جمع بندی آیا وابستگی مالی زن به شوهر یک ارزش است؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا وابستگی مالی زن به شوهر یک ارزش است؟
برداشت کنونی و غالب ما از اسلام این است ک می‌گوید زن بهتر است شاغل نباشد، مهریه کم داشته باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر و حتی پدر بسیار کم است ب خصوص از شوهر بنده موارد متعدد دیدم ک زنهایی با همین ایدآل های اسلام بعد از فوت شوهر به اصطلاح زیر دست بچه ها افتادند و آخر عمری با منت آنها زندگی میکنن. حتی موردی بود ک دختر از مادر شکایت کرد و با گرفتن سهم الارثش از خانه ی پدری مادرش رو آواره کرد! بله چنین بچه ای در آخرت پاسخگوی اعمالش خواهد بود ووو... ولی اینها چ ب درد مادر در این دنیا می‌خورد؟قانون برای زندگی بهتر در همین دنیاست.. وقتی کاربرد خود رو از دست بدهد قانون مشکل داری است...  این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته ب همسر بار می آورد ب شکلی ک مجبور ب تحمل هر ظلمی از طرف او می‌شود چرا؟!   حتی اگر اشتباه نکنم مردی ک بچه این نداشته باشد فقط یک چهارم اموالش ب همسر او می‌رسد و باقی برای دولت است چرا؟!!! 
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
برداشت کنونی و غالب ما از اسلام این است ک می‌گوید زن بهتر است شاغل نباشد، مهریه کم داشته باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر و حتی پدر بسیار کم است ب خصوص از شوهر بنده موارد متعدد دیدم ک زنهایی با همین ایدآل های اسلام بعد از فوت شوهر به اصطلاح زیر دست بچه ها افتادند و آخر عمری با منت آنها زندگی میکنن. حتی موردی بود ک دختر از مادر شکایت کرد و با گرفتن سهم الارثش از خانه ی پدری مادرش رو آواره کرد! بله چنین بچه ای در آخرت پاسخگوی اعمالش خواهد بود ووو... ولی اینها چ ب درد مادر در این دنیا می‌خورد؟قانون برای زندگی بهتر در همین دنیاست.. وقتی کاربرد خود رو از دست بدهد قانون مشکل داری است...  این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته ب همسر بار می آورد ب شکلی ک مجبور ب تحمل هر ظلمی از طرف او می‌شود چرا؟! حتی اگر اشتباه نکنم مردی ک بچه این نداشته باشد فقط یک چهارم اموالش ب همسر او می‌رسد و باقی برای دولت است چرا؟!!! 
در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: اسلام با شاغل بودن زن مشکلی ندارد، و حتی اینکه معتقد است اگر زن درآمد کافی داشته باشد باز هم لازم است مرد نفقه و مخارج او را بدهد نشان میدهد دنبال وابستگی اقتصادی زن هم نیست. آنچه که از اسلام برداشت می شود این نیست که وابستگی مالی زن به شوهرش اصالت داشته باشد، بلکه به نظر می رسد اولویت های مهم تری موجب شده باشد تا بر مهریه اندک، و وجوب نفقه مرد بر زن، و تا حد امکان شاغل نبودن زن تأکید شود. اینکه نیاز یک خانواده فقط پول نیست، بلکه کارهای درون خانه و مهیا کردن محیط مناسب به لحاظ عاطفی برای آرامش، و نیز تربیت فرزندان و مانند آن نیازهای مهمتری هستند که اتفاقا هدف از پول در آوردن در حقیقت برای تحقق انهاست. معنا ندارد که انسان ها پول در بیاورند خرج کنند و بخورند و بچه دار شوند  وبعد عمرشان تمام شود! هدف اصلی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش روح و روان و تربیت نسل نیکوست. به همین خاطر اسلام تأمین مخارج زن را بر عهده مرد گذاشته است تا این هدف برآورده شود.   نکته دوم: آنچه از مطالعه احکام ارث اسلام فهمیده میشود این است که اسلام میان نسبت های نسبی و نسبت های سببی تفاوت قائل است. یعنی طبقات مختلفی برای ارث تعیین کرده است که مثلا در طبقه اول پدر ومادر و فرزندان و در طبقه دوم خواهر و برادر هستند، اما زن و شوهر در هیچ طبقه ای نیستند، بلکه در کنار هر طبقه ارث می برند. شاید بدین خاطر که این ارتباط قابل گسستن است، از آن ارتباط های نسبی مثل مادر و فرزندی نیست که غیر قابل گسستن باشد. به همین خاطر ارث شوهر از زن هم طبق همین قاعده است منتهی دو برابر، یعنی شوهر از زنی که بچه دارد یک چهارم ارث میبرد. این ازمسئله  را می توان از برخی روایات استفاده کرد، به عنوان مثال این تعبیر در مورد ارث نبردن زن از اموال غیر منقول فرموده اند:  «الْمَرْأَةُ قَدْ يَجُوزُ أَنْ يَنْقَطِعَ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ مِنَ الْعِصْمَةِ وَ يَجُوزُ تَغْيِيرُهَا وَ تَبْدِيلُهَا وَ لَيْسَ الْوَلَدُ وَ الْوَالِدُ كَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُ التَّفَصِّي مِنْهُمَا؛ پيوند زن و شوهر شايد گسسته شود و تغيير و تبديل آن، امکان دارد. ولى پيوند فرزند و پدر، اين گونه نيست، بلکه ناگسستنى است.»(من لایحضره الفقیه، ج4، ص348) نباید ما صرفا خانواده های خودمان را ببینیم که ارتباط پدر و مادر نیکوست، امروز آمار بالای طلاق را می بینیم. بالاخره ازدواج ارتباط دو انسان است که با هم نسبتی ندارند و با یک عقد وارد زندگی هم شده اند به همین خاطر اسلام در صورت داشتن فرزند، برای زن یک هشتم، و برای شوهر یک چهارم از اموال همسرش را به عنوان ارث تعیین کرده است و بیش از آن را زن و مرد در دوران حیاتشان باید به هم ببخشند. یعنی بر عهده مرد است که در صورت موفقیت در ازدواج و اعتماد به همسرش در دوران حیات از اموالش به زن ببخشد. نکته دیگر اینکه در کنار ارث و مهریه، زن می تواند در ازای تلاش ها و زحماتی که در خاه همسرش کشیده است نیز تقاضای اجرت کند. نکته سوم: در خصوص مهریه هم زن هم باید توجه کنید که زن میتواند مهریه بالا طلب کند، این که اسلام با مهریه بالا مخالفت کرده است از این باب نیست که به مرد فشار می آید، یا زن باید وابسته باشد، بلکه از این باب است که مهریه بالا موجب بی اعمادی و دشمنی می شود، همانطور که امام علی(ع) می فرمایند: «لا تُغالُوا بِمهورِ النساءِ فَتَكونَ عَداوَةً؛ مهریه‌های زنان را گران و سنگین نکنید، زیرا سبب دشمنی و کینه‌ می‌شود.(وسئل الشیعه، ج21، ص ص 252) اگر کسی مردی را به درستی انتخاب کند و مهریه اش را پایین بگیرد همین مهریه پایین موجب جلب محبت میشود، در حالی که خود مهریه بالا بوی بی اعتمادی می دهد و اولین خشت کج برای بروز اختلافات و ناملایمات است.  اسلام مخالف این است که مهریه یک ضامنی برای نگه داشتن شوهر پای زندگی باشد. زندگی باید با مهربانی و عشق بیمه شود، نه اینکه مردی را به خاطر پول پای یک زندگی نگه داشت. خود زن هم چنین شوهری که او را دوست ندارد و از سر نداشتن مهریه نگه داشته است نمیپسندد.
hoorshid said in آیا وابستگی مالی زن به شوهر یک ارزش است؟
برداشت کنونی و غالب ما از اسلام این است ک می‌گوید زن بهتر است شاغل نباشد، مهریه کم داشته باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر و حتی پدر بسیار کم است ب خصوص از شوهر بنده موارد متعدد دیدم ک زنهایی با همین ایدآل های اسلام بعد از فوت شوهر به اصطلاح زیر دست بچه ها افتادند و آخر عمری با منت آنها زندگی میکنن. حتی موردی بود ک دختر از مادر شکایت کرد و با گرفتن سهم الارثش از خانه ی پدری مادرش رو آواره کرد! بله چنین بچه ای در آخرت پاسخگوی اعمالش خواهد بود ووو... ولی اینها چ ب درد مادر در این دنیا می‌خورد؟قانون برای زندگی بهتر در همین دنیاست.. وقتی کاربرد خود رو از دست بدهد قانون مشکل داری است...  این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته ب همسر بار می آورد ب شکلی ک مجبور ب تحمل هر ظلمی از طرف او می‌شود چرا؟!   حتی اگر اشتباه نکنم مردی ک بچه این نداشته باشد فقط یک چهارم اموالش ب همسر او می‌رسد و باقی برای دولت است چرا؟!!! 
سلام و ادب والدین جزو موارد واجب النفقه هستند. یعنی در صورت نیاز بر فرزند واجب است که نفقه ی آنها را بدهد. پس آن دختر حق دارد تقاضای سهم الارث کند. اما بر آن فرزند یا فرزندان واجب است نفقه مادر را تامین کنند. مثلا مسکن و خوراک و پوشاک و ....      
در مورد همسر : میتواند از مهریه استفاده کند. از سهم الارث شوهرش استفاده کند. می تواند کار کند  میتواند واحب النفقه فرزندانش باشد و فرزندان باید نفقه او را بدهند حتی میتواند ازدواج کند و نفقه داشته باشد. یا از زکات و صدقات به او داد یا حاکم شرع به او کمک کند. یا حق
مسلم said in بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
برداشت کنونی و غالب ما از اسلام این است ک می‌گوید زن بهتر است شاغل نباشد، مهریه کم داشته باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر و حتی پدر بسیار کم است ب خصوص از شوهر بنده موارد متعدد دیدم ک زنهایی با همین ایدآل های اسلام بعد از فوت شوهر به اصطلاح زیر دست بچه ها افتادند و آخر عمری با منت آنها زندگی میکنن. حتی موردی بود ک دختر از مادر شکایت کرد و با گرفتن سهم الارثش از خانه ی پدری مادرش رو آواره کرد! بله چنین بچه ای در آخرت پاسخگوی اعمالش خواهد بود ووو... ولی اینها چ ب درد مادر در این دنیا می‌خورد؟قانون برای زندگی بهتر در همین دنیاست.. وقتی کاربرد خود رو از دست بدهد قانون مشکل داری است...  این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته ب همسر بار می آورد ب شکلی ک مجبور ب تحمل هر ظلمی از طرف او می‌شود چرا؟! حتی اگر اشتباه نکنم مردی ک بچه این نداشته باشد فقط یک چهارم اموالش ب همسر او می‌رسد و باقی برای دولت است چرا؟!!! 
