بررسی اصل امامت از منظر قرآن

تب‌های اولیه

185 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:

در مورد نپذیرفتن امری که فرمودید صحیح است.

ولی خداوند در آیه 25 سوره سجده در مورد

قضاوت در مورد کسانی که از امامان تبعیت نکرده اند این امر را به خودش واگذار فرموده.

البته عده ای از علمای اهل تشیع نیز معتقدند که این اصل مذهب است لذا اهل سنت را کافر و مرند نمیدانند


در مورد گزینه چهار چیزی نگفتید

5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند
اهل تشیع کسانی که امامت حضرت علی و بقیه امامان را قبول نداشته باشد حکم اسلام ظاهری را برا آنان قرار داده و در دنیا آنها را تکفیر نمی کند پس مخالف اصول دین دیگر است چون کسی آنها را قبول نداشته باشد حکم مسلمان بر ان جاری نمی شود

bina88;180401 نوشت:
این حکم اذا جاء احتمال بطل استدلال را نمیدانم از بر چه اساس عقلی ای و کجا آورید !! حتی در مورد محکمترین محکمات آیات و عالم هستی احتمال وجود دارد. مثلا لیس کمثله شی ء آیه ای محکم است. ولی نمیدانم کدام اهل استدلال شیر پاک خورده ای آمده خدا را شی ء کرده و جسم توصیف کرد. لذا این استدلال هم وارد نیست.

اذاجاء الاحتمال بطل الاستدلال قاعده اصولی است

اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال

قران متواتر است و قطعی الصدور اما احادیث مفید ظن می باشند و هر گاه دلیلی ظنی ومتشابه ی گفته شود واحتمال دیگری در آن داده شود که تطبیق برآیات دیگر و اصول زبان عرب باشد آن احتمال پذیرفته می شود

اما یکی از خصوصیات محکمات اینست که کمتر کسی در فهم آن اشتباه می کند

مثلا اصل دین بودن توحید و نبوت و معاد جای اختلاف نیست چون با محکمات محکم شده اند

سلام عليكم


عجیب است شما مصرید از قرآن دلیل بیاور آنوقت کلام خود خدا را قبول ندارید که آنها امام بوده اند !؟
هر چند که امامت صفت و سمتی است که بعد از نبوت انبیاء اولوالعزم و غیر الوالعزم پس از انتصاب به سمت نبوت به این صفت و سمت نیز متصف میشدند. ( این را از مفتی هایتان بپرسید تا تائیدش را از خودشان بشنوید)

طالب علم;180417 نوشت:
می شود بگویید شما از کجا فهمیدید که در مورد امامت بعد از رسول خداست خداوند در مورد امامت بعد از حضرت موسی صحبت می کند

اگر هم قرآن را یک بار خودتان باز میکردید و با دقت این آیات را میخواندید یا حداقل همین تفاسیری که آوردید را درست میخواندید متوجه می شدید.

در آیه 24 سوره سجده خداوند میفرمایند :
که تورات تمام و کمال به رسول خدا حضرت موسی رسید و حضرت تمام وکمال دریافت داشت و آنرا به مردم رساند و تبئین نمود درست مثل نبی اکرم.

در آیه 25 از عبارت ائمه ( جمع امام ) است استفاده کرده. یعنی امامان . رسول خدا یک نفر است. اسم او به صراحت در آیه قبلی آمده ولی در آیه بعد از امامان بعد از نبی سخن میگوید و اشاره به سنت الهی در معرفی ائمه هدایتگر بعد از نبی سخن میراند.

اما در تفاسیری که آورده اید را اجمالا نظری بیاندازیم که چه چیزی آورده اید :

در اولین مطلب که از مجمع البیان است خب مثل تفاسیر بعدی همین عبارات را گزینشی آورده اید :

طالب علم;180417 نوشت:
به باور «قتاده» منظور اين است كه: و از بنى اسرائيل

طالب علم;180417 نوشت:
پيشوايانى قرار داديم، كه ديگران به‏وسيله آنان هدايت يافته و كارهاى شايسته انجام دهند

خب از شما می پرسم وسیله هدایت چیست ؟ در همین تفسیر ( پیشوایان ) و در خود آیه به صراحت کلمه جمع امام ( ائمه) آمده.

پس به نظر قتاده ائمه ای هستند از که بنی اسرائیل انتخاب شدند.

طالب علم;180417 نوشت:
اما با توجه به جمله ((جعلنا)) (قرار داديم ) بيشتر چنين به نظر مى رسد كه منظور پيامبرانى است كه از سوى خداوند به اين مقام منصوب شدند.

شما فقط دو جمله از نمونه را آورده اید و توضیحاتی که امام نقل کرده را نادیده گرفته اید.

خب.

باز هم نتیجه میگیریم که یکی مانده به آخرین عیاری که برای تشخیص اصل دین آورده بودید و آن دلیل محکم لامن له الاحتمال است ممکن نیست چون کسانی هستند صراحت را میبینند ولی بواسطه تعصب منکر آنند .

یاحق

طالب علم;180448 نوشت:
اما یکی از خصوصیات محکمات اینست که کمتر کسی در فهم آن اشتباه می کند مثلا اصل دین بودن توحید و نبوت و معاد جای اختلاف نیست چون با محکمات محکم شده اند


بحث ظن حتی در میان نیست.

الان وهابیها و عده ای از اهل سنت به قطع یقین با استدلال به ظاهر قرآن خداوند را العیاذ بالله شی ء (جسم ) میدانند در حالیکه به صراحت لیس کمثله شی هم آگاهی دارند.

یعنی یک امر واضح را با استدلال و نگرشی غلط رد میکنند.

خب چه تضمینی ماند ؟

خب این چه می شود ؟ ظن که نیست قطع به یقین است. خداوند در روایاتشان پایش را در جهنم میکند
و علی العرش الستوی یعنی خدا پایش را روی عرش میگذارد (تا نیفتد) بعد سخن مردم را گوش میکند !

استغفرالله

یاحق

نقل قول:
مگر قرار است که خدا همین طوری هر کس را که گفته است ایمان آورده ایم رها کند؟

تازه سخنان پیامبر عین وحی است

و یه سوال

آیا نام همه پیامبران در قران امده است؟ یا نام تمامی کتب؟


نه نیامده است ولی ایا ذکر نحوه حیض شدن زنان و جنابت مردان مهمتر از اصلی از اصول دین است؟

چطور ثابت می کنید که اگر اسم علی را نیاورده از این همه بحث وجدل فرسوده کننده ی هزارساله ی بین شیعه وسنی برای دین اسلام نتیجه اش بهتربوده است ؟؟
امام صادق مـى فرمايد: (( خداوند در قرآن هر چيزى را بيان كـرده است ، به خـدا سـوگنـد آنچه كه مـورد احتياج مردم بوده را كـم نگذارده ، تا كسى نگـويد اگر فلان مطلب درست بـود در قرآن نازل مـى شد ، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آن نازل كـرده است.))

و جناب محمد میفرماید:
علی با قران است و قران با علی

خوب حالا سوال من این است که آیا نام وکلمه ی واضح علی برای یکپارچگی واقتدار واتحاد دنیای اسلام مورد احتیاج نبوده است که در قرآن آورده شود ؟

با توجه به حدیث بالا اگر نیاز می بود حتما اسمش به صراحت می آمد که این همه مشکلات شاخه های مذهبی برای اسلام پیش نیاید

آیا این یک کلمه ی ارزشمند وجاودانه ی«علی» مورد نیاز بشر نبوده که در قرآن بیاید که این همه تشتت آرا،اقوال واختلاف بوجود نیاید


نقل قول:

پس نتیجه می گیریم اکثریت مردم بدون امام بو ده اند و معدود مردم امام داشتند

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

عجیب است که مدام حرف خودرا میزنید وجواب ما را نمیدهید ! هنگامیکه خدای متعال فرمود : لکل قوم هاد : آنگاه شما در این آیه خدشه میکنید و میگویید قبل از پیامبر اسلام (ص) هادی مردم چه کسی بوده است ؟ مگر خدای متعال از شما داناتر نبود که فرمود در هر قومی همواره یک هادی و شهید من انفسهم وجود دارد ؟ حالا یا خدا دروغ گفته یا شما؟

{وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }النحل84 حال بگویید طبق این آیه شهید امت قبل از پیامبر (ص) چه کسی بود ؟

ضمنا هنوز جواب ندادید که کدام موضوع بوده که در اواخر عمر شریف رسول الله(ص) اگر پیامبر آنرا ابلاغ نکند رسالتش ناتمام میشد ومنجر به کفر متمردین است ؟ البته ترس از مردم هم بوده آنهم در زمان قدرت اسلام چون اوائل ظهور اسلام اگر میفرمود : والله یعصمک من الناس : درست وبجا بود اما در اواخر عمر حضرت رسول (ص) و قدرت و شوکت مسلمین که مردم فوج فوج وارد اسلام شدند ومسلمانان در برابر مشرکین قدرت گرفتند چه نیازی بود بفرماید : والله یعصمک من الناس ؟ لطفا جواب دهید وطفره نروید .


نقل قول:

می شود بفرمایید قبل از نبوت رسول خدا چه کسی امام مردم بود و چند نسل مردم بدون امام بوده اند



اول شما بفرمایید که شهید در این آیه چه کسی بوده چون خداوند میفرماید بدون استثنا هر امتی شهیدی من انفسهم دارند آنگاه جواب خودتان را می یابید :


{وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَـؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ }النحل89

نقل قول:

اما سخن در مورد بعد از فوت رسول است

شما می گویید 12 تفر هستند
پس تنها 12 نسل امام دارند و نسلهای دیگر بدون امام هستند که باید حساب کرد اگر برای هر نسلی امامی بیاید باید چند امام داشته باشیم تازه چون قیامت هم مشخص نیست دقیقا نمی توان گفت چند امام لازم است


بفرمایید که در زمان غیبت موسی (ع) چه کسی با وجود موسی (ع) امام و خلیفه مردم بود ؟ آیا بجز هارون(ع) ؟



نقل قول:
اما در مورد وضع کنونی ما می شود بگویید امازمان چرا به اندازه شما ضرورت بودن امام یا همان اصل دین را نمی داند

حال نسلهایکه قبل از ایشان بوده اند و مردند و همه روزه دعا می کردند که امام ظهور کند اما ظهور نکرد چی چرا باید امام نداشته باشند

الان چرا ما امام نداریم و دارید نائب برای آن تعیین می کنید مگر نتیجه شما این نیست که ما باید الان امام داشته باشیم پس کجاست

این نقدی مختصر بود و بنده نمی خواهم در مورد اصل امامت حرف بزنم چون قبل از من علمای شما فهمیدند که این اصل جای در قران ندارد و مجبور شدند ادعای تحریف قران سردهند و کتاب فصل الخطاب فی تحریف رب الارباب را برای امت به ارمغان اوردند
پس لطفا اگر جوابی به اصل سوال بنده دارید بفرمایید اگر نه از بحث طفره نروید
با تشکر


من از این بالاتر میگویم : مگر خدای قادر متعال قدرت نداشت که همه مردم را با نشاندادن یک آیه محکم ، هدایت کند ، چرا نکرد ؟


{وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ }الأنعام35


{إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ }الشعراء4



پس بهتر است که بدانیم : ان هی الا فتنتک :


واما در مورد تحریف قرآن و نوری طبرسی قبلا مفصل بحث کردیم ومسبب آنرا همان تمرد اصحاب از فرمان خدا ورسول در پیروی از امام علی (ع) که اعلم صحابه در فهم قرآن بود(بروایت بخاری ومسلم) که الان شاهد قرائات مختلف از قرآن هستیم که یکی مثلا : بسطه : میخواند ودیگری : بصطه : یکی : مسیطر : میخواند ودیگری : مصیطر : ؟ واگر جناب عائشه وعمر و حفصه و بخاری ومسلم قرآن را تحریف نکرده بودند دیگر 1200 سال بعد نوری طبرسی اقوال آنان را در فصل الخطاب جمع نمیکرد .

http://javdan.blogfa.com/cat-38.aspx

نقل قول:
نه نیامده است ولی ایا ذکر نحوه حیض شدن زنان و جنابت مردان مهمتر از اصلی از اصول دین است؟

چطور ثابت می کنید که اگر اسم علی را نیاورده از این همه بحث وجدل فرسوده کننده ی هزارساله ی بین شیعه وسنی برای دین اسلام نتیجه اش بهتربوده است ؟؟


با سلام

احتمالا خدای متعال هم نمیدانست که موضوع حیض زنان وجنابت و اسم گاو ومورچه وزید وعمر ....از ذکر تعداد رکعات نماز که ستون دین است و تعداد دوران به دور کعبه که اساس حج است و اذکار نماز و اعمال حج وروزه وجهاد واحکام و فروعات وجزئیات احکام ، اهمیتش کمتر است ؟!!!!!!!!!

