جمع بندی آیا نکات منفی منو فقط خانمها می بینند؟

تب‌های اولیه

235 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

.raha.;636013 نوشت:
آقای دکتر شما چقد معیارهای خودتون رو شناختید؟؟

در این مورد شناخت کافی دارید؟؟

شما که بچه نیستید ، سن شما خوبه

حالا چیزهایی که دوستان در مورد اخلاق گفتند رو قبول دارید؟

من از نظر خودم با دختری که واقعا مومن باشه، با اخلاق باشه و حجاب و عفتش رو رعایت کنه میتونم زندگی کنم و چیز دیگری برام مهم نیست و ملاکهام فقط همینهاست به اضافه اینکه هم رشته خودم نباشه.
اما اکثریت هم در اطرافیان و هم تو اين تاپیک و تاپیک های دیگه گفتن سنت کمه.
نه قبول ندارم چون گرچه خیلی تحمل میکنم و کم عصبانی میشم و وقتی عصبانی بشم طوری داد میزنم که هرکسی با هر سنی جلوم باشه میترسه! اما بطور کلی قبول ندارم که آدم بداخلاقی هستم من اتفاقا همیشه در تلاشم با محبت و با شوخی با بقیه رفتار کنم

.raha.;636015 نوشت:
به نظر من کسی که بدونه برای چی میخواد ازدواج کنه و این امر رو مهم بدونه، هیچوقت از جواب منفی نا امید نمیشه

چون خدا برای هر کس جفتی آفریده

به نظر من ازدواج انقدر زیبا و ارزشمند هستش که میشه تا آخر دنیا و دنیای باقی هم رو اون شخص حسابکرد


واسه کسی که به شدت از امیال جنسی و امیال عاطفی و تنهایی و ناامیدی خسته است و در عذابه، و با ازدواج میتونه از اینها نجات پیدا کنه اما هر چه دعا میکنه و از خدا میخواد انگار نه انگار و این دعاها مستجاب نشده، و موردهایی هم که میره خواستگاری شون جواب منفی دادن و عیب هم روی آدم گذاشتن، اینها واقعا ناامید کننده است

mehrant;636022 نوشت:
من از نظر خودم با دختری که واقعا مومن باشه، با اخلاق باشه و حجاب و عفتش رو رعایت کنه میتونم زندگی کنم و چیز دیگری برام مهم نیست و ملاکهام فقط همینهاست به اضافه اینکه هم رشته خودم نباشه.
اما اکثریت هم در اطرافیان و هم تو اين تاپیک و تاپیک های دیگه گفتن سنت کمه.
نه قبول ندارم چون گرچه خیلی تحمل میکنم و کم عصبانی میشم و وقتی عصبانی بشم طوری داد میزنم که هرکسی با هر سنی جلوم باشه میترسه! اما بطور کلی قبول ندارم که آدم بداخلاقی هستم من اتفاقا همیشه در تلاشم با محبت و با شوخی با بقیه رفتار کنم

چرا نمیرید پیشه یک مشاور خوب؟؟

میدونید وقت شما ارزشمند هستش!؟

ما هر کدوم چیزهایی رو بیان میکنیم که از رو شناخت خیــــــــــــــــلی کمه از شماست

خب عصبانیت هر کسی مختلفه ،، شما میگید میترسن ولی دلیل عصبانیت شما و چه حدی روش کنترل دارید مهمه

خب منم اگه عصبانی بشم فقط یک کلمه یه چیزی رو میگم نه بیشتر ،حتی داد هم نمیزنم

به نظر من برید پیشه مشاور

این بهترین کاره

این هم حتما گوش بدید:
http://drfarhang.mihanblog.com/post/2

موفق باشید

mehrant;636024 نوشت:
واسه کسی که به شدت از امیال جنسی و امیال عاطفی و تنهایی و ناامیدی خسته است و در عذابه، و با ازدواج میتونه از اینها نجات پیدا کنه اما هر چه دعا میکنه و از خدا میخواد انگار نه انگار و این دعاها مستجاب نشده، و موردهایی هم که میره خواستگاری شون جواب منفی دادن و عیب هم روی آدم گذاشتن، اینها واقعا ناامید کننده است

امر ازدواج یعنی:

تکمیل نصف دین شما

"نا امیدی" قویترین ابزار شیطان هستش

قبول دارید که خدا سعادت بندش رو میخواد؟؟

برادر شما هنوز زوده بگید: نا امید شدم

از درگاه خدا نا امید نشید

امید وارم همین جا خبر ازدواج شما رو بشنویم

پیشنهاد میکنم امضاء و شکلک خودتون رو عوض کنید

این ها همه موج منفی هستن

یا علی

mehrant;636018 نوشت:
شایدم ناشی از این باشه.
نه جواب نمیدادن بلکه وقتی میرفتن دعوا میکردن که چرا جوری رفتار میکنی که اینطوری بگن؟
یه چیزی که از بچگی برام سواله و هنوز تا این سن هم به جوابش نرسیدم،گاهی در بچگی وقتی مهمون میومد خونمون و من با بچه هاشون میرفتم بازی کنم وقتی میخواستم برم از میوه ها یا خوراکیها برمیداشتم و میبردم اونجا کنار بچه ها بخورم.بعداز رفتن مهمونها همیشه دعوا میکردن که چرا اینکار رو کردی، خیلی زشت بود حرکتت که میوه برداشتی و رفتی...من هنوز تا این سن برام سواله که کجاش زشته؟

