احکام طلبگی( دانلود نرم افزار تافته جدا نا بافته؛ شامل احكام طلبگي، باورهاي غلط درباره طلبگي و..)

تب‌های اولیه

482 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

po0neh;68008 نوشت:
با سلام
مگه این روحانی خونش از بقیه رنگین تره که یک همسر پاسخ گوی نیاز هاش نیست؟؟؟؟؟

سلام

اتفاقا اين سوالي هست كه براي خيلي ها بخصوص خانمها بوجود مياد :Nishkhand:

ولي خوبه از ديدگاه طب اسلامي هم يه نگاهي بندازيم به اين مساله كه چرا بعضي آقايون يك زن رو هم نمي تونن اداره كنن و جوابگوي نيازهاش نيستند ، بعضي به راحتي قوت جسمي و جنسي اداره ي چند زن رو دارند و يك خانم جوابگوي نيازهاشون نيست ؟! :Gig:

هم از بعدآقايون و هم از بعد خانمها به اين مساله نگاه مي كنيم :


طب اسلامي به طور كلي براي تمامي انسانها مزاجي خاص قائل هست :
1- مزاج صفرا 2- مزاج دم 3- مزاج بلغم 4- مزاج سودا

كه به طور كلي مردان مزاج گرم دارند و زنان مزاج سرد (البته استثنائات هم در اين بين وجود دارد .)

كه براي هر كدام از اين گروه ها تعريف جامع و كاملي داره و و براي هر دسته بازتاب رواني و رفتاري مختلفي رو تعريف مي كنه

گرايشات رفتاري ، تمايلات و علاقه منديهاي اين 4 گروه گاهي كاملا با هم متفاوت هست ...

كه به طور خلاصه در همين مساله ي تمايلات جنسي اين 4 گروه به شرح زير هستند :

صفراوي : ميل بالاي جنسي و توان جنسي متغير

دموي : ميل و توان جنسي بالا

بلغمي : ميل جنسي كم و توان جنسي كم

سوداوي : ميل جنسي فراوان ولي توان جنسي كم

پس با توجه به اين تعريف يك مرد دموي كه به شدت دم به او غلبه كرده و هم از لحاظ جسمي قدرتمند است و هم از لحاظ جنسي تمايلات زيادي دارد اگر با يك زن بلغمي ازدواج كند مسلما زن نمي تواند پاسخ گوي نياز هاي او باشد .

در اينجا ديگه نميشه به خانم بگيم اين كار رو بكن و نكن كه بتوني به نيازهاي همسرت جوابگو باشي چون خانم فطرتا اصلا قدرت و تمايل زيادي نداره در اين مورد و آقا فطرتا برعكس خانم هست ...

البته راه درمان ديگه اي هم به غير از ازدواج مجدد هست كه اينجا محل بحث نيست :Labkhand:

و به همين ترتيب در مورد دسته هاي مزاجي ديگر ...

موفق باشيد :Gol:

po0neh;68008 نوشت:
با سلام مگه این روحانی خونش از بقیه رنگین تره که یک همسر پاسخ گوی نیاز هاش نیست؟؟؟؟؟

سلام برخی افراد ( روحانی - غیر روحانی)به دلایل مختلف محیطی، ژنتیکی، مزاجی، روانی ممکن است خونش رنگی تر از ما فقرا باشد. اما دیندار باشد باید هزار نگرانی داشته باشد ولی بی دین باشد بازار آزاد....

مسلم است گناه نكردن مهم است و امسال اين روحاني كار خلاف شرعي انجام نمي دهند تا نگران باشند. در ثاني الان بين عالمان و مراجع نيز داريم كه دو همسر دارند.

حامی;68017 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Po0neh با سلام مگه این روحانی خونش از بقیه رنگین تره که یک همسر پاسخ گوی نیاز هاش نیست؟؟؟؟؟ سلام برخی افراد ( روحانی - غیر روحانی)به دلایل مختلف محیطی، ژنتیکی، مزاجی، روانی ممکن است خونش رنگی تر از ما فقرا باشد. اما دیندار باشد باید هزار نگرانی داشته باشد ولی بی دین باشد بازار آزاد....

متاسفانه با مردان زیادی در محدوده شغلی مواجه شده ایم که به راههای غیر اخلاقی متوسل میشوند و هیچکس هم به انان به دید منفی نمی نگرد...
در صورتی که فردی نیاز به دو همسر دارد ابتدا لازم است تحت مشاوره خصوصی قرار گیرد و علت یابی شود شاید با راهکارهای مناسب بتواند با یک همسر هم زندگی کند..... در غیر اینصورت خدا داناتر است به بندگانش!

ضمنا نوع شغل مردان و شیوه زندگی بر میزان تمایل انها اثر دارد.......
مردانی با کار سخت و تنوع تفریحات سالم و اهل صله رحم و دید و بازدید که به قول مردم خوش مشربند تمایلات کمتری دارند... (یکی از اساتید دوران دانشجویی ما آماری از گرایشات متفاوت شهرهای مختلف کشورمان با توجه به فرهنگهای متفاوت مردم ارایه می داد)

نوع شغل افراد و گرایشات جنسی آنان
و نیز گرایشات جنسی و انتخاب نوع شغل! یکی از مباحث روانی تمایلات جنسی افراد است

ماه بانو;68013 نوشت:
سلام

اتفاقا اين سوالي هست كه براي خيلي ها بخصوص خانمها بوجود مياد :Nishkhand:

ولي خوبه از ديدگاه طب اسلامي هم يه نگاهي بندازيم به اين مساله كه چرا بعضي آقايون يك زن رو هم نمي تونن اداره كنن و جوابگوي نيازهاش نيستند ، بعضي به راحتي قوت جسمي و جنسي اداره ي چند زن رو دارند و يك خانم جوابگوي نيازهاشون نيست ؟! :Gig:

هم از بعدآقايون و هم از بعد خانمها به اين مساله نگاه مي كنيم :


طب اسلامي به طور كلي براي تمامي انسانها مزاجي خاص قائل هست :
1- مزاج صفرا 2- مزاج دم 3- مزاج بلغم 4- مزاج سودا

كه به طور كلي مردان مزاج گرم دارند و زنان مزاج سرد (البته استثنائات هم در اين بين وجود دارد .)

كه براي هر كدام از اين گروه ها تعريف جامع و كاملي داره و و براي هر دسته بازتاب رواني و رفتاري مختلفي رو تعريف مي كنه

گرايشات رفتاري ، تمايلات و علاقه منديهاي اين 4 گروه گاهي كاملا با هم متفاوت هست ...

كه به طور خلاصه در همين مساله ي تمايلات جنسي اين 4 گروه به شرح زير هستند :

صفراوي : ميل بالاي جنسي و توان جنسي متغير

دموي : ميل و توان جنسي بالا

بلغمي : ميل جنسي كم و توان جنسي كم

سوداوي : ميل جنسي فراوان ولي توان جنسي كم

پس با توجه به اين تعريف يك مرد دموي كه به شدت دم به او غلبه كرده و هم از لحاظ جسمي قدرتمند است و هم از لحاظ جنسي تمايلات زيادي دارد اگر با يك زن بلغمي ازدواج كند مسلما زن نمي تواند پاسخ گوي نياز هاي او باشد .

در اينجا ديگه نميشه به خانم بگيم اين كار رو بكن و نكن كه بتوني به نيازهاي همسرت جوابگو باشي چون خانم فطرتا اصلا قدرت و تمايل زيادي نداره در اين مورد و آقا فطرتا برعكس خانم هست ...

البته راه درمان ديگه اي هم به غير از ازدواج مجدد هست كه اينجا محل بحث نيست :Labkhand:

و به همين ترتيب در مورد دسته هاي مزاجي ديگر ...

موفق باشيد :Gol:


نمیشه قبل از ازدواج فهمید هم مرد هم زن جز کدام دستن که بعد از ازدواج به مشکل بر نخورن و به فکر ازدواج مجدد نیفتن؟؟؟؟؟:Gig::Ghamgin::Gig:

po0neh;68030 نوشت:
نمیشه قبل از ازدواج فهمید هم مرد هم زن جز کدام دستن که بعد از ازدواج به مشکل بر نخورن و به فکر ازدواج مجدد نیفتن؟؟؟؟؟

سلام
بحث تاپيك سئوال افراد مجرد و پاسخ كارشناس مجرب الان همين موضوع است

فراری;67997 نوشت:
سلام یک سئوال در این جا و جاهای برای من پیش آمده که مگر نمی گویم هر چه را عقل حکم کند شرع هم به آن حکم می کند؟ چرا خیلی جاها این گونه نیست؟


با سلام و تشکر از سئوال شما

هر چند این قاعده (قاعده ملازمه) محل اختلاف اصولی هاست و برخی آنرا قبول ندارند اما در فرض اینکه مورد قبول باشد به معنای این است که هر چه را (به یک تعبیر) عقل قطعی حکم کند ، شرع نیز همان را می گوید ، البته شرح معنای آن ، نیاز به تفصیل بیشتری دارد که در کتب اصولی ذکر شده است . اما اجمالا می شود گفت که این قاعده به این معنا نیست که هر چه عقل من و شما آنرا فهمید ، حکم شرعی هم همان است.

