جمع بندی تفسیر آیه چهارم سوره ی خورشید

تب‌های اولیه

84 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر آیه چهارم سوره ی خورشید

درود

مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها»[1]( و سوگند به شب آن گاه كه خورشيد را بپوشاند و آفاق و هوا را تاريك نمايد.)

شب با تمام بركات و آثارش، كه از يك سو حرارت آفتاب روز را تعديل مى‏ كند، و از سوى ديگر مايه آرامش و استراحت همه موجودات زنده است، كه اگر تاريكى شب نبود، و آفتاب پيوسته مى‏ تابيد آرامشى وجود نداشت، زيرا حرارت سوزان آفتاب همه چيز را نابود مى ‏كرد، حتى اگر نظام شب و روز بر خلاف وضع كنونى بود همين مشكل پيش مى ‏آمد، چنان كه در كره ماه كه شبهايش معادل دو هفته كره زمين است و روزهايش نيز معادل دو هفته، در وسط روز حرارت به حدود سيصد درجه سانتيگراد مى ‏رسد كه هيچ موجود زنده ‏اى‏ كه ما مى ‏شناسيم در آن شرائط باقى نمى‏ ماند، و در وسط شب مقدار زيادى زير صفر مى‏ رود كه اگر در آنجا موجود زنده ‏اى باشد حتما يخ مى‏ زند و نابود مى ‏شود.[2]



[/HR][1] - سوره شمس،آیه4.

[2] - تفسير نمونه، ج‏27، ص: 41-42.


یاسین;691371 نوشت:
«وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها»[1]( و سوگند به شب آن گاه كه خورشيد را بپوشاند و آفاق و هوا را تاريك نمايد.)

درود استاد گرانمایه

ببخشید شب چگونه خور شید را می پوشاند ؟ با چی ؟ و چجوری ؟

شب فاعل است و خورشید مفعول ؟

شما پرسش بنده را پاسخ نداده اید بلکه ویژگی ها و سود مندیهای شب را برای زیستمندان بر شمرده اید

از هر گوشه که کنجکاوی می کنم برایم گنگ است این آیه

ژیان;691388 نوشت:
از هر گوشه که کنجکاوی می کنم برایم گنگ است این آیه

درود

به نظر میاد این ایه بدون توجه به جنبه علمی گفته شده و از دید ناظر زمینی بیان شده

**گلشن**;691469 نوشت:
درود

به نظر میاد این ایه بدون توجه به جنبه علمی گفته شده و از دید ناظر زمینی بیان شده

درود

اگر هم از دید بیننده ی زمینی هم باشه باز گنگ است چون شب زمین پشت به خورشید است :Narahat az:

نه اینکه شب روبروی خورشید باشد و آن را بپوشاند !

تنها توجیه آن این می تواند باشد که آورنده ی قرآن پنداشته خورشید هنگام غروب در چشمه ی شب فرو می رود و شب آن را می پوشاند !!!

ژیان;691500 نوشت:
درود

اگر هم از دید بیننده ی زمینی هم باشه باز گنگ است چون شب زمین پشت به خورشید است

نه اینکه شب روبروی خورشید باشد و آن را بپوشاند !

به نظر من ببینید شب و مثل یک جسم ی در نظر گرفته که میاد روی خورشید و می پوشونه و مانع از رسیدن نور خورشید میشه

البته این ظاهر ایه است

در ضمن ممکنه در سطح سواد مردم گفته باشه

**گلشن**;691504 نوشت:
به نظر من ببینید شب و مثل یک جسم ی در نظر گرفته که میاد روی خورشید و می پوشونه و مانع از رسیدن نور خورشید میشه

البته این ظاهر ایه است

درود

ببینید اگر بجای شب می گفت زمین یا ماه ؛ خورشید رو می پوشونه بسیار زیباتر و خرد پذیر تر و سنجیده تر و به راستی و درستی نزدیک تر بود

ماه گرفت خور گرفت ( خسوف - کسوف)

یادتون میاد که آورنده ی قرآن در جایی دیگه در سوره ی غار گفته خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رفت

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَينٍ حَمِئَةٍ

بنابر این این گمان بیشتر روشن می شود که آورنده ی قرآن پنداشته شبها خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رود و روزها از آن بر می آید !

ژیان;691509 نوشت:
درود

ببینید اگر بجای شب می گفت زمین یا ماه ؛ خورشید رو می پوشونه بسیار زیباتر و خرد پذیر تر و سنجیده تر و به راستی و درستی نزدیک تر بود

ماه گرفت خور گرفت ( خسوف - کسوف)

یادتون میاد که آورده ی قرآن در جایی دیگه در سوره ی غار گفته خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رفت

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَينٍ حَمِئَةٍ

بنابر این این گمان بیشتر روشن می شود که آوردنده ی قرآن پنداشته شبها خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رود و روزها از آن بر می آید !

خوب تعدادی از مفسرین قران اعتقاد دارن که مطالب علمی قران در سطح دانش مردم همان زمان هست

**گلشن**;691512 نوشت:
خوب تعدادی از مفسرین قران اعتقاد دارن که مطالب علمی قران در سطح دانش مردم همان زمان هست

درود بر شما

خب بدرستی که ما هم اکنون همین را می خواهیم بشنویم :Gol:

ینی قرآن برای شرایط و در ک و خرد آن زمان است و امروزه دیگر نباید این همه پافشاری کرد که قرآن برای همه ی دورانهاست چون با این ادعا جایگاه قرآن راپایین آورده و آن را آماج و در تیر رس ایراد های گوناگون قرار می دهند

ارزش و زیبایی قرآن فقط هنگامی است که از دید ارب های آن زمان و خرد و دانش آنها به آن نگاه کنیم اگر با دید امروزین و بیطرفانه نگاه کنیم

قرآن در بسیاری از موارد چیز بر جسته و پیشروانه ای ندارد بلکه موجب رکود و جمود و پریشانی و داهش پروری نیز می شود

با سلام

شما مثل اینکه اصلا از دنیا خبر نداری

هر روز که علم پیشرفت میکند تک تک ایه های علمی تایید میشود

و حتی همین یهودی ها(اسراییل) دارد الان از داستان های قران از تربیت کودکانش استفاده میکند
اون وقت شما میگویی قران برای غار نشینی هست

چرا از این دیدگاه نگاه نمیکنید که قران اینقدر سطح علمیش بالا است که ما نمیتوانیم درک کنیم

**گلشن**;691512 نوشت:
خوب تعدادی از مفسرین قران اعتقاد دارن که مطالب علمی قران در سطح دانش مردم همان زمان هست

با سلام

نام چندین مفسری که چنین گفتن رو نام ببرید

ژیان;691388 نوشت:
ببخشید شب چگونه خور شید را می پوشاند ؟ با چی ؟ و چجوری ؟

شب فاعل است و خورشید مفعول ؟

با سلام

همین ایه خودش یک معجزه قران است
در این ایه میتوان گفت که از ارایه ادبی استفاده شده است
و دوم که خورشید را بپوشاند یعنی خود زمین، شب از سایه زمین درست شده است
شما این طرف زمین هستی و اون طرف زمین جلوی خورشید را می پوشاند و باعث میشود سایه ای ایجاد شود وشب میشود

ژیان;690904 نوشت:
درود
مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)


بسم الله ... الرحمن الرحیم
مطابق آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران آیات قرآن یا محکم هستند و یا متشابه، و آیات متشابه برای آن است که افرادی که در دلشان بیماری است و می‌خواهند فتنه‌گری کنند فرصت آن را بیابند ... ولی در ادامه گفته شده است که مؤمنین تمام آیات قرآن را از خدا می‌دانند و تنها خدا و راسخان در علم به تمام آن علم دارند ... در آیات دیگری هم بیان شده است که اگر سؤال دارید بپرسید و واضح است که کسی که نپرسد و از خودش داستان ببافد و تأویل به رأی کند در روز قیامت عذری برای کارها و فتنه‌گری‌هایش نخواهد یافت ... بنابراین باید سؤال پرسید ... مشابه کاری که شما می‌کنید ... و باز مطابق قرآن در سوره‌ی واقعه و احزاب می‌توان نشان داد که راسخان در علم همان اهل بیت علیهم‌السلام هستند ... بنابراین کسی که در متشابهات قرآن واماند دیگر باید بداند که از نظر خدای اسلام باید قبل از تأویل به رأی کردن آیات کریمه ابتدا سؤالش را به محضر شریف اهل بیت علیهم‌السلام ببرد ... در زمان غیبت ما عموماً و مستقیماً فقط به آثار باقی‌مانده از اهل بیت علیهم‌السلام دسترسی داریم و اینجاست که علم حدیث، علوم رجال و درایه، هم مطرح می‌شوند که در تاپیک دیگر خدمتتان گفتم کاربرد این علوم برای چیست.

با این مقدمه ... حقیر تا دیدم که صورت سؤال شما چیست و خودم ابتدا به ساکن پاسخی برایش ندارم یک نگاه به تفاسیر روایی قرآن انداختم و در اولین تفسیری که دیدم پاسخ سؤال و شبهه‌ی شما داده شده است:

ابتدا تأویل آیات:[INDENT=2]قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها، قَالَ: الشَّمْسُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَوْضَحَ اللَّهُ بِهِ لِلنَّاسِ دِينَهُمْ قُلْتُ: وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قَالَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قُلْتُ: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها قَالَ: ذَلِكَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ الَّذِينَ اسْتَبَدُّوا لِلْأَمْرِ- دُونَ آلِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ، فَغَشُّوا دِينَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ- وَ هُوَ قَوْلُهُ: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها، قَالَ: يَغْشَى ظُلْمُهُمْ ضَوْءَ النَّهَارِ، قُلْتُ: وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها قَالَ: ذَلِكَ الْإِمَامُ مِنْ ذُرِّيَّةِ فَاطِمَةَ ع يُسْأَلُ عَنْ دِينِ رَسُولِ اللَّهِ فَيُجَلِّي لِمَنْ يَسْأَلُهُ، فَحَكَى اللَّهُ قَوْلَهُ: وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها ... [تفسير القمي، ج‏2، ص: 424]
[/INDENT]

و اکنون با این تأویلات مشخص پاسخ شما در مورد ظاهر آیات هم مشخص است ... ظلمت پرده و جحابی است که نور را می‌پوشاند و این مطلب در چندین آیه‌ی دیگر هم بیان شده است ... تمثیل این ظلمت در دنیا می‌شود شب که در آن نور خورشید هست ولی به ناظر زمینی نمی‌رسد چرا که پوشیده شده است ... دیگر اهمیتی ندارد که این پوشش خود زمین باشد چرا که مهم این است که تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد و مانعی میان نور خورشید و کسانی که به آن محتاج هستند موقتاً قرار می‌گیرد ... تا باز دوباره صبح شود و ما هم ان شاء الله از منتظران صبح ظهور در پس ظلمت دوران غیبت هستیم ...
یا علی علیه‌السلام

ژیان;690904 نوشت:
درود

مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)

به نام خدا

با سلام و احترام:

باید بدانید که قران از لایه های معرفتی و عمیق بسیاری

تشکیل شده است که در یافت آن بستگی به نزاهت

انسان از ارجاس درونی بخصوص انکار و ابعاد دارد

اگر قبل از تعمق و تعقل و همچنین تدبر در قران کریم

در پی ایراد و خدشه در ان باشیم هرگز از معارف بلند آن

نصیب و قسمتی نخواهیم داشت.

