جمع بندی آیا نکات منفی منو فقط خانمها می بینند؟

تب‌های اولیه

235 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

mehrant;635339 نوشت:

این همون خانواده ای هستن که واسطه ها بسیار از اعتقادات شون تعریف میکردن، مادر دختر به عنوان یه مبلّغ مذهبی فعالیت میکنه، در صدا و سیمای استان فارس رو به عنوان کارشناس مذهبی برنامه هاشون دعوتش میکنن، پدر دختر هم مدام جلسات مذهبی و قرآنی و تفسیر برگزار میکنه و صحبت میکنن در این موراد،دختر هم خودش فعالیتتهای مذهبی و تبلیغی انجام میده در دانشگاه شون و تبلیغ حجاب و عفاف میکنه و....
همچین دختری از چنین خانواده ای چنین انتظاری رو از من داشت که بتونم راحت و خودمونی باهاش صحبت کنم...

من فکر میکنم فقط پسرایی که قبلا با دختری دوست بودن یا کلا با نامحرما راحتن میتونن با یه دختر تو جلسه خواستگاری بیش از حد راحت برخورد کنن
مگه میشه یه پسری همه جوره رابطه با نامحرم رو همیشه در حد اعلا رعایت کرده باشه تو برخوردش با یه دختر تو جلسه خواستگاری پسر خاله بشه؟
ولی این چیزایی هم که در مورد خانواده دختر و خود دختر گفتید هیچ دلیل نمیشه
یه نظر دیگه هم دارم اگه اشتباه میکنم بگید اگرم ناراحت میشید بگید دیگه نظر نمیذارم
میدونم همه رو واسط ها بهتون معرفی میکنن اما اینجوری که به نظر من میرسه واسط های شما بیشتر دنبال نام و مقام مذهبی ممکنه باشن.ببینید ممکنه یه خانواده معمولی که هیچ یک از این پست و مقام ها رو ندارن ایمانشون کامل تر باشه.با خدا تر باشن.
پس کلا نباید به این چیزا دل خوش کرد شاید تا حدی نشون دهنده مذهبی بودن باشه ولی باید طرفی که میرید خواستگاری رو زیر و رو کنید ببینید دقیقا عقیده و اخلاقشون چطوریه و به امید اینکه مذهبین فکر نکنید مثل شما برخورد میکنن.

عاشق امام خامنه ای;635357 نوشت:
ولی این چیزایی هم که در مورد خانواده دختر و خود دختر گفتید هیچ دلیل نمیشه

آخه گفتید حتی افراد به ظاهر مذهبی هم اینطور اعتقادی ندارن
و منم میگم اما این خونواده با این توصیفات این جوری بودن

mehrant;635360 نوشت:
آخه گفتید حتی افراد به ظاهر مذهبی هم اینطور اعتقادی ندارن
و منم میگم اما این خونواده با این توصیفات این جوری بودن

بله اکثریت اونایی که ظاهر مذهبی هم دارن اینطور اعتقادی ندارن ولی نه همه .اکثریت

عاشق امام خامنه ای;635357 نوشت:
میدونم همه رو واسط ها بهتون معرفی میکنن اما اینجوری که به نظر من میرسه واسط های شما بیشتر دنبال نام و مقام مذهبی ممکنه باشن.ببینید ممکنه یه خانواده معمولی که هیچ یک از این پست و مقام ها رو ندارن ایمانشون کامل تر باشه.با خدا تر باشن.

نه فقط اون یک مورد اینطوری بود بقیه موارد اینجور پست و مقام نداشتن

عاشق امام خامنه ای;635357 نوشت:
به امید اینکه مذهبین فکر نکنید مثل شما برخورد میکنن.

گفتم که، ما صحبت میکردیم با موارد قبلی و همه شون میگفتن در عقاید و ملاکها و کلیات خانوادگی یکی هستیم و مثل خودمون هستین

mehrant;635391 نوشت:

گفتم که، ما صحبت میکردیم با موارد قبلی و همه شون میگفتن در عقاید و ملاکها و کلیات خانوادگی یکی هستیم و مثل خودمون هستین


اینایی که میگید گفتن ملاک ها و عقایدتون مثل همه دلیل جواب منفیشون چی بود؟
تو اخلاق هم مثل هم بودین؟
یکی از احادیث پیامبر(ص)بود که فرموده بودند دقیقش یادم نیست اما کلیتش این بود البته برای دخترا که اگر از ایمان و اخلاق یه پسر رضایت داشتید دخترتون رو بهش بدید تو چند تا حدیثم اومده بود ایمان و اخلاق یعنی ایمان به تنهایی ملاک نیست یعنی هم عقیده بودن اینکه طرف نمازخونه روزه میگیره ولایت مداره به تنهایی کافی نیست باید خلق و خو و اخلاق رو هم شناخت

عاشق امام خامنه ای;635397 نوشت:
اینایی که میگید دلیل جواب منفیشون چی بود؟
تو اخلاق هم مثل هم بودین؟

یکیش همونی بود که گفتن ظاهر رو نپسندید
یکیش اونی بود که تلفنی جواب رد دادن به دلیلی که دختر گفته بود پسر همسن نمیخوام
یکیش گفته بود من میخوام کار کنم فعلا قصد ازدواج ندارم
یکیش اصلا دلیل جواب منفی دادنش رو عنوان نکرد
اخلاق که نمیدونم با یه جلسه که مشخصص نمیشه ولی در عقاید بله مثل هم بودیم یعنی در چیزهایی که مهمه و ملاکه و ازش صحبت کردیم

رحمت;635347 نوشت:

سلام.
این تاپیک را که مطالعه می کردم متوجه شدم سن شما اگر اشتباه نکرده باشم 23 سال است و طبیعتا شما هم به خواستگاری بانوانی می روید که کمتر از 23 یا حداقل همین حدود باشند و احتمالا به افرادی که سن بالاتری دارند نمی روید.
الان عرف جامعه ما با بالارفتن سن ازدواج به شکلی شده که حتی در شهر های نسبتا کوچک هم سن ازدواج دختر تا حدود 27 سال معمولی بوده و نگرانی برای ازدواج ندارند البته کاری به شهر های بزرگتری که سن ازدواج دختران بالاتر و یا در روستا ها و شهر های کوچک که کمتر است ندارم.
بنا بر این بانوانی که شما برای خواستگاری آنها می روید احتمالا چون سن آنها کم می باشد و عجله ای برای ازدواج ندارند و منتظر شاهزاده رویاهای خود هستند بعید است در حالت معمولی به جوانی که شرایط معمولی حتی معمولی رو به عالی هم دارند جواب مثبت بدهند و به بهانه هایی آنها را رد می کنند مگر یک مورد واقعا عالی به سراغ آنها بیاید که جواب مثبت بدهند.
بنا بر این به نظر من سن شما فعلا برای ازدواج کم است البته طبق عرف غلط جامعه و اگر مثلا چندین سال دیگر به خواستگاری همین دخترهایی که امروز به شما جواب رد داده اند اگر ازدواج نکرده باشند و سن آنها بالا رفته بروید جواب مثبت خواهند داد.
پس مشکل از شما نیست و احتمالا شما شرایط معمولی رو به خوب هم داشته باشید اما دختران در سن های اولیه ازدواج معمولا به این مورد ها جواب مثبت نمی دهند مگر در شرایط خاصی که مثلا علاقه ای بین آنها باشد و یا شرایط خانواده دختر به گونه ای باشد که دختر بخواهد زودتر ازدواج کند و ...
امیدوارم موفق باشید.

