جمع بندی امامت و خاتمیت

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامت و خاتمیت

سوال آيا امامت با خاتميت سازگاري دارد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

ثمر علي;770501 نوشت:
سوال آيا امامت با خاتميت سازگاري دارد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

بین امامت و خاتمیت اسلام، ناسازگاری وجود ندارد. برای درک هرچه بهتر این مسئله، مناسب است که به شوون هر کدام از پیامبر و امام توجه کنیم:

[h=2]خاتمیت‏[/h]ختم نبوت و شریعت در اسلام به این معناست كه پس از پیامبر اسلام، دیگرى به رسالت مبعوث نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین شریعت اسلام نمى‏ شود.
قرآن مجید به صراحت پیامبر اسلام را آخرین پیامبر خوانده و فرموده است: ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ‏[1]؛ «محمد پدر هیچ یك از مردان شما نیست، او فرستاده خدا و آخرین پیامبر است».
احادیث نبوى نیز بر همین معنا تأكید نموده و ختم نبوت را با آن حضرت به صراحت اعلام نموده است. از جمله پیامبر صلى الله علیه و آله در حدیث منزلت خطاب به امیرمۆمنان علیه السلام فرمودند: «تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، جز آنكه پس از من پیامبر دیگرى نخواهد آمد».[2] بنابراین خاتمیت مساوى با جاودانگى، نسخ ناشوندگى و بدیل‏ناپذیرى آیین اسلام تا پایان حیات بشر بر روى كره زمین است. در نتیجه هیچ شریعت دیگرى جز اسلام نزد پروردگار مورد قبول و پسندیده نیست.

[h=2]امامت‏[/h]امامت در اصطلاح علم كلام عبارت است از: «جانشینى پیامبر اسلام در زمامدارى و رهبرى فراگیر امت در امور دینى و دنیوى و حفظ و حراست از دین آنسان كه پیروى از امام بر همه امت واجب باشد».[3]

[h=2]شئون پیامبر[/h]به اجماع همه مسلمانان، پیامبر صلى الله علیه و آله داراى شئون مختلفى بوده ‏اند، از جمله:
1- دریافت و ابلاغ وحى؛ این همان شأن اساسى نبوت و به تعبیر دیگر گوهر پیامبرى است. قرآن مجید بر چنین رسالتى نسبت به همه پیامبران و به ویژه پیامبر اسلام تأكید كرده است.[4]
2- تبیین و تفسیر وحى؛ بیان معصومانه و توضیح آموزه‏هاى وحیانى براى امت و رفع هر گونه اختلاف در فهم و كشف و تفسیر دین از جمله وظایف پیامبر است.
قرآن در این باره مى‏ فرماید: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ‏؛ «و كتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را كه به سوى ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایى».[5] قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هر گونه اختلاف و مرجع نهایى قلمداد كرده است.[6]
3- ولایت و زمامدارى امت؛ از شئون پیامبر اسلام تأسیس دولت اسلامى و رهبرى و مدیریت كلان اجتماع در چارچوب قوانین الهى بوده است.
قرآن در موارد مختلف به ابعاد گوناگون این مسأله پرداخته و بر ولایت و رهبرى آن حضرت و اطاعت و فرمانبردارى امت از آن حضرت در مسائل سیاسى، اجتماعى و اقتصادى تأكید كرده است.[7] اكنون باید دید خاتمیت در كدام یك از شئون پیامبر جارى است و در كدام‏یك جارى نمى ‏باشد. آن‏گاه مى ‏توان رابطه امامت و ختم نبوت را مورد سنجش قرار داد. مسلما مراد از «ختم نبوت» ختم همه شئون پیامبر اسلام نیست، بلكه شأن نبوت ایشان است و گوهر نبوت همان دریافت و ابلاغ وحى است. بنابراین ختم نبوت منحصر به شأن نخست است و ربطى به دیگر شئون ندارد و از طرف دیگر امامت استمرار نقش پیامبر در دو حوزه دیگر یعنى تبیین و تفسیر دین و حوزه مدیریت و رهبرى امت اسلام است. بنابراین:
اولًا، هیچ تعارضى بین ختم نبوت و امامت وجود ندارد.
ثانیاً، امامت لازمه ختم نبوت است. زیرا اگر چه با ارسال كامل‏ترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان نیاز به نبوت تبلیغى نیز برطرف گردید.[8] اما درست از همین رو نیاز به امام در امت ختمیه رخ مى ‏نماید.
استاد مطهرى در این باره مى‏نویسد: «امام مرجعى است براى حل اختلافات، شاخصى است براى حل اختلافاتى كه منشأ آن هم خود علما هستند». به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پى دارنده فهم‏ها، گرایش‏ها و تفسیرهاى مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعى كه از عصمت و حجیت در فهم و تبیین دین برخوردار باشد و رأى او فصل الخطاب همه آراى متعارض باشد اختلاف از میان امت‏ها دامن برنمى ‏چیند. بنابراین تصحیح و باز پیرایى فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینى در گرو وجود امام معصوم و رهبرى ‏ها و هدایت ‏هاى اوست.[9]
بنابراین دوام و پایندگى اسلام با امامت قرین است و از همین‏ رو در نگاه قرآن امامت یكى از اركان مهم دین و شرط كمال آن است.
افزون بر مطالب بالا، آنچه در پاسخ دومین پرسش این دفتر پیرامون ضرورت امامت آمد، بر تلازم خاتمیت و امامت گواهى مى‏ دهد.[10]