با کمی تأمل روشن می شود که اینگونه معنا کردن متناقض با شریعت وحیانی است . چرا که اگر هر عقلی بتواند حکم شرعی را بفهمد ، دیگر نیازی به شریعت آسمانی نخواهد بود . در حالی که اینگونه نیست و عقول ما مسلما توانایی فهمیدن احکام شرعی و دستورات الهی را بدون اتکاء به منبع وحی ندارد .

موفق باشید

po0neh;68030 نوشت:
طب اسلامي به طور كلي براي تمامي انسانها مزاجي خاص قائل هست : 1- مزاج صفرا 2- مزاج دم 3- مزاج بلغم 4- مزاج سودا كه به طور كلي مردان مزاج گرم دارند و زنان مزاج سرد (البته استثنائات هم در اين بين وجود دارد .) كه براي هر كدام از اين گروه ها تعريف جامع و كاملي داره و و براي هر دسته بازتاب رواني و رفتاري مختلفي رو تعريف مي كنه گرايشات رفتاري ، تمايلات و علاقه منديهاي اين 4 گروه گاهي كاملا با هم متفاوت هست ... كه به طور خلاصه در همين مساله ي تمايلات جنسي اين 4 گروه به شرح زير هستند : صفراوي : ميل بالاي جنسي و توان جنسي متغير دموي : ميل و توان جنسي بالا بلغمي : ميل جنسي كم و توان جنسي كم سوداوي : ميل جنسي فراوان ولي توان جنسي كم

سلام
منبع را لطف كنيد ممنون ميشيم

حامی;68131 نوشت:
سلام
منبع را لطف كنيد ممنون ميشيم

نقل قولی از دوست عزیز ماه بانو بود

po0neh;68134 نوشت:
نقل قولی از دوست عزیز ماه بانو بود

سلام ظاهرا اشتباه شده
از ايشان درخواست داريم منبع خودشونو بيان كنند

[QUOTE=po0neh;68030]نمیشه قبل از ازدواج فهمید هم مرد هم زن جز کدام دستن که بعد از ازدواج به مشکل بر نخورن و به فکر ازدواج مجدد نیفتن؟؟؟؟؟ [/QUOTE]

با سلام

چرا تا حدود زيادي اگه با مباحث مزاج شناسي آشنا باشين ميشه فهميد .

ضمن اينكه تيپهاي دموي خيلي عالين :Cheshmak: و همشون اينطور نيستن :Labkhand:

از ديدگاه طب اسلامي ميزان نياز جنسي در مردان و زنان بر اساس اين 5 فاكتور محاسبه ميشه :


1- جنس ( نياز جنس مذكر بيشتر از جنس مونث هست .)

2- سن ( به تناسب اينكه در چه سني به بلوغ جنسي برسه و در چه سني تن رو به اعتدال و سردي بره نيازها متفاوت ميشه {كه البته فاكتورسني بحث گسترده تري داره } )


3- مزاج قالب ( مزاج گرم نياز بيشتر و مزاج سرد نياز كمتري داره )

4- غذاي غالب ( خوردن غذاهاي گرم و مقوي نياز بيشتري را ايجاد مي كند و خوردن غذاهاي سرد نياز را برطرف كرده و فرد را به سوي اعتدال و حتي گاهي بي ميلي ميبرد )

5- موقعيت جغرافيايي محل زيست ( اين مورد هم خيلي مهم هست ، افراد جوامع موقعيت هاي گرمسيري نياز بيشتر و افراد جوامع سردسير نياز كمتر دارند . )



[QUOTE=حامی;68151]سلام ظاهرا اشتباه شده
از ايشان درخواست داريم منبع خودشونو بيان كنند[/QUOTE]

با سلام

منبع : مباحث تدريسي مزاج شناسي در طب اسلامي .


موفق باشيد :Gol:

ماه بانو;68164 نوشت:
منبع : مباحث تدريسي مزاج شناسي در طب اسلامي .

سلام
اين كتاب است ؟
يا جزوه تدريس استاد ؟ منابع استفاده چيست؟
مباحث جالبي است
ممنونم

سلام

اين مباحث رو از سلسله جلسات آموزشی كلاس هاي مزاج شناسي يكي از اساتيد طب اسلامي ياد گرفتم .

و بعد از اون دنباله ي مباحث رو با كتاب هاي گوناگون :khandan:و سخنراني هاي مختلف دوره هاي عمومي و پزشكي و تخصصي مزاج شناسي و طب اسلامي :Sokhan: و اطلاعات مختلف ازاينترنت :Computer: پيگيري كردم . ( البته دوره هاي تخصصيش رو كامل گوش نكردم هنوز )

موفق باشيد :Gol:

ماه بانو;68189 نوشت:

اين مباحث رو از سلسله جلسات آموزشی كلاس هاي مزاج شناسي يكي از اساتيد طب اسلامي ياد گرفتم .

و بعد از اون دنباله ي مباحث رو با كتاب هاي گوناگون :khandan:و سخنراني هاي مختلف دوره هاي عمومي و پزشكي و تخصصي مزاج شناسي و طب اسلامي :Sokhan: و اطلاعات مختلف ازاينترنت :Computer: پيگيري كردم . ( البته دوره هاي تخصصيش رو كامل گوش نكردم هنوز )

سلام و درود:Gol:

از سیاق کلام شما پیداست که فرهیخته هستید و گمانم دانشگاهایی :Cheshmak:

بنابراین یه سئوال اگر بنده همین مطالب شما رو بعنوان یک مقاله به استاد مربوطه ارائه بدم و همانطور که جنابعالی در جواب استاد حامی :Cheshmak: که فرموده بودند منابع رو ذکر کنید این پاراگرافی رو که منقول کردم ارائه دادید بنده هم همین مطالب رو بعنوان منبع ذکر می کردم !!:Labkhand:

می دونید چه اتفاقی میافتاد:Nishkhand:

استادمون اون مقاله رو در بهترین حالت پرتش می کرد یه گوشه:khandeh!::Khandidan!:
و در بدترین حالت می کوبیدش تو سرم:Nishkhand::Khandidan!:


ولی برخورد استاد حامی نشان دهنده ی مهربانی و عطوفت ایشان است :Cheshmak: :Gol:

وگرنه اگر مثل استادهای دیگه برخورد می کرد که سرنوشت ما و مقاله همونطور که عرض کردم رقم می خورد:khandeh!::Khandidan!:


استاد حامی کلاً خیلی رمانتیکه :Gol:


شاد باشید:Gol:

یا علی

ماه بانو;68164 نوشت:
[QUOTE=po0neh;68030]نمیشه قبل از ازدواج فهمید هم مرد هم زن جز کدام دستن که بعد از ازدواج به مشکل بر نخورن و به فکر ازدواج مجدد نیفتن؟؟؟؟؟ [/QUOTE]

با سلام

چرا تا حدود زيادي اگه با مباحث مزاج شناسي آشنا باشين ميشه فهميد .

ضمن اينكه تيپهاي دموي خيلي عالين :Cheshmak: و همشون اينطور نيستن :Labkhand:

از ديدگاه طب اسلامي ميزان نياز جنسي در مردان و زنان بر اساس اين 5 فاكتور محاسبه ميشه :


1- جنس ( نياز جنس مذكر بيشتر از جنس مونث هست .)

2- سن ( به تناسب اينكه در چه سني به بلوغ جنسي برسه و در چه سني تن رو به اعتدال و سردي بره نيازها متفاوت ميشه {كه البته فاكتورسني بحث گسترده تري داره } )


3- مزاج قالب ( مزاج گرم نياز بيشتر و مزاج سرد نياز كمتري داره )

4- غذاي غالب ( خوردن غذاهاي گرم و مقوي نياز بيشتري را ايجاد مي كند و خوردن غذاهاي سرد نياز را برطرف كرده و فرد را به سوي اعتدال و حتي گاهي بي ميلي ميبرد )

5- موقعيت جغرافيايي محل زيست ( اين مورد هم خيلي مهم هست ، افراد جوامع موقعيت هاي گرمسيري نياز بيشتر و افراد جوامع سردسير نياز كمتر دارند . )



[QUOTE=حامی;68151]سلام ظاهرا اشتباه شده
از ايشان درخواست داريم منبع خودشونو بيان كنند[/QUOTE]

با سلام

منبع : مباحث تدريسي مزاج شناسي در طب اسلامي .


موفق باشيد :Gol:

سلام:Mohabbat:

مرسی بابت مطالب جامعتون:Gol:

سلام و درود:Gol:

ضمن تشکر از سرکار ماه بانوی گرامی تحقیقات بی سابقه در زمینه گرمی و سردی‌ مزاج از طب سنتی تا پزشکی مدرن صورت گرفته که بودجه این طرح تحقیقاتی توسط مرکز تحقیقات ایمونولوژی، آسم وآلرژی دانشگاه علوم پزشکی تهران فراهم شده ارائه می گردد:Gol:

گفتنی است نتایج آن برای چاپ در مجله معتبر علمی Journal of Alternative and Complementary Medicine مورد پذیرش قرار گرفته است.

انواع مزاج آدمي و نشانه‌هاي آن
بدن انسان از عناصر چهارگانه ساخته شده است، همچنان كه چهار نوع خلط به نام اخلاط اربعه در بدن هر شخصي وجود دارد. اخلاط اربعه عبارتند از: صفرا، خون، بلغم، و سودا.
اين اخلاط در بدن افراد بايد به حالت تعادل باشد، در غير اين صورت، هر كدام از آنها كه غلبه نمايد، مشخص كننده‌ي نوع مزاج غالب در آن فرد است؛ به عنوان مثال، اگر در فردي صفرا غلبه نمايد، او را صفراوي مزاج، و اگرخون غلبه كند، او را دموي مزاج، و اگر بلغم غلبه نمايد، او را بلغمي مزاج مي‌نامند؛ همچنان كه اگر در شخصي سودا غلبه نمايد، او را سوداوي مزاج مي‌نامند.

