آيه در صدد بيان طلب استغفار فقط از نزد خدا نيست با كمي دقت در متن آيه شريفه متوجه خواهيد شد كه واو استينافي كه آمده متوجه ميشويم كه طلب استغفار هم ميتواند از طرف خدا باشد و هم بصورت مأذوني از طرف رسول خدا

نقل قول:

ذالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ


اين را هم به حساب منطق شما ميگذاريم

جناب استدلال : با ملعبه قرار دادن آيات نوراني خداوند در دستانتان باعث ويرايش و حذف پست هايتان نشويد :Narahat az:

استدلال;319700 نوشت:
سوالی مطرح میکنم آیا پیامبر به آیه (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ) عمل کرد؟جوابتان قطعا مثبت است...بعد من میپرسم آیا پیامبر از اشخاص برای قرب الهی استفاده کرد؟؟؟ اینجاست که هیچ جوابی ندارید

همچنانكه در پست قبلي گفتم آيات قرآن را تفسير به راي نكنيد كه به عذاب الهي دچار خواهيد شد

جناب استدلال جواب شما در باره اين آيه از منطق شما مثبت است چرا كه ميگوييد پيامبر نماز خواند پيامبر روزه گرفت پيامبر .... و شما بخاطر نداشتن ركن وثيق فكر كرديد باب علم تا به پيامبر است و بعد از آن ختم باب علم است ولي غافل از اينكه خداوند متعال بر طبق قاعده لطف به هيچوجه زمين را از حجت بالغه اش خالي نخواهد گذاشت

در حقيقت فياض علي الاطلاق براي رساندن فيضش بخاطر عدم ابلاغ نفوس حيواني بر قابليت دريافت فيوضات الهي احتياج به واسطه ايي است كه ما در تعبير خودمان همين ايه شريفه و ابتغوا اليه الوسيله را همان فيض رساناني ميدانيم كه اگر وجود مباركشان لحظه ايي از جهان هستي قطع شود حيات جنبندگان خاتمه يافته است

و اما جواب شما پيامبر كه بعنوان اشرف مخلوقات و عقل كل مي باشد احتياجي به تقرب به وسيله ندارد بلكه او خود مبداء فيض رحماني است او رحمه للعالمين است او خودش كسي كه فيض رسان همه مردم هست در ضمن ما قائل به افضليت پيامبر از همه انسانهاي عالم هستيم و از نظر عقلي تابيعت افضل از مفضول محال است چون افضل باعلي درجات عين اليقين رسيده است و سرآمد انسانهاي اعصار و قرون است اين چطور ميتواند سازگاري داشته باشد با انسانهايي كه به مراتب از او پائين ترند به استثناي ذريه طاهرينش كه از انوار مقدسه بسيطه تشكيل و خلق شده اند

جناب استدلال و ابتغوا اليه الوسيله شامل حتي پيامبر نيز خواهد شد منتها چون پيامبر خود شارع دين است خود نيز تنها موظف به ابتغاء به وسيله اعلا افراد ابتغاست در حاليكه ما انسانهاي پيرو حضرتش علاوه بر ابتغاء بوسيله نماز و روزه و ... امر با ابتغاء با انوار مقدسه نيز شده ايم چون آن وجودهاي نوراني را روح نماز و عبادات مي دانيم روح عبادات امامان معصوم عليهم السلام هستند كه متاسفانه اهل سنت از اين موهبت الهي بي بهره اند فلذا مي بينيم كه در عين حالي كه در عباداتشان بسيار سخت كوش و تلاشگرند اما بخاطر عدم وجود روح در عباداتشان فريضه واجب الهي را اقامه نمي كنند و صرفا بعنوان لقلقه زبان بر لسان آنها ميگردد
ابتغاء به وسيله زماني ارزشمند است كه در زندگي بشر بصورت ملموس و با صراحت متبلور شود كه در اعلا مراتبش اقامه دين بعنوان مسئله ايي نجات بخش بشر در جامعه است الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه ....

جناب استدلال واقعا جاي بسي تعجب است كه شما اهل سنت چطور آيات قرآن را به همين راحتي حمل به معاني ظاهره و بلكه در جايي كه احتمال خلاف عقائدتان مي دانيد متوسل به تفسير به رأي مي شويد ؟؟؟

ohfreedom;319849 نوشت:
آهان!!! سوره تحریم آیه 4 هم خدایی ناکرده کشک هست؟؟؟

جناب ohfreedom بارها و بارها حداقل خود بنده به شما درخواست كردم كه تفكر و تعقل و تامل و تدبر كنيد در مطالب ارسالي ولي شما متوجه نشديد، مطالب را مجدد تكرار كرديم و متوجه نشديد ديگه به اين نتيجه رسيدم كه شما با تحريف مطالب به دنبال حق ب جانب كردن مطالب هستيد و نه مباحثه واز شما تقاضا مي كنم كه اگر توانايي مباحثه نداريم مانند يه خوننده عادي مطالب را فقط مشاهده كنيد و اظهار نظر نداشته باشيد حداقل در مورد مطالبي كه در مورد شما نيست اظهار نظر نكنيد
مشكل شما علاوه بر نداشن قدرت استدلال و تحليل اين است كه مطالب را قيچي مي كنيد و نظر مي دهيد
ببينيد بحث من و آقاي استدلال در باره آياتي بود كه اثبات كند پيغمبر به واسطه شخصي به تقرب الي الله برسد، چون متوجه نشديد يه بار ديگه مي نويسم كه هم شما متوجه بشيد و هم ديگران به توانايي شما در علوم مختلف صحه بگذارند

استدلال;319782 نوشت:

سوالی مطرح میکنم آیا پیامبر به آیه (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ) عمل کرد؟جوابتان قطعا مثبت است...بعد من میپرسم آیا پیامبر از اشخاص برای قرب الهی استفاده کرد؟؟؟ اینجاست که هیچ جوابی ندارید

