جمع بندی انتخابش کنم یا نه ؟

تب‌های اولیه

71 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

من نظر خودم رو میگم
بهترین سن ازدواج برای پسر 28 و برای دختر 24.
80 درصد ازدواج هایی که کمتر از این سن صورت میگیره سر انجام خوبی نداره.
دلیل: چون ذهن جوان پر از هیاهوست و هر روز یه رنگی میشه. امروز این تیپ ادم رو دوست داره فردا یه تیپ دیگه

من با نظر شما مخالفم
یه ادم 30 ساله حوصله بچه دار شدن و بابا شدن نداره که
میبینم دور و برم که میگم
از نظر من وقتی مورد مناسب جور شد که میتونست ازدواج کنه حتما انجام بده
معیار حرف خداست که گفته هرچه زودتر بهتر
رو حرف خدا هم که حرفی نداریم
داریم ؟

حرف من نسبی هست
یعنی شما باید تصمیم قطعی بگیرید اینکه مثلا 1 سال دیگه یا 2 سال دیگه تصمیمتون عوض نخواهد شد
از اینکه اینیکه من دوس داشتم این نبود
هم چنین طرف مقابلتون هم این عقیده رو داشته باشه و با قاطعیت این رو بگه اگه این طور بود هیچ موردی نیست
( چون معمولا اون حس یگانه جویی در سنین بالا هست روان شناسان میگن مثلا سن 28 خوبه و الا در هر سنی که انسان حس
کنه به این حس یگانه جویی رسیده هییچ مشکلی نیست)

ابوالفضل;392115 نوشت:
من نظر خودم رو میگم
بهترین سن ازدواج برای پسر 28 و برای دختر 24.
80 درصد ازدواج هایی که کمتر از این سن صورت میگیره سر انجام خوبی نداره.
دلیل: چون ذهن جوان پر از هیاهوست و هر روز یه رنگی میشه. امروز این تیپ ادم رو دوست داره فردا یه تیپ دیگه

نظر شما کاملا اشتباهه... با این اوضاع جامعه و تحریکاتی که هست پسر از بلوغ تا 28 و دختر از بلوغ تا 24 سالگی برای ارضا شهوت طبیعی چیکار میکنن؟
خیل خیلی خیلی کم هستند که تقوا پیشه کنن؛ خیلی ها خود ارضایی و روابط نا مشروع دارند...
کی گفته اول کار بعد ازدواج؟ که گفته اول پول بعد ازدواج؟
آیه داریم که خدا میفرماید بعد ازدواج شما را از فضل خود بی نیاز میکنم...
من خودم خیلی دیدم که طرف هیچی نداشت وقتی که عروسی کرد به سر و سامان رسید.

شما مثل اینکه منظور بنده رو متوجه نشدید
منظور من اینه عده ای که سنین پایین ازدواج میکنن چون بعضیا اصلا نیمدونن کی رو و چه تیپی رو میخوان
بعد یکی دو سال میگن اینی که ما میخواستیم نبود و این منجر به طلاق میشه.
( چون جوان در سن پایین یه روز خلبانه یه روز ناخداست یه روز خانوم مانتویی میخواد یه روز خانم چادری میخواد..)
انسان توی هر سنی که کشتی فکرش به یه سمت حرکت کرد به نظر من ازدواج کرد خوبه.

بله ابوالفضل جان
منظورتون رو متوجه شدم
کاملا درسته
من خودم با وجود این اشتباهم دیگه نمیخوام خودم انتخابی کنم
چون شناخت و تجربه کافی ندارم
از نظرم اگه مادر و خانوادم انتخاب کنن و من بپسندم خیلی بهتره
حداقل فشار عشقی و عصبی روی آدم نیست و ادم قلبش هرزه نمیشه
من این دوتا شکستی که خوردم باعث شد این تجربه رو به دست بیارم
انتخاب خود پسر برای ازدواج از نظر من کاملا اشتباهه
من الان بهم خیلی فشار میاد و به زور دارم فراموشش میکنم

ابوالفضل;392115 نوشت:
من نظر خودم رو میگم
بهترین سن ازدواج برای پسر 28 و برای دختر 24.
80 درصد ازدواج هایی که کمتر از این سن صورت میگیره سر انجام خوبی نداره.
دلیل: چون ذهن جوان پر از هیاهوست و هر روز یه رنگی میشه. امروز این تیپ ادم رو دوست داره فردا یه تیپ دیگه