در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: اسلام با شاغل بودن زن مشکلی ندارد، و حتی اینکه معتقد است اگر زن درآمد کافی داشته باشد باز هم لازم است مرد نفقه و مخارج او را بدهد نشان میدهد دنبال وابستگی اقتصادی زن هم نیست. آنچه که از اسلام برداشت می شود این نیست که وابستگی مالی زن به شوهرش اصالت داشته باشد، بلکه به نظر می رسد اولویت های مهم تری موجب شده باشد تا بر مهریه اندک، و وجوب نفقه مرد بر زن، و تا حد امکان شاغل نبودن زن تأکید شود. اینکه نیاز یک خانواده فقط پول نیست، بلکه کارهای درون خانه و مهیا کردن محیط مناسب به لحاظ عاطفی برای آرامش، و نیز تربیت فرزندان و مانند آن نیازهای مهمتری هستند که اتفاقا هدف از پول در آوردن در حقیقت برای تحقق انهاست. معنا ندارد که انسان ها پول در بیاورند خرج کنند و بخورند و بچه دار شوند  وبعد عمرشان تمام شود! هدف اصلی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش روح و روان و تربیت نسل نیکوست. به همین خاطر اسلام تأمین مخارج زن را بر عهده مرد گذاشته است تا این هدف برآورده شود.   نکته دوم: آنچه از مطالعه احکام ارث اسلام فهمیده میشود این است که اسلام میان نسبت های نسبی و نسبت های سببی تفاوت قائل است. یعنی طبقات مختلفی برای ارث تعیین کرده است که مثلا در طبقه اول پدر ومادر و فرزندان و در طبقه دوم خواهر و برادر هستند، اما زن و شوهر در هیچ طبقه ای نیستند، بلکه در کنار هر طبقه ارث می برند. شاید بدین خاطر که این ارتباط قابل گسستن است، از آن ارتباط های نسبی مثل مادر و فرزندی نیست که غیر قابل گسستن باشد. به همین خاطر ارث شوهر از زن هم طبق همین قاعده است منتهی دو برابر، یعنی شوهر از زنی که بچه دارد یک چهارم ارث میبرد. این ازمسئله  را می توان از برخی روایات استفاده کرد، به عنوان مثال این تعبیر در مورد ارث نبردن زن از اموال غیر منقول فرموده اند:  «الْمَرْأَةُ قَدْ يَجُوزُ أَنْ يَنْقَطِعَ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ مِنَ الْعِصْمَةِ وَ يَجُوزُ تَغْيِيرُهَا وَ تَبْدِيلُهَا وَ لَيْسَ الْوَلَدُ وَ الْوَالِدُ كَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُ التَّفَصِّي مِنْهُمَا؛ پيوند زن و شوهر شايد گسسته شود و تغيير و تبديل آن، امکان دارد. ولى پيوند فرزند و پدر، اين گونه نيست، بلکه ناگسستنى است.»(من لایحضره الفقیه، ج4، ص348) نباید ما صرفا خانواده های خودمان را ببینیم که ارتباط پدر و مادر نیکوست، امروز آمار بالای طلاق را می بینیم. بالاخره ازدواج ارتباط دو انسان است که با هم نسبتی ندارند و با یک عقد وارد زندگی هم شده اند به همین خاطر اسلام در صورت داشتن فرزند، برای زن یک هشتم، و برای شوهر یک چهارم از اموال همسرش را به عنوان ارث تعیین کرده است و بیش از آن را زن و مرد در دوران حیاتشان باید به هم ببخشند. یعنی بر عهده مرد است که در صورت موفقیت در ازدواج و اعتماد به همسرش در دوران حیات از اموالش به زن ببخشد. نکته دیگر اینکه در کنار ارث و مهریه، زن می تواند در ازای تلاش ها و زحماتی که در خاه همسرش کشیده است نیز تقاضای اجرت کند. نکته سوم: در خصوص مهریه هم زن هم باید توجه کنید که زن میتواند مهریه بالا طلب کند، این که اسلام با مهریه بالا مخالفت کرده است از این باب نیست که به مرد فشار می آید، یا زن باید وابسته باشد، بلکه از این باب است که مهریه بالا موجب بی اعمادی و دشمنی می شود، همانطور که امام علی(ع) می فرمایند: «لا تُغالُوا بِمهورِ النساءِ فَتَكونَ عَداوَةً؛ مهریه‌های زنان را گران و سنگین نکنید، زیرا سبب دشمنی و کینه‌ می‌شود.(وسئل الشیعه، ج21، ص ص 252) اگر کسی مردی را به درستی انتخاب کند و مهریه اش را پایین بگیرد همین مهریه پایین موجب جلب محبت میشود، در حالی که خود مهریه بالا بوی بی اعتمادی می دهد و اولین خشت کج برای بروز اختلافات و ناملایمات است.  اسلام مخالف این است که مهریه یک ضامنی برای نگه داشتن شوهر پای زندگی باشد. زندگی باید با مهربانی و عشق بیمه شود، نه اینکه مردی را به خاطر پول پای یک زندگی نگه داشت. خود زن هم چنین شوهری که او را دوست ندارد و از سر نداشتن مهریه نگه داشته است نمیپسندد.
سلام در مورد اول ببینید اینکه اهداف دیگری ک ذکر کردید باعث شده تا این توصیه ها مثل مهریه پایین یا عدم اشتغال مطرح شود یک بحثه و چیزی ک نتیجه ی عملی این توصیه ها و احکام است (مثل لزوم اجازه مرد برای اشتغال زن) یک بحث... واقعیتش من زیاد دیدم ک زنانی ک طبق این توصیه ها زندگی کردن خیلی بی حرمتی دیدن ب خصوص در اواخر عمرشون اون هم ب خاطر همین وابستگی های مالی. در بهترین حالت زیر منت بچه ها زندگی کردن اگر بچه ها خانه ای رو ک یک عمر درش زندگی کردن و همه ی ماحصل زندگی‌ی رو ک براش زحمت کشیدن ازشون نگرفته باشن... چرا این نتایج قهری درنظر گرفته نشده؟! در مورد تامین آرامش هم مگه در خانواده هایی ک مشارکت بین زن و مرد در بالاترین حالتش وجود داره هم در تامین هزینه و هم در امورات منزل آرامش وجود نداره؟! اتفاقا چیزی ک بنده دیدم خیلی خانواده ی بهتری تجربه میشه تا اون حالت اول. در مورد ارث هم بنده متوجه منطقی ک فرمودید نشدم ارث مربوط ب بعد از مرگ است و دیگه بحث جدایی و طلاق مطرح نیست!! در مورد بخشش مرد ب زن در طول حیات هم آنچه برای نفقه مطرح شده ب شدت حداقلی و منحصر ب گذران زندگی روزانه است... و یک نکته ک باید عرض کنم اتفاقا چیزی ک می‌بینیم اینه ک طلب اجرت برای کارهای خانه بیشتر باعث نفرت میشه تا طلب مهریه زیاد و نکته دوم هم در مورد صحبت شما باید بگم اگر اینطور نبود ک طلاق ب دست مرد باشه مهریه هم ب این شکل ک امروز هست در نمیومد باز هم این شکل مهریه ب نظرم نتیجه قهری قانونی است ک خود اسلام در مورد طلاق گذاشته... 
