من توسل به این معنی که کسانی که در حیات هستند از خدا با دعای خود برای من آمرزش بخواهد مشکلی ندارم و کاملا با عقل میاید
1- متریالیستها معتقدند که هر چیزی را که با حواس 5 گانه قابل حس است وجود دارد و هرآنچه که قابل لمس نباشد وجود ندارد.
در وهابیت عین همین تفکر را در مورد زنده و مرده بودن افراد دارد که چون زنده اند پس هستند و میتوان بدانها توسل کرد.
ولی چون مردند پس نیستند و نمیتوان بدانها توسل جست.
2- کتاب خدا مملو از آیاتی است که مردگان را زنده میداند و برای آنها حشر اخروی قائل است. و لذا معاد یکی از 3 اساس دیانت اسلام ( توحید نبودت و معاد )
پس وجود معاد و حشر اخروی یعنی ؟
یعنی در کتاب خدا هرکسی که بمیرد مرده بحساب نمی آید.
در مورد ناشنوائی و نابینائی مردگان ( در نظر ما مردگان ) هیچ عبارتی در کتاب خدا وجود ندارد .
بلکه نابینائی و ناشنوائی برای بتها توصیف گردیده .
پس تفاوتی نمیتوان میان توسل شما و توسل تشیع قائل شد مگر همان مبنی و معنای ظاهری و غیر دینی ای که تا به الان در مورد زنده بودن و مرده بودن توصیف کردید.
1- متریالیستها معتقدند که هر چیزی را که با حواس 5 گانه قابل حس است وجود دارد و هرآنچه که قابل لمس نباشد وجود ندارد.
در وهابیت عین همین تفکر را در مورد زنده و مرده بودن افراد دارد که چون زنده اند پس هستند و میتوان بدانها توسل کرد.
ولی چون مردند پس نیستند و نمیتوان بدانها توسل جست.
2- کتاب خدا مملو از آیاتی است که مردگان را زنده میداند و برای آنها حشر اخروی قائل است. و لذا معاد یکی از 3 اساس دیانت اسلام ( توحید نبودت و معاد )
پس وجود معاد و حشر اخروی یعنی ؟
یعنی در کتاب خدا هرکسی که بمیرد مرده بحساب نمی آید.
در مورد ناشنوائی و نابینائی مردگان ( در نظر ما مردگان ) هیچ عبارتی در کتاب خدا وجود ندارد .
بلکه نابینائی و ناشنوائی برای بتها توصیف گردیده .
پس تفاوتی نمیتوان میان توسل شما و توسل تشیع قائل شد مگر همان مبنی و معنای ظاهری و غیر دینی ای که تا به الان در مورد زنده بودن و مرده بودن توصیف کردید.
یاحق
سه عمل مردگان در این دنیا از بین نمیرود
1. کارخیریکه انجام داده در این دنیا
2. فرزنده صالع و شاگردان صالع که تربیت کرده تا برای ان آموزش بخواهند
3. علمی که از خود به جای گذاشته
نه شنوای کسی که مرد شنوا نیست
خواندن کسانی که تا روز قیامت مارا پاسخ نمیدهند و از دعای ما بیخبر هستند به قول الله گمراهی بزرگ هستتتتتتتتتتتتتتت
وای برشما وای وای توبه کنید الله می فرماید مردگان را مخوانید حال شما میگوید وهابیت
خداوند در کجا فرموده مردگان یا زندگان را نخوانید ؟
توحید-یکتاپرستی;148369 نوشت:
خواندن کسانی که تا روز قیامت مارا پاسخ نمیدهند و از دعای ما بیخبر هستند به قول الله گمراهی بزرگ هستتتتتتتتتتتتتتت وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾ و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند (5)
آیاتی که شفاعت دیگران را به اذن الهی در روز قیامت می پذیرد:
1. «من ذا الذی یشفع عنده الاّ باذنه»17؛ چه کسی جرأت دارد که در پیشگاه خدا به شفاعت برخیزد، مگر با اذن و فرمان او.
2. «وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»18؛ و غیر از خدای یکتا آنان را که به خدایی می خوانند، قادر بر شفاعت کسی نیست، مگر کسانی که بدانند و بر توحید حق گواهی دهند.
3. «وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُم شَیْئاً اِلاّ مِنْ بَعْدِ اَنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی»19؛ و چه بسا از فرشتگان در آسمان هاست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کسی که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.
4. «ما مِنْ شَفیعٍ اِلاّ مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ»20؛ هیچ کس شفیع و واسطه نخواهد بود، مگر به رخصت او.
5. «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ التَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»21؛ در آن روز هیچ کس مالک شفاعت نخواهد بود، مگر کسی که از خدای مهربان عهدنامه [توحید] دریافته است.
6. «یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنْ اَذَنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَولاً»22؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سود نبخشد، جز آن کس که خدای رحمان به او اجازه شفاعت داده و سخنش مورد پسند او گردیده است
7. «لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِن خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ»23؛ هرگز آن مقرّبان درگاه الهی از احدی، جز کسی که خدا از او راضی است، شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف قهر خدا هراسانند.
8. «وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ»24؛
و شفاعت کسی، جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده است، سودمند نیست.
آیات مذکور همگی اتفاق نظر دارند بر این که: هیچ موجودی حقّ شفاعت از کسی را ندارد و اگر شفاعت هم بکند، سودمند نخواهد بود، مگر شفاعت کسانی که خداوند به آنها اذن داده است.
به اقوال وهابیت وقعی ننهید. آنها هزاربار بدتر از کفارهستند. یعنی مشرکین جلوی اینان بر حق هستند.
مگر خدای رحمان مددی نماید ریشه اینان کنده شود والا علماء تا بخواهند این جماعت را درست بشناسند و مردم را درست آگاه کنند قیام قیامت برپا خواهد شد و کار آنها به ابتدایش نخواهد رسید و
خیلیها بدست اینان به دشمنی با خدا کشیده میشوند.
یک نکته برای مدیران:
مطابق کلام وحی (قرآن و عترت علیهم السلام) قائلین به اینکه پیامبر خدا کمتر از یک پستچی است و قدرت شفاعت ندارد و.... کافر محسوب می شوند و بلکه از کفار هم بدترند و در دجه ی منافقینند لذا مدیریت محترم شایسته است در تالار دین خدا اجازه ندهند که عده ای از عناوین مقدسی مانند توحید و یکتاپرستی برای تبلیغ و ترویج توحید عمری و انگلیسی خود استفاده نمایند.
توحیدی که در آن دین وجود ندارد بلکه به پیروی مولای موحدشان ابلیس لعین به تبعیت و عبادت خدای واحدی به نام هوی و هوس پرداخته اند: افرایت من اتخذ الهه هواه؟ - سوره الجاثیه و الفرقان
آیا دیدی کسی را که هوای (نفس) را معبود خود قرار داده است؟
براستی کسی که بجای تبعیت از خدا و رسول و اولی الامر - علیهم السلام هوای خویش را در تاویل من عندی متون دینی دخیل می کند آیا کمترین ارزشی دارد؟! مگر چه عایدش می شود که اینچنین به انکار و دشمنی خداوند می پردازد؟! حقیر به عنوان یکی از کاربران به جد درخواست اعمال قانون نسبت به این قبیل افراد را دارم.
سلام . آيه 97و98سوره يوسف.برادران حضرت يوسف هم براي آمرزش پدر را واسطه گرفتند و به او متوسل شدند... چه اشكالي دارد به كساني كه از ما برترند و برترند .. وآبرويشان نزد خدا هزاران بار بيشتر است متوسل شويم؟!!!
موضوع بحث ایشان را بخوانید. ایشان منکر توسل نیستند. توسل به مردگان را شرک میدانند.
mehrdad_123;148384 نوشت:
حقیر به عنوان یکی از کاربران به جد درخواست اعمال قانون نسبت به این قبیل افراد را دارم.
آیدی ایشان سرگذشت است. چون آیدیشان بسته شد با این آیدی آمده اند.
خب به هر ترتیب ایشان قبلا شیعه بوده اند. والان بعضی عقاید وهابیت فریبشان داده .
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلىَ اللَّهِ لهَُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَاد
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب(17-18زمر) و كسانى را كه از پرستش بتان پرهيز كردهاند و به خدا روى آوردهاند بشارت است. پس بندگان مرا بشارت ده:
آن كسانى كه به سخن گوش مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند، ايشانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده و اينان خردمندانند اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مىدهد.
نخست مىگويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مىكند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مىدهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مىگزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مىكنند، و از چشمه زلال آن بىدريغ مىنوشند
واقعاً آنچه را كه شما سواى خدا مىپرستيد جز [="red"]بتانى[/] [بيش] نيستند و دروغى برمىسازيد. در حقيقت، [="red"]كسانى [/]را كه جز خدا مىپرستيد اختيار روزى شما را در دست ندارند. پس روزى را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وى را سپاس گوييد، كه به سوى او بازگردانيده مىشويد.
سلام
به استدلالات شما به امثال این آیات پاسخ روشنی داده شده است: منظور آیه از من فی القبور به قرینه ظاهر همان جسم خاکی است که پس از مدتی خاک می شود و بطور یقین این من فی القبور نه می شنوند و نه می بینند اما اگر فرض بگیریم منظور از من فی القبور روح اموات باشد باز هم آیه دلالتی بر مطلب شما ندارد چون آیه می فرماید : تو شنواننده به من فی القبور نیستی و روشن است که این دلالتی بر عدم شنوایی آنها ندارد بلکه ظاهرش اینستکه شنواننده پیامبر ص نیست ضمن اینکه از بسیاری آیات این اشاره دانسته می شود که منظور از من فی القبور کفارند که اصرار و تاکید پیامبر در شنواندن کلمه حق به جان و قلب آنها موثر واقع نشده است چه اینکه این نوع شنیدن به اذن الله است
در مقابل این آیات آیات و دلایل روشنی بر شنوایی و بینایی روح اموات هست .
موفق در اندیشه صواب
سلام
به استدلالات شما به امثال این آیات پاسخ روشنی داده شده است: منظور آیه از من فی القبور به قرینه ظاهر همان جسم خاکی است که پس از مدتی خاک می شود و بطور یقین این من فی القبور نه می شنوند و نه می بینند اما اگر فرض بگیریم منظور از من فی القبور روح اموات باشد باز هم آیه دلالتی بر مطلب شما ندارد چون آیه می فرماید : تو شنواننده به من فی القبور نیستی و روشن است که این دلالتی بر عدم شنوایی آنها ندارد بلکه ظاهرش اینستکه شنواننده پیامبر ص نیست ضمن اینکه از بسیاری آیات این اشاره دانسته می شود که منظور از من فی القبور کفارند که اصرار و تاکید پیامبر در شنواندن کلمه حق به جان و قلب آنها موثر واقع نشده است چه اینکه این نوع شنیدن به اذن الله است
در مقابل این آیات آیات و دلایل روشنی بر شنوایی و بینایی روح اموات هست .
موفق در اندیشه صواب
دوست گرامی حال شما میگوید روح میشنود نه جسم در قبر!!!!!!!!!!!!!!!!!! درست معانی آیات روح است.
خوب مگه روح کسانی که میمیرند در این دنیا هست؟یا برزخ روح کسی به دنیای دیگری منتقل شود از این دنیا خبرییییییییییییییی ندارددددددددددددد
شما وقتی به خواب میروید اگر کسی با شما در وقت خواب با شما صحبت کند شما متوجه سخنان آن کس میشوید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما به این سوال جواب بدهید؟ آیا مردگان و زندگان یکسان هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قرآن کتاب هدایت است برای کسانی که اهل فهمند
منکرین سماع وشنوایی اموات برای نفی سماع و عدم آگاهی اموات از احیاء به آیاتی تمسک می کنند که مهمترین آنها عبارتند از : 1-سوره النمل : آيات 76 تا 81. «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ؛ وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ؛ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ؛ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ؛إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ؛وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ »[1]. 2- سوره الروم : آيات 51 تا 54. «وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ؛فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ؛ وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ»[2]. 3-سوره فاطر: آيات 19 تا 23. «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ؛ وَ لا الظُّلُماتُ وَ لا النُّورُ؛ وَ لا الظِّلُّ وَ لا الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لا الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ؛ إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذِيرٌ»[3]. منکرین سماع موتی به ظاهر تعبیرات آیات فوق تمسک نموده اند و مدعی اند مراد از موتی در این موارد شخص مرده است، واین آیات کریمه می فرماید شما نمی توانید به مردگان چیزی بفهمانید ووجه شبه در تشبيه کفاربه اموات اين است که هر دو فاقد حسّ شنوايي هستند.
1.نمل/76-81. - اين قرآن اكثر چيزهايى را كه بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند براى آنها بيان مىكند؛ و مايه هدايت و رحمت براى مؤمنان است؛ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داورى مىكند و اوست قادر و دانا؛ پس بر خدا توكل كن كه تو بر طريقه حق آشكار هستى؛ تو نمىتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمىتوانى كران را هنگامى كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند صدا كنى!؛ و نيز نمىتوانى كوران را از گمراهى برهانى، تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.
[2] « و اگر ما بادى بفرستيم (داغ و سوزان) و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببينند، راه كفران پيش مىگيرند؛ تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى مىگردانند؛ و (نيز) نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى، تو تنها سخنت را به گوش كسانى مىرسانى كه ايمان به آيات ما مىآورند و در برابر حق تسليمند».
[3]. « نابينا و بينا هرگز مساوى نيستند؛ و نه ظلمتها و روشنايى! ؛ و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان؛ و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند، خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد مىرساند و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنها كه در قبرها خفتهاند برسانى! ؛تو فقط انذار كنندهاى (و اگر ايمان نياورند نگران نباش وظيفهات را انجام ده)».
جواب: سیاق آیات و تدبری گذرا در این آیات چنین احتمالی را رد می نماید.سیاق در رابطۀ با انذار و ابلاغ دعوت است و این ابلاغ نیز مربوط به زندگان است نه مردگان، منتهی مؤمنین زنده دل دعوت پیامبر«صلی الله علیه وآله» را می شنوند ومی پذیرند اما کفار مرده دل از آن اعراض می نمایند هر چند با گوش ظاهر می شنوند. خداوند متعال درسوره يونس : آيات 41 تا 44مي فرمايد: «وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (41) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ (42) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ ؛ إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛ و اگر تو را تكذيب كردند بگو: عمل من براى من، و عمل شما براى شما، شما بيزاريد از آنچه من مىكنم، و من بيزارم از آنچه شما انجام مىدهيد. و گروهى از آنان گوش به سوى تو فرا مىدهند (اما گويى هيچ نمىشنوند و كرند!) و گروهى از آنان به سوى تو نگاه مىكنند (اما گويى هيچ نمىبينند) آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى هر چند نبينند؟! إخداوند هيچ به مردم ستم نمىكند ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىنمايند». لذا وجه شبه، میان کفار ومردگان نفي سماع و يا فقدان قوه شنوايي نيست، زيرا مشرکان همگي داراي اين قوه بودند، بلکه وجه شبه چيز ديگري است و آن نفي سودمند بودن است، يعني همان طور که دعوت ميت به ايمان و عمل صالح سودي نمي بخشد و زمان عمل سپري شده است، دعوت مشرکان نيز براي آنان سودي ندارد.
1-ابن رجب حنبلی در کتاب اهوال القبوردرتوضیح این آیات می گوید: «أما قوله : { إنك لا تسمع الموتى } وقوله : { وما أنت بمسمع من في القبور } فأن السماع يطلق ويراد به إدراك الكلام وفهمه ويراد به أيضا الإنتفاع به والمراد بهذه الآيات نفي الثاني دون الأول فإنها في سياق خطاب الكفار الذين لا يستجيبون للهدى ولا للإيمان إذا دعوا إليه ...».[1] وی می گوید: سماع دارای دو اطلاق است: 1- ادراک کلام و فهم آن. 2- انتفاء و سودمند بودن کلام برای مخاطب. وی می گوید: آنچه آیه نفی می کند دومی است نه اولی«یعنی اموات می شنوند اما شنیدن آنها نفعی به حال آخرتشان ندارد. وی دلیل این قول را سیاق آیات می داند.
2-شنقیطی نیزدرتفسیر اضواء البیاندر ذیل آیۀ شریفه چنین میگوید: قال جمهور علماء التفسير: المراد بالموتى في هذه الآية: الكفار، وتدل لذلك آيات من كتاب الله، كقوله تعالى: {أَوَمَنْ كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ} الآية [6/122]، وقوله: {وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلا الْأَمْوَاتُ} [35/22]، وقوله: {وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ} [35/22]، إلى غير ذلك من الآيات[2]. وی می گوید جمهور مفسرین گفته اند مراد از موتی در آیات فوق کفارند. حال جناب موحد اهل فهمند و ظاهرا جمهور علمای اهل سنت نافهمند؟!!!!