شاید اینکه بهتون میگفتن طوری رفتار نکن که بقیه بهت تیکه نندازن باعث شده اینقدر حرف بقیه براتون مهم باشه و اعتماد به نفستون بیاد پایین البته به قول دوستان نباید روی کسی اسم گذاشت و گفت اعتماد به نفست پایینه و فلانی و ... ولی ما اینجا نظر میدیم دیگه تشخیص با شماست هدف اینه که حرفا یه کمکی به شما بکنه و معلوم نیست حرفامون از رو چند تا نظر شما درست باشه یا غلط
با استادحامی صحبت کنید راجع به همین بی خیال درمانی البته من ریز نخوندم نمیدونم دقیق در مورد چیه ولی ایشون در مورد این مسائل روانشناختی زیاد مطلب میذارن راجع به همین ناامیدی و اینا شاید بتونن کمکتون کنن.
ببینید آقای دکتر یه مساله ای که هست اینه که بحث من در مورد اینکه چرا ازدواجتون جور نمیشه نیست بحثم در مورد اینه که شما با وجود اینکه ازدواجتون جور نمیشه نباید حالتون اینقدر بهم بریزه.یکم خودتون باید به خودتون انرژی بدید وقتی کسی نیست بهتون امیدواری و انرژی بده خودتون به خودتون کمک کنید.
روی فکراتون فکر کنید ببینید جه طرز فکری باعث میشه خیلی ناراحت بشید روش کار کنید
اصلا شما ورزش میکنید؟اون همه کارشناسا بهتون گفتن ورزش کنید روحیتون بهتر میشه.شده روزی 20 دقیقه ورزش کنید .
درسته که درس و مشق و کار و تنهایی خستتون کرده و بیشتر از همه تنهایی ولی باید خودتون رو مشغول کنید که یکم این چیزا یادتون بره فکر کردن بهش حالتون رو بدتر میکنه
یه سوالی اینکه کارشناسا در مورد اختلاف سنی دختر و پسر تو اون تاپیک چی بهتون گفتن؟ خودتون به چه نتیجه ای رسیدید؟منظورم اینه اگه مهم نیست که دخترخالتون یه سال بزرگتره بازم با مادرتون حرف بزنید شاید راضی شدن این دفعه برید خواستگاری دخترخالتون خودتون هم که میگید خوشتون میاد ازش

سلام بر شما
پیشنهاد دارم که کتاب هایی که در مورد آداب خواستگاری هست مطالعه بفرمایید،این کتاب ها در مورد مهارت های گفت و گو در جلسات خواستگار مطلب دارن حتی نمونه سوال آماده!کتاب هایی مثل گلبرگ،مطلع مهر،نیمه ی پنهان من
موفق باشید...

مثلا این طرز فکر که کارای شما و هر چیزی که مربوط به شماست به هیچ فرد دیگه ای ربطی نداره
و هیچ کسی حق نداره در مورد شما اظهار نظر کنه
نظر من اینه که چاره بالا رفتن اعتماد به نفس برای اونایی که اعتماد به نفسشون پایینه اینه که همش اینا رو به خودشون بگن یا مثلا یکی به آدم میگه خل و چل اولا همونجا جوری برخورد کنید که دیگه به خودش اجازه نده اونجوری با شما حرف بزنه نمیگم یه دفعه بد برخورد کنید اما یه سکوتتون و بی توجهی و نشنیده گرفتن حرفشم میتونه بهش بگه خودشو جمع کنه هم اینکه گفتنش درست نیست یه مدت هر کی بهتون تیکه ای انداخت ایرادی گرفت تو دل خودتون چند تا فحش نثارش کنید بگید این اصلا کیه که داره در مورد من نظر میده به این چه ربطی داره کارای من به این ربطی نداره کلا یکم سخت گیری هاتون رو کم کنید فکر کنید همه ی امورتون به خودتون مربوطه نه هیچ فرد دیگه ای راحت باشید
مثلا وقتی میرید خواستگاری جواب منفی میدن مخصوصا وقتی ندیدنتون چرا باید ناراحت بشید؟واقعا ناراحتی نداره بگید فدای سرم این همه دختر میرم سراغ یکی دیگه خودتون رو خیلی قبول داشته باشید

شما الان یه مشکلی دارید و اینه که خیلی احساس تنهایی و ازدواج نکردن ناراحتتون کرده .ازدواج که خب همچنان براش تلاش میکنید میرید خواستگاری همینجوری ادامه میدید ان شاالله بالاخره یه مورد خوب پیدا میشه ولی مهم اینه که تو این مدت نباید حالتون همینجوری بمونه و وقتتون با ناراحتی و ناامیدی و عذاب سپری کنید.
پس مشکلتون مشخصه.برای انرژی گرفتن و ناراحت نبودنم که تا حالا این همه راهکار بهتون دادن..اقعا خیلی طبیعیه که یه پسر حتی 30 جا بره خواستگاری و جور نشه پس اصلا دلیلی نداره که شما بخواید فکر کنید مشکلی دارید که طرف ظرف 10 دقیقه سوال از پشت تلفن جواب منفی میده یا بقیه موارد
اما آخرین حرفمم بزنم و برم
مشکلات با بهانه تراشی و بزرگ کردنشون حل نمیشن.برای حل مشکلتون باید اراده کنید
آخه شما مسلمونید یه مسلمون نباید سر هر مشکلی مخصوصا این مسائلی که لاعلاج نیستن اینقدر بهم بریزه و بگه در عذابم مسلمون کسیه که تسلیم امر خدا باشه
من الان یه بخش از کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) براتون مینویسم:
بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی،که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی،انسان صوری و بی مغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم میکند، و این جوهر شریف را از انسان میرباید. استاد معظم ما،دام ظله،می فرمودند بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان میکند.

