جمع بندی ادامه تحصيل در دانشگاه يا ورود به حوزه؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ادامه تحصيل در دانشگاه يا ورود به حوزه؟
سلام  بنده دانشجو ی دانشگاه آزاد علوم پزشکی تهران رشته میکروبیولوژی، انشاالله ترم اخر م، رشتم رو دوست ندارم و فقط چون چیزی قبول نشدم رفتم، بعدا در دوران تحصیل علاقم به علوم معارف، حوزه علمیه، سیاست، تاریخ اسلام انقلاب اسلامی و از این دست مطالب زیاد شد تا جایی که تصمیم گرفتم که ترم دو انصراف بزنم برم حوزه اما این کاررا نکردم چون از حرف  مردم ترسیدم مادرم گفت بذار لیسانس رو بگیر بعد برو حوزه، در حال حاضر چندین مسئله ذهنمو درگیر کرده اول این که من مدتی تصمیم گفتم ارشد تاریخ اسلام بخونم که با خودم گفتم شاید چون من لیسانس غیر مرتبط دارم مشکلی ایجاد شود در مقاطع بالاتر، و این که من علاقه دارم قسمتی از مثلا تاریخ اسلام را بدانم قسمتی از شیعه شناسی یا فلسفه نه این که در ان مبحث متحصص شوم، پس در تصمیم دچار شک شدم و ماندم بین حوزه و دانشگاه که البته علاقه زیادی به مبلغ شدن دارم اما راستش به حوزه های خواهران بدبینم نمیدونم چرا فکر میکنم خواهران طلبه جایگاه اصلی خود را در جامعه پیدا نکرده اند و 90 درصد مفید واقع نشدند، این ها تفکرات منه قصد توهین به بانوان فداکار طلبه ندارم اما فکر میکنم پربار نیستند و در هیچ جریانی در این سالهای پر از حادثه تاثیرگذار نبودند خود من تا سوم دبیرستان اصلا نمیدانستم حوزه خواهران یعنی چه، و میترسم که وارد حایی شوم که ققط مثل دبیرستان وقتم رو با کتابهای کلفت و سخت پر کنیم اخر هیچ به هیچ، در ضمن جایگاه یک خانم طلبه کجاست، کجا علمش را با مردم با زنان جامعه مبادله کنه، همه اینها در ذهن من این ذهنیت رو ایجاد میکنه که فقط درس خواندن و ان هم درسهایی که بعضا متناسب با خانمها و دغدغه هایشان نباشد به چه درد میخوره حتی جایی نباشه که خانم علمش رو نشون بده! موضوع بعدی این که من هیچ مهارتی ندارم یکی از دوستانم در اموزشگاه زبان تدریس میکنه و ان یکی مشاوره اموزشگاه هست و یکی دیگه انشالله در شرف ازدواج، ولی من هیچ مهارتی ندارم که شاغل باشم وضع مالی پدرم درحدی نیست که من پول شهریه کلاس از ایشان بگیرم، با خودم فکر میکنم که من اون مقدار پولی رو که سر دانشگاه ازاد رشته ای که دوست نداشتم از پدرم گرفتم و دیگه نمیشه و نمیتونم و خجالت میکشم از ایشان پول بگیرم همین الان وضع اقتصادی بد به شدت بر پدرم فشار وارد کرده دلم برایش میسوزد که 4 سال درس خوندم و برای این درس خوندن از ایشان پول هم گرفتم حالا حتی خرجی خودم هم نمیتونم دربیارم، پدرم از بچگی کار کرده و الان از من انتظار این که برم بیرون کار کنم رو نداره اما من خودم خجالت میکشم وقتی میبینم دوستانم حد اقل درامدی دارند حالا پدر من با این وضع اقتصادی کار ایشان به مشکل خورده از بچگی تا به الان کار کرده تازه شاید کارشان را عوض کنند من هنوز از ایشان پول تو جیبی میگیرم از طرفی علاقه به حتی تدریس زیست ندارم چون تدریس زیست بیشتر برای کنکور بچه ها نیاز دارند که اصلا کنکوری درس دادن کار من نیس، مادرم هم خیلی زن فهیمی است میگوید اصلا ما نمیخوایم تو کار کنی اما من جدای از همه اینها فکر میکنم دختر امروزی نیستم چون مهارت هایی که دختر امروزی باید بدونه ندارم زبان انگلیسی پایینه اطلاعات کامپیوتر هم همین طور خیلی کلاس زبان رفتم اما تنبلی کردم هیچ مهارتی ندارم که به خاطرش بتونم منبع درامدی هرچند کم داشته باشم حتی رایگان که به دیگران بگم کسانی هستند که علم من رو بخوان البته سال قبل کلاس تجوید رفتم و استاد بسیار از من راضی بودند تنها کلاسی بود که با عشق خواندم و واقعا پَیشرفت کردم اما به خاطر هم زمانی با دانشگاه دیگر تحوید دو را شرکت نکردم واین که ما الحمدالله واقعا خانواده خوبی داریم مشکل از من و تنبلی های منه 
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد شفیق
