الهی از بخت خود چون پرهیزم و از بودنی کجا گریزم؟ و نا چاره را چه آمیزم و در هامون کجا گریزم ـ الهی ار تو فضل کنی از دیگران چه داد و چه بیداد ور تو عدل کنی پس فضل دیگران چون باد ـ الهی گفت تو راحت دل است و دیدار تو زندگانی جان زبان بیاد تو ناز دو دل به مهر و جان بعیان ـ الهی بهر صفت که هستم بر خواست تو موقوفــم ـ بهر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم تا جان دارم رخت از ین کوی بر ندارم او که تو آن اویی بهشت او را بنده است او که تو در زندگانی اویی جاوی زنده است ـ الهـــی آنچــه من از تو دیدم دوگیتی بیاراید عجب اینست که جان من از بیم داد تو دمی نیاساید ـ #خواجه_عبدالله_انصاری
ثَبِّت قَلبِي عَلَي دِينِك
بسيار كسانى كه دعوى بندگى كرده اند و دم از ترك دنيا زده اند؛ تا دنيا بديشان روى آورد، جز وى همه را پشت پا زده اند. اين بنده در معرض امتحان نيامده شرمسار است ، به حقّ خودت ثَبِّت قَلبِي عَلَي دِينِك
تفسیر اطيب البيان (و الذين امنوا اشد حبا لله ):
(و كساني كه ايمان آوردند بيشترين محبت را نسبت به خدادارند)پس حب تعلق به خدا دارد و شدت و ضعف مي پذيرد و مؤمن كسي است كه غير خدا را نمي جويد و نمي خواهد و هر قدرتي را از نزد خدا مي داند و در امرو نهي از غير خدا تبعيت نمي كند، پس آنها داراي اخلاص در دين مي باشند،
الهی ما را بر این در گاه همه نیاز روزی بود که قطره ار آن
شراب بر دل ماریزی ـ تا کی ما را بر آب و آتش بریم آمیزی ؟
ای بخت ما از دوست رستخیزی ـ
الهی از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی و ز دورت
می پندارند و نزدیکتر از جانی ـ نفسهای جوانمردانی ـ
حاضر دلهای ذاکرانی ـ
ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی من چه
دانستم که این دود آتش داغ است ـ من پنداشتم که ه
ر جا آتشی است چراغ است من چه دانستم که در
دوستی کشته را گناهست ـ و قاضی خصم را پناهست
من چه دانستم که حیزت بوصال تو طریق است و ترا
او بیش جوید که در غریق است خوانندگان از و بردر او
بسیارند خواهندگان او کم گویندگان از درد بی درد او
بسیارند و صاحب درد کم ـ
یادمان باشد
اگر دلمان با خـدا صاف باشد
خوردنمان ،خوابيدنمان ،خنده ها و گريه هايمان براےخـدا باشد
اگر حتےبراےاو عاشـق شويم
آن وقت بدےنمےبينيم ،بدےهم نمےکنيم
و همه چيز زيبـامےشود
❀ به خودم که نگاه می کنم همه چیز ته میکشد!
ولی تو در مقابلم نشسته ای با تمام مهربانیت؛ این قدرت خداست که با رشته ای نامرئی، "هیچ"را به "همه" پیوند زده است و...
هر کجا نامه عشق است نشان من و توست.
بسمه تعالی
با آب شیرین میشود کشاورزی کرد ولی با آب شور نه. آب شور، درخت‌ها را میخشکاند.
درخت عمل از نیت‌های خیر و شیرین سیراب میشود؛ مادامکه نیت خالص باشد این درخت‌ها خرم و باشکوهاند؛ اگر نیات دیگری پا در میان بگذارند، آب شور با آب شیرین مخلوط شده است. طبیعتا پژمردگی و خشکیدن درخت غیرقابل اجتناب است.
موانع تا نگردانی ز خود دور / درون خانه ی دل نایدت نور
بسمه تعالی
خورشید همیشه نور میافشاند و هیچ تبعیضی در بذل سخاوتمندانة شعاعهایش ندارد، ولی قسمتهایی از زمین مانند قطب شمال و جنوب بهخاطر اینکه در معرض نور خورشید نیستند، همیشه یخ بنداناند، با اینکه آب و خاک آنجا با نواحی دیگر زمین فرقی ندارد.
«یا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَریة»
اگر آدم موانع را برطرف کند، میتواند از آن رحمت واسعه، فیض ببرد؛ هر قدر موانع رسیدن نور، بیشتر باشد، دل منجمدتر میشود، این همان قساوت قلب است. وقتی دوستی دنیا مانع تابش نور الهی و پذیرش رحمت واسعة ربوبی شود، دل انسان یخ می‌بندد.
