برملا شدن روابط قبل از ازدواج

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برملا شدن روابط قبل از ازدواج
با نام و یاد دوست سلام یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که طرح آن با آیدی خودشون ممکن نبود لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود: با سلام بنده 2/5 سال هست که ازدواج کردم و قبل از زادواجم در محل کار با خانمی از توابع شهرستان آشنا شدم که ایشون پا گذاشت جلو و با هم آشنا شدیم و پیشنهاد ازدواج دادند . بنده هم قبول کردم که باهم آشنا شیم و بعد از مدتی خودشون گفتند که اهل شهرستان نیستند و از توابع هستند و 1 سالم از بنده بزرگ ترند و من هم این رو به خانواده اطلاع دادم و خیلی هم مردد بودم که خانواده هم گفتند نه و من هم به جهت کم رویی رفتم به مشاوره گفتم که خانم رو بیارن مرکز مشاوره و اونجا متقاعدش کنن مه بره رد کارش و بگن اختلاف داریم که فهمید گفت نمیام و این قضیه طول کشید تا 2 سال با هم بودیم تا اینکه خواستم ازدواج کنیم و بنده ایشون رو رد کردم رفت پی کارش حالا خانومم فهمید بعد از 2 سال ازدواج اونم بخاط اینکه روز اول اسمشو اشتباهی گفتم و اونم رفته از مادرم پرسیده و مادرمم همه چی رو گفته و حالا همش دعوا داریم تا اینکه مقداری هم از جزئیات گفتم که کجاها با هم بودیم چکار کنم ؟ البته هیچ گونه تماس فیزیکی و جنسی تحت هیچ شرایطی نداشتیم ؟ با تشکر در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد امیـد
سلام شما آقایی هستید که دوست دارید همسرتان به شما اعتماد داشته باشد و رابطه گرم و صمیمانه ای با همسرتان داشته باشید و بتوانید با شادی در کنارش زندگی کنید.   صداقت در رابطه با همسر، موضوعی ضروری است. اما صداقتِ زیاد و بیان جزئیاتِ یک مسأله همیشه باعث جلب اعتماد دیگران نمی شود. در میان گذاشتنِ ارتباطات گذشته، مانند یک سمّ عمل می کند و در ذهن همسر اثرات منفیِ زیادی می گذارد. صحبت کردن درباره روابطِ پیش از ازدواج باید به صورتی حساب شده باشد. لازم نیست جزئیاتِ روابط پیش از ازدواج با همسر درمیان گذاشته شود. این کار باعث می شود کنارآمدنِ همسر با گذشته طرف مقابل سخت شود. شما باید به ذکر کلّیّاتی از مسأله اکتفا کنید تا سؤالی در این باره در ذهن همسرتان باقی نماند و همچنین به گونه ای صحبت نکنید که همسرتان از حرف هایتان «دلپذیر بودنِ رابطه گذشته» و «مقایسه کردن بین همسر فعلی و دوست سابق» را متوجه شود. این دو باعث بروز آسیب در روابط شما با همسرتان می شود. باید به همسرتان اطمینان خاطر دهید که آن رابطه تمام شده و به هیییییچ وجه تکرار نخواهد شد.     زمان هایی پیش می آید که صحبت با همسر درباره روابط گذشته، باعث بروز حسّ بی اعتمادی در او می شود. این مسأله ممکن است پیامدهای ناگواری داشته باشد. به نظر می رسد اکنون همسر شما با خود فکر می کند که «آیا همسرم باز هم به سوی روابطِ خارج از چارچوب ازدواج کشیده می شود؟ اگر به این روابط کشیده شود، من چه کار کنم؟».   ادامه دارد...
فردی که دیگر به همسرش اعتماد ندارد، ممکن است هر لحظه انتظار داشته باشد که همسرش مرتکب خیانت شود. در این صورت، ارتباط با همسر باید به گونه ای سنجیده و همراه با صبر و شکیبایی زیاد باشد. باید شما به همسرتان اجازه دهید کم کم به شما اعتماد کند. ایجاد اعتماد نیازمند زمان است. نباید انتظار داشته باشید که همسرتان سریعا به شما اعتماد پیدا کند و دیگر هیییچ فکر منفی در مورد شما به ذهنش خطور ننماید.   وقتی در برابر سؤالات همسرتان قرار می گیرید، به او نگویید: «چرا به من اعتماد نداری؟». وقتی می خواهید از سؤالات او انتقاد کنید، از قالب زیر بهره ببرید تا مؤثرتر باشد: «وقتی در موقعيتِ X ، عملِ Y را انجام دادی، احساسِ Z به من دست داد. ميشه کار ... را انجام دهی؟(خواسته)». مثال: وقتی سر مسأله ای که داشتم(X) از من سؤالات زیادی می پرسی (Y) عصبانی ميشم (Z). ميشه این قدر به اون مسأله فکر نکنی؟(خواسته).   از رفتارهای مبهم، شک برانگیز و غیرصادقانه به شدت خودداری نمایید. ممکن است تصور کنید که بهتر است به برخی تماس ها در حضور همسرتان پاسخ ندهید. اما این کار باعث می شود شکّ او به شما بیشتر شود.   ادامه دارد...
در برابر بی اعتمادی و سؤالات همسرتان به احتمال زیاد عصبانی می شود و واکنش نشان می دهید. از آن جایی که اعتماد همسرتان به شما کم شده، او دقیقا انتظار عصبانیت و خشم از شما دارد. اما شما باید بتوانید خشم و عصبانیت خود را کنترل کنید. مهارت کنترل خشم را تمرین کنید تا بتوانید در هنگام بروز خشم، از آن استفاده کنید. به این منظور، هر بار که عصبانی شُدید، ۲۴ قدم بردارید؛ طوری که انگار مثل یک بندباز روی یک طناب راه می روید. سپس بنشینید. انگشت اشاره دست راست را بین دو ابرو بگذارید و تا ده بشمارید.‌ بعد کمی آب خنک بنوشید. این کارها به فروکش کردنِ عصبانیت تان کمک زیادی می کند.   ممکن است پس از مدتی برای تخلیه احساساتِ منفیِ ناشی از سؤالات همسرتان و بی اعتمادیِ او به شما، تصمیم به لجبازی با او بگیرید. اما پژوهش ها نشان داده که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار نمی تواند چنین مشکلی را حل کند. اگر با همسرتان لجبازی کنید، او به این نتیجه می رسد که همه افکار منفی که درباره شما داشته، درست بوده و اصلاااا نمی تواند به شما اعتماد کند. همسر شما به خاطر افکار منفیِ زیادی که در ذهنش دارد، نمی تواند احساسات منفی اش را کنترل کند. در این هنگام او احساس نداشتنِ امنیت می کند و می خواهد به هر صورت که شده، احساس امنیت به دست آورد. به همین دلیل به شما گیر می دهد تا شاید بتواند دوباره حسّ اعتمادش به شما جلب شود.   اگر با وجود انجام راهکارهای بالا از بی اعتمادی همسرتان به شما کم نشد، به همراه همسرتان به یک روانشناس خبره مراجعه نمایید. تحقیق کنید و یک روانشناس خبره بیابید. هر فردی که در رشته روانشناسی تحصیل کرده، روانشناسی خبره نیست.