پس بهتر است با قران صادقانه برخورد کنیم تا راه ورود به شهرهای

علم آن برایمان باز گردد.

این مقدمه،اما مورد سؤال شما،یک نکته را هم قبل از پاسخ عرض کنم و آن اینکه

ما بنا نداریم قران را یک کتاب علمی فرض کنیم و هر پدیده یا نظریه علمی را بر قران تحمیل کنیم

قران کتاب هدایت بشر به سوی خداست،این را فراموش نکنیم!

اما بعد:

در علم فیزیک ثابت است که:

حدود 73 درصد از جرم-انرزی جهان از ماده تاریک تشکیل شده است

که امواج الکترو مغناطیسی را گسیل یا باز تاب نمی کند و اجزای ماده تاریک

جرم بسیار بیشتری از قسمت دیده شدنی کائنات دارند.

فقط حدود 4 درصد از کل چگالی انرزی در کیهان را می توان مستقیم

مشاهده کرد که تازه این مقدار شامل باریونها و امواج الکترو مغناطیسی

هم می شوند.همچنین تصور می شود که کیهان 23 در صد از ماده تاریک

و 73 در صد را نیز انرزی تاریک تشکیل داده است که مانند ماده تاریک(dark matter)

در سراسر کیهان توزیع شده است.

مقدار این ماده از تمام اتمهای موجود در تمام ستارگان موجود در کل کهکشانهای

قابل شناسایی گستره فضا بیشتر است!!!

ژیان محترم پس یک وجه این ایه می تواند پوشانده شدن خورشید توسط ماده تاریک

باشد که از ان به لیل(بواسطه تاریکی آن)تعبیر شده است.

**گلشن**;691469 نوشت:
درود

به نظر میاد این ایه بدون توجه به جنبه علمی گفته شده و از دید ناظر زمینی بیان شده


بسم الله
سلام علیکم
از دید ناظر زمین بیان شود غیرعلمی است؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟
شب چیست؟ آیا سایه‌ی زمین در مقابل نور خورشید نیست؟ این سایه همیشه و در هر لحظه در فضای پشت زمین برقرار است و به علت چرخش زمین هر بار بخشی از سطح زمین ان را تجربه می‌کند ... حالا این سایه نسبت به ساکنان یک نقطه از زمین آیا نور خورشید را بوشانده و در نتیجه مقابل اثر روشنایی خورشید را گرفته است یا نگرفته است؟ چه چیز آن غیرعلمی است؟
ژیان;691509 نوشت:
یادتون میاد که آورنده ی قرآن در جایی دیگه در سوره ی غار گفته خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رفت

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَينٍ حَمِئَةٍ

بنابر این این گمان بیشتر روشن می شود که آورنده ی قرآن پنداشته شبها خورشید در چشمه ای تاریک فرو می رود و روزها از آن بر می آید !


درود،
فهم این آیات برای کسی که پایش را از کره‌ی زمین و اطراف آن نگذاشته باشد مشکل است ... یادم افتاد به شوخی که گاهی نسبت به برخی نظریه‌پردازان فیزیک نظری می‌شد و در ضمن آن می‌گفتند ایشان کسانی هستند که گاهی از شهر محل سکونت خودشان بیرون نرفته‌اند ولی در اتاق کارشان می‌نشینند و می‌گویند در بی‌نهایت الآن هوا صاف است یا دارد باران می‌بارد ... برای درک این مطلب که در قرآن آمده رفتن به مریح و یا حتی رفتن تا اولین ستاره و تا هزارمین ستاره‌ی دور از زمین هم فایده‌ای ندارد ... برای فهم این مطلب باید اقطار آسمان اول را پیمود ... شاید به نظر شما غربیها خیلی باسواد و با تکنولوژی بالا باشند ولی از نظر مسلمین اینطور نیست ...

كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً ... [لتوبة، ۶۹]

این قوت بیشتر فقط در زور بازو نبوده است ... آنها گاهی توانایی‌هایی داشتند که انسان مدعی دانش امروز از انجام آن عاجز است ... گرچه این علوم لزوماً از طریق آزمایشات در آزمایشگاه‌ها اکتساب نشده بود ولی منابع دیگری برای آن بوده است ... همین علوم غریبه که در کتابهای شیعه هست برای علم امروز قابل فهم نیست ... حتی این کارهایی که مرتاض‌های هندی می‌کنند گاهی از نظر علوم روز دنیا قابل درک نیستند ... در واقع علوم روز دنیا شاید برای برخی از افراد دهان‌پرکن و چشم‌خیره‌کن باشند ولی در اصل خود بازیچه‌هایی کودکانه هستند ... بله در زمان‌های گذشته اقوامی بوده‌اند که تا زمین‌های دیگر هم پیش رفته‌اند و زمین دوم محیط است بر کل آسمان اول ... جایی که حضرت ذوالقرنین علیه‌السلام رفته بودند و مشاهداتی در آنجا داشته‌اند بر روی کره‌ی زمین نبوده است، همانطور که جایی که حضرت موسی علیه‌السلام با حضرت خضر علیه‌السلام ملاقات داشته‌اند و در نزدیکی دریایی بوده که ماهی بریان شده در آن افتاد و زنده شد بر روی کره‌ی زمین نیست ... و رفتن از یک زمین به زمین دیگر ممکن است بدون آنکه نیازی باشد از آسمان رد شویم، آسمان‌ها بر ستون‌هایی بالا برده شده‌اند که عَمَدٍ لا تَرَ‌وْنَهَا که آن ستونها راه‌های میان زمین اول و زمین‌های بالاتر در میان آسمان‌های هفت‌گانه است ... و بر خلاف علم روز که مدام خیال‌پردازی و گمانه‌زنی در مورد وجود آدم فضایی و آب و حیات در خارج از کره‌ی زمین می‌کند ما این مسائل برایمان هزار و خورده‌ای سال پیش توضیح داده شده است که چه تعداد از زمین‌ها و چه تعداد از آسمان‌ها آباد هستند و توصیف برخی از آنها و ساکنان آنها هم آمده است ...
و انسان موجودی ذو مراتب است که مثل اهل بیت علیهم‌السلام می‌تواند همان ستون‌هایی باشد که آسمان‌ها را به اذن الهی سرپا نگاه داشته است (چنانکه در زیارت جامعه آمده است) و از همین مسیر هم هست که وقتی توجه به باطن می‌کند و نماز می‌خوند اوج می‌گیرد و به معراج می‌رود بدون آنکه بدنش از روی زمین اول حرکتی بکند ... حجاب‌ها اگر از جلوی چشم نمازگزار کنار برود (مطابق روایات هفت تکبیر ابتدای نماز تا حدودی همین کار را می‌کند) می‌بیند چیزهایی را که علم امروز باید چند میلیون سال وقت صرف کند تا شاید برخی از آنها را ببیند ... گرچه این بیان نیاز به تدقیق دارد و آنچه نمازگزار می‌بیند به چشم دل است و چشم ظاهر فیلتر شده‌ی آن را می‌بیند ... چه بسیار محل‌هایی که شلوغ است و انسانی که تکیه‌اش بر حواس ظاهری‌اش باشد گمان می‌کند ساکت و خالی از سکنه است ... در همین خانه‌های ما چه بسیار حشره و جن و فرشته و انواع موجودات زندگی می‌کنند یا وقت می‌گذرانند و ما گمان می‌کنیم که تنها هستیم و در خلوت به سر می‌بریم ... و به راستی که ما از حقایق عالم غافلیم و غرور چشممان را کور کرده است که ادعایمان می‌شود چیزی هستیم یا چیزی می‌دانیم یا برای خودمان کسی هستیم ...

خلاصه اینکه برای درک معنای ظاهری فرو رفتن خورشید در آن چشمه باید خیلی بیشتر اطلاعات جمع نمایید تا بتوانید معنایش را درک کنید ... اگر همینطوری از کنارش گذشتید و خنده‌ای از سر تمسخر زدید و برای فهم آن به روایات معصومین علیهم‌السلام رجوع ننمودید بدانید که قرآن را از غیر راه آن و با کلیدی که غیر از کلیدی که خودش معرفی نموده است سعی کرده‌اید بشناسید یا درب اسرار مکنون آن را بگشایید ... عجیب نیست اگر از این راه از قرآن جز سیاهی بر روی سفیدی نصیبتان شود و قفل آن هرگز برایتان گشوده نشود ... برای درک معنای ظاهری آیه‌ی مدّ نظرتان ابتدا باید بدانید که زمین چیست و آسمان چیست؟ ماده چیست و فضا چیست؟ بعد باید هندسه‌ی آنها را بشناسید و بعد باید نقض ناظر انسانی در رصد کردن آنها را متوجه شوید و دست آخر می‌توانید متوجه شوید که منظور از آیه‌ی مدّ نظر چیست ... و البته تنها کسانی می‌توانند به دانستن معنای مکنون در آن نزدیک شوند که بدانند این آیات از طرف خداوند حکیم و علیم صادر شده است، کسانی که در حقانیت قرآن تردید دارند قبل از رسیدن به پاسخ هر کدام در جایی از این مسیر کشف و شهود متوقف خواهند شد ...

**گلشن**;691512 نوشت:
خوب تعدادی از مفسرین قران اعتقاد دارن که مطالب علمی قران در سطح دانش مردم همان زمان هست

چنین مفسرینی را حقیر تنها در همین سایت اسک‌دین و مشابه‌های آن دیده‌ام مگرنه از میان مفسرین کسی را سراغ ندارم که چنین چیزی بگوید ... شاید منظورتان مفسرین نامسلمان باشد که ابتدا برای آیات قرآن از خودشان تفسیری درست می‌کنند، بعد می‌گویند چه تفسیر بی‌معنایی، بعد نتیجه می‌گیرند که پس قرآن برای انسان امروز معنای درست و قابل قبولی ندارد (یعنی در تنها چیزی که تردید نمی‌کنند این است که تفسیر خودشان مهمل باشد)، پس ما هم که فقط مطالب درست را می‌پذیریم دیگر کاری به قرآن نداریم، هدایتش باشد برای خودش! یاد کارتر افتادم که می‌خواست اسلام را به مرحوم امام آموزش دهد و ایشان پاسخ دادند تو برو اول عروة را حاشیه بزن ... برخی از کافران هم آیات قرآن را می‌خوانند و می‌گویند منظور خدا این است و این هم که غلط است پس منظور خدا غلط است پس خدا دیگر خدا نیست! حکم اثبات شد پس ای برادران کافر به خوش‌گذرانی ادامه بدهید! مسلمانان شما هم دست از این کتاب بردارید و بیایید خوش بگذرانید!