پی نوشت:
[1] . احزاب( 33)، آیه 40.
[2] . المتقى الهندى، كنزالعمال، ج 11، ص 607.
[3] . بنگرید: پرسش 1.
[4] . بنگرید: آل عمران( 3)، آیه 20؛ مائده( 5)، آیه 92 و 99؛ نحل( 16)، آیه 35 و 82؛ رعد( 13)، آیه 40؛ نور( 24)، آیه 54؛ عنكبوت( 29)، آیه 18 و ...
[5] . نحل( 16)، آیه 44.
[6] . نحل( 16)، آیه 94.
[7] . بنگرید: مائده( 5)، آیه 49 و 55؛ حشر( 59)، آیه 7؛ نساء( 4)، آیه 65؛ توبه( 9)، آیه 6 و ...
[8] . جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 44- 40؛ همو، ختم نبوت؛ همو، خاتمیت، ص 60- 27، قم و تهران: صدرا.
[9] . جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. كتاب نقد، شماره 38، بهار 1385؛
ب. محمد الحق عارفى، خاتمیت و پرسش‏هاى نو، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، اول، 1386.

* برگرفته از پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى، دفتر چهارم(امام شناسى) ، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: دهم، 1389.

با سلام

مسألة مهم در ارتباط امامت و نبوّت، تبیین چگونگی ارتباط امامت با پایان نبوّت است. بررسی این مسأله با تفکیک شئون امام و دانستن چگونگی تحقّق آن ممکن است. مطابق رهنمود آیات وروایات، دانشِ حلال و حرام و همچنین آگاهی از قرآن توسّط پیامبر اکرم (ص) به ائمّة اطهار انتقال یافته و نقش امام نسبت به این علوم، تبیین و تفسیر است و وجود امام شاخصی برای رفع اختلاف و آشکار نمودن علوم انتقالی از پیامبر است. امام علاوه بر جایگاه کمال‌بخشی و تحقّق بخشیدنِ استمرار ختم نبوّت، نقش هدایت ویژه یا همان امامت به معنای خاص آن را نیز برعهده دارد، از‌این‌رو، جایگاه و شأن هدایتیِ مخصوص امام اقتضای علم و آگاهی مناسب با آن را دارد. در حقیقت با خاتمیت، دوران نزول و تشریع قوانین جدید به اتمام رسیده است و اینگونه نیست که لازمة خاتمیت، پایان یافتن تمام مناصب و شئونات همراه با پیامبر باشد.

هدایت؛ امامت: خاتمیّت؛ قرآن؛ امام؛ حلال؛ حرام

موضوع قفل شده است