جواب من هم اين بود

خودتان ميگوييد پيامبر، كسي را كه خداوند انتخاب مي كند و به مقام پيغمبري مبعوث مي كند نيازي به شخصي ندارد

حال متوجه شديد جناب ohfreedom
در ضمن به آيه خوبي اشاره داشتيد چون اين يكي از آياتي هست كه بنده حقر در نظر داشتم در ادامه بحث خودم با شما از آن استفاه كنم كه خودتان به آن اذعان داشتيد

-عبدالله-;319939 نوشت:
البته من مطمئنم که هیچ تقریبا هیچ یک از 72 فرقه ضاله مسلمان نیستند من مسلمانم و تابع قرآن پس یاوه نباف و سعی در نصیحت نکن چون نه تو میتوانی نه من به تو نیازی دارم
-عبدالله-;319939 نوشت:
این تهمت توست تا اصل حرفم را تحریف کنی مشرک ان شاءالله لعنت الله تا ابد بر تو باشد و غضبش و هیچ وقت هدایت نشوی تا هلاک شوی و با سر وارد جهنم شوی

ما بخشش را از مولايمان علي آموخته ايم همان طور كه به خاطر مصالح و منافع اسلام قاتلين همسرش را مجازات نكرد

ما بخشش را از مولايمان علي آموخته ايم همان طور كه به قاتلش امان داد

من بخشش را از مولايم حسين آموخته ام كه در قتلگاه به شمر فرمود مي بخشمت به شرطي كه شمشير را كنار بزني

ما همه اين سختي ها، فحاشي ها، تهمت ها و توهين ها را به جان مي خريم چون حلم را از عمه سادات، زينب كبري آموخته ايم و در خطبه شام فرمود: الهي رضن به رضائک و یسلم به قضائک

استدلال;319894 نوشت:
در همون جا نوشتم که چرا نزد تو بیایند اما مفصل درباره این آیه مطلب خواهم فرستاد

ماهم در جواب به تفسير به راي شما گفتيم كه اگر قرار است خدا ببخشد چه نيازي به ببخشش پيغمبر است

استدلال;319892 نوشت:
چرا شما همه چیز را با هم خلط میکنید اگر رسول و پیامبر فرستاده شده به دلیل این بود که رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللهُ عَزيزاً حَكيماً که این یعنی وجود دلیل عقلی برای ارسال رسل چه ربطی به توسل به اموات یا زندگان برای قرب به خدا دارد؟ در باره آیات هم ان شاء الله توضیح مفصل ارسال خواهد شد.

مثل اينكه حرف هايي كه براي ديگران گفته مي شود همش ما بايد تكرار و مكررات داشته باشيم
خواهشا دقتتان را بيشتر كنيد
ببيند شخصي آمد و ادعايي كرد البته درست گفت اما درست كانال كشي مطلب نداشت و گفت خداوند بر همه امور اشرافيت دارد و نيازي به كسي ندارد او ارحم الراحمین است، اگر او بخواهد خيري به شما برساند مي تواند خوب ما كه اين را قبول داريم حالا سوال اينجاست همه كار ها رو خودش تنهايي چرا انجام نداد و پيامبر فرستاد پس نفع و سودي در انجام اين ضيافت بوده كه محقق كرده
همان طور كه به واسطه موسي قومش را از فرعونيان نجات داد آيا قوم موسي براي حل مشكلاتشان از موسي طلب كمك نكردند؟
ما كه از بعضي ها در مباحثه نااميد شديم ديگه حداقل شما ما رو نااميد در مباحثه و مناظره نكن

دوستان بر خود واجب دانستم يه چند تا آيات قرآني كه مضمون شفاعت پيامبران را دارد در اينجا استناد و مكتوب كنم

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ﴿محمد/19﴾
پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را مى‏داند

مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿منافقون/113﴾
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‏اند سزاوار نيست كه براى مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند طلب آمرزش كنند هر چند خويشاوند [آنان] باشند (113)

وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴿منافقون/114﴾
و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعده‏اى كه به او داده بود نبود و[لى] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست از او بيزارى جست راستى ابراهيم دلسوزى بردبار بود (114)

[=&quot]وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون . المنافقون / 5 .
[/]
[=&quot]و چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بينى كه تكبركنان روى برمى‏تابند[/][=&quot]
[/]

طلب شفاعت فرشتگان براى جمعى از مؤ منان خطاكار در پيشگاه خداوند

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿غافر/7﴾

كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‏كنند و آنها كه پيرامون آنند به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار (7)

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿شوري/5﴾
چيزى نمانده كه آسمانها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مى‏طلبند آگاه باش در قيقت‏خداست كه آمرزنده مهربان است

البته اينطوري فكر كنم كار دوستان به ظاهر سني هم راحت تر مي شود

استدلال;319916 نوشت:
بعضی از شیعان با استناد به این آیه توسل به اشخاص را مطرح می کند و این از کم دقتی این افراد است بار ها نوشته ام که این آیه نمی گوید از پیامبر بخواهند که برایشان استغفار کند بلکه می گوید فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ از خدا بخواهند


شما قبلا گفته بوديد من داراي علم رجال نيستم كه درباره احاديث صحبت كنم من سوالي از شما دارم آيا شما داراي علوم تفسيري هستيد كه تفسير مي كنيد؟
اگر نقطه اتكاي خود را آيت الله مكارم دانسته ايد پس دگر چرا خودتان تفسير ميكنيد؟ به همان معظم له بسنده كنيد اگر خودتان مفسر هستيد اسم كتابي را كه خودتان تاليف كرده ايد را به ما معرفي كنيد

استدلال;319916 نوشت:
فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ از خدا بخواهند.

