جمع بندی آیا خدا می خواست شیطان را ذلیل و خوار کند؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدا می خواست شیطان را ذلیل و خوار کند؟
سلام چرا گذاشتند بعد از اینکه ابلیس عجب قلبشو گرفت و خودبرتربینیش زیاد شد گفتند به حضرت ادم سجده کن .....نمیشد همون جن بمونه نمیشد نزارن فرشته بشه؟ نمیشد نزارن فکر کنه کسی هست نمیشد عزیز نشه تا متکبرم نشه؟؟؟
با نام و یاد دوست       کارشناس بحث: استاد دلیل
با سلام در این نوشتار و سوال کوتاه چندین مفروض و موضوع مطرح شده است که ابتدا باید بیان و مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد: ۱- ابلیس دچار عجب شد و خودبرتربینی او زیاد شد ۲- بعد از عجب ابلیس امر به سجده آمد ۳- ابلیس جن بود و بعد فرشته شد ( و احتمالا به دلیل فرشته شدن ابلیس گمراهی و عجب او آمد) لذا باید این مفروضات را بررسی و تایید کرد که اولا ابلیس از چه موجودی بود و چگونه دچار عجب شد و علت گمراهی و عدم تبعیت او چه بود؟
نکته اول این که آیا ابلیس جن بود یا فرشته؟ دو نظر در این باره وجود دارد که نظریه مشهور و برتر این است که او از اجنه بوده است که در آیه قرآن به صراحت به این نکته تاکید شده است: «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَة اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ ابْلیسَ کانَ مِنَ الجِنّ؛ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ؛ و [ياد كن‌] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه‌] -جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه‌] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. (آیه ۵۰ سوره کهف) در این آیه ادله احتمالی وجود شیطان از فرشتگان را مردود دانسته و صریح آیه وی را از جن می‌داند. روایات متواتری نیز در این زمینه وجود دارد که همین مطلب را بیان می کند و ادله دیگری نیز بیان شده است که از آن گذر می کنیم.
نکته دوم در مورد فرشته شدن ابلیس بعد از جن بودن! چنین مطلبی تا جایی که بررسی شد نه معتقدی دارد و نه دلیلی.  اساسا احتمال آن عادتا نیست که موجودی که از جن بوده و از آتش به وجود آمده بخواهد تبدیل به فرشته شود. نکته مورد توجه این است که شباهت ها و اشتراکاتی با فرشتگان داشته است و همراه آن ها شمرده شده است ولی این به معنای فرشته بودن و یا فرشته شدن نیست. اگر دلیل و نظریه خاصی درباره فرشته شدن ابلیس داشتید بیان کنید.
نکته سوم و مهم تر این که عامل گمراهی و اخراج ابلیس و گناه بزرگ وی چه بود؟ در آیه قرآن آمده است: قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ (خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل!» (آیه ۱۲ سوره اعراف) ابلیس در پاسخ به یک عذر ناموجه متوسل گردیده و چنین گمان می کند که آتش برتر از خاک است، و این یکى از بزرگ‌ترین اشتباهات ابلیس بود. بنابراین به صریح آیه برتری طلبی و غرور و تکبر و استکبار عامل انحراف وی می باشد. طبق آیات و روایات عامل مخالفت شيطان در فرمان سجده ديگرى نبود و کسی او را اغوا نكرد، بلكه او عاملى از درون خود داشت؛ يعنى درونش تکبر وجود داشت و شيطنت در درونش پنهان بود و با خلقت انسان كامل، كه ميزانى براى تشخيص مومن حقيقى از غير حقيقى و مرزى براى جدا سازى خبيث از طيب است ، پرده کنار رفت و چهره واقعى او آشكار گرديد.  اساسا اختیار و اراده شیطان و امکان انتخاب راه شر و عدم پذیرش امر الهی راه انحراف را بر ابلیس باز کرده و او به دلیل غرور و خودبرتربینی نسبت به آدم دچار گمراهی و این اشتباه بزرگ گردید.
نکته چهارم درباره داشتن عجب بعد از امر به سجده باید گفت که با توجه به این که علت گمراهی غرور و عجب خود ابلیس بود و این یک صفت درونی ناشی از اراده و اختیار او بود، نمی توان گفت که بعد از امر به سجده عجب او آمد؛ بلکه می توان گفت این صفت درونی مخفی در او در هنگام آزمایش الهی و در بزنگاه خود را نشان داد و ظهور و بروز پیدا کرد.