منظورم اینه شما به عنوان یک مسلمان وقتی با هر مشکلی مواجه بشید باید اراده کنید و اون رو حل کنید.الانم نباید دیگه بهانه آورد یه یا علی بگید خودتون به خودتون کمک کنید و از خدا کمک بگیرید.منتظر نباشید فرد دیگه ای بیاد با چهارتاکلام مشکلتون رو حل کنه.اراده کنید
همه این حرفا رو به خودمم میزنم چون فکر کنم از همه داغون تر باشم
التماس دعا
یا علی

.raha.;636035 نوشت:
امر ازدواج یعنی:

تکمیل نصف دین شما

"نا امیدی" قویترین ابزار شیطان هستش

قبول دارید که خدا سعادت بندش رو میخواد؟؟

برادر شما هنوز زوده بگید: نا امید شدم

از درگاه خدا نا امید نشید

امید وارم همین جا خبر ازدواج شما رو بشنویم

خوب دیگه وقتی آدم هرچی تلاش میکنه و در کنارش هرچی دعا میکنه بهش نمیرسه و میخواد به گناه نیفته و امر خدا رو اطاعت کنه اما ازدواج فراهم نمیشه آدم امیدش رو از دست میده

عاشق امام خامنه ای;636044 نوشت:
شاید اینکه بهتون میگفتن طوری رفتار نکن که بقیه بهت تیکه نندازن باعث شده اینقدر حرف بقیه براتون مهم باشه و اعتماد به نفستون بیاد پایین البته به قول دوستان نباید روی کسی اسم گذاشت و گفت اعتماد به نفست پایینه و فلانی و ... ولی ما اینجا نظر میدیم دیگه تشخیص با شماست هدف اینه که حرفا یه کمکی به شما بکنه و معلوم نیست حرفامون از رو چند تا نظر شما درست باشه یا غلط
با استادحامی صحبت کنید راجع به همین بی خیال درمانی البته من ریز نخوندم نمیدونم دقیق در مورد چیه ولی ایشون در مورد این مسائل روانشناختی زیاد مطلب میذارن راجع به همین ناامیدی و اینا شاید بتونن کمکتون کنن.
ببینید آقای دکتر یه مساله ای که هست اینه که بحث من در مورد اینکه چرا ازدواجتون جور نمیشه نیست بحثم در مورد اینه که شما با وجود اینکه ازدواجتون جور نمیشه نباید حالتون اینقدر بهم بریزه.یکم خودتون باید به خودتون انرژی بدید وقتی کسی نیست بهتون امیدواری و انرژی بده خودتون به خودتون کمک کنید.
روی فکراتون فکر کنید ببینید جه طرز فکری باعث میشه خیلی ناراحت بشید روش کار کنید
اصلا شما ورزش میکنید؟اون همه کارشناسا بهتون گفتن ورزش کنید روحیتون بهتر میشه.شده روزی 20 دقیقه ورزش کنید .
درسته که درس و مشق و کار و تنهایی خستتون کرده و بیشتر از همه تنهایی ولی باید خودتون رو مشغول کنید که یکم این چیزا یادتون بره فکر کردن بهش حالتون رو بدتر میکنه
یه سوالی اینکه کارشناسا در مورد اختلاف سنی دختر و پسر تو اون تاپیک چی بهتون گفتن؟ خودتون به چه نتیجه ای رسیدید؟منظورم اینه اگه مهم نیست که دخترخالتون یه سال بزرگتره بازم با مادرتون حرف بزنید شاید راضی شدن این دفعه برید خواستگاری دخترخالتون خودتون هم که میگید خوشتون میاد ازش

در اون تاپیک هم کارشناس و هم کاربران گفتن از لحاظ ظاهر و اینکه ممکنه ظاهر دختر بعدا بیشتر از سن من نشون بده اگر مقایسه نباشه و اینها میشه کنار اومد و مشکلی نیست اما مشکل اصلی برای دختره که به هیچ عنوان نمیتونه به پسر همسن یا کوچکتر از خودش تکیه کنه.
بنابراین اگر هم پدرم موافقت کنه مسلما خود دختر قبول نمیکنه

mah.17;636045 نوشت:
سلام بر شما
پیشنهاد دارم که کتاب هایی که در مورد آداب خواستگاری هست مطالعه بفرمایید،این کتاب ها در مورد مهارت های گفت و گو در جلسات خواستگار مطلب دارن حتی نمونه سوال آماده!کتاب هایی مثل گلبرگ،مطلع مهر،نیمه ی پنهان من
موفق باشید...

کم و بیش مطالعاتی داشتم

mehrant;634984 نوشت:
کم نگفتم و کم دعا نکردم
خیلی شبها قبل از خواب کارم دعای توسل خوندن و گریه و توسل به امام رضا ست...

اگر قبل از خواب از ترس اتفاقات روز توسل میکنید که با انچه باید باشد فاصله دارد.

در مدت روز چقدر یاد خدا هستید ؟
ایا گاهی به مسجد محل میرین؟
ایا گاهی مجالس مذهبی میرین ؟ شما احتمالا این را نمیدانید و چه بسا برایتان پیش نیامده باشد گاهی نفس یک صاحب نفس زندگی ادم رو زیرو رو میکنه
ایا گاهی نماز جمعه میرین بین خطبه و نماز دعا کنید ؟چون دعای دستجمعی تاثیر بسیار بیشتری دارد
ایا گاهی به مطالعات مذهبی میپردازین؟

عاشق امام خامنه ای;636048 نوشت:
مثلا این طرز فکر که کارای شما و هر چیزی که مربوط به شماست به هیچ فرد دیگه ای ربطی نداره
و هیچ کسی حق نداره در مورد شما اظهار نظر کنه
نظر من اینه که چاره بالا رفتن اعتماد به نفس برای اونایی که اعتماد به نفسشون پایینه اینه که همش اینا رو به خودشون بگن یا مثلا یکی به آدم میگه خل و چل اولا همونجا جوری برخورد کنید که دیگه به خودش اجازه نده اونجوری با شما حرف بزنه نمیگم یه دفعه بد برخورد کنید اما یه سکوتتون و بی توجهی و نشنیده گرفتن حرفشم میتونه بهش بگه خودشو جمع کنه هم اینکه گفتنش درست نیست یه مدت هر کی بهتون تیکه ای انداخت ایرادی گرفت تو دل خودتون چند تا فحش نثارش کنید بگید این اصلا کیه که داره در مورد من نظر میده به این چه ربطی داره کارای من به این ربطی نداره کلا یکم سخت گیری هاتون رو کم کنید فکر کنید همه ی امورتون به خودتون مربوطه نه هیچ فرد دیگه ای راحت باشید
مثلا وقتی میرید خواستگاری جواب منفی میدن مخصوصا وقتی ندیدنتون چرا باید ناراحت بشید؟واقعا ناراحتی نداره بگید فدای سرم این همه دختر میرم سراغ یکی دیگه خودتون رو خیلی قبول داشته باشید

