استجابت و عدم استجابت دعاها ( احساس می کنم خدا صدایم را نمی شنود )

تب‌های اولیه

99 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Blue"]سلام به همه دوستان خوبم
الحمدلله اکثر مطالبی که درمورد شرایط استجابت دعاها و سرّ عدم استجابت بعضی دعاها بیان شد بسیار عالی و خوب بود خصوصا مطالبی که کارشناس محترم [="DarkRed"]سینا[/] و همکار محترم [="#8b0000"]سادات[/] در مورد شرایط دعا بیان کردن و یا مطالبی که کاربران محترم[="#8b0000"]aqareza[/] و [="#8b0000"]ققنوس19[/] در مورد سرّ عدم استجابت بعضی دعاها بیان کردن خیلی با مبانی حکمی و عرفانی مطابق بود. ازتون در مورد مطالب خوبی که گفتین کمال تشکر رو دارم.
من هم بطور خلاصه میگم که اولا دعاکردن آداب وشرایطی برای استجابت داره. آدابی مثل با طهارت محضه به پیشگاه خدا اومدن و حضور قلب و استغفار و تضرع کردن و یقین به اجابت دعا داشتن ووو
دوما اینکه ایمان داشته باشیم اگه دعایی مطابق خواسته ما به اجابت نمیرسه حتما مصلحت بیشتری در عدم تحققش هست که خداوند به اون عالمتره چنان که خودش فرموده: [="DarkGreen"]عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ [/](1)
سوما اینکه اون دردی که باعث میشه انسان به دعا کردن و تضرع در پیشگاه الهی مشغول بشه به مراتب از اون خواسته و مطلوبی که ما بواسطه دعا در پی اون هستیم مهمتره و هرچقدر این درد بیشتر و پایدارتر باشه قرب و نزدیکی عبد به معبود خودش بواسطه دعا بیشتر میشه. یعنی فلسفه درد و نداری همون اظهار نیاز عبد در پیشگاه معبودشه.
چهارما اینکه اگر واقعا حاصل دعا کردن، قرب و نزدیکی بنده به پروردگارش باشه، پس باید گفت هیچ دعایی بدون اجابت نیست چراکه هیچ اجابتی از جانب حق بالاتر از این نیست که خداوند به بنده خودش توفیق دعاکردن و قرب و نزدیکی به خودش رو داده و این نعمت قرب حقیقی عبد به معبود، به مراتب از خواسته های بشری ما مثل همسر خوب اختیار کردن و خانه دار شدن و و فرزند دار شدن و ادای دیون و شفای بیماران و امثال اون مهمتر و اثرش جاودانه تره. لذا وعده پروردگارمون در قرآن کریم که فرموده: َ[="#006400"]قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏[/](2) به طور مطلق در هر دعایی محقق شده است.
پینوشتها:
1-بقره/216
2-غافر/60

[/]

سلام
به نظرم گوش کردن به این سخنرانی ها نیز خالی از لطف نیست.

تعدادی از سخنرانی های آیت الله مجتبی تهرانی در مورد دعا

[ATTACH]14492[/ATTACH]

[ATTACH]14493[/ATTACH]

[ATTACH]14494[/ATTACH]

منبع :
[SPOILER] ttp://www.tebyan.net/index.aspx?pid=73064&categoryID=16400 [/SPOILER]

حاجتی دارم که چندین ساله از خدا میخوام و اگه تا چند ماهه دیگه برآورده نشه ضررش نتنها خودم بلکه تعدادی از اطرافیانم رو هم می گیره. دیگه نمی دونم چی کار کنم ؟ کدوم ختم؟کدوم دعا؟کدوم نماز؟
بعضی وقتها می گم خب لابد مصلحت همینه ولی دیگران رو چی کار کنم اونا هم تو مشکل می افتن ؟ دیگه دارم دیونه می شم . وقت و بی وقت گریه می کنم . دیگه نمی تونم ناراحتی هام رو از دیگران مخفی کنم.خدا صدام رو نمی شنوه البته حق هم داره .من هم اگه جای خدا بودم بنده های مثل خودم رو شب و روز عذاب می دادم .
شما رو به خدا دعام کنید ، شاید خدا به خاطر شما از تقصیراتم بگذره و دعام رو استجابت کنه.

[="Tahoma"][="Navy"]

sahra_2;312566 نوشت:
حاجتی دارم که چندین ساله از خدا میخوام و اگه تا چند ماهه دیگه برآورده نشه ضررش نتنها خودم بلکه تعدادی از اطرافیانم رو هم می گیره. دیگه نمی دونم چی کار کنم ؟ کدوم ختم؟کدوم دعا؟کدوم نماز؟
بعضی وقتها می گم خب لابد مصلحت همینه ولی دیگران رو چی کار کنم اونا هم تو مشکل می افتن ؟ دیگه دارم دیونه می شم . وقت و بی وقت گریه می کنم . دیگه نمی تونم ناراحتی هام رو از دیگران مخفی کنم.خدا صدام رو نمی شنوه البته حق هم داره .من هم اگه جای خدا بودم بنده های مثل خودم رو شب و روز عذاب می دادم .
شما رو به خدا دعام کنید ، شاید خدا به خاطر شما از تقصیراتم بگذره و دعام رو استجابت کنه.

باسلام و احترام خدمت شما دوست عزیز
ان شاء الله خداوند متعال، ما را به مقامی برساند که به صلاح الهی راضی باشیم و البته این مقام بالایی است(رضا به رضای الهی).
اولا لازم است آنقدر بیشن پیدا کنیم تابه این یقین برسیم که خداوند متعال، حکیم است، دوماً عملی بدون حکمت انجام نمی دهد، و هر چه کند، به صلاح بنده ی خویش انجام داده. مانند مادری دلسوز و مهربان که اگر فرزند خود را توبیخ کند، در آخر سر هم به صلاح او تمام می شود. البته، محبت مادری را هم، خداوند خلق کرده، آیا می شود خالق این میل، چندین برابرِ آن را خودش نسبت به بندگانش دارا نباشد؟!
در حدیث قدسی است که خداوند متعال می فرماید: اگر آن بندگان من، که به من پشت کرده اند، می دانستند که من چقدر به آنها و بازگشتشان به سویم مشتاق هستم، از شوق جان می دادند.
با این وجود و خدایی به این مهربانی، هر چقدر هم به ذهن بندگان، راهِ حلی برای مشکلشان به ذهن خطور نکند، حتما راه حلی خواهد بود که خدای حکیم و علیم بدان واقف است. لذاست که از خدا درخواست می کنیم و دعا می نماییم.
در ضمن در مورد مطلبی که بیان کردید، اگر شما خطایی را مرتکب نشده باشید، شخصِ شما ضامن رسیدن بلا و آسیب به اطرافیانتان نخواهید بود.[/]

سلام
میشه برای منم دعا کنید که با درخواست انتقالیم به ایران موافقت کنن خواهش میکنم
چون اینجا یه سایت مذهبیه و شما همه پاک هستین و مورد توجه خدا ازتون خواهش کردم.
دلم میخواست به یکی بگم که دعاش میگیره که یه دفعه یاد سایت شما افتادم که ادمای مذهبیه زیادی توش میان حتما دعای شما میگیره.
خیلی دلم اشفته ست و میترسم.

سلام
متاسفانه ناخواسته من دارم به دعا و استجابتش شک می کنم. وقتی در مورد دعا و استجابتش حرف میزنین درک نمیکنم چون تا به حال هیچ مصداقی براش نداشتم.شده بارها دعا کردم ولی برا یکی دیگه استجاب شده و من ضرر کردم یعنی همیشه اینطور بوده. خیلی دعا کردم ولی هرگز پاسخی نداشت.

_adamas_;315623 نوشت:
سلام
متاسفانه ناخواسته من دارم به دعا و استجابتش شک می کنم. وقتی در مورد دعا و استجابتش حرف میزنین درک نمیکنم چون تا به حال هیچ مصداقی براش نداشتم.شده بارها دعا کردم ولی برا یکی دیگه استجاب شده و من ضرر کردم یعنی همیشه اینطور بوده. خیلی دعا کردم ولی هرگز پاسخی نداشت.

این اتفاق بارها برای من افتاده ولی نباید از لطف خدا نامید شد. اگه به زندگی و اطراف خود نگاه کنیم می بینیم که نشانه های زیادی وجود داره که خدا ما رو به حال خودمون ول نکرده ولی در یه سری مورد های خاص چرا حاجتمون برآورده نمی شه؟ الله اعلم. ولی در کل نا امیدی از خدا گناهه. بیایید نا امید نباشیم و به قول دوستان با حسن ظن دوباره و دوباره و دوباره از خدا بخواهیم.

شاید تا برآورده شدن حاجتمون فقط یه "یا رب" فاصله داریم

sahra_2;315666 نوشت:
این اتفاق بارها برای من افتاده ولی نباید از لطف خدا نامید شد. اگه به زندگی و اطراف خود نگاه کنیم می بینیم که نشانه های زیادی وجود داره که خدا ما رو به حال خودمون ول نکرده ولی در یه سری مورد های خاص چرا حاجتمون برآورده نمی شه؟ الله اعلم. ولی در کل نا امیدی از خدا گناهه. بیایید نا امید نباشیم و به قول دوستان با حسن ظن دوباره و دوباره و دوباره از خدا بخواهیم.

شاید تا برآورده شدن حاجتمون فقط یه "یا رب" فاصله داریم

هرچی بیشتر دعا کنم نا امید تر میشم...........الله اعلم.

[="Green"]سلام خواهر خوبم
یک دوره هایی توی زندگی آدمها هست که انگار توی منگنه گیر کردن هرچی هم تقلا میکنن و دعا میکنن به نتیجه ای نمی رسن. واسه همه پیش میاد. اینجا همون امتحانی است که خدا واسه ما درنظر گرفته(هرچند که لحظه لحظه عمر ما امتحانه). سخته ولی باید صبوری کرد و منتظر موند تا صلاح خودش رو پیش پای ما بذاره. هرچی بیشتر پیش خدا عزیز باشی امتحانت سختتر و طولانیتره.

[="purple"]هرکه در این بزم مقربتر است :Sham: جام بلا بیشترش میدهند[/][/]

[="Navy"]سلام

دوستان گرامی؛ خداوند خیر مطلقه, از طرفی جهانی که ساخته بهترین جهان ممکنه پس امکان نداره دنیا جور دیگه ای باشه و بهتر از این باشه.نمیشه چیزی به خیر و صلاح شما باشه(مخصوصن شمایی که با خدائید) و خدا اون چیز و به شما نده

... از این دو نتیجه میشه که دعا کردن تغییری در روند جهان ایجاد نمیکنه

خودتون رو خسته نکنید.
با احترام :Cheshmak:[/]

سلام

نقل قول:
از این دو نتیجه میشه که دعا کردن تغییری در روند جهان ایجاد نمیکنه

وقتی میشه با صدقه دادن رفع بلا کرد، چطور نمیشه با دعا چیزی رو تغییر داد؟ وقتی امامان معصوم طریقه درست دعا کردن رو به ما آموزش میدن چطور میتونید انکار کنید که دعا کردن نتیجه ای نداره؟
شاید ما همیشه اون نتیجه دلخواه رو بدست نیاریم ولی زیاد پیش اومده ماچیزی خواستیم و با نذر ونیاز بدستش آوردیم. ولی در مواقعی که خواسته ما برآورده نمیشه مأیوس میشیم و فکر میکنیم دعا اثر نداره!!!!!!!

[="Navy"]

*مرتضی;315834 نوشت:
وقتی میشه با صدقه دادن رفع بلا کرد، چطور نمیشه با دعا چیزی رو تغییر داد؟ وقتی امامان معصوم طریقه درست دعا کردن رو به ما آموزش میدن چطور میتونید انکار کنید که دعا کردن نتیجه ای نداره؟
شاید ما همیشه اون نتیجه دلخواه رو بدست نیاریم ولی زیاد پیش اومده ماچیزی خواستیم و با نذر ونیاز بدستش آوردیم. ولی در مواقعی که خواسته ما برآورده نمیشه مأیوس میشیم و فکر میکنیم دعا اثر نداره!!!!!!!