در تفسيري هم كه آورده ايد نوشته اما دقت نكرديد، نوشته كه از خدا طلب آمرزش مى كردند اما پيامبر به عنوان مقرب و واسطه از خداوند درخواست مغفرت و استغفار را دارد همنان طور كه در آيه آمده وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ نكته اي كه اين قسمت دارد اين است كه پيامبر بخشنده ‏ى گناه نيست، واسطه ‏ى عفو الهى است اما شما طوري فلسفه چيني مي كنيد كه انگار ما به دامنه اختيارات پيامبر در درخواست عفو استقلال داده ايم و ميگوييم پيغمبر بايد ببخشد اما در صورتي كه اين شما هستيد كه ميگويد پيغمبر بايد ببخشد در صورتي كه ما ميگوييم پيغمبر درخواست و طلب عفو براي آنها از خدا مي كند

استدلال;319916 نوشت:
اهل باطل

جناب ohfreedom اين همان ادب و نزاكت اخلاقي هست كه شما ازش دم مي زديد و همش خود را فاعل به سنت پيغمبر مي دانيد من سني هستم اما در سنت چنين چيزي نديده ام و نه خوانده ام و نه شنيده ام مگر اينكه باز هم شما يا تفسير به راي و يا تحريف كنيد اون از دوستتان عبدالله كه ما را به باد فحش گرفت اين از اين يكي دوستتان كه ما را اهل باطل خطاب مي كند

استدلال;319916 نوشت:
حث از اینجا شروع می شود...خوب برای جواب به این سوال آیات قبلی را بررسی میکنیم که اصلا جرم اینها چه بوده؟در چهار آیه قبل جرم اینها را بیان میکند أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً ...جرم این ها این است که "مى خواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟"(ترجمه آقای مکارم شیرازی)

ما چيكار به جرمشون داريم شما تعمد داري سر حرف خودت هي ميگي جرمشون
حالا تخم مرغ دزد يا شترمرغ دزد ما سر شفاعت بحث مي كنيم
جرم، جرم هست چه اجتماعي باشد و چه شخصي، درسته كيفيت متفاوته و نوع حكم هم متفاوت هست اما بالاخره يكي بزهكار بوده و فضا را نابسامان كرده

استدلال;319916 نوشت:
وب حالا اگر اینها بخواهند توبه کنند خداوند برای توبه کار در قرآن دستورالعملی دارد:الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذالِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ...یکی از شرایط اصلاح گناه خویش است...برگردیم به جرم این افراد که برای داوری نزد طاغوت رفته بودند.برای توبه این افراد نیاز به اول ترک گناه دارند که یعنی نزد طاغوت نروند و در ثانی کار خویش را اصلاح کرده یعنی ولایت حق را پذیرفته و نزد پیامبر بیایند و آنگاه از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر هم که حاکم است آن ها را بخشیده و طلب استغفار نماید(بخشیدن حاکم در جرایم اجتماعی شرط است)

اگر حاكم بخشيده ديگه چه نيازي به استغفار هست؟
اگر به حاكم طلب شفاعت ربطي نداره چرا ميگي حاكم بايد ببخشد؟

حاكم فقط اجراي دستورات و احكام الهي مي كند اين همان ولايت تشريعي هست اجراي احكام و دستورات الهي اگر گفت ببخش مي بخشد و اگر گفت نبخشد نمي بخشد

درضمن مگر حاكم خودش ميتواند قانوني را وزن كند كه ببخشد يا نه

بخشش بايد طبق قانون شرعي باشد كه آن هم از قانون مدني و اساسي استخراج مي شود اين قاون مدني همان قرآن است

استدلال;319918 نوشت:
ان شاء الله ادامه آیات را هم بعدا بیان خواهم کرد.

ما منتظرتون هستيم البته يه گريز هم به مطالب بنده حقير بزنيد چيز هاي خوبي دستگيرتون ميشه
انشا الله ايندفعه با مطالب پر محتوا تر و قوي تري تشريف بياريد اين مطالب كه خيلي آبكي بود

استدلال;319754 نوشت:
خود پیامبر به چه توسل می کرد؟ خودش؟!!


با سلام

اولا خدمت دوستان بگویم این جماعت فقط قرآنی هیچ منطقی ندارند و سالهاست که در حال بحث با ایشان هستیم اما دریغ از جواب .

فقط توهین وفحاشی و انحراف از بحث را بلدند .

مجموعه بحث با این جماعت را در لینک زیر ببینید :

http://hojjah.googlepages.com/doa.zip

اگر کسی لینک را خواند ومشکلی داشت سوال کند وگرنه تکرار مکررات ملال آور است .

ثانیا در جواب توسل پیامبر بگویم که مثل اینست بگوییم که خدا به چیز توسل میکند ؟

ohfreedom;319842 نوشت:
واقعا شاهکار کردید!!! برادر یعنی ما عبادت نمی کنیم.... نقل نوشته اصلی توسط : Aminj دا هم وسایلی برای یاری ما قرار داده که از جمله آنها اهل بیت سندش را می آورید؟؟؟

وارد بودن برخی کاربران به ادبیات عرب واقعا در خور تحسین است. آیه چنین می گوید:"ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی" ترجمه: ما عبد آنها نیستیم مگر اینکه ما را به خدا نزدیک کنند. در ادبیات فارسی چنین جمله ای معادل این است که "ما عبد بتها هستیم تا ما را به خدا نزدیک کنند" یا به طور مشابه "تنها هدف ما از عبد آنها بودن این است که ما را به خدا نزدیک کنند".