نشانه‌هاي غلبه صفرا
نشانه‌هاي غلبه صفرا عبارتند از: تشنگي و سوزش جگر، زبري پوست صورت، زردي چشم، كدورت ادرار، عصبي شدن، ناراحتي معده، تلخي دهان، كم اشتهايي، حالت تهوع، سردرد و درد شقيقه، سياهي رفتن چشم، سرگيجه، خشكي پوست، ترك خورد پوست دست و پا، گرمي بدن يا داشتن تب، جوشش فم‌المعده، ديدن خواب‌هاي هولناك، مانند جنگ و ستيز، پوسته پوسته شدن پوست سر (شوره‌ي سر) نمايان شدن لكه‌هاي سفيد يا قهوه‌اي در صورت و يا ديگر اعضاي بدن، ريزش مو، ابتلا به بيماري آلوپسي (=ريزش موضعي مو)، علاقه به نوشيدن آب و يخ و خوردن يخ، يبوست مزاج، بهانه‌جويي و تندخويي. اين گونه افراد را صفراوي مزاج گويند. همه و يا اكثر نشانه‌هاي ياد شده در بيشتر افراد صفراوي مزاج ديده مي‌شود. البته ميزان بروز اين ننشانه‌ها به مقدار غلبه‌ي صفرا بستگي دارد.

نشانه‌هاي غلبه خون
اگر در بدن فردي خون غلبه نمايد و خون كثيف شود و يا بهتر بگوئيم سوخته شود علامت آن سنگيني سر، خميازه كشيدن، چرت زدن، كندي حواس، شيرين شدن دهان، لزج بودن آب دهان، سرخي رنگ بدن، قرمزي زبان، خارش بدن، بروز دمل و جوش‌هاي ريز در بدن به خصوص در پيشاني و پشت سر و در قسمت كتف و شانه‌ها و گاه خون آمدن از بين دندان‌ها و در نهايت كسالت و خمودگي مداوم است.
افرادي را كه خون در آنان غلبه مي‌كند دموي مزاج گويند. مهمترين علت غلبه خون، پرخوري و زياده‌روي در مصرف انواع غذاهاي سرخ شده و تند و تيز است. افراد دموي مزاج اغلب از آرامش نسبي برخوردار نيستند.

نشانه‌هاي غلبه بلغم
سفيدي، نرمي. و سردي پوست بدن، مانند مردم اروپا، دير هضم شدن غذا، آروغ ترش زدن، ميل به بسيار به خواب داشتن، جاري شدن آب از دهان، رقيق بودن آب بيني، كم حواسي، زيادي بول، دفع بول با فشار زياد و حجم بسيار، سستي و بي حالي، بي حس بودن بدن، سفيد شدن موي سر و ريزش آن قبل از موعد پيري، درد معده و درد پشت، گرفتگي ماهيچه‌هاي پشت، كمر درد، گردن درد، پادرد، زانو درد، نقرس، فلجي، لك و پيس (=ويتيليگو) لقوه (كج شدن دهان و صورت، رعشه (=پاركينسون)، ضعف مثانه، ترش شدن دهان، بوجود آمدن لك سفيد در چشم، ضعف بينايي، تنگي نفس، تپش قلب، به خصوص بهنگام بيدار شدن از خواب. توليد كرم‌هاي كدو يا كرمك در انتهاي روده بزرگ، اينگونه افراد را بلغمي مزاج گويند. غلبه اين خلط فوق العاده خطرناك است و انسان را دچار بيماري‌هاي صعب‌العلاجي مي‌كند از اين رو لازم است هر چه سريعتر در به تعادل در آوردن اين خلط كوشيد. از جمله بيماريهايي مانند: آرتريد روماتوئيدژ، بيماري خطرناك ام‌اس (MS)، بيماري لاعلاج لك و پيس و يا برص، و برخي ديگر از بيماري‌هاي صعب‌العلاجي كه امروزه از نظر علم پزشكي علت آن مشخص نيست و آنها را «اتوايميون» مي‌نامند.
سلامتي هديه‌اي است از جانب خداوند متعال كه بايد قدر آن را دانست و هميشه شكرگذار الطاف الهي بود.

نشانه‌هاي غلبه سودا
نشانه‌ي غلبه‌ي سودا كه ناشي از رسوبات خون و مركز طحال است؛ عبارتند از: خستگي و كوفتگي بدن، لاغري، پژمردگي روح و جسم، بي نشاطي و افسردگي، يبوست مزاج، خودخوري، احساس سوزش در هنگام دفع بول، تيره رنگ بودن ادارار، مدفوع و قي، سياه و قيري شكل بودن مدفوع، شور بودن دهان، بوي بد دهان، تاريكي چشم، تيرگي رنگ صورت، شب كوري، سوزش معده، فكر بسيار ديدن خواب‌هاي آشفته (=كابوس) اخلاق تند و زشت، دلتنگي و بي‌قراري، بوجود آمدن لكه‌هاي سياه در بدن، جذام، بيماري‌هاي پوستي(=سودا) زخم شدن پوست به سبب خارش زياد، قلنج شدن روده (=بيماري كوليت) نسيان و فراموشي يا آلزايمر، حرص خوردن زياد.
افراد سوداوي مزاج اكثراً دچار بيماري‌هاي روحي و رواني مي‌شوند و معمولاً تا اواخر عمر از داروهاي روان گردان استفاده مي‌كنند.

غذاهاي مضر براي افراد دموي مزاج
غذاهاي سرخ شده، چرب و پرحجم، شيريني‌جات قنادي و مصنوعي، پرخوري، ادويه‌جات تند، غذاهاي شور (كلم شور، خيارشور و غيره) گوشت زياد كره و خامه، غذاهاي نشاسته‌اي، آب يخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشيدن مايعات، همراه با غذا و يا بلافاصله بعد از آن خرما، رطب، توت خشك، كشمش، سُس، رُب، ترشي‌جات، سركه، سير، چاي، قهوه، نسكافه، ماست، بادمجان و غذاهاي ساندويچي.

غذاهاي مفيد براي افراد دموي مزاج
نوشيدن روزي شش ليوان آب خنك نيم ساعت قبل و دو ساعت و نيم بعد از غذا، زرشك، كاهو، خيار، ميوه‌جات به خصوص سيب درختي همراه با پوست و دانه‌هاي آن، انار، سبزيجات، پوست جو، ليموترش تازه، استفاده از سالاد فصل قبل از غذا؛‌روغن زيتون، ‌حبوبات و غلات جوانه زنده (مثل گندم، جوي دوسر، ماش و عدس) بذرهاي ملّين (مانند خاك شير، اسفرزه، تخم ريحان، بالنگو، بارهنگ، تخم مرو) عسل به مقدار كم، غذاهاي خام ، ميوه‌جات و سبزيجات، انواع توت، بخصوص شاه توت، كدو خورشتي، نوشيدن 2 تا 3 ليوان آب زرشك كه سريعاٌ خون را به حالت طبيعي باز مي‌گرداند. كم خوري، استفاده از غذاهاي ساده و كم كالري مانند سبزيجات بخار پز، به افرادي كه دموي مزاج هستند نيز نرمش و ورزش سبك توصيه مي‌شود.

غذاهاي مضر براي افراد صفراوي مزاج
چاي، قهوه، نسكافه، لبنيات، تخم مرغ و غذاهاي فريز شده، زودپز شده و سرخ شده، سُس و رُب، غذاهاي چرب و پرحجم، ماكاراني، آش رشته، سير و كليه‌ي غذاهاي گرم، ادويه‌جات تند، آب يخ، نوشابه، نوشيدن مايعات همراه با غذا يا بلافاصله بعد از آن، شيريني‌جات و قنادي و مصنوعي، آجيل شور، گوشت قرمز، بريده بريده غذا خوردن يعني اينكه انسان مداوم در حال خوردن باشد مانند تخمه شكستن و خوردن تنقلات، خوردن بادمجان، موز، كليه‌ي غذاهاي ساندويجي، مانند سوسيس، كالباس، كوكتل، سمبوسه، فلافل، پيتزا، همبرگر و خوردن خربزه، آناناس و طالبي.
علت ممنوع بودن اين غذاها براي افراد صفراوي مزاج اين است كه PH اين غذاها ونيز پي اچ (PH) كبد بالاست. استفاده از اين مواد باعث افزايش دماي كبد و ترشح زياد صفرا و در نتيجه ايجاد راه‌بندان در مجاري كبد مي‌شود اين حالت موجب تشكيل سنگ‌هاي صفراوي در كيسه صفرا مي‌شود و علائمي نظير يبوست، زرد شدن چهره، و دردهاي شديد در ناحيه‌ي سمت راست بدن در زير دنده‌هاي راست را در پي دارد.