مسلم said in بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام  در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: اسلام با شاغل بودن زن مشکلی ندارد، و حتی اینکه معتقد است اگر زن درآمد کافی داشته باشد باز هم لازم است مرد نفقه و مخارج او را بدهد نشان میدهد دنبال وابستگی اقتصادی زن هم نیست. آنچه که از اسلام برداشت می شود این نیست که وابستگی مالی زن به شوهرش اصالت داشته باشد، بلکه به نظر می رسد اولویت های مهم تری موجب شده باشد تا بر مهریه اندک، و وجوب نفقه مرد بر زن، و تا حد امکان شاغل نبودن زن تأکید شود. اینکه نیاز یک خانواده فقط پول نیست، بلکه کارهای درون خانه و مهیا کردن محیط مناسب به لحاظ عاطفی برای آرامش، و نیز تربیت فرزندان و مانند آن نیازهای مهمتری هستند که اتفاقا هدف از پول در آوردن در حقیقت برای تحقق انهاست. معنا ندارد که انسان ها پول در بیاورند خرج کنند و بخورند و بچه دار شوند  وبعد عمرشان تمام شود! هدف اصلی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش روح و روان و تربیت نسل نیکوست. به همین خاطر اسلام تأمین مخارج زن را بر عهده مرد گذاشته است تا این هدف برآورده شود.   نکته دوم: آنچه از مطالعه احکام ارث اسلام فهمیده میشود این است که اسلام میان نسبت های نسبی و نسبت های سببی تفاوت قائل است. یعنی طبقات مختلفی برای ارث تعیین کرده است که مثلا در طبقه اول پدر ومادر و فرزندان و در طبقه دوم خواهر و برادر هستند، اما زن و شوهر در هیچ طبقه ای نیستند، بلکه در کنار هر طبقه ارث می برند. شاید بدین خاطر که این ارتباط قابل گسستن است، از آن ارتباط های نسبی مثل مادر و فرزندی نیست که غیر قابل گسستن باشد. به همین خاطر ارث شوهر از زن هم طبق همین قاعده است منتهی دو برابر، یعنی شوهر از زنی که بچه دارد یک چهارم ارث میبرد. این ازمسئله  را می توان از برخی روایات استفاده کرد، به عنوان مثال این تعبیر در مورد ارث نبردن زن از اموال غیر منقول فرموده اند:  «الْمَرْأَةُ قَدْ يَجُوزُ أَنْ يَنْقَطِعَ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ مِنَ الْعِصْمَةِ وَ يَجُوزُ تَغْيِيرُهَا وَ تَبْدِيلُهَا وَ لَيْسَ الْوَلَدُ وَ الْوَالِدُ كَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُ التَّفَصِّي مِنْهُمَا؛ پيوند زن و شوهر شايد گسسته شود و تغيير و تبديل آن، امکان دارد. ولى پيوند فرزند و پدر، اين گونه نيست، بلکه ناگسستنى است.»(من لایحضره الفقیه، ج4، ص348) نباید ما صرفا خانواده های خودمان را ببینیم که ارتباط پدر و مادر نیکوست، امروز آمار بالای طلاق را می بینیم. بالاخره ازدواج ارتباط دو انسان است که با هم نسبتی ندارند و با یک عقد وارد زندگی هم شده اند به همین خاطر اسلام در صورت داشتن فرزند، برای زن یک هشتم، و برای شوهر یک چهارم از اموال همسرش را به عنوان ارث تعیین کرده است و بیش از آن را زن و مرد در دوران حیاتشان باید به هم ببخشند. یعنی بر عهده مرد است که در صورت موفقیت در ازدواج و اعتماد به همسرش در دوران حیات از اموالش به زن ببخشد. نکته دیگر اینکه در کنار ارث و مهریه، زن می تواند در ازای تلاش ها و زحماتی که در خاه همسرش کشیده است نیز تقاضای اجرت کند. نکته سوم: در خصوص مهریه هم زن هم باید توجه کنید که زن میتواند مهریه بالا طلب کند، این که اسلام با مهریه بالا مخالفت کرده است از این باب نیست که به مرد فشار می آید، یا زن باید وابسته باشد، بلکه از این باب است که مهریه بالا موجب بی اعمادی و دشمنی می شود، همانطور که امام علی(ع) می فرمایند: «لا تُغالُوا بِمهورِ النساءِ فَتَكونَ عَداوَةً؛ مهریه‌های زنان را گران و سنگین نکنید، زیرا سبب دشمنی و کینه‌ می‌شود.(وسئل الشیعه، ج21، ص ص 252) اگر کسی مردی را به درستی انتخاب کند و مهریه اش را پایین بگیرد همین مهریه پایین موجب جلب محبت میشود، در حالی که خود مهریه بالا بوی بی اعتمادی می دهد و اولین خشت کج برای بروز اختلافات و ناملایمات است.  اسلام مخالف این است که مهریه یک ضامنی برای نگه داشتن شوهر پای زندگی باشد. زندگی باید با مهربانی و عشق بیمه شود، نه اینکه مردی را به خاطر پول پای یک زندگی نگه داشت. خود زن هم چنین شوهری که او را دوست ندارد و از سر نداشتن مهریه نگه داشته است نمیپسندد.
سلام در مورد اول ببینید اینکه اهداف دیگری ک ذکر کردید باعث شده تا این توصیه ها مثل مهریه پایین یا عدم اشتغال مطرح شود یک بحثه و چیزی ک نتیجه ی عملی این توصیه ها و احکام است (مثل لزوم اجازه مرد برای اشتغال زن) یک بحث... واقعیتش من زیاد دیدم ک زنانی ک طبق این توصیه ها زندگی کردن خیلی بی حرمتی دیدن ب خصوص در اواخر عمرشون اون هم ب خاطر همین وابستگی های مالی. در بهترین حالت زیر منت بچه ها زندگی کردن اگر بچه ها خانه ای رو ک یک عمر درش زندگی کردن و همه ی ماحصل زندگی‌ی رو ک براش زحمت کشیدن ازشون نگرفته باشن... چرا این نتایج قهری درنظر گرفته نشده؟! در مورد تامین آرامش هم مگه در خانواده هایی ک مشارکت بین زن و مرد در بالاترین حالتش وجود داره هم در تامین هزینه و هم در امورات منزل آرامش وجود نداره؟! اتفاقا چیزی ک بنده دیدم خیلی خانواده ی بهتری تجربه میشه تا اون حالت اول. در مورد ارث هم بنده متوجه منطقی ک فرمودید نشدم ارث مربوط ب بعد از مرگ است و دیگه بحث جدایی و طلاق مطرح نیست!! در مورد بخشش مرد ب زن در طول حیات هم آنچه برای نفقه مطرح شده ب شدت حداقلی و منحصر ب گذران زندگی روزانه است... و یک نکته ک باید عرض کنم اتفاقا چیزی ک می‌بینیم اینه ک طلب اجرت برای کارهای خانه بیشتر باعث نفرت میشه تا طلب مهریه زیاد و نکته دوم هم در مورد صحبت شما باید بگم اگر اینطور نبود ک طلاق ب دست مرد باشه مهریه هم ب این شکل ک امروز هست در نمیومد باز هم این شکل مهریه ب نظرم نتیجه قهری قانونی است ک خود اسلام در مورد طلاق گذاشته... 
سلام جناب مسلم در مورد اول ببینید اینکه اهداف دیگری ک ذکر کردید باعث شده تا این توصیه ها مثل مهریه پایین یا عدم اشتغال مطرح شود یک بحثه و چیزی ک نتیجه ی عملی این توصیه ها و احکام  (مثل لزوم اجازه مرد برای اشتغال زن) است، یک بحث... واقعیتش من زیاد دیدم ک زنانی ک طبق این توصیه ها زندگی کردن خیلی بی حرمتی دیدن ب خصوص در اواخر عمرشون اون هم ب خاطر همین وابستگی های مالی. در بهترین حالت زیر منت بچه ها زندگی کردن اگر بچه ها خانه ای رو ک یک عمر درش زندگی کردن و همه ی ماحصل زندگی‌ی رو ک براش زحمت کشیدن ازشون نگرفته باشن... چرا این نتایج قهری درنظر گرفته نشده؟! در مورد تامین آرامش هم مگه در خانواده هایی ک مشارکت بین زن و مرد در بالاترین حالتش وجود داره هم در تامین هزینه و هم در امورات منزل آرامش وجود نداره؟! اتفاقا چیزی ک بنده دیدم خیلی خانواده ی بهتری تجربه میشه تا اون حالت اول. ببینید چیزی ک بنده مشاهده کردم در اطرافم از تجربه زنهایی با این سبک زندگی چ نسل گذشته و چ حال نه در زمان حیات همسرشون زندگی خوبی داشتن نه بعد از اون. در زمان حیات این حد زیاد وابستگی و عقب نگه داشتن زنها در زمینه های مختلف توسط اختیاراتی ک مرد دارد باعث شده زن نتواند حداقل حقوقش رو حتی مطالبه کنه و ب زندگیی بسنده کرده ک میشه گفت طرف فقط زندست... بهشون میگی خب چرا ب فلان ظلمی ک ب تو میکنه اعتراض نمیکنی میگن ب کدوم پشتوانه وقتی هیچ اختیاری ندارم وو... و هیچ بهره ای از زندگی نداره بعد از فوت همسر هم ک عرض شد... واقعا این حد وابسته بار آوردن زن نظر اسلام است؟!  در مورد ارث هم بنده متوجه منطقی ک فرمودید نشدم ارث مربوط ب بعد از مرگ است و دیگه بحث جدایی و طلاق مطرح نیست!! در مورد بخشش مرد ب زن در طول حیات هم آنچه برای نفقه مطرح شده ب شدت حداقلی و منحصر ب گذران زندگی روزانه است... و یک نکته ک باید عرض کنم اتفاقا چیزی ک می‌بینیم اینه ک طلب اجرت برای کارهای خانه بیشتر باعث نفرت میشه تا طلب مهریه زیاد و نکته دوم هم در مورد صحبت شما باید بگم اگر اینطور نبود ک طلاق ب دست مرد باشه مهریه هم ب این شکل ک امروز هست در نمیومد باز هم این شکل مهریه ب نظرم نتیجه قهری قانونی است ک خود اسلام در مورد طلاق گذاشته
بیت المعمور said in برداشت کنونی و غالب ما از
hoorshid said in آیا وابستگی مالی زن به شوهر یک ارزش است؟
برداشت کنونی و غالب ما از اسلام این است ک می‌گوید زن بهتر است شاغل نباشد، مهریه کم داشته باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر و حتی پدر بسیار کم است ب خصوص از شوهر بنده موارد متعدد دیدم ک زنهایی با همین ایدآل های اسلام بعد از فوت شوهر به اصطلاح زیر دست بچه ها افتادند و آخر عمری با منت آنها زندگی میکنن. حتی موردی بود ک دختر از مادر شکایت کرد و با گرفتن سهم الارثش از خانه ی پدری مادرش رو آواره کرد! بله چنین بچه ای در آخرت پاسخگوی اعمالش خواهد بود ووو... ولی اینها چ ب درد مادر در این دنیا می‌خورد؟قانون برای زندگی بهتر در همین دنیاست.. وقتی کاربرد خود رو از دست بدهد قانون مشکل داری است...  این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته ب همسر بار می آورد ب شکلی ک مجبور ب تحمل هر ظلمی از طرف او می‌شود چرا؟!   حتی اگر اشتباه نکنم مردی ک بچه این نداشته باشد فقط یک چهارم اموالش ب همسر او می‌رسد و باقی برای دولت است چرا؟!!! 
سلام و ادب والدین جزو موارد واجب النفقه هستند. یعنی در صورت نیاز بر فرزند واجب است که نفقه ی آنها را بدهد. پس آن دختر حق دارد تقاضای سهم الارث کند. اما بر آن فرزند یا فرزندان واجب است نفقه مادر را تامین کنند. مثلا مسکن و خوراک و پوشاک و ....      