الهی
کَیفَ ادعوکَ وانأ انا
و کَیفَ اقطَعُ رجائی منکَ وانتَ انتَ
خدایا...
چگونه تو را بخوانم درحالیکه من،منم!
و چگونه امیدم را از تو قطع کنم،
در حالیکه تو،تویی!✨
کاربر مهمان خوش آمدید
خدایا امروز با تو شرط میکنم که با توسل به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
سجده بر مهرهایی از جنس خودم
تو را ای معبودم
به یادم می آورد...
در این فصل بهار گلشن وگل
خدا را کن عبادت مثل بلبل
سحر بهر عبادت باش بیدار
که تا جامت شود لبریز سنبل
الهی از بخت خود چون پرهیزم و از بودنی کجا گریزم؟ و نا چاره را چه آمیزم و در هامون کجا گریزم ـ الهی ار تو فضل کنی از دیگران چه داد و چه بیداد ور تو عدل کنی پس فضل دیگران چون باد ـ الهی گفت تو راحت دل است و دیدار تو زندگانی جان زبان بیاد تو ناز دو دل به مهر و جان بعیان ـ الهی بهر صفت که هستم بر خواست تو موقوفــم ـ بهر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم تا جان دارم رخت از ین کوی بر ندارم او که تو آن اویی بهشت او را بنده است او که تو در زندگانی اویی جاوی زنده است ـ الهـــی آنچــه من از تو دیدم دوگیتی بیاراید عجب اینست که جان من از بیم داد تو دمی نیاساید ـ #خواجه_عبدالله_انصاری
خدایا سایه ابر رحمتت را
✨
✨
[="Navy"]
【 بِاللَّهِ اعْتَصَمْتُ وَبِاللَّهِ أَثِقُ وَعَلَى اللَّهِ أَتَوَكَّلُ 】
به خدا متوسل می شوم
و به او اعتماد دارم
و بر او در هر كار توكل مى کنم ...
یـــا لطـــیف..
یـــا لطـــیف..
یـــا لطـــیف..
خـــود تڪرارش لـــطافت مـــیاره
هـــزاران هـــزار بـــار میـــخوانمت؛
یـــا لطـــیف ...
#خدایا یــارم بـاش
دیـــڪته ے زندگـــیمان پــر از غلـــط
ولـــے نگـــران نبـــاش ..
خـــودش گـــفته قـــبل از نـــمره دادن
اگـــر پـــشیمان شـــوے
غـــلط هایـــت را یواشڪے پاڪ میکــنم
#خداے مهربانم
از الهی نامه خواجه عبد الله انصاری
الهــــی اگر کسی تو را بطلب يافت، من خود طلب از تو يافتم ، اگر کسی ترا به جـُستن يافت من بگريختن يافتم .
خداوندا چون وجود تو پيش از طلب و طالب است طالب از آن جهت در طلب است که بيقراری بر او غالب است ،
الهــــی چه شود که دلم را بگشايی
واز خود مرهـــمی بر جانم نهـــی ،
من سُـود چون جويم که دو دســتم از
مايه تهی ،
مگر که بفضل خود افگنی مرا در روز بهی
ثَبِّت قَلبِي عَلَي دِينِك
بسيار كسانى كه دعوى بندگى كرده اند و دم از ترك دنيا زده اند؛ تا دنيا بديشان روى آورد، جز وى همه را پشت پا زده اند. اين بنده در معرض امتحان نيامده شرمسار است ، به حقّ خودت ثَبِّت قَلبِي عَلَي دِينِك
تفسیر اطيب البيان
(و الذين امنوا اشد حبا لله ):
(و كساني كه ايمان آوردند بيشترين محبت را نسبت به خدادارند)پس حب تعلق به خدا دارد و شدت و ضعف مي پذيرد و مؤمن كسي است كه غير خدا را نمي جويد و نمي خواهد و هر قدرتي را از نزد خدا مي داند و در امرو نهي از غير خدا تبعيت نمي كند، پس آنها داراي اخلاص در دين مي باشند،
الهی ما را بر این در گاه همه نیاز روزی بود که قطره ار آن
شراب بر دل ماریزی ـ تا کی ما را بر آب و آتش بریم آمیزی ؟
ای بخت ما از دوست رستخیزی ـ
الهی از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی و ز دورت
می پندارند و نزدیکتر از جانی ـ نفسهای جوانمردانی ـ
حاضر دلهای ذاکرانی ـ
ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی من چه
دانستم که این دود آتش داغ است ـ من پنداشتم که ه
ر جا آتشی است چراغ است من چه دانستم که در
دوستی کشته را گناهست ـ و قاضی خصم را پناهست
من چه دانستم که حیزت بوصال تو طریق است و ترا
او بیش جوید که در غریق است خوانندگان از و بردر او
بسیارند خواهندگان او کم گویندگان از درد بی درد او
بسیارند و صاحب درد کم ـ
#خواجه_عبدالله_انصاری
خود را به خدا بسپار
وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها
آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار
چون اوست که بی رنگ است
پـــارســـال ، امســال ، ســـال بـــعد
ســـال هاے بـــعد
پـارســال هـا ڪہ گــذشـــت و
امـســـال هـم در گـــذر اســـت ...
