جمع بندی آیا علم رجال مورد تایید عقل است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا علم رجال مورد تایید عقل است؟

[="Navy"]سلام
در این تاپیک ان شاء الله می خواهیم علم رجال را از منظر عقل بررسی کنیم.
علم رجال می گوید این روایت سندش معتبر است پس اعتبار دارد و این روایت معتبر نیست پس ارزشی ندارد اما آیا عقل هم چنین چیزی می گوید.

1-عقل می گوید اشخاصی که درباره افراد تحقیق می کنند معصوم نیستند پس ممکن است اشتباه کنند و یا اشتباه نکنند یعنی شخصی را که حقیقتا مورد اعتماد است به نظر آنها ضعیف بیاید و یا برعکس شخصی منافق و دروغگو باشد اما از نظر ها شخص ثقه و مورد اعتماد باشند و یا حتی علمای رجال با هم اختلاف دارند و این اختلاف نشان دهنده این است که حتما یک گروه از آنها اشتباه می کند و چون در این مورد اشتباه کرده ممکن است موارد دیگری را هم اشتباه کند مثلا علمای رجال که معروف ترین آنها نجاشی و طوسی هستند در باره بعضی اشخاص با یکدیگر اختلاف نظر دارند . مثلا یک شخص را شیخ طوسی ثقه می شمارد در حالی که نجاشی او را ضعیف می داند و برعکس . بلکه حتی می بینیم که عالمی در اقوال خودش نسبت به یک شخص نظر متناقض دارد . مثلا شیخ طوسی شخصی را در رجالش ثقه می داند اما او را در کتاب فهرست ضعیف می شمرد!

2-عقل می گوید اگر شخصی تمام علمای رجال گفتند ثقه است (بر فرض تشخیص درست آنها) اما امکان دارد آن شخص مطلبی را فراموش کند و اشتباه چیزی را به امام نسبت دهد و یا در نقل سخن امام خطا کند و عقل می گوید که شخصی که طبق نظر علمای رجال ضعیف یا کذاب است (بر فرض تشخیص درست آنها) به این معنا نیست که همواره دروغ می گوید بلکه ممکن است مطلبی را هم صحیح به امام نسبت دهد اما ما به خاطر اینکه آن شخص را دروغگو می شماریم آن خبر را در نظر نگیریم و ضرر کنیم و دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است پس نباید به خاطر اینکه حدیثی ضعیف است ان را رد کرد چون که ممکن است حق باشد و ما با تکذیب آن ضرر کنیم مضمون این سخن در روایات هم آمده که وأمقتهم للذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروى عنا فلم يقبله إشمأز منه وجحده وكفَّر من دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا اسند، فيكون بذلك خارجا عن ولايتنا.

اما از طرفی عقل می گوید که هر حدیثی را که به امام نسبت دادند الزاما صحیح است و ممکن است دورغ باشند.

پس راه حل چیست؟؟
عقل می گوید به جای ارجاع مطالب که درستی آن را نمی دانیم (روایات) به مطالبی که باز هم از درستی آن مطمئن نیستیم (نظر علمای رجال درباره راوی حدیث) مطالب را به چیزی که از درستی آن مطمئن هستیم (قرآن) ارجاع دهیم.

آیا علم رجال مورد تایید عقل است؟؟[/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

ملاصدرا;448431 نوشت:
آیا علم رجال مورد تایید عقل است؟؟

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب واحترام
در پاسخ به این سوال باید عرض کنم که یکی از ادله نافین علم رجال این است که: . براى اثبات عدالت راهى وجود ندارد؛ براى اثبات عدالت شخص بايد به كتب رجالى مراجعه كرد اما واضح است كه هر مؤلفى مطالب خود را از كتاب‏هاى ديگرى اخذ كرده است و اين راهى معقول براى اثبات عدالت نيست؛ چرا كه مكتوبات اعتبارى ندارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: نخست هنگامى كه انتساب تأليف كتابى به كاتب آن اثر ثابت شد و عدالت او نيز آن هم متواتراً و يا مستفيضا و يا به واسطه اطمينان عقلايى چنان‏كه روش عقلاست ثابت شد، آن اثر قابليت اعتماد را مى‏ يابد و به همين خاطر است كه وصايا و اقرارهاى مردم در هنگامى كه به واسطه نوشتن مقرر يا موصى باشد و دلايل كافى حاكى بر صدق آن نيز وجود داشته باشد آن اثر قابل استناد خواهد بود. مرحوم مامقانى در اين باره مى‏ فرمايد: «مقصود از رجوع به علم رجال تحصيل ظن اطمينانى است كه طبق قاعده عقلايى ايجاد شده است».(1)
دوم، علاوه بر آن اعتبار قول رجالى، از باب شهادت نيست تا شروط شهادت در آن معتبر باشد و از اين رو شارع عدالت را وضع كرده است و از احراز آن گريزى نيست و الاّ وجود اين قيد شرعى و عقلانى عدالت لغو خواهد بود.
سوم، اقتضاى تشريع سهولت تحصيل و اطلاع بر اعتبار عدالت راوى است، در غير اين صورت اين مسأله مستلزم لغويت تشريع خواهد بود.

