احادیث جعلی ابو هریره

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

قدس شریف;318090 نوشت:
4-در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).آیا شما این روایت را قبول دارید یا خیر؟ آیا زید در این حدیث اشتباه کرده و جناب مسلم کار لغوی کرده که این حدیث را ذکر کرده است؟؟؟

متاسفانه شيعه ىر اينجا دو روایت را با هم یکی می کند و آنچه که دوست دارد برداشت می کند:

36 - (2408) حَدَّثَنِي زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ، وَشُجَاعُ بْنُ مَخْلَدٍ، جَمِيعًا عَنِ ابْنِ عُلَيَّةَ، قَالَ زُهَيْرٌ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، حَدَّثَنِي أَبُو حَيَّانَ، حَدَّثَنِي يَزِيدُ بْنُ حَيَّانَ، قَالَ: انْطَلَقْتُ أَنَا وَحُصَيْنُ بْنُ سَبْرَةَ، وَعُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ، إِلَى زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، فَلَمَّا جَلَسْنَا إِلَيْهِ قَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: لَقَدْ لَقِيتَ يَا زَيْدُ خَيْرًا كَثِيرًا، رَأَيْتَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَسَمِعْتَ حَدِيثَهُ، وَغَزَوْتَ مَعَهُ، وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ لَقَدْ لَقِيتَ، يَا زَيْدُ خَيْرًا كَثِيرًا، حَدِّثْنَا يَا زَيْدُ مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: يَا ابْنَ أَخِي وَاللهِ لَقَدْ كَبِرَتْ سِنِّي، وَقَدُمَ عَهْدِي، وَنَسِيتُ بَعْضَ الَّذِي كُنْتُ أَعِي مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَمَا حَدَّثْتُكُمْ فَاقْبَلُوا، وَمَا لَا، فَلَا تُكَلِّفُونِيهِ، ثُمَّ قَالَ: قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا، بِمَاءٍ يُدْعَى خُمًّا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، وَوَعَظَ وَذَكَّرَ، ثُمَّ قَالَ: " أَمَّا بَعْدُ، أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَ رَسُولُ رَبِّي فَأُجِيبَ، وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ " فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي» فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عَقِيلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: كُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ

این در باب اهل بیت و حرم صدیقه است که به وضوح می گوید همسران پیامبر نیز از اهل بیت پیامبر می باشند!!! با رنگ قرمز پیدا می باشد.

اما روایتی دیگر که در مورد اهل بیت در صحیح بخاری آمده است مربوط به حدیث ثقلین می باشد.

37 - (2408) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَكَّارِ بْنِ الرَّيَّانِ، حَدَّثَنَا حَسَّانُ يَعْنِي ابْنَ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ سَعِيدٍ وَهُوَ ابْنُ مَسْرُوقٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ حَيَّانَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا لَهُ: لَقَدْ رَأَيْتَ خَيْرًا، لَقَدْ صَاحَبْتَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ، وَسَاقَ الْحَدِيثَ بِنَحْوِ حَدِيثِ أَبِي حَيَّانَ، غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ: " أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، هُوَ حَبْلُ اللهِ، مَنِ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَى الْهُدَى، وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ " وَفِيهِ فَقُلْنَا: مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ نِسَاؤُهُ؟ قَالَ: لَا، وَايْمُ اللهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنَ الدَّهْرِ، ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ، وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ

حالا دیدید که کوردلان چگونه با این استناد سعی می کنند بگویند اهل بیت پیامبر شامل زنان نیست؟؟؟

Bk 31, Number 5920:
Yazid b. Hayyan reported, I went along with Husain b. Sabra
and 'Umar b. Muslim to Zaid b. Arqam and, as we sat by his
side, Husain said to him: Zaid. you have been able to acquire
a great virtue that you saw Allah's Messenger (may peace be
upon him) listened to his talk, fought by his side in
(different) battles, offered prayer behind me. Zaid, you have
in fact earned a great virtue. Zaid, narrate to us what you
heard from Allah's Messenger (may peace be upon him). He said:
I have grown old and have almost spent my age and I have
forgotten some of the things which I remembered in connection
with Allah's Messenger (may peace be upon him), so accept
whatever I narrate to you, and which I do not narrate do not
compel me to do that. He then said: One day Allah's Messenger
(may peace be upon him) stood up to deliver sermon at a
watering place known as Khumm situated between Mecca and
Medina. He praised Allah, extolled Him and delivered the
sermon and. exhorted (us) and said: Now to our purpose. O
people, I am a human being. I am about to receive a messenger
(the angel of death) from my Lord and I, in response to
Allah's call, (would bid good−bye to you), but I am leaving
among you two weighty things: the one being the Book of Allah
in which there is right guidance and light, so hold fast to
the Book of Allah and adhere to it. He exhorted (us) (to hold
fast) to the Book of Allah and then said: The second are the
members of my household I remind you (of your duties) to the
members of my family. He (Husain) said to Zaid: Who are the
members of his household? Aren't his wives the members of his
family? Thereupon he said: His wives are the members of his
family (but here) the members of his family are those for whom
acceptance of Zakat is forbidden. And he said: Who are they?
Thereupon he said: 'Ali and the offspring of 'Ali, 'Aqil and
the offspring of 'Aqil and the offspring of Ja'far and the
offspring of 'Abbas. Husain said: These are those for whom the
acceptance of Zakat is forbidden. Zaid said: Yes.

علامه مجلسی علیه الرحمه پس از سخن زمخشری از بزرگان عامه در خصوص نصب و سب علی فرمود: باور کنید که در قلب هر سنی گرچه کم اما دره ای عناد نسبت به علی وجود دارد...

الله اکبر برادر فری همتون همینید تکرارای بیهوده در حالی که به حقیقت شیعه واقفید.