ســـال هــاے دیـــگر چـــہ میـــشود؟
آیـا بــراے زنـدگے اے ڪہ یـــڪ رنــگ،
خــدایــے بــاشــد زنــده ام؟
یـا اینڪــہ بــایـد اســیر دنــیا شــوم؟
آیـا ایـن حـرف هایـے ڪہ حـال میـگویم
هـمـہ شـعـار اسـت یـا حـرفــ تَــہِ دلــم ؟
امـروز مـردم لحـظه اے، عـوض مـیشوند
خـدایـا خــودت مــرا لحـظہ اے بـہ
حــالــ خــودم رهــا نڪن و مــرا هــر
روز بــہ خــودت نزدیڪ تر ڪن ...
الهی نبودم و خلعت وجودم بخشیده ای
خفته بودم و نعمت بیداری ام عطا کرده ای
تشنه بودم و آب حیاتم چشانده ای
متفرق بودم و کسوت جمعم پوشانده ای
توفیق دوام در صلاتم هم مرحمت بفرما که "الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ" کامروا هستند.
الهی نامه، علامه حسن زاده آملی
₪خــ❤️ــدای ₪
من همان خــدایی است
که بی هیچ انتظاری
همه را دوست دارد...
خدایا گرچه تن پر ز گناهم
وگرچه روی من بس شرمگین است
ولی دانی خدایا ،این دل من
که از شرم رخت سایه نشین است
چگونه تاب دیدارت توانم
که رویم از گناهم چرک وچین است . . .
خداونـدا تو را سپـــاس
هر که بــه من میرســـد
بوی قفــس میدهد
جز تو که پر میدهی تا بپرانی مرا . . .
خدایا : در تمامی عمرم , به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن
که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر , لحظه ای را در
ترجیح عظمت , عصیان و رنج , بر خوشبختی , آرامش و لذت
اندکی تردید کرده اند .
خدایا
امروز دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم، دلتنگی
گناه و آرزو
الهی
چگونه ما را مراقبت نباشد که تو رقیبی
و چگونه ما را محاسبت نبود که تو حسیبی
الهی نامه علامه حسن زاده آملی
یکی رفت و ...
یکی موند و ...
یکی از غصه هاش خوندو ...
یکی برد و ...
یکی باخت و ...
یکی با قسمتش ساختو ...
یکی رنجید!
""یکی بخشید""
یکی از آبروش ترسید...
یکی بد شد...
یکی رد شد...
یکی پابند مقصد شد...
تو اما باش...
❤️خدا اینجاست❤️
خدایا، ❤️چه قدر زیباست سپری کردن يك روز با حس کردن لبخند زیبایت
الهی یقینم را زیاد گردان و اضطرابم را به اطمینان مبدل کن
و آنی را که در آخر خواهی کنی در اول کن،
که شفاعت آخرین از آنِ ارحم الراحمین است.
الهی نامه، علامه حسن زاده آملی
یادمان باشد
اگر دلمان با خـدا صاف باشد
خوردنمان ،خوابيدنمان ،خنده ها و گريه هايمان براےخـدا باشد
اگر حتےبراےاو عاشـق شويم
آن وقت بدےنمےبينيم ،بدےهم نمےکنيم
و همه چيز زيبـامےشود
الهی!
مرا در سایه خاتم داشتی که تو را یابم
و بندگانت را دریابم
شکر این موهبت چگونه گذارم؟
بارالها!
ناپاک را به سویت بار نیست
و با بندگانت کار نیست
دستم را بدار تا در راهت استوار باشم.
علامه حسن زاده آملی
خدايا . . .