غذاهاي مفيد براي افراد صفراوي مزاج
همه انواع مركبات، انار، شاه توت، خيار، سيب، گلابي، آلبالو، گيلاس، آلو، گوجه سبز و زرشك براي افراد صفراوي مزاج مفيد هستند، بهترين دارو براي اين افراد هندوانه، گرمك، كدو خورشتي، هويج فرنگي، روغن زيتون، سوپ جو با پاچه‌ي گوسفند و همراه با تعدادي آلو بخار و سبزيجات مانند اسفناج و گشنيز و ليمو ترش تازه و روغن زيتون است. همچنين سيب زميني بخارپز، قارچ، باميه‌ي خورشتي، پياز، برگ هلو، برگه زردآلو، مغز بادام خام، برنج سفيد با روغن زيتون، كدوحلوايي، نخودفرنگي، عدس، ماش، جوي دوسر، مخمرآبجو، ليمو عماني، براي كبد و افراد صفراوي مزاج بسيار مفيد است. نوشيدن روزانه يك تا سه ليوان آب زرشك، نيم ساعت قبل از غذا و دو ساعت و نيم بعد از آن نيز فوق العاده مفيد است.
بذرهاي مليّن، مانند خاكشير، اسفرزه، تخم ريحان، تخم مرو، بارهنگ، بالنگو، ترشي‌جات طبيعي، مغز فلوس، شيرخشت، ترنجبين، عسل به مقدار كم و همراه با ليمو ترش تازه و به صورت شربت شده كه به آرامي ميل شود، انگور، كاهو، مغز خيار، تخم كدوي خام، تخم خيار، مغز تخم هنداونه، تخم كاهو، از هر كدام به مقدار مساوي مخلوط كرده آسياب شود و روزي دو بار، و هر بار يك قاشق غداخوري در يك ليوان آب مخلوط گرديده و ميل شود.

غذاهاي مضر براي افراد بلغمي مزاج
تمام مواد لبني، مانند شير، ماست، دوغ، كره، سرشير، خامه، پنير و كشك براي افراد بلغمي مزاج مضر است. ترشي‌جات، سركه، شور، برنج سفيد، عدس، سيب زميني، آب يخ، انواع نوشابه‌هاي گازدار، چاي، قهوه، نسكافه، سوپ جو، آش‌جو، ميوه‌جات ترش و كال، نارنگي، كيوي، گرمك، خيار پوست كنده، قارچ، آش، جو، گوشت گاو و گوساله، انواع گوشت سفيد، سس، رب، گوجه فرنگي، پرخوري، غذاهاي فريز شده و غذاهاي زودپزشده، كدو خورشتي، كليه‌ي غذاهاي سردي بخش، استفاده از چند نوع غذا باهم، نوشيدن مايعات همراه با غذا و يا بلافاصله بعد از آن، آش رشته، ماكاروني و كليه‌ي تنقلات مصنوعي، مانند: پفك، شكلات، آدامس، بيسكويت، يخمك، نوشمك، چيپس، و. .. مصرف اين نوع موادغذايي خلط بلغم را فعال مي‌كند و آن را افزايش مي‌دهد.
بلغم همان سيستم ايمني بدن است كه با اين نوع تغذيه ضعيف مي‌شود و در نتيجه، بدن آدمي در مقابل اتواع پارازيت‌ها آسيب پذير مي‌شود. در واقع، سيستم ايمني بدن عليه خود وارد عمل مي‌شود كه در اصطلاح پزشكي آن را اتوايميون مي‌نامند. غذاهاي ياد شده باعث اين نوع بيماري‌ها مي‌شود كه از نظر پژشكي براي آن‌ها درماني وجود ندارد.
بهترين درمان براي اين گونه افراد استفاده نكردن از غذاهاي نامبرده است. يكي از مهمترين دلائل علمي استفاده نكردن از اين نوع غذاها، پايين بودن PH آن هاست كه در بدن ايجاد اسيدوز مي‌كنند. اسيدوز روي اعصاب مركزي اثر مخربي مي‌گذارد و اين سيستم را به مرور فلج مي‌كند.

مقاله کامل و خواندنی مزاج شناسی که تمامی ابعاد آن را مورد بررسی قرار دهده رو بصورت pdf آماده کردم دانلود کنید چون این تحقیقات برای اولین بار صورت گرفته نتایجش جالبه:Gol:

منبع هم که شد:Cheshmak:مرکز تحقیقات ایمونولوژی، آسم وآلرژی دانشگاه علوم پزشکی تهران

یا علی

با سلام خدمت دوستان گرانقدر و تشکر از مطالب جالبی که ارسال نمودید

فقط یک سئوال به نظر شما عجیب نیست که حکم شرعی ازدواج متعدد رسید به مزاج های دموی و بلغمی ؟!!!

سجاد;68304 نوشت:
فقط یک سئوال به نظر شما عجیب نیست که حکم شرعی ازدواج متعدد رسید به مزاج های دموی و بلغمی ؟!!!

سلام
چون نظرم را خواستيد صادقانه بگم نه مسير درستش را داره طي مي كنه البته حق باشما است جايي تفصيل و تبين در اين تاپيك كه بيان احكام شرعي است، نيست.:hamdel:
خب حالا جواب اين حاج آقا چيه بابا رو از خماري در مياريد يا نه؟:Nishkhand:

سئوال بعدي
طلبگي برمن واجب .....ادامه دارد

قضاوت;68209 نوشت:
سلام و درود:Gol:

از سیاق کلام شما پیداست که فرهیخته هستید و گمانم دانشگاهایی :Cheshmak:

بنابراین یه سئوال اگر بنده همین مطالب شما رو بعنوان یک مقاله به استاد مربوطه ارائه بدم و همانطور که جنابعالی در جواب استاد حامی :Cheshmak: که فرموده بودند منابع رو ذکر کنید این پاراگرافی رو که منقول کردم ارائه دادید بنده هم همین مطالب رو بعنوان منبع ذکر می کردم !!:Labkhand:

می دونید چه اتفاقی میافتاد:Nishkhand:

استادمون اون مقاله رو در بهترین حالت پرتش می کرد یه گوشه:khandeh!::Khandidan!:
و در بدترین حالت می کوبیدش تو سرم:Nishkhand::Khandidan!:


ولی برخورد استاد حامی نشان دهنده ی مهربانی و عطوفت ایشان است :Cheshmak: :Gol:

وگرنه اگر مثل استادهای دیگه برخورد می کرد که سرنوشت ما و مقاله همونطور که عرض کردم رقم می خورد:khandeh!::Khandidan!:


استاد حامی کلاً خیلی رمانتیکه :Gol:


شاد باشید:Gol:

یا علی

سلام

اولا اينجا با دانشگاه 180 درجه فرق مي كنه ، من نمي خواستم مستقيم اسم موسسه يا اساتيد رو ببرم برا همون به صورت سربسته معرفي كردم ... چون اينجا به قول جناب سجاد جايي براي مططرح كردن و ادامه دادن اين مطالب نبود

بله جديدا اين مباحث وارد دانشگاه شده و تدريس ميشه

ضمن اينكه اگه بتونم و خدا توفيق بده بعد از عاشورا در يك تاپيك مستقل در حد اطلاعاتي كه دارم به مباحث طب اسلامي اشاره هايي مي كنم . البته سعي دارم كه حتي الامكان فقط از ديدگاه طب اسلامي و طب سنتي ، ايراني رفرنس بدم نه از ديدگاه طب كلاسيك ...

از مقاله تون هم تشكر مي كنم جالب بود :Gol:

ولي جهت اطلاع مطالبش محدود هست و براي شناخت مزاج كافي نيست و بعضي از مطالبش هم مشكل داره و با طب اسلامي جور در نمياد :Nishkhand:

موفق و پيروز باشيد :Gol:

قضاوت;68283 نوشت:
گفتنی است نتایج آن برای چاپ در مجله معتبر علمی journal of alternative and complementary medicine مورد پذیرش قرار گرفته است.

سلام بالاخره یک سخن جدی از شما شنیدیم

حامی;68407 نوشت:
سلام بالاخره یک سخن جدی از شما شنیدیم

با سلام و احترام فراوان خدمت استاد حامی :Gol:

استاد با توجه به تاپیک ها و نکته سنجی های شما که بسیار مطالب اموزنده داشته و داره بنده نمی تونم این کلام رو از شما بپذیرم .
شما که طنز رو بهتر از بقیه میشناسین و در نوشتنش دستی دارین ومی دونین که بسیار حرف ها در قالب طنز بروز داره
و از طرفی هم شما به عنوان مشاور تجربه زیاد در برخورد با اشخاص دارین و شناختتون نسبت به ادمها بالاست و جنبه های مختلفشون . کلامتون قطعا ظریف تا عمق تاثیری رو که می خواین در جهت خیر داشته باشه اما اینجا این حرفتون و تاثیرش و مفهومش رو کمی بیشتر مد نظر قرار بدین !به نظر بنده حرف گرانیست و نه در خور

یا حق

سلام و درود:Gol:

خوب هستید استاد حامی:Gol:

چندی پیش وقتی خداحافظی شما رو ملاحظه کردم در تاپیک پاتوق در یکی از پست هایم نوشتم" از استاد حامی تشکر ویژه ای می کنم"
خیلی از کاربرا و اساتید ازم پرسیدند چرا ؟ بهشون عرض کردم به موقعش می گم چرا!!:Labkhand:

الان وقتشه!!
وقتی جنابعالی با اون قهر صوری اصل قهر رو بردید زیر سئوال و به سخره گرفتید !و همه به سادگی و با سطحی نگری از کنار اون پستتون گذشتند ! بنده می دونسم که بساط قهر بعد از این پس بر چیده می شود و دلیل تشکرم از شما همین بود!!:Cheshmak:

اون پست شما شاید شوخی بود ولی حقیقتی درش نهفته بود که کسی متوجه اش نشد!!!