نه بابا.
تا اون وقت که دیگه از بین رفتیم.:Nishkhand: (از هر نظر)
منم الان ذهنم پر از هیاهو است ولی خط مشی روحی و فکری ( و سیاسی و اجتماعی و .....) ثابتی دارم و اینجوری نیست که یه روز چادری بخوام یه روز مانتویی.
نمیشه که من جوون 18 ساله ، 10 سال میل عاطفی و جنسیمو سرکوب کنم که 28 سالم بشه که.:Moteajeb!:
شما آمار این 80 درصد ازدواج ناموفق رو از کجا اوردی من در عجبم.:Nishkhand:
مهم اینه که باید با عقل ازدواج کرد و با عشق زندگی را ادامه داد.(اگر هم می خوای با عقل زندگیو شروع کنی باید حتما از پدر مادرت به صورت فعال(اکتیو) مشاوره و اظهار نظر بخوای)
حالا این استقلال فکری و بلوغ عقلی ممکنه توی سنین پایین تر مثل 20 سالگی هم به دست بیاد.
بستگی به تربیت خانوادگی و درک هدف زندگی داره.
مثلا کسی که فقط می خواد لذت جنسی را تجربه کنه قطعا ازدواجش با شکست مواجه میشه.:ok:

Ali407;392241 نوشت:
من با نظر شما مخالفم
یه ادم 30 ساله حوصله بچه دار شدن و بابا شدن نداره که
میبینم دور و برم که میگم
از نظر من وقتی مورد مناسب جور شد که میتونست ازدواج کنه حتما انجام بده
معیار حرف خداست که گفته هرچه زودتر بهتر
رو حرف خدا هم که حرفی نداریم
داریم ؟

پس اینجوری که معلومه من که دوست دارم پنج شش تا بچه داشته باشم ، همین الان (18 سالگی) باید ازدواج کنم .:Nishkhand:
چون الان حوصله بابا شدن خیلی دارم.:khaneh:
دوست دارم حداقل سه تا پسر و سه تا دختر (یا 6 تا دختر و یه پسر و یا کلا" 6 تا دختر ) داشته باشم و البته پولی که بتونم همه شون رو سیر کنم.:khandeh!:
البته چون الان پول نیست و سربازی هم نرفته ایم و کار هم نداریم و هنوز دانشگاه هم نرفته ایم ، باید صبر کنیم.:Cheshmak:(متاسفانه)

نوه فاطمه;392850 نوشت:
پس اینجوری که معلومه من که دوست دارم پنج شش تا بچه داشته باشم ، همین الان (18 سالگی) باید ازدواج کنم .:Nishkhand:
چون الان حوصله بابا شدن خیلی دارم.:khaneh:
دوست دارم حداقل سه تا پسر و سه تا دختر (یا 6 تا دختر و یه پسر و یا کلا" 6 تا دختر ) داشته باشم و البته پولی که بتونم همه شون رو سیر کنم.:khandeh!:
البته چون الان پول نیست و سربازی هم نرفته ایم و کار هم نداریم و هنوز دانشگاه هم نرفته ایم ، باید صبر کنیم.:Cheshmak:(متاسفانه)

منم :ok:

این عکس دسکتاپ لپ تاپ من

گوشیمم همینجوریه
هی به این عکسه نگاه میکنم میگم اون خانومه که از دست رفت
حداقل خیالم راحته که تو رو از دست نمیدم
عزیز دل بابایی
کلا باهاش ارتباط کلامی برقرار میکنم ، قصه هم میگم براش :khandeh!:

چه کنیم که نمیشه الان بابا شد وگرنه به قول خودت 5 شیش تااااا

هر دو طرف توافق کردم رابطه رو کم کنیم تا وابستگی کم بشه و با اطمینان خاطر بیشتری انتخاب کنیم
حالا که وابستگی من کم شده و از بین رفته برام مهم نیست چی میشه
بلکه ازدواج درست مهمه
امیدوارم بتونم صبر کنم تا مورد مناسب پیدا شه

سلام دوست عزيز
اين موضوع را كه فرموديد اينجانب به به صورت واقعي تجربه كردم اما آخرش به جدايي كشيد و خاطرات بدي را به يادگار گذاشت عقد كرديم اما به مرور زمان رابطه عاشقانه به هم خورد شايد دليلش زود رنج بودن اون بود و من هم اشتباه كردم به خاطر از دست دادنش د خيلي از مسائل كوتاه مي اومدم و حتي نزديدك بود ازم سواري بگيره. واقعا دردناك تموم شد.............:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

aleyasin303;394931 نوشت:
سلام دوست عزيز
اين موضوع را كه فرموديد اينجانب به به صورت واقعي تجربه كردم اما آخرش به جدايي كشيد و خاطرات بدي را به يادگار گذاشت عقد كرديم اما به مرور زمان رابطه عاشقانه به هم خورد شايد دليلش زود رنج بودن اون بود و من هم اشتباه كردم به خاطر از دست دادنش د خيلي از مسائل كوتاه مي اومدم و حتي نزديدك بود ازم سواري بگيره. واقعا دردناك تموم شد.............:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

