جمع بندی تحمیل امانت بر انسان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تحمیل امانت بر انسان
براساس آیه «انا عرضنا  الامانت علی السماوات... » چرا حمله الانسان آمده.یعنی خداتکلیف رابه دوش قرارداده اماچراطوری آمده که انسان پذیرفت؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد هدی
با سلام «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود»(1) حمل کردن انسان در این آیه شریفه، به معنی داشتن استعداد و صلاحیت برای آن امانت است، چیزی که نه آسمانها و نه زمین نداشتند تا امانت الهی(ولایت الهی) را بپذیرند. یعنی آسمانها و زمین صلاحیت و استعداد لازم برای حمل ولایت الهی را نداشتند اما انسان این استعداد را دارد. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل تفسیر این آیه شریفه، به نقد و بررسی دیدگاههای مختلف درباره امانت الهی که چیست و نیز درباره اینکه چرا انسان آنرا پذیرفت اما آسمانها و زمین از پذیرش آن هراسان شدند و نپذیرفتند، می پردازند:   1. احزاب/72
«مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى‏تواند حامل آن باشد، و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى‏توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوه‏ها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است. و ليكن انسان ظلوم و جهول نه از حمل آن امتناع ورزيد، و نه از سنگينى آن و خطر عظيمش اشفاق كرد و به هراس افتاد، بلكه با همه سنگينى و خطرناكى‏اش قبولش كرد، و اين سبب شد كه انسان كه يك حقيقت و نوع است، به سه قسم منافق و مشرك و مؤمن منقسم شود، و آسمان و زمين و كوه‏ها داراى اين سه قسم نباشند، بلكه همه مطيع و مؤمن باشند.»(2) بنابراین پذیرش انسان یعنی داشتن استعداد و صلاحیت پذیرش این امانت. 2. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ پنجم، ج 16، ص 526
جمع بندی پرسش: براساس آیه «انا عرضنا  الامانة علی السماوات... » چرا حمله الانسان آمده. یعنی خداتکلیف رابه دوش قرارداده اماچراطوری آمده که انسان پذیرفت؟ پاسخ: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود»(1) حمل کردن انسان در این آیه شریفه، به معنی داشتن استعداد و صلاحیت برای آن امانت است، چیزی که نه آسمانها و نه زمین نداشتند تا امانت الهی(ولایت الهی) را بپذیرند. یعنی آسمانها و زمین صلاحیت و استعداد لازم برای حمل ولایت الهی را نداشتند اما انسان این استعداد را دارد. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل تفسیر این آیه شریفه در مورد اینکه چرا انسان این امانت را پذیرفت می فرماید: «مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى‏تواند حامل آن باشد، و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى‏توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوه‏ها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است. و ليكن انسان ظلوم و جهول نه از حمل آن امتناع ورزيد، و نه از سنگينى آن و خطر عظيمش اشفاق كرد و به هراس افتاد، بلكه با همه سنگينى و خطرناكى‏ اش قبولش كرد، و اين سبب شد كه انسان كه يك حقيقت و نوع است، به سه قسم منافق و مشرك و مؤمن منقسم شود، و آسمان و زمين و كوه‏ها داراى اين سه قسم نباشند، بلكه همه مطيع و مؤمن باشند.»(2) بنابراین پذیرش انسان یعنی داشتن استعداد و صلاحیت پذیرش این امانت. پی نوشت ها 1. احزاب/72 2. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ پنجم، ج 16، ص 526
موضوع قفل شده است