حالا گوش کن:
در اونجا که من قرمز کردم دقت کن و برو حدیثشو پیدا کن... میگه زنان نبی ص اهل بیت حضرتش هستند اما اینجا منظور آنها نیست بلکه آنهایی اند که صدقه بریشان حرام است. یعنی طبق صحیح مسلم اهل بیتی که نبی ص فرمود به آنها چنگ بزنید تا گمراه نشوید اینان هستند نه زنان نبی ص چون عایشه... اینو خود سنی ها افزودند که در اینجا مخاطب زنان نبی ص نیستند.

و اما تدلیس شما را فاش میکنم:

Bk 31, Number 5923:
Yazid b. Hayyan reported: We went to him (Zaid b. Arqam) and
said to him. You have found goodness (for you had the honour)
to live in the company of Allah's Messenger (may peace be upon
him) and offered prayer behind him, and the rest of the hadith
is the same but with this variation of wording that lie said:
Behold, for I am leaving amongst you two weighty things, one
of which is the Book of Allah, the Exalted and Glorious, and
that is the rope of Allah. He who holds it fast would be on
right guidance and he who abandons it would be in error, and
in this (hadith) these words are also found: We said: Who are
amongst the members of the household?
Aren't the wives (of the
Holy Prophet) included amongst the members of his house hold?
Thereupon he said:
No, by Allah, a woman lives with a man (as
his wife) for a certain period; he then divorces her and she
goes back to her parents and to her people; the members of his
household include his ownself and his kith and kin (who are
related to him by blood) and for him the acceptance of Zakat
is prohibited
.

شیعیان علی ع دقت کنند حدیث فوق دو حدیث بعد از آن حدیث قبلی است در صحیح مسلم که آن عده که از زید این رو میشنیدند از وی پرسیدند از اهل بیت برای ما بگو آیا زنان هم جزو آن میشوند؟ زید گفت والله نه. زید ادامه داد: زن با مرد مدت معینی زندگی میکند و زمانی که مرد او را طلاق دهد به خانه پدریش باز میگردد. اهل بیت شامل خود نبی ص بچه هاو نوادگان حضرت ص که خون هایشان یکی است و زکات پذیرفتنشان حرام است...

توجه کنید که چقدر زیبا جناب مسلم در صحیحش این حدیث گرانبهارا بی غل و غش آورده است. که شاید مورد لطف امامی علی ع قرار گیرد...

قدس شریف;318679 نوشت:
لطفا منبع بخاری درخصوص این رو ذکر فرمائید


با سلام

حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ حَفْصٍ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ مَا تَرَكَ غِنًى وَالْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنْ الْيَدِ السُّفْلَى وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ تَقُولُ الْمَرْأَةُ إِمَّا أَنْ تُطْعِمَنِي وَإِمَّا أَنْ تُطَلِّقَنِي وَيَقُولُ الْعَبْدُ أَطْعِمْنِي وَاسْتَعْمِلْنِي وَيَقُولُ الِابْنُ أَطْعِمْنِي إِلَى مَنْ تَدَعُنِي فَقَالُوا يَا أَبَا هُرَيْرَةَ سَمِعْتَ هَذَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا هَذَا مِنْ كِيسِ أَبِي هُرَيْرَةَ.صحیح بخاری 13-388


ابو هريره گفت : رسول خدا فرمودند : بهترين صدقه آن است که سبب بي نيازي شود و دست بالاتر ( دهنده ) بهتر از دست پايين تر است ؛ و در ابتدا به کسي کمک نما که عيال وار باشد ؛ زن مي گويد يا به من غذا بده يا من را طلاق بده و بنده مي گويد به من غذا بده و از من کار بخواه و فرزند مي گويد : به من غذا بده ؛ من را به که واگذار مي کني ؟گفتند : اي ابو هريره اين را از رسول خدا شنيدي ؟ پاسخ داد : خير اين از کیسه ابو هريره است !!!

راستی اگر ابوهريره ، احاديثي نقل مي‌كرده است كه حقيقتاً از پيامبر اسلام شنيده بوده ، چرا عمر وي را از اين كار منع و حتي او را تهديد به تبعيد مي‌كند ؟

آيا امكان دارد كه عمر ، صحابي رسول خدا را بدون هيچ گناهي ، تنبيه كند ؟

ذهبي ، عالم مشهور عامه در ترجمه ابوهريره مي‌نويسد :عن السائب بن يزيد : سمع عمر يقول لأبي هريرة : لتتركن الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، أو لألحقنك بأرض دوس ! .

از سائب بن زید :شنیدم عمر به ابوهریره میگوید :باید نقل حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم را ترک کنی وگرنه تو را تبعید میکنم به دوس...

سلام مجدد
از دوستان عذر خواهی می کنم. مدتی نبودم.

حدثنا عمر بن حفص حدثنا أبي حدثنا الأعمش حدثنا أبو صالح قال حدثني أبو هريرة رضي الله عنه قال قال النبي صلى الله عليه وسلم أفضل الصدقة ما ترك غنى واليد العليا خير من اليد السفلى وابدأ بمن تعول تقول المرأة إما أن تطعمني وإما أن تطلقني ويقول العبد أطعمني واستعملني ويقول الابن أطعمني إلى من تدعني

فقالوا يا أبا هريرة سمعت هذا من رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لا هذا من كيس أبي هريرة

ابو هريره گفت : رسول خدا فرمودند : بهترين صدقه آن است که سبب بي نيازي شود و دست بالاتر ( دهنده ) بهتر از دست پايين تر است ؛ و در ابتدا به کسي کمک نما که عيال وار باشد ؛ زن مي گويد يا به من غذا بده يا من را طلاق بده و بنده مي گويد به من غذا بده و از من کار بخواه و فرزند مي گويد : به من غذا بده ؛ من را به که واگذار مي کني ؟

