آیا حق الناسی به گردن من هست؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حق الناسی به گردن من هست؟
با سلام و عرض خسته نباشید. لطفا متن رو با دقت بخونید چون واقعا برام مهمه. ممنون. مرجع تقلید بنده آیت الله سیستانی هستن اگر لازم به دونستن هستش. بنده (شیعه) چند سال پیش با خانمی (اهل سنت) آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم. ایشون چند سال قبل‌تر از من با شخصی قصد ازدواج داشتن و حدودا ۳-۴ سال با اون شخص در ارتباط نزدیک بودن ولی بنا به دلایلی این ازدواج انجام نگرفته و این خانوم یک طرفه اون رابطه رو تموم کرده بود. موقعی که میخواستم باهاشون شروع کنم به من گفتن که اون شخص دیگه رفته و نیست. ولی بعد از چند ماه مشخص شد که اون شخص از طرف خودش رابطه رو تموم نکرده و هرازگاهی به این خانم پیام میده و ازش میخواد که برگرده و غیره. منم به خاطر مخفی کاری میخواستم رابطه رو تموم کنم و گفتم که وقتی اون شخص هنوز هست، من نمیتونم با شما بمونم. ولی با اصرار این خانم و گفتن حرفایی مثل این که اون شخص دیگه نیست و من دیگه نمیخوامش و از این حرفا، و همچنین علاقه خود من به این خانم، تصمیم به موندن باهاشون رو گرفتم. توی مدتی که باهاشون بودم (چند سال) بارها دیدم که اون شخص بازم بهشون پیام میده و ابراز دلتنگی میکنه و خیلی از ایشون میخواد که برگرده و ازین حرفا. جا داره بگم که این خانوم خودشون همه پیام های اون شخص رو به من نشون میدادن و چیزی برای مخفی کردن نداشتن. من چند بار احساس عذاب وجدان کردم که آیا کار درستی کردم که باهاشون موندم یا نه؟ به این خاطر که میبینیم شخصی دیگه هم که قبل از من بوده، دلش ایشون رو میخواد و از وجود من خبر نداره! البته اینم در کنارش میدیدم که این خانم خودش علاقه‌ای نداره به اون شخص برگرده. البته یک بار از یکی از دوستای ایشون شنیدم که این خانم با خنده گفته اگر من ترکش کنم دوباره میره با قبلیه. دیگه نمیدونم جنبه شوخی داشت یا واقعیت. اینم بگم که بعدها این خانم از کلیت رابطه ش با اون شخص ابراز پشیمانی کرد و قبول کرد که اصلا نباید با اون شخص وارد رابطه میشده از ابتدا. حالا به دلایل متعدد. همچنین باید بگم این خانم از نظر اعتقادات مذهبی قابل قبول هستن و نماز و روزه رو به جا میارن، ولی اون آقایی که قبلا باهاشون بودن اعتقادی به دین نداره به طور کلی. حالا حقیقتا رابطه من و این خانوم هم به دلایلی به هم خورده و ایشون رفتن پی زندگیشون. ولی بعضی افکار هرازگاهی بنده رو آزار میده. با خودم میگم چرا من هم به سرنوشت اون شخص دچار شدم؟ آیا این شباهت در ترک شدن به وسیله این خانم، معنی خاصی داره؟ در طول مدتی که با این خانوم بودم، با علم به اینکه اون شخص دلتنگ این خانومه و بهش پیام میده، ولی بازم باهاش وایسادم و ازش میخواستم جواب اون شخص رو نده تا مجبور بشه کنار بیاد. ولی حالا که خودم هم ترک شدم، با خودم میگم نکنه من کلا کار اشتباهی کردم که وارد زندگی این خانوم شدم؟ (به دلیل اینکه یه شخص دیگه دلتنگش بوده) ولی از طرفیم میگم خوب این خودش نخواست باهاش باشه. حقیقتا گیج شدم. سوالم اینه که آیا بودن با این خانوم، با علم به اینکه شخصی دیگه دلتنگشه و بهش پیام میده و داره اذیت میشه، برای من گناه محسوب میشده و حق الناسی به گردن من هست؟ یعنی من باعث شدم اون شخص تنها بشه؟ اگه با این خانم رابطه رو قطع میکردم، این خانم دوباره به اون شخص برمیگشت؟ سوالاتی از این دست من رو آزار میدن. خصوصا حالا که من هم مثل اون شخص ترک شدم. البته دلیل ترک شدن بنده تقریبا منطقی هستش و از این نظر من گله ای از اون خانم ندارم. این رو گفتم که بدونید ایراد از اون خانم نبوده. من شماره اون شخص رو هم دارم. بعضی وقتا به سرم میزنه بهش زنگ بزنم و بگم من رو حلال کنه که با اینکه میدیدم دلتنگ این خانومه، ولی بازم باهاش موندم. ولی در کنارشم میگم این کار ممکنه خطرناک باشه و اون شخص برخورد احساسی بکنه و من رو مقصر بدونه و از طرفیم آیا اصلا حقی به گردن من داره که بخوام ازش حلالیت بگیرم؟ الان سوال اصلی من اینه آیا حق الناسی نسبت به اون شخص به گردن من هستش؟ از هر نظری؟ و آیا لازمه کار خاصی انجام بدم؟ ممنونم ازتون.
برچسب: 
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد کافی
sh.sh1400 said in آیا حق الناسی به گردن من هست؟
با سلام و عرض خسته نباشید. لطفا متن رو با دقت بخونید چون واقعا برام مهمه. ممنون. مرجع تقلید بنده آیت الله سیستانی هستن اگر لازم به دونستن هستش. بنده (شیعه) چند سال پیش با خانمی (اهل سنت) آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم. ایشون چند سال قبل‌تر از من با شخصی قصد ازدواج داشتن و حدودا ۳-۴ سال با اون شخص در ارتباط نزدیک بودن ولی بنا به دلایلی این ازدواج انجام نگرفته و این خانوم یک طرفه اون رابطه رو تموم کرده بود. موقعی که میخواستم باهاشون شروع کنم به من گفتن که اون شخص دیگه رفته و نیست. ولی بعد از چند ماه مشخص شد که اون شخص از طرف خودش رابطه رو تموم نکرده و هرازگاهی به این خانم پیام میده و ازش میخواد که برگرده و غیره. منم به خاطر مخفی کاری میخواستم رابطه رو تموم کنم و گفتم که وقتی اون شخص هنوز هست، من نمیتونم با شما بمونم. ولی با اصرار این خانم و گفتن حرفایی مثل این که اون شخص دیگه نیست و من دیگه نمیخوامش و از این حرفا، و همچنین علاقه خود من به این خانم، تصمیم به موندن باهاشون رو گرفتم. توی مدتی که باهاشون بودم (چند سال) بارها دیدم که اون شخص بازم بهشون پیام میده و ابراز دلتنگی میکنه و خیلی از ایشون میخواد که برگرده و ازین حرفا. جا داره بگم که این خانوم خودشون همه پیام های اون شخص رو به من نشون میدادن و چیزی برای مخفی کردن نداشتن. من چند بار احساس عذاب وجدان کردم که آیا کار درستی کردم که باهاشون موندم یا نه؟ به این خاطر که میبینیم شخصی دیگه هم که قبل از من بوده، دلش ایشون رو میخواد و از وجود من خبر نداره! البته اینم در کنارش میدیدم که این خانم خودش علاقه‌ای نداره به اون شخص برگرده. البته یک بار از یکی از دوستای ایشون شنیدم که این خانم با خنده گفته اگر من ترکش کنم دوباره میره با قبلیه. دیگه نمیدونم جنبه شوخی داشت یا واقعیت. اینم بگم که بعدها این خانم از کلیت رابطه ش با اون شخص ابراز پشیمانی کرد و قبول کرد که اصلا نباید با اون شخص وارد رابطه میشده از ابتدا. حالا به دلایل متعدد. همچنین باید بگم این خانم از نظر اعتقادات مذهبی قابل قبول هستن و نماز و روزه رو به جا میارن، ولی اون آقایی که قبلا باهاشون بودن اعتقادی به دین نداره به طور کلی. حالا حقیقتا رابطه من و این خانوم هم به دلایلی به هم خورده و ایشون رفتن پی زندگیشون. ولی بعضی افکار هرازگاهی بنده رو آزار میده. با خودم میگم چرا من هم به سرنوشت اون شخص دچار شدم؟ آیا این شباهت در ترک شدن به وسیله این خانم، معنی خاصی داره؟ در طول مدتی که با این خانوم بودم، با علم به اینکه اون شخص دلتنگ این خانومه و بهش پیام میده، ولی بازم باهاش وایسادم و ازش میخواستم جواب اون شخص رو نده تا مجبور بشه کنار بیاد. ولی حالا که خودم هم ترک شدم، با خودم میگم نکنه من کلا کار اشتباهی کردم که وارد زندگی این خانوم شدم؟ (به دلیل اینکه یه شخص دیگه دلتنگش بوده) ولی از طرفیم میگم خوب این خودش نخواست باهاش باشه. حقیقتا گیج شدم. سوالم اینه که آیا بودن با این خانوم، با علم به اینکه شخصی دیگه دلتنگشه و بهش پیام میده و داره اذیت میشه، برای من گناه محسوب میشده و حق الناسی به گردن من هست؟ یعنی من باعث شدم اون شخص تنها بشه؟ اگه با این خانم رابطه رو قطع میکردم، این خانم دوباره به اون شخص برمیگشت؟ سوالاتی از این دست من رو آزار میدن. خصوصا حالا که من هم مثل اون شخص ترک شدم. البته دلیل ترک شدن بنده تقریبا منطقی هستش و از این نظر من گله ای از اون خانم ندارم. این رو گفتم که بدونید ایراد از اون خانم نبوده. من شماره اون شخص رو هم دارم. بعضی وقتا به سرم میزنه بهش زنگ بزنم و بگم من رو حلال کنه که با اینکه میدیدم دلتنگ این خانومه، ولی بازم باهاش موندم. ولی در کنارشم میگم این کار ممکنه خطرناک باشه و اون شخص برخورد احساسی بکنه و من رو مقصر بدونه و از طرفیم آیا اصلا حقی به گردن من داره که بخوام ازش حلالیت بگیرم؟ الان سوال اصلی من اینه آیا حق الناسی نسبت به اون شخص به گردن من هستش؟ از هر نظری؟ و آیا لازمه کار خاصی انجام بدم؟ ممنونم ازتون.
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید الف:بودن با همسرتان، با علم به اینکه شخصی دیگری دلتنگش است و به او پیام می دهد و دارد اذیت می شود، گناهی برای شما محسوب نمی شود و حق الناسی به گردن شما نیست و شما نقشی در تنهایی آن شخص ندارید.  