جمع بندی پرسش: بنده دانشجو ی دانشگاه آزاد علوم پزشکی تهران رشته میکروبیولوژی ترم آخر هستم. رشته ام را دوست ندارم. بلکه به علوم معارف؛ حوزه علمیه و سیاست و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی علاقه مندم.  در حال حاضر چندین مسئله ذهنم را درگیر کرده اول این که من مدتی تصمیم گفتم ارشد تاریخ اسلام بخوانم که با خودم گفتم شاید چون من لیسانس غیر مرتبط دارم مشکلی ایجاد شود در مقاطع بالاتر، و این که من علاقه دارم قسمتی از مثلا تاریخ اسلام را بدانم قسمتی از شیعه شناسی یا فلسفه نه این که در آن مبحث متحصص شوم، پس در تصمیم دچار شک شدم و ماندم بین حوزه و دانشگاه که البته علاقه زیادی به مبلغ شدن دارم. اما راستش به حوزه های خواهران بدبینم نمیدانم چرا فکر میکنم خواهران طلبه جایگاه اصلی خود را در جامعه پیدا نکرده اند و 90 درصد مفید واقع نشدند، این ها تفکرات من هست و قصد توهین به بانوان فداکار طلبه ندارم، اما فکر میکنم پربار نیستند و در هیچ جریانی در این سالهای پر از حادثه تاثیرگذار نبودند در ضمن جایگاه یک خانم طلبه کجاست؟ موضوع بعدی این که من هیچ مهارتی ندارم  که شاغل باشم وضع مالی پدرم درحدی نیست که من پول شهریه کلاس از ایشان بگیرم، با خودم فکر میکنم که من آن مقدار پولی را که سر دانشگاه آزاد رشته ای که دوست نداشتم از پدرم گرفتم و دیگر نمیشود و نمیتوانم و خجالت میکشم از ایشان پول بگیرم همین الان وضع اقتصادی بد به شدت بر پدرم فشار وارد کرده دلم برایش میسوزد که 4 سال درس خوندم و برای این درس خوندن از ایشان پول هم گرفتم حالا حتی خرجی خودم را هم نمیتوانم دربیاورم. جدای از همه اینها فکر میکنم دختر امروزی نیستم چون مهارت هایی که دختر امروزی باید بداند را ندارم اطلاعات زبان انگلیسی و کامپیوترم در حد پایینی است. پاسخ:  طبیعی است در سن و سالی هستید که دوست دارید به یک استقلال مالی و هدفمندی در زندگی برسید؛ اما طبیعی است که در شرایط کنونی؛ اشتغال به آسانی نیست. اما به نظر می رسد خود را دست کم می گیرید و از خود راضی نیستید. بالاخره کم نیستند افرادی که مثل شما رشته تحصیلی خود را دوست نداشتند ولی همین که  متوجه شده اید و به دنبال راهی برای کشف استعداد و علایق خود هستید این بسیار پسندیده و ارزشمند است.  اما اینکه به تحصیلات حوزوی و دینی علاقه دارید؛ لازم است قبل از اقدام به آن؛ از واحدهای درسی آن تحقیق و جستجو نمایید و البته خوشبختانه چند سالی است که در حوزه های علمیه خواهران هم دروس، تخصصی و گرایشی شده است و شما می توانید به تناسب علاقه تان؛ آن رشته را انتخاب نمایید. ویژگی مطلوب دیگر حوزه های علمیه این است که هزینه ای برای تحصیل لازم نیست بپردازید.  در هر صورت اینکه خواهران طلبه؛ آنطور که شما می گویید در جامعه ظاهر نشدند؛ نیست. بالاخره اقتضای خانم بودن محدودیت هایی دارد و نمی شود مثل آقایان طلبه از آنان انتظار داشت ولی برای نمونه می شود بیان کرد که بانوان طلبه بسیاری در مدارس دولتی کشور با عنوان مشاور مذهبی وارد عرصه آموزش و پرورش شده اند و تلاش بسیاری می نمایند؛ همچنین بعد از بروز ویروس کرونا در کشور؛ بانوان طلاب بسیاری در مراکز درمانی و آرامگاه ها  به صورت نیروی جهادی مشغولند و فعالیت های زیادی انجام می دهند؛ البته همیشه می توان ایده آلی را درنظر گرفت و توقع بیشتر داشت. اما آنچه بیشتر از همه چیز مدنظر است این است که یک بانوی طلبه؛ در حیطه اختیارات خود و زندگی خود و نزدیکانش مانند همسر؛ فرزندان و والدین و... اثرگذار باشد و وظایف یک زن به عنوان همسر؛ مادر؛ فرزند را به خوبی ایفا کند؛ که اگر این اتفاق بیفتد به نظر می رسد حد اعلای طلبگی صورت گرفته است. توقع زیاد داشتن مانع پیشرفت انسان است؛ چرا که انسان هیچگاه از خود رضایت ندارد. خداوند در آیه 286 سوره بقره می فرمایند: (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها)  به نظر می رسد کاملگرایی دارید و درگیری فکری تان زیاد است و همین مسأله باعث می شود احساس رضایتمندی از خود؛ و در نهایت از زندگی نداشته باشید. بسیاری جای شکر دارد که خانواده خوبی دارید و قدردان آنان هستید.  درنهایت اینکه ببینید در زندگی به دنبال چه چیزی هستید و ارزشهای زندگی تان را بیابید؛ آن چیزی که مسیر را برای شما روشن نماید.   
موضوع قفل شده است