سلام.
حرف هاتون قابل قبوله اما چه باید کرد با این اوصاف؟ مثلا تا 28-29 سالگی صبر کنم برای ازدواج تا دختران حاضر به جواب مثبت دادن بشن؟
خوب تو این مدت که خیلی بهم سخت خواهد گذشت از لحاظ امیال و...

mehrant;632966 نوشت:
سلام.
قبل از بیان سوالم از همه دوستان عذرخواهی میکنم چون سوالات مکرر من در تاپیک های ازدواج خسته شون کرده.
من و مسائلم برای ازدواج که کاملا معرف حضورتون هستم!سوال برام پیش اومده.
سوال اینکه دوستان و اطرافیانم از آقایون هروقت در مورد مسائل ازدواج نکردنم صحبت میکنم میگن تو کلی نکات مثبت داری چطور نشده ازدواج کنی؟ اما دختر خانم هایی که میریم خواستگاری شون جواب منفی میدن. چند نمونه از این صحبتها:
1-یکی از دوستانم: تو قیافه خوبی داری...
ولی در یکی از خواستگاری ها همونطوری که قبلا گفتم یه دختر بود که گفت من ظاهر و قیافه اصلا برام مهم نیست فقط در حدی که قابل تحمل باشه. بعد از سه جلسه و توافق داشتن در اکثر صحبتها جواب منفی دادن و گفتن ظاهر منو نپسندیدن. یعنی با توجه به حرف اولش من اونقدر زشتم که قابل تحمل کردن هم نیستم.
2- یکی دیگه از دوستان: تو شخصیت دوست داشتنی داری!:Moteajeb!:
3-یکی از همکاران مون در بیمارستان:من همه چیز دکتر مهران رو تاييد میکنم اگه دختر خودم به سن ازدواج رسیده بود حتما دخترم رو بهش می دادم.
4- یکی دیگه از دوستان در تعریف از من:این مهران واقعا با اخلاقه، مومنه، اهل دود و سیگار نیست، اهل رابطه با نامحرم نیست. ..
5-یکی از واسطه ها در معرفی من به خانواده دختر:این پسر و خانوادش رو مدتهاست من میشناسم و کاملا تاییدش میکنم اون قدر پسر مظلوم و خوبیه. ..

به خود خدا قسم اینا حرفهای اطرافیان بود نه حرفهای خودم که از خودم تعریف کنم.
اما خانمها که میریم خواستگاری شون ظاهرا من رو دارای این ویژگیها نمی بینن...
سوالم اینه که آیا خانمها نکات منفی رو در شخصیت من می بینن که آقایون نمی بینن و به همین دلیله که ازم تعریف میکنن و تعجب میکنن که ازدواج نکردم؟


جواب این سوالتون به نظرم اینه که الان تو جامعه ما افراد خیلی کمی هستن که معیارشون برای ازدواج ایمان و اخلاق طرف مقابله که برن جلو و تا شناخت این دو مورد جواب منفی ندن.چیزی که حقیقت داره اینه که واسه اکثریت مردم الان چند تا چیز هست که اولویت دارن و تا یکی از اونا نباشه دیگه به چیزی توجه نمیکنن و میگن نه .مثلا برا دختر سن یکی از معیارای اصلیشه مثل همینی که به شما گفتن هم سن نمیخوایم یا برای یکی قیافه برای یکی درآمد پسره هر کی یه جوری
و درجا تا میبینن هم سنن میگن نه دیگه فکر نمیکنن که اخلاق و ایمانش چطوره و به بقیه موارد اصلا فکر نمیکنن.اما هر کی یه قسمتی داره اصلا نباید ناامید بشید

عاشق امام خامنه ای;635413 نوشت:
لان تو جامعه ما افراد خیلی کمی هستن که معیارشون برای ازدواج ایمان و اخلاق طرف مقابله که برن جلو و تا شناخت این دو مورد جواب منفی ندن.چیزی که حقیقت داره اینه که واسه اکثریت مردم الان چند تا چیز هست که اولویت دارن و تا یکی از اونا نباشه دیگه به چیزی توجه نمیکنن و میگن نه .مثلا برا دختر سن یکی از معیارای اصلیشه مثل همینی که به شما گفتن هم سن نمیخوایم یا برای یکی قیافه برای یکی درآمد پسره هر کی یه جوری

یه مساله اینجاست که نمیشه فهمید از قبل که کی اینجوری هست که گفتید و کی نیست...تا جواب نهایی شون رو ندن مشخص نیست

عاشق امام خامنه ای;635413 نوشت:
هر کی یه قسمتی داره اصلا نباید ناامید بشید

ناامید که خیلی وقته شدم...:Ghamgin:

mehrant;635424 نوشت:
یه مساله اینجاست که نمیشه فهمید از قبل که کی اینجوری هست که گفتید و کی نیست...تا جواب نهایی شون رو ندن مشخص نیست

ناامید که خیلی وقته شدم...:Ghamgin:


البته شاید درست هم همینه شاید این معیارها تا حدودی نشون میده که اخلاق دو طرف به هم میخوره یا نه مثلا در حالت عمومی اختلاف سنی مشخصی بهتر باشه یا هر چی از نظر تحصیلات بهم نزدیک تر باشن و مرده بالاتر باشه بهتر باشه و این موارد
این موارد شاید برا اینه که در حالت عمومی اخلاق و رفتار شکل گرفته آدما رو مشخص میکنه و نشون دهنده این باشه که دو نفر با هم سازگارتر باشن خواسته هاشون و اهدافشون اشتراک بیشتری داشته باشه
چون یادمه یه حدیث از امام علی(ع) خونده بودم که فرموده بودند که مرد باید از چند نظر بالاتر از زن باشه
قد
سن
وضع مالی
و چند تا چی دیگه که یادم نمیاد
برا همین نمیشه گفت اونی که سن براش مهمه معیارش بیخوده
میگم دیگه شاید نزدیک بودن این معیارا تا حدودی سازگاری اخلاقا رو نشون بده
بله نمیشه فهمید ولی انقدر باید برید خواستگاری تا ان شاالله به اونی که قسمتتونه برسید
ناامیدی که میاد و میره اما در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است ان شاالله
ان شاالله که زودتر با یه دختر هم کفو خودتون ازدواج کنید و خوشبخت بشید

عاشق امام خامنه ای;635425 نوشت:
البته شاید درست هم همینه شاید این معیارها تا حدودی نشون میده که اخلاق دو طرف به هم میخوره یا نه مثلا در حالت عمومی اختلاف سنی مشخصی بهتر باشه یا هر چی از نظر تحصیلات بهم نزدیک تر باشن و مرده بالاتر باشه بهتر باشه و این موارد
این موارد شاید برا اینه که در حالت عمومی اخلاق و رفتار شکل گرفته آدما رو مشخص میکنه و نشون دهنده این باشه که دو نفر با هم سازگارتر باشن خواسته هاشون و اهدافشون اشتراک بیشتری داشته باشه
چون یادمه یه حدیث از امام علی(ع) خونده بودم که فرموده بودند که مرد باید از چند نظر بالاتر از زن باشه
قد
سن
وضع مالی
و چند تا چی دیگه که یادم نمیاد
برا همین نمیشه گفت اونی که سن براش مهمه معیارش بیخوده
میگم دیگه شاید نزدیک بودن این معیارا تا حدودی سازگاری اخلاقا رو نشون بده
بله نمیشه فهمید ولی انقدر باید برید خواستگاری تا ان شاالله به اونی که قسمتتونه برسید
ناامیدی که میاد و میره اما در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است ان شاالله
ان شاالله که زودتر با یه دختر هم کفو خودتون ازدواج کنید و خوشبخت بشید

بله منم دوست دارم دختر از من کوچکتر باشه
اما نه اینطوری که به مادر دختر بگن یه پسر متولد هفتاد هست با این ویژگیها ، مادر دختر هم بگه باشه دوماه صبر کنید محرم و صفر بگذره بعد صحبت کنید بعد از دوماه منتظر گذاشتن میگه پزشکی کار نیست و دخترم هم میگه من با پسر همسن ازدواج نمیکنم حالا من باهاش صحبت میکنم شاید قبول کرد که صحبت هم میکنه دختره میگه پسر همسن نمیخوام.
یعنی واقعا مادره قبل از دوماه نمیدونست دخترش همچین اعتقادی داره؟ و همون موقع نمیدونست به قول خودش پزشکی کار نیست؟
دختره هم نمیخواست احیانا واسه یکبار منو ببینه یا نه اصلا یه کلمه در مورد من بدونه؟ تا گفتن پسره متولد هفتاده بگه نمیخوام؟ واقعا درسته؟
اینکه بعد از هفت سال زجر کشیدن و تحمل سختی و حروم کردن خوشیها بر خودم پزشک شدم بخاطر پول بیشتر میگه پزشکی کار نیست درسته؟
واقعا کفویت ایناست؟
آیا امام علی که ازشون نقل قول کردید در سیره شون همچین چیزی دیده شده؟

mehrant;635409 نوشت:
سلام.
حرف هاتون قابل قبوله اما چه باید کرد با این اوصاف؟ مثلا تا 28-29 سالگی صبر کنم برای ازدواج تا دختران حاضر به جواب مثبت دادن بشن؟
خوب تو این مدت که خیلی بهم سخت خواهد گذشت از لحاظ امیال و...