ولی شاید بتوانم حدس بزنم منظور شما از آن مطلب چیست ... بله برخی می‌گویند قرآن مطالبش به زبان مردم آن زمان بیان شده است ... اگر منظورتان همین است از شما می‌پرسند آیا «مطالب علمی قران در سطح دانش مردم همان زمان هست» و «مطالبش به زبان مردم آن زمان بیان شده است» واقعاً یک معنا را می‌دهند؟ بماند که همینکه قرآن به زبان مردم یک دوره‌ی خاص بیان شده باشد نیز قابل واکاوی و نقد است ... مثل اینکه اگر عربی نازل شده است به آن معنا نیست که تنها برای افراد عرب‌زبان باشد و همچنین به این معنا نیست که چون در میان ایشان نازل شد عربی بوده است ... بلکه درست عکس آن درست است ... چون قرار بوده عربی نازل شود در میان اعراب نازل گشت ... عکس آن هم غلط نیست و بستگی به نگاه ما دارد که از کدام زاویه به مسأله بپردازیم

یا علی علیه‌السلام

ژیان;691520 نوشت:
درود بر شما

خب بدرستی که ما هم اکنون همین را می خواهیم بشنویم :Gol:


آن نظر سرکار گلشن و هدف شما از پرسیدن این سؤالها هر دو به یک میزان اشتباه هستند و تلاشتان را در مسیری قرار داده‌اید که دست آخر جز به هباء منثورا نمی‌رسید ...
ژیان;691520 نوشت:
ینی قرآن برای شرایط و در ک و خرد آن زمان است و امروزه دیگر نباید این همه پافشاری کرد که قرآن برای همه ی دورانهاست چون با این ادعا جایگاه قرآن راپایین آورده و آن را آماج و در تیر رس ایراد های گوناگون قرار می دهند

ارزش و زیبایی قرآن فقط هنگامی است که از دید ارب های آن زمان و خرد و دانش آنها به آن نگاه کنیم اگر با دید امروزین و بیطرفانه نگاه کنیم

قرآن در بسیاری از موارد چیز بر جسته و پیشروانه ای ندارد بلکه موجب رکود و جمود و پریشانی و داهش پروری نیز می شود


خیر قرآن یک اثر ادبی با ارزش ادبی یا تاریخی نیست ... حتی فقط کتاب هدایت به دین اسلام هم نیست ... در زمینه‌ی هدایت قرآن مبین است ... ولی در تمام زمینه‌های دیگر هم فصل‌الخطاب است گرچه در آن زمین‌ها دیگر قرآن مبین نیست و نیاز به تبیین‌کننده دارد و علوم در آن به صورت مکنون قرار دارند ... از این نظرات دیگر قرآن تنزیل است، تنزیل کتاب مبین است ... کتاب مبین هم کل کتاب آفرینش است ... نگاه شما به قرآن یک نگاه بی‌طرفانه نیست و با کلی پیش‌فرض به بررسی آن نشسته‌اید و از مهم‌ترین پیش‌فرضهایتان هم همانهایی است که در انتهای کلماتان مانند نتیجه‌گیری بیانشان می‌نمایید ...

باء;691566 نوشت:
ظلمت پرده و جحابی است که نور را می‌پوشاند

درود

اصلن اینگونه نییست !
نور خورشید به هیچ روی پوشانده نمی شود بلکه این چرخش زمین است که شب می آورد

Cheetah;691553 نوشت:
چرا از این دیدگاه نگاه نمیکنید که قران اینقدر سطح علمیش بالا است که ما نمیتوانیم درک کنیم

ما نمی تونیم سطح علمی اش رو درک کنیم ینی چی ؟

مگر قرآن برای راهنماییی و راهگشایی اربها ی کم خرد و نیمه وحشی آن زمان نیامده

پس باید جوری حرف بزند که آنها درک کنند تمام

ببنید اینکه شما می گید خیالپردازی و آرمان سازی است

مگر مخاطب قرآن یادتون رفته کیانند

یا ایها الذین آمنوا ..............

مخاطب قرآن همون اربهای دور و بر پیامبر بوده اند و بس

دیگه نیازی نیست مازیر پر وبال آیه ها را گرفته با زور و پا فشاری آنها را سر پا نگه داشته و توجیه کنیم

زیبایی و ارزش قرآن به اینه که تنها در شرایط 1400 سال پیش به آن نگاه کنیم

حبیبه;691569 نوشت:
ژیان محترم پس یک وجه این ایه می تواند پوشانده شدن خورشید توسط ماده تاریک

باشد که از ان به لیل(بواسطه تاریکی آن)تعبیر شده است.

خب این ماده ی تاریک همیشه هست یا شبانه روز داره مگه !؟ شبها میاد و روزها میره ؟؟؟

آخه چرا اینغد پافشاری دارید که هتمن یک چیزی رو به ادعای ایه بچسبونید تا بلکه به خیال خود آن را راست بر آورید

اگه گرار بر خیال بردازی باشه دیوان مولوی و حافظ و سعدی هم از قرآن خیلی مهجزه ترند چرا که بسیاری از نکات دانش نوین گیتی شناسی را از آنها می توان بیرون کشید مولوی سیاه چاله را پیش بینی کرده و حافظ کرم چاله رو ........

جالب است وقتی که خیام ازگاوی که زمین روی قرار گرفته سخن می گوید این را دلیل بر خرفتی خیام و نادانی و بیسوادتی او می گیرند اما وقتی که امام صادق از گاوی و لاک پشتی که زمین روی آن قرار گرفته سخن می گوید دلیل بر تغیه و با زبان مردم آن روزگار سخن گفتن !!!!

ژیان;691605 نوشت:
خب این ماده ی تاریک همیشه هست یا شبانه روز داره مگه !؟ شبها میاد و روزها میره ؟؟؟

آخه چرا اینغد پافشاری دارید که هتمن یک چیزی رو به ادعای ایه بچسبونید تا بلکه به خیال خود آن را راست بر آورید

با سلام :

ابتدای سخنم عرض کردم محتمل است

و نمی توان این چیزها را به قران تحمیل کرد

اما یک سؤال از شما دارم شما چرا در صدد

اثبات تحریف در قران هستید،این یک بحث دامنه دار

تاریخی است.الی ما شاالله راجع به آن بحث شده است

نظر من این است که به عنوان یک شخص آزاد اندیش

اگر منظورتان کشف حقیقت است به دنبال آن باشید

مطالعاتتان رابیشتر کنید و خودتان به نتیجه برسید

انگیزه آدمها در کشف حقایق خیلی کمک کننده است

و یادتان باشد قران "تنزیل من رب العالمین است"

و "من لدن حکیم"

انسان حتی در مواجهه با آراء اندیشمندان بزرگ سعی می کند

درک خود را به اندازه فهم مطالبشان بالا ببرد نه اینکه بگوید چون من نمی فهمم

یا چون برداشت من این است پس غلط است،در آثار بشری هم این رفتار را نمی کنیم

چرا با وحی الهی اینگونه برخورد کنیم؟

ضمنا آیه محصور در موردی که فرمودید نمی شود

و ما هم سعی نداریم حتما چیزی را به قران ببندیم!!!

ژیان;691605 نوشت:
خب این ماده ی تاریک همیشه هست یا شبانه روز داره مگه !؟ شبها میاد و روزها میره ؟؟؟

آخه چرا اینغد پافشاری دارید که هتمن یک چیزی رو به ادعای ایه بچسبونید تا بلکه به خیال خود آن را راست بر آورید

اگه گرار بر خیال بردازی باشه دیوان مولوی و حافظ و سعدی هم از قرآن خیلی مهجزه ترند چرا که بسیاری از نکات دانش نوین گیتی شناسی را از آنها می توان بیرون کشید مولوی سیاه چاله را پیش بینی کرده و حافظ کرم چاله رو ........

جالب است وقتی که خیام ازگاوی که زمین روی قرار گرفته سخن می گوید این را دلیل بر خرفتی خیام و نادانی و بیسوادتی او می گیرند اما وقتی که امام صادق از گاوی و لاک پشتی که زمین روی آن قرار گرفته سخن می گوید دلیل بر تغیه و با زبان مردم آن روزگار سخن گفتن !!!!

سلام دوست عزیز جالبه میدونی تاریخ زیاد تکرار میشه مثلا فیلم حضرت سلیمانو دیدی ؟ یه جایی عالمان یهود به یاران سلیمان گفتند ( تورات را بالا بردند ) ما اهل این کتابیم آیا شما با آن میجنگید سپس سربازان سلیمان سلاح های خود را به زمین انداخته و گفتند نه در جا ارتش یهون تحریف یافته به یهود ناب ( دین سلیمان ) حمله کرد همانند واقعه ایی که قرآن را بر سر نیزه زدند و خیلی از این اتفاقات پس قرآن گفت پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن می‌گفتند؛ دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است؛ ولی ما (به اندازه کافی) آیات و نشانه‌ها را برای اهل یقین (و حقیقت‌جویان) روشن ساخته‌ایم.

این کار هارو تو حدیثی مشابه دیدم فردی عالمی بود که به تحریف قرآن پرداخت شاگردی داشت که شاگرد امام صادق نیز بود او به نزد امام صادق رفت و مسئله رو بیان کرد امام صادق جوابی به او دادا خوب یادم نمی آد چه خواندم ولی خلاصشو یادمه برو و آن فرد بگو اگر خداوند این قرآن را نازل کرده باشد از کجا میدانی شاید منظوری غیر از آنچه تو میفهمی داشته باشد شاید منظوری دیگر داشته باشد و یا منظور های زیادی داشته باشد یعنی در بحار النوار خواند کسی اگر حدیث اصلیشرو پیدا کرد تو 4 جلد اول بود خیلی قشنگه آیه بقره 118 رو اون بالا دوباره بخوانید در ضمن شما قرآنو قشنگ بخون بعد بیا بگو سعدی و حافظ قابل مقایسه با قرآنند اصلا از کجا معلوم ما اشتباه نگیم همونطور که گذشتگان اشتباه میگفتند

و در آخر وقتی تونستید جواب معجزات علمی قرآن رو بدید که هزاران برابر بزرگتره بعد بیایید ازش ایراد بگیرد چون نه شما همه ما با عقل های ناقصمامن چگونه میخواهیم قرآن را درک کنیم منظورم از اصل و تفسیرشه نه از مفهوم و هدایتش

امام صادق علیه السلام و تفسیر ظاهر و باطن قرآن
عبدالله بن سنان می‌گوید: ذریح محاربی برایم تعریف کرد که به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفت: خداوند در قرآنش فرمانی داده است که دوست دارم بفهمم معنایش چیست. در سوره حج، آیه 29 فرموده: ثمَّ لیَقضوا تَفَثَهُم وَلیوفوا نُذُورَهُم؛ (حاجیان خانه خدا باید چرک و آلایش خویش را بزدایند و به نذر خود وفا کنند.)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: منظور از آیه ملاقات با امام است.
ماجرا را از ذریح شنیدم. خودم نزد امام رفتم و معنای همان آیه را پرسیدم.
امام فرمود: منظور از زدودن چرک و آلایش، کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخن و این نوع کارهاست.
به امام گفتم: ذریح محاربی از قول شما آیه را به گونه‌ای دیگر تفسیر می‌کند.
امام فرمود: هم ذریح و هم تو راست می‌گویید. قرآن ظاهری دارد و باطنی، ولی کیست که بتواند آنچه را ذریح تحمل می‌کند، تحمل کند.
منابع:
بحارالانوار،‌ ج 92،‌ ص 94، ‌ج 47 از تفسیر عیاشی؛
نور ملکوت قرآن، ج 1، ص 326 - 328