دوست عزیز. شما از کجا متوجه میشید که با دادن صدقه واقعن رفع بلایی صورت گرفته؟ مگر میدونید که اگه صدقه نمیدادید قرار بود چه بلایی بر سر شما بیاد که حالا(با دادن صدقه ) نیومده؟
----------------

وقتی یک انسان معتقد با همون روشهایی که معصومین گفتن دعا میکنه و دعاش مستجاب نمیشه، چرا نتیجه نگیریم که دعا بی فایده است.

از کجا معلوم اون زمانی که شما به خواسته ات رسیدی ، بدون نذر ونیاز نمیرسیدی؟؟

از کجا معلوم اینها همزمانی دو اتفاق(دعا و برآورده شدن اجابت) نباشه؟
===============

اگر ما آینده رو بدونیم میتونیم بگیم که دعا اثر داره یا نه. اما الان که نمیدونیم از روی حوادثی که پیش میاد؛چیزی نمیتونیم بگیم...
---------------------

از طرفی دلایلی که گفتم؛ نتیجه اش بی اثر بودن دعاست . کدوم قسمت استدلال ایراد داره؟:khandeh!:[/]

وقتی یک مریض نفسهای آخرو میکشه و دکترا(همون عواملی که شما میگی شاید خودبخود اتفاق می افتاد) میگن فقط دعا میتونه مریض رو برگردونه یعنی شرایطی ایجاد شده که با عوامل طبیعی کاری از پیش نمی ره و اینجاست که بسته با ظرفیت و خلوصمون خدارو میخونیم. اگه به صلاح بود مریض بمونه که هیچ والا دیگه میمیره. البته زنده موندن فقط از دعای من نیست ولی یکی از عواملش هست...
این فقط یک مثال خیلی کوچیک اما روشن بود. فکر میکنم فقط بدبینی انسان رو به سمتی میکشونه که فکر کنه دعا بی اثره و مادی گری این فکرو القا میکنه که همه چی با عوامل طبیعی و مادی اتفاق می افته. شما تا خودت نخوای نمیتونی این طرز تفکر رو عوض کنی هرچی هم من دلیل بیارم شما تمام تلاشتو میکنی که دلایل خودت رو ارائه بدی. مطمئنم اگه خوشبینتر باشی این شبهات دیگه توی ذهنت نمیاد.

[="Tahoma"][="Navy"]

b-neshan;315837 نوشت:
دوست عزیز. شما از کجا متوجه میشید که با دادن صدقه واقعن رفع بلایی صورت گرفته؟ مگر میدونید که اگه صدقه نمیدادید قرار بود چه بلایی بر سر شما بیاد که حالا(با دادن صدقه ) نیومده؟ ---------------- وقتی یک انسان معتقد با همون روشهایی که معصومین گفتن دعا میکنه و دعاش مستجاب نمیشه، چرا نتیجه نگیریم که دعا بی فایده است. از کجا معلوم اون زمانی که شما به خواسته ات رسیدی ، بدون نذر ونیاز نمیرسیدی؟؟ از کجا معلوم اینها همزمانی دو اتفاق(دعا و برآورده شدن اجابت) نباشه؟ =============== اگر ما آینده رو بدونیم میتونیم بگیم که دعا اثر داره یا نه. اما الان که نمیدونیم از روی حوادثی که پیش میاد؛چیزی نمیتونیم بگیم... --------------------- از طرفی دلایلی که گفتم؛ نتیجه اش بی اثر بودن دعاست . کدوم قسمت استدلال ایراد داره؟

باسلام خدمت شما دوست عزیز
هم عقل و هم نقل، بر این مطلب ادعا دارند که دعا موثر است و موج بلا را بر می گرداند، خیلی اوقات نه همیشه، انسانهای عادی هم متوجه می شوند که فلان اثر، اثرِ دعا بوده، بعضی اوقات هم فقط اهل دل متوجه می شوند که فلان بلا، از یک قومی به علتِ عمل نیکی که انجام داده بودند برداشته شد است. مثلا در بسیاری از داستانهای انبیاء داریم که قرار بود، عذابِ بزرگی بر آنها نازل شود، اما به خاطر عمل خیری که انجام دادند، مثلا از همدیگر دستگیری کرده بودند، خداوند آن عذاب را از آنها برداشت و دعای پیامبرشان در حقشان، موثر واقع شد.
این همه روایت و حکایت درباره انسانهای مستجاب الدعوه، که به دعای آنها، همان لحظه، حاجت مردم برآورده می شد، ودر دربِ منزل آنها صف می کشیدند و همان موقع حاجت روا می گشتند، جای شکی برای اثرِ دعا باقی نمی گذارد و نمی تواند تصادفی بودن را اثبات نماید.
نه تنها انسانهای مستجاب الدعوه که داستانهای آنها را بسیار خوانده اید و می دانید، بلکه هر مومنی با دعا، بسیاری از بلاهایی را از خود دور می کند که خودش متوجه آنها نبوده است.
لذا امیر المومنین فرمودند: امواج بلا را با دعا از خود دور کنید قبل از این که بلاء به شما برسد.
ادْفَعُوا أَمْوَاجَ‏ الْبَلَاءِ عَنْكُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاء.(خصال، ج 2، ص 621)
از این که در بعضی از مواقع، دعاهایمان مستجاب نمی شود، نمی توان نتیجه گرفت که دعا بی اثر بوده است، بلکه طبق روایات عوامل مختلفی در عدم استجابت دعا، موثر هستند از جمله: گناه، حق الناس بر گردن داشتن، دعاهای نابه جا، حکمت الهی و ...
همچنین برای تاثیر دعا، می توان، این همه شفایافتگانی را که هیچ کدام با روش علمی و پزشکی بهبود نیافته اند را مثال زد، تا حدی که خودِ متخصصین پزشکی اذعان دارند درمان این بیماری، لاعلاج بوده یا نیاز به سالها درمان و مداوا داشته که در نهایت بهبودی کامل حاصل نخواهد شد، اما این بیمار به دعا و معجزه، شفا پیدا کرده است. این سخن خودِ اطباء و اعتراف و تعجب آنهاست.
مثل انسانهای فلج و مادرزادی که هیچک از اطباء در مورد آنها امیدی نداشتند و یا قطع نخاعی هایی که درمانی برای آنها نبوده، یا افراد کوری که بدون مداوا بینا شده اند و ... همه اینها شواهدی است که از تاثیر دعا خبر می دهند.

اگر استجابت دعاها را به خاطر همزمانی دعا با بهبودیِ مرض، بدانید، یعنی قائل به «تصادف» باشید، پس باید قائل باشید که هیچ گونه علمی در عالم وجود نخواهد داشت، و همه تحقیقات دانشمندان و محققان نیز از هم زمانی دو اتفاق یا دو برخورد به هم، رخ داده است و هیچ چیزی، دلیل بر هیچ چیز دیگر نخواهد بود، در این هنگام، رابطه علی و معلولی نقض خواهد شد که این هم خلاف عقل و تجربه است.
اگر شما بتوانید رابطه علت و معلولهایِ عالم را تصادفی، اثبات کنید، آن وقت رابطه دعا و استجابت را هم می توانید تصادفی قلمداد نمایید.
مثلا اگر شما اثبات کردید: هنگامی که آب در زمان 100 درجه به جوش می آید، به خاطر این نیست که حرارت صد درجه به آن رسیده است، بلکه هم زمان با دمای صد درجه، به اتفاق، آب به جوش می آید و این دلیلی بر این نیست که دمایِ صد درجه آن را به جوش آورده است، بلکه همیشه این تصادف به هنگام چنین دمایی، رخ می دهد.
اگر بتوانید چنین چیزی را اثبات کنید، می توانید عدم اثر دعا را هم به اثبات برسانید.[/]

[="Navy"]

بصیر;315898 نوشت:
باسلام خدمت شما دوست عزیز
هم عقل و هم نقل، بر این مطلب ادعا دارند که دعا موثر است و موج بلا را بر می گرداند، خیلی اوقات نه همیشه، انسانهای عادی هم متوجه می شوند که فلان اثر، اثرِ دعا بوده، بعضی اوقات هم فقط اهل دل متوجه می شوند که فلان بلا، از یک قومی به علتِ عمل نیکی که انجام داده بودند برداشته شد است. مثلا در بسیاری از داستانهای انبیاء داریم که قرار بود، عذابِ بزرگی بر آنها نازل شود، اما به خاطر عمل خیری که انجام دادند، مثلا از همدیگر دستگیری کرده بودند، خداوند آن عذاب را از آنها برداشت و دعای پیامبرشان در حقشان، موثر واقع شد.
این همه روایت و حکایت درباره انسانهای مستجاب الدعوه، که به دعای آنها، همان لحظه، حاجت مردم برآورده می شد، ودر دربِ منزل آنها صف می کشیدند و همان موقع حاجت روا می گشتند، جای شکی برای اثرِ دعا باقی نمی گذارد و نمی تواند تصادفی بودن را اثبات نماید.
نه تنها انسانهای مستجاب الدعوه که داستانهای آنها را بسیار خوانده اید و می دانید، بلکه هر مومنی با دعا، بسیاری از بلاهایی را از خود دور می کند که خودش متوجه آنها نبوده است.
لذا امیر المومنین فرمودند: امواج بلا را با دعا از خود دور کنید قبل از این که بلاء به شما برسد.
ادْفَعُوا أَمْوَاجَ‏الْبَلَاءِ عَنْكُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاء.(خصال، ج 2، ص 621)

سلام و خسته نباشید:Gol:

از افرادی که علم غیب دارن، مثل پیامبران که بگذریم، یک فرد عادی هیچ وقت نمیتونه با اطمینان ادعا کنه که مثلن با دادن صدقه فلان بلا از من دور شد، چون نمیدونه که اگه صدقه نمیداد چه اتفاقی میوفتاد.:Cheshmak:

البته در مورد انبیا که علم غیب داشتن، قضیه فرق میکنه و کسی که علم غیب داره میتونه این رو بفهمه.

نکته بعدی در اینه که این افراد مستجاب الدعوه همیشه در قدیم زندگی میکردن؛ برای من عجیبه همه این چیزها در قدیم بوده.:Gig:
مثلن الان در کل بلاد اسلامی یک مستجاب دعوه نداریم که شر اسرائیل و آمریکا رو از سر ما کم کنه؟؟

بصیر;315898 نوشت:
از این که در بعضی از مواقع، دعاهایمان مستجاب نمی شود، نمی توان نتیجه گرفت که دعا بی اثر بوده است، بلکه طبق روایات عوامل مختلفی در عدم استجابت دعا، موثر هستند از جمله: گناه، حق الناس بر گردن داشتن، دعاهای نابه جا، حکمت الهی و ...

مشکل در همینه دیگه. چون مواردی که در برآورده نشدن دعا اثر دارن، خیلی گنگ و مبهم هستند، هر موقع دعامون مستجاب نشد میتونیم بگیم حکمت بر این قرار گرفته که مستجاب نشه ...

------------------
مثلن افرادی که قانون جذب اعتقاد دارند میگن به هرچیزی که[="Red"] واقعن و با تمام وجود فکر کنی[/] میرسی.
حالا اگه یک بنده خدایی کلی به چیزی فکر کنه اما نرسه، و اعتراض کنه که چرا نرسیدم، بهش میگن به اندازه کافی فکر نکردی!!

اینکه چه اندازه ای کافیه، خدا میدونه!