شکی نیست که این امور وظیفه رسول خدا (ص) که تبیین کند (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }النحل44) وبعد از ایشان هم وظیفه خلیفه او (یا علی :
انت تبين لامتي ما ختلفوا فيه من بعدي (امام احمد و حاكم و ديلمي عن انس)

کافر بی نام;180467 نوشت:
چطور ثابت می کنید که اگر اسم علی را نیاورده از این همه بحث وجدل فرسوده کننده ی هزارساله ی بین شیعه وسنی برای دین اسلام نتیجه اش بهتربوده است ؟؟

سلام

بعضی از امور خدا جنبه امتحان دارد

یک جا پیامبر امی می فرستد با نشانه های متفاوت از دیگر انبیا

تا بنی اسرائیل بهانه های مختلف بیاورند و ایمان نیاورند

ملاک اطاعت از امر خدا است

کافر بی نام;180467 نوشت:
امام صادق مـى فرمايد: (( خداوند در قرآن هر چيزى را بيان كـرده است ، به خـدا سـوگنـد آنچه كه مـورد احتياج مردم بوده را كـم نگذارده ، تا كسى نگـويد اگر فلان مطلب درست بـود در قرآن نازل مـى شد ، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آن نازل كـرده است.))

بله قران همه چیز را گفته است

و برای فهم ایات قران ما را به رسول ارجا داده است

به این ایه نگاه کنید

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا(النساء/59)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.

در ابتدا امر خداوند گفته است

از سه شخص باید پیروی کنید

خدا رسول و اولی الامر

و در ادامه گفته شده

و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد)

می شود بگویید این چه مسئله ایی است که نمی شود به اولیا امر رجوع کرد؟

کافر بی نام;180467 نوشت:
خوب حالا سوال من این است که آیا نام وکلمه ی واضح علی برای یکپارچگی واقتدار واتحاد دنیای اسلام مورد احتیاج نبوده است که در قرآن آورده شود ؟

احتیاج را ما نیستیم که تایین کنیم

بلکه خدا تایین می کند

ما انسان ها مورد امتحان الهی قرار می گیریم

و در طی تاریخ خداوند بارها بندگانش را با ظهور انبیا و مبعوث کردن انها ازموده است
و دلایل بسیار دیگر

تازه چه کسی خبر دارد که اگر اسم امام علی (ع) هم در قران بود باز کتمان نکنند؟
و ایمان بیاورند؟

مگر قران نمی گوید نشانه های پیامبر را در کتابتان کتمان نکنید و...؟

کافر بی نام;180467 نوشت:
با توجه به حدیث بالا اگر نیاز می بود حتما اسمش به صراحت می آمد که این همه مشکلات شاخه های مذهبی برای اسلام پیش نیاید

وقتی رسول خدا سخنی را می گوید یعنی لازم بوده است

و عدم وجود نام به اصل مطلب خدشه وارد نمی کند

مگر نام پیامبران در کتب پیشین نبود؟
چرا علمایشان کتمان کرده اند؟

کافر بی نام;180467 نوشت:
نه نیامده است ولی ایا ذکر نحوه حیض شدن زنان و جنابت مردان مهمتر از اصلی از اصول دین است؟

بعضی از امور تحقیقی است
و بعضی تقلیدی

کافر بی نام;180467 نوشت:
آیا این یک کلمه ی ارزشمند وجاودانه ی«علی» مورد نیاز بشر نبوده که در قرآن بیاید که این همه تشتت آرا،اقوال واختلاف بوجود نیاید

اختلاف اراء وجود داشته است
در همه ادیان

و خدا هم در قران اشاره کرده است

مثلا اینکه چرا ایمان نمی اورید؟
نشانه ها را کتمان نکنید
و...

نشانه های امامت در قرآن امده است

و همچنین با استفاده از قران و مشاهده افعال ایات و تفکر و تحقیق به نام علی پی می بریم:Gol:

خیر البریه;180476 نوشت:

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

خیر البریه;180476 نوشت:

عجیب است که مدام حرف خودرا میزنید وجواب ما را نمیدهید ! هنگامیکه خدای متعال فرمود : لکل قوم هاد : آنگاه شما در این آیه خدشه میکنید و میگویید قبل از پیامبر اسلام (ص) هادی مردم چه کسی بوده است ؟ مگر خدای متعال از شما داناتر نبود که فرمود در هر قومی همواره یک هادی و شهید من انفسهم وجود دارد ؟ حالا یا خدا دروغ گفته یا شما؟

{وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }النحل84 حال بگویید طبق این آیه شهید امت قبل از پیامبر (ص) چه کسی بود ؟

ضمنا هنوز جواب ندادید که کدام موضوع بوده که در اواخر عمر شریف رسول الله(ص) اگر پیامبر آنرا ابلاغ نکند رسالتش ناتمام میشد ومنجر به کفر متمردین است ؟ البته ترس از مردم هم بوده آنهم در زمان قدرت اسلام چون اوائل ظهور اسلام اگر میفرمود : والله یعصمک من الناس : درست وبجا بود اما در اواخر عمر حضرت رسول (ص) و قدرت و شوکت مسلمین که مردم فوج فوج وارد اسلام شدند ومسلمانان در برابر مشرکین قدرت گرفتند چه نیازی بود بفرماید : والله یعصمک من الناس ؟ لطفا جواب دهید وطفره نروید .


اول شما بفرمایید که شهید در این آیه چه کسی بوده چون خداوند میفرماید بدون استثنا هر امتی شهیدی من انفسهم دارند آنگاه جواب خودتان را می یابید :

{وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَـؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ }النحل89

بفرمایید که در زمان غیبت موسی (ع) چه کسی با وجود موسی (ع) امام و خلیفه مردم بود ؟ آیا بجز هارون(ع) ؟

من از این بالاتر میگویم : مگر خدای قادر متعال قدرت نداشت که همه مردم را با نشاندادن یک آیه محکم ، هدایت کند ، چرا نکرد ؟

{وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ }الأنعام35

{إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ }الشعراء4

پس بهتر است که بدانیم : ان هی الا فتنتک :

واما در مورد تحریف قرآن و نوری طبرسی قبلا مفصل بحث کردیم ومسبب آنرا همان تمرد اصحاب از فرمان خدا ورسول در پیروی از امام علی (ع) که اعلم صحابه در فهم قرآن بود(بروایت بخاری ومسلم) که الان شاهد قرائات مختلف از قرآن هستیم که یکی مثلا : بسطه : میخواند ودیگری : بصطه : یکی : مسیطر : میخواند ودیگری : مصیطر : ؟ واگر جناب عائشه وعمر و حفصه و بخاری ومسلم قرآن را تحریف نکرده بودند دیگر 1200 سال بعد نوری طبرسی اقوال آنان را در فصل الخطاب جمع نمیکرد .

http://javdan.blogfa.com/cat-38.aspx


این تایپک در مورد اصول دین است اگر حرفی دارید بفرمایید اگرسوالی دارید تایپکی دیگر درست کنید و جواب سوالهای قبلی را دادم فقط یک نکته در مورد هادی و شهید اینکه چه کسی است

و بدانید طبق قرآن پیامبران هادی وشهید امت خود هستند

‏ وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ‏
روزي در ميان هر ملّتي گواهي از خودشان بر آنان مي‌گماريم، و تو را ( اي محمّد ! ) بر اينان گواه مي‌گيريم ،
سخن از مبعوث شدن و بعثت است که تنها پیامبران مبعوث شده اند
اما در مورد شهیدقبل از رسول که من از شما ها پرسیدم و جوابی نداشتید ودارید سوال خودم را ازخودم می پرسید

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

من به آنان چيزي نگفته‌ام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان داده‌اي ( و آن ) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است ( و همو مرا و شما را آفريده است و همه بندگان اوئيم ) . من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع ( اطاعت و عصيان ) ايشان اطّلاع داشتم ، و هنگامي كه مرا ميراندي ، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بوده‌اي ( و اعمال و افكارشان را پائيده‌اي ) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي
خداوند از حضرت عیسی بخاطر شرک قومش سوال می کند
حضرت عیسی نمی فرماید بعد از من کسی دیگر شهید بوده و امامی اماده است و از او سوال کن و
نکته دیگر انکه

خداوند کسانی که بعد از فوت عیسی آمده اند ر ا امت عیسی علیه السلام می داند

پس تنهاپیامبران شهید و هادی امت هستند

نقل قول:

این تایپک در مورد اصول دین است اگر حرفی دارید بفرمایید اگرسوالی دارید تایپکی دیگر درست کنید و جواب سوالهای قبلی را دادم فقط یک نکته در مورد هادی و شهید اینکه چه کسی است

و بدانید طبق قرآن پیامبران هادی وشهید امت خود هستند

‏ وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ‏
روزي در ميان هر ملّتي گواهي از خودشان بر آنان مي‌گماريم، و تو را ( اي محمّد ! ) بر اينان گواه مي‌گيريم ،

اما در مورد شهیدفبل از رسول

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

من به آنان چيزي نگفته‌ام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان داده‌اي ( و آن ) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است ( و همو مرا و شما را آفريده است و همه بندگان اوئيم ) . من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع ( اطاعت و عصيان ) ايشان اطّلاع داشتم ، و هنگامي كه مرا ميراندي ، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بوده‌اي ( و اعمال و افكارشان را پائيده‌اي ) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي
حضرت عیسی نمی قرماید بعد از من کسی دیگر شهید بوده و امامی اماده است و خداوند امت بعد از او را به قوم عیسی منتسب می کند

پس پیامبران شهید و هادی هر قو می هستند





با سلام

لطفا ابتدا به سوالات جواب دهید تا به سوالا بعدی برسیم :

نقل قول:
ضمنا هنوز جواب ندادید که کدام موضوع بوده که در اواخر عمر شریف رسول الله(ص) اگر پیامبر آنرا ابلاغ نکند رسالتش ناتمام میشد ومنجر به کفر متمردین است ؟ البته ترس از مردم هم بوده آنهم در زمان قدرت اسلام چون اوائل ظهور اسلام اگر میفرمود : والله یعصمک من الناس : درست وبجا بود اما در اواخر عمر حضرت رسول (ص) و قدرت و شوکت مسلمین که مردم فوج فوج وارد اسلام شدند ومسلمانان در برابر مشرکین قدرت گرفتند چه نیازی بود بفرماید : والله یعصمک من الناس ؟ لطفا جواب دهید وطفره نروید .



ضمنا حضرت عیسی (ع) فرمود :وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ : یعنی من تا بین ایشانم شهید بر ایشان هستم و بعد از من تو رقیبی بر ایشان ... که آیا از وصیت و اوصیای من تبعیت میکنند و وفای به میثاق الهی دارند یا خیر بنص ایه درباره نقبای بنی اسرائیل :

:وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }المائدة12


{وَمِنَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظّاً مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }المائدة

نقل قول:

این تایپک در مورد اصول دین است اگر حرفی دارید بفرمایید اگرسوالی دارید تایپکی دیگر درست کنید و جواب سوالهای قبلی را دادم فقط یک نکته در مورد هادی و شهید اینکه چه کسی است

و بدانید طبق قرآن پیامبران هادی وشهید امت خود هستند

‏ وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ‏
روزي در ميان هر ملّتي گواهي از خودشان بر آنان مي‌گماريم، و تو را ( اي محمّد ! ) بر اينان گواه مي‌گيريم ،

اما در مورد شهیدفبل از رسول

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

من به آنان چيزي نگفته‌ام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان داده‌اي ( و آن ) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است ( و همو مرا و شما را آفريده است و همه بندگان اوئيم ) . من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع ( اطاعت و عصيان ) ايشان اطّلاع داشتم ، و هنگامي كه مرا ميراندي ، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بوده‌اي ( و اعمال و افكارشان را پائيده‌اي ) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي
حضرت عیسی نمی قرماید بعد از من کسی دیگر شهید بوده و امامی اماده است و خداوند امت بعد از او را به قوم عیسی منتسب می کند

پس پیامبران شهید و هادی هر قو می هستند





با سلام

لطفا ابتدا به سوالات جواب دهید تا به سوالا بعدی برسیم :

نقل قول:
ضمنا هنوز جواب ندادید که کدام موضوع بوده که در اواخر عمر شریف رسول الله(ص) اگر پیامبر آنرا ابلاغ نکند رسالتش ناتمام میشد ومنجر به کفر متمردین است ؟ البته ترس از مردم هم بوده آنهم در زمان قدرت اسلام چون اوائل ظهور اسلام اگر میفرمود : والله یعصمک من الناس : درست وبجا بود اما در اواخر عمر حضرت رسول (ص) و قدرت و شوکت مسلمین که مردم فوج فوج وارد اسلام شدند ومسلمانان در برابر مشرکین قدرت گرفتند چه نیازی بود بفرماید : والله یعصمک من الناس ؟ لطفا جواب دهید وطفره نروید .



ضمنا حضرت عیسی (ع) فرمود :وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ : یعنی من تا بین ایشانم شهید بر ایشان هستم و بعد از من تو رقیبی بر ایشان ... که آیا از وصیت و اوصیای من تبعیت میکنند و وفای به میثاق الهی دارند یا خیر بنص ایه درباره نقبای بنی اسرائیل :

:وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }المائدة12


{وَمِنَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظّاً مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }المائدة

جمع بندی و نتیجه گیری از بحث
برای پی بردن به اصول دین در قرآن شواهدات قرآنی زیاد باشد
اما سعی می کنم به مهمترین آنها بپردازم

1- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد

2- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است

3- هم کلیات و هم جزئیات آن در قرآن وجود دارد

4- در آیات بیشماری به اثبات آن پرداخته شده

5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند

6- اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود
پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال

7- رد وپاسخ به شبهات منکرین

و اصول دین مربوط به اعتقادات است یعنی جزءعمل و تکلیف نیست

نتیجه می گیریم اصلی از اصول دین به نام امامت وجود ندارد
حال وقتی در اصول نیست قطعا در فروع که احکام و تکلیف است هم قرار نمی گیردپس امامت چیزی نیست مگر ادعای برای تفرقه بین مسلمانان

کافر بی نام;180467 نوشت:

نه نیامده است ولی ایا ذکر نحوه حیض شدن زنان و جنابت مردان مهمتر از اصلی از اصول دین است؟

چطور ثابت می کنید که اگر اسم علی را نیاورده از این همه بحث وجدل فرسوده کننده ی هزارساله ی بین شیعه وسنی برای دین اسلام نتیجه اش بهتربوده است ؟؟
امام صادق مـى فرمايد: (( خداوند در قرآن هر چيزى را بيان كـرده است ، به خـدا سـوگنـد آنچه كه مـورد احتياج مردم بوده را كـم نگذارده ، تا كسى نگـويد اگر فلان مطلب درست بـود در قرآن نازل مـى شد ، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آن نازل كـرده است.))