سندش این است که در صدر اسلام و بعد از پیامبر دو جبهه بوده اند: اهل بیت مظلوم که حرفهایشان را در خفا و خفقان و زیر زور شمشیر قدرت طلبان می گفتند تا کسی مثل تو امروز سندهایش را تضعیف کند و بگوید فقط یک جا این حرف آمده و ... .
جبهه دیگر شرابخواران و قاتلین بودند که خون حسین را ریختند و ... .
بنابراین ما طرفدار گروه اولیم.
سندش این است که "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی"، "قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ". بنابراین اجر پیامبر که دوستی خویشان است برای خود ما است و بالاترین هدف برای ما هم رسیدن به قرب الله است.
سندش این است که خدا امیر المومنین علی ابن ابی طالب را ولی من قرار داده ("انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون‏") و من از سرپرست حی خودم کمک می خواهم تا چشم و گوش من را باز کند تا صم بکم عمی نباشم.

رحیق مختوم;319936 نوشت:
شما چطور جمله فاستغفروا الله را ديديد ولي جمله فاستغفر لهم الرسول به چشمتان نخورد ؟؟؟

تعریف امثال شما از توسل این است:[=&quot]الوسیلة ما یُتقرّب به إلى الغیر
شما میگویید در توسل باید از پیامبر خواست که برایتان طلب استغفار کند اما آیا اینها این کار را کردند؟!!اینها از خدا در خواست کردند اگر درخواست خودشان از خدا نباشد و پیامبر خودش بخواهد استغفار کند نتیجه این میشود که:إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ (چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى آمرزد) در حالی که شما میگویید باید از پیامبر خواست که واسطه بین شما و خدا بشود!!!
[/]

aminj;320002 نوشت:
وارد بودن برخی کاربران به ادبیات عرب واقعا در خور تحسین است. آیه چنین می گوید:"ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی" ترجمه: ما عبد آنها نیستیم مگر اینکه ما را به خدا نزدیک کنند. در ادبیات فارسی چنین جمله ای معادل این است که "ما عبد بتها هستیم تا ما را به خدا نزدیک کنند" یا به طور مشابه "تنها هدف ما از عبد آنها بودن این است که ما را به خدا نزدیک کنند".

استاد ادبیات عربی و فارسی!!!!!!!!!!!
نعبد فعل مضارع است اگر حرف من را قبول نمی کنی از عالمانتان بپرس بعد به دیگراه تهمت بزن که عربی نمی دانند!!!
ترجمه آقای مکارم شیرازی:"اينها را نمى پرستيم مگر بخاطر اين كه ما را به خداوند نزديك كنند"
مگر علمای خودتان را قبول ندارید؟!!!!

رحیق مختوم;319936 نوشت:
همچنانكه مغفرت از ناحيه خدا مي تواند باشد مي تواند از ناحيه رسول خدا البته با اذن خدا نيز باشد

خود پیامبر با اینکه مرتکب گناه نمی شد از خدا طلب استغفار میکردفَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ ([=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]إِنَّهُ لَيُغانُ عَليٰ قَلْبي وَ إِنّي لَاَسْتَغْفِرُاللهَ بِالنَّهارِ سَبْعينَ مَرَّة) حالا شما می گی پیامبر گناهان را می بخشد و مغفرت از جانب پیامبر هم می تواند باشد؟!! وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ
[/]

رحیق مختوم;319936 نوشت:
چون اهل سنت بفهمند شما اينجا اين كلمه را بكار برديد شايد بر جان شما يورش بياورند

جناب رحیق مختوم مگر شما به سنت پیامبر عمل نمی کنید که به اهل سنت اینگونه بی احترامی میکنید اگر واقعا تابع قرآنید قرآن از تمامی اهل کتاب انتقاد نمیکند(لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ الَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ) بلکه از کثیری از آن ها انتفاد می کند)بر فرض حق بودن شما) شما چطور از خدا پیشی میگیرد( أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللهِ وَ رَسُولِهِ) و عاملین به سنت پیامبر را اینگونه بیان می کنید.

رحیق مختوم;319938 نوشت:
غافل از اينكه خداوند متعال بر طبق قاعده لطف به هيچوجه زمين را از حجت بالغه اش خالي نخواهد گذاشت

تا منظور شما از حجت بالغه چه باشد؟
اگر منظورتان پیامبر و امام است.می پرسم در زمان دایناسور ها هم حجت بالغه روی زمین بود؟!!
اگر منظورتان از (حجت=دلیل وجودی خدا باشد )خوب درست است.وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهيمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكيمٌ عَليمٌ

رحیق مختوم;319938 نوشت:

[=tahoma]ابتدا برای بیان مطالب به معنا و مفهوم توسل می پردازم [=&quot]لغوى مشهور خلیل بن احمد مى گوید[/][=&quot]: «وسّلتُ الى ربّى وسیلة أى عملتُ عملا أتقرّب به إلیه وتوسّلتُ إلى فلان بکتاب او قرابة أى تقرّبتُ به إلیه; به سوى پروردگارم وسیله اى جستم یعنى عملى را انجام دادم که با آن به او تقرّب جستم و نزدیک شدم. وقتى مى گویم: به فلانى با کتابى و یا به سبب خویشاوندى توسّل پیدا کردم، یعنى به آن وسیله به او نزدیک شدم و تقرّب یافتم».
لغوى دیگر ابن منظور نیز مى نویسد: «توسّل إلیه بوسیلة إذا تقرّب إلیه بعمل; به سوى او با وسیله اى توسّل جست، یعنى با انجام عملى به او نزدیک شد» سپس از جوهرى نقل مى کند که «الوسیلة ما یُتقرّب به إلى الغیر; وسیله آن چیزى است که به وسیله آن به دیگرى تقرّب جسته مى شود».
به بیان آیه قرآن يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ هم هدف توسل قرب به خداست(الیه الوسیله)[/]
[=&quot][=&quot][=&quot]خطاب این آیه به مومنین است