مشکل در اینجا هم همین گنگ بودن و منعطف بودن تعریف ماست که اصولن اون قدر منعطفه که قابل نقض شدن نیست

بصیر;315898 نوشت:
همچنین برای تاثیر دعا، می توان، این همه شفایافتگانی را که هیچ کدام با روش علمی و پزشکی بهبود نیافته اند را مثال زد، تا حدی که خودِ متخصصین پزشکی اذعان دارند درمان این بیماری، لاعلاج بوده یا نیاز به سالها درمان و مداوا داشته که در نهایت بهبودی کامل حاصل نخواهد شد، اما این بیمار به دعا و معجزه، شفا پیدا کرده است. این سخن خودِ اطباء و اعتراف و تعجب آنهاست.
مثل انسانهای فلج و مادرزادی که هیچک از اطباء در مورد آنها امیدی نداشتند و یا قطع نخاعی هایی که درمانی برای آنها نبوده، یا افراد کوری که بدون مداوا بینا شده اند و ... همه اینها شواهدی است که از تاثیر دعا خبر می دهند.

جایی خوندم که نوشته بود:

نقل قول:

بقایای استخوانهای قدیسی مسیحی که در فلان موزه نگهداری میشه، هر سال کاتولیکهای بسیاری رو شفا میداده. تا یه روز تصمیم میگیرن این استخون رو آزمایش کنند.
متوجه میشن که این استخوانها، استخوان انسان نیست. استخوان بز هست

نوشته بود با این حال هنوز هم مردم برای شفا به زیارتش میرن و شفا هم میگیرن...(راست و دروغ پای نویسنده کتاب):Khandidan!:

بدون شک ذهن اثر زیادی رو جسم داره.جالبه که اگر کسی رو هیپنوتیزم کنم و مدادی رو روی دستش بذارم و بگم بهش سیگار روی پوستت گذاشتم،آثار سوختگی در پوست ظاهر میشه. انگار که واقعن با سیگار سوخته...:Moteajeb!:

بصیر;315898 نوشت:
اگر استجابت دعاها را به خاطر همزمانی دعا با بهبودیِ مرض، بدانید، یعنی قائل به «تصادف» باشید، پس باید قائل باشید که هیچ گونه علمی در عالم وجود نخواهد داشت، و همه تحقیقات دانشمندان و محققان نیز از هم زمانی دو اتفاق یا دو برخورد به هم، رخ داده است و هیچ چیزی، دلیل بر هیچ چیز دیگر نخواهد بود، در این هنگام، رابطه علی و معلولی نقض خواهد شد که این هم خلاف عقل و تجربه است.
اگر شما بتوانید رابطه علت و معلولهایِ عالم را تصادفی، اثبات کنید، آن وقت رابطه دعا و استجابت را هم می توانید تصادفی قلمداد نمایید.
مثلا اگر شما اثبات کردید: هنگامی که آب در زمان 100 درجه به جوش می آید، به خاطر این نیست که حرارت صد درجه به آن رسیده است، بلکه هم زمان با دمای صد درجه، به اتفاق، آب به جوش می آید و این دلیلی بر این نیست که دمایِ صد درجه آن را به جوش آورده است، بلکه همیشه این تصادف به هنگام چنین دمایی، رخ می دهد.
اگر بتوانید چنین چیزی را اثبات کنید، می توانید عدم اثر دعا را هم به اثبات برسانید.

من،شما و یا هر کسی، آب رو هر زمانی به صد درجه برسونیم بجوش میاد. پس شبهه تصادفی بودن از بین میره. چون این اتفاقی آزمایش پذیره و همیشه هم جواب آزمایش مطابق انتظار ماست.

اما در مورد دعا، خیر.

مشکل هم در شرایطیست که برای استجابت میذاریم.

مثلن من دعا میکنم دو حالت پی میاد:

دعام مستجاب نمیشه و بعد شما میگید مصلحت نبود که برآورده نشد... و حرف شما نقض نمیشه

دعام برآورده میشه و باز حرف شما نقض نمیشه

در هر صورت حق با شما خواهد بود:Sham:

شاید بشه گفت با مغالطه اسکاتلندی واقعی مواجه هستیم
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%84%D9%86%D8%AF%DB%8C_%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C[/]

به نام خدا

خدا در هنگام بررسی دعا برای استجابت در نظر می گیرد که آیا کسی دیگر هم دعایی مرتبط با موضوع کرده است یا نه. نتیجتا دعای کسی برآورده می شود که به حق نزدیکتر باشد و خودخواهی کمتری داشته باشد.
برای مثال: پدر کسی دارد عذاب می شود و او دعا می کند پدر من عذاب نکشد. اما مثلا قبلا فرشته ها دعا کرده اند: "خدایا رحمتت را از لواط کاران بردار و به آنها نگاه نکن" و پدر این فرد هم بی توبه از لواط از دنیا رفته باشد. در اینجا دعای فرد مستجاب نمی شود. البته برای فرد دعا کننده حسنه هایی در پی دارد (چون به یاد خدا بوده و برای پدرش دعا کرده).

[="Navy"]چیزی که جالبه؛ اینه که در انجمن اخلاق و عرفان، من برای دیدگاه های مخالفم صلوات فرستادم اما هیچ کس از مخالفین یه صلوات هم برای من نزده

من با اخلاقترین با اخلاقام:khandeh!:

---------------
:khandidan:[/]

نقل قول:
هیچ کس از مخالفین یه صلوات هم برای من نزده

:geryeh::grye:

سلام :chakeretim:
اینم از صلوات:

فقط شما یک خورده تند میری روحیه ما هم حساس:khaneh:
گذشته از شوخی بعضی وقتا ما محو کلام تیز شما میشییم یادمون میره صلوات بگیم
حالا بعد این همه بحث به نتیجه ای هم رسیدید؟

[="Navy"]

*مرتضی;316074 نوشت:
فقط شما یک خورده تند میری روحیه ما هم حساس

مخلص آقا مرتضی گل..:Gol:

درک میکنم چی میگی

*مرتضی;316074 نوشت:
حالا بعد این همه بحث به نتیجه ای هم رسیدید؟

والا نتیجه تاپیک رو که جناب کارشناس اعلام میکنن. :pir:

خود من نتیجه جدید و خاصی نگرفتم از این تاپیک، راستش اعتقادی نداشتم و ندارم.. :pirooz: این پستیهایی هم که زدم ، خیلی جدی نزدم. از بیکاری بود

این ایرادی که به دعا گرفتم رو اولین بار در تفسیر نمونه خونده بودم. یه دفعه یاد قدیم افتادم و پست زدم... به یاد دورانی که اینها رو میخوندم.:reading:

===================
امیدوارم صرف نظر از نتیجه، همتون در زندگی موفق و شاد باشید.

خداحافظ[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

b-neshan;315921 نوشت:
از افرادی که علم غیب دارن، مثل پیامبران که بگذریم، یک فرد عادی هیچ وقت نمیتونه با اطمینان ادعا کنه که مثلن با دادن صدقه فلان بلا از من دور شد، چون نمیدونه که اگه صدقه نمیداد چه اتفاقی میوفتاد.

باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی

بحث بر سر این بود که دعا تأثیر دارد یا نه. که عرض شد، آیات و روایات فراوانی در این زمینه وارد شده که دعا بی اثر نیست و ما هم باید دعا کنیم. مثل آیه 60 از سوره غافر که می فرماید: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم»
(دعاکنید و مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم)
اما این که فرمودید یک فرد عادی هیچ وقت نمی تونه ادعا کنه، اگر صدقه نمی داد چه میشد، در جواب باید عرض کنم که : حتما همین طوره که شما می گید، ما هیچ وقت نمی توانیم، آینده را پیش بینی کنیم و نمی دانیم اگر فلان کار را می کردیم چه می شد یا چه نمی شد. اما این که چرا دعا می کنیم یا صدقه می دهیم؟ اینها همه به خاطر این است که مرتب با دعا کردن به خدا بگوییم خدایا ما قبول داریم که همه کاره تو هستی، همه کارها را تو انجام می دهی و ما وسیله هستیم، تویی که به اعمال و رفتارِ ما اثر می بخشی یا با اعمال و رفتار ما، اثرات را بر می داری، همه کاره تویی و ما وسیله ای هستیم که آن وسیله را هم تو خلق کرده ای.
دعا، صدقه و امثال این امور، اینها، نوعی عرض حاجت به خداست. ما دعا نمی کنیم که حتما آنچه می خواهیم بشود، بلکه چون وظیفه است که بوسیله ی دعا به سمت خدا بیاییم دعا می کنیم، حال به اجابت برسد یا نرسد، مهم به سمت خدا بودن و دست نیاز به سوی او دراز کردن است. اتفاقا ممکن است خیلی اوقات هم به اجابت نرسد و مصلحت الهی خلاف آن باشد و یا خیلی اوقات ندانیم که این نعمت، از سرِ دعای ما بوده یا نه. هیچ مهم نیست، مهم دعا کردن و خواهش وتمنایی است که در درگاه الهی داریم و الا خیلی از دعاهای ما نابه جا و از روی عدم تشخیصِ مصلحت است، مگر دعاهای زیبایی که ائمه کرده اند و در ادعیه وارد شده و دعاهایی مفید برای دنیا و آخرت هر شخصی است.
مثلا ممکن است یک کشاورز دعایش این باشد که خدایا باران بباران، و فردی هم که خانه اش سقف درستی ندارد، دعا کند خدایا ان شاء الله باران نبارد که سقفمان پایین می آید. این دو وظیفه دارند به اندازه درک و فهم خود، خدا را بخوانند، اما خدا آنچه را که مصلحت است انجام می دهد نه به این کار دارد و نه به آن. اما از این نکته نباید غافل شده که هیچ یک از دعاهای بندگان بی تأثیر نیست، همین که رو به خدا بکنند، طبق دستورات دین، برایشان اثر خواهد داشت، حال، این اثر به صورت نعمتی غیر از آنچه خواسته اند در این دنیا به اجابت می رسد یا، یا به صورت ذخیره شده در دنیای دیگر. حتی این بنده نمی داند که فلان نعمت، اثر کلام دعای او بوده یا اصلا به خاطر دعای او بنوده، بلکه تفضل الهی به سوی او بوده است.
پس دعا، وظیفه عبد است و نتیجه موکول به مصلحت الهی. و انسانهای عادی هم خیلی اوقات نمی دانند که برکاتی که در زندگیشان است از فلان دعای خودشان هست یا دعای دیگری، یا حتی نمی دانند که نکند این نعمت به خاطر استدراج و فراموشی خدا بر بنده اش باشد.
اصلا خدا این حالت را برای بنده ایجاد کرده که تا خیلی اوقات اثر دعا را نداند، تا همیشه درحالت خوف و رجاء باشد و همیشه روی به سو خدا و دعا کننده باشد و این مطلوب الهی است.

b-neshan;315921 نوشت:
نکته بعدی در اینه که این افراد مستجاب الدعوه همیشه در قدیم زندگی میکردن؛ برای من عجیبه همه این چیزها در قدیم بوده. مثلن الان در کل بلاد اسلامی یک مستجاب دعوه نداریم که شر اسرائیل و آمریکا رو از سر ما کم کنه؟؟

فکر نمی کنم اینطور که شما می گویید باشد، اتفاقا خیلی از بزرگان در عصر حاضر بودند و هستند که مستجاب الدعوه هستند، و خیلی ها از این بزرگان استفاده کرده اند و خواسته هایشان را گرفته اند. و البته برای این که دکانی درست نشود، کسی آنها را نمی شناسد. حتی خیلی از آنها عالم هم نیستند، اما مومنانی هستند که در گوشه ای از این مملکت زندگی می کنند و افرادی هم با این اولیاء الهی در ارتباط بوده و چیزهایی از آنها دیده اند. که بعد از مرگشان مشخص خواهد شد. شاید به خاطر همین باشد که به قول شما،همیشه این مستجاب الدعوه ها در زمان گذشته بوده اند، چون تا وقتی زنده اند، همه از حال آنها باخبر نیستند، اما وقتی از دنیا می روند، مردم از حال آنها مطلع می شوند. امثال آیت الله بهجت ها از این قبیل افراد بودند که معاصر هستند و ایشان نمونه ی خوبی هستند برای مستجاب الدعوه بودن. بنده داستانهای عجیبی در استجابت دعا، از احوال ایشان شنیده ام که اگر لازم دانستید، عرض می کنم.