گفتند : اي ابو هريره اين را از رسول خدا شنيدي ؟ پاسخ داد : خير اين از جيب ابو هريره است !!![1]

اگر اين روايات را مي گفتم ، عمر با من برخورد مي کرد!!!
قال سمعت أبا هريرة يقول ما كنا نستطيع أن نقول قال رسول الله صلى الله عليه وسلم حتى قبض عمر قال أبو سلمة فسألته بم قال كنا نخاف السياط وأوما بيده إلى ظهره

از ابو هريره روايت شده است که گفت : ما نمي توانستيم بگوييم «رسول خدا گفته اند » تا اينکه عمر از دنيا رفت ؛ ابو سلمه مي گويد پرسيدم : براي چه ؟ پاسخ داد : از شلاق مي ترسيديم و به پشتش اشاره کرد.[2]
---------------------------------------------------------------------------

سمعت أبا هريرة يقول ما كنا نستطيع أن نقول قال رسول الله صلى الله عليه وسلم حتى قبض عمر وقال محمد بن يحيى الذهلى ثنا عبد الرزاق عن معمر عن الزهرى قال... يقول أبو هريرة أفكنت محدثكم بهذه الأحاديث وعمر حى أما والله إذا لأيقنت أن المحففة ستباشر ظهرى

ابو هريره گفته است که اگر من اين روايات را که براي شما گفتم در زمان زندگاني عمر مي گفتم ، يقين داشتم که شلاق به پشتم مي خورد!!![3]

---------------------------------------------------------------------------
در روايت مصنف عبد الرزاق و جامع ازدي آمده است :
إذا لألفيت المخفقة ستباشر ظهري

ابزار خفقان عمر ( شلاق) با پشت من همراه مي شد .[4]
---------------------------------------------------------------------------
وروى الدراوردي عن محمد بن عمرو عن أبي سلمة عن أبي هريرة وقلت له أكنت تحدث في زمان عمر هكذا قال لو كنت أحدث في زمان عمر مثل ما أحدثكم لضربني بمخفقته

به ابو هريره گفتم : آيا اين روايات را در زمان عمر مي گفتي ؟
پاسخ داد : اگر اين روايات را که کنون براي شما مي گفتم در زمان عمر نقل مي کردم عمر من را با ابزار خفقان خويش(شلاق) مي زد .[5]
---------------------------------------------------------------------------
در روايت ديگري خود ابوهريره اعتراف مي‌كند كه اگر اين احاديثي كه الآن نقل مي‌كنم ، اگر در زمان عمر نقل مي‌كردم ، سرم را مي شكست :
عن ابن عجلان : أن أبا هريرة كان يقول : إني لأحدث أحاديث ، لو تكلمت بها في زمن عمر ، لشج رأسي .
ابو هريره مي گفت : من رواياتي را مي گويم که اگر در زمان عمر اين ها را مي گفتم سرم را مي شکستند!!![6]
---------------------------------------------------------------------------

پانویس:

[1]:صحيح البخاري ج5 ص2048 کتاب النفقات باب وجوب النفقة على الآهل والعيال ش 5040
2:

تاريخ مدينة دمشق ج67 ص344 - سير أعلام النبلاء ج2 ص602 - البداية والنهاية ج8 ص107
3:
البداية والنهاية ج8 ص107
4: مصنف عبد الرزاق ج11 ص262 ش 20496- الجامع ج11 ص262 ش20496
5: تذكرة الحفاظ ج1 ص7 همچنین توجيه النظر إلى أصول الأثر ج1 ص62
6: سير أعلام النبلاء ج 2 ص 601 همچنین تاريخ مدينة دمشق ج67 ص343

عمر ، ابوهريره را به خاطر روايت هايش تهديد به تبعيد مي‌كند!

ذهبي ، عالم مشهور اهل سنت در ترجمه ابوهريره مي‌نويسد :

عن السائب بن يزيد : سمع عمر يقول لأبي هريرة : لتتركن الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، أو لألحقنك بأرض دوس ! .[1]

اگر ابوهريره ، احاديثي نقل مي‌كرده است كه حقيقتاً از پيامبر اسلام شنيده بوده ، چرا عمر وي را از اين كار منع و حتي او را تهديد به تبعيد مي‌كند ؟ آيا امكان دارد كه عمر ، صحابي رسول خدا را بدون هيچ گناهي ، تنبيه كند ؟

عمر او را دروغگو مي دانست :

ابن قتيبه در اين زمينه کلامي نقل مي کند که يا راوي آن خود وي است و يا ابن مسعود ( از صحابه ) و در هر صورت مي تواند شاهدي براي ما باشد :
وذكر أبا هريرة فقال أكذبه عمر وعثمان وعلي وعایشة رضوان الله عليهم
سخن در مورد ابو هريره بود ؛ پس گفت : او را عمر و عثمان و علي و عایشه تکذيب کرده اند .
[2]

نظر عثمان در مورد وي :

وذكر أبا هريرة فقال أكذبه عمر وعثمان وعلي وعائشة رضوان الله عليهم
سخن در مورد ابو هريره بود ؛ پس گفت : او را عمر و عثمان و علي و عایشه تکذيب کرده اند .
[3]

فتوا ندادن ابو هريره تا زمان مرگ عثمان :

كان بن عباس وابن عمر وأبو سعيد الخدري وأبو هريرة وعبد الله بن عمرو بن العاص وجابر بن عبد الله ورافع بن خديج وسلمة بن الأكوع وأبو واقد الليثي وعبد الله بن بحينة مع أشباه لهم من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم يفتون بالمدينة ويحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم من لدن توفي عثمان إلى أن توفوا