و جناب محمد میفرماید:
علی با قران است و قران با علی

خوب حالا سوال من این است که آیا نام وکلمه ی واضح علی برای یکپارچگی واقتدار واتحاد دنیای اسلام مورد احتیاج نبوده است که در قرآن آورده شود ؟

با توجه به حدیث بالا اگر نیاز می بود حتما اسمش به صراحت می آمد که این همه مشکلات شاخه های مذهبی برای اسلام پیش نیاید

آیا این یک کلمه ی ارزشمند وجاودانه ی«علی» مورد نیاز بشر نبوده که در قرآن بیاید که این همه تشتت آرا،اقوال واختلاف بوجود نیاید



سلام علیکم جمیعا

جناب کافر بی نام آنچراکه امام جعفر صادق فرموده عین حقیقت است.

پاسخ به همه شبهات در قرآن آمده ولی همه آنها در ظاهر قرآن وجود ندارد.

اهل بصیرت از این تفاسیر آگاهی دارند و هر کدامشان از هر مذهب از مسلمین بر این امر گواهی میدهند که پاسخ تمام این سوالات در قرآن هست.

ولی همه آنها نیز گواهی میدهند که :

1- کسانی هستند که حتی محکمات در ظاهر قرآن را با سفسطه های شیطانی و نفسانی برای مردم مشتبه می سازند. که عده ای از آنها از هرگز برای ایمان آوردن و سوال کردن نمی آیند . آنها می آیند که ذهن مردم را مشوش کنند.

2- و همه آنها بر این امر اتفاق دارند که بجز عده بخصوصی از اهل یقین بر این اسرار به خواست الهی و مدد او آگاهی شده اند.

و ..

اما دلیل اینکه چرا خداوند تمام احکام را صراحتا بیان نکرده در ظاهر قرآن و همگی از محکمات

دلیلش این است که خداوند به انسان حداقل 2 استعداد بخشیده :

1- نفسی که میتواند سالم باشد
2- عقلی که میتواند تحلیل کند.

لذا از محکمات استفاده نکرده.

حتی در مورد خلقت انسان میفرمایند من از روح خود در او دمیدم ای فرشتگان بر او سجده کنید.

در حالیکه انسان هرگز خدا نیست و تنها صفاتی شبیه به صفات خدا ( تصویری از صفات مطلق الهی ) دارد

برای اهل ایمان این سجده این معنی را دارد :

- سجده به احسن الخالقین - یعنی صفت خاصه او. یعنی سجده بر بطن و معنای انسان .
انسانی که نشانه های او را در خود دارد . (مانند کعبه) . در او صفاتی شبیه به صفات خدا هست و نشانه های قدرت الهی در او هست.

ولی برای اهل کفر این سجده یعنی خدائی انسان

هر دوی آنها نفس و عقل دارند ولی اهل کفر نفس و عقلش ضایع است.

یاحق

طالب علم;180534 نوشت:
جمع بندی و نتیجه گیری از بحث
[=tahoma][=#000000]برای پی بردن به اصول دین در قرآن شواهدات قرآنی زیاد باشد
اما سعی می کنم به مهمترین آنها بپردازم

1- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد

2- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است

3- هم کلیات و هم جزئیات آن در قرآن وجود دارد

4- در آیات بیشماری به اثبات آن پرداخته شده

5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند

6- اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود


پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال

7- رد وپاسخ به شبهات منکرین

و اصول دین مربوط به اعتقادات است یعنی جزءعمل و تکلیف نیست

[="red"]نتیجه می گیریم اصلی از اصول دین به نام امامت وجود ندارد
حال وقتی در اصول نیست قطعا در فروع که احکام و تکلیف است هم قرار نمی گیردپس امامت چیزی نیست مگر ادعای برای تفرقه بین مسلمانان[/]

[/][/]

دوست عزیز شما را توهم برداشته است اصالت امام در قران بیان گشته است ،حتی والاتر از نبوت و خصوصیات انها را نیز بیان نموده است،اینکه امام در هر عصری باید باشد و هر قومی با امام خود در قیامت حاضر می گردند و امام شاهد امت است این توهم را باز از شما زایل نکرد.......

اصول یعنی ان مواردی که فروعات متوقف بر انهاست و بدون انها به مقدمه فروعات نیز نمی رسیم..

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ..

جعل امام با خداست نه با مردم ،و کسی که با قلدری امام شود مصداق ایه(ائمّه يدعون الي النار) قرار می گیرد ،نتیجتا فعل خیرات را خداوند بر انها(باطن انها) وحی نمود،به عبارتی فعل انها عین خیرات است ،نه اینکه به انها وحی شود که عمل خیر انجام دهند که از مصادیق این خیرات نماز و زکات و امور فروعی است نتیجتا فعل خیرات ونماز و فروع عملی فرع بر جعل امام می باشد و امام اصالت در جعل بدون واسطه خدا دارد ،نتیجتا اصل امامت ثابت می گردد......

در هر حال:

نقل قول:
نص ایات که می گوید در هر زمان و برهه ای امامی باید باشد را قبلا ثابت کردیم و حضرت عالی با سکوت بی بدیل خود اعتراف به نص ایه نمودید!!!!

ولی چون دیدم حضرت عالی با لجاجت می خواهید مبحث را خاتمه دهید گفتم بد نباشد تیر خلاص را نیز رها نماییم و بحث را به اتمام برسانیم ؛...

همانطور که علمای شما مستحضرند:

--بسیاری از اوامر و دستورات پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) حتی به وسیله علمای اهل سنت روایت شده که در آن، اهل بیت و عترت طاهره به عنوان عدیل قرآن به امت معرفی شده اند تا به آنان تمسک جویند. از جمله آن ها حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث باب حطه از اسناد محکم شیعیان است. حتی در کتب اهل سنت، نمی توان یک حدیث ـ هر چند یک طرفه ـ پیدا نمود که پیغمبر امتش را به پیروی از ابوالحسن اشعری و معتزلی و نیز اطاعت از چهار امام اهل سنت یعنی مالک بن انس، احمد بن حنبل، ابوحنیفه یا محمد بن ادریس شافعی ترغیب، تشویق و رهنمون کرده باشد.

اما ابن حجر مکی در باب 11 کتاب صواعق و نیز شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 59 ینابیع الموده نقل نموده اند که بیش از 20 نفر از اصحاب رسول الله(صلی الله علیه وآله) حدیث تمسک به ثقلین ـ قرآن و عترت پیغمبر ـ را از طرق مختلف نقل کرده اند. بدان جهت که قرآن و عترت با همدیگر حکم ثقلین را دارند و پیروی از هر دوی این ها لازم و واجب است ـ نه فقط یکی از این دو.

اکنون باید دید که آیا می توان قرآن ـ یکی از ثقل ها ــ را فدای مصلحت زمان و مکان نموده و آن را عوض کرد و کتاب دیگری را انتخاب و جایگزین آن کرد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، پس تغییر ثقل دیگر یعنی همان عترت نیز ممکن خواهد بود. در نتیجه با پذیرفتن تغییر ثقل اول ـ قرآن ـ پیروی از غیر اهل بیت میسر و بدون اشکال می شود. اما چون از نظر شیعه، پاسخ این سؤال منفی است یعنی هرگز نمی توان کتاب دیگری را جایگزین قرآن نمود، لذا چون یکی از ثقل ها را نمی توان تغییر داد، ثقل دیگر نیز غیر قابل تغییر می باشد.

حال باید بررسی کرد که کدامیک از خلفای سه گانه ـ ابوبکر و عمر و عثمان ـ از عترت و اهل بیت پیغمبر بوده اند تا مطابق دستور رسول الله(صلی الله علیه وآله)، مجبور به اطاعت و پیروی از آن ها باشیم؟ یقیناً تاریخ و اجماع مسلمین اتفاق نظر دارند که عترت پیغمبر، کسان دیگری به جز این سه نفر بوده اند; لذا این ها از عترت و اهل بیت پیغمبر به حساب نمی آیند.

اینک این سؤال پیش می آید که اگر پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) اطاعت و پیروی از فرد یا قومی را امر و توصیه نماید و جمعی از صلحا و صحابه امت بگویند که صلاح در آن است که از افراد دیگری پیروی نمایید، آیا اطاعت امر پیغمبر واجب است یا اطاعت از مصلحت اندیشی صلحا و بزرگان امت؟! از نظر شیعه پاسخ این سؤال «اطاعت محض از پیغمبر گرامی اسلام» است.

حال که تاریخ گواهی می دهد که هیچ کدام از خلفای ثلاثه، نه ابوالحسن اشعری، نه معتزلی و نه چهار امام اهل سنت (مالک بن انس، احمد بن حنبل، ابوحنیفه یا محمد بن ادریس شافعی) از اهل بیت و عترت پیغمبر نیستند، و اصلاً هیچ گونه دستور و سفارشی از پیغمبر مبنی بر پیروی از آن ها نرسیده است و حتّی تا سال ها بعد از پیغمبر نامی از آن ها در میان نبوده ـ با فرض این که از علما و فقهای اسلامی بوده اند و بعدها نام آنان جلوه گر شده است ـ چه دلیلی وجود دارد که همه نسل های گذشته، حال و آینده از این چهار نفر ـ که اهل سنت سفارش می کنند ـ پیروی و متابعت نمایند؟ در صورتی که حتی یک حدیث یا روایت نیز در این زمینه وجود ندارد.

از طرف دیگر، همه امت اسلام متفق القولند که امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) و یازده فرزند ایشان، همگی از عترت صحیح النسب و از اهل بیت خاص پیغمبر به حساب می آیند. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) بارها اطاعت از آن ها را اسباب نجات دانسته و صریحاً فرموده است: از آن ها سبقت نگیرید، زیرا آن ها اعلم بر شما هستند. دلایل و براهین زیادی مبنی بر متابعت از این دوازده امام وجود دارد.

حال باید دید که دلیل پیروی از چهار امام اهل سنت چه بوده و چگونه بوجود آمده است؟ علت پیروی از ائمه اربعه اهل سنت در این است که بعضی از خلفا و پادشاهان مردم را مجبور نمودند که حتماً باید از یکی از این چهار مذهب تقلید نمایند. علی رغم این که هیچ گونه نص صریح و دستور خاصی از جانب پیغمبر درباره منحصر کردن تقلید به این چهار نفر وجود ندارد، آیا این انحصار، ظلم فاحشی به کلیه فقها و علمای بزرگ اسلام و تضییع حقوق علمی آن ها محسوب نمی شود؟ در حالی که تاریخ نشان داده است بعد از آن ها، فقها و علمای بسیار بزرگی که اعلم و افقه از این چهار امام بوده اند، همواره وجود داشته اند. آیا خود این علمای بزرگی که پس از این چهار امام تربیت می شوند، باید از این چهار نفر تقلید کنند؟

ممکن است در پاسخ، بعضی با قیاس استدلال کنند که به همان دلیل که شیعیان، امامت را به 12 امام منحصر نموده اند، ما نیز امامت را با همان دلایل مشابه به این چهار نفر منحصر می کنیم. در پاسخ باید گفت: خود پیامبر خدا عدد خلفای بعد از خود را به این 12 نفر منحصر نموده است. شیخ سلیمان قندوزی حنفی حموینی در فرائد، امام ثعلبی در تفسیر خود، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، خوارزمی و ابن مغازلی در مناقب، همگی به طرق مختلف از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند که: تعداد ائمه و خلفای بعد از من دوازده نفر است که جملگی از قریش می باشند. حتی نام آن ها را به ترتیب بیان نموده اند. بنابراین اصلاً قیاس بین این چهارنفر و دوازده امام شیعه، که اوصیای رسول الله(صلی الله علیه وآله) و منصوب و منصوص از جانب حق تعالی می باشند، جایز و روا نمی باشد.

از طرف دیگر، برخی از ائمه چهارگانه، نظیر: ابوحنیفه اصلاً و ابداً اهل فقه و اجتهاد نبوده بلکه فقط اهل قیاس بوده اند. جالب تر این که بعضی از ائمه چهارگانه، خود از خوشه چینان خرمن 12 امام شیعه بوده اند. پس اگر تقلید بر این چهار نفر جایز و روا باشد، چرا به سراغ استادان آن ها یعنی کسانی چون امام جعفر صادق(علیه السلام)نباید رفت؟!!

.