کلیک کنید تا بزرگ شود

آها حدیث پیدا کردم بحار النوار جلد 1

اسحاق کندی - از دانشمندان صاحب نام عراق بود - و مردم او را به عنوان فیلسوف برجسته می شناختند . وی کافر بود . می پنداشت بعضی آیات قرآن با بعضی دیگر سازگار نیست تصمیم گرفت پیرامون به ظاهر ناسزه ها و ضد و نقیض های موجود در آیات قرآنی کتابی بنویسد برای نگارش چنین کتابی در خانه نشست و مشغول نوشتن گردید روزی یکی از شاگردان وی محضر امام عسگری ع ( ببخشید اشتباه گرفتم امام ع رو ) رسید و جریان را اطلاع داد حضرت به او فرمود

-آیا بین شما مرد هوشمند و رشیدی نیست که استادتان را از نوشتن کتابی که در باره قرآن شروع کرده باز دارد و پشیمان سازد ؟

عرض کرد :

- ما همگی از شاگردان او هستیم
چگونه ممکن است اورا از عقیده اش منصرف کنیم

امام فرمود :

- آیا حاضری آنچه را که به تو می آموزم در محضر استادت انجام دهی عرض کرد بلی

فرمود : پیش او برو و مدتی او را در این کار که شروع کرده کمک کن به طوری که انس بگیری و دوست و همدم که شدی به او بگو سوالی برایم پیش آمده اجازه میخوام از تو بپرسم

و غیر از شما کسی شایستگی پاسخ آن را ندارد او خواهد گفت بپرس به او بگو

آیا ممکن است فرستنده قرآن (خدا ) معانی را اراده کرده که غیر از آنست که شما فهمیده ایید او در جواب خواهد گفت آری ممکن است

در این هنگام به او بگو

تو چه می دانی شاید منظور خدا از آیات غیر از آن معانی است که شما حدس میزنید استادت به خوبی میفهمد منظور شما چیست

شاگرد نزد استاد اسحاق رفت و مطابق دستور امام رفتار کرد و با او همدم شد تا اینکه زمینه برای طرح سوال آماده گردید آنگاه از استاد پرسید آیا ممکن است که خداوند غیر از معانی که تو فهمیده ایی اراده کرده باشد استاد با کمال دقت به پرسش شاگرد گوش داد و گفت دوباره سوال خود را تکرار کن شاگرد سوالش را تکرار کرد فیلسوف پس از کمی تامل اظهار داشت آری ممکن است خداوند اراده معانی غیر از معانی ظاهر آیات را داشته باشد زیرا واژه ها و لغاتها دارای احتمالات است و از لحاظ دقت نیز گفته شما پسندیده است استاد میدانست شاگرد او توانای چنین پرسشی نیست و از حدود اندیشه او بیرون است لذا روی به شاگرد گفت تو را سوگند میدهم که حقیقت را بگویی این مطلب را از کجا یاد گرفته ایی شاگرد ابتدا آن را به خود نسبت داد گفت به ذهنم آمد از تو بپرسم استاد جوابش را نپذیرفت و اسرار کرد

شاگرد

حقیقت این است که امام حسن یادم داد فیلسوف

اکنون واقعیت را گفتی چون چنین پرسشها جز از خاندان رسالت شنیده نمیشود آنگاه فیلسوف با توجه به اشتباهات خود دستور داد آتش تهیه کنند و تمام آنچه را درباره تناقص آیات قرآن نوشته بود به آتش کشید و وسوزاند ( 85)

داستان فیلسوف و ناسازه های قرآنی ! ( 60)

ژیان;691604 نوشت:
درود

اصلن اینگونه نییست !
نور خورشید به هیچ روی پوشانده نمی شود بلکه این چرخش زمین است که شب می آورد


درود ...
گفتا غلطی خواجه ...!
همین الآن بروید بیرون از منزل و آفتاب داغ که به سرتان خورد دستتان را بگیرید روی سرتان تا ببینید چطور نور خورشید به برخی روی‌ها پوشیده می‌شود ... به این می‌گویند سایه ... :ok: در همین هندسه‌ی مرئی که ما از جهان پیرامون خود می‌بینیم و در آن اینطور به نظر می‌رسد که زمین کروی شکل است یا به دور خورشید می‌چرخد و از این دست مسائل زمین در گردش خود به دور خورشید همیشه سایه‌ای دارد که تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد و ممکن است یک کهکشان هم در سایه‌ی آن بیافتد گرچه این سایه به مرور با نورهای دیگر جبران شده و پر می‌شود تا اثری از آن باقی نماند ... اولین جایی هم که در پشت زمین سایه‌ی زمین را درک می‌کند طرف دیگر خود زمین است که برای ناظر زمینی بر روی آن اسم این سایه شب گذاشته می‌شود ... و البته روز و شب و در واقع نور و ظلمت حقایقی عالی‌تر از موضوعات این دنیای دارند و مطابق قرآن خورشید و غیره نشانه برای آن قرار داده شده‌اند ...

أَلَمْ تَرَ‌ إِلَىٰ رَ‌بِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا [الفرقان، ۴۵]

این آیه را مقابل تمام دانشمندان ناسا بگذارید تا ببینید چطور از ندانستن معنای آن خنده‌اشان می‌گیرد، اینکه خداوند سایه را گسترانیده و اگر می‌خواست آن را ساکن قرار می‌داد سپس خورشید را بر آن دلیل قرار داده است! ایشان را در دور بودن از اهل بیت علیهم‌السلام و عرفای ربانی چه به درک معانی قرآن عظیم!
نور و ظلمت یا عقل و جهل یا روز و شب با حقیقتی واحد در هر رتبه‌ی وجودی مصادیقی برای خود می‌یابند که کاربرد تعابیر هر رتبه‌ی وجودی برای رتبه‌ی وجودی دیگر به نظر استعاری می‌رسند ولی ارتباط آنها بالاتر از یک استعاره‌ی ساده است و از خداوند حق جز کلمة الحق صادر نمی‌شود و قرآن کتاب حقّ است که جز از متحقق نمی‌گوید و اگر ارتباطی را بیان کرده که به زعم ما رسید استعاری باشد باید بدانیم که اشتباه از ماست و ارتباط‌ها در قرآن ذاتی هستند ... بلکه این ظاهراً استعارات را باید با تعمق در معنای تنزیل بودن قرآن درک نمود ... و چه درکی میسر می‌شود از معانی عمیق قرآن برای کسانی که جز آنچه چشمشان آنرا ببیند را نمی‌توانند متوجه شوند؟

ژیان;691604 نوشت:
ما نمی تونیم سطح علمی اش رو درک کنیم ینی چی ؟

مگر قرآن برای راهنماییی و راهگشایی اربها ی کم خرد و نیمه وحشی آن زمان نیامده

پس باید جوری حرف بزند که آنها درک کنند تمام


شما با یک کوزه آمدید می‌گویید دریای علم را برایم در این کوزه بریز ... نمی‌شود برادر ... قران نیامده بحر را در کوزه‌ای بنشاند ... آمده کوزه‌اتان را آنقدر بزرگ کند که بحر در آن جا شود ولی این رشد و تکامل جوهری جز برای کسانی که به خدا و کتابش ایمان نیاورده‌اند میسر نمی‌شود ... کتاب مبین که قران تنزیل آن است و آیاتش دلالت کننده به سوی کلمات آن است همان سعه‌ی وجودی انسان کامل است و محبت به این انسان کامل شرط اهلیت پیدا کردن به او و از او شدن و دانستن مطالب عالیه‌ی این کتاب آفرینش می‌باشد ... محبت اهل بیت علیهم‌السلام درب مدینة العلم را می‌گشاید ... مگرنه درب باشد و کلید نباشد کسی را یارای عبور از دیوارهای شهر علم نخواهد بود، آنچه از علم نزد ایشان می‌ماند تنها توصیف نمای خارجی دیوارهای این شهر است و این علم در مقابل علمی که در آن است عددی نیست ... وَ مَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
اینکه می‌گویید قران برای راهنمایی آمده درست است ولی تنها در هدایتش به سوی راه درست است که مبیّن است و عنوان قُرْ‌آنٌ مُّبِينٌ را دارد، مگرنه در باقی راه نیاز به تبیین کننده دارد و آنچه که مبین است همان کتاب آفرینش است (علوم تجربی سعی دارد به مطالعه‌ی همین کتاب آفرینش دست بزند ولی طریقه‌ی شناخت و کلمات کلیدی برای این شناخت که در قرآن هست را نپذیرفته است) ... در زمینه‌های علمی قران تنزیل کتاب مبینی است که مکنون و مخافظت شده است تا دست اغیار به مفاهیم عالی آن نرسد ... إِنَّهُ لَقُرْ‌آنٌ كَرِ‌يمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُ‌ونَ * تَنزِيلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِينَ
قرآن تنها از همان جهت هدایت به مسیر درست اسلام است که مبین است، این همان وجهی است که در ان وجه معجزه‌ی رسول خداست صلی‌الله‌علیه‌وآله ... وگرنه از باقی جهات هدایتی است که تنها برای مؤمنان است و برای کافران اضافه نمی‌کند مگر خسران «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْ‌آنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَ‌حْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارً‌ا» ...
خداوند اگر می‌خواست که همه بفهمند می‌توانست همه را از ابتدا معصوم از گناه و دانشمند خلق نماید، ولی این خلقت مناسب انسان نیست و مناسب موجودات دیگری مانند فرشتگان است که از ابتدا مقامی معلوم دارند مگر اینکه اراده‌ی خدا چیز دیگری برایشان بخواهد ... دنیا محل غربال شدن است و اینکه هر کسی به سر جای خودش برود و قران یک وسیله است برای این غربال‌گری ... آن کس که ایمان آورد و مؤمن شود قران را دریای علم و رحمت خدا خواهد یافت و و آن کس که کافر شود و به حقیقت پشت کند با همین قران تا انتهای جهنم می‌رود ... با تأویل به رأی و قران سر نیزه کردن می‌شود از امامانی شد که ائمة یدعون الی النار هستند ... بنابراین قرآن به دنبال این نیست که همه چیز را مانند لقمه‌ی جویده شده در دهان کسی بگذارد ... این رویه را خداوند در هیچ کجا در پیش نگرفته است ... بلکه خداوند راه را نشان می‌دهد و بعد می‌گوید از این به بعد تلاش کن و همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده‌اند ... وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ... کسی هوسرانی کند و عمر در راحتی و خوشی بگذراند و خداوند مانند خواندن روزنامه یا رمانی شیرین حقایق را در قلب او جاری گرداند؟ هیهات که در این عبارت نه اثری از درک مفهوم علم دیده می‌شود (لیس العلم بکثرت التعلم بل هو نور یقذفه ...) و نه اثری از درک مفهوم حیات دنیایی و فلسفه‌ی نزول قران و چگونگی نزول قرآن و بسیاری از مسائل دیگر ...
[SPOILER]توجه: الآن دوباره می‌فرمایید که اینکه علم به کثرت تعلم و دانش‌خوانی و دانش‌پژوهی نیست و نوری است که خدا در قلب هر که بخواهد می‌ریزد عکس آن معنایی است که ما می‌گوییم، در این صورت باید توجهتان را باید معطوف کرد که به اینکه معیار انتخاب خدا برای «هر کسی که بخواهد نور را در قلب او جاری می‌کند» چیست ... کلید بحث در همان معیار انتخاب است ... علم در پس جهاد اکبری است که تعلم بسیار در آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌ها در مقابلش مانند خواندن روزنامه و رمان می‌باشد[/SPOILER]
ژیان;691604 نوشت:
دیگه نیازی نیست مازیر پر وبال آیه ها را گرفته با زور و پا فشاری آنها را سر پا نگه داشته و توجیه کنیم
زیبایی و ارزش قرآن به اینه که تنها در شرایط 1400 سال پیش به آن نگاه کنیم