b-neshan;315921 نوشت:
مثلن الان در کل بلاد اسلامی یک مستجاب دعوه نداریم که شر اسرائیل و آمریکا رو از سر ما کم کنه؟؟

سوال خوبی مطرح کردید. لازم به ذکر است که دنیا، وسیله ای نیست که ما مرتب به منافع شخصیمان برسیم، البته خیلی از دعاها، شخصی است، اما همانطور که عرض شد، دعا، عرضِ نیاز به ذات بی نیاز است، یعنی خدایا هر چه که داریم، از توست و تو می دهی. حتی روزیه مستمری را که هر روز به ما می رسد و طبق اسباب، می دانیم که به ما می رسد، باز از خدا می خواهیم و استمداد می کنیم، تا به خدا بگوییم که خدایا، ما قبول داریم که همه چیز را تو می دهی.
همچنین دعا، وسیله ای نیست تا انسانها دست از اسباب و وسائل بر دارند و بنشینند و دعا کنند تا هر آنچه که می خواهند، بشود، بلکه در کنار آن، زحمت، تلاش، تفکر وتکاپو هم لازم است. این طور نیست که عده ای از مسلمانان دست روی دست بگذارند و در گوشه ای از دنیا، به خاطر سهل انگاریِ عده ای مسلمان، عده ای دیگر به ظلم و جنایت کشته بشوند، آن وقت یک مستجاب الدعوه بیاید، دعا بکند و ظالمین هه کشته بشوند. اگر این طور بود که دیگر نیازی به آمدنِ امام زمان و اجرای عدالت در عالم نبود، خوب، کافی بود ایشان که در راس همه مستجاب الدعوه ها هستند، تشریف بیاورند و یک دعا بکنند آنگاه همه ظالمین به درک واصل شوند.
نه، این طور نیست، در کنار دعا، حرکت به سوی خواسته هم لازم است. منتهی بعضی اوقات ما حرکت خودمان را کرده ایم ولی دیگر نمی دانیم چه بکنیم، در اینصورت باز به خدا بر می گردیم و از خدا می خواهیم که مشکل ما را از طریقی که خودش می داند، حل نماید، خدا هم ممکن است از طریق اولیاش، مردم را اجابت کند، تا بفماند که همه چیز به دست من است.

b-neshan;315921 نوشت:
مشکل در همینه دیگه. چون مواردی که در برآورده نشدن دعا اثر دارن، خیلی گنگ و مبهم هستند، هر موقع دعامون مستجاب نشد میتونیم بگیم حکمت بر این قرار گرفته که مستجاب نشه ...

اصلِ این که دعا موثر است و باید دعا بکنیم، از طریق عقل و نقل اثبات شد و کسی که اسلام را از طریق عقل پذیرفته باشد به این امر اذعان دارد که دعا موثر است و وعده ی الهی هم به استجابت دعا، داده شده است.
و البته این گفته هم درست است که همه چیز به حکمت و مصلحت الهی است لذا ما با این جمله مشکلی نداریم، چه خواسته های ما به اجابت برسد و چه به اجابت نرسد، همه به مصلحت الهی است و می توان این جمله را به کار برد. اما از آنجایی که ما به همه مصالح و مفاسد الهی آگاه نیستیم به جز مواردی که آن هم از طریق نقل به ما رسیده، لذا می توانیم بگوییم که ممکن است خیلی از دعاهای مستجاب نشده ی ما به خاطر همان مصالحی باشد که شنیده ایم مثل این که بگوییم خیلی از دعاها به خاطر گناه، مستجاب نمی شوند.

b-neshan;315921 نوشت:
مثلن افرادی که قانون جذب اعتقاد دارند میگن به هرچیزی که واقعن و با تمام وجود فکر کنی میرسی. حالا اگه یک بنده خدایی کلی به چیزی فکر کنه اما نرسه، و اعتراض کنه که چرا نرسیدم، بهش میگن به اندازه کافی فکر نکردی!! اینکه چه اندازه ای کافیه، خدا میدونه!

این مطلب، صرف یک ادعاست و قابل نقض، و سر جای خودش بحث شده و مقالات فراوانی هم در ردّ آن نوشته شده است. البته با اصلاحات و ملاحظه ی جوانبی خاص،این مطلب درست است که بعضی از چیزهایی که می خواهیم با تمرکز و فکر و اندیشیدن به آنها خواهیم رسید و در روایات هم به آن اشاره هایی شده است.
b-neshan;315921 نوشت:
جایی خوندم که نوشته بود: نقل بقایای استخوانهای قدیسی مسیحی که در فلان موزه نگهداری میشه، هر سال کاتولیکهای بسیاری رو شفا میداده. تا یه روز تصمیم میگیرن این استخون رو آزمایش کنند. متوجه میشن که این استخوانها، استخوان انسان نیست. استخوان بز هست نوشته بود با این حال هنوز هم مردم برای شفا به زیارتش میرن و شفا هم میگیرن...(راست و دروغ پای نویسنده کتاب) بدون شک ذهن اثر زیادی رو جسم داره.جالبه که اگر کسی رو هیپنوتیزم کنم و مدادی رو روی دستش بذارم و بگم بهش سیگار روی پوستت گذاشتم،آثار سوختگی در پوست ظاهر میشه. انگار که واقعن با سیگار سوخته...

بله، انسانهای ساده لوح بسیاری هستند که به سمت خرافه پرستی رفته و به امور پوچی متوسل شده و آن را علت رفعِ مشکلات خود و شادهنده، تلقی کرده اند. فرقه های خرافی و بی اساس در این زمینه کم نیستند، اما هیچ کدام از این امور نمی توانند اصلِ استجابت دعا را که عقل و نقل به آن اعتراف دارد، نقض کنند.
اون مثال مداد و سیگار هم که ذکر شده، یک تلقین است که ما اثر تلقین، اعتراف داریم، اما آن شخص، خیلی سریع بعد از این شوخی، متوجه خواهد شد که اثرِِ سوختگی، به خاطر تصور سوختگی و خیال بوده است. اما آیا شما می توانید بگویید افرادی که در حرمهای اهل بیت، بر اثر شفا، صحت پیدا کرده اند، افرادی که فلج بوده و عمری بدون حرکت بوده اند، اما در یک لحظه حرکت نموده اند، آیا می توان گفت آنها خیال می کنند که راه می روند؟ فکر نمی کنم بتوان گفت آنها خیال می کنند؟
b-neshan;315921 نوشت:
من،شما و یا هر کسی، آب رو هر زمانی به صد درجه برسونیم بجوش میاد. پس شبهه تصادفی بودن از بین میره. چون این اتفاقی آزمایش پذیره و همیشه هم جواب آزمایش مطابق انتظار ماست. اما در مورد دعا، خیر. مشکل هم در شرایطیست که برای استجابت میذاریم.

اولا شرایط استجابت دعا را، ما نمی گذاریم، خداوند متعال گذاشته و به آن واقف است.
ثانیاً اگر ما به همه شرایط تحقق یک امری واقف نباشیم، آیا می توانیم بگوییم، آن امر محقق نشدنی است؟ یعنی چون ما دقیقا نمی دانیم که همیشه، چه چیزهایی باعث می شوند که دعا مستجاب بشود، آیا می شود نتیچه گرفت که استجابت دعا امری خرافی است؟ و آیا می توانیم بگوییم که آن دسته از حاجتهایی که به اجبات رسیده، به خاطر دعا نبوده و صرفاً یک تصادف و اتفاق بوده که هم زمان با دعای ما رخ داده است؟
فکر نمی کنم، صرفِ جهالت به عوامل استجابت دعا، اصلِ استجابت دعا را که با آیات و روایات، اثبات شده است بتوان نقض نمود.
[/]

b-neshan;316105 نوشت:
این پستیهایی هم که زدم ، خیلی جدی نزدم. از بیکاری بود این ایرادی که به دعا گرفتم رو اولین بار در تفسیر نمونه خونده بودم. یه دفعه یاد قدیم افتادم و پست زدم... به یاد دورانی که اینها رو میخوندم. =================== امیدوارم صرف نظر از نتیجه، همتون در زندگی موفق و شاد باشید. خداحافظ

این پست هایی که زده شد، جهت پاسخ به سوالات و شبهاتی بود که ممکن است در ذهن مخاطبین از طرح مباحث، رخ داده باشد، و الا ممکن است شما این سوالات را تفریحانه و برای سرگرمی مطرح کرده باشید، ولی ما در اینجا باید جواب این سوالات سرگرم کنند را هم بدهیم.
ان شاء الله همیشه پیروز و موفق باشید در ضمن بحث خوبی را مطرح نمودید هر چند برای سرگرمی بود.

مهدیسا;315691 نوشت:
[="green"]سلام خواهر خوبم
یک دوره هایی توی زندگی آدمها هست که انگار توی منگنه گیر کردن هرچی هم تقلا میکنن و دعا میکنن به نتیجه ای نمی رسن. واسه همه پیش میاد. اینجا همون امتحانی است که خدا واسه ما درنظر گرفته(هرچند که لحظه لحظه عمر ما امتحانه). سخته ولی باید صبوری کرد و منتظر موند تا صلاح خودش رو پیش پای ما بذاره. هرچی بیشتر پیش خدا عزیز باشی امتحانت سختتر و طولانیتره.

[="purple"]هرکه در این بزم مقربتر است :sham: جام بلا بیشترش میدهند[/]

[/]

سلام خواهر گلم
ببخشید پستتونو ندیدم.
دقیقا همینطوره من دو سالیه که تو همین بدشانسی گیر کردم دعاهام مستجاب نمیشن نمیدونم چه گناهی انجام دادم:(
من کجا بنده ی خوب خدا کجا! لطف داری

من به شخصه به دعا هیچ اعتقادی ندارم و اصلا هم تا حالا ندیدم کسی با دعا به نتیجه رسیده باشه چه اطرافیان و چه خودم به نظر من اون حسی که ادم فکر میکنه بدتر سر کار مونده و امیدواری الکیه بدترین حسه و انسان رو عذاب میده

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;316486 نوشت:
من به شخصه به دعا هیچ اعتقادی ندارم و اصلا هم تا حالا ندیدم کسی با دعا به نتیجه رسیده باشه چه اطرافیان و چه خودم به نظر من اون حسی که ادم فکر میکنه بدتر سر کار مونده و امیدواری الکیه بدترین حسه و انسان رو عذاب میده

باسلام
لطفا پستهای تاپیک 65 و 71 از پست حاضر را با دقت مطالعه بفرمایید، اگر سوالی باقی ماند، سوالتان را مطرح کنید، به جای این که نظر شخصی یا حس و حالتان را بیان نمایید. همیشه موفق و پیروز و مستجاب الدعوه باشید.
یاعلی[/]

من نمیدونم این حکمت و مصلحت چیه که ما هر چی خواستیم نشد

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;316714 نوشت:
من نمیدونم این حکمت و مصلحت چیه که ما هر چی خواستیم نشد

رسیدن به تشخیص مصالح الهی، یک عمر زحمت می خواهد، یک عمر اطاعت از فرامین و دستورات خدا، تا این که ذرّه ای از این فهم را به ما بدهند.
تازه اگر بدهند، ذره ای می فهمانند. و الا که هیچ وقت یک موجود محدودی مثل انسان، نمی تواند به همه مصالح و ملاکهای یک موجود نامحدود برسد. کی می تواند یک محدود، نا محدود را درک کند؟!
این که ما انسانها می خواهیم از همه دستورات الهی ملاک و مصلحت إتخاذ کنیم، از کوتاهی فکر ماست، یعنی خودمان را کنارِ خدا می گذاریم، که ای خدا، اگر تو می فهمی، ما هم می فهمیم، فهمان را کنار فهم خدا می گذارید. اگر چنین بود، دیگر نیازی به ارسال رسل و انزال کتب نبود، خوب ما با فکر کردن می توانستیم همه مصالح و مفاسد خود در مسیر تکامل را بفهمیم و نیازی به استاد و راهنما و انبیاء نبود.[/]