اون حرفا که مال بچگی بود الان که چیزی نمیگن دیگه
وقتی ناراحتی نداره که مثلا آدم بره خواستگاری و طرفش معیارهاشو نداشته باشه یا معیارهایی که اون میگه رو خودش نداشته باشه.اما وقتی از اولش تمام معیارها یکیه میگن از لحاظ خانواده هم مثل همیم و این پروسه حدود یکماه زمان میبره بعد یهو جواب منفی میدن و یه دلیل الکی میارن آدم بهم میریزه.

بپاخیزیم;636149 نوشت:
اگر قبل از خواب از ترس اتفاقات روز توسل میکنید که با انچه باید باشد فاصله دارد.

در مدت روز چقدر یاد خدا هستید ؟
ایا گاهی به مسجد محل میرین؟
ایا گاهی مجالس مذهبی میرین ؟ شما احتمالا این را نمیدانید و چه بسا برایتان پیش نیامده باشد گاهی نفس یک صاحب نفس زندگی ادم رو زیرو رو میکنه
ایا گاهی نماز جمعه میرین بین خطبه و نماز دعا کنید ؟چون دعای دستجمعی تاثیر بسیار بیشتری دارد
ایا گاهی به مطالعات مذهبی میپردازین؟

جمله اولتون رو متوجه نشدم "از ترس اتفاقات روز" و "با آنچه باید باشد" یعنی چی؟
به یاد خدا بودن هم مگر ممکنه کسی به یاد خدا نباشه؟
مسجد محل قبلا که فرصت میشد میرفتم ولی الان یا کشیکم یا ظهر که خونه میخوابم بعد از اذان مغرب یا موقع اذان بیدار میشم که واسه همین یه تاپیکی زده بودم
مجالس مذهبی هم عزاداری های محرم رو فقط میرفتم
نماز جمعه هم کلا فقط یکبار رفتم
مطالعات هم کتابهای زندگینامه شهدا رو میخونم

بهترین راه همون مشاور هستش

برید مشاور

موفق باشید

.raha.;636169 نوشت:
بهترین راه همون مشاور هستش

برید مشاور

موفق باشید


خوب باید وقت برای مشاوره رفتن هم پیدا بشه. ..

mehrant;635849 نوشت:
این کاربران بگن فرض کنید یکی اومده پیش شما و میگه این آقای مهران رو میشناسی؟ اومده خواستگاری دختر من،حالا شما که تو اسکدین زیاد نوشته هاشو دیدین به نظرتون مهران چه جور آدمیه؟
شما در جوابش چی میگید؟

باسلام
در کل شما باید به اون دختر خانم نشون بدین که روی پای خودتون ایستادیدومتکی به مادر یا کسی دیگه نیستید از نظر من ضعف شما فقط در این موضوع هست من با شناختی که از دوستان مجردم دارم همه براین اتفاق نظر داریم که پسرمامانی نمی تواند دختری را خوشبخت کند
البته قبلا از سوءبرداشتم عذر خواهی می کنم من فقط از پست های شما به این نتیجه رسیدم

[="Navy"]

mehrant;635849 نوشت:
این کاربرهایی که این جملات رو ازشون نقل قول میکنم لطفا جواب بدن:

این کاربران بگن فرض کنید یکی اومده پیش شما و میگه این آقای مهران رو میشناسی؟ اومده خواستگاری دختر من،حالا شما که تو اسکدین زیاد نوشته هاشو دیدین به نظرتون مهران چه جور آدمیه؟
شما در جوابش چی میگید؟

به نظربنده شمامشکل خاصی ندارید:من به اونهامیگم به طورکلی من چیزبدی ازشون ندیدم وبه نظرانسان مقیدی هستند.[/]

بنت الحسین;636222 نوشت:
باسلام
در کل شما باید به اون دختر خانم نشون بدین که روی پای خودتون ایستادیدومتکی به مادر یا کسی دیگه نیستید از نظر من ضعف شما فقط در این موضوع هست من با شناختی که از دوستان مجردم دارم همه براین اتفاق نظر داریم که پسرمامانی نمی تواند دختری را خوشبخت کند
البته قبلا از سوءبرداشتم عذر خواهی می کنم من فقط از پست های شما به این نتیجه رسیدم

من جایی نگفتم که کاملا متکی به مادرم هستم و رو حرفش حرف نمیزنم
گفتم در مراحل باید مادر اقدام کنه و زنگ بزنه و بره صحبت کنه و غیره نه اینکه پدر زنگ بزنه یا خودم.