این مطلب یکی از همان پیش‌فرض‌هایی است که با عینک آنها قرآن را بررسی می‌کنید و بعد آن را در قالب نتایج به دست امده از بحث مطرح می‌نمایید ...
و البته بله لازم نیست کسی زیر بال و پر آیه‌های قرآن کریم را بگیرد ... قرآن تنزیل حق است و خودش هم حق است و متحقق ... کتاب مبین که ما کلماتش هستیم اگر تغییری نماید قرآن مکتوب به زبان عربی خودش تغییر می‌کند ... ولی لا تجد لسنة الله تحویلا ... قوانین عالم ثابت است و تنزیل آن هم ثابت است و خدایی که آن سنت‌ها را حفظ می‌نماید (به همین دلیل قدرت در تصرف تکوینی را جز به اولیاء خودش نمی‌دهد و علوم تکوینی دیگری هم که در خدمت بشر می‌تواند قرار بگیرد همیشه همانقدر است که فرمود وَ مَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا) خودش این کتاب را هم از تحریف حفظ می‌نماید ...
[SPOILER]حیف این همه همت و تلاش و وقت که صرف کار بیهوده شود ... ای کاش به جای آن علوم قرآن را می‌آموختید و در سایت‌های غربی و شرقی بر اساس قران بحث می‌کردید ...[/SPOILER]
یا علی علیه‌اللسلام

ژیان;690904 نوشت:
درود

مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)

ژیان;691388 نوشت:
درود استاد گرانمایه

ببخشید شب چگونه خور شید را می پوشاند ؟ با چی ؟ و چجوری ؟

شب فاعل است و خورشید مفعول ؟

شما پرسش بنده را پاسخ نداده اید بلکه ویژگی ها و سود مندیهای شب را برای زیستمندان بر شمرده اید

از هر گوشه که کنجکاوی می کنم برایم گنگ است این آیه

غشاء سلولی شنیدی؟

یغشا یعنی روی چیزی را پوشاندن و دور چیزی را فرا گرفتن

class: grid width: 800

وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها سوگند به شب(تاریکی)، هنگامی که میپوشاند (زمین را)

تصویر ماهواره ای گرفته شده از سطح زمین:

[=arial black]با سلام
وقتی بخواهیم این آیه را به تنهایی معنا کنیم :

و قسم به شب چون بپوشاند آفتاب را و مستور گرداند روشنایی او را .

ولی اکثر آیات قرآن به طوری است که
ما با عقل نسبی خود تنها زمانی معنا و مفهوم اصلی آنها را متوجه میشویم که
آیه ای را در کنار آیات قبل و بعدش معنا کنیم

1_ [=arial black]قسم به آفتاب عالمتاب و به روشنی و درخشندگی آن در آن وقتی که بلند شود و عالم را نورانی گرداند

2_ [=arial black]و قسم به ماه جهان پیما زمانی که پیروی کند آفتاب را ( [=arial black]پس از آفتاب طلوع کند )

3_ [=arial black]و قسم به روز چون جلا دهد و ظاهر و روشن گرداند آفتاب را

4_[=arial black]و سوگند به شب چون بپوشاند آفتاب را و مستور گرداند روشنایی او را

[=arial black]در تفسیری از امام حسن عسگری آمده است :
مراد به آفتاب حضرت رسالت است و مراد به قمر حضرت امیرالمومنین است که
کسب نور از آن حضرت نموده و من جمیع الوجوه تالی و تابع اوست

حال با توجه به تفسیر بالا بار دیگر آیات را معنا میکنیم :

1_ [=arial black]قسم به حضرت ختمی مرتبت و به روشنایی و درخشندگی آن حضرت در آن زمانی که بلند شد و عالم را نورانی گرداند ( [=arial black]نبوت )

2_[=arial black] و قسم به حضرت امیرالمومنین چون پیروی کند حضرت محمد را ( [=arial black]امامت بعد از نبوت )

3_[=arial black] و سوگند به روز چون جلا دهد و روشن گرداند آفتاب ( [=arial black]حضرت پیامبر ) [=arial black]را ( [=arial black]علنی شدن بعثت )

4_ [=arial black]و سوگند به شب چون بپوشاند آفتاب را و مستور گرداند روشنایی او را ( [=arial black]مسئله جلسه پنهانی و خانه نشین کردن حضرت علی )
[=arial black]همه می دانیم که ماه منعکس کننده نور خورشید است و حضرت علی تنها کسی بود که به معنای واقعی به سنت پیامبر وفادار بود.

[=arial black]و خداوند در آیات بعدی توضیح می دهد که
چگونه راه حق و باطل را به همگان نشان داده و هرکسی نتیجه انتخاب خود را خواهد دید.

[=arial black]تفسیر منهج الصادقین ؛ جلد 5 ص 881 و 882

باء;691566 نوشت:
مطابق آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران آیات قرآن یا محکم هستند و یا متشابه، و آیات متشابه برای آن است که افرادی که در دلشان بیماری است و می‌خواهند فتنه‌گری کنند فرصت آن را بیابند ...

سلام بر شما

خوب ببینید ایات علمی قران رو که نمی تونیم بگیم مشابه اند ؟فکر نکنم تا به حال هیچ قران شناسی این و گفته باشه
اگه گفته بیاورید

باء;691566 نوشت:
دیگر اهمیتی ندارد که این پوشش خود زمین باشد چرا که مهم این است که تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد و مانعی میان نور خورشید و کسانی که به آن محتاج هستند

ان چیزی که مانع میان نور خورشید و مردم می باشد زمین است نه تاریکی
و همین مانع تاریکی را ایجاد می کند یعنی زمین
مگر قائل به رابطه طولی باشیم
بگیم درسته که قران گفته شب یا تاریکی نور خورشید را می پوشاند ولی در اصل این زمین است که
باعث ایجاد این تاریکی شده

باء;691574 نوشت:
از دید ناظر زمین بیان شود غیرعلمی است؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟

سلام

بله بیشتر وقتها غیر علمیست
مثلا شما غروب خورشید را در نظر بگیرید از دید ناظر زمینی خورشید به پشت کوه می رود
ایا این علمیست ؟

باء;691574 نوشت:
حالا این سایه نسبت به ساکنان یک نقطه از زمین آیا نور خورشید را بوشانده و در نتیجه مقابل اثر روشنایی خورشید را گرفته است یا نگرفته است؟ چه چیز آن غیرعلمی است؟

مگر قائل به رابطه طولی باشید وگرنه در اصل زمین جلوی خورشید را گرفته

ژیان;691520 نوشت:
خب بدرستی که ما هم اکنون همین را می خواهیم بشنویم

ینی قرآن برای شرایط و در ک و خرد آن زمان است و امروزه دیگر نباید این همه پافشاری کرد که قرآن برای همه ی دورانهاست چون با این ادعا جایگاه قرآن راپایین آورده و آن را آماج و در تیر رس ایراد های گوناگون قرار می دهند

ارزش و زیبایی قرآن فقط هنگامی است که از دید ارب های آن زمان و خرد و دانش آنها به آن نگاه کنیم اگر با دید امروزین و بیطرفانه نگاه کنیم

قرآن در بسیاری از موارد چیز بر جسته و پیشروانه ای ندارد بلکه موجب رکود و جمود و پریشانی و داهش پروری نیز می شود

درود

البته مطالب علمیش و بعضی مسائل فرهنگیش
اگر این را قبول کنیم خیلی از مشکلات حل می شود

ژیان;690904 نوشت:
درود

مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)

درود

من یک توضیح دیگه پیداکردم
شاید درست باشه و ان اینکه رابطه طولی را بین زمین و سایه اش در نظر بگیریم
مثل اینکه بگوییم من می نویسم یا بگوییم دستم می نویسد
هر دو درست است

سلام علیکم
1. تو اینکه ضمیر ها به چی برمیگرده بحث است و اختلافاتی بین علمای تفسیر وجود داره. بعضی ها میگن به ارض برمیگرده (مثل علامه طباطبایی تو المیزان) و بعضی ها هم مثل مرحوم طبرسی تو مجمع البیان میگه به الشمس برمیگرده.
به نظر خودم به الشمس برگرده بهتره چون اگه بخواهیم به الارض برگرده باید مرجع ضمیر رو معنوی بدونیم ولی اگه به الشمس یرگرده مرجع ضمیر مدکوره.
2. اگه هم این سوال شما پیش بیاد که با عقل جور در نمیاد به نظرم جوابش این میتونه باشه که از زیبایی های قرآن مجازها و کنایات و استعاره هاییست که وجود داره همونطور که تو همه ی زبان ها مثل زبان فارسی و بخصوص زبان عربی هست همینطور تو آیه ی قبلش که می فرماید (والنهار اذا جلاها) که اگه بگیم فاعل جلا به نهار برمیگرده و ها به الشمس که مذکوره تو اینجا اسناد مجازی رخ داده که فعل به مفعولش (غیر من هو له) اسناد داده شده و فاعل واقعی رو مفعول خودش قرار داده حالا تو این آیه هم فعل یغشی به غیر من هو له خودش اسناد داده و فاعل واقعی رو مفعول خودش قرار داده. میتونید برای اسناد مجازی به کتاب ها مختصر و مطول تو بخش معانیش تو بحث اسناد مجازی که تقریبا اوایلشه نگاه کنید و اگه عربی نمیدونید به شروح فارسیش نگاه کنید.
التماس دعا
یا علی

  • ترجمه استاد مهدی فولادوند
[=arial black][=times new roman][=impact]
class: grid width: 400

[=arial black][=times new roman][=impact]وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾
سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (۳)

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾

سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (۴)
[=arial black][=times new roman][=impact]

[=arial black][=times new roman][=impact]
به آیه سوم اگر توجه کنید "قسم به روز چون جلا دهد و روشن سازد"
خورشید که خودش "جلا بخش" هست
روز زمین را جلا میدهد