ای بابا زندگی که همش ناکامی باشه ارزش نداره من نمیدونم این همه ادم مصالحشون رو نمیدونن یا اصلا انقدر دیدشون نسبت به آینده بده و اصلا شاید داشتن یک زندگی خوب برای دیگران مصلحت نیست نمیدونم چه حساب کتابی داره اما عجیبه

hadihama1360;316829 نوشت:
ای بابا زندگی که همش ناکامی باشه ارزش نداره من نمیدونم این همه ادم مصالحشون رو نمیدونن یا اصلا انقدر دیدشون نسبت به آینده بده و اصلا شاید داشتن یک زندگی خوب برای دیگران مصلحت نیست نمیدونم چه حساب کتابی داره اما عجیبه

همین طور، مصالح آدمی خیلی عجیبه.
اما این طور نیست که خدا انسان را رها گذاشته باشد و هیچ تشخیصی از مصلحت، برایش در نظر نداشته باشد. کسی به آیند بد بین است و دیدِ خرابی دارد، به خاطر اعمالی است که انجام می دهد. و الا اولیای الهی خیلی به آیند خوش بین هستند و مصلحت خویش را از طریق اطاعت الهی، دریافت می کنند.
لذا امیرالمومنین فرمودند:
خداوند متعال از بالای عرش ندا داده است ای بندگان من، در آنچه که به شما امر کرده ام، مرا عبادت کنید و به من یاد ندهید که مصلحتتان در چیست. همانا من به مصالح شما آگاه ترم و نسبت به اجرای مصالح شما، بخیل نیستم.
حضرت فاطمه زهرا(س) سخن بسیار زیبایی در مورد مصلحت انسانها دارند که عمل به آن بسیار راهگشاست، ایشان می فرمایند: هر کس عبادت خالصانه ی خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند متعال برترین مصالحش را برای بنده اش نازل می کند.
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: هر کس خدایا را عبادت کند، خداوند همه خلق را به تعظیم و اطاعت او در می آورد.
همینطور امام حسین علیه السلام فرمودند: هر کس خداوند متعال را چنان که شایسته عبادت است، بپرستد، خداوند متعال، برتر از خواسته ها و کفایتش، به او می بخشد.
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ يَا عِبَادِي اعْبُدُونِي فِيمَا أَمَرْتُكُمْ وَ لَا تُعَلِّمُونِّي مَا يُصْلِحُكُمْ فَإِنِّي أَعْلَمُ بِهِ وَ لَا أَبْخَلُ عَلَيْكُمْ بِمَصَالِحِكُمْ وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ‏ مَصْلَحَتِهِ‏ وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع مَنْ عَبَدَ اللَّهَ عَبَّدَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع مَنْ عَبَدَ اللَّهَ حَقَّ عِبَادَتِهِ آتَاهُ اللَّهُ فَوْقَ أَمَانِيِّهِ وَ كِفَايَتِه‏.(بحار، ج 68، ص 184)

hadihama1360;316714 نوشت:
من نمیدونم این حکمت و مصلحت چیه که ما هر چی خواستیم نشد

>

ohfreedom;316935 نوشت:
>

عجب استدلالی..

حتما درخواست برادران یوسف از پدرشان اشتباه بوده و بزرگتر از ان خداوند هم ندانسته، انرا پذیرفته و نقل نموده....در حالی که اینها برای ما الگوست..

ایضا:
واسطه قرار دادن پیامبر برای امرزش گناهان:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً

عزیز دل هر چه عند الله و از طرف خدا باشد،حکمش حکم خدا،وهر چه من دون الله باشد و من عندالله نباشد حکمش غیر خداست...

مثلا اگر شفاعت و ولایت من دون الله باشد،مطرود است واگر من عندالله و از طرف خدا باشد صحیح است و فرقی هم نمی کند که این عندالله چه کسانی باشند ،این حکم صریح قران است....

یاحق

[="Tahoma"][="Navy"]

erfan_alavi;316941 نوشت:
عجب استدلالی.. حتما درخواست برادران یوسف از پدرشان اشتباه بوده و بزرگتر از ان خداوند هم ندانسته، انرا پذیرفته و نقل نموده....در حالی که اینها برای ما الگوست..

سلام و عرض ادب
دوست عزیز جناب آقای «عرفان علوی»، مطلبی را که جناب «ohfreedom» گفتند، مطلب درست و حقی است و منظور از این گونه مطالب این نیست که حتی به انبیاء و اولیای الهی رو نزنیم و از آنها درخواست نکنیم، بلکه یک مطلب کلی است که رو زدن به خلق و درخواست از مردم دنیایی، باعث ذلت و خواری انسان می شود، انسان تا می تواند باید از دست دراز کردن جلوی مردم خودداری کند.، باید از خدا بخواهد و خودش سعی و تلاش کند و خود را محتاج مردم ننماید. این مطلب در فرمایشات معصومین هم هست که خواسته هایتان را خودتان بدست آورید و مستقل باشید و سربارِ مردم نباشید. این مطلب سرِ جای خودش مطلب درستی است و ربطی به ارتباط با ائمه و بحث شفاعت ندارد. در اینجا به نظر بنده یک سوء برداشت از مطلب ایشان شده است. بین عدم درخواست از مردمِ دنیا و درخواست رجوع به اولیای الهی و ارتباط با آنها.
مردم دنیا بر تو منت می گذارند، مردان الهی دست تو را گرفته و تو را به سوی خدا سوق می دهند.
[/]

erfan_alavi;316941 نوشت:
عجب استدلالی.. حتما درخواست برادران یوسف از پدرشان اشتباه بوده و بزرگتر از ان خداوند هم ندانسته، انرا پذیرفته و نقل نموده....در حالی که اینها برای ما الگوست..

با سلام برادر عزیز اول آنکه آن جمله که گفتم بنا به روایات بسیار زیادی از جانب امیرالمومنین علی رض است!

دوم آنکه تشکر ویژه از کارشناس بصیر دارم که توضاحاتی تکمیلی را نوشتند.

اما در مورد اجابت نشدن دعا:

بی شک که در آن حکمتی است که از عقل و دید بشری ناپیداست.

داستانی زیبا را از روحانی ای شیعه شنیده ام که می گویم:

روزی حضرت موسی با قومش برای دعای باران به سوی بیابان رفتند و دعای باران کردند، اما باران نازل نشد، فرشته ی وحی خطاب به موسی گفت در میان جمعیت شخصی است که گناهی کبیره انجام داده است و علت اجابت نشدن دعا نیز همین است.
حضرت موسی خطاب به جمع گفت شخصی گناه کبیره کرده است، از جمع خارج شود تا دعا استجاب شود.
جوانی که آن گناه کبیره را کرده بود در دل خود گفت: یا الله اگر بلند شوم و بیرون روم آبرویم می رود، توبه من را بپذیر و آبرویم را حفظ کن...
ناگهان باران بارید....

موسی ع خطاب به الله گفت: یا الله چه شد که باران آمد؟ مگر نفرمودید که شخصی گناهکار در بین ماست؟ هنوز که او بیرون نرفته است!!!؟؟؟

ندا آمد: ای موسی، بنده ی ما از میان جمع با ما ارتباط برقرار کرد.

نتیجه اینکه:
الله هرجا باشی اجابتت می کند به شرطی که راهش را بلد باشی

بصیر;317333 نوشت:

سلام و عرض ادب
دوست عزیز جناب آقای «عرفان علوی»، مطلبی را که جناب «ohfreedom» گفتند، مطلب درست و حقی است و منظور از این گونه مطالب این نیست که حتی به انبیاء و اولیای الهی رو نزنیم و از آنها درخواست نکنیم، بلکه یک مطلب کلی است که رو زدن به خلق و درخواست از مردم دنیایی، باعث ذلت و خواری انسان می شود،

سلام

با تشکر از توجه شما.

بله با این قیدی که شما گذاشتید صحیح است،ولی انچه مرقوم شده در مورد خلق، مطلقا می باشد،و البته معصومین نیز جزء همین خلق هستند،و صد البته همه فروعات و اصول به توحید بر می گردد و بدون امام توحیدی نیست......

امام قافله سالار اعمال می باشد،و در خواست نیز جزئی از اعمال است.

موفق

erfan_alavi;317472 نوشت:
بله با این قیدی که شما گذاشتید صحیح است،ولی انچه مرقوم شده در مورد خلق، مطلقا می باشد،و البته معصومین نیز جزء همین خلق هستند

باسلام خدمت شما دوست گرامی
از این که پیگیر این مطلب هستید تشکر می کنم.
از روایات اهل بیت علیهم السلام، استفاده می شود که عرض حاجت کردن به مردم دنیا و سوال و درخواست نمودن از آنها، امر پسندیده ای نیست، اما این مطلب را مطلق ذکر نکرده اند و با مطلبِ دیگر، قید زده اند. یعنی استفاده می شود که سوال از اهل علم و اهل مشورت که در راس آنها ائمه اطهار علیهم صلوات الله هستند، امری پسنیده است، تا جایی که اگر از چنین اشخاصی سوال نشود، و بعد ازآن به گمراهی بیفتیم، نباید کسی را جز خودمان ملامت کنیم.
لذا امام صادق علیه السلام فرمودند:


اگر سائل آنچه را در سؤال كردن نهفته است مي دانست هيچ كس از كسى سؤال نميكرد. و اگر بخشنده آنچه را كه در بخشش نهفته است ميدانست هيچ كس كسى را ردّ نمي كرد.

لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ يَعْلَمُ الْمُعْطِي مَا فِي الْعَطِيَّةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً.(من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 71)

همانطور که عرض شد، سوال کردن و درخواست نمودن فقط از اهلِ سوال، پسندیده و نیکوست چنانچه در قرآن هم به آن اشاره شده است، آنجا که می فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏». اگر چیزی را نمی دانید از اهل ذکر بپرسید. اما اهل ذکر چه کسانی هستند؟ از امیرالمومنین در مورد این آیه سوال شد که: اهل ذکر چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: اهل ذکر، ما اهل بیت هستیم.

عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَسْئَلُواأَهْلَ‏ الذِّكْرِ إِنْ‏ كُنْتُمْ‏ لاتَعْلَمُونَ‏ قَالَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْر.(کافی، ج 1، ص 211)

به دنبال اهل بیت، هر کسی که ولایت آنها را قبول داشته باشد و از آنها تبعیت کند، اهل ذکر خواهد بود.

از طرفی دیگر از سوال نکردن و راهنمایی نگرفتن در کارها، مذمت شده است.

امام جعفر صادق عليه السلام به حمران بن اعيَن فرمود: «جز اين نيست كه مردم هلاك می شوند به جهت آن‏كه سؤال نمى‏ كنند، و آنچه را نمى‏ دانند نمى‏ پرسند».

امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: «به درستى كه اين علم، بر آن قفلى هست و كليد آن، پرسيدن است».

از مجموع آنچه بیان شد، استفاده می شود که پرسش با این قید که از اهل باشد، نیکوست و از غیر اهل، کسانی که بر انسان منت می گذارند، ناپسند است و در رآس کسانیکه برای سوال و درخواست کردن، اهلیت دارند، اهل بیت علیهم السلام هستند.

بصیر;317546 نوشت:

از روایات اهل بیت علیهم السلام، استفاده می شود که عرض حاجت کردن به مردم دنیا و سوال و درخواست نمودن از آنها، امر پسندیده ای نیست، اما این مطلب را مطلق ذکر نکرده اند و با مطلبِ دیگر، قید زده اند. یعنی استفاده می شود که سوال از اهل علم و اهل مشورت که در راس آنها ائمه اطهار علیهم صلوات الله هستند، امری پسنیده است، تا جایی که اگر از چنین اشخاصی سوال نشود، و بعد ازآن به گمراهی بیفتیم، نباید کسی را جز خودمان ملامت کنیم.



سلام بر شما.

تمام این موارد سر جای خودش صحیح و متقن است،ولی نوشته های ایشان ناظر به مطلبی دیگر است.....اصل مشار الیه در نوشته های ایشان سوی حق را نشانه گرفته،وگرنه سوالات علمی و مشورت جایی برای این نوع درخواست را ندارد.......