[/][/][/][=&quot] اما برای اینکه بخواهیم بدانیم منطور از این وسایل چیست باید به اولین مومن به خدا که الگو تمام مسلمانان است مراجعه شود (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثِيراً )
پیامبر اسلام عامل به قرآن است و از وسایلی هم برای قرب الی الله استفاده کرده مثل نماز زکات روزه و ...([/][=&quot][=&quot]ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه و تعالی الایمان به و برسوله و الجهاد فی سبیله فانه ذروة الاسلام، و کلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلاة فانها الملة، و ایتاء الزکاة فانها فریضة واجبة و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب و حج البیت و اعتماره فانهما ینفیان الفقر و یرحضان الذنب، و صلة الرحم فانها مشراة فی المال و منساة فی الاجل، و صدقة السر فانها تکفر الخطیئة و صدقة العلانیة فانها تدفع میتة السوء و صنائع المعروف فانها تقی مصارع الهوان)
با توجه به اینکه هدف توسل قرب به خداست(طبق احادیث شیعه و قرآن) اما نزدیک ترین انسان ها به خدا از چه وسایلی برای قرب استفاده کرد؟ انسان مرده یا زنده؟ هرگز
او که نزدیکترین مخلوقات به خداست از عمل صالح برای قرب استفاده کرده عمل پیامبر الگوی ماست چطور می توان خلاف عمل الگو عمل کرد و به اشخاص برای قرب الی الله تمسک جست؟!![/][/]

[/]

رحیق مختوم;319938 نوشت:
و اما جواب شما پيامبر كه بعنوان اشرف مخلوقات و عقل كل مي باشد احتياجي به تقرب به وسيله ندارد

سوال من این است که پیامبر در زمان تولد با زمان وفات تفاوت داشت و انتهای عمرشان بسیار قرب بیشتری نزد خدا داشتند تا زمان تولد و این قرب با وسایلی اتفاق افتاده من میگویم آن وسایل بهترین وسیله برای قرب پیدا کردن به خداست چون که پیامبر الگوی ماست...مگر میشود در بعضی موارد الگو بود و در بعضی دیگر نه مخصوصا در مسایل دینی آنوقت اسوه حسنه نیست.

استدلال;319781 نوشت:
ر را بطه با آیه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً پیامبر به این آیه عمل کرد. خواهید گفت چگونه؟؟؟ سه نوع اطاعت در این آیه مطرح میشود شکی نیست که پیامبر اطاعت اول یعنی از خدا را انجام داد...اما در رابطه با اطاعت أُولِي الْأَمْرِ این اطاعت به طور مطلق بیان نشده ادامه آیه را بخوانید... این بحث مطرح میشود که اگر فرمان أُولِي الْأَمْرِ خلاف دستور خدا بود چه؟ در این جا منازعه ای روی میدهد که خداوند میفرماید فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ منازعه در هر قسمت از فرمان أُولِي الْأَمْرِ را با خدا و رسول بسنجید پس این اطاعت مطلق بیان نشده که پیامبر از آن ها اطاعت کند و أُولِي الْأَمْرِ باید خود را با پیامبر تطبیق دهند...حال ممکن است بپرسید پیامبر که وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى می باشد از خود اطاعت کرد؟ با قاطعیت میگویم بله...اما چطور؟؟...خوب با مثال این مطلب رو توضیح میدهم از چیز های مشترک بین مسلمانان تعداد رکعت های نماز است...همانطور که میدانید خداوند فقط دو رکعت از هر نمازی را واجب کرد اما پیامبر دستور داد تا مثلا نماز ظهر 4 رکعت خوانده شود که این یعنی دستور پیامبر و باید اطاعت کرد و خود پیامبر هم از خودش اطاعت کرد و نماز ظهر را 4 رکعت خواند.

استدلال;319782 نوشت:
شما جواب دارید که کجای قرآن میگوید از وسایل انسانی برای قرب الهی استفاده کنید؟


مگر در قران گفته نماز صبح چند رکعت بخوانید
ولی ائمه را به عنوان راسخون فی العلم مشخص کرده ، انها می گویند برای قرب الهی از انسانهای صالح استفاده کنید
کجای قران گفته صحابه پیامبر همه عادلند اگر چه زنا کرده باشند
کجای قران گفته ام المومنین بهشت می رود اگر چه علیه امام خلیفه بر حق خروج کرده باشد و 19000مسلمان را کشته باشد

استدلال;320065 نوشت:
الا شما می گی پیامبر گناهان را می بخشد و مغفرت از جانب پیامبر هم می تواند باشد؟

اما جمله برادر رحیق مختوم:
همچنانكه مغفرت از ناحيه خدا مي تواند باشد مي تواند از ناحيه رسول خدا البته با اذن خدا نيز باشد

جناب استدلال مثل اينكه توانايي آناليز شما در مضامين و ماهيت مطالب دوستان به اندازه دوستان ديگرتان است كه ادعا دارند

دوستان خودشان قضاوت كنند
اينان با تحريف مطالب در روز روشن ادعاي صداقت و درستي در مطالب مي كنند ايشان توانايي اين را ندارند يك جمله كوتاه فارسي را تحليل كنند بعد قرآن، اون هم با آن همه پيچيدگي در علومش را چگونه استدلال مي كنند
جمله برادر رحيق مختوم واضح بود فرمودند مغفرت از جانب پيامبر با اذن خداوند، بعد شما مي گويي كه جناب رحيق گفته پيامبر مي تواند ببخشد
آقاي استدلال از دوستانتان خواهش كرديم دقت كنند اما كو گوش شنوا حداقل شما تامل در استنباط مطالب داشته باشيد و آبروي ما اهل تسنن را نبريد من عاجزانه ازتون درخواست و تمنا دارم
و من الله توفيق