امّا کسانیکه متوجه معنا و مفهوم اون پست نشدن به شما بر چسبی نزدند استاد حامی:Labkhand: :Labkhand:

تخریب قهر بعنوان کاری نکوهیده کار خوبی بود و قدمی به جلو !!!امّا استفاده از همون روش برای تخریب بنده که توهینی به هیچ کاربر و استادی نکردم از نظر شما شایسته است:Labkhand: :Labkhand:

البته وقتی همکارتون (سید ضیاء) اونجوری تخریب میشه تو سایت !!که کاربرا به دیندار بودنش شک می کنند بنده بعنوان کاربری جزء نباید انتظار زیادی داشته باشم!:Labkhand: :Labkhand:

سلایق و علایق افراد متفاوت است ! اگر به علایق و سلایق کاربرانی که به نوع کلام بنده علاقه دارند احترام نمیزارید لااقل به سلیقه ی همکاران خودتون احترام بزاریدکه پیام های تشکرشون موجوده!!:Labkhand: :Labkhand:

مدت ها بود به دوستان نزدیکم چنین وعده ای داده بودم که چنین اتفاقی خواهد افتاد و گفته بودم که استاد حامی فک کنم دل پری از بنده داره! ولی فک نمی کردم کسی که بنده و سایر کاربران او را همواره بعنوان استاد و راهنمای خود برگیزیده ایم از این روش (تخریب) برای بیان نارضایتی خویش استفاده کند!!

داشتم از شما دفاع می کردم در مقابل اتهاماتی که یکی از کاربران به شما می زد تو مسنجر آخرش که قبول کرد ! گفت شما که می فرمایید استاد حامی از بنده خوشش نمیاد پس چرا ازش دفاع می کنید!! عرض کردم بنده چیزهای زیادی از ایشون یاد گرفتم و همیشه اگر کلامی از یک شخص یادبگیرم یک عمر قدر دان او خواهم بود!! چه برسد به استاد حامی که تا آخر عمر بر گردن بنده حق دارد:Gol:

حامی;68407 نوشت:
سلام بالاخره یک سخن جدی از شما شنیدیم

اگر میشد بصورت جدی تو این دوره زمونه حرف زد همکارتون بهم نمی گفت قضاوت ای کاش می تونستم مثل تو همه ی حرفام رو به طنز بزنم!

اگر میشد همه چیز رو جدی گفت استاد حامی اینقدر پست طنز نمی زد!

اگر میشد همه چیز رو جدی گفت وقتی از .... مجلس تو تلویزیون بعد از همایش فلسقه در تهران که همین چند هفته پیش بود پرسیدند تعریف فلسفه چیه رنگ رخسارش تغییر نمی کرد !! و نمی گفت فلسفه یعنی کاری که ما می کنیم و بعد می گن فلسفه اش چیه!!

خداشاهده اگر قضاوت پستاش رو جدی می کرد یه شوک جدی به سایت وارد می شد:Nishkhand:

به هرحال همونطور که به یکی از همکارانتون (از اساتید)که به بنده گفت با این همه توهینی که به شما شده اگر جای شما باشم دیگه به سایت نمیام عرض کردم هدف بنده از اومدن به سایت چیزی نیست که با این توهین ها و سوءظن ها بزرامش کنار و نیام! الانم همین مطلب رو عرض می کنم!!

البته با اون استقبال شایسته ای که در روز دانشجو از تاپیک دانشجویی شد و اساتید واقعاً شرمنده کردند مارو :Labkhand: :Labkhand: بازم متوجه نزدیکی قشر دانشجو و حوزوی تو جامعه شدیم :Labkhand: :Labkhand:

قبلاً عرض کردم بازم عرض می کنم به قول استاد دکتر شریعتی ما (قشر دانشگاهی ) متهمیم!!
بنده هم بعنوان عضوی از این قشر خودم رو لایق اتهام می دونم و خونم از بقیه رنگین تر نیست!:Labkhand:

به دلیل همین اتهامات و سوء ظن هاست که بنده از دستان نزدیک و حتی اساتید که نزدیکند به بنده خواستم به بنده هیچ گونه پیامی در سایت نزنند و فقط محدود به مسنجر بشویم چون حریم و حرمتی ندیدم:Labkhand:
اینکه این آیه را چگونه تفسیر کرده اید بنده نمی دانم(( يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ ))

وقتی کاربری که به بنده توهین کرده در میان صلوات اساتید و کاربران به سایت بر میگردددیگر نیازی به هیچ توضیحی نیست!

وقتی استاد انجمن اخلاق و عرفان نه تنها پست کاربری را که به بنده توهین کرده حذف نمی کند و برای آن کاربر صلوات هم می فرستد و مشوقش برای ادامه ی این کار از بقیه انتظاری نیست!!

با تمام این تفاسیر بنده هرگز این اجازه رو به خود نمی دهم که جسارت یا توهینی به اساتید یا کاربری بکنم و کسانی که بنده رو می شناسند آگاهند که توهین در ادبیات قضاوت جایی ندارد و خاک پای همه کاربران و اساتید بوده ام و هستم:Gol:

شاد باشید:Gol:

یا علی

قضاوت;68546 نوشت:
سلام و درود خوب هستید استاد حامی چندی پیش وقتی خداحافظی شما رو ملاحظه کردم در تاپیک پاتوق در یکی از پست هایم نوشتم" از استاد حامی تشکر ویژه ای می کنم" خیلی از کاربرا و اساتید ازم پرسیدند چرا ؟ بهشون عرض کردم به موقعش می گم چرا!! الان وقتشه!! وقتی جنابعالی با اون قهر صوری اصل قهر رو بردید زیر سئوال و به سخره گرفتید !و همه به سادگی و با سطحی نگری از کنار اون پستتون گذشتند ! بنده می دونسم که بساط قهر بعد از این پس بر چیده می شود و دلیل تشکرم از شما همین بود!! اون پست شما شاید شوخی بود ولی حقیقتی درش نهفته بود که کسی متوجه اش نشد!!! امّا کسانیکه متوجه معنا و مفهوم اون پست نشدن به شما بر چسبی نزدند استاد حامی تخریب قهر بعنوان کاری نکوهیده کار خوبی بود و قدمی به جلو !!!امّا استفاده از همون روش برای تخریب بنده که توهینی به هیچ کاربر و استادی نکردم از نظر شما شایسته است البته وقتی همکارتون (سید ضیاء) اونجوری تخریب میشه تو سایت !!که کاربرا به دیندار بودنش شک می کنند بنده بعنوان کاربری جزء نباید انتظار زیادی داشته باشم! سلایق و علایق افراد متفاوت است ! اگر به عالیق و سلایق کاربرانی که به نوع کلام بنده علاقه دارند احترام نمیزارید لااقل به سلیقه ی همکاران خودتون احترام بزاریدکه پیام های تشکرشون موجوده!! مدت ها بود به دوستان نزدیکم چنین وعده ای داده بودم که چنین اتفاقی خواهد افتاد و گفته بودم که استاد حامی فک کنم دل پری از بنده داره! ولی فک نمی کردم کسی که بنده و سایر کاربران او را همواره بعنوان استاد و راهنمای خود برگیزیده ایم از این روش (تخریب) برای بیان نارضایتی خویش استفاده کند!! داشتم از شما دفاع می کردم در مقابل اتهاماتی که یکی از کاربران به شما می زد تو مسنجر آخرش که قبول کرد ! گفت شما که می فرمایید استاد حامی از بنده خوشش نمیاد پس چرا ازش دفاع می کنید!! عرض کردم بنده چیزهای زیادی از ایشون یاد گرفتم و همیشه اگر کلامی از یک شخص یادبگیرم یک عمر قدر دان او خواهم بود!! چه برسد به استاد حامی که تا آخر عمر بر گردن بنده حق دارد نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : حامی سلام بالاخره یک سخن جدی از شما شنیدیم اگر میشد بصورت جدی تو این دوره زمونه حرف زد همکارتون بهم نمی گفت قضاوت ای کاش می تونستم مثل تو همه ی حرفام رو به طنز بزنم! اگر میشد همه چیز رو جدی گفت استاد حامی اینقدر پست طنز نمی زد! اگر میشد همه چیز رو جدی گفت وقتی از .... مجلس تو تلویزیون بعد از همایش فلسقه در تهران که همین چند هفته پیش بود پرسیدند تعریف فلسفه چیه رنگ رخسارش تغییر نمی کرد !! و نمی گفت فلسفه یعنی کاری که ما می کنیم و بعد می گن فلسفه اش چیه!! خداشاهده اگر قضاوت پستاش رو جدی می کرد یه شوک جدی به سایت وارد می شد به هرحال همونطور که به یکی از همکارانتون (از اساتید)که به بنده گفت با این همه توهینی که به شما شده اگر جای شما باشم دیگه به سایت نمیام عرض کردم هدف بنده از اومدن به چیزی نیست که با این توهین ها و سوءظن ها بزرامش کنار و نیام! الانم همین مطلب رو عرض می کنم!! البته با اون استقبال شایسته ای که در روز دانشجو از تاپیک دانشجویی شد و اساتید واقعاً شرمنده کردند مارو بازم متوجه نزدیکی قشر دانشجو و حوزوی تو جامعه شدیم قبلاً عرض کردم بازم عرض می کنم به قول استاد دکتر شریعتی ما (قشر دانشگاهی ) متهمیم!! بنده هم بعنوان عضوی از این قشر خودم رو لایق اتهام می دونم و خونم از بقیه رنگین تر نیست! به دلیل همین اتهامات و سوء ظن هاست که بنده از دستان نزدیک و حتی اساتید که نزدیکند به بنده خواستم به بنده هیچ گونه پیامی در سایت نزنند و فقط محدود به مسنجر بشویم چو حریم و حرمتی ندیدم اینکه این آیه را چگونه تفسیر کرده اید بنده نمی دانم(( يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ )) وقتی کاربری که به بنده توهین کرده در میان صلوات اساتید و کاربران به سایت بر میگردددیگر نیازی به هیچ توضیحی نیست! وقتی استاد انجمن اخلاق و عرفان نه تنها پست کاربری را که به بنده توهین کرده حذف نمی کند و برای آن کاربر صلوات هم می فرستد و مشوقش برای ادامه ی این کار از بقیه انتظاری نیست!! با تمام این تفاسیر بنده هرگز این اجازه رو به خود نمی دهم که جسارت یا توهینی به اساتید یا کاربری بکنم و کسانی که بنده رو می شناسند آگاهند که توهین در ادبیات قضاوت جایی ندارد و خاک پای همه کاربران و اساتید بوده ام و هستم شاد باشید یا علی