صحبت از زمین است نه شمس یا قمر

آیه 5 سوره زمر هم یکی دیگر از معجزات قرآن است که صحبت از در هم پیچیده شدن شب در روز و روز در شب است
[=arial black][=times new roman]

class: grid width: 400

[=arial black][=times new roman][=impact]خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُکَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزيزُ الْغَفَّارُ(۵)

آسمانها و زمین را به حقّ آفرید. شب را به روز درمی پیچد ، و روز را به شب درمی پیچد و آفتاب و ماه را تسخیر کرد. هر کدام تا مدّتی معیّن روانند. آگاه باش که او همان شکست ناپذیر آمرزنده است.(۵)

[]

  • [=arial black][=times new roman][=impact]ترجمه استاد مهدی فولادوند
  • [/]

    در هم پیچیده شدن روز در شب و شب در روز:
    http://8pic.ir/images/gxbpzlx8yy0wxydr3hzy.gif

    **گلشن**;691744 نوشت:
    سلام بر شما
    خوب ببینید ایات علمی قران رو که نمی تونیم بگیم مشابه اند ؟فکر نکنم تا به حال هیچ قران شناسی این و گفته باشه
    اگه گفته بیاورید

    بسم الله ... الرحمن الرحیم
    سلام علیکم و رحمة الله
    اتفاقا از مصادیق متشابهات یکی همین مطالب علمی است ... که نیاز دارند تا برویم به سراغ اهل بیت علیهم‌السلام و از آنها بپرسیم ... روایات ما پر هستند از روایاتی که همین مطالب را توضیح داده‌اند ... بسیاری از قرآن‌شناسان نظرشان به این است که مطالب علمی قرآن بعضاً استعاری بیان شده‌اند تا هر کسی به فراخور علم خودش برداشتی از آن کند ... اما اینکه این نظر چقدر قابل نقد باشد یا چطور باید آن استفاده از استعارات را متوجه شد بحث مفصلی است ... چند آیه‌ با موضوع مشخص علمی می‌شناسید که تفسیر آن بر اساس ظاهر آن باشد؟
    **گلشن**;691744 نوشت:
    ان چیزی که مانع میان نور خورشید و مردم می باشد زمین است نه تاریکی

    همانطور که تأویل آیات ابتدایی سوره‌ی شمس از کلام معصوم علیه‌السلام آورده شد صحبت سر خورشید و ماه و شب و روز در آسمان نیست و اینجا دقیقاً سر عقل و جهل و نور و ظلمت است ... خیلی از نظم قرآن مطابق با بطن‌های آیات قرآن هستند ... ابتدای سوره‌ی الرحمن را بخوانید ... آسمان را بالا برد و میزان را نصب نمود ... از ظاهر این آیات با علم امروز ما اصلاً چه چیزی می‌توان برداشت کرد؟ اگر معنای ظاهر آیات به نظرتان اشتباه شد همین بهترین دلیل است که این آیه برای شما از متشابهات است و در نتیجه مطابق دستور قرآن باید معنای این آیات را از راسخان در علم بپرسید ...
    **گلشن**;691747 نوشت:
    بله بیشتر وقتها غیر علمیست
    مثلا شما غروب خورشید را در نظر بگیرید از دید ناظر زمینی خورشید به پشت کوه می رود
    ایا این علمیست ؟

    خورشید پشت کوه برود کجایش علمی است؟ مگر نرفته است؟ کسی که بداند قضیه‌اش چیست آن را علمی می‌بیند و کسی که نداند اینطور تصور می‌کند که خورشید افتاده پشت کوه‌ها و می‌توان رفت دنبالش و پیدایش کرد و در این صورت آن کسی که علمش را دارد می‌داند که برداشت این شخص علمی نبوده است ... ولی چرا می‌گویید آن بیان علمی نیست؟ یعنی غلط است؟ اگر درست است پس علمی است ... حالا اینجا جناب ژیان سعی دارند بگویند اشتباه است و ما می‌گوییم برداشت شما از آن اشتباه است ... مگرنه این جمله را خدایی گفته است که خالق علم است و خدایی که اگر بگوید «کُن» لا من شیء خلقت صورت می‌گیرد این خدا اگر در قرآن یک بیان غیرعلمی بگوید آن بیان غیرعلمی علم است و برداشت ما از علم است که غلط است ...
    یک فیلم هالیوودی بود که در آن نعوذبالله خدا یک انسان بود در کنار انسان‌های دیگر، در عقاید مسیحیت این بیان خلاف عقل را با نیروی ایمان می‌پذیرند، و این خدا یک بنده داشت که می‌خواست به او بگوید من خدا هستم و تو را از میان خلقم برگزیده‌ام ... این شخص باورش نمی‌شد که این آدم خدا باشد و مدام از او سؤالاتی می‌کرد که ببیند درست جواب می‌دهد یا نه، یکجا دستش را برد پشت بدنش و گفت بگو چند تا انگشتم باز است (و بقیه بسته است) و این خدای باطل به او جواب می‌داد تا اینکه این خدا یک بار گفت ۱۱ انگشت! یعنی یک انگشت بیشتر از تعداد انگشتان دست! این شخص هم که دید توانسته مچ آن خدای باطل را بگیرد با خوشحالی دستانش را آورد جلو که نشان دهد ۱۱ انگشتش باز نیست و با کمال تعجب دید که ۱۱ انگشت دارد، یعنی ۱ انگشت بیشتر از آنچه که باید داشته باشد دارد ... تمام آن فیلم یک طرف و همین یک مطلبش یک طرف ... انچه برای ما علم است برای خداوند حرفی است که زده شده است! خداوند اگر حرفش را عوض کند تمام عالم دگرگون می‌شود چون عالم که فعل و قول خداست تغییر کرده است ... و البته ما می‌دانیم که سنت‌های الهی نه تحول می‌یابند و نع تبدیل می‌شوند ... اینکه می‌گویم تمام آیات قرآن علمی هستند را به عنوان یک نظریه یا فرضیه خدمت شما نمی‌گویم ... این مطلب از بدیهیات ماست ... با این وجود اینطور هم نیست که آنها را بخوانیم و بگوییم نظر خداوند در این زمینه‌ی علمی چنین است و چنان است، چه آنکه این آیات عموماً متشابه هستند و باید با مراجعه به معصوم علیه‌السلام منظور خداوند را دریابیم و تازه روایات اهل بیت علیهم‌السلام هم صعب مستعصب است و اینطور نیست که همانها هم راحت برای همه قابل درک باشد ...
    **گلشن**;691747 نوشت:
    مگر قائل به رابطه طولی باشید وگرنه در اصل زمین جلوی خورشید را گرفته

    در ساختار عالم وجود که یک ساختار تشکیکی دارد آنچه که این ساختارها را درست کرده است حجاب‌های نورانی و حجاب‌های ظلمانی است ... حجاب‌های ظلمانی ممکن است ظلمت گفته شوند با آنکه ظلمت نبود نور است ... در اینجا هم با توجه به تأویل آورده شده صحبت از حجاب‌های ظلمانی است (کسانی که حکومت را از اهل بیت علیهم‌السلام غصب کرده‌اند) ...
    **گلشن**;691749 نوشت:
    البته مطالب علمیش و بعضی مسائل فرهنگیش
    اگر این را قبول کنیم خیلی از مشکلات حل می شود

    خیر ... در هر دو مورد غیر قابل قبول است
    یا علی علیه‌السلام

    ژیان;691388 نوشت:
    ببخشید شب چگونه خور شید را می پوشاند ؟ با چی ؟ و چجوری ؟

    شب فاعل است و خورشید مفعول ؟

    شما پرسش بنده را پاسخ نداده اید بلکه ویژگی ها و سود مندیهای شب را برای زیستمندان بر شمرده اید

    از هر گوشه که کنجکاوی می کنم برایم گنگ است این آیه

    سلام

    ببخشید کجای ایه کفته که شب خورشید را مبپوشاند اگر کسی چادر سیاه بر سر کشد ودر تاریکی قرار گیرد معنی ان اینست که چراغ را خاموش کرده است .

    بسم الله الرحمن الرحیم

    در اين بيان معجز نما و حكيمانه «وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها» برآمدن روز، نه به وضع خورشيد نسبت داده شده كه مخالف با واقع باشد، و نه بصراحت به زمين نسبت داده شده كه مخالف تصور عوام باشد.
    صريح آيه اين است كه آفتاب را روز تجلى مى‏ دهد (نه آنكه روز از تجلى آفتاب برمى‏آيد). و با اشاره‏اى خفى دخالت زمين در تجلى آفتاب فهميده مى‏شود، زيرا در واقع، تقابل قسمتى از زمين با خورشيد است كه روز را برمى‏آورد و آفتاب متجلى مى‏ گردد.

    وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها، نيز همين واقعيت را مى‏رساند، كه بر خلاف آنچه مى‏فهميدند و ظاهر است، تاريكى شب، مانند تجلى روز راجع به گردش و وضع خورشيد نيست، بلكه شب (يا به اشاره- وضع زمين) است كه روى خورشيد را در آفاق زمين مى‏پوشاند.

    اين آيات، شواهدى از نظام مشهود روز و شب و تحول مناظر آن است، كه محور اصلى اين اوضاع، جرم نورانى خورشيد مى‏باشد. گويا از اين جهت، جرم نورافشان خورشيد و تابندگى آن در يك آيه آمده، كه اگر تابش (انعكاس) آن در ميان نباشد، روشنى در ميان نيست، و همه اجسام ديگر، آن چنان در تاريكى مى‏ماند كه چيزى ديده نمى‏شود، زيرا روشنى هوا و رؤيت هر چيز اثر تابش بر آنهاست، از اين جهت در فضاى دور كه جسم يا جسم باز تابنده‏اى نيست، همه چيز، جز اجرام نورانى، تاريك است. نورانيت جرم ماه نيز، هنگام در پى درآمدن و مقابل شدن با خورشيد، صورت ديگرى از بازتاب نور آفتاب است. تجلى نهار، صورت كامل تابندگى آن بر زمين مى‏باشد. همين كه قسمتى از زمين از سمت تابش خورشيد روى گرداند، روى خورشيد پوشيده و سايه تاريك شب گسترده مى‏شود: وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها.[1]


    [/HR][1] - پرتوى از قرآن، ج‏4، ص: 108


    بسم الله الرحمن الرحیم

    توجه به آیات از قرآن که بیانگر معجزات علمی قرآن است وامروزه با پیشرفت های علمی ثابت شد، بیانگر عظمت این کتاب می باشد، علاوه بر اینکه قرآن تحدی می کند و می گوید اگر در اصالت فرستاده شدن قرآن از جانب خدا شک دارید همه شما جمع شوید حتی جنی ها را به کمک بگیرید، هرگز نمی توانید کتابی مانند قرآن بیاورید.[1]

    خداوند می فرماید « اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»[2] (خدا همان كسى است كه آسمانها را، بدون ستونهايى كه براى شما ديدنى باشد، برافراشت).