استدلال;320078 نوشت:
با توجه به اینکه هدف توسل قرب به خداست(طبق احادیث شیعه و قرآن) اما نزدیک ترین انسان ها به خدا از چه وسایلی برای قرب استفاده کرد؟ انسان مرده یا زنده؟ هرگز

جناب استدلال شما هنوز از منابع خودمان نمي تواني صحبت كني آنوقت از منابع اهل تشيع صحبت مي كنيد؟
دوستتان آقاي ohfreedom كه گفته بودند ما مي توانيم بر انسان زنده توسل كنيم شما مي گوييد نه؟
چرا كلامتان پارادوكس دارد تا الان خوب باهم هماهنگ بوديد اما الان نه سعي كنيد بيشتر هماهنگ باشيد
البته يه نكته بسيار مهم هست من هم جواب دوستتان را به شما ميدهم ،بنده حقير جواب دوست شما را داده بودم دوستتان كه فرمايش كرده بودند پس آيه 4 سوره تحريم كشك است؟
ما قبلا هم گفتيم آيا ميشود پيامبر كه خود وسيله الهي هست از شخصي براي تقرب كمك بگيريد؟
آيا ميشود شاخص(پيامبر) به شخص(مردم) وصل شود؟ يا نه شخص به شاخص وصل مي شود؟
پيغمبر كه خود جزء مقربين است البته به قول شما براي تقرب فقط از ابزار الهي(نماز و روزه) بايد استفاده كند البته درست هم گفتيد مگر مي شود كسي كه خود رحمه للعالمين باشد براي تقرب به شخصي وصل شود؟
پيامبر خود وسيله هست، پيامبر خود مسبب هست، پيامبر خود اسباب هست كسي را كه خداوند به عنوان
وسيله، مسبب و اسباب خلق كند بدين معناست خود به تقرب الي الله رسيده و اين تاثير گذاري را خداوند در اونهادينه كرده و ديگران بايد از او جهت رسيدن به الله استفاده كنند

يادتان باشد كه نماز و روزه خود از واجبات است اگر پيامبر عامل به واجبات نباشد نمي تواند ما را به آن امر كند

استدلال;320078 نوشت:
او که نزدیکترین مخلوقات به خداست از عمل صالح برای قرب استفاده کرده عمل پیامبر الگوی ماست چطور می توان خلاف عمل الگو عمل کرد و به اشخاص برای قرب الی الله تمسک جست؟!!

خوب شما اگر مي گويي خلاف عمل الگو نبايد عمل كرد مگر پيغمبر در حديث ثقلين نفرمود بايد به دو چيز تمسك بجوييد، مادام که شما به این دو دست بیازند هرگز گمراه نخواهید شد
اين دو امانت علاوه بر اينكه وسيله هاي بازدارنده از گمراهي، تباهي،ضلالت و اضمحلال هست بلكه وسيله و ابزاري براي رشد، تعالي، تكامل، بالندگي و در نهايت تقرب الي الله نيز هستند

قابل توجه برادران اهل سنت در باب توسل

توسل از دیدگاه علمای اهل سنت
1- نورالدین سمهودی می گوید " استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبرو جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیاء و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است چه قبل از خلقت و چه بعد از آن حتی در حیات دنیوی و برزخ هرگاه توسل به اعمال صحیح است همانگونه که در حدیث غار آمده توسل به پیامبر اولی است .... (وفاء الوفاء ج 4 ص 1372 )

2- دکتر عبد الملک سعدی می گوید هرگاه کسی بگوید اللهم انی توسلت الیک بجاه نبی او صالح ، کسی نباید در جواز آن شک کند زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده باشد بلکه مکانت و مرتبت او نزد خداوند است و این حاصل و خلاصه اعمال صالح اوست خداوند متعال د رمورد حضرت موسی میفرماید و کان عندالله وجیها و در نزد خدا آبرومند بود... (البدعه فی مفهومها الاسلامی ص 45)

3- قسطلانی می گوید بر زائر رسول الله سزاوار است که زیاد دعا و تضرع واستغاثه و طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول الله نماید ... (المواهب اللدنیه ج 4 ص 593 )

4- زرقانی در شرح آن میگوید باید به پیامبر توسل جست زیرا توسل به آن حضرت سبب فرو ریختن کوه های گناهان است ...

5- ابن الحاج ابوعبدالله عبدری مالکی می گوید مرده ایی که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او میرود باید به او توسل جست و پیامبر اکرم در راس آنان است .... (المدخل ج 1 ص 254)

6- حسن بن علی سقاف شافعی می گوید توسل استغاثه و طلب شفاعت از بزرگ مردم (محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تاکید فراوان شده است به ویژه هنگام گرفتاری ها و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت و بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است

7- نووی در برخی از کتابهایش قائل به استحباب توسل شده است ( حاشیه الایضاح علی المناسک ص 450 و 498 شرح التهذیب (المجموع) ج 8 ص 274 شرح الاذکار باب اذکار الحج ص 307
8- غماری در مقدمه کتابش می نویسد قول به استحباب توسل مذهب شافعی و دیگر از امامان شایسته است کسانی که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است ( مقدمه ارغام المبتدع الغبی بجواز التوسل بالنبی ، غماری

9- ابن حجر مکی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیت پیامبر دلالت دارد نقل می کند که
آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی
ارجو بهم اعطوا غدا
بیدی الیمین صحیفتی
یعنی : " آل پیامبر راه من می باشند و آنان وسیله من به سوی خدایند به آنان امید دارم که در روز قیامت صحیفه و نامه اعمال مرا به دست راستم دهند "

10- زینی دحلان می گوید هر کس که ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آن ها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد و کسی هم بر آنان ایراد نگرفت تا این که منکران (وهابیون) آمدند و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود ( الدرر السنیه ، زینی دحلان ص 31 )