با تشکر از شما
من خودم همیشه از این میترسیدم
هر چی استخاره میگیرم بد میاد
مهم خوشبخت شدن ادم هست نه رسیدن به اونی که دوست داری و معلوم نیست اخرش چی میشه
این اواخر به خودم گفتم بذار الان که با خوبی و خوشی از هم جدا شدید ادامه داشته باشه تا اینکه بهش برسی و بدبخت شی خدایی نکرده و با فحش و فحش کاری جدا شی
ایشون هم سن من هست و باید با بزرگتر از من ازدواج کنه
یکم ناراحت میشدم از این که عروس یکی دیگه میشه ولی به خودم گفتم خوب منم داماد یه نفر دیگه میشم این که غصه نداره :khandeh!:
با خودم خیلی کلنجار رفتم
الان با خوندن حرف شما شمارشم پاک میکنم
وقت اذانه
امیدوارم همه جوونا خوشبخت بشن
منم لابه لاشون باشم :Gol:

aleyasin303;394931 نوشت:
سلام دوست عزيز
اين موضوع را كه فرموديد اينجانب به به صورت واقعي تجربه كردم اما آخرش به جدايي كشيد و خاطرات بدي را به يادگار گذاشت عقد كرديم اما به مرور زمان رابطه عاشقانه به هم خورد شايد دليلش زود رنج بودن اون بود و من هم اشتباه كردم به خاطر از دست دادنش د خيلي از مسائل كوتاه مي اومدم و حتي نزديدك بود ازم سواري بگيره. واقعا دردناك تموم شد.............:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

دوست عزیز ظاهرا شما فقط برای اینکه این موضوع رو به من بگید در سایت ثبت نام کردید
واقعا ازتون متشکرم :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

بچه ها ی سوال
من اوایل برای این خانوم استخاره میگرفتم و خوب میمومد
اما جدیدا همش بد میاد
چرا اینجوری شده ؟
مگه استخاره مشورت با خدا نیست ؟
ینی اول خدا میگفته با این ادامه بده بعد گفته نه ادامه نده ؟
با استخاره من مشکل داره ؟

بنده هنوز درگیر این قضیه هستم
درحالی که ایشون داره 19 سالش میشه و 15 روز بعد هم من به این سن میرسم البته دقیق نمیدونم 19 میشیم یا 20 ( سال 73 )
درکل خواستم یه گزارشی داده باشم
اون چیزایی که روزهای اول میگفتم اشتباه بود و شناخت من ازشون اشتباهه
ایشون نه زود رنج هستن و نه لوس
تو این مدت هم هزاران بار منو بخشیده
البته من الان وابستگیمو خیلی کم کردم و راستش زیاد برام مهم نیست چی میشه ( گرچه خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم ولی اگه قسمت نباشه یا مورد دیگه مهم نیست )
البته از علاقه ایشون نسبت به خودم اگاهم و میدونم که ایشون هم دوست داره با من باشه منتها به قول معروف شکم گرسنه دوست دارم متوجه نمیشه
برای تشکیل زندگی مشترک خیلی چیزها لازمه و از مهمترین اونها مادیات هست
من خودمم دوست ندارم زندگی بعد از ازدواجم سخت باشه
دوست ندارم مستاجر باشم یا خونه درب داغون زندگی کنم
این چیزهایی هست که به تازگی متوجه شدم
من دوست دارم زندگی بعد از ازدواج در رفاه باشه
قبلا هم گفته بودم در جاهای دیگه که یه دوست روحانی دارم
با ایشون مشورت کردم و گفت برو جلو تا تکلیفت مشخص شه
البته نظر خودمم همین بود
منتها وقتی موضوع رو با خانوم مطرح کردم مخالف کرد و گفت که اولا خواهر بزرگتر داره
دوما شرایطش برای ازدواج فراهم نیست
و سوما دوست نداره زود ازدواج کنه
من تصمیم گرفتم که رابطه رو باهاش قطع کنم
البته ایشون هم ظاهرا کاری کرد که من ازش بدم بیاد و ولش کنم منتها بعد خودش گفت که اون حرفا الکی بود
منتها مثل هزاران باری که تصمیم به ترک هم گرفتیم این بار هم نشد که نشد
و دوباره از اول
دلیلش هم این هست که هر دو طرف با دل درست نمیتونم از هم جدا شیم
برداشت خودم این هست که ایشون من رو مورد مناسبی میدونن ولی چون مشکل مالی دارم و ایشون هم تو زندگیش زیاد سختی نکشیده در تصمیمش شک داره چون یک نفر دیگه هم قراره بیاد خواستگاریش و اون انگار مشکل مالی نداره ولی ظاهرا اخلاق و خصوصیات من بهتره به جز مساله مالی
خود من هم به خاطر انرژی و زحماتی که براشون کشیدم دوست ندارم بی نتیجه باشه و همش هیچ بشه - از طرفی برای خودم اینطور معنی میکنم که این سختی های رسیدن به هدف هست و از طرفی تاوان یک اشتباه -
دوستشون هم دارم منتها ....
من هربار که فکر میکنم راجع به این موضوع هم هزاران دلیل برای ترکشون دارم هم هزاران دلیل برای انتخاب نهایی و صد در صد ایشون
ویژگی های منفی شون رو دلایلی دارم که میشه توجیه کرد
از ویژگی های مثبتشون هم نمیتونم چشم پوشی کنم