آسمان را آنگونه وسيع آفريدي
آنان که رفتاروگفتارشان تورانگران می کند ،
نمی دانند تو"خدایی"داری که دوستت دارد
الهی چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است؛
و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بی هوش است.
الهی نامه، آیه الله حسن زاده آملی
هو المحبوب
الهی
عشق تو را دلی پاک باید، مرا که جان به چرک معاصی آلوده ام
کجا خبر از عشق بُود؟
ترسم از عشق تو گویم و تو مرا به خطاب و عتاب ای منافق،به مؤاخذه گیری.
امّا پروردگار من،آرزوی عشق تو دارم،آیا شود به آب طهور توبه دلم را برای
عشقت پاک فرمائی؟
باران می بارد، به حرمت ڪداممان؟
نمی دانم!!!!!
من همین قدر می دانم ڪه باران صدای پای اجابت است.
خدا با همه جبروتش ناز می خرد
نیاز ڪن....
الهى سرمایه کسبم دادى توفیق کسبم ده.
الهى اگر ستار العیوب نبودى ما از رسوایى چه مىکردیم.
الهى من االله االله گویم اگر چه لا اله الا االله گویم.
الهى مست تو را حد نیست ولى دیوانهات سنگ بسیار خورد، حسن مست ودیوانه تست.
❀ به خودم که نگاه می کنم همه چیز ته میکشد!
ولی تو در مقابلم نشسته ای با تمام مهربانیت؛ این قدرت خداست که با رشته ای نامرئی، "هیچ"را به "همه" پیوند زده است و...
هر کجا نامه عشق است نشان من و توست.
خیلی مواظب نیتت باش!!!
بسمه تعالی
با آب شیرین میشود کشاورزی کرد ولی با آب شور نه. آب شور، درخت‌ها را میخشکاند.
درخت عمل از نیت‌های خیر و شیرین سیراب میشود؛ مادامکه نیت خالص باشد این درخت‌ها خرم و باشکوهاند؛ اگر نیات دیگری پا در میان بگذارند، آب شور با آب شیرین مخلوط شده است. طبیعتا پژمردگی و خشکیدن درخت غیرقابل اجتناب است.
حضرت آیت الله حائری شیرازی حفظه الله
موانع تا نگردانی ز خود دور / درون خانه ی دل نایدت نور
بسمه تعالی
خورشید همیشه نور میافشاند و هیچ تبعیضی در بذل سخاوتمندانة شعاعهایش ندارد، ولی قسمتهایی از زمین مانند قطب شمال و جنوب بهخاطر اینکه در معرض نور خورشید نیستند، همیشه یخ بنداناند، با اینکه آب و خاک آنجا با نواحی دیگر زمین فرقی ندارد.
«یا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَریة»
اگر آدم موانع را برطرف کند، میتواند از آن رحمت واسعه، فیض ببرد؛ هر قدر موانع رسیدن نور، بیشتر باشد، دل منجمدتر میشود، این همان قساوت قلب است. وقتی دوستی دنیا مانع تابش نور الهی و پذیرش رحمت واسعة ربوبی شود، دل انسان یخ می‌بندد.
آیت الله حائری شیرازی حفظه الله
خدایــــــــــم
ڪه در قلــــــ❤️ــــب مــنے
بہ درگاه تــــــــو دعا مےڪنم
در عبور از سختیها،
راهــــــــــنمایم باش...
بی آنکه گله کنی
بی آنکه چیزی بخواهی
بی آنکه حتی بخواهی توبه کنی
گاهی فقط خدارا صدا کن،او برای جنبیدن حروف نامش روی زبان تو انتظار میکشد....
❣باید
فقط
پیله کرد
به خدا....❣
]
هو المحبوب
عشق به حق یعنی تو نیستی همه اوست.
تو چیستی تا خواست تو باشد؟!
خواست همه او راست،چه دوزخ سهم تو باشد چه بهشت.
چو عشق آید زبان گله بسته گردد:
لاف عشق و گله از یار زهی لاف گزاف
عاشقانی این چنین مستحق هجرانند.
خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.
خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن
خدایا! رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ،
احساس و اشراق محروم نسازد
الهی
کَیفَ ادعوکَ وانأ انا
و کَیفَ اقطَعُ رجائی منکَ وانتَ انتَ
خدایا...
چگونه تو را بخوانم درحالیکه من،منم!
و چگونه امیدم را از تو قطع کنم،
در حالیکه تو،تویی!✨
خدا جونم
ازم دور نشو حتی اگر دور شدم
حتی اگر چشمانم ندید وگوش هایم صدایت را نشنید
من از توام پس بی تو نابودم