امروز در تلویزیون شبکه استانی فارس یکی از بازیگران معروف رو آورده بودن که به تازگی و در سن سی سالگی ازدواج کرده بود.مادرم هم اینو دیده بود میگفت تازه ازدواج کرده. مستقیماً نگفت اما بنظر میخواست بگه یعنی تو هنوز سنت کمه و باید به سی سال برسی تا ازدواج کنی( عقیده قبلی خودشون پدر و مادرم همین بود که تا گرفتن تخصص ازدواج رو به تاخیر بندازم.یعنی تقریبا حداقل پنج سال دیگه که اون موقع هم 28-29 سالم خواهد بود

نقل قول:
دختره هم نمیخواست احیانا واسه یکبار منو ببینه یا نه اصلا یه کلمه در مورد من بدونه؟ تا گفتن پسره متولد هفتاده بگه نمیخوام؟ واقعا درسته؟

سلام
ما خیلی از خواستگارها رو پشت تلفن رد میکنیم یعنی تا این حد آسیب میزنه؟؟؟؟ خب آخه وقتی فرد شرایط مورد نظر آدمو نداره چرا باید زحمت بکشن و با گل و شیرینی پاشن بیان خواستگاری؟؟؟
اصلا نمیدونستم اینقدر ممکنه بدشون بیاد. البته حرفی که مادرم پشت تلفن میزنن اینه که شرایطشون بهم نمیخوره. ایشالا یه عروس خوب نسیبتون بشه. به نظرتون اون خونواده با این حرفها بازم ممکنه جمله ی شما رو بگن؟؟

سلام به نظرمن وقتی شمایه سری ملاکاداری ومیدونی میخوای باچه پسری ازدواج کنی وقتی یه پسربه قول شماتلفنی خواستگاری میکنه ومیدونی به هیچ وجه باهمچین پسری ازدواج نمیکنی دلیلی نداره امیدوارش کنی که مثلاحالاتشریف بیاریدببینیم چی میشه که بنده خداکلی هزینه شیرینی وگل هم بده وناامیدبشه وبرگرده

raha2020;635520 نوشت:
سلام
ما خیلی از خواستگارها رو پشت تلفن رد میکنیم یعنی تا این حد آسیب میزنه؟؟؟؟ خب آخه وقتی فرد شرایط مورد نظر آدمو نداره چرا باید زحمت بکشن و با گل و شیرینی پاشن بیان خواستگاری؟؟؟
اصلا نمیدونستم اینقدر ممکنه بدشون بیاد. البته حرفی که مادرم پشت تلفن میزنن اینه که شرایطشون بهم نمیخوره. ایشالا یه عروس خوب نسیبتون بشه. به نظرتون اون خونواده با این حرفها بازم ممکنه جمله ی شما رو بگن؟؟

سلام. چیزی که من دیدم آره پسر های دیگه هم بدشون میاد.
آخه تنها چیزی که از من میدونن اینکه متولد هفتادم و دانشجوی سال آخر پزشکی هستم و ماهی 390 تومن حقوق ماهانه مونه.این کافی بود واسه تصمیم گیری؟ حداقل بخوان فقط تلفنی جواب منفی بدن هم حداقل چهارتا سوال دیگه نمیخوان بپرسن؟

zahra5654;635561 نوشت:
سلام به نظرمن وقتی شمایه سری ملاکاداری ومیدونی میخوای باچه پسری ازدواج کنی وقتی یه پسربه قول شماتلفنی خواستگاری میکنه ومیدونی به هیچ وجه باهمچین پسری ازدواج نمیکنی دلیلی نداره امیدوارش کنی که مثلاحالاتشریف بیاریدببینیم چی میشه که بنده خداکلی هزینه شیرینی وگل هم بده وناامیدبشه وبرگرده

جوابی که به کاربر بالایی تون دادم بخونید. به اضافه اینکه بازم بگم با دو جمله اطلاعات بدون اینکه هیچ چیز بیشتری در مورد من و عقایدم بدونن جواب منفی دادن این مسئله است

mehrant;635459 نوشت:
بله منم دوست دارم دختر از من کوچکتر باشه
واقعا کفویت ایناست؟
آیا امام علی که ازشون نقل قول کردید در سیره شون همچین چیزی دیده شده؟

من واقعا جواب این سوال رو نمیدونم اما یه چیزی رو میدونم که شما که نمیتونین برین به خانواده هایی که میرین خواستگاریشون بشینین درس اخلاق بدین که چطوری باید باشن
مثال میارم خود شما گفتین که دخترخالتون چون یه سال ازتون بزرگتره پدرتون محاله قبول کنن که باهاش ازدواج کنید
خود شما اینجوری هستید و ملاک سن براتون همه چیز بود اینجا یعنی فقط از رو ملاک سن گذاشتیدش کنار
چطوری انتظار دارید اون دختر سن براش مهم نباشه؟؟ شاید از اونایی بوده که دوست دارن همسرشون شش هفت سال از خودشون بزرگتر باشن حتما تو دو ماه فکراشو کرده و دیده نمیتونه با این مساله کنار بیاد
موضوعی که هست اینه که این مسائل دونستن اینکه چهارتا آدم چرا از شما خوششون نیومده هیچ دردی ازتون دوا نمیکنه اگه 30-40 جا خواستگاری میرفتین شاید میشد گفت مشکل از شماست که اون موقعم نمیشد حتمی گفت میشد احتمال داد که ممکنه شما یه برخوردی دارید که عموم افراد ازش خوششون نمیاد و بهتره که رفتارتون رو درست کنید اما الان با این چند تا آدم نمیشه نتیجه گیری کرد به نظرم فقط دارید وقتتون رو تلف میکنید و با تاپیکا زدن به نتیجه ای نمیرسید
بالاخره افراد اینجورین چند تا ملاک لازم دارن که تا خواستگار یکیشون رو نداشته باشه درجا میگن نه و به بقیه چیزا نگاه نمیکنن مخصوصا دخترایی که شما میرید خواستگاریشون سنشون کمه و میگن هنوز وقت هست ممکنه خواستگاری بیاد که همه شرایطشون رو داشته باشه پس سریع جواب مثبت نمیدن به کسی همه اینجوری نیستن ولی اکثریت همینن

عاشق امام خامنه ای;635603 نوشت:
من واقعا جواب این سوال رو نمیدونم اما یه چیزی رو میدونم که شما که نمیتونین برین به خانواده هایی که میرین خواستگاریشون بشینین درس اخلاق بدین که چطوری باید باشن
مثال میارم خود شما گفتین که دخترخالتون چون یه سال ازتون بزرگتره پدرتون محاله قبول کنن که باهاش ازدواج کنید
خود شما اینجوری هستید و ملاک سن براتون همه چیز بود اینجا یعنی فقط از رو ملاک سن گذاشتیدش کنار
چطوری انتظار دارید اون دختر سن براش مهم نباشه؟؟ شاید از اونایی بوده که دوست دارن همسرشون شش هفت سال از خودشون بزرگتر باشن حتما تو دو ماه فکراشو کرده و دیده نمیتونه با این مساله کنار بیاد
موضوعی که هست اینه که این مسائل دونستن اینکه چهارتا آدم چرا از شما خوششون نیومده هیچ دردی ازتون دوا نمیکنه اگه 30-40 جا خواستگاری میرفتین شاید میشد گفت مشکل از شماست که اون موقعم نمیشد حتمی گفت میشد احتمال داد که ممکنه شما یه برخوردی دارید که عموم افراد ازش خوششون نمیاد و بهتره که رفتارتون رو درست کنید اما الان با این چند تا آدم نمیشه نتیجه گیری کرد به نظرم فقط دارید وقتتون رو تلف میکنید و با تاپیکا زدن به نتیجه ای نمیرسید
بالاخره افراد اینجورین چند تا ملاک لازم دارن که تا خواستگار یکیشون رو نداشته باشه درجا میگن نه و به بقیه چیزا نگاه نمیکنن مخصوصا دخترایی که شما میرید خواستگاریشون سنشون کمه و میگن هنوز وقت هست ممکنه خواستگاری بیاد که همه شرایطشون رو داشته باشه پس سریع جواب مثبت نمیدن به کسی همه اینجوری نیستن ولی اکثریت همینن

پس الان چه کنم؟
معیارهام رو عوض کنم؟
تا سن سی سالگی صبر کنم؟
ملاکهای دیگران مثل قیافه و درآمد و ... رو در خودم ایجاد کنم مثلا عمل جراحی زیبابی انجام بدم یا برم درآمد زیاد کسب کنم؟

mehrant;635622 نوشت:
پس الان چه کنم؟
معیارهام رو عوض کنم؟
تا سن سی سالگی صبر کنم؟
ملاکهای دیگران مثل قیافه و درآمد و ... رو در خودم ایجاد کنم مثلا عمل جراحی زیبابی انجام بدم یا برم درآمد زیاد کسب کنم؟