نوشته های ایشان بیانگر مطالب حضرت عالی نیست....بلکه ایشان می خواهند واسطه را کنار بگذارند!.......

---------------------

در مورد مطلبی که می خوام بگم هیچ سندی ندارم ولی شنیدم که

اگه 40 نفر هر کدوم 2 رکعت نماز حاجت بخونن بعد هرکدوم 40 بار سوره الم نشرح رو برای برآورده شدن حاجت یک نفر بخونن ، حاجت اون فرد بدون ردخور برآورده می شه.

راستش تو جامعه امروزی ، چطور آدم 40 نفر رو جمع کنه و ازشون بخواد برای برآورده شدن حاجتش این رو انجام بدن!!! ولی به نظرم خیلی خوب می شد توی سایت یه همچین امکانی گذاشته می شد که
یه گروه تشکیل بدیم و به نوبت برای اعضا این کار رو انجام بدیم

البته این فقط در حد یه پیشنهاد بود ، خوشحال می شم اگه دوستان نظراتشون رو بگن

sahra_2;317719 نوشت:
در مورد مطلبی که می خوام بگم هیچ سندی ندارم ولی شنیدم که

اگه 40 نفر هر کدوم 2 رکعت نماز حاجت بخونن بعد هرکدوم 40 بار سوره الم نشرح رو برای برآورده شدن حاجت یک نفر بخونن ، حاجت اون فرد بدون ردخور برآورده می شه.

راستش تو جامعه امروزی ، چطور آدم 40 نفر رو جمع کنه و ازشون بخواد برای برآورده شدن حاجتش این رو انجام بدن!!! ولی به نظرم خیلی خوب می شد توی سایت یه همچین امکانی گذاشته می شد که
یه گروه تشکیل بدیم و به نوبت برای اعضا این کار رو انجام بدیم

البته این فقط در حد یه پیشنهاد بود ، خوشحال می شم اگه دوستان نظراتشون رو بگن


که چی بشه من هی دولا راست بشم التماس بکنم چهل نفر رو هم دنبال خودم بکشونم اونها هم این کار رو بکنند صد سال سیاه میخوام اصلا حاجتم روا نشه

hadihama1360;317846 نوشت:
که چی بشه من هی دولا راست بشم التماس بکنم چهل نفر رو هم دنبال خودم بکشونم اونها هم این کار رو بکنند صد سال سیاه میخوام اصلا حاجتم روا نشه

دیدم امثال خودم که دعام مستجاب نمی شه تو این سایت زیاد هستن ، از اونجایی که روایات زیادی داریم که دعای دیگران زودتر از دعای خود فرد قبول می شه ، گفتم این کار رو انجام بدیم شاید اینطوری به نتیجه رسیدیم

شما هم هر جور راحتین. این یه پیشنهاد بود ، اجباری هم در کار نبود که این طوری جواب دادین.

از دعا کردن اصلا خاطره خوبی ندارم چون امید پوچ و واهی هستش و من تا حالا ندیدم کسی از دعا به چیزی رسیده باشه من که به شخصه نرسیدم اصلا عدالت خدا اگر باشه که من اصلا در بین بنده هاش نمیبینم من نمیدونم این عدالت چه معنی داره؟ میدونم میخواهید بگید آزمایش و نمیدونم اثبات بندگی و اینها اما این همه تفاوت در داشتن امکانات و شرایط خوب و بد دیگه واقعا خسته کننده هست و انسان رو از همه چی زده میکنه که دیگه از دعا کردن هم ناامید میشه

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;318563 نوشت:
از دعا کردن اصلا خاطره خوبی ندارم چون امید پوچ و واهی هستش و من تا حالا ندیدم کسی از دعا به چیزی رسیده باشه من که به شخصه نرسیدم

بایدم خاطره خوبی نداشته باشن، کسانی که حرف خدا رو گوش نمی کنن. خیلی جالبه، هر کاری دلمون می خواهد می کنیم، می خواهیم شرایط استجابت دعا رو هم داشته باشیم. چقدر حرفشو گوش کردیم، حالا خدا هم حرف ما رو گوش کند؟ فرمود:«ادعونی استجب لکم» مرا بخوانید تا اجابت کنم شما. شرط گذاشته، شرطش هم خواندن خداست. کی خدا را اطاعت کردی که خدا اجابت کند؟
هر غلطی می خواهیم می کنیم، بعدش می گیم خدا حرف ما رو گوش نمی دهد. خوب باید هم گوش ندهد با این کارهایی که می کنیم.
hadihama1360;318563 نوشت:
این عدالت چه معنی داره؟ میدونم میخواهید بگید آزمایش
hadihama1360;318563 نوشت:
اما این همه تفاوت در داشتن امکانات و شرایط خوب و بد دیگه واقعا خسته کننده هست و انسان رو از همه چی زده میکنه

هیچ پیغمبری ادعا نکرده که خدا توی این دنیا، عدالت را بر قرار می کنه، اون طوری که بندهاش بخوان. عدالت واقعی خدا، در قیامت، معلوم میشه.
دنیا باید تفاوت باشه، تا صحنه امتحان پیش بیاد، تا گرسنه بر گرسنگی صبر کنه، غنی و بی نیاز بر سیر کردن شکم گرسنه صبر کنه و از مالش بگذره، همه باید صبر کنن، هر کسی به یک سبکی، تا قیامت پاداش ببینن.
اگر بخواهد همه چیز در دنیا برای همه یکسان باشد و دنیا هم همچنان دنیا باقی بماند، در اینصورت فقط باید یک صفحه سفید در سر تاسر دنیا باقی باشد که هیچ کجای آن با دیگری فرقی نداشته باشد، اول و آخر، بالا و پایین و وسط، همه مثل هم باشد. یعنی خدا هیچ چیزی در این دنیا خلق نکنه جز یک صفحه لوح سفید. حالا شما بگویید غیر از این ممکن است؟ اون تصوری که شما از عدالت در این دنیا داری، یعنی این. بالاخره هر کسی اول خلق بشه، اون میشه پدر یا مادر، دیگری و هم میشه فرزند. همین یعنی تفاوت. حتی بین پدر و مادر هم تفاوت هست. آیا میشه همه مرد باشند، یا همه زن باشند؟ یا همه فرزند باشند؟ لازمه دنیا بودن، تفاوت و جابه جایی است و الا دنیای بنود، باید از همون اول بهشت باشه.[/]

بصیر;318571 نوشت:
[="tahoma"][="navy"]
بایدم خاطره خوبی نداشته باشن، کسانی که حرف خدا رو گوش نمی کنن. خیلی جالبه، هر کاری دلمون می خواهد می کنیم، می خواهیم شرایط استجابت دعا رو هم داشته باشیم. چقدر حرفشو گوش کردیم، حالا خدا هم حرف ما رو گوش کند؟ فرمود:«ادعونی استجب لکم» مرا بخوانید تا اجابت کنم شما. شرط گذاشته، شرطش هم خواندن خداست. کی خدا را اطاعت کردی که خدا اجابت کند؟
هر غلطی می خواهیم می کنیم، بعدش می گیم خدا حرف ما رو گوش نمی دهد. خوب باید هم گوش ندهد با این کارهایی که می کنیم.

هیچ پیغمبری ادعا نکرده که خدا توی این دنیا، عدالت را بر قرار می کنه، اون طوری که بندهاش بخوان. عدالت واقعی خدا، در قیامت، معلوم میشه.
دنیا باید تفاوت باشه، تا صحنه امتحان پیش بیاد، تا گرسنه بر گرسنگی صبر کنه، غنی و بی نیاز بر سیر کردن شکم گرسنه صبر کنه و از مالش بگذره، همه باید صبر کنن، هر کسی به یک سبکی، تا قیامت پاداش ببینن.
اگر بخواهد همه چیز در دنیا برای همه یکسان باشد و دنیا هم همچنان دنیا باقی بماند، در اینصورت فقط باید یک صفحه سفید در سر تاسر دنیا باقی باشد که هیچ کجای آن با دیگری فرقی نداشته باشد، اول و آخر، بالا و پایین و وسط، همه مثل هم باشد. یعنی خدا هیچ چیزی در این دنیا خلق نکنه جز یک صفحه لوح سفید. حالا شما بگویید غیر از این ممکن است؟ اون تصوری که شما از عدالت در این دنیا داری، یعنی این. بالاخره هر کسی اول خلق بشه، اون میشه پدر یا مادر، دیگری و هم میشه فرزند. همین یعنی تفاوت. حتی بین پدر و مادر هم تفاوت هست. آیا میشه همه مرد باشند، یا همه زن باشند؟ یا همه فرزند باشند؟ لازمه دنیا بودن، تفاوت و جابه جایی است و الا دنیای بنود، باید از همون اول بهشت باشه.

[/][/]

حرفهاتون منطقیه ولی آخه چرا این همه تفاوت در داشتن امکانات در انسانها وجود داره؟ یعنی اونی که این همه امکانات داره و خیلی راحت تر و با فکر باز میتونه راحت زندگی بکنه با کسی که در سختیهای مختلف و رنج و عذاب زندگی میکنه پیش خدا یکسانه؟ مثلا کسی که همه امکانات مالی رو داره و خیلی زود میتونه ازدواج بکنه و به گناه نیفته با کسی که هیچ امکان مالی نداره و ازدواجش ممکنه سالها دیر بشه پیش خدا برابره؟ اینجا مرتب میگن با جیب خالی هم شد ازدواج بکن خوب اگر درآمد خوب نبود و زندگی در سختی گذشت اون وقت چی کار میشه کرد؟ ما هم میشیم مثل یه گرسنه که باید منتظر باشیم یکی بیاد کمکمون بکنه؟ یا دعا بکنیم و خدا مصلحت ندونه که بهمون کمک بکنه؟

hadihama1360;318590 نوشت:
حرفهاتون منطقیه ولی آخه چرا این همه تفاوت در داشتن امکانات در انسانها وجود داره؟

خوب الحمدلله ما یه حرف منطقی زدیم.
hadihama1360;318590 نوشت:
عنی اونی که این همه امکانات داره و خیلی راحت تر و با فکر باز میتونه راحت زندگی بکنه با کسی که در سختیهای مختلف و رنج و عذاب زندگی میکنه پیش خدا یکسانه؟ مثلا کسی که همه امکانات مالی رو داره و خیلی زود میتونه ازدواج بکنه و به گناه نیفته با کسی که هیچ امکان مالی نداره و ازدواجش ممکنه سالها دیر بشه پیش خدا برابره؟

نه، اینها با هم برابر نیستند، معلوم نیست، اون که در ناز و نعمت بوده، اون دنیا هم در ناز و نعمت باشه، و اونی که در سختی و گرفتاری بوده، اون دنیا هم در مشقت باشه. اگر صاحب نعمت، از نعمت الهی درست استفاده کرد، در راه خدا خرج کرد، توی چشم دیگران نکوبید، شکر نعمت را به جا آورد، یعنی این نعمت را درخدمت دیگران گذاشت، آن دنیا پاداش خواهد دید. صاحب نقمت هم اگر در این دنیا، صبر کرد، از کوره در نرفت، حمد الهی را به جا آورد، عدالت خدا را در این دنیا ندانست، بلکه به آخرت خوش بین بود، او هم در براب صبرهایش پاداش خواهد دید. همانطور که مصائب، صبر نیاز دارد، گذشتن از مال خویش و در خدمت دیگران قرار دادن نیز، نیاز به صبر و گذشت دارد که کار بسیار سختی است. گذشتن در مواقعی که باید روی امیال خودت پا بگذاری، نه در مواقعی که زیادی غذایت را به دیگری بدهی در حالی که شکمت سیر شده است.
hadihama1360;318590 نوشت:
اینجا مرتب میگن با جیب خالی هم شد ازدواج بکن خوب اگر درآمد خوب نبود و زندگی در سختی گذشت اون وقت چی کار میشه کرد؟ ما هم میشیم مثل یه گرسنه که باید منتظر باشیم یکی بیاد کمکمون بکنه؟ یا دعا بکنیم و خدا مصلحت ندونه که بهمون کمک بکنه؟