سلام عرض ادب نفقه ای ک فرموردید وجوب قانونی نداره
بیت المعمور said in در مورد همسر :
در مورد همسر : میتواند از مهریه استفاده کند. از سهم الارث شوهرش استفاده کند. می تواند کار کند  میتواند واحب النفقه فرزندانش باشد و فرزندان باید نفقه او را بدهند حتی میتواند ازدواج کند و نفقه داشته باشد. یا از زکات و صدقات به او داد یا حاکم شرع به او کمک کند. یا حق
در مورد کار ک باید با اجازه همسر باشه جدای از اون این طور ک حداقل تبلیغ میشه اسلام بیشتر تمایل ب در خانه ماندن زن داره مهریه ک توصیه شده کم باشه سهم الارث هم اصلا قابل توجه نیست مورد آخر هم چرا زن رو با این رویکردها ب شکلی بار بیاریم ک مستحق دریافت صدقه بشود؟!! 
hoorshid said in در مورد همسر :
بیت المعمور said in در مورد همسر :
در مورد همسر : میتواند از مهریه استفاده کند. از سهم الارث شوهرش استفاده کند. می تواند کار کند  میتواند واحب النفقه فرزندانش باشد و فرزندان باید نفقه او را بدهند حتی میتواند ازدواج کند و نفقه داشته باشد. یا از زکات و صدقات به او داد یا حاکم شرع به او کمک کند. یا حق
در مورد کار ک باید با اجازه همسر باشه جدای از اون این طور ک حداقل تبلیغ میشه اسلام بیشتر تمایل ب در خانه ماندن زن داره مهریه ک توصیه شده کم باشه سهم الارث هم اصلا قابل توجه نیست مورد آخر هم چرا زن رو با این رویکردها ب شکلی بار بیاریم ک مستحق دریافت صدقه بشود؟!! 
سلام شما درست می گویید  به خودی خود، در عقد دائم، زن به لحاظ مالی وابسته به مرد است. حتی شغل و خروج از منزل وابسته به اجازه مرد است. => اما میتوان از شروط ضمن عقد استفاده کرد. یعنی شرط کرد که زن اجازه داشتن شغل دارد. و در این حالت زن میتواند پشتوانه مالی برای خودش به دست آورد. در عقد موقت نیز همه چیز کاملا به شروط طرفین وابسته است. پس سخن شما نمیتواند درست باشد. توجه داشته باشید که هدف اصلی از ازدواج تشکیل خانواده است و هر کسی باید نقشی را به عهده بگیرد. یکی از بهترین و حیاتی ترین نقش ها برای زن، شیردادن و نگهداری از فرزند است. فرزند داشتن الزاماتی دارد.  قطعا پدر هم نقش دارد اما نقش مادر در سنین کودکی پر رنگ تر است.  تقسیم وظایف با توجه به استعداد زن میتواند تغییر کند مثلا زن در کنار وظیفه مادری پزشک یا منشی یا کارگر.... اما بهتر است که زن برای خانواده و مرد کار کند تا اینکه برای دیگران و در جامعه کار کند.  به هر حال همه چیز با شروط ضمن عقد قابل تغییر است.    
بیت المعمور said in در مورد همسر :
hoorshid said in در مورد همسر :
بیت المعمور said in در مورد همسر :
در مورد همسر : میتواند از مهریه استفاده کند. از سهم الارث شوهرش استفاده کند. می تواند کار کند  میتواند واحب النفقه فرزندانش باشد و فرزندان باید نفقه او را بدهند حتی میتواند ازدواج کند و نفقه داشته باشد. یا از زکات و صدقات به او داد یا حاکم شرع به او کمک کند. یا حق
در مورد کار ک باید با اجازه همسر باشه جدای از اون این طور ک حداقل تبلیغ میشه اسلام بیشتر تمایل ب در خانه ماندن زن داره مهریه ک توصیه شده کم باشه سهم الارث هم اصلا قابل توجه نیست مورد آخر هم چرا زن رو با این رویکردها ب شکلی بار بیاریم ک مستحق دریافت صدقه بشود؟!! 
سلام شما درست می گویید  به خودی خود، در عقد دائم، زن به لحاظ مالی وابسته به مرد است. حتی شغل و خروج از منزل وابسته به اجازه مرد است. => اما میتوان از شروط ضمن عقد استفاده کرد. یعنی شرط کرد که زن اجازه داشتن شغل دارد. و در این حالت زن میتواند پشتوانه مالی برای خودش به دست آورد. در عقد موقت نیز همه چیز کاملا به شروط طرفین وابسته است. پس سخن شما نمیتواند درست باشد. توجه داشته باشید که هدف اصلی از ازدواج تشکیل خانواده است و هر کسی باید نقشی را به عهده بگیرد. یکی از بهترین و حیاتی ترین نقش ها برای زن، شیردادن و نگهداری از فرزند است. فرزند داشتن الزاماتی دارد.  قطعا پدر هم نقش دارد اما نقش مادر در سنین کودکی پر رنگ تر است.  تقسیم وظایف با توجه به استعداد زن میتواند تغییر کند مثلا زن در کنار وظیفه مادری پزشک یا منشی یا کارگر.... اما بهتر است که زن برای خانواده و مرد کار کند تا اینکه برای دیگران و در جامعه کار کند.  به هر حال همه چیز با شروط ضمن عقد قابل تغییر است.    
  ببینید بزرگوار اشکال بنده این نوع توصیه ها و احکام است، چرا اصلا باید همچین الزام اولیه ای در عقد باشد و این سبک زندگی برای زن توصیه بشود و زن رو آنقدر موجود ضعیفی بار بیاورد؟! والا بلا زنی با این روحیه برای تربیت فرزند هم مناسب نیست، یا بچه ی ضعیفی مثل خودش بار می آورد یا چون قاطعیت و اعتماد ب نفس لازم رو نداره بچه ای یاغی خواهد داشت،،، طبق تجربیاتی ک بنده داشتم.... حتی روحیه مناسبی برای زندگی مشترک با همسرش هم نداره..بیشترین افسردگی در زنان خانه دار دیده میشه..این فقط ب ضرر زن نیست ب ضرر همه ی خانواده است. مگه بچه تا چند سال این حد وابستگی ب مادر داره و همه ی وقتش رو میگیره نهایت تا دوسالگی شاید مادر مجبور باشه مشغله های جانبی‌ رو ب حداقل برسونه.. ..     . درس خواندن، اشتغال و همه ی اینها برای زن محدود شده.... طبق نظر اولیه ای ک در فقه مطرح میشه،و اینکه میفرمایید می‌شود شروط ضمن عقد گذاشت چیزی خارج از دین اضافه کردن است ک محدودیت های احکام دین رو کم کنیم ولی چرا باید این احکام اولیه ب این شکل باشه...   ذاتا زن یا مرد می‌تواند ب تناسب موقعیت آدم ضعیف و وابسته ای باشد یا بالعکس... این وضعیت زنان ب خاطر عقب نگه داشتن اونهاست ک در هر جامعه ای ب شکلی اتفاق می افته... 
با سلام اکثر مرد ها زیر بار شروط ضمن عقد نمی روند. و حتی مهریه هر چند پایین را هم نمی پردازند. و اصلا از اموالشان به زن نمیبخشند و این توصیه ها جسارتا در حد متن و نوشته است. و هیچ مردی مزدی به همسرش بابت شیر دادن به فرزند و انجام امورات منزل نمی پردازد. و نعقه هم مطابق سان زنها پرداخت نمی شود. در این تورم و گرانی اکقر جوانها و مرد ها مشکلات مالی دارند و فقط زنها باید تحمل و صبوری کنند درست است که طبیعت زنها در بچه داری است اما این ذات، منافاتی با استقلال و شاکله قوی فکری ندارد. در ایه ۲ سوره جمعه هدف بعثت پیامبر ص 《تعلیم 》 و 《تزکیه》 عنوان شده. یک زن چه طور با وابستگی و اینهمه وظایف میتواند تعلیم ببیند؟   
بیت المعمور said in در مورد همسر :
hoorshid said in در مورد همسر :
بیت المعمور said in در مورد همسر :
در مورد همسر : میتواند از مهریه استفاده کند. از سهم الارث شوهرش استفاده کند. می تواند کار کند  میتواند واحب النفقه فرزندانش باشد و فرزندان باید نفقه او را بدهند حتی میتواند ازدواج کند و نفقه داشته باشد. یا از زکات و صدقات به او داد یا حاکم شرع به او کمک کند. یا حق
در مورد کار ک باید با اجازه همسر باشه جدای از اون این طور ک حداقل تبلیغ میشه اسلام بیشتر تمایل ب در خانه ماندن زن داره مهریه ک توصیه شده کم باشه سهم الارث هم اصلا قابل توجه نیست مورد آخر هم چرا زن رو با این رویکردها ب شکلی بار بیاریم ک مستحق دریافت صدقه بشود؟!! 
سلام شما درست می گویید  به خودی خود، در عقد دائم، زن به لحاظ مالی وابسته به مرد است. حتی شغل و خروج از منزل وابسته به اجازه مرد است. => اما میتوان از شروط ضمن عقد استفاده کرد. یعنی شرط کرد که زن اجازه داشتن شغل دارد. و در این حالت زن میتواند پشتوانه مالی برای خودش به دست آورد. در عقد موقت نیز همه چیز کاملا به شروط طرفین وابسته است. پس سخن شما نمیتواند درست باشد. توجه داشته باشید که هدف اصلی از ازدواج تشکیل خانواده است و هر کسی باید نقشی را به عهده بگیرد. یکی از بهترین و حیاتی ترین نقش ها برای زن، شیردادن و نگهداری از فرزند است. فرزند داشتن الزاماتی دارد.  قطعا پدر هم نقش دارد اما نقش مادر در سنین کودکی پر رنگ تر است.  تقسیم وظایف با توجه به استعداد زن میتواند تغییر کند مثلا زن در کنار وظیفه مادری پزشک یا منشی یا کارگر.... اما بهتر است که زن برای خانواده و مرد کار کند تا اینکه برای دیگران و در جامعه کار کند.  به هر حال همه چیز با شروط ضمن عقد قابل تغییر است.    