1) تنقيح المقال، ج 1، ص 175. اين كتاب در اين باره مى‏ گويد: «هو التثبت و تحصيل الظن الاطمينانى الانتظامى الذي انتظم امور العقلاء به».

سلام. این برای من هم همیشه سوال بوده و هست که چرا ما باید از افرادی غیر شیعی مثل سکونی یا ساباطی یا افراد بسیار دیگری حدیث قبول کنیم . یعنی اگر قبول نکنیم ، تعداد احادیث موجود در کتب ما پایین خواهد آمد و این مورد تایید نیست ؟ من احادیث عجیب زیادی در کتاب من لا یحضره الفقیه میبینم که راوی اخرش مثلا سکونی هست . خوب شاید این جناب سکونی از روی دروغ یک تعداد اسم ذکر کرده و حدیثش را چسبانده و رسانده به معصوم ع . بعضی دروغ ها هم که شاخ و دم ندارند که علامت شناسایی آن باشه . و گاهی سبب تایید یک حدیث مورد بحث علما ، اینطور رقم میخوره که چون در کتاب های رجالی 3 نفر تایید کردند و دو نفر رد ، پس رای با اکثریت و حدیث پذیرفته شد :Gig:

ملاصدرا;448431 نوشت:
مثلا شیخ طوسی شخصی را در رجالش ثقه می داند اما او را در کتاب فهرست ضعیف می شمرد!

با سلام

در این گونه موارد که بین رجالیون هم شایع است باید ببینید که کدام مطلب یا کتاب موخر بر دیگریست .

ملاصدرا;448431 نوشت:
اما از طرفی عقل می گوید که هر حدیثی را که به امام نسبت دادند الزاما صحیح است و ممکن است دورغ باشند.

عقل چیست ؟ حدیث صحیح چیست ؟

تعداد زیادی حدیث صحیح السند وجود دارد که متنشان مخالف عقل هستند مثلا کمتر نبودن تعداد روزهای ماه رمضان از 30 روز و قرار داشتن کره زمین بر شاخ گاو و بر پشت ماهی و.... که نتیجه جعل یا تصحیف ویا تحریف عمدی یا سهوی نساخ و مصنف است .

بنظر من اولین و بهترین مطلب در اعتبار بخشی به اخبار ، تواتر است سپس شواهد و قرائن .

.BaraN.;450146 نوشت:
سلام. این برای من هم همیشه سوال بوده و هست که چرا ما باید از افرادی غیر شیعی مثل سکونی یا ساباطی یا افراد بسیار دیگری حدیث قبول کنیم . یعنی اگر قبول نکنیم ، تعداد احادیث موجود در کتب ما پایین خواهد آمد و این مورد تایید نیست ؟ من احادیث عجیب زیادی در کتاب من لا یحضره الفقیه میبینم که راوی اخرش مثلا سکونی هست . خوب شاید این جناب سکونی از روی دروغ یک تعداد اسم ذکر کرده و حدیثش را چسبانده و رسانده به معصوم ع . بعضی دروغ ها هم که شاخ و دم ندارند که علامت شناسایی آن باشه . و گاهی سبب تایید یک حدیث مورد بحث علما ، اینطور رقم میخوره که چون در کتاب های رجالی 3 نفر تایید کردند و دو نفر رد ، پس رای با اکثریت و حدیث پذیرفته شد

با صلوات بر محمد وآل محمد
سلام وعلیکم ورحمه الله
کاربر گرامی لطفا به این نکته اساسی که در بحث حدیث مطرح است توجه فرمایید؛که هر حدیث دارای دو بخش است
1- سند
2- متن
وبعد از بررسی سند به متن حدیث پرداخته می شود که اگر با قرآن منافات داشته باشد به فرموده خود حضرات معصومین(ع) بر دیوار زده می شود وبه آن عمل نمی شود.

سلام

ملاصدرا;448431 نوشت:
علم رجال می گوید این روایت سندش معتبر است پس اعتبار دارد و این روایت معتبر نیست پس ارزشی ندارد


خیر هرگز چنین نیست .

برای صحت یک روایت پنج شرط وجود دارد . صحت سند پس از چند مرحله اگر ثابت شود ، نوبت به بررسی متن روایت و نداشتن علت قادح و شذوذ است .


ملاصدرا;448431 نوشت:
اما آیا عقل هم چنین چیزی می گوید.

عقل می گوید دروغگو ترین فرد هم ممکن است راست بگوید ، اما علم احتمالات می گوید که خبر غریب یک دروغ گو ( که فقط خودش نقل کرده است ) نمی تواند مورد تایید باشد .

و علم رجال بسیار به علم احتمالات وابسته است .