بگذارید حکمتی را بگویم.
اختلاف آفريدگان در بهره هاى وجودى، لازمه نظام آفرينش و تابع قوانين علّى و معلولىِ حاكم بر آنست، و فرض يكسان بودن همه آنها پندار خامى است و اگر اندكى دقت كنيم خواهيم دانست كه چنين فرضى مساوى با ترك آفرينش است زيرا اگر مثلاً همه انسانها مرد يا زن بودند توالد و تناسل انجام نمى‌گرفت و نسل انسان، منقرض مى‌گرديد، و اگر همه مخلوقات، انسان بودند چيزى براى خوردن و تأمين ساير نيازمنديها نمى‌يافتند، و نيز اگر همه حيوانات يا نباتات يك نوع و يك رنگ و داراى خواص يكسان مى‌بودند اين همه فوايد بيشمار و زيباييهاى خيره كننده پديد نمى‌آمد. و پديد آمدن اين يا آن نوع از پديده ها، با اين يا آن شكل و ويژگى، تابع اسباب و شرايطى است كه در جريان حركت و تحول مادّه، فراهم مى‌شود و هيچ كس را قبل از آفرينش، حقى بر خدا نيست كه او را چنين يا چنان بيافريند يا در اين يا در آن مكان، و در اين يا آن زمان قرار دهد تا جايى براى عدل و ظلم داشته باشد.
حوادث ناگوار طبيعى، لازمه فعل و انفعالات و تزاحمات عوامل مادى است و چون خيرات آنها بر شرورشان غلبه دارد مخالف حكمت نيست، و نيز پديد آمدن فسادهاى اجتماعى، لازمه مختار بودن انسان است كه مقتضاى حكمت الهى مى‌باشد و در عين حال، مصالح زندگى اجتماعى، بيش از مفاسد آن است و اگر مفاسد، غالب بود انسانى در زمين باقى نمى‌ماند. ثانياً وجود اين رنجها و گرفتاريها از يك سوى، موجب تلاش انسان براى كشف اسرار طبيعت و پديد آمدن دانشها و صنايع مختلف مى‌شود، و از سوى ديگر، دست و پنجه نرم كردن با سختيها عامل بزرگى براى رشد و شكوفايى استعدادها و ترقّى و تكامل انسانها مى‌گردد. و بالاخره، تحمل هر سختى و رنجى در اين جهان اگر به منظور صحيحى باشد پاداش بسيار ارزنده‌اى در جهان ابدى خواهد داشت و بنحو احسن، جبران خواهد شد.

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
مطالبی که در ادامه ملاحظه می نمائید،نوشتاری کوتاه از استاد بزرگوار،آیت الله احمد عابدی،در مورد ادب دعا از منظر امام خمینی رحمة الله علیه می باشد:
ادب دعا، نزد امام خمینی (ره)



دعا, خواندن است; اما هر خواندنی دعا نیست. اگر مدعوّ و خوانده شده در اعتقاد داعی دارای مقام و درجه خالقیت و ربوبیت بوده به طوری که موت و حیات و سعادت و شقاوت داعی به دست او باشد در این صورت این خواندن دعا و عبادت است, اما نفس خواندن بدون چنین اعتقادی نه دعا است و نه عبادت. بنابراین قوام و رکن اصلی دعا توجه به توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت است.
دعا گاهی به زبان است و زمانی به حالت و دیگربار به استعداد. و این سه, درجات و مراتبی هستند مترتب بر یکدیگر. آنکه در برخی روایات آمده است که (خدا را خواندم و دعا کردم اما نگفتم چه می خواهم) و یا (می خواهم که چیزی نخواهم) ناظر به دعا با حالت و یا استعداد است. امام خمینی اگر دعای سحر را بهترین دعا می داند, به جهت همین نکته است که در این دعا تنها خدا را خوانده اما چیزی از او طلب نکرده است گرچه اسم هایی که در این دعا به کار برده شده خواسته های انسان را نشان می دهد اما آنچه بر زبان آمده است تنها و تنها نام و یاد خداست و بس.
پاسخ خداوند به دعاهای مردمان نیز یکسان نیست, برخی تنها از نعمت های الهی بهره مندند و عده ای از خواصّ از نعمت غیر قابل توصیف (نظر به وجه الله یا رضوان من الله) استفاده می کنند. اگر خداوند به بنی اسرائیل می فرماید: (یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم)1 به مسلمانان دستور می دهد که (فاذکرونی اذکرکم).2 یهودیان باید به یاد نعمت های خداوند باشند و مسلمانان به یاد خود خداوند. اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است, ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا. پاسخ الهی و عطای او به برخی از دعاها جنّت افعال است و پاسخی که برخی دیگر می دهد جنّت صفات و افعال است و استجابت عده ای دیگر جنّت ذات و جنّت لقاء است. [/]