حالا شما خوب فکر کن ببین خلفای راشدین با ان خصوصیاتی که در اخذ امامت کردند مصداق کدام امام قرار می گیرند،ایا امام انتخابی و قلدری و یا امام جعلی از طرف خدا،عمل امام بر طبق نص ایه هر چه باشد خیراتى است كه خودش بسوى آنها هدایت شده، نه به هدایت دیگران، بلكه به هدایت خودش،حالا خلفای شما کجای این ایه هستند حتی علمای شما نیز انرا نمی دانند چون بی مهابا دست به کفر منکر چنین امام انتخابی نمی زدند که خلاف نص ایه است،چه برسد به شما.......

یاحق

خیر البریه;180480 نوشت:

با سلام

احتمالا خدای متعال هم نمیدانست که موضوع حیض زنان وجنابت و اسم گاو ومورچه وزید وعمر ....از ذکر تعداد رکعات نماز که ستون دین است و تعداد دوران به دور کعبه که اساس حج است و اذکار نماز و اعمال حج وروزه وجهاد واحکام و فروعات وجزئیات احکام ، اهمیتش کمتر است ؟!!!!!!!!!

دز عجبم در نحوه استدلال شما!

حال که به تنگنا می افتید اینگونه قیاس میکنید؟

گرامی شما بجایی افتاده اید که مقامهای انتصابی خاصه( نبوت و امامت ) را با اعمال و احکام عبادی عامه مقایسه می کنید ؟؟؟

بدانید که اصول دین در باره ی موارد منحصر به فرد است ولی فروع دین موارد و احکام عمومی

مگر نمی گویید امامت استمرار نبوت است ؟؟؟ پس مگر نبوت جزو اصول دین نیست ؟؟

اگر نبوت جزو اصول دین است استمرار و حلقه ی پیوسته به آن هم باید جزو اصول دین باشد

نمی شود نبوت را جزو اصول بشمارید ولی رشته ی پیوسته به آن را چون زائده ای قطع کرده و از اصول بیرون اندازید!!!!
چرا اینکار را می کنید ؟؟ معلوم است چونکه در تنگنای اثبات اصول دین بودن امامت گیر کرده اید و سندی محکمه پسند و قرآنی ندارید

خیر البریه;180531 نوشت:

با سلام

لطفا ابتدا به سوالات جواب دهید تا به سوالا بعدی برسیم :

خیر البریه;180531 نوشت:
ضمنا هنوز جواب ندادید که کدام موضوع بوده که در اواخر عمر شریف رسول الله(ص) اگر پیامبر آنرا ابلاغ نکند رسالتش ناتمام میشد ومنجر به کفر متمردین است ؟ البته ترس از مردم هم بوده آنهم در زمان قدرت اسلام چون اوائل ظهور اسلام اگر میفرمود : والله یعصمک من الناس : درست وبجا بود اما در اواخر عمر حضرت رسول (ص) و قدرت و شوکت مسلمین که مردم فوج فوج وارد اسلام شدند ومسلمانان در برابر مشرکین قدرت گرفتند چه نیازی بود بفرماید : والله یعصمک من الناس ؟ لطفا جواب دهید وطفره نروید .

خداوند می فرماید

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

‏ اي فرستاده ( خدا ، محمّد مصطفي ! ) هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است ( به تمام و كمال و بدون هيچ گونه خوف و هراسي ، به مردم ) برسان ( و آنان را بدان دعوت كن ) ، و اگر چنين نكني ، رسالت خدا را ( به مردم ) نرسانده‌اي ( و ايشان را بدان فرا نخوانده‌اي . چرا كه تبليغ جميع اوامر و احكام بر عهده تو است ، و كتمان جزء از جانب تو ، كتمان كلّ بشمار است ) . و خداوند تو را از ( خطرات احتمالي كافران و اذيّت و آزار ) مردمان محفوظ مي‌دارد ( زيرا سنّت خدا بر اين جاري است كه باطل بر حق پيروز نمي‌شود . و ) خداوند گروه كافران ( و مشركاني را كه درصدد اذيّت و آزار تو برمي‌آيند و مي‌خواهند برابر خواست آنان دين خدا را تبليغ كني ، موفّق نمي‌گرداند و به راه راست ايشان ) را هدايت نمي‌نمايد . ‏

در این آیه خداوند از رسولش می خواهد هر آنچه از دین بتو رسیده به مردم ابلاغ کندچون قرار است ایشان وفات یابد و تمام دین به کاملی به همه برسد ومی فرماید خداوندتورا از خطرات احتمالی محفوظ می دارد

حال اگر شما می خواهید بگویید تنها یک خبر بوده وآن در مورد حضرت علی بوده است


پس
1- باید آنرا ثابت کنید البینه علی المدعی
2- باید خود شما و علمایانتان اقرار کنید که تا آنموقع چیزی به نام ابلاغ امامت و ولایت حضرت علی انجام نگرفته است


خیر البریه;180531 نوشت:

ضمنا حضرت عیسی (ع) فرمود :وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ : یعنی من تا بین ایشانم شهید بر ایشان هستم و بعد از من تو رقیبی بر ایشان ... که آیا از وصیت و اوصیای من تبعیت میکنند و وفای به میثاق الهی دارند یا خیر بنص ایه درباره نقبای بنی اسرائیل :

:وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }المائدة12

{وَمِنَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظّاً مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }المائدة

جناب باسواد ما داریم در مورد حضرت عیسی حرف می زنیم بنی اسرائیل پیروان موسی هستند اگر چه انهم ربطی به شهید بودن غیر انبیاء نداشت

پس آیه ای که آوردیم ردی قوی بر ادعای شما بود اگر چه آیات در این زمینه زیادند

حضرت عیسی خود را شهید می داند و بعد از فوت حضرت عیسی نه خداوند و نه حضرت عیسی کسی دیگر را شهید نمی دانند
نگفتی امام هم عصر رسول چه نام داشت نکند خدا و رسول و اهل بیت و تاریخ نکته به این مهمی را نمی دانند که شما ادعایش را دارید

جمع بندی و نتیجه گیری از بحث
برای پی بردن به اصول دین در قرآن شواهدات قرآنی زیاد باشد
اما سعی می کنم به مهمترین آنها بپردازم

1- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد

2- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است

3- هم کلیات و هم جزئیات آن در قرآن وجود دارد

4- در آیات بیشماری به اثبات آن پرداخته شده

5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند

6- اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود
پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال

7- رد وپاسخ به شبهات منکرین

و اصول دین مربوط به اعتقادات است یعنی جزءعمل و تکلیف نیست

نتیجه می گیریم اصلی از اصول دین به نام امامت وجود ندارد
حال وقتی در اصول نیست قطعا در فروع که احکام و تکلیف است هم قرار نمی گیردپس امامت چیزی نیست مگر ادعای برای تفرقه بین مسلمانان

[quote=طالب علم;180382]- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد 2- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است 3- هم کلیات و هم جزئیات آن در قرآن وجود دارد 4- در آیات بیشماری به اثبات آن پرداخته شده 5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند 6- اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال [/quote]

با سلام
همانطور که در پست قبلی اشاره کردم، اصطلاح اصول دین از قرآن و سنت به دست نیامده است تا چه برسد به اینکه ما بخواهیم حدود آن را مشخص کنیم. البته درست است که علمای شیعه و سنی به این کار پرداخته اند اما فعلا قصد ما این است که بدانیم که قرآن چه معیاری برای اصول دین مشخص کرده است. پس ابتدا باید بپرسیم معیار شما برای انتخاب این سه اصل برای اصول دین از کجای قرآن به دست میاید و چیست؟ چون به هر حال تعداد اصول دین را شما یا از قرآن اثبات میکنید یا سنت یا عقل. اینکه هر مطلبی در قرآن صریح الدلاله یا قطعی الصدور باشد جزء اصول دین است از کجای قرآن فهمیده میشود؟ شاید هم استنباط شما از آیات این است؟

ممکن است شما بگویید به خاطر اینکه این سه مطلب با ادله قطعی قرآنی ثابت شده اند.
ممکن است بتوان اینگونه جواب داد: مگر ما در قرآن مطلب ظنی هم داریم؟
ممکن است شما بگویید: مواردی که غیر از اصول دین هستند مسائل عملی هستند
ممکن است بتوان اینگونه جواب داد: همه مسائل غیر اصول دین مربوط مربوط به عمل نیستند. مثلا خداوند در مورد وجود جن صحبت کرده است. چند جای قرآن در مورد جنیان آیه آمده است. حتی یک سوره به نام جن داریم. حالا وجود جن که در قرآن آمده یک امر اعتقادی است یا فعلی. مسلما کسی که قرآن را قبول دارد باید به جن نیز اعتقاد داشته باشد. یعنی اگر وجود جن را منکر شود کافر شده است. یا مثلا در آیة الکرسی که خداوند در مورد کرسی صحبت میکند. کرسی خداوند از کدام قسم از آیات قرآنی است. اعتقادی یا عملی؟
ممكن است بگویید اصول دین اعتقادی است که پایه و اساس دین باشد در حالی که معقول نیست اعتقاد به جن پایه و اساس دینی به حساب بیاید.
ممکن است بتوان اینگونه پاسخ داد: شما از کجا تشخیص میدهید اساس یک دین چه چیز باید باشد؟ مگر امامت و هدایت مردم بعد از پیامبر کمتر از خود نبوت اهمیت دارد؟ اگر امامت لازم نیست جزء امور اعتقادی باشد چرا نبوت باید جزءاصول اعتقادی باشد؟ مگر هدف پیامبر دعوت مردم به خدا نبوده؟ پس چرا نام خودش را باید در اصول دین بگذارد؟ پس مهم فقط این است که خدا شناس شویم؟
پس از اینکه نبوت هم جزء اصول دین است میفهمیم که خداوند متعال میگوید اگرچه هدف خلقت برای رسیدن به خداست. اما خیلی مهم است که از چه طریقی به خدا برسیم.

[quote=طالب علم;180534]- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد [/quote]
شما گفتید اصول دین امری است که باید قطعی الدلاله و از مطالب اعتقادی باشد، همانطور که در پست قبلی عرض کردم ما بسیاری از مسائل اعتقادی قطعی داریم که آیاتی که در مورد آنهاست بیشتر از نبوت و توحید است مثل قدرت و حکمت الهی.
ممکن است بگویید قدرت زیر مجموعه توحید است
ممکن است بتوان اینگونه جواب داد که اولا این قابل اثبات نیست. به عنوان مثال شاید کسی بگوید من توحید را قبول دارم از کجا معلوم خدا بر همه چیز قدرت داشته باشد.
ثانیا بر فرض که بگوییم قدرت و حکمت زیر مجموعه توحید هستند، خوب در این صورت میتوان گفت نبوت و معاد هم زیر مجموعه توحید هستند. چون خدا واحد است پس قدیر و حکیم است پس ارسال رسل بر او واجب است.
حالا به نظر شما نمیتوان طبق همین استدلال امامت را هم زیر مجموعه نبوت دانست؟ هر دو وظیفه هدایت و رهبری جامعه را دارند. یکی بالتنزیل دیگری بالتاویل

[quote=طالب علم;180534]- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است [/quote]
شما گفتید اصول پیامبران مشترک است. بله و ما اعتقاد داریم انبیاء گذشته هم اوصیایی داشتند که اطاعت آنها بر مردم واجب بود.همانطور که دوستان اشاره کردند انبیاء گذشته هم وصی داشتند.
شما پرسیدید: قبل از پیامبر چه کسی امام بوده است؟ ممکن است بگوییم: قبل از پیامبر اگر کسی امام باشد وصی حضرت عیسی خواهد بود. درست است؟ حالا شما انتظار دارید وصی حضرت عیسی در زمان جاهلیت بیاید در کنار کعبه بنشیند. شاید در جایی نزدیکی اورشلیم باشد. همانطور که بعد از پیامبر خلفای او در مدینه یعنی مرکز دین اسلام مستقر بودند. شما از کجا اینقدر اطمینان دارید که قبل از پیامبر امامی نبوده است؟ شاید ائمه اونها هم مانند امامان ما از حقشون محروم شده بودند یا در کنج زندان بودند.

برخی از دوستان اشکال کرده بودند که چرا همانطور که اسم پیامبر در قرآن آمده اسم امامان در قرآن نیامده است؟
میتوان اینگونه پاسخ داد: چرا خداوند اسم پیامبر ما را به صراحت در انجیل نیاورد تا مسیحی ها همه شان مسلمان شوند، مگر حضرت عیسی یکی از وظایف اصلیش بشارت به پیامبر ما نبود؟. فقط اشاره به برخی صفات شده است که آنها هم خیلی مبهم است. تازه اگر بر فرض خدا در انجیل میفرمود پیامبر بعدی محمد، ساکن مکه، پسر عبد الله بن عبد المطلب. مگر به قول ما خداوند به پیامبر ما اشاره نکرده بود؟ ندیدید چطور آیات انجیل رو توجیه کردند؟ تاویل کردند گفتند مراد از این آیه روح القدس هست؟
حالا اگر خدا اینکارو انجام میداد چه اتفاقی میافتاد؟ یا پیامبر رو ترور میکردند، یا تا ظهور پیامبر اصلی هزاران نفر ادعا میکردند که من همان محمدم. مگر حضرت موسی وقتی میخواست به دنیا بیاد فرعون دستور کشته شدن پسر بچه ها رو نداد؟
ثانیا اگر خدا میگفت اطیعوا علیا میگفتند نه مراد از این کلمه معنای لغوی آن است. یعنی از انسان های بزرگ پیروی کنید؟ اگر میگفت علی بن ابی طالب میگفتند ما چند نفر به این اسم داریم چون معلوم نیست پس نمیتونیم به آیه عمل کنیم. و به خاطر اینکه خداوند در قرآن اسم علی رو نیاورده بود شعار حسبنا کتاب الله شروع شد.
به خاطر همین خدا خواست با آیات و با اوامر ارشادی به مردم بفهمونه. مسئله امامت به طور کلی از اصول دین است. اما امامت به معنای خاص یعنی 12 امام را باید از کلمات پیامبر صلی الله علیه و اله و همچنین با معیار هایی که خدا معرفی کرده بشناسیم. حالا شما بگید آیات و صفاتی که خداوند متعال درباره یک رهبر و یک هدایت گر ذکر میکند در امیر المومنین پیدا میشه یا دیگران؟

نقل قول:
1- نفسی که میتواند سالم باشد
2- عقلی که میتواند تحلیل کند.