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿58﴾ و بر آن زنده كه نمىميردتوكل كن و به ستايش او تسبيح گوى و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است (58)
آن زنده ای که نمی میرد در این دنیا الله است . و فقط اوست که دعای ما را می شنود. آری به راستی الله است شنوده دعا
حال شما میگوید کسانی می میرند در این دنیا زنده و آگاه هستند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کسانی که می میرند دیگر در این دنیا زنده و آگاه نیستند بلکه در دنیای دیگری زنده و حیات دارند. آن کسی که در این دنیا همیشه زنده و آگاه است خداست
مردگان و زندگان یکسان نیستند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿39﴾
و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند در تاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد (39)
قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿40﴾
بگو به نظر شما اگر عذاب خدا شما را دررسد يا رستاخيز شما را دريابد اگر راستگوييد كسى غير از خدا را مىخوانيد (40)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿41﴾ [نه] بلكه تنها او را مىخوانيد و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مىگرداند و آنچه را شريك [او] مىگردانيد فراموش مىكنيد (41)
کسانی که می میرند دیگر در این دنیا زنده و آگاه نیستند بلکه در دنیای دیگری زنده و حیات دارند. آن کسی که در این دنیا همیشه زنده و آگاه است خداست
مردگان و زندگان یکسان نیستند .
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿39﴾
و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند در تاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد (39)
قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿40﴾
بگو به نظر شما اگر عذاب خدا شما را دررسد يا رستاخيز شما را دريابد اگر راستگوييد كسى غير از خدا را مىخوانيد (40)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿41﴾ [نه] بلكه تنها او را مىخوانيد و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مىگرداند و آنچه را شريك [او] مىگردانيد فراموش مىكنيد (41)
سوال آیات فوق چگونه بیان می دارد که اولیاء در حیات برزخی نمی شنوند ؟ چگونه بیان می دارد توسل به اولیاء شرک است؟ ملاک شرک چیست؟ جنابعالی همین سوال را جواب بدهید لازم نیست آیاتی که مناسبتی با بحث ندارند بیاورید که البته رویه شما همین بوده و هست.
خوب مگه روح کسانی که میمیرند در این دنیا هست؟یا برزخ روح کسی به دنیای دیگری منتقل شود از این دنیا خبرییییییییییییییی ندارددددددددددددد شما وقتی به خواب میروید اگر کسی با شما در وقت خواب با شما صحبت کند شما متوجه سخنان آن کس میشوید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
آفرین ! خوب کم کم دارید راه می افتید اما معلوم نیست بی خرد از نظر شما کیست . اگر منظورتان ماییم زود است در مورد خردمندی قضاوت کنید .
می فرمایید که روح پس از مرگ به عالم برزخ منتقل می شود . مگر عالم برزخ کجاست که حضور در آن مستلزم بی اطلاعی از این عالم باشد ؟
از بیانات قرآن کریم اینگونه فهمیده می شود که عالم معنا یک عالمی در آنسوی عالم ماده نیست بلکه در متن ماده است
مثلا می فرماید :
و نحن اقرب الیکم من حبل الورید (16 ق)
خدای تعالی و حقایق معنوی از رگ گردن به انسان نزدیکترند . این قرب که قرب معنوی و وجودی است قربی است که از نزدیکی دو شی مادی کاملا نزدیک به هم هم نزدیکتر است
بر اساس این بیان عالم برزخ نیز که یک عالم از عوالم معنوی است و در متن وجود مادی و کاملا نزدیک به ماست
به این مکالمات هم توجهی بکنید :
[سوره الواقعة (56): آيات 83 تا 87]
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84) وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ (85) فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ (86) تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (87)
آیه می فرماید آنوقتی که شما در کنار فرد در حال مرگ نشسته اید ما به او از شما نزدیکتریم
پس عالم معنا و برزخ عالمی آنسوی آسمانها ووو نیست که مانع اطلاع مردگان از عالم ماده شود
و اما قضیه خواب :
خواب و مرگ از یک جنسند اما اختلاف مرتبه آنها را از هم جدا می کند
خواب و مرگ هردو انصراف روح از جسم است اما انصراف در مرگ کامل و به سوی برزخ منفصل (برزخ کلی) است ولی خواب انصراف ناقص بسوی برزخ متصل ( عالم مثال فرد ) است
در انصراف ناقص یعنی خواب ، چون روح در عالم برزخ منفصل ( عالم برزخ کلی ) حضور ندارد احاطه ای بر عالم ماده و وقایع آن ندارد و تنها از طریق بدن با آن ارتباط برقرار می کند اما چون در مرگ انسان به عالم مثال کلی منصرف می شود و در آن حضور می یابد بر عالم ماده و حوادث آن مشرف می شود . لذا همه آنچه را که دیگران در یک فضای مادی می یابند فرد مرده حضور یافته در عالم مثال کلی بطور کاملتر و جامعتر می یابد چه اینکه ادراک حقیقی بواسطه بعد مجرد انسان صورت می گیرد و انسانها در حالت عادی ( حیات مادی ) به دلیل محدودیت ادراکات حسی خود و عدم امکان توجه کامل به امور ( بواسطه اشتغال به تدبیر بدن ) ادراک کاملی نمی توانند داشته باشند اما روح که کاملا مجرد است این موانع را ندارد لذا بینایی و شنوایی روح بسیار برتر و قویتر است و نه تنها بیناتر و شنواترند بلکه به حقایق هستی آگاه می شوند و از خدای متعال درخواست رجوع می کنند :
رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت ( مومنون 99 و 100)
در روایتی هم منقول است که پس از جنگ بدر و انداخته شدن بدن کفار به چاه حضرت رسول ص بر سر چاه رفت و صدا زد : ما وعده الهی را حق یافتیم آیا شما هم حق یافتید . از حضرت پرسیدند : مگر مردگان می شنوند حضرت فرمود ایشان از شما شنواترند .
خیلی باعث تاسف است که انسان تعالی خواه با تکیه بر اندیشه قشری وهابیت و سلفی ها خود را از رسیدن و درک این معارف بلند محروم سازد .
موفق در بصیرت
سلام نه تنها الله زنده باقی است بلکه وجه او هم برای همیشه باقی است
"کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام"
وجه رب به نحوی غیر اوست وگرنه معنا نداشت از خدا به وجه رب یاد کند اگر با ادبیات عرب آشنا باشید می دانید که نه تنها وجه رب را باقی به بقای او دانست بلکه آنرا ذوالجلال و الاکرام نیز دانست پس وجه رب هم برای همیشه باقی است و این وجه رب آن بعد از حقایق وجود است که مظهر و جلوه حق تعالی است
چه اینکه فرمود " اینما تولوا فثم وجه الله " پس هر آنچه در پیشگاه مشاهده چشم جان ماست وجه الهی است .
خوب از این شراب ناب چیزی چشیده اید یا اینکه خدا و خلق را در اموری عرفی و نازل شناخته و بدان مغرور شده اید ؟
موفق در تامل
سوال آیات فوق چگونه بیان می دارد که اولیاء در حیات برزخی نمی شنوند ؟ چگونه بیان می دارد توسل به اولیاء شرک است؟ ملاک شرک چیست؟ جنابعالی همین سوال را جواب بدهید لازم نیست آیاتی که مناسبتی با بحث ندارند بیاورید که البته رویه شما همین بوده و هست.
دوست عزیز صدرا خوب دقت کن به جوابم
1. حال خوب به این آیات توجه کن مگه روح در دنیای برزخی نیست در آن شکی نیست که که روح در دنیای برزخ است.
آیاتی که اثبات میکند روح کسانی که در در حیات برزخی هستند از دعا . اعمال ما بی خبر هستند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سوره 46: الأحقاف
[="rgb(0, 100, 0)"]وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾
[/][="darkgreen"]و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند (5)
[/]
توضیح:اینجا منظور از به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىده در آن تردید نیست منظور روح کسانی است که در برزخ است و بعد می فرماید این روحهای که برزخ هستند از دعای ما بی خبر هستند
سوره 10: يونس
[="darkgreen"]وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿28﴾
[/][="darkgreen"]و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم آنگاه به كسانى كه شرك ورزيدهاند مىگوييم شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد پس ميان آنها جدايى مىافكنيم و شريكان آنان مىگويند در حقيقتشما ما را نمىپرستيديد (28)
[/]
[="darkgreen"]فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿29﴾
[/][="darkgreen"]و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم (29)[/]
توضیح: در آیه 28 الله می فرماید یاد کنید روزی (آخرت) که آن کسانی که شرک می ورزیدن و شریکان (حضرت عیسی یا امام رضا هرکس دیگر ) آنان را گردد میاوریم و شریکان آنان میگویند ما را نمىپرستيديد(از پرسدیدن منظور دعا است) و در آیه 29 این شریکان میگویند به راستی از دعای شما بیخبر بودیم (شنوا نبودن). پس آن شریکان در برزخ بودن که از دعای کسانی که در این دنیا بودن نمی شنوند
[="darkgreen"]
ُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿34﴾ بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را برمىگرداند پس چگونه [از حق] بازگردانيده مىشويد (34)
قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿35﴾ بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مىكند پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىنمايد مگر آنكه [خود] هدايتشود شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد (35)
وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ و بيشترشان جز از گمان پيروى نمىكنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بىنياز نمىگرداند آرى خدا به آنچه مىكنند داناست (36)
[/]
2. توسل به اولیاء در زمان آنان در این دنیا شرک نیست بله بر قبر آنان به قول شما روح آنان شرک است چون از دعای ما بی خبر هستند طبق قرآن
3. ملاک شرک چیست؟ چیز های که در قرآن و سنت نیست. حال شما بگوید کجا قرآن و سنت توسل بر مردگان یا روح آنان شده؟
3. کدوم ایه شما می گوید این
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿58﴾
و بر آن زنده كه نمىميردتوكل كن و به ستايش او تسبيح گوى و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است (58)
کاملا در مورد بحث ما است
وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصَيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را برطرفكنندهاى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكنندهاى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او آمرزنده مهربان است
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾ و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند (5) توضیح:اینجا منظور از به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىده در آن تردید نیست منظور روح کسانی است که در برزخ است و بعد می فرماید این روحهای که برزخ هستند از دعای ما بی خبر هستند
با سلام
مشکل اینجاست که هنوز فرق من دون الله و من عند الله را نشناخته اید ! شکی نیست که خواندن من دون الله شرک است اما آیا کسی که از سوی الله تعالی ماذون است ، من دون الله محسوب میشود ؟ جواب دهید.
نقل قول:
فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿29﴾ و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم (29)
بارها گفته ایم که خواندن غیر خدا ومن دون الله که مردگانی غافل بیش نیستند شرک است اما بنص قرآن :
إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ ( سوره اعراف آیه 194 ) آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد ، بندگانى همچون خود شما هستند آنها را بخوانيد، و اگر راست مىگوييد بايد شما را اجابت كنند.
- اذ نسویکم برب العالمین ... مشرکین من دون الله را می پرستیدند و جنبه استقلال برای آنها قائل بودند وهیچگاه نگفتند که این بتان عباد ماذون من الله هستندبلکه میگفتند این بت یا اربابان ،مساوی الله و نافع وضار ومعبود است بهمین جهت ابراهیم بت بزرگ را نشکست وتبر را بردوش آن گذاشت وخدای متعال هم فرمود که این معبودان من دون الله نه میشنوند ونه اجابت میکنند ....- وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِشُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّايُشْرِكُونَ
آیا کسی که به حیات طیبه داخل شد ونزد پروردگار او را ملاقات کرد مرده است ؟
به کلمه ولی دقت کنید در آیه اول میفرماید فقط خدای سبحان ولی شما ست ودر آیه دوم میفرماید فقط ولی شما خدا ورسولش و... ، پس ولی من الله با ولی من دون الله فرق دارد همینطور نصیر و....
بنابراین اگر چه سراسر قرآن مشحون به آیات توحیدی وضد شرک است وسخن ازعبادت و الوهیت وربوبیت فقط برای خدای متعال، اما خود خدای تبارک و تعالی در آیه شریفه ولایت( 55مائده )، ولی و سرپرست مومنین را معرفی ومشخص کرد بعبارت ساده وقابل فهم برای همه ، اگر در آیه شریفه فرمود : وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِاللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ،یعنی من دون الله ولی ونصیری وجودندارد پس برای جلوگیری از تناقض بین آیات باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند که توسل به ایشان طبق آیات دیگر شرک باشد چون خداوند ایشان را ولی قرار داده واین تاکیدی است بر مطالب قبلی ما که گفتیم هر کس از جانب خدا ماذون باشد باید اطاعت شود(لیطاع باذن الله) و باذن مولایش قدرت تصرف در امور را دارد .ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی .
السلام علیک ایها نبی و رحمه الله برکاته(درهرنماز)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توسل عمر به حضرت عباس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسران یعقوب؟؟؟؟؟؟؟؟
براستی این علامتهای سوال دقت کافی بکنید
مشکل اینجاست که هنوز فرق من دون الله و من عند الله را نشناخته اید ! شکی نیست که خواندن من دون الله شرک است اما آیا کسی که از سوی الله تعالی ماذون است ، من دون الله محسوب میشود ؟ جواب دهید.
بارها گفته ایم که خواندن غیر خدا ومن دون الله که مردگانی غافل بیش نیستند شرک است اما بنص قرآن :
إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ ( سوره اعراف آیه 194 ) آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد ، بندگانى همچون خود شما هستند آنها را بخوانيد، و اگر راست مىگوييد بايد شما را اجابت كنند.
- اذ نسویکم برب العالمین ... مشرکین من دون الله را می پرستیدند و جنبه استقلال برای آنها قائل بودند وهیچگاه نگفتند که این بتان عباد ماذون من الله هستندبلکه میگفتند این بت یا اربابان ،مساوی الله و نافع وضار ومعبود است بهمین جهت ابراهیم بت بزرگ را نشکست وتبر را بردوش آن گذاشت وخدای متعال هم فرمود که این معبودان من دون الله نه میشنوند ونه اجابت میکنند ....- وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِشُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّايُشْرِكُونَ
آیا کسی که به حیات طیبه داخل شد ونزد پروردگار او را ملاقات کرد مرده است ؟
به کلمه ولی دقت کنید در آیه اول میفرماید فقط خدای سبحان ولی شما ست ودر آیه دوم میفرماید فقط ولی شما خدا ورسولش و... ، پس ولی من الله با ولی من دون الله فرق دارد همینطور نصیر و....
بنابراین اگر چه سراسر قرآن مشحون به آیات توحیدی وضد شرک است وسخن ازعبادت و الوهیت وربوبیت فقط برای خدای متعال، اما خود خدای تبارک و تعالی در آیه شریفه ولایت( 55مائده )، ولی و سرپرست مومنین را معرفی ومشخص کرد بعبارت ساده وقابل فهم برای همه ، اگر در آیه شریفه فرمود : وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِاللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ،یعنی من دون الله ولی ونصیری وجودندارد پس برای جلوگیری از تناقض بین آیات باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند که توسل به ایشان طبق آیات دیگر شرک باشد چون خداوند ایشان را ولی قرار داده واین تاکیدی است بر مطالب قبلی ما که گفتیم هر کس از جانب خدا ماذون باشد باید اطاعت شود(لیطاع باذن الله) و باذن مولایش قدرت تصرف در امور را دارد .ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی .
به نام خدایی که در سخنانش هیچ متناقض نیست
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿٣١﴾
و شما در زمين درمانده كننده [خدا] نيستيد، و جز خدا شما را سرپرست و ياورى نيست ﴿٣١﴾
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾
ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند. ﴿٥٥﴾
[="blue"]در ایه 31 ولی به معنای یاور و سرپرست و نگهبان است ولی در ایه 55 ولی به معنای دوست و الگو است خوب کجا باهم متناقض است!!!!!!!!!! در حقیقت این افکار شما هست در متناقض هست
[/]
شما میگوید: باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند .[="red"]غیر الله نیستند درست سخنان مسیحت که میگویند.[/]
الله میگوید ای پیامبر بگو من بشری هستم مثل شما. شما میگوید من دون الله نیستند
شما میگوید: باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند .غیر الله نیستند درست سخنان مسیحت که میگویند. الله میگوید ای پیامبر بگو من بشری هستم مثل شما. شما میگوید من دون الله نیستند
سلام
اگر سبب و واسطه قرار دادن اسبابی که خود خدای متعال قرار داده است دعای غیرالله است پس چرا این را در مورد موارد متعدده سبب قرار دادن اسباب در امور مادی و معنوی شرک نمی دانید ؟
چرا تکیه بر نماز و روزه را شرک نمی دانید ؟ چرا تکیه بر اقوام و افراد را شرک نمی دانید ؟
سبب سبب است اگر سبب قرار دادن اولیاء الهی را شرک می دانید ( که خلاف صریح آموزه آیات 97 و 98 سوره یوسف است ) چرا در موارد دیگر قائل به شرک نیستید ؟ یا باید بگویید این امور عین خدا هستند یا باید بگویید سبب قرار دادن آنچه خداوند در تکوین و تشریع سبب قرار داده من دون الله نیست تا شرک باشد . راه دیگری ندارد .