.raha.;636040 نوشت:
پیشنهاد میکنم امضاء و شکلک خودتون رو عوض کنید

این ها همه موج منفی هستن

یا علی


میگن ذکر لا اله الا انت رو برای حل مشکلات و دعاها بگید چون خدا در قرآن در ادامه این آیه میگه فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین:Ghamgin:
واسه همین این آیه رو بعنوان امضا گذاشتم که با هر حرفم تکرار بشه:hey:
شکلک هم در راستای همین آیه است

mehrant;636520 نوشت:
میگن ذکر لا اله الا انت رو برای حل مشکلات و دعاها بگید چون خدا در قرآن در ادامه این آیه میگه فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین:Ghamgin:
واسه همین این آیه رو بعنوان امضا گذاشتم که با هر حرفم تکرار بشه:hey:
شکلک هم در راستای همین آیه است

هر طور که خودتون میدونید

خدا پشت و پناهتان

من با اینکه ندیدمتون و چندتا تاپیک ازتون خوندم اگر دختر بودم باهاتون ازدواج نمیکردم ب هیچ وجه،همش سعی داری بگی مشکل داری نکته منفی داری حتی تا این حد که ادم پزشک بودنتو هم نکته منفی میبینه فک میکنه کاش بیسواد بود،تکلیفت با خودت مشخص نیست

mehrant;632966 نوشت:
سلام.
قبل از بیان سوالم از همه دوستان عذرخواهی میکنم چون سوالات مکرر من در تاپیک های ازدواج خسته شون کرده.
من و مسائلم برای ازدواج که کاملا معرف حضورتون هستم!سوال برام پیش اومده.
سوال اینکه دوستان و اطرافیانم از آقایون هروقت در مورد مسائل ازدواج نکردنم صحبت میکنم میگن تو کلی نکات مثبت داری چطور نشده ازدواج کنی؟ اما دختر خانم هایی که میریم خواستگاری شون جواب منفی میدن. چند نمونه از این صحبتها:
1-یکی از دوستانم: تو قیافه خوبی داری...
ولی در یکی از خواستگاری ها همونطوری که قبلا گفتم یه دختر بود که گفت من ظاهر و قیافه اصلا برام مهم نیست فقط در حدی که قابل تحمل باشه. بعد از سه جلسه و توافق داشتن در اکثر صحبتها جواب منفی دادن و گفتن ظاهر منو نپسندیدن. یعنی با توجه به حرف اولش من اونقدر زشتم که قابل تحمل کردن هم نیستم.
2- یکی دیگه از دوستان: تو شخصیت دوست داشتنی داری!
3-یکی از همکاران مون در بیمارستان:من همه چیز دکتر مهران رو تاييد میکنم اگه دختر خودم به سن ازدواج رسیده بود حتما دخترم رو بهش می دادم.
4- یکی دیگه از دوستان در تعریف از من:این مهران واقعا با اخلاقه، مومنه، اهل دود و سیگار نیست، اهل رابطه با نامحرم نیست. ..
5-یکی از واسطه ها در معرفی من به خانواده دختر:این پسر و خانوادش رو مدتهاست من میشناسم و کاملا تاییدش میکنم اون قدر پسر مظلوم و خوبیه. ..

به خود خدا قسم اینا حرفهای اطرافیان بود نه حرفهای خودم که از خودم تعریف کنم.
اما خانمها که میریم خواستگاری شون ظاهرا من رو دارای این ویژگیها نمی بینن...
سوالم اینه که آیا خانمها نکات منفی رو در شخصیت من می بینن که آقایون نمی بینن و به همین دلیله که ازم تعریف میکنن و تعجب میکنن که ازدواج نکردم؟


سلام
دوست عزیز هر شخصی یچیزایی داره و یچیزایی نداره
شما فرض کنید خانمی چندتا خواستگار داره، یکیشون خیلی پولداره اما سواد نه، یکی دیگه برعکس، اون یکی هر دو رو داره اما خانوادش زیاد خوب نیست یکی دیگشون همه رو داره اما یکم جسمش بیماره
خب این خانم نمیتونه بشینه منتظر بگه من آقایی میخوام که همه چیز رو یکجا داشته باشه. تقریباً محاله
شما هم بنظرم دنبال خانمی هستید که همه چیز رو یکجا داشته باشه وگرنه پوزش می طلبم من حرفاتون رو باور ندارم که هیچ دختر مناسبی وجود نداره. ما هم داریم تو ایران زندگی می کنیم.
خانمی را نشان کنید که 70 درصد گزینه های شما را داشته باشد و دنبال خانمی نباشید که 95 درصد موارد مورد نظرتان را در بر داشته باشد که تقریبا محاله گیرتون بیاد. این وسط یا باید قید زیبایی رو بزنید یا خانواده یا حجاب یا... خلاصه آقای دکتر باید یک توازنی برقرار کنید.
شما 5 سال دیگه باید دنبال خانمی باشید که 60 درصد از نظر شما مناسبه
10 سال دیگه باید خانمی رو قبول کنید که 40 درصد از نظر شما تایید میشه
اینها حقیقته
یا علی

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrdad1919;636784 نوشت:
تکلیفت با خودت مشخص نیست

اساسی ترین مشکل شما همینه آقای دکتر![/]

سلام خیلی ممنونم شما لطف دارید

mousavi928;636865 نوشت:
سلام
دوست عزیز هر شخصی یچیزایی داره و یچیزایی نداره
شما فرض کنید خانمی چندتا خواستگار داره، یکیشون خیلی پولداره اما سواد نه، یکی دیگه برعکس، اون یکی هر دو رو داره اما خانوادش زیاد خوب نیست یکی دیگشون همه رو داره اما یکم جسمش بیماره
خب این خانم نمیتونه بشینه منتظر بگه من آقایی میخوام که همه چیز رو یکجا داشته باشه. تقریباً محاله
شما هم بنظرم دنبال خانمی هستید که همه چیز رو یکجا داشته باشه وگرنه پوزش می طلبم من حرفاتون رو باور ندارم که هیچ دختر مناسبی وجود نداره. ما هم داریم تو ایران زندگی می کنیم.
خانمی را نشان کنید که 70 درصد گزینه های شما را داشته باشد و دنبال خانمی نباشید که 95 درصد موارد مورد نظرتان را در بر داشته باشد که تقریبا محاله گیرتون بیاد. این وسط یا باید قید زیبایی رو بزنید یا خانواده یا حجاب یا... خلاصه آقای دکتر باید یک توازنی برقرار کنید.
شما 5 سال دیگه باید دنبال خانمی باشید که 60 درصد از نظر شما مناسبه
10 سال دیگه باید خانمی رو قبول کنید که 40 درصد از نظر شما تایید میشه
اینها حقیقته
یا علی