با سلام خدمت جناب قضاوت عزیز

به نظر حقیر ، قضاوت همیشگی تو این نوشته ها نبود شاید قضاوت گرامی از این سخن استاد حامی ناراحت شدند و برداشت دیگری داشتند.

اما خدمت ایشان که وجودشان در سایت مفید و مغتنم است ، عرض کنم که ظاهرا منظور استاد حامی یک نکته تربیتی بود که لازم است جناب قضاوت که همیشه شوخی می کنند ، حرف جدی هم بزنند نه اینکه بخواهند تمام شوخی ها و طنز های با نمک ایشان را زیر سئوال ببرند و نامناسب ارزیابی کنند .

من که خیلی اهل شوخی نیستم ولی از نقدهای به قول خودشان قضاوتی ایشان استفاده می کنم اما سخن استاد حامی را هم درست می دانم البته با معنایی که کردم .:Mohabbat:

سلام به دوستان شوخ و جدی ام :Gol:

به نظره من ادمی که بتونه هر چیزی رو با طنز جواب بده هوش بسیار بالایی داره

وقتی زندگی خودش یه شوخیه بزرگه چرا ما جدیش بگیریم؟؟؟:Cheshmak:

شوخ بودن به قاعده خودش یه هنره که هر کسی نداره

سلام و درود بر جناب مستطاب استاد سجاد:Gol:

سجاد;68550 نوشت:

به نظر حقیر ، قضاوت همیشگی تو این نوشته ها نبود شاید قضاوت گرامی از این سخن استاد حامی ناراحت شدند و برداشت دیگری داشتند.

خدا شاهده استاد سجاد بنده ناراحت نشدم و خیلی هم خویشتن داری کردم که تونستم طنز ننویسم !:khandeh!:

به هر حال استاد حامی می خواست با قضاوت جدی آشنا بشه !
یه کمی خدا شاهده فقط یه کمی جدی شدم:Cheshmak:

همانطور که عرض کردم اگر تمام مکنونات قلبیم رو عنوان کنم یه شوک وارد میشه به کاربران و اسایتد:Labkhand::Labkhand:

چون ممکن که بدگمان بشوند کاربران و اساتید و همچنین سوء استفاده ی افراد بیمار دل ! از عنوانشون خودداری کردم:Cheshmak:

یک نمونه از تحریفات قضاوتی رو هم تقدیم می کنم به اونا که طبعشون شاعرانه است:Gol::Cheshmak:

سجاد;67791 نوشت:

اینهم شعری که باید از سعدی در این زمینه نقل کرد :Labkhand::
به شيرين‏زباني و لطف و خوشي
تواني که پيلي به مويي کشي

البته بنده تحریفش نکردم فقط آپدیتش کردم:khandeh!::Khandidan!:

[=Courier New]به شیرین زبانی و لطف و خوشی
[=Courier New]توانی که با پنبه پیلی کُشی

[=Courier New]امیدوارم سعدی شیرازی از بنده دلگیر نباشه چون زمانه تغییر کرده:Gol::khandeh!::Khandidan!::Khandidan!:

شاد باشید:Gol:

یا علی

قضاوت;68546 نوشت:
سلام و درود:gol:

خوب هستید استاد حامی:gol:

چندی پیش وقتی خداحافظی شما رو ملاحظه کردم در تاپیک پاتوق در یکی از پست هایم نوشتم" از استاد حامی تشکر ویژه ای می کنم"
خیلی از کاربرا و اساتید ازم پرسیدند چرا ؟ بهشون عرض کردم به موقعش می گم چرا!!:labkhand:

الان وقتشه!!
وقتی جنابعالی با اون قهر صوری اصل قهر رو بردید زیر سئوال و به سخره گرفتید !و همه به سادگی و با سطحی نگری از کنار اون پستتون گذشتند ! بنده می دونسم که بساط قهر بعد از این پس بر چیده می شود و دلیل تشکرم از شما همین بود!!:cheshmak:

اون پست شما شاید شوخی بود ولی حقیقتی درش نهفته بود که کسی متوجه اش نشد!!!

امّا کسانیکه متوجه معنا و مفهوم اون پست نشدن به شما بر چسبی نزدند استاد حامی:labkhand: :labkhand:

تخریب قهر بعنوان کاری نکوهیده کار خوبی بود و قدمی به جلو !!!امّا استفاده از همون روش برای تخریب بنده که توهینی به هیچ کاربر و استادی نکردم از نظر شما شایسته است:labkhand: :labkhand:

البته وقتی همکارتون (سید ضیاء) اونجوری تخریب میشه تو سایت !!که کاربرا به دیندار بودنش شک می کنند بنده بعنوان کاربری جزء نباید انتظار زیادی داشته باشم!:labkhand: :labkhand:

سلایق و علایق افراد متفاوت است ! اگر به عالیق و سلایق کاربرانی که به نوع کلام بنده علاقه دارند احترام نمیزارید لااقل به سلیقه ی همکاران خودتون احترام بزاریدکه پیام های تشکرشون موجوده!!:labkhand: :labkhand:

مدت ها بود به دوستان نزدیکم چنین وعده ای داده بودم که چنین اتفاقی خواهد افتاد و گفته بودم که استاد حامی فک کنم دل پری از بنده داره! ولی فک نمی کردم کسی که بنده و سایر کاربران او را همواره بعنوان استاد و راهنمای خود برگیزیده ایم از این روش (تخریب) برای بیان نارضایتی خویش استفاده کند!!

داشتم از شما دفاع می کردم در مقابل اتهاماتی که یکی از کاربران به شما می زد تو مسنجر آخرش که قبول کرد ! گفت شما که می فرمایید استاد حامی از بنده خوشش نمیاد پس چرا ازش دفاع می کنید!! عرض کردم بنده چیزهای زیادی از ایشون یاد گرفتم و همیشه اگر کلامی از یک شخص یادبگیرم یک عمر قدر دان او خواهم بود!! چه برسد به استاد حامی که تا آخر عمر بر گردن بنده حق دارد:gol:

اگر میشد بصورت جدی تو این دوره زمونه حرف زد همکارتون بهم نمی گفت قضاوت ای کاش می تونستم مثل تو همه ی حرفام رو به طنز بزنم!

اگر میشد همه چیز رو جدی گفت استاد حامی اینقدر پست طنز نمی زد!

اگر میشد همه چیز رو جدی گفت وقتی از .... مجلس تو تلویزیون بعد از همایش فلسقه در تهران که همین چند هفته پیش بود پرسیدند تعریف فلسفه چیه رنگ رخسارش تغییر نمی کرد !! و نمی گفت فلسفه یعنی کاری که ما می کنیم و بعد می گن فلسفه اش چیه!!

خداشاهده اگر قضاوت پستاش رو جدی می کرد یه شوک جدی به سایت وارد می شد:nishkhand:

به هرحال همونطور که به یکی از همکارانتون (از اساتید)که به بنده گفت با این همه توهینی که به شما شده اگر جای شما باشم دیگه به سایت نمیام عرض کردم هدف بنده از اومدن به سایت چیزی نیست که با این توهین ها و سوءظن ها بزرامش کنار و نیام! الانم همین مطلب رو عرض می کنم!!

البته با اون استقبال شایسته ای که در روز دانشجو از تاپیک دانشجویی شد و اساتید واقعاً شرمنده کردند مارو :labkhand: :labkhand: بازم متوجه نزدیکی قشر دانشجو و حوزوی تو جامعه شدیم :labkhand: :labkhand:

قبلاً عرض کردم بازم عرض می کنم به قول استاد دکتر شریعتی ما (قشر دانشگاهی ) متهمیم!!
بنده هم بعنوان عضوی از این قشر خودم رو لایق اتهام می دونم و خونم از بقیه رنگین تر نیست!:labkhand:

به دلیل همین اتهامات و سوء ظن هاست که بنده از دستان نزدیک و حتی اساتید که نزدیکند به بنده خواستم به بنده هیچ گونه پیامی در سایت نزنند و فقط محدود به مسنجر بشویم چو حریم و حرمتی ندیدم:labkhand:
اینکه این آیه را چگونه تفسیر کرده اید بنده نمی دانم(( يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ ))

وقتی کاربری که به بنده توهین کرده در میان صلوات اساتید و کاربران به سایت بر میگردددیگر نیازی به هیچ توضیحی نیست!