اما حقیقت امر آنستکه سبب قرار دادن چیزهایی که حقیقتا می توانند سبب امری مادی یا معنوی باشند وقتی به نگاه عدم استقلال واسطه و سبب باشد هیچ شرک محسوب نمی شود وگرنه باید گفت تمام زندگی ما که تکیه بر اسباب است شرک است و لا قائل به
فتامل جیدا ترشد
در ایه 31 ولی به معنای یاور و سرپرست و نگهبان است ولی در ایه 55 ولی به معنای دوست و الگو است خوب کجا باهم متناقض است!!!!!!!!!! در حقیقت این افکار شما هست در متناقض هست
با سلام
مثل اینکه دوست ما با قرآن کریم آشنایی ندارد ! اولا که هیچ دلیلی ندارد که معنای ولی را متفاوت بگیرم ضمن اینکه در معنی فرقی ندارد .
ثانیا این یک آیه بود وآیات دیگری هم هستند که موید مقصود ما هستند مثل نص صریح :
قل لله الشفاعه جميعا"؛ بگو شفاعت همه از آن الله است . لیس لهم من دونه من ولی و لا شفیع، غیر خدا هیچ ولی و سرپرست و شفیعی ندارند. لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ ..انعام-70 مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ }السجدة4 اما در آیات دیگر فرمود : {يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }الأنبياء28 و لا یشفعون الا لمن ارتضی» و شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که خدا پسندد .
اگر ابراهیم (ع) مثل من بشر است چرا من در آتش میسوزم اما آتش بر او سرد است ؟!
بله پس قبول کنید من دون الله نیستند یعنی در عرض خدا ومستقل بلکه ماذون من الله هستند : وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى بِإِذْنِي ...مائده-110 يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا {طه/109}
1. حال خوب به این آیات توجه کن مگه روح در دنیای برزخی نیست در آن شکی نیست که که روح در دنیای برزخ است.
آیاتی که اثبات میکند روح کسانی که در در حیات برزخی هستند از دعا . اعمال ما بی خبر هستند
با سلام به دوستان بزرگوار البته به جناب مدعی توحید تذکر داده شد که علاوه بر ذکر آیات«چون اطلاعی از مباحث قرآنی ندارند » تمسک به نظر مفسرین بنمایند و لااقل باز اگر تمکن علمی استفاده از اقوال مفسرین را ندارند استدلال قابل پسندی بیاورند ولی رویه ایشان تمسک به آیات دیگر باز بدون استدلال است. البته امثال ایشان باید توجه داشته باشند که در بحث توسل به اولیای الهی و بحث شنوایی اموات، همۀ گروههای مسلمان در یک طرف قرار دارند و وهابیت مدعی پیروی از سلف در طرف دیگر و لازمۀ سخنان ایشان که ما را متهم به شرک می نمایند این است که اکثریت مسلمانان مشرک باشند و ایشان و پیروان محمد بن عبدالوهاب تنها موحدان عالم باشند. البته این طرز تفکر قشری همواره وجود داشته و در زمان امام علی علیه السلام نیز خوارج داعیه دار این امر بودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آنها فرمودند: «يخرج قوم من أمتي يقرؤون القرآن ليس قرأتكم الي قرأتهم بشئ، و لا صلاتكم الي صلاتهم بشئ، و لا صيامكم الي صيامهم بشئ، يقرؤون القرآن يحسبون أنه لهم و هو عليهم، لاتجاوز صلاتهم تراقيهم، يمرقون من الاسلام كما يمرق السهم من الرمية؛[1]اي مردم ! از رسول خدا شنيدم مي فرمود: قومي از امت من خروج مي كنند، قرآن مي خوانند و هيچ گاه قرائت شما نسبت به قرائت آنان چيزي نيست، و نماز شما نسبت به نماز آنان چيزي نيست، و روزه شما نسبت به روزه آنان چيزي نيست، قرآن مي خوانند در حالي كه گمان مي كنند قرآن به نفع آنان مي باشد در صورتي كه به ضرر آنان است، نماز آنان از گلوگاه آنان تجاوز نمي كند - در قلبشان نفوذ نمي كند - از اسلام خارج مي شوند همان گونه كه تير از هدف خارج مي شود و به جاي ديگر اصابت مي كند». و باز حقیر ایشان را تحذیر می کنم که به رای و گمان خودشان با قرآن رفتار نمایند چه اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «من قال في القرآن برأيه أو بغير علم فليتبوّء مقعده من النّار؛[2] هر كس به رأى خود يا از روى نادانى در باره قرآن سخن بگويد بايد از دوزخ براى خود جايگاهى بگيرد. «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَلْيَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ؛ كسى كه قرآن را مطابق ميل خود تفسير كند، جايگايش را از آتش برگزيند» در حديث ديگرى آمده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از خداوند متعال چنين نقل مى كند: «مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلاَمِي؛[3] كسى كه قرآن را مطابق ميل خود تفسير كند، به من ايمان نياورده است». بنابراین احتیاط اقتضاء می کند که در فهم قرآن به عالمان آن مراجعه شود.
تبیین اشکال جناب توحید: توسل مخالف توحید است. در قرآن از توسل به اموات نهی شده است برای مثال آیه ای که می گوید:« وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ». بنا بر این توسل به اموات یعنی خواندن غیر خدا واین شرک اشکار است وبا وجود این ویژگی چرا شیعیان از اموات استمداد می طلبند؟ در حالی که قرآن کریم می فرماید:«قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ، وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ، وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ »[1].
[1] .احقاف/5. به آنها بگو به من خبر دهيد معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند؟ يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مىگوئيد.چه كسى گمراهتر است از آنها كه غير خدا را پرستش مىكنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمىگويند، و اصلا صداى آنها را نمىشنوند! ؛ و هنگامى كه مردم محشور مىشوند معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود، حتى عبادت آنها را انكار مىكنند.
جواب: قبل از آیه ای که آورده شده است مخاطب آیه مشخص است که مشرکین اند یعنی کسانی که بتها وفرشتگان را می پرستیدند«تدعون من دون الله»،نه مسلمانان، آیا هر خواندنی مساوی با پرستش است؟در این صورت همه انسانها از جمله انبیاء هم نعوذبالله مشرک و کمک کننده به شرک باشند :«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ؛ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ».[1] نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: در تمام استعمالات قرآن هنگامی که لفظ«یدعون» یا «تدعون» به همراه«الله» آمده، مراد از آن پرستش است نه مطلق خواندن، که ما برای نمونه مواردی را ذکر می کنیم و علت آنرا بیان می کنیم:
[2].انعام/56. ». بگو من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد نهى شدهام، بگو من از هوى و هوسهاى شما پيروى نمىكنم اگر چنين كنم گمراه شدهام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.
[3] .اعراف/194-195. آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد (و پرستش مىكنيد) بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانيد و اگر راست مىگوئيد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را بر آورند).آيا (آنها لا اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ (نه، هرگز، هيچكدام) بگو (اكنون كه چنين است) اين بتهايى را كه شريك خدا قرار دادهايد (بر ضد من) بخوانيد و براى من نقشه بكشيد و لحظهاى مهلت ندهيد (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست!).
[4] .حج/73. آنها غير از خداوند چيزهايى را مىپرستند كه خدا هيچگونه دليلى براى آن نازل نكرده است، و چيزهايى كه علم و آگاهى به آن ندارند، و براى ظالمان ياور و راهنمايى نيست.و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنهاخوانده مىشود در چهره كافران آثار انكار مشاهده مىكنى، آن چنان كه نزديك است برخيزند و با مشت به كسانى كه آيات ما را بر آنها مىخوانند حمله كنند! بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتش سوزنده (دوزخ) است كه خدا به كافران وعده داده، و بدترين جايگاه است! اى مردم مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد نمىتوانند آن را باز پس گيرند، هم اين طلب كنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان و هم آن معبودان)، آنها خدا را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند، خداوند قوى و شكست ناپذير است.
[5] .فاطر /40. بگو آيا فكر نمىكنيد اين معبودانى را كه شريك خدا قرار دادهايد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند؟ يا اينكه شركتى در (آفرينش و مالكيت) آسمانها دارند؟ يا به آنها كتابى (آسمانى) دادهايم و دليلى از آن براى (شرك) خود دارند؟ نه هيچيك از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاى دروغين به يكديگر مىدهند.
[6] .زمر/38. و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟ حتما مىگويند: خدا، بگو آيا هيچ در باره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مىتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من اراده كند آيا آنها توانايى دارند جلو رحمت او را بگيرند؟بگو: خدا مرا كافى است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.
با توجه به آیات فوق می یابیم واژه «تدعون» در قرآن به معنای پرستش است نه مطلق خواندن زیرا خواندن غیر خدا در صورتی مذموم است که اعتقاد به«الوهیت»در خواندن لحاظ شده باشد، و در غیر این صورت باید همۀ خواندنها شرک باشد و بطلان این امر ضروری است. پرستش نیز دارای دو رکن اساسی است که با فقدان یکی از آن دو نمی توان عملی را متصف به این نام نمود.
1 ـ انجام فعلي که گوياي خضوع و تذلّل باشد. 2 ـ عقيده و انگيزه خاصي که انسان را به عبادت و خضوع نسبت به آن شخص وا داشته است، از قبيل: الف: اعتقاد به الوهيت کسي که در مقابل اوخضوع کرده است. ب: اعتقاد به ربوبيت کسي که بر او خضوع شده است: لازمۀ عدم اخذ این دو رکن در مفهوم پرستش چنین است که سجدۀ ملائکه برآدم سجدۀ عبادی باشد و عنوان شرک بر عمل آنها صدق نماید و ملائکۀ مقرب الهی در خیل مشرکین جای گیرند و شیطان متمرد در سلک موحدین، در حالی که چنین سخنی باطل محض است.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ»[1] . و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده و خضوع كنيد، همگى سجده كردند جز شيطان كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبر) از كافران شد! ویا در مورد اکرام و خضوع نسبت به والدین باید بگوئیم که خداوند متعال به ما دستور شرک ورزیدن داده است.آیا چنین سخنانی قابل پذیرش است؟! «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً ، وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً»[2]. در توسل به اولیای الهی صرف نظراز وجود آیات که اصل توسل را مطلوب می داند [3]جوابی دیگری که می توان داد این است که: در توسل مطلوب حقیقی خداوند است وولی خدا تنها وسیله ای است که وصول انسان به مطلوبش را سهل می گرداند و شخص متوسل نیز هیچگاه وسیله را مستقل و در عرض خدا نمی داند، بلکه آن ولی خدا هرچه دارد به عنایت وتوجه خاص خداوند نسبت به اواست لذا توسل به اولیای الهی که به قصد توجه به خداوند متعال صورت می پذیرد تخصصا از تحت آیات پرستش خارج است.
نکتۀ دیگرکه در بررسی آیات مربوط به کار مشرکین بایدمورد توجه قرار گیرد این است که اعتقاد مشرکین نسبت به الاه چه عرضی بوده باشد[4] که مفاد برخی از آیات است وچه طولی[5] که مفاد برخی دیگر است هیچ ربطی به بحث توسل ندارد چه اینکه آنها «اله» خود را حتی در صورت طولی بودن می پرستیدند، و اعتقادشان این بود که این عمل موجب تقرب آنها به خدا می شود در حالی که در توسل به اولیای الهی کسی آنها را نمی پرستد و این امری بدیهی است.
[3] . اسراء: 57:«اولَئِکَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً»آنچه مشرکان به عنوان معبود خود مي خوانند (از ملائکه، جن و انس)، خود براي تقرّب به درگاه پروردگارشان به دنبال وسيله هستند تا به او نزديک تر باشند. همه اميد رحمت از خداوند دارند و در تمامي حوايج زندگي به او مراجعه مي کنند و نافرماني اش نمي کنند؛چراکه بايد خود را از عذاب خدا دور سازند.
الصافات : 79 سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ
الصافات : 109 سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ
الصافات : 120 سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ سلام بر نوح باد، در سراسر جهان.
سلام بر ابراهيم
سلام بر موسى و هارون سوال آیااین پیامبران هنگام نزول قرآن زنده بوده اند که خداوند برآنان سلام میکند؟ ویاآینکه آیا خدابرمرده ای ناشنوا سلام میفرستد؟؟؟!!!
جواب: بله زنده هستند نه بین ما بلکه در دنیای دیگر
دوست عزیز شما چرا خود را با الله مقایسه میکنید. قدرت شما کجا قدرت الله. مشکل شما در همین مطلب است.
در این تردید نیست که الله تعالی میتواند با مردگان صحبت وسخن بگوید
جواب: بله زنده هستند نه بین ما بلکه در دنیای دیگر دوست عزیز شما چرا خود را با الله مقایسه میکنید. قدرت شما کجا قدرت الله. مشکل شما در همین مطلب است. در این تردید نیست که الله تعالی میتواند با مردگان صحبت وسخن بگوید
سلام
ادعای شما این نیست بلکه ادعای شما عدم قدرت مردگان بر شنیدن و دیدن است . اگر آنها قادر به شنیدن و دیدن نباشند فرق نمی کند چه کسی با آنها سخن بگوید . اما اگر شنوا و بینا باشند که هستند مطلوب ما حاصل است نه مدعای شما .
و اما این سلام تنها سلام خدا نیست بلکه سلام هرکسی است که به ایشان سلام کند چه اینکه قیدی در آیه نیست که آنرا در سلام خدا منحصر کند .
و اما در قرآن کریم همه مومنان مامور به سلام به پیامبر ص شده اند : ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما . این را چه می گویید ؟ حتما قائل به تفاوت پیامبر اسلام با سایر پیامبران در شنیدن سلام مسلمانان می شوید ؟
فتامل جیدا
موفق باشید
جواب: بله زنده هستند نه بین ما بلکه در دنیای دیگر
دوست عزیز شما چرا خود را با الله مقایسه میکنید. قدرت شما کجا قدرت الله. مشکل شما در همین مطلب است.
در این تردید نیست که الله تعالی میتواند با مردگان صحبت وسخن بگوید
باسلام قبل از شما نیز امامتان همین عکس العمل را نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند آنجا که در جریان تکلم پیامبر صلی الله علیه و آله با کشتگان بدر به آن حضرت اعتراض نمودند. هنگامی که جنگ بدر به پايان رسيد، و کفّار قريش با دادن هفتاد کشته و هفتاد اسير پا به فرار نهادند. پيامبر گرامي اسلام« صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» اسلام دستور دادند کشته هاي مشرکان را در چاهي بريزند و وقتي اجساد آنان در ميان چاه ريخته شد، بعد از سه روزپيامبر«صلی الله علیه وآله»بالای چاه آمدند و آنان را يک يک به نام صدا زد ندو فرمودند: اي عُتْبه،اي شَيْبه،اي اميّه،اي ابوجهل و... آيا آنچه را که پروردگار شما وعده داده بود، حق و پابرجا يافتيد؟! من آنچه را که پروردگارم وعده کرده بود، حق و حقيقت يافتم. در اين موقع عمر بن خطاب به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض نمود اینها چگونه می شنوند و چگونه پاسخ می دهند در حالی که جسد بد بویی شده اند ؟ پيامبر فرمود: به خدایی که جانم دردست اوست شما از آنان شنواتر نيستيد، لکن آنان قدرت بر جواب ندارند. «- حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَرَكَ قَتْلَى بَدْرٍ ثَلَاثًا ثُمَّ أَتَاهُمْ فَقَامَ عَلَيْهِمْ فَنَادَاهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ يَا أُمَيَّةَ بْنَ خَلَفٍ يَا عُتْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ يَا شَيْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ أَلَيْسَ قَدْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا فَإِنِّي قَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِي رَبِّي حَقًّا فَسَمِعَ عُمَرُ قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ يَسْمَعُوا وَأَنَّى يُجِيبُوا وَقَدْ جَيَّفُوا قَالَ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ وَلَكِنَّهُمْ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يُجِيبُوا..».[1]
خوب درست است همه هستی شنوا وبینا و گویاست البته به اراده الله ان هم برای گواهی در اخرت . نه برای توسل
شما فکر میکنید چون شنوا و بینا هستند پس باید به انها توسل کرد . پس توسل بر بت وخاک از نظر شما مشکلی ندارد؟ چون شنوا هستند!!!