گرامی با حلوا حلوا دهن فقط آب می افتد شیرین که نمی شه !!


چرا در مورد اصلی از اصول دین که اگر ان اصل را قبول نداشته باشی مسلمان نیستی به صراحت سخن نگفته؟ چه میشد اگر اسم علی را واضح و روشن می اورد تا این همه اختلاف عقیده و جنگ و کشتار پیش نیاید و مسلمین با هم متحد و یکپارچه میشدند؟

و اینکه چرا در مورد معاد اینگونه عمل نکرده چرا در مورد اصول دیگر به صراحت هر چه تمام تر سخن گفته است؟



ابتدایی ترین روش شناساندن یک شیء به دیگران ، گفتن اسم آن است

اگر نام علی در قرآن نیامده دلیل بر این است که لزومی نداشته که شناسانده و معرفی شود

حتما خدا خواسته اسم او را نبرد تا شیعه و سنی 1400 سال بجان هم بیفتند و خدا هم در طول این مدت سوژ ه ای برای تفریح داشته باشد!!!!

این است پاسخ اسم نبردن

اگر نه آن الله جهان آفرین از کسی بیمی نداشت که اسم نیاورد

ابو بکر و عمر و عثمان مگر در برابر اراده ی او چه بودند ؟؟
اگر می خواست در یک چشم بر هم زدن آنها را خاکستر می کرد که چرا به بر گزیده ی او نگاه چپ می کنند ؟؟

گرامی دلایل شما نه هیچ منطقی نبوده و خردپذیر نیست

کافر بی نام;180571 نوشت:
به هر حال کدام مهمتر است؟ نحوه جنابت مرد یا اصلی به نام امامت؟

سلام

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

ذوست عزیز هم مسائل تقلیدی مهم است که احکام ان با توجه به ماهیت تقلیدی اش تنظیم می شود
و مسائل اعتقادی که تحقیقی اند هم برای ان ابزار تحقیقی در نظر گرفته می شود

و از جمله دلایل رستگاری تدبر و تعقل است

که با تحقیق جور می شود

کافر بی نام;180571 نوشت:
البته تمام سخنان خدا و پیامبر هم حتما لازم الاجرا نیستند عزیز

اولا این حرفتان خطا است

چون اطاعت از خدا و رسول واجب است
و مطلق

برای همین باید اطاعت شود
و ایات زیادی وجود دارد که یکی ایه مورد استشهاد بنده است

کافر بی نام;180571 نوشت:
چون شرایط و مقتضیات زمان بسیاری از سخنان پیشین را تحت شعاع خود می گیرد !!

ایات نسخ نمی شوند مگر ایه ناسخ بعد از ان نازل شده باشد
اگر نباشد منسوخ نشده است
کافر بی نام;180571 نوشت:
مثلا در آیه ای در وصف گاو چرانان و شتر چرانان در قرآن 1400 سال پیش آمده که وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ(النحل/6) و در آنها براي شما زيبايي است آنگاه که [آنها را] از چراگاه برمي‏گردانيد و هنگامي که [آنها را] به چراگاه مي‏بريد وجدانا این آیه الان برای ما ی امروزی چه کاربردی دارد ؟ مگر چه تعداد از مسلمانان امروزی الان چوبان است و گله ها را به چرا می برد؟؟؟ جمعیت 10 میلیونی تهران به کجای این آیه می خورد ؟؟؟ کدام گاو گوسفند وشتر را به چرا برده اند ؟؟؟؟؟

دوست عزیز به ایه قبل نگاه کنید

وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ(النحل/5)
و چهارپايان را آفريد؛ در حالي که در آنها، براي شما وسيله پوشش، و منافع ديگري است؛ و از گوشت آنها مي‌خوريد!
وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ(النحل/6)
و در آنها براي شما زينت و شکوه است به هنگامي که آنها را به استراحتگاهشان بازمي‌گردانيد، و هنگامي که (صبحگاهان) به صحرا مي‌فرستيد!
وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ(النحل/7)
آنها بارهاي سنگين شما را به شهري حمل مي‌کنند که جز با مشقت زياد، به آن نمي‌رسيديد؛ پروردگارتان رؤوف و رحيم است (که اين وسايل حيات را در اختيارتان قرار داده)!

خداوند دارد می گوید که چارپایان را افرید و هدف ان چیست
وسیله پوشش و منافع دیگر
گوشت

قران برای همه اقشار جامعه است

و چون عده ای بهره نمی برند دلیل بر عدم نیاز نیست

و دلیل ندارد تا بگوییم مورد نیاز نیست

ایا الان از حیوانات برای مقاصد مان بهره نمی بریم
حیوانات ترانس ژن ایجاد نمی کنیم؟

از گوشتشان پوست و مویشان
برای مسابقات سوارکاری
و در روستا ها و...

بهره نمی بریم؟

کافر بی نام;180571 نوشت:
تازه این ابعاد کلام الله است چه رسد به کلام جناب محمد !!!!!!!!!

دوست من ادب در گفتار یکی از بهترین روش ها است

نمی دانم شما بر چه مرامی هستید

اما در مرام ما احترام در مباحثات شرط است

کافر بی نام;180571 نوشت:
آیه ی دیگر وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيهِ أَمْسِكْ عَلَيكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَي لَا يكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(الأحزاب/37) و آنگاه که به کسي که خدا بر او نعمت ارزاني داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودي مي‏گفتي همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان مي‏کردي و از مردم مي‏ترسيدي با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسي پس چون زيد از آن [زن] کام برگرفت [و او را ترک گفت] وي را به نکاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهي نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد رویداد و داستان خانوادگی وخصوصی و شخصی جناب محمد و پسرخوانده اش زید بر سر یک زن چه دخلی به مای امروزی دارد که وحی شده است ؟؟؟؟؟ اینگونه به اصلاح وحی از الله به ما چه ربطی دارد که زید با زنش نزدیکی کرد و سپس زنش را طلاق داد تا جناب محمد آن را بگیرد ؟؟؟؟

واقعا مفید نیست؟

به نظرتات نکاتی از این ایه بر نمی اید؟

ایا از تاریخ درس نمی گیریم؟

کافر بی نام;180571 نوشت:
ومورد دیگر اینکه پیامبر سفارش کرده که در برخی موارد برای درمان نا خوشی ها می توان ادرار شتر خورد !! الان کدام مسلمان است که گفته ی پیامبر را اجرا کند و ادرار شتر بخورد

در ابتدا بگویم

این حدیث جعلی است

چرا که ادرار نجس است
و خوردن ان حرام
مگر به هنگام ضرورت

و در مورد احادیث

در مکتب ما هر حدیثی که نقل شود تا ثابت نشود که از پیامبر است مورد پذیرش قرار نمی گیرد

و اخرین و مهمترین مدرک ما

تطابق ان با قران است

کافر بی نام;180571 نوشت:
بنابر این هر چه که جناب محمد و حتی در قرآن آمده مطلقا لازم الاجرا نمی تواند باشد بلکه شرایط و مقتضیات خود را داشته است

در مباحث بهتر است زود نتیجه گیری نکنیم

چرا که خود بر حق بینی مانع کشف حقیقت منصفانه می شود

کافر بی نام;180571 نوشت:
شما می گویید جناب محمد به وحی متصل بوده و هر چه گفته همه وحی خداست نه نظر شخصی !!!

پیامبر خدا اذن همچین کاری را ندارد

کافر بی نام;180571 نوشت:
اگر جناب محمد به زنش می گفت خانم من تشنه ام یک کم آب بیار بخورم آیا این سخن او وحی بوده است یا نیاز جسمی و شخصی چون بقیه ی بشرا ؟؟؟ اگر می گفت من انار دوست دارم و کباب نمی خواهم این وحی است یاتمایل شخصی چون بقیه مردم ؟؟؟

دوست من

مغلطه نفرمایید

پیامبر همانند ما بشر است
نیاز های بشری ما را هم دارد

اما از نظر روحی و مقامی به وحی وصل است و کلام اش عین وحی است

دو مبحث را با هم خلط نفرمایید

کافر بی نام;180571 نوشت:
پس به فرض اگر زمانی هم گفته باشد که علی جانشین من شود این وحی نبوده بلکه تمایل وعلاقه شخصی بوده است نه وحی الهی و می تواند لازم الاجراء هم نباشد چون اگر وحی و قاطع از طرف جناب الله بود حتما در قرآن نام علی بعنوان جانشین می آمد و محمد را هم طبق ایه ی وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ از شر بدخواهان نگه می داشت

جالب است

پیامبر بگوید

من در بین شما دو چیز گران بها قرار می دهم یکی قران و دیگری عترت

بعد شما بگویید نظر شخصی!!
یا پیامبر کلی حرف بزند
بگوید او ولی شما است
عده ایی اولین ها باشند در بیعت به نام امیر المونین
و وصایت را به روشنی بیان نماید
و نظر شخصی باشد

کافر بی نام;180571 نوشت:
بنابر این زیاد نگویید هرچه پیامبر گفته وحی است که سندی بر این مدعا ندارید

من جای شما بودم زوج نتیجه نمی گرفتم

باشد که همه رستگار شویم:Gol:

کافر بی نام;180579 نوشت:
چرا در مورد اصلی از اصول دین که اگر ان اصل را قبول نداشته باشی مسلمان نیستی به صراحت سخن نگفته؟ چه میشد اگر اسم علی را واضح و روشن می اورد تا این همه اختلاف عقیده و جنگ و کشتار پیش نیاید و مسلمین با هم متحد و یکپارچه میشدند؟

یکی از اشتباهات همینه

که خدا گفته است

اما گوش شنوا نیست

تازه
اصول دین بین تمامی ادیان الهی یکی است

و چیزی جزء اصل است که در تمامی ادیان یکسان باشد

مثلا تمامی ادیان توحیدی

توحید
نوبت
امامت
معاد
عدل
را قبول دارند:Gol:

و از اصول درجه دوم
نماز
را دارند که در فروع ممکن است فرق کند:Gol:

کافر بی نام;180579 نوشت:
اگر نام علی در قرآن نیامده دلیل بر این است که لزومی نداشته که شناسانده و معرفی شود حتما خدا خواسته اسم او را نبرد تا شیعه و سنی 1400 سال بجان هم بیفتند و خدا هم در طول این مدت سوژ ه ای برای تفریح داشته باشد!!!!

سلام

مطمئن باش به دلیل خیلی زیاد

مانند همان ها که نام پیامبر و نشانه های پیامبر در کتبشان هست و قبول نمی کنند
و مسیحی و یهودی و..

باقی می مانند

اگر نام علی(ع)(کما اینکه به شیوه تفسیری هست) هم بود ایمان

نمی اوردند انها که طالب حق نباشد

حتی اگر هم بفهمند با تاویلات سست رد می کنند!!

کما اینکه نصوص وارده در کتب اهل سنت بر اصل امامت و وصایت امیر المونین(ع) بسیار است

و مقام علی (ع) در پیش هیچ کسی پوشیده نیست:Gol:

طالب علم;180575 نوشت:
جمع بندی و نتیجه گیری از بحث
برای پی بردن به اصول دین در قرآن شواهدات قرآنی زیاد باشد
اما سعی می کنم به مهمترین آنها بپردازم

1- دراصول دین از آیات محکم و صریح الدلاله استفاده شده است یعنی خود دلیل هستند ودلیلی که خود احتیاج به دلیل داشته باشد نمی تواند دلیل باشد

2- اصول دین پیامبران یکی بو ده اند و خداوند رسالت پیامبران را منوط به آن کرده است

3- هم کلیات و هم جزئیات آن در قرآن وجود دارد

4- در آیات بیشماری به اثبات آن پرداخته شده

5- خداوند کسانی که آنها را قبول نکرده اند را کافر نامیده است حال شاید گفته شود در امور غیر اصول دین هم کافر راه دارد این سخن درست است اما قطعا کفر مراتب دارد و خداوند کافر بودن دنیوی اشخاص را با آن مشخص می کند و به قولی دایره اسلام و کفررا از هم جدا می کند

6- اصول با ظن ثابت نمی شود بلکه با آیات که قطعی الصدور هستند ثابت می شود


پس اذا جا ء الاحتمال بطل الاستدلال

7- رد وپاسخ به شبهات منکرین

و اصول دین مربوط به اعتقادات است یعنی جزءعمل و تکلیف نیست

نتیجه می گیریم اصلی از اصول دین به نام امامت وجود ندارد
حال وقتی در اصول نیست قطعا در فروع که احکام و تکلیف است هم قرار نمی گیردپس امامت چیزی نیست مگر ادعای برای تفرقه بین مسلمانان

سلام علیکم

نص صریح قرآن را دیدید و خواندید

ولی باز با اینحال

اين نتيجه ایست که دوست دارید بگیرید.