سلام.
برای چندمين بار میگم چون قبلا هم کاربران دیگری مشابه حرف شما رو زده بودن و من همین جواب رو دادم که :
من یه تعداد واسطه دارم بهشون گفتم دختر چادری که اهل آرایش و خودنمایی نباشه و حرمت نامحرم رو رعایت کنه و دانشجوی پزشکی نباشه بهمون معرفی کنید که تا به حال 17 مورد بهمون معرفی شده که همه بنا به دلایلی نشد . غیر از اون دیگه واسطه ها میگن اصلا بین کسانی که ما میشناسیم دختر چادری نیست یا اگه هم هست سنش بهت نمیخوره.
این چه ربطی داره حالا به سختگیر بودن من؟ این معیارها خیلی سنگین و دست نیافتنی هستن؟
من تا آخر عمر هم مجرد بمونم با یه دختر که آرایش بکنه و با نامحرمها راحت باشه و حجاب رعایت نکنه نمیتونم زندگی بکنم
بنابراین نهواید که این معیار رو بذارم کنار

عشقم خدا;636920 نوشت:
سلام خیلی ممنونم شما لطف دارید

با کی هستید؟:Moteajeb!:

غربت نشین;636916 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]
اساسی ترین مشکل شما همینه آقای دکتر!
[/]

یعنی چی؟ :Gig:

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;637005 نوشت:
یعنی چی؟ :Gig:

یعنی هنوز تکلیفتون با خودتون مشخص نیست و نمیدونید دقیقاً از زندگی چی میخواین و همین بی برنامگی میاره.[/]

غربت نشین;637011 نوشت:
[="Arial"][="DarkGreen"]یعنی هنوز تکلیفتون با خودتون مشخص نیست و نمیدونید دقیقاً از زندگی چی میخواین و همین بی برنامگی میاره.[/]
چطوری به این نتیجه رسیدید؟

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;637050 نوشت:
چطوری به این نتیجه رسیدید؟

شما این همه مشکل به هم زدید صرفاً به خاطر اینکه ازدواج نکردین .وقتی حرف از ازدواج میزنید از فشار جنسی صحبت میکنید و دلیل ازدواج رو این میدونید.وقتی حرف از ناز کشیدن و ناز کردن خانم ها میشه نمیتونید نوع ناز کردن اونها رو درک کنید و کلی توصیفات دیگه که از خودتون داشتید نشون میده که شما هیچ شناختی از فلسفه ازدواج ندارید و فقط به خاطر مشکل شخصی خودتون به دنبال اون هستید،خب این برای خودتون بد نیست ولی آینده ی یک نفر دیگه هم این وسط مهمه و کسی که قرار آینده و خوشبختیه خودش رو با شما شریک بشه چطور با کسی که فقط یک بعد قضیه رو میبینه میتونه زندگی کنه؟!
البته من نمیدونم طرفهایی که شما مد نظرتون بوده به این نتیجه رسیدن یا نه ولی در تمام این مدت که شما از خودتون صحبت کردید من این برداشتو کردم.حتی زمانی که خودم بهتون گفتم باید شغلتونو عوض کنید راحت تسلیم شدید و این یعنی اینکه شما هیچ هدفی برای انتخاب این شغل نداشتین که به وسیله ی اون بخواین بهش برسید و الان هم چون کار دیگه ای بلد نیستین مشغولید.البته شاید برداشت من اشتباه باشه ولی هربار که کاربرها ازتون سؤالاتی در راستای هدفتون پرسیدن شما فقط از یک بعد قضیه و از یک هدف کوتاه مدت صحبت کردید.
توی این مدت هر راه حلی که به شما پیشنهاد شد کارساز نبود و دیگه تقریباً عقل کسی به چیز دیگه ای قد نمیده!
دلیلش فکر میکنید چیه؟
شما تا زمانی که تکلیفتون با خودتون روشن نشه و هدف معلومی توی زندگی نداشته باشید نمیتونید برای رسیدن به اهداف کوتاه مدتتون هم برنامه ای داشته باشید.
همین بی برنامگی باعث شده فکر کنید که خیلی مشکل دارید و اعتماد به نفستون فروکش کرده.من فکر میکنم بهتره به مشاوره حضوری برید.اگر شخص خاصی رو سراغ ندارید در محیط کار خودتون با پرس و جو میتونید پیدا کنید.
کسی که بی هدف و بی برنامه باشه شخص مطمئنی برای تکیه کردن بهش نیست و این آدمها از دور هم پیدا هستن.
برو مشاوره حضوری دکتر!
[/]

الان دقیقا اینجوری هستم:khab:

کسی جواب دیگه ای نداره؟
اون کاربرانی که ازشون نقل قول کردم و خواستم به سوالم جواب بدن؟
من داره خوابم می بره

کسی نیست؟ :Ealam:

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;637171 نوشت:
کسی نیست؟ :Ealam:

دیگه فکر نمیکنم حرفی برای گفتن مونده باشه![/]

به نظر منم شما بچه ای هنوز
برو خداروشکر کن تا حالا ازدواج نکردی

arash68;637314 نوشت:
به نظر منم شما بچه ای هنوز
برو خداروشکر کن تا حالا ازدواج نکردی

:Narahat::Narahat::Narahat:
چرا دقیقا،؟:Narahat:

mehrant;637343 نوشت:
:Narahat::Narahat::Narahat:
چرا دقیقا،؟:Narahat:

چراش خیلی واضحه از حرفاتون مشخصه هنوز اندازه ای که برای ازدواج نیازه بزرگ نشدین

mehrant;637000 نوشت:
تا به حال 17 مورد بهمون معرفی شده که همه بنا به دلایلی نشد .