ابن عباس و ... و ابو هريره و و... در مدينه از زماني که عثمان از دنيا رفت تا زماني که مردند فتوا مي دادند و از رسول خدا روايت نقل مي کردند .
[4]


نظر امير مومنان، مولا علی (ع) در مورد وي :

ابوهريره دروغگوترين فرد بر رسول خداست :
ابن أبي الحديد شافعي به نقل از استادش ابوجعفر اسكافي مي نويسد :
عن علي عليه السلام أنه قال : ألا إن أكذب الناس - أو قال : أكذب الاحياء - على رسول الله صلى الله عليه وآله أبو هريرة الدوسي .
از امير مومنان روايت شده است که فرمود : آگاه باشيد که دروغ گو ترين مردمان يا زندگان بر رسول خدا ابو هريره دوسي است .
[5]

وي در جاي ديگر مي گويد :

وقد صرح غير مرة بتكذيب أبي هريرة ، وقال : لا أحد أكذب من هذا الدوسي على رسول الله صلى الله عليه وآله .

امير مومنان در بسياري موارد تصريح به دروغ گو بودن ابو هريره کرده اند و گفته اند : کسي بيشتر از اين دوسي ( ابو هريره دوسي) بر رسول ( ص ) دروغ نمي بندد!!!
[6]

ابن قتيبه نيز در کتاب خويش اين مطلب را تاييد مي کند .
وذكر أبا هريرة فقال أكذبه عمر وعثمان وعلي وعائشة رضوان الله عليهم

قسم مي خورم با ابو هريره (در رواياتش ) مخالفت مي کنم :

[7]

عن ابراهيم أن عليا رضي الله عنه بلغه أن أبا هريرة يبتدىء بميامينه في الوضوء وفي اللباس فدعا بماء فتوضأ وبدأ بمياسيره وقال لأخالفن أبا هريرة

وقتي به علي خبر رسيد که ابو هريره ( قبل از شروع در وضو) در هنگام (شستن درست براي وارد شدن در ) وضو و نيز در لباس پوشيدن ، در ابتدا از دست راست شروع مي کند ، پس آبي طلب کرده و با آن وضو گرفته و با دست چپ شروع کردند و فرمودند : قسم مي خورم که با ابو هريره مخالفت کنم .
[8]


نظر ابن عمر :

ابو هريره دروغ گفته است!!!:

حبيب ابن أبي ثابت عن طاوس قال كنت جالسا جالسا عند ابن عمر فأتاه رجل فقال أن أبا هريرة يقول أن الوتر ليس بحتم فخذوا منه ودعوا فقال ابن عمر كذب أبو هريرة جاء رجل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فسأله عن صلاة اليل فقال مثنى مثنى فإذا خشيت الصبح فواحدة
جامع بيان العلم وفضله ( ابن عبد البر) ج2 ص154
نزد ابن عمر نشسته بودم ، پس شخصي آمده و گفت : ابو هريره مي گويد که (در نماز شب) وتر خواندن ( نماز ها را تکي تکي خواندن ) لازم نيست ؛ اگر خواستيد وتر بخوانيد و اگر خواستيد خير ( دو تا دوتا نماز ها را با هم بخوانيد ) ؛ ابن عمر گفت : ابو هريره دروغ گفته است !!! شخصي به نزد رسول خدا آمد و از ايشان در مورد نماز شب پرسيد ، پس فرمودند : دو تا دوتا بخوان اما اگر ترسيدي که صبح شود يکي بخوان
[9]


نظر عائشه :

ابو هريره دروغ گفته است !!!:

أخبرنا أبو محمد هبة الله بن سهل بن عمر الفقيه أنبأ أبو سعيد محمد بن علي بن محمد أنا أو طاهر محمد بن الفضل قال نا جدي أبو بكر محمد بن إسحاق بن خزيمة نا عبد القدوس بن محمد بن شعيب بن الحبحاب نا عمرو يعني ابن عاصم نا همام نا قتادة عن أبي حسان أن رجلين من بني عامر أنبآ عائشة فقالا أن أبا هريرة يحدث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال الشؤم في الدابة والمرأة والفرس قال فطارت شقة منها في السماء وشقة في الأرض فقالت كذب والذي أنزل الفرقان على أبي القاسم صلى الله عليه وسلم ما قاله له إنما كان أهل الجاهلية يتطيرون من ذلك

...حدثناه أبو موسى حدثني عبد الصمد نا همام نا قتادة عن أبي حسان أن رجلين من بني عامر دخلا على عائشة فقالا لها إن أبا هريرة يقول ان الطيرة في الدار والمرأة والفرس فغضبت من ذلك غضبا شديدا وطارت شقة منها في السماء وشقة في الأرض فقالت كذب والذي أنزل الفرقان على أبي القاسم صلى الله عليه وسلم ما قاله إنما قال كان أهل الجاهلية يتطيرون من ذلك

دو نفر از بني عامر به عائشه گفتند : ابو هريره از رسول خدا ( ص) روايت نقل مي کند که فرموده اند : شومي و پليدي در مرکب و زن و اسب است ؛ اما يکي از آنها به آسمان رفت و يکي به زمين !!! عائشه گفت : قسم به کسي که قرآن را بر رسول خدا نازل کرد ، دروغ گفته است ؛ تنها اهل جاهليت اين ها را شوم مي دانستند !!!
[10]




قسم به خدا با ابو هريره در روايتش مخالفت مي کنم!!!

از ابو هريره روايت کرده اند رسول خدا فرمودند اگر بند کفش يکي از شما پاره شد ، تا زماني که آن را درست نکرده است به راه نيفتد ؛ وقتي اين خبر به عائشه رسيد گفت : قسم مي خورم که با ابو هريره در آنچه روايت کرده است مخالفت کنم.