با سلام   اکثر مرد ها زیر بار شروط ضمن عقد نمی روند. و حتی مهریه هر چند پایین را هم نمی پردازند. و اصلا از اموالشان به زن نمیبخشند و این توصیه ها جسارتا در حد متن و نوشته است. و هیچ مردی مزدی به همسرش بابت شیر دادن به فرزند و انجام امورات منزل نمی پردازد. و نعقه هم مطابق سان زنها پرداخت نمی شود. در این تورم و گرانی اکقر جوانها و مرد ها مشکلات مالی دارند و فقط زنها باید تحمل و صبوری کنند   درست است که طبیعت زنها در بچه داری است اما این ذات، منافاتی با استقلال و شاکله قوی فکری ندارد.   در ایه ۲ سوره جمعه هدف بعثت پیامبر ص 《تعلیم 》 و 《تزکیه》 عنوان شده. یک زن چه طور با وابستگی و اینهمه وظایف میتواند تعلیم ببیند؟     
سلام به نظرم باید با رویکرد درستی وارد این نوع احکام شد. توضیح اینکه اگر زن و مرد خوب باشند و هر یک به دنبال سوء استفاده نباشد و بنا به فطرت بخواهیم نگاه کنیم ، این احکام درست است. چرا؟ چون هویت مرد در زندگی زناشویی به مانند تکیه گاه و پشتیبان است. و هویت زن در زندگی زناشویی به مانند تکیه کننده است. این مبحث در مسائل روانشناسی تایید شده است. در قرآن نیز همین مسئله با این دو عنوان مطرح شده است. مرد قوام است.  زن قانت است. یکی از ارکان قوامیت مرد ، قدرت اقتصادی است که به هویت تکیه گاه بودن مرد جان می بخشد. و از آنجا که زن به دنبال یک پشتوانه است همیشه برای زندگی کردن به قدرت اقتصادی مرد نگاه میکند. این مسئله نیز در روانشناسی و فرایند تکامل آنها مطرح شده است. => لذا اگر ما می گوییم حتی زن برای کار کردن به مرد متکی باشد، نه به خاطر این است که مرد یا دیگران سوء استفاده کند. بلکه به این خاطر است که هویت و نقش اینها اینگونه است. زن به ذاته اگر برای شوهرش و خانواده کار کند ، بهتر است. و مرد اگر حقوق و دستمزد همسرش را بدهد برای هویت مردانه اش ( پشتوانه و تکیه گاه بودن ) بهتر است. => اشکال : لکن شما ممکن است بگویید اگر زن به طور کامل به مرد وابسته باشد ممکن است مرد سوء استفاده کند و زن چون وابسته است از حقوقش بگذرد. پاسخ : همانطور که عرض کردم زن ذاتا دوست دارد شوهری قدرتمند داشته باشد و به او تکیه کند. هر چه قدر این وابستگی کامل تر باشد زندگی آرمانی تری خواهد داشت. پس حکم اولیه منطبق بر فطرت و هویت آنها است. اما برای جلوگیری از سوء استفاده میتوان از شروط ضمن عقد استفاده کرد. شروط ضمن عقد : این شروط در زمان ائمه معصومین هم مطرح شده است و اینطور نیست که در عصر حاضر ابداع شوند.  
بیت المعمور said in سلام
سلام به نظرم باید با رویکرد درستی وارد این نوع احکام شد. توضیح اینکه اگر زن و مرد خوب باشند و هر یک به دنبال سوء استفاده نباشد و بنا به فطرت بخواهیم نگاه کنیم ، این احکام درست است. چرا؟ چون هویت مرد در زندگی زناشویی به مانند تکیه گاه و پشتیبان است. و هویت زن در زندگی زناشویی به مانند تکیه کننده است. این مبحث در مسائل روانشناسی تایید شده است. در قرآن نیز همین مسئله با این دو عنوان مطرح شده است. مرد قوام است.  زن قانت است. یکی از ارکان قوامیت مرد ، قدرت اقتصادی است که به هویت تکیه گاه بودن مرد جان می بخشد. و از آنجا که زن به دنبال یک پشتوانه است همیشه برای زندگی کردن به قدرت اقتصادی مرد نگاه میکند. این مسئله نیز در روانشناسی و فرایند تکامل آنها مطرح شده است. => لذا اگر ما می گوییم حتی زن برای کار کردن به مرد متکی باشد، نه به خاطر این است که مرد یا دیگران سوء استفاده کند. بلکه به این خاطر است که هویت و نقش اینها اینگونه است. زن به ذاته اگر برای شوهرش و خانواده کار کند ، بهتر است. و مرد اگر حقوق و دستمزد همسرش را بدهد برای هویت مردانه اش ( پشتوانه و تکیه گاه بودن ) بهتر است. => اشکال : لکن شما ممکن است بگویید اگر زن به طور کامل به مرد وابسته باشد ممکن است مرد سوء استفاده کند و زن چون وابسته است از حقوقش بگذرد. پاسخ : همانطور که عرض کردم زن ذاتا دوست دارد شوهری قدرتمند داشته باشد و به او تکیه کند. هر چه قدر این وابستگی کامل تر باشد زندگی آرمانی تری خواهد داشت. پس حکم اولیه منطبق بر فطرت و هویت آنها است. اما برای جلوگیری از سوء استفاده میتوان از شروط ضمن عقد استفاده کرد. شروط ضمن عقد : این شروط در زمان ائمه معصومین هم مطرح شده است و اینطور نیست که در عصر حاضر ابداع شوند.  
بزرگوار اولا  بر خلاف آنچه فرمودید قانون بیشتر جایی ب کار میاد ک اختلاف هست، وقتی همه چیز ب اصطلاح گل و بلبله ک مشکلی نیس و آنجا بیشتر جای توصیه اخلاقیست ن بیان قانون... گرچه همان توصیه های اخلاقی هم خ مشکل دارن... . قانون بیشتر در دعاوی و وقت سو استفاده ها ب کار میاد، ک البته متاسفانه همین قوانین موقعیت رو برای سو استفاده ها فراهم کردن.    دوما چیزی ک شما تفسیر میکنید از روحیه زنان عذر خواهی میکنم ولی ب طنز شبیه است... کدام زن سالمی علاقه داره مدام دربند کسی باشد و برای هرکاری محتاج اجازه باشه؟! کدام زنی دوست نداره پشتوانه ی محکم مالی داشته باشه‌ه، شخصیت تاثیرگذار در بعد اجتماعی داشته باشد؟! انگیزه ای برای تلاش و تغییر در محیط اطراف‌ داشته باشه؟! چرا انقدر افسردگی بین زنان خانه دار زیاد است، چون هر روزشون ب کارهای تکراری میگذره و شخصیت خودشون نادیده گرفته میشه و هیچ انگیزه ای برای کار هدفمندی ندارن وو...   بله شاید بشه گفت کسب حمایت از طرف شریک زندگی برای خانم ها معنی ابراز علاقه ی طرف مقابل رو  میده اما منظور این نیست ک زنها اصلا دوست دارن ضعیف،وابسته و ب اصطلاح تو سری خور باشند.. و خوششون بیاد دیگری منت ب سرشون بذاره و امورشون رو رتق و فتق کنه!!! ب خصوص ک بخش زیادی از این مسله به این واقعیت بر میگرده ک زنها با توجه ب نوع تربیت و قوانین و مناسبات غلط جامعه همواره جز اغشار ضعیف بودن و عقب نگه داشته شدن و کسی ک ضعیف است طبیعتا خودش رو نیازمند و البته علاقه مند ب یک حامی میبینه... در حالی ک همه ی این وضعیت یک نمایش مصنوعی است ک البته در حال تغییر و تحول است   سومین نکته اینکه بنده جدا در هیچ خانواده ای ک ب اصطلاح مرد سالار است و ب برداشت شما در آن زن قانت است ندیدم ک  مرد صلاحیت لازم برای مدیریت رو از خودش نشان بده، هررر موردی ک دیدم در این خانواده ها ظلم ب زن خانواده رو دیدم، و زنانی ک نه از سرِ ب قول شما علاقه داشتن ب زیر دست بودن ک از سر ضعف شخصیتی و نداشتن روحیه مطالبه گری از حداقل حقوقشون محروم بودن. و توان اعتراض و ابراز نارضایتی رو نداشتن، چرا فکر می‌کنید مردها معصوم اند و از این همه اختیاری ک بهشون داده شده سو استفاده نمیکنن؟!   نکته چهام هم در مورد شروط ضمن عقد اولا چرا شرایط اولیه با این شکل قرار داده شده؟ وقتی این همه مشکل ایجاد میکنه. ک حالا ما بخوایم تغییر بدیم بعد هم فرض کنید زن با همین توصیه ها زود هم ازدواج کند اصلا فکرش ب این شروط میرسه؟؟ نمی‌دانید چقدر برای بنده عذاب آور است وقتی میبینم پیرزنی ک در سن پایین ازدواج کرده از حسرتش برای درس خواندن میگه و مردی ک این اجازه رو ب او نداده و گفته بچه ها رو بزرگ کن و از آن طرف از افتخارات خود این آقا مطالعه و درس خواندن های زیاد است. .  مسله دیگه اینکه گاهی بعضی موارد ب تناسب زمان نیاز میشه، چقدر باید پیش بینی همه چیز رو کرد ک شروط مناسبی ضمن عقد گذاشت   در آخر هم این نکته رو توجه کنید این قوانین از زن شخصیت ضعیف و وابسته به همه می‌سازد و نه فقط ب همسرش... و شاهد آن مثال هایی است ک زدم از زنهایی ک بعد از فوت همسر با مشکلات جدی در تامین حداقلهای زندگی مواجه شدن
  وابستگی مالی از کجا نشئت گرفته است؟ اجازه خروج از منزل  و ریشه فقهی آن کجاست؟ تمکین جنسی آیا اختلاف فقهی داریم ؟ بله => توضیح مطلب : برداشت من از نظر فقها این است برخی فقها گفته اند زن حق دارد به خارج از منزل برود و کار کند. اما این خروج و کار نباید نیاز عاطفی و جنسی مرد را نادیده بگیرد. برخی فقها گفته اند زن حق خروج از منزل را ندارد مگر با اجازه مرد. و این مطلب ربطی به نیاز مرد ندارد. طبق نظر اول : پیش فرض عقد دائم این نیست که زن اجازه استقلال مالی و اشتغال ندارد. بلکه طبق نظر اول، زن میتواند مستقل باشد اما زندگی زناشویی حکم میکند که نیازهای جنسی و عاطفی مرد رعایت شود.  پس به نظرم اشکال شما در مورد نظر فقهایی وارد خواهد بود که حق خروج از منزل را به صورت مطلق به مرد داده اند. اما اشکال شما به نظر اول وارد نیست چون هر عاقلی قبول دارد که زندگی زناشویی شروطی دارد و استقلال مالی زن نباید مانع حقوق زناشویی مرد بشود.