ما هم منعتان نمی کنیم و اصرار نمی ورزیم که علی قوله عز وجل لا اکراه فی الدین

یاحق

نقل قول:
ذوست عزیز هم مسائل تقلیدی مهم است که احکام ان با توجه به ماهیت تقلیدی اش تنظیم می شود
و مسائل اعتقادی که تحقیقی اند هم برای ان ابزار تحقیقی در نظر گرفته می شود

و از جمله دلایل رستگاری تدبر و تعقل است

که با تحقیق جور می شود


نقل قول:
اولا این حرفتان خطا است

چون اطاعت از خدا و رسول واجب است
و مطلق

برای همین باید اطاعت شود
و ایات زیادی وجود دارد که یکی ایه مورد استشهاد بنده است

بحث سرنگار بر سر امامت و اصل دین است

پس چرا نخواسته در مورد مثلا معاد تعقل و تدبر کنیم؟ چرا فقط در مورد امامت علی از ما تعقل و تدبر خواسته؟ ایا این اصل استثنا است؟

نقل قول:
نقل قول:
قران برای همه اقشار جامعه است

این فراز از آیه زیر امروزه چه کاربردی براما دارد ؟؟ آیا وجدانا خود تا حالا برای تشخیص زمان اذان صبح ،پشت بام یا حیاط خانه تان رفته ای که نخی سفید( خیط ابیض) را از نخی سیاه( خیط اسود ) در بامداد ( فجر) تمیز دهی ؟؟؟؟

وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِمِنَ الْفَجْرِ !!!َ(البقرة/187)

بله این چه جور قرآنی است که می گویید برای همه ی زمانهاست ولی امروزه کمتر آیه ای است که بدان عمل کنید ؟؟؟؟

کجای قضیه لنگ است ؟؟؟

یا قرآن برای همه زمانها نیست فقط برای آن تازیان سوسمار خور نیمه وحشی بوده

یا اینکه باید علم و فن آوری رو ساخته ی شیطان رجیم دانسته و بر گردیم به 1400 سال پیش تا ببینیم تازیان دور و بر جناب محمد چگونه زمان اذان صبح را با تمیز دادن نخ سیاه از نخ سفید تشخیص می دادند ؟؟؟

وجالب این است که شما به هیچکدام از دو صراط فوق مستقیم نیستید

مُذَبْذَبِينَ بَينَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ

کافر بی نام;180586 نوشت:
بحث سرنگار بر سر امامت و اصل دین است پس چرا نخواسته در مورد مثلا معاد تعقل و تدبر کنیم؟ چرا فقط در مورد امامت علی از ما تعقل و تدبر خواسته؟ ایا این اصل استثنا است؟

سلام

کجا گفته شده است بحث معاد تقلیدی است؟

معاد هم تحقیقی و تفکری است

بحث تقلید در احکام شرعیه است

کافر بی نام;180586 نوشت:
این فراز از آیه زیر امروزه چه کاربردی براما دارد ؟؟ آیا وجدانا خود تا حالا برای تشخیص زمان اذان صبح ،پشت بام یا حیاط خانه تان رفته ای که نخی سفید( خیط ابیض) را از نخی سیاه( خیط اسود ) در بامداد ( فجر) تمیز دهی ؟؟؟؟

ایات قران چند لایه دارند
ظاهر و باطنی
ظاهر ایات همان هست که می خوانیم
و باطن با تاویل به دست می اید

کافر بی نام;180586 نوشت:
بله این چه جور قرآنی است که می گویید برای همه ی زمانهاست ولی امروزه کمتر آیه ای است که بدان عمل کنید ؟؟؟؟

دوست من ایا اگر ما برای روشن کردن ماشین سویچ را بچرخانیم لازم هست که مدام بچر خوانیم؟

ایا اگر این سویچ الکترونیکی شود
باز تغیر می کند؟
یا نحوه استفاده فرق می کند؟

اگر دستگاه ها خراب شود ایا این روش به کار نمی اید؟
اگر در بیابان باشی
جایی که زمان ندانی ایا به کار نمی اید؟
و...

کافر بی نام;180586 نوشت:
یا قرآن برای همه زمانها نیست فقط برای آن تازیان سوسمار خور نیمه وحشی بوده

اولا قران برای سوسماخور ها نازل نشده است

و در انجا هم فرود نیامده است

کافر بی نام;180586 نوشت:
یا اینکه باید علم و فن آوری رو ساخته ی شیطان رجیم دانسته و بر گردیم به 1400 سال پیش تا ببینیم تازیان دور و بر جناب محمد چگونه زمان اذان صبح را با تمیز دادن نخ سیاه از نخ سفید تشخیص می دادند ؟؟؟

کجای دین من و مذهب من همچین حرفی را زده است؟

لطفا مغلطه نکنید

کافر بی نام;180586 نوشت:
وجالب این است که شما به هیچکدام از دو صراط فوق مستقیم نیستید

مذهب من
مذهبی میانه رو است

در ان نه افراط راه دارد و نه تفریط

کسی که خود را وابسته به دنیا کند
با ان دنیا است

و کسی که خود را وایسته اخرت کند و دنیا را فراموش کند نیز مورد نکوهش است

و...

امیدورام بیاندیشیم:Gol:

نقل قول:
اگر نام علی(ع)(کما اینکه به شیوه تفسیری هست) هم بود ایمان

نمی اوردند انها که طالب حق نباشد

حتی اگر هم بفهمند با تاویلات سست رد می کنند!!

کما اینکه نصوص وارده در کتب اهل سنت بر اصل امامت و وصایت امیر المونین(ع) بسیار است

چرا با خود نگفته اید حتی اگر نام محمد و یا اصل معاد بود باز هم کسانی بودند که ایمان نمی اردند؟ چرا فقط بردن نام علی را استثنا میدانید؟

یعنی واقعا نبردن نام علی بیشتر از بردن نام او برای اتحاد اسلام لازم بود؟

کافر بی نام;180586 نوشت:
مُذَبْذَبِينَ بَينَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ

شما چه کافر خوبی هستی؟ با آیات قرآن کسی بتونه بر علیه دین صحبت کنه خودش نشانه توفیق است.
راستی شما چرا برای نام پیامبر اسم جناب رو به کار بردید؟ مگر کافر ها هم به پیامبران احترام میزارن؟
راستی چرا فکر میکنی اختلاف شیعه و سنی به شما هم مربوط میشه؟ مگه همه کافر ها با هم اتحاد دارند؟ یامگر ادیان دیگه مثل یهود و مسیحیت اختلاف ندارند و فرقه های زیادی ندارن؟ چرا نمیری اونا رو نصیحت کنی؟
عزیز من هر چند از طرز حرف زدنت معلومه که کافر نیستی، اما از آب گل آلود ماهی نگیر. توی پست قبلیم یه جوابی دادم. لطفا نگاه کن و اگر اشکالی توش میبینی بهم بگو.
با تشکر

کافر بی نام;180579 نوشت:
ابو بکر و عمر و عثمان مگر در برابر اراده ی او چه بودند ؟؟ اگر می خواست در یک چشم بر هم زدن آنها را خاکستر می کرد که چرا به بر گزیده ی او نگاه چپ می کنند ؟؟

سلام

دوست من

اگر بنا باشد این چنین دلایل را بیاورید که

ما را یاد ایراد بنی اسرائیلی می اندازید!!

لطفا قبل از اینکه دوستان به بحث شما نیشخند بزنند حذف کنید

برای شما بهتر است

کافر بی نام;180591 نوشت:
چرا با خود نگفته اید حتی اگر نام محمد و یا اصل معاد بود باز هم کسانی بودند که ایمان نمی اردند؟ چرا فقط بردن نام علی را استثنا میدانید؟ یعنی واقعا نبردن نام علی بیشتر از بردن نام او برای اتحاد اسلام لازم بود؟

سلام

دوست عزیز

برای ایجاد اتحاد هم دلی و هم فکری لازم است

دو تضاد با هم جمع نمی شوند

ما نمی گوییم که ایمان می اوردند(کما اینکه عده ایی می گویند ایمان اورده ایم در صورتی که انها ایمان وارد قلبشان نشده اسلام اورده اند)

چون ایمان با عمل صالح همراه است

و کسی مومن حقیقی است که در تلاش باشد ایمانش را کامل کند

کما اینکه نام پیامبر هم در کتب دیگر بود ایمان نیاورده اند

و البته حکمت خدا باید در نظر گرفته شود:Gol:

ایمان افراد مورد ازمایش قرار می گیرد

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ(العنکبوت/2)
آيا مردم گمان کردند همين که بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مي‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(العنکبوت/3)
ما کساني را که پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مي‌کنيم)؛ بايد علم خدا درباره کساني که راست مي‌گويند و کساني که دروغ مي‌گويند تحقق يابد!

نقل قول:
معاد هم تحقیقی و تفکری است


بزرگوار
اگر امامت و معاد هر دو اصل و هر دو تحقیقی هستند چرا نام یکی به صراحت در قران امده و نام یکی اصلا نیامده؟

نقل قول:
اولا قران برای سوسماخور ها نازل نشده است


اینها واقعیت های تاریخی است

آیات قرآن بر اساس فهم تازیان آن زمان بوده است نه فن آوری امروزی

این یعنی چه ؟؟

یعنی اینکه قرآن برای ما ی امروزی نیست بلکه به درد همون تازیان 1400سال پیش می خوره که مخاطب قرآن و خدا بوده اند همین..مثالها و ایات قرانی زیادی برای شما زدم کافی نبود

نقل قول:
و در انجا هم فرود نیامده است


نکند در تهران نازل شده؟

سوره های مکی و مدنی داریم ولی سوره تهرانی که نداریم..همه هم دانیم که در مکه و مدینه در 1400 سال پیش تازیان زندگی میکرده اند و به همین دلیل قران به زبان تازیان نازل شد تا انها بهتر بفهمند

می خواهم تلنگری بزنم که این چطور اللهی است که از تمام انسانها عقب مانده ترین ها را مخاطب خود قرار دهد

او که می دانست اینها اینقدر عقب مانده و کند ذهن هستند چرا وقت خود را صرف آنها کرد ؟

چرا خاتم پیامبران رااز ایران یا روم قرار نداد که قلمروشان وسیعتر و با فرهنگ تر ، پر جمعیت تر و منظم تر بودند

چرا ؟؟

چرا خاتم را امروزه نفرستاد که سخنانش و پیامش در یک چشم به هم زدن بوسیله ی فن آوری
ماهواره و گیرنده های دیجیتال به تمام مردم جهان برسد
نه اینکه عربهای دور و برش مجبور شوند پالانهای شتر را روی هم بریزند تا جناب محمد از آنها بالا رفته بلکه عربهای ته مجلس سخنان او را بشنوند یا او را ببینند !!!!

مگر او رحمت همه عالمیان نبوده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مگر طبق ادعای قرآن پیامبر تمام مردم نبوده ؟؟؟

پس چرا فقط آن عربهای ملخ خوار حق دیدن وی را داشته یا می توانسته اند سخن وی را بشنوند ودیگران نه ؟؟؟

چرا امروزه با این امکانات پیشرفته ی رسانه ای فرستاده نشده ؟؟؟؟

نکند او فقط رحمت آن تازیان بو گرفته ی بی فرهنگ آن زمان بوده است ؟؟؟؟

نقل قول:
اگر بنا باشد این چنین دلایل را بیاورید که

ما را یاد ایراد بنی اسرائیلی می اندازید!!

لطفا قبل از اینکه دوستان به بحث شما نیشخند بزنند حذف کنید

برای شما بهتر است

بله البته از دید شما بله چون فقط یک جهان بینی یک بعدی و لوله تفنگی داشته و فقط در یک جهت خیره شده اید و از دور بر خود غافل بوده ونمی بینید

بنابراین فکر می کنید چرا اینطور که ما می بینیم این معاند نمی بیند ؟؟؟

عجب توجیهاتی برای خود می سازید ؟

خوب شما ها که استدلالاتون با مبنا و منطقیه چند در صد از مردم جهان و بقیه مسلومونا رو ( سنی ها که 90در صد هستند ) قانع کرده اید

غیر از عوام الناس کم سواد چه کسی خریدار استدلالات با مبنای شماست ؟؟

بله خود می برید و خودتون هم می بافیداز طرفی فقط خودتون هم می توانید بپوشید..

شما خود بیشتر نیاز به حذف پستهایتان دارید

نقل قول:
و البته حکمت خدا باید در نظر گرفته شود:gol:

خوب این حکمت خدا چگونه است که مطلق نیست؟

erfan_alavi;180560 نوشت:

دوست عزیز شما را توهم برداشته است اصالت امام در قران بیان گشته است ،حتی والاتر از نبوت و خصوصیات انها را نیز بیان نموده است،اینکه امام در هر عصری باید باشد و هر قومی با امام خود در قیامت حاضر می گردند و امام شاهد امت است این توهم را باز از شما زایل نکرد.......