راستی شما چرا بر خاک (کربلا) هم توسل میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
سلام
ادعای شما این نیست بلکه ادعای شما عدم قدرت مردگان بر شنیدن و دیدن است . اگر آنها قادر به شنیدن و دیدن نباشند فرق نمی کند چه کسی با آنها سخن بگوید . اما اگر شنوا و بینا باشند که هستند مطلوب ما حاصل است نه مدعای شما .
و اما این سلام تنها سلام خدا نیست بلکه سلام هرکسی است که به ایشان سلام کند چه اینکه قیدی در آیه نیست که آنرا در سلام خدا منحصر کند .
و اما در قرآن کریم همه مومنان مامور به سلام به پیامبر ص شده اند : ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما . این را چه می گویید ؟ حتما قائل به تفاوت پیامبر اسلام با سایر پیامبران در شنیدن سلام مسلمانان می شوید ؟
فتامل جیدا
موفق باشید
دوست عزیز بله مشکل شما اینه که قدرت الله با خود مقایسه میکنید.
هرکسی که از این دنیا میرود دیگر از این دنیای ما بیخبر هست چون در این دنیا جاودان نیستند
سوره 21: الأنبياء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
[="darkgreen"]
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿33﴾
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند (33)
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿34﴾
و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند (34)
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿35﴾
هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد (35)
[/]
خوب بازهم بگوید کسانی که می میرند ما را می بینند و دعای ما شنوا هستند فقط از گمان پیروی می کنید
دوست عزیز بله مشکل شما اینه که قدرت الله با خود مقایسه میکنید. هرکسی که از این دنیا میرود دیگر از این دنیای ما بیخبر هست چون در این دنیا جاودان نیستند
سلام
ظاهرا شما برادر مسلمان هیچ دستی در ادله عقلی ندارید وگرنه دلیل عقلی را با دلیل عقلی جواب می دادید .
بحث ما در قدرت خداوند نبود که شما بخواهید با قدرت او تعالی مشکل را حل کنید .
بلکه بحث در توانایی مردگان در شنیدن و دیدن است .
به عبارت دیگر شما نفی قابلیت می کنید .
در حالیکه با قبول سخن گفتن خدا با مردگان و برعکس ، اصل توانایی و قابلیت ثابت می شود و ادعای شما مردود می گردد
دیگر اینکه در آیه مورد استدلال ( سلام بر پیامبران ) هیچ قیدی که سلام را به خدا اختصاص دهد نبود
و آخر اینکه امر خداوند به سلام بر محمد مصطفی ص دلیل بر شنوایی اوست و او پیامبری مانند پیامبران دیگر بلکه انسانی مانند انسانهای دیگر است لذا حکم شنیدن به سایر انبیاء درگذشته و بلکه انسانهای درگذشته قابل تعمیم است
این آیه ای که آوردید هم هیچ دلالتی بر مطالب شما ندارد
اگر دارد شاهد مثالش را مشخص کنید
هروقت از جواب دادن در می مانید از این شاخه با شاخه دیگر می روید
موفق در اندیشه
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿35﴾ هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد (35)
خوب بازهم بگوید کسانی که می میرند ما را می بینند و دعای ما شنوا هستند فقط از گمان پیروی می کنید
خدای متعال که عالم و شنوا و بینا هست پس مردگان هم که به محضر خدای متعال بازگردانیده شده اند لازمه اش زنده بودن آن ها هست اگر زنده نباشند که باید قائل شویم به عدم وجود معاد و محشر و قیامت . بردن مرده در نزد خدای متعال چه فضیلتی دارد مثل این که جسد و مرداری را نزد قاضی ببرند که بر او حکم صادر کند . مرگ دنیایی در حقیقت انتقال از حیاتی به گونه ای دیگر از حیات که روحانی صرف هست نه این که نیستی باشد و وقتی گفته می شود مردگان می شنوند و می بینند یعنی خودیت آن ها و روح آن ها می شنود و می بیند دعوا سر مردار که نیست . اصولا مرگ یک امر عدمی که نیست بلکه یک امر وجودی هست .
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿34﴾ و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند (34)
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿35﴾ هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد (35)
خوب بازهم بگوید کسانی که می میرند ما را می بینند و دعای ما شنوا هستند فقط از گمان پیروی می کنید
حقیقت مرگ از دیدگاه قرآن برخی تصور مىکنند مرگ امرى عدمى و به معناى فنا است، ولى اين برداشت هرگز با آن چه در قرآن کریم آمده و دلايل عقلى که به آن رهنمون مىشود موافق نيست. مرگ، از نظر قرآن امرى وجودى است و حقیقت آن انتقال و عبور از جهانى به جهان ديگر است؛ لذا قرآن کریم از مرگ به فوت تعبیر نمی کند بلکه مرگ را توفی می داندکه همان اخذ تام و تمام حقیقت یک شیء است. این تعبیردر قران کریم بیش از دوازده بار آمده که به چند مورد اشاره می شود: 1- «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون».[1] 2- «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ».[2] 3- «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ».[3] 4- «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».[4] سؤال ؟اگر مرگ در مورد انسان عبارت از توفی است چرا در برخی از آیات تعبیر به موت شده است؟همانند:«اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»[5]و یا«كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون»[6]،ویا«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ[7]»ویا«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل»[8] جواب:با جمع بندی بین آیات توفی وآیات اماته و موت به این نتیجه می رسیم که: وجود انسان از دو بعد تشکیل شده است: 1- بعد جسمانی که قابل رؤیت و تغییر وزوال است. 2- بعد روحانی که زوالی در آن حاصل نمی شود و حقیقت مرگ هم جدا شدن این دو بعد از یکدیگر است که با این جدایی جسم انسان تبدیل به جسد بی جانی می شود که روحی در آن نیست وبعد از مدت کوتاهی فساد در آن رخ می دهد و روح انسان که بدون هیچ تغییری وارد عالم دیگری می شود . آیاتی که تعبیر به مرگ دارد اشاره به بدن مادی و حیات دنیوی دارند بدین جهت که توجه عموم مردم به آن بیشتر است و گمانشان این است که همین جسم حقیقت آنان را تشکیل می دهدو این جسم نیز بعد از مرگ متلاشی و معدوم می شود. ولی آیاتی که بحث از توفی می کنند و تعداد آنها نیز بیشتر است اشاره به حقیقت انسان دارند که حقیقت انسان با مرگ از بین نمی رود بلکه مرگ تولدی جدید است نسبت به نشأی آخرت. خداوند متعال دربارۀ کسانی که در راه خدا کشته می شوند می فرماید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ».[9] «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون».[10] که در این آیات خداوند متعال پندار ظاهری مردم را در مورد شهدا نفی می کند و حیات را برای آنها بیان می فرماید. :Gol:
[1].زمر/42. خداوند ارواح را به هنگام" مرگ" قبض مىكند، و ارواحى را كه نمردهاند نيز به هنگام" خواب" مىگيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه ميدارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مىگرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانههاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مىكنند.
[2].النحل/70. و خداوند شما را آفريد سپس (جان) شما را مىگيرد و بعضى از شما به پستترين دوران عمر (پيرى) بازگردانده مىشود، تا آنجا كه بعد از دانستن (بسيارى از مطالب، بخاطر پيرى همه را فراموش مىكند و ديگر) چيزى نمىداند. البتّه خداوند آگاه و توانمند است.
[3].السجدة/11. بگو: فرشتهى مرگ كه بر شما گمارده شده، جانتان را مىگيرد، سپس به سوى پرودگارتان برگردانده مىشويد.
[4].النحل/32. همان كسانى كه فرشتگان جانشان را- در حالى كه پاكند- مىستانند [و به آنان] مىگويند: «درود بر شما باد، به [پاداش] آنچه انجام مىداديد به بهشت درآييد».
شما فکر میکنید چون شنوا و بینا هستند پس باید به انها توسل کرد . پس توسل بر بت وخاک از نظر شما مشکلی ندارد؟ چون شنوا هستند!!! راستی شما چرا بر خاک (کربلا) هم توسل میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
توضیح دهید مبهم است؟!توسل به خاک کربلا؟!
وسیله باید وجیه عند الله باشد.
معناي اصطلاحي توسل اين است که عبد چيزي يا کسي را در پيشگاه باري تعالي واسطه کند تا خداوند عالم به واسطۀ احترام آن واسطه دعاي او را بپذيرد و او به مطلوب خويش برساند. این ویژگی در اولیای الهی در حد اعلای آن موجود است.خداوند متعال در وصف حضرت موسی و عیسی«علیهما السلام» می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً ؛[1]اى كسانى كه ايمان آوردهايد همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او مىگفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود». «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ؛ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ؛[2](به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند:" اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است، در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود، و از مقربان (الهى) است. و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و ميان سال شدن) سخن خواهد گفت، و از شايستگان است». وبه خاطر همین وجاهت است که خداوند عذاب را به برکت وجود پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» دفع می نماید « وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون».[3]ودستور داد به گناهکاران تا به نزد آنحضرت آیند تا به برکت دعای آنحضرت گناه آنان را ببخشد ِ« وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»[4]. وبه خاطر همین وجاهت بود که فرزندان یعقوب او را واسطه قرار دادند تا برایشان طلب استغفار کند« قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ؛ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ »[5]. حال سوال این مطرح می شود ،اگر اعمال عبادی ناقص و بی توجه ما این ویژگی را دارد که می تواند وسیلۀ تقرب به خدا باشد ،در حالی که در ادعیه می خوانیم«اَعوذ بك يا رب من نفس لا تشبع ، ومن قلب لا يخشع ، ومن دعاء لا يسمع ، ومن صلاة لا ترفع »[6]،و«کم من قارئ للقرآن والقرآن يلعنه»[7] . مخلصین که خود را از جمیع آلودگی ها پاک نموده اند ووجیه عندالله هستند نمی توانند وسیلة واقع شوند؟
:Gol: [1].الاحزاب/69-71.
[6].در منابع عامه حدیث بدین شکل آمده:«حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الربيع بن سليمان ثنا الأشعث بن الليث ثنا الليث و أخبرني عمرو بن محمد بن منصور العدل و أحمد بن يعقوب الثقفي قالا : ثنا عمر بن حفص السدوسي ثنا عاصم بن علي ثنا الليث بن سعد أخبرني سعيد بن أبي سعيد المقبري عن أخيه عباد بن أبي سعيد : أنه سمع أبا هريرة يقول :كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يدعو فيقول : اللهم إني أعوذ بك من الأربع : من علم لا ينفع و قلب لا يخشع و نفس لا تشبع و دعاء لا يسمع .تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح». المستدرك على الصحيحين ،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،ج1ص185،ح354.دار الكتب العلمية بيروت.
[7].تفسیر آلوسی«منابع عامه»،سید محمود آلوسی،ج22ص192.
خوب درست است همه هستی شنوا وبینا و گویاست البته به اراده الله ان هم برای گواهی در اخرت . نه برای توسل
شما فکر میکنید چون شنوا و بینا هستند پس باید به انها توسل کرد . پس توسل بر بت وخاک از نظر شما مشکلی ندارد؟ چون شنوا هستند!!!
راستی شما چرا بر خاک (کربلا) هم توسل میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟!!!
با سلام
تا حالا میگفتید که هستی مرده است و مردگان ناشنوا و....
در قرآن کریم تسبیح کوه ومرغان همراه با حضرت داود (ع) آمده آیا این در آخرت است یا در دنیا ؟
و لقد آتينا داود منا فضلا يا جبال اوبى معه والطیر... 10-سباء
ضمنا هنوز ندیده ام کسی بر خاک کربلا توسل کند ، فقط بعلت وجود احادیث متعدد از فریقین در تقدس خاک کربلا که مسلخ عاشقان الله تعالی بود بعنوان سجده گاه انتخاب میشود وجهت تفکر و تعظیم شعیره توحیدی کربلا .
اما اگر توسل به افرادی ، دفع ضرر وکسب نفع در پی داشته باشد پس توسل به آنها جائز است همچنانکه موارد گرفتن حاجت وشفا و... در مراقد اولیاء الله از حد تواتر خارج است.
سلام
ظاهرا شما برادر مسلمان هیچ دستی در ادله عقلی ندارید وگرنه دلیل عقلی را با دلیل عقلی جواب می دادید .
بحث ما در قدرت خداوند نبود که شما بخواهید با قدرت او تعالی مشکل را حل کنید .
بلکه بحث در توانایی مردگان در شنیدن و دیدن است .
به عبارت دیگر شما نفی قابلیت می کنید .
در حالیکه با قبول سخن گفتن خدا با مردگان و برعکس ، اصل توانایی و قابلیت ثابت می شود و ادعای شما مردود می گردد
دیگر اینکه در آیه مورد استدلال ( سلام بر پیامبران ) هیچ قیدی که سلام را به خدا اختصاص دهد نبود
و آخر اینکه امر خداوند به سلام بر محمد مصطفی ص دلیل بر شنوایی اوست و او پیامبری مانند پیامبران دیگر بلکه انسانی مانند انسانهای دیگر است لذا حکم شنیدن به سایر انبیاء درگذشته و بلکه انسانهای درگذشته قابل تعمیم است
این آیه ای که آوردید هم هیچ دلالتی بر مطالب شما ندارد
اگر دارد شاهد مثالش را مشخص کنید
هروقت از جواب دادن در می مانید از این شاخه با شاخه دیگر می روید
موفق در اندیشه
حامد عزیز
ایا وقتی الله با مردگان سخن میگوید این از قدرت الله نیست شما میگوید مردگان این قدرت دارند پس ما هم میتوانیم با مردگان سخن گویم
حال ببینیم الله چه مفرماید:
وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مىگرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمىتوانى شنوا سازى.
باز هم بگوید الله این قدرت ندارد مردگان دارند
سلام فرستادن بر گذشتگان چیز ساده است شنوا این دعا الله است نه گذشتگان
دوست من من جواب دادن در نمی مانیم بلکه وقت نمی کنم
ایا وقتی الله با مردگان سخن میگوید این از قدرت الله نیست شما میگوید مردگان این قدرت دارند پس ما هم میتوانیم با مردگان سخن گویم
سلام
برادر چرا شما وسط بحث موضوع اولیه را عوض می کنید
شما مدعی بودید توسل به مردگان ( که البته گفتن مرده به اولیاء خلاف نص قرآن است چون فرمود : لا تقولوا لمن یقتل ) ممنوع است چون مردگان نمی بییند و نمی شنوند
پس اصل بحث شما رد شنیدن و دیدن مردگان است
حال وقتی خدای متعال ( که البته در بحث سلام هیچ قید انحصارگری نبود تا آنرا به خدا منحصر سازد ) با مردگان سخن می گوید معلوم می شود مرده قادر به شنیدن و گفتن است لذا اصل مورد ادعای شما(نشنیدن و ندیدن و سخن نگفتن مردگان) مردود است
پس شما چند مشکل اساسی دارید که تا جواب ندهید نوبت به بحث دیگر نمی رسد :
1- از کجای آیه سلام انحصار سلام خدا به انبیاء فهمیده می شود ؟
2- از کجای سلام الهی دانسته می شود که شنیدن بخاطر قدرت الهی است؟
3- وقتی مردگان بتوانند سلام خدا را بشنوند آیا قدرت آنها بر شنیدن ثابت نمی شود ؟
توحید-یکتاپرستی;151215 نوشت:
وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مىگرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمىتوانى شنوا سازى.
و اما آیه:
1- آیه خلاف ادعای شما را اثبات می کند . شما نفی شنیدن مردگان می کردید در حالیکه آیه قابلیت مردگان را برای شنیدن اثبات می کند
2- دو آیه بعدی ثابت می کند که منظور از اموات در این آیه کفارند نه اموات اصطلاحی چراکه بلافاصله بحث نذیر بودن پیامبر ص را مطرح می کند(ان انت الا نذیر ) و معلوم است که نذیر بودن پیامبر شامل مردگان متعارف نمی شود بلکه شامل زندگان می شود پس منظور از مردگانی که پیامبر ص نمی تواند کلام حق را به گوش دل آنها برساند کفارند
3- در آیاتی دیگری هم به مرگ معنوی و ناشنوایی نسبت به کلام حق درکفار اشاره فرموده بود :
[سوره فصلت (41): آيات 1 تا 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم (1) تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (2) كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (3) بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ (4)
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ (5)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر 1- حم.