تصمیمی که گرفتم این هست که برای حل مشکل مالی خودم تلاش کنم و حداقل یه خونه بخرم و یه کار مناسب و پردرآمد داشته باشم ( که خواسته خانوم هم هست که حداقل خونه و کار مناسب داشته باشم )
اگر شد که چه عالی
اگر هم نشد حدقل مشکل بزرگ پول رو تا حدودی رفع کردم و راه برای انتخاب های بعدی باز هست

ولی واقعا دوست دارم زحمات و انرژی و علاقه ای که برای این خانوم گذاشتم به هدر نره و نشه یه خاطره یا یه تجربه مثل انتخاب قبلیم

بسمه تعالی
يكي از مطالبي كه بسيار بر روي آن تأكيد شده است و از دلايل و بهانه هاي ايجاد رابطه بيان مي شود، شناخت قبل از ازدواج است. بدين صورت كه اگر ميان دختر و پسر رابطه اي نباشد و طرفين از هم شناختي نداشته باشند، ازدواج آن ها كوركورانه خواهد بود.
بدون ترديد زوج هاي جوان بايد با ديدي باز و آشنايي كامل از استعدادها و خصوصيات اخلاقي و فرهنگي يك ديگر، زندگي مشترك خود را آغاز نمايند تا در فراز و نشيب زندگي، با همراهي و همدلي مشكلات را پشت سر بگذارند. در اسلام نيز هم سطح (هم‌كفو) بودن زوجين مورد تأكيد قرار گرفته است. اما نكته ي اصلي در اين است كه آيا ارتباط و دوستي قبل از ازدواج، شناخت كامل را تأمين مي كند؟ در اين زمينه بهتر است دختر و پسرهاي عزيز به نكات زير توجه كنند:

1ـ در آغاز بهتر است اين سؤال را از خود كرد كه چه شناختي تفاهم و درك متقابل را به همراه خواهد داشت و چگونه يكرنگي و يكدلي لازم را در زندگي به وجود خواهد آورد؟
واضح است زماني شناخت كامل و دقيق به دست مي آيد كه به دور از دلبستگي‌ها و وابستگي‌ها و با انديشه و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزيابي قرار دهيم. در ضمن بايد تلاش هاي شناختي خويش را به گونه اي تحت كنترل در آوريم كه از كجروي در انديشه مصون بمانيم و در نتيجه، به شناخت يا بازشناسي صحيح از يكديگر راه يابيم.

2ـ روشن است كه دوستي هاي خياباني و تلفني و روابط ميان دختر و پسر، از آن جا كه زيبايي و جذّابيت جسماني و تشابه ظاهري در آن نقش پررنگي دارد و افراد در آن مقطع در هاله اي از احساسات و عواطف غوطه ورند و در پي فردي هستند كه با ساخته هاي ذهني شان مطابق باشد، در اركان شناخت ناتمام است و كوري حاصل از عشق و محبت بر آن حكومت مي نمايد. در اين گونه روابط، چون احساسات و هيجانات و شور جواني در حدّ بالايي قرار دارد، حسّ واقعيت آزمايي، ضعيف است و در مقابل، حالت هاي كام بخشانه، بسيار قوي هستند. اساساً در اوج احساسات، قدرت تفكر و انديشه‌ورزي به شدت پايين مي‌آيد. چنان كه امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «چشم عاشق از ديدن عيب هاي معشوق كور است و گوش او از شنيدن زشتي هاي او كر است.»(1)
اين موضوع در مطالعاتي بررسي شده است. «در يك سري تحقيقات، به مردان مورد آزمايش گفتند كه در اين جا دو خط تلفن وجود دارد. با يكي از آن ها با خانمي زيبا صحبت مي كنيد و در ديگري با خانمي زشت. هنگام صحبت با خانم زيبا آن ها فكر مي كردند كه او باهوش تر است و مثلا معاشرتي هم هست و لذا خود اين ها در صحبت با او معاشرتي مي شدند و سعي مي كردند جذّات تر جلوه كنند. يعني هر دو طرف، بهترين چيزهايشان را در ويترين مي گذارند و اين ويترين ها هستند كه با هم صحبت مي كنند. هنگامي كه دست از پيش گويي كام بخشانه برداريم، انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود. يعني هنگامي كه با واقعيت ها رو به رو شويم، حس مي كنيم معشوق، چهره اش عوض شده است.»(2)

3ـ حتي به اعتراف مدافعان به روابط آزاد نيز اين دوستي ها شناخت لازم براي زندگي را تأمين نمي كند و طرفين را از الزام هاي دروني نسبت به عشق، محبّت، خانواده، احساس مسئوليت و مقدار ظرفيت هاي رواني و عاطفي يك ديگر با خبر نمي سازد. بلكه اين آشنايي، سطحي و كاملا عاطفي است و حرف هايي هم كه در آن مقطع رد و بدل مي شود به همين گونه است و در آن ها از اصول مؤثّر در شناخت، خبري نيست.