وقتی استاد انجمن اخلاق و عرفان نه تنها پست کاربری را که به بنده توهین کرده حذف نمی کند و برای آن کاربر صلوات هم می فرستد و مشوقش برای ادامه ی این کار از بقیه انتظاری نیست!!

با تمام این تفاسیر بنده هرگز این اجازه رو به خود نمی دهم که جسارت یا توهینی به اساتید یا کاربری بکنم و کسانی که بنده رو می شناسند آگاهند که توهین در ادبیات قضاوت جایی ندارد و خاک پای همه کاربران و اساتید بوده ام و هستم:gol:

شاد باشید:gol:

یا علی

تازه من میخواستم از شما بپرسم که چرا همیشه مینویسید عمو حامی مگر دایی ها چه گناهی دارند که همه اقایون عمو هستند و به تناسب تمام خانمها خاله !!!
خوب این پستتان متفاوت بود به هر حال شما از افراد محبوب و مذهبی و مقید سایت هستید برایتان ارزوی خیر و موفقیت دارم

po0neh;68562 نوشت:

به نظره من ادمی که بتونه هر چیزی رو با طنز جواب بده هوش بسیار بالایی داره

شوخ بودن به قاعده خودش یه هنره که هر کسی نداره


:Kaf: :Kaf: :Kaf: :Kaf:

واقعا همین طوره ! به نظر من که شوخ بودن یه استعداد ذاتیه خیلی قشنگه ، اگه درست استفاده بشه. که باز به نظر من ، آقای قضاوت غیر از این نبودن.

:Gig: ببخشید چرا من هر چی این تاپیک را زیر و رو می کنم نمی فهمم علت دلخوری چیه؟ مگه جناب حامی چی فرمودند که ازش برداشت شده از جناب قضاوت دلخورند؟

من که احساس می کنم جناب حامی منظور خاصی نداشتند فقط سوء تفاهم شده؛ مگه ما همش تو سایت چند تاجناب قضاوت و حامی داریم که بخواند از هم دلخور هم بشوند؟

حامی یعنی حمایت کننده، پس جناب قضاوت زود قضاوت نکنید، جناب حامی، حامی شما هم هستند:Cheshmak:

فكر ميكنم قريب به اتفاق دوستان تو سايت از پستاي جناب قضاوت كه نكات مهم و كليدي با شوخ طبعي و ظرافت تو اونها بيان ميشه خوششون مياد اين يه هنره كه انسان با زبان شوخي مطالبي مهم بيان كنه و اين نحوه بيان در بسياري از موارد از تاثير گذاري بيشتري در مقابل سخنان جدي برخورداره .

مهمترين ايراد يك پست كه ممكنه باعث سوء برداشت كاربران بشه تا حد زيادي منتقل نشدن احسسات و لحن بيان گويندست در جايي كه كلماتي استفاده نشده كه بيانگر لحن او باشد .

در پست كارشناس محترم لحن بيان خيلي مهمه كه ما به اون دسترسي نداريم :Labkhand:كاش از ادمك و .. استفاده ميكردن :khandeh!:
احتمالا ايشون دوست داشتن با لحن جدي جناب قضاوتم آشنا بشن :Cheshmak: وقتي تو يه پست اين زبان جديو ديدن حرف دلشونو زدن . دوستان سعي كنن سخت نگيرن .:Cheshmak:

نازنين مريم;68610 نوشت:
فكر ميكنم قريب به اتفاق دوستان تو سايت از پستاي جناب قضاوت كه نكات مهم و كليدي با شوخ طبعي و ظرافت تو اونها بيان ميشه خوششون مياد اين يه هنره كه انسان با زبان شوخي مطالبي مهم بيان كنه و اين نحوه بيان در بسياري از موارد از تاثير گذاري بيشتري در مقابل سخنان جدي برخورداره .


:yes::Kaf:

استاد بزرگوار حامی +دوست گرامی قضاوت=عدم دلخوری و رضایت از همدیگر
کاربران اسک دین +مدیران واساتید وکارشناسان=شهر قشنگ دوستی :Gol::Mohabbat:
قضاوت به این مهربونی دلخور هم نیست کی گفته قضاوت دلخوره ها:Gig:
نبینـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم کسی حرف از دلخوری و... بزنه خونمون بدون این حرفا قشنگه حالا به افتخار خودتون :Kaf:

بی دل;68509 نوشت:
استاد با توجه به تاپیک ها و نکته سنجی های شما که بسیار مطالب اموزنده داشته و داره بنده نمی تونم این کلام رو از شما بپذیرم .

po0neh;68562 نوشت:
شوخ بودن به قاعده خودش یه هنره که هر کسی نداره

نازنين مريم;68610 نوشت:
فكر ميكنم قريب به اتفاق دوستان تو سايت از پستاي جناب قضاوت كه نكات مهم و كليدي با شوخ طبعي و ظرافت تو اونها بيان ميشه خوششون مياد اين يه هنره كه انسان با زبان شوخي مطالبي مهم بيان كنه و اين نحوه بيان در بسياري از موارد از تاثير گذاري بيشتري در مقابل سخنان جدي برخورداره .

سلام:Gol:

منم با نظر همه دوستان موافقم
این خودش یه هنر خیلی بزرگ هستش که ادم بتونه حرفشو و منظوری رو که داره در فالب طنز بیان کنه
این جوری نه دلخوری پیش میاد و نه ...

این هنری هستش که متاسفانه 95% افراد ندارنش و همینه که الان وضع ما اینه :Ghamgin:

التماس دعا:Gol:

ای بابا اینجا چه خبره
حالا خوبه همه شوخ طبعی دوستمون قضاوت را قبول دارید و تأیید هم می کنید :khandeh!:
خب استاد حامی هم منظورشون همین بود دیگه
یک بار حرف غیر شوخی دیدن ازشون تعجب کردند این دیگه این قدر موضع گیری نداره ؛ اتفاقا راست هم گفتند:Kaf:

اجازه بدید تاپیک سیر طبیعی خودش رو طی کنه و سولات بعدی مطرح بشه معلوم نیست موضوع این تاپیک چیه :Narahat:احکام شرعی روحانیونه ؟ مزاج شناسیه؟ بررسی جناب قضاوته ؟ خلاصه هر کی سردراورد به ما هم بگه:Gig::Gig:

به نام خدا

سلام بعد از یه مدت تقریبا ً دو هفته ای


قضاوت جون ، اولاً ما خیلی مخلصیم

ثانیاً بنده رسماً از دوست عزیزم جناب قضاوت که همیشه از نمک ید دار در گفته هاشون استفاده میکنن ( برای اینکه ضرری نداشته باشه ) حمایت میکنم !

اینم یه شعر برای اثبات صداقت در گفته هام که فی البداهه سروده شده :

قضاوت ، قضاوت ، ای مرد با شجاعت

هر قد نمک بریزی ، میکنیمت حمایت :ghash:



یا علی ، سلامتی امام زمان علیه السلام و دعا بر ظهور ایشون اصلی ترین خواسته مون در این شب ها باشه ، ان شاءالله

بی دل;68509 نوشت:
با سلام و احترام فراوان خدمت استاد حامی استاد با توجه به تاپیک ها و نکته سنجی های شما که بسیار مطالب اموزنده داشته و داره بنده نمی تونم این کلام رو از شما بپذیرم . شما که طنز رو بهتر از بقیه میشناسین و در نوشتنش دستی دارین ومی دونین که بسیار حرف ها در قالب طنز بروز داره و از طرفی هم شما به عنوان مشاور تجربه زیاد در برخورد با اشخاص دارین و شناختتون نسبت به ادمها بالاست و جنبه های مختلفشون . کلامتون قطعا ظریف تا عمق تاثیری رو که می خواین در جهت خیر داشته باشه اما اینجا این حرفتون و تاثیرش و مفهومش رو کمی بیشتر مد نظر قرار بدین !به نظر بنده حرف گرانیست و نه در خور یا حق

سلام
خدا يا فرمان قلم و فكر منو از جاده كج به سمت راه راست بگرداند:Nishkhand:

راستي قضاوت قدر خودتون داشته باشيد

سئوال نوزدهم:Gol:
علاقه به دروس حوزوي
من استعداد و علاقه زيادي نسبت به دروس حوزه و تبليغ دين به شيوه هاي مختلف دارم ولي والدين من مخالفند و مي گويند دروس دانشگاهي خودت را ادامه بدهيد آيا اشتغال به درس حوزه براي من واجب است يا تبعيت از والدينم؟

حامی;68799 نوشت:
سئوال نوردهم علاقه به دروس حوزوي من استعداد و علاقه زيادي نسبت به دروس حوزه و تبليغ دين به شيوه هاي مختلف دارم ولي والدين من مخالفند و مي گويند دروس دانشگاهي خودت را ادامه بدهيد آيا اشتغال به درس حوزه براي من واجب است يا تبعيت از والدينم؟


با سلام و تشکر از سئوال شما

طلبه شدن بخاطر نیازی که به روحانی متعهد در جامعه وجود دارد ، واجب کفایی است اگر بتوانید رضایت والدین را کسب نمایید خیلی بهتر است اما اگر هم قانع نشدند ، رضایت آنان شرط نیست و لازم نیست سخن آنان را اطاعت نمایید . (1)

پی نوشت:
1. آیت الله فاضل لنکرانی ره ، جامع المسائل ج 1 س 2246
2. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات ج 1 س 1604
3. آیت الله نوری همدانی ، استفتائات ج 1 س 540

[=times new roman]
سئوال بيستم :Gol:
با کسب اجازه از محضر اساتید محترم
من هم خودم خیلی علاقه به دروس حوزوی و تبلیغ دین دارم اما مادرم دوست داره که من دانشگاه برم.
نظر من اینه که آدم می تونه هم نظر مادر رو جلب کنه و خوشحالش کنه و هم بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به حوزه بیاد .
گاهی وقتا کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و بعد به حوزه می روند می تونند تازه بهتر هم تبلیغ کنند.

maryam91;68859 نوشت:
با کسب اجازه از محضر اساتید محترم من هم خودم خیلی علاقه به دروس حوزوی و تبلیغ دین دارم اما مادرم دوست داره که من دانشگاه برم. نظر من اینه که آدم می تونه هم نظر مادر رو جلب کنه و خوشحالش کنه و هم بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به حوزه بیاد . گاهی وقتا کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و بعد به حوزه می روند می تونند تازه بهتر هم تبلیغ کنند.