ا


اینکه پیامبران اما م هستند در آیات به روشنی وجود دارد شما می خواهید تدلیس کنید و آنچه در مورد پیامبران بوده را به امامان خود تعمیم دهید اما هر کاری می کنید با تناقض روبرو می شوید حال مشکل از ماست

من از شما می پرسم بفرمایید اصل امامت امامان را ثابت کنید نمی توانید یک آیه صریح را بیاورید و طبق اصول قرآنی با تناقض روبرو می شوید می گوییم باشه مشکل نیست بگویید امام کجاست می گویید نیست اما حضور جسمی ان مهم نیست
جدا خودتان به ان نوع استدلال خود نمی خندید تعصب برای اثبات امری باطل تا کجا رسیده است

امام یعنی پیشوا یعنی کسی که مردم را در جهتی یا عملی رهبری کند
و با ختم نبیین فرستاده از طرف خدا تمام شده است اما شما هنوز فلسفه ختم نبوت را درک نکرده اید و هنوز در پی اثبات امامتی که بالاتر از نبوت است هستید

می گوییم باشه شما می گویید نیست حال وقتی نیست نایبش کیست آنهم را جواب نمی دهید چون وقتی اصلی نباشد فرع بر ان اصل هم وجود ندارد

می گوییم چرا 12 عدد مگر این رد بر اصل بودن امام آنهم معصوم و فرستاده خدا نیست می گویید مشکل نیست بعدا چرخشی دوباره ظهور می کنند
می گویید امام یک قوم نمی تواند 2 نفر باشد چند نسل قبل از من می گویید امامشان مهدی بوده و الان هم مهدی است
می گوییم چرا ظهور نمی کند برا اساس روایات خود می گویید از ترس مر گ
می گوییم مگر در ایران امام زمان را می کشند که ظهور نمی کند
و......................

نقل قول:
شما چه کافر خوبی هستی؟ با آیات قرآن کسی بتونه بر علیه دین صحبت کنه خودش نشانه توفیق است.

بلی از رو خوانی کردن و خواندن با صوت حزین که بهتر است..

نقل قول:
راستی شما چرا برای نام پیامبر اسم جناب رو به کار بردید؟ مگر کافر ها هم به پیامبران احترام میزارن؟

شما بفرمایید چه اسمی ابتدای محمد بگذارم بنده همان را میگویم

نقل قول:
راستی چرا فکر میکنی اختلاف شیعه و سنی به شما هم مربوط میشه؟ مگه همه کافر ها با هم اتحاد دارند؟ یامگر ادیان دیگه مثل یهود و مسیحیت اختلاف ندارند و فرقه های زیادی ندارن؟ چرا نمیری اونا رو نصیحت کنی؟

از کجا میدانی که با دیگر ادیان مناقشه نمیکنم؟؟ علم غیب خدا به شما هم سرایت کرده؟

لااقل انقدر هستم که بین مسلمین بیایم و با انها بحث کنم..اما کدام یک از شما در یک سایت مخالفتان به مناقشه پرداخته اید؟ امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه شرعی شماست نه وظیفه ما

نقل قول:
عزیز من هر چند از طرز حرف زدنت معلومه که کافر نیستی، اما از آب گل آلود ماهی نگیر. توی پست قبلیم یه جوابی دادم. لطفا نگاه کن و اگر اشکالی توش میبینی بهم بگو.

ایه اوردن نشانه مسلمان بودن است؟ به اندازه پشیزی در قرانتان تدبر کرده ام که بتوانم برایتان از دل قران ایه بیاورم.. پست قبلی رو هم شمار دهید مطالعه کنم

کافر بی نام;180595 نوشت:
بزرگوار اگر امامت و معاد هر دو اصل و هر دو تحقیقی هستند چرا نام یکی به صراحت در قران امده و نام یکی اصلا نیامده؟

سلام

دوست من

همان طور که قبلا گفته شد

امامت در قران امده است و ایه صریح اش هم بیان شد

و معاد هم همین گونه بود

کافر بی نام;180595 نوشت:
اینها واقعیت های تاریخی است آیات قرآن بر اساس فهم تازیان آن زمان بوده است نه فن آوری امروزی این یعنی چه ؟؟

اولا اگر بنابود کتابی که می اید چون برای 1400 پیش است برای فهم ان زمان باشد که الان کلا علم زیر سوال می رود

و چه کسی گفته همه علوم قران الان ما می فهمیم

کمی تحقیق کنید متوجه می شوید

کافر بی نام;180595 نوشت:
نکند در تهران نازل شده؟ سوره های مکی و مدنی داریم ولی سوره تهرانی که نداریم..همه هم دانیم که در مکه و مدینه در 1400 سال پیش تازیان زندگی میکرده اند و به همین دلیل قران به زبان تازیان نازل شد تا انها بهتر بفهمند

بله شما گفتید اعراب سوسمار خور در صورتی که بنده گفتم خیر

در اعراب بین اعراب نازل شده است

اما اعراب مسلمان

کافر بی نام;180595 نوشت:
می خواهم تلنگری بزنم که این چطور اللهی است که از تمام انسانها عقب مانده ترین ها را مخاطب خود قرار دهد او که می دانست اینها اینقدر عقب مانده و کند ذهن هستند چرا وقت خود را صرف آنها کرد ؟

ببینم

اگر بنا باشد شما همه مردم جهان را تعلیم دهی
ایا سخنت را به زیان ساده و قابل فهم برای عوام در نمی اوری؟
در سخنرانی ها چه طور؟

مخصوصا وقتی تعصبی باشند؟

کافر بی نام;180595 نوشت:
چرا خاتم پیامبران رااز ایران یا روم قرار نداد که قلمروشان وسیعتر و با فرهنگ تر ، پر جمعیت تر و منظم تر بودند چرا ؟؟

حکمت اصلی را خدا می داند

اما یکی از ان که من فهمیدم

تعصبی بودن اعراب است

کافر بی نام;180595 نوشت:
چرا خاتم را امروزه نفرستاد که سخنانش و پیامش در یک چشم به هم زدن بوسیله ی فن آوری ماهواره و گیرنده های دیجیتال به تمام مردم جهان برسد نه اینکه عربهای دور و برش مجبور شوند پالانهای شتر را روی هم بریزند تا جناب محمد از آنها بالا رفته بلکه عربهای ته مجلس سخنان او را بشنوند یا او را ببینند !!!!

دوست من این سخن مث این می ماند که بگوییم
چرا انیشتین نظریه اشو الان نگفت

به نظرتان واقعا منطقی است؟

کافر بی نام;180595 نوشت:
مگر طبق ادعای قرآن پیامبر تمام مردم نبوده ؟؟؟ پس چرا فقط آن عربهای ملخ خوار حق دیدن وی را داشته یا می توانسته اند سخن وی را بشنوند ودیگران نه ؟؟؟ چرا امروزه با این امکانات پیشرفته ی رسانه ای فرستاده نشده ؟؟؟؟ نکند او فقط رحمت آن تازیان بو گرفته ی بی فرهنگ آن زمان بوده است ؟؟؟؟

دوست من

نگاه کنید

یک چشمه ممکنه از یک نقطه ای بالای کوه جوشش کنه که دست همه به ان نرسد

اما همه از اب ان چشمه با اینکه ممکن است ان را نبینند یا فقط ابی از ان را ببینند اما بهره می برند از ان

ایا می شود گفت چرا چشمه انجا جوشیده و در کنار منزل ما نجوشیده؟

کدام ملاک است؟

آیا واقعا زبان در عصر ارتباطات دلیل موجهی برای رد یک دین است؟

ایا برای بشر امروز که در تلاش برای ارتباط با هم نوع اش است
و زبان ان را یاد می گیرد تا با او سخن گوید

این دلیل موجه است؟
و خنده اور نیست؟

:Gol:

جناب کافر بی نام اینها می خواهند از جواب فرار کنند و بحث را به حاشیه بکشند پس شما را وسیله این هدف خود کرده اند

لطفا اگر بحثی میشود در اصل امامت باشد

کافر بی نام;180596 نوشت:
خوب شما ها که استدلالاتون با مبنا و منطقیه چند در صد از مردم جهان و بقیه مسلومونا رو ( سنی ها که 90در صد هستند ) قانع کرده اید غیر از عوام الناس کم سواد چه کسی خریدار استدلالات با مبنای شماست ؟؟ بله خود می برید و خودتون هم می بافیداز طرفی فقط خودتون هم می توانید بپوشید.. شما خود بیشتر نیاز به حذف پستهایتان دارید

سلام

نگویید که دل تمامی مسلمانان خونه

که چرا یهودیان مسیحی نشده
و یا جرا مسیحیان مسلمان
چرا کافر وجود داره
و...

ما قرار نیست کسی را مومن کنیم
خودشان باید به دنبال حقیقت باشند
ما فقط تذکر دهنده هستیم

و گویا شما متوجه نشدید

اگر بنا باشد ما همچین دلایلی بیاوریم

پس باید بگوییم

چرا خدا ابلیس را نکشت
چرا فلان قاتل را سرنگون نکرد

دوست من خدا می خواست می شد

اما حکمت بر این بود که اسلام این چنین حفظ شود!!!

و جوری شد که حق در چند سال بعد
به روشنی تابیده شد
ولی افسوس که دل امیرم خون شد!!

کافر بی نام;180596 نوشت:
خوب این حکمت خدا چگونه است که مطلق نیست؟

حکمت از حکیم ساطع می شود
و اوست که تایین می کند

طالب علم;180605 نوشت:
جناب کافر بی نام اینها می خواهند از جواب فرار کنند و بحث را به حاشیه بکشند پس شما را وسیله این هدف خود کرده اند لطفا اگر بحثی میشود در اصل امامت باشد

سلام

بر برادر مسلمان

ما منتظر جواب شما به پست هایمان هستیم

نترسید

اگر جوابگو پست باشند ما بحث بر سر اصل امامت می کنیم

البته امیدوارم ایشان طالب علم باشند:Gol:

نقل قول:
سلام

دوست من

همان طور که قبلا گفته شد

امامت در قران امده است و ایه صریح اش هم بیان شد

و معاد هم همین گونه بود

خوب !!
هاتوا برهانکم اگر از راست روانید !!

اگه درست میگین مانند دیگر اصلهای اصول دین آیه روشنی از قرآن بیاورید که حرف شما را اثبات کند !!

در قرآن در مورد توحید آشکارا آیه زیاد هست ( مانند لا اله الا الله )

در مورد نبوت هم به روشنی زیاد آیه دارید( مانند محمد رسول الله )

اما در مورد امامت که آن را از اصلان دین می شمارید پس بیاورید ( مانند علی اماماً من الله ؟؟؟؟؟؟؟)

چگونه ایه صریحی است؟؟؟

چرا
باید دست به دامن بند وتبصره وتاویل وتفسیربزنیم که بله بطن فلان آیه منظورش این است

چگونه ایه صریح است واسمی از امام نیست؟ گفتم باز هم میگم تا شاید متوجه شوید:-
ابتدایی ترین روش شناساندن یک شیء به دیگران ، گفتن اسم آن است

اگر نام علی در قرآن نیامده دلیل بر این است که لزومی نداشته که شناسانده و معرفی شود

آیا این یک کلمه ی ارزشمند وجاودانه ی«علی» مورد نیاز بشر نبوده که در قرآن بیاید که این همه تشتت آرا،اقوال واختلاف بوجود نیاید

گرامی با حلوا حلوا دهن فقط آب می افتد شیرین که نمی شه !!

نقل قول:
اما حکمت بر این بود که اسلام این چنین حفظ شود!!!

یعنی اگر جناب خدا در قران اسم علی را می اورد اسلام حفظ نمیشد؟ انگاه که اسلام بیشتر حفظ میشد..

مگر خدااز کسی بیمی داشته که اسم نبرده است؟

طالب علم;180605 نوشت:
جناب کافر بی نام اینها می خواهند از جواب فرار کنند و بحث را به حاشیه بکشند پس شما را وسیله این هدف خود کرده اند لطفا اگر بحثی میشود در اصل امامت باشد

با سلام
أقايان كافر بي نام و طالب علم پست هفتاد را بخوانند.

ضمنا از دوستان خواهش میکنم پست های خود را با فونت بزرگ ننویسند اینطوری صفحات زود پر میشه. یا لااقل فقط قسمت های مهم رو با حروف بزرگ بنویسند.

نقل قول:
جناب کافر بی نام اینها می خواهند از جواب فرار کنند و بحث را به حاشیه بکشند پس شما را وسیله این هدف خود کرده اند

اگر چه هر روز بر در بسته ذهنیات می کوبم و بیدار نمی شوند اما مطمئنم به زودی روزی خواهد آمد که استدلالات اینچنینی را به پشیزی نخرند چه برسد که بر سرش مناقشه هم بکنند

آگا هی ها قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود و این ذهنیات را با خود خواهد برد و داستان مذهب و مسلک را مادر بزرگها در زمره افسانهای پیشینیان برای نوه نتیجه های خود نقل خواهند کرد

برای اینگونه افراد همان مصداق ایه زیر درست است فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ(سبأ/19)

کافر بی نام;180610 نوشت:
چرا باید دست به دامن بند وتبصره وتاویل وتفسیربزنیم که بله بطن فلان آیه منظورش این است

سلام

چون از مومنین هستیم

و اطاعت از خدا و رسول اش می کنیم

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ(آل عمران/7)
او کسي است که اين کتاب (آسماني) را بر تو نازل کرد، که قسمتي از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن‌] است؛ که اساس اين کتاب مي‌باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مي‌گردد.) و قسمتي از آن، «متشابه» است [= آياتي که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‌رود؛ ولي با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار مي‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن مي‌طلبند؛ در حالي که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‌گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمي‌شوند (و اين حقيقت را درک نمي‌کنند).