4ـ سرانجام بيشتر آشنايي هاي تلفني و ازدواج هاي خياباني طلاق است.
به حكايت آمارهاي منتشر شده، اين گونه ازدواج ها از استحكام كم تري برخوردارند و تعداد قابل توجهي از آن ها به طلاق كشيده مي شوند. در اين گونه روابط، طرفين، نقاط ضعف خود را مي پوشانند و بيش تر سعي در جلب توجه ديگري دارند و نقش بازي مي كنند. آن ها سعي دارند همان گونه باشند كه طرف مقابل مي پسندد!
اگر سري به هفته نامه ها و مجلاّت خانوادگي بزنيم، صفحات هم راز و پزشك مشاور، مملو از غم نامه هايي است كه دخترها و پسرها از دوستي ها و ازدواج هاي ناكام خود نوشته اند. بسياري از ايشان، وقتي شور و اشتياق اوّليه شان فرو نشست و با واقعيت هاي زندگي، بيش تر رو به رو شدند، با يك ديگر احساس نوعي بيگانگي و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگي مشترك مواجه شده اند.

5ـ بسياري از ازدواج هايي كه از روابط خياباني، پارك و دانشگاه ها شروع شده اند، يا به سرانجام روشني نرسيده، يا قبل از ازدواج رها شده و حاصلي جز بدنامي نداشته اند. عشق و علاقه هايي كه. از طريق آشنايي در خيابان و تماس تلفني و ... حاصل مي شود، به همان صورت كه با شتاب ايجاد مي شود، به سردي مي گرايد و خاموش مي شود.
پژوهشگران دليل ضعف چنين پيوندهايي را در بي پايه بودن عشق هاي زودگذر جست و جو مي كند و مي گويند:
«جواناني كه هم ديگر را در پارك ها و خيابان ها مي يابند، يا از طريق تماس هاي تلفني به هم ديگر علاقه مند مي شوند، اصولا مبنا و اساس علاقه مندي خود را بر همان نگاه هاي اوليه پايه گذاري مي كنند و اين عشق و علاقه وقتي ظاهري باشد، قاعدتاً بعد از مدت زماني به تحليل مي رود و نهايتا خاموش مي شود. لذا مي بينيم كه اغلب چنين ازدواج هايي حتي بعد از مدّت زمان كوتاهي (كم تر از يك سال) به طلاق مي انجامد.»(3)

6ـ كسي رغبت ندارد با دوست دختر يا دوست پسر خود ازدواج كند.
جوانان شركت كننده در مصاحبه اي درباره ي روابط دختر و پسر، علي رغم اصرار بر رفع محدوديت هاي موجود در جامعه و خانواده، در لا به لاي سخن خود به اين مفاسد اشاره نموده اند: پسري مي گويد:
«من هيچ وقت امكان ندارد با دختري كه دوست هستم، ازدواج كنم [و ازدواج طبق معمول و با همراهي خانواده پسنديده است]... شما اگر معناي ازدواج را بدانيد، آن وقت حساسيت مردهاي ايراني را مي فهميد. ... اگر دختري با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نيستم با او ازدواج كنم.»
ديگري مي گويد:
«من اگر دختري داشته باشم نمي گذارم كه با پسري ارتباط داشته باشد. چون اين ارتباط بد جا افتاده و اكثرا براي وقت تلف كردن است نه براي ازدواج.»(4)
حال با توجه به اين مسائل، اصرار بر روابط آزادانه ي دختر و پسر، چه ثمري مي تواند به بار آورد؟ در جايي ديگر از اين مصاحبه، درباره ي مفاسدي كه اين نوع روابط به همراه دارد آمده است.
به نظر مي‌رسد، اگر پس از ايجاد ارتباط، ازدواجي صورت گيرد، مشكل آفرين مي شود. چون پسرهايي كه [با دختري] دوست مي شوند، تا مشكلي در زندگي مشترك پيش مي آيد مي گويند: آره، تو همان كسي بودي كه با من دوست شدي... .(5)

7ـ به صرف ايجاد رابطه، شناخت لازم حاصل نمي شود. بلكه دقّت بر بافت خانوادگي، فرهنگي، اقليمي، شرايط محيطي كه فرد در آن رشد يافته، ميزان تحصيلات و شاخص هايي از اين قبيل لازم است تا طرفين زمينه هاي تفاهم را دريابند.

8ـ رابطه تلفني: بسيار روشن است كه تنها با روابط تلفني و ... ميان دختر و پسر شناخت كامل از خصوصيات اخلاقي و سليقه هاي فردي براي ازدواج حاصل نمي شود. چرا كه جواني، سن اوج كشش هاي جنسي و عاطفي است به همين خاطر نظارت بزرگان و مشاوره ازدواج مي تواند او را در انتخابي خوب كمك كند. اگر چه ممكن است جوانان در ابتداي امر با همان سرشت و طبيعت پاكشان روابطي را آغاز كنند. ولي تجربه نشان داده است كه در پايان كار اين روابط به مشكلات حاد و پيچيده اي تبديل گرديده كه باعث پشيماني آن ها شده است.