نه چرا معیاراتون رو عوض کنید ؟معیارای شما که مشکلی ایجاد نکرده
همینجوری ادامه برید برید خواستگاری تا مورد مناسبتون پیدا شه ناامیدی هم نداره که باید با واقعیت منطقی برخورد کرد
نیازی نیست عمل جراجی انجام بدید سلیقه همه که در قیافه یکی نیست ممکنه یکی خیلی زیاد از قیافه شما خوشش بیاد یکی خوشش نیاد دلیل نمیشه که مگه فقط مشکل شماست؟این همه آدم چه دختر چه پسر تو خواستگاری که همو میبینن از قیافه هم خوششون نمیاد باید برن با چند تا خواستگاری رفتن و جواب نه شنیدن عمل جراجی زیبایی کنن؟
فقط باید صبر کنید و موردای بیشتری رو بررسی کنید تا یکی رو پیدا کنید که هم شما قبولش داشته باشید هم اون
همین کار دیگه ای هم نمیتونید بکنید پس ناامیدی و این حرفا رو نداره

عاشق امام خامنه ای;635626 نوشت:
نه چرا معیاراتون رو عوض کنید ؟معیارای شما که مشکلی ایجاد نکرده
همینجوری ادامه برید برید خواستگاری تا مورد مناسبتون پیدا شه ناامیدی هم نداره که باید با واقعیت منطقی برخورد کرد
نیازی نیست عمل جراجی انجام بدید سلیقه همه که در قیافه یکی نیست ممکنه یکی خیلی زیاد از قیافه شما خوشش بیاد یکی خوشش نیاد دلیل نمیشه که مگه فقط مشکل شماست؟این همه آدم چه دختر چه پسر تو خواستگاری که همو میبینن از قیافه هم خوششون نمیاد باید برن با چند تا خواستگاری رفتن و جواب نه شنیدن عمل جراجی زیبایی کنن؟
فقط باید صبر کنید و موردای بیشتری رو بررسی کنید تا یکی رو پیدا کنید که هم شما قبولش داشته باشید هم اون
همین کار دیگه ای هم نمیتونید بکنید پس ناامیدی و این حرفا رو نداره

آخه شما گفتید دخترهای این سن اینجوری هستن جواب مثبت هم نمیدن در این سن و سال شون.
یه کاربر دیگه هم همینو گفت

mehrant;635658 نوشت:
آخه شما گفتید دخترهای این سن اینجوری هستن جواب مثبت هم نمیدن در این سن و سال شون.
یه کاربر دیگه هم همینو گفت

همه که مثل هم نیستن هر کی یه جوریه
میگم ممکنه با این تفکراتی که تو جامعه رواج پیدا کرده دخترای تو این سن بگن حالا ممکنه یه خواستگار بهتر بیاد بستگی به طرز فکر دختر و خانوادش داره
خود شما گفتید دختر 15 ساله دیدید ازدواج کرده
مثلا روحانیا و خانواده های خیلی مذهبی دختراشون رو زود میدن اگه کسی مومن باشه میدن
راجع به این مسائل بدیهیه که هیچ وقت نمیشه کلی نظر داد و گفت همه اینجورین

سلام آقامهران من به عنوان یک دخترمیگم مثلاپیش اومده واسه من خواستگاراومده که پسرخوبی بوده اهل دودورفیق بازی واین حرفانبوده استاددانشگاه بوده ظاهرخیلی خوبی داشته خانواده خوبی داشته ولی من حتی بدم میومد بیادخواستگاریم که بخوام جواب منفیموبهش بگم ولی خوب دوستان یاارادخانوادم میگفتن هردختری دوست باهمچین آدمی ازدواج کنه ولی اصلابه دل من نمینشست که هیچ بدم میومدازش چون میدونستم که خیلی آدم مذهبی نیست من فکرمیکنم جاهایی که شمابرای خواستگاری رفتین جای مناسبی برای شمانبودازاین جهت که اونی نبودین که طرف مقابلتن میخواست پس خواستگاری کسایی برین که هم کفوشماباشن

zahra5654;635691 نوشت:
من فکرمیکنم جاهایی که شمابرای خواستگاری رفتین جای مناسبی برای شمانبودازاین جهت که اونی نبودین که طرف مقابلتن میخواست

پس با این حساب من فرد بی ایمان و بی تقوایی هستم و بداخلاق چون موردهای قبلی اکثرا میگفتن تنها یه معیار داریم و اونم ایمان و تقواست و بعد اخلاق

این کاربرهایی که این جملات رو ازشون نقل قول میکنم لطفا جواب بدن:

omid1367;634280 نوشت:
احساس مي كنم خود شما هم خيلي سختگير هستيد و سعي داريد حرف خودتون رو به كرسي بنشونيد. دنبال دليليد تا بحث رو به سمت خودتون سوق بديد و احتمالا رو دلايل ديگران زياد فكر نمي كنيد مگر اينكه به حرفهاي شما نزديك باشه؟!!!!!!!!!!!!

saharandishe;634383 نوشت:
باسلام
البته بنده شناخت دقیقی ازشماندارم،ولی باتوجه با همین توضیحاتی که ازخودتون درتاپیک های مختلف ارائه دادید،من فکرمی کنم شماباچندمسئله روبه روهستید:

بنت الحسین;634419 نوشت:
وقتی شما می فرمایید که فقط به خواستگاری دخترانی می روید که مادرتان تایید کند این از نظر آن خانم ضعف محسوب می شود

sara72;634421 نوشت:
اگه ایراداشون مشترک بود اونوقت معلوم میشه که مشکل از شماست

عاشق امام خامنه ای;634472 نوشت:
آدم منطقی ای نیستین گیر بدین به یه چیزی ول نمیکنین

عاشق امام خامنه ای;634472 نوشت:
منظورم اینه که خیلی پخته نیستین

sun;634514 نوشت:
شایدم واقعا اینقدر نکات مثبت داشته باشید ولی یک نظر تشریف بیارید پیش من یا سایر خانمها؛ کلا خوبیهاتون نادیده گرفته میشه و همش بدیهاتون خدمتتون عرض میکنیم.

ریحانه النبی;634708 نوشت:
هرچند در تاپیکهای مختلف توضیح دادین

m.r226;634820 نوشت:
بعد که به تاریخچه ی موضوع های ارسالیت نگاه کردی بهم حق بدی که می گم " زیادی حساسی".

جزیره مجنون;635076 نوشت:
ب نظر من (گرچه جناب مهران نظر بنده رو نقد هم کردن ) شما خودت مقصری... این تاپیک هایی ک میزنین نشون میده

این کاربران بگن فرض کنید یکی اومده پیش شما و میگه این آقای مهران رو میشناسی؟ اومده خواستگاری دختر من،حالا شما که تو اسکدین زیاد نوشته هاشو دیدین به نظرتون مهران چه جور آدمیه؟
شما در جوابش چی میگید؟
عاشق امام خامنه ای;635603 نوشت:
شاید از اونایی بوده که دوست دارن همسرشون شش هفت سال از خودشون بزرگتر باشن حتما تو دو ماه فکراشو کرده و دیده نمیتونه با این مساله کنار بیاد

دو روزم فکر نکرده چه برسه به دو ماه
مادرش اول محرم گفته بود دوماه تا آخر محرم و صفر صبر کنید بعد زنگ بزنید{ من نمیدونم یه زنگ زدن چیکار به محرم و صفر داره آخه}
بعد از دو ماه گفته من دخترم پسر همسن دوست نداره حالا باهاش صحبت میکنم و شرایط شما رو میگم و جوابشو پس فردا بهتون میگم
من میگم احتمالا مادره میخواسته ما رو یه جوری از سر خودش باز کنه و واسه همین گفته دوماه شاید تو این دوماه منصرف شدیم
وگرنه از همون اول هم نمیدونست دخترش پسر همسن نمیخواد؟بعد از دو ماه یادش اومد؟

mehrant;635849 نوشت:

فرض کنید یکی اومده پیش شما و میگه این آقای مهران رو میشناسی؟ اومده خواستگاری دختر من،حالا شما که تو اسکدین زیاد نوشته هاشو دیدین به نظرتون مهران چه جور آدمیه؟
شما در جوابش چی میگید؟