مرحوم علامه امینی در توجیه توسل می فرماید توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قرار دادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنان را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد زیرا آنان نزد خدا آبرومندند نه اینکه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بدانند بلکه آنان را مجاری فیض ، حلقه های وصل و واسطه های بین مولی و بندگان میدانند با این عقیده که تنها موثر حقیقی در عالم وجود خداوند متعال است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند همین نیت را دارند حال این چه ضدیتی با توحید دارد ؟؟؟ (الغدیر ج 3 ص 403 )

رحیق مختوم;320165 نوشت:
قابل توجه برادران اهل سنت در باب توسل
توسل از دیدگاه علمای اهل سنت

برادر رحیق مختوم من اهل تسنن كه قبول داريم و هيچ شكي نيست

ohfreedom;319412 نوشت:
بررسی تمام روایات بالا (زیرا راویان مشترک هستند) در این روایات مشکلاتی است: عبد الله بن مسلم الفهري متهم به وضع است 104 - عبد الله بن مسلم الفهري: * قال الحاكم رحمه الله (ج 2 ص 722 ح 4287): حدثنا أبو سعيد عمرو بن محمد بن منصور العدل، ثنا أبو الحسن محمد بن إسحاق بن إبراهيم الحنظلي، ثنا أبو الحارث عبد الله بن مسلم الفهري. ترجمه الذهبي في " الميزان " فقال رحمه الله: عبد الله بن مسلم أبو الحارث الفهري روى عن إسماعيل بن مسلمة بن قعنب عن عبد الرحمن بن زيد بن أسلم خبرا باطلا وأشار إلى هذا الحديث الذي في " المستدرك". متهم بعدی عبد الرحمن بن زيد القرشي است که 27 عالم بر او ایراد گرفته اند. 1 أبو أحمد بن عدي الجرجاني له أحاديث حسان، ممن احتمله الناس وصدقه بعضهم وهو ممن يكتب حديثه 2 أبو الفرج بن الجوزي أجمعوا على ضعفه 3 أبو القاسم بن بشكوال أضعف إخوته 4 أبو بكر البزار منكر الحديث جدا 5 أبو بكر البيهقي ضعيف لا يحتج بأمثاله 6 أبو جعفر الطحاوي حديثه عند أهل العلم بالحديث في النهاية من الضعف 7 أبو حاتم الرازي ليس بقوى في الحديث، كان في نفسه صالحا، وفى الحديث واهيا، ومرة: ضعيف ومرة: ليس حديثهم بشيء 8 أبو حاتم بن حبان البستي ممن يقلب الأخبار وهو لا يعلم حتى كثر ذلك في روايته من رفع المراسيل وإسناد الموقوف فاستحق الترك 9 أبو دواد السجستاني ضعيف 10 أبو زرعة الرازي ضعيف الحديث 11 أبو عبد الله الحاكم النيسابوري روى عن أبيه أحاديث موضوعة 12 أبو عيسى الترمذي ضعيف الحديث 13 أبو نعيم الأصبهاني ضعيف، لا شيء، ومرة: روى عن أبيه أحاديث موضوعة 14 أحمد بن حنبل ضعيف 15 أحمد بن شعيب النسائي ضعيف 16 إبراهيم بن إسحاق الحربي غيره أوثق منه 17 إبراهيم بن يعقوب الجوزجاني ضعيف 18 ابن حجر العسقلاني ضعيف 19 الذهبي ضعفوه 20 زكريا بن يحيى الساجي منكر الحديث 21 عبد الرحمن بن مهدي لم يحدث عنه 22 عبد العزيز بن محمد الدراوردي لا يدري ما يقول 23 علي بن المديني ضعفه جدا 24 محمد بن إسحاق بن خزيمة ليس ممن يحتج أهل التثبيت بحديثه لسوء حفظه بالأسانيد، هو رجل صناعته العبادة، والتقشف، والزهد، وقال مرة، ليس من أحلاس الحديث الذي يحفظ الأسانيد 25 محمد بن سعد كاتب الواقدي كثير الحديث، ضعيف جدا 26 معن بن عيسى القزاز لا يدرى ما يقول 27 يحيى بن معين ليس حديثه بشيء ضعيف در مورد او در طبفات چنین آمده است: 255 - عبد الرحمن بن زيد بن أسلم العدويّ (1). مولاهم المدنيّ، روى عن أبيه، وابن المنكدر، وعنه أصبغ، وقتيبة، وهاشم، ضعفوه. له: «التفسير» و «الناسخ والمنسوخ». مات سنة اثنتين وثمانين ومائة. أخرج له الترمذيّ، وابن ماجة. ىر رجال حاكم في مسترىك ج 2 ص 14 آمده: وقال أبو القاسم البغوي: ضعيف الحديث وهو في الضعف نحو عبد الرحمن بن زيد بن أسلم وقال أبو أحمد الحاكم: ليس بالقوي عندهم وقال أبو زرعة الدمشقي: سألت أبا مسهر فقلت: عبد العزيز بن حصين ممن يؤخذ عنه؟ فقال: أما أهل الحزم فلا يفعلون. در معجم الصغیر ج1 ص 282 آمده است: 2073 - [185] (ت، ق) عبد الرحمن بن زيد بن أسلم، القرشي، العدوي، مولاهم، المدني، توفي سنة اثنتين وثمانين (182)، من الثامنة، ضعيف. (تس، تهـ). و بسیاری دیگر که فکر کنم برای رد کردن صحت این روایات همین گفته ها بس باشند.