ب: ترک کردن شما به معنای برگشت همسرتان به سمت آن شخص نبود. چون در متنی که نوشتید، فقط از رابطه یک طرفه از سوی آن شخص نوشتید، بعلاوه که همسرتان آن قدر با شما صادق بود که پیام هایش را به شما نشان می داد شما به جای این که اجازه بدهید آن شخص پیام بدهد، می توانستید با بلاک کردن، یا گرفتن سیم کارت جدید و کنار گذاشتن آن شماره قبلی و ... مانع پیام دادن آن شخص شوید. ج: با توجه به این که شما نقشی در تنهایی آن شخص نداشتید، و گناهی هم در این زمینه مرتکب نشدید، تحت هیچ شرایطی برای گرفتن حلالیت به او زنگ نزنید و کار خاصی در این زمینه نیاز نیست انجام بدهید. د: سعی کنید افکار خود را در این رابطه مدیریت نمایید و سعی کنید بیکار و حتی المقدور تنها نباشید. هر موقع چنین افکاری به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن، سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. مکانیزم ذهن طوری است که نمی‌‌ تواند همزمان به دو نقطه تمرکز کند و وقتی شما توجه جدی خود را به خاطره‌ای خوش، یا حل مسئله‌ای جلب کنید لاجرم توجه ذهن از موضوع قبلی برگردانده شده و ذهن‌تان به تدریج می‌آموزد که مدیریت افکار را خود به عهده گرفته و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد. در این روش هر وقت افکار به ذهن شما چسبیدند و داشتند آرامش‌تان را به هم می‌زدند؛ با مشغول کردن ذهن خود به موضوعی دیگر سعی کنید فشار افکار مزاحم کم شود تا کم کم فکر جدید به طور کامل به جای فکر مزاحم جای بگیرد. موفق باشید.  
کافی said in (بدون موضوع)
sh.sh1400 said in آیا حق الناسی به گردن من هست؟
با سلام و عرض خسته نباشید. لطفا متن رو با دقت بخونید چون واقعا برام مهمه. ممنون. مرجع تقلید بنده آیت الله سیستانی هستن اگر لازم به دونستن هستش. بنده (شیعه) چند سال پیش با خانمی (اهل سنت) آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم. ایشون چند سال قبل‌تر از من با شخصی قصد ازدواج داشتن و حدودا ۳-۴ سال با اون شخص در ارتباط نزدیک بودن ولی بنا به دلایلی این ازدواج انجام نگرفته و این خانوم یک طرفه اون رابطه رو تموم کرده بود. موقعی که میخواستم باهاشون شروع کنم به من گفتن که اون شخص دیگه رفته و نیست. ولی بعد از چند ماه مشخص شد که اون شخص از طرف خودش رابطه رو تموم نکرده و هرازگاهی به این خانم پیام میده و ازش میخواد که برگرده و غیره. منم به خاطر مخفی کاری میخواستم رابطه رو تموم کنم و گفتم که وقتی اون شخص هنوز هست، من نمیتونم با شما بمونم. ولی با اصرار این خانم و گفتن حرفایی مثل این که اون شخص دیگه نیست و من دیگه نمیخوامش و از این حرفا، و همچنین علاقه خود من به این خانم، تصمیم به موندن باهاشون رو گرفتم. توی مدتی که باهاشون بودم (چند سال) بارها دیدم که اون شخص بازم بهشون پیام میده و ابراز دلتنگی میکنه و خیلی از ایشون میخواد که برگرده و ازین حرفا. جا داره بگم که این خانوم خودشون همه پیام های اون شخص رو به من نشون میدادن و چیزی برای مخفی کردن نداشتن. من چند بار احساس عذاب وجدان کردم که آیا کار درستی کردم که باهاشون موندم یا نه؟ به این خاطر که میبینیم شخصی دیگه هم که قبل از من بوده، دلش ایشون رو میخواد و از وجود من خبر نداره! البته اینم در کنارش میدیدم که این خانم خودش علاقه‌ای نداره به اون شخص برگرده. البته یک بار از یکی از دوستای ایشون شنیدم که این خانم با خنده گفته اگر من ترکش کنم دوباره میره با قبلیه. دیگه نمیدونم جنبه شوخی داشت یا واقعیت. اینم بگم که بعدها این خانم از کلیت رابطه ش با اون شخص ابراز پشیمانی کرد و قبول کرد که اصلا نباید با اون شخص وارد رابطه میشده از ابتدا. حالا به دلایل متعدد. همچنین باید بگم این خانم از نظر اعتقادات مذهبی قابل قبول هستن و نماز و روزه رو به جا میارن، ولی اون آقایی که قبلا باهاشون بودن اعتقادی به دین نداره به طور کلی. حالا حقیقتا رابطه من و این خانوم هم به دلایلی به هم خورده و ایشون رفتن پی زندگیشون. ولی بعضی افکار هرازگاهی بنده رو آزار میده. با خودم میگم چرا من هم به سرنوشت اون شخص دچار شدم؟ آیا این شباهت در ترک شدن به وسیله این خانم، معنی خاصی داره؟ در طول مدتی که با این خانوم بودم، با علم به اینکه اون شخص دلتنگ این خانومه و بهش پیام میده، ولی بازم باهاش وایسادم و ازش میخواستم جواب اون شخص رو نده تا مجبور بشه کنار بیاد. ولی حالا که خودم هم ترک شدم، با خودم میگم نکنه من کلا کار اشتباهی کردم که وارد زندگی این خانوم شدم؟ (به دلیل اینکه یه شخص دیگه دلتنگش بوده) ولی از طرفیم میگم خوب این خودش نخواست باهاش باشه. حقیقتا گیج شدم. سوالم اینه که آیا بودن با این خانوم، با علم به اینکه شخصی دیگه دلتنگشه و بهش پیام میده و داره اذیت میشه، برای من گناه محسوب میشده و حق الناسی به گردن من هست؟ یعنی من باعث شدم اون شخص تنها بشه؟ اگه با این خانم رابطه رو قطع میکردم، این خانم دوباره به اون شخص برمیگشت؟ سوالاتی از این دست من رو آزار میدن. خصوصا حالا که من هم مثل اون شخص ترک شدم. البته دلیل ترک شدن بنده تقریبا منطقی هستش و از این نظر من گله ای از اون خانم ندارم. این رو گفتم که بدونید ایراد از اون خانم نبوده. من شماره اون شخص رو هم دارم. بعضی وقتا به سرم میزنه بهش زنگ بزنم و بگم من رو حلال کنه که با اینکه میدیدم دلتنگ این خانومه، ولی بازم باهاش موندم. ولی در کنارشم میگم این کار ممکنه خطرناک باشه و اون شخص برخورد احساسی بکنه و من رو مقصر بدونه و از طرفیم آیا اصلا حقی به گردن من داره که بخوام ازش حلالیت بگیرم؟ الان سوال اصلی من اینه آیا حق الناسی نسبت به اون شخص به گردن من هستش؟ از هر نظری؟ و آیا لازمه کار خاصی انجام بدم؟ ممنونم ازتون.
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید الف:بودن با همسرتان، با علم به اینکه شخصی دیگری دلتنگش است و به او پیام می دهد و دارد اذیت می شود، گناهی برای شما محسوب نمی شود و حق الناسی به گردن شما نیست و شما نقشی در تنهایی آن شخص ندارید.  
با تشکر فراوان از شما. فقط جسارتا چون نوشتید همسرتان، مجددا تاکید میکنم ما در مرحله آشنایی بودیم و به هم محرم نبودیم. با این دیدگاه پاسخ بنده رو دادید دیگه؟
کافی said in ب: ترک کردن شما به معنای
ب: ترک کردن شما به معنای برگشت همسرتان به سمت آن شخص نبود. چون در متنی که نوشتید، فقط از رابطه یک طرفه از سوی آن شخص نوشتید، بعلاوه که همسرتان آن قدر با شما صادق بود که پیام هایش را به شما نشان می داد شما به جای این که اجازه بدهید آن شخص پیام بدهد، می توانستید با بلاک کردن، یا گرفتن سیم کارت جدید و کنار گذاشتن آن شماره قبلی و ... مانع پیام دادن آن شخص شوید. ج: با توجه به این که شما نقشی در تنهایی آن شخص نداشتید، و گناهی هم در این زمینه مرتکب نشدید، تحت هیچ شرایطی برای گرفتن حلالیت به او زنگ نزنید و کار خاصی در این زمینه نیاز نیست انجام بدهید. د: سعی کنید افکار خود را در این رابطه مدیریت نمایید و سعی کنید بیکار و حتی المقدور تنها نباشید. هر موقع چنین افکاری به سراغ شما می آید به جای دامن زدن و توجه کردن به آن، سریعا انصراف ذهنی بدهید. یعنی با تغییر مکان دادن، و خود را به کاری مشغول کردن، با کسی صحبت کردن، سوره ناس و صلوات را داشتن، ان افکار را از ذهن خارج کنید. مکانیزم ذهن طوری است که نمی‌‌ تواند همزمان به دو نقطه تمرکز کند و وقتی شما توجه جدی خود را به خاطره‌ای خوش، یا حل مسئله‌ای جلب کنید لاجرم توجه ذهن از موضوع قبلی برگردانده شده و ذهن‌تان به تدریج می‌آموزد که مدیریت افکار را خود به عهده گرفته و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد. در این روش هر وقت افکار به ذهن شما چسبیدند و داشتند آرامش‌تان را به هم می‌زدند؛ با مشغول کردن ذهن خود به موضوعی دیگر سعی کنید فشار افکار مزاحم کم شود تا کم کم فکر جدید به طور کامل به جای فکر مزاحم جای بگیرد. موفق باشید.  