9ـ باز تاكيد مي شود، اگر چه ممكن است ريشه هاي تمايلات نفساني و احساسي در ابتداي روابط مشخص نبوده و از چشم آن ها مخفي بوده است. ولي در امتداد مسير اين تمايلات بروز و ظهور پيدا كرده و مشكلاتي را به بار آورده است. حال اگر اين روابط همراه با تمايلات و هيجان ها، به وسيله اهرم تعهد شرعي و قانوني همراه نبوده باشد با كمتر ناراحتي و ناملايماتي اين روابط از هم پاشيده شده و كانون هاي ابتدايي مهر و محبت به خانه هاي فساد و طلاق تبديل خواهد شد.
لازم به ذكر است كه در چنين روابطي قبل از اين كه «شناختي» از طرف مقابل حاصل شود، «بذر محبت و دوستي و عاطفه» شخصي مقابل در دل انسان كاشته مي شود و همان طور كه در بالا اشاره كرديم اين امر باعث عدم شناخت صحيح از طرف مقابل مي شود. چون بعد از مدتي بسياري از مشكلات و تفاوت هاي فردي و اجتماعي نمايان مي گردد و از طرف ديگر اين روابط هم ضمانت اجرايي و قانوني ندارد و به سادگي از هم پاشيده شده و موجب بدنامي و محروميت از ازدواج مناسب و درخور شأن طرفين خواهد شد.

10- تجربه نشان مي دهد كه در اينگونه روابط طرف مقابل سعي مي كند كه خود را از لحاظ اخلاقي ، اجتماعي و ... انساني موجه و مثبت نشان دهد و حلاوت و عواطف واقعي خود را در پشت پردة دو رويي مخقي نگه مي دارد بديهي است در چنين شرايطي شناخت كامل از طرف مقابل امكان پذير نمي باشد .

11ـ غوطه ور شدن در اين نوع روابط، جواناني را كه بايد در بهترين مقطع از سن خود، به دنبال آموختن علم و كسب تجربه هاي آينده خويش باشند، در اضطراب و هيجانات بي اساس نگه مي دارد، و با ايجاد فشارهاي روحي و تشويق هاي دروني آرامش را از آنان سلب مي كند. هيچ گاه اين جوانان طعم شيرين آرامش، شادي، رضايت، موفقيت را در زندگي خانوادگي نخواهند چشيد. ازدواج هايي كه بر اين اساس چيده شده، بسيار متزلزل مي باشد.

12ـ پس از اين كه خانواده خود و ديگر مشاورين امين و آگاه در رابطه با طرف مقابلتان به مشورت پرداخته و به نتيجه مثبت دست يافتيد از خانواده خودتان بخواهيد كه در جلسات معين و مشخصي كه از طرفين شما هم حضور دارند به تبادل افكار بپردازيد و اگر همديگر را پسنديديد و شرايط همديگر را مناسب تشخيص داديد، در يك مناسبت معيني اقدام به عقد رسمي بكنيد و اگر امكاناتي بايد فراهم شود كه فعلا موجود نيست مراسم ازدواج رسمي را به تاريخ بعدي موكول كنيد تا امكانات و شرايط جنبي فراهم شود.

چند تذكر:
الف) بر اساس تجربه هاي مشاوره اي و گزارش هاي خانواده ها پس از ازدواج افرادي كه تجربه دوستي با دختر يا پسر را داشته اند بدگماني و بدبيني نسبت به شريك زندگي زياد است و اين بلا مثل خوره به جان زندگي زناشويي مي افتد و شادابي و نشاط را مي گيرد.

ب) در زندگي زناشويي بي ترديد ناسازگاري و تنش هايي رخ مي دهد بديهي است كساني كه دوستي هاي اين چنيني دارند ناخودآگاه ذهنشان به خوشي هاي آن ايام منصرف مي شود و به جاي اين كه انرژي خود را صرف حل مشكل و ناسازگاري كنند دست به شيوه هاي ناكار آمد قهر، داد و فرياد، انتقام و ... مي زنند.نكته پاياني:
البته اسلام، جايز دانسته كه دختر و پسر قبل از ازدواج همديگر را خوب ببينند و صحبت كنند و از همديگر شناخت لازم را به دست آورند. اما براي اين رابطه هم ضوابطي كه بايد به دور از هر گونه فريب و شهوتراني باشد و نبايد با آبروي طرفين بازي شود و موجب بدنامي آن ها گردد و نبايد خود را در موضع تهمت قرار داد.با توجه به مطالب بالا روشن شد كه دوستي با نامحرم تحت هيچ شرايطي جايز نيست وتوجيهاتي كه در نامه خود بيان كرده ايدنمي تواند دليل قانع كننده اي براي اين روابط باشد.