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری سید الشهداء علیه السلام

بله اگر بشود رضایت والدین را هم جلب کرد حتی با خواهش و التماس خیلی بهتر است .

اما آمدن به حوزه پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی از مواردی است که بسیار نادر اتفاق می افتد و خیلی ها همین نیت را داشتند و به علت هایی که شرح آن به طول می انجامد ، هیچگاه موفق بدین کار نشدند .

دروس حوزه اگر بخواهد به سرانجامی برسد خیلی زمان بر است و وقت زیادی از یک محصل می گیرد از این رو حتی جمع کردن بین حوزه و دانشگاه هم کاری ناکارآمد به حساب می آید و در عمل دیدیم که دوستانی که خواستند چنین کاری بکنند نه در حوزه به موفقیت رسیدند و نه در دانشگاه . البته همیشه نوابغ استثناء هستند اما تجربه نشان داده است که نوابغی که از عهده چنین کاری برآیند ، بسیار کمند .

آمدن خودم به حوزه نیز با مشکلاتی اعم از عدم رضایت پدر و مادر عزیزم همراه بود که هر جوری بود تلاش کردم تا آنان را راضی کنم که با عنایات خداوند متعال راضی شدند .


موفق باشید

سئوال بيست و يكم:Gol:
وقف سيار
طلبه اي چند كتاب وقف سيار كرده بود يعني روي آنها يادداشتي بود كه يك هفته بخوانند و به ديگري بدهند آيا وقفش درست بوده است؟ البته نياز شناسي مخاطبانش كه عالي بود.

با رعایت این شرایط وقفش صحیح می باشد..
1-مال وقف را به تصرف کسی که برای او وقف شده به وکیل یا ولی او بدهد.
2-مالی را که وقف کرده باید برای همیشه وقف کند،نه این که به صورت دوره ای و مقطعی باشد
توضیح المسائل مراجع،م 2679 و 268

شفا;69051 نوشت:
-مالی را که وقف کرده باید برای همیشه وقف کند،نه این که به صورت دوره ای و مقطعی باشد

سلام
ممنون
ولي در رساله به نظرم وقف را دو نوع نوشته اند
دائم و زمان دار

با تشکر از استاد شفا وجناب فراری.
اقسام وقف :
وقف به اعتبار کسانی که مال برای انها وقف می شود بر دو نوع است :
1- وقف عام :استفاده کنندگان از ان مال ،قشر یا گروه خاصی نیستند ،مثل وقف زمین برای مسجد

2-وقف خاص :استفاده کنندگان از ان مال ،قشر یا گروه خاصی میباشند ،مثلا وقف چیزی برای تیتیمان ویا فقرا شهر .

برخی از شرایط وقف :
1-صیغه وقف باید با الفاظی باشد که بیانگر اراده وقف باشد .
2-وقف دائمی باشد نه موقت .
3-وقف قطعی باشد ومعلق و مشروط به شرطی نباشد.
4-وقف برای دیگران باشد نه برای خودش .
البته برای واقف ومال موقوف(مال وقف شده( وموقوف علیه( افرادي كه برايشان وقف شده) هم شرایطی وجود دارد که درمجال دیگری باید به ان پرداخته شود .

تحریر الوسیله/ ج2 / کتاب الوقف واخواته / م1وم15و22و24و34.

سئوال بيست و دوم:Gol:
پاسخ شرعي نادرست
در يكي از مسافرت هاي تبليغي بين راه فردي درباره خمس از من سئوالي پرسيده من به ذهنم رجوع كردم و چون امكان دسترسي به كتاب نداشتم و به نظرم پاسخش را مي دانستم بعد كه مراجعه كردم متوجه شدم طبق نظر مرجع تقليد او پاسخ نداده ام و ايشان با پاسخ من بايستي خمس دهد ولي براساس نظر مرجعش نبايد خمس دهد با توجه به اين كه من فكر مي كردم نظرم درست است و به آن فرد هم دسترسي ندارم چه بايد بكنم؟

حامی;69385 نوشت:
سئوال بيست و دوم:gol:
پاسخ شرعي نادرست
در يكي از مسافرت هاي تبليغي بين راه فردي درباره خمس از من سئوالي پرسيده من به ذهنم رجوع كردم و چون امكان دسترسي به كتاب نداشتم و به نظرم پاسخش را مي دانستم بعد كه مراجعه كردم متوجه شدم طبق نظر مرجع تقليد او پاسخ نداده ام و ايشان با پاسخ من بايستي خمس دهد ولي براساس نظر مرجعش نبايد خمس دهد با توجه به اين كه من فكر مي كردم نظرم درست است و به آن فرد هم دسترسي ندارم چه بايد بكنم؟

با سلام وتشکر
استغفار نمایید.طبق نظر برخی مراجع عظام ضمان هم دارد.
(استفتائات موجود در مرکز ملی و استفتای شفاهی از برخی دفاتر مراجع عظام )

عترت;69456 نوشت:
طبق نظر برخی مراجع عظام ضمان هم دارد.

سلام ممنونم از پاسخ تان
با كي بايد تسويه حساب كند؟ رد مضالم است؟ صدقه بدهد به جاي او؟ يا ....

با سلام

اگر یقین ندارید که خمس را پرداخت می کند ،چیزی یر عهده ی شما نیست و همان استغفار کافی است.

استفتائات موجود در مرکز ملی پاسخگویی

عرفات;69634 نوشت:
اگر یقین ندارید که خمس را پرداخت می کند ،چیزی یر عهده ی شما نیست و همان استغفار کافی است.

اگر يقين داشته باشيم خمس را داده است چطور؟

سئوال بيست وسوم:Gol:
عدالت امام جمعه

با سلام به دلیل بعضی از مسائل هیات های عزاداری امام جمعه شهر ما چند ماه پیش در یک نماز جمعه تهمت هایی به عزاداران بدون علم زد الان ما از ان موقع دیگه تو مسجدی که ایشون امام جماعت هست نمیرویم اما نمیدونم نماز جمعه را چیکار کنیم حیف هست از دستمان میرود اما به وجود این امام جمعه دل چرکین هستیم که به او اقتدا کنیم یک را حل بدهید تا دوباره بتوانیم نماز جمعه برویم

پاسخ:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9505&p=70052

حامی;69385 نوشت:
سئوال بيست و دوم پاسخ شرعي نادرست در يكي از مسافرت هاي تبليغي بين راه فردي درباره خمس از من سئوالي پرسيده من به ذهنم رجوع كردم و چون امكان دسترسي به كتاب نداشتم و به نظرم پاسخش را مي دانستم بعد كه مراجعه كردم متوجه شدم طبق نظر مرجع تقليد او پاسخ نداده ام و ايشان با پاسخ من بايستي خمس دهد ولي براساس نظر مرجعش نبايد خمس دهد با توجه به اين كه من فكر مي كردم نظرم درست است و به آن فرد هم دسترسي ندارم چه بايد بكنم؟

عرفات;69634 نوشت:
با سلام اگر یقین ندارید که خمس را پرداخت می کند ،چیزی یر عهده ی شما نیست و همان استغفار کافی است. استفتائات موجود در مرکز ملی پاسخگویی

حامی;69708 نوشت:
اگر يقين داشته باشيم خمس را داده است چطور؟

با تشكر از استاد حامي

اگر يقين هم داشته باشيم كه خمس را داده است ، اگر مسئله گو شخصا اقدام به گرفتن خمس و پرداخت آن نكرده باشد ، ضامن نيست(1)

.... ضامن است (2)

پي نوشت ها:‌
1. امام خميني ره ، توضيح المسائل (استفتائات انتهاي رساله) س 53
و آيت الله گلپايگاني ره ، مجمع المسائل ج 4 س 754
و سئوال از دفتر‌ آيت الله فاضل لنكراني ره در قم
و سئوال از دفتر آيت الله خامنه اي در قم (7743232)
2. آيت الله بهجت ره و آيت الله صافي و آيت الله مكارم ، منابع و استفتائات كتبي موجود در مركز ملي

موضوع قفل شده است