من بهشون میگم:
از نظر من با اون چیزایی که گفتن آدم متدین و پاکی هستن و محرم نامحرم رو خیلی رعایت میکنن اما از نظر اخلاقی من دوستام رو بعد از چند سال هم نتونستم بشناسم چه برسه اینکه بخوام یه نفر رو از روی چند تا نظر بشناسم.میتونید اگر در همه مسائل دیگه باهاشون به تفاهم رسیدید برای شناختن اخلاقشون هم اجازه بدین با دختر خانومتون آشنا بشن اخلاقاشون بیاد دست هم

سلام

شما مگه چندبار به خواستگاری رفتین؟؟

omid1367;634429 نوشت:

کی میگه 23 سال کمه.بخدا دیرم هست شما تو اوج جوونی از جوونیت لذت نبری کی ببری.شما در اوج جوونی با جنس مخالفت قدم نزنی باهم نخندید با هم ساندویچ نخوری با هم پفک نخورید با هم درد و دل نکنی کی اینکارا رو انجام بدید.بخدا دیرم هست.سن که از 25 بگذره انتخاب کردن سخت میشه نگاه ها عوض میشه.اصلا ببخشید این حرفو میزنم ما مذهبی ها چه گناهی کردیم که در اوج جوونی باید همش هی عفاف پیشه کنیم اونم بخاطر مشکلات جامعه و فرهنگهای غلط اون وقت فلانی با دوست دخترش خوش باشه(خدا بسات گناه رو از جامعه برداره... بگو ان شا الله.).آقای استاد کی(چه کسی) باید برای این درد جوونی فکری کنه(خطاب به اساتید محترم اسک دین).کی(چه زمان) باید براش فکر بشه؟؟

این حرفات واقعا صلوات داره.حرف دل منو زدی.فکر میکردم فقط تو این دنیا منم که اینجوریم.نمیتونم بگم خوشحالم که تنها من نیستم.چون دوست ندارم کسی اینجوری باشه.کی(چه زمانی) Smile میشه بیایم تو همین اسک دین بنویسیم ازدواج کردیم و الان خوشبختیم.من که میدونم به اونجا نمیرسم ولی امیدوارم قسمت دوستان بشه.

.raha.;635888 نوشت:
سلام

شما مگه چندبار به خواستگاری رفتین؟؟

قبلا که گفتم
یکی از کاربران تو همین تاپیک هم یادآوری کرد
تمام موردها که جواب رد دادن یا پدر و مادرم نپسندیدن سرجمع 15تا

عاشق امام خامنه ای;634472 نوشت:
بحث ویژگی های شخصیتیه
مثلا الان شما چند بار جواب نه شنیدی به این حال افتادین چند ماهه گیر دادین که چرا اینا به من جواب منفی دادن؟با یه مساله به این سادگی نتونستین کنار بیاین بعد اگه یه دختر این ضعف شما رو ببینه به چی امیدوار باشه؟پس فردا تو زندگی یه مشکلی پیش اومد باید بشینه عزا بگیره که.به کی تکیه کنه که اگه مشکلی پیش اومد کنارشه؟
منظورم نحوه مواجه شدنتون با این مشکل خیلییییی ساده است که نشون میده آدم منطقی ای نیستین گیر بدین به یه چیزی ول نمیکنین
البته واقعا میگم اینا فکراییه که به عقل ناقص من میرسه از روی چند تا نظرتون فقط به این نتایج رسیدم بازم میگم ممکنه 100 در 100 هم نظرم غلط باشه

به نظره من درست میگین.منم تقریبا اینجور ادمی هستم وقتی رفتم پیش روانشناس.همین حرف شمارو زد گفت بچه ای.هرچند بازم مخالفت کردم و تو دلم کلی فحشش دادم.

mehrant;634673 نوشت:

نظر خودم هم همینه اما هر کی به ما میرسه از جمله پدر و مادرٰ- یکی دوتا از واسطه ها- اقوام و فامیلها مون وقتی بحث میشه میگه برای مهران هنوز زود بود خواستگاری رفتن و قصد ازدواج داشتن! بعد هم بهم میگن تو باید حالا حالاها درس بخونی تو باید بری تخصص بگیری بعد به فکر ازدواج بیفتی نه الان(یعنی اینجوری میشه حدود پنج سال دیگه...که اون موقع من 28 سالم خواهد بود

:ok::Kaf:

به منم میگن باید دکترا بگیری.نمیدونم از دست چشم روهم چشمی فامیل چکارکنم.و میگن زوده.میان خونمون میگن زوده برا محسن.ولی پسر خودشون که همسن منه رل زنش دادن.خوبه تو باز خواستگاری میری و تقریبا بی اعتنایی.

mohsen1990;635915 نوشت:
به نظره من درست میگین.منم تقریبا اینجور ادمی هستم وقتی رفتم پیش روانشناس.همین حرف شمارو زد گفت بچه ای.هرچند بازم مخالفت کردم و تو دلم کلی فحشش دادم.

با توصیفات شما پیداست که بنده هم چند تا فحش خوردم
بعد از گذاشتن اون نظر عذاب وجدان گرفتم ولی خب نمیتونم این همه به هم ریختگی و چند ماه ناراحتی رو به خاطر یه چیزی که روندش مشخصه و چاره داره قبول کنم که دلیلی جز بچه بودن نداشته باشه
مثلا آدم مثل بچه لجبازی کنه گیر بده که چرا نشد ؟چرا اینجوری شد؟
میگم دور از جون خدای ناکرده یه بلایی میومد و چاره ای جز تسلیم در برابر خدا نداشتین چیکار میکردین؟
ولی شاید به خاطر شرایطتون هم باشه شما رو که نمیدونم ولی مثلا آقای mehrant شاید به خاطر خستگی کار و درس فکرای ناامید کننده بیاد سراغشون . بد جوری خستشون کنه بعد بدبختی اینه هی آدم دوباره فکر میکنه بدتر میشه
میدونم جملم شاید غلط باشه و واقعی نباشه ولی چیزی که من بهش رسیدم اینه جوونایی که اعتماد به نفس ندارن امیدوار نیستن و توکل ندارن این مدلی میشن و خیلی ناراحت میشن یا ممکنه از اول اینجوری نباشن ولی شرایطشون انقدر سخت بشه و فکرای منفی بیاد سراغشون که همه چیزو سیاه ببینن

mehrant;635914 نوشت:
قبلا که گفتم
یکی از کاربران تو همین تاپیک هم یادآوری کرد
تمام موردها که جواب رد دادن یا پدر و مادرم نپسندیدن سرجمع 15تا

((( یعنی با این سن 15 بار رفتید؟؟؟؟:Moteajeb!:))

چه پشتکار خوبی،،،آفرین

از یک دختر بپرسید که چندتا خواستگار داشته ،متوجه میشید که ناراحت شدن نداره

الان با این همه نظر به نتیجه ای هم رسیدید؟؟

mehrant;632966 نوشت:
سوالم اینه که آیا خانمها نکات منفی رو در شخصیت من می بینن که آقایون نمی بینن و به همین دلیله که ازم تعریف میکنن و تعجب میکنن که ازدواج نکردم؟

سلام

اول اینکه به نظرمن شما خیلی حساسید!

به خودتون شک نکنید!

بنده 1سِری احتمالات که به نظرم میرسه میگم:

اول: معمولا کسی که بخواد کسی رو رد کنه (حالا به هردلیلی) هر بهانه ای رو جور میکنه که قضیه تموم بشه بره!

دوم: بعضی خانومها زیادی دقیق یا تیز بین هستن، یعنی ممکنه رفتار یا حرفی که به نظر شما معمولیه، روی اونها تاثیر منفی بذاره (به اصطلاح: توی ذوقشون بزنه)

سوم: بعضی خانومها زیادی سخت گیرن، این سخت گیری و توقعات افراطی هم به زندگی خودشون آسیب میزنه و هم بقیه رو با این افکار رنج میدن!

چهارم: نمیشه از طرف مقابلتون انتظار داشته باشید اندازه دوست صمیمی شمارو بشناسه. با جلسات متعدد آشنایی های بیشتر پیش میاد.

پنجم: نمیخوام خدایی نکرده روی شما عیبی بذارم (نه شناختی دارم که بخوام قضاوت کنم و نه اصلا حق دارم!) اما در جایی خوندم:

بعضی آقایون که متاسفانه تعدادشون کم نیست، در محیط کار و در جمع دوست و همکار اخلاقشون بیست! همه روی مرام و معرفتشون قسم میخورن و کلی اون آقا رو قبول دارن؛

اما در محیط خونه و خونواده خودشون با همسر یا فرزندان رفتار و خلق و خوی مناسبی ندارن... {در عجبم، از خود این آقایون باید علت رو جویا شد!}

.
.