دوست عزیز بنظر حقیر اگر 17 مورد از نظر شما تایید نشدند پس ریشه مشکل رو از جای دیگه بیابید
یا علی

mehrant;635849 نوشت:
این کاربرهایی که این جملات رو ازشون نقل قول میکنم لطفا جواب بدن:

این کاربران بگن فرض کنید یکی اومده پیش شما و میگه این آقای مهران رو میشناسی؟ اومده خواستگاری دختر من،حالا شما که تو اسکدین زیاد نوشته هاشو دیدین به نظرتون مهران چه جور آدمیه؟
شما در جوابش چی میگید؟

سلام.من نبايد بپسندم:Khandidan!:!!
از اونجايي كه من متوجه خصوصيات شما شدم شما همسر خوبي براي خانومتون خواهيد بود.براي اينكه دو خصوصيتتون تو تاپيكهاتون بارزه....
ايمان و دومي وفاداري..... به نظر من هركس به شما حواب منفي ميده خودش ضرر مي كنه...

mousavi928;637373 نوشت:
دوست عزیز بنظر حقیر اگر 17 مورد از نظر شما تایید نشدند پس ریشه مشکل رو از جای دیگه بیابید
یا علی

اینو تو تاپیک های قبلی توضیح دادم
فقط یه دونه از این موارد رو من نخواستم
بقیه رو یا خانواده دختر جواب منفی دادن یا پدر و مادرم قبول نکردن
مگر من عقلم کمه که خودم رد کنم بعد بیام تاپیک بزنم که چرا نمیتونم ازدواج کنم
شما حتی همین پست اول همین تاپیک منو هم نخوندین
چون تو این پست گفتم که از دید دوستان و اطرافیان نکات مثبت دارم اما از دید خانمها نکات منفی دارم و بخاطر اون نکات منفی جواب منفی دادن

mehrant;637390 نوشت:
اینو تو تاپیک های قبلی توضیح دادم
فقط یه دونه از این موارد رو من نخواستم
بقیه رو یا خانواده دختر جواب منفی دادن یا پدر و مادرم قبول نکردن
مگر من عقلم کمه که خودم رد کنم بعد بیام تاپیک بزنم که چرا نمیتونم ازدواج کنم
شما حتی همین پست اول همین تاپیک منو هم نخوندین
چون تو این پست گفتم که از دید دوستان و اطرافیان نکات مثبت دارم اما از دید خانمها نکات منفی دارم و بخاطر اون نکات منفی جواب منفی دادن

چرا من بیشتر تاپیک های شمارو خوندم
میشه بفرمایید از 16 مورد باقیمانده چند موردش رو پدر و مادرتون قبول نکردن؟
اگر بیشتر از 6 مورده باید اول مشکلتون رو با پدر و مادرتون حل کنید بعد واسه خواستگاری جدید اقدام کنید- چون شما که همینجوری بیگدار نمیرید خواستگاری! بهرحال قبلش تحقیق کردین و تا حدودی اون دختر رو پسند کردین

arash68;637352 نوشت:
چراش خیلی واضحه از حرفاتون مشخصه هنوز اندازه ای که برای ازدواج نیازه بزرگ نشدین

موافقم ب شدت،الان خیلی زوده واستون ازدواج

arash68;637352 نوشت:
چراش خیلی واضحه از حرفاتون مشخصه هنوز اندازه ای که برای ازدواج نیازه بزرگ نشدین

شما که بزرگ هستید بفرمایید چه کردید بزرگ شدید و نشانه های بزرگ بودن و بچه بودن چی هست؟

mehrant;637592 نوشت:
شما که بزرگ هستید بفرمایید چه کردید بزرگ شدید و نشانه های بزرگ بودن و بچه بودن چی هست؟

ایناها همین اولین نشونشه:)

mousavi928;637436 نوشت:
چرا من بیشتر تاپیک های شمارو خوندم
میشه بفرمایید از 16 مورد باقیمانده چند موردش رو پدر و مادرتون قبول نکردن؟
اگر بیشتر از 6 مورده باید اول مشکلتون رو با پدر و مادرتون حل کنید بعد واسه خواستگاری جدید اقدام کنید- چون شما که همینجوری بیگدار نمیرید خواستگاری! بهرحال قبلش تحقیق کردین و تا حدودی اون دختر رو پسند کردین