وأخرج الترمذي بسند صحيح عن عائشة أنها كانت تقول لأخيفن أبا هريرة فيمشي في نعل واحدة وكذا أخرجه بن أبي شيبة موقوفا وكأنها لم يبلغها النهي وقولها لأخيفن معناه لأفعلن فعلا يخالفه وقد اختلف في ضبطه فروى لأخالفن وهو أوضح في المراد
[11]

تکذيب آنچه ابو هريره روايت کرده است :

ابو هريره روايتي نقل کرده است که سگ و الاغ و زن اگر از جلوي نماز گذار عبور کنند ، سبب بطلان نماز مي شوند ؛ عائشه از اين روايت بر آشفت و با چندين روايت ، بطلان ادعاي ابو هريره را اثبات کرد :

وقتي رسول خدا نماز مي خواندند ،من خود در جلوي ايشان بودم

وروى أن الكلب والمرأة والحمار تقطع الصلاة فقالت عائشة رضي الله عنها ربما رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي وسط السرير وأنا على السرير معترضة بينه وبين القبلة

ابو هريره روايت کرد که سگ و زن و الاغ ( در صورت عبور از جلوي نماز گذار ) نماز را باطل مي کنند ؛ پس عائشه گفت : من گاهي رسول خدا را مي ديدم که به سوي وسط رخت خواب نماز مي خواند در حاليکه من بر روي رخت خواب بودم و بين ايشان و قبله واقع مي شدم.

آيا « شما » ( خطاب به صحابه اي که اين روايت را نقل کردند از جمله ابو هريره ) ما را به منزله سگ ها قرار داديد ؟
[12]

حدثنا إسماعيل بن خليل حدثنا علي بن مسهر عن الأعمش عن مسلم يعني بن صبيح عن مسروق عن عائشة أنه ذكر عندها ما يقطع الصلاة فقالوا يقطعها الكلب والحمار والمرأة قالت لقد جعلتمونا كلابا
عائشه وقتي اين فتوا را به او گفتند گفت : آيا شما ما را مانند سگ ها قرار داديد ؟
[13]

پانویس:
1:سير أعلام النبلاء ج 2 ص 600 و كنز ج 10 ص 291 و البداية والنهاية ج8 ص106 همچنین أخبار المدينة ج2 ص12 ش 1361 همچنین تاريخ مدينة دمشق ج50 ص172 و ج67 ص343
2: تأويل مختلف الحديث ج1 ص22
3: تأويل مختلف الحديث ج1 ص22
4: الطبقات الكبرى ج2 ص372- تاريخ الإسلام ذهبي ج5 ص414 - سير أعلام النبلاء ج2 ص607 و...
5: شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج4 ، ص68 .
6:
شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج 20 ص 24
7:
تأويل مختلف الحديث ج1 ص22 سخن در مورد ابو هريره بود ؛ پس گفت : او را عمر و عثمان و علي و عائشه تکذيب کرده اند ؛
8:

المحصول ( رازي ) ج4 ص464 - تأويل مختلف الحديث ج1 ص22

9:
جامع بيان العلم وفضله ( ابن عبد البر) ج2 ص154
10:
تاريخ مدينة دمشق ج67 ص352 - التمهيد لابن عبد البر ج9ص289 - طرح التثريب في شرح التقريب ج8 ص114 و...
11:
فتح الباري ج10 ص310
12:
تأويل مختلف الحديث ج1 ص22
13:
صحيح البخاري ج1 ص192ش 489

خانه از پای بست ویران است!!!

بی نام و نشان;323985 نوشت:
فتوا ندادن ابو هريره تا زمان مرگ عثمان : كان بن عباس وابن عمر وأبو سعيد الخدري وأبو هريرة وعبد الله بن عمرو بن العاص وجابر بن عبد الله ورافع بن خديج وسلمة بن الأكوع وأبو واقد الليثي وعبد الله بن بحينة مع أشباه لهم من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم يفتون بالمدينة ويحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم من لدن توفي عثمان إلى أن توفوا ابن عباس و ... و ابو هريره و و... در مدينه از زماني که عثمان از دنيا رفت تا زماني که مردند فتوا مي دادند و از رسول خدا روايت نقل مي کردند.

وقال محمد بن سعد: حدثنا محمد بن عمر قال: حدثنا عبد الحميد بن جعفر، عن أبيه، عن زياد بن مينا قال: كان ابن عباس، وابن عمر، وأبو سعيد، وأبو هريرة، وجابر يفتون بالمدينة، ويحدثون عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ لدن توفي عثمان إِلَى أن تُوفُوا، وهؤلاء الخمسة، إليهم صارت الفتوى.

زياد بن مينا :

زياد بن مينا مجهول است
التَّكْميل في الجَرْح والتَّعْدِيل ومَعْرِفة الثِّقَات والضُّعفاء والمجَاهِيل ج 3 ص 204

وقال أبو الحسن بن البَرَّاء: قال علي بن المديني: زياد بن مينا الذي روى عن أبي سعد بن أبي فَضَالة مَجْهولٌ ولا أعرفه

التَّكْميل في الجَرْح والتَّعْدِيل ومَعْرِفة الثِّقَات والضُّعفاء والمجَاهِيل ج 3 ص 203

و در انتهای توجه شما را به این نکته جلب می کنم:
فتون بالمدينة، ويحدثون من لدن توفي «عثمان» رضي الله عنهم إلى أن توفوا، وإلى هؤلاء الخمسة صارت الفتوى.
قال «الذهبي» توفي «أبو هريرة» سنة تسع وخمسين، ولعله الصحيح لأنه صلى على «أم سلمة» وماتت في شوال سنة تسع وخمسين اهـ.
رحم الله أبا هريرة، رحمة واسعة وجزاه الله أفضل الجزاء.