و در آخر؛ قبلا هم گفتم:

در این مدت تا میتونید به خدا نزدیک تر بشید و هدفتون صرفاً ازدواج نباشه، که اذیت نشید بااین حرفها،

هدفتون رو بذارید "ازدواج خوب و پراز آرامش" >> ان شاء الله خدا خودش بهترین رو نصیبتون میکنه {خودش میدونه چه زمانی}

+ موارد مختلفی در دوست و آشنا سراغ دارم که علی رغم تمام ویژگیهای مثبت، بسیار دیر ازدواج کردن،
ولی الان شکرخدا زندگی خوبی دارن.
تاییدی بر دیر ازدواج کردن نیست؛ اینو گفتم که بگم فقط خدا میدونه چه کسی و چه زمانی مناسب شماست _
شما دارید اقدام میکنید و همین پسندیده هست نزد خدا (که سنت پیغمبرش رو دنبال میکنید)، پس انقدر خسته و رنجیده نشید.

به نظر من شما اعتماد به نفس نداری،

تا صفحه 5 خوندم بعدش خسته شدم.حالا نظرمو میگم.(فقط قبلش در لفافه عرض کنم نیم ساعته تاپیکتو up نگه داشتم.هزینشو کارت به کارت کن طبق قرار قبلی:) و اما پیشنهاد.1.یه گوشه واسطه را گیر بیار بهش بگو فقط مذهبی شدید ها را معرفی نکنه یا حداقل اون چیزی که خودت میخای را بهش بگو نه طبق اون مشخصاتی که مادرتون گفته بیاد معرفی کنه.برین ببینین چی میشه.2.یه مشاوری روانشناسی از دوستان وهمکاران با خودتون به مجلس خواستگاری ببرین مثلا بگین از اشناهاتونه.اونم تو مجلس رفتارتونو ببینه .رفتاراونا را هم ببینه شاید گیر کارو فهمید....

سلام
جناب مهران
جالا شما چند مورد خواستگاری رفتید؟
اگر در حد 3 و 4 است ، میشه گفت اینکه همشون پاسخ منفی دادن تصادفی بوده.
کلاسئوالی که در عنوان تاپیک آمده (آیا نکات منفی ....)، پاسخش منفی است طبق عقل.

البته میتوانید وقتی پاسخ منفی می شنوید علتش رو هم بپرسید. برخیهاممکنه جواب بدن.
اصلا مسأله مهمی نیست. جاهای دیگری بروید خواستگاری.

mehrant;635914 نوشت:

تمام موردها که جواب رد دادن یا پدر و مادرم نپسندیدن سرجمع 15تا

شما به کسایی که پدر یا مادرتون نپسندیدن چه جوابی دادین؟خوبه اون دختر خانمها هم بیان اسک دین حرفای شما را بنویسن؟

mohsen1990;635917 نوشت:
به منم میگن باید دکترا بگیری.نمیدونم از دست چشم روهم چشمی فامیل چکارکنم.و میگن زوده.میان خونمون میگن زوده برا محسن.ولی پسر خودشون که همسن منه رل زنش دادن.خوبه تو باز خواستگاری میری و تقریبا بی اعتنایی.

دقیقا همینه.
بعد از اون ماجرای نامزدی من که سه هفته بیشتر طول نکشید و بعدش بهم خورد هروقت میان خونمون می پرسن چی شد؟ چیکار کردی؟ زن نگرفتی؟
بعد صحبت میکنن درباره گزینه های قبلی و میگن برای تو هنوز زود بود واسه همین نامزدی ات بهم خورد:Narahat::Narahat::Narahat:

عاشق امام خامنه ای;635924 نوشت:
با توصیفات شما پیداست که بنده هم چند تا فحش خوردم
بعد از گذاشتن اون نظر عذاب وجدان گرفتم ولی خب نمیتونم این همه به هم ریختگی و چند ماه ناراحتی رو به خاطر یه چیزی که روندش مشخصه و چاره داره قبول کنم که دلیلی جز بچه بودن نداشته باشه
مثلا آدم مثل بچه لجبازی کنه گیر بده که چرا نشد ؟چرا اینجوری شد؟
میگم دور از جون خدای ناکرده یه بلایی میومد و چاره ای جز تسلیم در برابر خدا نداشتین چیکار میکردین؟
ولی شاید به خاطر شرایطتون هم باشه شما رو که نمیدونم ولی مثلا آقای mehrant شاید به خاطر خستگی کار و درس فکرای ناامید کننده بیاد سراغشون . بد جوری خستشون کنه بعد بدبختی اینه هی آدم دوباره فکر میکنه بدتر میشه
میدونم جملم شاید غلط باشه و واقعی نباشه ولی چیزی که من بهش رسیدم اینه جوونایی که اعتماد به نفس ندارن امیدوار نیستن و توکل ندارن این مدلی میشن و خیلی ناراحت میشن یا ممکنه از اول اینجوری نباشن ولی شرایطشون انقدر سخت بشه و فکرای منفی بیاد سراغشون که همه چیزو سیاه ببینن

در حد فحش نه، ولی راستش وقتی حرفاتون رو میخونم احساس کسی که از روی شکم سیری داره حرف میزنه به من دست میده.
اگه این ناراحتی نشونه بچه بودنه پس دخترهایی که خواستگار ندارن و یا خواستگار هاشون مورد پسند شون نیستن و از این قضیه ناراحتن و افسرده میشن همشون بچه هستن. فقط به پسرها نسبت ندید.
واسه همین یه سوال در صفحات قبلی پرسیدم که از زیر جواب دادن بهش در رفتید و سوالم اینه که منظورتون از اینکه سنم کمه و شخصیتم پخته نیست اینه که پسرهای 23 ساله بطور معمول عقلشون از من بیشتره و من کم عقلتر از یه پسر 23 ساله هستم و عقلم به اندازه یه پسر 19 ساله است؟

.raha.;635927 نوشت:
((( یعنی با این سن 15 بار رفتید؟؟؟؟:Moteajeb!:))

چه پشتکار خوبی،،،آفرین

از یک دختر بپرسید که چندتا خواستگار داشته ،متوجه میشید که ناراحت شدن نداره

الان با این همه نظر به نتیجه ای هم رسیدید؟؟

پونزده بار نرفتم در مجموع با مواردی که پدر و مادر نپسندیدن 15 بار شد.
الان نتیجه این شد که دلیل فراهم نشدن ازدواج من، خودم هستم که اعتماد به نفس ندارم، بچه هستم، سختگیر و بد اخلاقم
اما راه حلی برای اعتماد به نفس داشتن، بچه نبودن و خوش اخلاقی ارائه نشد

mehrant;635954 نوشت:
در حد فحش نه، ولی راستش وقتی حرفاتون رو میخونم احساس کسی که از روی شکم سیری داره حرف میزنه به من دست میده.
اگه این ناراحتی نشونه بچه بودنه پس دخترهایی که خواستگار ندارن و یا خواستگار هاشون مورد پسند شون نیستن و از این قضیه ناراحتن و افسرده میشن همشون بچه هستن. فقط به پسرها نسبت ندید.
واسه همین یه سوال در صفحات قبلی پرسیدم که از زیر جواب دادن بهش در رفتید و سوالم اینه که منظورتون از اینکه سنم کمه و شخصیتم پخته نیست اینه که پسرهای 23 ساله بطور معمول عقلشون از من بیشتره و من کم عقلتر از یه پسر 23 ساله هستم و عقلم به اندازه یه پسر 19 ساله است؟

اینجوری نیست که من همه چیز برام فراهم باشه و هر دعایی داشتم مستجاب شده و همه چیز آرومه و از بالا به این قضیه نگاه کنم و تو هوا بگم که نباید این همه بهم ریخت بخوام الکی نصیحت کنم برعکسه اتفاقا انقدر بدبختی تو زندگیم کشیدم که با خوندن این نظراتتون این به ذهنم میرسه که شما ها انگار خیلی سوسول هستین و هر چی خواستین احتمالا درجا بهتون دادن که سر نرسیدن به یکی از خواسته هاتون اینقدر بهم میریزید
من نمیگم اصلا نباید ناراحت شد خب آدم یکم ناراحت میشه ولی نه تا این حد که شما ناراحتین آدم یکم تو دلش ناراحت میشه بعدش سریع فراموش میکنه و میچسبه به ادامه ماجرا
نه منظورم این نبود که الان شما جسارتا از پسرای 23 ساله دیگه عقلتون کمتر باشه ولی بیشتر بحثم تو مقایسه پسرای 23 ساله امروزی با پسرای 23 ساله زمان قدیمه
یا شاید پسرای 23 ساله ی همین زمان خودمون که تو کلی سختی باز با کلی تلاش و امیدواری مشکلای خیلی بدتر از این رو حل کردن و البته تعدادشون به نظر میرسه که کم باشه

n@rcis;635930 نوشت:
سلام

اول اینکه به نظرمن شما خیلی حساسید!