ملاصدرا;448431 نوشت:
1-عقل می گوید اشخاصی که درباره افراد تحقیق می کنند معصوم نیستند پس ممکن است اشتباه کنند و یا اشتباه نکنند یعنی شخصی را که حقیقتا مورد اعتماد است به نظر آنها ضعیف بیاید و یا برعکس شخصی منافق و دروغگو باشد اما از نظر ها شخص ثقه و مورد اعتماد باشند

در این موارد حالت غالب افراد مد نظر است ، علم رجال بررسی می کند که آیا یک راوی دائما در حال خطا و اشتباه است یا موارد معدودی دچار اشتباه شده ؟ در حالت اول حکم بر عدم اعتماد بر منفردات وی است ، در حالت دوم وی حسن الحدیث می شود .

تعارض علمای رجالی هم بحث مهمی است که باید به فاکتور های فراوانی دقت کرد .

ملاصدرا;448431 نوشت:
و یا حتی علمای رجال با هم اختلاف دارند و این اختلاف نشان دهنده این است که حتما یک گروه از آنها اشتباه می کند و چون در این مورد اشتباه کرده ممکن است موارد دیگری را هم اشتباه کند


مشکل اینجاست که فکر می کنیم ، دانشمندان رجالی همواره با روات همراه بوده اند !

علی بن ابی حمزه البطائنی جز وکلای امام موسی کاظم بوده است ، اما همین راوی بعد از مرگ امام معصوم وقف کرده و عقیده فاسدی ( از دید شیعه اثنی عشری ) به وجود می آورد . من از شما سوال می پرسم : وکیل امام بودن بسیار مهم است و نشانه تایید توسط امام دارد ، ایا کسی می تواند بگوید که وی در همه حال مورد اعتماد است ؟ خیر . زیرا وی در مقطعی خاص مورد تایید بوده ، اما در مواردی دیگر و در زمانی دیگر مشکل داشته ، فهمیدن زمان توثیق و یا تضعیف بسیار مهم است .

مثالی از اهل سنت : محمد بن حمید الرازی حافظیست که اخبار فراوانی برای امثال طبری نقل کرده است . وی توسط احمد بن حنبل و ابن معین توثیق شده است . اما دیگران به اتفاق وی را تضعیف کرده اند و حتی وی جرح مفسر دارد ( دروغگویی ) . خب توثیق احمد و ابن معین یا تضعیف جماعتی دیگر ؟

اگر اشتباه نکنم ابن ابی خیثمه پاسخ این سوال را داده است : اگر احمد بن حنبل او را می شناخت هرگز از او تعریف نمی کرد !!!

پس باید یک سری جوانب را بسنجیم و این لازمه اش اینست که در علم رجال تسلط نسبی به دست آمده باشد .

بقیه مطالب شما هم به این بر می گردد که صحت سند روایت ، تنها راه صحت روایت نیست .

اما متاسفانه برخی افراد در برخی شبکه ها ، علم رجال را صرفا توثیق و تضعیف روات معرفی می کنند و این وضعیت به وجود می آید که تصور می کنیم روایت صحیح السند ، روایت صحیح است !!!

:Gol:

سؤال:
آیا علم رجال مورد تأیید عقل است؟

پاسخ:

یکی از ادله نافین علم رجال این است که: براى اثبات عدالت راهى وجود ندارد؛ و براى اثبات عدالت شخص بايد به كتاب‌های رجالى مراجعه كرد اما واضح است كه هر مؤلفى مطالب خود را از كتاب‏‌هاى ديگرى اخذ كرده است و اين راهى معقول براى اثبات عدالت نيست؛ چرا كه مكتوبات اعتبارى ندارد؟
در پاسخ باید گفت: نخست هنگامى كه انتساب تأليف كتابى به كاتب آن اثر ثابت شد و عدالت او نيز آن هم متواتراً و يا مستفيضا و يا به واسطه اطمينان عقلايى یعنی چنان‏ كه روش عقلاست ثابت شد، آن اثر قابليت اعتماد را مى‏‌يابد و به همين خاطر است كه وصايا و اقرارهاى مردم در هنگامى كه به واسطه نوشتن ثبت می‌شود و یا دلايل كافى حاكى بر صدق آن وجود داشته باشد آن اثر قابل استناد خواهد بود.
مرحوم مامقانى در اين باره مى‏‌فرمايد: «مقصود از رجوع به علم رجال تحصيل ظن اطمينانى است كه طبق قاعده عقلايى ايجاد شده است». (1)
دوم، علاوه بر آن اعتبار قول رجالى، از باب شهادت نيست تا شروط شهادت در آن معتبر باشد و از اين رو شارع عدالت را وضع كرده است و از احراز آن گريزى نيست و الاّ وجود اين قيد شرعى و عقلانى عدالت لغو خواهد بود.
سوم، اقتضاى تشريع سهولت تحصيل و اطلاع بر اعتبار عدالت راوى است، در غير اين صورت اين مسأله مستلزم لغويت تشريع خواهد بود.

منبع:

1. مامقانی، عبدالله، تنقيح المقال، ج 1، ص 175. اين كتاب در اين باره مى‏‌گويد: «هو التثبت و تحصيل الظن الاطمينانى الانتظامى الذی انتظم امور العقلاء به».

به فضل و لطف الهی، از جمله عالمان عامل باشید.

موضوع قفل شده است