معرفة القراء الكبار ج 1 ص 44.
معجم حفاظ القرآن عبر التاريخ ج 1 ص 600

بی نام و نشان;323985 نوشت:
حدثنا إسماعيل بن خليل حدثنا علي بن مسهر عن الأعمش عن مسلم يعني بن صبيح عن مسروق عن عائشة أنه ذكر عندها ما يقطع الصلاة فقالوا يقطعها الكلب والحمار والمرأة قالت لقد جعلتمونا كلابا عائشه وقتي اين فتوا را به او گفتند گفت : آيا شما ما را مانند سگ ها قرار داديد ؟

حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ خَلِيلٍ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُسْلِمٍ يَعْنِي ابْنَ صُبَيْحٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَهَا مَا يَقْطَعُ الصَّلاَةَ، فَقَالُوا: يَقْطَعُهَا الكَلْبُ وَالحِمَارُ وَالمَرْأَةُ، قَالَتْ: لَقَدْ جَعَلْتُمُونَا كِلاَبًا، «لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي، وَإِنِّي لَبَيْنَهُ وَبَيْنَ القِبْلَةِ، وَأَنَا مُضْطَجِعَةٌ عَلَى السَّرِيرِ، فَتَكُونُ لِي الحَاجَةُ، فَأَكْرَهُ أَنْ أَسْتَقْبِلَهُ، فَأَنْسَلُّ انْسِلاَلًا» وَعَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ نَحْوَهُ

اگر متوجه شدید که این حدیث چه ربطی به ابوهریره رض دارد لطفا به من هم بگوئید.

بی نام و نشان;323977 نوشت:
حدثنا عمر بن حفص حدثنا أبي حدثنا الأعمش حدثنا أبو صالح قال حدثني أبو هريرة رضي الله عنه قال قال النبي صلى الله عليه وسلم أفضل الصدقة ما ترك غنى واليد العليا خير من اليد السفلى وابدأ بمن تعول تقول المرأة إما أن تطعمني وإما أن تطلقني ويقول العبد أطعمني واستعملني ويقول الابن أطعمني إلى من تدعني فقالوا يا أبا هريرة سمعت هذا من رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لا هذا من كيس أبي هريرة ابو هريره گفت : رسول خدا فرمودند : بهترين صدقه آن است که سبب بي نيازي شود و دست بالاتر ( دهنده ) بهتر از دست پايين تر است ؛ و در ابتدا به کسي کمک نما که عيال وار باشد ؛ زن مي گويد يا به من غذا بده يا من را طلاق بده و بنده مي گويد به من غذا بده و از من کار بخواه و فرزند مي گويد : به من غذا بده ؛ من را به که واگذار مي کني ؟ گفتند : اي ابو هريره اين را از رسول خدا شنيدي ؟ پاسخ داد : خير اين از جيب ابو هريره است !!!

شما می گوئید منظور از کیس "کیسه و جیب" است!!!
در زیر همین روایت در صحیح بخاری نسخه شامله نوشته شده است:
5040 (5/2048) -[ ش (ما ترك غنى) ما لم يجحف بالمعطي وكان سهلا عليه وترك لديه سعة. (سمعت هذا) أي قولك تقول المرأة ... الخ. (كيس) وعاء أي من قوله وفي رواية (كيس) أي عقله وفطنته]

منظور از "کیس" عقل و خرد است!!!
اما آیا این صحیح است؟؟؟

حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ كَثِيرٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ عُلَيَّةَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ، عَنْ أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ المَدِينَةَ لَيْسَ لَهُ خَادِمٌ، فَأَخَذَ أَبُو طَلْحَةَ بِيَدِي، فَانْطَلَقَ بِي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ أَنَسًا غُلاَمٌ كَيِّسٌ فَلْيَخْدُمْكَ، قَالَ: «فَخَدَمْتُهُ فِي السَّفَرِ وَالحَضَرِ، مَا قَالَ لِي لِشَيْءٍ صَنَعْتُهُ لِمَ صَنَعْتَ هَذَا هَكَذَا؟ وَلاَ لِشَيْءٍ لَمْ أَصْنَعْهُ لِمَ لَمْ تَصْنَعْ هَذَا هَكَذَا؟»
صحیح بخاری ح 2768
می بینید که منظور غلام عاقل و دانا است.


حدیث صحیح است می گوید:
« [=&quot]المومن كيس فطن حذر » [/]
[=&quot]يعني [/]: [=&quot]انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است[/].
بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 307 (به نقل از قُضاعى) .


توی همین سایت هم "كيس" را سرچ کنید می بینید که کارشناسان و پاسخ یاران نوشته اند معنی کیس عاقل و دانا است.



برادر داداش میدونم از دستم دلخوری ولی اینو با دل و جون و بامید اینکه تو راه راست رو با چراغی که علی ع افروخته پیدا کنی آپلود کردم: این صحیح بخاری از سایت سنی دانلود شده است من این مطلب رو پیدا کردم و در اینجا حرفی از کیسه نزده میدونی چی گفته؟

اینجا وختی ازش پرسیدن آیا این حدیث از رسول الله ص است. ابوهریره جواب میده نه بلکه این از خودم است درحالی که اولش با قال رسول الله شروع کرده. دقت کن

والله که وختی آقای خیرالبریه این حدیثو اورد باورم نشد رفتم دنبالش تا پیاش کردم. دوس داری بده بهرکی برات معنی کنه ویا از هرکجا میخوای بپرس.

قدس شریف;324042 نوشت:
برادر داداش میدونم از دستم دلخوری ولی اینو با دل و جون و بامید اینکه تو راه راست رو با چراغی که علی ع افروخته پیدا کنی آپلود کردم: این صحیح بخاری از سایت سنی دانلود شده است من این مطلب رو پیدا کردم و در اینجا حرفی از کیسه نزده میدونی چی گفته؟

سلام.