در تفاوت میان جن و فرشته باید گفت که جن از آتش به وجود آمده است ولی در مورد ملائکه نظر واحد و قطعی وجود ندارد؛ البته گروهی آن ها را از نور و بعضی جسم لطیف می دانند. فرق دیگر این که در میان اجنه مومن و کافر وجود دارد ولی ملائکه مطیع محض امر الهی بوده و آزادی و اختیار در میان آن ها وجود ندارد. این دو موجود ماهیتا با یکدیگر متفاوت بوده و امکان تغییر و تبدیل به یکدیگر را نداشته و این کار محال و خلاف عقل و دلیل قطعی است. لذا جن و فرشته نمی توانند به یکدیگر تبدیل شوند.
جمع بندی   پرسش: علت انحراف ابلیس چه بود؟ نمی شد مقامش بالا نرود تا از عزت به ذلت سقوط نکند؟ چرا دستور به سجده به آدم به او داده شد؟ فرشته بود یا جن و این که تغییری در ماهیتش به وجود آمد؟   پاسخ: درباره این که آیا ابلیس جن بود یا فرشته، دو نظر در این باره وجود دارد که نظریه مشهور و برتر این است که او از اجنه بوده است؛ زیرا در آیه قرآن به صراحت به این نکته تاکید شده است: «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَة اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ ابْلیسَ کانَ مِنَ الجِنّ؛ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ؛ و [ياد كن‌] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه‌] -جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه‌] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. (۱) طبق این آیه نظریه وجود شیطان از فرشتگان مردود دانسته شده و صریح آیه وی را از جن می‌داند. روایات متواتری نیز در این زمینه وجود دارد که همین مطلب را بیان می کند.   در مورد فرشته شدن ابلیس بعد از جن بودن، چنین مطلبی نه معتقدی دارد و نه دلیلی. اساسا احتمال آن عادتا نیست که موجودی که از جن بوده و از آتش به وجود آمده بخواهد تبدیل به فرشته شود. در تفاوت میان جن و فرشته باید گفت که جن از آتش به وجود آمده است ولی در مورد ملائکه نظر واحد و قطعی وجود ندارد؛ البته گروهی آن ها را از نور و بعضی جسم لطیف می‌دانند. فرق دیگر این که در میان اجنه مومن و کافر وجود دارد ولی ملائکه مطیع محض امر الهی بوده و آزادی و اختیار در میان آن ها وجود ندارد. نکته قابل ذکر این است که شباهت ها و اشتراکاتی با فرشتگان داشته است و همراه آن ها شمرده شده است ولی این به معنای فرشته بودن و یا فرشته شدن نیست. این دو موجود ماهیتا با یکدیگر متفاوت بوده و امکان تغییر و تبدیل به یکدیگر را نداشته و این کار محال و خلاف عقل و دلیل قطعی است. لذا جن و فرشته نمی توانند به یکدیگر تبدیل شوند. در موضوع انحراف ابلیس در آیه قرآن آمده است: «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل!» (۲) ابلیس در پاسخ به یک عذر ناموجه متوسل گردیده و چنین گمان می کند که آتش برتر از خاک است، و این یکى از بزرگ‌ترین اشتباهات ابلیس بود. بنابراین به صریح آیه برتری طلبی و غرور و تکبر و استکبار عامل انحراف وی می باشد. طبق آیات و روایات عامل مخالفت شيطان در فرمان سجده ديگرى نبود و کسی او را اغوا نكرد، بلكه او عاملى از درون خود داشت؛ يعنى درونش تکبر وجود داشت و شيطنت در درونش پنهان بود و با خلقت انسان كامل، كه ميزانى براى تشخيص مومن حقيقى از غير حقيقى و مرزى براى جدا سازى خبيث از طيب است ، پرده کنار رفت و چهره واقعى او آشكار گرديد.  اساسا اختیار و اراده شیطان و امکان انتخاب راه شر و عدم پذیرش امر الهی راه انحراف را بر ابلیس باز کرده و او به دلیل غرور و خودبرتربینی نسبت به آدم دچار گمراهی و این اشتباه بزرگ گردید. لذا لازمه آزادی و اختیار ابلیس و بسیاری از اجنه انحراف آن ها می باشد. از طرف دیگر امتحان و آزمایش الهی سنتی فراگیر و عمومی است که موجودات مختار یعنی انسان و جن با آن سنجیده شده و جایگاه واقعی آن ها بر اثر این آزمون ها مورد ارزیابی قرار گرفته و  شناخته می شود. بنابراین درباره داشتن عجب بعد از امر به سجده باید گفت که با توجه به این که علت گمراهی غرور و عجب خود ابلیس بود و این یک صفت درونی ناشی از اراده و اختیار او بود، نمی توان گفت که بعد از امر به سجده عجب او آمد؛ بلکه می توان گفت این صفت درونی مخفی در او در هنگام آزمایش الهی و در بزنگاه خود را نشان داد و ظهور و بروز پیدا کرد.   پی نوشت ها: ۱. آیه ۵۰ سوره کهف. ۲. آیه ۱۲ سوره اعراف.  
موضوع قفل شده است