[="Tahoma"][="Navy"]دعای هرکس به اندازه معرفت و ارزش اوست. ما در اینجا ضمن بیان کوتاهی از برخی ادعیه امام خمینی اشاراتی کوتاه به بررسی محتوای آنها داشته و مطالب بلندی را که ضمن این دعاها بیان شده است, فهرست نموده ایم. این دعاها نشان دهنده درجات معنوی و عرفانی گوینده آنهاست.
همیشه دعا با استجابت تلازم دارد و امکان ندارد دعایی مستجاب نگردد, استجابت یعنی پاسخ دادن و همیشه خداوند هر دعایی را پاسخ می دهد گرچه پاسخ تلازمی با برآورده شدن حاجت ذکر شده ندارد و چون استجابت هر دعایی مناسبت کامل با مضمون خود دعا دارد, بررسی دعاهای امام خمینی نشان دهنده نوع عطاهای الهی به آن حضرت است.
دعاهای هرکس بیان کننده اهداف و آمال و آرزوها و دغدغه های فکری اوست. تحلیل دعاهای امام خمینی بیانگر آرمان ها و تمنیّات ایشان در طی مراحل سیر و سلوک عرفانی و گذر او را از تمکین و تلوین و رسیدن به تبتّل و انقطاع الی الله و بلکه درجه فناء او را بیان می کند.
روایات و احادیثی که از ائمه معصومین(ع) نقل شده اند تفاوتی اساسی با ادعیه آن بزرگواران دارند; زیرا مخاطب روایات نوع مردم بوده و باید با هرکس به مقدار فهم و شعور او صحبت کرد اما مخاطب ادعیه, خدای متعال است به همین جهت معارفی که در ادعیه وجود دارد غالباً در روایات دیده نمی شود.3 اگر قرآن مجید, قرآن نازل است و ادعیه مأثوره قرآن صاعد هستند همین تفاوت نازل و صاعد بین گفتارها و نوشتارهای امام خمینی با دعاهای او وجود دارد. گفتارها و نوشتارهای ایشان با دعاهای او هم تفاوت بسیار زیاد مخاطب و سطح مطلب را دارد و هم تفاوت صاعد و نازل بودن را. به این جهت تحلیل و تفسیر کوتاهی از برخی ادعیه آن بزرگوار بیان می کنیم:
(طهارت کامل مخصوص خداوند است)
محتوای هر دعایی باید در درجه اول مدح و ثنای الهی بوده و به تمجید از اسماء و صفات الهی بپردازد, یعنی دعا وقتی دعا شمرده می شود که بیان کننده کمالات بی انتهای خداوند و وابستگی و نیاز انسان و جهان به ذات مقدس الهی باشد, اما حاجت خواستن از ارکان دعا به شمار نمی رود و بلکه بهترین دعا آن است که در آن خداوند خوانده شود, بدون آنکه چیزی از خداوند خواسته شود, همانند دعای سحر. قسمت اعظم دعاهای امام خمینی این گونه است. مثلاً: (خداوندا! پاک تویی و سپاس می گویمت ای که آرزوی…)4 در این کلام علاوه بر حمد و ثنای الهی اشاره دارد بر سبحان بودن خداوند و نهایت طهارت و پاکی او و به حدیثی که از حضرت امام صادق(ع) ذیل آیه شریفه (وسقیهم ربّهم شراباً طهوراً)5 نقل شده که فرمود: (تنها خداوند است که از هر نوع آلودگی پیراسته و هیچ گونه دنس و زشتی در او نیست)6 به عبارت دیگر تنها خداوند است که ماهیت ندارد و غیر او هرچه هست آلوده به ماهیات امکانی است و همین ماهیات هستند که گرد وغبار آلودگی بر همه موجودات می افشانند:
سیه رویی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد والله اعلم7
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]وحدت شهود
مقام فناء فی الله قلّه بلندی است که کعبه آمال و آرزوهای عارفان و موحدان است. برای فناء فی الله تفسیرهای مختلفی وجود دارد, گاهی فناء به معنی آن است که غیر خدا را ندیدن و در میان جمع بودن و دل جای دیگر باشد. در عین آنکه چشم باز است, ولی غیر خدا را ندیدن. این را می گویند (وحدت شهود) که امام خمینی گاهی در ادعیه خود به آن اشاره دارد; مثلاً: (خدایا ما را از غیر خودت کور کن).8 گاهی فناء به معنای وحدت وجود است و انحصار هستی در خدای متعال و اما موجودات امکانی را سراب و دوم چشم احول دانستن یعنی تنها خدای متعال وجود دارد و ممکنات نیز چیزی غیر از اطوار و شئون و تجلیات او نیستند و (کیست که با هستی اش نام هستی برد) قسمتی از دعاهای امام خمینی به این تفسیر از فناء نظر دارد, وقتی عرض می کند: (خداوندا همه چیز تویی و غیر از تو همه هیچ)9 این کلام به صورت واضح و روشن هستی را منحصر در خدای متعال نموده و ممکنات را همان ماهیاتی که اعتباری و سراب هستند معرفی کرده است. البته معنای دیگری از فناء نیز می توان بیان کرد و آن اینکه انسان همانند حضرت خلیل الله همه چیز را چون حضرت اسماعیل ذبیح الله به مسلخ عشق برده و آنها را قربانی کند بلکه خود را قربانی کند, آن گونه که آن شخص در روز عید قربان در منی چاقو به دست گرفته و فریاد برآورد که خداوندا! این مردم مال خود را برای تو قربانی و فدا می کنند و من می خواهم خود را فدای تو کنم. سپس چاقو به گردن خود نهاد و خود را ذبح نمود10. این تفسیر از فناء فی الله عبارت از ندیدن خود و فدا نمودن همه چیز خود در راه خداوند است و لذا امام خمینی گاهی می گوید: (خداوند در مسیر خدمت به بندگان ما را تا مرز قربانی خود و فرزندان و هستی مان همراهی و مدد بنما).11
عنقا شکار کس نشود
دعا نوعی عبادت و بلکه رأس عبادات است و عبادت مقدمه ای برای رسیدن به معرفت الهی است. اما معرفت نیز قله شامخی است که برای نوع مردم دست نیافتنی است. اگر مقام ذات و غیب الغیوبی و مقام (عماء) را در نظر بگیریم دست همه برای همیشه ازلاً و ابداً از آن کوتاه است
عنقا شکار کس نشود دام بازگیر
کانجا همیشه دام به دست است باد را
امام خمینی درباره عدم اکتناه ذات مقدس, و قابل شناخت نبودن آن عرض می کند: (ای که آرزوی عارفین به قله کمال احدیتش نرسد و اندیشه پویندگان از وصول به کبریای مقدسش کوتاه, عظمتت والاتر از آنکه برای ورود به آن راهی یابد و اسمائت مبرّا از آن که به دام پندار متفکرین آید…)12
مقام جمعی خاتم
با دقت در دعای فوق معلوم می شود که به نظر ایشان نه تنها ذات مقدس دست نیافتنی است و هر اندیشه و فکری از حضور در آن بارگاه محروم است بلکه حتی حقیقت اسماء و صفات الهی نیز در حجاب هستند, یعنی خود اسماء و صفات حجاب ذات مقدس بوده و بلکه خود اسماء نیز در حجاب می باشند و لذا ما نه ذات مقدس الهی را می شناسیم و نه اسماء الهی را. تنها چیزی که برای ما ممکن است و می توانیم قدم هایی لرزان و کوتاه در مسیر شناخت آن برداریم (اسم اسم) است, یعنی اسم ملفوظی نه اسم حقیقی. زیرا اسم حقیقی که اسم مستأثر است که همیشه غیب است, و اما اسم اعظم حقیقتی دارد که چیزی جز حقیقت خاتم(ص) نیست و آن نیز برای ما روشن نمی باشد. امام خمینی می گوید: (ما را به صراط مستقیم که همان برزخیت کبری و مقام احدیت جمع اسمای حسناست راهبر باش, درود فرست بر مبدأ ظهور و غایت و صورت اصل وجود و ماده, آنکه هیولای اولی و برزخیت کبری است, آنکه نزدیک شد و تعیّنات را رها کرد, سپس فرود آمد و فاصله اش به اندازه دو قوس وجود و دایره غیب و شهود شد یا نزدیک تر که همانا مقام عماء بلکه (مقام است)13 در اینجا همان گونه که روشن است, امام خمینی مقام عماء را به مقام لامقامی انسان کامل و حقیقت رسول خاتم تفسیر کرده است. یعنی معتقد است که حتی حقیقت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز برای ما در حجاب بوده و هرگز قابل شناخت ما نمی باشند.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ضمناً در دعای فوق, امام خمینی پیامبر(ص) را با صفات ذیل معرفی کرده است:
الف. آن حضرت صراط مستقیم است چرا که مسئله اتحاد علم و عالم و معلوم اتحاد صراط و سالک و مقصد را نیز ثابت می کند و معصومین(ع) خود, صراط مستقیم اند.
ب. مقام برزخیت کبری مخصوص آن حضرت است. نه برزخ بین غیب و شهادت که این ارث عالمان امت پیامبر خاتم است بلکه برزخیت بین غیب الغیوبی و مقامی که لااسم له و لا رسم است و بین مقام احدیت جمعی.
ج. پیامبر(ص) هیولای اولی و مادة الموادی است که تمام عالم ممکنات چون صورت ها و عرض هایی هستند که وابسته به او هستند. آن حضرت است که گر نازی کند درهم فرو ریزند قالب ها. و به تعبیر دیگر او رقّ منشور همه عالم است و همه چیز وابسته به اوست آن گونه که تمام اعراض وابسته به جواهرند.
د. پیامبر(ص) صاحب مقام (تدنّی), (تدلّی), (قاب قوسین), (او ادنی) است و در اینجا امام خمینی این چهار اصطلاح را این گونه تفسیر می کند که تدنّی رفض تعیّنات است و تدلّی همان تعیّن اول است, قاب قوسین ظاهر و باطن قوس وجود غیب و شهود است و مقام او ادنی, لا مقام بودن انسان کامل است.
هـ. حقیقت خلافت و ولایت یا خلیفة اللهی همان است که در این دعای امام خمینی آمده است. با توجه به آنچه گذشت روشن است که امام خمینی چگونه پیامبرشناسی و درجات و مقامات عرفانی رسول خاتم(ص) را در یک دعا خود آورده است. شبیه این کلمات که بیان کننده ولایت و ائمه اطهار(ع) است در ادعیه ایشان فراوان آمده است, و از آنها صرف نظر شده آنها به نکته ای از ایشان درباره حضرت مهدی(عج) اشاره می کنیم, (درود بر خاتم ولایت محمدی و مقبض فیوضات احمدی که پس از ظهور پدرانش به عبودیت, خود مظهر ربوبیت خواهد شد و به راستی عبودیت گوهری است که کنه آن ربوبیت است).14 امام خمینی پس از معرفی عرفانی مقام امامت و ولایت, حضرت مهدی(ع) را مظهر ربوبیت الهی می داند و سایر امامان(ع) را مظهر عبودیت, و اشاره می کند به حدیث (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیّة)15 عبودیت در اینجا کنایه از (عبادت), (بینونت از غیر خداوند), (دنوّ و نزدیکی به مقام جمع الجمعی و بلکه اتحاد با آن) است. باید توجه داشت که رسول خدا (عبده) است و امامان(ع) (عبدالله)اند, حضرت مهدی(ع) ربوبیت خداوند را تجلّی می بخشد و ظهور آن حضرت است که ربوبیت را معنا می کند و مردم را به کمال لایق رسانده و جامعه آرمانی اسلامی و آرمانشهر دینی را تحقق می دهد و این همان ربوبیت است که حضرت مهدی(ع) آن را به منصه ظهور می رساند. البته از دیدگاه امام خمینی در حضرت مهدی(ع) ربوبیت ظهور و عبودیت بطون دارد و در پدرانش(ع) عبودیت ظهور و ربوبیت بطون دارد.
با توجه به آنچه گذشت معلوم شد که امام خمینی مطالب بلند عرفان و اعتقادات عرفانی را در قالب دعا بیان کرده اند. تأمل در این دعاها نیاز به آگاهی و تدبّر فراوان در مباحث عرفان نظری دارد, مثلاً وقتی می گوید: (خدایا تو پاک و منزهی, ای آنکه آمال عارفان به اوج کمال احدیتش نرسد, و اوهام واصفان از رسیدن به کبریای هویتش عاجز ماند, عظمتت والاتر از آن است که راه ورود بر واردی دهد, والآی تو مقدس تر از آنکه محمود حامدی شود, اولیت در عین آخریت و آخریت در عین اولیت تو راست, پس تویی که پرستیده و پرستنده ای)16, در این کلام نه تنها مقام ذات و غیب الغیوبی را خارج از تعلق علم و معرفت دانسته و این را نوعی سبحان و مقدس بودن خداوند دانسته که دست عقل هیچ مخلوقی به او راه ندارد بلکه حتی خداوند را در مرتبه احدیت قابل شناخت عرفانی نمی داند, و کسی قدرت توصیف او را ندارد. بلکه حتی نعمت های الهی نیز فراتر از آن هستند که متعلق حمد قرار گیرند, اگر اتحاد عقل و عاقل و معقول صحیح است اتحاد ذکر و ذاکر و مذکور نیز صحیح است آنگونه که اتحاد صراط و سالک و مقصد نیز واقعیت است, مکاشفه میرداماد که در سلافة العصر آمده در بیان ذکر شریف (یا غنی یا مغنی) مؤید همین مدعا است.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]دعایی که نقل شد, نشان می دهد که معارف قرآن و ترجمه آیات شریفه الهی پشتوانه اصلی و مضمون و نقطه اصلی ادعیه حضرت امام است, آیات اول سوره حدید و گاهی آیات شریفه سوره (والنجم) یا سوره نور را ترجمه یا اقتباس نموده و در قالب دعا بیان کرده است. بنابراین دعا نه تنها به مدح و ثنای الهی باید بپردازد بلکه اعتقادات و مضامین قرآن که کلام خداوند است باید در آن گنجانده شود, همچنان که گاهی دعاهای امام ترجمه ادعیه شریفه ای است که از ائمه(ع) نقل شده مثلاً وقتی می گوییم: خداوندا دل وابسته ما به دنیا را از این تعلقات و وابستگی ها رهایی بخش, و آن را به عزّ قدس خود آراسته نما17, در واقع جملات مناجات شعبانیه را زمزمه نموده ایم.
رابطه غیب و شهود
ییکی از بحث های عرفان عدم مشابهت غیب و شهود در عین پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر است در دنیا آتش این جهانی ابتدا پوست را می سوزاند و سپس درون و باطن را, برعکس آتش آخرت که ابتدا دل را می سوزاند و سرانجام به پوست می رسد. حضرت امام می فرماید: (پناه می برم به خدا از عذاب و فشار قبر و عذاب برزخ که در این عالم هیچ چیز به آن شباهت ندارد).18
مسئله رابطه انسان و جهان با خدای متعال و تحلیل این رابطه همیشه دغدغه فکر بشر بوده و متکلمان و فیلسوفان بسیاری به بحث از آن پرداخته اند. متکلمان این رابطه را با عنوان (اثر و مؤثر) و فیلسوفان با (علت و معلول) و گاهی با (واجب و ممکن) تفسیر کرده اند. امام خمینی در ادعیه خود رابطه انسان و خدا و بلکه جهان و خدا را رابطه فقیر و غنی می داند. غنی آن است که در ذات و صفات و افعال خود نیاز به چیزی نداشته و همه چیز محتاج او باشد. بنابراین اگر چیزی یافت شود که به او محتاج نبود در واقع آن غنی, غنی مطلق نخواهد بود و به همین وسیله پاسخی به شبهه ابن کمونه داده می شود, و در مقابل آن فقیر یعنی موجودی که یا در ذات خود یا در صفات و افعال خود محتاج به دیگری باشد. امام خمینی در این ادعیه ای که دارد همیشه به نقض ذاتی و تکوینی انسان توجه داده و اینکه ما نه تنها فقیریم بلکه عین فقر و وابستگی به خدای متعال می باشیم: (خداوندا, بار الها ما دستمان از همه چیز کوتاه و خود می دانیم که ناقص و ناچیزیم…)19 (خداوندا تو غنی ای و غیر از تو همه فقیر)20 بنابراین انسان و جهان در همه افعال و سکنات بلکه در تار و پود وجود خود آن به آن نیاز به خداوند داشته و عین وابستگی به آن ذات مقدس می باشند.
دیگر جهات ضعف انسان که در ادعیه حضرت امام مورد اشاره قرار گرفته عبارتند از:
ضعف و عجز از شکر, عجز از فهم علمی حجب, عجز از خرق حجاب ها, ضعف در هدایت, ناتوانی در برابر شیطان و وسوسه های او, ضعف از عبادت و تسبیح, ضعف در سیر و سلوک و….
و اما خواسته های امام خمینی از خدای متعال در محورهای ذیل خلاصه می شوند:
الف. اصلاح جامعه مسلمانان و تنبّه آنان نسبت به مسائل شرعی.
ب. رفع ظلم و تبعیض.
ج. قیام مظلومان و محرومان, و آرزوی پیروزی مسلمانان فلسطین.
د. استعانت از خداوند در هدایت, در جهاد, در انجام وظیفه.
هـ. رفع حجاب ها و تراب جبل انیت.
و. رسیدن به حقیقت توحید و دوری از شرک و نفاق.
ز. تخلق به مکارم اخلاقی.
ح. آرزوی وصول به درجه فناء و سوختن خود.
ط. بیداری از خواب غفلت و جهل.
یی. استعاذه از شر شیاطین جنی و انسی.
هرکدام از موارد فوق نیاز به شرح و بسط فراوان دارد که چگونه آنچه را حضرت امام درخواست نموده جنبه شخصی نداشته و در واقع دعا برای مردم و مسلمانان است نه برای خود, اما به دلیل کمی فرصت از آن صرف نظر می گردد.
خداوندا به ما ادب دعا را بیاموز
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]پاورقی
1. سوره بقره, آیه 47.
2. همان, آیه152.
3. ر.ک: صحیفه امام, ج18, ص47.
4. همان, ج1, ص7 و16.
5. سوره انسان, آیه 21.
6. مجمع البیان, ج10, ص412.
7. شبستری.
8.شرح حدیث جنود عقل و جهل, ص379.
9. صحیفه امام, ج21, ص147.
10. بین فقهای بزرگ شیعه در مورد عمل این شخص اختلاف نظر وجود داشته برخی عمل او را تخطئه کرده و برخی او را تأیید کردند.
11. صحیفه امام, ج20, ص344.
12. همان, ج1, ص7.
13. همان, ص17.
14. همان.
15. مصباح الشریعه, باب صدم.
16. صحیفه امام, ج1, ص16.
17. ر.ک: آداب الصلوة, ص380.
18. چهل حدیث, ص481.
19. همان, ص225.
20. صحیفه امام, ج21, ص147.
[/]

موضوع قفل شده است