    براى جمله" بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها" دو تفسير گفته ‏اند: نخست اينكه" همانگونه كه مى‏بينيد آسمان، بى‏ستون است" (گويى در اصل چنين بوده، ترونها بغير عمد) ديگر اينكه" ترونها"، صفت براى" عمد" بوده باشد كه معنيش چنين است، آسمانها را بدون ستونى كه مرئى باشد، برافراشته است، كه لازمه آن وجود ستونى براى آسمان است، اما ستونى نامرئى!.

    «وَ السَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون»[3] (و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم، و همواره آن را وسعت مى‏بخشيم).

    با توجه به مساله آفرينش آسمانها در جمله قبل و با توجه به كشفيات اخير دانشمندان در مساله" گسترش جهان" كه از طريق مشاهدات حسى نيز تاييد شده است معنى لطيفترى براى آيه مى‏توان يافت و آن اينكه خداوند آسمانها را آفريده و دائما گسترش مى‏دهد.

    علم امروز مى‏گويد: نه تنها كره زمين، بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجا فربه و سنگينتر مى‏شود، بلكه آسمانها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى كه در يك كهكشان قرار دارند به سرعت از مركز كهكشان دور مى‏شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه‏ گيرى كرده ‏اند.

    در كتاب" مرزهاى نجوم" نوشته" فردهويل" مى‏خوانيم:" تندترين سرعت عقب‏نشينى كرات كه تا كنون اندازه‏گيرى شده نزديك به 66 هزار كيلو متر در ثانيه است!، كهكشانهاى دورتر در نظر ما به اندازه‏ اى كم‏ نورند كه اندازه‏ گيرى سرعت آنها به سبب عدم نور كافى دشوار است، تصويرهايى كه از آسمان برداشته شده آشكارا اين كشف مهم را نشان مى‏دهد كه فاصله اين كهكشانها بسيار سريعتر از كهكشانهاى نزديك افزايش مى‏يابد".[4]


    [/HR][1] - سوره اسراء،آیه88. قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً.

    [2] - سوره رعد،آیه2.

    [3] - سوره ذاریات،آیه47.

    [4] - تفسير نمونه، ج‏22، ص: 372


    بدون بحث تخصصی پیرامون لغات تجلی و نهار

    و با زبانی ساده

    جلی

    خلاف خفا است و به معنای انکشاف و بروز و ظهور است.

    نهار

    به نهر آب ، نهر گفته میشود به این دلیل که محلی برای جریان و انتشار آب است.

    نهار و روز را به این جهت می گویند نهار که محل و وقت انتشار نور است.

    تا فضایی و شرایطی به نام نهار برای انتشار نور وجود نداشته باشد ، خورشید تجلی نخواهد کرد.

    و مثلا اگر رودی نباشد، آبی از آن جریان نمی یابد.

    پس باید فضای مناسبی وجود داشته باشد تا آب و نور در آن جریان یابد و الا نه آب از آن مکان عبور می کند و نه نور به آن محل می رسد.

    پس جریان و انتشار نور و آب نیازمند شرایطی است که به آن نهار و نهر گویند.

    تا نهر آب نباشد کجا تواند آب، جریان یابد بلکه یا راکد شود و یا از جایی دگر گذر کند.

    تا نهر و انهار بهشتی نباشد چگونه انوار نعمتها و فیض باری تعالی به جنب باغ های بهشتی رسد از چشمه سلسبیل و منبع ابرار ( یفجرونها تفجیرا سوره ی انسان )

    تا فضای مناسبی در کار نباشد چگونه انسان ها از نور ملک و ملکوت بهره خواهند برد.

    پس


    تا نهار و روزی نباشد چگونه نور خورشید ، به ما خواهد رسید.

    و النهار اذا جلّها

    و اما از جهت تاویل
    نیز گفته شد که رسول الله چون چشمه خورشید است که به واسطه ی ائمه، متجلی شد.


    و طاها;692327 نوشت:
    و اما از جهت تاویل
    نیز گفته شد که رسول الله چون چشمه خورشید است که به واسطه ی ائمه، متجلی شد.


    رسول خدا خورشید است؟

    یعنی شب رسول خدا را می پوشاند؟
    ولیل اذا یغشاها

    در مورد قمر چه می توان گفت؟

    خرافه ستیز;692350 نوشت:
    [=113]

    رسول خدا خورشید است؟

    خیر. ما گفتیم چون خورشید یعنی تشبیه به کار بردیم. ما نخواستیم ترجمه کنیم.
    به تاویل اشاره کردیم.
    و البته پیش از تاویل به ترجمه پرداختیم.

    نقل قول:
    یعنی شب رسول خدا را می پوشاند؟
    ولیل اذا یغشاها

    در تاویل یا ترجمه ؟
    لیل و ظلمت بر خورشید استیلا می یاید و تجلی خورشید در پهنه ی زمین را مانع می شود.

    نقل قول:
    در مورد قمر چه می توان گفت؟

    منظورتان چیست ؟

    قمر نیز پیرو خورشید است. و نور او را منعکس می کند.

    کنون کمی بیشتر موضوع را بشکافیم

    در لفظ نهار و لیل، ظلمت و نور از لوازم معنا هستند نه وقت و زمان.


    به این جهت است که وقتی گویند سرت یوما با وقتی گویند سرت نهارا معنا متفاوت است. یکی به تاریخ و مدت سیر اشاره می کند و یکی به نور .

    هم چنین به هر ظلمت و تاریکی لیل گفته نمیشود. ممکن است شما در سیاه چاله بروید و همه جا تاریک شود اما لیل نیست.

    و یا شاید به تاریکی ای که وجه خاصی از معنای تاریکی را لحاظ کرده باشیم لیل گفته میشود حتی اگر به معنای شب نباشد.

    مثل تفاوت آدم و انسان و برخی لغات دیگر.

    پس ظلمت و نور لازمه ی نهار و لیل هستند.

    اما لیل و نهار همانطور که گفته شد به شرایطی گفته میشود که موجب بروز و انتشار نور خورشید بر پهنه ی زمین میشود.

    و یا به شرایطی که مانع بروز و انتشار نور خورشید بر پهنه ی زمین شود.

    اگر مانع انتشار نور شود، میشود لیل.

    اگر موجب انکشاف و بروز و جریان یافتن نور بر زمین شود می شود نهار.

    و الیل اذا یغشها

    باید ببینید که چه ترجمه ای درست است ؟

    بگوییم شب خورشید را پوشاند ؟

    یا شب بر خورشید غلبه و استیلا یافت ؟

    شب را چه تعریف می کنید ؟ زمان تاریکی، خود تاریکی، حالتی که تاریکی زمین را ایجاد می کند ؟ یا تاریکی زمین به وجود نمی آید و به همین تاریکی زمین ، لیل گفته میشود ؟

    آیا در مفهوم لیل به اینکه زمین مانع رسیدن نور خورشید است کار داریم یا تنها به وجود یک مانع کار داریم ؟

    آیا تاریکی، نیز موجودی است مانند نور ؟ که قابل جمع نیستند ؟

    و....

    شما باید ابتدا ببینید با چه دیدی به قرآن نگاه می کنید.

    از یک نگاه

    بله اینجا به برخی چیزها جان بخشی شده است و گویی با یک فاعل ذی شعور روبرو هستیم.

    شب فلان کار را می کند و روز فلان کار را می کند.

    از یک جهت خیلی هم جالب و زیبا تصویر گری می کند.

    از یک جهت

    هر فاعلی در ادبیات به معنای فاعل واقعی و حقیقی نیست.

    مثلا گفته میشود مات زید

    از جهت نحوی، زید فاعل مات است. اما آیا علت مرگ زید، خودش بوده است ؟

    از جهتی دیگر

    گاهی مجازا به چیزی فاعل اطلاق می شود یا عرف و زبان این چنین اقتضا می کند.

    مثلا خود شب حالتی است که مانع بروز و ظهور نور خورشید در روی زمین است.

    اما اینجا گویی شب یک چیزی است و مانع شدن فعل اوست.

    در صورتی که شب فعل ندارد و خود این فعل و حالت همان شب است.

    از جهتی

    هر اسمی و حقیقتی یک ملکوتی دارد که ذی شعور است و قابل امر و نهی است. یعنی می توان به شب دستور دارد که فلان کار یا حالت را نداشته باشد یا فلان کار یا حالت را داشته باشد.

    یا من باب مثال به آتش دستور داد که سرد شود. اینجا حقیقت وجودی اشیاء از ماهیت آنها جدا می شوند. و گرمی عین ذات آتش نیست. که در فلسفه بحث میشود.

    و طاها;692387 نوشت:
    مثلا خود شب حالتی است که مانع بروز و ظهور نور خورشید در روی زمین است.

    اما اینجا گویی شب یک چیزی است و مانع شدن فعل اوست.

    در صورتی که شب فعل ندارد و خود این فعل و حالت همان شب است.


    چرا نگفته قسم به شب تاریک؟
    ليلة مظلمة

    چرا به جای آن از فعل پوشاندن (یغشاها) استفاده کرده؟

    و طاها;692387 نوشت:

    قمر نیز پیرو خورشید است. و نور او را منعکس می کند.

    قمر که به دور کره زمین میگردد نه به دور خورشید؟

    - فرض بگیریم منظور از قمر هم علی (ع) بوده (که تجلی بخش نور پیامبر است)
    چرا علی (ع) فقط در شب درخشندگی دارد؟ (با توجه به اینکه قمر فقط در شب می درخشد)

    سلام

    مگر سوره خورشید هم داریم؟؟!!!!!

    اسم سوره ها که توسط پیامبر(ص) تعیین شده است.

    آیا می توان به سوره «نساء» سوره زنان گفت؟ آیا می شود به سوره «بقره» سوره گاو گفت؟

    نام سوره ها را که نمی توان تغییر داد.

    صدید;692436 نوشت:
    سلام

    مگر سوره خورشید هم داریم؟؟!!!!!

    اسم سوره ها که توسط پیامبر(ص) تعیین شده است.

    آیا می توان به سوره «نساء» سوره زنان گفت؟ آیا می شود به سوره «بقره» سوره گاو گفت؟

    نام سوره ها را که نمی توان تغییر داد.

    وقتی کل قران را میشه ترجمه کرد چه اشکالی داره اگر اسم سوره را هم ترجمه کنیم

    خرافه ستیز;692432 نوشت:


    چرا نگفته قسم به شب تاریک؟
    ليلة مظلمة

    اولا نمی دانم منظورتان چیست و به چه چیز می خواهید برسید

    دوما این چرا نگفتن ها به این راحتی نیست.

    از جهت فواصل آیات گفتن لیلة مظلمه ، آهنگ و نظم آیات را به هم می ریخت.

    و خیلی مسائل ادبی دیگر.

    اگر به اینگونه باشد

    و اللیل اذا اظلم جدای از اینکه با آهنگ آیات و نظم کلمات و هماهنگی با آنها جور در نمی آمد.

    از جهت معنایی زشت بود. و در تعابیر نیز اینگونه استعمال نمیشود. و فصیح نیست.

