جمع بندی بخاری و فتوای به محرمیت با خوردن شیر گاو
تبهای اولیه
با سلام
عنوان شده کتاب صحیح بخاری، در نزد اهل سنت صحیح ترین کتب بعد کتاب خداست. آیا این درسته؟
چون امام سرخسی از بزرگان اهل سنت می گوید« امام بخاری قائل بود اگر دو نوزاد از یک گاو یا بز شیر بخورند خواهر و برادر رضاعی می شوند درست باهم محرم می شوند ولی نمی توانند باهم ازدواج کنند.»(المبسوط، ج30، ص297- شرح العنایه ج3،ص456)
کسی که چنین طریقه ای در فتوا دادن دارد! طریقه او چگونه در تشخیص حدیث صحیح درست بوده است ؟چون فتوا را بر مبنای حدیث صحیح می دهند.
سؤال:
امام سرخسی مینویسد: «امام بخاری قائل بود اگر دو نوزاد از یک گاو یا بز شیر بخورند خواهر و برادر رضاعی و محرم میشوند و نمیتوانند باهم ازدواج کنند.» (المبسوط، ج30، ص297؛ شرح العنایه ج3،ص456) چه گونه روش کسی که چنین طریقهای در فتوا دادن دارد در تشخیص حدیث صحیح درست بوده است؟
پاسخ:
1) درمیان کتب حدیثی اهل سنت دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم به عنوان معتبرترین کتب جامع حدیثی پذیرفته شدهاند. و به صورت کلی، روایات این دو کتاب به اتفاق علمای اهل سنت تلقی به قبول شده است. (1) البته با این که این دو کتاب (از نظر اهل سنت) هر دو صحیح هستند؛ اما در مقام تفاضل به واسطه این که بخاری در فن علوم حدیث برتر از مسلم بوده و مسلم (درگذشته 261 ق) شاگرد بخاری (درگذشته 256 ق) بوده است، و این که بخاری ملتزم به شرایط سختتری در نقل حدیث در این کتاب (2) بوده (3) کتاب صحیح بخاری از جهت (صحت و اصحیّت) مقدم بر صحیح مسلم است.هر چند که کتاب صحیح مسلم (4) از جهت «ترتیب» و «حسن سیاق» به این که روایات تقطیع ندارند و روایات بریده بریده نیستند، برتر از کتاب بخاری است. (5)
2) جایگاه محمد بن اسماعیل در میان اکثر اهل سنت تنها به واسطه جمعآوری روایات صحیح (بر طبق اعتقاد آنان) در کتاب صحیحش است و لازمه چنین امری پذیرش روایات کتابهای دیگر وی چه رسد به پذیرش فتاوای وی (در نزد اهل سنت) نخواهد بود؛ زیرا در این که اساسا بخاری فقیه بوده باشد، در میان علماء اهل سنت اختلاف نظر دیده میشود (6) به خصوص آن که مشرب فقه بخاری، در تعارض با فقه ابوحنیفه بوده؛ از این رو، بخاری تعریضات متعددی بر ابوحنیفه دارد و در موارد متعددی با تعبیر «بعض الناس» از ابوحنیفه یاد میکند.
3) یکی از فتاوای مشهور بخاری، فتوی به وقوع محرمیت با خوردن شیر گاو یا گوسفند است.سرخسی حنفی در کتاب «المبسوط» راجع به این مسأله مینویسد: «ولو أن صبيين شربا من لبن شاة أو بقرة لم تثبت به حرمة الرضاع لأن الرضاع معتبر بالنسب وكما لا يتحقق النسب بين آدمی وبين البهائم فكذلك لا تثبت حرمة الرضاع بشرب لبن البهائم و كان محمد بن إسماعيل البخاري صاحب التاريخ رضي الله عنه يقول تثبت الحرمة و هذه المسألة كانت سبب اخراجه من بخارا فإنه قدم بخارا في زمن أبي حفص الكبير رحمه الله و جعل يفتي فنهاه أبو حفص رحمه الله و قال لست بأهل له فلم ينته حتى سأل عن هذه المسألة فأفتى بالحرمة فاجتمع الناس و أخرجوه» (7)
اگر دو کودک از شیر یک گوسفند و یا یک گاو بنوشند، به واسطه چنین امری نشر حرمت ثابت نمیشود (محرمیت رضاعی ایجادنخواهد شد)؛ چرا که محرمیت رضاعی به واسطه نسب ایجاد میشود و همچنان که ارتباط نسبی بین آدم و حیوان ایجاد نمیشود؛ محرمیت رضاعی نیز با نوشیدن شیر حیوانات به وجود نمیآید. اما محمد بن اسماعیل بخاری صاحب تاریخ میگوید: (به واسطه چنین امری) محرمیت ایجاد میگردد، و همین مسأله باعث اخراج او از شهر بخارا شد؛ چرا که او در زمان ابوحفص کبیر وارد بخارا شد و شروع به صدور فتوا نمود؛ اما ابوحفص او را از این کار نهی نموده و به او میگفت: تو اهلیت این کار را نداری، اما او از این کار دست برنداشت تا این که در مورد این مسأله از او سؤال شد و او نیز چنین فتوایی را صادر کرد که همین امر سبب شد تا مردم جمع شوند و او را از شهر بیرون نمایند.