چون برای فهم حقایق تدبر کرده
و در مقابل فرامین الهی سر تعظیم فرو می بریم

و از ایرادات بنی اسرائیلی نمی گیریم

کافر بی نام;180610 نوشت:
آیا این یک کلمه ی ارزشمند وجاودانه ی«علی» مورد نیاز بشر نبوده که در قرآن بیاید که این همه تشتت آرا،اقوال واختلاف بوجود نیاید

بله

می دانید فرق فرشتگان و ابلیس در چه بود؟

کافر بی نام;180611 نوشت:
یعنی اگر جناب خدا در قران اسم علی را می اورد اسلام حفظ نمیشد؟ انگاه که اسلام بیشتر حفظ میشد.. مگر خدااز کسی بیمی داشته که اسم نبرده است؟

سلام

ایا خدا وند باید برای ابلاغ دستورات اش از شما اذن بگیرد؟

عجب !!!

اری بنده ای از بندگان خدا در سال ها قبل به قدمت زندگی انسان ها

به خدا گفت
از من نخواه سجده کنم

در عوض خیلی بهتر تو را عبادت می کنم!!!

نقل قول:
چون از مومنین هستیم

و اطاعت از خدا و رسول اش می کنیم

چرا تکرار مکررات میکنید..

گفتم که همیشه اطاعت از خدا و پیامبر لازم الاجرا نیست و با مقتضیات زمانی تغییر میکند

وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ(النحل/6)

و در آنها براي شما زيبايي است آنگاه که [آنها را] از چراگاه برمي‏گردانيد و هنگامي که [آنها را] به چراگاه مي‏بريد

وجدانا بگو این آیه الان برای ماها امروزه چه کاربردی دارد اگر باید از حرف خدا اطاعت کیم؟


یا این حدیث پیامبر که تکرار میکنم

پیامبر سفارش کرده که در برخی موارد برای درمان نا خوشی ها می توان ادرار شتر خورد !!

البته بی دلیل این حدیث را جعلی دانستید ولی برایتان مدرکش را می اورم
در کتاب صحیح بخاری جلد هفتم فصل 71 حدیث شماره 590 از انس روایت شده که عده ای تازه مسلمان از بلاد دیگر ، نزد پیامبر آ مده واز آب و هوای مدینه شکایت کردند
پیامبر به آنها گفت که برای رفع این مشکل ادرار شترشان را بخورند

آیا وجدانا الان اگر به خود یک روحانی یا شخص مذهبی مقید به سیره و دستورات پیامبر وامامان گفته شود که برای تنگی نفس ادرار شتر بخور می خورد ؟؟؟؟

آیا خودشان برای علاج امراض خورده اند که به مردم سفارش می کنند بخور ؟؟؟

شاید لازم باشد متن عربی ان را هم قرار دهم تا باز بی هوا حرف نزنید و بدانید بنده متقن سخن میگویم
باب الدواء بأبوال الإبل،رقم 5748، كتاب الطب، فتح الباري في شرح صحيح البخاري

عن أنس بن مالك قال: «أن ناسا، اجتووا في المدينة فأمرهم النبي صلى الله عليه وسلم أن يلحقوا براعيه ـ يعني الإبل ـ فيشربوا من ألبانها وأبوالها، فلحقوا براعيه فشربوا من ألبانها وأبوالها، حتى صلحت أبدانهم فقتلوا الراعي وساقوا الإبل، فبلغ النبي صلى الله عليه وسلم فبعث في طلبهم، فجيء بهم فقطع أيديهم وأرجلهم، وسمر أعينهم‏.‏ قال قتادة فحدثني محمد بن سيرين أن ذلك كان قبل أن تنزل الحدود‏.[1]» قال أهل اللغة: الجوى داء يصيب الجوف. وفي رواية ثابت عن أنس: «إن ناسا كان بهم سقم قالوا: يا رسول الله آونا وأطعمنا»، وفي رواية غيلان «كان بهم هزال شديد»، وفي رواية أبي سعد «مصفرة ألوانهم»، وفي رواية همام عن قتادة عن أنس «فعظمت بطونهم»، فهذه الروايات توضح مفهوم الأمراض التي كانت عندهم، مثل اصفرار اللون، والهزال الشديد، وعظم البطون

کافر بی نام;180619 نوشت:
چرا تکرار مکررات میکنید.. گفتم که همیشه اطاعت از خدا و پیامبر لازم الاجرا نیست و با مقتضیات زمانی تغییر میکند

سلام

بله

کوری نمی توانست ببیند گفت دنیا نیست

بنده جواب تان را داده ام

حال

کافر بی نام;180619 نوشت:
یا این حدیث پیامبر که تکرار میکنم پیامبر سفارش کرده که در برخی موارد برای درمان نا خوشی ها می توان ادرار شتر خورد !!

جالب است

که شما حتی جواب بنده را نقد نکردید و دو باره تکرار مکررات می کنید

کافر بی نام;180619 نوشت:
البته بی دلیل این حدیث را جعلی دانستید ولی برایتان مدرکش را می اورم در کتاب صحیح بخاری جلد هفتم فصل 71 حدیث شماره 590 از انس روایت شده که عده ای تازه مسلمان از بلاد دیگر ، نزد پیامبر آ مده واز آب و هوای مدینه شکایت کردند پیامبر به آنها گفت که برای رفع این مشکل ادرار شترشان را بخورند

اهان

پس شما هنوز متوجه نشدید که ما شیعه امامیه هستیم که داریم با شما سخن می گوییم

و این کتاب از منابع ما نیست

این را باید جناب طالب علم پاسخ گو باشند

نه ما از نظر ما ادرار نجس است
و خوردنش حرام
مگر در شرایط اضطرار:Gol:
(می توانید به کتب فقهیه رجوع کنید)

mkk1369;180621 نوشت:
وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ(النحل/6) و در آنها براي شما زيبايي است آنگاه که [آنها را] از چراگاه برمي‏گردانيد و هنگامي که [آنها را] به چراگاه مي‏بريد

سلام

یعنی شما می گویید گاو ها غذا نمی خورند؟

تازه در ابتدا قرار است تا برای فهم ان زمان نازل شود

کافر بی نام;180619 نوشت:
در کتاب صحیح بخاری جلد هفتم فصل 71 حدیث شماره 590 از انس روایت شده که عده ای تازه مسلمان از بلاد دیگر ، نزد پیامبر آ مده واز آب و هوای مدینه شکایت کردند پیامبر به آنها گفت که برای رفع این مشکل ادرار شترشان را بخورند

می شود بگویید

ان زمان چه زمانی بوده است؟

ایا خشکسالی بوده است؟
اب وجود داشته است یا خیر؟

کافر بی نام;180619 نوشت:
آیا خودشان برای علاج امراض خورده اند که به مردم سفارش می کنند بخور ؟؟؟


راستی می شود بگویید بیماری کجای این حدیث امده است؟
:Gol:

کافر بی نام;180619 نوشت:
فهذه الروايات توضح مفهوم الأمراض التي كانت عندهم، مثل اصفرار اللون، والهزال الشديد، وعظم البطون

اگر منظورتان این است

می شود بگویید این در حدیث است یا توضیح حدیث؟

نقل قول:
اهان

پس شما هنوز متوجه نشدید که ما شیعه امامیه هستیم که داریم با شما سخن می گوییم

و این کتاب از منابع ما نیست

این را باید جناب طالب علم پاسخ گو باشند

نه ما از نظر ما ادرار نجس است
و خوردنش حرام
مگر در شرایط اضطرار:gol:
(می توانید به کتب فقهیه رجوع کنید)

همین یک سخن شما بس که نشان دهید با مسلمانان هم مشکل دارید چه برسد به کافران بی نام!

عجب از شما که 10% اسلام را تشکیل میدهید و خود را صحیح و انهایی که 90% اسلام را تشکیل میدهند را باطل میدانید.. مگر هر دو مسلمان نیستید؟ مگر اتحاد ندارید؟

همین حرف شما نشان داد که تعصبی جبهه میگیرید.. ایا سنی هایی که اصل امامت را قبول ندارند و حق امامت را غصب کردند مسلمانند؟ چگونه است؟ مگر کسی که اصلی از اصول دین را قبول ندارد هم مسلمان است؟ پس فرق شما با ان 90% در چیست؟ انها همگی جهنمی و شما همگی بهشتی هستید؟

به هرحال بنده اعتبار حدیثم را گفتم هرچند که از مفاتیح الجنان و از زبان امام صادق هم میتوانستم دلیل اورم (روزی فردی در نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) از تنگی نفس می نالید و حضرت برای درمان او بول شتر را تجویز می کند..کپی شده با دلیل از منابع شیعه) ولی از عمد اینگونه برایتان دلیل اوردم تا دیگر سخنی از اتحاد بین سنی و شیعه نزنید..سپاسگذارم از طرز پاسختان

این هم منبع شیعی از زبان امام صادق هر چند که باز هم به قول خودتان بهانه های بنی اسرائیلی میگیرید

شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا کسی می تواند ادرار گاو را بخورد؟ فرمود: اگر برای درمان، به آن نیاز دارد، بخورد، همچنین ادرار شتر و گوسفند. متن عربی چنین است: عن عمار ، عن أبی عبد الله(ع ) - فی حدیث - قال: سئل عن بول البقر یشربه الرجل؟ قال : إن کان محتاجا إلیه یتداوى به یشربه، وکذلک بول الإبل والغنم. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 410)

نقل قول:
سلام

یعنی شما می گویید گاو ها غذا نمی خورند؟

تازه در ابتدا قرار است تا برای فهم ان زمان نازل شود



تمام بحث من هم همینه می گم مشکلات روزمره ی آن جامعه ی تازیان 1400 سال پیش چه دخلی به مای امروزی داره ؟؟؟؟

پس طبق گفته ی خود قبول دارید که آیات قرآن برای تمام افراد و برای تمام شرایط و زمانها کاربرد نداره !!!

بلکه مقتضیات و شرایط جامعه است که تعیین می کنه که کدام آیه اجرایی بشه یا نشه نه دستور صریح قرآن ،کلا م الله متعال !!!

پس مقتضیات زمان و مردم هر زمان بر اجرای کلام الله سایه می افکند

کافر بی نام;180627 نوشت:
همین یک سخن شما بس که نشان دهید با مسلمانان هم مشکل دارید چه برسد به کافران بی نام!

سلام

لازم نبود سند باشد

نتنها ما بلکه همه مسلمانان در مسائل فقهی باهم اختلاف دارند!!

تازه ما نگفتیم که منبع انها را قبول نداریم

بلکه همه احادیث را قبول نمی کنیم

تا برایمان ثابت نشود

در عجبم که چرا پست ها را با دقت نمی خوانید؟

کافر بی نام;180627 نوشت:
عجب از شما که 10% اسلام را تشکیل میدهید و خود را صحیح و انهایی که 90% اسلام را تشکیل میدهند را باطل میدانید.. مگر هر دو مسلمان نیستید؟ مگر اتحاد ندارید؟

عجیب که شما چه طور در جمع شیعه خودتان را بر حق می دانید؟

و جالب تر اینکه پست ها را با دقت نمی خوانید!!

کافر بی نام;180627 نوشت:
همین حرف شما نشان داد که تعصبی جبهه میگیرید.. ایا سنی هایی که اصل امامت را قبول ندارند و حق امامت را غصب کردند مسلمانند؟ چگونه است؟ مگر کسی که اصلی از اصول دین را قبول ندارد هم مسلمان است؟ پس فرق شما با ان 90% در چیست؟ انها همگی جهنمی و شما همگی بهشتی هستید؟

فرق ما با انان در ایمان است
نه اسلام

همه مردم هرکس که شهادتین را بگوید مسلمان است
حتی اگر تا یک ثانیه قبل کافر بوده باشد و هر دلیل ریختن خونش حرام می شود

کافر بی نام;180627 نوشت:
به هرحال بنده اعتبار حدیثم را گفتم هرچند که از مفاتیح الجنان و از زبان امام صادق هم میتوانستم دلیل اورم (روزی فردی در نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) از تنگی نفس می نالید و حضرت برای درمان او بول شتر را تجویز می کند..کپی شده با دلیل از منابع شیعه) ولی از عمد اینگونه برایتان دلیل اوردم تا دیگر سخنی از اتحاد بین سنی و شیعه نزنید..سپاسگذارم از طرز پاسختان

کافر بی نام;180628 نوشت:
این هم منبع شیعی از زبان امام صادق هر چند که باز هم به قول خودتان بهانه های بنی اسرائیلی میگیرید شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا کسی می تواند ادرار گاو را بخورد؟ فرمود: اگر برای درمان، به آن نیاز دارد، بخورد، همچنین ادرار شتر و گوسفند. متن عربی چنین است: عن عمار ، عن أبی عبد الله(ع ) - فی حدیث - قال: سئل عن بول البقر یشربه الرجل؟ قال : إن کان محتاجا إلیه یتداوى به یشربه، وکذلک بول الإبل والغنم. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 410)

جواب را هم قبلا گفتم و هم در پست اشاره کرده ام

لطفا شماره حدیث این حدیثی را که اورده اید را قرار دهید تا بهتر بتوانم رجوع کنم

ممنون می شوم:Gol:

موضوع قفل شده است