با تشکر از شما. واضح‌تر که بخوام بگم کلیت رابطه من با اون خانوم به ۲ قسمت زمانی تقسیم میشه. قسمت اول مربوط میشه به اوایل رابطه ما که ایشون در ابتدا پیام های اون شخص رو به من نمیگفتن که مبادا من ناراحت بشم و برم (البته من بعدا فهمیدم که ازم مخفی میکردن و ازشون عصبانی شدم). تو همون اوایل رابطه هم بود که جدی یا شوخی به دوستاشون گفته بودن که اگر من برم، شاید بازم به اون شخص قبلی برگردن. و اما قسمت دوم مربوط میشه به وقتی که من ایشون رو سرزنش میکردم که شما وقتی مسلمان هستی، چرا با شخصی وارد رابطه شدی که اصلا اعتقادی به دین نداره؟ و تذکراتی از این دست که به نوعی باعث شد ایشون چشمشون باز بشه و کلا از شروع اون رابطه ابراز پشیمانی کنن و ازون لحظه به بعد با من ۱۰۰ درصد صادق بودن و همه پیام های اون شخص رو به من نشون میدادن. یکی دو بار هم اون شخص رو بلاک کردن ولی بازم از طرق دیگه اقدام میکرد تا اینکه دیگه این خانوم کلا راه‌های ارتباطی رو به روی اون شخص بست. حالا ۲ سوال دارم: ۱: با توجه به اینکه این خانم در قسمت اول رابطه ما پیش دوستاش گفته که اگر من برم شاید برگرده به قبلیه، با فرض اینکه جدی گفته باشه و از اونجایی که من نرفتم و این فرصت رو بهش ندادم، آیا باز هم اتمام رابطه اونها به گردن من نیست؟ این نکته رو هم بگم که من بارها ازشون پرسیدم که نکنه تو به خاطر من با اون شخص تموم کردی؟ من نمیخوام اینطور بوده باشه ها! ایشون هم میگفتن من اگر هنوز به اون شخص وابستگی یا علاقه‌ای می‌داشتم که اصلا وارد زندگی تو نمیشدم! و اینکه رابطه با اون شخص از نظر من تموم شده بوده قبل از اینکه تو رو ببینم. ۲: با توجه به اینکه من این خانم رو سرزنش میکردم که اصلا چرا با این شخص وارد رابطه شدین و اون به دین اعتقادی نداشته و...، به خاطر همین صحبت‌ها در مورد اون آقا و اینکه اگر احیانا ناخواسته قضاوت نابجایی از من سرزده باشه در مورد اون آقا، بازم هم به نظرتون حق‌الناسی به گردنم نیست و نیازی به انجام کاری نیست؟ عذر میخوام که انقدر وارد جزییات شدم و وسواس به خرج دادم. در کل شخص حساسی هستم. ممنونم ازتون.