فقیه حنفی ابوالبرکات عبدالله بن احمد النسفی (8) در کتاب «کشف الاسرار» از کتابهای اصولی حنفیه، در رابطه با بخاری و فتوای او مینویسد: محدثی که فقیه نباشد بسیار اشتباه میکند، وی سپس داستان فتوای بخاری را نقل مینماید. (9)
4) نقل چنین فتوائی از سوی بخاری و مخالفت آشکار آن با قرآن و سنت باعث آن شده که برخی از طرفداران بخاری اصل این داستان را ساختگی دانسته و آن را ساخته دست اتباع ابوحنیفه و در راستای یاری ابو حنیفه دانستهاند.
«جمال الدین قاسمی» در کتاب «حیاة البخاری» در این رابطه مینویسد: کسی که چنین افترایی را به بخاری بسته است قصدش این بوده که به واسطه آن به ابو حنیفه یاری رساند. (10)
به هر حال صدور فتاوای مخالف صریح قرآن و سنت امری نیست که تنها به بخاری محصور بوده باشد و صدور چنین فتوایی از جانب بخاری نیز نشانگر عدم فهم و تفقه وی در دین بوده است، هر چند که در ناحیه نقل روایات وی در صحیحش نیز اشکالات فراوانی بر او وارد است.
منابع:
1. نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی، ص 35: «لإتفاق العلماء بعدهما علی تلقی کتابیهما بالقبول»؛ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، السیوطی، ص 49: «اول مصنف فی الصیح المجرد، صحیح البخاری، ثم مسلم، و هما أصح الکتب بعد القرآن»؛ تدریب الراوی، ص 69: «ما رویاه بالاسناد المتصل فهو المحکوم بصحته».
2. بخاری دارای کتب دیگری نیز هست؛ ولی هیچ کدام از آنها اعتبار صحیح را ندارند.
3. زیرا بخاری در نقل روایات معاصرت و ملاقات راوی از من روی عنه را به عنوان شرط پذیرش روایات خود پذیرفته در حالی که مسلم به قید معاصرت راوی با من روی عنه اکتفا نموده است.
4. ابو علی نیشابوری قائل به اصحیت صحیح مسلم است: «ما تحت ادیم السماء اصح من کتاب مسلم» (نزهة النظر، ص 36).
5. البته این سخن بر اساس مبنای اهل سنت است، و گرنه روایات بسیاری در این دو کتاب فاقد شرایط پذیرش هستد به صورتی که به اقرار علماء حدیث اهل سنت راویانی وجود دارند که مورد نقد واقع شدهاند. (نزهة النظر، ابن حجر، ص 41).
6. قال الاسکندرانی: و بَلغَنی عنْ الإمَام أبی الوَلید الباجِی أنهُ کانَ یَقولُ: یَسْلمُ البُخاری فی عِلم ِالحَدیثِ و لایَسْلم فی عِلم ِالفِقه؛ اسکندرانی درکتاب خود میگوید: از امام ابوالولید باجی به من رسیده است که ایشان گفتهاند: بخاری در علم حدیث موردقبول است؛ ولی درعلم فقه به هیچ وجه موردقبول و موردتوجه نیست. (المُتواری فی ترَاجِم أبْواب البخاری، صفحه ۳۶ و ۳۷ ، طبع مکتبة المعلی، الکویت، به نقل کتاب الامام بخاری و فقه اهل العراق، حسین غیب غلامی)
7. سرخسی، احمد بن طیب، المبسوط، ج 31، ص 30.
8. «فهو أبو البركات حافظ الدين عبد الله بن أحمد بن محمود النسفي (درگذشته 710 ق) نسبة إلى مدينة نسف من بلاد السغد في بلاد ما وراء النهر كان إماما فاضلا عديم النظير في زمانه فقيد المثيل في الأصول والفروع تفقه على شمس الأئمة الكردري ـ تلميذ صاحب الهداية ـ و من تصانيفه الكنز و الوافي و شرحه الكافي و المصفى شرح المنظومة النسفية والمستصفى شرح النافع و منار الأصول وشرحه كشف الأسرار و مدارك التنزيل في التفسير»،جامع الصغیر، عبد الحی الکهنوی، ج 1، ص 7.
9. «المحدث غیر الفقیه یغلط کثیرا، فقد روی عن محمد بن اسماعیل صاحب الصحیح انه استفتی فی صبیین شربا من لبن شاة، فافتی بثبوت الحرمة بینهما و اخرج من بخاری؛ اذ الاختیة تتبع الامیة و البهیمة لا تصلح اما للادمی». (به نقل کتاب الامام البخاری و فقه اهل العراق، ص 127، حسین غیب غلامی)
10. قاسمی دمشقی، جمال الدین، حیاة البخاری، ص 48.