[/HR]پاورقی:
1. محمدي ري شهري، محمد، منتخب ميزان الحکمه، ترجمه شيخي، حميد رضا، دارالحديث، 1383، ص 125، ح 1323.
2. ايران جوان، ش 135، ص 22.
3. دکتر شيخي، هفته نامه ي ديدگاه، پيش شماره ي 3، آبان 79، ص 5.
4. ايران جوان، ش 135، ص 36.
5. همان.

اگه بخوای باهاش ادامه بدی مطمئن باش به مشکل برمیخوری
معمولا رفتارهای به این صورت که دو نفر با هم دوست میشن و طبق رضایت روزانه همدیگه رفتار میکنن یعنی میخوان طرف امروز و ازشون راضی باشه تا فردا ببینن چه اتفاقی می افته نمیتونه تو زندگی بعد از
ازدواج که یه برنامه ریزی طولانی برای بقیه عمرشونه مناسب باشه
این چیزا زودگذره خودت امتحان کن دو سه روزی باهاش حرف نزن میبینی که زیادم برات مهم نیست
سعی کن تو این مسائل خیلی محتاط باشی

با تشکر از راهنمایی های تمام دوستان خوبم
فقط خواستم اطلاع رسانی کنم که ایشون دختر منطقی هستن
و بعد از صحبت های منطقی با هم دیگه به این توافق رسیدیم که برای همدیگه ساخته نشدیم و اخلاقمون با هم جور نیست
و به صورت رسمی و درست و حسابی تصمیم به جدایی گرفتیم
من هم خودم از احساس پشیمانی بعد از ازدواج به شدت ترسیدم و ( این نکته رو هیچ وقت نباید بگم ولی چون همه دوستان خوبم اینجا مذهبی هستن و انشالله تجربه شو دارن و طبیعی هست براشون میگم امیدوارم این نعمت ازم گرفته نشه ) از خدا خواستم اگه ما به درد هم نمیخوریم تا قبل ماه محرم همه چی تموم شه تا من از امام حسین نخوام ایشون رو و بعدا نشه که بخوام ناراحت شم که چرا امام حسین حاجتمو نداد
چون خداروشکر تا الان محال بوده محرم از امام حسین چیزی رو بخوام و نگیرم حاجتمو
از دعا تا استجابت 2 ساعت هم نکشید
انشالله محرم امسال دوستان گلم من و همه امثال من رو هم از دعای خیرشون بی نسیب نذارن بلکه انشالله ماهاهم متاهل شیم راحت شیم بره

به امید خوشبختی و سعادت همه جوونا

Ali407;331699 نوشت:
سلام

من چند وقتی هست که با دختری اشنا شدم و باهاش در ارتباطم
این دختر طبق گفته خودش نماز میخونه ( حتی به نماز خوندن من هم گیر میده )
چادری نیست ولی مانتو تنگ هم نمیپوشه
تا الان دوست پسر نداشته
زودرنج
لوس
زورگو
باحیا و خجالتی
و ... هست

حالا سوالات و مشکلات من اینه :

من باید چطور رفتار کنم ؟

در هنگام ارتباط با خانما چیکار باید بکنیم که هم من راضی باشم هم اون؟
ایا انتخاب چنین دختری درسته ؟ ( گرچه هر کسی رو هم انتخاب کنم باز مشکلاتی از این دست خواهم داشت )
از کجا بدونم اون واقعا دوسم داره ؟
در کل رفتارم من باید چطوری باشه که احساس حقارت نکنم که انگار سوارم شده
و اونم ناراحت نشه

در پایان هم دوستان اگه کتابی مناسب با شرایط من میشناسن حتما واسه دانلود لینک بدن که متشکر بشم

بسمه‌تعالي
با سلام
ارتباطهاي پيش از ازدواج، غلاوه بر مذمت و حرمت شرعي، از لحاظ ارتباطي و عاطفي نيز آسيبهاي غير قابل انكاري را به دنبال دارد كه تجربه حضرتعالي خود گوياي اين مدعاست!
-مبهم بودن ازدواج و سردرگمي طرفين
-مخالفت احتمالي خانواده‌ها
-دلسردي يكي از طرفين و اختيار كردن گزينه‌اي ديگر
-شكسته شدن حريمها در دوره دوستي و عادي شدن روابط، به گونه‌اي كه بعد از ازدواج، به جاي نقش همسري، همچنان نقش دوستي بر روابط حاكم است كه در نتيجه مسوليت گريزي توسعه مي‌يابد
- از دست دان فرصت
- متاثر شدن ازدواج با شخصي ديگر از ارتباط با شخص قبلي
- بدبيني پس از ازدواج مرد به همسر
و... از جمله آسيبهاي اينگونه ارتباطهاست.
بر اين اساس و بر اساس شناختي كه حضرتعالي نسبت به ايشان داريد، خود بايد پاسخ دهيد كه آيا ايشان ملاكهاي لازم را از ديد شما براي همسري دارند يا خير؟
اين شما هستيد كه بايد پاسخ دهيد آيا مي‌توانيد صفاتي مانند لوس بودن، زودرنجي و.. را بپذيريد بدون اينكه هيچ مشكلي با آنها داشته باشيد يا خير؟ به ياد داشته باشيد كه در ازدواج بايد بر امور بالفعل حساب باز كرد نه امور بالقوه! بر اين مبنا يا شما بايد با اينگونه صفات مشكلي نداشته باشيد و او را با مجموعه رفتارش بپذيريد و يا در غير اينصورت از چنين ازدواجي صرفنظر كنيد چرا كه اگر به اميد تغيير و اصلاح ايشان، قرار است با وي ازدواج كنيد بدانيد كه به بيراهه رفته‌ايد!
در رابطه با دو سوالی که مطرح نمودید لازم است توجه کنید؛
1-درست بودن انتخاب شما به میزان تطبیق این فرد با معیارهای شما بستگی دارد
2- خودتان باشید و برای به دست آوردن دل ایشان نقش بازی نکنید
3- از یک مشاوره پیش از ازدواج و مشورت با بزرگترها خود را محروم نکنید