2- اين كتابى است كه از سوى خداوند رحمن و رحيم نازل شده است.
3- كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براى جمعيتى كه آگاهند.
4- قرآنى كه بشارت دهنده و بيم دهنده است، ولى اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزى نمىشنوند.
5- آنها گفتند: قلبهاى ما در پوششهايى قرار گرفته، و گوشهاى ما سنگين است، و ميان ما و تو حجابى وجود دارد، حالا كه چنين است تو به دنبال عمل خود باش ما هم براى خود عمل مىكنيم.
توحید-یکتاپرستی;151215 نوشت:
سلام فرستادن بر گذشتگان چیز ساده است شنوا این دعا الله است نه گذشتگان
حتی اگر فرض بر این باشد که اموات فقط به واسطه خدا می شنوند باز هم غرض در بحث توسل ( که شنیدن آنهاست چه با واسطه چه بی واسطه ) حاصل است ضمن اینکه شما دلیلی ندارید که شنونده خداست نه آنها .
موفق در اندیشه
سلام
برادر چرا شما وسط بحث موضوع اولیه را عوض می کنید
شما مدعی بودید توسل به مردگان ( که البته گفتن مرده به اولیاء خلاف نص قرآن است چون فرمود : لا تقولوا لمن یقتل ) ممنوع است چون مردگان نمی بییند و نمی شنوند
پس اصل بحث شما رد شنیدن و دیدن مردگان است
حال وقتی خدای متعال ( که البته در بحث سلام هیچ قید انحصارگری نبود تا آنرا به خدا منحصر سازد ) با مردگان سخن می گوید معلوم می شود مرده قادر به شنیدن و گفتن است لذا اصل مورد ادعای شما(نشنیدن و ندیدن و سخن نگفتن مردگان) مردود است
پس شما چند مشکل اساسی دارید که تا جواب ندهید نوبت به بحث دیگر نمی رسد :
1- از کجای آیه سلام انحصار سلام خدا به انبیاء فهمیده می شود ؟
2- از کجای سلام الهی دانسته می شود که شنیدن بخاطر قدرت الهی است؟
3- وقتی مردگان بتوانند سلام خدا را بشنوند آیا قدرت آنها بر شنیدن ثابت نمی شود ؟
و اما آیه:
1- آیه خلاف ادعای شما را اثبات می کند . شما نفی شنیدن مردگان می کردید در حالیکه آیه قابلیت مردگان را برای شنیدن اثبات می کند
2- دو آیه بعدی ثابت می کند که منظور از اموات در این آیه کفارند نه اموات اصطلاحی چراکه بلافاصله بحث نذیر بودن پیامبر ص را مطرح می کند(ان انت الا نذیر ) و معلوم است که نذیر بودن پیامبر شامل مردگان متعارف نمی شود بلکه شامل زندگان می شود پس منظور از مردگانی که پیامبر ص نمی تواند کلام حق را به گوش دل آنها برساند کفارند
3- در آیاتی دیگری هم به مرگ معنوی و ناشنوایی نسبت به کلام حق درکفار اشاره فرموده بود :
[سوره فصلت (41): آيات 1 تا 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم (1) تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (2) كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (3) بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ (4)
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ (5)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر 1- حم.
2- اين كتابى است كه از سوى خداوند رحمن و رحيم نازل شده است.
3- كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براى جمعيتى كه آگاهند.
4- قرآنى كه بشارت دهنده و بيم دهنده است، ولى اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزى نمىشنوند.
5- آنها گفتند: قلبهاى ما در پوششهايى قرار گرفته، و گوشهاى ما سنگين است، و ميان ما و تو حجابى وجود دارد، حالا كه چنين است تو به دنبال عمل خود باش ما هم براى خود عمل مىكنيم.
حتی اگر فرض بر این باشد که اموات فقط به واسطه خدا می شنوند باز هم غرض در بحث توسل ( که شنیدن آنهاست چه با واسطه چه بی واسطه ) حاصل است ضمن اینکه شما دلیلی ندارید که شنونده خداست نه آنها .
موفق در اندیشه
چرا بحث سلام و توسل را باهم مقایسه میکنید سلام در قران امده اما توسل بر مردگان در قرآن و سنت امر نشده ایم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سوره 46: الأحقاف
[="blue"][="green"]وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ﴿٥﴾
و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد، و آنها از دعايشان بىخبرند؟
﴿٥﴾[/][/]
[="blue"]بله کسی که بجای الله مردگان را بخواند و دعا کند بسیار گمراه است
[/][="green"]
وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ﴿٦﴾
و چون مردم محشور گردند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند.
﴿٦﴾ [/]
[="blue"]راست است سخن الله که میفرماید : وقتی شما در روز قیامت با کسانی که توسل بر انها میکردید محشور شوید این کار خود را انکار میکنید.
[/]
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ [٢:١٨٦]
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.
﴿١٨٦﴾
و اما چرا باید فقط الله را دعا کنیم:
سوره 2: البقرة
[="green"]وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.
﴿١٨٦[/]﴾
[="blue"]شما ببینید الله گفته به پیامبر بگو من الله نزدیکم شما میگوید نه مردگان به ما نزدیک هستند
[/]
شما چرا مستقیم به خدا دعا نمیکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1- متریالیستها معتقدند که هر چیزی را که با حواس 5 گانه قابل حس است وجود دارد و هرآنچه که قابل لمس نباشد وجود ندارد.
در وهابیت عین همین تفکر را در مورد زنده و مرده بودن افراد دارد که چون زنده اند پس هستند و میتوان بدانها توسل کرد.
ولی چون مردند پس نیستند و نمیتوان بدانها توسل جست.
2- کتاب خدا مملو از آیاتی است که مردگان را زنده میداند و برای آنها حشر اخروی قائل است. و لذا معاد یکی از 3 اساس دیانت اسلام ( توحید نبودت و معاد )
پس وجود معاد و حشر اخروی یعنی ؟
یعنی در کتاب خدا هرکسی که بمیرد مرده بحساب نمی آید.
در مورد ناشنوائی و نابینائی مردگان ( در نظر ما مردگان ) هیچ عبارتی در کتاب خدا وجود ندارد .
بلکه نابینائی و ناشنوائی برای بتها توصیف گردیده .
پس تفاوتی نمیتوان میان توسل شما و توسل تشیع قائل شد مگر همان مبنی و معنای ظاهری و غیر دینی ای که تا به الان در مورد زنده بودن و مرده بودن توصیف کردید.
یاحق
سه عمل مردگان در این دنیا از بین نمیرود
1. کارخیریکه انجام داده در این دنیا
2. فرزنده صالع و شاگردان صالع که تربیت کرده تا برای ان آموزش بخواهند
3. علمی که از خود به جای گذاشته
نه شنوای کسی که مرد شنوا نیست
خواندن کسانی که تا روز قیامت مارا پاسخ نمیدهند و از دعای ما بیخبر هستند به قول الله گمراهی بزرگ هستتتتتتتتتتتتتتت
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾
و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند (5)
وای برشما وای وای توبه کنید
الله می فرماید مردگان را مخوانید حال شما میگوید وهابیت
حال مگر علی(ع) بر قبر پیامبر توسل کرد؟ نه نه نه نه نه نه
چرا فکر و تفکر نمیکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خداوند در کجا فرموده مردگان یا زندگان را نخوانید ؟
آیاتی که شفاعت دیگران را به اذن الهی در روز قیامت می پذیرد:
1. «من ذا الذی یشفع عنده الاّ باذنه»17؛ چه کسی جرأت دارد که در پیشگاه خدا به شفاعت برخیزد، مگر با اذن و فرمان او.
2. «وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»18؛ و غیر از خدای یکتا آنان را که به خدایی می خوانند، قادر بر شفاعت کسی نیست، مگر کسانی که بدانند و بر توحید حق گواهی دهند.
3. «وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُم شَیْئاً اِلاّ مِنْ بَعْدِ اَنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی»19؛ و چه بسا از فرشتگان در آسمان هاست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کسی که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.
4. «ما مِنْ شَفیعٍ اِلاّ مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ»20؛ هیچ کس شفیع و واسطه نخواهد بود، مگر به رخصت او.
5. «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ التَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»21؛ در آن روز هیچ کس مالک شفاعت نخواهد بود، مگر کسی که از خدای مهربان عهدنامه [توحید] دریافته است.
6. «یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنْ اَذَنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَولاً»22؛ در آن روز شفاعت هیچ کس سود نبخشد، جز آن کس که خدای رحمان به او اجازه شفاعت داده و سخنش مورد پسند او گردیده است
7. «لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِن خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ»23؛ هرگز آن مقرّبان درگاه الهی از احدی، جز کسی که خدا از او راضی است، شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف قهر خدا هراسانند.
8. «وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ»24؛
و شفاعت کسی، جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده است، سودمند نیست.
آیات مذکور همگی اتفاق نظر دارند بر این که: هیچ موجودی حقّ شفاعت از کسی را ندارد و اگر شفاعت هم بکند، سودمند نخواهد بود، مگر شفاعت کسانی که خداوند به آنها اذن داده است.
به اقوال وهابیت وقعی ننهید. آنها هزاربار بدتر از کفار هستند.
یعنی مشرکین جلوی اینان بر حق هستند.
مگر خدای رحمان مددی نماید ریشه اینان کنده شود والا علماء تا بخواهند این جماعت را درست بشناسند و مردم را درست آگاه کنند قیام قیامت برپا خواهد شد و کار آنها به ابتدایش نخواهد رسید و
خیلیها بدست اینان به دشمنی با خدا کشیده میشوند.
«وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُون»
والسلام علی من اتبع الهدی.
یک نکته برای مدیران:
مطابق کلام وحی (قرآن و عترت علیهم السلام) قائلین به اینکه پیامبر خدا کمتر از یک پستچی است و قدرت شفاعت ندارد و.... کافر محسوب می شوند و بلکه از کفار هم بدترند و در دجه ی منافقینند لذا مدیریت محترم شایسته است در تالار دین خدا اجازه ندهند که عده ای از عناوین مقدسی مانند توحید و یکتاپرستی برای تبلیغ و ترویج توحید عمری و انگلیسی خود استفاده نمایند.
توحیدی که در آن دین وجود ندارد بلکه به پیروی مولای موحدشان ابلیس لعین به تبعیت و عبادت خدای واحدی به نام هوی و هوس پرداخته اند:
افرایت من اتخذ الهه هواه؟ - سوره الجاثیه و الفرقان
آیا دیدی کسی را که هوای (نفس) را معبود خود قرار داده است؟
براستی کسی که بجای تبعیت از خدا و رسول و اولی الامر - علیهم السلام هوای خویش را در تاویل من عندی متون دینی دخیل می کند آیا کمترین ارزشی دارد؟! مگر چه عایدش می شود که اینچنین به انکار و دشمنی خداوند می پردازد؟!
حقیر به عنوان یکی از کاربران به جد درخواست اعمال قانون نسبت به این قبیل افراد را دارم.
والسلام.
سلام .
آيه 97و98سوره يوسف.برادران حضرت يوسف هم براي آمرزش پدر را واسطه گرفتند و به او متوسل شدند...
چه اشكالي دارد به كساني كه از ما برترند و برترند .. وآبرويشان نزد خدا هزاران بار بيشتر است متوسل شويم؟!!!:ok:
موضوع بحث ایشان را بخوانید. ایشان منکر توسل نیستند. توسل به مردگان را شرک میدانند.
آیدی ایشان سرگذشت است. چون آیدیشان بسته شد با این آیدی آمده اند.
خب به هر ترتیب ایشان قبلا شیعه بوده اند. والان بعضی عقاید وهابیت فریبشان داده .
انشاالله که توحید و یکتاپرستی را روزی همه دریابیم
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلىَ اللَّهِ لهَُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَاد
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب(17-18زمر)
و كسانى را كه از پرستش بتان پرهيز كردهاند و به خدا روى آوردهاند بشارت است. پس بندگان مرا بشارت ده:
آن كسانى كه به سخن گوش مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند، ايشانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده و اينان خردمندانند
اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مىدهد.
نخست مىگويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مىكند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مىدهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مىگزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مىكنند، و از چشمه زلال آن بىدريغ مىنوشند
منظور شما از وهابیت بدون شک اول الله و دوم پیامبر هست . چون ما فقط از الله وسنت پیروی میکنیم
به هر حال این هم یک نقض دیگر محسوب می شود ساخت اسم کاربری جدید آن هم زمانی که قبلی بن شده است!!!
شما ایشان را از نزدیک می شناسید؟
ان شاا...
اما قطعا بسیاری ایمان را درک نخواهند کرد.
و برای همین هم شما کافرید. :ok:
چون در حقیقت نه خدا را قبول دارید نه پیامبرش را. و الا راه واضح تر از خورشید در وسط آسمان است.
شما به من آخر جواب ندادید مردگان و زندگان یکسان هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟
با بستن اسم کاربری من چیزی درست نمی شود
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ ۖ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
واقعاً آنچه را كه شما سواى خدا مىپرستيد جز [="red"]بتانى[/] [بيش] نيستند و دروغى برمىسازيد. در حقيقت، [="red"]كسانى [/]را كه جز خدا مىپرستيد اختيار روزى شما را در دست ندارند. پس روزى را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وى را سپاس گوييد، كه به سوى او بازگردانيده مىشويد.
وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ
و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مىگرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمىتوانى شنوا سازى.
[="red"]مشکل شما این است که زندگان و مردگان يكسان می دانید[/]
سلام
به استدلالات شما به امثال این آیات پاسخ روشنی داده شده است:
منظور آیه از من فی القبور به قرینه ظاهر همان جسم خاکی است که پس از مدتی خاک می شود و بطور یقین این من فی القبور نه می شنوند و نه می بینند اما اگر فرض بگیریم منظور از من فی القبور روح اموات باشد باز هم آیه دلالتی بر مطلب شما ندارد چون آیه می فرماید : تو شنواننده به من فی القبور نیستی و روشن است که این دلالتی بر عدم شنوایی آنها ندارد بلکه ظاهرش اینستکه شنواننده پیامبر ص نیست ضمن اینکه از بسیاری آیات این اشاره دانسته می شود که منظور از من فی القبور کفارند که اصرار و تاکید پیامبر در شنواندن کلمه حق به جان و قلب آنها موثر واقع نشده است چه اینکه این نوع شنیدن به اذن الله است
در مقابل این آیات آیات و دلایل روشنی بر شنوایی و بینایی روح اموات هست .
موفق در اندیشه صواب
دوست گرامی حال شما میگوید روح میشنود نه جسم در قبر!!!!!!!!!!!!!!!!!! درست معانی آیات روح است.
خوب مگه روح کسانی که میمیرند در این دنیا هست؟یا برزخ روح کسی به دنیای دیگری منتقل شود از این دنیا خبرییییییییییییییی ندارددددددددددددد
شما وقتی به خواب میروید اگر کسی با شما در وقت خواب با شما صحبت کند شما متوجه سخنان آن کس میشوید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منکرین سماع وشنوایی اموات برای نفی سماع و عدم آگاهی اموات از احیاء به آیاتی تمسک می کنند که مهمترین آنها عبارتند از :
1- سوره النمل : آيات 76 تا 81.
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ؛ وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ؛ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ؛ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ؛إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ؛وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ »[1].
2- سوره الروم : آيات 51 تا 54.
«وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ؛فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ؛ وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ»[2].
3-سوره فاطر: آيات 19 تا 23.
«وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ؛ وَ لا الظُّلُماتُ وَ لا النُّورُ؛ وَ لا الظِّلُّ وَ لا الْحَرُورُ؛ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لا الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ؛ إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذِيرٌ»[3].
منکرین سماع موتی به ظاهر تعبیرات آیات فوق تمسک نموده اند و مدعی اند مراد از موتی در این موارد شخص مرده است، واین آیات کریمه می فرماید شما نمی توانید به مردگان چیزی بفهمانید ووجه شبه در تشبيه کفاربه اموات اين است که هر دو فاقد حسّ شنوايي هستند.
1.نمل/76-81. - اين قرآن اكثر چيزهايى را كه بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند براى آنها بيان مىكند؛ و مايه هدايت و رحمت براى مؤمنان است؛ پروردگار تو ميان آنها در قيامت به حكم خود داورى مىكند و اوست قادر و دانا؛ پس بر خدا توكل كن كه تو بر طريقه حق آشكار هستى؛ تو نمىتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمىتوانى كران را هنگامى كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند صدا كنى!؛ و نيز نمىتوانى كوران را از گمراهى برهانى، تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.