اول آنکه همواره دعا می کنم که الله حداقل شیعه را از لعن و نفرین برهاند زیرا الله هیچگاه در قرآن شخصی را به صورت خاص لعن نکرده است.
این از افتخارات اهل سنت است که با پیروی از امیرالمومنین علی رض در نهایت ادب و متانت باشد و در مقابل کسانی که از روی اشتباه لعن را عبادت می دانند خویش تنداری کنند.

اما بعد...

همواره به شما یادآوری کرده ایم که باید، باید، باید نسخه عربی را رجوع کنید.
بر همگان روشن است که احادیث به زبان عربی هستند و امکان دارد (حتی 1%) که در ترجمه به لسان های دیگر اشتباهی رخ دهد.
پس برای پیدا کردن حقیقت به سرچشمه برو، آنجا که عربی نوشته شده است.

در حدیث نوشته شده "کیس"
کیس هم به معنی کیسه هست و هم به معنی عقل.

اما آنچه که در احادیث مخصوصا احادیث ابوهریره برداشت می شود و همچنین ذیل همین حدیث هم آمده است، منظور "عقل و دانش" است نه اینکه حدیثی را من درآوردی جعل نموده باشد.

به این کار جعل حدیث می گویند و کسی که جعل حدیث کند جایگاهی در بین اهل حدیث ندارد.





مکه;324038 نوشت:
می بینید که منظور غلام عاقل و دانا است. حدیث صحیح است می گوید: « المومن كيس فطن حذر » يعني : انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است. بحار الأنوار ، ج 64 ، ص 307 (به نقل از قُضاعى) . توی همین سایت هم "كيس" را سرچ کنید می بینید که کارشناسان و پاسخ یاران نوشته اند معنی کیس عاقل و دانا است.


با سلام

شما متوجه اصل و معنی مطلب نیستید بفرض اینکه کیس به معنی عقل باشد بازهم در نتیجه فرقی ندارد اگر در متن بخاری دقت کنید از ابوهریره میپرسند که آیا خودت این حدیث را از رسول الله شنیدی میگوید نه !

بعدش میگوید از کیس خودم است حال اگر عقل خودش هم باشد باز هم دروغ بسته بخدا و رسولش .


مکه;324027 نوشت:
زياد بن مينا : زياد بن مينا مجهول است التَّكْميل في الجَرْح والتَّعْدِيل ومَعْرِفة الثِّقَات والضُّعفاء والمجَاهِيل ج 3 ص 204 وقال أبو الحسن بن البَرَّاء: قال علي بن المديني: زياد بن مينا الذي روى عن أبي سعد بن أبي فَضَالة مَجْهولٌ ولا أعرفه التَّكْميل في الجَرْح والتَّعْدِيل ومَعْرِفة الثِّقَات والضُّعفاء والمجَاهِيل ج 3 ص 203


عجله نکن برادر ! جناب مزی وی را مجهول دانسته اما سایر اعاظم رجال وی را توثیق کرده اند :

الاسم : زياد بن ميناء

الطبقة : 3 : من الوسطى من التابعين

روى له : ت ق ( الترمذي - ابن ماجه )

رتبته عند ابن حجر : مقبول

رتبته عند الذهبي : وثق

و ذكره ابن حبان فى كتاب " الثقات " .

خیر البریه;324123 نوشت:
زياد بن ميناء

برادر
زمانی که یک راوی اتهامی نظیر حعل حدیث، متروک الحدیث، تلبیس، تحدیث، مجهول و کذاب را بخورد دیگر به هیچ عنوان نمی توان به حدیث ایشان اطمینان کرد.

در ضمن روایت فوق ایرادات دیگر هم دارد که اگر دوست دارید برایتان بیان نمایم...
از جمله تاریخ وفات بعضی ها با تاریخ شهادت حضرت عثمان نمی خونه!!!

اینجا کسی با شما دشمنی نداره، شک نکنید

مکه;324176 نوشت:
برادر زمانی که یک راوی اتهامی نظیر حعل حدیث، متروک الحدیث، تلبیس، تحدیث، مجهول و کذاب را بخورد دیگر به هیچ عنوان نمی توان به حدیث ایشان اطمینان کرد. در ضمن روایت فوق ایرادات دیگر هم دارد که اگر دوست دارید برایتان بیان نمایم... از جمله تاریخ وفات بعضی ها با تاریخ شهادت حضرت عثمان نمی خونه!!! اینجا کسی با شما دشمنی نداره، شک نکنید


با سلام

به سه دلیل باید قبول کنید :

اول اینکه طبق قاعده رجالیون بفرض جهالت راوی نمیتوان حکم بر وضع داد حتی در اینجا علمای بالاتر مثل امام ذهبی وامام ابن حجر وی را توثیق نمود ه اند .

دوم اگر فقط یک خبر بود ما تسلیم میشدیم اما این قبیل اخبار موید به طرق مختلف و شواهد متعدد است :
وقال ابن إسحاق، عن محمد بن إبراهيم، عن مالك بن أبي عامر الأصبحي قال: جاء رجل إلى طلحة بن عبيد الله فقال: يا أبا محمد أرأيت هذا اليماني يعني أبا هريرة لهو أعلم بحديث رسول الله منكم، منه أشياء لا نسمعها منكم، أم يقول على رسول الله صلى الله عليه وسلم ما لم يقل قال: أما أن يكون سمع من رسول الله صلى الله عليه وسلم ما لم نسمع فلا أشك، كنا أهل بيوتات وعمل وغنم، فنأتي رسول الله صلى الله عليه وسلم طرفي النهار، وكان مسكيناً لا مال له، ضيفاً على باب رسول الله صلى الله عليه وسلم، يده مع يده، ولا أجد أحداً فيه خير، يقول على رسول الله صلى الله عليه وسلم ما لم يقل.