به خودتون شک نکنید!

بنده 1سِری احتمالات که به نظرم میرسه میگم:

اول: معمولا کسی که بخواد کسی رو رد کنه (حالا به هردلیلی) هر بهانه ای رو جور میکنه که قضیه تموم بشه بره!

دوم: بعضی خانومها زیادی دقیق یا تیز بین هستن، یعنی ممکنه رفتار یا حرفی که به نظر شما معمولیه، روی اونها تاثیر منفی بذاره (به اصطلاح: توی ذوقشون بزنه)

سوم: بعضی خانومها زیادی سخت گیرن، این سخت گیری و توقعات افراطی هم به زندگی خودشون آسیب میزنه و هم بقیه رو با این افکار رنج میدن!

چهارم: نمیشه از طرف مقابلتون انتظار داشته باشید اندازه دوست صمیمی شمارو بشناسه. با جلسات متعدد آشنایی های بیشتر پیش میاد.

پنجم: نمیخوام خدایی نکرده روی شما عیبی بذارم (نه شناختی دارم که بخوام قضاوت کنم و نه اصلا حق دارم!) اما در جایی خوندم:

بعضی آقایون که متاسفانه تعدادشون کم نیست، در محیط کار و در جمع دوست و همکار اخلاقشون بیست! همه روی مرام و معرفتشون قسم میخورن و کلی اون آقا رو قبول دارن؛

اما در محیط خونه و خونواده خودشون با همسر یا فرزندان رفتار و خلق و خوی مناسبی ندارن... {در عجبم، از خود این آقایون باید علت رو جویا شد!}

.
.

و در آخر؛ قبلا هم گفتم:

در این مدت تا میتونید به خدا نزدیک تر بشید و هدفتون صرفاً ازدواج نباشه، که اذیت نشید بااین حرفها،

هدفتون رو بذارید "ازدواج خوب و پراز آرامش" >> ان شاء الله خدا خودش بهترین رو نصیبتون میکنه {خودش میدونه چه زمانی}

+ موارد مختلفی در دوست و آشنا سراغ دارم که علی رغم تمام ویژگیهای مثبت، بسیار دیر ازدواج کردن،
ولی الان شکرخدا زندگی خوبی دارن.
تاییدی بر دیر ازدواج کردن نیست؛ اینو گفتم که بگم فقط خدا میدونه چه کسی و چه زمانی مناسب شماست _
شما دارید اقدام میکنید و همین پسندیده هست نزد خدا (که سنت پیغمبرش رو دنبال میکنید)، پس انقدر خسته و رنجیده نشید.

سلام.
درباره مورد اول گفتم که از خانواده هایی که اونقدر از ایمان و اعتقاد شون تعریف میشد انتظار میرفت دروغ نگن.وقتی اسم خودشون رو خانواده مذهبی میذارن.
درباره مورد پنجم:1-چرا فقط گفتید آقایون؟ یعنی خانمها همیشه بیرون و داخل خونه یکی هستن؟2-هنوز منو نشناخته فقط در نیمساعت صحبت که درباره ملاکها و معیارها صحبت کردیم با همین دختر میفهمه که من بیرون و داخل خونه شخصیتم متفاوته؟ ؟:Moteajeb!:
درباره هدف که گفتید مگر هدف من چیزی غیر از اینی بود که گفتید؟

mohsen1990;635933 نوشت:
تا صفحه 5 خوندم بعدش خسته شدم.حالا نظرمو میگم.(فقط قبلش در لفافه عرض کنم نیم ساعته تاپیکتو up نگه داشتم.هزینشو کارت به کارت کن طبق قرار قبلی:) و اما پیشنهاد.1.یه گوشه واسطه را گیر بیار بهش بگو فقط مذهبی شدید ها را معرفی نکنه یا حداقل اون چیزی که خودت میخای را بهش بگو نه طبق اون مشخصاتی که مادرتون گفته بیاد معرفی کنه.برین ببینین چی میشه.2.یه مشاوری روانشناسی از دوستان وهمکاران با خودتون به مجلس خواستگاری ببرین مثلا بگین از اشناهاتونه.اونم تو مجلس رفتارتونو ببینه .رفتاراونا را هم ببینه شاید گیر کارو فهمید....

چند میشه؟ ارزون حساب کن مشتری بشیم!:khandeh!:
یکی از اون واسطه ها که بیشتر از همه مورد معرفی کرده رو فقط خودم باهاش صحبت کردم و معیارهام رو گفتم. یه روز رفتم پیشش و قریب به سه ساعت صحبت کردیم و مشخصات خودم و معیارها و انتظاراتی که دارم رو گفتم
مشاور و روانشناس دوست و آشنا نداریم

رهروی شهدا;635934 نوشت:
سلام
جناب مهران
جالا شما چند مورد خواستگاری رفتید؟
اگر در حد 3 و 4 است ، میشه گفت اینکه همشون پاسخ منفی دادن تصادفی بوده.
کلاسئوالی که در عنوان تاپیک آمده (آیا نکات منفی ....)، پاسخش منفی است طبق عقل.

البته میتوانید وقتی پاسخ منفی می شنوید علتش رو هم بپرسید. برخیهاممکنه جواب بدن.
اصلا مسأله مهمی نیست. جاهای دیگری بروید خواستگاری.

سلام.
تو همین صفحه و صفحه قبل صحبتش شد گفتم کل موارد که جواب منفی دادن و یا پدر و مادر نخواستن سرجمع 15 تا.میشه هم گفت 17 تا اگه دو مورد خاص دیگه رو هم حساب کنم که مال سالهای قبل بود

mohsen1990;635946 نوشت:
شما به کسایی که پدر یا مادرتون نپسندیدن چه جوابی دادین؟خوبه اون دختر خانمها هم بیان اسک دین حرفای شما را بنویسن؟

اونهایی که پدر و مادر نپسندیدن به مرحله ای که دختر از وجود من باخبر بشه نرسیده.مثل دختر خاله ام که گفتم اصلا چون پدرم مخالف بود اقدامی نکردیم.مادرم به پدرم پیشنهاد داد و مدتی صحبت کرد اما نپذیرفت. خودم یه مدت بهش علاقه داشتم و یکماه هم اصرار کردم اما قبول نکردن.اقوام دیگه مون هم همین دختر خاله ام رو پیشنهاد دادن، پدربزرگم گفت،یه خاله دیگه ام و دخترش گفتن اما با تمام این صحبتها حتی قبول نکردن به خانواده دخترخاله ام اطلاع داده بشه و خبر داشته باشن.
فقط یه مورد بود که داستانش رو در یه تاپیک به اسم "تلخ و شیرین از خواستگاری" تعریف کردم.اونم مادرم هرچی هم باهاش صحبت کردم مخالف بود و بهشون نگفت ما مخالفیم، گفت من بهشون گفتم با پسرم صحبت میکنم ببینم نظرش چیه و اگه مثبت بود زنگ میزنم پس حالا اگه زنگ نزنم خودشون میفهمن جواب منفی بود.