[2] « و اگر ما بادى بفرستيم (داغ و سوزان) و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببينند، راه كفران پيش مىگيرند؛ تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى مىگردانند؛ و (نيز) نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى، تو تنها سخنت را به گوش كسانى مىرسانى كه ايمان به آيات ما مىآورند و در برابر حق تسليمند».
[3] . « نابينا و بينا هرگز مساوى نيستند؛ و نه ظلمتها و روشنايى! ؛ و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان؛ و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند، خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد مىرساند و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنها كه در قبرها خفتهاند برسانى! ؛تو فقط انذار كنندهاى (و اگر ايمان نياورند نگران نباش وظيفهات را انجام ده)».
جواب:
سیاق آیات و تدبری گذرا در این آیات چنین احتمالی را رد می نماید.سیاق در رابطۀ با انذار و ابلاغ دعوت است و این ابلاغ نیز مربوط به زندگان است نه مردگان، منتهی مؤمنین زنده دل دعوت پیامبر«صلی الله علیه وآله» را می شنوند ومی پذیرند اما کفار مرده دل از آن اعراض می نمایند هر چند با گوش ظاهر می شنوند.
خداوند متعال درسوره يونس : آيات 41 تا 44مي فرمايد:
«وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (41) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ (42) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ ؛ إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛ و اگر تو را تكذيب كردند بگو: عمل من براى من، و عمل شما براى شما، شما بيزاريد از آنچه من مىكنم، و من بيزارم از آنچه شما انجام مىدهيد. و گروهى از آنان گوش به سوى تو فرا مىدهند (اما گويى هيچ نمىشنوند و كرند!) و گروهى از آنان به سوى تو نگاه مىكنند (اما گويى هيچ نمىبينند) آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى هر چند نبينند؟! إخداوند هيچ به مردم ستم نمىكند ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىنمايند».
لذا وجه شبه، میان کفار ومردگان نفي سماع و يا فقدان قوه شنوايي نيست، زيرا مشرکان همگي داراي اين قوه بودند، بلکه وجه شبه چيز ديگري است و آن نفي سودمند بودن است، يعني همان طور که دعوت ميت به ايمان و عمل صالح سودي نمي بخشد و زمان عمل سپري شده است، دعوت مشرکان نيز براي آنان سودي ندارد.
1-ابن رجب حنبلی در کتاب اهوال القبوردرتوضیح این آیات می گوید:
«أما قوله : { إنك لا تسمع الموتى } وقوله : { وما أنت بمسمع من في القبور } فأن السماع يطلق ويراد به إدراك الكلام وفهمه ويراد به أيضا الإنتفاع به والمراد بهذه الآيات نفي الثاني دون الأول فإنها في سياق خطاب الكفار الذين لا يستجيبون للهدى ولا للإيمان إذا دعوا إليه ...».[1]
وی می گوید: سماع دارای دو اطلاق است:
1- ادراک کلام و فهم آن.
2- انتفاء و سودمند بودن کلام برای مخاطب.
وی می گوید: آنچه آیه نفی می کند دومی است نه اولی«یعنی اموات می شنوند اما شنیدن آنها نفعی به حال آخرتشان ندارد. وی دلیل این قول را سیاق آیات می داند.
2-شنقیطی نیزدرتفسیر اضواء البیاندر ذیل آیۀ شریفه چنین میگوید:
قال جمهور علماء التفسير: المراد بالموتى في هذه الآية: الكفار، وتدل لذلك آيات من كتاب الله، كقوله تعالى: {أَوَمَنْ كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ} الآية [6/122]، وقوله: {وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلا الْأَمْوَاتُ} [35/22]، وقوله: {وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ} [35/22]، إلى غير ذلك من الآيات[2].
وی می گوید جمهور مفسرین گفته اند مراد از موتی در آیات فوق کفارند.
حال جناب موحد اهل فهمند و ظاهرا جمهور علمای اهل سنت نافهمند؟!!!!
[1].اهوال القبور ،ج1ص132.
[2].اضواء البیان ،سورۀ انعام،ج7ص18
دوست عزیز کسانی که می میرند دیگر از این دنیای ما خبری ندارنددددددد.
[="darkgreen"][="blue"]به راستی که الله راست می گوید:
[/][/]
سوره 25: الفرقان
[/]
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿58﴾
و بر آن زنده كه نمىميردتوكل كن و به ستايش او تسبيح گوى و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است (58)
آن زنده ای که نمی میرد در این دنیا الله است . و فقط اوست که دعای ما را می شنود. آری به راستی الله است شنوده دعا
حال شما میگوید کسانی می میرند در این دنیا زنده و آگاه هستند.!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کسانی که می میرند دیگر در این دنیا زنده و آگاه نیستند بلکه در دنیای دیگری زنده و حیات دارند. آن کسی که در این دنیا همیشه زنده و آگاه است خداست
مردگان و زندگان یکسان نیستند
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿39﴾
و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند در تاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد (39)
قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿40﴾
بگو به نظر شما اگر عذاب خدا شما را دررسد يا رستاخيز شما را دريابد اگر راستگوييد كسى غير از خدا را مىخوانيد (40)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿41﴾
[نه] بلكه تنها او را مىخوانيد و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مىگرداند و آنچه را شريك [او] مىگردانيد فراموش مىكنيد (41)
سوال
آیات فوق چگونه بیان می دارد که اولیاء در حیات برزخی نمی شنوند ؟
چگونه بیان می دارد توسل به اولیاء شرک است؟
ملاک شرک چیست؟
جنابعالی همین سوال را جواب بدهید لازم نیست آیاتی که مناسبتی با بحث ندارند بیاورید که البته رویه شما همین بوده و هست.
سلام
آفرین ! خوب کم کم دارید راه می افتید اما معلوم نیست بی خرد از نظر شما کیست . اگر منظورتان ماییم زود است در مورد خردمندی قضاوت کنید .
می فرمایید که روح پس از مرگ به عالم برزخ منتقل می شود . مگر عالم برزخ کجاست که حضور در آن مستلزم بی اطلاعی از این عالم باشد ؟
از بیانات قرآن کریم اینگونه فهمیده می شود که عالم معنا یک عالمی در آنسوی عالم ماده نیست بلکه در متن ماده است
مثلا می فرماید :
و نحن اقرب الیکم من حبل الورید (16 ق)
خدای تعالی و حقایق معنوی از رگ گردن به انسان نزدیکترند . این قرب که قرب معنوی و وجودی است قربی است که از نزدیکی دو شی مادی کاملا نزدیک به هم هم نزدیکتر است
بر اساس این بیان عالم برزخ نیز که یک عالم از عوالم معنوی است و در متن وجود مادی و کاملا نزدیک به ماست
به این مکالمات هم توجهی بکنید :
[سوره الواقعة (56): آيات 83 تا 87]
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84) وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ (85) فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ (86) تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (87)
آیه می فرماید آنوقتی که شما در کنار فرد در حال مرگ نشسته اید ما به او از شما نزدیکتریم
پس عالم معنا و برزخ عالمی آنسوی آسمانها ووو نیست که مانع اطلاع مردگان از عالم ماده شود
و اما قضیه خواب :
خواب و مرگ از یک جنسند اما اختلاف مرتبه آنها را از هم جدا می کند
خواب و مرگ هردو انصراف روح از جسم است اما انصراف در مرگ کامل و به سوی برزخ منفصل (برزخ کلی) است ولی خواب انصراف ناقص بسوی برزخ متصل ( عالم مثال فرد ) است
در انصراف ناقص یعنی خواب ، چون روح در عالم برزخ منفصل ( عالم برزخ کلی ) حضور ندارد احاطه ای بر عالم ماده و وقایع آن ندارد و تنها از طریق بدن با آن ارتباط برقرار می کند اما چون در مرگ انسان به عالم مثال کلی منصرف می شود و در آن حضور می یابد بر عالم ماده و حوادث آن مشرف می شود . لذا همه آنچه را که دیگران در یک فضای مادی می یابند فرد مرده حضور یافته در عالم مثال کلی بطور کاملتر و جامعتر می یابد چه اینکه ادراک حقیقی بواسطه بعد مجرد انسان صورت می گیرد و انسانها در حالت عادی ( حیات مادی ) به دلیل محدودیت ادراکات حسی خود و عدم امکان توجه کامل به امور ( بواسطه اشتغال به تدبیر بدن ) ادراک کاملی نمی توانند داشته باشند اما روح که کاملا مجرد است این موانع را ندارد لذا بینایی و شنوایی روح بسیار برتر و قویتر است و نه تنها بیناتر و شنواترند بلکه به حقایق هستی آگاه می شوند و از خدای متعال درخواست رجوع می کنند :
رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت ( مومنون 99 و 100)
در روایتی هم منقول است که پس از جنگ بدر و انداخته شدن بدن کفار به چاه حضرت رسول ص بر سر چاه رفت و صدا زد : ما وعده الهی را حق یافتیم آیا شما هم حق یافتید . از حضرت پرسیدند : مگر مردگان می شنوند حضرت فرمود ایشان از شما شنواترند .
خیلی باعث تاسف است که انسان تعالی خواه با تکیه بر اندیشه قشری وهابیت و سلفی ها خود را از رسیدن و درک این معارف بلند محروم سازد .
موفق در بصیرت
سلام
نه تنها الله زنده باقی است بلکه وجه او هم برای همیشه باقی است
"کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام"
وجه رب به نحوی غیر اوست وگرنه معنا نداشت از خدا به وجه رب یاد کند اگر با ادبیات عرب آشنا باشید می دانید که نه تنها وجه رب را باقی به بقای او دانست بلکه آنرا ذوالجلال و الاکرام نیز دانست پس وجه رب هم برای همیشه باقی است و این وجه رب آن بعد از حقایق وجود است که مظهر و جلوه حق تعالی است
چه اینکه فرمود " اینما تولوا فثم وجه الله " پس هر آنچه در پیشگاه مشاهده چشم جان ماست وجه الهی است .
خوب از این شراب ناب چیزی چشیده اید یا اینکه خدا و خلق را در اموری عرفی و نازل شناخته و بدان مغرور شده اید ؟
موفق در تامل
دوست عزیز صدرا خوب دقت کن به جوابم
1. حال خوب به این آیات توجه کن مگه روح در دنیای برزخی نیست در آن شکی نیست که که روح در دنیای برزخ است.
آیاتی که اثبات میکند روح کسانی که در در حیات برزخی هستند از دعا . اعمال ما بی خبر هستند
سوره 46: الأحقاف
[="rgb(0, 100, 0)"]وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿5﴾
[/][="darkgreen"]و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند (5)
[/]
توضیح:اینجا منظور از به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىده در آن تردید نیست منظور روح کسانی است که در برزخ است و بعد می فرماید این روحهای که برزخ هستند از دعای ما بی خبر هستند
سوره 10: يونس
[="darkgreen"]وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿28﴾
[/][="darkgreen"]و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم آنگاه به كسانى كه شرك ورزيدهاند مىگوييم شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد پس ميان آنها جدايى مىافكنيم و شريكان آنان مىگويند در حقيقتشما ما را نمىپرستيديد (28)
[/]
[="darkgreen"]فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿29﴾
[/][="darkgreen"]و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستى ما از عبادت شما بىخبر بوديم (29)[/]
توضیح: در آیه 28 الله می فرماید یاد کنید روزی (آخرت) که آن کسانی که شرک می ورزیدن و شریکان (حضرت عیسی یا امام رضا هرکس دیگر ) آنان را گردد میاوریم و شریکان آنان میگویند ما را نمىپرستيديد(از پرسدیدن منظور دعا است) و در آیه 29 این شریکان میگویند به راستی از دعای شما بیخبر بودیم (شنوا نبودن). پس آن شریکان در برزخ بودن که از دعای کسانی که در این دنیا بودن نمی شنوند
[="darkgreen"]
ُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿34﴾
بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را برمىگرداند پس چگونه [از حق] بازگردانيده مىشويد (34)
قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿35﴾
بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مىكند پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىنمايد مگر آنكه [خود] هدايتشود شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد (35)
وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿36﴾
و بيشترشان جز از گمان پيروى نمىكنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بىنياز نمىگرداند آرى خدا به آنچه مىكنند داناست (36)
[/]
2. توسل به اولیاء در زمان آنان در این دنیا شرک نیست بله بر قبر آنان به قول شما روح آنان شرک است چون از دعای ما بی خبر هستند طبق قرآن
3. ملاک شرک چیست؟ چیز های که در قرآن و سنت نیست. حال شما بگوید کجا قرآن و سنت توسل بر مردگان یا روح آنان شده؟
3. کدوم ایه شما می گوید این
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿58﴾
و بر آن زنده كه نمىميردتوكل كن و به ستايش او تسبيح گوى و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است (58)
کاملا در مورد بحث ما است
وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصَيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را برطرفكنندهاى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكنندهاى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او آمرزنده مهربان است
مشکل اینجاست که هنوز فرق من دون الله و من عند الله را نشناخته اید ! شکی نیست که خواندن من دون الله شرک است اما آیا کسی که از سوی الله تعالی ماذون است ، من دون الله محسوب میشود ؟ جواب دهید.
بارها گفته ایم که خواندن غیر خدا ومن دون الله که مردگانی غافل بیش نیستند شرک است اما بنص قرآن :
إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ
( سوره اعراف آیه 194 )
آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد ، بندگانى همچون خود شما هستند آنها را بخوانيد، و اگر راست مىگوييد بايد شما را اجابت كنند.
- اذ نسویکم برب العالمین ... مشرکین من دون الله را می پرستیدند و جنبه استقلال برای آنها قائل بودند وهیچگاه نگفتند که این بتان عباد ماذون من الله هستندبلکه میگفتند این بت یا اربابان ،مساوی الله و نافع وضار ومعبود است بهمین جهت ابراهیم بت بزرگ را نشکست وتبر را بردوش آن گذاشت وخدای متعال هم فرمود که این معبودان من دون الله نه میشنوند ونه اجابت میکنند ....- وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِشُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّايُشْرِكُونَ
آیا کسی که به حیات طیبه داخل شد ونزد پروردگار او را ملاقات کرد مرده است ؟
این دو آیه بظاهر متناقض را ببینید :
وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
انما ولیکم الله ورسوله ....
به کلمه ولی دقت کنید در آیه اول میفرماید فقط خدای سبحان ولی شما ست ودر آیه دوم میفرماید فقط ولی شما خدا ورسولش و... ، پس ولی من الله با ولی من دون الله فرق دارد همینطور نصیر و....
بنابراین اگر چه سراسر قرآن مشحون به آیات توحیدی وضد شرک است وسخن ازعبادت و الوهیت وربوبیت فقط برای خدای متعال، اما خود خدای تبارک و تعالی در آیه شریفه ولایت( 55مائده )، ولی و سرپرست مومنین را معرفی ومشخص کرد بعبارت ساده وقابل فهم برای همه ، اگر در آیه شریفه فرمود : وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِاللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ،یعنی من دون الله ولی ونصیری وجودندارد پس برای جلوگیری از تناقض بین آیات باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند که توسل به ایشان طبق آیات دیگر شرک باشد چون خداوند ایشان را ولی قرار داده واین تاکیدی است بر مطالب قبلی ما که گفتیم هر کس از جانب خدا ماذون باشد باید اطاعت شود(لیطاع باذن الله) و باذن مولایش قدرت تصرف در امور را دارد .ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی .
السلام علیک ایها نبی و رحمه الله برکاته(درهرنماز)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توسل عمر به حضرت عباس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسران یعقوب؟؟؟؟؟؟؟؟
براستی این علامتهای سوال دقت کافی بکنید
به نام خدایی که در سخنانش هیچ متناقض نیست
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿٣١﴾
و شما در زمين درمانده كننده [خدا] نيستيد، و جز خدا شما را سرپرست و ياورى نيست ﴿٣١﴾
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿٥٥﴾
ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند. ﴿٥٥﴾
[="blue"]در ایه 31 ولی به معنای یاور و سرپرست و نگهبان است ولی در ایه 55 ولی به معنای دوست و الگو است خوب کجا باهم متناقض است!!!!!!!!!! در حقیقت این افکار شما هست در متناقض هست
[/]
شما میگوید: باید بپذیریم که رسول خدا وامام علی وذریه اش ، علیهم صلوات الله ، من دون الله نیستند .[="red"]غیر الله نیستند درست سخنان مسیحت که میگویند.[/]
الله میگوید ای پیامبر بگو من بشری هستم مثل شما. شما میگوید من دون الله نیستند
سلام
اگر سبب و واسطه قرار دادن اسبابی که خود خدای متعال قرار داده است دعای غیرالله است پس چرا این را در مورد موارد متعدده سبب قرار دادن اسباب در امور مادی و معنوی شرک نمی دانید ؟
چرا تکیه بر نماز و روزه را شرک نمی دانید ؟ چرا تکیه بر اقوام و افراد را شرک نمی دانید ؟
سبب سبب است اگر سبب قرار دادن اولیاء الهی را شرک می دانید ( که خلاف صریح آموزه آیات 97 و 98 سوره یوسف است ) چرا در موارد دیگر قائل به شرک نیستید ؟ یا باید بگویید این امور عین خدا هستند یا باید بگویید سبب قرار دادن آنچه خداوند در تکوین و تشریع سبب قرار داده من دون الله نیست تا شرک باشد . راه دیگری ندارد .
اما حقیقت امر آنستکه سبب قرار دادن چیزهایی که حقیقتا می توانند سبب امری مادی یا معنوی باشند وقتی به نگاه عدم استقلال واسطه و سبب باشد هیچ شرک محسوب نمی شود وگرنه باید گفت تمام زندگی ما که تکیه بر اسباب است شرک است و لا قائل به
فتامل جیدا ترشد
با سلام
مثل اینکه دوست ما با قرآن کریم آشنایی ندارد ! اولا که هیچ دلیلی ندارد که معنای ولی را متفاوت بگیرم ضمن اینکه در معنی فرقی ندارد .
ثانیا این یک آیه بود وآیات دیگری هم هستند که موید مقصود ما هستند مثل نص صریح :
قل لله الشفاعه جميعا"؛ بگو شفاعت همه از آن الله است .
لیس لهم من دونه من ولی و لا شفیع، غیر خدا هیچ ولی و سرپرست و شفیعی ندارند.
لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ ..انعام-70
مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ }السجدة4
اما در آیات دیگر فرمود :
{يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }الأنبياء28
و لا یشفعون الا لمن ارتضی» و شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که خدا پسندد .
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }الأنعام51
َمن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ..بقره-255
پس مشکل همچنان باقیست لطفا تناقض را حل کنید .
اگر پیامبر (ص) مثل من و شماست پس چرا بمن و شما وحی نمیشود ؟
اگر عیسی (ع) مثل من وشما بشر است پس پدرش کیست و چگونه زاده شد و چرا بنص قرآن روح الله است ومرده زنده میکند و کور مادر زاد شفا میدهد ؟
چرا من وشما نمیتوانیم ؟؟؟!!!
اگر پیامبر (ص) مثل من وشما بشر است چرا الله تعالی فرمود : ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی ؟ ودر جریان بیعت هم فرمود :
إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ ؟!
اگر ابراهیم (ع) مثل من بشر است چرا من در آتش میسوزم اما آتش بر او سرد است ؟!
بله پس قبول کنید من دون الله نیستند یعنی در عرض خدا ومستقل بلکه ماذون من الله هستند :
وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى بِإِذْنِي ...مائده-110
يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا {طه/109}
با سلام به دوستان بزرگوار
البته به جناب مدعی توحید تذکر داده شد که علاوه بر ذکر آیات«چون اطلاعی از مباحث قرآنی ندارند » تمسک به نظر مفسرین بنمایند و لااقل باز اگر تمکن علمی استفاده از اقوال مفسرین را ندارند استدلال قابل پسندی بیاورند ولی رویه ایشان تمسک به آیات دیگر باز بدون استدلال است.
البته امثال ایشان باید توجه داشته باشند که در بحث توسل به اولیای الهی و بحث شنوایی اموات، همۀ گروههای مسلمان در یک طرف قرار دارند و وهابیت مدعی پیروی از سلف در طرف دیگر و لازمۀ سخنان ایشان که ما را متهم به شرک می نمایند این است که اکثریت مسلمانان مشرک باشند و ایشان و پیروان محمد بن عبدالوهاب تنها موحدان عالم باشند.
البته این طرز تفکر قشری همواره وجود داشته و در زمان امام علی علیه السلام نیز خوارج داعیه دار این امر بودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آنها فرمودند:
«يخرج قوم من أمتي يقرؤون القرآن ليس قرأتكم الي قرأتهم بشئ، و لا صلاتكم الي صلاتهم بشئ، و لا صيامكم الي صيامهم بشئ، يقرؤون القرآن يحسبون أنه لهم و هو عليهم، لاتجاوز صلاتهم تراقيهم، يمرقون من الاسلام كما يمرق السهم من الرمية؛[1]اي مردم ! از رسول خدا شنيدم مي فرمود: قومي از امت من خروج مي كنند، قرآن مي خوانند و هيچ گاه قرائت شما نسبت به قرائت آنان چيزي نيست، و نماز شما نسبت به نماز آنان چيزي نيست، و روزه شما نسبت به روزه آنان چيزي نيست، قرآن مي خوانند در حالي كه گمان مي كنند قرآن به نفع آنان مي باشد در صورتي كه به ضرر آنان است، نماز آنان از گلوگاه آنان تجاوز نمي كند - در قلبشان نفوذ نمي كند - از اسلام خارج مي شوند همان گونه كه تير از هدف خارج مي شود و به جاي ديگر اصابت مي كند».
و باز حقیر ایشان را تحذیر می کنم که به رای و گمان خودشان با قرآن رفتار نمایند چه اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
«من قال في القرآن برأيه أو بغير علم فليتبوّء مقعده من النّار؛[2] هر كس به رأى خود يا از روى نادانى در باره قرآن سخن بگويد بايد از دوزخ براى خود جايگاهى بگيرد.
«مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَلْيَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ؛ كسى كه قرآن را مطابق ميل خود تفسير كند، جايگايش را از آتش برگزيند»
در حديث ديگرى آمده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از خداوند متعال چنين نقل مى كند: «مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلاَمِي؛[3] كسى كه قرآن را مطابق ميل خود تفسير كند، به من ايمان نياورده است».
بنابراین احتیاط اقتضاء می کند که در فهم قرآن به عالمان آن مراجعه شود.
[1] .صحیح البخاری،كتاب التفسير، ج6، ص115،دارالفکر.
[2] .توحید شیخ صدوق، ص91.سنن ترمذی ، ج4، ص268، ح4022.
[3] .کشف الغمة،ج3،ص78.
تبیین اشکال جناب توحید: توسل مخالف توحید است.
در قرآن از توسل به اموات نهی شده است برای مثال آیه ای که می گوید:« وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ».
بنا بر این توسل به اموات یعنی خواندن غیر خدا واین شرک اشکار است وبا وجود این ویژگی چرا شیعیان از اموات استمداد می طلبند؟ در حالی که قرآن کریم می فرماید:«قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ، وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ، وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ »[1].
[1] .احقاف/5. به آنها بگو به من خبر دهيد معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند؟ يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مىگوئيد.چه كسى گمراهتر است از آنها كه غير خدا را پرستش مىكنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمىگويند، و اصلا صداى آنها را نمىشنوند! ؛ و هنگامى كه مردم محشور مىشوند معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود، حتى عبادت آنها را انكار مىكنند.
جواب:
قبل از آیه ای که آورده شده است مخاطب آیه مشخص است که مشرکین اند یعنی کسانی که بتها وفرشتگان را می پرستیدند«تدعون من دون الله»،نه مسلمانان، آیا هر خواندنی مساوی با پرستش است؟در این صورت همه انسانها از جمله انبیاء هم نعوذبالله مشرک و کمک کننده به شرک باشند :«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ؛ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ».[1]
نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: در تمام استعمالات قرآن هنگامی که لفظ«یدعون» یا «تدعون» به همراه«الله» آمده، مراد از آن پرستش است نه مطلق خواندن، که ما برای نمونه مواردی را ذکر می کنیم و علت آنرا بیان می کنیم:
1- «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ».[2]
2-«إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ».[3]
3- «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ؛ وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ؛يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ؛ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ »[4]
4- «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً »[5].
5- «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ»[6].
[1] .یوسف/98.
[2].انعام/56. ». بگو من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد نهى شدهام، بگو من از هوى و هوسهاى شما پيروى نمىكنم اگر چنين كنم گمراه شدهام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.
[3] .اعراف/194-195. آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد (و پرستش مىكنيد) بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانيد و اگر راست مىگوئيد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را بر آورند).آيا (آنها لا اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ (نه، هرگز، هيچكدام) بگو (اكنون كه چنين است) اين بتهايى را كه شريك خدا قرار دادهايد (بر ضد من) بخوانيد و براى من نقشه بكشيد و لحظهاى مهلت ندهيد (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست!).
[4] .حج/73. آنها غير از خداوند چيزهايى را مىپرستند كه خدا هيچگونه دليلى براى آن نازل نكرده است، و چيزهايى كه علم و آگاهى به آن ندارند، و براى ظالمان ياور و راهنمايى نيست.و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنهاخوانده مىشود در چهره كافران آثار انكار مشاهده مىكنى، آن چنان كه نزديك است برخيزند و با مشت به كسانى كه آيات ما را بر آنها مىخوانند حمله كنند! بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتش سوزنده (دوزخ) است كه خدا به كافران وعده داده، و بدترين جايگاه است! اى مردم مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد نمىتوانند آن را باز پس گيرند، هم اين طلب كنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان و هم آن معبودان)، آنها خدا را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختند، خداوند قوى و شكست ناپذير است.
[5] .فاطر /40. بگو آيا فكر نمىكنيد اين معبودانى را كه شريك خدا قرار دادهايد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند؟ يا اينكه شركتى در (آفرينش و مالكيت) آسمانها دارند؟ يا به آنها كتابى (آسمانى) دادهايم و دليلى از آن براى (شرك) خود دارند؟ نه هيچيك از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاى دروغين به يكديگر مىدهند.
[6] .زمر/38. و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟ حتما مىگويند: خدا، بگو آيا هيچ در باره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مىتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من اراده كند آيا آنها توانايى دارند جلو رحمت او را بگيرند؟بگو: خدا مرا كافى است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.
با توجه به آیات فوق می یابیم واژه «تدعون» در قرآن به معنای پرستش است نه مطلق خواندن زیرا خواندن غیر خدا در صورتی مذموم است که اعتقاد به«الوهیت»در خواندن لحاظ شده باشد، و در غیر این صورت باید همۀ خواندنها شرک باشد و بطلان این امر ضروری است.
پرستش نیز دارای دو رکن اساسی است که با فقدان یکی از آن دو نمی توان عملی را متصف به این نام نمود.
1 ـ انجام فعلي که گوياي خضوع و تذلّل باشد.
2 ـ عقيده و انگيزه خاصي که انسان را به عبادت و خضوع نسبت به آن شخص وا داشته است، از قبيل:
الف: اعتقاد به الوهيت کسي که در مقابل اوخضوع کرده است.
ب: اعتقاد به ربوبيت کسي که بر او خضوع شده است:
لازمۀ عدم اخذ این دو رکن در مفهوم پرستش چنین است که سجدۀ ملائکه برآدم سجدۀ عبادی باشد و عنوان شرک بر عمل آنها صدق نماید و ملائکۀ مقرب الهی در خیل مشرکین جای گیرند و شیطان متمرد در سلک موحدین، در حالی که چنین سخنی باطل محض است.
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ»[1] . و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده و خضوع كنيد، همگى سجده كردند جز شيطان كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبر) از كافران شد!
ویا در مورد اکرام و خضوع نسبت به والدین باید بگوئیم که خداوند متعال به ما دستور شرک ورزیدن داده است.آیا چنین سخنانی قابل پذیرش است؟!
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً ، وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً»[2].
در توسل به اولیای الهی صرف نظراز وجود آیات که اصل توسل را مطلوب می داند [3]جوابی دیگری که می توان داد این است که: در توسل مطلوب حقیقی خداوند است وولی خدا تنها وسیله ای است که وصول انسان به مطلوبش را سهل می گرداند و شخص متوسل نیز هیچگاه وسیله را مستقل و در عرض خدا نمی داند، بلکه آن ولی خدا هرچه دارد به عنایت وتوجه خاص خداوند نسبت به اواست لذا توسل به اولیای الهی که به قصد توجه به خداوند متعال صورت می پذیرد تخصصا از تحت آیات پرستش خارج است.
نکتۀ دیگرکه در بررسی آیات مربوط به کار مشرکین بایدمورد توجه قرار گیرد این است که اعتقاد مشرکین نسبت به الاه چه عرضی بوده باشد[4] که مفاد برخی از آیات است وچه طولی[5] که مفاد برخی دیگر است هیچ ربطی به بحث توسل ندارد چه اینکه آنها «اله» خود را حتی در صورت طولی بودن می پرستیدند، و اعتقادشان این بود که این عمل موجب تقرب آنها به خدا می شود در حالی که در توسل به اولیای الهی کسی آنها را نمی پرستد و این امری بدیهی است.
[1].البقرة/34.
[2].الاسری/24.
[3] . اسراء: 57:«اولَئِکَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً»آنچه مشرکان به عنوان معبود خود مي خوانند (از ملائکه، جن و انس)، خود براي تقرّب به درگاه پروردگارشان به دنبال وسيله هستند تا به او نزديک تر باشند. همه اميد رحمت از خداوند دارند و در تمامي حوايج زندگي به او مراجعه مي کنند و نافرماني اش نمي کنند؛چراکه بايد خود را از عذاب خدا دور سازند.
[4].ابراهیم/30« وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّار».
[5].یونس /18.«وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ».
الصافات : 79 سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ
الصافات : 109 سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ
الصافات : 120 سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ
سلام بر نوح باد، در سراسر جهان.
سلام بر ابراهيم
سلام بر موسى و هارون
سوال آیااین پیامبران هنگام نزول قرآن زنده بوده اند که خداوند برآنان سلام میکند؟ ویاآینکه آیا خدابرمرده ای ناشنوا سلام میفرستد؟؟؟!!!
جواب: بله زنده هستند نه بین ما بلکه در دنیای دیگر
دوست عزیز شما چرا خود را با الله مقایسه میکنید. قدرت شما کجا قدرت الله. مشکل شما در همین مطلب است.
در این تردید نیست که الله تعالی میتواند با مردگان صحبت وسخن بگوید
سلام
ادعای شما این نیست بلکه ادعای شما عدم قدرت مردگان بر شنیدن و دیدن است . اگر آنها قادر به شنیدن و دیدن نباشند فرق نمی کند چه کسی با آنها سخن بگوید . اما اگر شنوا و بینا باشند که هستند مطلوب ما حاصل است نه مدعای شما .
و اما این سلام تنها سلام خدا نیست بلکه سلام هرکسی است که به ایشان سلام کند چه اینکه قیدی در آیه نیست که آنرا در سلام خدا منحصر کند .
و اما در قرآن کریم همه مومنان مامور به سلام به پیامبر ص شده اند : ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما . این را چه می گویید ؟ حتما قائل به تفاوت پیامبر اسلام با سایر پیامبران در شنیدن سلام مسلمانان می شوید ؟
فتامل جیدا
موفق باشید
باسلام
قبل از شما نیز امامتان همین عکس العمل را نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند آنجا که در جریان تکلم پیامبر صلی الله علیه و آله با کشتگان بدر به آن حضرت اعتراض نمودند.
هنگامی که جنگ بدر به پايان رسيد، و کفّار قريش با دادن هفتاد کشته و هفتاد اسير پا به فرار نهادند. پيامبر گرامي اسلام« صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم» اسلام دستور دادند کشته هاي مشرکان را در چاهي بريزند و وقتي اجساد آنان در ميان چاه ريخته شد، بعد از سه روزپيامبر«صلی الله علیه وآله»بالای چاه آمدند و آنان را يک يک به نام صدا زد ندو فرمودند: اي عُتْبه،اي شَيْبه،اي اميّه،اي ابوجهل و... آيا آنچه را که پروردگار شما وعده داده بود، حق و پابرجا يافتيد؟! من آنچه را که پروردگارم وعده کرده بود، حق و حقيقت يافتم. در اين موقع عمر بن خطاب به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض نمود اینها چگونه می شنوند و چگونه پاسخ می دهند در حالی که جسد بد بویی شده اند ؟ پيامبر فرمود: به خدایی که جانم دردست اوست شما از آنان شنواتر نيستيد، لکن آنان قدرت بر جواب ندارند.
«- حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَرَكَ قَتْلَى بَدْرٍ ثَلَاثًا ثُمَّ أَتَاهُمْ فَقَامَ عَلَيْهِمْ فَنَادَاهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ يَا أُمَيَّةَ بْنَ خَلَفٍ يَا عُتْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ يَا شَيْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ أَلَيْسَ قَدْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا فَإِنِّي قَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِي رَبِّي حَقًّا فَسَمِعَ عُمَرُ قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ يَسْمَعُوا وَأَنَّى يُجِيبُوا وَقَدْ جَيَّفُوا قَالَ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ وَلَكِنَّهُمْ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يُجِيبُوا..».[1]
[1].صحیح مسلم،باب عرض مفعد المیت ...ح7403.
با سلام
درجائیکه بنص قران همه هستی شنوا وبینا و گویاست دیگر چه حاجت به توضیح است البته کو گوش شنوا ، که فقط در اختیار زنده شدگان به حیات طیبه است :
http://www.askdin.com/showthread.php?p=150336
خوب درست است همه هستی شنوا وبینا و گویاست البته به اراده الله ان هم برای گواهی در اخرت . نه برای توسل
شما فکر میکنید چون شنوا و بینا هستند پس باید به انها توسل کرد . پس توسل بر بت وخاک از نظر شما مشکلی ندارد؟ چون شنوا هستند!!!
راستی شما چرا بر خاک (کربلا) هم توسل میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
دوست عزیز بله مشکل شما اینه که قدرت الله با خود مقایسه میکنید.
هرکسی که از این دنیا میرود دیگر از این دنیای ما بیخبر هست چون در این دنیا جاودان نیستند
سوره 21: الأنبياء
[="darkgreen"]
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿33﴾
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند (33)
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿34﴾
و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند (34)
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿35﴾
هر نفسى چشنده مرگ است و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد (35)
[/]
خوب بازهم بگوید کسانی که می میرند ما را می بینند و دعای ما شنوا هستند فقط از گمان پیروی می کنید
سلام
ظاهرا شما برادر مسلمان هیچ دستی در ادله عقلی ندارید وگرنه دلیل عقلی را با دلیل عقلی جواب می دادید .
بحث ما در قدرت خداوند نبود که شما بخواهید با قدرت او تعالی مشکل را حل کنید .
بلکه بحث در توانایی مردگان در شنیدن و دیدن است .
به عبارت دیگر شما نفی قابلیت می کنید .
در حالیکه با قبول سخن گفتن خدا با مردگان و برعکس ، اصل توانایی و قابلیت ثابت می شود و ادعای شما مردود می گردد
دیگر اینکه در آیه مورد استدلال ( سلام بر پیامبران ) هیچ قیدی که سلام را به خدا اختصاص دهد نبود
و آخر اینکه امر خداوند به سلام بر محمد مصطفی ص دلیل بر شنوایی اوست و او پیامبری مانند پیامبران دیگر بلکه انسانی مانند انسانهای دیگر است لذا حکم شنیدن به سایر انبیاء درگذشته و بلکه انسانهای درگذشته قابل تعمیم است
این آیه ای که آوردید هم هیچ دلالتی بر مطالب شما ندارد
اگر دارد شاهد مثالش را مشخص کنید
هروقت از جواب دادن در می مانید از این شاخه با شاخه دیگر می روید
موفق در اندیشه
خدای متعال که عالم و شنوا و بینا هست پس مردگان هم که به محضر خدای متعال بازگردانیده شده اند لازمه اش زنده بودن آن ها هست اگر زنده نباشند که باید قائل شویم به عدم وجود معاد و محشر و قیامت . بردن مرده در نزد خدای متعال چه فضیلتی دارد مثل این که جسد و مرداری را نزد قاضی ببرند که بر او حکم صادر کند . مرگ دنیایی در حقیقت انتقال از حیاتی به گونه ای دیگر از حیات که روحانی صرف هست نه این که نیستی باشد و وقتی گفته می شود مردگان می شنوند و می بینند یعنی خودیت آن ها و روح آن ها می شنود و می بیند دعوا سر مردار که نیست . اصولا مرگ یک امر عدمی که نیست بلکه یک امر وجودی هست .
حقیقت مرگ از دیدگاه قرآن
برخی تصور مىکنند مرگ امرى عدمى و به معناى فنا است، ولى اين برداشت هرگز با آن چه در قرآن کریم آمده و دلايل عقلى که به آن رهنمون مىشود موافق نيست.
مرگ، از نظر قرآن امرى وجودى است و حقیقت آن انتقال و عبور از جهانى به جهان ديگر است؛ لذا قرآن کریم از مرگ به فوت تعبیر نمی کند بلکه مرگ را توفی می داندکه همان اخذ تام و تمام حقیقت یک شیء است.
این تعبیردر قران کریم بیش از دوازده بار آمده که به چند مورد اشاره می شود:
1- «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون».[1]
2- «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ».[2]
3- «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ».[3]
4- «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».[4]
سؤال ؟اگر مرگ در مورد انسان عبارت از توفی است چرا در برخی از آیات تعبیر به موت شده است؟همانند:«اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»[5]و یا«كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون»[6]،ویا«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ[7]»ویا«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيل»[8]
جواب:با جمع بندی بین آیات توفی وآیات اماته و موت به این نتیجه می رسیم که: وجود انسان از دو بعد تشکیل شده است:
1- بعد جسمانی که قابل رؤیت و تغییر وزوال است.
2- بعد روحانی که زوالی در آن حاصل نمی شود و حقیقت مرگ هم جدا شدن این دو بعد از یکدیگر است که با این جدایی جسم انسان تبدیل به جسد بی جانی می شود که روحی در آن نیست وبعد از مدت کوتاهی فساد در آن رخ می دهد و روح انسان که بدون هیچ تغییری وارد عالم دیگری می شود .
آیاتی که تعبیر به مرگ دارد اشاره به بدن مادی و حیات دنیوی دارند بدین جهت که توجه عموم مردم به آن بیشتر است و گمانشان این است که همین جسم حقیقت آنان را تشکیل می دهدو این جسم نیز بعد از مرگ متلاشی و معدوم می شود.
ولی آیاتی که بحث از توفی می کنند و تعداد آنها نیز بیشتر است اشاره به حقیقت انسان دارند که حقیقت انسان با مرگ از بین نمی رود بلکه مرگ تولدی جدید است نسبت به نشأی آخرت. خداوند متعال دربارۀ کسانی که در راه خدا کشته می شوند می فرماید:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ».[9]
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون».[10]
که در این آیات خداوند متعال پندار ظاهری مردم را در مورد شهدا نفی می کند و حیات را برای آنها بیان می فرماید.
:Gol:
[1] .زمر/42. خداوند ارواح را به هنگام" مرگ" قبض مىكند، و ارواحى را كه نمردهاند نيز به هنگام" خواب" مىگيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه ميدارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مىگرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانههاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مىكنند.
[2] .النحل/70. و خداوند شما را آفريد سپس (جان) شما را مىگيرد و بعضى از شما به پستترين دوران عمر (پيرى) بازگردانده مىشود، تا آنجا كه بعد از دانستن (بسيارى از مطالب، بخاطر پيرى همه را فراموش مىكند و ديگر) چيزى نمىداند. البتّه خداوند آگاه و توانمند است.
[3] .السجدة/11. بگو: فرشتهى مرگ كه بر شما گمارده شده، جانتان را مىگيرد، سپس به سوى پرودگارتان برگردانده مىشويد.
[4] .النحل/32. همان كسانى كه فرشتگان جانشان را- در حالى كه پاكند- مىستانند [و به آنان] مىگويند: «درود بر شما باد، به [پاداش] آنچه انجام مىداديد به بهشت درآييد».
[5] .زمر/30.
[6]. عنکبوت/57.
.[7] آل عمران/144.
[8] .غافر/11.
[9] .بقره/154.
.[10] آل عمران /169.
معناي اصطلاحي توسل اين است که عبد چيزي يا کسي را در پيشگاه باري تعالي واسطه کند تا خداوند عالم به واسطۀ احترام آن واسطه دعاي او را بپذيرد و او به مطلوب خويش برساند. این ویژگی در اولیای الهی در حد اعلای آن موجود است.خداوند متعال در وصف حضرت موسی و عیسی«علیهما السلام» می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً ؛[1]اى كسانى كه ايمان آوردهايد همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او مىگفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود».
«إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ؛ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ؛[2](به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند:" اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است، در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود، و از مقربان (الهى) است. و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و ميان سال شدن) سخن خواهد گفت، و از شايستگان است».
وبه خاطر همین وجاهت است که خداوند عذاب را به برکت وجود پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» دفع می نماید « وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون».[3] ودستور داد به گناهکاران تا به نزد آنحضرت آیند تا به برکت دعای آنحضرت گناه آنان را ببخشد ِ« وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»[4].
وبه خاطر همین وجاهت بود که فرزندان یعقوب او را واسطه قرار دادند تا برایشان طلب استغفار کند« قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ؛ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ »[5].
حال سوال این مطرح می شود ،اگر اعمال عبادی ناقص و بی توجه ما این ویژگی را دارد که می تواند وسیلۀ تقرب به خدا باشد ،در حالی که در ادعیه می خوانیم«اَعوذ بك يا رب من نفس لا تشبع ، ومن قلب لا يخشع ، ومن دعاء لا يسمع ، ومن صلاة لا ترفع »[6]،و«کم من قارئ للقرآن والقرآن يلعنه»[7] . مخلصین که خود را از جمیع آلودگی ها پاک نموده اند ووجیه عندالله هستند نمی توانند وسیلة واقع شوند؟
:Gol:
[1] .الاحزاب/69-71.
[2] .آل عمران/45-46.
[3] .الانفال/33.
[4] .النساء/64.
[5] .یوسف 97-98.
[6] .در منابع عامه حدیث بدین شکل آمده:«حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الربيع بن سليمان ثنا الأشعث بن الليث ثنا الليث و أخبرني عمرو بن محمد بن منصور العدل و أحمد بن يعقوب الثقفي قالا : ثنا عمر بن حفص السدوسي ثنا عاصم بن علي ثنا الليث بن سعد أخبرني سعيد بن أبي سعيد المقبري عن أخيه عباد بن أبي سعيد : أنه سمع أبا هريرة يقول :كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يدعو فيقول : اللهم إني أعوذ بك من الأربع : من علم لا ينفع و قلب لا يخشع و نفس لا تشبع و دعاء لا يسمع .تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح».
المستدرك على الصحيحين ،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،ج1ص185،ح354.دار الكتب العلمية بيروت.
[7] .تفسیر آلوسی«منابع عامه»،سید محمود آلوسی،ج22ص192.
با سلام
تا حالا میگفتید که هستی مرده است و مردگان ناشنوا و....
در قرآن کریم تسبیح کوه ومرغان همراه با حضرت داود (ع) آمده آیا این در آخرت است یا در دنیا ؟
و لقد آتينا داود منا فضلا يا جبال اوبى معه والطیر... 10-سباء
ضمنا هنوز ندیده ام کسی بر خاک کربلا توسل کند ، فقط بعلت وجود احادیث متعدد از فریقین در تقدس خاک کربلا که مسلخ عاشقان الله تعالی بود بعنوان سجده گاه انتخاب میشود وجهت تفکر و تعظیم شعیره توحیدی کربلا .
اما در مورد بتها خدای سبحان فرمود :
قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً {الإسراء/56}
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ {العنكبوت/17}
قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا
اما اگر توسل به افرادی ، دفع ضرر وکسب نفع در پی داشته باشد پس توسل به آنها جائز است همچنانکه موارد گرفتن حاجت وشفا و... در مراقد اولیاء الله از حد تواتر خارج است.
حامد عزیز
ایا وقتی الله با مردگان سخن میگوید این از قدرت الله نیست شما میگوید مردگان این قدرت دارند پس ما هم میتوانیم با مردگان سخن گویم
حال ببینیم الله چه مفرماید:
وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ
و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مىگرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمىتوانى شنوا سازى.
باز هم بگوید الله این قدرت ندارد مردگان دارند
سلام فرستادن بر گذشتگان چیز ساده است شنوا این دعا الله است نه گذشتگان
دوست من من جواب دادن در نمی مانیم بلکه وقت نمی کنم
زنده باد قرآن و یکتا پرستی
السلام عليک ايها االنبي ورحمه الله و برکاته
خطاب به پيامبر است, عليک
طبق حرف شما بايد بگوييم سلام الله علي رسول الله
سلام
برادر چرا شما وسط بحث موضوع اولیه را عوض می کنید
شما مدعی بودید توسل به مردگان ( که البته گفتن مرده به اولیاء خلاف نص قرآن است چون فرمود : لا تقولوا لمن یقتل ) ممنوع است چون مردگان نمی بییند و نمی شنوند
پس اصل بحث شما رد شنیدن و دیدن مردگان است
حال وقتی خدای متعال ( که البته در بحث سلام هیچ قید انحصارگری نبود تا آنرا به خدا منحصر سازد ) با مردگان سخن می گوید معلوم می شود مرده قادر به شنیدن و گفتن است لذا اصل مورد ادعای شما(نشنیدن و ندیدن و سخن نگفتن مردگان) مردود است
پس شما چند مشکل اساسی دارید که تا جواب ندهید نوبت به بحث دیگر نمی رسد :
1- از کجای آیه سلام انحصار سلام خدا به انبیاء فهمیده می شود ؟
2- از کجای سلام الهی دانسته می شود که شنیدن بخاطر قدرت الهی است؟
3- وقتی مردگان بتوانند سلام خدا را بشنوند آیا قدرت آنها بر شنیدن ثابت نمی شود ؟
و اما آیه:
1- آیه خلاف ادعای شما را اثبات می کند . شما نفی شنیدن مردگان می کردید در حالیکه آیه قابلیت مردگان را برای شنیدن اثبات می کند
2- دو آیه بعدی ثابت می کند که منظور از اموات در این آیه کفارند نه اموات اصطلاحی چراکه بلافاصله بحث نذیر بودن پیامبر ص را مطرح می کند(ان انت الا نذیر ) و معلوم است که نذیر بودن پیامبر شامل مردگان متعارف نمی شود بلکه شامل زندگان می شود پس منظور از مردگانی که پیامبر ص نمی تواند کلام حق را به گوش دل آنها برساند کفارند
3- در آیاتی دیگری هم به مرگ معنوی و ناشنوایی نسبت به کلام حق درکفار اشاره فرموده بود :
[سوره فصلت (41): آيات 1 تا 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم (1) تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (2) كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (3) بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ (4)
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ (5)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر 1- حم.
2- اين كتابى است كه از سوى خداوند رحمن و رحيم نازل شده است.
3- كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براى جمعيتى كه آگاهند.
4- قرآنى كه بشارت دهنده و بيم دهنده است، ولى اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزى نمىشنوند.
5- آنها گفتند: قلبهاى ما در پوششهايى قرار گرفته، و گوشهاى ما سنگين است، و ميان ما و تو حجابى وجود دارد، حالا كه چنين است تو به دنبال عمل خود باش ما هم براى خود عمل مىكنيم.
حتی اگر فرض بر این باشد که اموات فقط به واسطه خدا می شنوند باز هم غرض در بحث توسل ( که شنیدن آنهاست چه با واسطه چه بی واسطه ) حاصل است ضمن اینکه شما دلیلی ندارید که شنونده خداست نه آنها .
موفق در اندیشه
چرا بحث سلام و توسل را باهم مقایسه میکنید سلام در قران امده اما توسل بر مردگان در قرآن و سنت امر نشده ایم
سوره 46: الأحقاف
[="blue"][="green"]وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ﴿٥﴾
و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد، و آنها از دعايشان بىخبرند؟
﴿٥﴾[/][/]
[="blue"]بله کسی که بجای الله مردگان را بخواند و دعا کند بسیار گمراه است
[/][="green"]
وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ﴿٦﴾
و چون مردم محشور گردند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند.
﴿٦﴾ [/]
[="blue"]راست است سخن الله که میفرماید : وقتی شما در روز قیامت با کسانی که توسل بر انها میکردید محشور شوید این کار خود را انکار میکنید.
[/]
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ [٢:١٨٦]
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.
﴿١٨٦﴾
و اما چرا باید فقط الله را دعا کنیم:
سوره 2: البقرة
[="green"]وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿١٨٦﴾
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مىكنم، پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.
﴿١٨٦[/]﴾
[="blue"]شما ببینید الله گفته به پیامبر بگو من الله نزدیکم شما میگوید نه مردگان به ما نزدیک هستند
[/]
شما چرا مستقیم به خدا دعا نمیکنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[="blue"]زنده باد قرآن کتاب روشن[/]