شهادت ام المومنین عائشه وخلیفه عمر و ....اقرار علمای خودتان :

أبو هريرة الدوسي، أسلم عام خيبر، وكان من أهل الصفة والمكثرين عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، قال المنصور بالله على غفلة كانت فيه ضَرَبه عمر بالدرة، وقال أحرابك ان تكون كاذباً على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وفي إملاء النقيب أبي جعفر، عن علي لا أجد أحداً أكذب على رسول الله من هذا الدوسي، لحق بمعاوية ودخل معه الكوفة وأساء القول في أمير المؤمنين، وفي مسند أبي داود الطيالسي أن عائشة أنكرت عليه رواية حديث رواه وكذلك ابن قتيبة روى عنها نحو ذلك، وصرح الجاحظ بكذبه، وروى عن ابن عباس وعائشة أنهما أنكرا عليه حديث الإستيقاض ولاه معاوية المدينة، توفي سنة سبع أو تسع وخمسين، وقد أكثرت في تقريضه الحشويه كالشوكاني وغيره، وروى له في البخاري حديثاً عنه صلى الله عليه وآله وسلم فلما قيل له أنت سمعته من رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، قال: لا بل من كيسي بعد أن حكاه عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم ، روى عنه خلق كثير، قيل ثمان مائة، فإن قلت: فما وجه رواية الإئمة عنه وعن أضرابه؟ قلت: أما الإئمة السابقون فلم يرووا عنهم شيئاً في الأحكام وأما المتأخرون فروايتهم عنهم احتجاجاً للمذهب بما يقبله الخصم، والله أعلم

الكتاب : الجداول الصغرى مختصر الطبقات الكبرى

المؤلف : العلامة عبد الله بن الإمام الهادي الحسن بن يحيى القاسمي



سوم اینکه چه ربطی به تاریخ قتل عثمان دارد ؟؟!!

دو تا سوال مهم داشتم که هنوز جوابشو نگرفتم خدا خیرتان دهد:
1 چندتن از رجال عامه ابوهریره را کذاب یا غیرقابل اطمینان میدانند؟
2 حدیث پیاز دکی در مکه منبعش کجاست؟ آیا موثق است دربین عامه؟

باتشکر

قدس شریف;328976 نوشت:
دو تا سوال مهم داشتم که هنوز جوابشو نگرفتم خدا خیرتان دهد: 1 چندتن از رجال عامه ابوهریره را کذاب یا غیرقابل اطمینان میدانند؟ 2 حدیث پیاز دکی در مکه منبعش کجاست؟ آیا موثق است دربین عامه؟


با سلام

درباره ابوهريره کتب زیادی نوشته شده اما شما با مراجعه به کتب مرجع مانند سیر اعلام نبلاء ذهبی تقریبا همه اقوال در مورد وی را میبینید . سالها قبل هم جمع کردیم اقوال مختلف را درباره وی :

http://hojjah.googlepages.com/aboo.doc

نتیجه اینکه این شخص هم حدیث صحیح دارد هم جعلی اما مشکل ابوهریره کمک وی به معاویه ملعون در جعل احادیث و شرکت در کشتار فجیع شیعیان بدست بسر بن ارطاط بوده است ، نعوذ بالله من سوء العاقبه .

اما در مورد اکل بصل عکا یا عکه ، در کتب فعلی عامه اثری از آن نیست اما از آنجا که استاد شهید مطهری رحمه الله آنرا آورده احتمالا در جایی آنرا دیده است .ودر بعضی سایتها هم آمده :قال أبو هريرة في مجموع المصلين : (( أيها الناس سمعت من حبيبي رسول الله : من أكل بصل عكا في مكة وجبت له الجنة))

ohfreedom;315174 نوشت:
تا به هوش آمد بلافاصله پرسید: «علی کجاست؟» و تا شنید که او را به مسجد برده‏اند تاب نیاورد. گرچه توان ایستادنش نبود امّا علی را هم نمی‏توانست تنها بگذارد. بی درنگ به طرف مسجد حرکت کرد فضّه و زنان بنی‏هاشم گردش را گرفته بودند. پیراهن رسول خدا بر سر و دست، حسنین در دست، چشمش به علی افتاد. در محاصره‌ی شمشیرها چندین بار صیحه زد. گریه امانش نمی‏داد. هق هق گریه فضای مسجد را پر کرد. حاضران بر معصومیت زهرا و مظلومیت علی گریستند. گویا در و دیوار هم می‏گریست! ناگهان طنینی در مسجد پیچید: «خلّوا ابن عمّی فوالّذی بعث محمّداً بالحق لئن لم تخلّوا عنه...»

«پسرعمویم را رها کنید! شوهرم را رها کنید! قسم به خدایی که محمّد را به حق فرستاد اگر دست از وی برندارید سر برهنه کرده، موهایم را پریشان کرده، پیراهن رسول خدا را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد برخواهم آورد و نفرین‌تان می‏کنم. به خدا نه من از ناقه‌ی صالح کم ارج‌ترم و نه کودکانم از بچه او کم قدرتر.»

[...]
کتاب عوالم، ج 11، ص 211 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 188 و بحارالانوار، ج 43، ص 47

* برای تحقیق بیشتر در منابع به دنبال عبارت «خلو ابن عمی» بگردید. (نتایج جستجو در گوگل)


خوب روایتی که از کتاب شیعه اوردی همه شون ضعیف هستند چون در همه اسناد ابن شیخ وجود دارد که یک شخص سنی مذهب است و سند را تضعیف می کند .
در ثانی معنایتان هم غلط است باید بنویسید موهایم را پریشان می کنم
موضوع قفل شده است