سایت انجمن گفتگوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امیدوار/ 1395.1.21
2-

سوال

ali407;331699 نوشت:
سلام

من چند وقتی هست که با دختری اشنا شدم و باهاش در ارتباطم
این دختر طبق گفته خودش نماز میخونه ( حتی به نماز خوندن من هم گیر میده )
چادری نیست ولی مانتو تنگ هم نمیپوشه
تا الان دوست پسر نداشته
زودرنج
لوس
زورگو
باحیا و خجالتی
و ... هست

حالا سوالات و مشکلات من اینه :

من باید چطور رفتار کنم ؟

در هنگام ارتباط با خانما چیکار باید بکنیم که هم من راضی باشم هم اون؟
ایا انتخاب چنین دختری درسته ؟ ( گرچه هر کسی رو هم انتخاب کنم باز مشکلاتی از این دست خواهم داشت )
از کجا بدونم اون واقعا دوسم داره ؟
در کل رفتارم من باید چطوری باشه که احساس حقارت نکنم که انگار سوارم شده
و اونم ناراحت نشه

در پایان هم دوستان اگه کتابی مناسب با شرایط من میشناسن حتما واسه دانلود لینک بدن که متشکر بشم



پاسخ:
بسمه‌تعالي
با سلام
ارتباطهاي پيش از ازدواج، غلاوه بر مذمت و حرمت شرعي، از لحاظ ارتباطي و عاطفي نيز آسيبهاي غير قابل انكاري را به دنبال دارد كه تجربه حضرتعالي خود گوياي اين مدعاست!
-مبهم بودن ازدواج و سردرگمي طرفين
-مخالفت احتمالي خانواده‌ها
-دلسردي يكي از طرفين و اختيار كردن گزينه‌اي ديگر
-شكسته شدن حريمها در دوره دوستي و عادي شدن روابط، به گونه‌اي كه بعد از ازدواج، به جاي نقش همسري، همچنان نقش دوستي بر روابط حاكم است كه در نتيجه مسوليت گريزي توسعه مي‌يابد
- از دست دان فرصت
- متاثر شدن ازدواج با شخصي ديگر از ارتباط با شخص قبلي
- بدبيني پس از ازدواج مرد به همسر
و... از جمله آسيبهاي اينگونه ارتباطهاست.
بر اين اساس و بر اساس شناختي كه حضرتعالي نسبت به ايشان داريد، خود بايد پاسخ دهيد كه آيا ايشان ملاكهاي لازم را از ديد شما براي همسري دارند يا خير؟
اين شما هستيد كه بايد پاسخ دهيد آيا مي‌توانيد صفاتي مانند لوس بودن، زودرنجي و.. را بپذيريد بدون اينكه هيچ مشكلي با آنها داشته باشيد يا خير؟ به ياد داشته باشيد كه در ازدواج بايد بر امور بالفعل حساب باز كرد نه امور بالقوه! بر اين مبنا يا شما بايد با اينگونه صفات مشكلي نداشته باشيد و او را با مجموعه رفتارش بپذيريد و يا در غير اينصورت از چنين ازدواجي صرفنظر كنيد چرا كه اگر به اميد تغيير و اصلاح ايشان، قرار است با وي ازدواج كنيد بدانيد كه به بيراهه رفته‌ايد!
در رابطه با دو سوالی که مطرح نمودید لازم است توجه کنید؛
1-درست بودن انتخاب شما به میزان تطبیق این فرد با معیارهای شما بستگی دارد
2- خودتان باشید و برای به دست آوردن دل ایشان نقش بازی نکنید
3- از یک مشاوره پیش از ازدواج و مشورت با بزرگترها خود را محروم نکنید

سایت انجمن گفتگوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امیدوار/

1395.1.21
موضوع قفل شده است