جناب ohfreedom مثل اينكه شما متوجه نشديد چي شد من دو تا روايت نوشتم كه يكيش از كتاب در المنثور بوده و ديگري از كتب معروف و برجسته مختلف
اولا جناب عالي گفتيد كه راويان مشترك هستند البته سندي كه به ما نداديد از كتب همانها فقط گفتيد
دوما 20 تا اسم داديد كه گفتيد فلاني ضعيف سند هست
دوستان مي گفتند شما علم رجال نداريد ولي من متوجه شدم كه شما علم رجال داريد مي دونيد چرا چون هم حرف سيوطي را نقض كرده ايد و هم علماي ديگر مثل هيثمي، حاكم و غيره
يعني سيوطي كه خود از علماي بزرگ اهل سنت هست، علم و العلام هست از شخصيت هاي معتبر و موثق علومي هست نمي فهمد كه چه كسي ضعيف سند هست و يا نيست و از رجال چيزي نمي فهمد و مطلبي را در كتاب خود منعكس مي كند آنوقت شما مي فهميد و متوجه مي شويد كه نوشته هاي الدر المنثور او را ايراد مي كنيد
همچنين هيثمي كه از فقیه شافعی، مفسر، محدث، کلامی هست هم توجه در ضعف سند بودن نكرده ولي شما دقت بسيار كرده ايد
آن وقت شما كه بار ها و بارها حداقل خود بنده به شما اشاره كردم در مباحثه دوستان بيشتر دقت وتامل كنيد و مباحثات را وارونه تفسير مي كنيد در ضعيف سند بودن حديث صحه گذاري مي كنيد

بحثى درباره توسل به اولياى خدا
براى تقرّب جويى به خداوند و اظهار خضوع و خشوع و تذلل و حاجت خواهى از درگاه الهى، وسيله قرار دادن اولياء اللّه و نفوس كريمه‏اى كه در پيشگاه خدا، مقام و منزلتى دارند و درهاى رحمت الهى به روى آنها باز است، كارى شايسته و عملى خداپسندانه است و باعث ارتباط نزديكتر و پيوند محكمتر با مقام ربوبيت مى‏باشد.
اساساً مى‏بينيم خداوند پيامهاى خود را به واسطه افراد بخصوصى- كه همان انبيا هستند- به مردم ابلاغ مى‏كند و هرگز بطور مستقيم با مردم سخن نمى‏گويد. اين معنا در آيات قرآن كريم به روشنى آمده است و تدبر در آنها ما را با حقيقت مطلب آشنا مى‏كند:

1- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده/ 35) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا بترسيد و به سوى او وسيله‏اى بجوييد و در راه او جهاد كنيد شايد رستگار شويد.
در اين آيه خداوند مؤمنان را دستور مى‏دهد كه براى تقرّب به خداوند، وسيله‏اى بجويند. البته در اينجا نوع وسيله تعيين نشده و معلوم است هر چيزى كه مرضىّ خدا و مورد توجه او باشد، مى‏تواند وسيله قرار گيرد. حال ممكن است اين وسيله از نوع اشياء باشد، مانند كعبه، حجر الأسود، قرآن و يا از نوع افعال باشد مانند نماز، حج و جهاد و يا از نوع ترك كردنى باشد مانند روزه و يا از نوع اشخاص باشد مانند اولياء اللّه از انبيا، صلحا و شهدا. و بالأخره هر چيزى كه ما را به خدا نزديك كند و خدا را به ياد ما بيندازد، مى‏تواند وسيله ميان ما و خدا باشد. اولياى خدا هم همين حالت را دارند و لذا در بعضى از احاديث، اولياء اللّه به اين صورت معرفى شده‏اند:
عن سعيد بن جبير قال: سئل النبى (ص) عن اولياء اللّه قال: هم الذين إذا رؤا ذكر اللّه.
از پيامبر درباره اولياء اللّه پرسيدند، فرمود: آنها كسانى هستند كه وقتى مردم آنها را ببينند خدا را به ياد مى‏آورند.

2- وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا (آل عمران/ 103) همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و از هم جدا نشويد.
منظور از «حبل اللّه» چيست؟ بدون شك چيزى غير از خداست چون حبل اللّه از اسمهاى خدا نيست، حال قرآن است يا اسلام، پيامبر است يا پيامبر و ائمه مسلمين، و يا همه اينهاست؟ هر چه كه باشد، بالأخره چيزى است كه واسطه ارتباط ميان مردم و خداست و بهر حال اولياء اللّه مصداق روشنى براى حبل اللّه هستند و چنگ زدن به آنها و توسل به آنها موجب تقرب به خداوند مى‏شود.
_______
كوثر، ج‏3، ص: 142

3- وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً (نساء/ 64) و اگر آنها هنگامى كه بر نفس خود ظلم كردند، پيش تو آيند و از خدا طلب مغفرت كنند، و رسول هم براى آنان طلب مغفرت كند، خداوند را توبه پذير و مهربان خواهند يافت.

در اين آيه شريفه خداوند مردم را به اين حقيقت راهنمايى مى‏كند كه براى توبه و استغفار به درگاه خداوند، بهتر است كه نزد پيامبر بروند و ضمن اين كه خود استغفار مى‏كنند، پيامبر را وسيله ميان خود و خدا قرار دهند تا آن حضرت نيز از خداوند براى آنان طلب آمرزش كند. در چنين صورتى توبه آنها پذيرفته خواهد شد. و اين مصداق بارز توسل به پيامبر است كه خداوند آن را به مردم ياد داده است و اين آيه مشروعيت توسل به غير خدا را به روشنى ثابت مى‏كند.

البته بزودى اين مطلب را مطرح خواهيم كرد كه حيات و ممات پيامبر در مسأله‏ توسل فرقى نمى‏كند و اين مطلب در احاديث صحيحه‏اى وارد شده كه نمونه‏هاى آن را خواهيم ديد.
________
كوثر، ج‏3، ص: 143

موضوع قفل شده است