عاشق امام خامنه ای;635960 نوشت:
اینجوری نیست که من همه چیز برام فراهم باشه و هر دعایی داشتم مستجاب شده و همه چیز آرومه و از بالا به این قضیه نگاه کنم و تو هوا بگم که نباید این همه بهم ریخت بخوام الکی نصیحت کنم برعکسه اتفاقا انقدر بدبختی تو زندگیم کشیدم که با خوندن این نظراتتون این به ذهنم میرسه که شما ها انگار خیلی سوسول هستین و هر چی خواستین احتمالا درجا بهتون دادن که سر نرسیدن به یکی از خواسته هاتون اینقدر بهم میریزید
من نمیگم اصلا نباید ناراحت شد خب آدم یکم ناراحت میشه ولی نه تا این حد که شما ناراحتین آدم یکم تو دلش ناراحت میشه بعدش سریع فراموش میکنه و میچسبه به ادامه ماجرا
نه منظورم این نبود که الان شما جسارتا از پسرای 23 ساله دیگه عقلتون کمتر باشه ولی بیشتر بحثم تو مقایسه پسرای 23 ساله امروزی با پسرای 23 ساله زمان قدیمه
یا شاید پسرای 23 ساله ی همین زمان خودمون که تو کلی سختی باز با کلی تلاش و امیدواری مشکلای خیلی بدتر از این رو حل کردن و البته تعدادشون به نظر میرسه که کم باشه

یه سوال غیر مربوط به بحث: چرا شما همش یه چیزی مینویسید بعد دو دقیقه بعد که ما خوندیمش و میخواین جواب بدیم میبینیم ویرایش شده و چندخط دیگه به حرفاتون اضافه کردید؟
یعنی شما کلا میخواین بگین اگه در موقعیت من جای من بودید اصلا ناراحت نمیشدید و با شادی و پرانرژی به زندگی ادامه میدادید
مشکل اینه که چون خودتون مشکلاتی داشتید فکر میکنید هیچکس دیگه عیچ مشکلی نداشته و من این مساله مجردی تنها مشکل زندگیمه و همین مشکل رو دارم بزرگنمایی میکنم.در صورتیکه کاملا در اشتباه هستید..من یه مشکل خانوادگی از یکسالگی برام بوجود اومده تا به حال.مشکلی که چیزی هم نیست که از بین بره و همیشه باهامه و هروقت به یادش میفتم کلی اذیتم میکنه.
نمیدونم شخصیتم چه جور بود ولی در فامیل همیشه منو مسخره میکردن و تحقیر میکردن میگفتن مهران خل و چله.وقتی پزشکی قبول شدم چوم تنها کسی هستم در کل فامیل پدری و مادری همش افراد هروقت میومدن می پرسیدن نمره هات خوبه؟ درسی رو نیفتادی؟ یعنی انگار من استعداد پزشکی رو ندارم.
حالا هم که دیگه در حال فارغ التحصيل شدن هستم چون به درد شون میخورم که به سوالات پزشکی شدن جواب بدم احترامم میذارن

mehrant;635989 نوشت:
یه سوال غیر مربوط به بحث: چرا شما همش یه چیزی مینویسید بعد دو دقیقه بعد که ما خوندیمش و میخواین جواب بدیم میبینیم ویرایش شده و چندخط دیگه به حرفاتون اضافه کردید؟
یعنی شما کلا میخواین بگین اگه در موقعیت من جای من بودید اصلا ناراحت نمیشدید و با شادی و پرانرژی به زندگی ادامه میدادید
مشکل اینه که چون خودتون مشکلاتی داشتید فکر میکنید هیچکس دیگه عیچ مشکلی نداشته و من این مساله مجردی تنها مشکل زندگیمه و همین مشکل رو دارم بزرگنمایی میکنم.در صورتیکه کاملا در اشتباه هستید..من یه مشکل خانوادگی از یکسالگی برام بوجود اومده تا به حال.مشکلی که چیزی هم نیست که از بین بره و همیشه باهامه و هروقت به یادش میفتم کلی اذیتم میکنه.
نمیدونم شخصیتم چه جور بود ولی در فامیل همیشه منو مسخره میکردن و تحقیر میکردن میگفتن مهران خل و چله.وقتی پزشکی قبول شدم چوم تنها کسی هستم در کل فامیل پدری و مادری همش افراد هروقت میومدن می پرسیدن نمره هات خوبه؟ درسی رو نیفتادی؟ یعنی انگار من استعداد پزشکی رو ندارم.
حالا هم که دیگه در حال فارغ التحصيل شدن هستم چون به درد شون میخورم که به سوالات پزشکی شدن جواب بدم احترامم میذارن

چون من خبرم مثلا دارم پروژمو انجام میدم همش میام تند جواب بدم برم سر پروژه دوباره یه چیزی یادم میاد مجبورم زیر قبلی اضافه کنم تند تندم میام اسک دین رو چک میکنم.فکر کنم باید درخواست بدم بلاکم کنن
بله صد در صد همینو میخوام بگم البته نه تا این حد میگم که ناراحت میشدم اما سعی میکردم نذارم اینقدر بهم بریزدم به خودم همش انرژی میدادم فکرای مثبت میکردم مطمئن میشدم که خدا حاجتمو میده.مثلا حالا الان میگن همه اینجا حاجتای چندین ساله دارن منم 13 ساله دارم ضجه میزنم برای دوتا حاجت که عمراااااااااا اوضاع بهبود که پیدا نکرده هیچ بدترم شده اما اصلا نمیذارم بقیه کارامو تحت شعاع بذاره اتفاقا فکر میکردم یه مدت افسردگی گرفتم ولی از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم فکرای مثبت کنم حالم قبلش خوب بود ولی یه مدت این فکر اومد تو ذهنم که خدا هر حاجتی رو مستجاب نمیکنه خیلی افسرده شدم اما علی رغم همه ی شرایط استجاب و این بحثای استجابت که میگن خدا تو اون دنیا میده و بلا دفع میکنه یا تو همین دنیا میده من عجیب یقین دارم که خدا تو همین دنیا بهم میده اصلا به گزینه های دیگه فکر نمیکنم شایدم خل شده باشم ولی حالم خیلی بهتره
ببخشیدا ولی بعید نیست این بی اعتماد به نفسی شما نشات گرفه از رفتار فامیلاتون باشه.اونا به شما اینجوری میگفتن خانوادتون جوابشون رو نمیدادن؟ازتون دفاع نمیکردن؟ازتون تعریف نمیکردن؟

آقای دکتر شما چقد معیارهای خودتون رو شناختید؟؟

در این مورد شناخت کافی دارید؟؟

شما که بچه نیستید ، سن شما خوبه

حالا چیزهایی که دوستان در مورد اخلاق گفتند رو قبول دارید؟

به نظر من کسی که بدونه برای چی میخواد ازدواج کنه و این امر رو مهم بدونه، هیچوقت از جواب منفی نا امید نمیشه

چون خدا برای هر کس جفتی آفریده

به نظر من ازدواج انقدر زیبا و ارزشمند هستش که میشه تا آخر دنیا و دنیای باقی هم رو اون شخص حسابکرد

عاشق امام خامنه ای;636004 نوشت:
چون من خبرم مثلا دارم پروژمو انجام میدم همش میام تند جواب بدم برم سر پروژه دوباره یه چیزی یادم میاد مجبورم زیر قبلی اضافه کنم تند تندم میام اسک دین رو چک میکنم.فکر کنم باید درخواست بدم بلاکم کنن
بله صد در صد همینو میخوام بگم البته نه تا این حد میگم که ناراحت میشدم اما سعی میکردم نذارم اینقدر بهم بریزدم به خودم همش انرژی میدادم فکرای مثبت میکردم مطمئن میشدم که خدا حاجتمو میده.مثلا حالا الان میگن همه اینجا حاجتای چندین ساله دارن منم 13 ساله دارم ضجه میزنم برای دوتا حاجت که عمراااااااااا اوضاع بهبود که پیدا نکرده هیچ بدترم شده اما اصلا نمیذارم بقیه کارامو تحت شعاع بذاره اتفاقا فکر میکردم یه مدت افسردگی گرفتم ولی از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم فکرای مثبت کنم حالم قبلش خوب بود ولی یه مدت این فکر اومد تو ذهنم که خدا هر حاجتی رو مستجاب نمیکنه خیلی افسرده شدم اما علی رغم همه ی شرایط استجاب و این بحثای استجابت که میگن خدا تو اون دنیا میده و بلا دفع میکنه یا تو همین دنیا میده من عجیب یقین دارم که خدا تو همین دنیا بهم میده اصلا به گزینه های دیگه فکر نمیکنم شایدم خل شده باشم ولی حالم خیلی بهتره
ببخشیدا ولی بعید نیست این بی اعتماد به نفسی شما نشات گرفه از رفتار فامیلاتون باشه.اونا به شما اینجوری میگفتن خانوادتون جوابشون رو نمیدادن؟ازتون دفاع نمیکردن؟ازتون تعریف نمیکردن؟

شایدم ناشی از این باشه.
نه جواب نمیدادن بلکه وقتی میرفتن دعوا میکردن که چرا جوری رفتار میکنی که اینطوری بگن؟
یه چیزی که از بچگی برام سواله و هنوز تا این سن هم به جوابش نرسیدم،گاهی در بچگی وقتی مهمون میومد خونمون و من با بچه هاشون میرفتم بازی کنم وقتی میخواستم برم از میوه ها یا خوراکیها برمیداشتم و میبردم اونجا کنار بچه ها بخورم.بعداز رفتن مهمونها همیشه دعوا میکردن که چرا اینکار رو کردی، خیلی زشت بود حرکتت که میوه برداشتی و رفتی...من هنوز تا این سن برام سواله که کجاش زشته؟

موضوع قفل شده است