    و از جهتی گفته شد ظلمت و تاریکی از لوازم معنای لیل است و جدا کردن خود این معنا در کنار لیل، چیزی بر ان نمی افزاید و خلاف فصاحت و بلاغت کلام است.

    نقل قول:
    چرا به جای آن از فعل پوشاندن (یغشاها) استفاده کرده؟

    به نظرم همین چند خط که گفته شد، کفایت می کند برای چرایی آن.

    و نیز گفته شد کلمه پوشاندن همیشه نمی تواند ترجمه درستی باشد.

    می توان معنای غلبه و استیلا را در نظر گرفت. شما باید هر کلمه را در ساختار همان زبان و با توجه به قرائن حالیه و مقالیه معنا کنید.

    مثلا همین کلمه در جاهای دیگری از قرآن نیز استعمال شده است.

    نقل قول:
    قمر که به دور کره زمین میگردد نه به دور خورشید؟

    یکی از اشتباهات اندیشه ی بشر امروز همین است که با دید علم تجربی همه چیز را می بینند.

    اگر شما چند روزی را مهمان صحرا و بیابان باشید و مثلا چوپان و گله دار باشید یا چند شبی را در جنگل زندگی کنید و ...

    متوجه می شوید که ماه را می توان از زاویه ای دیگر نیز نگریست.

    از زوایایی که به درد زندگی شما می خورد.

    آنجا که متوجه میشوید در شب چهاردهم ماه، نور ماه در حد یک لامپ شاید 60 وات کار شما را راه می اندازد.

    یا آنجا که روز و ماه و سال و حساب و کتابش را دستتان می دهد.

    به هر جهت

    به شما گفتم که نهار چه معنایی دارد و اینجا بحث از نور است. نه چرخش ماه بر گرد زمین.

    مسئله نور است نور

    مسئله جریان یافتن نور در فضای روز بر پهنه ی زمین است.

    و ماه که پیرو خورشید است از این جهت پیرو است.

    ماه نور خورشید منعکس می کند.

    خورشید ضیاء است و ماه نور

    و البته یک آیه جدای از آیات می تواند مفاهیمی و معانی داشته باشد که وقتی با آیات دیگر دیده شود آن معانی را نداشته باشد. و این خود یک جنبه از فصاحت و بلاغت است.

    مثلا همین آیه والقمر اذا تلاها می تواند دو معنا را حمل کند. و این بحثش جداست ( چند معنایی در قرآن )

    نقل قول:
    - فرض بگیریم منظور از قمر هم علی (ع) بوده (که تجلی بخش نور پیامبر است)
    چرا علی (ع) فقط در شب درخشندگی دارد؟ (با توجه به اینکه قمر فقط در شب می درخشد)

    به نظر می رسد شما بیشتر ایرادتان بر تاویل آیه است تا ترجمه ی آیه

    خوب باز نگاه شما، نگاهی ادبی و عرفی نیست بلکه نگاه علمی است.

    گویی فکر می کنید اینجا بحث فیزیک و نجوم است که چون قمر در شب می درخشد پس علی نیز فقط در شب می درخشد ؟

    تا شما با فرهنگ زبانی و آرایه های ادبی و عرف زبان پیش نروید همین میشود که وقتی قرآن می خوانید گویی کتابهای علوم تجربی می خوانید ؟

    ممکن است یک شعر مسائل علمی نیز داشته باشد اما برای فهم آن نمی توان با همان دیدی که متون علمی را می خوانید آن را بخوانید.

    مثلا اگر کسی از کنایه یا ضرب المثل یا استعاره استفاده کند شما نمی توانید مثل یک متن علمی یا منطقی یا فلسفی با آن برخورد کنید.

    به همین خاطر است که بهترین فهم قرآن برای کسی است که مخاطب قرآن قرار گرفت که رسول الله باشند. و بعد از آن ...

    در تاویل آیات معمولا مصداق شناسی صورت می گیرد. مصداق انسان های نیک و بد مشخص میشوند.

    مسلما شما از شمس به رسول خدا دست نمی یابید. چون در هیچ لغتی شمس به معنای رسول خدا ترجمه نمیشود.

    و لذا تاویل کار هر کسی نیست که به نفع خود، مصداقی برای آیات تعیین کند.

    و البته شان نزول آیات نیز به این مصداق شناسی کمک می کند.

    و از جهتی، چند معنایی در قرآن را نیز باید لحاظ کرد. که یک مبنای تفسیری است. و برای خودش بحث مفصلی می طلبد. و در علم اصول فقه نیز به آن پرداخته میشود.

    **گلشن**;692440 نوشت:
    وقتی کل قران را میشه ترجمه کرد چه اشکالی داره اگر اسم سوره را هم ترجمه کنیم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یکی از چیزهایی که در ترجمه تغییر نمی کند اسم است. وقتی کلمه ای برای اشاره به فرد یا شی خاصی معین می شود و به اصطلاح «علم» می شود، دیگر قابل تغییر و ترجمه نیست. نه تنها در مورد انسان ها این موضوع صادق است بلکه در سایر موارد حتی نام کتابها نیز این تغییر و تبدیل جایز نیست. مثلا نام کتاب« قانون» ابوعلی سینا در همه زبانها به همین شکل مطرح می شود نه اینکه مثلا در زبان انگلیسی نام کتاب« قانون» را به«low» تغییر دهند.

    نام هر یک از سوره های قرآن نیز برای تعداد مشخص و معیینی از آیات به صورت «علم» در آمده و تغییر و ترجمه آن به زبانهای دیگر صحیح نمی باشد.

    خرافه ستیز;692350 نوشت:
    رسول خدا خورشید است؟

    یعنی شب رسول خدا را می پوشاند؟
    ولیل اذا یغشاها

    در مورد قمر چه می توان گفت؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    و قسم بروز موقعى كه ظلمت شب را ميبرد و در عالم جلوه ميكند از اول طلوع‏ آفتاب تا غروب آن، و در همان اخبار نهار را بأئمه اطهار تفسير فرموده و جلوه آن بظهور حضرت بقية اللَّه و دوره رجعت ائمه اطهار كه بكلى ظلمت كفر و شرك و ضلالت و فساد و ظلم و فسق و فجور را برطرف ميفرمايند و ريشه‏ كن ميكنند تا دامنه قيامت كه دستگاه دنيا برچيده ميشود.[1]



    [/HR][1] - اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 128


    وارد تاپیک که شدم از لحن پرسش اولیه به مغرضانه بودن سوالشان پی بردم....

    وهابی ها با یه آیه نصفه تمام جهان را به کفر و شرک و مهدور الدم بودن محکوم کردن....
    بعضی ها هم با یه آیه که در فهمشون نگنجیده تفسیر کردن که این کتاب مال 1400 سال پیشه و به درد ما نمی خوره!!!

    شیطان همه جا در کمینه...
    حتی می تواند کاری کند که قرآن که کتاب هدایت است، موجب ضلالت شود...
    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

    یاسین;693613 نوشت:
    بسم الله الرحمن الرحیم

    یکی از چیزهایی که در ترجمه تغییر نمی کند اسم است. وقتی کلمه ای برای اشاره به فرد یا شی خاصی معین می شود و به اصطلاح «علم» می شود، دیگر قابل تغییر و ترجمه نیست. نه تنها در مورد انسان ها این موضوع صادق است بلکه در سایر موارد حتی نام کتابها نیز این تغییر و تبدیل جایز نیست. مثلا نام کتاب« قانون» ابوعلی سینا در همه زبانها به همین شکل مطرح می شود نه اینکه مثلا در زبان انگلیسی نام کتاب« قانون» را به«low» تغییر دهند.

    نام هر یک از سوره های قرآن نیز برای تعداد مشخص و معیینی از آیات به صورت «علم» در آمده و تغییر و ترجمه آن به زبانهای دیگر صحیح نمی باشد.

    به نام خدا

    تا جایی که من دیده ام معمولا اسامی خاص رو ترجمه نمی کنند
    ولی اسامی عام رو حتی در کتابها و فیلمها دیدم ترجمه می کنن
    و با توجه به اینکه بیشتر اسامی سوره های قران اسم عام هستند
    مثل زنان یا نسا
    چه اشکالی دارد که انها ترجمه شوند ؟

    **گلشن**;693681 نوشت:
    به نام خدا

    تا جایی که من دیده ام معمولا اسامی خاص رو ترجمه نمی کنند
    ولی اسامی عام رو حتی در کتابها و فیلمها دیدم ترجمه می کنن
    و با توجه به اینکه بیشتر اسامی سوره های قران اسم عام هستند
    مثل زنان یا نسا
    چه اشکالی دارد که انها ترجمه شوند ؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    صحبت شما از جهتی صحیح است که می فرمایید اسم خاص ترجمه نمی شود، اسامی سوره ها جزء اسامی خاص محسوب می شوند. یعنی تعدادی از آیات مشخص قرآن به یک نام مخصوص نامیده می شوند که این نام تنها بر همان تعداد آیات خاص اطلاق می شود و هنگامی که مثلا گفته می شود سوره کوثر، آنچه به ذهن مخاطب می آید سه آیه مخصوص این سوره می باشد.

    ژیان;690904 نوشت:
    درود

    مهر مندانه تفسیر آیه ی چهارم سوره ی خورشید را بیان کنید

    وَاللَّيلِ إِذَا يغْشَاهَا(الشمس/4)


    باسلام
    این ایه منظور قیامت است زمانی که موجودات مثل طومار به هم میپیچند
    ماده وانرژی به اتمام رسیده وتاریکی که غیرهروجودی هست تمام انچه وجود داشته رادربرمیگیرد
    یاحق

    باء;691566 نوشت:
    قلت وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها قَالَ: ذَلِكَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ الَّذِينَ اسْتَبَدُّوا لِلْأَمْرِ-

    ترجمه :
    از امام صادق پرسیدم دیدگاه وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها چیست ؟
    امام صادق گفت : آن ینی امامان ستمگرو خودکامه ( آنها شب هستند و تاریکی )

    درود

    اکنون بفرمایید اگر اینگونه است که امام صادق گفته , چرا خداوند در قرآن به وجود آن امامان ستمگر ( لیل) قسم خورده است ؟:Gig:

    باء;691574 نوشت:
    شب چیست؟ آیا سایه‌ی زمین در مقابل نور خورشید نیست؟

    پس با این تریف شما هم هنگامی که پشت به افتاب هستید رویتان شب است ؟
    اصلن تریف سایه چیست ؟
    چرا همه ی ستونهای شناخته شده ی خرد و دانش را بهم می ریزید تا بلکه گفته ای را به پندار خود راست بر آورید ؟

    خب بفرمایید با این تریف نوین شما از سایه :ok: سایه ی زمین کجا افتاده است که شب را بوجود آورده است ؟

    باء;691576 نوشت:
    تلاشتان را در مسیری قرار داده‌اید که دست آخر جز به هباء منثورا نمی‌رسید ...

    مگر خود شما هم جز گرد و غباری می شوید ؟؟

    همه چیز چه من چه شما گرد و غباری بیش نخواهیم شد

    نوشته ی تازه ی بنده را با نام " من زمینم در کمینم " ندیده اید مگر ؟

    موضوع قفل شده است