بیت المعمور said in  
  وابستگی مالی از کجا نشئت گرفته است؟ اجازه خروج از منزل  و ریشه فقهی آن کجاست؟ تمکین جنسی آیا اختلاف فقهی داریم ؟ بله => توضیح مطلب : برداشت من از نظر فقها این است برخی فقها گفته اند زن حق دارد به خارج از منزل برود و کار کند. اما این خروج و کار نباید نیاز عاطفی و جنسی مرد را نادیده بگیرد. برخی فقها گفته اند زن حق خروج از منزل را ندارد مگر با اجازه مرد. و این مطلب ربطی به نیاز مرد ندارد. طبق نظر اول : پیش فرض عقد دائم این نیست که زن اجازه استقلال مالی و اشتغال ندارد. بلکه طبق نظر اول، زن میتواند مستقل باشد اما زندگی زناشویی حکم میکند که نیازهای جنسی و عاطفی مرد رعایت شود.  پس به نظرم اشکال شما در مورد نظر فقهایی وارد خواهد بود که حق خروج از منزل را به صورت مطلق به مرد داده اند. اما اشکال شما به نظر اول وارد نیست چون هر عاقلی قبول دارد که زندگی زناشویی شروطی دارد و استقلال مالی زن نباید مانع حقوق زناشویی مرد بشود.
واقعیتش اصل اشکال بنده هم همین است من ک مخالف اسلام نیستم، حتی اگر حکمت احکام رو نفهمم... اما فکر می‌کنم متاسفانه بعضا فقها اصل فلسفه و علت یک حکم رو مطالعه و تحقیق نمیکنن یا شاید فهم نمیکنن در نتیجه برای این حکم ب تناسب نیاز زمان و تغییرات روابط اجتماعی انعطاف قائل نمی‌شوند و نتیجه این می‌شود ک فلان حکم در جای خودش و زمان خودش مثلا دفاع از حقوق زن یا جلو گیری از ظلم ب او بوده ولی در شرایط امروز شاید نتیجه ی عکس می‌دهد..و ب اصطلاح ضد خود رو تولید میکند. 
مدیر ارجاع سوالات said in با نام و یاد دوست
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مسلم
  چرا کارشناس دیگه پاسخ نمیدن
با سلام مجدد
ببینید اینکه اهداف دیگری ک ذکر کردید باعث شده تا این توصیه ها مثل مهریه پایین یا عدم اشتغال مطرح شود یک بحثه و چیزی ک نتیجه ی عملی این توصیه ها و احکام  (مثل لزوم اجازه مرد برای اشتغال زن) است، یک بحث... واقعیتش من زیاد دیدم ک زنانی ک طبق این توصیه ها زندگی کردن خیلی بی حرمتی دیدن ب خصوص در اواخر عمرشون اون هم ب خاطر همین وابستگی های مالی. در بهترین حالت زیر منت بچه ها زندگی کردن اگر بچه ها خانه ای رو ک یک عمر درش زندگی کردن و همه ی ماحصل زندگی‌ی رو ک براش زحمت کشیدن ازشون نگرفته باشن... چرا این نتایج قهری درنظر گرفته نشده؟! در مورد تامین آرامش هم مگه در خانواده هایی ک مشارکت بین زن و مرد در بالاترین حالتش وجود داره هم در تامین هزینه و هم در امورات منزل آرامش وجود نداره؟! اتفاقا چیزی ک بنده دیدم خیلی خانواده ی بهتری تجربه میشه تا اون حالت اول.   ببینید چیزی ک بنده مشاهده کردم در اطرافم از تجربه زنهایی با این سبک زندگی چ نسل گذشته و چ حال نه در زمان حیات همسرشون زندگی خوبی داشتن نه بعد از اون. در زمان حیات این حد زیاد وابستگی و عقب نگه داشتن زنها در زمینه های مختلف توسط اختیاراتی ک مرد دارد باعث شده زن نتواند حداقل حقوقش رو حتی مطالبه کنه و ب زندگیی بسنده کرده ک میشه گفت طرف فقط زندست... بهشون میگی خب چرا ب فلان ظلمی ک ب تو میکنه اعتراض نمیکنی میگن ب کدوم پشتوانه وقتی هیچ اختیاری ندارم وو... و هیچ بهره ای از زندگی نداره بعد از فوت همسر هم ک عرض شد... واقعا این حد وابسته بار آوردن زن نظر اسلام است؟! 
 ببینید برای صدور یک حکم باید نگرش کلی داشت. گرچه هستند خانواده هایی که زن و شوهر در کنار هم با خوبی زندگی می کنند اما خانواده هایی هم هستند که اینگونه نیست! اسلام اولویت را به پیوندهای ناگسستنی داده است تا پیوندهای گسستنی که معلوم نیست از جهت خود همسران چقدر استحکام داشته باشد. اما بخشش بیش از آن ا بر عهده خودشان گذاشته است. یعنی در زمان حیاتشان میتوانند نیمی از اموال یا حتی تمامی آن را به نام هم بزنند.  بنابراین راه حل مشکل این نیتس که ارث همسر بالاتر برود چون از آن طرف ممکن است آسیب زا باشد، شما خودتان را باید جای خانواده هایی بگذارید که بعد از مرگ مرد روشن شده همسر یا همسران دیگری هم داشته است!! بنابراین اسلام اعطای بیش از این مقدار را به دست خود زن و مرد گذاشته است، نه اینکه آن را ممنوع کند.  
در مورد ارث هم بنده متوجه منطقی ک فرمودید نشدم ارث مربوط ب بعد از مرگ است و دیگه بحث جدایی و طلاق مطرح نیست!!
میدانم، منظورم این است که استحکام خانواده و بنای آن بستگی به خود زن و شوهر دارد، به همین خاطر اسلام ارث زن و شوهر را که از طریق سببی و عقد ایجاد شده، در کنار پیوندهای نسبی منند والدین و فرزندان و خواهران و برادران قرار داده است. این خود زن و شوهر هستند که با توجه به استحکام این پیوند می توانند به طرف مقابل بهره بیشتری بدهند. منظورم از بخشش در طول حیات همین است، نه نفقه. منظورم این است که مثلا مرد در دوران حیاتش خانه و دارایی خودش را به نام زن کند یا زن اگر دارایی قابل توجهی دارد بخشی از آن را به نام شوهرش کند. بحث نفقه نیست که فرمودید:
در مورد بخشش مرد ب زن در طول حیات هم آنچه برای نفقه مطرح شده ب شدت حداقلی و منحصر ب گذران زندگی روزانه است...
اما در مورد این مطلبتان:
و یک نکته ک باید عرض کنم اتفاقا چیزی ک می‌بینیم اینه ک طلب اجرت برای کارهای خانه بیشتر باعث نفرت میشه تا طلب مهریه زیاد
خیر بحث طلب اجرت در زمان حیات شوهر نیست که موجب اختلاف شود. زن میتواند بعد از فوت شوهر و در صورتی که دید بچه هایش انسان های عادلی نیستند و مادر باید برای مخارجش منت ایشان را بکشد می تواند هزینه زحماتی که در خانه برای ایشان و شوهرش کشیده را مطالبه کند. یعنی بحث در جایی است که خود طرف چنین درکی ندارد که جایگاه مادر را پس از پدرش حفظ کند.
و نکته دوم هم در مورد صحبت شما باید بگم اگر اینطور نبود ک طلاق ب دست مرد باشه مهریه هم ب این شکل ک امروز هست در نمیومد باز هم این شکل مهریه ب نظرم نتیجه قهری قانونی است ک خود اسلام در مورد طلاق گذاشته
ببینید این بحث مهریه مجال خود را می طلبد. فقط همین مقدار عرض کنم که اگر طلاق به دست زن بود آمار طلاق به خاطر کم تحملی خانم ها و تصیم های احساسی بسیار بالاتر از شرایط اکنون میرفت. طبق تحقیقی که دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است حدود 70 درصد طلاق هایی که اتفاق می افتد به درخواست خانم ها، و فقط 3 درصد به درخواست آقایان است. و  23 درصد باقیمانده هم طلاق های توافقی است.  
مسلم said in با سلام مجدد
طبق تحقیقی که دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است حدود 70 درصد طلاق هایی که اتفاق می افتد به درخواست خانم ها، و فقط 3 درصد به درخواست آقایان است. و  23 درصد باقیمانده هم طلاق های توافقی است.
سلام این تحقیق دلالتی بر مدعای شما ندارد. باید تحقیق بر اساس علت طلاق شکل بگیرد. مثلا یکی از علت های طلاق عدم توجه به نیاز عاطفی و جنسی ژن است. یکی بداخلاقی های مرد. اعتیاد و حتی سیگاری بودن مرد دروغگویی های مرد دوست دختر گرفتن و رابطه با زنان دیگر ضرب و شتم زن به هر حال صرف اینکه درخواست طلاق از سوی زن باشد ، چیزی را نشان نمیدهد. اتفاقا میتوان گفت چون خانم ها دنبال زندگی کردن هستند خیلی عاقلانه تصمیم می گیرند... با مرد بددهن و سیگاری و زورگو نمیتوان زندگی کرد... خیلی از طلاق ها هم از سر صبر بوده است نه تصمیم دفعی و احساسی...  
مسلم said in با سلام مجدد
با سلام مجدد
ببینید اینکه اهداف دیگری ک ذکر کردید باعث شده تا این توصیه ها مثل مهریه پایین یا عدم اشتغال مطرح شود یک بحثه و چیزی ک نتیجه ی عملی این توصیه ها و احکام  (مثل لزوم اجازه مرد برای اشتغال زن) است، یک بحث... واقعیتش من زیاد دیدم ک زنانی ک طبق این توصیه ها زندگی کردن خیلی بی حرمتی دیدن ب خصوص در اواخر عمرشون اون هم ب خاطر همین وابستگی های مالی. در بهترین حالت زیر منت بچه ها زندگی کردن اگر بچه ها خانه ای رو ک یک عمر درش زندگی کردن و همه ی ماحصل زندگی‌ی رو ک براش زحمت کشیدن ازشون نگرفته باشن... چرا این نتایج قهری درنظر گرفته نشده؟! در مورد تامین آرامش هم مگه در خانواده هایی ک مشارکت بین زن و مرد در بالاترین حالتش وجود داره هم در تامین هزینه و هم در امورات منزل آرامش وجود نداره؟! اتفاقا چیزی ک بنده دیدم خیلی خانواده ی بهتری تجربه میشه تا اون حالت اول.   ببینید چیزی ک بنده مشاهده کردم در اطرافم از تجربه زنهایی با این سبک زندگی چ نسل گذشته و چ حال نه در زمان حیات همسرشون زندگی خوبی داشتن نه بعد از اون. در زمان حیات این حد زیاد وابستگی و عقب نگه داشتن زنها در زمینه های مختلف توسط اختیاراتی ک مرد دارد باعث شده زن نتواند حداقل حقوقش رو حتی مطالبه کنه و ب زندگیی بسنده کرده ک میشه گفت طرف فقط زندست... بهشون میگی خب چرا ب فلان ظلمی ک ب تو میکنه اعتراض نمیکنی میگن ب کدوم پشتوانه وقتی هیچ اختیاری ندارم وو... و هیچ بهره ای از زندگی نداره بعد از فوت همسر هم ک عرض شد... واقعا این حد وابسته بار آوردن زن نظر اسلام است؟! 