خوب الان با این حرف مجبورم تمام موردها رو دوباره بگم:
1- یه دختر متولد 73 که دختر یکی از دوستان پدرم بود و خود پدرم پیشنهادش داد.چون اهل یه شهر کوچیک خوزستان بود به دلیل تفاوت فرهنگی، دیگه اما اصلا با خانواده دختر مطرح نکردن.
2-دختر متولد 75که بازم دختر یکی از دوستان پدرم بود.اول پدر و مادرم پیشنهاد دادن بهم بعد خودشون پشیمون شدن و گفتن از لحاظ خانوادگی هم کفو نیستیم.بازم به خانواده دختر مطرح نشد.
3-یکی از همسایگان خودمون که چندتا دختر داشت. مادرم یه روز رفت با مادرشون صحبت کرد اما مادر شون گفت دخترهام هیچکدوم قصد ازدواج ندارن.
4- یه دختر متولد 75 که یکی از واسطه ها معرفی کرد.مادرم به مادر دختر زنگ زد و در کلیات توافق داشتن.یه جلسه هم مادرم رفت خونشون و دختر رو دید اما چون چاق بود و من خیلی لاغر، و اینکه دختر هم سبزه بود مادرم مخالف بود گفت چون سابقه داره که فامیل خیلی دخالت میکنن اگه با این دختر ازدواج کنی ممکنه مدام از چهره اش پیش تو بدگویی کنن و باعث دلسردی ات بشه.ولی از لحاظ خانوادگی هنوز هم خود مادرم میگه هیچکدوم از خانواده های دیگه مثل اون خونواده به ما شبیه نبودن.
5-یه دختر متولد 74که بازم همون واسطه معرفی کرد. دختر گفته بود اول با خودم صحبت کنید بعدا برید به خانوادم بگید که اولا این کارش وجهه خوبی نداشت.بعدا هم که معلوم شد دروغی هم در مشخصات خودش گفته بود و واسه همین بازم هم مادرم و حتی همون واسطه ای که معرفی شون کرده بود پشیمون شد.
6-دختر متولد 74، که بازم همون واسطه معرفی کرد و اول مادرم رفت دیدش و در کلیات به توافق رسید. بعد خواستگاری و منم پسندیدم.دو روز بعد جواب مثبت دادن و بعد از دو هفته صیغه محرمیت عقد موقت خوندیم واما به یه دلیل بیخود بعد از سه هفته نامزدی رو به هم زدن و از هم جدا شدیم.
7-دختر عمه ام که متولد 73بود.خواهرم باهاشون صحبت کرد چون در یه شهر دیگه هستن و خواهرم در اون شهره.که جواب منفی دادن و علتش رو فقط گفتن ما به درد هم نمیخوریم.
8-دختر همسایه یکی از اقوام که چون چادری نبود اصلا باهاشون مطرح نشد چون پدر و مادر میدونستن من از شرط هامه که دختر حتما چادری باشه.خود پدرم هم تاکید داره دختر چادری باشه و واسه همین مخالف بود.
9-دختر متولد 75، آشنای یکی از اقوام که اهل یکی از روستاهای کوچک اطراف یکی از شهرهای استان فارس بود. بازم به دلیل تفاوت فرهنگی پدر و مادر مخالف بودن و با خانواده دختر مطرح نشد.
10- دختر متولد 68 از خانواده مذهبی و خوب.چون سنش از من بیشتر بود پدرم مخالف بود و همون پشت تلفن که واسطه داشت معرفی میکرد گفت نه
11- دختر متولد 74 که رفتیم خواستگاری و حدود یه ماه از اول آشنایی تا جواب دادن شون طول کشید و به دلیل ظاهر من جواب منفی دادن.
12- دختر خاله ام که تمام معیارهای منو داره فقط متولد 69 هست و واسه همین پدرم باز مخالف بود و بازم اصلا با خونواده دختر مطرح نشد
13- دختری که یکی از دوستان پدرم معرفی کرد که اهل تهران بود و خودش باهاش صحبت کرد اما دختر گفته بود من نمیخوام از تهران خارج بشم
14 - دختری که یکی دیگه از دوستان پدرم معرفی کرد و خودشم باهاش صحبت کرد گفته بود من میخوام کار کنم قصد ازدواج ندارم
15 - دختر متولد 70 که اول محرم یکی از واسطه ها معرفی کرد و خودش با مادر دختر صحبت کرد گفته بود صب کنید تا بعد از محرم و صفر. بعد از دو ماه مادرم زنگ زد به مادرش که مادر دختره گفته بود دخترم همیشه با ازدواج با پسر همسن مخالفه حالا من شمارو هم بهش معرفی میکنم ببینم چی میگه.که دختره گفته بود نه به هیچ وجه نمیخوام
16 - موردی که معرفی کردن و ظاهرا همه معیارهای منو داشته اما وقتی مادرم زنگ زد به مادرش گفتن یکساله که دختره ازدواج کرده! !!!!
17-مادر همین دختری که ازدواج کرده بود یه مورد از دوستان دخترش رو معرفی کرد که چون دانشجوی پزشکی بود و من از معیارهامه که دانشجوی پزشکی نباشه گفتم نمیخوام.
و دیگه غیر از این موارد واسطه ها موردی پیدا نکردن بعضی واسطه ها که بعد از یک سال هنوز یه مورد هم معرفی نکردن

سن ازدواج تو مملکت ما به اندازه ی کافی رفته بالا!
بالا رفتن سن ازدواج مساوی پایین آمدن سن فساد است...

پس لطفا برخی از دوستان با پیچیدن نسخه ی "هنوز زوده برات!!!!" سعی نکنن سن ازدواج را بالاتر از اینی که هست ببرند!
آدم تا چهل سالگی نمی تونه شبها فقط متکارو بغل کنه!!!

[="Arial"][="DarkGreen"]

لبیک یا علی النقی;637609 نوشت:
سن ازدواج تو مملکت ما به اندازه ی کافی رفته بالا!
بالا رفتن سن ازدواج مساوی پایین آمدن سن فساد است...

پس لطفا برخی از دوستان با پیچیدن نسخه ی "هنوز زوده برات!!!!" سعی نکنن سن ازدواج را بالاتر از اینی که هست ببرند!
آدم تا چهل سالگی نمی تونه شبها فقط متکارو بغل کنه!!!

به نظرم آخرش ما رو با همین متکا هم دفن کنن!!![/]

[="Arial"][="DarkGreen"]

mehrant;637608 نوشت:

و دیگه غیر از این موارد واسطه ها موردی پیدا نکردن بعضی واسطه ها که بعد از یک سال هنوز یه مورد هم معرفی نکردن

خب واسطه هاتون خسته نباشن با این مورد پیدا کردنشون!
این همه دختر مجرد با سن متناسب شما هست که میتونید برید سراغشون.
توی تمام مواردی که بیان کردین شما خودتون دخالتی توی رد یا قبول اونها نداشتین!
همه یا خانوادتون دخیل بودن یا خانوادتون!!
از این به بعد دنبال متولد 71 و 72 باشین. فکر نمیکنید 73 به بالا ی خورده برای شما کوچیک باشه؟ [/]

موضوع قفل شده است