 ببینید برای صدور یک حکم باید نگرش کلی داشت. گرچه هستند خانواده هایی که زن و شوهر در کنار هم با خوبی زندگی می کنند اما خانواده هایی هم هستند که اینگونه نیست! اسلام اولویت را به پیوندهای ناگسستنی داده است تا پیوندهای گسستنی که معلوم نیست از جهت خود همسران چقدر استحکام داشته باشد. اما بخشش بیش از آن ا بر عهده خودشان گذاشته است. یعنی در زمان حیاتشان میتوانند نیمی از اموال یا حتی تمامی آن را به نام هم بزنند.  بنابراین راه حل مشکل این نیتس که ارث همسر بالاتر برود چون از آن طرف ممکن است آسیب زا باشد، شما خودتان را باید جای خانواده هایی بگذارید که بعد از مرگ مرد روشن شده همسر یا همسران دیگری هم داشته است!! بنابراین اسلام اعطای بیش از این مقدار را به دست خود زن و مرد گذاشته است، نه اینکه آن را ممنوع کند.  
در مورد ارث هم بنده متوجه منطقی ک فرمودید نشدم ارث مربوط ب بعد از مرگ است و دیگه بحث جدایی و طلاق مطرح نیست!!
میدانم، منظورم این است که استحکام خانواده و بنای آن بستگی به خود زن و شوهر دارد، به همین خاطر اسلام ارث زن و شوهر را که از طریق سببی و عقد ایجاد شده، در کنار پیوندهای نسبی منند والدین و فرزندان و خواهران و برادران قرار داده است. این خود زن و شوهر هستند که با توجه به استحکام این پیوند می توانند به طرف مقابل بهره بیشتری بدهند. منظورم از بخشش در طول حیات همین است، نه نفقه. منظورم این است که مثلا مرد در دوران حیاتش خانه و دارایی خودش را به نام زن کند یا زن اگر دارایی قابل توجهی دارد بخشی از آن را به نام شوهرش کند. بحث نفقه نیست که فرمودید:
در مورد بخشش مرد ب زن در طول حیات هم آنچه برای نفقه مطرح شده ب شدت حداقلی و منحصر ب گذران زندگی روزانه است...
اما در مورد این مطلبتان:
و یک نکته ک باید عرض کنم اتفاقا چیزی ک می‌بینیم اینه ک طلب اجرت برای کارهای خانه بیشتر باعث نفرت میشه تا طلب مهریه زیاد
خیر بحث طلب اجرت در زمان حیات شوهر نیست که موجب اختلاف شود. زن میتواند بعد از فوت شوهر و در صورتی که دید بچه هایش انسان های عادلی نیستند و مادر باید برای مخارجش منت ایشان را بکشد می تواند هزینه زحماتی که در خانه برای ایشان و شوهرش کشیده را مطالبه کند. یعنی بحث در جایی است که خود طرف چنین درکی ندارد که جایگاه مادر را پس از پدرش حفظ کند.
و نکته دوم هم در مورد صحبت شما باید بگم اگر اینطور نبود ک طلاق ب دست مرد باشه مهریه هم ب این شکل ک امروز هست در نمیومد باز هم این شکل مهریه ب نظرم نتیجه قهری قانونی است ک خود اسلام در مورد طلاق گذاشته
ببینید این بحث مهریه مجال خود را می طلبد. فقط همین مقدار عرض کنم که اگر طلاق به دست زن بود آمار طلاق به خاطر کم تحملی خانم ها و تصیم های احساسی بسیار بالاتر از شرایط اکنون میرفت. طبق تحقیقی که دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است حدود 70 درصد طلاق هایی که اتفاق می افتد به درخواست خانم ها، و فقط 3 درصد به درخواست آقایان است. و  23 درصد باقیمانده هم طلاق های توافقی است.  
سلام اولا عرض بنده این بود ک این حد از ایجاد وابستگی مالی زن ب شوهر ک نتیجه ی قوانین مختلف است باعث ظلم پذیری زن میشه و زن بدون پشتوانه ای بار می‌آورد  ک نمیتواند مقابل این ظلم ها بایسته. در این مورد پاسخ ندادید.   در مورد ارث و پیوند گسستنی هم متوجه عرض بنده نشدید. ارث زن و شوهر از هم در صورتی اتفاق می افته ک تا آخر عمر زن و شوهر باشند. ن اینکه ب قول شما پیوندشان گسسته شده باشه و طلاق گرفته باشن. در آن صورت زن و شوهر نیستن ک ارث ببرن. پس استدلال شما کارایی نداره.    در مورد حقوق بابت کار منزل هم فقط مسله بعد از مرگ نیست، در آمد در طول زندگی هم هست... ب علاوه اون در پاسخ ب صحبت شما بود در تشویق ب مهریه پایین ک عرض شد اون حس ب قول شما نفرت در اون صورت بیشتر وجود داره تا با طلب مهریه.... متاسفانه ب علت گذشتن مدت زیادی از بحث گویا سیر بحث رو گم کردید    
مسلم said in با سلام مجدد
با سلام مجدد  ببینید برای صدور یک حکم باید نگرش کلی داشت. گرچه هستند خانواده هایی که زن و شوهر در کنار هم با خوبی زندگی می کنند اما خانواده هایی هم هستند که اینگونه نیست! اسلام اولویت را به پیوندهای ناگسستنی داده است تا پیوندهای گسستنی که معلوم نیست از جهت خود همسران چقدر استحکام داشته باشد. اما بخشش بیش از آن ا بر عهده خودشان گذاشته است. یعنی در زمان حیاتشان میتوانند نیمی از اموال یا حتی تمامی آن را به نام هم بزنند.  بنابراین راه حل مشکل این نیتس که ارث همسر بالاتر برود چون از آن طرف ممکن است آسیب زا باشد، شما خودتان را باید جای خانواده هایی بگذارید که بعد از مرگ مرد روشن شده همسر یا همسران دیگری هم داشته است!! بنابراین اسلام اعطای بیش از این مقدار را به دست خود زن و مرد گذاشته است، نه اینکه آن را ممنوع کند میدانم، منظورم این است که استحکام خانواده و بنای آن بستگی به خود زن و شوهر دارد، به همین خاطر اسلام ارث زن و شوهر را که از طریق سببی و عقد ایجاد شده، در کنار پیوندهای نسبی منند والدین و فرزندان و خواهران و برادران قرار داده است. این خود زن و شوهر هستند که با توجه به استحکام این پیوند می توانند به طرف مقابل بهره بیشتری بدهند. منظورم از بخشش در طول حیات همین است، نه نفقه. منظورم این است که مثلا مرد در دوران حیاتش خانه و دارایی خودش را به نام زن کند یا زن اگر دارایی قابل توجهی دارد بخشی از آن را به نام شوهرش کند.    
سلام اولا عرض بنده این بود ک این حد از ایجاد وابستگی مالی زن ب شوهر ک نتیجه ی قوانین مختلف است باعث ظلم پذیری زن میشه و زن ضعیف و بدون پشتوانه ای بار می‌آورد  ک نمیتواند مقابل این ظلم ها بایسته. در این مورد پاسخ ندادید. تک تک قوانین چ اقتصادی و چ غیر آن  با فلسفه های مختلف وضع شده اما نتیجه عملی آن همین است ک عرض شد. اختیارات بسیار ب مرد و وابسته کردن شدید زن... و مردی ک معصوم فرض شده و هیچ فکری برای ظلم احتمالی این مرد نشده در عمل در مورد ارث و پیوند گسستنی هم متوجه عرض بنده نشدید. ارث زن و شوهر از هم در صورتی اتفاق می افته ک تا آخر عمر زن و شوهر باشند. ن اینکه ب قول شما پیوندشان گسسته شده باشه و طلاق گرفته باشن. در آن صورت زن و شوهر نیستن ک ارث ببرن. پس استدلال شما کارایی نداره. و می‌تواند این ارث بیشتر شود   در مورد حقوق بابت کار منزل هم  اون عرض بنده در پاسخ ب صحبت شما بود در تشویق ب مهریه پایین ک عرض شد اون حس ب قول شما نفرت در صورت طلب اجرت برای کار منزل بیشتر وجود داره تا با طلب مهریه.... متاسفانه ب علت گذشتن مدت زیادی از بحث گویا سیر بحث رو گم کردید در مورد طلاق هم بزرگوار مردی ک این همه اختیارات داره و میتونه nتا زن صیغه ای بگیره و با نفقه ی حداقلی زن و بچه اش رو بچرخاند ووو... معلومه درخواست طلاق توش کمتره. تازه همون هم مقدار زیادیش ب خاطر مهریه بالای خانمها است ک میدونه اگر خودش بخواد درخواست طلاق بده باید بپردازه ک نمیتونه و زنو ب ستوه میاره ک ب قول معروف بگه مهر حلال و جونم ازاد!!! ب علاوه چندتا زن معتاد یا دست بزن دار یا چند شوهره ووو.... داریم و چندتا مرد با این شرایط؟! این مدل تحلیل آمار واقعا درسته از نظر شما؟!!!   
سلام و عرض ادب
اولا عرض بنده این بود ک این حد از ایجاد وابستگی مالی زن ب شوهر ک نتیجه ی قوانین مختلف است باعث ظلم پذیری زن میشه و زن ضعیف و بدون پشتوانه ای بار می‌آورد  ک نمیتواند مقابل این ظلم ها بایسته. در این مورد پاسخ ندادید.
من تعجب می کنم!! این همه توضیح دادم، حالا شما می گویید من پاسخ نداده ام؟! عرض کردم باید مجموعی نگاه کنید به مطلب. فقط زن و شوهران خوب را نبینید. نسبتی که با ازدواج شکل می گیرد نسبت دو انسان غریبه است، اسلام به حداقل وابستگی مالی اکتفا کرده است، زوجین خودشان باید در صورت شناخت و اعتماد نسبت به این مسئله اقدام کنند.  
در مورد ارث و پیوند گسستنی هم متوجه عرض بنده نشدید. ارث زن و شوهر از هم در صورتی اتفاق می افته ک تا آخر عمر زن و شوهر باشند. ن اینکه ب قول شما پیوندشان گسسته شده باشه و طلاق گرفته باشن. در آن صورت زن و شوهر نیستن ک ارث ببرن. پس استدلال شما کارایی نداره. و می‌تواند این ارث بیشتر شود
شما هم متوجه عرض بنده نشدید. ارتباط زوجین یک ارتباط گسستنی می باشد، هر زمان اراده کنند می توانند از هم جدا شوند، اما آیا بین فرزند و مادر چنین تفکیکی شدنی است؟ اینکه یک زن و شوهر ممکن است تا زمان مرگ از هم جدا نشوند حرفی نیست، اما ممکن است سال دوم از هم جدا شوند، یا سال بیستم از هم جدا شوند!  اصل این پیمان گسستنی است، اسلام که نمیتواند زمان تعیین کند بگوید خانواده هایی که تازه تشکیل شده ارث نمی برند، اما خانواده هایی که مثلا ده سال، یا بیست سال گذشته زن  وشوهر بیشتر ارث می برند!!
در مورد حقوق بابت کار منزل هم  اون عرض بنده در پاسخ ب صحبت شما بود در تشویق ب مهریه پایین ک عرض شد اون حس ب قول شما نفرت در صورت طلب اجرت برای کار منزل بیشتر وجود داره تا با طلب مهریه.... متاسفانه ب علت گذشتن مدت زیادی از بحث گویا سیر بحث رو گم کردید
من فکر می کنم شما دقت کافی در بحث ندارید. ببینید کل بحث ما بر سر مشکلات مالی مرد بعد از مرگ شوهر است، خب اینجا طلب اجرت بابت کار منزل هم بعد از مرگ شوهر است، خب اینجا چه کدورتی اتفاق می افتد؟ 
در مورد طلاق هم بزرگوار مردی ک این همه اختیارات داره و میتونه nتا زن صیغه ای بگیره و با نفقه ی حداقلی زن و بچه اش رو بچرخاند ووو... معلومه درخواست طلاق توش کمتره. تازه همون هم مقدار زیادیش ب خاطر مهریه بالای خانمها است ک میدونه اگر خودش بخواد درخواست طلاق بده باید بپردازه ک نمیتونه و زنو ب ستوه میاره ک ب قول معروف بگه مهر حلال و جونم ازاد!!! ب علاوه چندتا زن معتاد یا دست بزن دار یا چند شوهره ووو.... داریم و چندتا مرد با این شرایط؟! این مدل تحلیل آمار واقعا درسته از نظر شما؟!!! 
حرفتون رو قبول ندارم، من در خصوص همین ازدواج موقت و طلاق و مانند آن مفصل در تاپیک های دیگر پاسخش را عرض کرده ام، اما از اونجا که ارتباطی با بحث این تاپیک نداره اجازه بدهید ازش عبور کنیم تا بحث به حاشیه کشیده نشود.
جمع بندی پرسش: برداشت ظاهری از اسلام این است که بهتر است زن شاغل نباشد، مهریه اش کم باشد و کلا امور مالی را به همسر واگذار کند، بعد ارث زن از شوهر هم اندک است. این احکام و توصیه های اسلام زن را از نظر مالی به شدت وابسته به همسر بار می آورد به شکلی که گاهی بعد از فوت همسر وابسته به فرزندان می شود. چرا؟ پاسخ: در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: اسلام با شاغل بودن زن مشکلی ندارد، و حتی اینکه معتقد است اگر زن درآمد کافی داشته باشد باز هم لازم است مرد نفقه و مخارج او را بدهد نشان میدهد دنبال وابستگی اقتصادی زن هم نیست. آنچه که از اسلام برداشت می شود این نیست که وابستگی مالی زن به شوهرش اصالت داشته باشد، بلکه به نظر می رسد اولویت های مهم تری موجب شده باشد تا بر مهریه اندک، و وجوب نفقه مرد بر زن، و تا حد امکان شاغل نبودن زن تأکید شود. اینکه نیاز یک خانواده فقط پول نیست، بلکه کارهای درون خانه و مهیا کردن محیط مناسب به لحاظ عاطفی برای آرامش، و نیز تربیت فرزندان و مانند آن نیازهای مهمتری هستند که اتفاقا هدف از پول در آوردن در حقیقت برای تحقق آنهاست. معنا ندارد که انسان ها پول در بیاورند خرج کنند و بخورند و بچه دار شوند  و بعد عمرشان تمام شود! هدف اصلی تشکیل خانواده رسیدن به آرامش روح و روان و تربیت نسل نیکوست. به همین خاطر اسلام تأمین مخارج زن را بر عهده مرد گذاشته است تا این هدف برآورده شود.   نکته دوم: آنچه از مطالعه احکام ارث اسلام فهمیده میشود این است که اسلام میان نسبت های نسبی و نسبت های سببی تفاوت قائل است. یعنی طبقات مختلفی برای ارث تعیین کرده است که مثلا در طبقه اول پدر و مادر و فرزندان و در طبقه دوم خواهر و برادر هستند، اما زن و شوهر در هیچ طبقه ای نیستند، بلکه در کنار هر طبقه ارث می برند. شاید بدین خاطر که این ارتباط قابل گسستن است، از آن ارتباط های نسبی مثل مادر و فرزندی نیست که غیر قابل گسستن باشد. به همین خاطر ارث شوهر از زن هم طبق همین قاعده است منتهی دو برابر، یعنی شوهر از زنی که بچه دارد یک چهارم ارث میبرد. یعنی اسلام اولویت را به پیوندهای ناگسستنی داده است تا پیوندهای گسستنی که معلوم نیست از جهت خود همسران چقدر استحکام داشته باشد. این مسئله  را می توان از برخی روایات استفاده کرد، به عنوان مثال این تعبیر در مورد ارث نبردن زن از اموال غیر منقول فرموده اند:  «الْمَرْأَةُ قَدْ يَجُوزُ أَنْ يَنْقَطِعَ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ مِنَ الْعِصْمَةِ وَ يَجُوزُ تَغْيِيرُهَا وَ تَبْدِيلُهَا وَ لَيْسَ الْوَلَدُ وَ الْوَالِدُ كَذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُمْكِنُ التَّفَصِّي مِنْهُمَا؛ پيوند زن و شوهر شايد گسسته شود و تغيير و تبديل آن، امکان دارد. ولى پيوند فرزند و پدر، اين گونه نيست، بلکه ناگسستنى است.»(1) نسبتی که با ازدواج شکل می گیرد نسبت دو انسان غریبه است، اسلام به حداقل وابستگی مالی اکتفا کرده است، زوجین خودشان باید در صورت شناخت و اعتماد نسبت به این مسئله اقدام کنند. اینکه یک زن و شوهر ممکن است تا زمان مرگ از هم جدا نشوند حرفی نیست، اما ممکن است سال دوم از هم جدا شوند، یا سال بیستم از هم جدا شوند!  اصل این پیمان گسستنی است، اسلام که نمیتواند زمان تعیین کند بگوید خانواده هایی که تازه تشکیل شده ارث نمی برند، اما خانواده هایی که مثلا ده سال، یا بیست سال گذشته زن  و شوهر بیشتر ارث می برند!! نباید ما صرفا خانواده های خودمان و اطرافیانمان را ببینیم که ارتباط پدر و مادر نیکوست، خانواده های ناسازگار و آمار بالای طلاق را نیز باید ببینیم. بالاخره ازدواج ارتباط دو انسان است که با هم نسبتی ندارند و با یک عقد وارد زندگی هم شده اند به همین خاطر اسلام در صورت داشتن فرزند، برای زن یک هشتم، و برای شوهر یک چهارم از اموال همسرش را به عنوان ارث تعیین کرده است و بیش از آن را زن و مرد در دوران حیاتشان باید به هم ببخشند. یعنی بر عهده مرد است که در صورت موفقیت در ازدواج و اعتماد به همسرش در دوران حیات از اموالش به زن ببخشد. نکته دیگر اینکه در کنار ارث و مهریه، زن می تواند در ازای تلاش ها و زحماتی که در خانه همسرش کشیده است نیز تقاضای اجرت کند.   نکته سوم: در خصوص مهریه زن هم باید توجه کنید که زن میتواند مهریه بالا طلب کند، این که اسلام با مهریه بالا مخالفت کرده است از این باب نیست که به مرد فشار می آید، یا زن باید وابسته باشد، بلکه از این باب است که مهریه بالا موجب بی اعتمادی و دشمنی می شود، همانطور که امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «لا تُغالُوا بِمهورِ النساءِ فَتَكونَ عَداوَةً؛ مهریه‌های زنان را گران و سنگین نکنید، زیرا سبب دشمنی و کینه‌ می‌شود.(2) اگر کسی مردی را به درستی انتخاب کند و مهریه اش را پایین بگیرد همین مهریه پایین موجب جلب محبت میشود، در حالی که خود مهریه بالا بوی بی اعتمادی می دهد و اولین خشت کج برای بروز اختلافات و ناملایمات است.  اسلام مخالف این است که مهریه یک ضامنی برای نگه داشتن شوهر پای زندگی باشد. زندگی باید با مهربانی و عشق بیمه شود، نه اینکه مردی را به خاطر پول پای یک زندگی نگه داشت. خود زن هم چنین شوهری که او را دوست ندارد و از سر نداشتن مهریه نگه داشته است نمیپسندد.   پی نوشت ها:
  1. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1413، ج4، ص348
  2. حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1409، ج21، ص 252.
 
موضوع قفل شده است